كتاب فارسی (3) - دوازدهم - دوره دوم متوسطه - PDF
Document Details
Uploaded by KindlyMeadow205
1402
محیالدین بهرام محمدیان, عباسعلی وفایی, احمد خاتمی, حسین قاسمپور مقدم, حسن ذوالفقاری, علی اکبر کمالی نهاد, غالمر
Tags
Summary
این کتاب درسی فارسی (3) برای دانش آموزان پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه است. این کتاب شامل هشت فصل با عناوین مختلف از جمله ادبیات تعلیمی، ادبیات سفر و زندگی و... می باشد. کتاب بر اساس برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران تدوین شده است.
Full Transcript
ــــم لــــی ُم َح َّمــــ ٍد َو آلِ ُم َح َّمــــ ٍد َو َع ِّج ْ ــــل َف َر َج ُه ْ ـــــل َع ٰ اَللّٰ ُه َّ ــــم َص ِّ...
ــــم لــــی ُم َح َّمــــ ٍد َو آلِ ُم َح َّمــــ ٍد َو َع ِّج ْ ــــل َف َر َج ُه ْ ـــــل َع ٰ اَللّٰ ُه َّ ــــم َص ِّ فارسی ()3 رشتههای ریاضی و فیزیک ـ علوم تجربی ـ ادبیات و علوم انسانی ـ علوم و معارف اسالمی پایۀ دوازدهم دوره دوم متوسطه وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي فارسی ( )3ـ پایۀ دوازدهم دورۀ دوم متوسطه ـ 112201 نام کتاب: سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی پدیدآورنده: دفتر تألیف کتابهای درسی عمومی و متوسطه نظری مدیریت برنامهریزی درسی و تألیف: محیالدین بهرام محمدیان ،عباسعلی وفایی ،احمد خاتمی ،حسین قاسمپور مقدم ،حسن ذوالفقاری،علی اکبر شناسه افزوده برنامهریزی و تألیف: کمالی نهاد ،غالمرضا عمرانی ،معصومه نجفی پازکی ،علی واسو جویباری ،سید شعبان حسینی اصلی ،علی شیوا، مالحت نجفی عرب و محمد نوریان (اعضای شورای برنامهریزی) حسین قاسمپور مقدم ،شهناز عبادتی ،محمدرضا سنگری و احمد تمیمداری (اعضای گروه تألیف)ـ حسین داوودی (ویراستار) کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی اداره ّ مدیریت آمادهسازی هنری: احمد رضا امینی (مدیر امور ف ّنی و چاپ) ـ جواد صفری (مدیر هنری ،صفحه آرا و طراح جلد) ـ شناسه افزوده آمادهسازی: سید کشمیری (تصویرگران) ـ بهناز بهبود ،زهرا ایمانی نصر،علی نجمی، حسین صافی ،مسعود ّ شهال داالیی ،زینت بهشتی شیرازی و حمید ثابت کالچاهی (امور آماده سازی) تهران :خیابان ایرانشهر شمالی ـ ساختمان شمارۀ ۴آموزشوپرورش (شهید موسوی) نشانی سازمان: تلفن۹ :ـ ،۸۸۸۳۱۱۶۱دورنگار ،۸۸۳۰۹۲۶۶ :کد پستی۱۵۸۴۷۴۷۳۵۹ : وبگاه www.chap.sch.ir :و www.irtextbook.ir شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران :تهران ـ کیلومتر ۱۷جادۀ مخصوص کرج ـ خیابان ناشر: ( ۶۱داروپخش) تلفن ۵ :ـ ،۴۴۹۸۵۱۶۱دورنگار ،44985160 :صندوق پستی۱۳۹ :ـ ۳۷۵۱۵ شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران «سهامی خاص» چاپخانه: چاپ ششم 1402 سال انتشار و نوبت چاپ: شابك7ـ3103ـ 05ـ964ـ978 7ـ 3103ـ 05ـ 964ـ ISBN: 978 جوانها قدر جوانيشان را بدانند و آن را در علم و تقوا و سازندگي خودشان صرف كنند كه اشخاصي امين و صالح بشوند. مملكت ما با اشخاص امين ميتواند مستقل باشد. امامخميني « ُقدِ َ سسِ ُّر ُه» کلیۀ حقوق مادی و معنوی این کتاب متع ّلق به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش است و هرگونه استفاده از کتاب و اجزای آن به صورت چاپی و الکترونیکی و ارائه در پایگاه هاي مجازی ،نمایش ،اقتباس، تلخیص ،تبدیل ،ترجمه ،عکس برداری ،نقاشی ،تهیة فیلم و تکثیر به هر شکل و نوع ،بدون کسب مج ّوز از این سازمان ممنوع است و متخ ّلفان تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند. فهرست 7پیشگفتار 10ستايش :ملکا ،ذکرتو گویم 11فصل یکم :ادبیات تعلیمی 12درس يكم :شک ِر نعمت 15کارگاه متن پژوهی 18گنج حکمت :گمان 19درس دوم :مست و ُهشیار 20کارگاه متن پژوهی 22شعرخوانی :در مکتب حقایق 25فصل دوم :ادبیات پایداری 26درس سوم :آزادی 28کارگاه متن پژوهی 30گنج حکمت :خاکریز 32درس چهارم :درس آزاد (ادبیات بومی )1 33کارگاه متن پژوهی 34درس پنجم :دماوندیه 36کارگاه متن پژوهی 38روان خوانی :جاسوسی که االغ بود! 45فصل سوم :ادبیات غنایی 46درس ششم :نی نامه 48کارگاه متن پژوهی آفتاب جمال حق 51گنج حکمتِ : 52درس هفتم :در حقیقت عشق 54کارگاه متن پژوهی صبح ستاره باران 57شعرخوانیِ : 59فصل چهارم :ادبيات سفر و زندگي 60درس هشتم :از پاریز تا پاریس 65کارگاه متن پژوهی 69گنج حکمت :سه َمرکب زندگی 70درس نهم:کویر 74کارگاه متن پژوهی 77روان خوانی :بوی جوی مولیان 83فصل پنجم :ادبیات انقالب اسالمی 84درس دهم :فصل شکوفایی 86کارگاه متن پژوهی 87گنج حکمت :تیرانا! 88درس يازدهم :آن شب عزیز 94کارگاه متن پژوهی 96شعرخوانی :شکوه چشمان تو 99فصل ششم :ادبیات حماسی 100درس دوازدهم :گذر سیاوش از آتش 105کارگاه متن پژوهی 108گنج حکمت :به جوانمردی کوش خوان هشتم 109درس سیزدهمِ : 115کارگاه متن پژوهی 117شعرخوانی :ای میهن! 119فصل هفتم :ادبیات داستانی 120درس چهاردهم :سی مرغ و سیمرغ 126کارگاه متن پژوهی 128گنج حکمت :کالن تر و اولی تر! 129درس پانزدهم :درس آزاد (ادبیات بومی )2 131کارگاه متن پژوهی 132درس شانزدهم:کباب غاز 141کارگاه متن پژوهی 143روان خوانی :ارمیا 149فصل هشتم :ادبیات جهان 150درس هفدهم :خندۀ تو 152کارگاه متن پژوهی 154گنج حكمت :مسافر 155درس هجدهم :عشق جاودانی 156کارگاه متن پژوهی 157روان خوانی :آخرین درس 163نیایش :لطف تو 164واژه نامه 178کتابنامه پیشگفتار بي نام تو نامه كي كنم باز اي نام تو بهترين سرآغاز آثار ادبي ايران ،آيينۀ انديشه ها ،باورها ،هنرمندي ها و عظمت روحي و معنوي ملّتي است كه از ديرباز تاكنون ،بالنده و شكوفا از گذرگاه حادثه ها و خطرگاه ها گذشته و به امروز رسيده است. برگ برگ ادب و فرهنگ ايران زمين ،جلوه گاه آثار منظوم و منثور فرهيختگان انديشه وري چون فردوسي ،ناصرخسرو ،غ ّزالي ،بيهقي ،سنایي ،عطّار ،موالنا ،سعدي ،حافظ ،بيدل ،دهخدا و...