باهم بیندیشیم (1) طرح پرسش محور PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
جمعی از نویسندگان
Tags
Summary
این سند شامل پرسش و پاسخ هایی در مورد اندیشه اسلامی است که به صورت پرسش محور تنظیم شده است. این پرسش ها و پاسخ ها برای دانشجویان مقطع کارشناسی طراحی شده اند و سعی شده است شیوه نگارش جوان پسند باشد.
Full Transcript
ݧ ݧ ݒݩݩ س ىݔ ݬ ݩ طرح پرسش محور ݬ ݪ ݬݬݔى ݤم()۱ ݠهم ب ی ݩݐ دݣ ݤ بݣ ݣاݣ ݤ ݡں ݣ ݣ ن تشارسخه ان یدر فضا...
ݧ ݧ ݒݩݩ س ىݔ ݬ ݩ طرح پرسش محور ݬ ݪ ݬݬݔى ݤم()۱ ݠهم ب ی ݩݐ دݣ ݤ بݣ ݣاݣ ݤ ݡں ݣ ݣ ن تشارسخه ان یدر فضا مجازی ن ش س ا د ی ه ا المی ()۱ مدیریت امور دروس معارف شماره402/8/9295 : تاریخ1402/09/27 : شناسۀ درسنامه (تأییدیۀ متن درسی معارف اسالمی) در راستای بهبود محتوا و سامان بخشی به دروس معارف اسالمی دانشگاه ،بدینوسیله «شناسۀ درسنامه» کتاب «باهم بیندیشیم ( 1طرح پرسشمحور)» برای تدریس در مقطع کارشناسی صادر میشود. کد شناسه126: ٔ مولف :جمعی از نویسندگان نام کتاب :باهم بیندیشیم( 1طرح پرسشمحور) تعداد واحد: گرایش: دانشگاههای قابل تدریس: ۲واحد مبانی نظری دانشگاههای سراسر کشور از خداوند منان برای مؤلفان محترم ،توفیق مضاعف در عرصۀ جهاد تبیین طلب میکنیم. مدیریت امور دروس معارف اسالمی طرح پرسشمحور باهم بیندیشیم()۱ (درس اندیشه اسالمی())۱ گروه تدوین مسلم زمانیان ،عبداهلل محمدی پارسا سرویراستار :عباس محمدی کلهر ویراستار :دکتر اسماعیل امینی صفحهآرا :محمدصادق صالحی قیمت 95000 :تومان معاونت آموزشی استادان و دروس معارف اسالمی مدیریت امور دروس معارف اسالمی فهرست بخش اول انسان و ایمان ◦ 11 .1 13چرا ایمان؟ مؤمنان چه چیزی دارند که دیگران ندارند؟ .2 17رابطه ایمان با عمل چگونه است؟ آیا میشود بدون عمل ،دل پاک و ایمانی قوی داشت؟ .3 22خدایا چرا ما انسانها را محدود میکنی؟ خدایا چرا تمایالتی را که خودت در انسان آفریدی آزاد نمیگذاری؟ .4 25اگــر خــدا را قبول داشــتــه باشیم ولــی دیــن خاصی نداشته باشیم راحتتر نیست؟ .5 27با این همه تفسیر و برداشت که از دین هست ،من چطوری دین داشته باشم؟ .6 30عالم غیب را که ندیدیم چطور ثابت کنیم؟ بخش دوم خدا و صفات خدا ◦ 35 .7 37خدایا تو ما را آفریدی یا ما به خاطر ترس از بالها تو را آفریدیم؟ .8 41داروین درست میگوید یا خدای متعال؟ .9 46چرا خدا به علت نیازی ندارد؟ اگر خدا نیازمند آفریننده نیست ،چرا نگوییم ماده نیز آفریننده الزم ندارد؟ مگر مقدار ماده و انــرژی در جهان ثابت نیست؟ مگر انــرژی و ماده .10 49 به هم تبدیل نمیشوند ،پس چرا نگوییم «واجبالوجود» همان «انرژی»است که ابعاد مادی یعنی طول و عرض و ارتفاع ندارد؟ نظریۀ «بیگ بنگ» چه ربطی دارد به اعتقاد به وجود خدا؟ .11 52 شناخت خداوند یعنی چه؟ آیا میتوان خداوند را آنگونه که هست، .12 57 شناخت؟ چرا باید خدا را بشناسم؟ شناختن خدا چه نقشی در زندگی من .13 60 دارد؟ 6 وقتی همه چیز در دنیا مادی است ،پس خدا چه نقشی دارد؟ .14 64 ◦ باهم بیندیشیم()۱ بخش سوم توحید الهی 69 .15 71از کجا بدانیم خدا یکی است؟ .16 77از کجا بدانیم که توحید حقیقی چیست و چه نقشی در زندگی ما دارد؟ .17 82مگر قرآن نفرموده که جز خدا کسی دیگر را صدا نزنید؟ پس توسل به ائمه آیــا شــرک اســت؟ اصــًا ایــن توسل به غیر از خــدا ،فایدهای دارد؟ بخش چهارم جبر و اختیار و قضا و قدر ◦ 87 ای خدای بینیاز چرا ما را آفریدی؟ .18 89 ازکجا بدانیم که اختیار داریم؟ .19 92 اگــر خــدا مـیدانــد که ما چه کارهایی خواهیم کــرد ،پس چه طوری .20 95 اختیارمان دست خودمان است؟ وقتی قضا و قدر سرنوشتمان را از پیش تعیین کرده ،چه طوری ما .21 98 اختیار داریم؟ خدا یی که میگوید :هر کسی را بخواهم هدایت میکنم و هر کسی .22 101 را بخواهم گمراه میکنم ،چه طوری به انسان اختیار داده و چطوری عدالت دارد؟ .23 104من نمیخواستم به دنیا بیایم.چــرا خــدا ما را بــدون رضایتمان آفریده است؟ .24 107خدا که میداند کسی کافر و جهنمی خواهد شد چرا او را میآفریند؟ مگر خلقت ،لطف خدا نیست؟ چه لطفی در خلقت کافر وجود دارد؟ بخش پنجم عدل الهی ◦ 111 .25 113خدایی که عادل است چرا انسانها را یکسان نیافریده؟ ما چرا باید 7 این همه رنج و سختی بکشیم؟ .26 119وقتی کسی به خاطر تولد در خانوادۀ فقیر خالفکار میشود ،آیا این با تسرهف عدالت خدا سازگار است؟ بخش ششم حکمت افعال الهی ◦ 123 .27 125خدای بینیاز ،چه نیازی به عبادت و نماز ما دارد؟ .28 131خدایا! چرا شیطان را آفریدی؟ بخش هفتم معاد ◦ 135 علوم تجربی میگویند که همۀ فعالیتهای فکری در مغز است، .29 137 پس روح چه کاره است؟ چرا خدا باید انسانها را امتحان کند و بعد به بهشت و جهنم ببرد؟ .30 142 این کار چه حکمتی دارد؟ ای خدایی که همه چیز را میدانی ،چرا ما را آفریدی تا امتحان کنی؟ .31 146 چرا ما را بدون امتحان به بهشت و جهنم نمیبری؟ تناسخ چیست؟ آیا حقیقت دارد؟ .32 147 عالم برزخ چه عالمی است؟ ما با چه بدنی در آنجا حاضر میشویم؟ .33 153 َ فلسفه وجود آن عالم چیست؟ بخش هشتم قیامت ◦ 159 ای خدای مهربان! چرا در قرآن این همه سخن از عذاب است؟ .34 161 آیا این عادالنه است که گناه موقتی عذاب دائمی دارد؟ .35 164 آیا فقط بهشت برای مسلمانان است و تمامی غیر مسلمانان که .36 168 حتی برخی انسانهای خوبی هم هستند و خدماتی داشتهاند به جهنم میروند؟ چرا خداوند پاداش و جزای اعمال را در همین دنیا قرار نداده است؟ .37 171 8 چرا خداوند شراب و دیگر لذتهای حرام را مزد و پاداش بهشتیان .38 174 باهم بیندیشیم()۱ قرار داده است؟ مجازات و سوختن ظالم در آخرت به چه درد مظلوم میخورد؟ .39 176 آیا بهشت ابدی ،خستهکننده و یک نواخت نخواهد بود؟ .40 178 منابع ... ◦ 181 مقدمه اوست دانای بیهمتا متن پیشرو ،دربرگیرنده پرتکرارترین پرسشهای دانشجویی در موضوع اندیشه اسالمی ( )1اســت.سعیمان بــرآن بــوده عــاوه بر پاسخگویی به ابهامها و سؤالها ،شیوۀ نگارش هم جوانپسند و دانشجویی باشد. پیشفرض ما این نبوده که کالس معارف باید شبههمحور اداره شود ،اما باور ما این است که الگوی پرسش و پاسخ ،تعاملساز است و میان استاد معارف و دانشجو مفاهمه میسازد و الگویی است که با ایجاد مشارکت در تدریس یکطرفه و سخنرانی را کنار میراند و با هدایت ِ کالسهای معارف، دروس معارف به آزادراه مسئلهمحوری آنها را کاربردیتر و ٔ موثرتر میکند. ادعــا نــداریــم کــه مطالب ،کامل و بیعیب و نقص اســت؛ امــا تــاش شده پاسخها رضایتبخش و قانع کننده باشد.بیتردید غالب پاسخها امکان ارتقا و روزآمــدســازی دارنــد.برخی پاسخها نیازمند آمــار و دادههــای بیشتر خهــا نیازمند مـثــال و مـصــادیــق جــدیــدتــرنــد و برخی هستند و بــرخــی پــاسـ َّ استداللها برای آنکه «حلی و نقضی» شوند به غنیسازی نیازمندند.بماند ً مهم دیگری بــوده که از قلم افتاده و میبایست اضافه که حتما ســؤاالت ِ شوند. صمیمانه بــه س ــوی هـمــت بـلـنــد و طـبــع کــر یــم اسـ ـت ــادان ون ـگــاه تیزبین دانشجویان محترم دست نیاز دراز میکنیم تا با ارسال یافتههای خود-در چهار محور غنا بخشی دادهها ،طرح مثالهای نو ،ارائه پاسخهای نقضی و ّ پرتکرار جدید -یاریگر و همکار ما باشند تا در ویراست ِ حلی و ارسال سؤاالت بعدی به نام خودشان چاپ و منتشر شود. از گروه تدوین که با صبر و حوصله به آمادهسازی پاسخها همت گماشتند، 10 صمیمانه سپاسگزاریم. باهم بیندیشیم()۱ مدیریت امور دروس معارف اسالمی انسان و ایمان بخش اول پرسش: 1.چرا ایمان؟ مؤمنان چه چیزی دارند که دیگران ندارند؟ پاسخ: ضرورت ایمان از جهات مختلف تبیینی و آثار آن قابل تبیین است ،اما اگر در یک کالم بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم؛ باید گفت ضرورت ایمان به شناخت انسان و معنای زندگی برمیگردد که در قالب نکاتی بیان میشود: بــرای شناخت و بیان ضــرورت ایمان ابتدا باید انسان و معنای زندگی را بشناسیم. نکته اول :شناخت انسان آیا خطر و خسارتی باالتر از این هست؟ قرآن کریم همه انسانها را در حال خسران و از دست دادن سرمایه میداند! یعنی اصل بر این است که همه َ ْ َ ْ نَّ ْ نْ نَ َ ُ سا ل ف ي خ ْسر>؛« 1قسم به عصر؛ تمام در خسارت هستند< :و العص ِر ِإ ال ِإ انسانها در خسران هستند». گذشت زمان در هر حال بر باد دادن تمام هستی انسان است؛ انسانی که .1العصر1 :و.2 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی خود را به درستی نمیشناسد در این زندگی دنیوی ،ارزشمندترین گوهر را دارد از دست میدهد بدون این که در ازای آن چیزی به دست آورد.از این جهت انسان در بحران امــروز خویشتن را گم کــرده اســت.امــام علی؟ع؟ میفرمایند« :در شگفتم از کسی که گمشده خود را میجوید ،اما خویشتن را گم کرده و آن را نمیجوید!»1. به راستی عجیب است؛ انسانی که برای دوختن یک لباس به دنبال خیاط 14 ماهری مـیگــردد و ایــن پارچه را به هر کسی نمیسپارد ،انسانی که سر و باهم بیندیشیم()۱ صــورت و چهره خود را بــرای اصــاح به هر کسی نمیسپارد ،چطور در مورد سپردن اصل وجود خویشتن به دیگران دغدغهمند نباشد و آن را به هر کسی یا هر مکتبی بسپارد؟ انسانی که حتی اگر حیوان و یا گیاهی بخرد در گام اول در مورد آن مطالعه و تحقیق میکند که چگونه باید از آن نگهداری کند ،چه چیزی برای آن ضرر دارد ،و چه چیزی ضرورت دارد ،اما اهمیتی برای این شناخت خویشتن قائل نیست و در آن اندیشه نمیکند! حقیقت انسان ،سادهتر از این امور است؟ آگاهی از اصالح سر و صورت و ِ آیا دوخت لباس دشوارتر از شناخت انسان است؟ این چه تصور باطلی است! ً یقینا انسان با تمام ابعادش پیچیدهترین موجود جهان است.پس چرا جدی گرفته نمیشود؟ انسان برای سالمت جسمی ،از رفتاری که درستی یا نادرستی آن را نمیداند پرهیز میکند ،چرا که هر عملی بدون شناخت ممکن است خطراتی برای انسان داشته باشد و به ضرر او تمام شود.چطور میشود در اصل خویشتن و مسیر باورها و تعالیم ،خود را به هر مکتب و تفکری سپرد؟ هر عملی که بــدون شناخت انسان و حقیقت او انجام گیرد ،ممکن اســت درســت در َ َ َ َّ ْ َ َ ُ ُ َ َّ «ع ِج ْب ُت ِ َمِل ْن َي ْنش ُد ضال َت ُه َو ق ْد أضل َنف َس ُه فاَل َي ْطل ُ َهُبا»؛ آمدی ،غررالحکم ،ص.460 َ.1 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی مقابل مصلحت او باشد.همان طور که امام علی؟ع؟ میفرمایند« :هركه خود را نشناخت ،از راه نجات دور افتاد و در وادى گمراهى و نادانیها قدم نهاد»1. نکته دوم :حقیقت و معنای زندگی شناخت نادرست انسان از خویشتن موجب میشود که حیات را در همین 15 زندگی دنیوی خالصه کند و سرگرم دنیا شــود.مانند مسافر قطاری که به جای آنکه به آبادانی مقصد بیندیشد ،مشغول آباد کردن کوپهای شده که لوا شخب لوا شخب قرار است چند ساعت دیگر از آن پیاده شود! خسارتی باالتر از این که تمام هزینهاش را صرف آن کوپه کرده است؟ نامیا و ناسنا َ َ نامیا و ناسنا ْ ً أ أْ ْ قُ َ ُ َ ُ ُ ؛ «بگو :آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین و خسارت دیدهترین (مردم) چه كسانى هستند؟ آنها كه تالشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال ،مىپندارند کارشان درست است». این امر نشان میدهد شناخت نادرست از انسان ،جهان ،منحصر کردن او در این جسم مادی در علوم انسانی و اجتماعی چه فاجعهای به بار میآورد که بشر متوجه این فاجعه نیست! علوم انسانیای که باید مایه پیشرفت بشر و افزایش اخالق و امنیت و انسانیت بشود ،بشر را به مرزهای انحطاط و فجایع اخــاقــی کشانده اســت ،و آمــار افسردگی و بیماریهای روان ــی را چندین برابر کرده است. از ایــن جهت بزرگترین جهل ،جهل انـســان نسبت بــه خویشتن اســت: َّ َ َّ َ َ َ ْ َ َ ََُُ َ َ هاالت»؛ همان ،ص.656 اجل ِ الضالل و َ ِ جاة ،و خ َب َط يف بيل الن ِ «.1من مَل يعرِف نفسه بعد عن س ِ .2کهف 103:و.104 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی «انسان را همین نادانى بس كه خودش را نشناسد» 1چرا که شناخت نفس اساس و زیربنای شناخت انسان نسبت به دیگر حقایق است ،و کسی که این خشت را کج بنا نهد در تمامی علومی که به انسان شناسی وابسته است ،از جمله علوم انسانی و اجتماعی به خطا خواهد رفت« :به خویشتن ناآگاه مباش؛ زیرا كسى كه خود را نشناسد ،هیچ چیز را نمى شناسد»2. متأسفانه نگاههای سطحی و عوامانه نسبت به انسان ،دنیا و آخرت موجب 16 شده است که مردم از حقیقت بسیار عمیق و فرصت غیر قابل تکرار زندگی َ غافل بمانند.در حقیقت دنیا در برابر آخرت مانند عالم َر ِحم مادر نسبت به باهم بیندیشیم()۱ دنیاست.همانطور که انسان بعد از تغذیه در دوران جنینی و طبق رشدی که در رحم مادر کرده است ،به این دنیا پا نهاده و متولد میشود ،این جهان نیز در برابر آخرت اینگونه است.انسان در حال ساختن حقیقت خویشتن است و بــرای زندگی ابــدی خویش در آخــرت آن گونه متولد خواهد شد که خودش را ساخته است؛ به همین خاطر مرگ انسان آیینه زندگی اوست، یعنی در آخرت آن چیزی را خواهد دید که در دنیا ساخته است ،همانطور َ ك َما َ ُمَت ُوت َ ون ُت ْب َع ُث َ ون َو ك َما َ َ َ ُ َ َُ ُ َ َ َ که پیامبر؟ص؟ میفرمایند« :كما ت ِعيشون مَتوتون و َُُْ َ ُ َ ون ْحُتش ُر ون؛ همانگونه که زندگی کنید ،خواهید مرد؛ و همانگونه که ُ تبعث میمیرید از قبرها برانگیخته و مبعوث میشوید ،و همانگونه که مبعوث بشوید ،محشور خواهید شد»3. نکته سوم :تغییر بنیادین در رفتارها و سبک زندگی نتیجه ایــن شناخت مبتنی بــر ای ـمــان تـمــام زنــدگــی و خــط سیر انـســان را عــوض میکند ،بخشی از آن در رفـتــار بــروز میکند و نتیجه ایــن میشود فسه»؛ آمدی ،غررالحکم ،ص.520 امل ِرء َجهًال أن َجَي َه َل َن َ َ «كىف ب َ .1 ِ َ ٌ ُّ َ َ َ ََ َ َ ْ َ َ َ َّ جاهل ِبك ِل يَشء»؛ همان ،ص.755 فس ِه ِ اجلاهل معرِفة ن ِ «.2ال جَتهل نفسك ؛ فإن ِ .3ابن ابی جمهور ،عوالی الئالی ،ج ،4ص.72 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی که مصلحت انــســان ،نه آنگونه که مکاتب بشری در پیروی از لذتها و تمایالت دانستهاند ،بلکه در مبارزه و جهاد با زیادهخواهیهای نفسانی اســت ،همانگونه که امــام علی؟ع؟ میفرمایند« :کسی که ارزش خــود را بشناسد ،خویشتن را با امور فنا پذیر خوار نگرداند» 1.ایمان دینی آموزههای نهــای کــاذبــی چــون «اش ــو» یــا اندیشههای مکاتب لیبرالیستی و یــا عــرفــا انحرافی شخصیتهایی چون «فروید» را صحیح نمیداند چون خاستگاه 17 آنهــا شناخت نادرست از انسانهاست.امیرالمومنین؟ع؟ در این باره میفرمایند« :هركه نفس خود را شناخت ،به جهاد با آن برخاست و هر كه آن لوا شخب لوا شخب را نشناخت ،به حال خود رهایش ساخت»2. نامیا و ناسنا نکته چهارم :آثار ایمان نامیا و ناسنا ً البته طبیعتا این شناخت درست ثمراتی را به دنبال خواهد داشت که به دو بخش اخروی و دنیوی تقسیم میشود ،ثمرات بخش اول یعنی سعادت اخروی مؤمنین در مباحث مربوط به معاد ،و ثمرات بخش دوم آن در قالب ثمرات دین در اندیشه اسالمی 2بیان خواهد شد. پرسش: 2.رابطه ایمان با عمل چگونه است؟ آیا میشود بدون عمل ،دل پاک و ایمانی قوی داشت؟ پاسخ: برای پاسخ به این سؤال باید به چند نکته توجه کرد: َْ ْ َ َ َ «م ْن َع َر ف ق ْد َر َنف ِس ِه ْمَل ُي ِه ْ َهْنا ِبالف ِان َيات»؛ آمدی ،غررالحکم ،ص.627 َ.1 َ َََ َ َ ُ ََ َ َ َ َ َ ُ ََ أمهلها»؛ همان ،ص.583 «.2من عر ف نفسه جاهدها ،من ج ِهل نفسه ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی نکته اول: منشأ این سؤاالت این است که انسان گاهی نمیتواند جلوی تمایالتش را بگیرد ،از ایــن جهت بــرای رهایی از عــذاب وجــدان ناشی از ارتـکــاب این رفتارها ،به جای این که عملش را اصالح کند ،اعتقادش را تغییر میدهد. بخش عظیمی از این شبهات برآمده از همین موضوع است.همانطور که قرآن کریم به این مسئله اشاره کرده میفرماید انسان گاهی برای این که 18 هر کاری را که دلش میخواهد بتواند بدون عذاب وجدان انجام بدهد ،زیر باهم بیندیشیم()۱ بار اعتقادات حق نمیرود« :انسان میخواهد چیزی مانع آزادی او نباشد و میگوید :کجاست قیامت؟»1 از این جهت و برای پیروی از تمایالت ،خواسته و ناخواسته بدین سمت و سو گام بر میدارد که عمل مهم نیست ،و آنچه اهمیت دارد اصل ایمان و دل پاک است ،تا بتواند از زیر بار این عذاب وجدان خالص شود و خود را همچنان مؤمن بداند.اما به هر حال پاسخ تفصیلی به این سؤال در نکات بعدی بیان خواهد شد. نکته دوم: ایمان با علم متفاوت است.علم یعنی دانستن ،اما انسان میتواند از سر لجاجت در برابر چیزی که میداند درست است بایستد و آن را انکار کند، در حالی که ایمان یعنی پذیرفتن و دل سپردن.به همین خاطر قرآن کریم میفرماید بسیاری از کسانی که معجزات را انکار میکردند و به آن ایمان نــمـیآوردنــد از ســر ظلم و بــرتــری جویی بــوده و در دل خــودشــان حقانیت ُ ْ ً ًُُ َ َ َ ْ أَ ْ ُ ُ ؛« 2و آن آن را باور داشتندَ : ْ َ َ َ ا ل فْ ُ َر أ َم َام ُه * َ ْس أ ُل أ ّ نَ ا ی ْو ُم ال ِق ی َام ِ ة >. ُ ْ نْ َ ُ ی ی ؛2 ِ ي ِي مشرکین و کفار میگوید دین شما برای خودتان< :لكم يد 26 باهم بیندیشیم()۱ «دین شما براى خودتان ،و دین من براى خودم».بنابراین هر انسانی تا زنده است ناگزیر از انتخاب باورهایی است که روش زندگی او را تعیین میکند، اصًال انسان بیدین در اصل به معنای انسان بدون اندیشه و باور است. نکته دوم: امــا اگــر منظور از دی ــن ،دیــن بــه معنای خ ــاص ،یــا هـمــان «دی ــن آسمانی» است؛ یعنی «اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید» 3.در این صــورت پاسخ این است که با اعتقاد به وجود خداوند ،وجود دین هم ضرورت خواهد یافت.چرا که اگر خدایی که به او اعتقاد داریم ،عالم ،قادر ،حکیم و عادل است در این صورت هرکدام از این اوصاف نتایجی را به دنبال خواهد داشت. ً اگــر خــداونــد حکیم اس ــت ،طبیعتا انـســان را هدفمند آفــریــده اس ــت.در این صورت آیا نباید انسان را از آن هدفی که او را برای آن هدف خلق کرده است آگاه کند؟ آیا معنا دارد که خدای حکیم انسان را بی هدف بیافریند؟ .1طباطبائی ،شیعه در اسالم ،ص .10 .2کافرون.6: .3مصباح یزدی ،آموزش عقاید ،ص .5 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی یا هدفمند بیافریند اما او را در جریان این هدف قرار ندهد و به سوی آن فرانخواند؟ هــمــانطــور کــه در دالیـ ــل اث ـبــات ضـ ــرورت دی ــن اشـ ــاره شـ ــده ،عـقــل بشر محدودیت خود را برای فهم بسیاری از حقایق به روشنی درک میکند. عالوه بر این اکثر مردم جهان به درستی معتقدند که همواره در طول تاریخ انسانهایی که به صداقت و درستکاری و امانت شهره بودهاند و هرگز به 27 دنبال منافع مادی نبودهاند ،خود را فرستادگان الهی برای تبیین راه معرفی لوا شخب لوا شخب کــرده و بر این ادعــا نشانههای آشکاری ارائــه کــردهانــد ،با این وصف چطور میتوان به راحتی آن ضرورت عقلی و این حقیقت روشن را انکار کرد و منکر نامیا و ناسنا نامیا و ناسنا دین شد؟ پرسش: 5.با این همه تفسیر و برداشت که از دین هست ،من چطوری دین داشته باشم؟ پاسخ: این سؤال به دو صورت طرح میشود: اول: گاهی بــرداش ـتهــای متعدد دینی بــه ایــن خاطر مطرح مـیشــود کــه دین امری درونی و تجربه شخصی دانسته میشود ،از این جهت گفته میشود هر کسی هر برداشتی از دین دارد درست است.