فيزيولوجيا الخلية PDF
Document Details
![InterestingOklahomaCity7722](https://quizgecko.com/images/avatars/avatar-9.webp)
Uploaded by InterestingOklahomaCity7722
Tags
Summary
ملخص موجز حول فيزيولوجيا الخلية. يهدف هذا الموضوع إلى شرح علم وظائف الأعضاء الخلوي، بما في ذلك المفاهيم الأساسية ووصف أجزاء الجسم المختلفة. يغطي أيضًا، المفاهيم الرئيسية في فيزيولوجيا الخلية، مثل الهوموستاز وآلية التغذية الراجعة.
Full Transcript
فیزیولوژی سلول جلسه اول استاد مصباح زاده پزشکی 992 1 Claude Bernard پدر علم فیزیولوژی :کلود برنارد ( ) 1878-1813فیزیولوژیست شهیر فرانسوی بود که تاریخ نویسان مطرحی چون برنارد کوهن از دانشگاه هاروارد ،او را یکی ا...
فیزیولوژی سلول جلسه اول استاد مصباح زاده پزشکی 992 1 Claude Bernard پدر علم فیزیولوژی :کلود برنارد ( ) 1878-1813فیزیولوژیست شهیر فرانسوی بود که تاریخ نویسان مطرحی چون برنارد کوهن از دانشگاه هاروارد ،او را یکی از بزرگترین دانشمندان معرفی کردند اولین کار مهم کلود برنارد :اثبات این موضوع که شیره پانکراس نقش مهمی در فرایند هضم دارد این دستاورد برای وی جایزه آکادمی علوم فرانسه را به ارمغان آورد دومین تحقیق کلود برنارد :که شاید مشهورترین اقدام وی باشد این بود که کبد عالوه بر ترشح صفرا عملکرد گلیکوژنیک ) (Glycogenicنیز دارد تحقیق سوم وی که منجر به کشف سیستم ( vaso-motorوازو – موتور) شد این بود که هنگامی که در سال ۱۸۵۱مشغول آزمایش اثرات ایجاد شده بر دمای بخش های مختلف بدن به دنبال قطع عصب یا اعصاب مرتبط با آنها بود ،متوجه شد که برخی اعصاب ( vaso- constrictorوازوکانستریکتور ) و برخی vaso- dilator (وازو دیالتور) هستند و از اینجا به مرکز vaso – motorپی برد. :vaso- constrictor منقبض کننده عروق :vaso- dilator گشاد کننده عروق از اقدامات دیگری که کلود برنارد بر روی انسان و حیوانات انجام داد بررسی عملکرد برخی از سموم بر روی بدن بود که از جمله کورار ) (curareو گاز مونوکسید کربن را مورد بررسی قرار داد. یک ترکیب سمی است که باعث انبساط و شل شدن عضالت اسکلتی می شود کورار ):(curare مهم ترین مطلبی که برنارد با آن شناخته شد این بود که نوشت : ثبات محیط داخلی شرط زندگی آزاد و مستقل است که این مطلبی کلیدی بود . کلود برنارد در ادامه با معرفی محیط داخلی و بعد هومئوستازی ) (Homeostasisبه عنوان پدر علم فیزیولوژی شناخته شد 2 تعاریف فیزیولوژی فیزیولوژی در لغت به معنای دانش طبیعت است )(knowledge of nature و در تعریف ،مطالعه دینامیک حیات یا به عبارتی علم شناخت عملکرد اندام هاست . فیزیولوژی به توصیف اعمال حیاتی موجودات زنده و اندام های آن ها از سلول مولکول و تا اندام های بزرگتر می پردازد. هدف فیزیولوژی :تشریح عوامل فیزیکی و شیمیایی مسئول منشاء تکامل و ادامه حیات( سادهترین نوع حیات تا پیشرفتهترین) به گفته کلود برنارد هدف نهایی فیزیولوژی حاکمیت و آمریت بر طبیعت زنده است او معتقد است همانطور که فیزیک و شیمی طبیعت مرده را مطیع و در اختیار خود قرار داده ،دانش فیزیولوژی می بایست طبیعت زنده را در اختیار خود قرار بدهد . ساده ترین نوع حیات از ویروس ها شروع شود و تا باکتری ها و گیاهان و جانوران ادامه می یابد .پیشرفته ترین جانوران هم انسان است. -فیزیولوژی ویروس -فیزیولوژی باکتری -فیزیولوژی گیاهان انواع فیزیولوژی -فیزیولوژی جانوران -فیزیولوژی انسان :پیشرفته ترین و مهم ترین نوع 3 تقسیم بندی مایعات بدن % 40وزن بدن –معادل 28 لیتر– مایع داخل سلولی ICF دو سوم آب کل بدن ICF:Intra cellular fluid پالسما %5 :وزن بدن 3-لیتر کل آب بدن 25% ECF ( 60%وزن بدن) مایع خارج سلولی - ECF معادل 42لیتر در یک فرد بالغ ECF: Extra cellular fluid kg 70 مایع میان بافتی % 20وزن بدن 14 -لیتر - ISF:Inter stitial fluid یک سوم آب کل بدن 15%وزن بدن 11-لیتر- 75% ECF در سلول ها به جز سلول های چربی ،بین ۷۰تا ۸۰درصد وزن سلول را آب تشکیل میدهد مایع خارج سلولی محیط داخلی بدن را تشکیل میدهد که توسط برنارد اشاره شد 4 5 عاملی که باعث اختالف مقدار مواد مختلف در خارج از سلول و داخل سلول میشود :غشا و نفوذپذیری انتخابی غشا و همچنین مکانیزم هایی است که در غشا نقل و انتقاالت مواد را انجام میدهند فیزیولوژی سلول عمدتاً به فیزیولوژی غشا و ویژگیهایی از غشا که این اختالف مقادیر را به وجود میآورد میپردازد هومئوستازی ): ( Homestasis به معنای حفظ محیط داخلی بدن علی رغم نوسان محیط خارجی است همیشه در یک وضعیت Homeo : always the same : ماندن stasis : standing : Homestasisمهم ترین مبحث در فیزیولوژی محسوب می شود . حفظ هومئوستازی توسط بخش های مختلف معموالً از دو روش فیدبک مثبت )(positive feedback یا فیدبک منفی) (negative feedbackانجام میشود که ۹۹درصد از روش فیدبک منفی هست . فیدبک منفی سیستم عمل کننده متغیر را در خالف جهت تغییر کشف شده اولیه حرکت می دهد فیدبک مثبت عمل کننده متغیر را در جهت تغییر کشف شده اولیه حرکت میدهد (عکس فیدبک منفی) مثال :فرض کنید میزان CO2مایعات بدن افزایش یافته و سیستم تنفسی آن را تشخیص داده است و با افزایش تهویه شروع به کاهش CO2مایعات بدن می نماید . عملکرد سیستم کاهش متغیر ( فیدبک منفی ) افزایش متغیر سیستم کنترل کننده فشار خون کاهش فشار خون افزایش فشار خون 6 مثال برای فیدبک مثبت Na :در ناحیه ای افزایش پیدا کرده و سیستم کنترلی دوباره Naرا در آن ناحیه افزایش می دهد میزان کارایی یک سیستم کنترلی در حفظ شرایط فیزیولوژی توسط اصطالحی تحت عنوان Gainتعیین می شود Correction میزان تصحیح = Gain Error میزان خطا مثال :می خواهیم کارایی ) (Gainسیستم فشار خون را اندازه گیری کنیم ابتدا فرض می کنیم سیستم بارورسپتوری ) ( Baroreceptoryجهت حفظ فشار خون ،غیر فعال است ما مقداری خون به فرد تزریق کردیم.