اختلال_های_یادگیری فصل سوم PDF

Document Details

FamousVenus

Uploaded by FamousVenus

Iran University of Art

علیرضا کاکاوند

Tags

اختلالات یادگیری روانشناسی رشد نظریه های رشدی آموزش

Summary

This document is a chapter on developmental and maturational theories related to learning disabilities. It discusses various perspectives, including the role of developmental psychology and maturation in learning disabilities and provides key insights into the work of Piaget and their application to educational practice. It offers a summary of the concepts of developmental and maturational factors associated with learning disabilities, emphasizing the interplay between cognitive development, individual differences, and the learning environment.

Full Transcript

# فصل سوم: نظریه های رشدی و رسشی ناتوانی های یادگیری ## **سودارسایی حسن** ### **فصل سوم: نظریه های رشدی و رسشی ناتوانی های یادگیری** - ۴۱ - رویکرد های نظری بر ناتوانی های یادگیری - ۴۲ - نظریه های مبتنی بر روان شناسی رشد و رسش درباره ناتوانی های یادگیری - ۴۳ - نقص رسشی - ۴۴ - مراحل رشد از دیدگاه...

# فصل سوم: نظریه های رشدی و رسشی ناتوانی های یادگیری ## **سودارسایی حسن** ### **فصل سوم: نظریه های رشدی و رسشی ناتوانی های یادگیری** - ۴۱ - رویکرد های نظری بر ناتوانی های یادگیری - ۴۲ - نظریه های مبتنی بر روان شناسی رشد و رسش درباره ناتوانی های یادگیری - ۴۳ - نقص رسشی - ۴۴ - مراحل رشد از دیدگاه **پیازه** - ۴۵ - کاربرد های نظریه **پیازه** در آموزش و یادگیری - ۴۵ - دلالتهای نظریه های رشدی بر ناتوانی های یادگیری - ۴۶ - خلاصه فصل - ۴۷ - خود آزمایی فصل ## **فصل سوم** ### ** نظریه های رشدی و رسشی ناتوانی های یادگیری** بعد از مطالعه این فصل از خواننده انتظار می رود که بتواند: 1. ناتوانی های یادگیری از دیدگاه روان شناسی رشد را توضیح دهد. 2. مراحل رشد شناختی از دیدگاه **پیازه** را توضیح دهد. 3. کاربرد های نظریه **پیازه** در آموزش و یادگیری را توضیح دهد. 4. دلالتهای نظریه رشدی بر ناتوانی های یادگیری را توضیح دهد. 5. رسش و نقایص رسشی را بنویسد. ### **رویکردهای نظری بر ناتوانی های یادگیری** هدف نظریه معنابخشی، پیوستگی و شکل دادن به آن چیزهایی است که ما در دنیای واقعی با آن مواجه هستیم. در واقع نظریه ها به منظور طبقه بندی و ارزیابی مجموعه سردرگمی از مواد، فنون، روشها و ابزارهای جدیدی که پرورشکاران با آن مواجه هستند، ایجاد شده اند. زیربنای اساسی هر رشته ای مبتنی بر باورها و مفاهیمی است که به وسیله نظریه پردازان اولیه مطرح شده اند. نظریه ها میتوانند مورد اعتراض و انتقاد قرار گیرند. به این معنی که پژوهشهای مختلف میتوانند آنها را نیرومندتر یا ضعیفتر کنند. زمانی که نظریه ای اصلاح میشود متعاقب آن تغییراتی نیز در روشهای ارزیابی و آموزشی به وجود می آید. نظریه ها و ارتباط آنها با آموزش و تدریس، چارچوب ضروری برای درک ناتوانی های یادگیری را فراهم می سازد. ### **اختلالهای یادگیری** در این فصل به سه نظریه عمده روان شناسی و همچنین دلالتهای آنها بر ناتوانی های یادگیری اشاره خواهد شد: روان شناسی رشد، روان شناسی رفتاری و روان شناسی شناختی. ### **نظریه های مبتنی بر روان شناسی رشد