چنین نگرشی در صورتی صحیح است که انسان به دین خاصی معتقد نباشد ،و به طور کلی دین را فقط تجربههای معنوی اشخاص بداند ،در غیر این صــورت اگر به دین ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی خاصی مثل اس ــام ،مسیحیت یــا یهود معتقد بــاشــد ،معتقد اســت که خداوند تعالیم و آموزههایی را بــرای انسان فرستاده اســت ،و باید آنها را فهمید ،و چنین نگرشی همانطور که در نکته دوم خواهد آمد نشدنی است! در حقیقت به معنای نفی آن دین است. عالوه بر این که تجربههای شخصی اگرچه بخشی از دین هستند اما این که ً دین در آن خالصه شود ،صحیح نیست ،چرا که یقینا هر دین و باوری متکی 28 به یک سری مبانی حقیقی است که نمیتوانند ذهنی محض باشند. باهم بیندیشیم()۱ دوم: اگر دین را امر واقعی و بیرونی دانستیم که از جانب خداوند بر انسانها نازل شده است ،دیگر نمیتوان به برداشتهای متفاوت و متضاد از دین معتقد شد که همگی صحیح باشند و بــرداشــت هر کسی بــرای خودش معتبر و درست باشد! چرا که این نهتنها خالف فلسفه ایجاد زبان است بلکه خالف حکمت خدا در اصل ارسال دین است؟ یعنی در چنین فرضی اصًال دین معنا ندارد! ارسال دین الهی از جانب خداوند یعنی این که خداوند به دنبال انتقال معنایی به ذهن مردم بوده است ،در غیر این صورت ،چه این که اصًال تفسیر واحدی از دین وجود نداشته باشد و چه این که تفسیر واحد قابل تشخیص نباشد ،در هر دو صورت اراده خداوند از ارسال دین به بشریت نخواهد رسید و بود و نبود آن تفاوتی نخواهد داشت. ً این اعتقاد اساسا نه دین بلکه هرگونه تعلیم و آموزشی را زیر سؤال میبرد. اگر قرار بر این است که بهجای متن ،فهم مخاطب موضوعیت داشته باشد و هر کسی آنچه از کالم متکلم فهمید درســت باشد ،در این صــورت اصًال فلسفه زبانکه برای انتقال معنا از ذهن متکلم به مخاطب است ،بیمعنا میشود.حتی کسانی که بهظاهر چنین ادعایی دارند ،در مقام عمل بدان ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی پایبند نیستند ،چــون همینکه تــاش میکنند ایــن دیدگاه را به دیگران منتقل کنند و بگویند واقعیت این است که آنچه اصالت دارد ،برداشت ماست؛ یعنی باور دارند مخاطب منظور و مراد ایشان را میفهمد و برداشت متفاوتی غیر از اراده متکلم نخواهد داشــت؛ بنابراین خــود ایــن بحث و تبادلنظرها و گفتگوی ادیان و مذاهب با یکدیگر برای اثبات اعتقادشان نشان میدهد که حقیقت یکی اســت و قابل فهم اســت.ضمن ایــن که 29 برداشت صحیح ،اصول و قواعد مشخصی دارد و ذوقی نیست.بنابراین با تکیه به این اصول و قواعد فهم میتوان برداشتهای درست را از نادرست لوا شخب لوا شخب تشخیص داد. نامیا و ناسنا طبق آنچه گذشت ،معلوم میشود برداشتها و تفسیرهای مختلف از دین نامیا و ناسنا در صورتی پذیرفتنی است که برداشتها طولی باشد که تضادی بین آنها نیست و فقط عمق برداشت متفاوت است ،مثال سطح کتاب دینی دبستان با کتاب دینی دبیرستان متفاوت است ،چون آموزههای آن با هم متضاد نیستند ،بلکه در دو سطح فهم و بیان شدهاند.وگرنه اگر دو برداشت از دین در تضاد با یکدیگر بود ،طبق آنچه از حکمت ارسال دین گذشت ،یقینا یکی از آن دو برداشت غلط بوده و باید تشخیص داده شود.برداشتهای ذوقی و شخصی از دین هرگز مورد پذیرش خداوند نخواهد بود و انسان مکلف است برداشت و تفسیر صحیح از دین را طبق قواعد فهم به دست آورده و از آن پیروی کند. طولی :امکان دارد و مشکلی پیش نمیآید همه برداشتها درست باشند :امکان ندارد ،خالف فلسفه برداشتها از خداوند زبان و خالف حکمت خداوند عرضی: یک برداشت درست است و بقیه غلط :امکان دارد و مشکلی پیش نمیآید. ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی پرسش: 6.عالم غیب را که ندیدیم چطور ثابت کنیم؟ پاسخ: عالم غیب ،بــه معنای بخشی از صحنه هستی اســت کــه قابل ادراک با حــواس ظاهری نبوده و در تعبیر قرآنی ،در مقابل «عالم شهادت» (عالم قابل مشاهده و تجربه بهوسیله حــواس ظاهر ) قــرار میگیرد 1.درواقــع در 30 َ هستیشناسی قرآنی ،عالم وجود ،به دو بخش کلی عالم شهود و عالم غیب باهم بیندیشیم()۱ تقسیم میشود و عالم غیب ،عالمی فراطبیعی و فرامادی است که جهان آخرت (اعم از برزخ و قیامت) میتواند مصداق همین عالم باشد2. «اعتقاد به عالم غیب» یک زیر بنای فکری اساسی بــرای انسان است که نقش اساسی در سایر اعتقادات و رفتارهای او دارد ،به گونهای که حتی خداوند متعال شرط بهرهوری و استفاده از قــرآن را ،اعتقاد به عالم غیب دانسته و میفرماید :این قرآن هدایت کنندۀ کسانی است که تقوا داشته و مؤمن به غیب باشند3. کسی که جهان آخرت را قبول ندارد ،این آغاز انحطاط و سقوط او خواهد بود. تمام مفاسد اعتقادی و اخالقی به عدم اعتقاد به عالم غیب ،یا غفلت از آن بر میگردد.اما به هر حال برای اثبات آن باید به چند نکته توجه کرد: (رعد.)9: ک ی ر الم ع ِ ِ ِب ی ِب ِ.1 .2طباطبائی ،المیزان ،ج ،۱ص .