فشار خون فرد از 100 mmHgبه 175 mmHgتغییرکرده ،حال اگر سیستم بارورسپتوری سالم باشد و همان مقدار خون را به فرد تزریق کنیم ،میبینیم که فشارخون فرد از 100 mmHgبه 125 mmHgتغییر می کند در این حالت تصحیح انجام شده توسط سیستم بارورسپتوری 50 mmHg بوده است و میزان خطای سیستم بارورسپتوری 25 mmHgبوده است چرا که از 100mmHgبه 125mmHgتغییر کرده است. : 175 – 125 = 50تصحیح Correction : 50 = Gain =2 : 125 -100 = 25خطا Error : 25 7 مثال روش فیدبک منفی :وقتی کلسیم کاهش پیدا می کند روی غده پاراتیروئید اثر می گذارد و پاراتورمون ) ( PTHافزایش می یابد PTH.روی 3ناحیه مختلف ( استخوان +کلیه +روده) اثر می گذارد در کلیه و روده نیاز به ویتامین Dاست و در نهایت باعث این می شود که بازجذب کلسیم افزایش پیدا کند و جلوی دفع کلسیم گرفته شود و در نهایت کلسیم مایعات بدن افزایش پیدا کند . به عبارتی در ابتدا کلسیم مایعات بدن کاهش پیدا کرده است ولی سیستم ها ی مختلف بدن با استفاده از فیدبک منفی این تغییر را در جهت افزایش پیش می برند . 8 مثال برای فیدبک منفی :برای حفظ و ثبات قند خون ،سیستم های بدن از روش فیدبک منفی استفاده می کنند . هنگامی که میزان گلوکز خون باالتر از 1گرم در دسی لیتر باشد .سلول های بتای پانکراس انسولین را ترشح می کنند و انسولین بر روی سلول های چربی ،کبد و بقیه سلول ها اثر می کند و آن ها را وادار میکند که از گلوکز استفاده بکنند یا آن را به چربی یا گلیکوژن تبدیل کنند یا به عنوان سوخت از آنها استفاده کنند و در نتیجه گلوکز خون کاهش می یابد زمانی که قند خون( گلوکز ) کاهش پیدا کرده باشد ،سلول های آلفا پانکراس گلوکاگن را ترشح می کنند که گلوکاگن روی گلیکوژن اثر می گذارد و آنرا به گلوکز تبدیل می کند .گلوکز وارد جریان خون می شود و جلوی افت قند خون را می گیرد در هر دو حالت فیدبک منفی در جهت تنظیم قند خون وجود دارد 9 برخی از سیستم های تنظیمی بدن جهت هومئوستاز از فیدبک مثبت استفاده می کنند که تعداد معدودی هستند -مکانیزم لخته شدن خون -مکانیزم زایمان فیدبک مثبت -مکانیزم تخمک گذاری :فیدبک مثبت بین LHو استروژن -مکانیزم ایجاد پتانسیل عمل مکانیزم زایمان : ناحیه سرویکس تحت کشش قرار انقباضات رحم نوزاد را به ناحیه سرویکس ) (cervixپیش می راند رسپتور های ) (RECEPTORکششی این ناحیه به مرکز کنترلی که در هیپوفیز قرار دارد ، می گیرد اکسی توسین روی عمل کننده )(effector پیام می فرستد و باعث آزاد شدن اکسی توسین می شود های رحم که همان عضالت صاف جدار رحم هستند اثر تحریکی می گذارد و باعث انقباض بیشتر آنها و تحریک گیرنده های این ناحیه باعث تکرار مجدد این مسیر راندن نوزاد به ناحیه سرویکس می شود می شود تکرار این چرخه باعث انقباضات بیشتر و آزاد شدن اکسی توسین بیشتر می شود که در نهایت به زایمان و تولد نوزاد منجر می شود . 10 اجزای فیدبک منفی : متغیر variable عمل کننده حس گر effector sensor مرکز هماهنگ کننده ) (integratorیا مقایسه کننده )(comparator مثال : متغیر )(variable فشار خون حس گر )( sensorکه در شریان کاروتید قرار دارند و قوس گیرنده فشار )(Baroreceptor آئورتی مرکز هماهنگ کننده ) ( integrator بصل النخاع )( effector عمل کننده قلب یا عروق مرکز هماهنگ کننده اش دارای یک ( set pointنقطه مرجع ) است ،که اگر متغیر از این مقدار مرجع تغییر بکند ،مرکز هماهنگ کننده رو ی عمل کننده ) (effectorاثر می گذارد و آن را کنترل می کند 11 به طور مثال :اگر فشار خون از 100mmHgبه 150 mmHgبرسد رسپتور ها تشخیص میدهند و پیام میدهند به مرکز هماهنگکننده که روی قلب و عروق که همان عمل کننده ها هستند اثر بگذارد و فشار خون دوباره به 100 mmHgبرگردد مکانیزم های فیدبک مثبت همانطور که قبالً اشاره شد ،تغییرات را تقویت میکنند و در پاسخ به یک تغییر کوچک در جهت خاصی ،یک حلقه فیدبک مثبت را به وجود میآورند که تغییر را بزرگ و بزرگتر می کند و گاهی ایجاد یک چرخه معیوب می کند .به عبارتی سیستم های کنترلی فیدبک مثبت ،تحریکی هستند . یک چرخه معیوب: فردی که 2لیتر خون را به صورت ناگهانی از دست میدهد فلذا خون کافی برای پمپاژ کردن توسط قلب وجود ندارد در این شرایط فشار خون کاهش مییابد و جریان خون کرونری قلب کم میشود و قلب ضعیف تر میشود و این باعث میشود باز خون کمتری پمپاژ شود و جریان خون کرونر نیز کمتر شود و این چرخه مدام تکرار می شود و در نهایت منجر به ضعیف تر شدن قلب می شود یعنی در یک فیدبک مثبت ،محرک آغازکننده که در واقع از دست دادن خون میباشد تقویت شده است. معموالً در بدن سیستمهای کنترل فیدبکی از ایجاد چرخه معیوب توسط فیدبک مثبت جلوگیری میکنند مثالً اگر میزان خونریزی به جای 2لیتر 1 ،لیتر باشد مکانیزم کنترل فیدبک منفی باعث بهبود شرایط می شوند و بهبود شخص را در پی دارد و از ایجاد فیدبک مثبت جلوگیری خواهد کرد. 12 اعمال غشای سلول .1انتقال انتخابی .2جداسازی مواد داخل و خارج سلول .3جداکردن اندامک ها .4فراهم کردن سطحی بزرگ برای واکنش های شیمیایی .5جدا کردن سلول ها از یکدیگر .6محلی برای قرار گرفتن گیرنده ها .7ارتباط سلولی از طریق میانجی های عصبی و گیرنده های هورمونی و مسیرهای انتقال پیام .8شناخت سلول از طریق آنتی ژن های سطحی سلول .9سازماندهی بافت نظیر اتصاالت سلولی موقت یا دائم و اندرکنش با ماتریکس خارج سلولی از طریق انواع متعددی از مولکول های چسبنده .10فعالیت آنزیمی .11تعیین شکل سلول با اتصال اسکلت سلولی به غشا پالسمایی ساختار غشا 13 پروتئین 55درصد چربی 42درصد ( شامل 25%فسفولیپید 13%کلسترول و 4%سایر) درصد جرمی مواد تشکیل دهنده کربوهیدرات 3درصد بیس و ساختار اصلی غشای سلول را فسفولیپید ها تشکیل می دهند که در واقع سایر اجزا به این بیس اصلی اضافه شده است ممکن است ترکیبات غشای سلول و مقادیر آن در سلول های مختلف و ارگانهای مختلف سلولی اندکی با یکدیگر تفاوت داشته باشد فسفولیپید های غشا: فراوانترین مولکول های سازنده غشا را تشکیل می دهند که از نظر ساختاری در دو گروه قرار می گیرند فسفاتیدیل کولین (لسیتین) فسفاتیدیل اتانول آمین فسفولیپید هایی با پایه فسفاتیدیل سرین کلسترول فسفاتیدیل اینوزیتول فسفولیپید های غشا اسفنگومیلین اسفنگو لیپید ها گلیکواسفنگولیپید ها مانند مشتقات