مبانی معماری مدرن: سبک ساختارگرا

Summary

این متن به بررسی سبک ساختارگرایی در معماری مدرن می‌پردازد. نویسنده به تاریخچه، اصول و نمونه‌های برجسته این سبک می‌پردازد و به تحلیل معماری شوروی و رویکرد آن به معماری می‌پردازد.

Full Transcript

سلام بچه‌ها در ادامه مباحث گذشته‌مون در دوره مدرن متعالی می‌رسیم به مبحث کانستراکتی کانستراکتیویست‌ها یا ساختارگراها تنها مکتبی از معماری معاصر دنیا هستند که در واقع در جغرافیای شوروی اون زمان که حالا ما امروز بخشی از اون رو بخش مقتدرتر اون رو در واقع. به اسم روسیه می‌شناسیم شکل گرفتند و با شعار مرگ...

سلام بچه‌ها در ادامه مباحث گذشته‌مون در دوره مدرن متعالی می‌رسیم به مبحث کانستراکتی کانستراکتیویست‌ها یا ساختارگراها تنها مکتبی از معماری معاصر دنیا هستند که در واقع در جغرافیای شوروی اون زمان که حالا ما امروز بخشی از اون رو بخش مقتدرتر اون رو در واقع. به اسم روسیه می‌شناسیم شکل گرفتند و با شعار مرگ بر هنر زنده باد تکنولوژی یک ساختاری از معماری را در واقع اومدن و شکل دادن در دوره شوروی سوسیالیستی شکل می‌گیره یعنی دوره‌ای که میشه گفت ساختارهای کمونیستی بر شوروی حاکم هستند و طی اون دوره با یک مطلق گرایی توسط حزب در واقع میشه گفت کمونیست اداره میشن. و ساختمان‌هایی که ساخته میشه در این دوره عمدتاً ساختمان‌های عمومی و اجتماعی هست یعنی ما تو این دوره در واقع ساختمان‌های شخصی رو خیلی ملاک عمل نداریم به این دلیل که در واقع میشه گفت ساختمان‌های شخصی دارای مالکیت فردی نبوده یعنی شما در ساختارهای کمونیستی اگر یک نفر تنها زندگی می‌کرد دولت یه خونه‌ای بهش می‌داد اگر ازدواج میکرد اون خونه رو ازش می‌گرفت یه خونه دیگه بزرگتر بهش میداد. ماشینشم به همین ترتیب تغییر می‌کرد اگر ماشین داشتند که افراد محدودی داشتند اگر بچه‌دار می‌شد دوباره خانواده بزرگتر میشد یه در واقع ساختمان دیگه‌ای در اختیارشون قرار می‌گرفت و عمده مالکیت ساختمان‌ها در اختیار دولت بود و افراد به چیزی به اسم مالکیت شخصی در واقع نداشتند برای همین خیلی تمرکزی روی ساختمان‌های شخصی نمی‌شه و ساختمان‌های عمومی ملاک هستند به خصوص به این دلیل که ساختمان‌های عمومی توی این دوره. نماد مثلاً قدرت و پویایی اون ساختار هستند که میان اون رو توسط این ساختمان‌هایی که می‌سازند می‌خوان در واقع بروز و ظهور بدن به این دلیل روی ساختمان‌های عمومی تمرکز می‌کند ساختمان‌های شخصی فقط برای بخشی که مشکل مسکن رو پس از جنگ براشون حل بکنه یعنی اینها بعد جنگ جهانی بعد جنگ جهانی اول در واقع یعنی در واقع بین دو تا جنگ جهانی. با مشکل عدیده مسکن روبرو میشن به همین دلیل میان یه سری مسکن‌های انبوه‌سازی رو ملاک قرار میدن که یه جورایی یک سرپناه حداقلی هست و بسیاری از خصوصیاتی رو که برای یک فضای مسکونی مورد نیازه در واقع در خودش نداره کما اینکه اون سیستم به مرور زمان توی دنیا منسوخ میشه ولی خب یه سری از کشورها هنوز هم کم و بیش از اون سیستم یعنی سیستم مسکن منسوخ شده عمومی. که یک فضای خیلی خشک و سلب هست و حداقل نیازهای جسمی و ذهنی افراد را تامین میکنه در واقع هنوز هم استفاده می‌کنند نمونه‌اش رو ما طی دوره مسکن مهر در ایران عملاً داشتیم ساختمان‌هایی که نقد بسیاری بهش شد چه به خاطر در واقع میشه گفت ساختارهایی که در دراز مدت قابل استفاده نیست و به محل بزهکاری افراد تبدیل میشه و به و دلیل دومش هم به بلوکه شدن بخش زیادی از پول‌های کشور در یک بخش که منجر به تورم زدایی شده برای همین. این ساختارهای منسوخ شده تو اون زمان مطرح بود و اینها برای سرپناه درست کردن برای ساکنانشون توی افراد برای افراد بین دو تا جنگ جهانی در واقع تحت عنوان حالا مسکن‌های اجتماعی ازش استفاده ما روی ساختمون‌های عمومی بیشتر صحبت می‌کنیم این تصاویری که داریم میبینیم ساختمان های عمومیشون کاملاً کارکردگرا هستند به همین دلیل اسم ساختار گرایی در مقابل این. ما بعدها تو جلسات بعد مکتب دی کانستراکشن یا ساختار شکنی رو هم در واقع می‌خونیم که اون مکتب ساختار شکنی نقطه مقابل در واقع میشه گفت این داستان است توی تصویر سمت راست بنایی که مشاهده می‌کنید یه ورزشگاهه یه بنای عمومیه این پیشامدگی‌هایی که مشاهده می‌کنید روی بدنه اون در واقع میشه گفت سکوهای تماشاگران هستند که امتداد اون از حجم بنا بیرون میزنه اینکه میگیم ساختار. این زیبایی ساختار برای مثلاً سایه اندازی یا برای بازی با نور یا اتفاقاتی از این دست نیست بلکه ادامه جایگاه تماشاگران هست که میاد حجم بیرونی رو در واقع می‌سازه به همین دلیل ما این ساختارها رو به صورت کلاً عملکردی توی این شیوه داریم می‌بینیم یا توی تصویر سمت چپ دفتر روزنامه پرادا حتی جای ساعت جای تابلو جای قرارگیری سیرکولاسیون عمودی از جمله آسانسورها. پله توی نما و عمده اتفاقاتی که در یک ساختمان شکل می‌گیره همشون اینجا موقع طراحی لحاظ شدند یعنی عملاً چیزی به اسم آزادی عمل برای بعدها در واقع وجود نداره و تمام ساختارهای بنا موقع طراحی برای ساخت در واقع لحاظ میشن و همه اجزا رو ما به صورت یکپارچه و یکجا روی اون‌ها لحاظ می‌کنیم اینا یه مانیفست یه بیانیه هم داشتن برای طراحی ساختمان‌هاشون. که ۶ مورد رو در واقع شامل می‌شد این‌ها می‌گفتن ساختمان باید نشان دهنده یا نمایش دهنده در واقع تکنولوژی باشه به عنوان مورد اول و تزیینات رو به دوره‌های قبل خودش یعنی دوره‌های تزاری و دوره‌های حکومت‌های موروثی در واقع روسیه منتسب می‌دونستند و به خاطر اینکه ادعای حمایت از قشر کارگر و طبقه پایین رو داشتند در واقع هر چیز اضافه ای رو تحت عنوان هنر نمی‌پذیرفتن می‌گفتن هنر در صورتی دارای زیبایی هست. که یک عملکرد به همراه خودش داشته باشه و در صورت نداشتن عملکرد چیزی به اسم زیبایی عملاً معنی نداره و توی این ساختار یه جورایی منسوخ شده است برای همین نمایش تکنولوژی اولین اتفاق در واقع این سیستم بود