توضیحات سبک های فرزند پروری PDF

Summary

این سند به بررسی سبک های مختلف فرزندپروری از منظر روانشناسی می پردازد. مباحثی همچون نقش والدین در شکل گیری شخصیت کودک و اثرات مختلف سبک های فرزندپروری بر رشد کودکان در این سند مورد تاکید قرار گرفته است. مطالعه این سند برای والدین و متخصصان حوزه روانشناسی کودک مفید خواهد بود.

Full Transcript

‫فرزند پروری‬ ‫فرزند پروریدوران کودکی دورانی بسیار حساس و مهم در رشد و شکل گیری شخصیت فرد است و تأثیرات آن تا پایان عمر باقی می ماند‪ ،‬از این رو توجه به تر...

‫فرزند پروری‬ ‫فرزند پروریدوران کودکی دورانی بسیار حساس و مهم در رشد و شکل گیری شخصیت فرد است و تأثیرات آن تا پایان عمر باقی می ماند‪ ،‬از این رو توجه به تربیت کودک‬ ‫در این دوره ضروری است‪.‬فرزندان به سمت هدفی خاص باید شیوه و روش معینی داشته باشند‪.‬پدر باید الگوی فرزند در صداقت‪ ،‬سخاوت‪ ،‬و شرافت باشد‪.‬او باید وقت‬ ‫کافی برای ارتباط با فرزندان بگذارد و نباید بین گفتار و کردارش تفاوتی باشد‪.‬‬ ‫ارتباط میان مادر و فرزند نیز اثرات مهمی در رشد روانی کودک دارد‪.‬والدین حاالت متفاوتی را در رفتار با کودک از خود نشان می دهند و می توانند با محبت و آزادگذار‪،‬‬ ‫بامحبت و محدود کننده‪ ،‬متخاصم و محدود کننده‪ ،‬و یا متخاصم و آزادگذار باشند و با توجه به شیوه ای که اتخاذ می کنند رفتارهای مختلفی را در فرزندان به وجود می‬ ‫آورند‪.‬شیوه های فرزند پروری به مجموعه رفتارها‪ ،‬روش ها و گفتارهای والدین‪ ،‬که نسبت به فرزندان خود اعمال می کنند گفته می شود‪ ،‬که به صورت شیوه های‬ ‫دیکتاتوری‪ ،‬سهل گیر‪ ،‬و دموکراتیک در نظر گرفته شده اند‪.‬‬ ‫‪ -1‬شیوه دیکتاتوری یا کنترل شدید‪ :‬در این روش یک نفر رئیس تمام اعضای خانواده است و امر و نهی می کند و در همه ی کارها وارد عمل می شود و همه ی امور تنها‬ ‫به اراده و میل او انجام می گیرد‪.‬‬ ‫‪ -2‬شیوه سهل گیر و بی تفاوت‪ :‬در این خانواده به جای محدودیت و نظارت شدید‪ ،‬اختیار و آزادی فراوان برای کودک قائل می شوند‪.‬در این خانواده ها‪ ،‬آزادی مطلق حکم‬ ‫فرماست‪ ،‬آزادی به معنای این که هر کسی‪ ،‬هر کاری دلش خواست می تواند انجام دهد‪.‬‬ ‫‪ -3‬شیوه ی دموکراتیک و آزادمنش‪ :‬شیوه ی دموکراتیک عاقالنه ترین و انسانی ترین راه زندگی است که مبتنی برضوابط اعتدال و تعامل و صمیمیت اخالقی است‪.‬‬ ‫دو مشکل عمده در روش های تربیتی والدین وجود دارد‪:‬‬ ‫الف) کمبود مهارت های فرزندپروری ب) کمبودهای توجهی‬ ‫با توجه به تحقیقات انجام شده در روش های فرزندپروری محققان به این نتیجه رسیدند که کودکان والدین مقتدر یا دموکرات بیش از سایر کودکان رشد یافته اند و‬ ‫خصوصیات مثبت بیشتری دارند‪.‬از طرفی کودکانی که والدین مستبد یا دیکتاتور دارند اغلب ناراحت‪ ،‬زود رنج و بدون هدف هستند و کودکان والدین سهل گیر غالبا‬ ‫پرخاشگر و خودمحورند و پیشرفت کمی دارند‪.‬‬ ‫برای آگاهی بیشتر در مورد مهارت های فرزندپروری و خصوصیات کودکان مرتبط با سبک های فرزندپروری به سطح سوم مراجعه کنید‪...‬‬ ‫خانواده‬ ‫به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی‪ ،‬نقش مهم و ارزشمندی را در رشد شخصیت آدمی بر عهده دارد‪.‬کودک در خانواده اصول اخالقی‪ ،‬اجتماعی و قواعد ادب را‬ ‫کسب می کند‪.‬فرد از طریق تماس با پدر‪ ،‬مادر و اطرافیان و با تقلید از رفتارهای آنان روش زندگی خود را مشخص می سازد‪.‬‬ ‫موقعیت اجتماعی خانواده‪ ،‬وضع اقتصادی آن‪ ،‬افکار و عقاید‪ ،‬آداب و رسوم‪ ،‬ایده آل ها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنها در طرز رفتار کودکان نفوذ فراوان دارد‪.‬رابطه‬ ‫پدر و مادر با یکدیگر و رابطه آنها با کودک فوق العاده دقیق و حساس است و اگر در آن دقت نشود‪ ،‬نه تنها به شخصیت اخالقی کودک لطمه می زند‪ ،‬بلکه موجب‬ ‫مشکالت عاطفی مختلف بعدی او نیز می شود‪.‬‬ ‫نقش های مهم خانواده‬ ‫‪ -1‬نقش سازندگی خانواده‪:‬‬ ‫خانواده شخصیت کودک و عقاید او را شکل می دهد و سیر زندگی او را تعیین می کند‪.‬‬ ‫‪ -2‬نقش فرهنگی خانواده‪:‬‬ ‫تا زمانی که کودک از جنبه ی جسمی و روانی رشد نیافته است نمی تواند نقشی در فرهنگی شدن خود داشته باشد و این نقش بر عهده ی خانواده می باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬نقش اجتماعی خانواده‪:‬‬ ‫از آنجایی که کودک در خانه آداب اجتماعی را می آموزد می توان گفت خانواده مسئول صالح و فساد جامعه است‪.