خلاصه جلد 15 سرگذشت استعمار PDF
Document Details
Uploaded by AccomplishedDjinn2280
Khatam University
Tags
Summary
This document discusses the history of colonialism, focusing on the actions of European powers in Asia. It details the interactions between various European nations and the countries of Southeast Asia during periods of exploration and early trade. Keywords: history, colonialism, imperialism.
Full Transcript
«خالصه جلد 15سرگذشت استعمار» پرتغالی ها در آخرین سال های قرن پانزدهم میالدی با فریب یک دریانورد عرب توانستند راه دریایی آفریقا به هندوستان را پیدا کنند. مانوئل اول،پادشاه پرتغال ،مراقب پای هیچ ارو...
«خالصه جلد 15سرگذشت استعمار» پرتغالی ها در آخرین سال های قرن پانزدهم میالدی با فریب یک دریانورد عرب توانستند راه دریایی آفریقا به هندوستان را پیدا کنند. مانوئل اول،پادشاه پرتغال ،مراقب پای هیچ اروپایی به هند و جزایر جنوب شرقی آسیا نرسد.او همه نقشه های گردآوری شده راه های دریایی را نابود کرد.به جای آن نقشه های ساختگی رسم و منتشر کرد.این تدبیر تا چند دهه کارساز بود. جان هویگن لینشوتنکه یک هلندی بودبه خدمتکار یک اسقف پرتغالی درآمد و همراه راهی شهر گوا در هند شد؛ اوم بعد 7سال همه جزئیات دریانوردی پرتغالی ها از دماغه آمیدنیک تا جنوب شرقی آسیا را گردآوری و در کتابی به نام سفر در هلند منتشر کرد. هلندی ها بهترین کشتی های تجاری جهان را داشتند که قایق پرنده نامیده می شدند. در اولین سال های قرن هفدهم میالدی ،انگلستان کشور ثروتمندی نبود؛ الیزابت ملکه این کشور کف اتاق های کاخش را با علف می پوشاند. ملکه انگلیس و تعدادی از تجار به دنبال تجارت و کسب ثروت در جزایر جاودیی شرق بودند که باالخره شرکت هند شرقی را تشکیل دادند. اولین کشتی های انگلیسی با فرماندهی جیمز لنکستر به جنوب شرقی رسیدند تا اجناس خود را به صورت پایاپای با آنها معامله کنند ولی کشور های جنوب شرقی دوست داشتند اویه خود را به آنها بفروشند ولی انگلیسی ها پولی در بساط نداشتند؛ به همین خاطر به کشتی های پرتغالی حمله کرده و آنها را غارت کردند و اجناس آنها در جزیره جاوه با ادویه مبادله کردند و به انگلیس برگشتند؛ وقتی که به بندر کلیموت رسیدند دربار انگلیس لقب سر به لنکستر تقدیم کرد. انگلیسی ها پرتغالی ها را غارت کرده بودند ولی باید با یک رقیب بسیار نیرومند تر که آنها نیز شرکتی را به نام هند شرقی تاسیس کرده بودند رقابت می کردند؛ هلندی ها!.تعداد کشتی های هلند 5برابر کشتی های انگلیسی بود.هلندی ها معتقد بودند که«:تجارت بدون جنگ و جنگ بدون تجارت غیر ممکن است». هلندی ها جزایر جنوب شرقی آسیا (سرزمین ها ادویه) را به سه گروه تقسیم کرده بودند-1 :مناطقی که شرکت هند شرقی هلند آنها را تسخیر کرده بود و فقط هلندی ها حق تجارت داشتند.در این مناطق فرمانروای جزیره به عنوان نایب السلطنه هلند یا جانشین پادشاه هلند حکمرانی می کرد-2.جزیره هایی که حاکم آنها قراردادی را با هلندی ها امضا کرده بود تا فقط آنها در جزیره داد و ستد کنند-3.