حقوق اساسی ۱ - جلسه دوم
Document Details
Uploaded by Deleted User
Tags
Summary
این متن درباره ی اصول و مبانی نظری حقوق اساسی است، به ویژه کرامت انسانی و برابری سیاسی را بررسی می کند . این متن، مباحثی نظری، حقوقی و فلسفی را پوشش می دهد.
Full Transcript
# حقوق اساسی ۱ ## جلسه دوم ### ۱-۱ تعریف حقوق اساسی حقوق اساسی به انگلیسی: law Constitutional یکی از برجستهترین شاخههای علم حقوق و زیر مجموعه حقوق عمومی و مهمترین بخش از حقوق داخلی است؛ که در آن از ساختار حکومت در سطح کلان رژیم سیاسی آن وظایف و اختیارات عناصر تشکیل دهنده حکومت از سویی و روابط...
# حقوق اساسی ۱ ## جلسه دوم ### ۱-۱ تعریف حقوق اساسی حقوق اساسی به انگلیسی: law Constitutional یکی از برجستهترین شاخههای علم حقوق و زیر مجموعه حقوق عمومی و مهمترین بخش از حقوق داخلی است؛ که در آن از ساختار حکومت در سطح کلان رژیم سیاسی آن وظایف و اختیارات عناصر تشکیل دهنده حکومت از سویی و روابط حکومت و شهروندان و حقوق و آزادیهای بنیادین شهروندان از سوی دیگر سخن گفته میشود. حقوق اساسی که حقوق سیاسی نیز خوانده میشود، کلیه قواعدی است که وضع و شکل حکومت یک ملت را معین نموده اعضای رئیسه و قوای مهم مملکت را تشکیل میدهد و همچنین روابط متقابل قوای مزبور را بیان کرده و حدود آنها را نسبت به افراد ملت معلوم میکند در تعریفی دیگر حقوق اساسی یکی از شاخههای مهم حقوق است که اختصاصاً به روابط سیاسی بین فرمانروایان و فرمانبران میپردازد. ### ۱-۲ اصول و مبانی نظری حقوق اساسی #### ۱-۱-۲ کرامت انسانی کرامت انسانی به ارزش و احترام ذاتی که هر فرد به عنوان یک انسان دارد، اشاره میکند. این مفهوم از اصول بنیادین حقوق بشر نشأت گرفته و در تمام فرهنگها و نظامهای حقوقی به عنوان یک مهمترین مبانی اخلاقی و قانونی شناخته میشود. کرامت انسانی به عنوان یک اصل مرکزی در نظامهای حقوقی به ویژه در حقوق اساسی و حقوق بشر تأکید میکند که هر فرد باید به عنوان یک موجود انسانی با حقوق و ارزشهای خاص خود مورد احترام قرار گیرد. #### ویژگیها و ابعاد کرامت انسانی 1. غیر قابل سلب بودن کرامت انسانی به عنوان یک حق طبیعی و غیر قابل سلب شناخته میشود. این بدین معنی است که هیچکس نمیتواند کرامت یک انسان را از او سلب کند و این حق به طور ذاتی به هر فرد تعلق دارد. 2. احترام و ارزش کرامت انسانی به این معناست که هر فرد باید به عنوان یک موجود با ارزش و منحصر به فرد در نظـر گرفته شود. این دیدگاه به ویژه در مواجهه با نابرابریها و تبعیضها اهمیت پیدا می کند. 3. حقوق و آزادیها کرامت انسانی به طور مستقیم با حقوق و آزادیهای فردی مرتبط است. این حقوق شامل حق حیات، آزادی بیان، حق برابری و عدم تبعیض و حق حریم خصوصی میباشد. احترام به کرامت انسانی به معنای احترام به این حقوق است. 4. مسئولیت اجتماعی کرامت انسانی نه تنها به حقوق فردی اشاره دارد، بلکه شامل مسئولیتهای اجتماعی نیز میشود. این به این معناست که افراد و جوامع باید برای حفظ و ارتقاء کرامت یکدیگر تلاش کنند و از هرگونه رفتاری که به کرامت انسانها آسیب میزند، پرهیز کنند. 5. حمایت قانونی بسیاری از قوانین و معاهدات بین