‬‬ ‫‪ -4‬نقش عاطفی و اخالقی خانواده‪:‬‬ ‫خانواده محل مناسبی برای تمرین مهر و عاطفه‪ ،‬انس‪ ،‬الفت و مهرورزی است و نیز وسیله ای است برای انتقال آداب و اخالق درست یا نادرست‪.‬‬ ‫اهمیت دوران کودکی در دوران کودکی‬ ‫شخصیت کودک بسیار شکل پذیر است‪.‬هفت سال و به ویژه پنج سال اول زندگی‪ ،‬مهم ترین دوران زندگی کودک و از مراحل شکل گیری شخصیت است‪.‬این سال ها از‬ ‫مهم ترین دوران ها و تاثیر آن تا پایان عمر است‪.‬ریشه ی بسیاری از اعمال خیر و شر فرد را می توان در دوران کودکی او یافت‪ ،‬از این رو توجه به تربیت کودک در این‬ ‫دوره ضروری است‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫اهمیت پدر و مادر در جنبهی الگویی پدر‪:‬‬ ‫اگر بین عمل و گفتار پدران تفاوتی باشد‪ ،‬امر و نهی شان نمی تواند در فرزندان موثر باشد‪.‬هم چنین پدران باید فرصت کافی برای ارتباط با فرزندان داشته باشند تا بتوانند‬ ‫به اهداف مورد نظرشان برسند‪.‬پدر باید سرمشقی از صداقت‪ ،‬شرافت‪ ،‬سخاوت‪ ،‬و جرأت ورزی برای کودک باشد و باعث رشد معنوی و عزت نفس فرزندان شود‪.‬‬ ‫مادر‪:‬‬ ‫برخوردهای اولیه ی مادر و کودک به هر کیفیتی که باشد‪ ،‬نقطه ای است که تولد روانی کودک از آنجا شروع می شود‪.‬شخصیت مادر و نگرش او نسبت به کودک اهمیت‬ ‫خاصی دارد‪.‬کودکانی که به دلیل جدایی های طوالنی مدت از مادر خود دور بوده اند از نظر عاطفی گوشه گیر و در خود فرو رفته اند و نمی توانند پیوند های دوستی با بچه‬ ‫های دیگر به وجود آورند‪.‬به همان اندازه که ارتباط صحیح بین مادر و کودک اثری سازنده بر رشد کودک دارد‪ ،‬رابطه غلط و رفتار نادرست مادر نیز اثرات نامطلوبی بر‬ ‫فرزندان می گذارد‪.‬شخصیت والدین باورها‪ ،‬ارزش ها و اهداف درونی والدین از طریق رفتارشان به منصه ظهور می رسد و الگوهای فرزندپروری ثبات قابل مالحظه ای را‬ ‫در سیر رشد کودکان نشان می دهد‪.‬والدین جهت سوق دادن فرزندانشان به سوی اهداف خویش روش های گوناگونی را به کار می گیرند و رفتارهایی را در مقابل‬ ‫کودکانشان ارائه می دهند‪.‬‬ ‫از بین شیوه های گوناگون برخورد والدین با فرزندان‪ ،‬دو جنبه ی مهم در فرزندپروری اهمیت دارد‪:‬‬ ‫‪ -1‬پذیرش در برابر طرد‬ ‫‪ -2‬سخت گیری در برابر آسان گیری‬ ‫پذیرش نگرشی در مورد کودکان است که با توجه به شخصیت والدین می تواند از راه های مختلف خود را نشان دهد‪.‬والدینی که پذیرا هستند فکر می کنند که فرزندانشان‬ ‫خصوصیات مثبت بسیاری دارند و از بودن با آنها لذت می برند‪.‬‬ ‫در مقابل‪ ،‬پذیرا نبودن در وضعیت افراطی به طرد کودک مبدل می شود‪.‬بی مهری و طرد فرزندان از جانب پدر و مادر به صورت بی اعتنایی به وجود فرزند‪ ،‬و سخت گیری‬ ‫و تعدی نسبت به کار ها و فعالیت های او انجام می گیرد‪.‬طرد کودک توسط والدین باعث می شود کودک اعتماد به نفس خود را از دست داده و همواره با اضطراب و‬ ‫تشویش زندگی کند‪.‬‬ ‫والدین سخت گیر قواعد زیادی را به کودکان تحمیل می کنند‪ ،‬مایلند کودکان خود را از نزدیک نظاره کنند و معیارهای قاطعی برای رفتار دارند که انتظار دارند فرزندان به‬ ‫آن معیار ها عمل کنند‪.‬‬ ‫والدین سهل گیر قواعدی کلی دارند و از فرزندان خود توقع چندانی ندارند و انتظار ندارند فرزندانشان عاقالنه رفتار نمایند‪.‬‬ ‫والدینی که هم پذیرا و هم سخت گیر هستند ممکن است حامی و بخشنده قلمداد شوند‪.‬والدینی که طرد کننده و سخت گیر هستند ممکن است متوقع و منفی باف تلقی‬ ‫شوند‪.‬والدینی که آسان گیر و طردکننده هستند ممکن است بی اعتنا تلقی شوند‪ ،‬و والدین آسان گیر و پذیرا ممکن است آزادمنش خوانده شوند‪.‬‬ ‫یکی از محققان رفتار والدین را در سه بعد تقسیم بندی کرده است‪:‬‬ ‫‪ -1‬بعد دموکراسی‪ -‬تحکم‬ ‫‪ -1‬تشویق بیان‪:‬‬ ‫در بعد دموکراسی والدین کودکانشان را تشویق می کنند در صورتی که قوانین خانواده به نظرشان غیرمنطقی و غیرعاقالنه آمد‪ ،‬مخالفت خود را بیان نموده و نظر خویش را‬ ‫بیان کنند‪.‬در مقابل در بعد تحکم نظرات و عقاید والدین حاکم بوده و فرزندان نباید مخالفت خود را بیان کنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬مساوات طلبی‪:‬‬ ‫مساوات طلبی به معنای تالش برای برابر دانستن والدین و فرزندان در حد معقول می باشد‪.