و رسش درباره ناتوانی های یادگیری** باورهای رسشی درباره ناتوانی های یادگیری براساس مفاهیم روان شناسی رشد ساخته شده اند. ایده اصلی در روان شناسی رشد این است که رسش مهارتهای شناختی یا تفکر، پیشرفت متوالی و پیوسته را به دنبال خواهد داشت. توانایی فردی دانش آموز در جهت یادگیری به وضعیت رسشی جاری او وابسته است. به علاوه در این نظریه تصریح شده که ممکن است تلاش به منظور سرعت دادن یا پیمودن راه میانبر در فرایند رشد مشکلات جدی ایجاد نماید. ### **نقص رسشی** منظور از تأخیر یا نقص در رسش عبارت است از کندی در جنبه های ویژه ای از رشد عصب شناختی. بر اساس این نظریه هر فردی برای کارکردهای متنوع خود درجه رشدی از پیش تعیین شده ای دارد. از جمله برای توانایی های شناختی. تفاوت میان توانایی های گوناگون نشان میدهد که توانایی های افراد با درجات متفاوتی به پختگی می رسند؛ یعنی اینکه بعضی از توانایی ها زودتر و برخی دیگری با تأخیر به رسش می رسند. تأخیر رسشی گاهی اوقات موقتی است بنابراین برخی از کودکان ناتوان در یادگیری از کودکان عادی متفاوت نیستند بلکه این موضوع وابسته به زمان و موقت است. نظریه رسشی بر نقش اجتماع و محیط نیز تأکید می کند، تعدادی از ناتوانی های یادگیری زمانی به وجود می آیند که کودک برای انجام تکالیف درسی قبل از اینکه آمادگی لازم را داشته باشد، تحت فشار قرار می گیرد. **کوپیتز** (۱۹۷۳)، بعد از چندین سال پژوهش در مورد کودکان ناتوان در یادگیری، به این نتیجه رسید که اینگونه کودکان، ناپخته اند، سازمان نایافته اند و نیاز به زمان بیشتری برای یادگیری و رشد دارند. او اشاره می کند وقتی که به آنها زمان کافی داده میشود و به آنها کمک میشود تا تأخیرشان را جبران کنند، از نظر تحصیلی تغییر میکنند. اغلب آنها به یک یا دو سال بیشتر نسبت به شاگردان دیگر برای به اتمام رساندن مدرسه زمان نیاز دارند. **سیلور** و همکاران (۱۹۶۶-۱۹۶۱)، مطالعه طولانی مدتی را بر روی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری انجام دادند. یکی از نتایج این مطالعه این بود که آنها دچار تأخیر رسشی هستند. وقتی این کودکان دوباره در سنین ۲۴-۱۶ سالگی بررسی شدند، در برخی از آنها مشکل از بین رفته بود. بنابراین تعدادی از اینگونه مشکلات با رشد و رسش ناپدید شده بودند. مطالعات دیگر خاطر نشان میسازند که بدون مداخله در مورد کودکان با نقص رسشی، نقایص رسشی منجر به شکست تحصیلی میشود. **Longford** و **Jansky** (۱۹۶۶)، در مطالعه ای با هدف دنبال کردن عواملی که پیش بینی کننده شکست در خواندن کودکان پیش دبستانی بود، به این نتیجه رسیدند که شرایط رسشی عامل شاخصی در پیش بینی پیشرفت خواندن است. **کرک** (۱۹۶۷)، اظهار می دارد که نقص و تأخیر رسشی واقعاً مشکلات یادگیری را شدت می بخشد. در طی مراحل رشد، یک کودک عادی با فعالیتهایی که لذت بخش اند، درگیر می شود و تلاش میکند از اعمالی کـه لذت بخش نیستند، پرهیز کند. بنابراین به واسطه تأخیر، رسشی کودک از فعالیتهایی که برای رشد ضروری هستند، دور مانده و در نتیجه بسیاری از کارکردها مورد غفلت قرار میگیرند و این موضوع به نوبه خود باعث شکست رشدی و ناتوانی شدیدتر و افراطی تر میشود. (به نقل از **لرنر**، ۱۹۹۷). ### **مراحل رشد از دیدگاه پیاژه** **ژان پیاژه**، پیشگام روان شناسی رشد شناختی، زندگی اش را صرف مطالعه رشد هوشی و شناختی کودکان