پاتولوژی اعصاب_استادمیرشکاری PDF
Document Details
Uploaded by IncrediblePrehnite6201
Kerman University of Medical Sciences
Tags
Summary
This document appears to be medical lecture notes on the pathology of neurons. It provides details on various aspects of neuronal damage and response to injury.
Full Transcript
KMU 96 M استاد درس و مبحث دکتر میرشکاری پاتولوژی اعصاب تاریخ جلسه 19خرداد99 جلسه ۱ تهیه کنندگان غزاله معصومی ...
KMU 96 M استاد درس و مبحث دکتر میرشکاری پاتولوژی اعصاب تاریخ جلسه 19خرداد99 جلسه ۱ تهیه کنندگان غزاله معصومی مریم محمودآبادی فاطمه صفی پور مهدیه خواجه پور مهدیه زمانی پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ بیماری های اعصاب: برای بررسی دقیق یک عضو ابتدا باید فیزیولوژی دقیق آن را بدانیم تا بتوانیم آسیب های وارد شده را بشناسیم.باید تک تک آسیب ها را کنار هم بگذاریم تا آسیب بافتی را مشخص کنیم و بعد از آن پی می بریم که یک ارگان چگونه به عوامل آسیب رسان پاسخ می دهد و بیماری ها چگونه شکل می گیرند.یعنی تظاهرات بیماری حاصل اشکاالت وارد بر سلول و درنتیجه بافت است. CNSدر انسان بافت پیشرفته و پیچیده ای است.در انسان نسبت به سایر موجودات توانایی باالتری دارد.وظیفه آن هماهنگی و پردازش اطالعات بین بدن و دنیای خارج از آن است و ارتباط ما با دنیای خارج را شکل می دهد.واحد عملکردی CNSنورون نام دارد.تقریبا ۱0به توان ۱۱نورون در بدن وجود دارد.همه ی سیستم های بدن را CNSکنترل می کند. نورون ها توانایی دریافت ،ذخیره و انتقال اطالعات بین قسمت های مختلف بدن را دارند و بر اساس نقش عملکردی به انواع مختلف تقسیم می شوند :نورون های حسی ،حرکتی و اتونوم . نورون ها در حالت عادی قابلیت تقسیم ندارند.بنابراین اگر حتی مقدار کمی از آن ها تخریب شود ممکن است در بدن اختاللی از نظر بالینی ایجاد شود. نورون ها از نظر ساختمان و اندازه در مناطق مختلف مغز تفاوت هایی با هم دارند که این تفاوت بستگی به کار نورون دارد.مثال در شاخ قدامی نخاع ،جسم سلولی (پریکاریون) یک نورون تقریبا ۵0میکرون قطر (قطر RBCحدود 7-8µاست که حدودا نورون 7برابر یک RBCاست) ،هسته بزرگ کناری ،یک هستک برجسته و تعداد زیادی اجسام میسل دارد.در کورتکس مخچه نورون ها تقریبا ۱0میکرون قطر دارند و جسم سلولی و هستک آن ها به راحتی دیده نمی شود. نورون ها ویژگی های مشترکی هم دارند.مثال وجود نوروتوبول ،نوروفیالمان ،دستگاه گلژی برجسته ،شبکه آندوپالسمی خشن و قسمت های سیناپسی تخصص یافته.این عوامل است که سبب تغییرات در نورون ها می شود.مثال هر چه تعداد سیناپس های تخصص یافته بیشتر باشد تفکر فرد سریع تر است. در حقیقت در هر جایی وقتی سلول آسیب می بیند ،بافت دچار مشکل شده و بعد آن ارگان آسیب می بیند.آن بافت واکنش هایی نسبت به آن آسیب نشان می دهد.در اعصاب هم همینطور است که این واکنش ها عمدتا مربوط می شود به ،degenerationمرگ سلولی و وقایع ترمیمی.پس به این سه روش سلول های عصبی نسبت به عوامل آزار واکنش نشان می دهند. 2 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ بنابر این ابتدا به واکنش ها می پردازیم: -1آزار نورونی حاد یا نورون قرمز( :) Red Neuron به طیفی از تغییرات گفته می شود که در پاسخ به یک سری از عوامل در سلول های مغزی ایجاد می شود که مهمترین آن ها هیپوکسی ها و ایسکمی های حاد CNSاست.