است كه با بهره گيري از زالل فرهنگ اسالمي و ایرانی ،آثاري ماندگار و پرمايه را به يادگار نهاده اند.مطالعۀ دقيق و عميق اين آثار ،جان را طراوت مي بخشد ،روح را به افق هاي شفاف و روشن پرواز مي دهد و ذهن و ضمير را شكوفا و بارور مي سازد. برنامۀ درسي زبان و ادبيات فارسي در نظام آموزشي ايران اسالمي ،جايگاهي ارزشمند دارد؛ چرا كه از يك سو حافظ ميراث فرهنگي و از سوي ديگر مؤثّرترين ابزار انتقال علوم ،معارف، ارزش هاي اعتقادي ،فرهنگي و ملّي است. کتاب فارسي پايۀ دوازدهم ،بر بنياد رويکرد عام «برنامۀ درسي ملّي جمهوري اسالمي ايران» توجه به عناصر پنجگانه (علمّ ، تفکر ،ايمان ،اخالق يعني شکوفايي فطرت الهي استوار است و با ّ و عمل) و جلوههاي آن در چهار پهنۀ «خود ،خلق ،خلقت و خالق» ،بر پايۀ اهداف «برنام ۀ درسي فارسي» ،سازماندهي و تأليف شده است؛ بر اين اساس كتاب در هشت فصل با عنوان هاي ادبيات تعليمي ،ادبیات سفر و زندگی ،ادبيات غنايي ،ادبيات پايداري ،ادبيات انقالب اسالمي ،ادبيات حماسي ،ادبيات داستاني و ادبيات جهان سامان یافته است. توجـه همکاران ارجمنـد را به نکات براي اجراي بهتر اين برنامه و اثربخشي فراينـد آموزشّ ، زير ،جلب ميکنيم: خاص برنامۀ فارسي آموزي ،رويکرد مهارتي است؛ يعني بر آموزش و تقويت رويکرد ّ مهارتهاي زباني و فرا زباني و ادبي تأکيد دارد و ادامۀ منطقي کتابهاي فارسي دورۀ ابتدايي و متوسطه است؛ به همين روي ،الزم است همکاران گرامي از ساختار و محتواي کتاب هاي دورۀ ا ّول ّ پيشين ،آگاهي داشته باشند. فارسی3 طراحي و به کارگيري رويکرد آموزشي کتاب ،رويکرد ف ّعاليتبنياد و مشارکتي است؛ بنابراينّ ، 7 شيوههاي آموزشي متن ّوع و روشهاي همياري و گفتوگو توصيه ميشود.حضور ف ّعال دانشآموزان در فرايند ياددهي ـ يادگيري ،کالس را سرزنده ،با نشاط و آموزش را پوياتر ميسازد و به يادگيري ،ژرفاي بيشتري ميبخشد. در بخش مهارتهاي خواندن ،بايسته است ويژگيهاي گفتاري و آوايي زبان فارسي ،همچون لحن، تکيه ،آهنگ و ديگر خُ رده مهارتها به طور مناسب ،مورد ّ توجه قرار گيرد. توجه به رويكرد مهارتي ،آنچه در بخش بررسي متن اه ّميت دارد ،كالبد شكافي عملي متون است؛ با ّ يعني فرصتي خواهيم داشت تا متن ها را پس از خوانش ،در سه قلمرو بررسي كنيم.اين كار ،سطح درك و فهم ما را نسبت به محتواي اثر ،فراتر خواهد برد.يكي از آسانترين و كاربرديترين شيوههاي بررسي، كالبد شكافي و تحليل هر اثر ،اين است كه متن در سه قلمرو بررسي شود: زباني ،ادبي و فكري. .1قلمرو زباني اين قلمرو ،دامنۀ گستردهاي دارد؛ از اين رو ،آن را به سطوح كوچكتر تقسيم ميكنيم: سطح واژگاني :در اين سطح ،لغت ها از نظر فارسي يا غيرفارسي بودن ،روابط معنايي كلمات از قبيل ترادف ،تضاد ،تض ّمن ،تناسب ،نوع گزينش و همچنين درست نويسي واژهها بررسي مي شوند. سطح دستوري يا نحوي :در اين سطح ،متن از ديد تركيبات و قواعد دستوري ،كاربردهاي دستور تاريخي، كوتاهي و بلندي جمله ها بررسي ميشود. .2قلمرو ادبي در اين قلمرو ،شيوة نويسنده در بهكارگيري عناصر زيبايي آفرين در سطحهاي زير ،بررسي ميشود: سطح آوايي يا موسيقايي :در اين مرحله متن از ديد بديع لفظي (وزن ،قافيه ،رديف ،آرايه هاي لفظي و تناسب هاي آوايي ،مانند واجآرايي ،تكرار ،سجع ،جناس و )...بررسي ميشود؛ سطح بياني :متن از ديد مسائل علم بيان ،نظير تشبيه ،استعاره ،مجاز و كنايه بررسي می شود؛ سطح بديع معنوي :متن از ديد تناسب هاي معنايي همچون تضاد ،ايهام ،مراعات نظير و...بازخواني میشود. .3قلمرو فكري روحيات ،اعتقادات ،گرايشها ،نوع نگرش به جهان و ديگر در اين مرحله ،متن از نظر ويژگيهاي فكريّ ، جنبههاي فكري ،مانند موضوع هاي زير بررسي ميشود: عيني/ذهني ،شادي گرا/غم گرا ،خردگرا /عشق گرا ،عرفاني /طبيعت گرا ،خوش بيني /بدبيني ،محلّي ـ فارسی 3 ميهني /جهاني و.... 8 انباشت دانش و فرسايش ذهني ِ در آموزش ،به ويژه ،در قلمرو زباني و ادبي از بيان مطالب اضافي که به دانش آموزان منجر ميشود ،پرهيز گردد. مطالب طرح شده در قلمرو زباني و ادبي ،برگرفته از متن درس است و پيوستگي زيادي با محتواي درس دارد.آموزش اين نکات به درک و فهم بهتر متن کمک ميکند ،بنابراين «متن محوري» در اين بخش ،از اصول مورد تأکيد است. روان خوانيها ،شعرخوانيها و گنج حکمت ها با هدف پرورش مهارتهاي خوانداري ،ايجاد نشاط و طراوت ذهني ،آشنايي با متون مختلف و مهمتر از همه ،پرورش فرهنگ مطالعه و کتابخواني ،در ساختار فارسي گنجانده شدهاند.در پايان همۀ «روانخوانيها» و «شعرخوانی ها» بخش «درك و دريافت» با دو پرسش ،تدوين شده است.