تاريخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی (PDF)
Document Details
Tags
Summary
این سند بحثی در مورد تاریخچه روابط انسانی و نقش آن در مدیریت است. نویسنده به نظرات مختلف و تاریخچه روابط انسانی در سازمان ها پرداخته است. همچنین جایگاه انسان در مدیریت را تشریح کرده و تاریخچه مدیریت در تمدن های باستانی مانند سومر و مصر را بررسی کرده است.
Full Transcript
فصل اول تاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی هدف کلی آشنایی با تاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی در مدیریت سازمانها. اهمیت و توجه به انسان ،روابط انسانی و نقش غیرقابل انکار آن در جهت پیشبرد و تحقق اهداف سازمانها و جوامع امروزی بر کسی پوشی...
فصل اول تاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی هدف کلی آشنایی با تاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی در مدیریت سازمانها. اهمیت و توجه به انسان ،روابط انسانی و نقش غیرقابل انکار آن در جهت پیشبرد و تحقق اهداف سازمانها و جوامع امروزی بر کسی پوشیده نیست.ارزش این جایگاه به احدی است که بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت ،مدیریت را علم ،هنر بافن برقراری روابط با انسان ها معرفی کرده اند و در همه مکاتب تاکید ویژه ای بر انسان و روابط انسانی و ارتباط صحیح و اصولی ،توام با اخالق حسنه و حفظ کرامت انسان در تمامی سطوح شده است. گرچه می توان گفت که روابط انسان ها از آغاز تمدن بشری وجود داشته و پیوسته همراه سیستم های گسترده اقتصادی و اجتماعی یک نظام روابط انسانی موجود بوده است ،ولی از نظر عملی ،دانش روابط انسانی پدیده ای جدید و تازه به شمار می رود.در این رابطه مدیران می بایست دیدگاه های مختلف در زمینه مدیریت و روابط انسانی و ارزش های حاکم بر آن را شناخته و پس از شناخت و بررسی خصوصیات و ویژگی های آن جهت تحقق و عینیت بخشیدن به آن اقدام کنند به طور کلی مسیر تحول و تکوین دانش روابط انسانی خود یاری دهنده ای است و از اتالف وقت ،اشتباه ها و شکست هایی که در مورد ثابت نمودن فرضیات علمی به بود ،جلوگیری می کند و فقط آن دسته از نتایجی را که به طور مستدل وروابط انسانی در سازمانهای آموزشی منطقی در علم کاربرد دارند ،مورد استفاده قرار می گیرند. بر این اساس هدف از این فصل بررسی جایگاه انسان و روانه بررسی علم مدیریت روابط انسانی از گذشته دور تا به حال می باشد و روابط انسانی ،همچنین بزرگترین 1 دارایی هر رفت در سیستم های فنی شیوه های انسان ،سرمایه نهفته و جایگاه انسان از نظر فالسفه انسان به لحاظ برخورداری از قدرت اندیشه ،خالقیت و نوآوری بزرگترین سازمانی محسوب می شود ،چرا که هر گونه بهبود و پیشرفت در سیس سازمانی توسط انسان صورت می گیرد.توان فکری و اندیشه های انسان سرمایه نهفته و بالقوه یک سازمان محسوب می شود هر سازمان و مدیریتی که بتواند از این سرمایه های نهفته و نامشهود بیش استفاده را بکند ،به همان اندازه امکان رشد و توسعه آن مسیر خواهد شد دیگر ،روابط انسانی یکی از نیازهای فرامرتبه ای انسان ها به شمار می رود که ریشه و فطرت بشری دارد.با نگاهی به تاریخ و مکاتب و نظرات مختلف فیلسوفان دیدگاه های متفاوتی راجع به انسان وجود دارد که در این میان می توان به مكاتب زیر اشاره نمود عموما اندیشمندان و فالسفه قدیم ،از جمله بوعلی سینا جزء فيلسوفان "مكتب اصحاب عقل " محسوب می گردند ،چرا که اعتقاد داشتند عقل ،یعنی قوه تفکر و مشهود بیشترین اندیشیدن ،آنها معتقدند انسان کامل یعنی انسان حکیم . در مقابل این مکتب ،مکتب دیگری در باب انسان کامل ،مکتب عرفان است که کمال انسان را در عشق به ذات حق میداند. طرفداران این مکتب معتقدند که سخن ،سخن فکر نیست ،سخن عقل نیست سخن استدالل نیست ،بلکه سخن روح انسان است در کنار این مکاتب ،مکتب دیگری در باب انسان کامل وجود دارد که نه بر عقل تکیه دارد و نه بر عشق ،بلکه فقط بر قدرت تکیه دارد و معتقد است انسان کامل، یعنی انسان مقتدر و کمال یعنی قدرت (جهانبگلو ،رامین .)۱۳۸۶ جایگاه انسان در مدیریت اسالمی 2 از نظر مکتب اسالم و قرآن ،انسان موجودی است که از جهانی برتر به این کره اني برتر به این کره خاکیتاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی ۳کرده و او را اشرف مخلوقات می داند ،انسان موجودی است که تمام هستی در او جام شده به طوری که صدرالمتالهین در اسفار می فرماید که انسان ،نمونه ای از مجموعه اسفل السافلین تا اعلی علیین است (عادل نژاد ،سلیم)۱۳۸۷ ، قرآن انسان را اشرف مخلوقات می داند که به چند مورد آن اشاره می شود -١خلیفه خدا در زمین -۲دارای فطرت خداشناسی -۳دارای بیشترین ظرفیت علمی - ۴دارای سرشت مادی و معنوی - ۵دارای شخصیت مستقل و مسئولیت پذیر - ۶برترین مخلوقات -۷اختصاص نعمت ها به انسان با توجه به تعریف قرآن از انسان ،مهمترین نکته ای که در مدیریت وجود دارد این است که مدیران باید انسان ها را با توجه به ظرفیت های بالقوه و بالفعل أو بشتاشند تا بتوانند از ظرفیت های مثبت آنان در جهت تکامل و برقراری روابط مناسب انسانی در سازمان ها جهت افزایش کارائی بهره گیری نمایند. بررسی سیر تحولی مدیریت روابط انسانی در سازمان ها از منظر اندیشمندان علم مدیریت با نگاهی به سیر تحول مدیریت و دستاوردهای حاصل از هر کدام از آنها می توان اذعان داشت که انسان از اولین روزهای خلقت با مفهوم مدیریت آشنا شده است.به 3 عبارتی مهارت مدیریت در عملکردهای انسان قابل شناسایی بوده است.زمانی که بشر به زندگی اجتماعی روی آورده ،اندیشه مدیریت را نیز در زندگی خود وارد کرده است.مدیریت به عنوان یکی از فعالیت های اجتماعی بشر ،سابقه ای بس دیرینه دارد ،بررسی تاریخ ملل باستانی مانند مصر ،چین ،ایران ،روم و یونان نشان میدهد بدون وجود ریزی دقیق امکان اداره امپراطوری های عظیم در این سرزمینها وجود نداشته است.گرچه می توان گفت که مدیریت روابط انسانی از آغاز تمدن بشری وجود داشته است ولی از نظر عملی ،دانش روابط انسانی پدیده ای جدید و تازه به شمار می رود. همچنین بررسی مسیر تحول و تکوین دانش روابط انسانی خود است که منجر می شود نقد آن دسته از نتایجی را که به طور مستدل و روابط انسانی کاربرد داشته و به نتایج مطلوب منجر شده ،به کار گرفته شود بر این اساس در این قسمت به طور اجمال به بررسی علم مدل از گذشته ای دور تا حال می پردازیم مدیریت در دوران سومری ها سازمان ملوک الطوایفی ،در امپراتوری سومری ،وسبة حفظ نظام اجتماع بود.شاه بی جنگ به سرداران شجاء خود قطعات بزرگی از اراضی را می بخشید و آن زمینه پرداخت مالیات معاف می کرد و این سرداران در مقابل موظف بودند امنیت راو ابواب جمعی خود حفظ کنند و هر اندازه که شاه نیازمند است سرباز و سازوبرگ بدهند.در آمد دولت نیز از مالیات های جنبی که در انبارهای شاهی ذخیره و تأمین می شد به مصرف حقوق کارمندان و کارگران دستگاه دولتی می رسید. 4 عالوه بر این در دستگاه شاهی و دستگاه زمینداران ،یک رشته از قوانین وجود داشت که وقتی اور ۔ انگور و دونگی دست به تدوین احکام و قوانین اور زدند، سوابق فراوانی برای آنها فراهم شده بود.از همین سرچشمه ها بود که حمورابی قانون نامه معروف خود را استخراج کرد و به یادگار گذاشت. البته این قوانین از قوانینی که پس از آنها آمده ،ناقص تر و ساده تر است ولی شدت و قساوت آنها نیز به همین ترتیب کمتر است در قانون سومری از روابط بازرگانی سخن رفته ،برای وام گرفتن شرایطی گذاشته شده ،و ترتیب قرارداد بستن و عقود مختلف و خریدوفروش و قبول کردن فرزند و و مشخص شده است. مجالس محاکمه و داوری در معبدها تشکیل می شد و داوران معموال کاهنان معابه بودند ،ولی برای دادگاههای عالی تر قاضیان متخصص برگزیده می شدند. بهترین چیزی که در قانون سومری مشاهده می شود آن است که کار به صورتی به که حتی المقدور ،مردم از مراجعه به محکمه خودداری کنند.به این معنی که هر در ابتدای امر به داوری عمومی مراجعه می شده ،و او به طرفین دعوی تکليف می کرد است که بیش از آنکه به حکم قانون توسل جویند ،دعوای میان خود را از راه دوستانه حل کنند. اور -انگور قانون نامه خود را به نام «شمش» ،خدای بزرگ ،بین مردم منتشر اخت زیرا فرمانروایان به زودی دریافته بودند که توجه به دین ،فواید سیاسی فراوانی برای اداره کردن کشور دارد و آنگاه که فایده خدایان از این لحاظ بر آدمی مکشوف شد ،تعداد آنان افزایش یافت تا آنجا که هر شهر و ایالت و هر گونه از فعالیت های بشری برای خود خدای مدبر الهام دهنده خاص پیدا کرد (دورانت، ،۱۳۷۲ج .)۱۵4 :1 5 مصر قدیم در مصر قدیم قوانین مدنی و جنایی بسیار ترقی کرده بود.از زمان سلسله پنجم، برای مالکیت خصوصی از جمله تقسیم ارث ،قوانین مفصل و دقیقی وجود داشت. مردم در آن زمان نیز مانند امروز ،همه در برابر قانون مساوی بودند. قدیمی ترین سند قانونی جهان ،که اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود، اظهارنامه ای است که درباره قضیه ای از قضایای پیچیده ارث به محکمه تسلیم شده است. قضات از طرفین دعوی می خواستند که مرافعه و استدالل به صورت نطق و خطابه نباشد بلکه طرفین باید هرچه را که می خواهند بگویند ،به صورت کتبی به محکمه تقدیم کنند (همان.)۱۹۳ ،از سلسله سالطین باستانی مصر ،در حدود هزار و سیصد سال قبل از میالد نوشته هایی بر روی پاپیروس به دست آمده است که طرز تفکر مدیریت آن زمان را روشن می سازد از جمله نوشته های پاپیروسی شگفت انگیزی به دست آمده است که فرعون در هنگام گماشتن وزیر جدید ایراد کرده است.در این نوشته ها چنین آمده است: نیک مراقب دفتر وزارت باش و آنچه را در آن می گذرد از نظر دور مدار.بدان که این ستونی است که همه مملکت به آن تکیه دارد...وزارت شیرین نیست بلکه تلخ است.....در این اندیشه باش که وزارت تنها آن نیست که در بند احترام گذاشتن به شاهزادگان و رایزنان باشی ،در این فکر باش که وزارت آن نیست که مردم را به بندگی خود گیری....... .باد ،هشیار و حریص به جاری است رعایت خاص ،خشم خدا را بر می انگیزد آن کس که او را نمی شناسی نظر به دور از دربار اویند می نگری آن باشد که امیر در حکم خود به علل هنگامی که کسی از مصر سفلی یا علیا به شکایت می آید ،هشیا 6 باش...که در هر امر ،قانون به مجرای خود کار کند و عرفی که جاری شود ،و حق هر کس محفوظ بماند...طرفداری از اشخاص ،خشم خدا همان گونه که به کسی که او را می شناسی نظر داری به آن کس که او را ن داشته باش ،به نزدیکان شاه چنان بنگر که به آنان که دور از دربار اوین به خاطر داشته باش که هر امیری چنین کند مدت زیادی بر جای خواهد ماند آنچه مردم را از امیرشان می ترساند باید آن باشد که امیر در حکی۔ کار کند...آنچه را بر تو واجب است مراعات کن» (همان)۱۹4 ، به طور کلی از آنجایی که فرعون ،مقام خود را تا مقام قداست و الوهیت باال بود، تمام مناصب به أو ختم می شد و فرعون شخصا عنوان دیوان عالی کشور را بده داشت و در خانه ای بزرگ به نام پرو به وظایف اداری خود می پرداخت.از اسالخورده ترین مردان دربار ،مجلسی به نام «سارو) یا مجلس بزرگان تشکیل می شدی عنوان مجلس مشاوره سلطنتی را داشت ولی باید دانست که مشاوره شاه با این مجلس امری ضروری نبود چرا که فرعون ،و پس از او کاهنان ،خود را از نسل خدایان می دانستند و عقیده داشتند که خدایان ،خود به شاه سلطنت و حکومت بخشیده اند لذا عقيدة اتصال به خدایان ،منبع نفوذ و هیبت فراعنه به شمار می رفت (همان، .)۱۹۵ بابل امروزه هیچ کس نیست که سهم بابل در تمدن جدید را نادیده انگارد ،به طوری که هرکس سر زمین بین دو رود دجله و فرات را می نگرد ،به یاد تمدن بابل می افتد. تمدنی که در آن نخستین قانون نامه مدون دنیا به نام قانون نامه حمورابی فراهم آمده است.این قانون که بر روی ستونی از سنگ دیوریت به صورت زیبایی نوشته شده، در سال " میالدی از میان کاوشهای باستان شناسی شوش به دست آمده است و چنانکه معدوم می شود آن را در حوالی ۱۱۰۰ق.م به عنوان غنیمت جنگی از بابل 7 به ایالم انتقال د و معتقد بودند که این قانون نامه مانند شریعت موسی ،از آسمان نازل شده چرا تاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی ۷و از اطراف استوانه صورت شاه دیده می شود که در حال گرفتن قوانین از شمش یعنی خود خدای خورشید) است (همان)۲۶۰ ، در قانون نامه حمورابی ،در بسیاری مسائل از جمله اقتدار شاه ،محاکمه با روش آزمایش ،قصاص ،انواع مجازات ها ،قانون مزدها و قیمت ها ،پرداخت غرامت کاالهای دزدیده شده از طرف دولت و...سخن به میان آمده است. مواد ۲۲تا ۲۶قانون نامه حمورایی حقی را برای افراد محفوظ می دارد که گرچه سیاسی نیست ولی از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت است. اگر کسی در حین دزدی دستگیر شود ،محکوم به اعدام خواهد شد.اگر دزد دستگیر نشود مرد دزد زده باید در برابر خدا صورت تفضیلی آنچه را از وی دزدیده اند باز گوید ،و شهری که دزدی در آن واقع شده یا حاکم ناحیه خارج شهر ،باید تاوان خسارت وی را بدهد.اگر دزدی منجر به کشته شدن صاحب مال شود ،شهر و حاکم باید یک «مینا» به ورثه مقتول بپردازند (همان.)۲۷۵ ، قوم یهود قوم یهود نیز با وجود سرگردانی و ناتوانی سیاسی ممتد که همواره بدان گرفتار بودند نقش کارکردی در تاریخ تمدن داشته اند.حضرت موسی ،پیامبر بزرگ بنی اسرائیل ،مدیری اندیشه گر و هوشمند بود و در اداره کارها و وضع قانونها به روابط انسانی و علم رفتار توجه داشت. آماده کردن برنامه و فراهم آوردن ساز و برگ برای مهاجرت عظیم به سوی سرزمین موعود ،کاری شگرف بود.آنچه که در فصل ( ۱۸سفر مهاجرت) تورات 8 آمده است رازهای فراوان از خوبی اداره و آگاهی او به اصول مدیریت را دربردارد. مهمترین مسئله که بر قوم یهود تأثیر زیادی گذاشت ،ده فرمان است که مضامین اصلی آن به اختصار عبارت اند از: .۱نخستین فرمان ،بنیان اجتماع دینی جدید است که بر هیچ قانون مدنیتی تکیه ندارد و تنها بر پایه فکر وجود خدا بنا می شود و خدا در این اجتماع پادشاه جهان است دورانت ،۱۳۷۲ ،ج .)۳۸۵ ،۱ .