كتاب پندهای کوتاه از نهج البلاغه برای دانش آموزان PDF

Summary

این کتاب خلاصه‌ای از نهج البلاغه برای دانش آموزان است. از کلمات و جملات کتاب ارجمند نهج البلاغه با بیانی ساده به زبان فارسی امروز برای قابل فهم تر بودن برای دانش آموزان عزیز برگزیده شده است. مولفان آن کوشیده‌اند تا این پندها و اندرزهای ارزشمند امام علی (ع) را با زبانی ساده و روان به مخاطبان نوجوان ارائه کنند.

Full Transcript

‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫پند های کوتاه از نهج البلاغه برای دانش آموزان‬ ‫مشخصات کتاب‬ ‫برگزیده‬ ‫عربی‪.‬‬...

‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫پند های کوتاه از نهج البلاغه برای دانش آموزان‬ ‫مشخصات کتاب‬ ‫برگزیده‬ ‫عربی‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫فارسی‬ ‫نهجالبلاغه‪.‬‬ ‫قراردادی‪:‬‬ ‫عنوان‬ ‫عنوان و نام پدیدآور‪ :‬پندهای کوتاه از نهج البلاغه برای دانشآموزان‪ /‬نوشته هیئت‬ ‫البلاغه‪.‬‬ ‫نهج‬ ‫بنیاد‬ ‫تحریریه‬ ‫‪.۶۶۱۱‬‬ ‫اسلامی‪،‬‬ ‫فرهنگ‬ ‫نشر‬ ‫دفتر‬ ‫تهران‪:‬‬ ‫نشر‪:‬‬ ‫مشخصات‬ ‫ص‪.‬‬ ‫‪۶۲۱‬‬ ‫ظاهری‪:‬‬ ‫مشخصات‬ ‫البلاغه؛‪.۶۱‬‬ ‫نهج‬ ‫بنیاد‬ ‫فروست‪:‬‬ ‫شابک‪ ۲۵۲ :‬ریال؛ ‪ ۶۲۲‬ریال؛ ‪ ۶۰۲۲‬ریال‪ :‬چاپ پانزدهم‪2۱۰۰۶۲۶۱۵۲ :‬‬ ‫‪.۶۶۱۱‬‬ ‫پانزدهم‪:‬‬ ‫چاپ‬ ‫یادداشت‪:‬‬ ‫یادداشت‪ :‬چاپ دیگر‪ :‬دفتر نشر فرهنگ اسلامی‪( ۶۶۱۱ ،‬بدون فروست)‪.‬‬ ‫یادداشت‪ :‬عنوان روی جلد‪ :‬پندهای کوتاه از نهج البلاغه برای دانشآموزان و نوجوانان‬ ‫عنوان روی جلد‪ :‬پندهای کوتاه از نهج البلاغه برای دانشآموزان‬ ‫موضوع‪ :‬علیبن ابیطالب (ع)‪ ،‬امام اول‪ ۲۶ ،‬قبل از هجرت ‪۰۲ -‬ق‪..‬نهجالبلاغه‪.‬شرح‬ ‫شناسه افزوده‪ :‬علیبن ابیطالب (ع)‪ ،‬امام اول‪ ۲۶ ،‬قبل از هجرت ‪۰۲ -‬ق‪..‬نهجالبلاغه‪.‬‬ ‫شرح‬ ‫نهجالبلاغه‬ ‫بنیاد‬ ‫افزوده‪:‬‬ ‫شناسه‬ ‫اسلامی‬ ‫فرهنگ‬ ‫نشر‬ ‫دفتر‬ ‫افزوده‪:‬‬ ‫شناسه‬ ‫‪۶۶۱۱‬‬ ‫‪/۲۰۲۶/۶۳BP‬ب‪۳۵۲‬‬ ‫کنگره‪:‬‬ ‫بندی‬ ‫رده‬ ‫[ج]‪2۵۶/۲2۱‬‬ ‫دیویی‪:‬‬ ‫بندی‬ ‫رده‬ ‫شماره کتابشناسی ملی‪ :‬م‪۶۱۲-۱۱‬‬ ‫مقدمه‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫الرحیم‬ ‫الرحمن‬ ‫الله‬ ‫بسم‬ ‫عزیز‬ ‫فرزندان‬ ‫گرامی‪،‬‬ ‫دانشآموزان‬ ‫کتابی که اکنون در دست دارید‪ ،‬با همه کوچکی خود‪ ،‬به وسعت دریاهای بیکرانه‪ ،‬و به‬ ‫عظمت کوههای سر به فلک کشیده است‪ :‬زیرا آنچه در این کتاب کوچک میخوانید‪،‬‬ ‫بخشی از کلمات و جملات کتاب ارجمند «نهجالبلاغه» است‪ ،‬که به این صورت ساده‪،‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫فراهم‬ ‫شما‬ ‫برای‬ ‫این کلمات و جملات‪ ،‬مانند دانههای مروارید درخشان‪ ،‬که از اعماق دریایی سرشار از‬ ‫مرواریدهای ناب به دست آمده باشد‪ ،‬مخصوص شما نوجوانان عزیز انتخاب شده است‪.‬‬ ‫از این رو‪ ،‬تمامی مطالب این کتاب‪ ،‬با بیانی ساده‪ ،‬به زبان فارسی امروز‪ ،‬نوشته شده تا‬ ‫برای شما و دیگر هم سن و سالهایتان‪ ،‬به آسانی قابل درک و آموختن باشد‪.‬و از این راه‪،‬‬ ‫شما عزیزان را‪ ،‬با کتابی که پس از قرآن‪ ،‬عالیترین و گرانقدرترین کتاب انسان سازی‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫آشنا‬ ‫است‪،‬‬ ‫شویم‬ ‫آشنا‬ ‫بیشتر‬ ‫نهجالبلاغه‪،‬‬ ‫با‬ ‫زندگی در با شکوهترین دوره تاریخ کشورمان‪ ،‬یعنی دوران شکوهمند انقلاب اسلامی‪،‬‬ ‫خوشبختی بزرگی است که نصیب شما نوجوانان عزیز شده است‪.‬و بیتردید‪ ،‬نوجوان‬ ‫خواندهیی‬ ‫درس‬ ‫و‬ ‫دانشآموز‬ ‫‪)۰‬‬ ‫(صفحه‬ ‫که در چنین دوران پر شکوهی زندگی میکند‪ ،‬کمتر ممکن است که با نام «نهجالبلاغه»‬ ‫نباشد‪.‬‬ ‫آشنا‬ ‫با این حال‪ ،‬برای آشنائی بیشتر شما‪ ،‬بهتر است به چند نکته اشاره شود‪:‬‬ ‫نهجالبلاغه‪ ،‬که نمایانگر گوشهیی از اندیشه بلند و آسمانی حضرت علی علیهالسلام است‪،‬‬ ‫از یکهزار سال پیش‪ ،‬به صورت کتابی جاودانه‪ ،‬در اختیار جهان و جهانیان قرار گرفته و‬ ‫است‪.‬‬ ‫کرده‬ ‫روبرو‬ ‫حیرت‬ ‫و‬ ‫تحسین‬ ‫با‬ ‫را‬ ‫دنیا‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫این کتاب‪ ،‬مجموعهیی از گفتارها‪ ،‬پند و اندرزها‪ ،‬نامهها و نوشتهها‪ ،‬سخنان کوتاه و پر‬ ‫مغز آن امام بزرگوار است‪ ،‬که توسط دانشمند برجسته اسلامی‪« ،‬سیدرضی»‪ ،‬در پایان قرن‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫گردآوری‬ ‫هجری‪،‬‬ ‫پنجم‬ ‫قرن‬ ‫آغاز‬ ‫و‬ ‫چهارم‬ ‫«سیدرضی»‪ ،‬سخنان والا و نوشتههای بیهمتای امام علیهالسلام را‪ ،‬در کتاب نهجالبلاغه‪ ،‬به‬ ‫است‪:‬‬ ‫چنین‬ ‫آنها‬ ‫ترتیب‬ ‫که‬ ‫کرده‬ ‫تقسیم‬ ‫اصلی‬ ‫بخش‬ ‫سه‬ ‫خطبهها‬ ‫‪-۶‬‬ ‫نامهها‬ ‫‪-۲‬‬ ‫کوتاه‬ ‫سخنان‬ ‫‪-۶‬‬ ‫خطبهها‬ ‫درباره‬ ‫نوجوانانی که در ایران انقلابی و اسلامی زندگی میکنند‪ ،‬بر خلاف نسلهای گذشته‪ ،‬به‬ ‫خوبی با «خطبه» و معنی آن‪ ،‬آشنا هستند‪.