اين پرسشها براي تقويت سواد خواندن ،توانايي درک و فهم ،پرورش روحیۀ نقد و تحليل متون ،تنظيم گرديده است. از متون «شعرخوانی» با هدف تقویت حافظۀ ادبی دانش آموزان ،برای طرح پرسش های «حفظ شعر» می توان بهره گرفت. تقويت توانايي فهم و درك متن ،يكي از برجستهترين اهداف آموزشي اين درس است.ايجاد فرصت ذهن براي تأ ّمل در اليههاي محتوا و همفكري گروههاي دانشآموزي ،به پرورش قدرت معناسازي ِ زبان آموزان كمك ميكند. توجه به اصل پانزدهم قانون اساسي و تحقّق آن است تا درس هاي آزاد ،فرصت بسيار مناسب براي ّ با مشارکت دانشآموزان عزيز و راهنمايي دبيران گرامي از گنجينههاي فرهنگ سرزميني و ادبياتِ بومي در غني سازي کتاب درسي ،بهرهبرداري شود.براي توليد محتواي اين درسها پيشنهاد ميشود به موضوع هاي متناسب با عنوان فصل در قلمرو فرهنگ ،ادبيات بومي ،آداب و ُسنن محلّي ،نيازهاي ويژۀ نوجوانان و جوانان و ديگر ناگفتههاي کتاب ،پرداخته شود. پرورش شايستگيها در نسل جوان،ِ اميدواريم آموزش اين کتاب ،به رشد و شکوفايي زبان و ادب فارسي و ياري رساند و به گشايش کرانههاي اميد و روشنايي ،فرا روي آينده سازان ايران عزيز بينجامد. گروه زبان و ادب فارسی متوسطه نظری ّ دفتر تألیف کتاب های درسی عمومی و literature-dept.talif.sch.ir فارسی3 9 س ت ی ش ملکا ،ذکر تو گویم ا 1 5 حکیم سنایی غزنوی فارسی 3 10 درس یکم :شک ِر نعمت کارگاه متن پژوهی گنج حکمت :گمان درس دوم :مست و هُشیار کارگاه متن پژوهی شعرخوانی :در مکتب حقایق شک ِر نعمت موجب قربت است و به شکر اندرش مزی ِد ِ ج ّل ،که طاعتش و َ م ّنت خدای راَ ،ع َّز َ نعمت.هر نَفَسی که فرو می رودُ ،م ِم ِّد حیات است و چون بر می آیدُ ،مف ِّر ِح ذات.پس در هر نَفَسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. «ا ِ ْع َم ُلوا آلَ دٰ ُاو َد ُش ْکراً َو قَلیلٌ ِم ۡن ِعبا ِد َی الشَّ ُک ُ ور». نعمت بی دریغش همه جا کشیده. خوان ِرحمت بی حسابش همه را رسیده و ِ ِ باران ِ ناموس بندگان به گنا ِه فاحش ندرد و وظیفۀ روزی به خطایِ ُمنکَ ر ُنبرد.ِ پردۀ زمردین بگسترد و دایۀ اب ِر بهاری را فرموده تا فرش ّاش با ِد صبا را گفته تا ِ فر ِ ّ لعت نوروزی قبای سب ِز ورق در بر گرفته بنات نبات در مه ِد زمین بپرورد.درختان را به ِخ ِ ِ ربیع کال ِه شکوفه بر سر نهادهُ.عصارۀ تـاکی به ِ قدرت موسم ۡ ِ اطفال شاخ را به قدو ِم ِ و نخل باسق گشته. تخم خرمایی به تربیتش ِ او شه ِد فایق شده و ِ فارسی 3 12 فو ِت آدمیان و تَ ّ تمۀ َدو ِر ِ رحمت عالمیان و َص َ در خبر است از َسرو ِر کاینات و َمفخ ِر موجودات و اهلل َعلَی ِه و آلِه َو َسلَّم ، محمد مصطفیَ ،صلَّی ُ زمانّ ، دست انابت به امی ِد اجابت به درگاه حق هرگَه که یکی از بندگان گنهکا ِر پریشان روزگارِ ، تضرع و لی در او نظر نکند بازش بخواند؛ باز اعراض فرماید.بار دیگرش به ّ َج َّل َ و َعال بردارد ،ایز ْد َت ٰعا ٰ لی فرمایدٰ :یا َمال ئِکَ تی قَد ٱس َت ْح َی ْی ُت ِمن َع ۡبدی و ل َ َیس لَ ُه غَیری َف َق ْد حانَ ُه و تَ ٰعا ٰ زاری بخواند.حقُ ،س ْب ٰ که از بسیاریِ دعا و زاریِ ٰبنده همی شرم ٰدارم. َغفَر ُت لَ ُه.دعوتش اجابت کردم و امیدش برآوردم ٰ ْ ک ،و واصفان ِحلیۀ ناک َح َّق ِعبا َدتِ َ عاکفان کعبۀ جاللش به تقصی ِر عبادت معترف که :ما َع َب ْد َ ِ ک.ْناک َح َّق َم ْع ِر َفتِ َ تحیر منسوب که :ما َع َرف َ جمالش به ّ فارسی3 13 یب مراقبت فرو برده بود و در بح ِر مکاشفت مستغرق شده؛ آن گه یکی از صاحب دالن سر به َج ِ طریق انبساط گفت« :از این بوستان که بودی ،ما را ِ که از این معاملت باز آمد ،یکی از یاران به چه تحفه کرامت کردی؟» درخت گل رسم ،دامنی ُپر کنم هدیۀ اصحاب را.چون ِ گفت« :به خاطر داشتم که چون به برسیدم ،بوی ُگلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!» گلستان ،سعدی فارسی 3 14 کـارگـاه متن پژوهی قلمرو زبانی 1جدول زیر را به کمک متن درس کامل کنید. واژۀ معادل معنا ........................................... دارای نشان پیامبری ........................................... شادیبخش ........................................... به خدای تعالی بازگشتن ........................................... مقرری قطع کردن ّ 2سه واژه در متن درس بیابید که هم آوای آنها در زبان فارسی وجود دارد. مهم امالیی بیابید و بنویسید. 3از متن درس برای کاربرد هر یک از حروف زیر ،سه واژۀ ّ ح (.................................ـ .................................ـ )................................. ق (.................................ـ .................................ـ )................................. ع (.................................ـ .................................ـ )................................. 4در عبارت زیر ،نقش دستوری ضمایر م ّتصل را مشخّ ص کنید. بوی ُگلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. 5در متن درس ،نمونه ای برای کاربرد هریک از انواع حذف (لفظی و معنایی) بیابید. فارسی3 15 قلمرو ادبی 1واژه های مشخّ ص شده ،نماد چه مفاهیمی هستند؟ کان سوخته را جان شد و آواز نیامد ای مرغ سحر! عشق ز پروانه بیاموز توجه به عبارت های زیر به پرسش ها پاسخ دهید. 2با ّ خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.