تحلیل تقابلی در آموزش زبان - درس اول سارا PDF
Document Details
Uploaded by DelicateArtInformel
Tags
Summary
این متن خلاصه ای از درس اول سارا درباره تحلیل تقابلی زبان هاست. در این درس به مقایسه زبان فارسی و زبان انگلیسی در زمینه های مختلف پرداخته شده و به تفاوت های مفهومی و زبانی بین دو زبان اشاره شده است. همچنین در این درس به کاربرد تحلیل تقابلی در زمینه ترجمه و آموزش زبان های خارجی پرداخته شده است.
Full Transcript
تحلیل تقابلی تعریف: تحلیل تقابلی به مقایسه دو زبان برای اهداف ترجمه و آموزش زبان خارجی میپردازد. مترجمی که میخواهد به نویسنده یا گوینده زبان مبدأ وفادار بماند، به دنبال عناصر معادل (واژهها، عبارات، جملات) در زبان مبدأ و مقصد است. او متوجه میشود که گاهی اوقات مشکلات معنایی جدی وجود دارند که ناش...
تحلیل تقابلی تعریف: تحلیل تقابلی به مقایسه دو زبان برای اهداف ترجمه و آموزش زبان خارجی میپردازد. مترجمی که میخواهد به نویسنده یا گوینده زبان مبدأ وفادار بماند، به دنبال عناصر معادل (واژهها، عبارات، جملات) در زبان مبدأ و مقصد است. او متوجه میشود که گاهی اوقات مشکلات معنایی جدی وجود دارند که ناشی از تفاوتهای فرهنگی هستند. این تفاوتها از ارزشها و باورها تا احساسات، الگوهای فکری، رفتاری، و بهتبع آن، الگوهای زبانی یا روشهای بیان مردم متغیر است و این عناصر در زبانها مقایسه و تضاد داده میشوند تا به مترجم کمک کنند معادلهای صحیح را بیابد. بهعنوان مثال، کلمه \*suburb\* در انگلیسی معادل دقیق معنای خود در زبان فارسی، یعنی «حومه شهر» نیست. برای یک انگلیسیزبان، این کلمه معمولاً تداعیگر رفاه و زندگی طبقه متوسط است، در حالی که در فارسی با مفاهیمی مانند فقر، کثیفی و غیره مرتبط است. مثال دیگر: سؤال ساده «چند مایل با هر گالن طی میکند؟» زمانی که کسی درباره کیفیت خودروی شما سؤال میکند، اگر بخواهید آن را به فارسی ترجمه کنید، باید مایلها را به کیلومتر و گالنها را به لیتر تبدیل کنید. با این حال، مشکل همچنان باقی است. در آمریکا، فاصلهای که خودرو با مقدار مشخصی بنزین طی میکند، معیار است؛ اما در فارسی، میزان بنزینی که خودرو برای طی کردن فاصلهای مشخص نیاز دارد، معیار است. در هر ۱۰۰ کیلومتر چقدر بنزین مصرف میکند؟ به بیان سادهتر، آنچه در انگلیسی اطلاعات جدید (تعداد مایلها) محسوب میشود، در فارسی اطلاعات دادهشده است (۱۰۰ کیلومتر) و آنچه در انگلیسی اطلاعات دادهشده است (یک گالن)، در فارسی اطلاعات جدید است (مقدار بنزین). به عبارت دیگر، الگوهای فکری در دو جامعه زبانی متفاوت هستند. ترجمه تحتاللفظی این سؤال توسط فارسیزبانان چیزی شبیه «چند لیتر برای طی کردن ۱۰۰ کیلومتر لازم است؟» خواهد بود که دقیقاً همان چیزی است که یک گویشور فارسیزبان میگوید. با وجود صحت دستوری و معنایی، این جمله در انگلیسی معنایی ندارد. \-\-- آموزش زبان دوم و تأثیر قوانین زبان اول آزمایشهای روانشناسی زبانی نشان دادهاند که زبان دوم همیشه از فیلتر قوانین زبان اول دیده میشود. بنابراین، فرآیند درونیسازی زبان دوم با فرآیند یادگیری زبان اول متفاوت است. در فرآیند یادگیری زبان دوم، قوانین زبان اول با زبان دوم تطبیق داده