اختلال_های_یادگیری (PDF)

Document Details

FamousVenus

Uploaded by FamousVenus

Iran University of Art

علیرضا کاکاوند

Tags

learning disabilities education psychology special needs education

Summary

این متن فصل دوم از کتاب اختلال های یادگیری دکتر علیرضا کاکاوند است. این فصل به بررسی اختلال های یادگیری و عوامل مؤثر بر خواندن و پیشرفت تحصیلی می پردازد. همچنین به ویژگی های کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری و روش های تعیین انحراف نمره از سطح پایه پرداخته است.

Full Transcript

# فصل دوم: معرفی ناتوانی یادگیری ## ۲۷ ## ۲۸ ## ۲۹ - کودک ناتوان در یادگیری - ماهیت بین فرهنگی ناتوانیهای یادگیری - شیوع ناتوانیهای یادگیری - تفاوتهای جنسی ## ۳۰ ## ۳۱ ## ۳۲ ## ۳۳ ## ۳۴ ## ۳۵ ## ۳۶ ## ۳۷ ## ۳۸ ## ۳۹ - تعریف ناتوانیهای یادگیری - مقايسه ناتوانیهای یادگیری با ناتو...

# فصل دوم: معرفی ناتوانی یادگیری ## ۲۷ ## ۲۸ ## ۲۹ - کودک ناتوان در یادگیری - ماهیت بین فرهنگی ناتوانیهای یادگیری - شیوع ناتوانیهای یادگیری - تفاوتهای جنسی ## ۳۰ ## ۳۱ ## ۳۲ ## ۳۳ ## ۳۴ ## ۳۵ ## ۳۶ ## ۳۷ ## ۳۸ ## ۳۹ - تعریف ناتوانیهای یادگیری - مقايسه ناتوانیهای یادگیری با ناتوانیهای دیگر - عوامل مؤثر بر خواندن - مسائل مربوط به کودک - مسائل ناشی از خانواده - روشهای تعیین انحراف نمره از سطح پایه - خلاصه فصل - خود آزمایی فصل # فصل دوم ## معرفی ناتوانی یادگیری بعد از مطالعه این فصل از خواننده انتظار می رود که بتواند: 1. شیوع ناتوانیهای یادگیری را توضیح دهد. 2. ناتوانیهای یادگیری را تعریف کند. 3. عوامل مؤثر بر خواندن و پیشرفت تحصیلی را بنویسد. 4. روشهای تعیین انحراف نمره از سطح پایه را بنویسد. 5. ماهیت بین فرهنگی ناتوانیهای یادگیری را بنویسد. ## کودک ناتوان در یادگیری تا سالهای اخیر، آموزش و پرورش استثنایی فقط کودکانی را شامل می شد که مشکلات آنها در یادگیری به عللی نظیر نقایص بینایی یا شنوایی، عقب ماندگی ذهنی، معلولیتهای کلامی یا زبانی، اختلالهای شدید ،هیجانی فلج یا سایر مشکلات ناشی از فقدان سلامتی جسمی مربوط میشد. مؤسسات مدارس استثنایی و کلاسهای ویژه برای آموزش و پرورش این دسته کودکان که دچار معلولیتهای آشکار بودند، سازماندهی می شد. هـر منطقه ای قوانین و قواعد خاصی برای تشخیص و طبقه بندی این کودکان در نظر میگرفت و مدارس مجموعه ای از برنامه های درسی را برای آموزش و پرورش جداگانه این گروههای متفاوت در نظر میگرفت و اجرا میکرد. کودکانی که در مدارس چیزی یاد نمی گرفتند و ناشنوا، نابینا یا عقب مانده ذهنی نبودند هیچ نوع خدمات ویژه ای دریافت نمی کردند، زیرا هیچ برنامه ای برای آنها تدوین نشده بود. به علت وجود این موقعیت و اصرار و تمایل مفرط ،والدین، متخصصان آموزش و پرورش تشخیص دادند، تعداد قابل توجهی از کودکان وجود دارند که در یادگیری ،تکلم، استفاده درست و صحیح از زبان، تکامل بهنجار ادراکات بینایی و شنوایی یا خواندن، نوشتن، هجی کردن، و محاسبه کردن دچار تأخیر هستند. برخی از این کودکان زبان را درک نمیکنند، ولی ناشنوا نیستند، برخی از آنها نمیتوانند آنچه را که میبینند درک کنند ولی نابینا