برای همین ساعت رو برای همین آسانسور رو و امثالهم رو که اون زمان از مصادیق تکنولوژی بود مقیاس خودش روی بدنه بنا تعبیه میکرد نمایان کردن عملکرد مورد دوم آیتم‌های این‌ها بود که همین تصویر سمت راست دیدیم ادامه عملکرد سکوی تماشاگران میاد و. حجم در واقع می‌سازه مورد سوم سازه هست که از نظر اینها بسیار حائز اهمیت بوده چون یک اتفاق اساسی در ساختمان‌ها بوده که کاملاً کارکردیه پس با روحیات این‌ها در واقع جور در میومده حالا توی ساختمان بعدی نه یادواره در واقع کنگره سوم کمونیست تاتلین می‌بینیم که داستان سازشون به چه شکل بوده مورد بعدی لحاظ کردن تاسیسات بوده اینا اعتقاد داشتن که تمام تاسیسات باید به صورت کامل و دقیق توی ساختمان‌ها با قابلیت تعویض و تعمیرات بشه چیزی که بعدها. لوئیکان از اون الگو می‌گیره و ساختمان‌های سرویس دهنده و سرویس شونده را مطرح می‌کنه ساختمان‌هایی که به دور یک ساختمان حاشیه بیرونی ساختمان با دسترسی بالا هستند ساختمان‌های سرویس دهنده‌اند عمده تاسیسات اون‌ها قرار می‌گیره و قسمت‌های مرکزی ساختمان که در واقع دسترسی کمتری بهشون وجود داره قسمت‌های سرویس گیرنده یا سرویس شونده هستند که عملاً عمر مفید این دو بخش از ساختمان با هم متفاوت هست برای همین از الگوی کانستراکتیویست‌ها در واقع یه جورایی میاد و لویکان. استفاده می‌کنی که حالا تو جلسات بعد با اون موضوع میرسیم مورد بعدی سیرکولاسیون هست بحث حرکت حرکت رو روی بنا نمایان می‌کردند چیزی که بعدها ما تو بحث ترانسپرنسی شفافیت در معماری بسیار باهاش مواجه میشیم و توی معماری‌های بعد خیلی می‌بینیم اینجا هم حرکت افراد رو چون ساختمون‌ها عمدتاً خشک و سلب و خاکستری و تک رنگ و به این صورت تعبیه می‌شده برای همین حرکت افراد روی بدنه نما خودش از اجزای اصلی شاید بشه گفت زیبایی شناسی این نوع. معماری‌ها لحاظ میشد برای بدنه قرار میدادند و مورد آخر در واقع بیانیه‌شون پرهیز از تزیینات هست که تا جایی که می‌تونستن با حداقل ممکن از تزیینات استفاده می‌کرد مهم‌ترین طراحی ساختمان این سبک که شاید هیچ وقت هم ساخته نشد در واقع ساختمان یادمان سومین کنگره بین‌المللی کمونیست هست که توسط تاکلین طراحی میشه برای همین بهش میگن برج تاکلین. یک ساختمانی که اون رو به عنوان نماد یا آرزوی کانستراکتیویسم‌ها لحاظ کرد اعتقاد داشتند که این ساختمان نهایت اون چیزی رو که اونها می‌خواستند از معماری نشون میده این ساختمان برای رقابت با برج ایفل به عنوان نماد غرب ساخته شد که از نظر ارتفاعی از اون بلندتر باشه و از نظر حجمی در واقع میشه گفت بزرگ‌تر باشه و ساختار پیچیده‌تری داشته باشه حالا. خودتون از نظر بصری ساختمان رو مقایسه کنین ببینین از نظر شما از نظر کیفیت‌های زیبایی شناسی و نماد پردازی میشه با برج ایفل مقایسه‌اش کرد یا نمیشه یا نظرتون در مورد یه همچین ساختمانی به چه صورت است این یک ساختمان فلزیه که همونطور که می‌بینید این حلقه هاش میگرده و هر بار کوچکتر میشه ولی مرتفع تر میشه تا به اوج میرسه از اون اوج یک مخروط در واقع شیشه‌ای آویزونه که این مخروط شیشه‌ای ساختمان پارلمان در واقع کمونیست هست. پارلمان کمونیستی به این صورته که همونجور که الان کشور چین هم اداره میشه یعنی یک عده افراد که تو رشته‌های مختلف نخبگان جامعه هستند حالا این نخبگان یا واقعی‌اند یا بر اثر روابطی به اون نقطه رسیدن تشکیل دهنده یک هیئتی هستند اون هیئت اداره کننده ساختار اون کشور هست یعنی مفهوم عمومی پارلمان که انتخاب توسط مردم هست توسط کشورهای دیگه یه مقدار متفاوته این سیستمشون حالا توی چین این نخبگان یه مقدار واقعی‌تره یعنی بیشتر نخبگان هستند که اداره کننده یعنی چیزی حدود تقریبا بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون نفر اون. افراد کلی جامعه هستند که حق رای دارند که برای اون یک میلیون و چهارصد هزار یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر در واقع تصمیم می‌گیرند یعنی در واقع ۳۰ میلیون تا بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون حق رای دارند دیگه هر کسی تو هر جایی با هر کیفیتی عملاً حق رای نداره اون چیزی که در واقع توی یونان باستان می‌گفتن حکومت فیلسوفان فیلسوفان حاکم و حاکمان فیلسوف یه جورایی می‌خوان اون ساختار رو پیاده کنن اون کسی که هیچ اطلاعاتی نداره به هیچ جایی نرسیده هیچ نقش تأثیرگذاری رو از نظر جهش از نقطه‌ای که. وجود داشته تا نقطه پایانی خوش به زندگی تجربه نکرده عملاً حق اثرگذاری روی ساختار سیستم رو نداره حالا اینجا به صورت خیلی کاریکاتور وار توی شوروی ازش استفاده می‌شده ولی توی چین به صورت در واقع واقعی‌تری ازش استفاده میشه پیچ‌های این بنا که دور میزنه و میره بالا اینا اعتقاد داشتن که دور تسلسل تاریخ رو نشون می‌ده که تاریخ هر بار می‌گرده خودش رو تکرار میکنه به بالاتر میره و. هر بار که بالاتر میره یه کیفیت برتری رو ارائه میده در عین حال که تاریخ در حال تکرار هست ولی کیفیت اون هر مرحله بالاتر از مرحله قبل هست و اعتقاد داشتند که خودشون در بالاترین مرحله در واقع این داستان هستند در اوج این داستان هستند و با اون حلقه آخر یا مرحله آخر در واقع کمونیست هست که اون هرمه هرم شیشه‌ایه نماد در واقع حکومتشون از اون آویزون میشه برای همین یک ساختمان کاملا. ایدئولوژیک هست و کاملا بر محوریت ایدئولوژی ساخت در واقع میشه گفت شکل گرفته ایدئولوژی به معنای دسته‌بندی کردن یک سری افکار و جذب افراد زیادی به اون دسته یا هم راستا کردن افراد در یک فکر مشخص است برای رسیدن به یه هدف خاص به این میگن ایدئولوژی یعنی چیزی که شما رو بسیج میکنه یا داخل حلقه یا بیرون حلقه یا خودی یا غیر خودی. یا دوستی یا دشمن یعنی حالت تصمیم گیری نسبی را از افراد میگیره که این افراد بتونن یکپارچه بشن که به یک هدف خاص که توسط رهبران اون سیستم گذاشته شده برسند قدرت تصمیم گیری از بخش بزرگی از جامعه گرفته