تفسير موضوعي قرآن - PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
Tags
Summary
This document discusses various approaches to understanding the Quran, including the study of its authenticity, content analysis, and historical context. It examines the methods used to interpret and understand the Quran's message. It also explores how the Quran is considered to be divinely inspired and how its message differs from other religious texts.
Full Transcript
فصل اول: شناخت قرآن درآمد اهمیت شناخت قرآن برای هر مسلمان از آن روست که منبع اساسی دین ،ایمان ،اندیشه و آنچه به زندگی معنا میبخشد قرآن است؛ قرآن پایههای جهان بینی و...
فصل اول: شناخت قرآن درآمد اهمیت شناخت قرآن برای هر مسلمان از آن روست که منبع اساسی دین ،ایمان ،اندیشه و آنچه به زندگی معنا میبخشد قرآن است؛ قرآن پایههای جهان بینی و اصول تفکر و خردورزی در نظام آفرینش را که برای انسان کنجکاو جستجوگر و باورمند ضروری است -بیان کرده و هم زمان اصول اخالق ،نیکو تربیت صحیح و شیوه بنای یک جامعه انسانی و ارزش محور را عرضه داشته است.این در حالی است که چگونگی عشق ورزی به ساحت معبود یگانه ،شیوه نیایش و راز و نیاز و چگونگی ارادت ورزی به پیشگاه خالق مهربان به بهترین شکل و به دور از هرگونه افراط و تفریط در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است . لزوم مراجعه به سنت معتبر و اجتهاد روشمند که مورد تصریح قرآن است تنها به منظور تفسیر و تشریح اصول یاد شده تطبیق این اصول بر فروع و نیز یافتن پاسخهای منطقی دین به تناسب نیازهای جدید - در عرصه معرفت و معیشت آدمیان است . بنابراین قرآن اساس اندیشه ،دینی جهان بینی حق و شریعت اسالمی است و شناخت آن نیز نقطه آغاز هرگونه شناخت و تالش فکری و الهام بخش عمل و سلوک معنوی برای مسلمانان است. .۱اقسام شناخت قرآن بررسی و مطالعه درباره یک اثر در صورتی به شناخت همه جانبه آن می انجامد که انسان ر سه نوع شناخت را مطمح نظر قرار دهد: «شناخت سندی»« ،شناخت تحلیلی و پژوهشگر شناخت ریشه ای». شناخت عمیق قرآن نیز متوقف بر همین سه نوع شناخت است.از این رو ،دست یافتن به ایمان حقیقی میسر نیست مگر آنکه این کتاب آسمانی از هر سه زاویه مورد بررسی قرار گیرد.در ادامه به بررسی هر یک پرداخته می شود. یک شناخت سندی در این مرحله پژوهشگر میکوشد با استفاده از ابزارهای الزم دریابد کتابی که در اختیار اوست ،از نظر اسناد و انتساب به گوینده و یا نویسنده اش تا چه میزان اعتبار دارد و آیا اسناد همه آن درست است یا آنکه بخشی درست است و بخشی نیز نادرست ،و همچنین دلیل و مدارک اطمینان بخش بر درستی یا نادرستی این انتساب کدام اند به عنوان مثال کتابی که به نام دیوان حافظ مشهور است آیا همه اشعار آن بیکم و کاست از حافظ است یا اینکه ابیاتی ساختگی نیز وجود دارد که به وی نسبت داده شده است.اینجاست که از نسخه شناسی و نسخه های قدیم و معتبر سخن به میان می آید. قرآن از این نوع شناخت بی نیاز است؛ چنان که هیچگاه در انتساب سوره ،آیه و یا بخشی از آن به آورنده اش یعنی پیامبر اسالم تردید و تشکیکی رخ نداده است.درواقع مسائلی از این دست که فالن سوره مشکوک ،است فالن آیه در فالن نسخه هست و در فالن نسخه نیست و ...در مورد قرآن اساسا مطرح نیست از این رو هیچ کس نمیتواند ادعا کند یا احتمال دهد که نسخه دیگری از قرآن وجود دارد که با قرآن موجود تفاوت کلی یا جزئی دارد. دالیل بی نیازی قرآن از شناخت سندی بی نیازی قرآن از این نوع شناخت معلول پیوند عواملی چند است که برخی به «هویت ذاتی قرآن» ،پاره ای به تالشهای مستمر پیامبر و مؤمنان راستین» و برخی نیز به «شرایط ویژه عصر نزول باز میگردد این عوامل به ترتیب از این قرارند -1پیامبران وحی را به طرق گوناگون از جمله علم حضوری دریافت میکنند.ماهیت این علم چنین است که در آن دریافت کننده (عالم)، نسبت به آنچه دریافت کرده (معلوم) کوچک ترین تردیدی روا نمی دارد تصریح قرآن بر فرود آمدن آیات وحی بر قلب پیامبره نیز خود گویای رخداد چنین فرایندی در نزول قرآن است. با این حال بنا به تصریح ،قرآن پیامبر خدا نسبت به دریافت و ابالغ دقیق و معصومانه وحی که بخش بزرگی از رسالت سنگین او به شمار می آمد -حساسیت ویژه ای نشان میداد تا بدانجا که خدای متعال خطاب به پیامبرش چنین میفرماید : علَینَا َجم َعهُ َوقُرآنَهُ ،فَإذَا قَ َرأنَاهُ فَاتبع سانَكَ لتَع َج َل به إن َ ال ت ُ َح ِّرك به ل َ قُرآنَهُ ،ثُم إن َ علَینَا بَیَانَهُ. زبانت را در هنگام وحی زود به حرکت در نیاور تا در خواندن [قرآن]شتابزدگی به خرج دهی در حقیقت گردآوردن و خواندن آن بر عهده ] .ماست پس چون آن را برخواندیم.همانگونه خواندن آن را دنبال کن سپس توضیح آن نیز بر عهده ماست -۲نزول قرآن با نزول سایر کتب آسمانی تفاوت بزرگی داشت و آن اینکه قرآن به تدریج و در طول ۲۳سال نازل گردید؛ در حالی که کتب آسمانی دیگر به یکباره نازل شده اند.نزول یکباره ممکن است این مشکل را ایجاد کند که نسخه اصلی پس از مدتی با سایر نسخه ها مشتبه ،گردد اما در نزول تدریجی اینگونه نیست افزون بر این ،نزول تدریجی آیات فرایند دریافت اطمینان بخش را برای پیامبر ،هموار و روند فراگیری را برای مؤمنان آسان مینمود قرآن خود در این باره می فرماید: آن ُجملَة َواح َدة َكذَلكَ لنُثَ َبتَ به علَیه القُر ُ َوقَا َل الذینَ َكفَ ُروا لَو َال نُز َل َ فُ َؤادَكَ َو َرتِّلنَاهُ تَرتیال و کسانی که کافر شدند گفتند چرا قرآن یکجا بر او نازل نشده است؟ اینگونه اما آن را به تدریج نازل کردیم تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم و آن را به آرامی برتو خواندیم علَى ُمكث َونَزَ لنَاهُ تَنزیال. َوقُرآنا فَ َرقنَاهُ لتَق َرأَهُ َ علَى الناس َ و قرآنی با عظمت را بخش بخش بر تو نازل کردیم تا آن را به آرامی بر مردم بخوانی و آن را به تدریج نازل کردیم _۳یکی از اقدامهای اساسی پیامبر اسالم برای ضبط و نگهداری آیات این بود که از همان آغاز نزول وحی جمعی از نویسندگان را برای نگارش صحیح قرآن برگزید.همواره افرادی از این جمع که به کاتبان وحی شهرت داشتند پیامبر را همراهی میکردند و کالم خدا را به مجرد نزول بر پیامبر و ابالغ آن می.نگاشتند نگارش بی وقفه آیات قرآن از آغاز بعثت یکی از علل حفظ و مصون ماندن آن از هرگونه تغییر و تحریف بود. _۴جنبه ادبی و هنری قرآن که از آن به فصاحت و بالغت تعبیر میشود -و ساختار آهنگین آیات که نوازشگر روح است چنان بر دل و جان مسلمانان تأثیر می نهاد که با همه توجه و توان به فراگیری حفظ و ضبط قرآن همت میگماشتند این ویژگیها سبب میشد حفظ و به خاطر سپردن آیات به گونه ای روان و با صرف کمترین وقت امکان پذیر گردد و بدین رو در زمانی کوتاه در قالب فرهنگی فراگیر در جامعه اسالمی رواج یابد.