یعنی به طور ناگهانی به مغز ما خون کمی برسد یا اصال نرسد.در عفونت های CNSو صدمات توکسیک نیز سلول های دچار تغییرات red neuronای می شوند و این تغییر در نهایت منجر به مرگ سلول می شود.خیلی از حوادثی که منجر به مرگ افراد می شود به علت همین آسیب به سلول های مغزی است.اگر در زیر میکروسکوپ مغز فردی را که سکته قلبی کرده است بررسی کنیم پر از red neuronاست. ۸-۴ساعت بعد از آزار ،واکوئل های کوچک داخل جسم سلولی دیده می شود که نشان دهنده آزار غیر قابل بازگشت نورون است.با دیدن جمع شدن واکوئل ها می فهمیم سلول مرده است و کارایی ندارد. نورون های قرمز ۱۴-۱۲ساعت بعد از یک آزار هایپوکسیک یا ایسکمیک حاد به صورت جمع شدگی و چروکیدگی جسم سلولی ،پیکنوز(کوچک شدن هسته) ،محو شدن هستک ،از بین رفتن ماده میسل و ائوزینوفیل شدن شدید سیتوپالسم ( چون متراکم شده است پس پررنگ دیده می شود) دیده می شوند. در شکل نورون قرمز مشاهده می شود. -۲آتروفی نورونی ساده یا Degeneration بر خالف red neuronکه اثر حادی بود این آزار در نتیجه یک بیماری پیشرونده و طوالنی مدت در نورون ها اتفاق می افتد مثل Amyotrophic Lateral sclerosis (ALS) :که مشخصه هیستولوژیک آن از دست رفتن سلول های در نورون ها است و معموال همراه با یک گلیوز واکنشی ( )reactive gliosisمی باشد. نکته :بافت هایی که قدرت ترمیم ندارند وقتی آسیب می بینند یک بافت همبند غیر اختصاصی جای آن ها را می گیرد که به این عمل فیبروز می گویند ،همین فیبروز در مغز گلیوز نامیده می شود.پس گلیوز یعنی فیبروزی که به دنبال ترمیم در بافت عصبی رخ می دهد.وقتی یک سلول عصبی دچار آتروفی شده و دژنره می شود ،عضله ای که به واسطه آن سلول عصب دهی شده هم آتروفی می شود. 3 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ در شکل گلیوز واکنشی نشان داده شده است. -3واکنش آکسونی( ) Axonal Reaction به واکنش در جسم سلولی عصب اطالق شده که منجر به regenerationشدن آکسون می شود.در سلول های شاخ قدامی نخاع وقتی آکسون های حرکتی قطع شوند و یا به شدت آسیب ببینند این حالت رخ می دهد که معموال با افزایش تولید پروتئین همراه است که مهمترین اثر آن جوانه زدن آکسونی است. مورفولوژی :بزرگ و گرد شدن جسم سلولی چون پروتئین سازی در آن فعال شده ،قرارگیری محیطی هسته یعنی هسته را به گوشه می فرستد تا بتواند از فضای جسم سلولی برای پروتئین سازی استفاده کند ،بزرگ شدن هستک ،از بین رفتن ماده میسل به خصوص در مرکز سلول که به آن کروماتولیز مرکزی می گویند. -۴اینکلوژن های نورونی: شایع ترین اینکلوژن ایجاد شده در سلول عصبی senileاست که ناشی از پیری است. وقتی نورون ها پیر می شوند لیزوزوم های آن ها از بین رفته و درون آنها اینکلوژن هایی بوجود می آید که احتماال بقایای لیزوزومی هستند.گاهی این اینکلوژن ها در اثر اختالالت متابولیسم ژنتیکی هم دیده می شوند.مثل انواع موکو پلی ساکاریدوز( اختالل در متابولیسم قند).گاهی اوقات در بیماری های ویروسی اینکلوژن ها در سلول جمع می شوند و با بیوپسی از مغز و بررسی زیر میکروسکوپ می توان تشخیص داد که فرد ابتال به عفونت ویروسی است.