سرزمین های آزادی که هلندی ها هیچ امتیازی در آنها نداشتند؛ اما می توانستند مانند دیگران در آنجا معامله و خرید و فروش کنند. فرماندار هلند در این جزایر فردی به نام ژان کوئن بود که درباره بهره کشی از مردم به همکارانش می گفت«:آیا یک اروپایی نمی توانند آن طور که می خواهد با گله اش رفتار کند؟» هلندی ها در شهر رامبون اندونزی پایگاهی را تاسیس کردند و همزمان با انگلیسی ها پیمانی امضا کردند تا هردو طرف به آسودگی تجارت کنند ولی بعد از چند مدتی هلندی ها به یک مرد ژاپنی که جاسوس انگلیسی ها بود شک کردند و او را گرفتند و او اعتراف کرد که با 17نفر انگلیسی می خواستند پایگاه هلندی ها را تسخیر کنند؛ هلندی ها هم هر 17نفر را گردن زدند و انگلیسی ها از اندونزی رفتند و وارد هند شدند تا نفوذ خود را در هند بیشتر کنند. هلندی ها در اندونزی مردم را مجبور به کاشت بوته های قهوه می کردند.آنها در تایوان هم پایگاهی تاسیس کردند. انگلیسی ها در پایان قرن هجدهم ،بزرگ ترین نیروی دریایی جهان را داشتند؛ در این سال ها هلندی ها ضعیف شده بودند و انگلیسی ها بار دیگر به جزایر جنوب چشم دوخته بودند؛ آنها در اولین قدم جزیره ماالکا را تصرف کردند و بعد از آن یکی از ماموران خود به نام رافلز را به جاوه اندونزی فرستادند. رافلز با ه هزار سرباز به جاوه حمله کرد و آن را تسخیر کرد و آن را بخشی از سرزمین های کمپانی هند شرقی انگلستان اعالم کرد و بعد جزایر سوماترا و بورنئو ،مولوکاس و بقیه مناطقی که ر اشغال هلندی ها بود را از دست آنها بیرون کشید. رافلز همه گذرگاه های مهم جنوب شرقی آسیا را در اختیار داشت؛ او به جزیره کوچکی در جنوب تنگه ماالکا به نام سنگاپور فکر می کرد.پادشاه این جزیره جوهر نام داشت؛ او در برابر دریافت ساالنه 5000لیره برای خودش و 3000لیره هم برای حاکم دست نشانده اش در جزیره حاضر شد به انگلیسی ها اجازه دهد شهرکی در سنگاپور بسازند و اداره آن را در دست داشته باشند. بد رفتاری برمه ایی ها با تاجران انگلیسی بهانه ای شد که انگلیس به برمه حمله کند و مهم ترین استان برمه به نام په گو از این کشور جدا شد و به سرزمین ها کمپانی هند شرقی انگلیس اضافه شد. 300سال بود که اروپایی ها تالش می کردند جای پایی ر چین پیا کنند.اولین گروهی که از اروپا به چین رسیدند؛ پرتغالی ها بودند که در ساحل کانتون که امروز به گوانگجو نام دارد لنگر انداختند. چینی ها خبر وحشی گری ها و خونریزی های دریانوردان پرتغالی در اقیانوس هند را شنیده بودند؛ برای همین به آنها «سرکش های بینی دراز» می گفتند.پرتغالی ها بعد از چند وقت توانستند اجازه ساخت یک انبار کاال و یک روستای پرتغالی نشین را در نزدیکی کانتون به دست آورند.به این صورت بندر ماکائو را به وجود آوردند. پرتغالی ها از چین ابریشم ،چوب های کنده کاری شده ،ظروف چینی و طال می خریدند و به آنها دارو ،ادویه و انواع رنگ هندی می فروختند؛ هیچ کاالی اروپایی در چین خریدار نداشت؛ پرتغالی ها کاالهای آسیایی را به کشور های آسیایی می فروختند. چینی ها با اسپانیایی ها به علت این که دزدان دریایی را در جنوب چین تار و مار کرده بودند؛ بسیار خوب برخورد کردند.