۲فرمان دوم ،که در باال بردن مفهوم ملی خدا سهم به سزایی دارد ،مایه آن است که ازروابط انسانی در سازمان های آموزشی هیچ گونه صورت مجسم شأن و منزلت هنر کاسته شود چه فرمان چنین است که هیچ گونه م خدا ساخته نشود (همان)۳۸۹ ، ۳فرمان سوم ،نماینده تقوای شدید فرد یهودی بود.نه تنها بروع خدای و پروردگار را بیهوده بر زبان براند ،بلکه اصال و مطلق ذکر نام خدا حرمت داشت (همان، )۳۸۱ ۴فرمان چهارم ،روز تعطیل هفتگی را به نام سیت با شنبه مقرر می دارد. ۵فرمان پنجم ،خانواده تقدیس می شود (همان)۳۸۷ ، ۶در فرمان ششم ،از کمال مطلوبی سخن می رود که دست یافتن به آن است (همان، )۳۸۹ ۷در فرمان هفتم ،ازدواج به عنوان اساس خانواده شناخته می شود (همان۳۹۰ ، ۸فرمان هشتم ،درباره تضمین مالکیت فردی است.این امر با دین و خانواده اساسی اجتماع عبری را می ساخته است (همان)۳۹۲ ، 9 ۹فرمان نهم ،آن بود که گواهان ،شرافت و امانت مطلق را رعایت کنند ،هم بود که شالوده مذهب را زیربنای تمامی شریعت يهود قرار داد (همان)۳۹۳ ، .۱۰از فرمان دهم ،معلوم می شود که چگونه به زن به عنوان ملک فرد نظر می کرده اند به خانه همسایه طمع نورز ،و زن همسایه ات و غالمش و کنیزش و گاوش و االغشو به هیچ چیزی که از آن همسایه تو باشد طمع مکن( ».همان)۳۹4 ، چین باستان کایسر لینگ» در یکی از آموزنده ترین و ژرف ترین کتاب های عصر ما چنین نتیجه گیری میکند بر روی هم ،کامل ترین قوم انسانی در چین باستان به بار آمده است.....واالترين فرهنگ جهانی که تاکنون شناخته شده است ،از چین برخاسته است...تأثير عضة چین در من همواره افزایش می یابد.مقام فرهنگی بزرگمردان این کشور از پایه بزد ما باالتر است.. این مردان نمونه هایی از انسان هایی هستند که بر پایگاهی فوق العاده زد که در من اثر کرده است...این انسان چینی هی فوق العاده رفيع قرار دارند ،و مخصوصا برتری آنان سخت در من اثر کرده است...این " فرهنگ چقدر مهذب است..... برتری چین در هر گونه از امور صاراور صوری بی چون وتاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی جراست..شاید انسان چینی ،عمیقترین انسان ها باشد» (همان، )۷۱۷ عقاید کنفوسیوس بنابر نگرش کنفوسیوس ،شالوده حکومت همانند بنیاد منش انسانی ،صداقت و اخالص است.از این رو حکمران نیکو ،سرمشقی برای مردم است و حاکم باید نمونه عالی سلوک شد تا مردم نیز از راه تقلید به رفتار صواب کشائیده شوند.ایجاد سرمشق خوب اولین ضرورت حکومت است ،و انتصاب خوب دومین ضرورت. 10 «راسترو را به کار گمار و کج خنز رو را کنار گذار.به این شیوه ،کج را می توان به راه مستقیم هدایت کرد( ».همان|.)۷۶۷ ، او می گفت« :حکومت باید به آداب نیکو عنایت کند ،زیرا هنگامی که آداب به تباهی افتند ،ملت هم راه تباهی می سپرد.آیین مردمداری وجوه بیرونی منش را قوام می بخشد و شخصیت را از لطف رفتار بزرگمردان بهره ور می گرداند.ما همان می شویم که می کنیم» (همان.)۷۶۸ ، کنفوسیوس برای خود یک جامعه ایده آلی در نظر داشت.او مشخصات جامعة ایده آل خود را این طور بیان می کند: چون اصل بزرگ (همانندی بزرگ استیال یابد ،سراسر جهان به صورت یک جمهوری در آید ،مردان با استعداد و فضیلت و لیاقت را برگزینند ،صادقانه برای توافق گفتگو کنند و صلح عمومی پدید آورند.به این شیوه مردم تنها والدین خود را والدین خود ندانند و تنها کودکان خود را کودکان خود نشمرند.سالخوردگان تا هنگام مرگ از وسایل معاش برخوردار گردند ،میانساالن به کار اشتغال ورزند و جوانان از لوازم نشوونما بهره گیرند.بیوگان و یتیمان و بی فرزندان و علیالن از مراقبت محروم نمانند.حقوق هر مرد محفوظ و فردیت هر زن محترم باشد.همه به تولید ثروت پردازند و دور ریختن آن را نپسندند ،اما برای کامرانی در نگاهداری ثروت اهتمام نورزند.چون از دهلی بیزارند ،کار کنند ولی در کار تنها منافع خود را نجویند.به این طريق تدابیر خودپرستانه سرکوب شوند و توان تظاهر نیایند و دزدان کج دست و خائنان فتنه جو به اور نرسند.در نتیجه درهای خارجی گشاده مانند و بسته نشوند.این است دولتی که ان همانندی بزرگ» نام می دهم» (همان.)۷۶۸ ، یکی از کامل ترین توصیف ها در مورد وظایف حکومت در ادوار باستان مربوطای اداره امور دولت در به «جو» است.او می گوید نخست وزیر هشت نوع مقررات برای اداری دست دارد که عبارت اند از: 11 1مقررات مربوط به نحوه تشکیل سازمان .۲مقررات مربوط به نحوه اعتبارات و وظایف .٣مقررات و شبکه های ارتباطی و مراودات بین سازمانها برای همکاری بیشتر ۴خط مشی های اداری برای باال بردن کارایی سازمان ۵جنبه های رسمی ،قانونی و تشریفاتی ۶نحوه کنترل دولت برای فراهم آوردن کمال دولت ۷انها و سیستم مجازات و بازرسی ۸حسابرسی و کنترل امور این هشت وظیفه با توجه به آنچه که در آن زمان وجود داشت ،بسیار پیشرفته است سن سیوس یامنگ تسو ،فیلسوف چینی ،معتقد بود برای اداره امور ،تنها این و قانونها کافی نیستند.او می نویسد: هر کسی که در این دنیا کاری انجام دهد ،باید در جستجوی روش درستی برای انجام آن باشد.هیج موفقیتی بدون روش درست به دست نمی آید.از فرماندهان سپاه و امیران تا کوچکترین پیشه وران و دارندگان صنعت هر یک روشی ویژه خود دارند. روش مانند پر گار است که اهل صنعت ،برای کشیدن دایره به کار می برند.همه آنان چه تازه کار و چه چیره دست از این دست افزار استفاده می کنند.گاهی استادان ،در اثر ممارست فراوان بدون به کاربردن پرگار دایره ای رسم می کنند، لكن بدون روش در ست حتی استادان بزرگ نیز نخواهند توانست به جایی برسند و کاری انجام دهند برای حکومت ها نیز چنین روشی بایسته است ،آیا می توان دوستی بدون روش و الكر را تصور کرد؟( ،نطقی)۲۰-۱۹ :۱۳۶۹ ، 12 یونان باستان مردم یونان باستان پیش از هر ملتي فکر خود را در زمینه مسائل مربود طرز اداره اجتماعی آن به کار انداخته و در این باب نوشته های ارز گذاشته اند.در این میان فالسفه سهم به سزایی در این خصوص داشته اند و در واقع فهم مسائل مربوط به حکومت طرز اداره اجتماعی در یونان باستان جدا از فهم نظرات فالسفه و دانشمندان یونان نیست. افالطون اثر بزرگ افالطون« ،جمهور» یا رساله مربوط به عدالت است.این کتاب شامل افکار و نویسنده درباره علم و لزوم کاربرد آن در حوزه سیاست است.او به عدالت نان رکن اساسی زندگی نگاه می کند و عدالت در نظرش بخشی از فضیلت انسانی و در همان حال رشته ای است که مردمان را در داخل دولت ها به هم پیوند می دهد. به عبارت دیگر ،خصلتی است که در آن واحد ،هم انسان را خوب می سازد و هم او را اجتماعی بار می آورد.این موضوع ،یعنی یکسان دانستن اثر عدالت در تربیت نفس بشر او در اجتماعی کردن او اولین و اساسی ترین اصل در فلسفه سیاسی افالطون است (فاستر ،۱۳۹۱ ،ج )۵۸ :۱ اندیشه بسیار بکر او -که زیور افکار و گل سرسبد تمام اندیشه های اوست -را در رساله جمهوریت بیان کرده است ،یعنی نظریه ای که به موجب آن اداره امور دولتها و کشورها باید به دست فالسفه سپرده شود ( همان.)148-147 ،او می گوید: «مالمت است و نه قابل مداواة.