رحمت بی حسابش همه را رسیده و ِ ِ باران ِ بنات نبات در زمردین بگسترد و دایۀ ابر بهاری را فرموده تا ِ اش با ِد صبا را گفته تا فرش ّ فر ِ ّ مه ِد زمین بپرورد. الف) آرایه های مشترک دو عبارت را بنویسید. ب) قسمت مشخّ ص شده بیانگر کدام آرایۀ ادبی است؟ قلمرو فکری 1معنی و مفهوم عبارت های زیر را به نثر روان بنویسید. عاکفان کعبۀ جاللش به تقصیر عبادت معترف که :ما َع َب َ دناک حقَّ عِبا َدت َِک. ِ یکی از صاحبدالن سر به َجیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده. 2مفهوم کلّی مصراع های مشخّ ص شده را بنویسید. آری و به غفلت نخوری تا تو نانی به کف ّ ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان؟ چه غم دیوار ا ّمت را که دارد چون تو پشتیبان بـی دل از بی نشـان چـه گویـد بـاز؟ گـر کسـی وصـف او ز مـن پرسـد فارسی 3 16 3از کدام سطر درس ،مفهوم بیت زیر قابل استنباط است؟ وان که دید ،از حیرتش کلک از بَنان افکنده ای هیچ نقّاشت نمی بیند که نقشی برکشد سعدی ................................................................................................................. 4 فارسی3 17 گمان گنــج حکمــت روشنایی ستاره می دید.پنداشت که ماهی است؛ قصدی می کرد تا ِ گویند که بط ّی در آب بگیرد و هیچ نمی یافت.چون بارها بیازمود و حاصلی ندید ،فروگذاشت.دیگر روز هرگاه که ماهی بدیدی ،گمان بردی که همان روشنایی است؛ قصدی نپیوستی و ثمرت این تجربت آن بود که همه روز گرسنه بماند. کلیله و دمنه ،ترجمۀ نصراهلل منشی فارسی 3 18 مست و ُهشیار 1 5 10 دیوان اشعار ،پروین اعتصامی فارسی3 19 کارگاه متنپژوهی قلمرو زبانی 1معنای واژه های مشخّ ص شده را بنویسید. خواجه نظام الملک توسی گر بدین حال تو را محتسب اندر بازار بیند ،بگیرد و حد زند. مولوی گر بشـکنم این عهد ،غرامت بکشـم از بهـر تـو صدبـار مالمت بکشـم 2فعل های مشخّ ص شده را از نظر کاربرد معنایی بررسی کنید. گفت « :والی از کجا در خانۀ خ ّمار نیست؟» گفت « :نزدیک است والی را سرای ،آنجا شویم» در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست زاهـد ظاهرپرسـت از حـال مـا آگاه نیسـت حافظ قیصر امین پور ریشه های ما به آب /شاخه های ما به آفتاب می رسد /ما دوباره سبز می شویم قلمرو ادبی 1سرودۀ زیر را از نظر شیوۀ گفت وگو ،با متن درس مقایسه کنید؛ سپس بنویسید این نوع گفت وگو در اصطالح ادبی چه نام دارد؟ لـک آشـنایی بگفـت از دار ُم ِ نخسـتین بـار گفتـش کـز کجایـی؟ بگفـت انـده خرنـد و جـان فروشـند بگفت آن جا به صنعت در چه کوشـند؟ بگفت از عشق بازان این عجب نیست بگفتـا جـان فروشـی در ادب نیسـت بگفـت از دل تـو می گویی ،من از جان بگفت از دل شـدی عاشق بدین سان؟ بگفـت آن گه که باشـم خفته در خاک بگفتـا دل ز مهـرش کـی کنـی پاک؟ فارسی 3 بگفـت این ،کـی کند بیچـاره فرهاد؟ آن مـن شـد زو مکـن یـاد بگفـت او ِ 20 نیامـد بیـش پرسـیدن صوابـش چـو عاجـز گشـت خسـرو در جوابـش ندیـدم کـس بدیـن حاضـر جوابـی بـه یـاران گفـت کـز خاکـی و آبـی نظامی 2متن درس از نظر شیوۀ بیان ( ِجد ـ طنز) با این سرودۀ حافظ چه وجه اشتراکی دارد؟ پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است بـا محتسـبم عیـب مگویید کـه او نیز قلمرو فکری 1هر یک از مصراع های زیر ،به کدام پدیدۀ اجتماعی زمان شاعر اشاره دارد؟ ()........................................ گفت « :دیناری بده پنهان و خود را وا رهان» ()........................................ گفت« :جرم راه رفتن نیست ،ره هموار نیست». 2در هریک از بیت های زیر ،بر چه موضوعی تأکید شده است؟ بیت هشتم بیت نهم 3دربارۀ ارتباط موضوعی متن درس با هر یک از بیت های زیر توضیح دهید. حافظ من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی مولوی از برهنـه کـی تـوان بـردن گـرو؟» گفت مست « :ای محتسب ،بگذار و رو ................................................................................................................. 4 فارسی3 21 شعـرخـوانی در مکتب حقایق 1 5 فارسی 3 22 10 حافظ درک و دریافت 1برای خوانش این شعر ،چه نوع آهنگ و لحنی را برمی گزینید؟ دلیل خود را بنویسید. 2مفهوم مشترک هر یک از گروه بیت های زیر را بیان کنید. الف) بیت های سوم و پنجم ()........................................................................ ب) بیت های ششم و نهم ()........................................................................ فارسی3 23 درس سوم :آزادی کارگاه متن پژوهی گنج حکمت :خاکریز درس چهارم :درس آزاد (ادبیات بومی )1 کارگاه متن پژوهی درس پنجم :دماوندیه کارگاه متن پژوهی روان خوانی :جاسوسی که االغ بود! ازادی دیوان اشعار ،ابوالقاسم عارف قزوینی فارسی 3 26 دفت ِر زمانه دیوان اشعار ،ف ّرخی یزدی فارسی3 27 کارگاه متنپژوهی قلمرو زبانی 1معنای واژۀ «ه ّمت» را در بیت های زیر بررسی کنید. وحشی بافقی مـور توانـد کـه سـلیمان شـود الـف) ه ّمت اگر سلسـله جنبان شـود حافظ که دراز است ره مقصد و من نو سفرم ب) ه ّمتم بدرقۀ راه کن ای طایر قدس 2در کدام بیت ها ،یکی از اجزای جمله حذف شده است؟ نوع حذف را مشخّ ص کنید. قلمرو ادبی 1کدام یک از ترکیب ها و واژه های مشخّ ص شده ،مفهوم مجازی دارند؟ دالیل خود را بنویسید. الف) نالۀ مرغ اسـیر این همه بهر وطن اسـت مسلکمرغگرفتارقفس،همچومناست حبوطنبیرون بهتختمصرماماجایدربیتالحزندارم ب) نشاطغربتازدلکیبَ َرد ِّ صائب تبریزی پ) در بیت االحزان درآمد و نالید؛ چنانچه هر پرنده بر باالی سر یعقوب بود ،بنالید. قصص االنبیا توجه به بیت های زیر ،به پرسش ها پاسخ دهید. 2با ّ مـا را فراغتی اسـت که جمشـید جم نداشـت با آنکه جیب و جام من از مال و میتهی است هـر ملّتـی کـه مـردم صاحب قلـم نداشـت در دفتـ ِر زمانـه فتـد نامـش از قلـم الف) دربارۀ تلمیح به کار رفته در بیت ا ّول توضیح دهید. ب) مصراعهای مشخّ ص شده را با ّ توجه به آرایۀ «کنایه» بررسی کنید. قلمرو فکری فارسی 3 1شعر «آزادی» ،نمونهای از اشعار وطنی عارف قزوینی است که به سلطۀ بیگانگان و بیدادگری 28 توجه به این نکته معنی و مفهوم بیتهای زیر را بنویسید. مح ّمدعلیشاه اشاره دارد؛ با ّ ملّـت امـروز یقیـن کـرد کـه او اهرمن اسـت آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم ز اشک ویران ُکنش آن خانه که بیت َ الح َزن است خانـهای کاو شـود از دسـت اجانـب آبـاد 2در متن درس ،مقصود از موارد زیر چیست؟ الف) رفیقی که به َط ْرف چمن است ب) مردم صاحب قلم 3به غزلهایی که محتوای آنها بیشتر مسائل سیاسی و اجتماعی است ،غزل اجتماعی میگویند؛ توجه به دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی ،این نوع غزل رواج یافت؛ در در عصر مشروطه با ّ فرخی یزدی میتوان نمونههایسرودههای شاعرانی چون محمدتقی بهار ،عارف قزوینی و ّ آن را یافت. از این دیدگاه ،متن درس را تحلیل و بررسی کنید. معرفی می کند؟ فرخی یزدی ،در بیت آخر ،خود را با کدام ویژگی ّ ّ 4 ادبیات پایداری ،مضمون مشترک ابیات زیر را بنویسید. توجه به ّ 5با ّ ب ِ َدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است جامهای کاو نشود غرق به خون بهر وطن عارف قزوینی دل نثـار اسـتقالل ،جـان فـدای آزادی فرخـی زجان و دل میکند در این محفل ّ ف ّرخی یزدی ................................................................................................................. 6 فارسی3 29 خاکریز گنــج حکمــت در لحظات ا ّول عملیات که خطوط دشمن شکسته شد ،پشت سر نیروهای ما ارتفاعات موسوم به «کلّه قندی» بود که دشمن با استقرار سالح های زیادی قلّه را در دست داشت. روحیۀ خود را نباخته، توجه به اینکه نسبت به همۀ مسائل آگاهی داشتّ ،شهید ساجدی با ّ فارسی 3 30 توجه به امکانات محدود مهندسی احداث یک خاکریز دو جداره را تنها راه حل می دانست.با ّ و دید و تسلّط دشمن ،قبول و اجرای این طرح خیلی سخت بود.به ویژه که الزم بود در فاصلۀ زمانی شب تا سپیده دم اجرا و احداث می شد ولی ایشان به اجرای این طرح ایمان قاطعیت می گفت« :خاکریز را صبح تحویل می دهیم». ّ داشت و با عملیات احداث خاکریز شروع شد.آن شب برادران جهاد و در رأس آنها شهید ساجدی، آرام و قرار نداشتند.در ا ّولین دقایق صبح ،احداث این خاکری ِز هشت نه کیلومتری به پایان رسید و خاکریزی که به کمک دو نیروی مهندسی شروع شده بود ،تقریب ًا در وسط به هم روحیۀ عجیبی در بین برادران جهادگر و رزمنده ایجاد کرد ا ّما این رسیدند و اتمام خاکریز ّ توجه به تسلّط دشمن بر کار شهید ساجدی را راضی نمی کرد.او پیش بینی می کرد که با ّ بچه ها وجود دارد؛ به همین دلیل، ارتفاعات رو به رو و ارتفاعات پشت ،امکان زیر آتش گرفتن ّ مرحلۀ دوم کار را شروع کرد.خاکریزی به طول چند کیلومتر در پشت خاکریز ا ّول که از آن به عنوان خاکریز دو جداره یاد می شود ،احداث نمود. آن روز با تدبیر حساب شدۀ شهید ساجدی ،رزمندگان توانستند در برابر نیروهای دشمن مقاومت کنند و به پیروزی رسند. روایت سنگرسازان ،2عیسی سلمانی لطف آبادی فارسی3 31 ( ادبیات بومی )1 درس آزاد فارسی 3 32 کارگاه متنپژوهی قلمرو زبانی قلمرو ادبی قلمرو فکری فارسی3 33 دماوندیه 1 5 10 فارسی 3 34 15 20 دیوان اشعار ،مح ّمدتقی بهار فارسی3 35 کارگاه متنپژوهی قلمرو زبانی 1معادل معنایی واژه های مشخّ ص شده را در متن درس بیابید. به جای خویش دهد هر چه کردگار دهد سـریر ُملـک ،عطـا داد کـردگار تو را ظهیرالدّین فاریابی یا که محتاج فرومایه شـود ،مر ِد کریم دردناک است که در دام شغال افتد شیر شهریار 2از متن درس ،چهار ترکیب وصفی که اه ّمیت امالیی داشته باشند ،بیابید و بنویسید. 3در بیت های زیر ،ترکیب های اضافی را مشخّ ص کنید. گـردش قرنهـا پسافکنـد ِ از درشـت روزگاری ِ مشـت ِ الف) تـو دل مـردم ِ خردمنـد ِ دا ِد خـردان سـفله بسـتان ِ ب) زیـن بی قلمرو ادبی «حسن تعلیل» به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید. 1در کدام بیت ها آرایۀ ُ 2در بیت های زیر ،استعاره ها را مشخّ ص کنید و مفهوم هر یک را بنویسید. ز آهـن بـه میـان یکـی کمربنـد از سـیم بـه سـر یکـی ُکلَه خُ ـود زیـن سـوخته جان ،شـنو یکـی پنـد پنهـان مکـن آتـش درون را 3شعرهای «دماوندیه» و « مست و هشیار » را از نظر قالب مقایسه کنید. فارسی 3 36 قلمرو فکری 1مح ّمدتقی بهار شعر دماوندیه را در سال 1301هجری شمسی سرود.در این سال به تحریک بیگانگان ،هرج و مرج قلمی و اجتماعی و ه ّتاکیها در مطبوعات و آزار وطنخواهان و سستی کا ِر دولت مرکزی بروز کردهبود.بهار این قصیده را با تأثیر پذیری از این معانی گفتهاست؛ با توجه به این نکته ،به پرسشهای زیر پاسخ دهید. ّ الف) مقصود شاعر از «دماوند» و «سوخته جان» چیست؟ ب) چرا شاعر خطاب به «دماوند» چنین می گوید؟ از درد ،ورم نموده یک چند» «تو قلب فسردۀ زمینی 2معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید. بگسـل ز هـم ایـن نـژاد و پیونـد بفکـن ز پـی ایـن اسـاس تزویـر 3مفهوم مشترک سروده های زیر را بنویسید. بهار وان آتـش خـود نهفتـه مپسـند شـو منفجـر ای دل زمانـه عارف قزوینی برون شد از پرده راز ،تو پرده پوشی چرا؟ دال خموشی چرا؟ چو خُ م نجوشی چرا؟ ................................................................................................................. 4 فارسی3 37 جاسوسی که االغ بود! روان خوانی میگویم« :حاجی! شما هر چه دستور بدهید به دیدۀ م ّنت.اآلن بگو چاه ب ِکَ نم؛ ال بگو تا یک بگو از دیوار راست باال بروم؛ بگو با دستهایم برایت خاکریز بزنم؛ اص ً ماه به مادرزنم زنگ نزنم؛ تمام این کارها شدنی است ّاما به من نگو که با این پانزده تا مینی که برایمان مانده ،دشت به این بزرگی را مینگذاری کنم! هیچی نباشه واسۀ مینگذاری این منطقه دو هزار تا مین الزم داریم.دشت است ،زمین فوتبال دستی نیست که نوکرتم!» حاجی از حرفهایم خندهاش میگیرد ّاما به زور سعی میکند جلوی خندهاش را بگیرد.میگوید: ـ « حاج احمد آقا! پسر گل گالب! دشمن عن قریب است که توی این دشت وسیع عملیات کند.تو ّکلت به خدا باشد.چه بسا همین پانزده تا مین هم برایمان کاری افتاد. خدا را چه دیدی برادر من؟ از قدیم گفتهاند کاچی به از هیچی! شما همین پانزده تا مین را مقابل دشمن کار بگذارید ،خداوند کریم است». نمیدانم چه بگویم.روی حرف حاجی که خودش از عامالن بزرگ و قدیمی تخریب است ،حرفی نمیتوانم بزنم ّاما این کاری که از ما میخواهد ،درست مثل این است که بخواهیم با یک کاسۀ ماست ،با آب یک دریاچه ،دوغ درست کنیم. حاجی آن قدر مهربان و دوست داشتنی است که جرئت کنم برای آخرین بار با شوخی از این کارش انتقاد کنم.میگویم: ـ هر چه شما بفرمایید حاجیّ.اما خدا وکیلی ما را که سر کار نگذاشتهای؟ باال غیرت ًا اگر میخواهی ما را به دنبال نخود سیاه و این جور چیزها بفرستی ،بگو ،من به جان مادرم از صبح تا شب توی این دشت ،پاره آجر و سنگ و کلوخ به جای مین کار میگذارم! فارسی 3 حاجی جلو میآید.پیشانیام را میبوسد.دستهایم را توی دستش میگیرد و 38 میگوید« :مؤمن خدا! ما که باشیم که شما را س ِرکار بگذاریم.ما پانزده تا مین داریم و غیر از این هم ال نداریم.باید به تکلیفمان عمل کنیم.بروید و به هر وسیلهای که شده نداریم و راه چارهای هم فع ً این مینها را توی دشت ،روبهروی دشمن کار بگذارید.خداوند کریم است.بروید و مع ّطل نکنید». با اینکه ته دلم از این کار بینتیجه سر در نمیآورم ّاما فرمان حاجی برایم اجرا نشدنی نیست. چارهای ندارم ،باید این کار را انجام بدهم. دوستم احمدرضا را صدا میزنم و ماجرا را به او میگویم.تصمیم میگیریم برویم االغی پیدا کنیم و مینها را بار االغ کنیم و بزنیم به دشت؛ روبهروی مواضع عراقیها. ّاولین خر را که میبینیم ،تصمیم به خریدش میگیریم.احمدرضا زل میزند به چشمان خر و انگاری که صد سال است االغشناس بوده باشد؛ آرام در گوشم میگوید: -احمد ،این خر ،خ ِر خوبی نیست.خیلی چموش است.من میدانم که کار دستمان میدهد! از چشمانش شرارت و حیلهگری میبارد! احمدرضا چنان ج ّدی حرف میزند که نزدیک است باورم شود؛ میگویم: -مرد حسابی! خر ،خر است دیگر.ما که نیامدهایم خرید و فروش خر کنیم. مینها را که کاشتیم ،خر را میآوریم به قیمت مناسب به صاحبش میفروشیم.نکند خیال کردی این خر ،جاسوس صدام است؟! احمدرضا اخالقش همین طوری است.خندهدارترین چیزها را آن قدر ج ّدی میگوید که آدم نمیداند باور کند یا نه! خر ،هنوز ّاول کاری چموشی میکند و هر چه افسارش را میکشیم ،جلو نمیآید ّاما باالخره بعد از ساعتی مینها را بار خر میکنیم و راه دشت را در پیش میگیریم. ساّلنه راه میآید و گاهی میایستد و این سو و آن سو را بو میکشد و علف و خاری ساّلنه ّ خر ّ را پوزه میزند و دوباره راه میافتد. فارسی3 39 40 فارسی 3 نزدیکتر که میشویم ،اوضاع خطرناک میشود.احمدرضا افسار خر را به دست گرفته و او را قدم به قدم و با احتیاط جلو میکشد.کمکم به محلّی که باید مینها را روی زمین بکاریم ،میرسیم. هفت تا مین یک طرف خر و هشت تا مین هم سمت دیگر خر ،بار کردهایم. احمدرضا میگوید« :بهتر است خر را روی زمین بنشانیم». بچۀ خر روی زمین بنشیند! ّاما خر ،خری نیست که با این آسانیها حرف ما را گوش کند و مثل ّ احمدرضا ّاول به شوخی دهانش را داخل گوش خر میکند و آرام میگوید: -خر جان! بفرما بنشین.این جوری خیلی تابلو هستی! ّاما خر ،انگار که مگسی توی گوشش رفته باشد ،مدام آن را تکان میدهد و به سر و صورت احمدرضا میکوبد. دو نفری سعی میکنیم خر را هر طور که هست روی زمین بنشانیمّ.اما خر ،پر زور است و نمینشیند.احمدرضا میگوید« :این خر ،زبان آدمیزاد حالیش نیست.از ّاول هم گفتم یک خر زبان فهم بخریم ،گفتی همین خوب است!» توسط دشمن دیده شویم که دیده میشدیم. میگویم« :ای بابا! این قدر خر خر نکن.ما اگر قرار بود ّ بیا کمک کن مینها را کار بگذاریم و برویم». همین که میخواهیم ّاولین مین را برداریم ،ناگهان خر سرش را باال میگیرد و با صدای بلند شروع به عرعر میکند.این جای کار را دیگر نخوانده بودیم.دلم میخواهد دهان خر را با جفت دستهایم بگیرم و خفهاش کنم.