قواعد فقه جزایی PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
1403
دکترسید سعید میرمحمدعلی
Tags
Summary
این جزوه شامل قواعد فقه جزایی، تهیه شده توسط دانشجویان و به صورت خلاصه ای از درس دکتر سید سعید میرمحمدعلی است که برای مصالح و مفاسد و حسن وقبح احکام را تقسیم و تبیین می نماید و در سال تحصیلی 1403 تدریس شده است.
Full Transcript
ع ِلي ٌم * الظا ِه ُر َو أالبَ ِ اط ُن َو ُه َو ِب ُك ِل ش أ َيءٍ َ * ُه َو أاْل َ َّو ُل َو أاْل ِخ ُر َو َّ قواعدفقه(جزایی)...
ع ِلي ٌم * الظا ِه ُر َو أالبَ ِ اط ُن َو ُه َو ِب ُك ِل ش أ َيءٍ َ * ُه َو أاْل َ َّو ُل َو أاْل ِخ ُر َو َّ قواعدفقه(جزایی) استاد:دکترسید سعید میرمحمدعلی تهیه کنندگان :پیروز صالحی،سیده مهنوش حسینی اين جزوه حاصل برداشت دانشجو از مطالب بيان شده کالس است ،وجود ايراد محتمل متوجه تدريس استاد نميباشد سال تحصيلی1403- فهرست 3 تعريف قواعد فقه 3 تعريف اصول فقه 3 3 قبح عقاب بال بيان 3 4 اصل اباحه واصل حظر حظر 5 عقل عملی و عقل نظری 5 حسن و قبح ذاتی و عرضی 5 7 علم و جهل 8 انواع جهل 9 اصل قانونی بودن جرم و مجازات 10 قاعده تدرء الحدود بالشبهات 11 شبهه 13 اقسام شبهه 14 لوث وقسامه 16 برای مطالعه pg. 2 تعريف قواعد فقه :آن دسته از احکام کلی است که درابواب گوناگون فقه جريان داشته و منشاء استنباط احکام جزئی می شود،مانند قاعده ی الضرر که هرجا ضرری متوجه شخص شود مطرح می گرددو دربسياری از ابواب فقه همچون بيع اجاره و طالق و غير به کار می رود تعريف اصول فقه:فن يادانشی است که روش استفاده از منابع فقهی رادر فقه اسالم دربرمی دارد،علمی است که درآن قواعد استنباط احکام شرعی مورد بحث قرار می گيرد.پيششينه ی اين دانش به بعد از در گذشت پيامبر اسالم باز می گردد. قواعد فقه را تعريف کنيد و تفاوت آن را با اصول فقه شرح دهيد ؟ قاعده فقهی ،استقاللی است در حالی که قاعده اصولی آلی بوده و ابزاری برای استنباط احکام است قاعده فقهی تطبیقی ولی قاعده اصولی استنباطی باشد غایت و هدف قاعده اصولی بیان شیوه های اجتهاد و استنباط است اما هدف قاعده فقهی بیان حکم حوادث جزئی است به طور خالصه نتيجه ی قواعدفقه جزئی است اما نتيجه اصول فقه کلی است واصول برای استنباط حکم شرعی است. قاعده قبح عقاب بالبيان عقاب:مجازات،عقوبت کردن قبح:قبيح،زشتی ،بد بيان :گفتن،تبيين ،اعالم بال:بدون pg. 3 عملی که توسط شرع نهی نشده و آن نهی به مکلفين ابالغ نشده ،چنانچه شخصی مرتکب گردد و مجازات شود مجازات او قبيح و زشت است (اصل قانونی بودن جرم ومجازات )36 قاعده ی قبح بال بيان را فقها بعد ايجاد کرده اند و قبل ازآن اصاله االباحه وجود داشته است. اصل حظر اصل اباحه اصل اباحه :هر چيزی جايز و مباح است؛ مگر آن که شارع منع کرده باشد. اصل حظر :اصل بر ممنوع بودن وغير قانونی بودن است،مگراينکه جواز شارع وجود داشته باشد. ازنظر شیعه اصل را برمباح بودن می گذاریم،یعنی حسن ظن ونه سوءظن و براساس اصل اباحه در قانون اساسی اصل برائت نوشته شده اصل بربیگناهی،اصل برعدم تکلیفو مجاز بودن که دنیا آن رامی پذیرد.