‬والدین مساوات طلب سعی می کنند فرزندان را به طور عاقالنه با خود برابر‬ ‫بدانند و با رفتارهای مناسب‪ ،‬احترام فرزندان را نسبت به خود به دست آورند‪.‬اما گروه دیگری از والدین معتقدند نباید زیاد به نظرات فرزندان بها داد و آنها باید تصمیمات‬ ‫والدین را در هر شرایطی بپذیرند‬ ‫‪ -3‬اشتراک مساعی‪:‬‬ ‫عده ای از والدین اعتقاد دارند با توجه نمودن به کارها و سخنان فرزندان به رشد شناختی آنها کمک می کنند و در مقابل گروه دیگر به اعمال و افکار فرزندانشان اهمیتی‬ ‫نمی دهند‪.‬‬ ‫‪ -4‬جلوگیری از اثرات محیطی خارجی‪:‬‬ ‫برخی از والدین معتقدند یادگیری مطالب خارج از محیط خانواده باعث تردید فرزندان نسبت به عقاید والدین می شود بنابراین باید از این عمل جلوگیری کنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬بعد پذیرش‪ -‬طرد‬ ‫‪ -1‬اجتناب از ارتباط با فرزند‪:‬‬ ‫‪2‬‬ ‫در بعد طرد فرزندان اجازه ندارند در مورد مسائل بی اهمیت برای والدین مزاحمت ایجاد نمایند‪.‬‬ ‫‪ -2‬سرکوب تمایالت‪:‬‬ ‫به نظر بعضی از والدین‪ ،‬کودکان باید از وجود رئیس خانواده آگاه باشند و والدین در بعضی مواقع نباید به خواسته های فرزندان توجه کنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬بعد رهاسازی‪ -‬استقالل‬ ‫‪ -1‬سخت گیری در تربیت فرزند‪:‬‬ ‫عده ای اعتقاد دارند والدین باید فرزندان را به رعایت قوانین وادار و در انجام امورشان سخت گیری کنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬دخالت بیش از حد والدین‪:‬‬ ‫والدین باید از همه ی فعالیت های فرزندشان آگاه باشند‪.‬‬ ‫‪ -3‬وقت شناسی‪:‬‬ ‫والدین باید به فرزندانشان آموزش دهند تا افرادی وقت شناس باشند و از فرصت های ایجاد شده استفاده کنند‪.‬‬ ‫‪ -4‬پرورش و تشویق وابستگی‪:‬‬ ‫فرزندان باید همیشه در کنار والدین باشند تا از راهنمایی آنان کمک بگیرند‪.‬‬ ‫‪ -5‬مسئولیت بخشیدن به پیشرفت‪:‬‬ ‫در صورتی که کارها به درستی انجام شود باید آنها را تشویق کرد و مورد احترام قرار داد‪.‬‬ ‫حاالت مختلف رفتار والدین نسبت به فرزندان والدین با محبت و آزاد گذار‪:‬‬ ‫فرزندان این والدین غالبا فعال‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬و مستقل هستند‪ ،‬رفتار اجتماعی مناسبی دارند‪ ،‬جنبه ی قوی شخصیت آنها اعتماد به نفس‪ ،‬دوستی‪ ،‬احساس استقالل‪ ،‬تمایل برای‬ ‫تسلط به محیط و گرایش به رفتارهای دوستانه است‪.‬‬ ‫‪ -1‬والدین با محبت و محدود کننده‪:‬‬ ‫کودکان این والدین معموال حالت های اتکایی بیشتری دارند و در روابط با همساالن خود حالت قدرت طلبی ندارند‪.‬‬ ‫‪ -2‬والدین متخاصم و محدود کننده‪:‬‬ ‫این کودکان احساس خصومت شدیدی دارند‪ ،‬در روابط اجتماعی خجول و گوشه گیر بوده و توانایی اعتماد به نفس را در رفتار با دیگران ندارند‪.‬‬ ‫‪ -3‬والدین متخاصم و آزادگذار‪:‬‬ ‫این کودکان رفتار پرخاشگرانه و نظارت نشده ی شدیدی دارند و حاالت خصومت آمیز نشان می دهند‪.‬‬ ‫خانواده به عنوان منبع ارضاء نیاز محبت و امنیت کودک‬ ‫محبت پدر و مادر سبب قدرت سازگاری بیشتری در کودکان در رویارویی با محیط می شود و اعتماد به نفس در آنها زیاد خواهد شد‪.‬احساس امنیت از نیازهای روانی اولیه‬ ‫و برای رشد و تحول سالم کودک الزم است و محیط خانواده می تواند این امنیت را برای کودک فراهم کند‪.‬‬ ‫رابطه والدین و کودک و تأثیر آن بر سازگاری کودککیفیت روابط والدین و فرزندان‪ ،‬از عوامل تعیین کننده ی سازگاری است‪.‬نحوه ی تعامل والدین با کودک و جو روانی‪-‬‬ ‫عاطفی حاکم بر خانواده‪ ،‬خصوصیات شخصیتی و رفتاری کودک را شکل می دهد‪.‬روابط نادرست کودک با والدین‪ ،‬عدم توجه به فعالیت ها و پیشرفت ها‪ ،‬فقدان توجه به‬ ‫حقوق و احساسات کودک منابع موثری در رشد نارسا و ناسازگاری فردی می باشد‪.‬‬ ‫روش های فرزندپروری‬ ‫شیوه های گوناگون فرزندپروری در میان کودکان و نوجوانان رفتارهای متفاوتی به وجود می آورد‪.‬منظور از شیوه های فرزندپروری‪ ،‬روش هایی است که والدین برای‬ ‫کنترل فرزندان خود در پیش می گیرند‪.‬والدین عموما یکی از سه سبک فرزندپروری زیر را به کار می برند‪:‬‬ ‫الف) والدین قاطع و اطمینان بخش‬ ‫این گونه والدین به آزادی اراده و انضباط تأکید می کنند‪ ،‬رابطه کالمی و تبادل را تشویق می کنند و وقتی که از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده می کنند و کودک را از‬ ‫چیزی منع می کنند یا از او انتظاراتی دارند برایش دلیل می آورند‪.