المللی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، به صراحت بر اهمیت کرامت انسانی تأکید دارند و دولت ها را ملزم به حمایت و ترویج آن میکنند. ### ۲-۲ اصل برابری سیاسی اصل برابری سیاسی به معنای این است که همه افراد در یک جامعه باید به طور برابر از حقوق سیاسی و فرصتهای مشارکت در فرآیندهای سیاسی برخوردار باشند. این اصل به عنوان یکی از پایههای دموکراسی و حقوق بشر شناخته میشود و به طور ،خاص بر چند جنبه کلیدی تأکید دارد: #### ویژگیها و ابعاد اصل برابری سیاسی 1. حق رأی همه شهروندان باید حق رأی برابر داشته باشند به این معنا که هر رأی فردی باید با همان ارزش و تأثیر رأی دیگران برابر باشد. این حق شامل انتخاب نمایندگان در انتخابات عمومی و شرکت در همه پرسیها است. 2. مشارکت در فرآیندهای سیاسی اصل برابری سیاسی به افراد اجازه میدهد تا در تمامی مراحل فرآیند سیاسی از جمله تشکیل احزاب، نامزدی در انتخابات، و شرکت در تجمعات سیاسی، به طور برابر مشارکت کنند. 3. عدم تبعیض: اصل برابری سیاسی به دنبال حذف هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، مذهب، وضعیتاجتماعی یا اقتصادی و سایر عوامل است. این بدان معناست که همه افراد باید به طور یکسان و بدون هیچگونه محدودیتی از حقوق سیاسی خود برخوردار شوند. 4. دسترسی به اطلاعات و منابع برابری سیاسی همچنین به دسترسی برابر به اطلاعات و منابع لازم برای مشارکت در فرآیندهای سیاسی اشاره دارد. این شامل دسترسی به آموزش، رسانهها و اطلاعات عمومی است که به افراد کمک میکند تا آگاهانه در تصمیم گیریها شرکت کنند. 5. حفاظت قانونی دولتها و نهادهای قانونی موظفاند تا از اصل برابری سیاسی حمایت کنند و هرگونه نقض این اصل را مورد پیگیری قرار دهند. این شامل ایجاد قوانین و سیاستهایی است که برابری در حقوق سیاسی را تضمین کند. ### اهمیت اصل برابری سیاسی تقویت دموکراسی: این اصل به عنوان یکی از ارکان دموکراسی به ایجاد یک جامعه عادلانه و مشارکتی کمک میکند. برابری سیاسی به افراد این امکان را میدهد که در فرآیندهای تصمیمگیری تأثیرگذار باشند و صدای خود را در جامعه منعکس کنند. حفظ حقوق بشر اصل برابری سیاسی به عنوان یک حق انسانی اساسی، به حفاظت از حقوق و آزادیهای فردی کمک میکند این اصل تأکید میکند که همه افراد باید به طور برابر به حقوق سیاسی خود دسترسی داشته باشند. - پیشگیری از نابرابری و تبعیض با تأکید بر برابری سیاسی، میتوان از نابرابریها و تبعیضها در جامعه جلوگیری کرد و به ایجاد یک جامعه عادلانه و برابر کمک کرد ### ۳-۲ اصل عدم تبعیض اصل عدم تبعیض به معنای این است که هیچ فرد یا گروهی نباید به دلیل ویژگیهایی مانند نژاد، جنسیت، مذهب، وضعیت اجتماعی، ناتوانی یا هر عامل دیگری به طور غیرمنصفانه مورد تبعیض قرار گیرد. این اصل یکی از اصول بنیادین حقوق بشر و دموکراسی است و در بسیاری از قوانین و معاهدات بین المللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، گنجانده شده است. #### ویژگیها و ابعاد اصل عدم تبعیض 1. برابری در حقوق اصل عدم تبعیض تأکید میکند که همه افراد باید به طور برابر از حقوق و آزادیهای خود برخوردار شوند. هیچکس نباید به دلیل ویژگیهای