تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران PDF

Summary

سخنرانی درباره تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران است که به بررسی تاریخ ایران از آغاز، دوره هخامنشی، اشکانی، ساسانی و تا ظهور اسلام و تاثیر آن بر تاریخ نگاری می‌پردازد. سخنران معتقد است که تاریخ فرهنگ و تمدن ایران با نقش پادشاهان ایران در آن گره خورده است.

Full Transcript

# تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران ## متن سخنرانی دکتر عباس زریاب خوبی ## نگارش و ویرایش دکتر مهرداد قدرت دیزجی درباره این سخنرانی که انتخاب فرمودید تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران در موضوع مختلف هستند و برای هر کدام هم یک سخنرانی مفصلی نیاز است البته نه از امثال من که در این باب خیلی واقعش...

# تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران ## متن سخنرانی دکتر عباس زریاب خوبی ## نگارش و ویرایش دکتر مهرداد قدرت دیزجی درباره این سخنرانی که انتخاب فرمودید تاریخ نگاری و فلسفه تاریخ در ایران در موضوع مختلف هستند و برای هر کدام هم یک سخنرانی مفصلی نیاز است البته نه از امثال من که در این باب خیلی واقعش این است که تخصص ندارم ولی خوب فرمودید آن اندازه که اطلاع دارم و معلومات بنده اجازه میدهد مطالبی به عرض دوستان میرسانم و این را میدانم که در میان خضار محترم کسانی هستند که این موضوع را خیلی بهتر از بنده می دانند خیلی بهتر از بنده وارد هستند و اگر من اینجا مسائلی عرض کنم و آقایان از آن اطلاع داشته باشند و خانمها این جوری فکر میکنم که درسی پس می دهم نه به عنوان معلم بلکه به عنوان همین بحثی که به عنوان درس پس دادن است بعد از این تعارفات میرسیم به اصل موضوع تاریخ نگاری به طور کلی در میان هر ملتی از زمانی آغاز میشود که تاریخ آغاز میشود به این معنی که تاریخ نه تنها به صورت سرگذشت، بلکه اگر یک ملتی یک موقعیتی پیدا کرد که خودش را در دنیا نمایش داد و حوادثی به وجود آورد که آن حوادث نه تنها در داخل خود ملت و مملکت بلکه در همسایگان و در جهان مؤثر بود تاریخ نگاری هر ملتی تقریباً از این موقع شرع میشود حالا شاید یک استثناهایی داشته باشد که مانند هر چیزی که در طبیعت هست استثنا دارد ولی این که عرض کردم به طور کلی است بنا بر این اگر ما درباره تاریخ نگاری در ایران روشن بخواهیم بحث کنیم، باید از آن وقتی آغاز کنیم که ملت ایران از درون و از چارچوب مملکت خودش پا فراتر نهاد بر همسایگانش تأثیر گذاشت و همان طور که اروپایی ها می گویند مواجه جهانی تشکیل داد شاید برای اولین بار در دنیا این دولت ایران است ملت ایران است که یک دولت جهانی تشکیل داده است دولت های بزرگی مثل مصر و بابل و سومر و يونان و هند و چین هیچ کدام از اینها تا آن زمان یک دولت جهانی تشکیل نداده بودند دولت جهانی ایران با دولت هخامنشی شروع شد پس طبیعی است که به موجب این قاعده ای که عرض کردم تاریخ و تاریخ نگاری در ایران از آن زمان آغاز می شود متأسفانه از این جهت که به قول امروز ما سواد و دانش بسطي در میان ملت ایران نداشت - کسانی بودند مثل کاتبان و دبیران و نویسندگان برای دربار و کارهای دیگر ولی عمومیت نداشت - بنا بر این انتظار نمیشد داشت که از خود ایران که تاریخ این حادثه بزرگ که ایران به عنوان یک دولت جهانی قدم به عرصه وجود گذاشته است را بنگارند اما خوشبختانه پادشاهان ایران این کار را کردند یعنی داریوش آن کتیبه بزرگ را داد نوشتند که آن همین انعکاس جهانی بودن یک دولت است گاهی اوقات اتفاق می افتد که اگر خود دولت با خود مردم یک مملکتی که حادثه ای بزرگ به وجود می آورند بر اثر همین فقدان بسط علم و دانش نتواند