اصل اباحه اصل برائت و استصحاب در تمامی این موارد متوجه میشویم همه چیز برمبنای حسن ظن و برمبنای عدم وقوع جرم وبرمبنای سالمت است. فقها براساس اصل اباحه،قاعده ی قبح عقاب بال بیان را به وجود آورده اند قاعده ی قبح عقاب بال بیان از مستحدثاث است یعنی تاسیس یا درست شده است. عقل تنها مدرک و مستند قاعده ی قبح عقاب بال بيان است مستندات pg. 4 دو نوع عقل داريم :عقل عملی – عقل نظری نيست . عقل نظری :مدرکاتش هست و (مدرک يعنی درک کننده مدرک يعنی ان چيزی که از ادراک ما بدست آمده است.به هست ونيست ربط دارد مانند االن شب هست،استاد سر کالس هست) عقل عملی :مدرکاتش بايدهاو نبايدهاست . (مثال ظلم هست رااول عقل نظری درک کرده اما اينکه ظلم خوب است يا بد است عقل عملی درک ميکند عقل عملی هنجارها وبايد ها و نبايد و خوب و بدی رادرک ميکند عدالت و مصاديق آن صداقت؛راستی و وفاداری خوب است مصاديق ظلم هم مثل خيانت،دروغ، عقلی عملی ميگوييد عدالت بايد ظلم نبايد.شيعه براساس مصالح و مفاسد و حسن وقبح احکام راتقسيم ميکند و تبيين ميکند ) حسن وقبح ذاتی :ذاتا حسن دارد يا ذاتاقبح دارد برای مثال ميهن پرستی ناموس پرستی حسن و قبح عرضی:حسن و قبح ذاتی ندارنداالن خوب هستند ولی ممکن است بعدا خوب نباشند ،االن صداقت خوب است اما ممکن است بعدا آبروی خانواده ای را تهديد کند،ويا دوروغ گفتن االن قبيح است اما ممکن است بعدا برای حفظ جان يک مومن ياامنيت کشور الزم شود ديگر قبيح نيست. پس خوب و بد ذاتی با عدالت و ظلم سنجيده می شود عقاب بالبيان ازمصاديق ظلم است يا عدالت ؟ عقاب بالبيان از واضح ترين و بديهی ترين مصاديق ظلم و ستم است کدام عقل عقاب بال بيان را زشت ميداند؟عقل عملی درهر استداللی حداقل دو مقدمه داريم-1صغری -2کبری صغری:انسان حيوان است انسان متحرک است. کبری:هرحيوانی متحرک است pg. 5 صغری:مقدمه ی اول:عقاب بالبيان ازمصاديق ظلم است و عقل عملی آن رادرک کره و نبايد باشد(نظر فقها ) کبری:مقدمه دوم:کلما حکم به العقل حکم بالشرع منتهج :هر آنچه که عقل عملی درک کند شرع نيز به آن حکم می کند . بين حکم عقلی و حکم شرعی مالزمه وجود دارد اين مالزمه را کدام عقل درک می کند؟ عقلی نظری آيا مالزمه هست يانه ؟هست پس عقل نظری می گويد مالزمه هست باتوجه به مطالب اموخته بگویید عقاب بالبیان ازطریق دلیل عقلی چگونه استدالل میشود؟ جواب : pg. 6 علم و جهل علم :صورتی از اشيا است که در عقل و ذهن ما ايجاد می شود و نقش بسته است.علم يعنی دانايی و دانستن و درمقابل جهل است جهل:عدم علم در موجود دارای قابليت عالم شدن مانند طفل انسان بنابراين کلمه علم وجهل و عالم و جاهل درباره ی جمادات و نباتات بکار نمی رود.