میشه و یک مغز متفکر یا یک گروه کوچیکی تصمیم میگیره که اینها این کار رو انجام بدن این ایدئولوژی یا فراروایت اون چیزی هست که در این ساختار در این ساختمان در این نوع معماری ساختارگرا ما شاهدش هستیم. بعدها ما به بحث فرارویت‌ها ساختار شکنی‌ها و رد ایدئولوژی و تصمیمات دوگانه می‌رسیم از دهه ۱۹۷۰ به بعد که اثرگذاری اون رو هم توی ساختمان‌های مرتبط با خودش در واقع شاهد خواهیم بود پس این یادمان در واقع بزرگترین ساختمانیه که قرار بوده ساخته بشه و مثل خیلی از ایده آل های دیگه کمونیستی که هیچ وقت به واقعیت نپیوست و مثل خیلی از تفکرات اونها که بعدها نشان دهنده این بود که چیزی جز یک توهم یا یک فریب نبوده. عملاً این ساختمانم هیچ وقت از نظر تکنولوژی و مالی به اون نقطه نرسیدند که این رو بسازند و فقط به صورت یه ماکت باقی ماند ارتفاع مد نظرش چیزی حدود ۳۹۰ متر بود که خب ارتفاع بسیار زیادی بود برای ساختمان تو اون دوره فرم حلزونی شکل اون باعث میشد که ساختارش بتونه پابرجا بمونه ترکیب فولاد و شیشه رو در واقع داشتیم که مصداق همون کارایی و مدرن بودن ساختمان ها بود و عملاً می‌رفت که در مقابل برج ایفل قد علم بکنه ولی خب در واقع هیچ وقت. این اتفاق نیفتاد پس یادتون بمونه که برج تتلین در واقع نماد هنر سوسیالیسم و در واقع میشه گفت هنرهای مشابه خودش یه نقطه اشتراک داره اون نقطه اشتراکم قطع ارتباط با گذشته و نگاه به آینده و تکنولوژی هست که توی این ساختار هم ما این رو می‌بینیم یعنی مصادیقی از آیتم های زیبایی شناسی گذشته رو تو این اثر نمیبینید ارتباطش با گذشته فقط. نشون دادن دوره تسلسل تاریخ هست اونم به یک روایت جدید در واقع دور تکامل تاریخ رو با یک روایت جدید نشون میده که با حالت‌های گذشته خودش یه مقدار در واقع میشه گفت متفاوت است از سبک کانستراکتیویست خارج از محدوده شوروی سوسیالیستی خیلی ساختمان ساخته نشد یه دونه ساختمان فقط انجمن وجود پس انداز رو تو فیلادلفیا امریکا داریم که تحت تاثیر این ساختمان‌ها در واقع ساخته شده ولی عمده ساختمان‌هایی که. از این سبک ساخته شدن همه محدود به همون جغرافیای خودشون بوده ولی از نظر اثرگذاری ذهنی در روند تاریخ معماری میشه گفت این سیستم یا این ساختار یک اثرگذاری رو در خارج از مرزهای خودش برای آینده داشته و یک سری ساختمان‌ها در آینده در واقع با الگو گرفتن از این سیستم ساخته خوب معمار بعدی که میخوایم درباره‌ش صحبت بکنیم پل ادوارد ژانره هست ملقب به. دکوربازیه یا کلاغ سیاه معماری که از نظر میزان اثرگذاری اگر بخواهیم لحاظ بکنیم بزرگترین معمار معاصر دنیا و شاید یکی از مثلاً چهار پنج معمار برتر تاریخ هست در واقع که قطعاً هست به خاطر میزان اثرگذاری که روی معماری دنیا گذاشته چه معماری و چه شهرسازی در واقع یک معمار نقاش مجسمه ساز و هنرمندی بوده که. بسیاری از مصادیقی که امروز توی ساختمان‌ها داریم ادامه اثرگذاری این معمار بر ساختمانها هستند معماری که همه از اون شروع به تقلید کردن همه بعد از اینکه کنگره سیام را تصویب کرد شروع کردن به الگوهای اون ساختار اون رو در واقع تقلید کنند جهان به سمتی رفت که عملاً معماری غالب دنیا شد ولی لوکوربازی انقدر آدم اندیشمند و دارای ذهن خلاق و پویایی بود که تو ساختاری که خودش به وجود آورد هم باقی نموند و اون ساختار رو هم شکست و. به جلو رفت در دوره‌ای که همه فکر میکردن بالاتر از ساختاری که این به وجود آورده عملاً توی دنیای معماری اصلاً امکان‌پذیر نیست که به وجود برای همین خودش از اون چهارچوب‌هایی که خلق میکرد رد میشد و بقیه رو یه جورایی توی گرد و خاک اندیشه‌های خودش باقی می‌ذاشت و خودش یک چیز در واقع میشه گفت جدیدتری رو بعد از اون به وجود میاد کسی بود که بتن رو هم به نهایت زیبایی خودش رسوند بتن رو به عنوان یکی از عناصر اصلی ساختمان‌سازی دنیا. بتن رو ما قبلا صحبت کرده بودیم که آگو توی نما تو دوره هنر نو از بتن استفاده کرده بود ولی کسی که اون رو به کمال مطلوب رسوند در واقع لوکوربوزیه داستان لوکوربوزیه از کار کردن در دفتر آگوستره در واقع شروع شد و پیتر برنز کسایی بودن که میشه گفت اثرگذاری زیادی روی شکل گیری لوکوربازی داشتند یه چیزی را هم در مورد معماری بدونیم معماری هنوز هم با اینکه از سیستم آکادمیک در واقع تبعیت میکنه ولی بخشی از اون. به صورت استاد و شاگردی آموزش داده میشه یعنی بسیاری از معماران بزرگی که الان در دنیا می‌شناسیم یا حتی در ایران می‌شناسید یا باید بشناسیم همه کسایی هستند که دوره‌های اول فعالیت خودشون رو توی دفاتر خوب معماری کار کردن یعنی معماری بخشیش همچنان به صورت سیستم استاد و شاگردی ادامه پیدا می‌کنه و به جلو میره و نمیشه گفت در دانشگاه یا در ساختار دانشگاه عملاً می‌شه بخش زیادی از اون رو یاد گرفت دکتر بازی. به عنوان یه معمار مولف معماری که چیز جدیدی خلق میکنه به وجود میاره دو تا کتاب در واقع در باب معمار نوشته یکی منشور بینش مدرن معماری هست یکی هم منشور بینش مدرن شهرسازی که هر کدومشون تاثیرگذاری بسیار زیادی رو در تاریخ معماری و شهرسازی داشتند در منشور بینش مدرن شهرسازی لوکوربازی میاد بحث شهر آینده را مطرح میکنه بحث بلند مرتبه سازی و پیش ساختگی رو در معماری مطرح میکنه که. آسمان خراش‌های چند عملکردی در واقع چیزهایی هستند که از این شیوه به وجود میاد که میاد میگه برای اینکه شما از نور استفاده کنید به کمال مطلوب خودش و در واقع از میشه گفت تو این تصویر تصویر سمت چپ پایین در واقع دارین کاملاً نمود شهرسازی لوکووزیه رو می‌بینید میگه ساختمان ها یه مرکز شهر دارن و یک حاشیه شهر دارند ساختمان‌های حاشیه شهر به صورت مستطیلی و به صورت دندانه‌ای جوری که همه ساختمون‌ها نور بگیرند. و از فضای سبز بهره‌مند باشند لحاظ میشه ساختمانهای مرکز شهری هم به صورت برج‌های با فاصله خیلی زیاد هستند که این فاصله زیاد منجر به این بشه که هم توی بحث محرمیت فضایی مستقل باشند هم