تاریخ ،بنویسند همسایگانشان مینویسند و این کار را همسایگان ایران کردند همان هرودت و دیگران که از این واقعه بزرگ جهانی متأثر شده بودند تحت تأثیر این وقایع مناسبات ایران و یونان را به قلم آوردند بعد ادامه پیدا میکند این وضع هخامنشیان شکست میخورند اشکانیان میآیند که البته اشکانیان دولت جهانی نبودند و حوادث بزرگ نداشتند جز این که از مملکت خودشان در برابر رومیها و غیره دفاع کنند چیزی نداشتند تا میرسیم به زمان ساسانیان در زمان ساسانیان، باز از مهمترین ایالت مملکت یعنی ایالت فارس یک دولتی بر میخیزد که یک جنبه جهانی پیدا میکند و با بزرگترین دولت دنیای آن روز در میافتد و این دولت همان ارتش دولت ساسانی و اردشیر است این جا هم میبینیم که برای اولین بار یک کتیبه بسیار بزرگ و معروفی به خاطر ایجاد همین حادثه بزرگ جهانی در ایالت فارس نوشته میشود به سه زبان پهلوی ساسانی پهلوی اشکانی و زبان یونانی این کتیبه در اروپا به نام کارهای شاپور معروف است و شاپور در این چا، کارهای با اهمیتی را که پدرش و خودش انجام داده اند و دولت ایران را از زیر بار ملوک الطوایفی در آورده و تحت یک دولت واحد در آورده اند شرح می دهد و علاوه بر این در جهان نقش خودش را ظاهر می.کند در این کتیبه ،بزرگ همه چیز را نقش کرده است بار دیگر ادامه پیدا میکند تاریخ نگاری - به عنوان وقایع نگاری عرض میکنم - تا زمان انوشیروان خسرو اول که به حق بزرگترین پادشاه ساسانی است و در عین حال ادب پرور و حکیم و دانشمند و مورد قبول بوده او به فکر میافتد که تاریخی برای ایران تدوین کند تدوین کنندگان این تاریخ عبارت بودند از روحانیون چون بالاخره سواد در بین مردم عمومیت نداشت روحانیون بودند که سواد داشتند اینها کتاب معروف خداینامه را تدوین کردند تدوینش از زمان خسرو انوشیروان شروع میشود این خداینامه از لحاظ مکتوب شدن از سوی ایرانیان از لحاظ نوشته ای که از سوی ایرانیان باشد میتوان گفت که نخستین کتاب تاریخی است که در ایران نوشته شده است حالا نگاه کوتاهی به ماهیت این تاریخ بیفکنیم، ببینیم که این خداینامه چیست؟ البته از اسمش پیداست که شرح حال پادشاهان است فقط پادشاهان به مسائل دیگر کمتر پرداخته اما از نظر ماهیت این کتاب دو قسمت است یک قسمت اساطیر است اسطوره است و یک قسمت تاریخ محض تاریخ محض اش از همان زمانی آغاز میشود که اردشیر سر کار بود، اگر چه در تاریخ خود اردشیر هم بعضی قسمتها افسانه و حماسه ای است ولی این زیاد نیست قسمت پیش از آن عبارت است از اسطوره و حماسه این اسطوره و حماسه از قول مردم سینه به سینه نقل شده البته مقداری از آنها در اوستا هم هست در کتابهای دیگر هست ولی بیشتر آنها مال خود مردم اس مال ذهيت مردم است و میدانید آن چه ذهنیت مردم ایجاد میکند همان حدود اسطوره و افسانه است نه واقعیت سینه به سینه نقل میشود و هر چه مبالغه در آن باشد بیشتر جنبه مطلوبیت پیدا میکند در تمام دنیا در حماسه یونان همین مسئله صادق است آن جا هم همین طور است آن کسی که عار این حماسه را به وجود آورده است آن شاعر ،بزرگ اینها را از قول مردم از افسانه های شایع بین مردم این شاهکار بزرگ را به وجود آورده است قسمت اول این حماسه یعنی داستان خداینامه هم همین طور است منتهی همین طوری که همین ما الآن در شاهنامه فردوسی میبینیم در این حماسه و در این ## اسطوره یک حقایقی هست که این حقایق برای قسمت دوم این سخنرانی می ماند که خیلی مهم است در این حماسه یا اسطوره، علاوه بر شرح حال پهلوانان و قهرمانان شرح حال خیلی وقایع فوق العاده ای که به اصطلاح در عالم واقع اتفاق نیفتاده شرح داده شده است و این یک مسئله خیلی مهمنی مطرح می کنند و آن عبارت است از تاریخ فرهنگ و پیدایش تمدن از