‬زیرا یا خود‪ ،‬همراه پدر و مادر و بزرگترهایشان‪،‬‬ ‫در نماز جمعه شرکت میکنند و خطبههای امام جمعه شهرشان را از نزدیک میشنوند‪.‬‬ ‫یا بوسیله رادیو و تلویزیون‪ ،‬که خطبههای نماز جمعه را پخش میکنند‪ ،‬با معنی و مفهوم‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫آشنا‬ ‫خطبه‪،‬‬ ‫خطبه‪ ،‬مجموعه گفتارهایی است‪ ،‬که امام جمعه‪ ،‬برای مسلمانانی که در نماز جمعه‬ ‫شرکت کردهاند‪ ،‬بیان میکند‪.‬در این گفتارها‪ ،‬مسائل و مطالب گوناگونی مطرح‬ ‫میشود‪ ،‬تا ضمن آن‪ ،‬آگاهیهای لازم‪ ،‬به امت مسلمان داده شود‪ :‬آگاهیهایی درباره‬ ‫توحید و خداشناسی‪ ،‬اصول عقاید اسلامی‪ ،‬بحثها و مسائل قرآن‪ ،‬فلسفه بعثت پیامبران‬ ‫و‬ ‫‪)۵‬‬ ‫(صفحه‬ ‫مسئله ظهور آخرین امام‪ ،‬موضوع امت و امامت و هر مسئله دیگری که مطرح ساختن‬ ‫آنها لازم باشد مانند مسائل گوناگون سیاسی و اجتماعی‪ ،‬که در جامعه مسلمانان پیش‬ ‫میآید‪.‬از این رو‪ ،‬امام جمعه در خطبههای خود‪ ،‬پیرامون اینگونه مسائل نیز توضیحات‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫لازم را میدهد‪ ،‬تا ذهن امت مسلمان نسبت به آنها روشن شود و فریب دشمنان خدا و‬ ‫نخورند‪.‬‬ ‫را‬ ‫خدا‬ ‫دین‬ ‫اما باید دانست که خطبههای امام علی علیهالسلام‪ ،‬مخصوص روزهای جمعه نبود‪.‬بلکه‬ ‫چون در دوران حکومت آن حضرت‪ ،‬نماز تمام روزهای هفته به صورت جماعت خوانده‬ ‫میشد‪ ،‬همیشه برای ایراد خطبه‪ ،‬فرصت مناسب وجود داشت‪.‬امام علیهالسلام نیز‪ ،‬هرگاه‬ ‫که مسئله فوری و مهمی پیش میآمد‪ ،‬که لازم بود با مسلمانان در میان گذاشته شود‪ ،‬بر‬ ‫منبر قرار میگرفت و به ایراد خطبه و روشنگری ذهن مسلمانان میپرداخت‪.‬‬ ‫خطبههایی که در نهجالبلاغه گردآوری شده‪ ،‬تنها ‪ ۲۶۳‬خطبه‪ ،‬از صدها خطبه آن حضرت‬ ‫است‪.‬با این حال‪ ،‬بخش خطبهها‪ ،‬در نهجالبلاغه‪ ،‬از دو بخش بعدی که نامهها و سخنان‬ ‫است‪.‬‬ ‫بلندتر‬ ‫و‬ ‫مفصلتر‬ ‫بردارد‪،‬‬ ‫در‬ ‫را‬ ‫(ع)‬ ‫امام‬ ‫کوتاه‬ ‫خطبههای نهجالبلاغه‪ ،‬بیشتر در موضوع توحید و خداشناسی‪ ،‬بحث درباره رسالت و‬ ‫معرفی مقام والای رسول اکرم (ص)‪ ،‬مسائل و مباحث اسلامی و قرآنی‪ ،‬مسائل سیاسی و‬ ‫اجتماعی جهان اسلام‪ ،‬و دعوت مسلمانان به شرکت در جهاد و استقبال از شهادت در راه‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫بیان‬ ‫خدا‬ ‫دین‬ ‫و‬ ‫خدا‬ ‫نامهها‬ ‫درباره‬ ‫بخش نامههای نهجالبلاغه‪ ،‬آثاری را که از قلم گهربار آن حضرت تراوش کرده است‪،‬‬ ‫در بردارد‪.