از نور طبیعی بهره‌مند بشن و هم اینکه از اتوبان‌ها و دود و صدا و آلودگی‌های صوتی و آلودگی‌های در واقع هوا فاصله داشته باشن. برای همین میاد عملاً انتظام عمودی شهرها رو به صورت محله‌های عمودی مطرح میکنه و اعتقاد به این داره که توی این محله‌های عمودی یا برج‌ها همه چیز باید وجود داشته باشه یعنی اتوشویی سوپر مارکت نمیدونم هر چیزی که از مشتقات روزمره زندگی افراد هست و مردم به جز برای تفریح یا خریدهای غیر ضروری که عملاً با تفریح همراه است از اون برج نیاز به خارج شدن نداشته باشن و. این شهرهای عمودی عملاً الگوهایی است که بعدها به یه تعدادیش تو دنیا ساخته میشه یه نمونه خیلی بارزش که البته تا مرحله ساخت رفت ولی به خاطر بحران اقتصادی ساخته نشد بعدها توسط فاستر طراحی میشه تو ترکیه قرار بوده ساخته بشه وسط اقیانوس که با یک راه در واقع ریلی و یک راه زمینی و راه دریایی در واقع به خود مجموعه کشور وصل میشه بر اساس شهرسازی دو تا شهر در واقع توی دنیا ساخته. یکی شهر چندی کار در واقع هندوستان هست یکی از برازیلی‌های برزیل هست که توسط دو تا از دوستداران یا مریدانش لوچیو کوستا و اسکار نمایر در واقع کسایی هستند که میان با اندیشه‌های در واقع لوکوربازی شهر برازیلیا رو می‌سازند که یه جورایی یک شهر بزرگ مقیاسه که یه حالتی شکل هواپیما شکل داره این شهر بزرگ مقیاس در واقع ببینیم تصاویرش رو هم داریم اینجا یا نه. شهر بزرگ مقیاسیه که بال در واقع وسطش اون بدنه حالت هواپیما بخش‌های اجتماعی و عمومی شهرها هستند و دو تا بال هواپیما بخش‌های میشه گفت مسکونی هستند که شهر بعدها ایرادی که بهش گرفته میشه اینه که به خاطر مقیاس بسیار بزرگش اصلاً انسانی نیست و با مقیاس انسانی ساخته نشده یعنی تردد پیاده توش عملاً امکان پذیر نیست و انسان توی ترددی تو این شهر احساس. کوچیکی یا احساس حقارت می‌کنه و شهر فقط در مقیاس سواره ساخته شده است و به همین دلیل عملاً به اون اهدافی که می‌خواسته در آینده می‌بینیم که نمی‌رسه ولی الگویی میشه برای تغییر رو به رشد شهرهای در واقع جدید خود اسکار نمایه بعدها در اواخر عمرش میگه برزیل یک کشور دارای اختلاف طبقاتی بود که یک عده توی اون زندگی با کیفیتتی داشتن و بقیه عملاً هیچی نبودن جزئی از آمار نبودن ما سعی کردیم با شهرسازی خودمون. شهرهایی مثل ریودوژانیرو رو تبدیل به شهری مثل برازیلیا بکنیم که ارزش آدما توی اون برابر باشه ولی خب عملاً موفق نشدیم و توی اون اصطلاح خودش میگه برزیل هنوز همون گندی هست که در واقع بوده و بهبودی از این لحاظ با همه تلاش‌هایی که شده در اون اتفاق نیفتاده در واقع و شهر دوم چندی کار هست در هند که به کمک خود لوکوربوزیه ساخته می‌شه. در یک سری از اتفاقات موفق در یک سری از اتفاقات موفق نیست در بخش مسکونی یک اشتباه کوچیک که قرار دادن آشپزخانه توی ساختمان هست و به خاطر مصرف زیاد هندی‌ها از ادویه تند عملاً ساختار ساختمان‌ها همه تغییر میکنه آشپزخونه‌ها میرن توی حیاط تو محوطه باز و اون چیزی که اون پیش بینی میکنه در واقع به صورت کامل به اهدافش نمی‌رسه در مورد منشور دومش یا منشور بینش مدرن معماری. که اصطلاحا بهش میگن به سوی یک معماری نوین منشور شهرسازیشو اصطلاحا بهش میگن شهر آینده توی منشور معماریش عملاً میاد میگه که فناوری مدرن مثل هواپیما مثل قطار مثل صنعت هست و باید به وسیله عناصر روز مثل تیرآهن بتن و پیش ساختگی ساخته بشه مسیر آینده رو در واقع باز بکنه و قابلیت استفاده در همه جا رو داشته باشه همونجوری که یک ماشین قابلیت اینو داره که تو همه اقلیم ها همه شرایط همه محیط ها کار بکنه. یک ساختمان هم باید با همون قابلیت بتونه همه جا پاسخگوی در واقع نیازهای افراد باشه که اعتقاد داره خانه‌سازی صنعتی مدولار رو در واقع لوکربوزیه به اوج خودش می‌رسونه مودولارسازی یا در واقع ساختمان‌های صنعتی بر اساس پیمون یا مقیاس‌های دقیقی که با سرعت عمل. و عناصر و قالب‌های پیش ساخته در واقع ساخته میشن توسط اوج خودش میرسه و اعتقاد داره که خانه سازی صنعتی برای مردم منجر به پرهیز از انقلابات اجتماعی میشه و ساختارهای موجود رو در واقع به حد اعتلای خودش می‌رسونه با همین نگاه میاد و شعار خانه ماشینیست برای زندگی رو در واقع مطرح میکنه که پنج اصل ساختمان‌سازی مدرن که تا همین امروز هم عملاً. بزرگترین الگوی ساختمان‌سازی هستند یعنی تو خیلی از کشورها از جمله ایران شما برین قوانین شهرسازی رو در واقع نگاه کنید قوانین طرح تفصیلی رو نگاه بکنید و آیین نامه‌های ساختمان سازی رو نگاه بکنید عمدتاً بر ساختمان‌ها بر مبنای همین پنج اصل کروبوزی در واقع بنا نهاده شد این پنج اصل حالا چی بود میومد میگفت ساختمان‌ها میرن روی پیلوت چرا میرن روی پیلوت اولین اصل اینکه کف ساختمان‌ها یعنی سطح سطح زمین آزاد میشه واسه فضاهای خدماتی. مثل موتورخونه مثل پارکینگ ماشین مثل گذاشتن وسایل مثل امثالهم و خدمات از روی سطح حیات یا مجموعه زمین برداشته میشه میره زیر پیلوت قرار میگیره اینجا دو تا اتفاق خوب میفته یکی اینکه ساختمون میره بالاتر و عمدتاً از ویو بهتری برخوردار میشه و یکی هم اینکه حیات آزاد میشه برای مصارف تفریحی و استفاده‌های زیبایی شناسی مورد دومش میاد میگه خیلی خوب حالا که اینجا رو اومدیم گرفتیم وسایل آوردیم زیر گذاشتیم ساختمانمون که به عنوان بخشی از طبیعت ساختیم بام باید بام سبز. از بام سبز رو هم اینجا لحاظ میکنه که پیوستگی سبزینگی فضاها با ساخت ساختمان‌ها از بین نره یا در ساختمان‌های زمین‌های محدود که امکان استفاده از حیات وجود نداره در واقع میان و از بام سبز مورد بعدی بحث پلان آزاده یعنی چی یعنی پلان هیچ دیوار باربر یا دیوار حمالی نباید داشته باشه و فقط روی ستون ها ساختمان بنا میشه. که پلان رو بشه در هر دوره‌ای به هر طریقی تغییرش داد یا بدون محدودیت باربری بشه هر شکلی پلان رو در واقع خلق کرد یکی دیگه از چیزایی که اینجا اتفاق میفته به این صورته