بنا به گزارشهای تاریخی در جنگ بئر معونه» ۷۰ و در جنگ یمامه » ٤۰۰تن از قاریان قرآن به شهادت رسیدند.بی گمان تثبیت قرآن در حافظه جمع بزرگی از مسلمانان مانع بروز هرگونه تغییر و تحریفی در قرآن میگردید _۵جامعه آن روز مسلمانان به لحاظ فرهنگی و سطح سواد جامعه ای بسیط و بدوی بود.در چنین جامعه ای غیر از قرآن کتاب دیگری یافت نمیشد تا مسلمانان هم در حفظ این و هم در ضبط آن ناگزیر باشند ذهن ،خالی حافظه قوی و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود مسلمانان فقط اطالعاتشان را از راه دیدن و شنیدن کسب کنند.در چنین فضایی پیام قرآن که با احساس و عاطفه آنان سازگار بود در قلب آنان نقش می بست و چون آن را کالم خدا میدانستند نه سخن بشر برایشان مقدس بود و به خود اجازه نمیدادند حتی یک کلمه یا یک حرف آن را تغییر دهند و یا پس و پیش کنند.آنان پیوسته میکوشیدند با تالوت این آیات به خدا نزدیک تر شوند.پیوند این عوامل در عصر نزول سبب شد پیش از آنکه بخواهد در این کتاب آسمانی تحریف راه یابد آیات آن به باالترین درجه" تواتر برسد؛ به گونه ای که انکار یا کم و زیاد کردن حتی یک حرف آن ناممکن گردد. با توسعه سریع قلمرو اسالم و اقبال چشمگیر مردم جهان به قرآن و از دیگر سو به دلیل فاصله زیاد عموم مسلمانان از مدینه که مرکز صحابه و حافظان قرآن -بود این خطر وجود داشت که به تدریج در نقاط دورافتاده نسخههای قرآن از سر عمد یا اشتباه دستخوش تغییراتی شود، اما هوشیاری و زمان شناسی مسلمانان مانع این کار شد. سال ۲۵هجری شهر مدینه -مرکز خالفت اسالمی -شاهد شکل گیری کمیته ای از بزرگان ،صحابه ،قاریان و حافظان قرآن بود وظیفه اصلی این کمیته بر تهیه و تدوین نسخه واحدی از قرآن متمرکز گردید تا به عنوان محور و مرجع اصلی همه مسلمانان در قرائت و استنساخ قرآن رسمیت یابد با تالشهای این کمیته تعداد شش یا هشت نسخه هماهنگ با قرآن فراهم گردید و به مراکز اصلی قلمرو اسالمی آن روز (مکه، کوفه ،بصره ،شام ،بحرین ،یمن ،مصر و الجزایر ارسال و نسخه اصلی آن که «أم» یا «امام» نامیده میشد در مدینه نگاه داشته شد به همراه نسخههای ارسالی یک قاری ممتاز نیز به مراکز اعزام می شد تا قرائت صحیح قرآن را به مسلمانان آن منطقه بیاموزد.نسخه های ارسالی در مراکز یاد شده نگهداری میشد و براساس ،آن نسخههای دیگری نگاشته شده در اختیار مردم قرار می گرفت . دو.شناخت تحلیلی در این مرحله ،پژوهشگر بر آن است تا به مطالب و محتوای کتابی که در اختیار دارد ،آگاهی یابد و نسبت به هدف ،پیام سبک بیان و شیوه برخورد این اثر با مسائل بنیادین جهان انسان و جامعه به شناخت درستی برسد و بدین رو عیار و ارزش علمی و محتوایی آن کتاب نیز برایش روشن گردد. در باب شناخت تحلیلی قرآن باید دانست که قرآن مجموعا مشتمل بر چه مسائلی است و از سویی آن مسائل چگونه و با چه سبکی عرضه شده است؟ طرح قرآن برای رساندن آدمیان به سعادت چیست؟ استداللها و برهانهای قرآنی در زمینههای مختلف چگونه است؟ آیا تصویری که قرآن از هستی و جهان مینمایاند منطبق بر دریافتهای عقل سلیم است؟ آیا چون قرآن اساس و نگهبان ایمان است و پیامش یک پیام ایمانی است ،عقل را رقیبی میداند که باید در برابرش بایستد یا اینکه به عکس همواره به عقل به چشم یک حامی و مدافع نگریسته ،از نیروی آن یاری می طلبد؟ این پرسشها و صدها پرسش دیگر که ضمن شناخت تحلیلی مطرح میگردد ما را با ماهیت قرآن آشنا می سازد. بی گمان شناخت تحلیلی قرآن اساس و زیربنای ایمان و جهت دهنده رفتار و اخالق مسلمانان در زندگی فردی و اجتماعی است؛ شناختی که در پرتو تفسیر روشمند این کتاب آسمانی تحقق می یابد. سه.شناخت ریشه ای پس از آنکه درستی انتساب یک اثر به پدیدآورنده اش اثبات گردید و محتوای آن نیز به درستی مورد بررسی قرار گرفت مرحله جدیدی از شناخت آغاز می شود. در این مرحله پژوهشگر همواره میکوشد تا روشن کند آیا مطالب محتوا و اندیشه های مطرح شده در کتاب از اندیشه پدیدآورندهاش تراوش ،یافته یا آنکه برآمده از اندیشه دیگران است؟ چنین شناختی فرع بر شناخت تحلیلی است؛ بدین معنا که تا محتوای یک اثر به دقت شناخته نشود اساسا نوبت به شناخت ریشه ای آن نخواهد رسید. در بررسی و شناخت ،قرآن پس از مطالعه تحلیلی آن نوبت به مقایسه و شناخت تاریخی میرسد.در این مرحله باید قرآن را با همه آنچه (دارد با آثار علمی و کتابهای دیگر آن زمان به ویژه کتابهای مذهبی مقایسه نمود در این سنجش بایست همه شرایط از قبیل هست میزان ارتباط شبه جزیره عربستان با دنیای آن روز تعداد انسانهای باسواد آن عصر و ..در نظر گرفته شود سپس باید ارزیابی کرد که آیا آنچه در قرآن آمده در کتابهای دیگر نیز و اگر آمده به چه نسبت؟ همچنین آیا آن مطالبی که مشابه سایر کتاب هاست اقتباسی است یا آنکه مستقل میباشد و حتی باعث تصحیح اغالط و روشن کردن تحریف های رخ داده در آنها می شود؟ شناخت ریشه ای قرآن اگر به درستی صورت پذیرد پژوهشگر منصف و بیطرف را به اصالت «الهی قرآن رهنمون میسازد.اصالت الهی به این معناست که قرآن با همه معارف و ساختار بدیعش از افقی باالتر از ذهن و اندیشه پیامبر به ایشان افاضه گردیده و وی صرفا حامل این وحی و پیام بوده است.در حقیقت اصالت الهی» ،یعنی معجزه بودن قرآن و این نتیجه ای است که از شناخت ریشه ای قرآن به دست می آید. .۲فرضهای بنیادین در شناخت قرآن تنوع ،گستردگی و جذابیت ساختار و معارف قرآن سبب شده است این کتاب آسمانی از منظرهای گوناگون مورد بررسی اندیشمندان و دین پژوهان قرار گیرد.از سوی دیگر دو رخداد مهم به گشوده شدن زاویههای جدیدی در پژوهشهای قرآنی نوین منجر شده است :نخستین رویداد که به لحاظ تاریخی نیز مقدم است توسعه و گسترش اسالم در مناطق مختلف جهان و در نتیجه مواجهه با اندیشهها و فرهنگهای گوناگون است و دوم گام نهادن جهان به عصر جدید و درنتیجه سیطره علم و فناوری بر زندگی بشر.از رهگذر این رخدادها نیز مسائل و مباحث جدیدی در حوزه پژوهشهای قرآنی پدید آمده است. بی گمان گزارش آنچه تاکنون مورد بررسی اندیشمندان قرآن پژوه قرار گرفته ،از حوصله این بحث ،است اما نقش پاره ای از مباحث در شناخت قرآن همچون کلیدی است که طرح آنها در اینجا ـ اگرچه به اجمال -ضروری مینماید آنچه در این بخش مورد بحث قرار میگیرد تنها اندکی از این گونه مباحث است. یک.وحیانی بودن الفاظ قرآن ابتدا باید بدین پرسش پاسخ داد که آیا خداوند الفاظ قرآن را نیز همانند محتوای آن بر پیامبر وحی کرده یا آنکه آنچه به پیامبر ،رسیده تنها محتوای قرآن است و الفاظ ساختار ترکیبی آن توسط خود پیامبر و یا فرشته وحی بر آن محتوا پوشانده شده است؟ دیدگاه عموم مسلمانان از آغاز بر این بوده است که قرآن با همه معارف بلند و محتوای آسمانی خود در قالب واژه ها جملهها و ترکیبهای کالمی ،موجود بر پیامبراکرم نازل گردیده و ایشان نیز تنها به عنوان واسطه میان آدمیان و خالق هستی این پیام را دریافت و بی هیچ کاستی و فزونی ابالغ کرده است. این باور از چنان پشتوانه برهانی و تأییدات قرآنی و روایی برخوردار است که به مثابه ضروری دین در میان مسلمانان مورد قبول قرار گرفته و اندیشمندان بسیاری نیز بر آن متفق اند. اعتقاد به الهی بودن الفاظ و ساختار ظاهری متن ،قرآن در میان مؤمنان از چنان ژرفایی برخوردار است که باعث شده این کتاب آسمانی همواره مورد احترام و باالتر از هر متن انسانی باشد. دالیل بسیاری می توان برالهی بودن الفاظ و ساختار ظاهری متن قرآن اقامه نمود که در اینجا به اختصار به چند دلیل اشاره میشود: _1قرآن آشکارا خود را سخن خدا معرفی کرده است نسبت دادن سخن به گوینده آن در صورتی منطقی و معقول است که گوینده خود در انتخاب ،تنظیم و چینش کلمات و شکل دادن به ساختار و ترکیب جمله،ها نقش اصلی را به عهده داشته باشد. _2بخش بزرگی از اعجاز قرآن به ساختار ظاهری ،متن سبک بدیع و اسلوب منحصر به فرد آن باز میگردد فصاحت و بالغت بینظیر قرآن -که از دیرباز بخشی از وجوه اعجاز قرآن به شمار آمده -ناظر به الفاظ عبارتها و ساختار ظاهری متن قرآن است. پیام آیات تحدی که همگان را به آوردن مثل قرآن فرامی خوانند -از زاویه ساختار ظاهری متن این است که اگر در الهی بودن الفاظ و قالبهای مشتمل بر معارف بلند قرآن تردید دارید برای اثبات مدعای خود الفاظ و جمله هایی مشابه این الفاظ و عبارتها بیاورید.این تحدی و عجز مشرکان از ساختن و پرداختن کالمی همانند قرآن بیانگر آن است که ساختار ظاهری متن و سبک بیانی قرآن نیز از سوی خداوند است و ذهن و زبان هیچ انسانی حتی شخص پیامبر در شکل گیری آن دخیل نبوده است . -3آیات بسیاری از قرآن به روشنی بر وحیانی بودن الفاظ و ساختار متن عربی قرآن داللت دارند بخشی از این آیات بدین قرارند: ع َربیًّا لَ َعل ُكم تَعقلُونَ َ.و إنهُ في أُم الكتَاب لَ َدینَا لَ َعلي َحكی ُم إنا َج َعلنَاهُ قُرآنا َ ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم.باشد که بیندیشید و همانا که آن در کتاب اصلی الوح محفوظ به نزد ما سخت واال و پرحکمت است إنا أَنزَ لنَاهُ قُرآنا َ ع َربیًّا لَ َعل ُكم تَعقلُونَ . ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم باشد که بیندیشید ع َربیًّا لیُنذ َر سانا َ سى إ َماما َو َرح َمة َو َهذَا كتَاب ُم َ صد ق ل َ َومن قَبله كت ُ َاب ُمو َ ظلَ ُموا َوبُش َرى لل ُمحسنینَ " الذینَ َ و حال آنکه پیش از آن کتاب ،موسی راهبر و مایه رحمتی بود و این قرآن کتابی است به زبان عربی که تصدیق کننده آن ] است ،تا کسانی را که ستم کرده اند هشدار دهد و برای نیکوکاران مزده ای باشد این آیات ساختار لفظی و عربی قرآن را به صراحت به خدای متعال نسبت داده اند .-4آیات دیگری بر عدم دخالت پیامبر در ساختار ظاهری قرآن و تبعیت محض او از وحی الهی داللت دارند دو نمونه از این دسته آیات بدین شرح است: ون لي أَن قَا َل الذینَ َال یَر ُجونَ لقَا َءنَا ائت بقُرآن غَیر َهذَا أَو بَدلهُ قُل َما یَ ُك ُ أُبَدلَهُ من تلقَاء نَفسي إن أَتب ُع إال َما یُو َحى إلَي آنانکه به دیدار ما امید ندارند میگویند قرآن دیگری جز این بیاور ،یا آن را عوض کن».بگو« :مرا نرسد که آن را از پیش خود عوض کنم جز آنچه را که به من وحی میشود پیروی نمی کنم». و از سر هوس سخن نمی گوید این سخن به جز وحیی که وحی میشود نیست -5دلیل دیگر بر وحیانی بودن الفاظ و عبارتهای ،قرآن تمایز آشکار ساختار ظاهری متن قرآن با سخنان پیامبر است؛ تمایزی که بر هیچ سخن شناس ژرف کاوی پنهان نبوده و نیست عرب عصر پیامبر که سالها با آن حضرت معاشرت نموده با سخنان وی آشنایی کامل داشتند پس از شنیدن نخستین آیات قرآن از زبان ایشان به یکباره خود را با اقیانوسی از مضامین بلند -در قالب الفاظ و اسلوبی به مراتب برتر از قالبهای انسانی -مواجه دیدند و آشکارا بر الهی بودن آن اعتراف نمودند زرقانی از اندیشمندان اهل تسنن -در این باره می نویسد : اعراب عصر نزول پیامبر را میشناختند و بر مقدار توان او در سخن گفتن پیش از نزول وحی واقف بودند.به ذهن هیچ یک از افراد با انصاف آنان نیامد که بگوید قرآن سخن محمد است زیرا فرقهای آشکاری بین لغت قرآن و لغت پیامبر که دیده می شد. . ٦معارف و محتوای قرآن از چنان عظمت و ژرفایی برخوردار است که احاطه کامل بر همه آنها و قراردادنشان در قالب الفاظ و عبارتهایی که آن معارف را برتابند ،فراتر از توان و قدرت انسان است.قرآن در عظمت و سنگینی وحی چنین میفرماید: علَیكَ قَوال ثَقیال سنُلقي َ إنا َ در حقیقت ما به زودی بر تو گفتاری گرانبار القاء میکنیم از سوی دیگر پیامبر را نیز انسانی همانند سایر انسانها معرفی میکند که خداوند بر او وحی نازل کرده است « :قُل إن َما أَنَا َبشَر مثلُ ُكم یُو َحى إلَي أَن َما إلَ ُه ُكم إلَهُ َواحده . پیامبر که انسانی همانند سایر انسانهاست در اثر شرح صدر و طهارت از هرگونه پلیدی و ناپاکی تنها قادر است وحی را با همه ژرفای آن دریافت و بدون هیچ کاستی و فزونی به آدمیان ابالغ نماید پوشاندن لباس الفاظ و عبارتها بر حقایق سنگین آسمانی و محتوای ژرف و نامحدود ،ربانی همانگونه که از عهده انس و جن بیرون است از عهده پیامبر نیز خارج است . بنابراین الفاظ ،عبارتها و ساختار ظاهری متن قرآن نیز همانند محتوای بلند و معارف نورانی آن وحی الهی است که از معبر فرشته وحی و پیامبر اکرم نه بی هیچ تغییری در اختیار آدمیان قرار گرفته است. دو.ابدیت و تغییر چگونه مجموعهای مکتوب (قرآن کریم )با فرض «ثبات محتوا و «محدودیت» آیات ( ٦۲۳٦آیه) و بدون کوچکترین تغییر کیفی و کمی میتواند با زمان که پیوسته در حرکت و تغییر است -همراه گردد و انواع نیازهای آن را شناخته به تناسب آنها پاسخی راهگشا و منطقی دهد؟ این پرسش برآمده از باور» به جاودانگی قرآن» است.این باور یکی از اعتقادهای اساسی انسان مسلمان است که براساس ،آن قرآن کریم همواره از همان اعتبار اولیه برخوردار خواهد بود.از آنجا که زندگی بشر در گذر زمان با تحوالت و تغییرهای گسترده روبه روست و این تحوالت نیز نیازهای جدیدی را در عرصه معرفت و معیشت انسان به وجود می آورد ،این پرسش مطرح میشود که چگونه یک کتاب ثابت میتواند پاسخگوی نیازهای متغیر عصرها و نسلهای گوناگون باشد؟ این مسئله که از آن به ربط میان ابدیت و تغییر یاد میشود ،توجه بسیاری از اندیشمندان دینی معاصر -اعم از شیعه و سنی را به خود معطوف ساخته است.عالمه طباطبایی شهید مطهری استاد معرفت استاد ،سبحانی عالمه جوادی آملی ،عالمه اقبال الهوری سید جمال الدین اسدآبادی محمد رشید ،رضا سید قطب و ...از جمله این اندیشمندان اند که در آثار علمی خود برای حل منطقی این مسئله بسیار کوشیده اند. نظر به اهمیت و نقش اساسی این موضوع در تفکر دینی هر مسلمان در دنیای جدید این بخش به طرح آن پرداخته و بدان پاسخی کوتاه داده است. برای پاسخ به پرسش پیشین باید حوزه های مباحث قرآن» و «اسرار ماندگاری قرآن در بستر زمان مورد توجه قرار گیرد تا از یک سو روشن گردد تحوالت و تغییرهایی که در بستر زمان روی میدهد ناظر به کدام بخش از معارف قرآن خواهد بود و از دیگرسو ،خداوند چگونه سازوکارهای جاودانگی آخرین کتاب خود را فراهم آورده است. یکم_.