و از این رو امکان اینکه بشر به کسب فضیلت نائل گردد ،موکول به ایفای شرایطی است که در حیطه اختیارش قرار دارد و گرنه هیچ انسانی را که در داخل دولتی ،ناقص یا فاسد پا به عرصه وجود گذاشته باشد ،به حق نمی توان مسئول دانست و مورد بازخواست قرار دارد که چرا انسان خوبی نشده است؟ (همان)۱۹۵ ، 13 افالطون عقیده داشت که هر کسی را برای کاری ساخته اند.به عبارت دیگر، طبیعت هر انسان را برای کاری که استعداد آن را دارد آفریده اند و باید به آن اشتغال ورزد و از دخالت در کار دیگران نیز بپرهیزد.او می گوید« :در اصل نخستین -که به عنوان پایه و اساس دولت بررسی می کردیم به این موضوع پذیرفته شد که هر فردی نامعه باید به یک چیز واحد» که طبیعت وی را برای انجام آن مستعد آفریده است ا ور زد! حال این صفت عدالت که برای یافتنش با چراغ گرد شهر می گشتیم متن اصل ،یا باالخره جزئی از همین اصل نبود؟ آری دوست عزیزم ،اگر چیزی جز همین اصل ،یا باالخره جزروابط انسانی در سازمانهای اموزشی االتی به این نتیجه رسیدیم که در بودیم که در یک به خاطرت باشد ما در خاتمه آن بحث های طوالنی به این نت اجتماع معقول و منظم ،هر فردی باید مسئول کاری به خه به خصوص را انجام دهد. از آن طرف بارها این مطلب را گفته و گفته خود را به شد و فقط آن که از دیگران شنیده ایم کار خود باشد و در کارها آن در طبقه ای اشتغال هر فرد به کار کالت جامعه و که عدالت حقیقی چیزی جز این نیست که اد که خارج از حیطه صالحیتش هستند دخالت نورزد» (همان)۱۱۸ ، همان طور که می بینیم او به یک جامعه طبقاتی که هر فرد بر اساس آن در ما خاص قرار می گیرد اعتقاد داشت و در این راستا عدالت را همان «اشتغال در اختصاصی اش» تعریف کرد (همان )۱۱۸ ،افالطون معتقد بود هدف دولت دو چیز است :یکی حفظ تشکیالت حوا دیگری تهذیب نفس شهروندان و رساندن آنها به درجه کمال.از نظر افالطون کردن چیزی جز تربیت کردن نیست|. افالطون در پاسخ به این پرسش که پیوندی که افراد را در داخل تشکیالت دولت به هم مربوط می سازد چیست؟ می گوید که پیوند مذکور عبارت است از نیاز همبستگی متقابل اقتصادی میان افراد که خود این نیاز به درجه اول ناشی از 14 امکانات محدود انسان است که نمی تواند به تنهایی هر آنچه را که الزم دارد تولید کند ،و در درجه ثانی معلول آن اختالف طبیعی است که میان استعداد مردمان مختلف وجود دارد و فردی را الیق تأمین یک قسم نیاز و فرد دیگر را شایسته تأمین نیازی از نوع دیگر می سازد (همان)۱۱۸ ، این طور که از سخنان افالطون بر می آید ،وی روابط انسانها را ناشی از نیاز اقتصادی و نیز تفاوت فردی افراد می داند و وظیفه دولت را نیز نیز به کمال استعداد افراد با شهروندان. او معتقد بود در پناه زندگی گروهی ،فرد سعادتمند می شود و چون بر این به بود که کل ،مقدم بر جزء است ،حکومت را برتر از اعضا می دانست و ا قانون اساسی باید متناسب با طبیعت و نیازهای خاص افراد گروه باشد.اما چ دارای ویژگی های متفاوت هستند باید قانونی را تصویب کرد که تفاوت های در آن منظور شده باشد و چون افراد با هم مساویند ،حقوق متساوی است و اعتقاد داشته باشد.اما چون افراد که تفاوت های هر گروه متساوی در نظر گرفته شود.آنجا که با هم تفاوت دارند ،باید امتیازات خاص به آنها عطا شود. مادام که فیلسوفان شاه نشده اند با پادشاهان و فرمانروایان گیتی قدرت و سیرت فالسفه را به دست نیاورده اند ،مادام که عظمت پادشاه خدند شخصی واحد جمع نگردیده است ،مادام که زمامداران کنونی شهرها و کشورها که یکی از این دو هدف را بی نیل به دیگری تعقیب می کنند ،به اجبار از این عمل نهی هوراند ،شهرها و اقلیم های جهان حتی نژاد بشر ،هرگز از خطرات و مصائبی که به شان می ریزد مصون نخواهند بود.فقط هنگامی که این نظر من پایۂ عمل قرار گرفت ،آن وقت است که دولتهای جهان امکان ادامه حیات و دیدن پرتو روز را خواهند داشت» (همان.)۱۹۶ ، 15 او به یک جامعه طبقاتی معتقد بود که هر طبقه وظیفه مخصوص به خود دارد و اعتقاد داشت که شهروندان می بایست از دولت خود اطاعت کنند و در سایه اطاعت از دولت است که به خیر و صالح عمومی می رسند و اگر فرد در دولتی که ناقص و یا افاسد است به دنیا آمده باشد ،فرد یا شهروند در سایه این دولت به فضیلت نمی رسد و نیز مذمتی در این خصوص بر او نیست و اگر فرد در دولت سالم زندگی کند ولی به فضیلت نرسد ،قابل سرزنش است. وی در این راستا می گوید« :یک فرد انسانی ممکن است به یکی از این دو دلیل فاقد فضیلت باشد: .۱ممکن است او نتواند خود را به پايه ناموس دولتش برساند یعنی نتواند طبق سرمشقهایی که دولت متبوعش تجویز کرده است ،زندگی کند که در این صورت به علت قصوری که کرده (یعنی رفتار خود را با ناموس کشورش تطبیق نداده) قابل سرزنش است. .۲با آنکه ممکن است به عنوان شهروند دولتی که ناموس خود آن دولت ناقص یا فاسد است به دنیا آمده باشد و در فضیلت چنین شهروندی طبع نقصانی وجود خواهد اما نمی شود او را به دلیل این نقصان مذمت کرد( ،همان.)۱۹4 ، او در این راستا اعتقاد داشت که بردگان از یونانیان پست ترند و نباید حقوق مساوی با یونانیان داشته باشند.روابط انسانی در سازمان .۲ارسطو ارسطو نیز به جامعه طبقاتی اعتقاد داشت و روابط بین انسان ها را او می گفت: «جامعه سیاسی با کشور ،اجتماعی است که بتواند و اگر یکی از این لوازم (که برخواهیم شمرد) کم آید ،آن اجتماعی بر این اسامی مسی سجیلی همه نیازهای خود را برآورد و از برآورد همه نیازهای جامات شش گانه بنیاد کرد .؟خود ناتوان 16 خواهد شد.پس باید سازمان هر کشور را بر پایه این خدمات شد از .۱برزگر برای فراهم آوردن خواربار.۲ ،پیشه ور.۳ ،سپاهی.4 ،توانگر.۵ ،پیشوای دین .۶ دادرس برای تمیز حق از باطل و بازشناخت صالح مردم ،به تعداد الزم ضرورت دارد ارسطو)۳۰۰ :۱۳۷۱ ، ارسطو در باب تربیت و آموزش شهروندان یک کشور اعتقاد داشت :ح و هر حکومتی دارای یک هدف است ،تربیت همه افراد آن باید یکسان باش امروز که هرکس فرزندش را به دلخواه خود می پرورد و هر دانشی را که خود می پسندد او می آموزد ،باید به نحو عمومی و یکسان انجام گیرد. آموزش کارهایی که نفع عمومی دارد باید برای همه افراد به یک شیوه باشند.از این گذشته هر شهروند باید معتقد باشد که هستی اش تنها برای سود خود او نیست بلکه هم شهروندان به کشور تعلق دارند و هر یک جزئی از کشورند و نگهداری جزء ،به تبع نگهداری کل ،جدا نیست (همان.)۳۲۹-۳۲۸ ، در اعتقاد داشت :چون هر کشور آن باید یکسان باشد و برخالف درمان راندند و به سیاست روم باستان قانون اساسی روم بر پایه پیروزمند ترین سازمان نظامی تاریخ استوار بود و «پولوبيوس) در قانون اساسی مرکب» و «بهترین همه حکومت های کنونی» ستود. پادشاهی در دوران برقراری گاه گاه دیکتاتوری ،اما در اصل یک آریستوکراسی به در آن خانواده های توانگر با نیروی لیاقت و امتیاز ،صدها سال فرمان راندند روم همان تداوم و استواری را بخشیدند که راز کامیابی هایش بود. 17 اما این حکومت عیب هایی نیز داشت؛ مجموعه در هم و برهم و ناهنجاری بود از ضوابط و میزانهایی که به سبب آنها هر فرمانی در زمان صلح با فرمان مساوی و مخالف خود بی اثر می شد. از خالل اسناد معدودی که باقی مانده است می توان قدرت و توانایی را و اداره امور سازمان های بزرگ اجتماعی استنباط کرد.