اسفنگوزین گاالکتوسربروزید ها گانگلیوزید ها نامتقارن بودن توزیع فسفولیپیدها: فسفولیپید های مختلف به صورت نامتقارن در غشا توزیع شده اند به طوری که ترکیب چربی دو الیه لیپیدی در بسیاری از بخش ها به طور مشخصی با هم متفاوت است به طوری که در الیه خارجی غشا عمدتاً فسفاتیدیل کولین و اسفنگومیلین وجود دارد و در الیه داخلی غشا عمدتاً فسفاتیدیل اتانول آمین و فسفاتیدیل سرین فراوان ترند. 14 آیکون یا نماد در نظر گرفته شده برای فسفولیپید اگر فسفولیپیدها را در محیطی قرار دهیم که بخشی هوا و بخشی آب باشد مشاهده خواهیم کرد که به صورت یک تک الیه یا Monolayerاز سمت هیدروفیل خود که قسمت کروی است روی آب قرار میگیرند و قسمت آبگریز آنها که همان اسیدهای چرب است به سمت هوا و خارج از آب قرار میگیرد. هنگامی که فسفولیپید ها در یک محیط تماماً آب قرار بگیرند تشکیل یک 2 ،الیه یا Bilayerمی دهند به این صورت که بخش ها و سطح های آب دوست به سمت خارج و به سمت آب قرار میگیرد و اسیدهای چرب که آب گریز هستند بین آنها قرار میگیرند ضخامت این فسفولیپیدهای ۳۵ Bilayerآنگستروم است به این معنی که طول هر فسفولیپید حدوداً ۱۷آنگستروم است که جمع طول دو فسفولیپید ۳۴آنگستروم میشود و حدودا یک آنگستروم هم بین این دو الیه فاصله است. 15 غشا دارای یک سیالیت خاصی است که بر اثر تحرک فسفولیپیدهای غشا می باشد انواع حرکات فسفولیپیدهای غشا .1لترال ) (Lateralیا جانبی .2روتیت )(Rotateیا چرخشی .3فلکس ) (Flexیا خم شدگی .4فیلیپ ) : (Flipاین مورد به ندرت اتفاق میافتد و در آن فسفولیپید از الیه ای به الیه دیگر میرود.مهمترین چربی غشا که این کار را راحت انجام میدهد کلسترول می باشد البته آنزیم هایی تحت عنوان فلیپاز به انجام این امر کمک میکنند نقش فسفولیپیدها .1مسئول خواص نفوذپذیری غیر فعال غشا :به عبارتی وقتی موادی که قابلیت انحالل در چربی را دارند بخواهند از غشا عبور کنند میتوانند از انتشار ساده از غشا عبور کنند مثل CO2و O2 .2ویژگی های فیزیکی غشا مثل ضخامت و تراکم بستگی به نوع فسفولیپیدها دارند مثالً اسفنگومیلین ها ضخامت غشا را افزایش میدهند .3القاء سیگنال ها به درون سلول ) : ( Signal Transductionبه این صورت که برخی از هورمون ها وقتی روی رسپتورهای خودشان در سطح سلول قرار می گیرند ،یکسری از آنزیم ها را فعال میکنند که فسفولیپید های غشا را اندکی تجزیه می کند و از آن برای تولید پیک ثانویه استفاده میکنند که این پیک ثانویه پیام هورمون را به درون سلول منتقل میکند مثال وقتی هورمونی روی رسپتور خودش قرار می گیرد و آنزیم Phospholipase Cرا فعال میکند که این آنزیم فسفاتیدیل اینوزیتول بیس فسفات را تبدیل میکند به اینوزیتول تری فسفات و ) DAG (diacyl glycerolکه این دو پیک های ثانویه ای هستند که پیام هورمون را منتقل می کنند و مثالً باعث ایجاد انقباض عضالت صاف می شوند. 16 نقش کلسترول در غشا .1بافر سیالیت ) : (fluid mosaic modelاز تغییر سیالیت غشا در اثر عوامل مختلف جلوگیری می کند مثالً زمانی که ترکیبات نوشابه یا غیر از فشار در حال عبور هستند در صورتی که کلسترول وجود نداشته باشد سیالیت غشا به هم ریخته و نفوذپذیری غشا تغییر میکند و ممکن است برخی مواد وارد و خارج سلول شوند سلول آسیب برسانند مدلی که برای غشا مطرح میشود مدل موزاییک سیال هست که در آن فسفولیپیدها و پروتئین ها در حال تحرک هستند و اگر کلسترول وجود نداشته باشد تحرک بیش از اندازه فسفولیپیدها و پروتئین ها باعث ایجاد منافذی در غشا خواهد شد و در نتیجه برخی مواد ممکن است وارد یا خارج بشوند از سلول و به آن آسیب بزنند. .2نقش ساختمانی :که مشابه فسفولیپید غشا می باشد پروتئین های غشا .1پروتئین های سراسری یا پروتئین های ذاتی Integral Proteins – intrinsic Pro پروتئین هایی هستند که اگر آنها را از غشا جدا کنیم یکپارچگی ) ( Integrityغشا از بین میرود و به هم میریزد و غشاء آسیب میبیند نقش های : Integral Proteins گیرنده receptor مولکول های چسبنده : Adhesion moleculeبین دو سلول ایجاد چسبندگی میکنند کانال channel carrier / pump پمپ آنزیم enzyme 17 .2پروتئین های غیر ذاتی Peripheral Protein – Extrinsic Pro اگر بخواهیم این پروتئین ها را از غشا جدا کنیم یکپارچگی ) ( Integrityغشا به هم نمی خورد و آسیب جدی به غشا وارد نمی شود . نقش پروتئین های غیر ذاتی Peripheral Protein آنزیمی کنترل انتقال مواد شرکت در مسیر انتقال پیام داخل سلولی تعیین شکل سیالیت غشا دالیل اهمیت سیالیت غشا .1ممزوج شدن با غشا های دیگر در صورت نبودن سیالیت این مورد امکان پذیر نیست .2سیالیت غشا حالت آبکی مانندی را برای حل شدن پروتئین ها فراهم می کند و اجازه تحرک به آنها میدهد. .3سیالیت و چسبندگی به غشا در ویژگی های الکتریکی و انتقال یون ها در غشا اثر می گذارد .4عملکرد پروتئین های غشا مثل آنزیم ها و پمپ ها را تحت تاثیر قرار می دهد ( در واقع بسیاری از وقایع بیوشیمیایی و بیو فیزیکی که در غشای سلول صورت میگیرد ،در صورت سیالیت غشا امکان پذیر خواهد بود ) تعدیل کننده های سیالیت غشا .1شیمیایی .aکلسترول :به عنوان سخت کننده اصلی چربی در غشاهای طبیعی عمل می کند.