حوزه های مباحث قرآن :در یک دسته بندی ،ساده مجموعه آیات قرآن عهده دار بیان معارف و احکام الهی در چهار حوزه روابط انسان با خدا ،خود طبیعت و انسان هاست. از میان این حوزه های چهارگانه تنها دو حوزه اخیر از تحوالت زمان متأثر میشوند و طبیعتا در احکام و دستورالعملهای آنها نیز تغییراتی پدید می آید از این رو ،بیشترین مباحث مربوط به چگونگی رابطه ابدیت» و «تغییر متوجه تغییرات در دو حوزه رابطه انسان با طبیعت و دیگر انسان هاست.البته در صورتی که روابط انسان در دو حوزه نخست نیز به نوعی از تحوالت عصرها و گذر ایام دچار تغییر گردد آن دو حوزه نیز مشمول این مباحث خواهند بود. دوم_ اسرار ماندگاری قرآن در بستر زمان :تدبر و مطالعه در آیات قرآن و سخنان پیامبر و اهل بیت بیانگر آن است که جاودانگی قرآن با سه عامل اساسی -که از آنها به اسرار و رموز جاودانگی قرآن یاد میشود -تضمین گردیده است.در ادامه به اختصار به بیان هر یک پرداخته میشود : الف) ژرفای نامحدود قرآن پیشتر بیان شد که ژرفای نامحدود قرآن یکی از ویژگیهای ذاتی این کتاب آسمانی به شمار می آید.این ویژگی که در روایات از آن به بطن» و «بطون» یاد شده ،چنان مورد عنایت و تأکید پیامبر و اهل بیت قرار گرفته که بنا به اظهار جمعی از اندیشمندان دینی روایات بطن» از جمله روایات متواتر شمرده میشوند برخورداری یک سخن یا متن مکتوب از «بطون» ،به این معناست که آن سخن یا متن عالوه بر آنچه با ظاهرش عرضه میکند ،مفاهیم و مطالب دیگری را نیز در خود دارد که با سازوکاری ویژه میتوان آنها را استخراج کرد.عالمه طباطبایی در تعریف «ظهر» و «بظن» می نویسد: ظهر همان معنای ظاهر و ابتدایی است که از آیه به دست میآید و بطن معنای نهفته در زیر ظاهر است چه آن معنا یکی باشد یا بیشتر ... برخورداری آیات قرآن از بطون سبب تمایز متن قرآن و متنهای انسانی شده است.آثار ادبی ،عرفانی و منظوم برخی از فرهیختگان و عارفان نامور شاید در گذر زمان برداشتهای گوناگونی از آنها ،شود اما چون پدیدآورندگان این گونه آثار در تنگنای زمان و مکان محدود بوده و قلمرو دانش آنان نیز محدود بوده نمیتوان و نباید هرگونه دریافتی از آثارشان را مقصود آنان تلقی نمود اما درباره متن قرآن این مطلب به کلی متمایز است؛ زیرا منبع قدسی و پدیدآورنده ،قرآن فوق زمان و مکان صاحب علم بی پایان و محیط بر همه هستی و پدیدههای آن ،است از این رو کالم او فراتر از زمان و مکان و دربردارنده معانی و مفاهیم بسیار است و این همان چیزی است که به واسطه ،بطون در آیات قرآن صورت عملی یافته و قرآن را به ابدیت سپرده است. آیات قرآن چنان اند که علی رغم ثبات و تغییر ناپذیری ظواهر الفاظ آن معانی متکاملی را تاب می آورند و به تناسب پیشرفت دانش ،انسانی معانی جدیدی را از آن آیات می توان دریافت.به عبارت دیگر هرچه بر دانش بشر افزوده میشود جلوه هایی از آنچه در قرآن تعلیم شده است بر انسان آشکار میشود و معجزه بودن قرآن در این است که متنی ثابت معانی همیشه متطور را در خود جای داده است؛ متنی که دربردارنده حقیقت مطلق است و در عین حال فهم نسبی و عصری بشر را بر می تابد امام باقر بطون قرآن را رمز ابدیت قرآن دانسته و قرآن را به خورشید و ماه تشبیه نموده است تشبیه قرآن به خورشید و ماه راز بسیار ظریفی را در باب ابدیت قرآن میگشاید برپایه این سخن همه نیازهای آدمیان در معرض تابش خورشید همیشه تابان قرآن قرار میگیرد و این بدان روست که قرآن با سرچشمه گرفتن از دریای بیکران علم الهی و با برخورداری از ژرفایی نامحدود باالتر از زمان و مکان فراز و فرودهای حیات معنوی و مادی انسانها را روشنایی می بخشد . ژرفای نهایت ناپذیر قرآن نخستین و اصلی ترین رمز ماندگاری قرآن در بستر طوالنی زمان است.این ویژگی سبب میشود مجموعهای به ظاهر محدود از ظرفیتی نامحدود برخوردار گردد و آنچه به ظاهر «ثابت» می نماید از پویایی درونی و همیشگی برخوردار باشد. نمونه هایی از ژرفای قرآن :در این خصوص به دو نمونه اشاره میشود: نمونه یکم خدای بزرگ در نهی از پرستش بتها میفرماید: َللا َو َال تُشر ُكوا به شَیئا. َواعبُدُوا َ و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید ظاهر این آیه نهی از پرستش بتهاست با تأمل و دقت میتوان دریافت که نهی از پرستش بت ها به این دلیل است که این کار نوعی خضوع و فروتنی در برابر غیرخداست وبت بودن معبود فی نفسه خصوصیتی ندارد؛ چنان که خداوند اطاعت شیطان را نیز عبادت او شمرده و از آن نهی نموده است. أَلَم أَع َه ُد إلَی ُكم یَا بَني آ َد َم أَن ال تَعبُدُوا الشی َ طانَ . ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید در تحلیلی دیگر در می یابیم که در اطاعت انسان میان خود و غیر تفاوتی نیست و همانگونه که از غیر نباید اطاعت کرد از خواستههای نفس نیز نباید پیروی نمود: أَفَ َرأَیتَ َمن ات َخذَ إلَ َههُ ه ََواهُ . پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده با تحلیلی دقیق تر روشن میشود که توجه به غیرخدا و غفلت از خالق هستی به کلی ممنوع است؛ زیرا توجه به غیر خدا استقالل دادن به او و خضوع در برابر اوست که این خود نوعی پرستش است خدای متعال می فرماید: َولَقَد ذَ َرأنَا ل َج َهن َم َكثیرا منَ الج ِّن َواْلنس ...أُولَئكَ هُ ُم الغَافلُونَ ". و در حقیقت بسیاری از جنِّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم ... آنها همان غافل ماندگانند. در نگاه آغازین الیه آشکار آیه وال تُشر ُكوا به شیئا نهی از پرستش بتهاست.با اندکی تدبر ،بطن نخست آیه که نهی از خضوع و فروتنی در برابر غیر خداست -دانسته میشود و با تأمل بیشتر بطن دوم ،آیه یعنی منع پیروی از هوای نفس به دست می آید و سرانجام با نظر وسیع تر بطن سوم آیه که نهی از توجه به غیرخدا و غفلت از خالق هستی است آشکار می شود. عالمه طباطبایی پس از بیان این نمونه مینویسد : همین ترتیب یعنی ظهور یک معنای ساده ابتدایی از آیه و ظهور معنای وسیع تری به دنبال آن و همچنین ظهور و پیدایش معنایی در زیر معنایی در سرتاسر قرآن مجید جاری است. نمونه دوم خداوند برای متوجه نمودن منکران معاد به قدرت بی پایان خود در برپا ساختن قیامت و زنده کردن مردگان چنین میفرماید : ضر نَارا فَإذَا أَنتُم منهُ تُوقدُونَ .. الذي َج َع َل لَ ُكم منَ الش َجر اْلَخ َ همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن چون نیازتان افتد] آتش می افروزید . الیه نخست این آیه همان معنایی است که از ظاهر آن برمی آید؛ یعنی قدرت خداوند بر قراردادن آتش در درخت سبز و استفاده انسانها از آن برای برافروختن آتش.