ای لعنت بر دهانی که بیموقع باز شود. از ّاول تا آخر آوازش ده ثانیه طول میکشد.دل توی دلمان نیست.اآلن است که لو برویم و متوجه ما بشود. دشمن ّ آواز االغ که تمام میشود ،دوباره آواز دیگری را شروع میکند. احمدرضا میگوید« :نگفتم این جاسوس دشمن است؟!» و با خشم چنان با لگد به پشت خر میزند که خر آوازش را نیمهکاره رها میکند و جفتک میاندازد و چهار نعل به طرف خاکریز دشمن میدود. -این چه کاری بود؟ چرا خر را فراری دادی؟ احمدرضا میگوید« :بگذار برود گم شود خر نفهم! حاال باید خودمان هم در برویم.اآلن است فارسی3 41 که لو برویم.چنان زدم که دیگر هوس نکند بیموقع آواز بخواند!» چارهای نیست.برخالف مسیر خر میدویم و خودمان را از منطقه دور میکنیم. به داخل مواضع خودمان که میرسیم ،نمیدانیم از خجالت به حاجی چه بگوییم! بگوییم حریف یک االغ نشدیم؟ حاجی خودش به استقبال ما میآید؛ با دیدن چهرههای عرق کرده و سرهای پایین افتادهمان مثل اینکه ماجرا را حدس زده باشد ،میگوید: -بهبه! دو تا پهلوان ،احمد! چقدر زود برگشتید؟! باالخره کار خودتان را کردید؟! متوجه خرابکاری ما شده و به ما این جملۀ آخر را طوری میگوید که یک لحظه گمان میکنیم ّ طعنه میزند ّاما حاجی اهل این حرفها نیست.مینشینیم کنارش و با خجالت ،همه چیز را برایش مو به مو توضیح میدهیم.حاجی میخندد و بعد میگوید« :آن پانزده تا مین را هم به باد دادید؟ فقط باید مطمئن شوم که کوتاهی نکردید!» نمیخواهم دروغ بگویم.اشاره به احمدرضا میکنم و میگویم« :به نظر من این لگد آخری که احمدرضاخان به االغ زد ،اضافی بود!» ٭٭٭ روزهای سخت ما خیلی زود میرسد.مینهایی که قرار بود برسد ،هنوز نیامده است.اگر جلوی دشمن مینگذاری کرده بودیم ،حاال خیالمان راحتتر بود. تمام نیروها منتظر حمله دشمن هستند ّاما یک روز ،دو روز ،سه روز میگذرد و خبری نمیشود. عملیات محدود ،یک عراقی را اسیر کردهاند تا اطّالعاتی بچههای شناسایی همین روزها در یک ّ ّ از او بگیرند. اسیر حرفهای عجیبی میزند: عملیاتی در کار نیست.فرماندهان ما بعد از بررسیهای زیاد به این نتیجه رسیدهاند که با وجود ّ - هزاران مینی که ایرانیها توی دشت کار گذاشتهاند ،تلفات سنگینی خواهیم داد! -هزاران مین؟ شما از کجا فهمیدید؟ اسیر بعثی لبخند کنایهآمیزی میزند و میگوید« :خیال کردید ما االغ هستیم؟ ما آن االغی را تعجب شاخ درآوردیم.آن قدر مین اضافه آوردید که که بار مین رویش بود ،گرفتیم...همۀ ما از ّ فارسی 3 42 بار االغ کردید که به عقب بفرستید ّاما خبر نداشتید که االغ با فرار کردنش به سمت مواضع ما ،همه چیز را لو داد». همه به هم زل زدیم و در میان بهت و حیرت اسیر دشمن ،همراه با حاجی با صدای بلندی از ته دل خندیدیم.... قصۀ شیرین فرهاد ،احمد عربلو ّ درک و دریافت 1دربارۀ شیوۀ بیان نویسنده توضیح دهید. حس و حال حاکم بر این متن به اختصار بنویسید. 2دربارۀ فضا و ّ فارسی3 43 درس ششم :نی نامه کارگاه متن پژوهی آفتاب جمال حق ِ گنج حکمت: درس هفتم :در حقیقت عشق کارگاه متن پژوهی صبح ستاره باران ِ شعر خوانی: نینامه 1 5 فارسی 3 46 10 15 فارسی 3 مثنوی معنوی ،مولوی 47 کارگاه متــنپژوهــی قلمرو زبانی 1معنای واژه «دستور» را در بیت های زیر مشخّ ص کنید. فخرالدّین اسعد گرگانی که با نادان نه شیون باد و نه سور چه نیکو گفت با جمشید دستور فردوسی بگوید سـخن پیش تـو رهنمون گر ایدونک دستور باشد کنون توجه به دو بیت زیر از مولوی ،آیا می توان « دیر شدن روز» و « بی گاه شدن» را معادل معنایی 2با ّ یکدیگر دانست؟ دلیل خود را بنویسید. روزگارش بـرد و روزش دیـر شـد مکـر او معکـوس و او سـرزیر شـد خورشـی ِد جان عاشـقان در خلوت اهلل شد بی گاه شد بی گاه شد ،خورشید اندر چاه شد اسمی مشخّ ص شده در بیت زیر را بنویسید. ِ 3نقش دستوری گروه های از درون مـن نجسـت اسـرار مـن ظـن خـود شـد یـار مـن هرکسـی از ّ قلمرو ادبی 1بیت های زیر را از نظر کاربرد آرایۀ جناس همسان (تام) بررسی کنید. هـر کـه این آتـش ندارد نیسـت باد الف) آتش اسـت این بانگ نای و نیست باد پرده هایـش پرده هـای مـا دریـد ب) نـی ،حریـف هـر کـه از یـاری بُریـد توجه کنید: 2به بیت زیر ّ فارسی 3 صائب تبریزی غنچۀ خاموش ،بلبل را به گفتار آورد مستمع ،صاحب سخن را بر سر کار آورد 48 در این بیت ،مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع ا ّول است؛ به گونه ای که می توان جای دو مصراع را عوض کرد؛ در واقع شاعر ،بر پایۀ تشبیه ،بین دو مصراع ارتباط معنایی برقرار کرده است؛ به این نوع کاربرد شاعرانه «اسلوب معادله» می گویند. توجه :در اسلوب معادله ،هر یک از دو مصراع ،استقالل معنایی و نحوی دارند؛ به گونه ای که ّ یکی از طرفین ،معادل و مصداقی برای تأیید مفهوم طرف دیگر است. نمونه: زیب النّسا دزد دانـا می کشـد ا ّول چـراغ خانه را عشق چون آید ،برد هوش دل فرزانه را سلیم طهرانی آشـنایان را در ا ّیـام پریشـانی بپـرس شـانه می آید به کار زلف در آشـفتگی غنی کشمیری سیل ،یکسان می کند پست و بلند راه را عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را در کدام بیت درس ،شاعر از «اسلوب معادله» بهره گرفته است؟ دلیل خود را بنویسید. قلمرو فکری 1مقصود مولوی ،از « نی» و « نیستان» چیست؟ 2کدام بیت ،به این سخن مشهورُ «:ک ُّل شَ ْی ٍء َی ْر ِج ُع إِلَی ْ أصلِهِ( ».