جزوه درس بهداشت روانی PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
دکتر حاجی زاده
Tags
Summary
این جزوه ای درسی در مورد بهداشت روانی است و مفاهیمی از جمله سلامت روان، ارتباطات، استرس و مفاهیم ایمنی و بهداشت روانی و ابعاد آن را مورد بحث قرار می دهد. این جزوه توسط دکتر حاجی زاده تدریس شده است.
Full Transcript
**به نام خدا** **جزوه درس بهداشت روانی** **مدرس : دکتر حاجی زاده** **مقدمه** بیمارهاي روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماریها مصونیت ندارد این خطر همیشه بشر راتهدید می کند.عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است. در هر طبقه و صنف...
**به نام خدا** **جزوه درس بهداشت روانی** **مدرس : دکتر حاجی زاده** **مقدمه** بیمارهاي روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماریها مصونیت ندارد این خطر همیشه بشر راتهدید می کند.عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است. در هر طبقه و صنفی در هرگروه و جمعی، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر، دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلاء به ناراحتی هاي روانی وجود دارد به عبارت دیگر، هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد.صاحب نظران متقدند تا زمانی که مفهوم عدالت، تساوي، حقوق اجتماعی و اقتصادي، بهداشتی و درمانی در جهان به نحو مطلوبی پیاده نشود و توزیع عادلانه وسایل و امکانات درمانی و پیشگیري بیماریها به طور منصفانه صورت نگیرد امکان سلامت جسمی و روانی مطلوب براي جامعه بشري میسر نیست. ارتباط یک فرایند دوطرفه است، ارتباط رفتار خاصی است که شکل آن از آدمی سر می زند و او را از سایر موجودات زنده متمایز می کند. برقراري ارتباط یکی از مسائلی است که اغلب مواقع ضمن بحث از رفتار سازمانی مطرح می شود و این امر هنوز یکی از بزرگترین مشکلات مدیریت نوین است.ارتباطات مبحثی بسیار گسترده است و بی شک به قلمروي رفتار سازمانی محدود نمی شود. برآورد می شود که این اصطلاح تقریباً سه چهارم حیات انسان را در می گیرد و هرگاه پاي مدیران در میان باشد این عدد بازهم بزرگتر خواهد شد. تمام صاحب نظران سازمان و مدیریت و علماي علوم اجتماعی بر این عقیده اند که ارتباطات یکی از مهم ترین فعالیت هاي بشري است.انسان ها در تمامی احوال احتیاج به برقراري ارتباط با دیگران دارند و بدون برقراري ارتباط با دیگران نمی توانند به حیات خود ادامه دهند.سازمانی که افراد آن برخود نافذ و مؤثر با یکدیگر نداشته باشند توانمندي هاي لازم را براي اجراي وظایف خود ندارد و نمی تواند درکارکنان انگیزه لازم را ایجاد نماید. زیرا ارتباط بستر مبادله اطلاعات است بدون برقراري ارتباطات اثر بخش مبادله اطلاعات امکان پذیرنمی باشد لذا با عنایت به اهمیت روزافزون مبادله اطلاعات در دنیاي پرتلاطم کنونی، لزوم عنایت بیشتر به مقوله ارتباط مشخص می شود. ارتباطات مؤثر یکی از عناصر کلیدي موفقیت مدیران است چرا که اطلاعات به عنوان یک داده مهم در سیستم سازمانی در سایه ارتباطات مؤثروارد سازمان می شود و همین که به سازمان راه یافت، باز نیازمند یک سیستم ارتباطی کارآمد است. تا مورد پردازش قرارگرفته و بسان خون در رگهاي سازمان جریان یابد.اگر جامعه اي قصد دارد در دنیاي پر رقابت امروزي از رونق اقتصادي، رشد اجتماعی و زندگی بهتر برخوردار باشد، و نیز خود رابراي زندگی بهتر در قرن بیست و یکم آماده سازد لازم است بهره وري یالایی داشته باشد براي اینکه بهره وري یک کشور افزایش یابد لازم است همه ي سازمانهاي (تولیدي، خدماتی، پرداختی، آموزشی و...) آن کشور بهره وري بالا داشته باشند. براساس نظریه چند عاملی بهره وري در شرایطی امکان دستیابی به بالاترین میزان بهره وري امکان پذیر است که کارکنان سازمان از سلامت روانی کامل برخوردار باشند و شبکه هاي ارتباطی سازمان، سالم و اثربخش باشد. از مشخصات یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه ي مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهره وري مورد تأکید قرار گرفته است. در یک جامعه ي سالم، مسئولیتهاي سازمانهاي تولیدي منحصربه تولید هرچه بیشتر کالاها و خدمات سودآور نیست و مدیران سازمان هاي چنین جوامعی می دانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است و مدیریت اثربخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی، کارکنان حاصل نمی شود بنابراین، امروزه مسئولین امر با سرمایه گذاري کلان سعی دارند با ایجاد شرایط فیزیکی و روان شناختی بهینه براي پرسنل خود آنها رابراي انجام بهتر و دقیق تر وظایف خودیاري دهند تا بهره وري کارکنان افزایش یابد. بسیاري از مسائل و مشکلات روابط انسانی در سازمانهاي رسمی حاصل عدم وجود یک سیستم ارتباطی منظم می باشد بدون ارتباطات هیچ یک از سازمانهاي انسانی قادر به ادامه حیات خود نیستند و مطلوبیت سازمانی بستگی به مطلوبیت کارکنان داردمشکلی که اکثراً در سازمانهاي خود با آنها مواجه هستیم این است که افراد حرف یکدیگر را نمی فهمند و مسائل زود جنبه ي شخصی پیدا می کند، این سو، تفاهمات افراد در را در مقابل هم قرار می دهد، بدین ترتیب پیامدهاي ناخوشایندي براي کل سازمان به همراه دارد که شاید یکی از این پیامدها پایین بودن بهره وري نیروي انسانی باشد. **تعاريف و مفاهيم ايمني و بهداشت روانی** **ايمني**: ايمني ميزان دوري از خطر تعريف شده است. ايمني يك موضوع حفاظت نسبي از برخورد با خطرات است و كميتي نسبي ميباشد. **خطر بالقوه**: شرايطي كه داراي پتانسيل صدمه به افراد، خسارت به تجهيزات و ساختمانها، از بين بردن مواد و \... باشد. **خطر بالفع** : واژه خطربالفعل بيان كننده قرارگرفتن نسبي در معرض يك خطر بالقوه ميباشد ولي وقتي كه يك خطر بالقوه وجود داشته باشد الزاماً يك خطر بالفعل را به همراه نخواهد داشت. حادثه ناشي از كار: حادثه يك رويداد يا واقعه برنامه ريزي نشده و بعضاآسيبرسان و خسارتآور است كه انجام، پيشرفت، يا ادامه كار را به صورت طبيعي مختل ساخته و همواره در اثر يك عمل يا انجام يك كار غيرايمن يا در اثر شرايط غيرايمن يا در اثر تركيبي از اين دو به وقوع ميپيوندد. **ريسك** :ريسك عبارت است از امكان وارد آمدن آسيب به انسان يا دارائي وی **بهداشت رواني** : همان سلامت فكر و قدرت سازگاري فرد با محيط و اطرافيان است. همچنان كه از جسم خود مراقبت مي كنيم روح خود را نيز بايد مقاوم تر كنيم تا زندگي بهتري داشته باشيم. در زندگي، \"چگونه بودن\" خيلي مهمتر از \"بودن يا نبودن\" است. ايجاد فرصت براي شكوفايي استعدادها، توانايي ها و كنار آمدن با خود و ديگران يكي از اهداف مهم و اساس بهداشت رواني است. ا**سترس**،: فرسودگي بدني يا عاطفي است كه براثر مسائل و مشكلات واقعي يا ذهني پديد مي آيد. در تعریف دیگر استرس به مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بيني نشده داخلي و خارجي اطلاق مي شود، بدين گونه كه هرگاه تعادل داخلي يا خارجي از ميان برود، استرس پديد مي آيد. **استرس شغلي** :استرس شغلي را ميتوان جمع شدن عاملهاي استرس زا در وضعيتهاي مرتبط با شغل دانست كه بيشتر افراد نسبت به استرس زا بودن آن اتفاق نظر دارند. همچنين استرس شغلي به عنوان كنش متقابل بين شرايط كار و ويژگيهاي فردي شاغل، ميزان بيش از حد خواستهاي محيط كار و در نتيجه فشارهاي مرتبط با آن است كه فرد بتواند از عهده آنها برآيد. **سلامت روان و ابعاد آن** سلامت سازه اي پیچیده است و منظور از آن تجربه و کنش بهینه روان شناختی است. اگرچه سئوال حال شما چطور است ؟ بسیارساده به نظر می رسد، نظریه پردازان معتقدند که موضوع سلامت بسیار پیچیده و بحث انگیز است. از شروع تلاش هاي عقلانی آدمیان تاکنون بحث هاي قابل ملاحظه اي در مورد تجربه بهینه و این که« زندگی خوب » چگونه بنا می شود، صورت گرفته است. به چگونگی تعریف ما از سلامت بر اعمال حکومتی ، آموزشی، درمانگري، پدر و مادري کردن وهمه تلاش هایی که با هدف تغییر آدمی براي بهتر شدن صورت می گیرد؛ تأثیر می گذارد. سازمان بهداشت جهانی (سلامت را چنین تعریف کرده است: حالت کامل سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم حضوربیماري یا ضعف و سستی). سلامت روانی: حالت روانی که ویژگی بارز آن سلامت و بهبود هیجانی و عاطفی و نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده زندگی وظرفیت ایجاد رابطه حسنه و رضایت بخش با دیگران و مقابله مناسب با تنیدگی ها و تناقص هاي زندگی است. سلامت روان: یک حالت عملکرد موفقیت آمیز کنش وري روانی است که از فعالیتهاي آفرینشی (مولد) روابط ارضا کننده و رضایت بخش با افراد دیگر، توانایی سازش یافتگی و سازگاري با تغییر و کنارآمدن با مشکلات و پریشانی ها نتیجه می شود. **مفهوم سلامت روان** موضوعات سلامت روان شامل ارتقاء کنش وري بهینه و به همان میزان مداخله و کاهش نارسا کنش وري (کنش وري سازش نایافته)می باشد سلامت روان شامل دو بعد گسترده می باشد، اول؛ سلامت روان شامل، عدم حضور نارساکنش وري در جنبه هاي روان شناختی، هیجانی، رفتاري و اجتماعی می باشد، منظور از نارساکنش وري اختلال در زندگی روزمره می باشد، مشکلات هیجانی و رفتاري، آنچنانکه در تشخیص گذاري روان پزشکی مورد بحث قرار گرفتند شامل مواردي مانند: اختلال اضطراب، افسردگی، روان گسیختگی و... هستند، چنین شرایطی عملکرد روزانه را مختل می کند (مانند عملکرد در مدرسه و ورابط بین شخصی ) و ممکن است سلامت جسمانی (مانندتلاش براي خودکشی) را مورد تهدید قرار دهد. دوم منظور از سلامت روان کنش وري بهینه در ابعاد روان شناختی و اجتماعی می باشد. سلامت روان فقط عدم حضور اختلال نیست بلکه حضور و ارتقاء کنش وري بهینه شخصی و بین شخصی می باشد. صلاحیت فرا اجتماعی، تعاملات بین شخصی مثبت می باشد. محققان براي عملیاتی مفهوم سلامت روان از دو سنت فوق یعنی سنت بالینی (بعد اول ) و سنت روان شناختی (بعد دوم) استفاده می کنند. وضعیت جاري روان شناسی جهان فعلی از توجه شایان روان شناسان به مفهوم سلامت روانی، بهنجاري و فقدان علائم بیماري است. با این وجود می توانیم چهار دیدگاه را در مورد سلامت روانی از یکدیگر تفکیک کنیم که عبارتند از: **سلامت روانی به معناي رفتار بهنجار (عادي)** در این دیدگاه گفته می شود رفتارهایی که اکثریت مردم از خود نشان می دهند. رفتار سالم به شمار می آیند و رفتار کسانی که ازرفتارهاي عمومی جامعه فاصله زیادي می گیرند به عنوان رفتارهاي مرضی به شمار آمده صاحبان آنها بیمار روانی نامیده می شوند. این دیدگاه رد حقیقت رفتار بهنجار یا عادي را تعریف میکند، نه سلامت روانی را، زیرا که در شرایطی که جامعه تحت فشار قرار می گیرد و مثلاً افسردگی یا پرخاشگري به فراوانی دیده می شود نمی توانیم بگوییم هرکه پرخاشگر یا افسرده نیست سالم نیست هرچند می توانیم بگوییم رفتار بهنجار یا عادي در جامعه افسردگی یا پرخاشگري است. این مسأله نشان گر وجود تفاوتهایی بین سلامت روانی و رفتاربهنجار یا عادي است. البته باید اذعان کرد که در بسیاري موارد می توانیم رفتار بهنجار یا عادي را به عنوان رفتار سالم بپذیریم. **سلامت روانی به معناي الگوهاي ایده کامل** در این دیدگاه انسان سالم کسی است که از یک سلسله معیارهاي مشخص براي سلامت روانی تبعیت کند، این معیارها غالباً به وسیله روان شناسان و روان پزشکام مشخص می شود. براي مثال هشیار زیستن به عنوان یک ملاك سلامت روانی به شمار می آید. علاوه بر این مطمئن بودن به خود، خوش بینی پذیرفتن اشکالات خود و اقدام به رفع آنها، روابط خانوادگی خوب و صمیمی، انعطاف پذیري در رفتار،امنیت عاطفی، جهت مندي در اهداف، آفرینندگی و خلاقیت، آینده نگري، تعهد حرفه اي و شغلی و هدایت زندگی وسرنوشت توسط خود، یکپارچگی و وحدت شخصیت و بسیاري از این معیارها، ملاك هاي سلامت روانی از نظر این دیدگاه بسیار زیاد است و همین مسأله موجب شده است که میان روان شناسان و روان پزشکان در تعیین تعداد و حدود آنها، اتفاق نظري به وجود نیاید و در حال حاضر یک نظریه و چند ملاك خاص به تنهایی نمی.توانند به تفسیر و تعیین تعریف کامل از سلامت روانی بپردازند. **سلامت روانی به معناي یک فرآیند** براساس این دیدگاه سلامت روانی یک پدپده واحد نیست که بتوانیم از آن در تمامی مراحل زندگی استفاده کنیم به عبارت دیگر در هرمرحله از زندگی انسان اعم از کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی، سلامت روانی، معنایی متفاوت پیدا می کند. به این ترتیب بیمار روانی یک معناي تحولی خواهد داشت. یعنی آنچه را که در یک بزرگسال بیماري به شمار می آوریم ممکن است در یک نوجوان سلامت کامل بدانیم یا برعکس. این دیدگاه به نکته اي مهم اشاره دارد که باید پیوسته در سلامت روانی مد نظر داشته باشیم و ان اینکه دلیل وجود ندارد که رفتار همه را با یکدیگر در تمامی سنین مقایسه کنیم بلکه بهتر است رفتار هرکس را به افراد همسن خودش مقایسه کرده از این طریق میزان غیرعادي بودن او را مشخص نمائیم. **سلامت روانی به معناي فقدان بیماري** در این دیدگاه این سلامت روانی نیست که تعریف می شود بلکه در اصل بیماري روانی تعریف و مشخص می شود به عبارت دیگر به جاي اینکه بگوییم سلامتی چیست ، وقتیکه کسی بیمار نباشد یعنی سالم است. امروزه این دیدگاه استفاده عملی بیشتري پیدا کرده، بیمار علائم و نشانه هاي را از وضعیت خود بیان می کند و روان شناس و روانپزشک براساس طبقه بندي هایی که از بیماري روانی مختلف وجود دارد و در مورد بیماري او اقدامات لازم را به عمل آوردند و اگر کسی در این طبقه بندیها قرار نگیرد معنایش سالم بودن اوست. ساعتچی ( 1376 ) سلامت روانی را داشتن سازگاري کافی و احساس خوب بودن ( ازدیدگاه روان شناختی) متناسب با معیارهاي قابل قبول روابط انسانی و جامعه می داند. **تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی افراد داراي سلامت روان و ذهن خصوصیات زیر را بروز می دهند:** 1-افراد سالم از نظر روانی و ذهنی احساس راحتی می کنند. آنها از نظر روانی خود را آنگونه که هستند میپذیرند از استعدادهاي خودبهره می برند و در مورد عیوب جسمانی و ناتوانی هاي خود شکیبا هستند و از آن ناراحت نمی شوند افراد مورد اشاره دیدگاهی واقع گرایانه دارند ودشواريهاي زندگی را سهل می انگارند آنها وقت کمی را در نگرانی، ترس و اضطراب و یا حسادت سپري می.کنند. اغلب آرامند ونسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و داراي طیب خاطر بوده و اعتماد به نفس دارند. 2-افراد داراي سلامت روانی و ذهنی احساس خوبی نسبت به دیگران دارند، آنها کوشش می کنند تا دیگران را دوست بدارند و به آنها اعتماد کنند چرا که تمایل دارند دیگران نیز آنها را دوست داشته باشند و به آنان اعتماد کنند چنین افرادي قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند آنها به علاقه دیگران توجه کرده و احترام می گذراند و آنها به خود اجازه نمی دهند که ازسوي دیرگان مورد حمله و فشار قرار گیرند و همچنین سعی نمی کنند که به دیگران تسلط یابند. آنها با احساس یکی بودن با جامعه نیست با دیگران احساس مسئولیت می کنند. 3-افراد داراي سلامت روانی معمولاً نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهندبرخورد می کنند آنها داراي پندارهاي واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام دهند نیستند. از تجارب بنیادین زندگی لذت می برند، اما هرگز شیفته خود نمی شوند، آنها به بررسی تجارب و تبادل یا دنیاي خارج از خود می پردازند بیشترین تلاش خود را صرفآنچه که انجام می دهند میکشد و پس از انجام آن خرسندي نصیبشان می شود. **تعريف بهداشت رواني در محيط كار** در بررسی ویژگیهای جسمی و روانی افراد دو عامل اساسی مشخص وراثت و محیط هستند که هر دو از لحاظ تأثیری که بر فرد میگذارند، حائز اهمیت فراوان هستند. انسان زندگی خود را در محیطهای مختلف میگذراند که محیط کاری از مهمترین محیطهایی است که فرد از بزرگسالی بخش اعظمی از وقت خود را در آنجا سپری میکند.. دنياي امروز استرس هاي مختلفي دارد که بعضي از اين استرس ها مختص محيط کار است. نزاع با يک همکار، محروم شدن از پاداش، دير رسيدن به سر کار و فشار هيات مديره يا رؤساي سازمان به مدير را ميتوان نمونه هايي از استرس هاي محيط کار ناميد. بهداشت روانی ضمن اینکه به ما کمک میکند تا در زندگی خود را به خوبی مدیریت کنیم جهش حسی و روحی را نیز در ما ایجاد می نماید ، اجازه می دهد تا از زندگی کاری و شخصی خود لذت ببریم و بر استرس و ناامیدی حاكم بر خود غلبه نمائیم. بهداشت روانی می تواند در نوع خود مثبت هم باشد و این همان چیزی است که همه ما به آن نیازمند و محتاج هستیم. به هر حال همه ما در طول زندگی کاری و عادی خود به نوعی با