این الیه برای آشنایان به لغت عرب آشکار است الیه دوم ،آیه تفسیری است که بسیاری از مفسران پیشین برآن رفته اند :در اعصار قدیم در میان عرب رایج بود که برای افروختن آتش از چوب درختان مخصوصی به نام «مزخ» و «عفار» که در بیابانهای حجاز می رویید استفاده میکردند؛ بدین گونه که اولی را در زیر قرار میدادند و دومی را روی آن میزدند و با جرقه تولید شده ،آتش روشن میکردند. الیه عمیق تر آیه این است که خاصیت آتش افروزی منحصر به چوب درختان مرخ» و «عفار» نیست بلکه این خاصیت در همه درختان و اجسام عالم وجود دارد اگرچه در آن دو بیشتر است حتی در درختان سبز به همین دلیل گاه آتش سوزیهای بزرگی در جنگلها روی میدهد که عامل آن وزش شدید بادهایی است که شاخههای درختان را محکم به هم کوفته و با ایجاد جرقه و وزش باد دامنه آتش توسعه یافته است.این همان الکتریسیته نهفته در دل اشیاء است که بر اثر اصطکاک آشکار میگردد. اما الیه عمیق تر از همه الیههای پیشین این است که یکی از کارهای مهم گیاهان کربن گیری از هوا و ساختن سلولز» نباتی است توضیح اینکه یاخته های درختان و گیاهان گاز کربن را از هوا گرفته با تجزیه اش اکسیژن آن را آزاد میکنند و سپس کربن را درخود نگاه داشته با ترکیب آن با آب چوب درختان را از آن میسازند.از آنجا که هر ترکیب شیمیایی باید یا انرژی را جذب و یا آن را آزاد کند درختان در عمل کربن گیری از گرما و نور آفتاب به عنوان انرژی فعال استفاده میکنند و همین امر سبب ذخیره شدن مقداری از انرژی آفتاب در چوب درختان میشود تا به هنگام سوختن انرژی ذخیره شده آزاد و گرما و نور تولید شود.این خود نوعی رستاخیز است که خداوند در این آیه به بیان آن پرداخته است تا بدین رو قدرت خود را در برپایی قیامت اعالم نماید . بسیاری از آیات قرآن دارای چند معنایی است بخشی ساده برای فهم عامه مردم در هر زمان و هر مکان و بخشی عمیق برای خواص و سرانجام بعضی کامال عمیق برای زبده های خواص و یا اعصار و قرون دیگر و آیندههای دور درعین حال این معانی با هم منافاتی ندارد و در آن واحد در یک تعبیر پرمعنا جمع است؛ آیه فوق همین گونه است ب) پیوند قرآن و عترت ظرفیت نامحدود قرآن که برآمده از بطون آن است -در صورتی که به فعلیت برسد و متناسب با نیازهای زمان تفسیر ،گردد با زندگی و نیازهای مؤمنان ارتباط برقرار میکند و به حاجت های آنان در عرصه های گوناگون پاسخی شایسته میدهد.چنانچه سازوکارهایی به منظور تبیین و تفسیر آیات منظور نگردد قرآن کریم در عین تقدس ،عظمت و برخورداری از معارف بسیار اصلی ترین ویژگی ،خود یعنی هدایتگری و معرفت بخشی را از دست میدهد و بدین رو از ورود به عرصه زندگی آدمیان باز می ماند . حال باید دید برای این منظور در کنار قرآن کدام سازوکارها تعبیه شده و کیفیت بهره گیری مؤمنان از آنها نیز چگونه است؟ اهمیت مطلب یاد شده را میتوان از این سخن امام علی دریافت : این قرآن خطی نوشته شده میان دو جلد است زبان ندارد تا سخن بگوید و نیازمند کسی است که آن را به سخن درآورد. بنابراین به منظور تبیین و تفسیر صحیح ،قرآن نخستین و اصلی ترین سازوکار پیوند جاودانه و ناگسستنی قرآن و عترت است تشریع اصل امامت در قرآن در حقیقت بیانگر این سازوکار بنیادی است و توصیه مکرر پیامبر در توجه دادن مسلمانان به این پیوند نیز از اهمیت فراوان آن در زندگی مؤمنان حکایت دارد.پیامبراکرم فرمود : من در میان شما دو چیز گرانبها را ترک کردم که اگر بدانها تمسک جویید هرگز پس از من به بیراهه نخواهید رفت یکی از آن دو از دیگری بزرگ تر است کتاب خدا قرآن ] که ریسمان کشیده شده ای است از آسمان به زمین و دیگری ] عترت من اهل بیتم آگاه باشید که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه کنار حوض بر من وارد شوند این سخن پیامبر که به حدیث ثَقَلَین شهرت یافته از جمله روایاتی است که شیعه و اهل تسنن بر اعتبار آن اتفاق نظر داشته به تواتر آن را نقل کرده اند. ابن حجر هیتمی از عالمان -برجسته اهل سنت درباره این حدیث مینویسد: برای حدیث یاد شده طرق بسیاری است [و] بیست و چند نفر از صحابه آن را روایت کرده اند برخی از آنان این حدیث را در سفر حجة الوداع و در روز عرفه از وی شنیده و نقل کرده اند و برخی آن را در زمان بیماری پیامبر و در حضور جمع زیادی از صحابه شنیده و نقل کرده اند گروهی دیگر آن را در ماجرای بزرگ و فراموش ناشدنی غدیرخم از پیامبر شنیده اند و باْلخره گروهی دیگر گفته اند که پیامبر پس از بازگشت از طائف خطبه ای ایراد کرد و در آن حدیث ثقلین را بیان فرمود امام علی درباره پیوند قرآن و عترت میفرماید: خداوند تبارک و تعالی ما را پاکیزه نمود و نگه داشت و ما را بر خلقش گواه قرار داد و در زمینش حجت نهاد و ما را همراه با قرآن و قرآن را همراه با ما قرار داد؛ نه ما از قرآن جدا شویم و نه قرآن از ما جدا شود ایشان در جایی ،دیگر قرآن را منهای عترت کتاب صامت میخواند که با پیوند آن با عترت به نطق در میآید و مؤمنان را به راه سعادت هدایت میکند كتاب للا الصامت و أَنَا ال ُم َعبر َ عنه فَ ُخذُوا بكتَاب للا الناطق .. ُ هذا این قرآن کتاب خاموش خداست و من آن را تعبیر = تبیین میکنم؛ پس به کتاب ناطق خدا تمسک جویید فلسفه پیوند قرآن و عترت حضور مستمر مفسری آگاه به معارف و اسرار وحی در کنار قرآن ضرورتی است که قرآن خود آشکارا بیان داشته است در عصر نزول -که شرایط فراگیری وحی در جامعه مسلمانان کامال فراهم بود -قرآن شخص پیامبر را برای عهده داری این مسئولیت خطیر به مسلمانان معرفی نموده است: َوأَنزَ لنَا إلَیكَ ِّ الذك َر لت ُ َبیِّنَ للناس َما نُز َل إلَیهم َولَ َعل ُهم َیتَفَك ُرونَ . و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی و امیدکه آنان بیندیشند. اساسا در نگاه قرآن کریم یکی از مسئولیتهای اصلی همه پیامبران «تبیین و تفسیر وحی بوده است.چنان که در آیه ای میخوانیم : سان قَومه لیُ َبیِّنَ لَ ُهم. سول إال بل َ َو َما أَر َ سلنَا من َر ُ و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را برای آنان بیان . آنچه از این گونه آیات برمی آید این است که اوال وحی آسمانی در همه ادوار تاریخی خود با زبان و واژگان شناخته شده و قابل فهم پیامبران و مخاطبان وحی نازل شده است و دوم اینکه همواره یک عنصر انسانی در کنار ،وحی مسئولیت تعلیم و تبیین و به عبارتی شفاف ساختن ابعاد گوناگون وحی را نیز برعهده داشته است. اینک با ختم ،نبوت نزول وحی خاتمه یافته اما اعتبار و حجیت وحی قرآنی -بنا به باور همه مسلمانان تا ابد باقی است.