‬این گونه والدین به نوجوانان خود کمک می کنند تا در برخورد با هر موضوعی همه جوانب آن را‬ ‫بسنجند‪ ،‬از این که فرزندانشان برخی از مسائل را بهتر از آنان بشناسند احساس رضایت می کنند‪ ،‬درباره ی مسائل فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و اقتصادی با فرزندانشان گفتگو می‬ ‫کنند‪ ،‬فرزندانشان را در تصمیم گیری های مربو ط به خانواده شرکت می دهند ‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫تحقیقات نشان می دهد که چنین والدینی به ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس‪ ،‬احساس مسئولیت‪ ،‬توانش اجتماعی‪ ،‬خودمختاری‪ ،‬و رابطه نزدیک ومثبت با فرزندان کمک‬ ‫می کنند ‪.‬‬ ‫ب)والدین خودکامه و مستبد‬ ‫والدین خودکامه لزومی نمی بینند که برای دستوراتی که می دهند دلیلی ارائه دهند‪ ،‬و به نظر آنان اطاعت بی چون و چرا یک فضیلت است‪.‬بعضی والدین از سر خشم‬ ‫چنین روشی را در پیش می گیرند و بعضی دیگر نمی خواهند دردسر توضیح دادن و بحث و گفتگو را تقبل کنند‪.‬نوجوانانی که والدین خودکامه دارند کمتر متکی به خود‬ ‫هستند و نمی توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده ای داشته باشند‪ ،‬شاید به این دلیل که به قدر کافی فرصت نداشته اند که عقاید خود را بیازمایند و یا‬ ‫مستقالنه مسئولیت قبول کنند و هیچ کس هم آنقدر برای عقاید آنان ارزش قائل نبوده که به آنها توجه نشان دهد‪.‬در ضمن این نوجوانان اعتماد به نفس کمتر و خالقیت‬ ‫کمتری دارند‪ ،‬ذهن کنجکاوی ندارند‪ ،‬از لحاظ اخالقی کمتر رشد یافته اند و در برخورد با مسائل روزمره عملی‪ ،‬تحصیلی و ذهنی انعطاف پذیری کمتری دارند‪ ،‬معموال‬ ‫والدین خود را نامهربان و سهل انگار می دانند و معتقدند که انتظارات و تقاضاهایشان غیرمنطقی و نادرست است‪.‬‬ ‫ج)والدین سهل گیر و بی بند و بار‬ ‫والدینی که سهل گیر‪ ،‬بی اعتنا و یا به حد افراط مساوات طلبند نیز نمی توانند آن طور که نوجوانان نیاز دارند حامی آنان باشند‪.‬بعضی از والدین می گذارند که نوجوانان هر‬ ‫کاری که می خواهند بکنند‪ ،‬شاید به این دلیل که کاری به کار نوجوان ندارند و یا اینکه اهمیتی نمی دهند‪ ،‬بعضی دیگر از مسئولیت خود برداشت نادرستی دارند ‪.‬‬ ‫شیوه تربیتی اثربخش‬ ‫‪-1‬کودکان والدین مقتدر بیش از سایر کودکان رشد یافته اند‪.‬آنها مسئولیت پذیر‪ ،‬دارای اعتماد به نفس و پیشرفت گرا هستند‪.‬‬ ‫‪ -2‬در مقابل کودکان والدین مستبد اغلب دمدمی مزاج‪ ،‬ناراحت‪ ،‬زودرنج و بدون هدف هستند‪.‬‬ ‫‪ -3‬سرانجام کودکان والدین سهل گیر اغلب پرخاشگر‪ ،‬خودمحور‪ ،‬فاقد کنترل شخصی هستند و استقالل پیشرفت زیادی ندارند‪.‬‬ ‫شیوه تربیتی اثربخش‬ ‫نقش های مهم خانواده‬ ‫‪1-‬نقش سازندگی ‪-2‬نقش فرهنگی‬ ‫‪4-‬نقش عاطفی و اخالقی ‪-3‬نقش اجتماعی‬ ‫اهمیت دوران کودکی‬ ‫اهمیت پدر و مادر در جنبه ی الگویی‪:‬‬ ‫‪1-‬تربیت از راه الگوسازی ‪-2‬اهمیت مادر و روابط متقابل مادر‪-‬کودک‬ ‫جنبه های مختلف رفتار والدین‬ ‫ابعاد رفتار والدین‬ ‫حاالت مختلف رفتار والدین نسبت به فرزندان‬ ‫الف)والدین با محبت و آزادگذار ب)والدین بامحبت و محدودکننده‬ ‫ج)والدین متخاصم و محدودکننده د)والدین متخاصم و آزادگذار‬ ‫خانواده به عنوام منبع ارضاء نیاز محبت و امنیت کودک‬ ‫رابطه والدین و کودک و تاثیر آن بر سازگاری کودک‬ ‫مشکالت روش های فرزندپروری‪:‬‬ ‫الف)کمبود مهارت های فرزندپروری ب)کمبودهای توجهی‬ ‫انتخاب روش مناسب تربیت کودک‬ ‫انواع والدین از نظر نحوه ی ارائه ی شیوه های فرزندپروری‬ ‫الف)والدین دارای روش قاطع و اطمینان بخش ب)والدین دارای روش استبدادی‬ ‫ج)والدین دارای روش سهل گیرانه‬ ‫‪4‬‬ ‫سبک های فرزندپروری‬ ‫این ها همه سوال هایی هستند که والدین پیوسته در مراجعه ی خود به مشاوران کودک و نوجوان مطرح می کنند‪.‬آشنایی با سبک های فرزندپروری می تواند‬ ‫پاسخ گوی سوال های باال باشد‪.‬سبک فرزندپروری ترکیبی از رفتارهای پدر و مادر است که در طول زندگی فرزند رخ می دهد‪.‬آن چه از این تعریف برمی آید‬ ‫بیان گر این واقعیت است که پدر و مادر باید دست در دست هم و با اتفاق نظر و به صورت مشترک‪ ،‬جو فرزندپروری با دوامی را برای فرزند خود ایجاد کنند‪.‬‬ ‫همان قدر که مادر درسبک فرزندپروری تأثیرگذار است‪ ،‬پدر نیز مؤثر است و مهم تر از آن هم اندیشی و باور مشترک ایشان در رفتار با فرزندان است‪.