بیماری روانی روبرو شده ایم و در زمان هایی از زندگی آن را نیز تجربه کرده ایم. اگر کمی به عمری که پشت سر گذاشته ایم توجه نمائیم ، مقاطعی از زمان را به یاد می آوریم که از نظر روانی مثبت نبوده ایم و این همان تجربه بیاد آوردنی است با این وصف بهداشت روانی را می توان یک عبارت کوتاه برای تعداد زیادی از بیماری هایی دانست که بر روان و سلامت ما تاثیر گذار می باشد که یک طیف از امراض و تجربیات را شامل می گردد. انسان سرشتی دارد دوستدار آراستگی و پاکیزگی او فطرتاً تمایل دارد در محیطی زندگی کند که آراسته و پیراسته باشد. این آراستگی و پا کیزگی اعم از شخصی ، محیطی ، ابزاری و.. در آرامش روح و سلامت جسم او اثری شگرف داشته و بدون شک و تردید سلامت روح و جسم توانایی ها و قابلیّت های ذهنی و فیز کی اورا افزایش خواهد داد. بی تردید چگونگی محیط، تجهیزات و ابزار در بروز و ظهور بالفعل توانای یهای درونی بالقوه انسان نقشی اساسی دارد تاکنون تعاریف متعددي از سلامت روانی ارائه شده است؛ فقدان بیماري، داشتن تعادل عاطفی، سازش اجتماعی، شناخت منطقی ازخود و محیط اطراف از جمله دیدگاههاي مربوط به سلامت روانی است. در مقابل، گروهی سلامت روانی را در واقع مساوي با فقدان بیماري روانی میدانند بدون تردید، توجه به بهداشت روانی در تمامی عرصههاي زندگی از جمله زندگی شغلی حائز ، اهمیت بوده و جاي تأمل دارد. به گزارش سازمان بین المللی کار از هر سه نفر مستخدم یک نفر از کشمکش بین کار و محیط خانواده به عنوان بزرگترین مشکل زندگی یاد میکند.ارتقاي بهداشت روانی محیط کار به عنوان یکی از مهمترین ، ابعاد توسعه و بهسازي منابع انسانی بوده و در چند دهه اخیر توجه سازمانها به نیروهاي سالم جسمی و فکري در موسسات اقتصادي،خدماتی،آموزشی و صنعتی در بالا بردن سطح بهره وري تأثیر بسزایی دارد. فشارهاي روانی ناشی از شغل از جمله استرس میتواند سبب عوارض جسمی، روانی و رفتاري براي فرد شده، سلامت روانی را به مخاطره انداخته، اهداف سازمانی را تهدید و به کاهش عملکرد فرد منجر شود. در زندگی همه افرادي که داراي شغلی هستند استرس وجود دارد و به گونه هاي مختلف بر آنها فشار روانی وارد میکند. تحولات شغلی مانند تغییرات سازمانی، تغییر حقوق و دستمزد، ترفیعات شغلی، کاهش یا افزایش نیروي انسانی ودگرگونیهاي اجتماعی موضوعاتی هستند که به شکلی بر فرد فشارآورده و او را دچار آشفتگی، نگرانی، تشویش و اضطراب مینماید. کار در زندگی هر فرد، بخش مهمی از حیات وي به شمار میآید که صرف نظر از کسب درآمد میتواند تعداد زیادي از نیازهاي اساسی افراد مانند نیازهاي روانی و جسمی، پیوندهاي اجتماعی را برآورده سازد. با این همه ممکن است کار، منبع عمده فشار روانی نیز باشد. \_بهداشت رواني همان سلامت فکر و قدرت سازگاري فرد با محيط و اطرافيان است. چون در مواجهه با چالش ها و مشکلات روزمره، ما بر اساس ويژگي هاي رواني خود با آن ها برخورد مي کنيم، هر چه از سلامت رواني بيشتر برخوردار باشيم به يقين آسيب پذيري ما کمتر خواهد بود. پس همچنان که از جسم خود مراقبت مي کنيم، روح خود را نيز بايد مقاوم تر کنيم تا زندگي بهتري داشته باشيم. \_ايجاد فرصت براي شکوفايي استعدادها، توانايي ها و کنار آمدن با خود و ديگران يکي از اهداف مهم و اساس بهداشت رواني است. \_براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب. در نتیجه بهداشت روان باعث تأمین رشد وسلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری از ابتلا به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن می شود. \_انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت \"نگرشهای مربوط به خود ، نگرشهای مربوط به دیگران و نگرشهای مربو به زندگی\" تعریف میکند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : \"توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی.\" \_ بهداشت روانی همان سلامت فکر و قدرت سازگاري فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت میکنیم روح خود را نیز باید مقاومتر کنیم تا زندگی بهتري داشته باشیم بهداشت رواني در محيط كار يعني مقاومت در مقابل پيدايش پريشانيهاي رواني و اختلالات رفتاري در كاركنان سازمان و سالم سازي فضاي رواني كار به نحوي كه هدف هاي چندگانه زير تأمين شود: 1-هيچ يك از كاركنان سازمان به دليل عوامل موجود در سازمان گرفتار اختلال رواني نشوند. 2-هر يك از كاركنان از اينكه در سازمان محل كار خود به فعاليت اشتغال دارند احساس رضايت كنند و علاقه مند به ادامه كار در آن سازمان باشند. 3-هر يك از كاركنان سازمان نسبت به خود، رؤسا، همكاران خود و به طور كلي نسبت به جهان اطراف خود و خصوصاً نسبت به جايگاه خود در سازمان احساس مثبتي داشته باشند. 4- همه كاركنان سازمان قادر به ايجاد روابط مطلوب با محيط كار و عوامل موجود در آن باشند.. **اهمیت توجه به بهداشت روانی در محیط کار** \"اختلالات روانی\"، \"بیماری های روحی\"، \"مشکلات عصبی\" و گاه \"عدم تعادل شخصیتی\"، نمونه هایی از Mental illness هستند. این مشکلات به طور وسیع در جوامع مختلف دیده می شود اما در جامعه ی ما به میزانی بسیار فراتر از تصور گسترش پیدا کرده است، به گونه ای که حتی در یک اظهارنظر رسمی، رئیس اداره سلامت روان وزارت بهداشت و درمان در هفته اخیر اظهار داشت \"21 درصد افراد جامعه به اختلالات روانی دچار هستند\"! از جمله عوامل ایجاد یا تشدیدکننده ی این اختلالات می توان به \"محیط اشتغال\"، -اعم از تحصیل یا کار- اشاره کرد. هرچند نداشتن کار از مهم ترین علل بروز مشکلات روحی است، اما مطالعات فراوان نشان داده که بخش بزرگی از مشکلات روانی را محیط های کار غیربهداشتی ایجاد می کند. بهداشت از نظر اغلب اشخاص مقابله با میکروب ها و ویروس ها برای حفظ سلامت \"جسم\" تلقی می شود اما در این مقاله هدف، توجه به اولویت \"بهداشت روان\" است. افراد شاغل، ساعات بسیاری را در محیط کار می گذرانند، زمانی بیش از بودن در خانه و خانواده. در محیط کار و تحصیل، مدیران و معلمان در آرامش یا التهاب شرایط نقش تعیین کننده دارند. مشکلاتی چون استرس، افسردگی و اضطراب، رابطه مستقیمی با روش و منش مدیران، سوپروایزرها، معلم ها و درمانگران دارد. یک گزارش اقتصادی رسمی دولت کانادا حاکی است که \"طی سال های اخیر به طور متوسط سالیانه 51 میلیارد دلار خسارت اقتصادی ناشی از کاهش بازدهی کارکنان و کسری تولید به دلیل اختلالات روانی وجود داشته است\"! حال در کشور ما نه تنها مطالعات جدی در این مورد انجام نمی شود که حتی توجه و اشاره درستی نیز به این موضوع وجود ندارد. همواره در محیط های کار و تحصیل شاهد روش های نادرست از سوی استادان و معلمین یا مدیران و مطب داران هستیم که با ایجاد جو پر استرس، موجب بروز اختلالات جدی روحی-- روانی برای دانشجو یا کارمند شده و معمولاً اثرات منفی عمیق و درازمدت و یا دائمی در روان ایشان ایجاد می کنند، مشکلاتی که به چشم نمی آید. رفتارهایی مانند دستور به انجام کارهای پرزحمت، انجام کارهای متعدد و بسیار در یک زمان محدود و در بسیاری موارد انتقال ناراحتی های شخصی به محیط کار و یا تسری مشکلات مدیریتی سطوح دیگر به محیط، از عواملی است که یک محیط به ظاهر آرام و موفق اما در درون پرتلاطم را به وجود می آورد. از جمله خصوصیات یا عادات افراد مبتلا به بیماری های روانی این است که یا متوجه مشکل خود نیستند و یا از ابراز آن خودداری می کنند. بیان اختلالات روحی نه فقط از سوی بیمار انجام نمی شود که درمانگران و مدیران نیز یا نسبت به آن بی تفاوت هستند و یا از بیان و توجه جدی به آن عاجزند. در کشورهای پیشرفته امروزه این ضعف فرهنگی به میزان زیادی کاهش یافته و مردم، این نوع مشکلات را مانند بیماری های جسمی جدی تلقی می کنند. در مملکت ما تا رفع این مشکل فرهنگی راه زیادی باقیست اما فرهیختگان جامعه و افرادی که اختیار دار افرادی هستند بایستی این نکته را درنظر داشته و سکوت یا فریاد ظاهراً عادی کارکنان یا دانشجویان را حمل بر آرامش، رضایت یا سلامت آنها نکنند. بسیاری از اساتید به ظاهر موفق که دانشجویانی خود را با تحمیل استرس های ناحق درسخوان می کنند، بسیاری از رؤسای دانشکده ها، بخش ها، ادارات که کارکنان را مطیع ساخته و در گزارشات کاری موفقیت هایشان را در بوق می کنند و خیلی از دکترها که مطب های شلوغ و ظاهراً منظم