مثل ویروس تبخال ( herpes )virusکه اینکلوژن های داخل هسته ای ایجاد می کند.که به آن Cowdry Bodyگویند و Cowdry Bodyاینکلوژن ویروسی است که داخل هسته سلول نورونی قرار گرفته است.با دیدن cowdry bodyبه انسفالیت هرپسی پی می بریم. ۲ Cowdry Bodyتیپ Aو Bدارد.در بیماری هاری ،اینکلوژن های داخل سیتوپالسمی ایجاد می کند که با آن Negri bodyگویند.ویروس CMVبسیار بزرگ است و باعث ایجاد اینکلوژن در هسته و سیتوپالسم می شود پس این اینکلوژن ها برای شناسایی عامل بیماری می توانند کمک کنند. 4 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ -5تجمعات داخل سیتوپالسمی نورونی تجمعات داخل سیتوپالسمی نورونی که فقط در بافت عصبی است و در برخی بیماری های CNSدیده می شود و کمک به تشخیص می کند.مثل کالفه های نوروفیبریالری ) (Neurofibrillary Tanglesکه در بیماری آلزایمر دیده می شود(اختصاصی نیست ولی حساس است).اجسام لویی ) (Lewy bodyکه در بیماری پارکینسون دیده می شود.همچنین در بیماری ( CJDجنون گاوی) که واکوئل های غیر طبیعی در جسم سلولی و زوائد جسم سلولی یا نوروپیل ها دیده می شود. نکته Creutzfeld Jacob disease: CJDبیماری spongy form diseaseاست.یعنی در این بیماری حفره هایی در مغز دیده می شود که به آن حالت اسفنجی و تخلخل می دهد.عامل این بیماری پریون است.همانطور که در شکل دیده می شود بعضی قسمت ها سفید و متخلخل است. 5 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ تمام مغز نورون نیست.نورون ها سلول های اصلی یا پارانشیمال مغز هستند.سلول های دیگری هم در مغز وجود دارد که نقش حمایت کننده دارند به نام سلول های گلیالی.پس در مغز دو نوع سلول وجود دارد :گلیالی و نورونی آسیب های سلول های گلیال: این سلول ها از نورواکتودرم منشا می گیرند و به دو دسته تقسیم می شوند :ماکروگلیا و میکروگلیا. ماکروگلیاها که شامل آستروسیت ها ،الیگودندروسیت ها و آپاندیم سل ها می باشند. میکروگلیاها از مغز استخوان مشتق می شوند و وارد سیستم عصبی می شوند.به طور کلی وظیفه ی این سلول ها حمایت از نورون ،زوائد دندریتی و آکسونی می باشد و در تعدادی از اعمال طبیعی و واکنش نسبت به آزار کمک می کنند.مثال در آماس، التهاب ،ترمیم ،حفظ تعادل مایعات سلولی و در متابولیسم انرژی در سیستم عصبی مرکزی نقش دارند. پس همانطور که گفته شد سلول های گلیال شامل: -۱آستروسیت ها :مهم ترین سلول ها می باشند.ستاره ای شکل هستند.هسته گرد تا بیضی دارند با قطری تقریبا ۱0 میکرون.کروماتین یکنواخت و کم رنگ دارند. -۲الیگودندروسیت ها :کروماتین یکنواخت و کمی متراکم تر از آستروسیت ها دارند ،هسته آنها کوچک تراست.قطر هسته آنها حدودا ۸میکرون است. -3سلول های اپاندیمی :سلول های استوانه ای و شبه اپیتلیالی که حاشیه مژک دار دارند و دیواره های داخل بطن های مغز را فرش میکنند. 6 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ -۴سلول های میکروگلیا :هسته کشیده و نامنظم به طول ۱0-۵میکرون و کروماتین غیر یکنواخت دارند.بسیار شبیه فیبروبالست ها می باشند و کار آنها را در اینجا انجام می دهند. تغییرات آستروسیت ها: آستروسیت ها در سراسر CNSهم در ماده سفید و هم در ماده خاکستری دیده می شوند و انواع مختلفی دارند.نوع پروتئوپالسمیک آنها عمدتا در ماده خاکستری و نوع فیبروز که کشیده تر می باشند هم در ماده خاکستری و هم ماده سفید دیده می شود.