نیستند و بعضی دیگر نمی توانند از طریق روشهای عادی آموزش یاد بگیرند در حالی که دچار عقب ماندگی ذهنی نیستند. این گروه از کودکان امروزه تحت عنوان ناتوان ویژه در یادگیری ۱ معرفی شده اند. ناتوانیهای یادگیری در حال حاضر به صورت اصطلاحی درآمده اند که انواع گوناگونی از مشکلات را در بر میگیرند. ## ماهیت بین فرهنگی ناتوانیهای یادگیری ناتوانی یادگیری مشکلی جهان شمول است که در همه ملیتها با هر فرهنگ و زبانی اتفاق می افتد. این مشکل فقط به جامعه خاصی مثل انگلیس یا آمریکا تعلق ندارد. پژوهشهای گوناگون نشان داده اند که در همه فرهنگها همیشه کودکانی با وجود هوش طبیعی حضور دارند، به طوری که مشکل اصلی آنها در زبان ،شفاهی، اکتساب مهارتهای خواندن یا نوشتن و انجام عملیات ریاضی است. همین طور گزارشهای پژوهشی دربارهٔ ناتوانیهای یادگیری متعلق به یک ناحیه خاصی از جهان نیستند بلکه آنها از نواحی مثل دانمارک ایالت کینگدام نوترلند نیوزلند، استرالیا، آلمان، ایتالیا، مکزیکو، پرتقال، شیلی، کانادا و اسرائیل چاپ و منتشر می شوند. ## شیوع ناتوانیهای یادگیری چه درصدی از کودکان مدرسه ای به ناتوانیهای یادگیری مبتلا هستند؟ تخمین شیوع ناتوانیهای یادگیری یکسان نیست؛ دامنه ۱ تا ۳۰ درصد در پژوهشهای مختلف گزارش شده است. میزان شیوع این اختلال از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت گزارش شده، و این موضوع تا حد زیادی مربوط به ملاکهای مورد استفاده برای تعیین اینکه آیا کودک نیاز به خدمات رسانی ویژه دارد یا خیر میشود اگر تنها موارد شدید ناتوانیهای یادگیری به عنوان موردهای مناسب برای سرویس دهی ویژه به حساب آیند، میزان ناتوانیهای یادگیری کاهش مییابد و اگر ناتوانیهای یادگیری خفیف نیز در نظر گرفته شوند، میزان رواج افزایش مییابد به عبارتی ملاکهای سخت تر شناسایی و تشخیص، شیوع اختلال را کاهش میدهد، ولی ملاکهای آسان شیوع آن را افزایش میدهند. در حال حاضر درصد دانش آموزانی که به عنوان ناتوان یادگیری در نظر گرفته شده اند، به چند دلیل افزایش یافته است: 1. آگاهی بیشتر در مورد ناتوانیهای یادگیری در مجموع، آگاهی عمومی از ناتوانیهای یادگیری افزایش یافته است. به همین ترتیب ،والدین معلمان و دانش آموزان فشارهای بیشتری را به مدارس به منظور تهیه سرویسهای آموزشی مناسب برای دانش آموزان ناتوان در یادگیری وارد میکنند. 2. بهبود در روشهای شناسایی و ارزشیابی ناتوانیهای یادگیری . بهبود در روشهای ارزیابی و ارزشیابی باعث شناسایی تعداد کودکانی که سابقاً مورد شناسایی قرار نگرفته بودند، شده است. 3. انتظار و ترجیح اجتماعی برای طبقه بندی ناتوانیهای یادگیری . والدین و برخی از متخصصان طبقه بندی برچسب ناتوانیهای یادگیری را بر سایر برچسـبـهـا تـرجـيـح می دهند، چرا که عقیده دارند این اصطلاح بار منفی کمتری را به یدک میکشد. بنابراین، برخی از دانش آموزان عقب مانده ذهنی یا مبتلا به اختلالهای رفتاری به عنوان ناتوان در یادگیری معرفی شده اند و در طبقه ناتوانیهای یادگیری جای گرفته اند. 4. کاهش یا نبود خدمات اصلاحی مناسب . کاهش تعدادی از برنامه ها و نبود برنامه های اصلاحی مناسب مثل برنامه های ترمیمی خواندن عامل تأثیرگذار دیگری