میشوند؛ این قوانین گسترش مییابند، قوانین جدیدی یاد گرفته میشوند، و برخی از قوانین زبان اول در زبان دوم نامعتبر تشخیص داده میشوند. این تفاوتها میان قوانین زبان مبدأ و مقصد منشأ مداخلات متعددی هستند که باید در آموزش زبان دوم مورد توجه ویژه قرار گیرند. تحلیل و طبقهبندی سیستماتیک خطاها میتواند در پیشبینی این خطاها برای برنامهریزی آموزشی و روششناسی بسیار مفید باشد. چنین تحلیل دقیق و سیستماتیکی وظیفه زبانشناسی تقابلی است. هدف اصلی تحلیل تقابلی ارائه توصیف دقیقی از تفاوتهای میان زبانهای مقایسهشده برای ایجاد سلسلهمراتبی مبتنی بر تفاوتهای زبانی است. \-\-- مفاهیم متفاوت در جوامع زبانی مختلف در جوامع زبانی مختلف، مردم مفاهیم کمی یا کاملاً متفاوتی را از تجربیات و پدیدههای مشابه سازماندهی میکنند. به نظر میرسد که این تفاوتها ناشی از روشهای خاصی است که این جوامع برای اشاره به زمینههای فیزیکی یا روانشناختی به کار گرفتهاند. نگاهی گذرا به هر دو زبان نشان میدهد که اغلب مواردی که مفاهیم مختلفی را نشان میدهند، اساساً بر پایه حقایق مشابهی شکل گرفتهاند و تنها به برخی جنبههای این حقایق اشاره دارند. برای مثال، زبان فارسی یک صفت دارد: «بزرگ»، که یک مفهوم کلی را نشان میدهد. این کلمه در واقع به پنج یا بیشتر از پنج مفهوم مختلف اشاره میکند که در زبان انگلیسی هر کدام با یک واژه خاص بیان میشوند؛ مانند: \*large, big, great, grown-up, major\*. کلمات انگلیسی تنها به اجزای خاصی از مفهوم «بزرگ» اشاره دارند: \- یک خانه بزرگ (\*a large house\*) \- یک اشتباه بزرگ (\*a big mistake\*) \- یک مرد بزرگ (\*a great man\*) \- یک پسر بالغ (\*a grown-up boy\*) \- مراکز صنعتی عمده اروپا (\*the major industrial centers of Europe\*) کودکی که زبان انگلیسی را بهعنوان زبان مادری یاد میگیرد، باید تفاوتهای ادراکی خاصی را هنگام شنیدن یا استفاده از این کلمات درک کند. به عبارت دیگر، او فقط یک سیستم زبانی را یاد نمیگیرد، بلکه استراتژیهای ادراکی خاصی را نیز فرا میگیرد که کودکی که فارسی یاد میگیرد، حداقل در این دستهبندی «بزرگ» و معادلهای انگلیسی آن نیازی به فراگیری آنها ندارد. البته این فرآیند دوطرفه است: در بسیاری از موارد، کودکی که فارسی میآموزد مجبور است تمایزاتی را قائل شود که کودک انگلیسیزبان نیازی به آن ندارد؛ مانند تفاوتهای میان معادلهای واژه \*cousin\* در انگلیسی و معادلهای فارسی آن. چگونه باید زبانآموز زبان دوم با این مفهومسازیهای متفاوت روبهرو شود؟ راهحل، تحلیل تقابلی زبان مادری و زبان مقصد است. این تحلیل نه تنها شامل مقایسه دو زبان در سطح دستوری میشود، بلکه تحلیل استراتژیهای مفهومی خاصی را نیز در بر میگیرد که سیستمهای دستوری این زبانها را شکل میدهند و از آنها تأثیر میپذیرند. تحلیل تقابلی به دنبال کشف استراتژیهایی است که گویشوران زبان هنگام مفهومسازی ادراکات مربوط به استفاده از واژهها به کار میگیرند و اینکه چگونه این مفهومسازیها در زبانهای مقایسهشده تفاوت دارند. گویشوران زبانهای مختلف، بر اساس تفاوتهایی که ویژگیهای معنایی و نحوی زبان مادریشان دیکته میکند، به جنبههای مختلف پدیدهها و تجربیات زندگی توجه