اثر کلسترول هم با افزایش کلی میکرو ویسکوزیتی و هم با افزایش نظم دو الیه چربی به دست می آید 18 اگر نسبت C > 2باشد این اثر معکوس میشود و کلسترول باعث افزایش سیالیت می PL شود .bدرجه غیر اشباع بودن چربی :اگر چربی های غشا به خصوص فسفولیپیدها دو نوع غیر اشباع باشند سیالیت غشا را افزایش می دهند .cنوع فسفولیپیدها مثالً اگر فسفولیپید از نوع اسفنگومیلین ها باشد باعث کاهش سیالیت می شود ولی سایرین سیالیت غشا را افزایش میدهند یعنی لسیتین ،فسفاتیدیل اتانول آمین ،سرین ،گلیسرول و اینوزیتول سیالیت را افزایش می دهند. .dمحتوای پروتئینی :افزایش محتوای پروتئینی غشا میکرو ویسکوزیتی آن را افزایش میدهد یعنی سیالیت را کاهش می دهد .2فیزیکی .aدرجه حرارت :افزایش درجه حرارت سیالیت را افزایش و کاهش آن سیالیت را کاهش می دهد .bحجم :تورم یا چروکیدگی سلول یا تغییر شکل مکانیکی اندام ها فاصله متوسط بین عناصر سازنده غشا را می تواند تغییر دهد و می تواند روی سیالیت غشا اثر بگذارد .cفشار :میتواند در نظم دو الیه چربی اثر بگذارد و در واقع سیالیت غشا را تحت تاثیر قرار دهد .dپتانسیل غشا :ایجاد پتانسیل الکتریکی در دو تا از غشا میتواند در سیالیت تاثیر داشته باشد به این صورت که به ازای هر ۱۰۰میلی ولت سیالیت ۱۰درصد کاهش پیدا میکند .eاسیدیته :تغییرات PHباعث تغییر توزیع بار های الکتریکی در سطح سر های قطبی مولکول های فسفولیپید میشود و این می تواند روی میکرو ویسکوزیتی غشا تاثیر بگذارد .fکلسیم و منیزیم می توانند باعث کاهش سیالیت غشا شوند .3فیزیولوژیکی .aچرخه سلولی :سیالیت بسته به مرحله چرخه سلولی تغییر می کند .bتمایز و بلوغ سلول :سیالیت را کاهش می دهد .cتراکم سلولی :سیالیت را کاهش می دهد .dپیری :سیالیت را کاهش می دهد 19 % ﻓ&#$ﻮﻟﻮژی ﺳﻠﻮل ﺿﻤ#ﻤﻪ ﺟﻠﺴﻪ اول اﺳﺘﺎد ﻣﺼ2ﺎح زادە ❤!ﺎری از ﮔﺮوە ❤۶ !" از ﻣ'ﻤ*)+ﻦ -ﺎرﻫﺎی -ﻠﻮد ﺑﺮﻧﺎرد اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﻮر) (Blind studyرا وارد [ Kﺤﺚ ﺗﺤﻘPﻘﺎت ﮐﺮد.ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﻮر ﺟ'ﺖ اﻃﻤﯿﻨﺎن از XYﻃﺮ Zﻣﺸﺎﻫﺪات ﻋﻠ_ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﻧﺎرد ﭘcﺸﻨ'ﺎد ﺷﺪ. ﺗﺎ ﭘcﺶ از اﺛgﺎت ﻧﻘﺶ ﻣ'ﻢ iﺎﻧﮑﺮاس در ﻫﻀﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﻧﺎرد ﺗﺼﻮر nﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻌﺪە ﻣ'ﻢ ﺗ+pﻦ ﻧﻘﺶ را در ﻫﻀﻢ و ﺟﺬب ﻏﺬا دارد. * ﺳcﺴﺘﻢ ﻣﺤﺮ-vﻋﺮوvaso-motor = Z -ﻠﻤﻪ ﻫﻮﻣﺌﻮﺳﺘﺎز در ﺳﺎل ۱۹۲۹ﺗﻮﺳﻂ ﻓ „ [)+ﻮﻟﻮژ†ﺴﺖ آﻣˆ+pﺎ ،X‰واﻟ*) -ﺎﻧﻦ) (Walter Canonﺟ'ﺖ ﺗﻮﺻPﻒ ﺣﻔﻆ ”“ا!ﻂ iﺎ!ﺪار و ﺛﺎKﺖ در ﻣﺤPﻂ داﺧ– اKﺪاع ﮐﺮد. ﺑPﻤﺎری اﻏﻠﺐ Kﻪ وﺿﻌPﺖ ﻫﺎ X‰ﮐﻪ ﺳšﺐ ﺑﺮﻫﻢ ﺧﻮردن ﻫﻮﻣﺌﻮﺳﺘﺎز nﺷﻮﻧﺪ، اﻃﻼق nﺷﻮد. در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻓ „ [)+ﻮﻟﻮژی از ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠ[ Ÿﺷﺎﻣﻞ :ﻓ „ [)+ﮏ ،ﺷ ،_Pﺑﯿﻮﻓ „ [)+ﮏ، ﺑﯿﻮﺷ ،_PژﻧP£ﮏ ،ر+ﺎ[ ¤و...اﺳﺘﻔﺎدە nﺷﻮد. آﻧ+¥ﻢ ﻫﺎی درﮔ„) در ﺟﺎKﺠﺎ flip X‰در ﻓﺴﻔﻮﻟﯿPªﺪﻫﺎ و -ﻠﺴ*)ول ﻫﺎی ﻏﺸﺎ را n scramblasﻧﺎﻣﻨﺪ. Kﻌ[scramblas -ﻫﺎ در ﻏﺸﺎی ﺷgﮑﻪ آﻧﺪو®ﻼﺳ_ ﻫﺴ£ﻨﺪ ﮐﻪ داﺋﻤﺎ ﻓﻌﺎل اﻧﺪ. Hemostasis ﻣˆﺎﻧ „ [)م ﻫﺎی ﺟﻠﻮﮔ„)ی از ﺧﻮﻧ+pﺰی Homeostasis ﻫﻮﻣﺌﻮﺳﺘﺎزی ﻫﻮﻣﺌﻮﺳﺘﺎزی ﻣ'ﻢ ﺗ+pﻦ ﻣﻔ'ﻮ nاﺳﺖ ﮐﻪ در ﻓ „ [)+ﻮﻟﻮژی -ﺎر²ﺮد دارد و ﺗﻮﺳﻂ ﻣˆﺎﻧ „ [)م ﻫﺎی ژﻧ "P£و Kﺎ اﺳﺘﻔﺎدە از ﺳcﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﻓPﺪ- "Kﺎرش را اﻧﺠﺎم nدﻫﺪ. ﻓPﺪKﮏ ﻫﺎی ﻣﺜgﺖ ﺗﻮﺳﻂ ”“ا!ﻂ ژﻧ "P£ﺗﻨﻈPﻢ ﺷﺪە ای ﻣﯿﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﻧﺪ. ﺳcﺴﺘﻢ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﮐﻨﻨﺪە ﻗﻨﺪ ﺧﻮن Kﻪ ﻃﻮر -ﺎﻣﻞ ﻣﺸﺨﺺ ﻧcﺴﺖ ﮐﻪ در ﮐﺠﺎﺳﺖ، اﻣﺎ Kﺨﺶ ﻫﺎ X‰از آن در ﺧﻮد iﺎﻧﮑﺮاس و Kﺨﺶ ﻫﺎی د!ﮕﺮ در ﺧﻮد ﻫﯿﭙﻮﺗﺎﻻﻣﻮس ﻗﺮار دارد. ﻫﯿﭙﻮﺗﺎﻻﻣﻮس :ﻣﺮﮐﺰ ﮐﻨ*)ل ﻧgﺎ*K Xﺪن از gainﻓﻘﻂ ﺑﺮای ﻓPﺪKﮏ ﻣﻨ[ Ÿاﺳﺘﻔﺎدە nﺷﻮد ﮐﻪ ﻋﺪد Kﺪﺳﺖ آﻣﺪە از ﻓﺮﻣﻮل آن Kﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﻨ[! Ÿﺎ Kﻪ ﺻﻮرت ﻗﺪرﻣﻄﻠ* Ÿﮔﺰارش nﺷﻮد. ﻧﻘﺶ ﮐ²pﻮﻫPﺪرات ﻫﺎی ﺳﻄﺢ ﺧﺎر ¾YﻏﺸﺎK :ﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ی ﮐ²pﻮﻫPﺪرات ﻫﺎ ﺳﻄﺢ ﺧﺎر ¾Yﻏﺸﺎ ¿ﻠPﮑﻮ-ﺎﻟPﮑﺲ) n (Glycocalyxﮔ+Ãﻨﺪ. n.1ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی آﻧ* Åژ[K Xﺎﺷﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐ²pﻮﻫPﺪرات ﻫﺎی ﮔﺮوە ﺧﻮ[X K.2ﺨ” Çاز ﮔ„)ﻧﺪە ﻫﺎ را ÈﺸﮑPﻞ nدﻫﻨﺪ. Êﺳﻠﻮ Ëﻧﻘﺶ دارﻧﺪ. .3در اﺗﺼﺎﻻت ﺑ „ [ ﻓﺮاوا[ XﻓﺴﻔﺎﺗPﺪ!ﻞ اﯾﻨﻮز+ﺘﻮل -ﻤ*) از د!ﮕﺮ ﻓﺴﻔﻮﻟﯿPªﺪﻫﺎﺳﺖ اﻣﺎ اﻫﻤPﺖ آن Kﻪ ﻋﻨﻮان ﭘPﮏ ﺛﺎﻧ+Ãﻪ ز+ﺎد اﺳﺖ. Scramblasﻫﺎ X‰ﮐﻪ در ﻏﺸﺎی iﻼﺳﻤﺎ X‰ﻫﺴ£ﻨﺪ اﻏﻠﺐ ﻏ„)ﻓﻌﺎل اﻧﺪ و ﻫﻨÍﺎ nﮐﻪ ﻓﻌﺎل nﺷﻮﻧﺪ ،ﻓﺴﻔﻮﻟﯿPªﺪﻫﺎ X‰را ﺟﺎKﺠﺎ ﻣPﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻠﻮل ﺑﺮای ﻣﺮگ ﺳﻠﻮË ) Ð (Apoptosisﺸﺎﻧﻪ ﮔﺬاری ﺷﻮد. ﺷgﮑﻪ آﻧﺪو®ﻼﺳ_ Kﻪ -ﻤﮏ scramblasﻫﺎ ﻏﺸﺎی ﺳﻠﻮ Ëرا ﺗﻮﻟPﺪ ﻣPﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ Kﺎ K Êﻪ ﻏﺸﺎی اوﻟPﻪ آن را ﮔﺴ*)ش دﻫﺪ. ﭘﯿﻮﺳ * [ Flipasﻫﺎ ﻧﻮ Òاز Scramblasﻫﺎ ﻫﺴ£ﻨﺪ.ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ iﻤﭗ Kﺎ Ôف اﻧﺮژی -ﺎر ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم nدﻫﻨﺪ و ﻋﻤﺪﺗﺎ در ﺟﺎKﺠﺎ- X‰ﻠﺴ*)ول ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ. به نام خدا جلسه 2فیزیولوژی سلول -استاد مصباح زاده مکانیسم های انتقال مواد از غشای سلول (فصل 4کتاب گایتون): انتشار ساده انتشار انتشار تسهیل شده غیر فعال ()passive اسمز انواع مکانیسم های انتقال براساس مصرف ( ATPانرژی) اولیهprimary(direct): ثانویهsecondary(indirect): فعال ()active اگزوسیتوز فاگوسیتوز آندوسیتوز پینوسیتوز درنوع مکانیسم غیر فعال( ،)passiveانتقال مواد براساس اختالف غلظت ها ،اختالف بار الکتریکی یا اختالف فشار می باشد و یا به عبارت دیگر براساس شیب غلظتی ( )gradientصورت خواهد گرفت و در واقع مواد از سمتی از سلول که تراکم ماده در آنجا بیشتر است به سمتی که تراکم ماده کمتر است جابه جا می شوند ،پس در این نوع انتقال مصرف انرژی ( ATPزیستی) صورت نمی گیرد. در انتقال فعال ( )activeمواد ،مصرف انرژی صورت می گیرد. انتقال فعال براساس اینکه انرژی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم استفاده شود به دو گروه تقسیم می شود: P-type -1اولیه () )primary(directکه زیرگروه هایی دارد مثل V-type F-type ABC-transporter simport ( Cotransportهم می گویند) -2ثانویه () )secondary(indirectبه دو گروه تقسیم می شود antiport آندوسیتوز و اگزوسیتوز نیز با مصرف مستقیم انرژی صورت می گیرد ولی چون با تغییرات گسترده غشا همراه است در گروه انتقال فعال اولیه قرار نمی گیرد. تقسیم بندی دیگری که برای مکانیسم های انتقال مواد از غشا در سایر کتب غیر از گایتون دیده می شود بدین شکل است که مکانیرم های انتقال به دو گروه تقسیم بندی می شوند : در این نوع انتقال simple