‬و این آثار‪ ،‬عبارت از نامههایی است که امام علیهالسلام‪ ،‬پیرامون مسائل و‬ ‫حکومت اسلامی و امت مسلمان‪ ،‬برای دوستان و نزدیکان‪ ،‬و حتی برای دشمنان خود‬ ‫نوشته است‪.‬همچنین نامهها و فرمانهایی است که آن حضرت‪ ،‬برای فرمانداران و‬ ‫استانداران و مسئولان حکومتی امور مسلمانان نوشته‪ ،‬و در هر یک‪ ،‬عالیترین اصول‬ ‫حکومت و کشورداری‪ ،‬بهترین راه خدمت به مردم‪ ،‬و بخصوص حفظ حقوق افراد‬ ‫حکومت‬ ‫کارکنان‬ ‫و‬ ‫کرده‪،‬‬ ‫تعیین‬ ‫را‬ ‫مستضعف‬ ‫طبقه‬ ‫و‬ ‫ضعیف‬ ‫‪)۱‬‬ ‫(صفحه‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫اسلامی را‪ ،‬به رعایت یکایک این دستورات‪ ،‬موظف ساخته است‪.‬‬ ‫علاوه بر اینها‪ ،‬مکاتباتی هم که آن حضرت‪ ،‬درباره مسائل گوناگون‪ ،‬با طبقات مختلف‬ ‫مردم داشته‪ ،‬در همین بخش نهجالبلاغه قرار گرفته است‪.‬در این مکاتبات‪ ،‬و اصولا در‬ ‫تمام نامهها و نوشتههای امام علیهالسلام‪ ،‬علاوه بر مسائل گوناگون آن روز‪ ،‬از یک سو‪،‬‬ ‫اصول زندگی در پرتو اسلام و در حکومت اسلامی بیان شده‪ ،‬و از سوی دیگر‪ ،‬مسائل‬ ‫تربیتی و اخلاقی و اعتقادی اسلام‪ ،‬از دیدگاه آن حضرت روشن شده است‪.‬‬ ‫کوتاه‬ ‫سخنان‬ ‫درباره‬ ‫سومین بخش نهجالبلاغه‪ ،‬در بردارنده سخنان کوتاه امام علیهالسلام است که بیشتر آنها‪،‬‬ ‫از یک یا دو جمله فشرده تشکیل شده است‪.‬اما همین گفتههای بسیار کوتاه و یکی دو‬ ‫جملهیی‪ ،‬که بین مردم به «کلمات قصار» معروف شده‪ ،‬هر یک دریایی از معنی را در‬ ‫خود جای داده است‪.‬کلمات قصار علی علیهالسلام بیشتر در بردارنده پند و اندرزهای آن‬ ‫حضرت‪ ،‬و راهنماییهای بینظیری درباره روش صحیح اعتقادی و تربیت اسلامی است‪.‬‬ ‫مطالب عمیق و پر معنایی که در این جملههای کوتاه وجود دارد‪ ،‬چنان است که دوست‬ ‫و دشمن‪ ،‬آن را همچون سایر آثار گسترده و مفصل امام (ع)‪ ،‬پس از قرآن کریم و‬ ‫گفتارهای رسول اکرم (ص)‪ ،‬عالیترین راهنمای بشر‪ ،‬برای زندگی پاک و سعادتآمیز‬ ‫دانستهاند‪.‬طوری که هر کدام از این سخنان فشرده‪ ،‬صدها درس زندگی و سرمشق‬ ‫انسانیت‪ ،‬و خوب بودن و خوب زیستن‪ ،‬در خود نهفته دارد‪.