این سلول ها ظاهر ستاره ای شکل دارند که به علت زوائد سیتوپالسمی شاخه دار و چند قطبی آنهاست.این زوائد با روش های رنگ آمیزی که در آنها از فلزات سنگین استفاده می شود رنگ می گیرند ،مثل روش گلژی(استفاده از نقره). در روش ایمونوهیستوشیمی IHCاگر با ) gelial fibrillary acidic protein (GFAPتومور رنگ بگیرد معلوم می شود که منشا تومور سلول گلیالی است. از GFAPبطور مثال برای شناخت بافت منشا تومور استفاده می شود.در صورت مثبت شدن (رنگ گرفتن) منشا گلیالی است و در صورت منفی شدن منشا نورونی است. آستروسیت ها نسبت به عوامل آسیب رسان به دو صورت واکنش نشان می دهند: -۱تکثیر گلیالی یا همان گلیوز -۲مرگ و دژنرسانس سلولی انواع واکنش نسبت به آزار سلول های گلیالی : -۱گلیوز :مهم ترین نمای هیستولوژیکی حاکی از آزار طول کشیده در CNSاست.آستروسیت ها تحت عوامل مختلف هم با هیپرتروفی ( بزرگ شدن ) و هم با هیپرپالزی (تعداد زیاد) در گلیوز شرکت می کنند.در این حالت هسته آستروسیت ها بزرگ و وزیکولر می شود.هستک برجسته و سیتوپالسم اندک آنها تبدیل به سیتوپالسم وسیع و کمی نامنظم به رنگ صورتی روشن می شود که در اطراف هسته کناری قرار می گیرد.از سیتوپالسم زوائد متعدد و شاخه شاخه شونده ای به بیرون جوانه می زند که به این حالت Gemistocyticآستروسیت می گوییم.وقتی ضایعه طول بکشد هسته کوچک و تیره می شود و درون شبکه متراکمی از زوائد قرار می گیرد.به این زوائد که هسته ی سلول ها را در برمیگیرند فیبریل های گلیالی می گوییم. 7 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ چه موقع گلیوز طول می کشد؟ وقتی عامل آزار سلول های نورونی را از بین ببرد، آستروسیت ها تکثیر پیدا می کنند و بزرگ می شوند تا خال را جبران کنند در حالت هایی مثل :کمبود اکسیژن طول کشیده که سبب مرگ سلول های پورکنژ در بین دو الیه مولکوالر و گرانوالر مخچه می شود ،گلیوز دیده می شود که خود را بصورت تکثیر سلول های آستروسیتی نشان می دهد. -۲:Rosenthal fiber همانطور که در شکل مشخص است ساختمان کشیده و ضخیم به رنگ ائوزینوفیلیک و با حدودی نامنظم هست که درون زوائد سیتوپالسمی قرار گرفته اند.و اگر بررسی کنیم ،در ساختار شیمیایی رشته های روزنتال دو نوع پروتئین شوک حرارتی HSP27و آلفا بتا کریستالین در بخش مرکزی متراکم توده آمفوفیل (بی رنگ) آنها دخالت دارند.این رشته ها در مناطقی که گلیوز طول کشیده باشد دیده می شوند.البته ممکن است در بیماری های دیگری مثل آستروسایتومای پیلوسیستیک مخچه ای و همچنین در بیماری الکساندر که نوعی لوکودیستروفی که سفید و متراکم و فیبروتیک شدن مغز است دیده شود. -3اجسام آمیالسه: اجسام پلی گلوکوزان (حاوی قند) ،تا حدودی بازوفیلیک و ) Periodic Acid Shift (PASمثبت هستند.ساختمان الیه الیه و متحدالمرکزی دارند و هر جا که زوائد آستروسیتی وجود داشته باشد مثل ناحیه الیه زیر نرم شامه و اطراف عروق دیده می شود.این اجسام بیانگر بروز تغییرات دژنراتیو طول کشیده در آستروسیت ها هستند.معموال در سنین باال و در برخی بیماری های نادر دیده می شوند.در (Benign Prostatic Hyperplasia )BPHهم این اجسام را داریم. -۴اجسام الفورا ):( Lafora body در صرع های میوکلونیک دیده می شود.