‬پژوهش‬ ‫ها نشان می دهند‪ ،‬والدینی که از روش های یکسان تربیتی استفاده می کنند‪ ،‬در مقایسه با والدینی که سبک تربیتی متفاوتی دارند‪ ،‬برخوردهای اصولی تر و‬ ‫منصفانه تری در قبال همسر خود دارند و در نتیجه ی آن فرزند که شاهد رفتار صلح آمیز پدر و مادر است‪ ،‬در فضای آرام تری رشد می کند (وینسلر ‪.)٢٠٠٥ ،‬و‬ ‫این امر در بهبود و سالمت روان فرزندان به ویژه در سنین نوجوانی بسیار حائز اهمیت است که چه ادراکی از سبک فرزندپروری والدین خود داشته اند و فضای‬ ‫خانه و رابطه ی پدر و مادر را چگونه ادراک می کرده اند (ولفرات‪.)٢٠٠٣،‬با توجه به اهمیت مسأله ی فرزندپروری‪ ،‬روان شناسان و پژوهش گران فراوانی در‬ ‫سراسر دنیا‪ ،‬همواره به مطالعه ی رفتار والدین با فرزندان مشغول اند‪.‬در این میان‪ ،‬دیانا باومریند (‪ )١٩٧١‬یکی از جامع ترین نظریه ها را در ارتباط با سبک های‬ ‫فرزندپروری مطرح کرده است‪.‬به باور وی‪ ،‬سه محور اساسی در رفتار والدین با فرزندان نهفته است که این سه محور با توجه به اهمیت حیاتی خود‪ ،‬تفاوت‬ ‫سبک های تربیتی والدین با هم را می سازند (مشتاقی‪.)١٣٩٢،‬‬ ‫‪-١‬پذیرش عاطفی و ایجاد روابط نزدیک‬ ‫این که تا چه حدودی باید به فرزند مهر ورزید و او را پذیرفت؟ هنگام عصبانیت چه رفتاری با وی به لحاظ عاطفی داشت؟ محبت کالمی و غیرکالمی تا چه‬ ‫حدی به فرزند باید ارائه شود؟ تا چه اندازه باید با کودک وارد روابط عاطفی نزدیک شد و چه قدر باید حفظ حریم کرد؟ تفاوتی که والدین در ابراز عواطف و‬ ‫ایجاد رابطه ی نزدیک با فرزند خود دارند‪ ،‬تفاوت سبک های فرزندپروری را باعث می شود (احدی‪،‬جمهری‪.)١٣٨٠.‬‬ ‫‪ -٢‬کنترل‬ ‫همواره نکته ای که در ذهن همه ی والدین به ویژه از آغاز نوجوانی فرزندان مطرح می شود و با خواست فرزندان مغایر است‪ ،‬مسأله ی کنترل می باشد‪.‬این که‬ ‫چه قدر و چگونه باید روی رفتار و کار و ارتباطات فرزند نظارت داشت؟‬ ‫چه قدر بر تفکر و احساسات فرزند باید کنترل داشت؟ از عمده ی مسائل و مشکالت والدین وفرزندان با هم به شمار می آید و بازهم تفاوت والدین در این‬ ‫امر‪،‬تفاوت سبک های فرزند پروری را ایجاد می کند‪.‬‬ ‫‪- ٣‬استقالل دادن‬ ‫روی دیگر سکه کنترل‪،‬استقالل دادن است‪.‬تا چه حد باید به فرزندان آزادی عمل داد؟ تا کجا باید استقالل ایشان را به رسمیت شناخت و نگران این استقالل‬ ‫نبود؟ اگر فرزند از استقالل‪ ،‬معنای رهایی بی چون وچرا و بی قیدی را استنباط کرد‪ ،‬چه کنیم؟ مثل دو عامل پذیرش و کنترل‪ ،‬استقالل دادن نیز از محورهایی‬ ‫است که تفاوت سبک های فرزند پروری را بوجود می آورد‪.‬‬ ‫با توجه به سه محور گفته شده‪ ،‬چهار سبک فرزندپروری مطرح می شود که هرکدام از این سبک ها با تفاوت در سه محوراساسی مذکور ایجاد شده‬ ‫اند(برک‪.)١٣٨٧،‬‬ ‫سبک نوع اول‪ ،‬مقتدرانه‬ ‫موفق ترین و بهترین سبک فرزندپروری‪ ،‬روش مقتدرانه است‪.‬در این سبک از فرزندپروری‪ ،‬پدر و مادر به صورت توامان با فرزند خود صمیمی‪ ،‬مهربان و دلسوز‬ ‫هستند‪.‬همواره پذیرای فرزند خود می باشند حتی در مواقعی که فرزند اشتباه می کند‪ ،‬رفتار اشتباه وی را زیر سوال می برند نه خود کودک را‪.‬همواره به فرزند‬ ‫خود احساس دوست داشتنی بودن‪ ،‬مهم بودن و ارزشمند بودن می دهند‪.‬با فرزند خود روابط نزدیک عاطفی دارند‪،‬البته این موضوع به هیچ عنوان به معنای‬ ‫‪5‬‬ ‫درددل کردن با کودک نیست؛ بلکه منظور صحبت کردن و تبادل دیدگاه و عواطف با فرزند می باشد‪.‬والدین اقتدارگرا بسیار پذیرنده و حمایت گرند و به‬ ‫همین دلیل در حفاظت از فرزندان خود در نوجوانی در مقابل مسأله ی اعتیاد‪ ،‬موفق تر از سایر والدین هستند (بومریند ‪.)١٩٩١،‬همین حمایت گرمِ والدین باعث‬ ‫می شود که فرزندان بیش تر اجتماعی بوده و منافع اجتماعی را به منافع شخصی ترجیح بدهند (آلوجا ‪.)٢٠٠٥،‬‬ ‫در روش مقتدرانه‪ ،‬پدر و مادر کنترل سازگارانه روی فرزند خود دارند‪.‬بدین معنی که توقع معقولی با توجه به سن‪ ،‬هوش‪ ،‬توانمندی و شرایط فرزند خود دارند‪،‬‬ ‫نه بیشتر و نه کمتر!کنترل سازگارانه یعنی نه کنترل بیش از حد که فرزند نتواند ابراز وجود کردن و عزت نفس خود را حفظ کند و نه کمتر ازحد که کودک رها‬ ‫باشد و درنظرنگرفتن والدین و لجام گسیختگی را از کودکی بیاموزد‪.‬پدر و مادران مقتدر پیوسته انتظارات خود را برای فرزندان شان‪،‬به صورت مستدل توضیح‬ ‫می دهند و همواره فرزندشان را برای پذیرش این کنترل تقویت می کنند‪.