diffusion ( not carrier-mediated transport-Aانتقال بدون واسطه )carrier تنها فرم این گروه خواهد بود. خصوصیات ( simple diffusionانتشار ساده) : -1از حامل ( )carrierاستفاده نمی کند. -2براساس گرادیان (شیب غلظت) های الکترو شیمیایی ( )electrochemicalمواد از جایی که تراکم زیاد است به جایی که تراکم کم است حرکت می کنند. -3نیازی به مواد انرژی زا ( )metabolicندارد. -4روش اندازه گیری مقدار انتشار ( )diffusionانجام شده با استفاده از فرمول زیر می باشد : واحد(یکا) ) J= -PA (𝐶1 -𝐶2 جریان )J=flux (flow 𝑚𝑚𝑜𝑙⁄ 𝑐𝑒𝑠 اختالف غلظت دو ناحیه ای که میزان نفوذی که یک ماده نفوذ پذیری P=permeability 𝑐𝑚⁄ مواد درحال حرکت هستند 𝑐𝑒𝑠 در یک ثانیه در غشا انجام سطح 2 A=area 𝑚𝑐 می دهد. غلظت ناحیه اول(مبدا) 𝐶1 =concentration1 𝑚𝑚𝑜𝑙⁄ 𝐿 غلظت ناحیه دوم(مقصد) 𝐶2 =concentration2 𝑚𝑚𝑜𝑙⁄ 𝐿 ( carrier-mediated transport -Bانتقال با واسطه ) carrierکه شامل سه فرم می باشد: -1انتشار تسهیل شده ()facilitated diffusion -2انتقال فعال اولیه -3انتقال فعال ثانویه خصوصیات نقل و انتقال با واسطۀ حامل (:)carrier -1ویژگی stereo specificityدارند.به عبارت دیگر به ایزومرهای آینه ای یک ماده حساسیت نشان می دهند.به طور مثال گلوکز فرم dکه نوع طبیعی گلوکز است از طریق انتشار تسهیل شده منتقل می شود ولی همین حاملی که این نوع گلوکز را منتقل می کند نمی تواند نوع Lگلوکز رامنتقل کند.در صورتی که انتشار ساده هیچ گونه تشخیص و حساسیتی به این دو ایزومر ندارد و هر دو می توانند از مسیر انتشار ساده استفاده کنند زیرا انتشار ساده حامل( )carrierنداردcarrier. پروتئین خامی است که می تواند دو ماده گلوکز dو Lرا از هم تشخیص دهد. ( saturation -2اشباع ) :در این گروه همانطور که غلظت افزایش پیدا می کند انتقال نیز افزایش می یابد تا به یک حد ماکزیممی می رسد و پروتئین ها اشباع می شوند به عبارت دیگر حداکثر انتقال ( )transport Maximumداریم که چیزی شبیه حداکثر سرعت در سینتیک آنزیم ها ( )enzyme kineticsاست. -3رقابتی هستند ( : )competitionموادی که از نظر ساختاری مشابه هم هستند می توانند برسر قرارگرفتن روی مولکول حامل با یکدیگر رقابت کنند.به طور مثال گاالکتوز از نظر ساختاری نزدیک به گلوکز است و گاالکتوز یک مهار کننده رقابتی در انتقال گلوکز در روده کوچک است. در این تصویر مکانیزم فعال و غیر فعال انتقال مشخص شده است .آن چیزی که در اینجا مجدداً تاکید می شود مسیر هایی است که این دو نوع مکانیزم استفاده می کنند.مسیری که انتقال فعال ( )active transportاستفاده می کند از پروتئین حامل ( )carrierمی باشد .مسیری که نوع غیر فعال استفاده می کنند یا از پروتئین حامل که انتشار تسهیل شده است یا از مسیر های دیگری مثل منافذ موجود در کانال ،منافذ بین فسفولیپید ها و یا از حل شدن در غشا ( که این خودش مسیری محسوب می شود ) عبور می کنند که در این صورت انتشار ساده خواهد بود. در انتشار ساده و تسهیل شده مسیر انتقال مواد دوطرفه است ولی در انتقال فعال با صرف انرژی مسیر یکطرفه می باشد .در نوع غیر فعال به صورت دو طرفه از هرجا که تراکم بیشتر است به سمتی که تراکم کمتر است انتشار صورت می گیرد. انتشار ساده می تواند از طریق کانال ها صورت بگیرد.این عمل به صورتی انجام خواهد شد که کانال باز باشد. کانال های فاقد دریچه ()non gated channel کانال ها کانال های دریچه دار ( : )gated channelدریچه این کانال ها به دو شکل باز و بسته می شوند: -1به طریق تغییرات ولتاژ که به آنها کانال های ولتاژی می گوییم. -2با چسبیدن یک ماده کانال باز می شود که به آنها کانال های لیگاندی می گویند. در قسمت باالی تصویر کانالی برای سدیم نشان داده شده که دارای گیتی در خارج از سلول است و در قسمت پایین کانالی برای پتاسیم نشان داده شده که دارای گیتی در داخل سلول است .در واقع هر موقع گیت از مدخل این کانال ها کنار برود اجازه عبور یون ها را خواهد داد. نام دیگر کانال های فاقد دریچه pore ،می باشد .در کتاب های فیزیولوژی مثل گایتون به این کانال ها ،کانال های نشتی ( )leak channelنیز می گویند.در این کانال ها مواد می توانند به راحتی از غشا عبور کنند. تصویر زیر مربوط به آکوآپورین ( )Aquaporinsمی باشد که به تعداد 13نوع شناخته شده اند و نوع 2آن می توانند در شرایط فیزیولوژیک تعداد و مقدار آن تغییر کند. کانال های یونی دارای قطر و اندازه مشخصی بوده و برای یون ها به صورت انتخابی عمل می کنند.یکی از خواص آنها ،توانایی انتخابی یون ها برای هدایت در سرعت های باال می باشد.به نظر می رسد این کانال ها در داخل منفذ خود دارای ناحیه باریکی به نام فیلتر انتخابی هستند که دارای اندازه و شکل مشخصی بوده و به صورت یک غربال برای یون ها عمل می کند. همچنین برای عمل کردن انتخابی تعامالت ویژه ای بین یون و فیلتر انتخاب گر انجام می شود. به نظر می رسد یون ها به طرز محکمی به مولکول های آب متصل می باشند و به شکل یون هیدراته هستند و برای عبور از فیلتر انتخابی ابتدا باید تعدادی از مولکول های آب از آنها کنده شود .یک یون خاص در صورتی از کانال عبور خواهد کرد که تعامالت اتصالی یونی با فیلتر انتخاب گر سبب جدا شدن مولکول های آب از یون شود. تصویر زیر کانال یونی که برای پتاسیم انتخابی عمل می کند را نشان می دهد که دارای فیلتری است که دارای کربن و اکسیژن است و دارای بار منفی است و اجازه می دهد که یون های پتاسیم هیدراتی از آن عبور کند و در ضمن عبور کردن مولکول های آب کنده می شوند و یون پتاسیم به صورت اختصاصی از این کانال عبور خواهد کرد . اﯾﻦ ﺗﺼﻮﯾﺮي ﺷﻤﺎﺗﯿﮏ از ﮐﺎﻧﺎل ﻫﺎ درﯾﭽﻪ دار ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﮐﺎﻧﺎل ﻫﺎي درﯾﭽﻪ دار دوﻧﻮع ﺑﻮدﻧﺪ: -1ولتاژی -2لیگاندی :به طور مثال وقتی استیل کولین ﺑﻪ ﮔﯿﺮﻧﺪه ﻫﺎي ﺧﺎﺻﺶ در ﻋﻀﻼت اﺳﮑﻠﺘﯽ ﻣﺘﺼﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد درﯾﭽﮥ ﮐﺎﻧﺎل ﮐﻨﺎر رﻓﺘﻪ و اﺟﺎزه رﻓﺖ و آﻣﺪ ﯾﻮن ﻫﺎي ﺳﺪﯾﻢ را ﻣﯽ دﻫﺪ. -3ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﻰ :ﻣﺜﻼ ﯾﮏ رﺷﺘﻪ ﺑﻪ درﯾﭽﻪ ﻣﺘﺼﻞ اﺳﺖ و در ﺻﻮرت ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪن رﺷﺘﻪ ،درﯾﭽﻪ ﺑﺎز ﻣﻰ ﺷﻮد. ﻣﺜﻞ ﺳﻠﻮل ﻫﺎى ﻣﮋك دار ﺣﻠﺰون ﮔﻮش. برای ارزیابی میزان رفت وآمد یون ها از کانال ها و تغییرات ولتاژی که در سلول ایجاد می شود از تکنیک های مختلفی استفاده می شود که تحت عنوان کارنت کلمپ یا ولتاژ کلمپ نامیده می شود. قسمت باالی تصویر تغییرات ولتاژ را نشان می دهد که در هنگام رفت و آمد یون های سدیم به وجود آمده است. در قسمت میانی تصویر تکنیک ثبت را نشان می دهد که یک الکترود در داخل سلول و یک الکترود در خارج سلول است .