که پلان رو میاد از این لحاظ بررسی میکنه و پلان آزاد رو شکل مورد بعدی نمای آزاده ستون‌ها رو توی نمای ساختمان به عقب می‌کشه و دیوارهای نمایش ساختمان قابلیت اینو دارن که به هر شکلی هر جایی بازشو براش. هرجور شکستگی توش ایجاد بکنی هرجور فرمی توش ایجاد بکنی و باربری مانع در واقع شکل گیری این نما در ساختمان نمیشه برای همین یکی دیگه از آیتم‌ها کسر چهارم هست در واقع نمای آزاد است و اصل پنجم پنجره‌های طویل سراسری هست که عملاً حضور نور رو در ساختمان مهیا میکنه و این حضور نور رو ما می‌تونیم به شدت در ساختمان‌های لوکوروزی ببینیم حالا تو تصاویر بعدی که ویلاساوی هست به شکل کاملا مشخصی در واقع. دیده میشه و نمود پیدا می‌کنه و این رو هم بدونی لوگو بازی اعتقاد داشت از کوچکترین اجزا تا بزرگترین اجزای ساختمان باید توسط معمار طراحی بشه برای همین از مبلمان و ظروف آشپزخانه گرفته تا ساختمان و تا شهر و نقشه‌های جامع شهری و حتی آمایش سرزمینی رو در واقع طراحی می‌کرد برای همین یک معمار فاقد مقیاس طراحی بود و قابلیت اینو داشت که در واقع در هر مقیاس و در هر ابعادی بیاد و ساختمان طراحی بکنه یه سری از نمونه کاراشه این تصویر بالا بحث بام رو نشون میده. توی اون استخر لحاظ کرده دودکش‌ها رو به شیوه‌ای طراحی کرده می‌بینید همه به صورت بتن اکسپوز یا نمایان هست که میاد شکل میگیره پنجره‌ها به صورت سراسری با در واقع میشه گفت ستونچه‌های عمودی که در واقع نور رو فیلتر می‌کنند برای فضا در واقع شکل میگیره یا تو تصویر سمت چپ میبینید کلیت فاقد رنگ هست یکپارچه است ولی رنگ توی جزئیات بسیاری از کارهای مدرن در کلیت به صورت بتنی یا بدون رنگ یا خاکستری طراحی میشدند و رنگ رو به صورت جزئیات. توی بخش‌هایی از این ساختمان یا بخش‌هایی از این بنا می‌اومدن و به صورت بخش به بخش و رنگ به رنگ اونم فقط رنگ‌های خالص و مطلق را در واقع می‌اومدن استفاده می‌کردن توی بناهاش اینم ویلاساوی هست یکی دیگه از اون ساختمون‌هایی که مثل ساختمان مدرسه بهاست که صحبت کرده بودیم بعد چهارم داره یعنی افراد از یک دو نقطه‌ای یک اتفاق مشابه رو برای ساختمان نمی‌بینند و ورود ساختمان از مسیر اصلی جوری هست که شما تقریبا سه چهارم ساختمان رو دور میزنید بعد وارد میشید یعنی بالاجبار. زیبایی‌های ساختمان رو به مراجعه کننده نشون میده ساختمانی که الان جزو میراث شده پنجره‌های سراسری یکپارچه رو می‌بینید تو تصویر بالا فکر می‌کنم کاملاً واضحه یا تو تصویر زیر اون هم به همین ترتیب تصاویر سمت راست که حتی جایی که حیات هست و میتونسته این پنجره سرتاسری بریده بشه و تبدیل به نرده بشه تبدیل به جام پناه بشه ولی باز هم ادامه همون پنجره های ساختمان با فضای خالی ادامه پیدا می‌کنه تا یکپارچگی و کلیت در واقع این ساختمان از بین نره و همون. میشه گفت مد نظر بازی بوده به صورت یک وحدانیت کامل و یکپارچگی کامل در واقع شکل بگیره یک نکته‌ای که در مورد آثارگوزیه هست که بعداً اون رو ما تو آثار نیویورکی‌ها یا پنج معمار نیویورکی یا پست مدرن اصطلاحا سفید بهش میگن می‌بینیم ساختمون‌های لوپزیه مسلط به محیطن یعنی هیچ تاثیری از اون امورمنت اطراف خودشون از اون فضای اطراف خودشون در واقع نمی‌گیرند و به صورت. یک مثل یه سفینه میان و وسط اون فضا می‌شینن یعنی در واقع ساختمان‌های لوکربوزیه عملاً ارتباطی با محیط ندارند بلکه مسلط بر محیط کما اینکه این سلسله مراتبی هست که در طول زمان برای ساختمان‌ها در واقع طی شده و در نهایت به دوستی و همزیستی با طبیعت و محیط رسیده همونجوری که انسان‌ها در دوره‌های اولیه از شکار از حیوانات می‌ترسیدن اونا رو دشمن خودشون می‌دونن بعد از اون. رسیدم به قدرتی که اونا رو از زندگی خودشون خارج کردن و توی فضای شهرهاشون دیگه حیوانات مختلفی رو نمی‌دیدیم به اون صورت و در مرحله سوم به جایی رسیدن که حالا دیگه انقدر تسلط پیدا کردن و تفاوت پیدا کردن از نظر قدرت با جانوران دیگه که حالا دیگه به عنوان دوست حیوانات و دوستدار حیوانات شناخته میشن ساختمان‌ها هم با طبیعت تقریباً همینجوری رفتار کردن تا جایی که امروزه رسیده به جایی که ساختمان ها باید دوستدار محیط زیست و دوست محیط زیست باشند و یک چیزی رو به اون اضافه بکنن لوبوزی اعتقاد داشت که آسایش انسان‌ها. در همه جا با یک قاعده به دست میاد برای همین ساختمان‌ها هم مثل ماشین‌ها باید از یک قاعده در واقع مشخصی تبعیت بکنند تا اون ساختار مورد ایجاد کیفیت برای میشه گفت همه افراد یا همه انسان‌ها باشد اینم اون نمونه از ساختمانشه که در واقع در چندی کار ساخته شده توسط خودش همونجوری که میبینید دوباره بدنه بتنی داره ساختمانی هست برای تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و. حضور نور رو توی پنجره‌های جانبیش و عقب کشیدن در واقع فضای اصلی و پنجره‌های باز شد توی بدنه اون می‌تونین کاملاً شاهد باشین و فرم دهی به بتن رو که توی اون فضای طاق‌دار در واقع ورودی عملاً شاهدش هستیم که میاد و شکل میده بتن رو به حالت‌هایی که احساس بشه اختیار بتن تحت تسلط در واقع معمار هست خیلی خب. یه استراحت در حد چهار پنج دقیقه‌ای می‌کنیم و با بحث معماری ارگانیک در واقع برمی‌گردیم به ادامه بحثمون با معماری ارگانیک یا ارگانیک اول ما معماری طبیعی طبیعت گرا یا معماری ارگانیک رو توی دوره‌های مختلفی داریم تو دوره‌های بعد از این دوره هم معماری‌هایی داریم که عملاً معماری ارگانیک هستند ولی ما به خاطر اینکه این‌ها با هم. تداخل مفهومی پیدا نکنند و هر کدوم هویت مستقل خودشون رو داشته باشند از این معماری معماری رایت به عنوان معماری ارگانیک اسم می‌بریم و دوره‌های بعد رو اسم‌های دیگه‌ای براش تو معماری گذاشته میشه معماری ارگانیک اول یا ارگانیک رایت اولین سبکی هست که از امریکا یه جورایی میشه گفت جهانی میشه از امریکا میاد ولی به نقاط دیگه دنیا در واقع گسترش پیدا میکنه فرانک لوید رایت اولین معمار در واقع. خاص