‬ایشان وقتی از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده می کنند و کودک را از چیزی منع‬ ‫می کنند‪ ،‬یا از او انتظاری دارند‪ ،‬برایش دلیل می آورند (گلفزایی ‪ ،‬اسماعیل‪ ،‬مقدم‪.)١٣٨٢،‬از همین روی است که والدین مقتدر استقالل مناسب نیز به فرزند‬ ‫خود می دهند‪.‬یعنی از وی می خواهند که منطبق با آمادگی سنی و موقعیت خود تصمیم بگیرد‪.‬همواره فرزند خود را ترغیب می کنند که تفکر‪ ،‬احساسات‪،‬‬ ‫هیجانات و امیالش را آزادانه بیان کنند‪ ،‬هنگام تصمیم گیری ها واختالف نظرها‪ ،‬تصمیم مشترک می گیرند و به طور کلی به فرزند خود احساس موثر بودن می‬ ‫دهند‪.‬در نهایت والدین مقتدر‪،‬فرزندانی مثبت‪ ،‬خوش بین و با عزت نفس باال همراه با پختگی اجتماعی و اخالقی خوب‪،‬دارای روحیه همکاری مناسب درگروه‪،‬‬ ‫دموکرات‪ ،‬آزاداندیش‪ ،‬خویشتن دار با عملکرد تحصیلی خوب و موفق در اجتماع خواهند داشت‪.‬به عبارتی پدران و مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه بطور‬ ‫کلی دارای فرزندانی با کفایت های اجتماعی باال خواهند بود(شکوهی‪،‬پرند‪ ،‬فقیهی‪.)١٣٨٥،‬طبق پژوهش های انجام شده در این فرزندان رفتار های پرخاشگرانه‬ ‫‪ ،‬خصومت‪ ،‬درگیری فیزیکی‪ ،‬دیده نمی شود (انزابی‪ ،‬درآمدی‪،‬فرج زاده‪.)١٣٩٠.‬هوش هیجانی باال و مدیریت هیجانات و انعطاف پذیری مناسب فرزندان از‬ ‫دیگر اثرات این سبک از فرزندپروری است (ناتاشا ‪.)٢٠١٢،‬‬ ‫در این شیوه ‪ ،‬والدین کودکان را به استقالل تشویق می کنند ‪.‬اما برای آنها محدودیت هایی هم قائل می شوند و عملکرد آنها را کنترل می کنند ‪.‬این والدین هم‬ ‫در محور پاسخگویی و هم در محور توقع نمرات باالیی دارند ‪.‬بین میزان پاسخدهی و میزان کنترل و توقع آنها تعادل وجود دارد ‪.‬‬ ‫آنها به قدری که پاسخگو هستند و نسبت به نیازهای کودکانشان حساس ‪ ،‬به همان اندازه نیز توقع دارند و فرزندان خود را کنترل می کنند ‪.‬آنها کودکانشان را‬ ‫مورد پایش قرار داده و استانداردهای روشنی برای آنها تعیین می کنند ‪.‬آنها قاطعیت دارند ‪ ،‬ولی خواسته ی خود را تحمیل نمی کنند و محدود کننده نیستند ‪.‬‬ ‫این والدین تبادل کالمی فراوانی با فرزندان خود دارند و آنها را حمایت می کنند ‪.‬به عنوان مثال یک والد مقتدر دستهایش را به دور گردن فرزندش حلقه می‬ ‫کند و کامال به او نزدیک شده و می گوید ‪ «:‬آیا می دانی که نباید آن کار را انجام می دادی؟ بیا با هم در مورد انجام آن کار ‪ ،‬به شیوه ای درست صحبت کنیم‬ ‫‪ ».‬والدین مقتدر از روش های انظباتی حمایت کننده و غیر تنبیهی استفاده می کنند ‪.‬آنها از فرزند خود انتظار دارند که قاطع ‪ ،‬دارای حس مسئولیت پذیری‬ ‫اجتماعی ‪ ،‬خود نظم جو و مشارکت کننده باشد ‪.‬کودکانی که والدینشان از شیوه ی مقتدرانه استفاده می کنند ‪ ،‬اغلب رفتار اجتماعی شایسته ای دارند ‪.‬آنها‬ ‫دوست دارند که متکی به خود باشند ‪ ،‬لذات و خواسته های خود را به تعویق بیاندازند ‪ ،‬با همساالن خود کنار بیایند و حرمت خود باالیی داشته باشند ‪.‬باومریند‬ ‫معتقد است که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه ‪ ،‬قاطعانه بوده ولی منطقی ‪ ،‬گرم ‪ ،‬پرورش دهنده و توام با محبت است و بیش از سایر روش ها به اجتماعی شدن‬ ‫کودک ‪ ،‬کمک می کند ‪.‬‬ ‫سبک نوع دوم‪،‬مستبدانه‬ ‫والدینی که سبک مستبدانه را برای فرزندپروری انتخاب می کنند‪ ،‬در پذیرش فرزند خود معموال سرد و طردکننده هستند‪.‬اگر فرزندان شان خارج از خواست و‬ ‫سلیقه ایشان رفتار کنند‪ ،‬واکنش های طردکننده و تنبیهی از خود بروز می دهند وحتی او را تحقیر می کنند‪.‬محبت خود را به صورت کالمی و رفتارهای عاطفی‬ ‫نشان نمی دهند‪.‬شاید اغلب ایشان از لوس کردن فرزند خود هراسانند‪.‬به فرزندان شان تقویت های کالمی نمی دهند مگر آنکه صرفا طبق خواست آنها رفتار‬ ‫کنند‪.‬والدین مستبد برای کنترل کردن‪ ،‬روش های پادگانی دارند‪.‬خواسته های شان را به فرزندان شان دیکته می کنند‪ ،‬دستور می دهند و برای کنترل فرزندان‬ ‫شان حتی فریاد می زنند‪ ،‬از فرزندان خود عیب جویی می کنند‪ ،‬تهدیدهای عاطفی و یا رفتاری دارند‪.‬در واقع با کنترل های روانشناختی خود‪ ،‬مزاحم فردیت‬ ‫فرزندان شان می شوند‪.‬آنها فکر می کنند چون بهتر و بیشتر از فرزندان شان می دانند باید نظارت در تمام اعمال‪ ،‬افکار و هیجانات فرزند خود داشته باشند؛ گویی‬ ‫فرزند جزو دارایی های آنهاست و باید همه جوره مراقب همه بخش های احساس و تفکرش باشند‪.