هستند. ## تفاوتهای جنسی گزارشهای به دست آمده از مدارس و کلینیکها رواج ۴ به ۱ را بین پسرها و دخترها مطرح کرده اند. به هر حال مطالعات همه گیر شناسی و طولی نشان داده اند که این تفاوت ممکن است واقعی نباشد و تعداد دختران و پسران ناتوان در یادگیری برابر باشد. یکی از فرضیه ها این است که دخترها بنا به دلایلی کمتر از پسرها شناسایی می شوند. پژوهشهای انجام شده تفاوتهای جنسی جالبی را نشان داده اند: پسرها بیشتر پرخاشگری بدنی و فقدان کنترل و دخترها مشکلاتی را در حوزه اجتماعی زبان و شناخت نشان می دهند. پسرها مشکلات بیشتری در حوزه تواناییهای حرکتی - بینایی، هجی کردن و زبان نوشتاری دارند در حالی که دخترهای مبتلا به ناتوانی یادگیری بیشتر نقایص پیشرفت تحصیلی قابل ملاحظه در تعدادی از جنبه ها مثل خواندن و ریاضیات نشان می دهند. برخی برای تبیین این موضوع که چرا پسرها نسبت به دخترها بیشتر ناتوان در یادگیری تشخیص داده میشوند به دلایل زیر اشاره کرده اند: - علل بیولوژیک : مردها ممکن است نسبت به ناتوانیهای یادگیری آسیب پذیرتر باشند. - عوامل فرهنگی : پسرها ممکن است به خاطر اینکه بیشتر به رفتارهای مخرب گرایش دارند و برای بزرگسالان مزاحمت ایجاد میکنند بیشتر ارجاع داده شوند. - فشار انتظار : فشار برای موفقیت در مدرسه ممکن است برای پسرها در مقابل دخترها زیادتر باشد و این امر باعث میشود که پسرها نسبت به دخترها آسیب پذیرتر باشند. ## تعريف ناتوانیهای یادگیری تاکنون تعاریف مختلفی درباره ناتوانیهای یادگیری مطرح شده است که در عناصر زیر با هم توافق دارند : بدکارکردی سیستم عصبی مرکزی، الگوی نامناسب رشدی و تفاوت در پردازش روانشناختی، مشکل در یادگیری و تحصیل، اختلاف بین سطح پیشرفت و توان بالقوه فرد و در نهایت نبود علل دیگر. ## بدکاری سیستم عصبی مرکزی اگر چه در همه تعاریف به طور مستقیم اشاره نشده است که ناتوانیهای یادگیری با عوامل عصبی ارتباط دارند ولی دلالتهای ضمنی و غیر مستقیم در این تعاریف گویای این واقعیت است. منشأ تمام یادگیریها مغز است و بنابر این اصل، بدکارکردی سیستم عصبی مرکزی میتواند منجر به ناتوانی یادگیری شود. البته حوادث محیطی و آموزشی نیز میتوانند از طریق عمل بر کارکرد مغز فرایند یادگیری را تغییر دهند و در نتیجه جریان یادگیری را تسهیل کرده یا آن را با مشکل مواجه سازند. از نظر تاریخی در این حوزه پزشکان نقش کلیدی و فعالی در پژوهش تشخیص و درمان بازی میکنند. ## الگوی نامناسب رشدی این عنصر به رشد نامناسب مؤلفه های گوناگون ذهنی اشاره میکند. توانایی ذهنی یا هوش یک ظرفیت واحد نیست بلکه از تعدادی توانایی ذهنی پایه تشکیل شده است. در افراد ناتوان در یادگیری مؤلفه های مختلف ذهنی به گونه ای بهنجار رشد نمیکنند. بدین معنی که برخی از این خرده تواناییها به اندازه ای متعادل و مورد انتظار رشد کرده اند، ولی بعضی دیگر از رشد متعادل عقب مانده اند. تحت چنین شرایطی است که نشانه های اختلال یادگیری متظاهر میشوند. این رشد نامناسب نتیجه اش تفاوتهای درون فردی فاحش در فرایندهای ذهنی است. بنابراین میتوان گفت که وجود اختلال در یک یا بیش از یک فرایند روانشناختی در افراد با ناتوانیهای یادگیری، حاصل الگوی نامناسب رشدی در