اسپانیایی ها از سال 1571میالدی فیلیپین را تصرف کرده و در دریای جنوب چین حضور داشتند.مرکز تجاری اسپانیایی ها مانیل ،پایتخت فلیپین ،بود.آنها کاالهای چین را به مکزیک که آن هم در تصرف اسپانیایی ها بود می فرستادند؛ اما دولت اسپانیا از این داد و ستد خشمگین شد (چون نقره معادن مکزیک بجای اسپانیا به چین می رفت) و فرمانی صادر کرد و تجارت کشور های اشغال شده را با بقیه کشور های جهان ممنوع کرد هلندی ها هم برای تجارت وارد چین شدند ولی پرتغالی ها به چینی ها گفته بودند که هلندی ها دزدان دریایی هستند؛ برای همین به آنها اجازه تجارت داده نشد و آنها هم با 15ناو جنگی به بندر ماکائو حمله کردند که چینی ها با کمک پرتغالی ها آنها را شکست دادند. هلندی ها دو سال بعد ،در سال 1624جزیره تایوان را تصرف و به مدت 38در تصرف خود نگه داشتند.اما در سال 1664چینی ها به تایوان حمله کرده و هلندی ها را از آنجا بیرون کردند.ر آن سال ها اروپایی ها فقط به کشور های کوچک و تنها حمله می کردند و آن را تصرف می کردند و با کشور های بزرگی مثل چین به امتیاز ها و اجازه های تجاری محدود راضی می شدند. انگلیسی ها در سال 1685از امپراتوری چین اجازه گرفتند در کانتون کارخانه ای بسازند.چینی ها به شدت مراقب انگلیسی ها بودند؛ انگلیسی ها حق رفتن به شهر یا قایق رانی روی رودخانه را نداشتند و به طور مستقیم با نماینده امپراتور نمی توانستند صحبت کنند؛ باید پیام خود را از طریق یکی از تاجران چینی به نماینده دربار می رساندند. انگلیسی ها از چین چای می خریدند و به بقیه اروپا می فروختند.انگلیسی ها راضی نمی شدند در مقابل چای به چینی ها پول پرداخت کنند؛ آنها می خواستند کاال های ساخته شده در کشورشان را به چینی ها بفروشند ولی چینی ها زیر بار نمی رفتند.در سال 1793انگلیسی ها صفیری را به کاخ امپراتور چین فرستادند.چینی ها خود را امپراتوری آسمانی می نامیدند و می گفتند ما به دنیای شما و کاالهای آن عالقه ای نداریم. کمپانی هند شرقی انگلیس به زوی راه حل مشکل چین را پیدا کرد :صادر کردن تریاک به این کشور. برای اولین بار هلندی ها چینی ها را با تریاک آشنا کردند.آنها سیگار هایی را که با توتون و تریاک ساخته شده بود به چینی ها می فروختند و مدعی بودند که تریاک از همه بیماری ها به خصوص ماالریا پیشگیری می کند. انگلیسی ها مردم هند را تشویق به کاشت تریاک می کردند که با یک دو نشان بزنند؛ هم صنعت پارچه بافی هند را نابود کنند و هم با تولید تریاک در هند آن را به چین بفروشند. جان مور ر دوره قحطی و گرسنگی در هند به آنها می گفت«:با مصرف کمی تریاک می شود بر گرسنگی چیره شد». توماس کوئینسی نویسنده انگلیسی تریاک را هدیه آسمانی نامید. کمپانی هند شرقی انگلیس با کشتی های خود بارهایی را به بندر کانتون می فرستاد که روی جعبه های آن نوشته شده بود :نیترات پتاسیم.بارهایی که داخل آن تریاک بود.حاال خیالشان راحت شده بود که طالی کشورشان برای خرید چای به چین سرازیر نمی شود.بعد از چندین مدت کارگران و کشاورزان زیادی معتاد شده بودند.انگلیسی ها به ماموران دولت چین رشوه می دادند تا تریاک را به راحتی پخش کنند. امپراتور چین از این همه فساد و اعتیاد نگران شده بود.