این جاودانگی و ابدیت قرآن از یک سو ،و ظهور نیازهای جدید در عرصه حیات فردی و اجتماعی مؤمنان از دیگرسوی ،حضور مفسران آگاه به اسرار و ژرفای وحی را در کنار قرآن برای همه زمانها ضرورت میبخشد. در اندیشه بنیادین شیعه این ضرورت حیاتی در پیوند همیشگی و ناگسستنی قرآن با نیز در آیاتی که به تشریع اصل امامت عترت» تحقق عینی یافته و خطوط کلی پرداخته اند و همچنین در سخنان گران بهای پیامبر ترسیم شده است. با تشریع اصل امامت و در پرتو پیوند قرآن و عترت آیات صامت وحی متناسب با موضوعات و مسائل جدید به نطق در می آیند و بدین رو زندگی آدمیان از موهبت وحی رنگی دیگر می یابد با این پیوند ،مبارک قرآن همواره در حال نازل شدن است و هیچ عصری و نسلی، از وحی آسمانی بی بهره نمی ماند. ثمرات پیوند قرآن و عترت: از پیوند جاودانه قرآن و عترت نتایج ارزشمندی نصیب مؤمنان و جامعه اسالمی میگردد مانند: -۱تبیین و تفسیر صحیح آیات ،قرآن متناسب با نیازها و مسائل جدید مسلمانان و جامعه اسالمی -۲آموزش شیوه صحیح برای دستیابی ضابطه مند به مفاهیم وحی در غیاب عترت . -3تأمین حضور همیشگی انسان کامل به عنوان اسوه نیکو و جلوه جمال حضرت حق -در میان آدمیان. یک.رهبری سیاسی جامعه اسالمی که خود دو رهاورد ارزشمند را به دنبال دارد یک رهبری سیاسی اهل بیت به تبیین دقیق و کاربردی بخش بزرگی از آیات قرآن می انجامد؛ آن هم آیاتی که ناظر به شئون مختلف جامعه دینی است. دو با رهبری سیاسی اهل بیت رهنمودهای قرآنی برای ساختن جامعه الهی و ارزش محور در کمال دقت و اطمینان به کار گرفته میشوند و در نتیجه همگان به کرامت انسانی خود میرسند. ج) اجتهاد روشمند در قرآن بیان گردید پیوند قرآن و عترت پیوندی مستمر و نـ است اما نکته آزاردهنده این است که دسترسی به این سازوکار برای همگان در همه زمانها و مکانها مقدور نیست؛ حال این عدم دسترسی یا در شرایط طبیعی است مانند فاصله طوالنی تا محل زندگی امام و در نتیجه عدم امکان بهره مندی از ایشان و یا در شرایط غیر طبیعی مانند عصر غیبت (چه کوتاه مدت و چه بلندمدت حال پرسیدنی است آیا سازوکار پیش بینی شده برای تبیین و روزآمدی ،قرآن تنها در پیوند قرآن و عترت خالصه میگردد؟ اگر چنین است آیا در غیاب عترت د راه برای بهره مندی از قرآن به کلی مسدود میگردد و درنتیجه وحی از زندگی آدمیان رخت بر میبندد یا آنکه افزون بر سازوکار ،پیشین سازوکار دیگری نیز پیش بینی شده تا در چنین وضعیتی آدمیان و جامعه انسانی از فیض وحی آسمانی محروم نگردند؟ همچنین آیا قرآن کریم پیامبراکرم له و عترت پاکش چنین شرایطی را پیش بینی کرده و هدایت های الزم را ارائه داده اند؟ دقت در آیات ،قرآن رهنمودهای پیامبراکرم و تعالیم اهل بیت ما را به سازوکار دیگری نیز رهنمون میسازد که آن اصل اجتهاد» و «خردورزی در آیات وحی» است.قرآن از این اصل به تفقه» در دین یاد کرده و مؤمنان را نیز به آن ترغیب نموده است: َو َما َكانَ ال ُمؤمنُونَ ل َینف ُروا َكافة فَلَو َال نَفَ َر من ُكل فرقَة من ُهم َ طائفَة ل َیتَفَق ُهوا في الدِّین َولیُنذ ُروا قَو َم ُهم إذَا َر َجعُوا إلَیهم لَ َعل ُهم َیحذَ ُرونَ و شایسته نیست مؤمنان همگی برای جهاد کوچ .کنند پس چرا از هر فرقه ای از آنان دسته ای کوچ نمیکنند تا دستهای بمانند و در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند باشد که آنان از کیفر الهی ] بترسند؟ «تفقه» به این معناست که کسی در طلب چیزی ،باشد به گونه ای که در آن تمخض و تخصص یابد.از این رو ،تفقه در دین به معنای فراگرفتن دین به صورت تخصصی است.این آیه ،مؤمنان را از عزیمت دسته جمعی به جهاد نهی نموده و از آنان خواسته است همزمان با عزیمت گروهی برای ،جهاد عده ای نیز به منظور تفقه در دین به حضور پیامبر رسند تا پس از باگشت به سوی قوم خویش پیام وحی را به آنان ابالغ کرده ،آنها را از سرپیچی از فرمانهای الهی بیم دهند. از معادل قرار گرفتن «تفقه» در «دین» و «جهاد در این ،آیه به روشنی میتوان به نقش مهم اجتهاد روشمند در حفظ و حراست از مرزهای اندیشه دینی و معارف ناب وحیانی آگاه گردید. تأکید قرآن بر «تعقل»« ،تفکر» و «تدبر» همگی از اهمیت اجتهاد و خردورزی در حیات جاودانه قرآن حکایت دارد. البته در همان زمان نیز برخی از شاگردان مکتب اهل بیت از وجود سازوکارهای دیگر برای تبیین و تشریح قرآن سؤال میکردند ائمه اطهار با تمسک به قرآن ،آنان را به اصل بنیادین «تفقه» و ژرف اندیشی در دین توجه می.دادند چنانکه از امام صادق پرسیدند :زمانی که برای امام حادثه ای رخ دهد [ از دنیا ،برود مردم باید چگونه عمل کنند؟ امام فرمود: به سخن خدا عمل نمایند باید از هر فرقه گروهی به منظور تفقه در دین کوچ کنند تا آنگاه که به سوی قوم خویش بازگشتند آنان را بیم دهند؛ باشد که آنان بترسند.امام فرمود :آن گروهی که برای تفقه کوچ کرده اند تا زمانی که در حال تحصیل هستند معذورند و گروهی که ماندهاند نیز معذورند تا آنان به سویشان بازگردند. شایان ذکر است که اجتهاد در قرآن تنها در صورتی مشروع و روشمند است که از ضوابط و شرایط الزم برخوردار باشد گام نهادن در عرصه خطیر ،اجتهاد بدون برخورداری از شرایط الزم خود نوعی تفسیر به رأی شمرده میشود که پیامبرگرامی و اهل بیت به شدت آن را نکوهیده اند. بر پایه مباحث گذشته نتیجه میشود که قرآن کریم با وجود «ثبات» و «محدودیت ظاهری از ژرفای نامحدود پویایی و تحرک درونی ویژه و اعجاز آمیزی برخوردار است.این ویژگی ذاتی توأم با دو اصل بنیادین امامت» و «اجتهاد» سبب شده است قرآن همواره در بستر متحول زمان زنده بماند و بر نیازهای معرفتی و معیشتی آدمیان در اعصار گوناگون پرتو بیفکند. پژوهش و اندیشه -1حقیقت قرآن چیست و قرآن از چه مراتبی برخوردار است؟ -2جاودانگی قرآن را از منظر آیات و روایات بررسی کنید. .-3.وجوه و آفاق اعجاز قرآن را بررسی نمایید. -4درباره نگارش قرآن در عصر پیامبرا و جمع آوری و تدوین آن به شکل امروزی ،گزارشی را تهیه کنید. -5درباره روشهای تفسیر قرآن تحقیق کنید. .-6مفسر برای تفسیر قرآن چه مراحلی را باید بگذراند؟ فصل دوم : انس با قرآن درآمد در این خاکستان ناآشنا کم نیستند عوامل رنگارنگ و محرکهای پرجاذبه ای که آدمیان را از هویت انسانی و گوهر گران خویش غافل و در بن بستهای تاریک دنیاگرایی به سرابهای فریبنده مادی مشغول ساخته اند. از سویی در حوزه ،فردی بد ُخلقیها سوءظنها حسادتها خودپسندیها، غرورها ،بدزبانی ها و افراط و تفریطها هریک بخشی از هویت انسانی ما را به مخاطره انداخته از سویی دیگر در حوزه اجتماعی نیز سود جویی،ها ،خیانتها منفعت طلبی ها فریب ها ,هوس بازی ها و کام جوییهای نامشروع فضای زندگیمان را به ابتذال و پوچی کشانده است. هنگامی که رنگهای ،مجازی قدمها را از رفتن باز میدارند و جلوه نمایی ها و عشوه گری ها ،زانوها را سست و لذتهای نقد کام را شیرین و فریبها و هوس بازی ها ،آدمی را اسیر خود میکنند دیگر در ذهن و ضمیرش جایی برای اندیشیدن -درباره هدف بلند آفرینش -و انگیزه ای برای تالش و حرکت به سوی آنچه هویت انسان در گرو رسیدن به آن است باقی نمی ماند.