تقابل بين علم و جهل تقابل عدم و ملکه است. علم درجاتی دارد وهم 25 سطح پايين شک 50 سطح بعد ظن 75 سطح بعد يقين 100 سطح بعد انواع جهل -1:جهل بسيط -2جهل مرکب جهل بسيط :يک جهل است (جهل خودم )نمی دانم اطالع ندارم جهل مرکب :بيشتر از يک نوع جهل (جاهل بودن نسبت به جهل خود )نمی دانم که نمی دانم تصور می کند می داند ما نمی داند. ازنظر شيعه علم شرط تکليف نيست پس کسی جاهل و جهل دارد هم تکليف دارد و جهل رافع مسئوليت نيست . علم شرط تنجز تکليف است pg. 7 تنجز تکليف به معنای استحقاق ثواب و عقاب داشتن ،يعنی تکليف دارد ولی استحقاق عقاب يا مجازات ندارد آيا هر جاهلی مستحق مجازات و عقاب نيست ؟ ما دو نوع جهل داريم -1 :جهل قصوری -2جهل تقصيری جهل قصوری :شخص نمی داند و نمی توانسته بداند امکان دسترسی و مطلع بودن نبوده،مثال در کما رفته و از قوانين جديد بی خبر است.و به کسی که جهل قصوری دارد جاهل قاصر می گويند. جهل تقصيری :شخصی نمی داند اما شرايط برای دانستن فراهم بوده است وکوتاهی از خودش بوده.به کسی که جهل تقصيری دارد جاهل مقصر می گويند. فقط جاهل قاصر است که استحقاق مجازات ندارد چون اصل بر عالم نکته بودن است و قانون برای همه وضع می شود و فقط جاهل قاصر استحقاق عقاب و مجازات ندارد. انواع ديگر جهل -1 :جهل موضوعی -2جهل جهل حکمی جهل موضوعی :شخص به موضوع نااگاه است مثال نميداند اين نوشيدنی که ميخورد شراب است يا آبميوه جهل حکمی :شخص از حکم يا قانون اگاهی ندارد مثال نداند در قانون نوشيدن خمر حرام است وآن را مرتکب شود. pg. 8 اصل قانونی بودن جرم و مجازات در مطالب قبل گفته شد جرم و مجازات بايد وضع شده و ابالغ شود و بايد درچارچوب قانون باشد مجازات:عقوبت و کيفر کردن جرم :هررفتاری اعم از فعل ياترک فعل که در قانون برايش مجازات تعيين شده باشد اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها به اين معناست که هيچ مجازاتی بدون وجود قانون تصور شدنی نيست.از جمله داليل اين اصل آن است که چون انسان مجبور به زندگی در اجتماع است؛ بايد در زندگی اجتماعی ،مقررات اجتماعی اعالم شود تا افراد بدانند چه اعمالی مخل نظم اجتماعی است. همه جرم و مجازات بايد در قانون ذکر شده باشد چه در قانون ماهوی (قانون مجازات اسالمی)و چه قانون شکلی (آيين دادرسی کيفری ) چه افعالی جرم هستند و تعقيب و تحقيق ومحاکمه وصدور حکم و اجرای آن بايد درقوانين بيان شده است.اگر درمواردی قانون سکوت کرده بود بايد سراغ فتاوای معتبر برويم اما اولويت برای رسيدگی ابتدا قانون است(.ماده 3ادم ) اگرچه بر طبق اصول مختلف قانون اساسی از جمله اصل چهارم قانون اساسی ،قوانين ايران بايد بر اساس قوانين اسالم باشد؛ ولی به اين معنا نيست که منابع فقهی و فتاوی معتبر ،قانون به حساب آيند. انواع ظن دردرجات علم گفته شد ظن به يقين ياقطع نزديک تراست.در ظن معتبرقانون گذار يا شرع روشی يادداده که ازآن طريق به ظن معتبر برسيم(اماره يد).در ظن مطلق ماميتوانيم ازهرراهی به ظن مطلق برسيم وتاييد نشده.