او یکی از سختگیر ترین مامورانش را مسئول مبارزه با قاچاق تریاک کرد؛ لین زسو. لین زسو انبار هایی را که به نام نیترات پتاسیم پر از تریاک بود محاصره و تاجران انگلیسی را وادار به تسلیم کرد 2000.صندوق تریاک که قیمت آنها بیش از 2میلیون پوند بود با آهک مخلوط و همه را به دریا ریخت. بزرگترین تاجر قاچاقچی تریاک انگلستان فردی به نام ویلیام جاردین بود.او به اندازه ای در کارش سماجت داشت که چینی ها او را «موش پیر کله شق» می نامیدند. موش پیر کله شق به سرعت به لندن رفت و سه بار با پالمرستون،وزیر امور خارجه انگلستان ،گفت و گو و او را راضی کرد که به چینی ها حمله کند. امپراتور چین به زودی به قدرت قوی ترین دولت مخدر تاریخ پی می برد؛ امپراتوری بریتانیا. انگلیسی ها بندر های چین را گلوله باران کردند و به آسانی بندر کانتون را محاصره کردند.جزیره چوسان به تصرف آنها درآمده بود.جزیره هنگ کنگ را هم پس از ده ماه محاصره اشغال کردند.این نبرد به جنگ تریاک معروف شد. امپراطوری چین شرایط انگلیسیها را پذیرفت،هنگ کنگ به انگلیسیها واگذار شد و تجارت تریاک در 5بندر کانتونف فوچو ،نینگو و شانگهای آزاد اعالم شد،تعرفه گمرکی برای همه کاالهایی که به چین وارد میشد 5 درصد قیمت آنها تعیین شد.چین استقالل خود را از دست داد ،انگلیسیها از امتیاز کاپیتوالسیون هم برخوردار شدند( اگر یک انگلیسی در چین جرم و کار خالفی را انجام میداد چینیها حق نداشتند او را محاکمه کنند و باید در دادگاههای انگلیسی به پرونده او رسیدگی میشد) انگلیسیها چینیها را مجبور کردند که اگر در آینده به هر کشور دیگری امتیاز بدهند همان امتیاز را به انگلستان هم باید بدهند. ویلیام جاردین (موش پیر کله شق) دفتر کارش را به جزیره هنگ کنگ منتقل کرد و کنار تجارت تریاک صاحب چند کارخانه و شرکت بود کارخانه مشروبات الکلی کارخانه نخریسی شرکت کشتیهای مسافربری و یک خط راه آهن بین دو شهر در چین. انگلیسیها در ایران هم کشاورزان را به کشت تریاک تشویق میکردند که به جای گندم و جو تریاک بکارند این وضعیت چند سال بعد قحطی سال 1871میالدی( 1288هجری قمری) را در ایران به وجود آورد که چند میلیون ایرانی از پا درآمدند. کشیشی فرانسوی که برای تبلیغ دین مسیحیت به چین آمده بود اما مشغول به قاچاق تریاک بود؛ به دست مردم چین کشته شد؛ دیگر فرانسوی ها برای حمله به چین بهانه داشتند. جنگ دوم تریاک با حمله انگلستان و فرانسه به چین آغاز شد و پکن ،پایتخت چین ،را اشغال کردند.اشغالگران پیمان هایی را با اپراتور امضا کردند که بر اساس آن 9بندر دیگر چین به روی انگلیسی ها و فرانسوی ها باز شد. نمایندگان دو کشور در پکن مقیم شدند و نظارت بر گمرکات چین به دست انگلیسی ها و فرانسوی ها افتاد. کشیش ها برای تبلیغ در سراسر چین آزاد بودند و تجارت تریاک در سراسر چین قانونی شد.