آنهاست. ## مشکل یادگیری و تحصیلی افراد ناتوان در یادگیری با گونه هایی از مشکلات یادگیری روبه رو هستند. معمولترین مشکلات یادگیری در این دانش آموزان عبارت اند از مشکل در اکتساب گفتار و زبان شفاهی، خواندن، ریاضیات ،نوشتن، مهارتهای حرکتی، تفکر و مهارتهای اجتماعی - روانی. لیون ¹ (۱۹۹۳) عقیده دارد که ناتوانی یادگیری اشاره دارد به شکست در یادگیری یک مهارت ویژه یا مجموعه ای از مهارتها بعد از تدریس و آموزش آن مهارت به نقل از لرنر، (۱۹۹۷). ## اختلاف بین سطح پیشرفت و توان بالقوه عنصر دیگر مشترک بین تعاریف وجود شکاف بین آنچه دانش آموز به آن نایل شده یا آن را یاد گرفته و توان بالقوه یادگیری فرد است. در تعریف عملیاتی فدرال تصریح شده که کودک ناتوان در یادگیری اختلاف فاحش بین پیشرفت و توانایی هوشی اش در یک یا بیش از یک حوزه یادگیری وجود دارد. برای تعیین اینکه آیا بین سطح پیشرفت و توان بالقوه دانش آموز اختلاف وجود دارد یا خیر باید برای سه سؤال اساسی زیر پاسخ یافت: 1. توان بالقوه فرد برای یادگیری چه اندازه است؟ قضاوت درباره توان بالقوه کودک، از طریق آزمونهای هوشی، آزمونهای توانایی شناختی، قضاوتهای بالینی و ابزارهای دیگر امکان پذیر است. 2. سطح پیشرفت جاری فرد چقدر است؟ این سؤال اشاره به عملکرد جاری دانش آموز دارد. برای قضاوت درباره این سؤال بیشتر به آزمونهای پیشرفت تحصیلی متوسل می شوند، اما از آنجایی که نمره دانش آموز منعکس کننده واقعی پیشرفت او نیست، تنها نمی توان از چنین آزمونهایی استفاده کرد. معمولاً آزمونهایی که به کار گرفته می شوند از روایی و پایایی ضعیفی برخوردارند و استاندارد نیستند. 3. چه درجه ای از اختلاف بین سطح پیشرفت و توان بالقوه قابل توجه است؟ وجود اختلاف یک سال در پایه دوم نسبت به پایه یازدهم شدیدتر است. یک اختلال اندک در پایه های تحصیلی اولیه نسبت به یک اختلاف بزرگتر در پایه های بعدی نیاز به توجه و ملاحظه بیشتری دارد. ## نبود علل دیگر ناتوانی یادگیری نباید ناشی از شرایطی نظیر عقب ماندگی ذهنی، آشفتگی هیجانی، نقایص بینایی و شنوایی و فقر محیطی - فرهنگی باشد. ## مقایسه ناتوانیهای یادگیری با ناتوانیهای دیگر ناتوانیهای یادگیری در مقایسه با سایر ناتوانیها از نظر دریافت خدمات آموزشی ویژه، بزرگترین طبقه را تشکیل میدهد. جدول و نمودار دایره ای زیر بخوبی گویای این واقعیت است | نوع ناتوانی | درصد رواج بر اساس نام نویسی در مدرسه | درصد کل ناتوانی | | --------------------- | --------------------------------------- | ------------------ | | ناتوانی یادگیری | 51.1 | 11.1 | | ناتوانیهای گفتار و زبان | 5.27 | 8.6 | | عقب ماندگی ذهنی | 22.1 | 22.1 | | آشفتگی هیجانی شدید | 2.28 | 0.89 | | ناتوانیهای چندگانه | 10.8 | 2.1 | ## عوامل مؤثر بر خواندن این عوامل به سه دسته تقسیم میشوند که عبارت اند از مسایل مربوط به کودک خانواد و مدرسه (دویل، ۱۹۹۶). ## مسایل مربوط به کودک این مسایل عبارت اند از سن نارساخوانی مشکلات عاطفی و شنیداری هوش، انگیزش، ادراک، فقر در جامعه پذیری و مشکلات گفتاری و بینایی. 