‬معموال چیزی را با منطق و استدالل توضیح نمی دهند و فقط‬ ‫حکم صادر می کنند‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫به همین ترتیب در استقالل دادن به کودک خود نیز مستبدانه عمل می کنند‪.‬برای فرزند خود تصمیم می گیرند و برای اجرای آن به زور و فشار فیزیکی و اغلب‬ ‫روانی متوسل می شوند‪.‬تا آنجا که برای فشار آوردن به فرزند جهت اجرای دستورات شان‪ ،‬محبت شان را دریغ می کنند‪.‬به ندرت به نظر فرزند خود گوش می‬ ‫کنند و دیدگاه او را می پرسند‪ ،‬نه تنها برای بیان نظر و دیدگاه‪ ،‬فرزند را ترغیب نمی کنند‪ ،‬بلکه در هنگام ابراز عقیده و احساس فرزند خود‪ ،‬واکنش نشان می‬ ‫دهند‪.‬این رفتار حتی می تواند به لکنت زبان و مشکالت گفتاری منجر شود (لی‪.)٢٠١٢،‬پدر و مادران مستبد‪ ،‬فرزندانی مضطرب‪ ،‬ناخشنود‪ ،‬با اعتماد به نفس و‬ ‫عزت پایین خواهند داشت‪.‬فرزندانی که هنگام ناکامی ها‪ ،‬یا خصومت نشان می دهند ویا درخودمانده و درمانده می شوند‪.‬گاهی فرزندان بسیار پرخاشگر با‬ ‫رفتارهای سرپیچانه و ضداجتماعی دارند وگاهی فرزندانی بسیار گوشه گیر و خوددار با احساس عدم تاثیرگذاری در جمع و زندگی خویش خواهند داشت‪.‬‬ ‫پژوهش ها حاکی از آن هستند که این سبک از فرزندپروری می تواند ابعاد مختلف سالمت روانی(عالئم جسمانی‪ ،‬اضطراب‪ ،‬اختالل خواب و افسردگی) را نیز‬ ‫دچار مشکل کند (زهراکار‪.)١٣٨٧،‬و به دلیل مشکالت به وجود آمده در سالمت روان شان برای خود و دیگران ایجاد مخاطره کنند (یو جی ‪.)٢٠١٤،‬‬ ‫در این شیوه ‪ ،‬والدین تنبیه کننده ‪ ،‬محدود کننده بوده و متوقع و صریح هستند ‪ ،‬در حالی که پاسخدهی آنها به نیاز کودکان در حداقل میزان خود قرار دارد ‪.‬این‬ ‫والدین ‪ ،‬فرزندانشان را وادار می کنند تا از آنها اطاعت کنند و به آنها احترام بگذارند ‪.‬آنها برای فرزندانشان محدودیت و کنترل شدید وضع می کنند و با آنها‬ ‫تبادل کالمی ناچیزی دارند ‪.‬آنها معتقدند که فرزندانشان باید بدون هیچ توجیهی ‪ ،‬مطیع صرف باشند ‪.‬به عنوان مثال ممکن است یک مادر مستبد به فرزندش‬ ‫بگوید ‪ «:‬این کار را همانطوری که من می گویم ‪ ،‬بدون هیچ بحثی باید انجام بدهی ‪».‬‬ ‫در این شیوه والدین برای کسب اطمینان از اطاعت فرزندشان ‪ ،‬حتی متوسل به تنبیه جسمانی هم می شوند ‪.‬کودکان این والدین ‪ ،‬اغلب از نظر اجتماعی به طور‬ ‫ناشایست رفتار می کنند ‪ ،‬به هنگام مقایسه ی اجتماعی مضطرب می شوند ‪ ،‬در آغاز فعالیت شکست می خورند و مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند ‪.‬‬ ‫این شیوه ‪ ،‬کودکان را گوشه گیر و ترسان و فاقد حس استقالل می کند ‪.‬کودکانی تحریک پذیر ‪ ،‬کم جرات ‪ ،‬دمدمی یا متخاصم و عصبانی و بیش از اندازه‬ ‫پرخاشگر محصول این سبک فرزندپروری هستند ‪.‬این کودکان نسبت به عوامل تنیدگی زا آسیب پذیر هستند ‪.‬والدین این گروه از محیط های ساخت دار و‬ ‫بسیار منظم با قوانین صریح و مشخص استفاده می کنند ‪.‬‬ ‫این سبک نوع سوم‪،‬سهل گیرانه‬ ‫پدر و مادران سهل گیر به لحاظ پذیرش و روابط عاطفی با فرزند خود بسیار مهرورز‪ ،‬پذیرا‪ ،‬صمیمی و خوشرو هستند‪.‬همواره فرزندان شان را تایید می کنند و به‬ ‫آنها احساس محق بودن و بهتر بودن از سایرین می دهند‪.‬تفاوت این نوع پذیرندگی با پذیرنده بودن والدین مقتدر در این است که والدین مقتدر به فرزند خود‬ ‫احساس مفید بودن می دهند‪.‬کودک را با خودش مقایسه می کنند و به او کمک می کنند با توجه به توانمندی های خودش‪ ،‬بهترین خودش باشد‪.‬اما والدین‬ ‫سهل گیر فرزند خود را با دیگران مقایسه می کنند و به فرزند خود این احساس را می دهند که بدون هیچ تالشی از همه بهتر هستند‪.‬‬ ‫والدین سهل گیر کنترل ناچیزی بر کودک خود دارند‪.‬یا توقعات آنها از فرزندان شان بسیار کم است و یا اصال انتظاری از وی ندارند‪.‬همیشه فکر می کنند که‬ ‫اعمال فرزندان شان طبیعی و مثبت است و نیاز به نظارت و اصالح ندارد‪.‬به همین نسبت در استقالل دادن به فرزند خود افراط می کنند‪.‬به کودک خود در هر‬ ‫سنی و حتی قبل از رسیدن به آمادگی الزم اجازه تصمیم گیری می دهند و به همه تصمیم های وی احترام گذاشته و غالبا عمل می کنند‪.‬این دسته از والدین‪،‬‬ ‫فرزندانی خودخواه‪ ،‬سرکش‪ ،‬نافرمان‪ ،‬متوقع‪ ،‬تکانشی‪ ،‬ضد اجتماعی و البته وابسته خواهند داشت‪.