میکنند. بنابراین، تحلیل تقابلی بر روانشناسی زبان تکیه دارد که به عملکرد دستگاه ادراکی گویشوران در فرآیند یادگیری و تولید زبان میپردازد. یافتههای تحلیل تقابلی در یادگیری زبان خارجی تحلیل تقابلی نشان میدهد که چگونه گویشوران یک زبان خاص، جهان اطراف خود را هنگام استفاده از فرمهای زبانی درک میکنند. بینشهایی که از این استراتژیهای ادراکی به دست میآید، شکاف میان تسلط بر فرمهای زبانی و مفاهیمی که این فرمها نشان میدهند را در یادگیری زبان خارجی پر میکند. کاربرد تحلیل تقابلی در آموزش زبان معلمان از تحلیل تقابلی استفاده میکنند تا بفهمند کدام پدیدههای زبان مقصد نیاز به تمرکز بیشتری دارند. البته باید توجه داشت که همه الگوهای دشواری به تفاوتهای زبانی یا مفهومی مربوط نمیشوند. عواملی چون انگیزه، استعداد، نگرش زبانآموز، نوع آموزش زبان خارجی، سن زبانآموز، ترتیب زمانی، و میزان تکرار ساختارهای زبان مقصد در برنامه آموزشی نیز بر دشواری زبانآموز تأثیر دارند. برای هر نوع تعمیم در مورد درجه نسبی دشواری ساختارهای زبان مقصد، همه متغیرهای مذکور باید به طور سیستماتیک و عمیق بررسی شوند. طراحی برنامههای آموزشی بر اساس تحلیل تقابلی گرامرهای آموزشی مبتنی بر تحلیل تقابلی نباید بهعنوان هسته اصلی طراحی دوره در نظر گرفته شوند، بلکه برای تشخیص بهتر معلمان از مشکلات دانشآموزان به کار میروند. با این حال، با تغییر روشهای آموزش زبان به سوی رویکردهای شناختیتر، نیاز به مطالعات تقابلی در روششناسی آموزش زبان خارجی نیز افزایش یافته است. این مطالعات، بر اساس استراتژیهای ادراکی و مفهومی خاص، نشان میدهند که چگونه و تحت چه شرایطی زبانهای مختلف، فرهنگها و عادتهای جوامع زبانی مربوطه را بازتاب میدهند. تحلیل تقابلی، سپس، بینشهایی درباره تفاوتها و شباهتهای بین زبانهای مقایسهشده ارائه میدهد. این بینشها به ما امکان میدهند به پرسشهایی مانند «چگونه یک جمله انگلیسی با عبارتهای اسمی و حروف تعریف معین میتواند به یک جمله فارسی بدون هیچ حرف تعریفی ترجمه شود؟» یا «چه چیزی باعث میشود که زمان حال در فارسی، همان کارکرد زمان حال کامل استمراری در انگلیسی را تحت شرایط خاصی داشته باشد؟» پاسخ دهیم. بنابراین، مطالعات تقابلی به دانش ما درباره ساختار زبان و روابط بین سیستمهای زبانی کمک میکند. تأثیر تحلیل خطا و پیشبینی آن در آموزش زبان تحلیل سیستماتیک و طبقهبندی خطاها میتواند در پیشبینی چنین خطاهایی بسیار مفید باشد و نویسنده کتاب درسی میتواند این موارد را در انتخاب مواد آموزشی واقعی بر اساس معیارهایی مانند فراوانی وقوع و قابلیت آموزش در نظر بگیرد. طبقهبندی نیز از موضوعات مورد توجه تحلیلگران تقابلی است. نویسنده کتاب درسی دوره آموزشی زبان را به بخشهای زمانی تقسیم میکند و زمان بیشتری را برای تدریس و یادگیری موارد با درجه سختی بالا اختصاص میدهد. ترتیببندی، یعنی تنظیم واحدهای آموزشی به بهترین شکل، میتواند بر اساس نتایج تحلیل تقابلی انجام شود. پدیدههایی که در هر دو زبان یکسان هستند، میتوانند در مراحل ابتدایی آموزش داده شوند، حتی اگر از نظر زبانی پیچیده باشند. در حالی که موارد متفاوت و دشوارتر، در مراحل بعدی تدریس خواهند شد. نتایج تحلیل تقابلی همچنین ممکن است نوع تمرین یا فعالیت مورد استفاده در ارائه موارد آموزشی را مشخص کند. با این حال، تحلیل تقابلی عمدتاً به مسائل زبانی میپردازد. اصول دیگری نیز در برنامهریزی باید توسط نویسنده کتاب درسی رعایت شوند. ممکن است مواردی با درجه سختی بالا، دارای درجه وقوع زیاد یا بار عملکردی بالا در ارتباطات شفاهی باشند. برای مثال، ساختار \"Would you like\...