1. یکی از عوامل سن کودک است با افزایش سن توانایی خواندن افزایش می یابد. توانایی خواندن کودک ۹ ساله بهتر از ۸ ساله و ۸ ساله بهتر از ۷ ساله است. 2. نارساخوانی به ناتوانی در خواندن و هجی کردن علی رغم هوش متوسط اشاره دارد. 3. مسائل و مشکلات هیجانی - عاطفی ، حساسیت، عدم امنیت، پایین بودن عزت نفس و ناتوانی در سازش با محیط در فرایند یادگیری خلل ایجاد میکنند. 4. مشکلات شنیداری برای خواندن مناسب فرد باید از شنوایی کافی برخوردار باشد. مشکلات شنیداری با درجات مختلف میتوانند مشکلات تحصیلی و به خصوص مشکلات خواندن را به دنبال داشته باشد. 5. هوش . خواندن در حد طبیعی و متوسط نیاز به هوش در سطح متوسط دارد. 6. انگیزش . انگیزش عوامل بسیار متعددی دارد به عبارت دیگر، فقدان انگیزه برای خواندن میتواند دلایل متعدد و پیچیده ای داشته باشد. 7. ادراک . ادراک، یعنی پی بردن به معنای دقیق اطلاعاتی که از طریق گیرنده های حسی دریافت میشوند. گاهی اوقات حواسی نظیر بینایی و شنوایی مشکلی ندارند. سیستم معنادهی کودک است که او را در فرایند خواندن با مشکل مواجه می سازد. 8. ناتوانی در اجتماعی شدن . گاهی اوقات علت ناتوانی در خواندن ناشی از مشکل کودکان در برقراری ارتباط با دیگران و همین طور اشکال در سازگاری با فرایند متداول مدرسه است. ## مسایل ناشی از خانواده این مسایل عبارت اند از غیبت از مدرسه مسلط نبودن بر زبان آموزشی، آشفتگی در زندگی خانوادگی، بی سوادی ،والدین، مهاجرت اغتشاش در فرایند تحصیلی، فقدان تحریک در منزل، ضربه ها و آسیب دیدگی ها. 1. غیبت از مدرسه . بین رفتن به مدرسه و در جریان آموزش رسمی خواندن قرار گرفتن رابطه مثبت وجود دارد. هر اندازه غیبت کودک از مدرسه بیشتر باشد پیشرفت او کمتر خواهد بود. 2. مسلط نبودن بر زبان آموزشی وجود چنین شرایطی در خانواده به منزله یک شرایط نامساعد یادگیری خواندن است. این کودکان معمولاً اطلاعات زبانشناختی در سطح کودکان دیگر ندارند در نتیجه مدت زمان زیادتری لازم است تا فرایند خواندن در کودک شکل بگیرد. 3. آشفتگی در زندگی خانوادگی . خانواده هایی که فاقد انسجامند و در آنها ثبات وجود ندارد، سطح خواندن را تحت تأثیر قرار میدهند. مختل شدن خواب شبانه کودک به علت نبود جایگاه ثابت در خانواده موجب میشود که پیشرفت او در خواندن کمتر از آن حدی باشد که انتظار می رود. 4. بی سوادی والدین بسیاری از انگیزه های کودک برای خواندن در خانواده تقویت شده و رشد میکند نبود الگوهای مناسب خواندن سطح پیشرفت خواندن را تحت تأثیر قرار می دهد. ## مشکلات مرتبط با مدرسه 1. نبود معلم غیبتهای طولانی او و عدم کارایی مناسب وی، موجب میشود تا آموزش به نحو مناسبی صورت نپذیرد. گاهی اوقات نیز روش آموزشی با سطح توانمندی کودک تطابق ندارد یا با فقدان امکانات آموزشی مـواجــه هستیم. در تمامی موارد پیشرفت کودکان در حد قابل ملاحظه ای دچار اختلال می شود. ## روشهای تعیین انحراف نمره از سطح پایه برای تعیین انحراف نمره از سطح پایه سه روش وجود دارد که عبارت اند از: روش پایه ذهنی، روش سالهای در مدرسه ² و روش بهره یادگیری . 