شخصی یا اجتماعی خود از حقوق پایهای خود محروم شود. 2. حفاظت قانونی دولتها موظفاند تا قوانین و سیاستهایی را وضع کنند که از تبعیض جلوگیری کرده و حقوق همه افراد را تضمین کنند. این شامل ایجاد سازوکارهای قانونی برای پیگرد قانونی موارد تبعیض و نقض حقوق بشر است. 3. شناسایی و مقابله با تبعیض اصل عدم تبعیض به شناسایی و حذف تبعیضهای ساختاری و سیستماتیک در جامعه میپیوندد. این نوع تبعیض ممکن است در نهادها، سیستمهای آموزشی، بازار کار و سایر حوزهها وجود داشته باشد. 4. ترویج برابری علاوه بر جلوگیری از تبعیض، اصل عدم تبعیض به ترویج برابری و فرصتهای برابر برای همه افراد تأکید دارد. این شامل اقداماتی برای توانمندسازی گروههای آسیب پذیر و تحت ستم است. ### اهمیت اصل عدم تبعیض تحقق حقوق بشر اصل عدم تبعیض بنیادینترین شرط برای تحقق و حفاظت از حقوق بشر است. بدون وجود این اصل امکان برقراری عدالت و برابری در جامعه وجود ندارد. تقویت انسجام اجتماعی با حذف تبعیضها و نابرابریها جامعه به سوی انسجام و همبستگی بیشتر پیش میرود. این امر به ایجاد جامعهای عادلانه و پایدار کمک میکند. ### ۴-۲ اصل تعیین سرنوشت اصل تعیین سرنوشت که گاهی اوقات به عنوان حق تعیین سرنوشت نیز شناخته میشود، به حق افراد و ملتها اشاره دارد که بتوانند به طور آزادانه و مستقل در مورد آینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود تصمیمگیری کنند. این اصل به ویژه در زمینه حقوق بشر و روابط بین المللی اهمیت دارد و به عنوان یکی از اصول بنیادین در اسناد بین المللی حقوق بشر، از جمله میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، گنجانده شده است. #### ویژگیها و ابعاد اصل تعیین سرنوشت 1. حق خودمختاری: این اصل تأکید میکند که هر ملت یا گروه باید حق داشته باشد تا به طور مستقل در مورد امور داخلی و خارجی خود تصمیم بگیرد. این شامل حق تشکیل دولت، انتخاب نوع حکومت و تعیین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی است. 2. حق مشارکت: اصل تعیین سرنوشت به فردیت و مشارکت شهروندان در فرآیندهای سیاسی، اشاره دارد. این به معنای حق رأی حق شرکت در انتخابات و حق مشارکت در تصمیمگیریهای عمومی است. 3. حق توسعه: این اصل همچنین شامل حق ملتها برای توسعه اقتصادی و اجتماعی به گونهای است که با ارزشها و نیازهای خود همخوانی داشته باشد. این حق به ملتها این امکان را میدهد که مسیر توسعه خود را انتخاب کنند. 4. حمایت از حقوق اقلیتها اصل تعیین سرنوشت باید به گونهای اجرا شود که حقوق اقلیتها و گروههای آسیب پذیر نیز حفظ شود. این به معنای تضمین این است که تمامی گروهها بتوانند در فرآیندهای تصمیمگیری مشارکت کنند و از حقوق خود بهرمند شوند. ### اهمیت اصل تعیین سرنوشت تقویت دموکراسی: این اصل به عنوان یکی از ارکان دموکراسی به مردم این حق را میدهد که در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند و به طور فعال در فرآیندهای سیاسی شرکت کنند. حفاظت از حقوق بشر: اصل تعیین سرنوشت به عنوان یک حق انسانی به حفاظت از حقوق آزادیهای فردی کمک میکند و به ترویج احترام به کرامت انسانی میانجامد. پایداری اجتماعی و سیاسی وقتی مردم