پس اماره ظن معتبر است قطع يعنی صدرصد ويقين و علم قاضی ممکن است به قطع برسد باتوجه به اينکه تحقيقاتی انجام ميدهد يقين پيدا ميکند که مجرم کيست يا حق باکيست پس علم قاضی چون به يقين يا قطع 100درصدمی رسد از ظن معتبر (اماره) 75درصد باالتراست. پس اماره مفید برای قطع نیست اماره مفید برای ظن است . علم قاضی مفید برای قطع است . pg. 9 قاعده ی تدرءالحدود بالشبهات درء:يعنی رفع کردن ،رد کردن ،ازبين بردن هرگاه در وقوع جرمی وانتساب آن به شخصی و حتی در ميزان مجازات محل شک و ترديد باشد (خود متهم شک کند ياقاضی )هرگاه ادعای شبهه بشود اين جا محل سقط مجازات است.متهم :من نميدانستم مدت محرميت تمام شده اما ميدانستم زنا در شرايط بدون محرميت وزوجيت است قاضی :در حکم برخی از افرادکه بامردم ميجنگند اختالف است ايامحاربه است ياخير -1روايات مستندات :ارسال شده و رها شده و معلوم نيست راويان آن چه کسانی روايات - 1:مرسله هستند و اعتباری ندارند. -مستند يعنی قابل استناد و راويان آن مشخص هستند که به 4دسته تقسيم می شوند 2 -2انواع روايات مستند:الف -صحيحه ب -حسن ج-ثقه د -ضعيف الف -صحيحه :راويان آن عدالت دارند و شيعه ی دوازده امامی هستند ب -حسن:همه شيعه ی دوازده امامی ولی همه عادل نيستند ج-ثقه :همه آن ها عادل هستند ولی ممکن است همه شيعه نباشند د-ضعيف:راويان نه عادل هستند و نه شيعه ی دوازده امامی نقص در هردو شرط وجود دارد (خبر ضعيف مانند روايات مرسله اعتبار ندارد) برای اثبات قاعده ی درءروايات مرسله راآورده اند که روايات مرسله به تنهايی فاقد اعتبارهستند اما چون توافق و تسالم فقها را داريم مستند قاعده ی درء محسوب ميشود. فقها قاعده ی درء رااز روايات مرسله اصطياد کرده اند (اصطياد:صيد کردن ) pg. 10 تسالم فقها جابر است يعنی جبران کننده ی ضعف و روايات مرسله است مفردات قاعده ی درء ادرء الحدود بالشبهات ادرءوا:فعل امر است امر مخاطب و امر حکومتی است و مخاطب آن قضات است يعنی قضات ساقط کنيد،کنار بگذاريد الحدود:جمع حد در لغت به معنای پايان است و منع کردن است اما در اصطالح به معنای مجازاتی که نوع ميزان کيفيت و موجب آن در شرع آمده است قاضی در مجازات حدی نميتواند ميزان و کيفيت را کاهش يا افزايش و يا تغيير دهد. در ادرءوا الحدود بالشبهات خود حد به معنی مجازات حدی می شود و شامل همه ی مجازات حدی می شود حدود جمع است و جمعی که الف و الم دارد داللت بر عام است جمع ال و الم افاده ی عموم می کند يعنی شامل همه ی مجازات ها چه ميزان کيفيت آن در شرع مشخص شده باشد چه نشده باشد وقصاص چون مجازات و عقاب شرعی است واصل اين است مجازات کنار بگذاريم پس قصاص هم شامل ميشود ،ودر مورد ديه بين حقوق دانان و فقها اختالف است که ديه جنبه ی کيفری وبازدارندگی دارد و يا جنبه ی حقوقی و مسئوليت مدنی دارد و چون اختالف وجود دارد ديه شامل تدرء الحدود بالشبهات نميشود. شبهه در لغت به معنای شک و ترديد اما ازنظر اصطالحی بين فقها اختالف وجود دارد که درسواالت زير آن را مطرح می کنيم. نظر صاحب مبانی تکمله در مورد شبهه راباذکر مثال توضيح دهيد؟ شبه را به معنای جهل تعريف می کند اعم ازجهل قصوری و جهل تقصيری(جاهل قاصروجاهل مقصر )مثال کسی که تازه مسلمان شده و مدعی است اصال نمی دانسته شرب خمرحرام است و100درصد مجاز می دانسته pg. 11 نظر صاحب رياض در مورد شبهه راباذکر مثال توضيح دهيد؟ شبه به معنای ظن بر اباحه است (ظن باالتر از شک است يعنی به يقين نزديک تراست واباحه يعنی مباح بودن )به عبارتی شخص مرتکب عمل ممنوعه ظن بر اباحه دارد مثال شخصی که به تازگی مسلمان شده بگويد من ظن داشتم که شراب مجاز است چون جايی ديدم بعضی از مسلمانان مخفيانه شربخمر ميخورند،مخفيانه بودن سبب شد که يقين نکنم که حالل است اما مسلمان بودن آنها باعث شد ظن براباحه کنم يعنی احتمال مباح بودن را بيشتر دانستم. نظرشهيد ثانی درمورد شبهه را باذکر مثال توضيح دهيد؟ مرتکب عمل ممنوع را احتمال بر حلیت بدهد (حليت يعنی حالل بودن و احتمال نيزيعنی شک برابر 50درصد است)مثال کسی شک کند لباس اوطهارت دارد يا نجس است و احتمال هر کدام از نظراو مساوی باشد. ايرادات امام خمينی به نظر شهيد ثانی درمورد شبهه را بيان کنيد؟ شهيد ثانی شبهه را احتمال بر حليت می دانست،از نظر امام خمينی ظن غير معتبر به يقين نزديک تر است و 75درصداست به سختی پذيرفته می شودحال چگونه احتمال را قبول کنيم زمانيکه شک کننده فقط 50درصداحتمال حالل بودن را ميداده است. يقين ظن شک وهم pg. 12 اقسام شبهه اقسام شبهه را باذکر مثال بيان کنيد؟ -1شبهه ی موضوعیه -2شبهه حکمیه -2الف -شبهه حکمیه وجوبیه ب -شبهه حکمیه تحریمیه شبهه درمورد موضوع يايک امر جزئی است(چه برای قاضی وچه برای متهم )مثال نمی دانيم اين لباس طهارت دارد ياخيريااين رابطه ی جنسی زنا بوده ياخير يااين اقدام مسلحانه محاربه بوده ياخير که اين نوع شبهه موضوعيه است . اما در مورد شبهه حکميه شک و ترديد در مورد حکم الهی است مثال من ميدانستم اين عمل محاربه است اما حکم ان راکه حرام است و جرمش اعدام است نميدانستم. شبهه حکمیه وجوبیه :دوران بين واجب و غير واجباست (ندانستن واجب بين واجب و غيرواجب) شبهه حکمیه تحریمه :شک وترديد و دوران بين حرام و غير حرام است. مالک بروز شبهه در قاعده تدرءالحدود بالشبهات چه کسانی هستند؟ مخاطب فعل امری ادرءوا قضات هستند اماازاطالق شبهات و جمع بودن آن نيزادله ای که وجود دارد بيانگر اين است که هم شامل قاضی و هم شامل متهم می شود . کدام شبهات را شامل می شود؟ شبهات جمع محلی به الف و الم است ودر نتيجه افاده ی عموم ميکند يعنی همه ی شبهه هاراشامل ميشوداعم از شبهه موضوعيه وشبهه حکميه وجوبيه و شبهه ی حکميه تحريميه آيا شامل هرنوع جهلی می شود؟ جهل تصيری ياجاهل مقصرمشمول قاعده نميشودچون امکان دانستن برای او وجودنداشته است.