‬‬ ‫پس از آشنائی مختصر با مطالب سهگانه نهجالبلاغه‪ ،‬اکنون باید گفت که‪ :‬نهجالبلاغه‪،‬‬ ‫علاوه بر داشتن مطالب عمیق و معانی والا و ارزنده‪ ،‬و مفاهیم انسان ساز خود‪ ،‬از لحاظ‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫ارجمندی‬ ‫مقام‬ ‫نیز‬ ‫نگارش‬ ‫طرز‬ ‫نثر این کتاب و شیوه نگارش حضرت‪ ،‬چنان شیوا و رسا دلنشین است‪ ،‬که در زبان و‬ ‫ادبیات عرب‪ ،‬هرگز نظیری نداشته و بعدها در طول چند قرن نیز‪ ،‬نظیری برای آن پیدا‬ ‫نشده است‪.‬و از همین رو‪ ،‬برای آن نام نهجالبلاغه‪ ،‬یعنی «راه و روش شیوایی گفتار و‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫انتخاب‬ ‫کلام»‬ ‫رسایی‬ ‫‪)۱‬‬ ‫(صفحه‬ ‫کیست؟‬ ‫رضی‬ ‫شریف‬ ‫شریف رضی‪ ،‬معروف به «سیدرضی» دانشمند بزرگ اسلامی در قرن چهارم هجری است‬ ‫که با گردآوری نهجالبلاغه نام خود را در تاریخ اسلام جاودانه کرد‪.‬‬ ‫جد پنجم او‪ ،‬حضرت موسی بن جعفر (ع) امام هفتم شیعیان است و چون حضرت علی‬ ‫(ع) نیز‪ ،‬جد پنجم امام موسی بن جعفر (ع) بوده است‪ ،‬به این ترتیب درمییابیم که‬ ‫حضرت علی (ع)‪ ،‬جد دهم سیدرضی است‪.‬همچنین از طرف مادر نیز اجداد سیدرضی‪،‬‬ ‫با ‪ 2‬نسل فاصله‪ ،‬به حضرت علی (ع) میرسند‪.‬از این رو معلوم میشود که سیدرضی هم‬ ‫از سوی پدر‪ ،‬هم از سوی مادر‪ ،‬خاندان پاک و شریفی داشته که هر دو از نسل مبارک‬ ‫بودهاند‪.‬‬ ‫علیهالسلام‬ ‫علی‬ ‫امام‬ ‫سیدرضی در سال ‪ ۶۵2‬هجری قمری متولد شد و پس از یک زندگی کوتاه ولی پر ثمر‬ ‫درگذشت‪.‬‬ ‫هجری‬ ‫‪۰۲۱‬‬ ‫سال‬ ‫در‬ ‫ساله‪،‬‬ ‫‪۰۱‬‬ ‫وی که از کودکی‪ ،‬دوشادوش برادرش «شریف مرتضی» به تحصیل دانش رفته بود‪ ،‬به‬ ‫زودی هوش فراوان و نبوغ سرشار خود را نشان داد‪ ،‬و از تمام هم سن و سالهای خود‬ ‫پیش افتاد‪.‬به طوری که در نخستین سالهای جوانی به عنوان یک دانشمند برجسته اسلامی‬ ‫شناخته شد و مورد احترام دانشمندان بزرگ آن زمان قرار گرفت‪.‬‬ ‫سیدرضی از آغاز جوانی‪ ،‬شروع به تحقیقات با ارزشی در زمینه قرآن و اسلام و مسائل‬ ‫اسلامی کرد‪.‬حاصل تلاشها و تحقیقهای او‪ ،‬چند کتاب با ارزش بود که در قرنهای بعد‬ ‫نیز‪ ،‬همیشه مورد توجه دانشمندان جهان اسلام قرار گرفته است‪.‬‬ ‫وی در زمینه شعر نیز نبوغ سرشاری داشت‪ ،‬چنانکه دانشمندان و شعر شناسان‪ ،‬با مطالعه‬ ‫اشعاری که از او باقی مانده است‪ ،‬وی را بزرگترین و بهترین شاعر عرب دانستهاند‪.‬‬ ‫اما کتابی که نام او را جاوید کرده‪ ،‬نوشتهها و اشعار و تحقیقات خودش نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫گردآوری و تدوین همین کتابی است که امروز‪ ،‬با نام «نهجالبلاغه» در دنیا میدرخشد‪.