احساس کنند که در تعیین سرنوشت خود مشارکت دارند، احتمال بروز نارضایتی و تنشهای اجتماعی کاهش می یابد. این امر به پایداری سیاسی و اجتماعی در جوامع کمک می کند. ### ۵-۲ اصل حاکمیت قانون اصل حاکمیت قانون (Law of Rule) به معنای حاکمیت قانون بر تمامی افراد و نهادها در یک جامعه است. این اصل تأکید میکند که هیچ فرد یا نهادی نمیتواند بالاتر از قانون باشد و همه باید به طور برابر تحت قوانین یکسان قرار گیرند. حاکمیت قانون به عنوان یکی از ارکان اساسی دموکراسی و حقوق بشر شناخته میشود و به ایجاد،عدالت امنیت و ثبات در جوامع کمک میکند. #### ویژگیها و ابعاد اصل حاکمیت قانون 1. برابری در برابر قانون اصل حاکمیت قانون تأکید میکند که همه افراد، بدون توجه به مقام اجتماعی، نژاد، جنسیت یا وضعیت اقتصادی باید به طور برابر تحت قوانین یکسان قرار گیرند. این بدان معناست که هیچکس بالاتر از قانون نیست. 2. شفافیت و دسترسی به قوانین قوانین باید به طور شفاف و قابل دسترسی برای همه افراد باشد. این به شهروندان این امکان را میدهد که از حقوق خود آگاه شوند و بدانند که قوانین چگونه بر رفتار آنها تأثیر می گذارد. 3. عدالت و انصاف حاکمیت قانون مستلزم این است که قوانین به طور عادلانه و منصفانه اجرا شوند. این بدان معناست که فرآیندهای قضائی باید مستقل و عادلانه باشند و به تمامی افراد فرصت دفاع از حقوق خود را بدهند. 4. کنترل و نظارت نهادهای دولتی و قضائی باید تحت نظارت و کنترل قرار داشته باشند تا از سوء استفاده از قدرت جلوگیری شود. این شامل وجود نهادهای مستقل و توانمند برای نظارت بر رفتار دولت و اجرای قانون است. 5. حفاظت از حقوق بشر حاکمیت قانون باید به عنوان ابزاری برای حفاظت از حقوق بشر عمل کند. این بدان معناست که قوانین باید حقوق و آزادیهای فردی را تضمین کنند و دولتها موظفاند تا از این حقوق حمایت کنند. ### اهمیت اصل حاکمیت قانون تقویت دموکراسی: حاکمیت قانون به عنوان یکی از ارکان دموکراسی، به شهروندان این اطمینان را میدهد که حقوق آنها محافظت میشود و دولت تحت نظارت و مسئولیت است. - ایجاد امنیت و ثبات با وجود قوانین شفاف و منصفانه، شهروندان احساس امنیت بیشتری می کنند و به طور کلی جامعه به سمت ثبات و آرامش پیش می رود. پیشگیری از فساد: حاکمیت قانون به عنوان یک عامل مؤثر در پیشگیری از فساد و سوء استفاده از قدرت عمل می کند و به ایجاد شفافیت در فرآیندهای دولتی کمک می کند. ### ۶-۲ نظریه قرارداد اجتماعی نظریه قرارداد اجتماعی یکی از مهمترین مفاهیم فلسفه سیاسی است که به بررسی روابط بین افراد و دولت میپردازد. این ،نظریه به ویژه در آثار فیلسوفان بزرگ مانند توماس هابز، جان لاک و ژان-ژاک روسو توسعه یافته است و به عنوان مبنایی برای درک مشروعیت دولت و حقوق فردی عمل میکند. #### مبانی نظری 1. پیشفرضهای طبیعی نظریه پردازان قرارداد اجتماعی فرض می کنند که انسان ها در وضعیت طبیعی بدون دولت و قوانین زندگی می کنند. این وضعیت ممکن است به عنوان وضعیتی از آزادی یا هرج و مرج توصیف شود. 2. لزوم ایجاد حکومت با توجه به مشکلات و چالشهای ناشی از وضعیت طبیعی، افراد به این نتیجه می رسند که برای حفاظت از حقوق و امنیت خود