همان آغاز داستان کیومرث میخوانیم و میبینیم که این پادشاهان ایران ایجاد تمدن و فرهنگ کردند یک مسئله ای است که آن مسئله بعدها روشن شده و از لحاظ کلی هم درست است یعنی بیان میکند که چگونه مردم اول شبان بودند بعد از مرحله شبانی به کشاورزی آمدند و غیره تمام اینها را عوض این که به مردم نسبت دهند به پادشاهان نسبت داده اند، مثلاً فلان پادشاه به مردم کشاورزی آموخت فلان پادشاه مثلاً طهورت ... آموخت به مردم و همین طور.... ولی سرگذشت اجتماع سرگذشت تمدن است سرگذشت از شبانی به کشاورزی و از کشاورزی به شهر نشینی ظهور تمدن است این مسئله در تاریخ خیلی مهم است و من البته نمی توانم قطعی بگریم ولی اگر میکنم این درست باشد که برای اولین بار سیر تمدن و فرهنگ و ظهور تمدن و فرهنگ به طور صحیح و درست در این حماسه ایرانی در داینامه که فردوسی آن را به نظم کشیده منعکس شده است درست همان طوری که این خلدون ،گفته درست همان طوری که بعدها جامعه شناسان و مورخان گفتند، مرحله تکامل از زندگی شبانی تا تمدن شهری با انتساب تمام این اکتشافات و اختراعات به پادشاهان بوده نه مردم جمشید آموخت، فریدون آموخت، هوشنگ آموخت و غیره ولی مسئله اساسی همان ظهور تمدن و فرهنگ است در این جا البته یک مسئله دیگری از لحاظ بینش تاریخی در همین حماسه مطرح است که البته فردوسی هم همین را به کار برده که عبارت است از این که اگر از لحاظ بینش تاریخی و فلسفه تاریخی نگاه کنیم حوادث عالم از پیش ساخته است مقررات تعیین شده است این مسئله مسئله هزاره هاست هزاره هایی که در اوستا و در دین زرتشت آمده است هزارهایی که یک هزاره اش فقط آغاز فرهنگ است یک هزاره ای که شکوفایی تمدن است هزاره دیگری که عبارت از اصول این تمدن .است ظهور این تمدن و شکوفایی این تمدن در زمان جمشید است این که برای جمشید هزار سال عمر تعیین کرده اند و یکی از هزاره هایی است که در اوستا نامیده شده به نظر من این سمبولیک است عمر هزار سال برای کسی نیست این هزار سال سمبولیک .است سمبل شکوفایی یک تمدن است یک دوره هزار ساله تمدن با رسیدن به شکوفایی و سپس انحطاط چنان که در آخر میگوید که جمشید از راه منحرف شد و به فساد گرایید و گراییدن او به فساد باعث انحطاط حکومت شد و ملت دیگری بر آن فائق آمد این قانون طبیعی اقوامی است که دارای فرهنگی هستند وقتی تمدن به اوج رسید ملت دیگری بر آن غلبه میکند که این قومی که غلبه کرد از نظر ،فردوسی اقوام سامی هستند که آن هم سمبولیک است یعنی ضحاک یک نفر نیست ضحاک عبارت از سمبل تسلط هزار ساله اقوام سامی و آشوریها در تمام ولایات ایران است من به این مسائل نمی پردازم ولی خوب آنجا یک دوره هزار ساله است که بعد دو مرتبه یک ملت به وجود میآید و به ملت غالب فاد راه می یابد و دوباره یک هزارۀ دیگری به وجود میآید این ،هزاره دیگر هزاره شکوفایی تمدن نیست این هزاره هزاره حماسه هاست هزاره رستم است هزاره اسفندیار است همان طور که ویکو و عده دیگری در تقسیمات قدیم ،گفته اند دوره حماسه و دوره اسطوره یک ملت است در صورتی که دوره جمشید دوران پیش از او دوران حماسه و اسطوره نیست این دوره دوره اسطوره است این دوره ،اسطوره با ظهور یک فرهنگ خاتمه پیدا میکند با شکوفایی یک فرهنگ که آن عبارت است از دین زرتشت ظهور دین زرتشت به تمام آن حماسه ها خاتمه میدهد و رستم که سمبل مبارزه در برابر این فرهنگ جدید است بالاخره کشته میشود بالاخره یک فرهنگ دینی و عالی بر مردم ایران حکومت میکند که متأسفانه توانش زیاد نیست و با حمله اسکندر به پایان میرسد بعد یک هزاره دیگری شروع میشود که هزاره دوباره به خود آمدن ایرانیان است که البته برای این که این هزاره را درست کنند حسابش را آمدند و گفتند که اشکانیان ٢٥٠ سال