علم شرط تنجز تکليف است يعنی جاهل قاصرمستحق عقاب نيست pg. 13 لوث وقسامه در اصطالح:لوث سبب قسامه است (ال قسامة االفی لوث) لوث:عالمت نشانه قسامه :قسم يادکردن وتازمانيکه لوث نباشد قسامه به وجود نمی آيد.به معنی وجود قرائن و داليلی است که برای اثبات وقوع جرم کافی نباشد ولی ظن به راست بودن آن وجود داشته باشد؛ مثالً شهادت يک شاهد يا شهادت کودک مورد اعتماد يا حضور متهم در محل قتل همراه با آثار جرم. يک قاعده ی جزايی و کيفری مهم مثل قاعده ی درء است ودر مورد قصاص نفس يا قتل است.قاعده ی درء تمام مجازات ها مثل حد،تعزيرات،قصاص شامل می شوداما قاعده ی لوث و قسامه فقط درمورد قصاص نفس است . قاعده ی لوث ظن و گمان ايجاد می کند برای قاضی ،پس هر اماره ای که موجب ظن و گمان برای قاضی شود را لوث گويند. وقتی که لوث به وجود بيايد بايد قسم خورده شود مثال شخصی چاقو بدست بالباس خونين از منزلی هراسان خارج می شود وشخص ديگری اين صحنه را ميبيند وبعدا خبر می رسد که فردی در خانه به قتل رسيده است.ادعای مدعی (شاهد) يک اماره است که اين اتفاقات را ديده وموجب ظن وگمان می شود برای قاضی . ادله اثبات قتل -1اقرار متهم به کارخود-2بینه دو شاهد مرد عادل -3لوث وقسامه شاهد صحنه ی قتل را نديده است اما مدعی است ديده فردی با سالح و لباس خونين از منزل مقتول خارج شده پس بايد ادعای خودرا بااوردن 50نفر و قسم خوردن آنها اثبات کند وقاضی با سوگند اين افراد به اطمينان برسد.مدعی بايد 50نفر از خويشان را بياورند وبايد نسبت به مدعی شناخت داشته باشند.برخی معتقد هستند بايد اين افراد مرد و عادل باشند و گناه کبيره نکرده باشند اما برخی ديگر معتقد هستند تفاوتی ندارد اين افراد مرد يازن باشند. آيا می شود به جای 50نفر 25نفررا بياورند و هر نفر دو قسم ياد کند؟ فقها می گويند تکررقسم جايزنيست اما برخی می گويند امکان دارد . يشبينی قانون مجازات اسالمی درماده های 336و 337ق م ا است . pg. 14 تاريخچه لوث و قسامه درمورد تاریخچه این قاعده اختالف هست -1برخی میگویند از احکام امضایی هست(،احکام امضایی احکامی هستند که قبل از اسالم وجود داشته اندوبعدازاسالم هم منتقل شده اند و اسالم هم آنهارا تاییدو امضا کرده است مثل نکاح مثل حج)-2برخی معتقدند این حکم تاسیسی که اسالم ان را ایجاد کرده است-3و گروه سومی میگویند حکم تاسیسی است ودرزمان خالفت عثمان بوجودآمده است اما نظر اول بیشتر مورد تایید واقع شده و حکم امضایی بوده وپیامبر بعداز اسالم آن را تایید و امضا نموده است برای مثال ابوطالب قبل از اسالم حکم به قسامه درماجرای قتلی داده است و اسالم هم آن را امضاکرده ودر زمان پیامبرهم ماجرای قتلی بوجود می اید که پیامبرحکم می دهدمدعی 50نفر عادل بیاورند که قسم بخورند حرف مدعی درست است. قاعده ی لوث و قسامه راباقاعده ی البینه علی المدعی و الیمین علی من انکرمقایسه کنید. فرق اين دو قاعده در اين است که چه کسی بايد قسم بخورد درقاعده ی