۴۶ ،۴۵ َ ق ُ َن َّ َ ةَ ا َومِ َّما َر زَ قْ نَ ُاهمْ َّ ذ نَ ی ؤْ نُ نَ ْ غَ ق ذ َ ْ ت ُ َ ْ َ ف ُ ً ْ ُ تَّ * ال ِ ی مِ و بِ ال ی بِ و ی ِ ی مو الصل ا لا ر ي ب ي ِه هدى ِللم ي ن ِ <.3لك ال ِك ب و > (بقره2 :و.)3 نْ ف قُ نَ ی ِ ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی نکته اول: َ بشر هیچ دلیلی بر انکار عالم غیب نــدارد ،جز این که میگوید قابل حس و تجربه نیست.و البته این حرف جدیدی هم نیست ،اگرچه در هر دوره چهره جدیدی به خــود گرفته و در دوران معاصر با حالتهای مختلف و گاهی بیانهای به ظاهر علمی مطرح میشود امــا همواره در طــول تاریخ وجود داشته است.همین توقع بیجا که بشر میخواسته حقایق غیبی را با َ ُْ 31 حواس ظاهری درک کند منشأ بسیاری از بی ایمانیها شده است< :ل نْ ن ؤ ِم نَ ّ ْ ً َ َ َ َ ک َح تّی ن َری الل َه جَ ه َر ة >؛« 1ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینكه ل لوا شخب لوا شخب خدا را آشكارا (با چشم خود) ببینیم». نامیا و ناسنا نامیا و ناسنا به هر حــال ایــن مبنا که «هرچه قابل حس و تجربه نیست وجــود نــدارد» ً ضمن این که خودش با حس و تجربه قابل فهم نیست ،اساسا خودش یک مبنایی اســت که باید اثبات شــود و مادیگرایان بــرای اثبات آن دچار استداللی هستند که برای اثبات ،از خودش کمک میگیرد2. یعنی «حس و تجربه تنها راه شناخت است» بر این مبنا بنیان نهاده شده که «هیچ چیز غیر مادی وجود ندارد» ،و این که «هیچ چیز غیر مادی وجود نــدارد» ،دوبــاره بر این بنا شده است که «حس و تجربه تنها راه شناخت است»!! چون هیچ موجود غیر مادی وجود ندارد حس و تجربه تنها راه شناخت است چون .1بقره.55: .2در اصطالح منطقی گرفتار مغالطه «مصادره به مطلوب» است. ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی نکته دوم: فار غ از این که دست منکرین عالم غیب خالی از دلیل است ،اما از این طرف اثبات عالم غیب دالیل متعددی دارد که میتوان به چند دسته تقسیم کرد: .1دالیل دینی آیات و احادیث متعددی بر وجود عالم غیب داللت دارد که کار اثبات عالم غیب در نگاه درون دینی را تمام میکند. 32 ّ َ َ َْ 1معرفی میکند تا آیاتی از آیاتی که صراحتا خداوند را ِ باهم بیندیشیم()۱ که به برخی از مصادیق غیب مانند« :روح»« ،مالئکه»« ،وحی»« ،حیات پس ّ از مرگ» و مانند آن اشاره میکند که از مسلمات اعتقادات دینی هستند. .2دالیل عقلی برای مصادیق متعدد غیبی استداللهای جداگانه عقلی به کار میرود که ً هر کدام بیانگر مصداقی از عالم غیب است ،اما طبیعتا اصل عالم غیب و حقایق غیبی را هم اثبات میکنند. در اثبات وجــود خــدا برهانهایی مانند برهان امکان و وجــوب که واجب الوجودی را اثبات میکنند که نمیتواند مادی و محدود باشد ،یا در اثبات معاد که یک جهان غیبی را که ورای این عالم ماده است اثبات میکند ،یا براهین اثبات نفس و روح که یک حقیقت غیبی را در ورای این بدن مادی اثبات میکند ،همگی از دالیل اثبات عالم غیب هم هستند که با توجه به این که در بخشهای مربوطه به صــورت مستقل به آنها پرداخته خواهد شد ،برای رعایت اختصار آنها را این جا بیان نمیکنیم. .1رعد.9: ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی .3دالیل تجربی هــر چند عالم غیب از عــوامــل فراحسی اســت ،هرگز قابل حــس و تجربه ً نیست و نمیتوان مستقیما آن را با حواس اثبات کرد ،اما این امر به صورت غیر مستقیم شدنی است.یعنی میتوان به کمک برخی از تجربهها نظیر رویاهای صادقه ،یا تجربههای نزدیک به مرگ( 1)NDEبه صورت کلی وجود آن را پذیرفت.البته این تجربیات در صورتی اعتبار دارندکه مانند رؤیای صادقه 33 از حقایقی حکایت کنند که بر این شخص بهصورت طبیعی پوشیده بوده است و این طریق آگاه شدن غیبی ،دلیل بر وجود حقایقی در ورای این عالم لوا شخب لوا شخب مادی است.در این صورت به تبع اثبات روح این نکته نیز اثبات میشود که زندگی انسان منحصر در عالم دیدنی و طبیعی نبوده و در فرای این طبیعت، نامیا و ناسنا نامیا و ناسنا فراطبیعتی نیز حاضر است. 1. Near-death Experience. خدا و صفات خدا بخش دوم پرسش: 7.خدایا تو ما را آفریدی یا ما به خاطر ترس از بالها تو را آفریدیم؟ پاسخ: وجود خداوند ،از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده و در طول تاریخ، مورد اثبات و انکار قرار گرفته است.در این میان برخی از خداناباوران در قالب تحلیلهای روانشناختی بر این باورند که منشأ اعتقاد به خداوند ،قبل از هر چیز ترس از مسائلی نظیر بالهای طبیعی ،مرگ ،جنگ و مانند آن است1. برای بررسی درستی و نادرستی این سخن باید به چند نکته توجه کرد: نکته اول: س و احساس در این که اعتقاد به خدا نقش بی بدیلی در رهایی انسان از تر تنهاییاش دارد شکی نیست ،این مطلب هم از نظر عقلی ،هم از نظر نقلی و هم از منظر تجربی کامًال قابلاثبات است 2.