در چنین شرایطی کوششها بی حاصل و دویدنها بی هدف میشوند و آنچه به دست میآید بی باری سرگردانی و تباهی عمر گران سنگ آدمی است. اینها همان فتنه هایی است که ما را از رسیدن به حقیقت بازداشته ،روز روشن ما را تیره و تار و آرزوهای شیرینمان را دور و دست نیافتنی کرده اند. در چنین فضایی ما می مانیم و کویری سوخته در پیش رویمان که در آن جز سیاهی و سراب چیزی نیست ماه بن بست ها تناقضها، سرخوردگیها تنهایی ها اضطرابها و آرزوهای بربادرفته زندگی. درواقع ،غفلت و بی دردی ما را به گرداب سهمناک فتنه ها کشانده و بحران های اخالقی و معنوی و بیماریهای بغرنج روحی جانمان را زار و نحیف کردهاند.فریاد عجز و البه ای آشنا به گوش میرسد که : ما در روز روشن در امواج خروشان فتنه ها گرفتار آمده ایم.این فریاد جمعی ما انسانهاست که از خویشتن حقیقی خویش و اصول حیات بخشمان دور افتاده ایم ،از ملکوت بریده و در قمارخانه ،طبیعت گوهرگران خود را به دست فراموشی سپرده ایم.حال باید پرسید که راه رهایی از این فتنه ها چیست؟ آیا روزنه ای برای آزادی از این اسارتها پیش روی ما گشوده خواهد شد؟ پیامبر رحمت همچون پدری مهربان و طبیبی درد آشنا ما را به قرآن فرامی خواند و تمسک به این نسخه شفابخش را رمز رهیدن از فتنه ها معرفی میکند: ای مردم! ...هنگامی که فتنه ها چون شب تار شما را فراگرفت.به قرآن رو آورید که قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته است و گزارش دهنده ای است که گزارشش تصدیق شده است و هرکس قرآن را پیشوای خود قرار دهد به بهشتش راهنمایی کند و کسی که آن را پشت سر قرار دهد به دوزخش کشاند. قرآن هدایتگری است که به بهترین راهها هدایت میکند و کتابی است که در آن جزئیات شریعت بیان حقایق و تحصیل حق قرار دارد قرآن جدا کننده حق و باطل] است که در آن بیهوده ای راه ندارد قرآن ظاهری دارد و باطنی [که] ظاهرش حکم و دستور است و باطنش علم و دانش ظاهرش زیباست و باطنش ژرف قرآن ستارگانی دارد و ستارگان هم :ستارگانی شگفتیهایش به شماره نیاید و عجایبش کهنه نشود چراغهای هدایت در قرآن است و نشانههای حکمت..... -1مراتب انس با قرآن ایمان به قرآن اصلی ترین بخش از اندیشه و باور دینی هر مسلمان است.بی شک تجلی این ایمان و عینیت یافتن آن در اندیشه سلوک عملی و زندگی فردی و اجتماعی در گرو انس ارتباط و تعامل با قرآن پس از ایمان به الهی بودن (قرآن است و از آنجا که میزان انس و سطح ارتباط با قرآن متفاوت است تجلی آن ایمان در ابعاد گوناگون زندگی نیز متفاوت و گوناگون خواهد بود. انس و ارتباط با قرآن از مرتبه پایین آغاز میشود و تا مراتب باال ادامه می یابد.البته این گونه نیست که با ورود به مرتبه ای ضرورتا مراتب بعدی نیز به دست آید ،بلکه توفیق صعود به مراتب باالتر در گرو ،تالش جدیت و فراهم آوردن شرایط الزم است. ممکن است بی توجهی ،غفلت بی برنامگی و یا موانع ،دیگر انسان را همواره در مرتبه پایین از انس با قرآن متوقف سازند و از این سو شاید توجه برنامه ریزی تالش و جدیت نیز انسان مؤمن را به عالیترین مراتب انس با قرآن برساند. آنچه در اینجا به عنوان مراتب انس با قرآن ذکر میشود اصلی ترین مراتبی است که در این باب مطرح است به یقین با مراجعه به روایات مراتب دیگری را نیز میتوان بدانها افزود که در این فصل مجال پرداختن به آنها نیست مراتب تدریجی انس با قرآن را میتوان پنج مرتبه دانست که به آنها پرداخته میشود. یک.گوش فرادادن و نظر کردن به آیات قرآن نخستین و عام ترین مرتبه انس و ارتباط با قرآن استماع و توجه به آیات آن است.خدای متعال گوش فرادادن و سکوت به هنگام تالوت آیات آسمانی را موجب نزول لطف و رحمت الهی می داند: آن فَاستَمعُوا لَهُ َوأَنصتُوا لَ َعل ُكم تُر َح ُمونَ . َو إذَا قُر َ ئ القُر ُ و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید ،امیدکه بر شما رحمت آید. امام صادق می فرماید : هرکس به حرفی از قرآن گوش فرا دهد بی آنکه آن را قرائت کند ثوابی برایش نوشته میشود و گناهی از او پاک میگردد و درجه ای باال می رود. از سوی دیگر ،نظر کردن به آیات قرآن نیز خود نوعی انس و ارتباط با قرآن به شمار می آید. امام صادق می فرماید : ...أَن الن َ ظ َر في ال ُمص َحف عبادة. نگاه کردن در قرآن عبادت است. در روایت دیگری پیامبر گرامی چهار نگاه را عبادت دانسته است: «نگاه به علی بن ابی طالب ،نظر به والدین همراه با لطف و رحمت نظر در قرآن و نظر به کعبه . از آن رو که قرآن «ذکر» خدا و پرتوی از «نور» ملکوت الهی است بی شک برقراری انس و ارتباط سمعی و بصری با آن که برای همگان نیز امکان پذیر است -جان و قلب انسان را به نور قرآن روشن نموده او را در پیمودن راه برای رسیدن به یاد خدا رهنمون می سازد. دو.تالوت قرآن تالوت که نوعی ذکر زبانی است -مورد تأکید برخی آیات نیز قرار گرفته است.برای مثال خدای متعال در سوره ُم ِّز ِّمل پس از فراخواندن پیامبر به شب زنده داری ،او را به تالوت قرآن در دل شب امر می کند: َیا أَیُّ َها ال ُمز ِّمل .قُم اللی َل إال قَلیال .نصفَهُ أَو انقُص منهُ قَلیال أَو زد َ علَیه َو َرتِّل القُرآنَ تَرتیال". ای جامه به خویشتن فروپیچیده به پاخیز شب را مگر اندکی نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه یا بر آن نصف بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان در ادامه همین سوره خدای سبحان عموم مسلمانان را مخاطب قرار داده میفرماید : فَاق َرهُ وا َما تَ َیس َر منَ القُرآن. هرچه از قرآن میشر میشد در جایی دیگر نیز چنین آمده: َوإذَا قَ َرأتَ القُرآنَ َج َعلنَا بَینَكَ َوبَینَ الذینَ َال یُؤمنُونَ باْلخ َرة ح َجابا َمسئُورا. و چون قرآن بخوانی میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ای پوشیده قرار میده از منظر روایات نیز تالوت قرآن برای انسان مسلمان بسیار حائز اهمیت است. امام علی میفرماید : کسی که به تالوت قرآن انس گیرد جدایی دوستان او را به وحشت نمی اندازد. امام صادق می فرماید : بر شما باد تالوت قرآن زیرا درجات بهشت بر پایه تعداد آیات قرآن است.روز قیامت که فرارسد به قاری قرآن گفته میشود بخوان و باال برود پس چون آیه ای بخواند درجه ای باال می رود. امام رضا به نقل از پیامبراکرم می فرماید : برای خانه هایتان نصیبی از قرآن قرار دهید زیرا هرگاه در خانه ای قرآن تالوت شود.امور آن خانه بر اهلش آسان میشود خیرش افزایش مییابد و ساکنان آن در برکت و رفاه قرار میگیرند و هرگاه در خانهای قرآن تالوت نشود تنگ دستی بر اهلش چیره می شود خیرش کاهش مییابد و ساکنان آن در فقر و کمبود قرار میگیرند شایسته است تالوت قرآن با طهارت ترتیل شمرده شمرده خواندن و صوت نیکو و حزین باشد.همچنین مستحب است قاری قرآن در آغاز تالوت حتی قرائت یک آیه «اعوذ باهلل .من الشیطان الرجیم بگوید؛ چنان که قرآن در این باره میفرماید : فَإذَا قَ َرأتَ القُرآنَ فَاستَعذ باَلل منَ الشی َ طان الرجیم . پس چون قرآن میخوانی از شیطان مطرود به خدا پناه بر نیز باید هنگام تالوت ادب حضور در پیشگاه کتاب خدا را رعایت نمود و آن را وسیله صعود به مراتب عالی علم ،عمل و انس بیشتر با قرآن قرار داد. سه.