کسانی که مدت طوالنی صرع یا Epilepsyدارند الفورا بادی ها در سیتوپالسم نورون ها دیده می شوند(.انواع صرع :تونیک ،کلونیک ،تونیک-کلونیک ،میوکلونیک) 8 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ این اجسام در سلول های کبدی ،سلول های عضالنی و سایر سلول ها هم می تواند دیده شود. فرق صرع و تشنج :صرع بیماری است ولی تشنج عالمت یا symptomاست. -۵اینکلوژن های سیتوپالسمی گلیالی: حاوی کالفه هایی از رشته های بینابینی هستندکه در رنگ آمیزی نقره مثبت می شوند.در تعدادی از بیماری های دژنراتیو CNSهم دیده می شوند.مثال در MSAیا مالتیپل سیستمیک آتروفی. -6آستروسیت نوع ۲آلزایمر: در این نوع ،عامل آزار ،آستروسیت ها را به آستروسیت نوع ۲آلزایمرتبدیل می کند.برخالف اسمش در آلزایمر دیده نمی شود. نوعی آستروسیت های ماده خاکستری هستند که هسته بزرگ ،کروماتین کم رنگ دارای یک تجمع گلیکوژنی داخل هسته و هستک برجسته دارند در بیماران مبتال به بیماری کبدی مزمن مثال در بیماری سیروز که آمونیاک خونشان باالست دیده می شود.همچنین در بیماری های متابولیک ارثی که اختالل در سیکل اوره دارند دیده می شود.عالوه بر آن در بیماری ویلسون که اختالل در متابولیسم مس دارند نیز دیده می شود.. 9 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ -7تورم سلولی و ادم سیتوپالسم: این واکنش همیشه در صدمات حادی که منجر به نارسایی دستگاه پمپاژ سلولی (پمپ سدیم-پتاسیم) شود دیده می شود.مثل هیپوکسی ،هیپوگلیسمی (پس برای دیابتی ها خطرناک است) و آزار های توکسیک.البته ادم آستروسیت ها را می توان در بیماری CJDهم دید. نکته :هیپوکسی در نورون ها ،نورون قرمز ایجاد می کرد اما در آستروسیت تورم سلولی. تصویر تورم سلولی را نشان می دهد. آسیب دیگر سلول های : CNS 10 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ -الیگودندروسیت ها :زوائد سیتوپالسمی این سلول ها در CNSبه دور آکسون نورون ها می پیچند و میلین تولید می کنند معادل سلول های شوان در اعصاب محیطی.این سلول ها در بیماری هایی مثل MSو لوکودیستروفی ها آسیب دیده اند.گاهی در الیگودندروسیت ها اینکلوژن های ویروسی دیده می شود. -سلول های اپاندیمی :گفته شد که بطن های CNSرا فرش می کنند و ارتباط نزدیکی با سلول های مکعبی پوشاننده شبکه کوروئید دارند.از بین رفتن آنها اغلب همراه با تکثیر موضعی آستروسیت ها در زیر الیه اپاندیمی هست که خودش را بصورت نامنظمی های کوچکی در سطح بطنی نشان می دهد که به آن اپاندیمال گرانولیشن گفته می شود.یعنی وقتی سلول های اپاندیمی از بین می روند به آستروسیت ها پیام می رسد که تکثیر و بزرگ شوید و آنجا را پر کنید.یکی از عوامل آزار رسان وسیع سلول های اپاندیمال ،ویروس CMVاست.این ویروس به میزان زیادی سلول های اپاندیمی را تخریب می کند و سبب اختالل عملکرد درون بطنی می شود.اینکلوژن های ویروسی در این سلول ها دیده می شود. -سلول های میکروگلیالی که از مزودرم مشتق می شوند.کار ماکروفاژ را در CNSانجام می دهند و جزء سیستم رتیکولواندوتلیال هستند.خصوصیات آنتی ژنی مشترکی با ماکروفاژ و مونوسیت های محیطی دارند.پاسخ این سلول ها نسبت به آزار بصورت تکثیر و ایجاد کشیدگی هسته ای در آنهاست که به آن Rod Cellیا سلول های استوانه ای گفته می شود. این حالت بخصوص در سیفلیس عصبی دیده می شود.