دارند، عملاً خسارت های روحی و معنوی بسیاری را بر روح و روان افراد تحت امر خود تحمیل می کنند که این اختلالات در جاها و زمان های دیگری خود را نشان خواهد داد. البته نگارنده در صدد کم بهاکردن تلاش مدیران مجرب، دوره دیده، سلیم النفس و منطقی نیست. همچنین ارزش استرس های محدود و محرک را در پیشرفت امور نفی نمی کند. اما متأسفانه خود شاهد درصد بالایی از رفتارهای ناهنجار استادان، مدیران و همکاران در محیط های تحصیل و کار بوده که اثرات آن را نه تنها بر دیگران شاهد بوده که خود نیز با تمام وجود لمس کرده است. ممکن است سطحی از استرس پذیرفته یا مفید باشد، و ممکن است برخی رفتارهای ظاهراً استرس زا عمدتاً \"سازنده\" باشند، اما متأسفانه اغلب رفتارهای مدیران و معلمین ضعیف و فاقد آموزش، صلاحیت و تجربه --درزمینه ی مدیریت- \"مخرب\" و فاجعه آمیز است.. اثر عدم وجود بهداشت روان در بروز و تشدید بیماری های جدی چون سرطان، دیابت و مشکلات قلبی اثبات شده و قطعی است. اختلالات روحی اثرات وسیعی بر فرد و جامعه باقی می گذارد که حیات جسمی افراد، موفقیت خانواده ها، تولید و کارآیی اقتصادی جامعه و نهایتاً موفقیت یک ملت و مملکت را تحت تأثیر قرار می دهد. علاوه بر این، افرادی که در نبود بهداشت روان تحصیل کرده یا تربیت شده اند، با داشتن قابلیت و استعداد بالا و تحصیلات ممتاز، در مسؤولیت هایی قرار می گیرند که منشأ تصمیم سازی های مخرب غیرقابل تصور بعدی می شوند. یک دکتر در محیط مطب با کارکنان، یک استاد در محیط دانشکده با دانشجویان و در کل هر مدیر در محیط کار نسبت به کارکنانش مانند یک پدر یا مادر نسبت به فرزند، بایستی در گفتار و رفتار خود چنان باشد که نسبت به اثرات بعدی تصمیماتش در زندگی مادی و معنوی فرد احساس مسؤولیت کند. کمترین نقش مثبت یک مدیر می تواند فهم و قبول اهمیت \"بهداشت روان\" باشد. مطالعه ی مختصر زندگی جنایتکاران تاریخ بشر مانند هیتلر، بهترین راه درک اهمیت این موضوع است که تأثیر عمیق و وحشتناک اختلالات روانی ناشی از محیط، درک شود. موضوع بسیار مهم دیگر، شکاف دهشتناک بین نیاز مردم به درمان مشکلات روانی با امکانات و بودجه ی مراکز مشاوره و درمان موجود است. شکافی که پاسخ گویی به نیاز جامعه را محال می نمایاند. بررسی بودجه و امکاناتی که برای پرداختن به مشکلات و اختلالات روانی وجود دارد، هر شخص بیداری را ناامید می کند. پس به نظر می رسد بهترین، مؤثرترین و راحت ترین راه مقابله با این معضل بزرگ فردی و اجتماعی به خود آمدن تحصیل کردگان و بخصوص مدیران و استادان است. همه ما به عنوان کسانی که اختیار بخش بزرگی از عمر، توان و روان اشخاصی تحت عنوان دانشجو، کارمند، منشی، تکنیسین و همکار را در دست داریم، اگر متوجه نقش مهم گفتار و رفتار خود بر اطرافیان باشیم، حتماً تغییرات بزرگی در خود ایجاد می کنیم. آغاز این تغییر، قطعاً آغاز یک تحول بزرگ اجتماعی و کمک بزرگی به رشد جامعه خواهد بود. طبیعی است که این موفقیت در مجموعه ی تحت مدیریت خود ما بیش و پیش تر دیده خواهد شد و نام نیکی از ما برجای خواهد گذاشت. داشتن جلسات خاص برای بحث مستقیم یا غیرمستقیم در زمینه مشکلات اعضا، مشاوره با افراد صاحب نظر بهداشت روان در تدوین و تنظیم برنامه های اداری و آموزشی، آشناکردن افراد با علائم و نشانه های اختلالات روانی و اثرات آن بر موفقیت فرد، اهمیت دادن به لبخند همیشگی در روابط با همه و نهایتاً ترغیب و معرفی افراد ناهنجار به مراکز درمانی معتبر یا مشاورین صاحب نظر، می تواند از اقدامات بسیار مفید در اصلاح روش ها باشد. نقش افراد جامعه در طرح و گسترش این ضرورت، ابتدا درگیرکردن تصمیم سازان است و سپس عزم همه افراد در کاهش فشارهای روانی محیط کار به افراد تحت امر یا اطرافیان. از مهم ترین ضرورت های اجتماعی نیز وجود سازمان های غیردولتی برای آموزش و ترویج بهداشت روان است تا از این طریق، ضعف های بنیادی سیستم دولتی نیز کاهش یابد. این مطلب را نیز از کتاب «بی شعوری» اثر دکتر خاویر کرمنت ترجمه آقای محمود فرجامی بخوانید: آلیس گوبر در کتاب ارزشمندش «بی شعوری واگیر دارد» می نویسد؛ هر بی شعورِ عادی به سادگی می تواند ده تا بیست نفر را به حالات پریشانی، جنون، تهاجم و گناه دچار سازد. بسیاری از بیماران روانی و آدم های افسرده، از هیچ چیزی به اندازه ی آدم های بی شعور آسیب ندیده اند. بسیاری از بی شعورها، به حق از این که دوروبرشان را افراد عصبی و روانی احاطه کرده اند شاکی اند، اما توجه ندارند که به خاطر تحمل اعمال و رفتار آن هاست که اطرافیانشان به این حال و روز افتاده اند! **نقش بهداشت رواني محيط كار درکاهش وقوع حوادث شغلی** در دنياي امروز با استرس هاي مختلفي روبرو هستيم كه بعضي از اين استرس ها مختص محيط كار است.نزاع با يك همكار، محروم شدن از پاداش، دير رسيدن به سر كار و فشار هيات مديره يا رؤساي سازمان به مدير را مي توان نمونه هايي از استرس هاي محيط كار ناميد. مديران براي اينكه بهداشت رواني محيط كار را تامين كند ، بايد با مفاهيم اساسي بهداشت رواني آشنا شوند و سلامت روانی کارکنان تنها با رعايت اصول بهداشت روانی در سازمان حاصل مي گردد. چون در مواجهه با چالش ها و مشكلات روزمره، ما بر اساس ويژگي هاي رواني خود با آن ها برخورد مي كنيم، هر چه از سلامت رواني بيشتر برخوردار باشيم به يقين آسيب پذيري ما كمتر خواهد بود. از مشخصات يك سازمان سالم آن است كه سلامت جسمي و رواني كاركنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مديريت سازمان قرار گيرد كه توليد و بهره وري مورد تاكيد قرار گرفته است**.** **اصول بهداشت رواني در سازمان** 1- ايجاد جو صميميت، همدلي، صداقت 2- همکاري و احترام متقابل در ميان کارکنان سازمان 3- پرهيز از اعمال روش هاي مبتني بر زور و اجبار 4- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم ساختن رشد و شکوفایی این استعداد در حد توان و امکانات سازمان 5- پرهیز از قضاوت های کورکورانه در مورد کار و رفتار کارکنان سازمان 6- شناسایی دلایل واقعی کم کاری، غیبت از کار، بی حوصلگی و بی علاقگی به کار، کم توجهی و بی دقتی کارکنان توسط مدیر 7- آشنا ساختن کارکنان با واقعیت های محیط کار و حذف آن دسته از معیارها و عوامل سازمانی که از لحاظ اخلاقی، انسانی و فرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شود. **طبقهبندی بیماریهای شغلی وفاکتورهای زیان آور در محیط کار** بهترین روش جهت طبقهبندی بیماریهای شغلی توجه به عامل مولد این بیماریها است، لذا با توجه به این امر این گروه از بیماریها را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: **1-بیماریهای ناشی از عوامل فیزیکی** در خصوص عوامل فیزیکی زیان آور درمحیط کار، عمده فاکتورهایی که وجود دارند گرما، سرما ، سرو صدا ، افزایش و کاهش فشار و ارتعاش در میحط کار واشعه های یونیزان و غیره یونیزان است اختلالات اسکلتی عضلانی در ردیف شایعترین بیماریهای شغلی قرار میگیرند، شرایط فیزیکی کار و نوع شیوع زندگی افراد، ابتلا به اختلالات عضلانی را تسریع میکند در رابطه با عوامل ارگونومیک می توانیم به طراحی محیط کار اشاره کنیم. یعنی باید طراحی محیط کار به گونه ای باشد که متناسب با فرد باشد و شخص دچار اختلالات مختلف از جمله ناراحتهای اسکلتی -- عضلانی نشود. **2-بیماریهای ناشی از عوامل مکانیکی** استفاده از ابزار و ادوات دستی در بعضی از اشخاص که عادت به اینکار ندارند و همچنین فشارهای مکرر بر روی مفاصل در اثر نحوه انجام کار و یا حرات ظریف تکراری سبب بروز ناراحتیهایی میشوند که پینه بستن و بورسیت از آنجمله هستند. **3-بیماریهای ناشی از عوامل بیولوژیکی** در بعضی از مشاغل با توجه به شرایط محیط کار و مواد مصرفی یا تولیدی **4-بیماریهای ناشی از عوامل شیمیایی** عوامل شیمیایی مورد استفاده در صنعت سبب به وجود آمدن اکثر بیماریها و مسمومیتهای ناشی از کار هستند، که با توجه به راه ورود به بدن به سه دسته زیر تقسیمبندی میشوند. \- بیماریها و مسمومیتهایی که ناشی از جذب مواد از طریق دستگاه گوارشی هستند. از موادی که از این طریق ممکن است وارد بدن شوند وایجاد ناراحتی کنند ارسنیک و فسفر قابل ذکرند. \- بیماریها و مسمومیتهایی که ناشی از جذب مواد از طریق دستگاه تنفسی هستند مانند ذرات گرد و غبار، گازها و دود از این طریق جذب میشوند. \- بیماریها و