پس از انگلیس و فرانسه ،آمریکا هم همه امتیاز هایی که این دو کشور گرفته بودند؛ به دست آورد. قیام مشت زنها: رهبر آن هونگ چوان علت قیام :فقر و گرسنگی و اعتیاد مردم قصد آنها :سرنگونی امپراتور آنها معتقد بودند که می خواهجامعه ای ایجاد کنند که در آن هیچ کس بردیگری برتری نداشته باشد ،هر خانواده زمینی داشته باشد ،زنان و مردان برابرند و دین باستانی چین مانند بودا و کنفوسیوس در آن جایی ندارند. کشورهای اروپای و آمریکا در آغاز از شورش مشت زن ها حمایت کردند (بعلت توجه هونگ به مسیحیت ) هونگ بخش اصلی سرزمین چین را تصرف کرده بود و حال فرمان مهمش را اعالم کند«:در تمام مناطقی که در دست مشت رن ها ست تجارت تریاک ممنوع است». با این فرمان نظر غربی ها به سرعت عوض می شود و نشریه هرالد آنها را راهزنان چپاولگرنامیدند . سفیر انگلستان درچین به وزیر امور خارجه آن کشور نوشت :بهتر است از حکومت چین دفاع کنیم ،حتی اگر حکومتی بد ،فاسد و نادان باشد. نماینده امریکا به وزارت امور خارجه کشورش نوشت :این شورش که منتظر نتایج درخشان آن بودیم ،اکنون فتنه ای شیطانی به شمار میرود . در این دوره امریکا یی ها از دوستان اروپایی خود خواستند سیاست درهای باز را رعایت کنند (منظور آنها این بود که اروپایی ها اگر به کشوری مثل چین وارد شدند نباید درهای آن را به روی دیگران ببندند). مشت زن ها با اینکه کشور های غربی به امپراتور کمک می کردند؛ همچنان پیشروی می کردند تا اینکه به پکن رسیدند.اولین کار آنها در پکن محاصره محله ای بود که سفارتخانه های کشور های غربی در آن قرار داشت.این وضعیت باعث شد که 8کشور انگلستان ،آمریکا ،آلمان ،روسیه ،اتریش ،ژاپن و ایتالیا سربازان خود را به چین اعزام کنند و در کنار ارتش امپراتوری چین با مشت زن ها بجنگند.شورش مشت زن ها 14سال طول کشید و حدود 40میلیون نفر از مردم چین کشته شدند. بعد از شکست مشت زن ها ،منچوری و شانتونگ در دست روس ها و آلمانی ها قرار گرفت.فرانسوی ها امتیاز بهره برداری از معادن استان های نیان ،گوئانگسی و گوئانگدونگ را بدست آوردند.شرکت های روسی در منچوری و آلمانی ها در شانتون و انگلیسی ها در هونان و شانسی به امتیاز های دست یافتند. در همان سال ها تجارت انسان هم از چین شروع شد که در ظاهر قرارداد هایی را امضا می کردند و آنها را به آمریکای شمالی و جنوبی می فرستادند.کشتی هایی که کارگران حمل می کردند به جهنم شناور معروف بودند. تا سال 1863بیش از 108هزار چینی فقط به سان فرانسیسکو در آمریکا فرستاده شدند.کارگرانی که به کوبا، پرو و جزایر کارائیب و هاوایی برده می شدند؛ به تجارت خوک معروف بودند. فرانسوی ها بعد از جنگ دوم تریاک سرزمین ویتنام (سرزمین شپشو) را از چین جدا کردند.آنها اجازه تحصیل به ویتنامی ها را نمی دادند.در جنگ جهانی دوم ژاپن ویتنام را گرفت و بعد از جنگ فرانسوی ها دومرتبه برگشتند.در دوران جنگ ،مردم ویتنام سازمان آزادی بخش را راه اندازی کردند؛ آنها در نبردی خونین در منطقه ای به نام دین بین فو فرانسوی ها را به سختی شکست دادند و از ویتنام بیرون راندند؛ بعد از فرانسوی ها آمریکایی ها ویتنام را اشغال کردند و بار دیگر مردم ویتنام شروع به مبارزه کردند که در سال 1975میالدی با پیروزی مردم ویتنام به پایان رسید. شیوه جنگ مردم ویتنام با آمریکایی ها چریکی بود.