درک معانی و مفاهیم قرآن آنان که قادر نیستند صرفا با تالوت آیات معانی قرآن را نیز دریابند، میباید با ترجمه آیات با سه درک معانی و مفاهیم قرآن مفاهیم اولیه مورد نظر قرآن آشنا شوند و بدین وسیله نوعی ارتباط معنادار با قرآن برقرار کنند. با این گام انسان مؤمن قادر خواهد شد با بسیاری از مفاهیم پیام ها دستورالعمل ها نکات اخالقی عبادی و داستانهای پیامبران آشنا شود نیز در همین مرحله میتوان درباره به مجموعه ای از ویژگیهای زندگی دنیوی ،برزخ جهان آخرت بهشت دوزخ و ....شناختها دست یافت . مهم ترین زمینه های الزم برای گام نهادن در این مرحله آشنایی با زبان و ادبیات عرب و آگاهی از لغات و مفردات الفاظ قرآن کریم است؛ زمینه هایی که فراهم ساختن آنها نه تنها شرط اصلی برای ورود به مرحله درک مفاهیم و معانی ،قرآن که اساس ورود به مراحل پیشرفته شناخت قرآن نیز به شمار می آید در صورتی که فراهم ساختن این ابزار برای برخی ممکن ،نباشد مراجعه به ترجمه های قرآن و مطالعه دقیق آنها سودمند است با گام نهادن در این مرحله ،یقینا راه برای انس و ارتباط آگاهانه و هدفمند با قرآن گشوده میشود اما بیشک آنچه به دست می آید از جامعیت انسجام و ژرفای کافی برخوردار نیست در این مرحله برخی از مفاهیم و پیامهای قرآن شناخته نمیشوند و دریافتهای ما نیز از شناخت اولیه و ابتدایی فراتر نمی رود. به هرروی ,تالش برای درک معانی و مفاهیم آیات گام بزرگی برای رسیدن به شناخت جامع تر و ژرفتر قرآن به شمار میرود برخی صحابه که قرآن را از محضر پیامبره می آموختند چنین گزارش کرده اند که آنان ده آیه را از آن حضرت فرامی گرفتند اما پیش از پرداختن به ده آیه دیگر میکوشیدند تا آنچه از علم و عمل در آن آیات بود بیاموزند. چهار.تفسیر قرآن شناخت جامع و منسجم مفاهیم و پیامهای قرآن در گرو تفسیر آن است. در این مرحله با استفاده صحیح از ابزارها و فراهم ساختن مقدمات الزم شناخت ما از مرحله ابتدایی فراتر می رود و به شکل گیری یک اندیشه نظام مند قرآنی می انجامد. در پرتو ،تفسیر ارتباط معنایی بسیاری از آیات آشکار میشود به سخن دیگر ،بسیاری از آیاتی که پیش از این از هم جدا و پراکنده بودند بدین رو کنار هم قرار میگیرند و به دنبال آن مفاهیم و آموزه های جدیدی زاییده میشود. تفسیر قرآن اگر براساس شرایط و ضوابط ضروری این علم صورت گیرد اندیشمند مسلمان را قادر میسازد تا به دیدگاههای قرآن درباره مسائل و موضوعات گوناگون مورد نیاز بشر -در عرصه های مختلف دست یابد و از سویی این امکان را فراهم میکند که خود نیز در عرصه اندیشه و عمل نمونه یک انسان قرآنی باشد. در این مرحله افزون بر شناخت واژگان و ترکیب ،جمالت فراهم ساختن ابزارهای دیگری از قبیل آگاهی از شأن نزول آیات علوم ،قرآنی دانش ادبیات عرب ،علم منطق روایات و سنت معصومان و برخی علوم دیگر نیز ضرورت مییابد تا در پرتو آن ،مفسر به تفسیر به رأی مبتال نگردد در حقیقت تفسیز نوعی تالش فکری است تا مفسر به وسیله آن به پیام ها ،هدایتها و طرح جامع قرآن آگاهی یابد به یقین این تالش فکری -همانند هر تالش فکری دیگر -بدون برخورداری از ابزارهای الزم هرگز ممکن نمی گردد. تفسیر را از آن جهت ارجمندترین علوم دین شمرده اند که از یک سو فرد را به صورت مستقیم با کالم خداوند مرتبط میکند و از دیگر سو ذهن و زندگی انسان را رنگی دیگر می بخشد. پنج.تدبر در قرآن مراتب گذشته هریک در جای خود دارای اعتبار و ارزش خاصی است.انسان مسلمان برحسب تواناییها زمینهها و امکانات خود میتواند در برخی از این مراتب و یا همه آنها گام بردارد. پس از توفیق در طی مراتب پیشین نوبت به مرتبه «تدبر» میرسد. تدبر در آیات باالترین نوع انس و ارتباط با قرآن است.تدبر عبور از سطوح اولیه و مفاهیم ظاهری آیات و ورود اندیشمندانه به الیههای ژرف برای کشف حقایق پنهانی است؛ حقایقی که بدون توجه و ژرف اندیشی بر ما آشکار نمی شود. قرآن عظمت و بلندای معارف خود را اینگونه به توصیف میکشد : علَى َج َبل لَ َرأَیتَهُ خَاشعا ُمتَ َ صدِّعا من خَش َیة َللا . لَو أَنزَ لنَا َهذَا القُرآنَ َ اگر این قرآن را بر کوهی فرومی فرستادیم یقینا آن کوه را از بیم خدا فروتن [و] از هم پاشیده می دیدی این توصیف بیانگر بزرگی سنگینی و ژرفای معارف آسمانی قرآن است.بیگمان گام نهادن در چنین اقیانوس ژرفی از یک سو نیازمند ژرف اندیشی و از سوی دیگر در گرو دل سپردن به انوار وحی و گشودن قلب بر لطایف آیات .است در حقیقت تدبر جریانی فکری - روحی است که از نوعی ارتباط میان عقل و قلب پدید می آید.قرآن کریم درباره اهمیت تدبر می فرماید : علَى قُلُوب أَقفَالُ َها. أَفَ َال یَتَ َدب ُرونَ القُرآنَ أَم َ آیا به آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا مگر] بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟ اركَ ل َیدب ُروا آ َیاته َول َیتَذَ َك َر أُولُو اْلَل َباب. كتَاب أَنزَ لنَاهُ إلَیكَ ُم َب َ [این] کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده ایم تا درباره] آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند امام علی ژرف اندیشی در قرآن را بهار دل ها دانسته است: و قرآن را بیاموزید که آن زیباترین سخن است و در آن ژرف بیندیشید که بهار دل هاست . در پرتو ،تدبر قرآن جانی دوباره میگیرد و اسرار نهفته آن آشکار می شود.اینجاست که نه فقط آیه ها که زیروبمها نیز به سخن میآیند و هریک ،پیامی نکته ای ،داللتی ،لطیفه ای و رازی را با مؤمن ژرف اندیش باز میگویند.در این مرحله دیگر هیچ سخنی حکایتی بشارتی و انذاری در قرآن کهنه و غریبه نمی نماید و همه یکپارچه پیام ،لطف، شفا رحمت و شفقت می.شوند با تدبر در قرآن است که آدمی در شمار پرهیزکاران قرار میگیرد؛ آن گونه که امیرمؤمنان در توصیف اینان آورده است: در دل شب قدمهایشان را استوار ،ساخته در حالی که قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه تالوت میکنند با قرآن جان خود را محزون و دوای دردشان را از آن طلب می نمایند پس هرگاه به آیهای گذر کنند که در آن تشویقی است.به شوق پاداش به آن روی آورند و جانشان از شوق به سوی آن پرکشد و گمان دارند که نعمتهای بهشت در برابر دیدگانشان قرار دارد و هرگاه به آیهای گذر کنند که ترس از خدا در آن ،باشد گوش دل به آن میسپارند و گمان میبرند که شرار شعله های آتش جهنم و نعره آن در گوششان طنین انداز است؛ پس قامت خم میکنند و پیشانی و دستها و پاها را بر خاک میگذارند و از خدای بزرگ آزادی از آتش جهنم را طلب میکنند تدبر در قرآن جان مؤمن را چنان با حقیقت و روح قرآن مأنوس میکند که در برابر آن مراتب دیگر انس با قرآن کوچک جلوه میکند؛ چنان که امام علی می فرماید« :آگاه باشید که قرائت قرآن هنگامی که در آن تدبر نباشد هیچ خیری ندارد. شایان ذکر است که تدبر در قرآن نیز خود درجاتی دارد که برحسب کمیت و کیفیت تدبر متفاوت است.بی شک ژرف اندیشی در یک آیه یا یک سوره و یا بخشی از قرآن ?