باید به توافقی دست یابند و حکومتی را تأسیس کنند. 3. قرارداد اجتماعی بر اساس این توافق افراد حقوق و آزادیهای خود را به طور محدود به دولت واگذار می کنند تا از آنها در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت کنند. در عوض، دولت باید حقوق و آزادیهای آنها را محترم بشمارد و از آنها محافظت کند.. #### دیدگاه های مختلف 1. توماس هابز: هابز در کتاب 《لیویاتان》 به این موضوع پرداخته و بر این باور است که در وضعیت طبیعی انسان ها در حالت جنگ دايم با یکدیگر هستند. او معتقد است که برای جلوگیری از هرج و مرج، مردم باید حقوق خود را به یک حکومت مطلقه واگذار کنند. 2. جان لاک: لاک در نظریه خود بر حقوق طبیعی تأکید می کند. او معتقد است که افراد حق دار ند در برابر هرگونه نقض حقوق خود از جمله حق حیات ،آزادی و مالکیت، مقاومت کنند.. دولت باید بر اساس رضایت مردم و برای حفاظت از این حقوق ایجاد شود. 3. ژان ژاک روسو : روسو مفهوم 《اراده عمومی》 را معرفی می کند و معتقد است که افراد باید به طور جمعی در تعیین قوانین و حکومت مشارکت داشته باشند. او بر این باور است که قرارداد اجتماعی باید به گونهای باشد که به نفع جامعه به عنوان یک کل عمل کند. ### اهمیت نظریه قرارداد اجتماعی - مبنای مشروعیت دولت این نظریه به عنوان یک مبنای نظری برای مشروعیت دولتها و نهادهای سیاسی عمل می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چرا مردم باید از قدرت دولت تبعیت کنند. - حفاظت از حقوق فردی قرارداد اجتماعی به عنوان ابزاری برای تضمین حقوق و آزادیهای فردی در برابر قدرتهای دولتی و اجتماعی عمل می کند. - تحول در اندیشه سیاسی نظریه قرارداد اجتماعی به تحول در اندیشه سیاسی و اجتماعی منجر شده و به شکل گیری ایدههای دموکراتیک و حقوق بشر کمک کرده است. ### ۷-۲۰ نظریه دستورگرایی یا مشروطه گرایی نظریه دستورگرایی یا مشروطه گرایی (Constitutionalism) به مفهوم حاکمیت قانون و وجود محدودیتهای قانونی بر قدرت دولت اشاره دارد این نظریه تأکید میکند که دولتها باید بر اساس قوانین مشخص عمل کنند و قدرت آنها باید محدود و مشروط به اصول و قواعد قانونی باشد. مشروطه گرایی به عنوان یک رویکرد اساسی در حقوق عمومی نقش بسیار مهمی در تأسیس و حفظ دموکراسی و حقوق بشر ایفا میکند. #### ویژگیها و مبانی نظری 1. حاکمیت قانون مشروطه گرایی بر این اعتقاد استوار است که هیچ فرد یا نهادی نمی تواند بالاتر از قانون باشد. تمام اعمال دولت باید مطابق با قوانین وضع شده و اصول حقوقی باشد. 2. حقوق فردی و آزادیها این نظریه به طور خاص بر حفاظت از حقوق فردی و آزادیهای اساسی تأکید دارد قوانین باید به گونهای طراحی شوند که حقوق بشر ، از جمله حق حیات، آزادی بیان و حق حریم خصوصی را تضمین کنند. 3. محدودیت قدرت دولت مشروطه گرایی به دنبال محدود کردن قدرت دولت است تا از سؤ استفادههای احتمالی و استبداد جلوگیری کند. این محدوديتها معمولا در قالـب قوانین اساسی و نهادهای نظارتی مشخص می شوند. 4. مشارکت شهروندان نظریه مشروطه گرایی تأکید میکند که شهروندان باید در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی مشارکت کنند. این مشارکت به تقویت دموکراسی