کرد. مشاهدات **پیازه** از مراحل رسشی تفکر در کودکان نشان داد که رشد شناختی در مجموعه ای از مراحل به هم پیوسته و ثابت رخ میدهد. در هر مرحله، کودک تنها توانایی دارد که تکالیف شناختی خاصی را فراگیرد و توانایی او برای تفکر و یادگیری با افزایش سن تغییر می کند. کمیت، کیفیت، عمق و وسعت یادگیری به زمانی یا مرحله ای که کودک از نظر رشدی در آن قرار دارد وابسته است. مراحل رشد کودک عادی براساس نظام **پیازه** عبارت اند از: 1. **مرحله حساس - حرکتی**. در این مرحله کودک به واسطه حس و حرکت یاد میگیرد. به عبارت دیگر یادگیری کودک به وسیله تعامل با محیط فیزیکی صورت می پذیرد. به واسطه حرکت کردن، لمس کردن، گاز گرفتن، ضربه زدن و دستکاری فیزیکی اشیا و ... ، کودکان درباره ویژگی های فضا زمان مکان پایداری و علیت می آموزند. کودکان ناتوان در یادگیری نیاز به فرصت های بیشتر برای اکتشاف حرکتی دارند. 2. **مرحله پیش عملیاتی**. از تولد تا دو سالگی کودک در مرحله حساس - حرکتی است و از دو سالگی تا هفت سالگی وارد مرحله جدیدی می شود که **پیازه** آن را پیش عملیاتی نام نهاده است. در این مرحله کودکان توانایی قضاوت شهودی پیدا می‌کنند و همین طور تفکر نمادین را آغاز می کنند. زبان حال به طور رو به تزایدی مهم می شود و کودکان استفاده از نمادها را برای بازنمایی دنیای بیرونی یاد میگیرند. یکی از ویژگی های این مرحله این است که کودکان میتوانند تنها یک کارکرد را برای یک شیء در نظر بگیرند. 3. **دوره بین ۱۱ - ۷ سالگی** مرحله عملیات عینی است. حالا کودکان توانا می شوند که پیامد های عمل را درک نمایند و اشیا را در طبقه های منطقی گروه بندی کنند. به هر حال، تفکرات آنها تا حد زیادی به واسطه تجربه های قبلی شکل میگیرد و بر روی اشیای عینی که آنها از طریق حواس درک یا دستکاری میکنند، متمرکز است. 4. **مرحله چهارم، عملیات صوری**. این مرحله یک مرحله انتقال عمده در فرایند تفکر است و تقریباً از یازده سالگی آغاز می شود. در این مرحله به جای اینکه مشاهدات تفکر را هدایت نمایند این تفکر است که به مشاهده جهت میدهد. کودکان حالا به این ظرفیت رسیده اند که با انتزاع نظریه ها و ارتباطهای منطقی سر و کار داشته باشند، بدون نیاز به اینکه به عینیات مراجعه نمایند. در نظام **پیازه** انتقال از یک سطح به سطح بعدی وابسته به رسش است و مراحل سلسله مراتبی و متوالی رخ میدهند. ### **کاربردهای نظریه پیاژه در آموزش و یادگیری** 1. نحوه اندیشیدن و تفکر کودکان متفاوت از بزرگسالان است. بنابر همین اصل، تمام کسانی که به نوعی در آموزش کودکان درگیر هستند باید سعی کنند تا خود را در شرایط کودکان ببینند و مسایل را از دید آنها نگاه کنند. بینش نسبت به فرایند های شناختی کودکان سنین مختلف برای معلمان و والدین ضروری است. 2. کودکان در سنین اولیه مدرسه با امور محسوس و عینی بهتر میتوانند کار کنند. این مرحله ای است که هنوز شکل از محتوا جدا نیست لذا کودک با حذف شکل، در مقابل محتوی، بخوبی نمیتوانند اندیشه کند. معلم باید تلاش کند تا دانش آموزان کوچکتر اشیای مختلف را ببینند، سعی کنند و بر روی آنها عمل کنند. 3. یادگیری اکتشافی - به معلمان توصیه میشود به جای اینکه دانش را از راه بیانات کلامی و آماده در اختیار دانش آموزان قرار دهند برای آنها فعالیت های متنوعی را فراهم سازند تا به کمک آنها به بررسی و کشف دانش بپردازند. 