وقتی سلول را تحریک کنیم تغییرات ولتاژی کانال ها صورت می گیرد و یا به عبارت دیگر یون ها در حال رفت و امد هستند و تغییرات ولتاژی در قسمت باالی تصویر ثبت شده است . در قسمت پایین تصویر تکنیک پچ (به معنای وصله یا تیکه از سلول) کلمپ را نشان می دهد که می گوید تیکه ای از سلول را کنده و در داخل میکرو پیپت شیشه ای نگه داشته و تغییرات ولتاژ را از یک تیکه از سلول ثبت می کنند و تعداد محدودی از یون ها را در این تیکه بررسی می کنند. "ﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ اﺷﺎرە ﺷﺪ 0/از ﻣ3ﺎﻧ 46 5م "ﺎی اﻧﺘﻘﺎل ،اﻧ=ﺸﺎر ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە /ﺎ E D facilifated diffusionﺎﺷﺪ Carrier.در اﯾﻦ ﻧJع اﻧﺘﻘﺎل ﺑﺮای ﻣﺎدە ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺟﺎP/ﺎە ﻣﺸﺨ Rدارد ،ﮐﻪ دارای ﺧﺼﻮﺻBﺎت ﺷBﻤBﺎ WXﺧﺎص) Chemical E D (specificityﺎﺷﺪ.ﻣﺎدە ای ﮐﻪ Dﺧﻮا"ﺪ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﻮد Eﺎ/ﺪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ Eﻪ اﯾﻦ ﻧﺎﺣBﻪ dدر اﯾﻦ ﻧﺎﺣBﻪ carrierﺗﻐﯿ 45ﺷ3ﻞ دادە و ﻣﺎدە را Eﻪ bindﺷﻮد و _ﺲ از ﻗﺮارﮔﺮﻓ 6 e ﺳﻤﺖ د/ﮕﺮ ﻣﻨﺘﻘﻞ Dﮐﻨﺪ.ﺟAﺖ ﺣﺮﮐﺖ "ﻤlﺸﻪ در ﺟAﺖ ﮔﺮاد/ﺎن ﺧﻮا"ﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ در ﺗﺼnJﺮ Eﺎﻻ ﮔﺮاد/ﺎن از ﻧJع ﻏﻠﻈ reاﺳﺖ /ﻌ r6از ﺟﺎ WXﮐﻪ ﺗﺮاtﻢ ﺑlﺸ 4eاﺳﺖ Eﻪ ﺟﺎWX ﮐﻪ ﺗﺮاtﻢ vﻤ 4eاﺳﺖ. ﻣﻌﻤﻮﻻ wﻠﻮﮐﺰ و اﺳBﺪ"ﺎی آﻣﯿﻨﻪ در ﺗﻤﺎم ﺳﻠﻮﻟAﺎی Eﺪن از ﻃ|nﻖ اﻧ=ﺸﺎر ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە وارد ﺳﻠﻮل Dﺷﻮﻧﺪ Eﻪ ﺟﺰ ﻣﻮارد ﻣﻌﺪودی ﮐﻪ Eﻌﺪا اﺷﺎرە ﺧﻮا"ﺪ ﺷﺪ. Eﻪ ﺟﺰ اﻧ=ﺸﺎر /ﺎ د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە ﺳﺎﯾﺮ ﻣ3ﺎﻧ 46 5م "ﺎ از carrierاﺳﺘﻔﺎدە Dﮐﻨﻨﺪ. " dﺎی " carrierﻨPﺎم ﻋﻤﻠ‚ﺮد ﺧﻮد ﻣﺮاﺣﻞ و ﻓﺎز "ﺎی ﻣﺨﺘﻠ ƒ6را _ﺸﺖ „ ﭘﺮوﺗﺌ 6 5 Dﮔﺬارﻧﺪ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﺗﺼnJﺮ زnﺮ ۶ﻓﺎز ﺑﺮای آن ﺗﻌ|nﻒ Dﺷﻮد: Ecarrier dﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎرج ﺳﻠﻮل Eﺎز اﺳﺖ و ﻗﺴﻤ reﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان .1د"ﺎﻧﻪ ﭘﺮوﺗﺌ 6 5 binding siteﺑﺮای ﻗﺮارﮔ45ی ﻣﺎدە ﻣﻮرد اﻧﺘﻘﺎل در اﯾﻦ Eﺨﺶ وﺟﻮد دارد. D carrier dﺷﻮد و در ﺟﺎP/ﺎ"ﺶ) binding .2در ﻓﺎز دوم ﻣﺎدە وارد ﭘﺮوﺗﺌ 6 5 (siteﻗﺮار Dﮔ45د. _.3ﺲ از ﻗﺮارﮔ45ی ﻣﺎدە در ﺟﺎP/ﺎ"ﺶ وارد ﻓﺎز ﺳﻮم DﺷnJﻢ ﮐﻪ در آن دو ﻃﺮف Ž carrier dﺴﺘﻪ Dﺷﻮد و ﻣﺎدە در داﺧﻞ آن ﻣﺤﺒﻮس Dﺷﻮد. ﭘﺮوﺗﺌ 6 5 .4در ﻓﺎز ﭼAﺎرم د"ﺎﻧﻪ E carrierﻪ ﺳﻤﺖ درون ﺳﻠﻮل Eﺎز Dﺷﻮد. .5در ﻓﺎز ﭘﻨﺠﻢ ﻣﺎدە از carrierﺧﺎرج Dﺷﻮد. .6در ﻓﺎز ﺷﺸﻢ "ﺮدو د"ﺎﻧﻪ carrierﻣﺠﺪدا Žﺴﺘﻪ Dﺷﻮﻧﺪ Eﺎ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت ﮐﻪ درو’ﺶ ﺧﺎ“ از ﻣﺎدە اﺳﺖ. % و"ﮋ' $ﺎی اﻧ,ﺸﺎر /ﺴ21ﻞ ﺷﺪە)(facilitated diffusion .1ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮاد ﺑﺮ اﺳﺎس ﮔﺮاد/ﺎن اﻟ‚4eوﺷBﻤBﺎ/ WXﻌ r6از ﺟﺎ WXﮐﻪ ﺗﺮاtﻢ زnﺎد اﺳﺖ Eﻪ ﺟﺎ WXﮐﻪ ﺗﺮاtﻢ vﻢ اﺳﺖ ،ﻣﺸﺎEﻪ د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە .2ﻋﺪم اﺳﺘﻔﺎدە از ﻣﻮاد اﻧﺮژی زا و اﻧﺮژی) /ﻌ r6اﻧﺘﻘﺎل از ﻧJع ﻏ45ﻓﻌﺎل /ﺎ E D passiveﺎﺷﺪ. „.3ﻋﺖ د/ﻔﻮزnﻮن ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە از د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە ﺑlﺸ 4eاﺳﺖ. .4اﺳﺘﻔﺎدە از ) carrierدر واﻗﻊ اﯾﻦ ﻧJع اﻧﺘﻘﺎل E D carrier mediatedﺎﺷﺪ( ﻟﺬا ﺧﺼﻮﺻBﺎ Weﻣﺜﻞ )stereo specificityﺣﺴﺎﺳlﺖ Eﻪ اﯾﺰوﻣﺮ"ﺎی آﯾ—ﻨﻪ ای() saturation ،اﺷ˜ﺎع ﺷﺪن( و ) competitionرﻗﺎﺑ (reرا ’ﺸﺎن Dد"ﺪ. ﻣﺜﺎ“ از د/ﻔﻮزnﻮن ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە: اﻧﺘﻘﺎل wﻠﻮﮐﺰ در ﻋﻀﻼت و ﺳﻠﻮﻟAﺎی ﭼﺮ› Wﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷlﺐ ﻏﻠﻈﺖ اﻧﺠﺎم Dﮔ45د و ﺗﻮﺳﻂ E D crrier mediateﺎﺷﺪ و wﺎﻻžﺘﻮز ﺟﻠﻮی ﻧﻘﻞ و اﻧﺘﻘﺎل آن را Dﮔ45د و Eﻪ ﻋ˜ﺎر WeﻣAﺎرﮐﻨﻨﺪە آن اﺳﺖ و در ﺑBﻤﺎری د/ﺎEﺖ ﻗﻨﺪی ﺟﺬب wﻠﻮﮐﺰ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﻠﻮﻟAﺎی ﻋﻀﻼ W6و ﭼﺮ› Wﻣﺨﺘﻞ Dﺷﻮد و اﯾﻦ ’ﺸﺎن Dد"ﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ " dﻢ دارد. carrier madiateﻧBﺎز Eﻪ ا’ﺴﻮﻟ 6 5 ﭘlﺸ 4eاﺷﺎرە ﺷﺪ ﮐﻪ „ﻋﺖ د/ﻔﻮزnﻮن ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە ﺑlﺸ 4eاز د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە اﺳﺖ.در اﯾﻦ ﻧﻤﻮدار scale ،ﻋﻤﻮدی ﻣ 46 5ان د/ﻔﻮزnﻮن را ’ﺸﺎن Dد"ﺪ و scale اﻓ ƒeاﺧﺘﻼف ﻏﻠﻈﺖ را ’ﺸﺎن Dد"ﺪ.در اﺑﺘﺪا "ﺮﭼﻪ اﺧﺘﻼف ﻏﻠﻈﺖ زnﺎد Dﺷﻮد„ ،ﻋﺖ "ﺮدو د/ﻔﻮزnﻮن اﻓﺰا ﺶ / DﺎEﺪ و“ „ﻋﺖ د/ﻔﻮزnﻮن ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە Eﺎ ﺷlﺐ ﺑlﺸ4eی اﻓﺰا ﺶ ﭘBﺪا Dﮐﻨﺪ. و“ Eﻪ ﻣﺮور ،اﺧﺘﻼف ﻏﻠﻈﺖ "ﺎ ﺑlﺸ D 4eﺷﻮد„ ،ﻋﺖ د/ﻔﻮزnﻮن ?