و پاسخگویی دولت کمک می کند. 5. نظارت و کنترل وجود نهادهای مستقل مانند قوه قضائیه و نهادهای نظارتی، برای کنترل و نظارت بر اعمال دولت از اصول کلیدی مشروطه گرایی است. این نهادها باید قادر باشند تا قانونی بودن تصمیمات و اقدامات دولت را بررسی کنند. #### اهمیت نظریه دستورگرایی در حقوق عمومی - حفاظت از حقوق بشر مشروطه گرایی به عنوان یک ابزار مهم برای حفاظت از حقوق بشر ו جلوگیری از نقض آنها عمل می کند. این نظریه به شهروندان این امکان را میدهد که در برابر هرگونه نقض حقوق خود مقاومت کنند. - توسعه دموکراسی با تأکید بر مشارکت شهروندان و پاسخگویی دولت، مشروطه گرایی به تقویت دموکراسی و حاکمیت مردم کمک می کند. - ایجاد ثبات سیاسی وجود قوانین و اصول مشخص باعث ایجاد ثبات و امنیت در جامعه می شود و از بروز هرج و مرج جلوگیری می کند. ### ۸-۲ اصل کنترل سیاسی اصل کنترل سیاسی به مجموعهای از سازو کارها و نهادها اشاره دارد که هدف آن نظارت بر قدرتهای دولتی و جلوگیری از سؤ استفاده از آن است. این اصل به عنوان یکی از ارکان اساسی دموکراسی و حاکمیت قانون شناخته می شود و به ایجاد توازن و مسئـولیت پذیری در نظامهای سیاسی کمک می کند. #### ویژگیها و ابعاد اصل کنترل سیاسی 1. تفکیک قوا یکی از مهمترین جنبههای کنترل سیاسی، تفکیک قوا قوه مقعننه، قوه مجریه و قوه قضائیه است. این تفکیک به هر یک از قوا این امکان را می دهد که بر یکدیگر نظارت کنند و از تمرکز قدرت جلوگیری کنند. 2. نهادهای نظارتی وجود نهادهای مستقل و نظارتی مانند سازمانهای بازرسی، دیوان محاسبات و نهادهای قضایی برای بررسی فعالیتهای دولت و اطمینان از انطبـاق آنها با قوانـین و مقررات ضروری است. 3. مسئـولیت پذیری دولت اصل کنترل سیاسی به دنبال تضمین این است که دولتها و مسئـولان دولـتی باید در برابر اقدامات و تصمیمات خود پاسخـگو باشنـد. این پاسخگویی می تواند از طریق فرآیندهای قانونی ،رسانهها و نظارت عمومی تحقق یابد. 4. مشارکت مدنی كنترل سیاسی نياز مند مشاركت فعال شهروندان است. شهروندان باید بتوانند نظرات خود را بیان كنند در فرآیندهای سیاسی شرکت كنند و از حقوق خود دفاع کنند. این مشاركت به تقویت نظارت عمومی و پاسخگویی دولت كمك می کند. 5. شفافیت شفافیت در تصميمگيريهای دولتی و فرآیندهای سیاسی یکی از اركان اصلی كنترل سیـاسی اسـت. اطلاع رسانی به عموم و دستـرسی به اطـلاعات موجـب میشـود که شهروندان بتوانـند به طور مـؤثـر نـظـارت كنـنـد و از حقـوق خود دفاع كنـند. #### اهمیت اصل کنترل سیاسی - جلوگیری از فساد کنترل سیاسی به عنوان یک ابــزار مهم برای پیشگیری از فساد و سؤ استفاده از قدرت عمل می کند. این اصل می تواند به ایجاد شفافیت و مسئـولیت پذیری در نهادهای دولتی کمک کند. - تقویت دموکراسی با وجود سازوکارهای کنترل سیاسی می توان به تقویت دموکراسی و حاکمیت مردم کمک کند. این کنترل می موجب می شود که دولتها به خواستهها و نیازهای مردم پاسخگو باشند. - حفظ حقوق بشر : اصل کنترل سیاسی به حفاظت از حقوق بشر و آزادیهای فردی کمک می کند. با نظارت بر اقدامات دولت می توان از نقض حقوق بشر جلوگیری کرد و اطمینان حاصل کرد که حقوق شهروندان رعایت می شود.