مسمومیتهایی که ناشی از جذب مواد از طریق پوست هستند، مانند جذب تترااتیل سرب، انیلین و فنول. در برخی مشاغل که با حلالها و صنایع شیمیایی سروکار دارند ،عوارض خونی و پوستی مشاهده مي شود **5-بیماریهای ناشی از عوامل روانی** بیماریهای ناشی از عوامل روانی به مواردی نظیر روابط نامطلوب کارگر یا کارمند با همکارانش، با رئیس یا کارفرما، عدم رضایت از شغل و \... است. مانند اختلال در تعادل عصبی و بحرانهای عاطفی و روانی عوامل سایکولوژیکی یا روحی - روانی محیط کاروعوامل زیان آور سایکولوژیکی استرسهایی که در محیط کار افراد وجود دارد و فشارهای روحی وروانی که ممکن است در اثر کار به افراد وارد شود به عنوان مثال کسانی که در میحط کارشان کارهای طولانی مدت دارند ویا اینکه دارای شیفت های کاری زیادند. **عوامل تشكيل دهنده بهداشت رواني محيط كار** عوامل تشكيل دهنده بهداشت رواني محيط كار عبارتند از: 1- عوامل فيزيكي : مانند دستگاه ها، گرما، سرما، وسایل ایمنی، سروصدای محیط، آلودگی هوای محیط کار 2- عوامل انساني : شخصیت ، نگرش، ادراک، تعارضات و کشمکش های بین افراد یا گروه ها در سلامت روان افراد نقش دارند. **عوامل فيزيكي** **▪ میزان روشنایی:** به نظر تعداد زیادی از كارگران و كارمندانی كه به فعالیتهای بسیار متعدد و متنوع اشتغال دارند، روشنایی یكی از شرایط بنیادی موثر بر كار است. ـ میتوان اثر روشنایی بر كار را از زوایای مختلف بررسی كرد: ۱) روشنایی و تیزبینی: تحقیقات نشان میدهد كه عملكرد كاركنان،تحت تاثیر تیزبینی آنها قرار میگیرد. تیزبینی، یعنی، توانایی تشخیص اجرای كوچك اشیا و تخمین فاصله آنها از یكدیگر و از خود شخص. تیزبینی، به همان اندازه كه به مكانیسمهای بینایی خود فرد وابسته است، به همان اندازه نیز به روشنایی محیط كار وابسته است. ۲) روشنایی و تضاد: تیزبینی و تمیز اشیا از یكدیگر به عوامل دیگری، نظیر ارتباط بین درخشندگی شكل و \... بستگی دارد. مثلاً، تضاد بین سیاهی حروف و سفیدی كاغذ. ۳) درجه روشنایی مطلوب: به راحتی قابل درك است كه حد مطلوب روشنایی بر حسب نوع كار فرق بكند. پژوهشگران تلاش كردهاند تا درجه مطلوب روشنایی برای مشاغل مختلف را تعیین كنند، اما به نتیجه یكسانی نرسیدهاند. **سروصدا** سروصدای محیط كار را، مهاجم بسیار موذی و خطرناك به حساب آوردهاند، زیرا هر روز تعدادی از سلولهای شنوایی را از بین میبرد. هر گاه كارگر یا كارمندی احساس كند كه افت شنوایی پیدا كرده، دیگر بسیار دیر شده است، زیرا سنگینی گوش یا ناشنوایی حاصل از سروصدا غیر قابل جبران است. خسارات ناشی از سروصدا تنها به گوش محدود نمیشود، بلكه كل بدن را در بر میگیرد. محیطی كه آلودگی صوتی دارد، واكنشهایی ایجاد میكند كه همه بیانگر به خطر افتادن بهداشت جسمی است: سردردهای مزمن، ناراحتیهای معده، خستگی مفرط و غیرعادی، كاهش مقاومت بدن در مقابل آسیبها و آسیبپذیری بسیار شدید در مقابل بیماریهای قلبی، عروقی. در محیط پر سروصدا، جنین زن باردار نیز آسیب میبیند و بعدها، در مدرسه، افت تحصیلی نشان میدهد. سروصدای محیط كار، بر بهداشت روانی كه شامل ناشكیبایی، تحریكپذیری، استرس، عدم تمركز و دشواری در ارتباط است تاثیر میگذارد. در محیط كار، آلودگی صوتی میتواند امنیت كارگران و كارمندان را به طور جدی به خطر اندازد، زیرا نمیگذرد كه آنها صداهای مشكوك دستگاهها، فریادهای كمكخواهی همكاران و حتی آژیر خطر كارخانه را بشنوند و به موقع اقدامات لازم را به عمل آورند. در این نوع محیطها است كه خسارات مالی و جانی جبرانناپذیر به وجود میآید. همچنین، سروصدای زیاد از حد تمركز را كاهش میدهد و كیفیت كار را به نحو بارزی پایین میآورد. سروصدای محیط كار، حتی میتواند زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی كاركنان را به طور ریشهای مختل كند كسانی كه در محیطهای پر سروصدا كار میكنند، به هنگام بازگشت به خانه، آن قدر خستهاند كه اصلاً حوصله ندارند از خانه خارج شوند، به دید و بازدید افراد خانواده بروند و حتی حاضر نمیشوند به پاركهای شهر سر بزنند و چند ساعتی گردش كنند. این نوع زندگی، به مرور زمان، هم برای خود و هم برای اطرافیان او خستهكننده میشود. سروصدای بلند عملكرد روزانه كاركنان را مختل میكند، فراموشی و خطای ادراكی به وجود میآورد و حتی موجب میشود كه كارگران اشیای خود را جا بگذارند یا وسایل را مرتب نكنند. به نظر میرسد كه زیادی سر و صدا، یادگیری و یادسپاری را نیز مختل میكند. كارگرانی كه در معرض سروصدای ناگهانی قرار میگیرند، نسبت به هم جبهه میگیرند و در واقع عصبانی میشوند. **روشهای كاهش سروصدا** با پذیرش این واقعیت كه سروصدا بر روحیه، سلامت و شاید عملكرد شغلی افراد اثر میگذارد، تلاش روانشناسان صنعتی- سازمانی بر آن بوده است كه با روشهای مختلف، میزان سروصدا در محیط كار را به حداقل برسانند. یكی از راههای كاهش اثرات سروصدا، تعیین زمان قانونی برای قرار گرفتن در معرض سطوح مختلف و صداست. روش دیگر، استفاده از وسایل خاصی برای جلوگیری از نفوذ سر و صدا به محل كار است (دولایه كردن پنجرهها, و نظایر آن). یكی از روشهای مناسب برای كاهش میزان سروصدای ماشینها، بهرهگیری از فنآوری مهندسی است. برای مثال: استفاده از عایق لاستیكی در ماشین تحریر باعث میشود حركات ارتعاشی آن كاهش پیدا كند یا بهرهگیری از فنآوری اشعه لیزر باعث میشود سروصدای دستگاههای چاپگر رایانهها، كاهش یابد. **موسیقی** یكی از روشهایی كه به ویژه در سالهای اخیر در غرب متداول شده است، پخش موسیقی برای افزایش عملكرد شغلی و روحیه كارگران در هنگام كار است. دلیل توجیهی این روشن آن است كه موسیقی باعث میشود دورههای ملالت و خستگی كاهش پیدا كند و كاركنان هشیار باقی بمانند. در سال ۱۹۹۶، بیش از هزار سازمان در كشورهای غربی به طور مشترك خواستار برنامه خاص پخش موسیقی برای كاركنان و مشتریان خود شدند. به این نوع موسیقی ویژه، موسیقی بالابر یا موزاك گفته میشود. هرچند استفاده از موسیقی هنگام انجام دادن كار در بسیاری از كشورها متداول شده است، اما درمورد محرك یا اثر بخش بودن آن، تردیدهایی وجود دارد. به طور كلی، نتایج تحقیقات در تائید این نكته است كه كاركنان از شنیدن موسیقی در محل كار خود لذت میبرند و معتقدند با شنیدن موسیقی در هنگام كار، بر میزان تولید آنان افزوده میشود. اما واقعیت آن است كه تعداد تحقیقات جامع و دقیق در زمینه اثرات واقعی موسیقی بر تولید، اندك است. اما نتایج كلی همین تحقیقات معدود نیز در تائید مطلوببودن پخش موسیقی در هنگام كار بوده است (ساعتچی، ۱۳۸۱). برای پیبردن به احساسات كارگران درباره پخش موسیقی به هنگام كار، تحقیقات زیادی انجام گرفته است. اكثر این تحقیقات نشان میدهد كه تقریباً دوسوم كارگران و كارمندان ترجیح میدهند كه به هنگام كار، موسیقی نیز پخش شود. یك سوم بقیه اظهارنظر كردهاند كه برای آنها فرقی نمیكند. موسیقی میتواند كارگران را از بیحوصلگی، سستی و خمودی بیرون بیاورد. برخی پژوهشگران كشف كردهاند كه موسیقی میتواند میزان تولید را در كارهایی كه دستمزدها برحسب تولید پرداخت میشود، به اندازه ۶ درصد افزایش دهد. این افزایش درمورد كارهای ساعتی به۱۲ درصد میرسد. **ساعت كار** در طول قرن بیستم، همیشه سعی بر این بوده است كه تعداد ساعات كار هفتگی و حتی تعداد ساعات روزانه كاهش پیدا كند. همه تلاشهای به عمل آمده از این تفكر سرچشمه میگیرد كه كار برای زندگی است نه زندگی برای كار. البته، كاهش تعداد ساعات كار از اینجا ناشی شده است كه كارفرمایان دریافتهاند، كارگران، در صورتی كه تعداد ساعات كار آنها زیاد باشد، نمیتوانند بالاترین بازدهی را داشته باشند. تقریباَ همه تحقیقات و بررسیها ، سودمندی كاهش ساعات كار و ارتباط مثبت آن با تولید را تایید میكنند. در یكی از تحقیقات، كاهش كار هفتگی از ۴۸ ساعت به ۳۶ ساعت، تولید در كارخانه چوب را از ۵/۷۹۳ به ۸۳۴ واحد افزایش میدهد. افزایش ساعات كار هفتگی نشان میدهد كه اكثر كاركنان، وقت خود را به بیماری، زخمیشدن و غیبتهای بدون اجازه سپری میكنند. افزایش ساعات كار، افت تولید ساعتی و هفتگی را به همراه میآورد و موجب میشود كه كارگران وقت خود را به بطالت بگذرانند. برعكس كاهش ساعات كار هفتگی، با افزایش تولید ساعتی و هفتگی و كاهش میزان غیبت كارمندان همراه است. نتیجهگیری كلی از همه مشاهدات این است كه اگر مدت كار هفتگی از ۴۰ ساعت تجاوز نكند بازده در سطح بالایی خواهد بود. **اثرات درجه حرارت بر كار** نتایج تحقیقات نشان میدهد درجه حرارت موثر و زیاد، بر عملكرد شناختی، جسمی و ادراكی افراد اثر میگذارد. برای مثال، در یك تحقیق، از دو گروه از كارمندان خواسته شد در شرایط مختلف، به كار مشغول شوند. نتایج این تحقیق نشان داد میزان "خطای شناختی" كارمندان گروه آزمایشی كه به مدت ۷ ساعت در معرض درجه حرارت ۹۵ درجه فارنهایت و رطوبت ۸۸ درصد قرار گرفتهاند، دوبرابر میزان خطای كارمندان گروه كنترل است كه درجه حرارت محیط آن ۷۵ درجه فار نهایت و رطوبت آن نیز ۲۵ درصد بوده است. **طراحی محل كار** در یك تا دو دهه گذشته، بسیاری از سازمانها نوع خاصی از طراحی محل كار را كه در اصطلاح به آن فضای باز گفته میشود اقتباس كردهاند. این نوع طراحی محل كار در آغاز به وسیله كارخانههای سازنده وسایل خانگی در آلمان مورد استفاده قرار گرفت و طی آن، دیوارهای اتاقها برداشته شد و فضای كار وسعت پیدا كرد. در این نوع طراحی، واحدهای مختلف كار با توجه به ماهیت آن تقسیمبندی میشود و هر واحد كار نیز نزدیك واحد كار مرتبط دیگر، قرار میگیرد. در طراحی فضای باز، از سه روش استفاده میشود. در طراحی از نوع بیآلایش كه ضمناً به آن طرح اتاق كاركنان گفته میشود، میزهای كار همه كاركنان در سالن بزرگی كه كاملاً باز است و بین بخشهای مختلف آن نیز دیواری وجود ندارد، گذاشته میشود. در طرح یا برنامه، میزهای كار افراد در فاصلههای یكسان از هم قرار میگیرند و این میزها به وسیله اتاقكهای مستطیلی شكل، از هم جدا میشوند. در طرح معروف به جایگاههای كار با شكل اختیاری، از طرحهای مختلف به گونهای استفاده میشود كه نیازهای مختلف هر یك از كاركنان در محیط، برآورده یا تامین شود. **مزایا و معایب فضای باز** اجرای طرح فضای باز محل كار میتواند باعث افزایش تماس و ارتباط افراد با یكدیگر و میزان اجتماعی شدن كاركنان را افزایش میدهد و هزینههای آن در مقایسه با روشهای سنتی كمتر است. اما، حریم افراد، تنزل پیدا میكند. بهرهوری كاهش و رضایت از كار افراد كمتر میشود و همچنین انگیزش، میزان تمركز فكری، تنزل پیدا میكند. سروصدای محیط كار، افزایش پیدا میكند. در مطالعهای كه توسط كوچران و همكارانش در سال ۱۹۸۴ در زمینه مدیران امور كاركنان انجام شد ویژگیهای محل كار افراد با شخصیت آنان انجام داد نتایج زیر بدست آمد: ـ مدیران سلطهگر و علاقهمند به پیشرفت، دكوراسیون اتاق كار خود را با لوازم و مبلمان استاندارد تزئین میكردند. ـ مدیران متظاهر، عكسهای مربوط به گردش و تفریح و مسافرت خود را در اتاق كارشان قرار میدادهاند تا بدین وسیله دوران خوش خود را به یاد آورند. ضمناً، در اتاق خود ساعت دیواری داشتهاند تا زمان خروج از محل كار خود را فراموش نكنند. ـ مدیران درونگرا در اتاق كار خود گل و گیاه و تابلوی نقاشی میگذاشتهاند تا بدین وسیله اتاق كارشان تداعی كننده محل زندگی آنان باشد. ـ مدیران منظم در اتاق كار خود كاریكاتور میگذاشتهاند تا نشان دهند هرچند تمیز و وسواسی هستند، اما از حس شوخ طبعی نیز برخوردارند. **اصول پیشگیری از بيماریهای شغلی** شناخت علت بیماری اولین و مهمترین مرحله در امر پیشگیری از بیماریهای ناشی از کار بوده و برای تشخیص بیماری میتوان با بررسی علائم کلینیکی و ارزشیابی هرگونه تغییر در سلامت کارگران ضمن انجام معاینات دورهای و یا مراجعه به درمانگاه و همچنین انجام مطالعات اپیدمیولوژیکی در گروههای کارگری به نتایج مشخص نائل شد. با توجه به اینکه در اکثر بیماریهای ناشی از کار ضایعات حاصله غیرقابل برگشت بوده و درمان اساسی برای آنها وجود ندارد، لذا رعایت اصول پیشگیری اهمیت خاصی را دارا هستند. حال به برخی از این اصول اشاره میکنیم. \- آموزش مسائل بهداشتی: منظور آشنا کردن فرد به نحوه انجام صحیح کار، خطرات موجود در محیط کار، نحوه استفاده صحیح از وسایل حفاظت فردی،رعایت اصول بهداشت فردی و به طور کلی نحوه پیشگیری از بیماریها و انجام کمکهای اولیه است. \- کنترل پزشکی: منظور تشخیص زودرس بیماریهای ناشی از کار و اقدام به درمان و پیشگیری به موقع است. این امر با انجام معاینات اولیه و دورهای انجامپذیر میباشد \- جایگزینی: عدم استفاده از مواد بیماریزا و جایگزینی آنها با مواد غیر بیماریزا \- جداسازی: در این اصل منظور حتیالامکان جدا کردن شخص از محیط کار -وسایل حفاظت فردی: استفاده از وسایل حفاظت فردی میتواند در اکثر موارد کمک به امر پیشگیری از بیماریها و حوادث ناشی از کار کند. \- رعایت اصول بهداشت فردی: رعایت این امر به ویژه در پیشگیری از بیماریها و مسمومیتهای ناشی از عواملی که از طریق دستگاه گوارش وارد بدن میگردند اهمیت خاصی را دارا میباشد. \- نظافت عمومی و بهداشت محيط كار: به کاربستن این اصل به دوعلت دارای اهمیت میباشد. اولاً امکان آلودگی هوای محیط کار را به آلودهکنندههای مختلف که به علت عدم نظافت در گوشه و کنار محل كار جمع شده و به علل مختلف ممکن است در هوا پراکنده شوند کم کرده در مقابل تمیزی و نظیف بودن محیط کار سبب رعایت اصول نظافت از طرف شاغلين میگردد..- اندازهگیری عوامل مضر محیط کار- محصور کردن - استفاده از تهویه مصنوعی- تهویه عمومی- استفاده از متدهای مرطوب \- وضع قوانین و تدوین آئیننامهها: این اصل مهمترین اصل در امر پیشگیری از بیماریهای ناشی از کار بوده و منظور وضع قوانین و تدوین مقررات و آئیننامههای به ویژهای جهت کاربرد اصول ذکر شده قبل در امر پیشگیری از بیماریهای شغلی میباشد. **عوامل انساني** **عزت نفس:** یعنی نظر شخص درباره خود، این نظر از طریق ارزشیابی هر شخصی از رفتارها، ظاهر، هوش، موقعیت اجتماعی خود و از طریق ارزشیابی دیگران از خود در او رشد می یابد و بر نوع كار نیز اثر دارد.مثلاً كسی كه عزت نفس بالایی دارد، در كار زیاد خطر می كند و به دنبال كارهای سطح بالا می رود و كارهایی را جستجو می كند كه نیاز به رقابت های زیادی دارد.به انتقاد، حساسیت زیادی نشان می دهد و هدف های زیادی دارد و برای رسیدن به آنها تلاش های طاقت فرسا انجام می دهد. بنابراین یك مدیر سازمان باید برای كاركنان خود رقابت هایی به وجود آورد كه آنها بتوانند موفقیت هایی به دست آورند و از این طریق عزت نفس خود را رشد دهند و احساس نمایند برای كارهای بالاتر شایستگی دارند. **منبع كنترل**: منظور از منبع كنترل اين است كه شخص تا چه اندازه برزندگي خود تاثير داشته باشد. **انعطاف پذيري:** انسان غير قابل انعطاف كسي است كه در عقايد و باورهاي خود انعطاف ناپذير است. **درون گرایی و برون گرایی** **رضایتمندي شغلی**: رضایتمندي شغلی عبارت است از یک حالت هیجانی مثبت که نظر شخصی کارکنان را درمورد کار خود یا جوحاکم در محیط کار منعکس می کند. عوامل محيطي در اتقاي سلامت انسان نقش اساسي و كليدي دارد و آلاينده هاي محيط كه از تنوع وگستردگي برخوردارند ممكن است هر سه بعد جسمي، رواني واجتماعي سلامت انسان را با خطر مواجه كنند. اين آلاينده ها زاييده فعاليتهاي روزمره و يا فعاليتهاي ويژه انسانها نظير علوم، فنون، صنايع وارتقاي سطح هستند كه روند توليد آنها گاه در علم و اراده انسان به صورت عمدي دخالت داشته، گاهي نيز ناشي از عدم آگاهي هستند. مديران يك سازمان به سبب مسئوليتي كه در مشاغل خود دارند بيش از ديگران در معرض حوادث استرس زا قرار مي گيرند و بدين دليل بايد بيشتر مراقب وضع عصبي و رواني خود باشند و با استرس مقابله كند. **ابعاد بهداشت روانی** **پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)** هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، \"با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال\" بدست میآید.\" برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و\...)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)\" نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد. **پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)** هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر \"دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و \...\" در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد. **پیشگیری نوع سوم** هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی \"خانوادگی ، اجتماعی و شغلی\" خود باز گردد. در واقع برنامههای این بعد با \"توانبخشی\" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند. **استرس** استرس، فرسودگي بدني يا عاطفي است كه براثر مسائل و مشكلات واقعي يا ذهني پديد مي آيد. در تعريف ديگري،استرس به مجموعه واكنشهاي عمومي انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پيش بيني نشده داخلي و خارجي اطلاق مي شود، بدين گونه كه هرگاه تعادل داخلي يا خارجي از ميان برود، استرس پديد مي آيد. برخلاف تصور، فشار رواني هميشه شامل حوادث ناخوشايند نيست بلكه مي تواند محصول موفقيتهاي خوشايند و مطلوب نيز باشد كه سازگاري مجددي را در فرد مطالبه مي كند.به عبارت ديگر شايد نكته اصلي در موفقيت هاي تنش زا نياز به انطباق و سازگاري مجدد است كه براي فرد ضرورت پيدا مي كند **استرس شغلي** :استرس شغلي را ميتوان جمع شدن عاملهاي استرس زا در وضعيتهاي مرتبط با شغل دانست كه بيشتر افراد نسبت به استرس زا بودن آن اتفاق نظر دارند. همچنين استرس شغلي به عنوان كنش متقابل بين شرايط كار و ويژگيهاي فردي شاغل، ميزان بيش از حد خواستهاي محيط كار و در نتيجه فشارهاي مرتبط با آن است كه فرد بتواند از عهده آنها برآيد نگراني افراد نسبت به كار، خانواده، فرزند، دوري اعضاي خانواده از يكديگر و جدايي از آنها، نگراني هاي مادران كارمند نسبت به وضع كودكان خود، احساس گناه از نرسيدن به فرزندان، انتظارات و توقعات سازمان از كارمندان، پيشرفت فناوري و نگراني و بيم از كهنه شدن معلومات و اطلاعات، مشكلات مديريت و توقعات كاركنان همگي موجب مي شود كه فرد از لحظه بيداري تا هنگام آرميدن، همواره دچار هيجان، تنش، نگراني و بيم ها و تمهيدهاي گوناگوني باشدكه منجر به فشار عصبي و رواني وي خواهد شد. قسمت عمدهاي از زندگي روزانه هرشخص صرف اشتغال به كار ميشود. فعاليتكاري از نظر سلامت رواني شخص فعاليتي مهم به حساب ميآيد و كار وسيلهاي است كه براي فرد استقلال ميآورد و رشد عزت نفس او را مساعد ميكند. نتايج پژوهش فريدمن و آرپن نشان داد كه خشنودي شغلي با شادكامي كلي ارتباط دارد. همچنين بررسي گچمن و سيلز نشان داد كه بهداشت رواني و اميد به زندگي طولاني با خشنودي شغلي رابطه دارد. متخصصان بهداشت و ديگر كساني كه مسئوليت بهزيستي و تندرستي سازمانهاي كار و حتي خود افراد را برعهده دارند، خود را به انجام كارهاي منظم و پيگير و طرحهاي حساب شده متعهد و پايبند مي دانند كه به اين ترتيب فشار هاي كار و زندگي را به حداقل ممكن كاهش دهند. ارتقاي بهداشت رواني محيط كار به عنوان يكي از مهمترين ابعاد توسعه و بهسازي منابع انساني در سازمان ها، اذهان بسياري را در كشورها متوجه خود كرده است. براي پيشرفت و رشد كشور در همه زمينه ها ابتدا بايد از نيروي انساني سالم و متفكر و خلاق استفاده كرد، زيرا استفاده از نيروي هاي سالم جسمي و فكري در مؤسسات اقتصادي، خدماتي، آموزشي و صنعتي در بالا بردن سطح بهره وري تأثير بسزايي دارد. عوامل متعددي همواره به عنوان منابع فشارهاي رواني (استرس) در محيط كار وجود دارند ، از قبيل عاملهاي محيطي و فيزيكي چون سروصدا، ازدحام ، نور و صوت نامناسب عاملهاي انساني چون تعارض با افراد ديگر ، عاملهاي سازماني چون تراكم كاري ، سياستگذاري نادرست و... در مقابل اين استرسها ( فشارهاي رواني) اگر شخص قادر به مقابله مؤثر با آنها نباشد ، دستخوش عوارض متعدد جسمي و رواني و رفتاري ميشود و طولاني شدن فشارهاي رواني ممكن است موجب كاهش رضايتمندي از شغل و منجر به فرسودگي شغلي شود كه پيامد آن كسالت ، بيتفاوتي و كاهش اثربخشي ، خستگي ، ناكامي و حتي دلسردي در شخص ميشود. فرسودگي شغلي نه تنها با بهداشت رواني يك شخص بلكه باميزان بهرهوري او نيز رابطه دارد. لذا آشنا شدن با روشهاي مقابله مؤثر با فشارهاي رواني (استرسها) و غلبه برفرسودگي شغلي ميتواند به ارتقاي بهداشت رواني و افزايش اثربخشي و بهرهوري نيروي انساني كمك كند. **ابعاد استرس** استرس را مي توان از دو جنبه مورد بررسي قرارداد: يكي تقاضاهاي محيطي و ديگري تقاضاهاي فردي، زماني كه موقعيت محيطي، اوضاع شرايط شغلي فرد را بسازد. اين موقعيت ها تامين كننده خواسته ها و توقعات فرد نبوده و باعث مي شود كه فرد واكنشهايي غير معمولي را در خود تجربه كند، حالت به وجود آمده را فشار رواني ناشي از شغل مي نامند. عوامل استرس زا گاه در درون شخص وجود دارد و نتيجه ساخت شخصيتي، وضع بدني، ترشح غدد و حساسيت دستگاههاي عصبي شخص است و گاه در بيرون فرد مانند اشكالات محيط سازماني با محيط اجتماعي است.اين عوامل به هر صورت كه باشد نتيجه اي يكسان دارد كه علائم آن آشفتگي رواني، تنش، اضطراب و نشانه هايي چون عرق كردن، لرزش دروني و افزايش تعداد ضربان قلب است. اين حالتها كه در نتيجه تغيير در وضع شيميايي خود و پايين افتادن قند خون (هيپو گليسمي) ايجاد مي شود پيامد هاي ديگري چون خستگي، افسردگي، سردرد، تاري ديد، آشفتگي ذهني،منفي گرايي، پريشان گويي، حساسيت، افسردگي و ناپايداري احساسي را موجب مي شود و گاه سبب بي خوابي ناراحتي عصبي و رواني فرد مي شوند. موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی NIOSH مؤسسه ای مسئول انجام تحقیقات و ایراد توصیه هایی برای جلوگیری از بیماری ها و صدمات ناشی از کار است. از اینرو، این مؤسسه اقدام به تحقیق و تفحص در رابطه با جوانب روانشناسی امنیت و سلامت شغلی، از جمله استرس در محل کار، نموده است. این مؤسسه برای بررسی بهتر استرس های کار در جامعه مدرن امروزی، تاثیر استرس بر سلامت و امنیت کارمندان و کارگران، و راه های کاهش استرس در محل کار، همگام با صنعت، کار و دانشگاه ها کار می کند. یکی از فعالیت های برنامه تحقیقاتی این مؤسسه در این رابطه، ، مطلع کردن سازمان ها برای کاهش این تهدید از طریق ابزارهای آموزشی و ارائه گزارشی برای سلامت و امنیت شغلی می باشد. گزارش این مؤسسه عنوان می کند که استرس کاری هم نتیجه خصوصیات فردی کارمند یا کارگر و هم موقعیت و شرایط کاری است. اما دیدگاه های مختلفی وجود دارد که چه چیز می تواند دلیل اصلی و اولیه استرس کاری باشد: خصوصیات فرد--- طبق یک مکتب فکری، تفاوت در شخصیت و شیوه سازگاری فرد، مهمترین مسئله در ایجاد استرس کاری در افراد است. از اینرو، چیزی که برای یک کارمند استرس زا است، ممکن است برای کارمندی دیگر مشکل ساز نباشد. این دیدگاه استراتژی های پیشگیرنده ای را به دنبال داشته است که متمرکز بر کارمندان و راه هایی برای کمک به آنها برای سازگاری با موقعیت های مختلف شغلی است. موقعیت و شرایط کار--- طبق شواهد علمی، برخی شرایط و موقعیت های کاری برای اکثر افراد استرس زا است. شواهد موجود از تحقیقات جدید، شرایط و موقعیت محل کار را در استرس افراد بسیار پرتاثیر نشان داده و تجدید دیزاین و نوسازی محیط های کاری را یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرنده دانسته است. هر دو دیدگاه، راه هایی را برای پیشگیری از ایجاد استرس در محیط های کاری عنوان می دارد، اما NIOSH، دیدگاه دوم را مؤثرتر دانسته و اعتقاد دارد که شرایط محیط کار تاثیر بیشتری بر ایجاد استرس دارد. گرارش این موسسه شرایطی را عنوان می کند که در آن احتمال ایجاد استرس در کارمندان بسیار زیاد است که این موقعیت ها عبارتند از: طرح وظائف و مسئولیت ها--- حجم زیاد کار، کم بودن ساعات استراحت، ساعات طولانی و خسته کننده کار، و کارهای روتین و معمولی که هیچ نیازی به مهارت های کارمند ندارد. شیوه مدیریت--- ضعف ارتباطات در شرکت یا سازمان و فقدان سیاست های خانواده دوستی روابط میان فردی--- محیط اجتماعی غیر پشتیبان نقش های کاری--- توقعات شغلی نامشخص و متناقض؛ مسئولیت های بیش از اندازه نگرانی های کاری--- ناامنی شغلی، فقدان موقعیت پیشرفت و ارتقاء شرایط محیطی--- شرایط ناخوشایند و گه گاه خطرناک مثل ازدحام جمعیت، سروصدا، آلودگی هوا، فقدان تکنولوژی ایمنی و راحتی کار استرس با کار بيشتر درمان مي شود. ممکن است بگوييد: بله، من در حال حاضر کمي عصبي هستم چون از کار عقب افتاده ام، اگر مدتي حسابي کار کنم و اين عقب ماندگي جبران شود، مشکل حل خواهد شد. اما نه، چنين نخواهد شد زیرا: 1.استرس محل کار در اثر عقب ماندن از روند کاري ايجاد نمي شود. بلکه به احساس شخص درباره اين عقب ماندگي مربوط است. 2.در بسياري از مشاغل، کارکنان تقريبا هميشه از برنامه عقب هستند زيرا کارشان بسيار زياد است و انجام دادن تمام وظايف به نيروي کار بيشتري نياز دارد. اگر در زماني محدود براي انجام شدن مقدار زيادي کار يا رساندن پروژه به زمان تحويل، سخت کار کنيد اشکالي ندارد. اما در بسياري از مواقع اين فشار کار موقت تبديل به يک استاندارد جديد مي شود. پس راه حل کار بيشتر براي رسيدن به استاندارها نيست زيرا در بسياري از محيط هاي کاري چنين عملي غير ممکن است. راه حل اين است که درباره کاري که تمام کرده ايد احساس خوبي داشته باشيد و به خاطر کار ناتمام خود عصبي نشويد. اين گفته به اين معنا نيست که به کار اهميت ندهيد، بلکه منظور اين است که بدانيد عصبي شدن از کارايي شما خواهد کاست، کار کمتري انجام خواهد شد و شما عصبي تر مي شويد. بايد اين چرخه بيمار را بشکنيد. (رابرت،1996) در مجموع ميتوان فاکتورهاي استرس آور مهم در محيط کار را به پنج گروه عمده تقسيم کرد که عبارتند از: \- محيط فيزيکي کار: ميزان سر و صدا، وضعيت دماي محيط، شرايط محل کار از نظر ميزان نور. \- ماهيت خود شغل: شغلهايي که با خلاقيت همراهند يا آنهايي که با آموزش به ديگران همراهند با رضايت بيشتري همراه است. در شغلهايي که با مهارت کم همراهند و کارهاي يدي، رضايتمندي کمتر است. \- زمان کار: ساعات کاري، شب کار بودن، نوبت کاري، همه در ميزان استرس وارد بر فرد مؤثرند. \- نقش کارکنان: ميزان دخالت افراد در کاري که انجام ميدهند و تصميماتي که گرفته ميشود اهميت دارد. روابط بين افراد، خشونت و نزاع مهم است. \- عوامل سازماني: شامل ثابت بودن شغل، آموزش حين کار، هدفمندي. وجود هريك از شرايط استرس آور در محيط كار كه در بالا به آنها اشاره شد ميتواند منجر به بروز مشكلات جسمي، رواني و رفتاري در فرد شود. حتي ممکن است به بستري شدن فرد در بيمارستانهاي روانپزشکي منجر شود. مشكلات جسمي: به عنوان مثال فشار خون بالا، بيماري هاي مزمن جسمي، حوادث و \... مشكلات رواني: نظيرافسردگي، اضطراب، اختلالات حافظه، پرخاشگري و يا اختلال در خواب و\.... مشکلاتي رفتاري در هنگام انجام کار نظير ارائه کار ضعيف، کارگريزي، اعتياد به مواد يا داروها و \.... **علائم و نشانه های استرس شغلی چیست** عوامل ایجاد استرس در محل کار وقتی شما احساس خستگی در محیط کار داشته باشید، اطمینان خود را از دست می دهید و ممکن است تحریک پذیر شده و یا ترجیح دهید که کمتر در محیط کارتان حضور داشته باشید. این مسأله بر عملکرد شغلی شما تاثیر منفی گذاشته و در نتیجه، باز خوردهای مثبتی را که پیش از این در محیط کارتان دریافت می کردید، کاهش می یابد. بنابراین شناخت علائم اولیه استرس شغلی مهم است. این **علائم** عبارتند از: احساس اضطراب، افسردگی، زود رنجی، کاهش تحمل و تحریک پذیری بی تفاوتی و عدم انگیزه در محیط کار و کاهش مسئولیت کاری اشتغال ذهنی مکرر با مسائل شغلی و تنش بدنبال آن احساس نا خوشایند در محیط کار بدخوابی خستگی عدم تمرکز مناسب خستگی عضلانی و سردرد مشکلات گوارشی منزوی شدن و قطع روابط اجتماعی استفاده از سیگار، الکل و سایر موارد برای آرامش بیشتر **چرا باید کارفرمایان نگران استرس های کاری باشند** استرس و فشار روحی واقعه ای کاملاً طبیعی است. اما، با افزایش نیازهای زندگی کاری و شخصی، استرس در محل کار مشکلی است که ممکن است نتایج جسمی، فکری و مالی هم برای کارفرما و هم برای کارمندان به دنبال داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که کار توام با استرس و محیط های کاری پر استرس موجب افزایش غیبت، دیرکرد و تمایل کارمندان به ترک شغلشان، خواهد شد، که همه ی این موارد تاثیر منفی بر موفقیت شرکت می گذارد. کارفرمایان، مدیران، ناظران، و صاحبان شرکت، دلایل زیادی برای توجه به میزان استرس کارمندانشان دارند. **1-نتایج مالی** کارمندانی که استرس و فشار زیادی را تحمل می کنند، از مرخصی های استعلاجی بیشتری استفاده می کنند و نسبت به کارمندان راضی و خشنود، احساس ناتوانی بیشتری می کنند.کارمندان ناخشنود و ناراضی معمولاً پس از اینکه مبلغ زیادی روی آموزش آنها سرمایه گذاری می شود، کار را ترک می کنند و این مبلغ باز باید روی یک کارمند جدید سرمایه گذاری شود. استرس کاری بازدهی و بهره وری کار را نیز کاهش می دهد.اشتباهات انجام گرفته توسط کارمندان پراسترس باعث تولید محصولات مشکل دار و ناقص می شود که یا به فروش نمی رسند، و یا بعد از فروش مورد اعتراض و دادخواهی خریداران قرار می گیرند. **2- نتایج احساسی** کارمندان پراسترس ممکن است دچار افسردگی یا عصبانیت شوند. با افزایش میزان استرس آنها، مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر در آنها افزایش می یابد که خود مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت. **3-نتایج امنیتی** افرادی که استرس بسیار زیادی را متحمل می شوند، توجه کمتری به انجام کار خود دارند و احتمال این وجود دارد که در اثر غفلت به تجهیزات کاری، خودشان یا دیگران آسیب برسانند.در موارد شدیدتر، استرس ممکن است منجر به خشونت یا آسیب رساندن، یا حتی اقدام به قتل کارفرما یا سایر همکاران فرد شود. **تاثیرات استرس کار بر سلامتی** طبیعت کار با سرعت گردباد در حال تغییر است. وقتی الزامات یک کار با توانایی ها، منابع، نیازهای کارمند جور نباشد، نتایج زیان آور جسمی و احساسی برای او به دنبال خواهد داشت. گزارش عنوان می کند که: \"اختلالات مزاج و خواب، اختلالات گوارشی، و سردرد، و اختلال در رابطه فرد با خانواده و دوستان نمونه هایی از مشکلاتی است خیلی سریع رشد کرده و به وفور دیده می شود. تشخیص این علائم اولیه استرس کاری بسیار آسان است. اما تاثیر استرس کاری بر بیماری های مزمن دشوارتر است، چون رشد بیماری های مزمن زمان بسیار طولانی تری می برد و ممکن است تحت تاثیر عواملی غیر از استرس هم قرار بگیرند. (ستوده ،1379**)** NIOSH گزارش می دهد که شواهد نشان می دهد که استرس در محل کار نقش بسیار مهمی در انواع مختلفی از بیماری ها و مشکلات مربوط به سلامتی دارد، به ویژه: -بیماری های قلبی-عروقی -مشکلات عضلانی-اسکلتی -اختلالات روحی و روانی **راهکار های مقابله با استرس** **پيشنهاداتي براي کارفرمايان:** \- فراهم کردن امکانات کافي جهت مشاوره و درمان مشكلات كاركنان \- ارتقاء مهارتهايي مثل کنترل خشم، غلبه بر استرس، ارتباطات بين فردي و جرأت مندي و\... ، از طريق برقراري دوره هاي آموزشي \- تلاش براي اضطراب آور نبودن محيط كار \- ايجاد جو صميميت، همدلي، صداقت، همكاري و احترام متقابل در محيط كار \- فراهم کردن فرصتهاي برابر شغلي براي کارکنان \- پرهيز از تعيين زمانهاي نامتناسب با حجم كار \- دادن آزادي عمل به افراد در حدي که بتوانند تغييراتي در شرايط محيط كار ايجاد كنند **پيشنهادات و راهکارهايي براي کارکنان:** \- از بيشترين مقدار تنفس (و استراحت) در يك روز كاري بهره ببريد: حتي ده دقيقه استراحت، به ديدگاه ذهني شما طراوت ميبخشد. قدري پيادهروي كنيد، با همكارتان پيرامون مسائلي غير از شغل صحبت كنيد. چشمايتان را به آرامي ببنديد و چند نفس عميق بكشيد. -استانداردهاي قابل قبولي براي خود و ديگران در نظر بگيريد: انتظار كمال مطلوب را نداشته باشيد. با كارفرما در مورد وضعيت شغلي خود صحبت كنيد. مسئوليتها و معيارهاي كاري شما، دقيقاً بازتاب آن چيزي است كه انجام ميدهيد. كار گروهي به منظور ايجاد تغييرات لازم نه تنها براي سلامتي جسمي و رواني شما مفيد است بلكه روي هم رفته خلاقيت سازمان را نيز بالا ميبرد. \- در صورت بروز علائم ، براي مشاوره و درمان مراجعه نمايند. \- يادگيري مهارتها باعث افزايش ميزان تطابق آنها با محيط کار ميشوند که اين مهارتها شامل کنترل خشم، غلبه بر استرس، ارتباطات بين فردي و جرأت مندي و \... هستند. **كاهش استرس با نوشیدنیهای شیرین** نتایج تحقیقات جدید دانشمندان حاکی از آن است که مصرف نوشیدنیهای شیرین عصبانیت و استرس را در افراد کاهش میدهند. ، مصرف نوشیدنیهایی شیرین همچنین به افراد کمک میکند کمتر عصبانی شده و با دیگران مشاجره و درگیری داشته باشند. افزایش انرژی ناشی از مصرف شکر به مغز این امکان را میدهد که کنترل خود را در برابر محرکها حفظ کند، این بدان معناست که افراد میتوانند خود را هنگام استرس نسبت به نشان دادن عکسالعملهای ناگهانی و بیاختیار کنترل کنند. **شکلات تلخ استرس را کاهش میدهد** این تحقیق از سوی دانشمندان مرکز تحقیقات سنتل در سوئیس انجام گرفته ?