و به همین خاطر حتی منکرین خــدا نیز در نقش ایــن اعتقاد در آرامشبخشی تــردیــدی نــدارنــد ،و تمام سخنشان در حقیقی و غیر حقیقی بودن آن است. .1ر.ک دورانت ،تاریخ تمدن ،ج ،1ص 89؛ راسل ،جهانی که من میشناسم ،ص .54 .2ر.ک صفورایی پاریزی ،ایمان به خدا و نقش آن در کاهش اضطراب ،معرفت ،ش 1382 ،75ش. ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی اما این که اعتقاد به خدا موجب رهایی از ترس میشود به لحاظ منطقی چه ارتباطی دارد با این که این اعتقاد ساخته بشر باشد؟ به نظر میرسد در اینجا میان «آثار ،فوائد و کارکردهای یک اعتقاد» و «با علل و عوامل شکلگیری آن» اشتباه شده است؛ یعنی تأثیری که خداباوری در آرامشبخشی انسان دارد ،به اشتباه علت این اعتقاد دانسته شده است! ایــن سخن اگــرچــه درس ــت اســت کــه دیــن مـیتــوانــد بـسـیــاری از بیمها و 38 هراسهای انسان را بزداید ،و با تمایالت انسان هماهنگ است ،اما این امر باهم بیندیشیم()۱ میتواند از باب هماهنگی دین و فطرت بشر باشد ،انسان در کنار نیازهای غریزی که وابستۀ بیرونی دارنــد ،میلهای فطری و درونی هم دارد که برای برطرف کردن تمایالت و نیازش باید سراغ آنها برود.آیا این که ما میل به آب و غذا داریم ،دلیل میشود که آب و غذا را ما ساخته باشیم؟ چطور در مورد ً امیال فطری چنین قضاوتی میشود که چون به خدا نیاز داریم ،حتما خدا را ما ساختهایم؟ این موضوعات در حوزه مسائل عقلی است که باید با استدالل و تحقیق در مورد آنها بحث و گفتگو کرد نه احساسات و عواطف بشر.فرض کنید کسی این ادعــا را داشته باشد که بشر ،ریاضی را بر اســاس یک توهم و مشکل روحی به وجود آورده است ،درنتیجه حاصل جمع دو در دو ،چهار نمیشود! ً قطعا این سخن از او پذیرفته نمیشود ،چراکه ریاضیات در حوزه امور عقلی است؛ یعنی درستی و نادرستی آن قابل استدالل و تحقیق است ،بنابراین نوبت به این نمیرسد که فرضهای روانشناختی و مانند آن مطرح شود. همانطور که شهید مطهری میفرمایند: در «جامعهشناسى مذهب» از ابتدا فــرض بر ایــن اســت كه مذهب یك پدیدهاى است كه مولود فعل و انفعاالت جامعه است ،یعنى یك ریشه ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی الهى و ماورائى نــدارد ،و اصًال این [كه مذهب ریشه الهى دارد] جز فرض ّ نیست ،مثل این كه اگر به ما بگویند راجع به علت پیدایش فكر نحوست «سیزده» بروید تحقیق كنید كه چطور شده كه فكر نحوست «سیزده» در ً میان مردم پیدا شده ،چون انسان مىبیند منطقا هیچ فرقى میان عدد سیزده و عدد چهارده یا عدد دوازده نیست كه انسان احتمال بدهد یك دلیل عقلى یا تجربى در كار است ،مىگوید این باید یك ریشه غیر منطقى 39 داشته باشد ،آن ریشه غیر منطقى چیست؟ اینها درباره دین و مذهب از ّاول بنا را بر این گذاشتند كه دین یك ریشه منطقى كه نمىتواند داشته مود شخب مود شخب باشد1. ادخ تافص و ادخ نکته دوم: ادخ تافص و ادخ اگر گرایش و باور به خدا حاصل ترس انسان از مسائلی نظیر مرگ و یا به خطر افــتــادن منافع باشد ،در ایــن صــورت با از میان رفتن علت ،معلول نیز باید از بین بــرود ،یعنی اگــر تــرس ،موجب اعتقاد به خــدا شــده است، شجاعت و نترسی باید این اعتقاد و ایمان به خدا را بهکلی از بین ببرد در حالیکه اوًال ،چهبسا افرادی که هرگز ترس و هراسی نداشتهاند ولی ایمان و اعتقاد ایشان از همه ما به خداوند تبارکوتعالی ،استوارتر بوده است.یا مجاهدین و شهدا که به دل خطر میرفتهاند ،اصًال دنبال مرگ بودند ،چطور میشود اینها به خاطر ترس از مرگ به خدا معتقد شده باشند؟! از سوی دیگر انسانهای ترسوی فراوانی میبینیم که در اوج ترس از مرگ و بالهای طبیعی هیچ اعتقادی به خداوند ندارند. .1مطهری ،مجموعه آثار ،ج ،3صص548و.549 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی نکته سوم: حتی اگر این مسئله را بپذیریم و فرض کنیم که این ادعا در مورد اعتقاد به خدا درست است ،و این انگیزه ترس از مرگ و مانند آن انسانها را برای باور به خدا و دین سوق داده است ،در این صورت ازنظر منطقی چه رابطهای بین این مسئله و مسئله عدم وجود خدا وجود دارد؟! باطل بودن مقدمات که نتیجه را باطل نمیکند! بلکه آن نتیجه فقط از این طریق اثبات نمیشود و 40 همچنان معطل میماند که آیا دلیل دیگری بر اثبات آن باشد یا خیر. باهم بیندیشیم()۱ بهعنوان مثال اگــر شخصی ادعــا کند که در کــره مریخ آب وجــود دارد و ما نسبت به قصد و نیت او شک داشته و یا حتی او را فردی درو غگــو و دچار اختالل بدانیم ،آیا میتوان گفت سخن او موجب رد احتمال وجود آب در مریخ است؟؟؟ تنها نتیجهای که از روشن شدن حال او به دست میآید این است که این سخن او وجود آب را در مریخ اثبات نمیکند و این امر برای رد یا اثبات نیازمند دلیل دیگری اســت.چون مسئله وجــود آب در مریخ، مسئلهای مستقل است که باید برای امکانسنجی آن ،تحقیقات متناسب ً و درخوری صورت گیرد و نمیتوان با تخطئه گوینده ،منطقا به عدم امکان آن رسید. بنابراین حتی اگر فرض بگیریم (به فرض محال) که بــاور به وجــود خدا در ً هستی ،منشأ روانشناختی داشته و ناشی از ترس خداباوران است ،منطقا نمیتوان حکم کرد «پس خدایی در عالم نیست»! بلکه نتیجه این میشود که ایــن «تــرس» خــدا را اثبات نمیکند ،یا نباید دالیــل اثبات وجــود خــدا را بررسی کرد. ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی پرسش: 8.داروین درست میگوید یا خدای متعال؟ پاسخ: این نظریه توسط «چارلز داروین» در کتاب مشهورش به نام «منشأ انواع» مطرح شــد 1.البته پیش از دارویــن ،المــارک این تئوری را دنبال کــرده بود، 41 منتهی وی منشأ تکامل را در محیط خالصه میکرد 2اما داروین با افزودن سه عنصر محوری بر اصل سازش با محیط که از المارک گرفته بود ،نظریه مود شخب مود شخب خود را تحت عنوان "انتخاب طبیعی" طرح نمود ،سه محوری که داروین طرح نسب3. کرد عبارت بودند از.1 :تغییرات تصادفی .2تناز ع بقا .3بقای َا َ ادخ تافص و ادخ ادخ تافص و ادخ طبق ایــن تئوری همه مــوجــودات از یک تک سلولی ایجاد شدهاند و این کثرتها در ابتدا وجود نداشته است.موجودات سادهتر در طول میلیونها ســال تبدیل به مــوجــودات پیچیدهتر شــدهانــد.ایــن نــزاع بــرای بقا در بین موجودات همواره وجود داشته و دارد و در این میدان مبارزه ،فتح و غلبه با آن افــرادی است که نیرومندتر باشند و این فاتحان ،اوصــاف خود را به نسل بعد انتقال میدهند.مثًال در نبرد یوزپلنگ و آهو ،آن یوزپلنگهایی که سرعت بیشتری داشتند به علت توان بیشتر برای شکار ،باقی مانده و تولید مثل کردند و آن آهوهایی که سرعت بیشتری داشته و توانستند بگریزند نیز همچنین! در این میان یوزپلنگها و آهوهای ضعیفتر از چرخه حذف شدند ،و این تکامل ادامه خواهد داشت. البته سالها بعد از داروین ،با اکتشاف «ژن» نظریه انتخاب طبیعی تبیین .1مایر ،چیستی تکامل ،ص .39 .2همان ،ص .132 .3داروین ،منشأ انواع ،ص .118 ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی جدیدتری به خــود گرفت و منشأ ایــن تکامل« ،ژنتیک» دانسته شــد 1.و بدین ترتیب تبیینهای تکاملی سابق ام ــروزه جــای خــودش را به نظریه «موتاسیون» ،یا «جهش ژنتیکی» داد. بههرحال نظریه داروی ــن به اقتضای ایــن که تبیین دیگری از پیدایش پیچیدگیهای مــوجــودات بیان میکند و آن را نه حاصل خلقت دفعی، بلکه محصول یک فرایند تدریجی و انتخاب تصادفی از ســوی طبیعت 42 مـیدانــد ،از ایــن جهت نیازمندی ایــن نظم به ناظمی آ گــاه را غیر ضــروری باهم بیندیشیم()۱ شمرده و منشأ افکار الحادی و خداناباورانه گردید ،چراکه طبق گمان ایــشــان بــا ایــن تبیین ،تکثر و نظم عجیب هستی مــوجــودات ،وابسته به هیچ قــدرت یا نیروی مافوق طبیعی نخواهد بــود 2.چنانکه «ریچارد داوکینز» از سرشناسترین شخصیتهای الحادی معاصر مینویسد: «پیش از داروین ،یافتن دلیل عقالیی برای بیخدایی مشکل بوده است و تئوری تکامل این خأل را پر کرده است» 3.این جمالت به خوبی اهمیت این اندیشه برای جریان الحاد را به تصویر میکشد بهگونهای که مسئله را برای ایشان حیثیتی کرده است. بههرحال فار غ از جایگاه این نظریه در میان دانشمندان علوم تجربی و نیز ً ابهامات مطرح شده درباره آن 4،برداشت الحادی از این نظریه عموما ناشی از ناآشنایی با مفاهیم فلسفی است.برای تبیین مسئله باید به چند نکته توجه کرد: .1مایر ،چیستی تکامل ،ص .72 .2همان ،ص .36 .3داوکینز ،ساعتساز نابینا ،ص .36 .4رجوع کنید به سبحانی ،مسائل جدید کالمی ،صص 698-696؛ خسرو پناه ،کالم جدید با رویکرد اسالمی ،ص ،432رامین؛ برهان نظم. ن ـ ـ ـ ـ ـ ـس ـ ـ ـ ـ ـ ـخـ ـ ـ ـ ـ ــه ان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـشـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــار در فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـض ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ــای مـ ـ ـ ـ ـ ـ ــجـ ـ ـ ـ ـ ـ ــازی .1سازگاری نظریه داروین با وجود خدا ً این تئوری نهایتا با برهان نظم تضاد دارد ،نه وجود خدا.چراکه نظم موجود در جهان را از طریق دیگری غیر از خالق هوشمند ترسیم میکند ،بنابراین ً نهایتا با فرض پذیرش این تئوری با این تبیین ،مسیر اثبات خدا از طریق برهان نظم مسدود میشود.طبیعی اســت که ایــن امــر ،وجــود خــدا را زیر سؤال نمیبرد ،یعنی دلیلی بر رد وجود خدا نیست ،بلکه دلیلی بر رد یکی ً 43 از براهین اثبات خداست که اتفاقا یک برهان فلسفی نبوده و ما براهینی به مراتب قویتر از آن برای اثبات خداوند داریم. مود شخب مود شخب .2همه چیز یک دفعه و ناگهان آفریده شده یا به تدریج؟ ادخ تافص و ادخ علت دیگر توهم ناسازگ