و تاپ در واقع امریکایی‌ها که هم در غرب امریکا و هم در شرق آمریکا دفتر معماری داره امریکا انقدر کشور بزرگیه بسیاری از اتفاقاتش در یک بخشش میفته مثلاً شما بازی های بسکتبالش رو نگاه میکنید میگه کنفرانس شرق کنفرانس غرب جداگانه بازی می‌کنند به خاطر زیاد بودن مسافت تو معماری هم معمارها یا نیویورکی بودن یا مثلا کالیفرنیایی بودن اینجوری تقسیم میشدن یا غربی بودن یا شرقی بودن معماری هاشون هم با هم متفاوت بوده عملاً. یعنی یک سری چیزا رو اونا می‌پسندیدن مثلا معماری مستعمراتی و امثالهم رو شرح نمی‌پذیرفته یه سری چیزا عکس اون اتفاق می‌افتاده و از این داستانها ولی رایت معمار یکپارچه شرق و غرب امریکا که آثارش در واقع جهانی هم میشه و آثار خودش و دفترش توی نقاط مختلف دنیا بعدها شاهدش هستیم مثلا تو ایران یه نمونه که کار دفتر رایت هست کاخ شمس هست در کرج که توسط. گروه معماری در واقع رایت ساخته میشه قطعاتش تو جاهای مختلف دنیا ساخته میشه حمل میشه و اینجا در واقع میشه گفت سرهم میشه کاخی که داشت به مرور از میشه گفت کارایی خارج میشد و به خاطر با ارزش بودن زمینش قرار بود توش ساخت و ساز انجام بشه که خب با زحمت زیاد بالاخره ظاهراً ثبت میراث شده حداقل بخشی از اون که بنا توش هست به صورت نسبی قراره حفظ بشه و بازسازی بشه حالا بقیه زمینش که چه داستانی براش پیدا میشه از این بحث خارج هست رایت از. مکتب سبزه‌زار یا دشتهای مسطح معماری رو شروع کنیم یعنی اعتقاد به این داشته که یک مجموعه سبز بزرگی یک ساختمان در دل اون و در آمیختگی با طبیعت و فضای سبز میومده و یک ساختمان رو خلق می‌کرده که اصطلاحاً بهش میگن ساختمان مکتب سبزه زار یا دشتهای مسطح که دوره اول آثار رایت هست بعد اون به سمت معماری ارگانیک حرکت میکنه یه سری اصول رو مینویسه و. طبق اون اصول یه سری تکامل اتفاق میفته و این سبک در واقع جهانی میشه البته این رو هم بگیم که بنیانگذار این شیوه در واقع رایت نبوده بلکه فرانسفرنس و لویی سالیوان بودند که بنیانگذاران این سبک بودن ولی خب کارهایی که از این سبک جهانی شده در واقع کارهای رایت هست یه جورایی این کارها بر مبنای تحسین طبیعتن یعنی در مقابل. عقل خردگرای مدرن یا عقل ریاضی مدرن این‌ها میان عقل رمانتیک یا فلسفه رمانتیک را مطرح می‌کنند و عملاً با اون بخش از مغز کار دارند که درگیر با احساسات هست یعنی بحث نیمکره که اول نیمکره راست مغز اون نیمکره‌ای که عمدتاً تحلیل‌هاش بر مبنای ریاضی و منطق هست مربوط به معماری مدرن به صورت جامع می‌شه اون بخشی از مغز که مربوط به در واقع هنر. و تحلیل‌های هنری هست مربوط میشه به یه جورایی فلسفه رمانتیک که معماری ارگانیک هم در واقع ریشه در فلسفه رمانتیک داره که اون رو در مقابل یه جورایی میشه گفت کلاسیک قرار میده کلاسیک عملاً بر مبنای ریاضیات شکل می‌گیره اصطلاحاً بهش می‌گن عقل دکارتی یا ریاضیات دکارتی و ارگانیک بر مبنای در واقع غیر دکارتی یا غیر کارتزین یا میشه گفت. بخش عواطف ذهن میاد و شکل می‌گیره همونجوری که می‌دونید عمدتاً رمانتیک‌ها رمانتیسیسم‌ها شاعر بودن و به این سیاق گرایش نشون می‌دادند و کلاسیک‌ها عمدتاً ریاضیدان و فیزیکدان و از این طیف بودن معمولاً در دنیا معماراشونم یه جورایی همینجوری تقسیم شده هستند یعنی نوع شاعرانگی آثار رو در اونایی که نزدیک به مکاتب مرتبط با رمانتیز هستند خیلی میتونید شاهد باشید. کلاسیک‌ها عملاً سلطه و تسلط بر طبیعت مد نظرشون بوده همونجوری که توی تصویرهای قبل تو کارهای دیدیم ولی رمانتیک‌ها در واقع تحسین طبیعت و همآمیزی با طبیعت در واقع میشه گفت مد نظر از بنیانگذاران این سبکی یک جمله بسیار معروف در معماری داره اونم اینکه فرم تابع عملکرد هست که این رو بسیاری از جاها تو معماری می‌بینیم مثلاً تو بک تب امثال مکتب بهاست یا معماری‌های در واقع کلاسیک. این فرم تابع عملکرد و تابع عملکرد ماشین می‌دونن توی معماری‌هایی طبیعی که خود سالیوان هم در واقع منظورش همین بوده فرم رو تابع عملکرد طبیعی میده یعنی میگه اگه درخت ریشه داره اگه ساقه داره اگه میاد بالا شاخه‌هاش چند شاخه میشن اگه برگش از اون می‌روید سبزه نمیدونم فتوسنتز میکنه و هر چیز دیگه‌ای اون عملکرد و اون سازه به این دلیل شکل گرفتن که این نیاز رو برطرف بکنن با این نگاه میان و در واقع شکل می‌گیرن برای همین این‌ها اعتقاد به این دارن که. هیچ فرمی در طبیعت بدون اینکه قرار باشه به عملکرد خاصی پاسخ بده به این شکل در نیومده پس توی ساختمان هم در عین خلق زیبایی شما باید هر فرم براتون به عملکرد خاصی پاسخ بده که از اون استفاده بکنید در غیر این صورت ما شاهد شکل گیری این شیوه از معماری در واقع نخواهیم بود اونا اعتقاد دارن که تطبیق پذیری قانون زیربنایی طبیعت یعنی هر چیزی به خاطر تطبیق پذیری با محیط اطرافشه که. به یه فرم در اومده و مانا شده و ماندگار شده و تونسته به اصطلاح بقا پیدا کنه برای همین ساختمون‌ها هم باید قابلیت تطبیق پذیری با محیط اطرافشون رو در واقع میشه گفت داشته باشد به این سبک یه جورایی نئوگوتیک هم میگن به این دلیل که میشه گفت مثل معماری گوتیک بر مبنای سازه‌های کاملاً عمل کردی هم شکل می‌گیره و این شکل گیری به این نتیجه می‌رسه که شما هیچ چیزی رو نمی‌تونی بدون قاعده توی این معماری در واقع. لحاظ بکن توی خانه‌های دشت‌های مسطح عملاً میاد و یه سری از اصول اولیه معماری ارگانیک رو رایت پیاده می‌کنه مثل نمایش افقی به موازات سطح زمین برای بنا یعنی خطوط افقی همونجوری که تصویر سمت راست داریم می‌بینید در مقابل خطوط عمودی درخت‌ها توی فضا قرار می‌گیره یعنی با اینا با هم به تعادل میرسند بام های کنسول شده برای سایه اندازی رو اینجا میاد لحاظ می‌کنه پنجره‌های سراسری رو که گوشه‌ها را از بین می‌برند پنجره‌های سراسری خیلی جاها. تا نزدیکی‌های کنج میاد و قطع میشه و کنج دیواره ولی توی رایت رایت اعتقاد داره که تو یه سری از بناهاش اصلا چیزی