‬‬ ‫سیدرضی‪ ،‬برای جمع آوری مطالب این کتاب نزدیک ‪ ۲۲‬سال زحمت کشید‪.‬به دهها‬ ‫کتابخانه رفت و صدها کتاب را از آغاز تا پایان به دقت خواند‪.‬در آن کتابها‪ ،‬که هر‬ ‫کدام دهها سال پیش نوشته شده بود‪ ،‬آثار مختلفی از علی علیه‪-‬‬ ‫‪)۳‬‬ ‫(صفحه‬ ‫السلام نیز وجود داشت‪.‬نویسندگان آن کتابها‪ ،‬هر کدام به مناسبتهای مختلف‪،‬‬ ‫قسمتهائی از خطبهها‪ ،‬نامهها‪ ،‬سخنان کوتاه و پند و اندرزهای امام علیهالسلام را نقل کرده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫اما این آثار‪ ،‬در هیچکدام از آن کتابها‪ ،‬نظم و ترتیب درستی نداشت‪.‬بلکه هر نویسندهیی‬ ‫بود‪.‬‬ ‫کرده‬ ‫نقل‬ ‫خود‬ ‫کتاب‬ ‫در‬ ‫را‪،‬‬ ‫امام‬ ‫آثار‬ ‫از‬ ‫قسمتهایی‬ ‫از این رو‪ ،‬سیدرضی سعی و همت فراوان به کار برد و پس از سالها تحقیق و مطالعه‪ ،‬در‬ ‫سال ‪ ۰۲۲‬هجری قمری‪ ،‬موفق شد آثار پراکنده امام را در سه بخش گردآوری کند و به‬ ‫دهد‪.‬‬ ‫انتشار‬ ‫اندیشه‬ ‫و‬ ‫فرهنگ‬ ‫جهان‬ ‫در‬ ‫جامع‪،‬‬ ‫کتابی‬ ‫صورت‬ ‫باید دانست که نهجالبلاغه نیز‪ ،‬دربردارنده تمامی آثار امام (ع) نیست‪.‬اما از تمام کتابهایی‬ ‫که در زمینه گفتهها و نوشتههای آن حضرت‪ ،‬پیش از سیدرضی‪ ،‬تدوین و تالیف شده‬ ‫بود‪ ،‬پر مطلبتر و دارای نظم و ترتیب بیشتر و به کمال نزدیکتر است‪.‬‬ ‫سیدرضی‬ ‫از‬ ‫پیش‬ ‫علیهالسلام‪،‬‬ ‫علی‬ ‫سخنان‬ ‫سیدرضی‪ ،‬نهجالبلاغه را در زمانی گرد آوری و تنظیم کرد که حدود ‪ ۶۵۲‬سال از شهادت‬ ‫میگذشت‪.‬‬ ‫(ع)‬ ‫امیرمومنان‬ ‫حضرت‬ ‫میدانیم که سیدرضی‪ ،‬مطالب نهجالبلاغه را از میان نوشتههای کتابهائی که قبل از او تالیف‬ ‫شده بود بدست آورد و یکجا گردآوری کرد‪.‬و همین نکته آشکار میکند که پیش از‬ ‫او‪ ،‬عده بسیاری از نویسندگان و محققان دیگر‪ ،‬دست به جمع آوری آثار امام (ع) زده‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫به طوری که دانشمندان و تاریخ نویسان‪ ،‬در کتابهای خود نوشتهاند‪ ،‬پیش از تنظیم‬ ‫نهجالبلاغه‪ ۲۲ ،‬کتاب دیگر نیز وجود داشت که همه آنها‪ ،‬مثل نهجالبلاغه‪ ،‬شامل سخنان‬ ‫بود‪.‬‬ ‫علیهالسلام‬ ‫امام‬ ‫نوشتههای‬ ‫و‬ ‫نامهها‬ ‫و‬ ‫نخستین کتابی که در این زمینه تدوین شد «سخنرانیهای علی علیهالسلام روی منبر» نام‬ ‫داشت‪.