هر چیزی سرانجام به اصل و ریشۀ خود باز می گردد ).اشاره دارد؟ فارسی 3 49 3حافظ ،در هریک از بیت های زیر ،بر چه مفاهیمی تأکید دارد؟ بیت های معادل این مفاهیم را از متن درس بیابید. هـر کسـی بر حسـب فکر گمانـی دارد الف) در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست ب) زمانـه گـر بزنـد آتشـم بـه خرمـن عمر باتوجه به مفاهیم ابیات درس کامل کنید. 4جدول زیر را ّ شمارۀ بیت مفهوم ..................... دشوار و پر خطر بودن راه عشق هفتم .................................................................................. ..................... اشتیاق پایان ناپذیر عاشق ِ ..................... نقش ظرفیت وجودی افراد در تأثیرپذیری از عشق دهم .................................................................................. ................................................................................................................. 5 فارسی 3 50 ِ آفتاب جمال حق گنــج حکمــت پادشاهی به درویشی گفت که مرا آن لحظه که تو را به درگاه حق ،تجلّی و قرب باشد، یاد کن. تاب آفتاب آن جمال بر من زند ،مرا از خود گفت که« :چون من در آن حضرت رسم و ِ یاد نیاید؛ از تو چون یاد کنم؟! ا ّما چون حق تعالی بنده ای را ُگزید و مستغرق خود گردانید، هر که دامن او را بگیرد و از او حاجت طلبد ،بی آنک آن بزرگ ،نزد حق یاد کند و عرضه دهد ،حق ،آن را برآرد». فیه ما فیه ،مولوی فارسی 3 51 در حقیقت عشق بدان که از جملۀ نام های ُحسن یکی «جمال» است و یکی «کمال».و هرچه موجودند ،از روحانی و جسمانی ،طالب کمال اند.و هیچ کس نبینی که او را به جمال میلی نباشد؛ پس چون نیک اندیشه مطلوب ِ طالب ُحسن اند و در آن می کوشند که خود را به ُحسن رسانند و به ُحسن ـ کهکنی ،همه ِ همه است ـ دشوار می توان رسیدن؛ زیرا که وصول به ُحسن ممکن نشود؛ ّااّل به واسطۀ عشق ،و عشق ،هر کسی را به خود راه ندهد و به همه جایی مأوا نکند و به هر دیده ،روی ننماید. محبت است؛ زیرا که محبت چون به غایت رسد ،آن را عشق خوانند.و عشق خاص تر از ّ ّ محبت خاص تر از معرفت است ؛ زیرا که محبتی عشق نباشد.و ّ محبت باشد ا ّما همه ّهمه عشقی ّ محبتی معرفت باشد ا ّما همه معرفتیّ ، محبت نباشد. همه ّ سیم پایه ،عشق.و به عالَ ِم عشق ـ که باالی همهمحبت و ُپس ا ّول پایه معرفت است و دوم پایه ّ محبت دو پایۀ نردبان نسازد. است ـ نتوان رسیدن تا از معرفت و ّ حقیقه العشق ،شهاب ال ّدین سهروردی .. فی ∗∗∗ فارسی 3 52 سودایعشق در عشق قدم نهادن کسی را مسلّم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند.عشق ،آتش است ،هر جا که باشد ،جز او رخت ،دیگری ننهد.هر جا که رسد ،سوزد و به رنگ خود گرداند. ای عزیز ،به خدا رسیدن فرض است ،و البد هر چه به واسطۀ آن به خدا رسند ،فرض باشد به فرض راه آمد.کار طالب نزدیک طالبان.عشق ،بنده را به خدا برساند؛ پس عشق از بهر این معنیِ ، آن است که در خود جز عشق نطلبد.وجود عاشق از عشق است؛ بی عشق چگونه زندگانی کند؟! حیات از عشق می شناس و َممات بی عشق می یاب. سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقل ها افزون آید.هر که عاشق نیست ،خودبین و پرکین باشد ،و خودرای بود.عاشقی بی خودی و بی رایی باشد. عشق آتش خورد ،بی آتش قرار ندارد و در آتش وجود ندارد تا آنگاه که ای عزیز! پروانه ،قوت از ِ آتش عشق او را چنان گرداند که همه جهان ،آتش بیند؛ چون به آتش رسد ،خود را بر میان زند. خود نداند فرقی کردن میان آتش و غیر آتش ،چرا؟ زیرا که عشق ،همه خود آتش است. اهلل َعبداً َع ِش َق ُه و َع ِش َق َعلَی ِه ف ََی ُ قول این حدیث را گوش دار که مصطفی گفت « :اِذا َأح َّب ُ عاش ٌق ل ََک و ُم ِح ّ ٌب ل ََک اِن َأرد َت ْأو لَم ُت ِرد ».گفت« :او بندۀ خود عاشقی و ُم ِح ّبیَ ،و أنا ِ نت َِعبدی أَ َ محب مایی ،و ما معشوق و ٰ را عاشق خود کند ،آنگاه بر بنده عاشق باشد و بنده را گوید :تو عاشق و ِّ حبیب توایم [چه بخواهی و چه نخواهی]». تمهیدات ،عین القضات همدانی فارسی 3 53 کارگاه متــنپژوهــی قلمرو زبانی 1از متن درس ،معادل معنایی برای قسمت های مشخّ ص شده ،بیابید. فخرالدّین عراقی سـر بـرآرد دلـم بـه شـیدایی بیـم آن اسـت کـز غـم عشـقت درد هرکـس را کـه بینـی در حقیقـت چـاره دارد مـن ز عشـقت با همه دردی کـه دارم ناگزیرم فروغی بسطامی مهم امالیی را در متن درس بیابید و بنویسید. 2واژه های ّ توجه کنید: 3به جمله های زیر و نقش دستوری واژه ها ّ الف) عشق ،آزادی است. نهاد مسند فعل اسنادی ب) برخی عاشق را دیوانه می پندارند. فعل نهاد مفعول مسند پ) عشق حقیقی ،دل و جان را پاک می گرداند. فعل مسند مفعول نهاد در جمله هایی که با فعل اسنادی (است ،بود ،شد ،گشت ،گردید و )...ساخته می شوند؛ «مسند» وجود دارد؛ مانند جملۀ « الف».در جملۀ مذکور« ،مسند» ،یعنی «آزادی» به «نهاد» ،یعنی «عشق» نسبت داده شده است. با برخی از فعل ها می توان جمله هایی ساخت که عالوه بر مفعول ،دربردارندۀ «مسند» نیز باشند؛ مانند جمله های«ب» و «پ». در جملۀ «ب» واژۀ « دیوانه» که در جایگاه «مسند» قرار گرفته است ،دربارۀ چگونگی «مفعول» ،یعنی « عاشق» توضیح می دهد :در واقع می توانیم بگوییم« :عاشق ،دیوانه است». فارسی 3 در جملۀ «پ»« ،مسند» یعنی واژۀ «پاک» ،کیفیتی را ?