ﺴBAﻞ ﺷﺪە Eﻪ ﺣﺪ D maxرﺳﺪ]و Eﻪ ﻋ˜ﺎر)saturation Weاﺷ˜ﺎع ﺷﺪن( اﺗﻔﺎق Dاﻓﺘﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ" ،ﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ V maxدر ﮐﻨ=Bﮏ آﻧn£ﻢ "ﺎ اﺳﺖ[ اﻣﺎ د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە "ﻤﭽﻨﺎن Eﻪ اﻓﺰا ﺶ „ﻋﺖ ﺧﻮد اداﻣﻪ ﺧﻮا"ﺪ داد. در ﻣﻮرد اﻧ=ﺸﺎر از ﻗﺎﻧﻮE W6ﻪ ﻧﺎم ﻗﺎﻧﻮن Fickاﺳﺘﻔﺎدە DﮐﻨBﻢ. ﻃﺒﻖ اﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮن: =D.A. Cﻣ 46 5ان اﻧ=ﺸﺎر L دﻣﺎ× ﺣﻼﻟ$ﺖ n¦6ﺐ د/ﻔﻮزnﻮن D: ⋉D )ﺳﻄﺢ(A: area اﺧﺘﻼف ﻏﻠﻈﺖC: وزن ﻣﻮﻟ+ﻮ$, ﻣﺴﺎﻓ reﮐﻪ Eﺎ/ﺪ د/ﻔﻮزnﻮن اﻧﺠﺎم Žﺸﻮد L: Eﻪ ﻋ˜ﺎر D Weﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻣ 46 5ان اﻧ=ﺸﺎر Eﺎ: دﻣﺎ ،ﺣﻼﻟBﺖ ،ﺳﻄﺢ و اﺧﺘﻼف ﻏﻠﻈﺖ راEﻄﻪ ﻣﺴﺘﻘBﻢ دارد. و Eﺎ ﻣﺴﺎﻓﺖ) (Lو ﺟﺬر وزن ﻣﻮﻟ‚ﻮ“ راEﻄﻪ ﻣﻌﮑﻮس دارد. ﻣ#ﺎﻧ ' (&م اﺳﻤﺰ اﺳﻤﺰ در واﻗﻊ /ﮏ د/ﻔﻮزnﻮن ﺳﺎدە ﻣﻮﻟ‚ﻮل "ﺎی آب اﺳﺖ Eﻪ ﻋ˜ﺎر Weد/ﮕﺮ اﺳﻤﺰ، اﻧ=ﺸﺎر آب اﺳﺖ و Eﻪ ﺻﻮرت ﺟ|nﺎن آب در ﻋﺮض /ﮏ ﻏﺸﺎی ﻧBﻤﻪ ﺗﺮاوا از ﻧﺎﺣBﻪ ای Eﺎ ﻏﻠﻈﺖ vﻤ 4eﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل ) /ﺎ ﻏﻠﻈﺖ ﺑlﺸ 4eآب /ﻣﺤBﻂ رﻗﯿﻖ( Eﻪ ﻧﺎﺣBﻪ ای Eﺎ ﻏﻠﻈﺖ ﺑlﺸ 4eﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل) /ﺎ ﻏﻠﻈﺖ vﻤ 4eآب /ﻣﺤBﻂ ﻏﻠBﻆ( ﺗﻌ|nﻒ Dﺷﻮد. ﻏﺸﺎی ﻧBﻤﻪ ﺗﺮاوا :ﻏﺸﺎ WXﮐﻪ Eﻪ آب ﻧﻔﻮذ¬ﺬﯾﺮ Eﺎﺷﺪ و Eﻪ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل ﻧﻔﻮذﻧﺎ¬ﺬﯾﺮ Eﺎﺷﺪ. اﺳﻤﺰ Eﻪ اﯾﻦ دﻟBﻞ رخ Dد"ﺪ ﮐﻪ ﺣﻀﻮر ﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل ﭘﺘﺎ’ﺴBﻞ ﺷBﻤBﺎ WXآب را vﺎ"ﺶ Dد"ﻨﺪ) آب ﺗﻤﺎ/ﻞ دارد از ﺟﺎE WXﺎ ﭘﺘﺎ’ﺴBﻞ ﺑlﺸE 4eﻪ ﺟﺎE WXﺎ ﭘﺘﺎ’ﺴBﻞ dاﯾﻦ ﻣﻮاد Eﺎﻋﺚ vﺎ"ﺶ ﻓﺸﺎر Eﺨﺎر آبv ،ﺎ"ﺶ ﻧﻘﻄﻪ اﻧﺠﻤﺎد vﻤ 4eﺑﺮود" (.ﻤﭽﻨ 6 5 آب و اﻓﺰا ﺶ ﻧﻘﻄﻪ ﺟﻮش ﻣﺤﻠﻮل در ﻣﻘﺎ ﺴﻪ Eﺎ آب ﺧﺎﻟﺺ Dﺷﻮﻧﺪ. اﯾﻦ ﺧﻮاص آب و ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی آن ،ﺧﻮاص ﺟﻤ ±آن ﻧﺎﻣBﺪە Dﺷﻮد؛ ﺧﻮاص ﺟﻤ ±واŽﺴﺘﻪ Eﻪ ﺗﻌﺪاد ذرات ﺑﻮدە و ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﻣﺎ"Bﺖ ﺷBﻤBﺎ WXآن "ﺎ E Dﺎﺷﺪ. ﻧﺎﺣBﻪ : Aدارای ﻣﺤﻠﻮل Eﺎ ذرات ﻣﻌﻠﻖ ﻧﺎﺣBﻪ : Bآب ﺧﺎﻟﺺ dاﯾﻦ دو ﻧﺎﺣBﻪ /ﮏ ﺻﻔﺤﻪ vﺎﻣﻼ ﻧﻔﻮذﻧﺎ¬ﺬﯾﺮ وﺟﻮد دارد و در اﺑﺘﺪا ﻓﺮض ﮐﻨBﺪ ﺑ 6 5 dاﯾﻦ دو ﻧﺎﺣBﻪ Eﻪ ﺟﺎی ﺻﻔﺤﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺎﯾﻊ در آﻧAﺎ "ﻢ ﺗﺮاز اﺳﺖ ﺣﺎل ا³ﺮ ﺑ 6 5 ﻧﻔﻮذﻧﺎ¬ﺬﯾﺮ /ﮏ ﺻﻔﺤﻪ ﻧBﻤﻪ ﺗﺮاوا ﻗﺮار ﮔ45د،ﻣﻮﻟ‚ﻮﻟAﺎی آب از ﻧﺎﺣBﻪ E Bﻪ ﻧﺎﺣBﻪ D Aروﻧﺪ ،در ﻧ=Bﺠﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺎﯾﻊ در ﻧﺎﺣBﻪ E Aﺎﻻ Dرود ﺗﺎ ﺟﺎ WXﮐﻪ ﻓﺸﺎر ﺳﺘﻮن آب در اﯾﻦ ﻧﺎﺣBﻪ ،ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺟﻠﻮی ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﻟ‚ﻮﻟAﺎی آب از ﻧﺎﺣBﻪ E Bﻪ Aرا Eﮕ45د ﮐﻪ اﯾﻦ در واﻗﻊ "ﻤﺎن ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی اﺳﺖ. ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی :ﻓﺸﺎر ﻻزم ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔ45ی از ﺣﺮﮐﺖ آب از ﻣﺤBﻂ Eﺎ ﻏﻠﻈﺖ ﺑlﺸ4e آب) رﻗﯿﻖ( Eﻪ ﻣﺤBﻂ Eﺎ ﻏﻠﻈﺖ vﻤ 4eآب) ﻏﻠBﻆ( ´ ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی /ﮏ ﻣﺤﻠﻮل Eﻪ ﺗﻌﺪاد ذرات آن Žﺴﺘ 0دارد و ﻣﺴﺘﻘﻞ از اﻧﺪازە ،ﺟﺮم و ﻣﺎ"Bﺖ ﺷBﻤBﺎ )WXﻣﺜﻞ ﻇﺮﻓBﺖ( اﺳﺖ. dﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی ،درﺟﻪ ﯾﻮﻧ 46 5اﺳﯿﻮن ﻣﻮاد ﻧ E 46 5ﺎ/ﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد. ﺣ6 5 ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی ﻣﺤﻠﻮﻟAﺎی /ﮏ ﻣﻮﻻر wﻠﻮﮐﺰ ،ﻧBﻢ ﻣﻮﻻر vﻠﺮ و ﺳﺪ/ﻢ و 33درﺻﺪ vﻠﺮا/ﺪ vﻠﺴBﻢ Eﺎ "ﻢ ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ زnﺮا Eﻪ ﺗﺮﺗlﺐ 2،1و3ذرە را ﺗﻮﻟBﺪ ﺧﻮا"ﻨﺪ ﮐﺮد. اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ: از آﻧﺠﺎ WXﮐﻪ در Eﺤﺚ اﺳﻤﺰ ﻏﻠﻈﺖ ذرات ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻌﺪاد ذرات ا"ﻤBﺖ دارد، واﺣﺪی Eﻪ ﻧﺎم اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﻣﻄ|ح Dﺷﻮد. اﺳﻤﻮﻻدﯾﺘﻪ :ﻣﺤﻠﻮ“ ﮐﻪ دارای /ﮏ اﺳﻤﻮل ﻣﺎدە ﻣﺤﻠﻮل در "ﺮ ﻟﯿE 4eﺎﺷﺪ. /ﮏ اﺳﻤﻮل ﻋ˜ﺎرت اﺳﺖ از /ﮏ ﻣﻮﻟ‚ﻮل ﮔﺮم ﻣﺎدە ﻓﻌﺎل اﺳﻤﺰی /ﺎ /ﮏ اﺳﻤﻮل ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ Eﺎ وزن ﻣﻮﻟ‚ﻮ“ /ﮏ ﻣﺎدە ﺗﻘﺴBﻢ ﺑﺮ ﺗﻌﺪاد ذرا Weﮐﻪ در ﻣﺤﻠﻮل آزاد Dﮐﻨﺪ. Osmole= MW/L ﻣﺜﺎل :ﻓﺮض ﮐﻨBﺪ /ﮏ ﻣﻮﻟ‚ﻮل ﮔﺮم) /ﮏ اﺳﻤﻮل( wﻠﻮﮐﺰ را در /ﮏ ﻟﯿ 4eاز ﻣﺎ±/ ﻣﺎﻧﻨﺪ آب ﺣﻞ ﮐﺮد/ﻢ در اﯾﻦ ﺻﻮرت اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﺑﺮاﺑﺮ Eﺎ 1ﺧﻮا"ﺪ ﺑﻮد ﭼﺮا ﮐﻪ wﻠﻮﮐﺰ ﻗﺎEﻞ ﺗﺠn£ﻪ ﺷﺪن ﻧlﺴﺖ و“ ا³ﺮ /ﮏ ﻣﻮﻟ‚ﻮل ﮔﺮم NaClرا در /ﮏ ﻟﯿ 4eآب ﺣﻞ ﮐﻨBﻢ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﺑﺮاﺑﺮ 2ﺧﻮا"ﺪ ﺷﺪ ﭼﺮا ﮐﻪ NaClﻗﺎEﻞ ﺗﺠn£ﻪ Eﻪ دو ذرە اﺳﺖ. در ﻣﺎ/ﻌﺎت Eﺪن ﯾﻮﻧAﺎ و ﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل ﻣﺨﺘﻠ ƒ6وﺟﻮد دارد و ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ آﻧAﺎ vﺎر ﻣﺸ ·3اﺳﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ Eﺎ/ﺪ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ اﯾﻦ ﻣﻮاد ﻣﺤﻠﻮل را Eﺪﺳﺖ dﻧﻘﻄﻪ اﻧﺠﻤﺎد ﺑﺮای ﺗﻌﯿ 6 5 dاﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎدە آورد و ﺟﻤﻊ ﮐﺮد.ﻟﺬا از ﺗﻌﯿ 6 5 Dﺷﻮد. Eﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل :ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﻣﺎ/ﻌﺎت ﻣBﺎن EﺎﻓE reﺪن اﺑﺘﺪا ﻣﻘﺪاری از ﻣﺎ/ﻌﺎت ﻣBﺎن Eﺎﻓ reرا ﺑﺮداﺷﺘﻪ و ﻧﻘﻄﻪ اﻧﺠﻤﺎد آﻧAﺎ را ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ DﮐﻨBﻢ ﺳ¸ﺲ ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻨﮑﻪ "ﺮ ﻣﻮل از ﻣﺤﻠﻮل ﻣﺎدە ا/ﺪە آل ،ﻧﻘﻄﻪ اﻧﺠﻤﺎد را 1.86درﺟﻪ ﺳﺎﻧ reﮔﺮاد vﺎ"ﺶ Dد"ﺪ/ ،ﮏ ﺗﻨﺎﺳﺐ Dﺑﻨﺪ/ﻢ و اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﻣﺎ/ﻌﺎت Eﺪن را ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺣﺴﺎب DﮐﻨBﻢ ﮐﻪ ﭼ 46 5ی ﺣﺪود ۳۰۰ﻣ ·Bاﺳﻤﻮل در ﻟﯿ4e E Dﺎﺷﺪ. ﺑﺮای ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی vﻞ ﻣﺎ/ﻌﺎت Eﺪن ،از رو¼» ﻣﺸﺎEﻪ روش ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﻣﺎ/ﻌﺎت Eﺪن اﺳﺘﻔﺎدە DﮐﻨBﻢ: در دﻣﺎی 37درﺟﻪ ﺳﺎﻧ reﮔﺮاد ،ﻏﻠﻈﺖ /ﮏ اﺳﻤﻮل در ﻟﯿ 4eﻣﺎ/ﻌﺎت ،ﺳ½ﺐ ا/ﺠﺎد 19300ﻣ ·Bﻣ 4eﺟﯿﻮە ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی در ﻣﺤﻠﻮل Dﺷﻮد ،ا³ﺮ اﺳﻤﻮﻻرnﺘﻪ ﻣﺎ/ﻌﺎت / dﮏ ﺗﻨﺎﺳﺐ در ﻣBﺎن EﺎﻓE reﺪن را 300ﻣ ·Bاﺳﻤﻮل در ﻧﻈﺮ Eﮕn45ﻢE ،ﺎ Žﺴ 6 e / DﺎﺑBﻢ ﮐﻪ ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی ﻣﺎ/ﻌﺎت Eﺪن 5790mmHgﺧﻮا"ﺪ ﺑﻮد. 19.3 mmHg 1 mmol/L 5790 mmHg 300 mosmol ﻧﮑﺘﻪE :ﺎ ﺗﻮﺟﻪ Eﻪ اﯾﻨﮑﻪ Eﻌ R6از ﺗﺮﮐﯿ˜ﺎت ﻣﺜﻞ n¦6 NaClﺐ ﺗﺠn£ﻪ ای ﺣﺪود 93 درﺻﺪ دارﻧﺪ) Eﻪ ﻋ˜ﺎر Weﺳﺪ/ﻢ و vﻠﺮ /ﮑﺪ/ﮕﺮ را ﺟﺬب ﮐﺮدە و Eﺎﻋﺚ vﺎ"ﺶ n¦6ﺐ ﺗﺠn£ﻪ از E 100ﻪ D 93ﺷﻮﻧﺪ( ﻣﺎ Eﺎ/ﺪ ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی ﮐﻪ در ﻣﺤﺎﺳ˜ﻪ Eﺪﺳﺖ آورد/ﻢ /ﻌ 5790mmHg r6را ¦6ب در 0.93ﮐﻨBﻢ و ﻓﺸﺎر اﺳﻤﺰی ﻧAﺎ WXﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮا"ﺪ ﺷﺪ 5500mmHg ،اﺳﺖ. !