در این جنگ دانشمندان آمریکایی ماده ای به نام عامل نارنجی را اختراع کردند که با پاشیدن بر روی درختان برگ های آن مثل خزان می ریخت و بسیاری از جنگل های ویتنام را نابود کردند. بزرگ ترین قیام علیه اسپانیایی ها در سال 1892میالدی توسط یک سازمان مخفی به نام ،کاتی پونان ،در فیلیپین به رهبری مردی به نام آگینالدو انجام گرفت.اسپانیایی ها با آگینالدو گفت و گو کردند و گروهی از ثروتمندان فیلیپینی او را تشویق به سازش با اسپانیا کردند؛ او با گرفتن 400هزار پزو راهی تبعیدگاهش ،هنگ کنگ ،شد. با رفتن آگینالدو ،اسپانیا زیر قولش زد و جنگجویان فیلیپینی هم نبرد را از سر گرفتند و تمام فیلیپین به جز مانیل ،پایتخت آن ،در دست مبارزان بود.در این زمان آمریکایی ها می خواستند به فیلیپینی ها کمک کنند؛ مانیل به سرعت آزاد شد و در جلسه ای که در پاریس برگزار شد؛ اسپانیا فیلیپین را به آمریکا واگذار کرد. جنگ آمریکا با فیلیپین به رهبری آگینالدو شروع شده بود.آمریکایی ها روستا ها را آتش می زدند و مرد عادی را می کشتند.فرمانده ارتش آمریکا در حمله به سامار ،ژنرال جاکو اسمیت(اسمیت عربده کش) ،نام داشت.او سامار را به آتش کشید و آن را تبدیل به یک بیابان برهوت کرد.آگینالدو در سال 190دستگیر شد. در سال 1492میالدی کریستوف کلمب از ساحل اسپانیا دور شد و به قاره آمریکا رسید.او قلعه بزرگی در جزیره هیسپانیوال(جزیره ای که اکنون هاییتی و دومینیکن در آن قرار دارند ).ساخت.کریست از روی گردنبند و گوشواره های سرخپوستان پی به وجود طال در آن سرزمین برد.او سرخپوست های 14سال به باال مجبور کرده بود که یک مقدار طال هر سه ماه یکبار برای او بیاورند و اگر نیاودند؛ دست های آنها را قطع می کرد. سرخ پوستان منطقه گواتماال تمدن پیشرفته ای داشتند؛ آنها با هنر پارچه بافی و ذوب فلزات آشنا و ادوات کشاورزی و سالح می ساختند و با طال زیورآالت زیبایی می ساختند.از کود های گیاهی و روش های آبیاری استفاده می کردند؛ لوازم آرایشی می ساختند و از سنگ های قیمتی به جای پول استفاده می کردند.اسپانیایی ها با خونریزی زیاد گواتماال را تصرف کردند به طوری که از هر 6سرخ پوست 5نفر آنها کشته شدند. بعضی از فاتحان مثل فرناندو کورتر ،فاتح مکزیک ،معتقد بود که باید با احساسات سرخ پوستان بازی کرد و اختیار ذهن و فکر آنها را در دست گرفت.آزتک ها سرخپوستان منطقه مکزیک بودند. از زمانی که کشیش ها مسئول جمه آوری مالیات شدند؛ کلیسا به بزرگ ترین زمین دار و برده دار در آمریکا التین تبدیل شد. بعضی از اسپانیایی ها معتقد بودند سرخپوست ها آدم های نجیبی هستند و بعضی دیگر لقب سگ های کثیف را به آنها می دادند. مقاومت برده های سیاه در سرزمین کوهستانی پالنک تا 150سال ادامه پیدا کرد و باالخره پادشاه اسپانیا مجبور به سلح شد و بر اساس این پیمان قرار شد این منطقه زیر نظر هیچ فرماندار اسپانیایی نباشد و شخص پادشاه بر آن نظارت کند.سیاهان حکومت مستقیم پادشاه را پذیرفتند و او نیز حاضر شده بود حمله به پالنک را متوقف کند. پرتغال هم تقریبا با اسپانیا به آمریکای التین رسید.کشتی پدرو کابرال ،دریانورد پرتغالی ،اولین کشتی پرتغالی بود که به سواحل برزیل رسید.آنها دنبال سرزمین رویایی الدورادو(سرزمین طال) بودند.