‬وابستگی آنها به خانواده به این دلیل است که هیچ کسی جز‬ ‫خانواده نمی تواند توقعات بیش از اندازه ایشان را پاسخگو باشد‪.‬این گروه از فرزندان در رفتار سازگارانه با محیط مشکل دارند‬ ‫(مداحی‪،‬لیاقت‪،‬صمدزاده‪،‬مرادی‪.)١٣٩٠.‬‬ ‫این والدین ‪ ،‬در زندگی فرزندان خود خیلی دخالت می کنند ‪ ،‬ولی ممنوعیت و محدودیت اندکی برای آنها قائل می شوند ‪.‬در واقع آنها بیش از حد پاسخگو‬ ‫هستند ‪.‬این والدین اغلب اجازه می دهند که فرزندانشان هر کاری می خواهند ‪ ،‬انجام دهند و راه خود را بروند ‪.‬چون معتقدند که ترکیبی از حمایت و تامین‬ ‫نیازهای کودک و نداشتن محدودیت باعث می شود تا کودک خالق و با اعتماد شود ‪.‬آنها غیر سنتی و آسان گیر هستند ‪ ،‬نیازی به رفتار بالغانه ندارند و به خود‬ ‫نظم جویی قابل مالحظه معتقدند ‪.‬‬ ‫نتیجه ی این شیوه ی فرزندپروری ‪ ،‬کودکان با عدم توانایی در کنترل رفتار است ‪ ،‬چرا که والدین این کودکان به رشد همه جانبه ی کودک توجهی ندارند ‪.‬‬ ‫آزادی بیان و خودمختاری افراد در این شیوه ‪ ،‬اصل است و والدین تنها به استدالل و توجیه بسنده می کنند ‪.‬فقدان انضباط در منزل با پرخاشگری اجتماعی‬ ‫‪7‬‬ ‫همبستگی دارد و این نیز به نوبه ی خود با طرد از سوی هم طرازان همراه می شود ‪.‬شایان ذکر است که بسیاری از این والدین در نهایت ‪ ،‬رفتار والدین سخت‬ ‫گیر را به خود می گیرند ‪.‬‬ ‫سبک چهارم‪،‬بی اعتنا‬ ‫بدترین و آسیب زننده ترین سبک فرزندپروری‪ ،‬سبک بی اعتنا می باشد‪.‬در این خانواده ها پذیرش بسیار کم است‪.‬والدین اغلب افسرده‪ ،‬کناره گیر و از نظر‬ ‫عاطفی سرد هستند‪.‬بنابراین با فرزند خود هم بی اعتنا و سرد رفتار می کنند‪.‬کنترل بسیارکمی روی فرزند خود دارند‪ ،‬توقع خاصی از فرزندشان ندارند و همواره‬ ‫با نوعی غفلت با فرزند خود مواجه می شوند‪.‬انرژی بسیار کمی برای ارتباط با فرزند خود دارند و اغلب چندان احساس مسئولیت نمی کنند‪.‬این غفلت اگر از‬ ‫سنین پایین آغاز شود‪ ،‬سایر رشدهای کودک مثل رشد اجتماعی‪ ،‬رشد دلبستگی‪ ،‬شناختی و هیجانی (که در شماره های آینده فصلنامه مورد بررسی قرار خواهند‬ ‫گرفت) را نیز مختل می کند‪.‬والدین بی اعتنا در ارتباط با استقالل فرزند خویش نیز بی تفاوت و غیرمسئول هستند و نسبت به تصمیم گیری ها و نقطه نظرات‬ ‫کودک نیز عموما بی اعتنا می باشند‪.‬معموال این دسته از والدین خود از اختالالت ویژه روحی‪ ،‬روانی و اعتیاد رنج می برند و در آینده فرزندانی با رفتارهای‬ ‫ضداجتماعی فراوان‪ ،‬بالتکلیف‪ ،‬با کنترل هیجانی ضعیف‪ ،‬مشکالت تحصیلی بسیار و ضعف شدید اعتماد به نفس خواهند داشت‪.‬فرزندان این والدین حتی دست‬ ‫آوردهای مثبت خود را حاصلِ عوامل بیرونی دانسته و یا توانایی های خود را بسیار اندک می شمارند (گالسگو‪.)١٩٩٧،‬‬ ‫به طور کلی‪ ،‬آشنایی با سبک های فرزندپروری کمک شایانی به پدر و مادرها در برقراری ارتباط صحیح با فرزندان خود می کند‪.‬اینکه به صورت مناسب و‬ ‫کارامد ارتباط عاطفی موثر با فرزند خود داشته باشیم عزت نفس و اعتماد به نفس او را تقویت می کند‪ ،‬کنترل مناسب ‪،‬نقش هدایت گری و تربیتی‪-‬آموزشی در‬ ‫پرورش کودک دارد و دادن استقالل مناسب به کودک‪ ،‬از وی انسانی کارامد با مهارت اجتماعی باال و مستقل می سازد‪.‬‬ ‫سبک پنجم‪ :‬فرزندپروری اغماض گرانه‬ ‫این والدین غیر پاسخگو و بی توقع هستند ‪.‬آنها خود را با زندگی فرزندانشان درگیر نمی کنند ‪.‬طرد کننده ‪ ،‬غافل و نادیده انگار هستند ‪.‬وقتی که فرزند این نوع‬ ‫والدین ‪ ،‬یک نوجوان یا حتی کوچکتر باشد ‪ ،‬اگر از آنها بپرسید ‪ :‬االن که ساعت ‪ ١٠‬شب است ‪ ،‬آیا می دانید که فرزندتان کجاست ؟ جواب را نمی دانند ‪ (.‬یا‬ ‫به قول یکی از استادای خوب دانشگاهمون ماله می کشن روی رفتار فرزندشون و صاف و صوف می کنن مشکل فرزند رو ‪).‬‬ ‫کودکان والدین بی توجه ‪ ،‬احساس می کنند که سایر جنبه های زندگی والدینشان مهم تر از خود آنهاست ‪.‬آنها از نظر اجتماعی ‪ ،‬رفتار شایسته ای ندارند ‪،‬‬ ‫کنترل ضعیفی روی خود دارند و نمی توانند مستقل باشند و انگیزه ی پیشرفت ندارند ‪.‬این والدین نسبت به فرزندانشان بی تفاوت هستند و روش آنها پرهیز از‬ ‫پذیرش مسئولیت و صدور مجوز انجام هر کاری به فرزندانشان است ‪.‬فرزندان آنها معموال طغیانگر ‪ ،‬لوس ‪ ،‬پرخاشگر ‪ ،‬تکانشگر و از لحاظ اجتماعی ناالیق‬ ‫هستند ‪.‬‬ ‫‪8‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser