تاریخ معاصر افغانستان PDF
Document Details
Uploaded by TrustworthyRhenium493
Kardan University
سید سرور هاشمی
Tags
Summary
This document details the modern history of Afghanistan, focusing on the evolution of the term "modern history" and its application to the country's context. It examines various perspectives on the starting point of modern Afghan history, particularly exploring the role of figures like Ahmad Shah Abdali and Mirowis Hotaki.
Full Transcript
تاریخ معاصر افغانستان ترتیب :سید سرور هاشمی اصطالح تاریخ معاصر: اصطالح تاریخ معاصر یک مقوله جدید است و در مورد مبدا و این که از کجا باید شروع گردد اختالف وجود دارد. مورخین و نویسندگان واقعات و حادثات بزرگ...
تاریخ معاصر افغانستان ترتیب :سید سرور هاشمی اصطالح تاریخ معاصر: اصطالح تاریخ معاصر یک مقوله جدید است و در مورد مبدا و این که از کجا باید شروع گردد اختالف وجود دارد. مورخین و نویسندگان واقعات و حادثات بزرگ کشورهای خود را بهحیث مبدا آن انتخاب میکنند. مورخان سابق تاریخ را به سه بخش تقسیم کردند(.تاریخ قدیم ،قرون وسطی و قرون جدید). قرون وسطی از (476م) که روم غربی به دست بربرها سقوط کرد آغاز و با فتح مرکز روم شرقی قسطنطنیه (اسالمبول یا استانبول کنونی) توسط عثمانی ها صورت گرفت. در 1453میالدی ( 857ه.ق) به پایان رسید. ادامه... نظر عمومی بود که باید قرون جدید بعد از سقوط مرکز روم شرقی آغاز گردد. اما تحلیلگران ماهر واقعات تاریخ به دو دلیل این نظریه را تایید نمی کردند. .1جهان مسیحیت سقوط روم شرقی را به دست مسلمانان یک ضربه در مقابل مسیحیت میدانستند و این را نمیپسندیدند که آغاز قرون جدید را با یک نهضت همردیف بود.با این سقوط ربط بدهند. .2اکثر تاریخ دانان قرون جدید تحت تاثیر احساسات سمتی آمده و وقایع بزرگ محالت خویش را آغاز قرون جدید می شمردند. مثال :ایتالیاییها طلوع نهضت رنسانس را که از همان جا سر برآورده و آن هم تاریخ مشخص ندارد ،انتهای قرون وسطی و مبدا قرون جدید می شمارند. ادامه... آلمانیها مبدا قرون جدید را با اصالحات مذهبی در آلمان ربط می دهند. انگلیس ها آغاز قرون جدید را با انقالب صنعتی کشور خویش ربط میدهند. فرانسویها آغاز قرون جدید را با انقالب فرانسه ارتباط می دهند. اکثر تاریخ دانان انقالب فرانسه را که در سال (1789م) شکل گرفت و در تحوالت بزرگ غرب و حتی شرق حیثیت مادر را دارد آغاز تاریخ معاصر میدانند. آغاز تاریخ معاصر افغانستان تاریخدانان افغانستان مبدا تاریخ معاصر را از نیمه دوم قرن هژده قبول نموده اند. این وقتی است که بنیاد امپراطوری افغانستان توسط احمدشاه ابدالی گذاشته شد. از نظر نویسنده کتاب آغاز تاریخ معاصر افغانستان ابتدای قرن هژده میالدی است.چرا که برای نخستین بار کشور ما توسط قزلباشان صفوی، ده ها سال تحت اشغال قرار داشت توسط قیام ملی مردم افغانستان به رهبری میرویس هوتکی کشور را از سلطه آنان نجات داد. میرویس هوتکی حاکمیت ملی را در کشور حاکم ساخت و بساط صفویهای را از قلمرو افغانستان برچید. موقعیت تاریخی افغانستان کشوری در آسیای جنوبی ،دریای جیحون در شمال ،افغانستان را از آسیایمرکزی جدا میکند. از جنوب به واسطه بلوچستان به بحر عرب(دریای عمان) متصل است.رود سند در شرق افغانستان قرار دارد. در جبهه غرب بهواسطه والیات بلوچستان ،سیستان و خراسانرضوی کنونی با ایران وصل است. حدود طبیعی و تاریخی کشور به طور دایم به حدود سیاسی آن منطبق نبوده است. برای اولین بار دولتی که حدود سیاسی را با حدود طبیعی منطبق ساخت دولت ابدالی در قرن هژده بود. با انحطاط دولت ابدالی و استقرار دولت محمدزایی در قرن نوزدهم حدود کشور مخصوصا از جبه شرق و جنوب قیچی شده رفت تا شکل کنونی اختیار نمود و از سواحل بحر و رود سند عقب زده شد و محاط به خشکه گردید. ادامه... در دوره شاه محمود ابدالی در سال 1218ه.ق (1803م) قسمتی از خراسان شمال غربی به دست حکومت قاجاری فارس افتاد. قلعه اتک در کنار سند در سال 1812م به حکومت سک پنجاب گذاشته شد. در دوره محمدزاییها: -والیت کشمیر در 1819م به دولت پنجاب ملحق شد. -والیت دیره غازی خان در سال 1821م به پنجاب گذاشته شد. -والیت دیره اسماعیل خان در سال 1821به دست سک افتاد. -والیت پشاور را در سالل 1843م سک اشغال نمود. -والیت بلوچستان را در سالهای 1876 -1845م حکومت انگلیس تصرف کرد. -والیت مرو را در سال 1884م دولت روسیه تزاری گرفت. خراسان و تبدیل نام آن به افغانستان آریانا :قدیمیترین نام افغانستان که از عهد اویستا (هزار سال قبل از میالد) تا قرن پنجم میالدی در طول یک و نیم هزار سال بر این مملکت اطالق می شد نام آریانا بود که مفهوم مسکن آریا داشت. در اویستا این نام به شکل ایریانا ذکر گردیده که در مقابل نام توریانا قرار داشت. خراسان :در تاریخ قدیم حداقل زمان فتوحات مسلمانان به سمت شرق به نام خراسان مشهور است که به معنی محل آفتاب برآمد شناخته میشد. این نام بعد از قرن سوم میالدی پیدا شد و از قرن پنجم میالدی تا قرن نوزدهم مسیحی در طی یک و نیم هزار سال نام مملکت افغانستان به شمار می رفت. ادامه... افغانستان :در قرن نوزدهم میالدی خراسان جای خود را به اسم تازه (افغانستان) گذاشت. وضعیت عمومی افغانستان در قرن شانزدهم تا ابتدای قرن 18میالدی در این مدت سه همسایه افغانستان این کشور را زیر حمالت سنگین خود قرار داده بودند.قزلباشان صفوی از سمت غرب ،هندوستان بابری و یا مغولی از سمت شرق و اوزبیک های شیبانی از شمال. شخصی موسوم به شیخ صفیالدین اسحاق در شهر اردبیل واقع در آذربایجان در شمال ایران مسند طریقت داشت و گروهی از مریدان را دور خود جمع کرده بود.هر چند او مرد شافعی مذهب بود ولی جانشینانش مذهب شیعه امامی اختیار کردند و در تشکیالت نیمه سربازی بنام ترویج مذهب به هوای ریاست برخاستند. در سال 1503م اسماعیل صفوی بقایای سلسله ترکمانان را درهم شکسته و عنوان پادشاهی اختیار کرد.هفت سال بعد با محمد شیبانی روبرو شد او را هم مغلوب ساخت و بخشی بزرگی از خراسان را فتح کرد و از جمله شهر هرات صفویان را مسلم شد. ادامه... مرد ممتاز دیگری که از این منطقه برخاست ظهیرالدین محمد بابر بود او پس از یک سلسله جنگ ها از رود آمو گذشته با خراسان آمد و پایتخت اش کابل انتخاب کرد. بابر به حکومت کابل بسنده نکرده و به تسخیر هندوستان برخاست و پس از چند لشکرکشی به هند دهلی و آگره را فتح کرد و دولتی به اسم مغولی هند را بنیاد نهاد. قندهار و نقش آن در تحوالت سیاسی و اجتماعی کشور این شهر در اثر تهاجمات چنگیز و تیمور به کلی ویران شد و چندی بعد شهر قندهار در نزدیکی رودخانه ارغنداب جانشین آن شد. نام قندهار برای نخستین بار در عصر ملوک کرت (قرن سیزدهم میالدی) در تاریخ روضت الصفا ذکر گردید و بعد از آن به عنوان پایتخت یکی از شاخه های احفاد تیمور حیثیت یکی از بالد عمده این خطه را حاصل کرد. در بین سال های 1708-1522م قندهار مجموعا بیش از 50سال در تصرف پادشاهان دهلی و یک صدوسی سال در اختیار سالطین صفوی بود. در این مدت تحوالت بزرگ سیاسی و اجتماعی رونما شده و غلجاییان و ابدالی ها از سمت های شمال ،جنوب و غرب به این شهر سکونت اختیار کردند. صفوی ها و افغان ها در نظام اجتماعی ابدالی و غلجایی که خاصیت قبیلوی و فیودال داشت با وصف سلطه اجنبی اعضای قبایل از خانها و ملک هایشان اطاعت می کردند. شاه عباس صفوی مقرر کرد که حکام ایرانی اجراات شان را توسط روسای قبایل که بعد از این کالنتر نامیده میشدند انجام دهند. اولین کالنتر قبیله ابدالی که در تاریخ ثبت شد بنام ملک سدو بود که مربود به عشیره پوپلزی (ابدالی) می باشد. دولت خان سدوزایی کالنتر قبیله ابدالی که از احفاد سدوخان بود با اتکا با نفوذ قومی از اطاعت والی صفوی در قندهار سرباز زد و اوضاع در آن منطقه مختل شد. دربار اصفهان تصمیم گرفت تا برای سرکوب دولت خان حکمران سختگیر در قندهار تعیین کند و یک نفر که به نام گیورگی که به قساوت قلب ادامه... گرگین خان بعد از آن امیرخان معروف به میرویس از سران غلجایی را منحیث کالنتر تمام پشتون ها قندهار اعم از غلجایی و ابدالی مقرر کرد. میرویس خان که دربین قوم به حاجی میرخان شهرت داشت پسر شاه عالم خان هوتک بود و اجداد او در بین قبیله شان مقام خانی داشت. میرویس خان یک شخص خردمند مدبر و محترم و به عزت و آسایش پشتون ها سخت پابند بود.و از اینکه گرگین خان یک شخص ستمکار بود به چشم نفرت میدید و تحریک برضد او آغاز نمود. گرگین از این قضیه اطالع حاصل کرد و میرویس را از مقام کالنتری عزل و به اصفهان تبعید کرد تا دستش از قندهار کوتاه شود. ادامه... میرویس خان با جمعی از مخالفان گرگین به دربار فارس راه یافت تا دیدگاه شاه فارس را نسبت به گرگین عوض کند.سپس به عربستان سفر کرد و باعلمای عرب مالقات کرد تا علیه فارس و گرگین مسیحی بر مسلمانان خراسان مسلط شده بودند فتوای جهاد به دست آورد. وقتی دوباره به اصفهان آمد توانست شاه فارس را متقاعد کرده و سپس با صالحیت بیشتر وارد قندهار شد. جنگ تن به تن و غلبه میرویس گرگین خان از بازگشت میرویس به قندهار به تشویش بود بنا با او از صالحیت بیشتر و از سازش کار گرفت و سپس به خواستگاری دختر میرویس به بچه اش رفت. در همین دوران بلوچ ها و کاکر ها به دولت صفوی یورش بردند و با همه سربازان گرگین شکست دادند.صفوی های که با این شکست روحیه شان را از دست داده بودند حکومت قندهار را به میرویس تسلیم دادند. میرویس اولین حکمران قندهار 1715-1709م نظر به موقعیت میرویس سران قبایل غلجایی او را به رهبری خود انتخاب کردند و صالحیت اداره اموراولین دولت نو تشکیل افغان ها در قندهار را به وی سپردند. در این زمان حمالت فارسیها بر ضد میرویس ادامه داشت اما به جایی نرسید. میرویس بعد از آخرین مصاف با فارسها در سال 1715م به سن 41 سالگی در قندهار وفات یافت و در منطقه کوهکران در غرب شهر قندهار مدفون گردید. میرعبدالعزیز برادر میرویس -1715 1716م بعد از وفات میرویس سران غلجایی برادر محسن میرویس را رییس دولت انتخاب کردند. میرعبدالعزیز که شخص صلحجو و راحت طلب بود بار دیگر با صفوی ها رابطه برقرار کرد و سلطنت حسین صفوی را بپذیرد.بدان شرط که از مردم قندهار مالیات نگیرد. این کار واکنش های تند سران غلجایی مواجه شد که بعد از آن محمود برادرزاده میر عبدالعزیز در قصر نارنج که محل حکومت قندهار شمرده می شد ،کاکایش را دستگیر و به قتل رساند و با موافقت قوم غلجایی زمام حکومت را به دست گرفت و مسمی به شاه محمود شد. تشکر