\"، با وجود پیچیدگی زبانی برای فارسیزبانان، در زبان انگلیسی بسیار پرکاربرد است و به همین دلیل نیاز به آموزش در مراحل ابتدایی دارد. وظیفه نویسنده کتاب درسی این است که میان اصول متناقض برنامهریزی تعادل برقرار کند. تحلیل گفتمان (Discourse Analysis)، که یکی از تحولات اخیر در زبانشناسی تقابلی است، برای معلمان زبان بسیار مفید است تا مواد آموزشی طراحی کنند، فراگیران را در فعالیتهایی برای تبدیل شدن به کاربران ماهر زبان هدف درگیر کنند، و کتابهای درسی را ارزیابی کنند. تحلیل گفتمان به معلم زبان بینشی درباره ساختار متون فراتر از سطح جمله ارائه میدهد؛ نحوه دنبال کردن الگوهای منظم در مکالمات در موقعیتهای مختلف؛ نحوه عملکرد حوزههای پیچیدهای مانند آهنگ (Intonation) در ارتباطات؛ و قواعد پایهای که گویندگان و نویسندگان در زبان از آنها استفاده میکنند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت هستند. این آگاهی از ارتباطات طبیعی به معلم این امکان را میدهد تا روش تدریس، مواد آموزشی، فعالیتهای کلاسی، و نتایج نهایی تدریس خود را ارزیابی کند. تحلیل تقابلی به طور فعال به پیشبینی خطاها و مهمتر از آن به تحلیل خطاها پرداخته است. امروزه اطلاعات بیشتری در مورد انواع و درجه تفاوتهای بین زبانها در سطوح زبانی مختلف، از آواشناسی تا سبکشناسی و حتی آداب زبانشناختی داریم. این دستاوردها سهم بزرگی در روششناسی عمومی و نظریه آموزش زبان داشتهاند. بنابراین، تحلیل تقابلی عمدتاً با آموزش زبان مرتبط است. این موضوع دلایل تاریخی دارد، اگرچه این سنت چندان قدیمی نیست و به دهههای پنجاه و شصت میلادی بازمیگردد. علاوه بر این، کاربرد تحلیل تقابلی در ترجمه را میتوان بهعنوان بخشی از زبانشناسی کاربردی در نظر گرفت و از این رو نباید مورد غفلت قرار گیرد. بهعنوان نکته پایانی، باید دانست که تحلیل تقابلی روش یا تکنیک خاصی برای تدریس پیشنهاد نمیدهد، بلکه اطلاعاتی درباره \*چیستی\* تدریس در اختیار روششناسان قرار میدهد. معلمان و روششناسان سپس \*چگونگی\* تدریس را خواهند یافت. برای مثال، بر اساس نظریه تداخل (Interference Theory)، یک طرح بسیار سادهشده از فرضیههای چنین تداخلی به صورت زیر خواهد بود: \- اگر تفاوتی از نوع X بین زبان مبدأ و زبان هدف وجود داشته باشد، و شرایط دیگری فراهم باشد، فراگیر در یادگیری زبان هدف تمایل به ارتکاب خطاهایی از نوع Y خواهد داشت. این بیان بهطور ساده تمایل آماری به وقوع خطاهایی از یک نوع خاص را پیشبینی میکند. روششناس و معلم زبان میدانند که فراگیر احتمالاً در فرآیند یادگیری با چنین مشکلی روبهرو خواهد شد. بنابراین، آنها روشها و تکنیکهای مناسبی را پیشنهاد خواهند کرد تا از وقوع خطا جلوگیری کنند یا به راحتی بر این دشواری غلبه کنند.