از طرفی چون ماکروفاژند و نقش بیگانه خواری دارند می توانند در اطراف مناطق از بین رفته مغزی تجمع پیدا کنند و نوروفاژی کنند یعنی نورون های مرده را بخورند و بعد جای نورونها گلیوز ایجاد شود. واکنش های بافت مغز نسبت به عوامل آسیب رسان: ادم مغزی :ادم پارانشیم مغز بطور کلی به دو دسته ادم عروقی(وازوژنیک) و سایتوتوکسیک تقسیم می شود. ادم عروقی وقتی اتفاق می افتد که سد خونی مغزی) (BBBتخریب شود لذا مایع از فضای داخل عروقی به نسج مغزی منتشر می شود.در مغز مجاری لنفاوی خوب نداریم بنابراین در مغز جذب مایع بین سلولی مختل است و مایع تجمع پیدا می کند. ادم سایتوتوکسیک زمانی است که به علت یک آزار سلولی مثل هیپوکسی و ایسکمی مایع درون سلول جمع شود و افزایش فشار داخل سلول داشته باشیم.عمال در موارد ادم منتشر هر دو نوع ادم عروقی و سایتوتوکسیک اتفاق می افتد.البته همیشه ادم منتشر نداریم ،ادم مغزی ممکن است موضعی باشد مثال اطراف یک آبسه یا یک نئوپالسم. 11 پاتولوژی -استاد میرشکاری – جلسه ۱ نوع دیگری از ادم به نام ادم بینابینی یا ادم هیدروسفالیک یا ادم interstitialکه بخصوص در اطراف بطن های طرفی و در اثر جریان غیر عادی مایع از CSFداخل بطنی به داخل ماده سفید اطراف بطنی و در جریان هیدروسفالی است وجود دارد. از لحاظ مورفولوژی مغز ادماتو نرم تر ،شل و شکننده تر از نرمال و در موارد منتشر و عروقی شکنج ها پهن براق و شیارها باریک می شود لذا حفره های مغزی تحت فشار قرار می گیرند.هر جا که ادم در مغز گسترش یابد ممکن است پدیده ای به نام فتق مغزی اتفاق بیفتد.زمانی فتق می گویند که بافت از جای غیرطبیعی اش خارج شود و به جای دیگری برود.این مساله بسیار خطرناک است و عوارض بدی دارد.ادم مغزی منجر به افزایش فشار داخل جمجمه یا (Intra Cranial Pressure )ICP می شود.فشار متوسط مایع مغزی نخاعی در حالت خوابیده حدودا ۲00میلی متر آب است و اگر بیش از این شود گفته می شود که فرد دچار ICPشده است.برای درمان باید مغز را از مایع خالی کرد که بیمار به سمت فتق نرود چون بسیار خطرناک است.وقتی مغز دچار ادم باشد فشار داخل جمجمه ای افزایش می یابد یا ) ICP(Intra Cranial Pressureزیاد می شود. افزایش ICPیا Intra cranial pressureحالتی است که فشار متوسط مایع مغزی نخاعی در حالت خوابیده بیشتر از ۲00میلی متر آب باشد.این وضعیت اغلب می تواند در نتیجه افزایش حجم مغز که یا بصورت منتشر باشد مثل ادم جنرالیزه یا ناشی از یک ضایعه کانونی مثل تومورها ،آبسه و خونریزی رخ دهد.این موارد می توانند باعث افزایش فشار داخل جمجمه شود و ICPاتفاق بیفتد.چون مغز توسط پرده های سخت شامه پوشیده شده است لذا اتساع موضعی مغز باعث می شود که مغز نسبت به این دیواره پوشاننده جابجا شود.در واقع فشار از داخل مغز در نهایت به پرده سخت شامه رسیده و بعد از آن به جمجمه می رسد .پس فشار نمی تواند تخلیه شود مثل افزایش فشار گاز در یک اتاق که موجب شکسته شدن پنجره ها می شود.در مغز هم همین طور است ( در اصل فشار از جایی خارج می شود که سست تر است) وقتی که به هر دلیلی افزایش فشار جمجمه داریم ،قسمت هایی از مغز جا به جا می شود و به قسمت های دیگر فشار می آورد که باعث اختالل می شود.در حقیقت herniationاتفاق می افتد ،که انواع مختلفی دارد.