به نظر رومی ها مدیریت و رهبری آمیخته با عظمت و جالل است. در روم ،مدیریت بر اساس فلسفه افالطون دنبال می شد و عقیده داشتند ،که یک رهبر باید روح ایثار را در راه منافع جمع در خود تقویت نماید.علی رغم چنین فلسفه ای رومی ها یک نوع سیستم دموکراسی طبقاتی به وجود آورده بودند اورلیوس کسیودروس ،سناتور رومی ،مشاور و معاون اداری سالطین «استرو کت» در جنگ های سال ۶۸۰میالدی در باب مقام و منزلت مدیر در نظر رومیان می گوید مدیر ،نامی است که با عظمت و افتخار آمیخته است.نظم و انضباط بارگاه امپراتور با مدیر است ،اوست که سناتورها را معرفی می کند ،روزی را برای دادخواهی منظمين مقرر می دارد تا بتوانند به شورای داوری امپراتور وارد شوند و به نظم و دادخواهی بپردازند و ...عظمت یک دولت بستگی به حسن رفتار و مدیریت یک مدیر دارد.اگر مدیری گمراه شود مبانی اخالق در روی زمین ،محو خواهد شد قانون ،اصیل ترین و پایدار ترین جنبه مشخص روح رومی بود.همچنانکه بونان در تاریخ نشان آزادی است ،روم هم نشان نظم است و چنانکه بونان ،دموکراسی و فلسفه را به عنوان اساس آزادی فردی به میراث گذارد ،روم نیز قوانین و سنن مدیریت را به عنوان دو پایه نظم اجتماع به جا گذارده است. 18 اتحاد و یکی کردن این میراثهای مخالف ،و هماهنگ ساختن صداهای نامتجانس آنها کار اساسی کشورداری است» (همان)460 ، شخص اول در حقوق روم «شارمند» بود و او را چنین تعریف کرده اند« :کسی که به حکم تولد یا فرزندخواندگی با آزاد شدن و یا حکم حکومت در جامعه رومی پذیرفته شود). در داخل این حقوق سه درجه موجود است: .۱شارمندان کامل ،از حقوق چهارگانه رأی دادن ،اشتغال ،ازدواج با فرد آزاد و اشتغال به شراردادهای بازرگانی که توسط قانون بازرگانی رومی حمایت می شد برخوردار بودند. ۲شارمندان بدون حق رای ،از حقوق ازدواج برخوردار بودند اما از حقوق رای دادن و شارمندان بدون حق رای تصدی شغل محروم. ۳ازادشدگان ،از حقوق رأی دادن و قرارداد برخوردار بودند و از حقوق ازدواج و تصدی شغل محروم. شارمند کامل ،اضافه بر آنچه گذشت ،در حقوق خصوصی اختیار مالک بر مال و و پیمان ،با نوعی حث ها و متملکات مورد ان را به دست می آوردند ،بدون آنکه امپراتوری ،شارمندی مخصوص شغل محروم برخی حقوق انحصاری در حد نیز داشت که عبارت بودند از اختیار پدر بر أوالد ،أختيار شوهر بر زن ،اختا از جمله بردگان (مالکیت و اختیار فرد آزاد بر فرد دیگر به موجب پیمان شارمندی بالقوه به نام lus latiiکه از طرف روم به ساکنان آزاده شهر ها و .عالقه اعطا می شد ،و به موجب آن حق قرارداد با رومیان را به دست می آوردند حق ازدواج را تحصیل کرده باشند.قضات پس از طی دوره کامل سے شارمندی کامل روم نایل می آمدند. هر یک از شهر های امپراتوری ،شارمندی می خود و شرایط شهرنشینی خاص خود 19 را داشت و به حکم تحمل نیز یک فرد می تواند در آن واحد شهرنشین چند شهر باشد و از حقوق بلدی آنها بهره مند شود.ذیقیمت امتیاز هر شارمند رومی عبارت بود از امنیت شخص او ،مال و حقوقی که قانون براش تعیین کرده بود و مصون بودنش از شکنجه با شدت عمل به هنگام محاکمه ای خیر موجب افتخار حقوق روم بود که فرد را در مقابل دولت ،حفظ می کرد (همان)464 ، غالم هیچ گونه حقوق قانونی نداشت و در حقیقت ،روم مردد بود که لفظ شخص را در مورد غالم و یا «فرد غير مشخص ،به کار ببرد یا خیر؟ اینکه «گابوس درباره غالم ،تحت عنوان قانون اشخاص بحث می کند نتیجه اشتباهی آشکار است و از لحاظ منطقی ،غالم تحت سر فصل مال می آمد. غالم نمی توانست مالک چیزی شود یا ارث ببرد یا چیزی وصیت کند و یا قانونا ازدواج کند.فرزندان غالم عموما غير مشروع تلقی می شدند و فرزندان کنیز ،غالم محسوب می شدند ولو پدرشان آزاده باشد.اربابان می توانستند غالمان را اعم از مرد و زن ،از راه به در کنند بی آنکه خسارتی بدهند غالم نمی توانست بر ضد کسانی که وی را می آزردند یا صدمه می زدند در دیوان شکایت کند.در چنین موردی فقط می توانست از طریق ارباب اقدام کند.اما ارباب، صبی قانون دوره جمهوری می توانست غالم را بزند ،زندانی کند ،او را وادار سازد با درته در میدان بجنگد ،از گرسنگی او را بکشد ،یا به دست خود ،به قتل برساند. هیچ نظارتی بر کار ارباب نبود مگر عقیده عمومی صاحبان غالم.اگر غالمی می کریه گرفتار می شد ممکن بود او را داغ کنند و یا به صلیب بکشند (همان.)46۷ ، مسائل مالکیت ،تعهد ،مبادله ،قرارداد و قرض ،قسمت اعظم حقوق روم را به تخصیص داده بود.مالکیت مادی ،نفس حیات روم بود.مالکیت با نتیجه ورائت و با اکتساب.از آنجا که پدر به عنوان کارگزار و امین خانواده مالک همه چیز بود اوالد و نوادگان ،ملک بالقوه بودند ،یا به عبارت عجیب قانون ،دوارث خود بودند.اگر بدر 20 بدون وصیت می مرد ،اموال خانواده به خودی خود به ایشان می رسید.و بزرگترین پسر در میان پسران ،یا ارشد اوالد که زن گرفته و صاحب فرزند شده بود مالکیت اموال خانواده را به ارث می برد» (همان)۶۶۸-۶۹۷۰ ، اکتساب از راه انتقال و یا دست به دست شدن قانونی بر اثر حکم محکمه حاصل می شد.انتقال یا به دست گرفتن ،شامل هدیه با فروش رسمی برابر شهود و با ترازویی که شمش مسی به نشانه فروش به آن می زدند می شد و بدون این مراسم هیچ گونه مبادله ای تحت جواز و حمایت قانون نبود». جرایم نسبت به اموال عبارت بود از :خسارت ،دزدی ،و دستبرد به عنف.و در الواح دوازده گانه دزدی که گیر میافتاد ،تازیانه می خورد و بعد به عنوان برده به دزد زده تحویل می شد و اگر دزد غالم می بود تازیانه سیخ دار می خورد و از صخره پرتاب می گردید.امنیت روزافزون اجتماعی به قانون انتظامی اجازه می داد که این شداید را تعدیل و بااعاده دو یا سه و یا چهار برابر اصل ،صاحب مال را ارضا کند (همان)4۷۱-۶۷۰ ، شکل گیری علمی پدیده روابط انسانی اما آن چه به عنوان تاریخچه و سیر تحوالت نظریات سازمان و مدیریت بیان می شود ،از زمانی است که نظریه ها و تئوری های مدیریت و سازمان پا به عرصه وجود گذاشته است و مدیریت به صورت رشتهای علمی در میان سایر رشته های علوم مطرح شده است.مقدمه شکل گیری علمی پدیده ناشناخته دانش روابط انسانی از ۱۹۲۷تا ۱۹۵۰به طور مستدل و مستند فراهم شد ،اما زمینه ظهور این دانش به مدت ها قبل برمی گردد به طوری که در سال « ۱۸۰۰رابرت آون» به نقش روابط انسانی در سازمانها توجه کرد.پس از او در سال « ،۱۸۳۵آندرواوره عامل انسانی در امر تولید را مورد بحث قرار داد و اهمیت آن را تشریح کرد (آهنچیان ،ص )۱۵ پس از این دو دانشمند ،وینسون نکات مهمی را بر بنیاد ریشه ای روابط انسانی 21 افزود.وی معتقد بود تمرکزروابط انسانی در سازمان های آموزشی کارگران بیشتر صرف بر جنبه های مادی صحیح نیست بلکه باید بر روحیات و در تأمل و تعمق کرد. در میان صاحبنظرانی که نسبت به دیدگاه یکسوئی واکنش نشان دادند شاید خانم اماری پارکرفالت را بتوان مف کالسیک دانست.او معتقد بود که مسئله اصلی در هر کار جمع نه نظریه های کالسیک ایوان مفسر دور گذار از نفلی کار جمعی یا سازمانی ،ایجان از گربه ها مشارکت در انجام کار آزادمنش ،فراهم ساخت بانی دانست اما در بانی با مطالعات و بررسی های ناهماهنگ است.اساس اندیشه های فالت ،مشارکت و تأکید بر این عقیده است که وظیفه مدیریت در جامعه آزادمند موقعیتی است که در آن افراد داوطلبانه آماده همکاری شوند قالت را می توان جز اولین مفسرین بزرگ نگرش روابط انسانی دان شرایطی که لزوم توجه به جایگاه انسان در سازمان ،تحولی اساسی راو روش های اداره ایجاب می کرد معرفی مکتب روابط انسانی با مطالعات و هاتورن آغاز شد.این بررسی ها در سال ۱۹۲۶تا ۱۹۳۲به رهبری دالتون ما مشارکت صاحبنظرانی نظیر راتلیبرگر و دیکسون» انجام شد. عده ای نیز معتقدند که پیدایش مکتب روابط انسانی و معرفی آن توسط التون مایو و دستیارانش ،امری اتفاقی بود ،زیرا وی و دستیارانش ابتدا قصد نداشتند آزمایش هایی برای یافتن روابط غیر رسمی و سازمان غیر رسمی و اهمیت آن در سازمان رسمی انجام دهند ،بلکه بر حسب اتفاق و هنگام تحقیق علمی تجربی در اخصوص تأثیر عوامل فیزیکی و مادی بر افزایش کارائی در حمایت از مدیریت علمی تیلوریسم) به این دستاورد عظیم جهانی رسیدند (امجد.)۱۳۸۰ ، متخصصان کارایی ،به هنگام مطالعه اولیه هاثورن ،فرض کردند که افزایش روشنایی باعث افزایش بازده می شود.محققان در جریان انجام آزمایش ها دریافتند 22 افزایش نور محیط ،کارایی را تا چند برابر افزایش می دهد آنها به عنوان نخ مناسب، سعی کردند عکس این حالت را تجربه یعنی فرض کردند که با محیط کار ،بازده نیز کاهش می یابد ،اما این بار شگفت زده شدند ،آنها با کمان دریافتند که با وجود کاهش نور بازهم کارایی افزایش یافت.از این رو، شدند ،آنها با کمال تعجب ش یافت.از این رو ،آنها تصميمتاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی ۱۹عفتند تحقیقات خود را گسترش دهند زیرا دریافتند که عامل دیگری در کار دخالت دارد که باید آن را پیدا می کردند.به همین دلیل ،التون مایو و همکارانش را به همکاری دعوت کردند.مایو و گروه تجربی او ،تجربه های خود را با گروهی از دختران مونتاژگر کارهای تقویتی تلفن ،آغاز کردند و به نتایجی شگفت آور دست یافتند.آنان طی ایک سال و نیم با انجام نوآوری هایی نظیر ،ساعت استراحت ،دادن ناهار و نوشیدنی و هفته کار کوتاه تر ،شرایط کار را بهبود بخشیدند.پژوهشگران که از نتایج کار سردرگم بودند ،ناگهان تصمیم گرفتند که این شرایط را حذف کنند.انتظاری رفت که این تغییر شدید و ناگهانی تأثیر روانی و خارق العاده ای بر دختران بگذارد و بازده کار آنان را کاهش دهد ،اما بازده آنها همچنان به صورت رکوردی جدید باال رفت ،چرا چنین اتفاقی افتاد؟ (پال هرسی و بالنچارد)۱۳۷۵ ، در پاسخ به این سؤال جنبه مهم انسانی سازمان ها کشف شد.گروه تحقیق پس از اجرای پرسشنامه و انجام مصاحبه ،سرانجام از کارگران خواستند تا هر آنچه را که دوست دارند و می خواهند بگویند و بیان کنند.نتیجه این بود که کارگران ،از اینکه اهنگام کار مورد توجه قرار گرفته اند ،خوشحال بودند و همین امر باعث افزایش کارائی آنها شده بود ،البته پاسخ به این سؤال کلی تقریبا ۱۰سال و مصاحبه های آزادی که تقریبا با ۲۰هزار تن از کارکنان همه بخش های مختلف کارخانه صورت گرفت ،آشکار شد.به تعبیر دیگری ،مطالعات هاثورن به این نتیجه رسید که بهره 23 وری ،پدیده ای صرفا افنی نیست ،بلکه فرآیندی اجتماعی است و در واقع ،نگرش کارگران نسبت به کار و همکاران و سرپرستان به بهره وری را تعیین می کند» (غالمعلی سرمد.)۱۳۷۸ ، دیگر پیامد مطالعات هاثورن نیاز مدیران را در درک روابط انسانی آشکار کرد. مایو کشف کرد که مهم ترین عامل موثر بر قابلیت تولید سازمانی ،صرفا مزد و شرایط کار نیست بلکه روابط و مناسبات متقابلی است که میان افراد به وجود می آید.این یافته مدیریت را تشویق می کرد تا کارگران را در برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل کار خود مشارکت دهد و همکاری موثر آنها را جلب کند و با تعیین هدف ،دادن ساختار مناسب ،مطالعه فرآیند کار ،کارسنجی و زمان سنجی و مهیا کردن شرایط مادی و مناسب کار و با دادن پاداش بیشتر به افراد می توان مقدار سود را حداکثر کرد. التون مایو باور داشت گسترش ارتباطات و تعامالت اجتماعی ،ظهور و) و افزایش سرعت پردازش اطن سیستم های ارتباطی بروز جهانی ( )uptodateو افزایش سے گستره های انسانی و فناوری ،تغییرات مدام و پویا را با توجیه تن سازمان ها ضروری می سازد و در این راستا ،وجود پارادایم ما موفقیت های آینده سازمان را تسهیل می کند ،منوط به اینکه جایگ مورد نظر به درستی تعریف و تبیین شده باشد. در تئوری مدیریت کالسیک انسان را به عنوان یک ابزار در خدمت ابزاری که صرفا وظیفه انجام کار و دریافت فرد را دارد ،در صور مایو و دیگران تا به امروز ثابت کرده اند که اثربخشی ،کارائی و بهره ور توجه به انسان و تأمین نیازهای او میسر نخواهد شد.از این رو ،ضرورت توجی نگرش ،منجر به پیدایش مدیریت منابع انسانی در سازمان ها گردید که درواق بنای اولیه آن را باید در رخدادها و تحوالت انقالب صنعتی و نتایج حاصله ان کار گیری تئوری های مدیریت کالسیک دانست ،زیرا چالش های به وجود آمده در انقالب صنعتی و پس از آن ،زمینه را 24 برای تفکر بیشتر نسبت به عامل انسان فرادی ساخت و این تفکر در نظریه های بعدی مدیریت ،از جمله در نهضت روابط انسانی علوم رفتاری و روان شناسی به چشم می خورد. از دیگر مکاتب مدیریت در تاریخ می توان به مکتب سیستمی ،که حوالی سال | ۱۹۵۰مطرح شد اشاره کرد.نظریه پردازان آن زمان اعتقاد داشتند که مکتب سیستمی سازمان را همچون سیستمی با متغیرهای وابسته به محیط توصیف می کنند و آن را در سطحی باالتر از مکتب های قبلی قرار می دهند.با توجه به گستردگی موضوع در فصلی جداگانه به آن می پردازیم. اما از مهم ترین نظریه های که در قرن حاضر ارائه شده و انسان را محور اصلی موفقیت های سازمان می داند نظریه های سازمان یادگیرنده است.صاحب نظران بر مفهوم سازمان یادگیرنده نیز تعاریف متعددی ارائه کرده اند.به نظر داجون سازمان یادگیرنده سازمانی است که با ایجاد ساختار و استراتژی ها به انرژی ها به ارتقای یادگیری به طور مفصل توضیح سازمانی کمک می کند.سازمان های یادگیرنده در فصول بعدی باتاریخچه پیدایش و تکامل روابط انسانی داده می شود به عقیده ریچاردال وفت ( )۱۹۹۸حوزه مدیریت در حال طی کردن یک مرحله و پارادیم سازمانی از مدرن به پسامدرن است.بسیاری از سازمان ها ،در حال انتقال ان سنتی سلسله مراتبی به مدیریت مشارکتی اند این جابجایی پارادایم سازمانی واشكال جدید سازمانی ،از قبیل سازمان های شبکه ای شرکت های مجازی و سازمان های افقی نیز منعکس شده است. امروزه ،مدیرانی که از زاویه مکاتب کالسیک نسبت به انسان می نگرند شأن و منزلت انسان را در سازمان نادیده می گیرند و با مفروضات ناگوار خود ،بیش از حد به جنبه های رسمی سازمان توجه می کنند و نسبت به جنبه های غیر رسمی سازمان مانند نیازهای عاطفی ،احترام ،خودیابی و صدها مسئله دیگر انسانی غفلت 25 می ورزند ،نتیجه چنین برداشتی از انسان ،باعث می شود روحیه همکاری و گروهی مورد تهدید قرار گیرد و انسان ها فقط به فکر خود باشند ،هزینه های کار افزایش یابد و مشکالتی نظیر روحیه پایین اعتراضات زیاد ،کارشکنی فراوان ،بی انگیزگی ،فرسودگی شغلی و غیره بروز کند.البته نظریه های روابط انسانی نیز در مقابل نسبت به جنبه رسمی سازمان غفلت ورزیده و با انتقادهای شدیدی روبرو هستند ،اما از آنجا که اساس فلسفی نظریه روابط انسانی بر این اندیشه استوار است که حرمت و شأن انسان در سازمان مورد توجه قرار گیرد ،کامال در خور توجه است و نمی توان آن را کنار گذاشت. در پایان به نظر می رسد که بزرگترین سرمایه سازمان های موفق در آینده ،سرمایه انسانی است و بدون در نظر گرفتن نیازهای نیروی انسانی نمی توان انرژی و منابع سازمان را در جهتی هدایت کرد که به اهداف مورد نظر دست یابد. فصل دوم ساختار روابط انسانی در مدیریت و نقش مدیریت در روابط انسانی هدف کلی آشنایی با ساختار روابط انسانی در مدیریت و نقش مدیریت در روابط انسانی مفهوم روابط انسانی و تفاوت آن با رفتار سازمانی مقدمه.مدیریت ضرورتی است اجتناب ناپذیر برای هر سازمان و اجتماع که با فرض فقدان آن رشته امور از هم می گسلد و شیرازه کارها به هم می ریزد.احراز نقش مدیریت و شرط کسب توفیق در آن ،مستلزم احراز دانش ها ،و مهارت هایی است که یکی از مهم ترین آنها روابط انسانی در مدیریت یعنی هرگونه ارتباطات انسانی است و بدون تردید چگونگی ارتباط روابط انسانی در مدیریت ،تابع نوع نگرش به انسان خواهد بود. 26 اهمیت و توجه به روابط انسانی و نقش غیرقابل انکار آن در جهت اهداف سازمان ها و جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست.لذا ،اهمیت این جایگاه به حدی است که بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت ،مدیریت را علم ،هنر و یا فن برقراری روابط با انسان ها معرفی کرده اند. تعاریف روابط انسانی و رفتار سازمانی دیویی روابط انسانی را چنین تعریف کرده است« :روابط افراد با کار است به نحوی که این یگانگی اسباب برانگیختگ موجب می شود به نحوی بارور ،صرفه جویانه و با رضایت معرفی کرده است« :روابط انسانی یگانگی اسباب برانگیختگی آنان را فراهم کرده و موجب می شود به نحوی بارور صرفه جویانه و با رضایت روحی و اجتماعی به کار اشتغال ورزند) دیویی سعی می کند که در تعریف خود مسئله وسیله ای برای رسیدن به اهداف سازمان و تعریف جنبه اقتصادی سازمان قرار دهد به عقیده او روابط انسانی به مطالعه رفتار انسان ها در محیط می پردازد تار در نتیجه آن نتایج کار سازمان بهتر شود (پال هرسی و بالنچارد.)۱۳۷۵ ، از نظر دکتر کمالی روابط انسانی بدین صورت تعریف شده اس.برقراری ،حفظ و گسترش روابط هدفدار پویا و دو جانبه در بین اعضاء یک سازمان که با تأمین نیازهای منطقی فردی اجتماعی و روانی فرد و گروه س احساس رضایت و سودمندی متقابل و به وجود آمدن زمینه های انگیزشی تسهیل و رسیدن به اهداف سازمان شود). تعریف رفتار سازمانی رفتار سازمانی که به اختصار "OBگفته می شود رشته ای از مطالعات است که تأثير افراد ،گروه ها و ساختاری سازمانی را بر رفتار کارکنان در سازمان ها مورد مطالعه قرار می دهد.هدف این رشته به کارگیری دانش رفتار برای بهبود و 27 اثربخشی سازمان است ( )Robbins, 9:1991-8و رفتار سازمانی علت رفتار افراد در سازمان ها را به علمی مطالعه می کند. روشن شدن مفهوم روابط انسانی مستلزم آگاهی از کاربرد آن است.نظر به ای روابط انسانی اغلب همراه رفتار سازمانی به کار می روند.این دو مفهوم مکمل به مفهوم مکمل یکدیگرند اولی از نظر معنا متفاوت اند.اگر به این دو مفهوم توجه کنیم ،در می یابد انسانی عالوه بر داشتن کاربرد در سازمان ها ،می تواند به طور گسترده در تمام محافل انسانی نیز به کار رود ولی رفتار سازمانی به طوری که از اسم آن نیز برمی آید مختص سازمان هاست. حال ببینیم کاربرد روابط انسانی چیست؟ روابط انسانی سعی در به کارگیری دانش بشری به ویژه در زمینه علوم انسانی با زیر مجموعه هایش از جمله علوم اجتماعی و روان شناسی دارد تا بتواند هدف های گروهی را به وسیله جمع برآورده کند.به طور مثال ،انگیزش ،یک عامل تأثیرگذار در بهبود عملکرد انسان ها در سازمان است روابط انسانی و به کارگیری آن به عنوان یک عامل ایجاد کننده تأثیرات مطلوبی در سازمان دارد تا از طریق شناخت زمینه های انگیزش زا در نیروی انسانی سازمان و مساعد کردن آن زمینه ها برای ایجاد انگیزش در بهبود عملکردهای نیروی انسانی عمل کنند.بدین معنی که قبل از بروز رفتار در سازمان تالش کند رفتار مطلوب ایجاد کند بنابر این روابط انسانی قبل از بروز رفتار وارد عمل می شود ولی در قلمرو رفتار سازمانی ،رفتار پس از بروز آن تحلیل می شود. در یک مقایسه بین دو مفهوم معلوم می شود که مبحث روابط انسانی سعی در ایجاد رفتار مطلوب و شایسته در سازمان دارد ولی مبحث رفتار سازمانی ،رفتار را پس از بروز به صورت یک واقعه در سازمان ،مورد مطالعه قرار می دهد و سعی در دریافت علل آن دارد. 28 می توان نتیجه گیری کرد که روابط انسانی بر بنیاد و اساس رفتار مطلوب تکیه دارد و رفتار سازمانی به تحلیل رفتارهای بارز می پردازد و هر دو در جهت تحقق هدف سازمانی نقش دارند.به عنوان مثال ،یکی از مرض پیشگیری می کند و دیگری سعی در رفع امراض شایع دارد. کوتاه سخن اینکه در بحث روابط انسانی» این سؤال مطرح است که چه کنیم تا رفتارهای مطلوب سازمان در کارکنان بروز کند تا محیط کاری مطلوبی ایجاد شود؟ بحث رفتار سازمانی یعنی رفتار را تحلیل کنیم تا بدانیم زیربنای رفتارهای سازمانی کدام است و چگونه باید در بروز رفتارهای مطلوب اقدام و یا از بروز رفتارهای ناهنجار جلوگیری کرد؟ (عسکریان.)۲۳-۲۱ :۱۳۷۸ ، اصول روابط انسانی توجه به نیازهای مشترک هدف غایی در هر سازمان رفع نیازهای نیروی انسانی و مدیریت است و از اهداف سازمانی به دست می آید.بدین معنی در تمام سازمان ها ،ج و عمومی ،اگر مدیریت دارای نیات بهره وری از سرمایه و سایر عوامل تولید و باشد در مقابل ،نیروی انسانی نیز طالب منافعی است که در قبال کاران سازمان ،باید به دست آورد و هرگاه این امر یک سویه شود یعنی یکی از خود را رفع کند و طرف دیگر ناکام شود معادلة منافع طرفین در هم می ریزدور صورت ادامه حیات سازمان دچار نوسانات می شود توجه به نیازهای مشترک مشخص می کند که غایت سازمان ها ترکی -افراد تشکیل دهنده آن است و زمانی که در تشکل سازمانی این نیازها رفع شود ،عالیق چون سالیق ها فرد را برای کار در سازمان راغب می کند (همان)۲۶ - ۲۳ ، توجه به تفاوت های فردی 29 نیروهای انسانی هر سازمان شخصیت های مختلفی دارند که با منشأهای صدور رفتار ،مشغول کارند مدیریت ،با توجه به تفاوت های فردی و این اصل کلی که «نمی توان با تمام افراد یکسان رفتار کرده ،می تواند موجبات جلب حداکثر رضایت را به وجود آورد.در نتیجه انگیزش در نیروی انسانی را افزایش می دهد. توجه به تفاوت های فردی موجبات رعایت عدالت مبتنی بر قضاوت در رفتار انسان ها را فراهم می آورد.پس انسان ها باید در سازمان برحسب تفاوت حقوق دریافت کنند و نمی توان همه را با توجه به متغیرهای عینی در یک سطح خ قرار داد، بنابراین قرار گرفتن تمام اعضا در پایگاه سازمان برابر ،نمی تواند حقون ایجاد کند (همان)۲۵ ، توجه به قدر و مرتبه انسان از این جهت توجه به مرتبه انسانی مطرح است که هر فرد آن را با جستجو کشف میکند و دوست دارد مکشوف خود را حفظ کند و می خواهد که دیگران نیز با احترام در حفظ آن مشارکت کنند.در این نظر که ریشه در قانون اخالقی دارد ،احترام بیان مستتر است و هر فردی به لحاظ شخصیت متمایزش نسبت به دیگران ،خواهان احترام خاص خود است. در سازمان احترام باید مورد توجه باشد و مدیریت سازمانی از طریق حسن نیت آشنایی با خصوصیات و خلقیات نیروی انسانی ،می تواند شیوه صحیح برخورد با اعضا را انتخاب کند و اساس شیوه برخورد با اعضا را بر چرایی زندگی انسان ها چه در جهان و چه در سازمان ،استوار سازد تا بدین گونه بتواند چگونگی رفتار او را درست تفهیم کند. 30 اگر مدیریت سازمانی تالش کند تا اعضا را بر کاری که خود می خواهد وادار کند، در این صورت اعضای سازمان با احساس تن سپردن به خواسته مطلق سازمان، احساس کمتری و خأل وجودی خواهند کرد.در نتیجه ،معنی زندگی حقیقت خود را از دست خواهد داد چونکه انسان سازمانی در محیط سازمان زندگی می کند و از این راه به زندگی بیرون سازمانی خود بقا می بخشد و باید حقیقت زندگی را در پیرامون خود بیاید تا بتواند با حقیقت پیشگی به حق کار کند (همان.)۲۹-۲۵ ، توجه به زمینه های ایجاد انگیزش در نیروی انسانی یکی از موارد مهم در روابط انسانی توجه به زمینه های ایجاد انگیزش در نیروی انسانی است.بدین معنی که اگر مدیر بتواند مساعدت کند تا نیروی انسانی سائقهای روانی خود را به کار گیرد و از این راه برای انجام امور سازمانی اقدام کند ،در این صورت به فشارهای مقررات سازمانی نیازی نخواهد بود ایجاد هماهنگی بین خواسته مدیران و نیروی انسانی می تواند در ایجاد انگیزش، همسویی به عمل آورد.عامل مهم در ایجاد انگیزش توجه به رفع نیازهای انسانی است.در این راستا نیازهای روانی ،اقتصادی و اجتماعی مطرح است ،ولی از جایی که سازمان دارای نیازهای خاص خود است و با برآورده شدن آنها به رفع نیازهای نیروی انسانی کمک می شود ،باید در این رابطه به نیازهای دوسویه توجه و به نیروهای انسانی سازمان ،رابطع دوسویه نیازی ،تفهیم شود تا منافع خود را در منافع سازمان بیابند (همان.)۲۷-۲۹ ، شاخص های روابط انسانی شاخص های روابط انسانی عبارت اند از: «.۱درک نیازها ،استعدادها و مشکالت دیگران و تالش برای تأمین شکوفایی استعداد ها و حل مشکالت».چرا که تمامی افراد دارای نیازهایی هستند که سالمت 31 بستگی دارد ،لذا تالش برای شناخت این نیازها و تأمین آنها از وظایف آنها به تامین این نیاز ها مدیر آموزشی است فرد را به عنوان یک موجود مستقل تفاوتهای فردی داشته .۲پذیرش تفاوتهای فردی».مدیر آموزشی باید هر فرد را به عنوان یک موجود مستقل و منحصر به فرد پذیرد و هر چه مدیر توانایی بیشتری در پذیرش تفاوتهای داشته باشد ،در حقیقت توان بیشتری برای برقراری روابط انسانی دارد. .٣دوست داشتن دیگران».دوست داشتن در مدیریت آموزشی و آموزش من دارد. به عقیده کمیل وایلز ،رهبر آموزشی باید نسبت به ارزش وجودی و شیخ معلمان معتقد باشد و باید بداند که هر معلم با دانش آموزی دارای ارزش می تواند در مدرسه منشأ خدماتی شود.تا کسی کودکان و نوجوانان را دوست نداد باشد ،نمی تواند در آنها نفوذ کند. (.۴خوب گوش دادن و پذیرفتن افراد».خوب گوش دادن و خوب شنیدن از اساسین عوامل ارتباط و برقراری روابط انسانی است.شاید بسیاری از افسردگی ها ،عقده های حقارت و خودنمایی ها با خوب گوش دادن کاهش یا بهبود یابد. «.۵برقراری بهداشت روانی در محیط آموزشی».محیط زندگی انسان نقش اساسی در احساس خوشبختی و یا تیره بختی او دارد و اگر محیط مانع از رشد اعتماد به نفس فرد شود و استعدادهای او را در نطفه خفه کند و یا در او موجی از کینه، عداوت و احساس کنه به وجود آورد ،در وجود او احساس افسردگی ،درماندگی و تیره روزی پدیدار می شود قلمرو روابط انسانی 32 دانش روابط انسانی ،بازتاب های خلقی و روانی افراد در راه الگوی زندگی" گروهی آنان و نیز سازمانی که در آن به کوشش شغلی می پردازند را مورد می دهد. گذشته از آن ،دانش روابط انسانی به بررسی و چد دلبستگی ها و سلیقه ها و عواطف و احساسات افراد و گروه ها در یک سازمان می پردازد در راه الگوی زندگی اجتماعی و این کار جز از راه اشتراک مساعی با کارکنان و شناخت افکار و عقاید آنان تحقق نمیابد. منظور از این بررسی رسیدن به هدف های پیش بینی شده است.با یک دید کلی توان گفت :دانش روابط انسانی از شاخه های گوناگون علوم اجتماعی باری می گیرد از این رهگذر آگاهی کافی را درباره فلسفه و نهاد اجتماعی و ویژگی های روانی ،به منظور پیشرفت مدیریت نیروی انسانی به دست آورد.روشن است که این برآیندها جز از راه پژوهش های علمی و بررسی های تجربی به دست نمی آیند. بررسی مربوط به روابط انسانی با مطالعه فرد آغاز می شود زیرا سرشت و روحیه افراد مختلف همانند نیست.اشخاصی که در یک سازمان کار می کنند ،همه دارای یک نوع اندیشه و عقیده و احساس نیستند و ویژگی های روانی آنان گوناگون است. برخی خونسرد و کم کار ،تعدادی پرشور و زرنگ و گروهی اندیشمند و گوشه گیرند.بنابراین ،شخصیت آنان نیز هیچ گاه با یکدیگر کامال یکسان نیست و انگیزه های بنیادی شخصیت آنان از دیدگاه جسمی و روحی و اجتماعی فرق دارند. محتوای روابط انسانی تحقق مطلوب روابط انسانی ایجاب می کند که مدیر آموزشی به ناچار محتوای آن را بشناسد.مواضع زیر تحت عنوان محتوای روابط انسانی مطرح می شوند و با مدیریت آموزشی ارتباط تنگاتنگ دارند| : 33 .1انگیزش.یک مدیر عالوه بر شناخت انگیزه و تمایالت کارکنان باید از انگیزه ها و تمایالت درونی خود نیز آگاهی الزم را داشته باشد|. .۲ادراک.مطالعات فراوانی در مورد ادراک انجام شده است و منظور این بوده است که مدیران بتوانند حتی االمکان به موقعیت هایی دست یابند که نحوه کار با افراد را برای آنان آسان کند|. .۳ارتباطات.از آنجا که محیط آموزشی ،یک محیط کار کالسي است ،مدیر اسی در استفاده از زبان و کالم باید به گونه ای تبحر داشته باشد که گفتارش به شکل رسا و مؤثر ،هدفش را محقق سازد. .۴ساختار قدرت.چون قدرت ،عنصر اساسی سازمان های اجتماعی است ،باید مدیر حدود اعمال آن را بشناسد چرا که عدم اطالع سازمان های آموزشی را به دنبال خواهد داشت. ۵اختیار.به تجلی قدرت در سازمان ،اختیار گفته می شه اهمیت داشته باشد که بداند اختیار چگونه بر رفتار کارکنانش اثر میگذارد. .۶روحيه.وجود یک روحیه قوی در بین کارکنان نشان دهند ایجاد ارتباط صحیح است .۷تصمیم گیری مدیر باید در امر تصمیم گیری مهارت داشته و وسیعی در خصوص موضوع مربوط باشد. .۸رهبری رهبری داتا یک رویه گروهی است و مدیر باید اطالعات رهبری آموزشی را داشته باشد. روابط انسانی و انگیزه های انسان 34 یکی از عوامل اساسی بر تالش و فعالیت های افراد انگیزش است.البته عده ای هدف ها را انگیزه ها اشتباه می کنند و آنها را یکی می دا?