1. روش پایه ذهنی این روش ساده ترین روش است. در این روش از سن ذهنی برای دسترسی به شایستگی خواندن استفاده میشود هریس ⁴، ۱۹۶۴، به نقل از لرنر، ۱۹۹۷). برای تعیین شایستگی سطح خواندن، ۵ سال از ســـن عـقـلی دانش آموز کــم می کنند * ۵ - سن عقلی - درجه مورد انتظار خواندن 2. روش سالهای در مدرسه این روش توسط بوند، تینکر، و ویسون ³ (۱۹۸۴) معرفی گردید. انتقاد این روش به روش قبلی این است که سالهای حضور کودک در مدرسه را به حساب نمی آورد. * + ١/٠ هوشبهر × سالهای حضور در مدرسه ۱۰۰ = درجه مورد انتظار خواندن 3. روش بهره یادگیری. در این روش سه عامل در نظر گرفته میشود: سن عقلی، سن تقویمی و سن پایه مایکل باست، ۱۹۶۸، به نقل از لرنر، ۱۹۹۷). بهره یادگیری از طریق فرمول زیر محاسبه می شود: * سن پیشرفت ⁴ ÷ سن مورد انتظاره = بهره یادگیری بهره یادگیری عبارت است از درصد آن چیزی که دانش آموز توانایی یادگیری آن را دارد و بیانگر نسبت بین پیشرفت حاضر (AA) و سن مورد انتظار (EA) است. سن انتظار نیز از طریق فرمول زیر محاسبه میشود * = MA + CA + GA ÷ ۳ = سن انتظار (EA) ## خلاصه فصل برخی از کودکان زبان کلامی را درک نمیکنند اما ناشنوا نیستند. بعضی دیگر، آنچه را که مشاهده میکنند درک نمیکنند ولی نابینا نیستند و برخی دیگر، نمی توانند از روشهای عادی آموزش بهره ببرند، در حالی که عقب مانده ذهنی نیستند. این گروه از کودکان طبقه ناتوانیهای ویژه در یادگیری را تشکیل میدهند ناتوانی یادگیری مشکلی است که در همه فرهنگها و ملیتها وجود دارد تا جایی که آن را پدیده ای جهان شمول می دانند. شیوع ناتوانی یادگیری بین ۱ - ۳۰ درصد و نسبت ۴ به ۱ برای پسران در مقابل دختران گزارش شده است. تاکنون تعاریف مختلفی برای ناتوانیهای یادگیری مطرح شده که همه آنها در عناصر زیر با یکدیگر توافق دارند: - بدکارکردی سیستم عصبی مرکزی ، الگوی نامناسب رشدی و تفاوت در پردازش روانشناختی - مشکل در یادگیری و تحصیل - اختلاف بین سطح پیشرفت و توان بالقوه فرد - نبود علل دیگر عوامل مؤثر بر پیشرفت خواندن به سه دسته تقسیم شده اند که عبارت اند از مسایل مربوط به کودک (سن، نارساخوانی مشکلات عاطفی و شنیداری، هوش، انگیزش ادراک فقر در جامعه پذیری و مشکلات گفتاری و بینایی)، مسایل ناشی از خانواده غیبت از مدرسه مسلط نبودن بر زبان آموزشی، آشفتگی در زندگی خانوادگی، بی سوادی والدین مهاجرت اغتشاش در فرایند تحصیلی، فقدان تحریک در خانه، ضربه ها و آسیب دیدگیها و عوامل مرتبط با مدرسه. ## خود آزمایی فصل 1. نظر خود را درباره این جمله "ناتوانی یادگیری مشکلی جهان شمول است" بنویسید. 2. چند درصد از کودکان دبستانی مبتلا به ناتوانی یادگیری هستند؟ بنویسید. 3. چرا درصد دانش آموزان ناتوان در یادگیری افزایش یافته است؟ بنویسید. 4. چرا درصد ناتوانیهای یادگیری در میان پسران بیشتر از دختران است؟ بنویسید. 5. منظور از الگوی نامناسب رشدی در تعریف ناتوانیهای یادگیری چیست؟ توضیح دهید. 6. مسایل ناشی از خانواده که بر رشد خواندن اثر میگذارند کدام اند؟ آنها را توضیح دهید. 7. یکی از روشهای تعیین انحراف نمره از سطح پایه روش پایه ذهنی است، آن را توضیح دهید. 8. منظور از «روش بهره یادگیری در تعیین انحراف نمره از سطح پایه چیست؟ آن را توضیح دهید. * ¹- Lyon * ²- the years in school method * ³- Bond, Tinker, Wasson * ⁴- Harris * ⁵- mental age

Use Quizgecko on...
Browser
Browser