4. کنش متقابل کودک با سایر کودکان مورد تأکید بسیار است. این کنش متقابل میان کودکان به رفع خودمداری در آنها کمک می کند. کودک از راه کنش متقابل با همسالان خود، به پذیرش دیدگاههای دیگران موفق میشود. از طرفی این کار باعث می شود که درک کلامی کودک نیز افزایش یابد. 5. آموزش باید بر نیازهای فردی دانش آموزان و سطح درک و فهم آنها منطبق باشد؛ یعنی، نوع تکالیف یادگیری، مقدار آن و سرعت یادگیری باید بر توانایی های کودکان مختلف مبتنی باشد (سیف علی اکبر، ۱۳۷۹). ### **دلالتهای نظریه های رشدی بر ناتوانی های یادگیری** آنچه در زیر می اید توجیهات نظریه رشدی در مورد ناتوانی های یادگیری است: - عدم رسش یک عامل اصلی در به وجود آمدن مشکل تحصیلی است. همه انسانها نیاز به محدوده زمانی خاصی برای رسش مهارتهای متنوع خود دارند. پژوهشهای مختلف نشان داده اند که کودکان کوچک به خصوص در پایه های اولیه بیشتر به مشکلات یادگیری نسبت به کودکان بزرگتر در همان پایه تحصیلی مبتلا می شوند، پدیده ای که از آن به نام اثر تاریخ تولد یاد میشود. در قیاس با کودکان بزرگتر، زمانی که ملاک قضاوت ماه تولد در نظر گرفته می شود، کودکان کوچکتر با احتمال بیشتری برای خدمات رسانی و آموزش ویژه ارجاع میشوند. برای مثال، کودکان شش سال و هشت ماه نسبت به کودکان شش سال و نه یا ده ماه بیشتر آمادگی ابتلا به ناتوانی های یادگیری را دارند ( **دایموند** ، ۱۹۸۳؛ **دیپاسکوال** و **فلی ِ ولینگ** ، ۱۹۸۰، به نقل از **لرنر** ، ۱۹۹۷). - محیط آموزشی عامل دیگری است. محیط آموزشی ممکن است به جای کمک واقعی به یادگیری کودک مانع او شود. برای مثال از طریق تقاضاهایی که متناسب با توانایی شناختی کودک نیست. مطالعات رشدی گوناگون نشان داده اند که توانایی های شناختی کودک از نظر کیفی با بزرگسالان متفاوت است و این توانایی ها در آنها به طور متوالی و تدریجی رشد میکنند. مدارس لازم است تجربه های یادگیری متنوعی را برای قوت بخشیدن به رشد طبیعی کودک فراهم سازند. - **آمادگی**، اشاره دارد به رسش و تجربه های قبلی که پیش نیاز رسیدن به یک هدف خاص هستند. برای مثال، آمادگی راه رفتن نیاز به رشد سیستم عصبی در یک سطح معین و همین طور نیرومندی کافی ماهیچه ها و رشد کارکرد های حرکتی پیش نیاز خاص دارد. این آمادگی در کودکان عادی کم کم رشد میکنند و به وجود می آید، به گونه ای که میتوان گفت نیاز به آموزش های برنامه ریزی شده ندارند، اما دانش آموزان ناتوان در یادگیری نیاز به آموزش و توجه خاص برای رسیدن به پیش نیازها و آمادگی هایی دارند که برای یادگیری بعدی ضروری هستند. معلمان حساس می توانند به کودکان در کسب این گونه توانایی ها از طریق آگاهی از مراحل رسشی کودک و تأخیراتی که آنها را همراهی میکنند کمک نمایند ## **خلاصه فصل** مطابق با نظریه های رشدی توانایی فردی دانش آموز برای یادگیری به رسش جاری او بستگی دارد و تلاش برای سرعت دادن به فرایند رشدی ممکن است مشکلات جدی ایجاد کند. ## **خود آزمایی فصل** 1. نقص یا تأخیر در رسش را تعریف کنید. 2. مرحله پیش از عمل در نظریه **پیازه** را توضیح دهید. 3. منظور از یادگیری اکتشافی چیست؟ آن را بنویسید. 4. منظور از آمادگی رشدی چیست؟ آن را شرح دهید و بنویسید چه ارتباطی با یادگیری دارد. 5. نظریه پردازان رشدی و رسشی علت ناتوانی در یادگیری را چه می دانند؟ توضیح دهید.

Use Quizgecko on...
Browser
Browser