‬مولف این کتاب‪ ،‬کسی بود که در زمان جاهلیت‪ -‬یعنی پیش از بعثت رسول‬ ‫اکرم (ص)‪ -‬به دنیا آمد‪.‬او که بعد از ظهور اسلام‪ ،‬مسلمان شده بود‪ ،‬پس از رحلت پیامبر‬ ‫(ص) به جمع یاران علی (ع) پیوست و پس از آن‪ ،‬تا زمان شهادت امام‪ ،‬از یاوران وفادار‬ ‫بود‪.‬‬ ‫او‬ ‫فداکار‬ ‫و‬ ‫‪)2‬‬ ‫(صفحه‬ ‫این شخص که «زید بن وهب» نام داشت در سال ‪ 2۱‬هجری در گذشت‪.‬اما سالها پیش‬ ‫از مرگ‪ ،‬مطالبی را که خود از زبان امیرالمومنین شنیده بود در کتاب «سخنرانیهای علی‬ ‫نوشت‪.‬‬ ‫منبر»‬ ‫روی‬ ‫(ع)‬ ‫پس از او‪ ،‬بیست کتاب دیگر در این زمینه تنظیم شد‪.‬و بالاخره آخرین کسی که پیش از‬ ‫سیدرضی در این مورد کتابی تدوین کرد‪ ،‬دانشمند برجستهیی به نام «ابوعثمان جاحظ»‬ ‫بود‪.‬‬ ‫جاحظ در سال ‪ ۲۵۵‬هجری در گذشت و این‪ ،‬تاریخی بود که سیدرضی‪ ۶۲۰ ،‬سال بعد‬ ‫شد‪.‬‬ ‫متولد‬ ‫آن‬ ‫از‬ ‫کتاب جاحظ «صد سخن از امیرالمومنین علی علیهالسلام» نام دارد که سیدرضی از مطالب‬ ‫آن نیز مانند مطالب کتابهای دیگر‪ ،‬استفاده کرده و قسمتهایی از آن را در نهجالبلاغه نقل‬ ‫است‪.‬‬ ‫کرده‬ ‫مجموعا هفتاد نفر از دانشمندان قبل از سیدرضی خطبهها و سخنهای امام (ع) را‬ ‫جمعآوری کردهاند که این مختصر را گنجایش ذکر نام همه آنها نمیباشد‪.)۶(.‬‬ ‫کردهایم؟‬ ‫انتخاب‬ ‫را‬ ‫جملات‬ ‫این‬ ‫چرا‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫براستی انتخاب چند گوهر از میان گوهرهای یک گنجینه پر بار‪ ،‬کار دشواری است‪.‬و‬ ‫از آن دشوارتر‪ ،‬انتخاب گوهرهای معنوی کلام حضرت علی (ع) از گنجینه بیمانند‬ ‫نهجالبلاغه است‪.‬زیرا وقتی قرنهاست که کلام امام (ع) را‪ ،‬فروتر از کلام خالق و فراتر از‬ ‫کلام مخلوق مینامند و میشناسند‪ ،‬جسارت و گستاخی خواهد بود که کسی از میان‬ ‫آنها‪ ،‬چند کلام را «انتخاب» کند‪.‬چون انتخاب کردن‪ ،‬معمولا به معنی ترجیح دادن و برتر‬ ‫دانستن چیزی از میان چیزهای دیگر است‪.‬و حال آنکه کلام امام (ع) در چنان حدی از‬ ‫اوج ارزش و والایی است‪ ،‬که هیچکدام را نمیتوان انتخاب کرد و نسبت به بقیه ترجیح‬ ‫داد‪.‬‬ ‫به این ترتیب‪ ،‬کاری که در این کتاب کوچک صورت گرفته‪ ،‬انتخاب کردن‪ ،‬به معنی‬ ‫ترجیح دادن نیست‪ ،‬بلکه به منظور آشنا ساختن نوجوانان عزیز‪ ،‬با کوتاهترین و سادهترین‬ ‫است‪.