لوث وقسامه مدعی بايد قسم بخوردومنکربايد شاهد يا بينه بياورد برای مثال شخصی فردی راميبيند چاقو بدست بالباس خونين از منزلی خارج ميشود وفرار ميکند(مدعی شخصی که اين فرد را ديده )قاضی از مدعی ميخواهد 50نفر را بياورد که قسم بخورند ان شخص چاقو بدست که شرور و بدنام است بالباس خونين فرار کرده پس قاتل او خواهد بود پس در اين قاعده بار قسم خوردن بردوش مدعی است و اون شخضی که متهم به قتل است بايد شاهد يا بينه بياورد . اماقاعده ديگر برعکس لوث و قسامه است که مدعی بايد شاهدو بينه بياورد وشاهد دليل بياورد برای ادعای خود و منکر بايد قسم بخورد . جه کنيد pg. 15 نمونه سواالت برای مطالعه -1قبح عقاب بالبيان ازطريق عقلی چه طور استدالل ميشود؟ هر استداللی دو مقدمه دارد،درمقدمه ی اول يا صغری اثبات ميکنيم عقاب بالبيان قبح ذاتی دارد چون از مصاديق ظلم است و اين را عقل عملی درک کرده است درمقدمه ی دوم يا کبری مالزمه و ارتباط وجود دارد بين حسن وقبح ذاتی ووجوب وحرمت شرعی يعنی عقاب بالبيان شرعا نيزحرام است واين مالزمه را عقل نظری درک کرده است (کلما حکم به العقل حکم به الشرع يعنی هرچه عقل عملی درک کند شرع نيزآن را درک ميکند ) -2تعريف شبهه و اقسام شبهه راباذکرمثال بيان کنيد؟ شبهه در لغت به معنی شک وترديد ياعلم نداشتن است اما در اصطالح بين فقها درمورد صاحب مبانی تکمله،صاحب رياض،وشهيد ثانیشبهه اختالف نظروجود دارد (تعاريف جه هعخخ درمورد شبهه متفاوت است ) دو قسم شبهه داريم -1شبهه موضوعيه -2شبهه حکميه که به دونوع شبهه حکميه وجوبيه وشبهه حکميه ی تحريميه تقسيم ميشود. توضيح:يک زمانی شبهه در مورد موضوع يايک امر جزئی است (چه برای قاضی چه برای متهم )مثال نميدانيم اين لباس طهارت دارد ياخير يااين رابطه ی جنسی زنا بوده ياخير يااين اقدام مسلحانه محاربه است ياخير که اين نوع شبهه موضوعيه است.امادرشبهه ی حکميه شک وشبهه درمورد حکم الهی است مثال من ميدانستم اين عمل محاربه است اما نميدانستم حرام و حکمش اعدام است. شبهه حکميه وجوبيه :دوران بين واجب ياغيرواجب است يعنی ندانستن بين واجب و غيرواجب شبهه حکميه ی تحريميه:شکو ترديد ودوران بين حرام وغير حرام است. جه pg. 16 -3اصاله اباحه و اصاله الحظر را تعریف کنید و بگویید در شرع و قانون ما کدام اصل جاری است؟ اصل اباحه :يعنی در اعمال و افعالی که انجام ميدهيم اصل برمباح بودن وجايز بودن است مگراينکه علم داشته باشيم که حرام است اصل حظر:برخالف اصل اباحه است يعنی اصل برممنوعيت و حرام بودن وغيرمجاز بودن است مگرآنکه علم پيداکرده باشيم ازطريق قران يا سنت يااجماع که آن عمل مباح است. شيعه اصل را برمباح بودن ميگذارد يعنی حسن ظن داشتن نه سوءظن داشتن،براساس همين اصل اباحه در قوانين ما اصل برائت آمده است يعنی اصل بربی گناهی و مجاز بودن -4عقل عملی و عقل جه نظری را تعريف کنيد. عقل نظری مدرکاتش هست ونيست است .