به اسم محدودیت دید نباید باشه برای همین کنج هم با پنجره‌ها پوشونده میشه و عملاً گوشه‌های ساختمون‌ها در واقع توی ساختمان‌های دشت‌های مسطح یا اصطلاحا مکتب سبزه زار از بین میره و رایت اعتقاد داره مصالح هر کدوم باید وظیفه خودشون رو انجام بدن و همون وظیفه که انجام میدن رو به نمایش بذارن برای همین هیچ پوششی برای مصالح. داده نمیشه عمدتاً تو خیلی از بناهای پیشرفته‌ترش و مصالح هر کدوم نشان دهنده عملکرد یا کارایی خودشونه اگه سنگه به صورت کاربری سنگ لحاظ میشه اگه شیشه هست به همین ترتیب اگر آجر هست به همین ترتیب و نمیاد عملاً اینها رو مخفی یا از قابلیت خودش در واقع خارج نمی‌کنه معماری ارگانیک عملاً بر مبنای نه اصل شکل گرفته اصل اولش میشه گفت بحث طبیعت هست که توی بحث طبیعت میاد میگه طبیعت تا داخل بنا باید ادامه پیدا بکنه یعنی شما. نمی‌تونی داخل بنا رو از خارج بنا با مرز جدا بکنید و این طبیعته تا داخل بنا همچنان ادامه داره کما اینکه مثلاً در خانه آبشار به عنوان یکی از آثار شاخص در واقع رایت شما آبشار را در داخل بنا می‌بینید کنار آبشار شومینه میاد شکل میگیره یه قسمتی از دیوار بدنه صخره‌ای هست که روی اون شکل گرفته و عملاً طبیعت رو به داخل بنا انتقال میدن و از اون منفککش نمی‌کنند مورد دوم بحث ارگانیک هست. بحث ارگانیک به معنای همگونی کل به جز و جز به کل هست که اینجا مطرح میشه که میاد میگه از کلیت تا جزئیات با یک قاعده ساخته می‌شود اگه بنا توی جنگله از مقیاس جنگل تا مقیاسه سنگ کوچک یکپارچه است این ساختمونم لای این مقیاس‌ها قرار می‌گیره و در واقع جدای از این داستان نیست مورد بعدی میاد میگه شکل ساختمان تابع عملکرد خودش هست یعنی تلفیق فرم و عملکرد رو در رابطه با استفاده انسان در واقع لحاظ میکنه مورد بعدی که مد نظر هست بحث لطافت هست. تو بحث لطافت فرم‌های دلپذیر و انسانی که میشه گفت تخیل قدرت تخیل انسان‌ها را تحریک می‌کند از آیتم‌هایی هستند که برای این ساختمان‌ها استفاده می‌شود برای همین ساختمان‌های رایت توی دوره‌های متعالی خودش اصلاً تیز گوشه نیست و حتی تو گوشه‌ها هم دارای یک انحنای جزئی هست که هیچ جا امتداد دید رو قطع نکنه یعنی انحنا‌هایی چه به صورت بالا به پایین و چه به صورت چپ به راست. توی فرم‌های رایت در واقع داده میشه و لبه‌های فرم‌ها یه جورایی یه شکل خمیری مانندی پیدا می‌کنند که عملاً از اون خشکی و سلبیت خارج میشه مورد بعدی بحث سنته سنت رو فقط به عنوان تبعیت و نه تقلید می‌بینه یعنی در واقع سنت رو جوری میبینه که چیزهای خوبش قابل استخراج و استفاده باشن و اون چیزایی که ازشون مناسب زمان حال نیست کنار گذاشته بشه پس عملاً پای اسطوره‌ها و سنت ها میخکوب نمیشه و اون‌ها رو با یک نگاه در واقع تحلیلی بررسی. مورد بعدی تزیینات برخلاف خیلی از مدرن‌ها اعتقاد داره که تزیینات بخش جدایی ناپذیری از معماری هستند و میاد از تزیینات به شکلی که مرتبط با معماری امروزی باشه استفاده میکنه میگه که همونجوری که گل‌ها به شاخه‌ها و بوته‌ها به عنوان تزیین اضافه میشن به بنا هم باید یک ثمره‌ای در واقع اضافه بشه به روح بنا اعتقاد داره روح بنا رو از داخل به خارج در حال گسترش می‌بینه و از یک نقطه مرکزی شروع می‌کنه و اونو بسط و گسترش میده. ما صحبت کردیم تو خونه‌های مستعمراتی در واقع امریکایی یک دودکش در مرکز ساختمان نماد یا عنصر کلیدی مرکزی شکل‌گیری یک بنائه دو آثار رایت هم خیلی جاها به همین ترتیبه یعنی از یک دودکش مرکزی ساختمان شروع میشه و تا طبیعت اطراف خودش گسترش پیدا میکنه و شکل می‌گیره مورد بعدی به بعد سوم یا عمق و ضخامت اعتقاد داره که اون رو متناسب با بنا در نظر می‌گیره و این عمق ضخامت متناسب با کارکرد و تناسب زیبایی شناسی بنا و مهمتر از اون. فاصله قالبی که بنا از اون به صورت یک تصویر رویت میشه میاد و لحاظ می‌کند و مورد بعدی بعدی یا آخر اصولی که لحاظ کرده برای آثارش بحث فضا هست که فضا رو میاد یک عنصر در حال گسترش پنهانی می‌دونه برای همین اعتقاد داره که فضا همیشه در درون و بیرون بنا باید جریان داشته باشه و عملا هیچ وقت به سکون و سکوت نرسه برای همین میاد از فضا با این عنوان یا با این نگاه استفاده همین اصول رو. دوباره میاد طبق یک اصول هشتگانه در این ساختمان یا خانه آبشار لحاظ می‌کنه که شامل حداقل دخالت در محیط طبیعی یعنی جایی که سنگ بوده سنگ را برنداشته تغییر نداده ساختمان رو به نرم‌ترین حالت خودش روی اون سنگ روی اون صخره در واقع میاد و پیاده میکنه دارای یک همنشینی نرم در واقع با طبیعت اطراف خودش هست حجم‌ها رو با طبیعت تلفیق میکنه خانه آبشار رو. جزئی از بنای اون آبشار و جنگل اطرافش لحاظ می‌کنه که باید یک ارزش افزوده‌ای رو هم به اونجا اضافه بکنه نه تنها چیزی رو تخریب یا از بین نبره بلکه به کیفیت اون فضای چیزی هم اضافه بکنه فضای خارجی بین ساختمان یا محیط طبیعی رو لحاظ میکنه تراس‌ها بالکن‌ها و فضاهای راه پله واسط که میاد این‌ها رو به هم وصل میکنه این فضا به عنوان یه میان فضا از عناصر اصلی در واقع معماری ارگانیک هستند اون تلفیق داخل به خارجی که گفته بود رو اینجا عیان می‌کنه به بروز می‌رسونه. پنجره‌های سرتاسری رو که قرار بود گوشه‌ها رو از بین ببره تو این ساختمان به عنوان الگو لحاظ می‌کنه مصالح طبیعی رو جوری که تا داخل بنا حتی گیاهانم گسترش پیدا می‌کنند میاد و لحاظ می‌کنه البته این ساختمان‌ها یه چیزی رو بدونید ساختمان‌هایی که در یک زمینه‌هایی بسیار آوانگارد هستند و به عنوان الگو ساخته میشن ممکنه یک سری چیزهای دیگه اینجا قربانی بشه مثلاً توی خانه آبشار یکی از مشکلاتی که وجود داره اینه که به خاطر صدای آب داخل ساختمون عملاً امکان خوابیدن توی این ساختمان بسیار سخته. یعنی یک سری چیزها فدای یک سری چیزهای دیگه میشن که یک سری ساختمان‌ها ماندگار میشن یه وقت یه کانسپت یه ایده یک معمار به حدی قویه که حتی میاد از عملکردهای روزمره ساختمان