آنها درختان را قطع می کردند و در صنایع رنگ سازی به کار می بردند؛ چوب آن به رنگ سرخ آتشین بود که پوبرازیل نام داشت. تاجرانی که این چوب را می خریدند؛ برازیل روس نامیده می شدند. هر منطقه از آمریکای التین فقط باید یک محصول را تولید می کرد.در جزایر کارائیب نیشکر تولید می شد و تمام اجناس دیگر وارد می شد.در برزیل فقط چوب پوبرازیل و بعد از آن شکر تولید می شد. قدم بعد برای یافتن طال بود که برای آن وارد عمق جنگل های آمازون شدند و در اولین قدم سرخ پوست های قبیله پارانا را اسیر کردند.آنها از کوه های آند گذشتند و از کیتو ،پایتخت اکوادور ،سر درآوردند که این دوره صد سال طول کشید و بعد از آن برزیل را برای صادر کردن قهوه در نظر گرفتند و بعد از آن عصر کاووچو(.چوب شکر طال قهوه کاووچو 500سال تاریخ برزیل در این پنج کلمه خالصه می شود). کریول به سفید پوست هایی گفته می شد که از نژاد اسپانیایی و پرتغالی بودند اما در آمریکای التین به دنیا آمده بودند.یکی از این کریول ها تیرادنتس نام داشت که کار آن دندان کشی؛ او با کمک سیاهان و سرخ پوستان فریاد استقالل خواهی سر داد و مردم را در شهر ریو در بریزل دور خودش جمع کرد و از آنها خواست لر علیه پرتغالی ها قیام کنند.پرتغالی ها به سرعت اورا دستگیر و در میدان اصلی ریو او را به چهار قسمت تقسیم کردند. ناپلئون بنوپارت سردار فرانسوی نابغه نظامی بود.این مرد کوتاه قد بعد ها امپرواتور فرانسه شد و تقریبا همه اروپا به غیر از انگلستان را تصرف کرد.او برادرش لویی را سلطان هلند ،کارولین خواهرش ملکه ناپل ،پسرخوانده اش را در ایتالیا نایب السلطنه کرد و جوزف برادر دیگرش را پادشاه اسپانیا کرد. انگلیسی ها در سال 1797میالدی جزیره ترینیداد در نزدیکی ساحل ونزوئال را تصرف کرده بود و در سال 1806تصمیم گرفتند منطقه ثروتمند پالتا در آرژانتین را تصرف کنند؛ آنها دوبار به آنجا لشکر کشیدند که هر دو بار به فرماندهی یکی از کریول ها به سختی شکست خوردند. مادر ناپلئون ،خانوم لتیتیا ،در کاخ ورسای بود و مقامات به او خانوم والده می گفتند. ناپلئون به روسیه حمله کرد و پایتخت این کشور را تصرف کرد اما در پایان شکست خورد؛ همین باعث ضعف فرانسه شد و انگلیسی ها در جنگ دیگری ناپلئون را شکست داده و اسیر کردند و او را به جزیره ای در دور افتاده تبعید کردند. بزرگترین رهبران کریول ها سیمون بولیوار در شمال آمریکا و دوسن مارتین در جنوب قاره آمریکای جونبی می جنگیدند. بولیوار کشور های مستقل کلمبیا ،ونزوئال ،پاناما ،اکوادر و بولیوی را تشکیل داد و خوزه دوسن مارتین آرژانتین را آزاد کرد و سپس شیلی و پرو را به استقالل رساند و بعد مکزیک هم در سال 1821آزاد شد؛ فقط کوبا و پورتوریکو در دست اسپانیا باقی ماندند.در همه این قیام ها کشور انگلیس آنها را تشویق می کرد. پسر پادشاه پرتغال به نام دون پدرو عاشق ادبیات و هنر بود.آثار شکسپیر نویسنده انگلیسی را به پرتغالی ترجمه کرد و عضو چند فرهنگستان اروپایی بود.او پاستور و ویکتور هوگو را بزرگترین مردان جهان میدانست و از برده داری نفرت داشت.او با پدرش به پرتغال برنگشت و در برزیل ماند و اداره آنجا را به عهده گرفت؛ اما با شعار مرگ یا استغالل در برابر پدرش قیام کرد و برزیل به استقالل رسید.