مدرک يعنی درک کننده ومدرک يعنی آن چيزی از ادراک ما بدست آمده است .عقل نظری به هست ونيست کاردارد مثال االن شب هست يانيست استاددرکالس هست يانيست. عقل عملی :مدرکاتش بايد هاونبايد هاست واز هست ونيست باالتراست اينکه عدالت خوب است يا بد را عقل عملی درک ميکند وميگويد عدالت بايد باشد و ظلم نبايد باشد -5جهل قصوری وجهل تقصير راتعريف کنيد وباهم مقايسه کنيد. جه جهل قصوری:شخص عدم العلم دارد ونميداند ونميتوانسته که بداند ودسترسی به اطالعات نداشته مثالدر کما بوده يادر اسارت بوده .به کسی که جهل قصوری دارد جاهل قاصر ميگويند جهل تقصیری:شخص نميداند اماتوانايی دانستن داشته وکوتاهی کرده اورا جاهل مقصر ميگويند .چون اصل برا علم است و همه بايد بدانند فقط جاهل قاصر استحقاق مجازات ياعقاب ندارد .علم شرط تکليف نيست يعنیجه جاهل هم تکليف دارد بلکه علم شرط تنجز تکليف است وتنجز تکليف يعنی استحقاق ثواب و عقاب داشتن در نتيجه جاهل قاصرهم تکليف دارد ولی مستحق ثواب و عقاب نيست pg. 17 -6اصل قانونی بودن جرم و مجازات را مختصرا توضيح بدهيد . جرم ومجازات بايد درقانون وضع شده و بيان وابالغ شود به عبارتی جرم انگاری صورت گرفته باشد و مجازات آن نيز مشخص باشد . -7قاعده ی درء را تعريف کنيد و مستندات آن را بيان کنيد در لغت يعنی رفع کردن يا رد کردن يا ساقط کردن اما در اصطالح يعنی هرگاه در وقوع جهشک وشبهه ای باشد اينجا محل سقوطجرم وانتساب آن به متهم وميزان مجازات آن مجازات است ((ادرءوا الحدودبه الشبهات )) مستندات قاعده :قاعده ی درءاز روايات مرسله هستند وروايات مرسله به تنهايی فاقد اعتبار هستند اما قاعده ی درء توافق و تسالم فقها رادارد. -8اقسام خبر مستند راجه بيان کنيد وتوضيح دهيد. انواع روايات -1مرسله -2مستند -1مرسله يعنی ارسال شده و رها شده و معلوم نيست راويان آن چه کسانی هستنند و اعتباری ندارند -2مستند :يعنی قابل استناد و روايان آن مشخص هستند که به 4نوع تقسيم ميشوند -1صحيحه :راويان آن همه عدالت دارند و شيعه ی 12امامی هستند -2ثقه :همه عادل هستند اما همه شيعه ی 12امامی ممکن است نباشند.ولی همه عادل هستند -3حسن :همه شيعه ی 12امامی هستند ولی همه عادل نيستند جهامامی هستند و نه اينکه همه عادل هستند نقص -4ضعيف :نه اينکه همه شيعه ی 12 در هردو شرايط وجود دارد خبر ضعيف نيز مانند روايات مرسله اعتبار ندارند. pg. 18 -9لوث را تعريف کنيد ورابطه ی بين لوث و قسامه چه می باشد؟ لوث در لغت يعنی عالمت و نشانه امادراصطالح يعنی اماره ای که موجب ظن وگمان برای قاضی شود را لوث گويند((.کل اماره يوجب ظن عندالحاکم))،لوث سبب قسامه است يعنی تا لوث نباشد قسامه بوجود نمی آيد ،در قسامه نيز مدعی بايد 50نفر بياورد که در صحت ادعای خود قسم بخورند -10در لوث و قسامه در قتل عمد،شبهه عمد،خطا،چندنفربايد حاضرو قسم يادکنند؟ جه در قتل عمد 50نفربايد قسم ياد کنند ولی در قتل شبهه عمد وخطا 25نفر کافيست (وال شرف کالعلم) جه pg. 19