ﺎ #ﺎن جّس ٝس ْٛفیضیِٛٛطی ٌش9 ٜٚ :فشایٙذی ثب ٔػشف ا٘شطی ٔٛاد سا ثشخالف ٌشادیبٖ اِىتشٚضیٕیبیی (ثش خالف ضیت غّظت) آٖ اص غطب ػجٛس ٔیىٙذ. ) ATPase :ثب ٔػشف اد٘ٛصیٗ تشی فسفبت ا٘شطی الصْ ثشای ا٘تمبَ ٔٛاد ٔحّ َٛسا دس خالف جٟت ٌشادیبٖ اِىتش ٚضیٕیبیی فشأ ٓٞیىٙذ. دٌ ٚش٘ ٜٚبلُ ٞبی ٚاثست ٝثٚ ATP ٝجٛد داسد و٘ ٝبلُ ٞبی ی٘ٛی ٞ ATPaseستٙذ -1پشٚتٛییٗ ٞبی ٘بلُ ث ٝسٛ٘ ٝع F type -3 V type-2 p type -1 : ٘ -2بلُ ٞبی وبستی اتػبَ یبثٙذ ٜثATP ٝ ثب ثب غشف ا٘شطی ث ٝعٛس ٔستمیٓ اص ATPیٟ٘ٛبسا جبث ٝجب ٔیىٙذ ؤ ٝثبَ ٔطٟٛس آٖ پٕپ سذیٓ- پتبسیٓ است.ایٗ ٞ ATPaseب ثب فشاٚسدٞ ٜبی حذ ٚاسظ فسفشیّ ٝتطىیُ ٔیذٙٞذ. وبضف اٖ Jens skouدس سبَ 1957اٖ سا وطف ٚچ ُٟسبَ ثؼذ دس سبَ 1997جبیض ٜغّح ٘ٛثُ سا دسیبفت وشد. دس تٕبْ سّٞ َٛبی ثذٖ یبفت ٔیطٛد ٚثب استٛیىیٔٛتشی ) 3-2-1 (stoichiometryوبس ٔیىٙذ یٙی ث ٝاصای ٞش 2 ATPپتبسیٓ 3 ٚسذیٓ سا جبث ٝجب ٔیىٙذ . ثذِیُ جبث ٝجبی ٔمذاس ٘ب ٔسبٚی اص یٞ ٖٛب اص غطب ایجبد اختالف پتب٘سیُ ٔیىٙذ و ٝاغغالحب ث ٝآٖ اِىتشٚط٘یه ٔیٍٛیٙذ٘.تیج ٝایٗ وبس ٔٙفی تش وشدٖ فضبی داخُ سّ َٛاست 1 جّس ٝس ْٛفیضیِٛٛطی ٌش9 ٜٚ حذ اوثش سشػت ػّٕىشد پٕپ 111سیىُ دس ثب٘ی ٝاست یؼٙی دس ٞش ثب٘ی ٝحذ اوثش 111اد٘ٛصیٗ تشی فسفبت ٔػشف 211 ٚپتبسیٓ 311 ٚسذیٓ سا اص غطب ػجٛس ٔیذٞذ.ایٗ اتفبق صٔب٘ی سٚی ٔیذٞذ و ٝدس اثش تحشیه ثؼضی اص ٛٞسٟٔ٘ٛب ٔثُ ٛٞسٔٞ ٖٛبی تیشٚییذی ایٗ پٕپ ث ٝحذ اوثش فؼبِیت خٛد ٔیشسذ. :دس لجبَ ٘طت سذیٓ ٚپتبسیٓ اص غطبی سّ َٛػُٕ ٔیىٚ ٝٙسذیٓ س ٚث ٝخبسج سّٚ َٛ پتبسیٓ سا ث ٝداخُ سّٙٔ َٛتمُ ٔیىٙذ. اص د ٚصیش ٚاحذ اِفب ٚثتب سبخت ٝضذ ٜاست ٚث ٝغٛست سشتبسشی دس غطب ٚجٛد داسد ٚجض ٚپشٚتئیٗ ٞبی ٞ integralستٙذ. یه پشٚتئیٗ د ٜثبس ٌزص ثب ٚصٖ ِٔٛىِٛی غذ ٞضاس داِت ٖٛاست . داسای س ٝجبیٍب ٜثشای سذیٓ دس سٕت داخُ د ٚجبیٍب ٜثشای پتبسیٓ دس سٕت ثیش ٖٚیه ٔحُ ثشای اتػبَ ATP ٕٞ ٚشاٙٔ ٜیضیٓ Mgیه ٔحُ ثشای فسفشیالسی ٖٛیه ٔحُ ثشای اتػبَ اٚثبییٗ oubainدس سٕت خبسج سّ َٛاست. دس س ٝایضٚفشْ :اِفب یه :غطبی اغّت سّٞ َٛبی ثذٖ اِفب د : ٚدس ثبفت جشثی ٚػضّ ٚ ٝلّت ثبفت ٔغض یبفت ٔیطٛد اِفب س : ٝدس ٔغض ٚلّت یبفت ٔیطٛد. یه پشٚتییٗ ا٘تٍشاَ است یه ثبس ٌزس( (single passثب ٚصٖ ثیٗ ٞ 41ضاس تب ٞ 61ضاس داِتٖٛ ٘ ٚمص ٍ٘ ٝداس٘ذ ٜداسد. 2 جّس ٝس ْٛفیضیِٛٛطی ٌش9 ٜٚ ٞش چٙذ ٘مص ٚوبس اٖ ث ٝعٛس وبُٔ ٔطخع ٘یست ِٚی ػُٕ وشد پٕپ ث ٝاٖ ٚاثستٔ ٝی ثبضذ ث ٝعٛسی و ٝاٌش ٚجٛد ٘ذاضت ٝثبضذ پٕپ ػُٕ ٘خٛاٞذ وشد. دس س ٝایضٚفشْ :ثتب یه :تٛضیغ ٌستشد ٜدس تٕبْ سّٞ َٛب ث ٝجض ثشخی آستشٚسیت ٞب –سّٞ َٛبی ٚستیجٛالس دّٞیضی ٌٛش داخّی – ػضالت سشیغ –یبفت ٔیطٛد ثتب د : ٚفمظ ػضالت سشیغ ایٗ ٘ٛع سا داس٘ذ ثتب س :ٝدس آستشٚسیت ٞب ٚسّٞ َٛبی ٚستیجٛالس ٚجٛد داسد. ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﻤﭗ ﺳﺪﯾﻢ ﭘﺘﺎﺳﯿﻢ ﯾﮏ ﭘﻤﭗ اوﻟﯿﻪ ﺟﺰو ﻧﺎﻗﻞ ﻫﺎي ﯾﻮﻧﯽ ATPaseي اﺳﺖ )ﺟﺎﯾﮕﺎه اوﺑﺎﯾﯿﻦ ﻣﺸﺨﺺ نشده است) اوﺑﺎﯾﯿﻦ :ﯾﮏ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﮔﻠﯿﮑﻮزﯾﺪى اﺳﺖ ﮐﻪ از ﮔﺮاﻧﻮﻟﻮزاى ﻓﻮق ﮐﻠﯿﻪ ﺗﺮﺷﺢ ﻣﻰ ﺷﻮد و ﻋﻤﻞ آن ﻣﺸﺨﺺ ﻧﯿﺴﺖ.داراى ﺳﻪ ﻻﯾﻪ ﮐﻪ در ﻻﯾﻪ ﮔﻠﻮﻣﺮوﻟﻮزا ﺳﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮد دارو ﻫﺎى ﻣﺸﺎﺑﻪ اوﺑﺎﯾﯿﻦ :ﮐﺎردﯾﺎﮔﻠﯿﮑﻮزﯾﺪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ از ﺟﻤﻠﻪ ) digoxinدى ﮔﻮﮐﺴﯿﻦ( ﮐﻪ ﮐﺎر آﻧﻬﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﻤﭗ را از ﮐﺎر ﻣﻰ اﻧﺪازﻧﺪ 3 جّس ٝس ْٛفیضیِٛٛطی ٌش9 ٜٚ یه پٕپ اِٚی ٚ ٝجض٘ ٚبلُ ٞبی ی٘ٛی ATPaseاست ٚصیش ٚاحذ ((subunitثتب وٛچه تش اص صیش ٚاحذ آِفب است . دس اثش تجضی ٝیه ATPتٛسظ 3، ATPaseی ٖٛسذیٓ ث ٝخبسج 2 ٚی ٖٛپتبسیٓ ث ٝداخُ سّٙٔ َٛتمُ ٔیطٛد ٚثبػث اختالف ِٚتبطی ٔیطٛد .ثٕٞ ٝیٗ دِیُ ث ٝاٖ پٕپ اِىتشٚط٘یه ٔیٍٛیٙذ. پٕپ سذیٓ پتبسیٓ داسای د ٚسبختبس فضبیی ٔ E1 , E2یجبضذِ ،زا پٕپ سذیٓ پتبسیٓ ٚپٕپ ٞبی ٔطبث ٝاٖ تحت ػٛٙاٖ E1-E2 ATPaseیب ٘ E1-E2 typeبْ ثشدٔ ٜیطٛد. دس فشْ ٔ E1ىبٖ اتػبَ یٞ ٖٛب دس ٔٛاج ٟٝثب سغح داخّی سّٔ َٛیجبضذ ٚدس E2دس ٔٛاج ٟٝثب خبسج سّ. َٛ یؼٙی دس E1ث ٝسٕت داخُ فمظ ثبص است ٚفمظ سذیٓ سا ٔیپزیشد ٚدس E2فمظ ث ٝسٕت خبسج ثبص است ٚ پتبسیٓ سا ٔیپزیشد. 4 جّس ٝس ْٛفیضیِٛٛطی ٌش9 ٜٚ -1پٕپ دس حبِی ضشٚع ث ٝوبس ٔیىٙذ و ٝدس ٚضؼیت E1لشاس داسد ٚیه ATPاص جشخ ٝلجُ ث ٝآٖ ٔتػُ است.دس ایٗ ٔشحّٔ ٝىبٖ ٞبی اتػبَ سذیٓ دس ٔٛاج ٟٝثب سٕت داخُ سّ َٛیب ٕٞبٖ سیتٛص َٚاست. 3 -2ی ٖٛسذیٓ اص داخُ سّ َٛث ٝپٕپ ٔتػُ ٔیط٘ٛذ. ATP -3و ٝاص لجُ سٚی پٕپ ثٛد ٜتجضی ٝضذ ADP ٚ ٜجذا ضذ ٚ ٜفسفبت تِٛیذ ضذ ٜث ٝصیش ٚاحذ اِفب ٔتػُ ٔی ٔب٘ذ ٚحبِت فسفِٛیش ٜث ٝخٛد ٔیٍیشد .پٕپ اص ٞش د ٚعشف ثستٔ ٝیطٛد 3 ٚی ٖٛسذیٓ ٓٞاص دستشسی سیتٛصٔ ٓٞ ٚ َٚبیغ خبسج سِّٛی خبسج ٔیط٘ٛذ . -4پٕپ اص ٚضؼیت E1ثٚ ٝضؼیت E2تغییش ضىُ ٔیذٞذ ٚث ٝسٕت خبسج سّ َٛثبص ٔیطٛد ث ٝعٛسی ٔىبٖ ٞبی اتػبَ سذیٓ دس استجبط ثب ٔبیغ خبسج سِّٛی لشاس ٔیٍیشد ٚتٕبیُ اٟ٘ب ث ٝاتػبَ ث ٝسذیٓ وبٞص ٔیبثذ. 3 -5ی ٖٛسذیٓ ثٔ ٝبیغ خبسج سِّٛی سٞب ٔیطٛد ٚث ٝد٘جبَ تغییش سبختبس فضبیی پٕپ تٕبیُ ثبالیی ثشای اتػبَ پتبسیٓ خبسج سِّٛی ایجبد ٔیطٛد. ٘ىت : ٝصٔب٘ی و ٝسذیٓ ٞب اص پٕپ خبسج ٔیط٘ٛذ ٚجبیٍبٞ ٜبی پتبسیٓ ظبٞش ٔیط٘ٛذ پٕپ دس حبِت حسبسی لشاس داسد حسبس ث ٝثشخی تشویجبت ضیٕیبیی ٔثُ اٚثبییٗ و ٝدس ثخص ٌشاِ٘ٛٛصای لطش فٛق وّی ٝسبختٔ ٝیطٛد .ایٗ تشویت ٔیتٛا٘ذ دس ایٗ ٔشحّ ٝث ٝپٕپ ٔتػُ ضٛد ٚپٕپ سا ٟٔبس وٙذ ٚدس ایٗ حبِت پٕپ اص د ٚعشف ثست ٝضذ ٚ ٜغیش فؼبَ ٔیطٛد .ایٗ پٕپ دیٍش لبثّیت استفبد ٜسا ٘ذاسد ٚثبیذ اص غطب وٙذ ٜضذ?