پادشاه داشنمند برزیل در سال 1850 میالدی تجارت برده را در این کشور ممنوع کرد.او بعد از چند سال استعفا داد و حکومت را به جمهوری خواهان داد ولی در حکومت برزیل قدرت واقعی را زمین داران بزرگ در دست داشتند که مردم به آنها سردمدار می گفتند. در سال 1823میالدی جیمز مونرو رئیس جمهور آمریکا اعالم کرد که حمله هر کشور اروپایی به کشور های جنوب و شمال قاره آمریکا حمله به آمریکا محسوب شده و ما با آنها مقابله خواهیم کرد(.این به این معنی بود که آمریکای التین حیات خلوت آمریکاست). در قرن نونزدهم میالدی کوبا بزرگترین تولید کننده شکر در جهان بود.کوبا با رهبری شاعری به نام خوزه مارتی و دو دستیار نظامی به نام گومز و ماسئو آماه آغاز قیام شدند.او به آمریکایی ها اعتماد نداشت و می گفت ما به کمک آمریکایی ها احتیاج نداریم.او در اولین رویارویی با اسپانیایی ها کشته شد و رهبر انقالب به دو دستیارش افتاد.روزنامه های آمریکایی به سربازان اسپانیایی لقب قصاب ،گرگ ،سگ هار و کفتار می دادند. مبارزان کوبایی به منطقه گووانتانامو حمله کردند و آمریکایی ها بدون حتی روبرو شدن با یک سرباز اسپانیایی سانتیاگو را محاصره کردند؛ اسپانیایی ها پیشنهاد کردند با آمریکایی ها مذاکره کنند.در اینجا هم آمریکایی ها مثل فیلیپین به مبارزان اجازه ورود به جلسه را ندادند.آمریکایی ها به انقالبی ها اجازه ندادند رئیسان اسپانیایی را از اداره دولتی برکنار کنند.آمریکایی ها به فرمانده آنها ،کالیکستو گارسیا سه میلیون دالر دستمزد پیشنهاد کردند و فرمانده قبول کرد؛ آمریکایی ها بعد از 4سال از کوبا بیرون روند و اولین رئیس جمهور کوبا انتخاب شد که به آمریکا وفادار بود. دو کشور پاراگوئه و بولیوی درباره صحرایی به نام چاکو اختالف داشتند که بیشتر آتش اختالف بر سر رقابت دو شرکت استاندارد اویل آمریکایی و رویال داچ هلندی بود که جنگ خونین چاکو آغاز شد.جنگ به معدن های قلع کشور بولیوی رسیده بود؛ جایی که امتیاز آن در دست سه شرکت پاتینو و آرامایو و هوکه شیلد بود که به آمریکایی ها متعلق بود پس جنگ باید به هر صورت تمام می شد.در این جنگ شرکت استاندارد اویل آمریکا از بولیوی خواسته بود به پاراگوئه حمله کند؛ جنگ چاکو یکی از چنگ های پوچ و بی معنای تاریخ بود. برنامه غذا برای صلح یکی از راه های ابتکاری و البته ناجوانمردانه بود.وارد کردن این مواد غذایی در کشور ها به طور وحشتناکی قیمت محصوالت کشاورزی را پایین آورد به شکلی که کشاورزان مجبور می شدند زمین هایشان را رها کنند و مردم مواد غذایی خود را از آمریکا وارد کنند. اسپانیایی ها و پرتغالی ها درختی در آمریکای التین کاشتند که آن درخت اقتصاد تک محصولی نام دارد. آمریکایی ها به حکومت هایی که یک دیکتاتور باالی سر آنها نبود وام نمی دادند. کندی رئیس جمهور آمریکا برنامه ای را به نام اتحاد برای پیشرفت اعالم کرد که بر اساس آن آمریکا 100 میلیارد دالر به کشور های آمریکای التین کمک کرد اما به هر حال این وام با سود آن باید به آمریکا برمیگشت. برای همین در طول 8سال پس از اجرای این برنامه 16کودتای نظامی در آمریکای التین اتفاق اوفتاد.