میگذره تا یک الگوسازی بکنه این ساختمان رو برای ساختمان‌های آینده یا شیوه‌های آینده به مرور که این شیوه در واقع این فریاد تغییر توسط اولین ساختمان زده میشه. صداهای بعدی صداهای آروم‌تر و منعطف‌تری هستند و بقیه ساختمان‌هایی که مثلاً توی فرزند ثبت ارگانیک لحاظ میشن دیگه سعی می‌کنن یه خورده خودشون رو با عملکردها بیشتر وفق بدن و زندگی روزمره رو عملاً دچار اختلال نکنند این اتفاق رو خیلی جاها دیدیم توی معماری اینجا دیدیم توی خانه شیشه‌ای هست همین داستان توی آثار آنتونی گائودی هست تو خیلی از. این اتفاقات عملاً زندگی روزمره تحت‌الشعاع اون ایده قوی معمار در یک مورد خاص قرار می‌گیره و ساختمان از یه سری لحاظ دارای ضعف میشه این ساختمانم از این قاعده مستثنا نیست یعنی در مقابل به روز بودن و میشه گفت آوانگارد بودن خودش در یک سری از زمینه‌ها یک سری از ضعف‌ها رو هم با خودش به همراه داره و نمایش مصالح رو همونجوری که باید باشه اینجا دوباره لحاظ می‌کنه سنگ به شکل سنگ چوب به شکل چوب و عملاً نه پوششی داره و نه. تغییر ماهوی توی اون اتفاق استمرار مصالح از داخل به خارج هم آخرین بخشی هست که لحاظ میکنه یعنی مصالح داخلی با مصالح خارجی عملاً متفاوت نیستند و یک یکپارچگی و کلیتی رو در همه اینها شاهد هستیم که بست و گسترش پیدا که اصطلاحاً به این ساختمان‌ها یه جورایی ساختمان‌های با ساختار محلی میگن که بعدها ما تو داستان ساختمان‌های بومی و ماجراهای حسن فتحی در واقع یه اشاراتی هم به اینجور یه طعنه‌هایی اشاراتی هم به این نوع ساختمان‌های ثبت ارگانیک در واقع. از این معماری در ایران هم پیروانی داشته پیروان خاص معماری ارگانیک رایت در ایران آثار ماندگاری را هم از خودشون به جا گذاشتند هوشنگ سیحون شاید شناخته شده ترینشون باشه کسی که عملاً میشه گفت بسیاری از بناهای یادمانی ایران که ارزشی معادل آثار تاریخی ایران دارند اثر هوشنگ سیحونه هوشنگ سیحون در بحث آموزش هم دانشگاه تهران رو دانشکده هنرهای زیبایی دانشگاه تهران رو در یک بازه طولانی مدیریت میکنه که عملاً نسل. فرهیخته معماران ایران عمدتاً دست پرورده هوشنگ سیحون هستند اردوهای دانشجویی اتفاقاتی از این دست شناسوندن آثار تاریخی ایران به دنیا و شناساندن آثار با ارزش دنیا به دانشجویان ایرانی از بناهاش هم میشه گفت بناهایی که به سبک ارگانیک ساخته شده یه نمونه بارزش آرامگاه نادرشاه در مشهد هست آرامگاه بوعلی در همدان هست که اینها در راستای در واقع ارگانیک رایت ساخته میشن. با همون نمایش اصلی آثار ترکیب بتن با سنگهای در واقع منطقه و نمایاندن سنگ به صورت سنگ به تن به صورت بتن و بحث نور و سایه‌ای که توی آثار رایت وجود داره توی آثار سیحون ما تو ایران خیلی به صورت شاخص میتونیم ببینیم به خصوص در این دو اثر آرامگاه بوعلی که یک کار دوره دانشجویی سیفون هست و در واقع آرامگاه نادر آثاری هستند که گویای این داستان کاملاً هستند حالا بماند که سیحون آثار با ارزش دیگه‌ای هم در واقع توی معماری ایران داره. مثل بازسازی آرامگاه فردوسی مثل آرامگاه خیام و کمال الملک و حالا یه سری ساختمان‌های دیگه‌ای که اثر ایشون هستند و اثرگذاری ایشون رو در تاریخ معماری ایران یه جورایی نشون میده معمار دیگه‌ای که ما تو این شیوه تو ایران داریم پاسبان حضرت هست که پاسبان حضرت شاخص‌ترین اثرش در واقع میشه گفت پارک جمشیدیه هست که اون هم به سبک ارگانیک رایت تعبیه میشه. ۵ تا ایستگاه داره هر ایستگاه به یکی از اقلیم‌های ایران مربوط میشه ایستگاه ترکمن ایستگاه کردستان به این ترتیب هر چقدر که بالا بری ایستگاه‌هایی با اقلیم‌های مختلف ایران لحاظ شده ساختار پارک جوری هست که جز معدود آثار ایرانیه که تو کتاب‌های جهانی به عنوان آموزش گذاشته شده پارک جمشیدیه به عنوان یکی دیگه از پیروان در واقع میشه گفت مکتب سیحون در ایران هست و متأخرترینش در واقع میشه گفت مهرداد ایروانیان هست که شاید. جز دو سه تا معمار برجسته حال حاضر ایرانه در شیراز که آثار مهرداد ایروانیان هم در دوره معاصر مثلاً ویلای مهرداد روانیان در شیراز فکر می‌کنم ویلای شماره ۱۳ یا ۱۱ حضور ذهن ندارم جز معدود آثاری که تو اطلس معماری جهان وجود داره اطلس فایدون وجود داره و در واقع میشه گفت شاید آخرین معمارش شناخته شده ایرانی از این شیوه یه جورایی میشه گفت مهرداد ایروانیان هست. در مورد آثار مهرداد ایروانیان هم اینو بدونین که عملاً یه جورایی بنیانگذار معماری اکوتک در ایران آثار مهرداد ایروانیانه اگر می‌خوایم معماری خوب ایرانی رو برای امروز ببینیم در واقع می‌تونین به آثار مهرداد ایروانیان رجوع کنید حالا وارد فلسفه مهرداد روانیان نمیشیم چون بسیار بحث مفصلی داره ولی آثارش به عنوان آثار شاخص در واقع میشه گفت معماری امروز ایران. تو زمینه‌های مختلف هستند از جمله باغ‌سازی که پارک کنار دروازه قرآن هست از جمله ساختمان‌های در واقع میشه گفت تفریحی خدماتی مثل مجموعه رستوران‌های هفت‌خوان از جمله بناهای بازسازی یا مرمتی مثل در واقع میشه گفت موزه نساجی و ساختمان‌های از این دست که دارای یک ارزش ویژه هستند که برای در واقع معماری امروز ایران به عنوان یه الگو شناخته می‌شن اینا در مورد. پیروان در واقع مکتب رایت در ایران در دنیا هم معمارانی مثل هوگو هرنیک مثل آلوار آلتو و گروه دی استایل در هلند هم معماران در واقع بین المللی پیرو این سبک هستند که اونها هم خودشون خیلیاشون برنده جایزه پیتزگر هستند خیلیاشون دارای تفکر خاص و اندیشه ویژه‌ای در معماری هستند که از اون‌ها هم به عنوان پیروان در واقع میشه گفت مکتب رایت اسم برده میشه که دارای شاخصه‌هایی علاوه بر. شاخصه‌های رایت هستند یعنی خودشون رو با زمان هم وفق دادن یه سری چیزهایی رو هم به در واقع میشه گفت آثار رایت یا خواسته‌های رایت در واقع اضافه کردن و همچنان پویا این شیوه معماری در دنیا با تغییراتی در حال جلو رفتن است.

Use Quizgecko on...
Browser
Browser