حکومت کردند این برای این بود که نگویند که حکومت ساسانی که با مرگ یزدگرد به پایان رسید آخر هزاره است، یعنی ۳۰۰ ٤۰۰ سال دیگر هم ادامه داشت اگر آن را ۵۰۰ ،سال چنان که واقعیت دارد میگفتند ۵۰۰ سال حکومت ساسانی تقریباً هزاره میشد با از بین رفتن دولت ساسانی و شکست دولت ایران و کشته شدن یزدگرد این هزاره به پایان میرسد مورخانی که ادامه دادند بعد از انوشیروان در زمان خسرو پرویز بعد از این که شکستهای ایران و جنگ قادسیه پیدا شد این را اضافه کردند و قضیه اشکانیان را از ۵۰۰ سال به ۲۵۰ سال تغییر دادند که انتظاری باشد امیدی باشد برای عامه اما از نظر فردوسی که این حماسه را به نظم کشیده و ابدیتی به آن داده این خاتمه هزاره است و خاتمه به اصطلاح ایران است فردوسی دیگر بعد از آن اهمیتی نمیدهد و همان جا هم خاتمه میدهد و میدانید که فردوسی در قرن ٤ و ٥ بوده بعد از سال ٤٠٠ و ٤١٠ و حتی بعد از آن وفات کرده است تاریخ ادامه دارد و حوادث به زندگی خودش ادامه میدهد ولی فردوسی همان جا خاتمه میدهد ## اینجا هم یک بینش تاریخی است بینشی مبتنی بر این که ایران مرکز جهان است و تاریخ عالم عبارت است از تاریخ ایران اولاً که تا زمان جمشید و فریدون تاریخ جهان یکی است همان تاریخ ایران است با مرکزیت ایران بعد از آن یک نوع تفرقه مشاهده میشود در ملل عالم ترکها می آیند رومی ها عرب ها این زمان باز هم رخدادها از ایران شروع میشود از ،فریدون از پسران فریدون اصل همان ایران است به همین جهت است که یونانی ها ترک دها عربها حاضر نیستند بپذیرند مرکزیت ایران را میآیند ایرج را میکشند ولی بعد مغلوب میشوند سرشکسته میشوند و باز ایران به عنوان بزرگ ترین دولت جهان و به عنوان مرکز جهان هست دولتهای دیگر همه منبعث از ایرانند و این همین طور ادامه پیدا میکند تا زمان اردشیر در زمان اردشیر چون البته دیگر وضع تاریخی میشود فردوسی نمیتواند بگوید که ایران مرکز جهان است وضع ،دنیا دنیای تاریخی است در نظر ایران و در نظر ،خداینامه ملتهای دیگری ,به وجود آمدند ترکها در شمال هستند و مزاحم ایرانند این مسئله مسئله ای است که باید در تاریخ مطرح بشود از سوی دیگر رومیها و یونانیها و دولت بیزانس و از سوی دیگر عربها با وجود این باز این مرکز فرهنگی به عنوان بزرگترین مملکت عالم ادامه پیدا می ## کند، ادامه پیدا می کند تا با آمدن عرب ها و جنگ قادسیه این تاریخ بسته می شود، به کلی بسته می شود بعد از آن دیگر چیزی که هست تاریخ نیست چرا؟ برای این که خود فردوسی گفته است گفته است که تا زمان رستم رستم فرخزاد گفته است که تا این تاریخ ایرانیها بودند ولی بعد از حمله عرب ها دیگر تاریخ تاریخ ایرانی نیست از ترک و از تازی و از ایرانیان نژادی پدید آمد اندر جهان نه ترک و نه روم و نه تازی بود سخنها به کردار بازی بود یگر تاریخی وجود ندارد، چون که ملتی به نام ملت ایران که آورنده تمدن بود و آفریننده حماسه بود و آفریننده دین زرتشت بود دیگر شکست نخورده و از بین رفته است و دیگر تاریخی وجود ندارد این بینش تاریخی است که فردوسی دارد و البته فردوسی در این باب تنها نیست فردوسی و در یک طبقه از ایرانیان بودند که از تسلط خلفای عباسی بر ایران و از تسلط عنصری که از شمال شرق آمده بودند ترکها که روز به روز هم قوی تر میشدند در رنج و عذابند در اینجا است که در این مردان این مردانی که جهان را به اصطلاح عبارت از ایران میدانستند و مرکز را ایران می دانستند، یک علاقه و عکس العملی به وجود میآید که این حماسه را به وجود بیاورند عده زیادی پیش از فردوسی هم آن را به نظم کشیده بودند و حتی به نثر فارسی هم در آورده بودند تا این که فردوسی این شاهکار خودش را به وجو ##

Use Quizgecko on...
Browser
Browser