‬‬ ‫(ع)‬ ‫امام‬ ‫جملات‬ ‫و‬ ‫کلمات‬ ‫‪)۶۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫بدین معنی که خواستهایم تعدادی از کلمات و جملات کوتاه امام را‪ ،‬که درک و دریافت‬ ‫و آموختن آن‪ ،‬برای نوجوانان کلاس پنجم ابتدائی آسانترین باشد‪ ،‬در دسترس آنان قرار‬ ‫دهیم‪.‬از این رو‪ ،‬در این مجموعه کوچک‪ ،‬سادهترین جملهها را انتخاب کردهایم‪ ،‬نه‬ ‫بهترین آنها را‪.‬زیرا که ستارگان تابناک کلام امام (ع)‪ ،‬در آسمان روشن و گسترده‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫«والاترین»‬ ‫و‬ ‫«بهترین»‬ ‫همه‪،‬‬ ‫نهجالبلاغه‪،‬‬ ‫کوشش کردهایم تا جملات این کتاب‪ ،‬در زمینههای گوناگون سخنان زندگی بخش‪ ،‬و‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫(ع)‬ ‫امام‬ ‫ساز‬ ‫انسان‬ ‫راهنماییهای‬ ‫و‬ ‫پندها‬ ‫تعدادی از جملات درباره توحید و خداشناسی‪ ،‬تعدادی دیگر در موضوع راز آفرینش‬ ‫انسان و سایر موجودات‪ ،‬تعدادی از آنها پیرامون ارتباط انسان با خالق خود‪ ،‬و بیشترین‬ ‫آنها‪ ،‬درباره مسائل مربوط به روشهای تربیتی و اخلاقی اسلام‪ ،‬و پندهای امام (ع) پیرامون‬ ‫شیوههای صحیح زندگی فردی و اجتماعی است‪.‬این قسمت از جملات امام (ع)‪،‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫اندرزهایی ساده و قابل اجرا هستند‪ ،‬که عمل به آنها نه تنها سخت و دشوار نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫آسان و دلپذیر است‪ ،‬و در عین حال‪ ،‬آسایش انسان در دنیا و رستگاری او را در آخرت‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫تضمین‬ ‫هر کدام از جملهها‪ ،‬در سادهترین صورت ممکن‪ ،‬به زبان فارسی ساده و آسانی ترجمه‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫ممکن است درک کامل کلام امام (ع) با وجود ترجمه ساده‪ ،‬باز هم برای نوجوانانی که‬ ‫این کتاب بخاطر آنها تهیه شده است‪ ،‬دشوار باشد‪.‬از این رو‪ ،‬علاوه بر ترجمه کلمات‬ ‫امام (ع)‪ ،‬درباره هر یک‪ ،‬شرح کوتاهی نیز تهیه کرده و با زبانی در خور درک این گروه‬ ‫سنی‪ ،‬نوشتهایم‪ ،‬تا مطالعه آنها‪ ،‬به این فرزندان عزیز‪ ،‬برای درک کلام امام (ع)‪ ،‬بیشتر‬ ‫کند‪.‬‬ ‫کمک‬ ‫امیدواریم این کتاب کوچک‪ ،‬دریچهیی به روی نوجوانان عزیز بگشاید‪ ،‬تا از راه آن‪ ،‬به‬ ‫دنیای پهناور اندیشههای امام (ع) وارد شوند و با تعالیم درخشان اعتقادی و اخلاقی و‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫آشنا‬ ‫بیشتر‬ ‫اسلام‬ ‫انسانی‬ ‫و‬ ‫تربیتی‬ ‫نهجالبلاغه‬ ‫بنیاد‬ ‫تحریریه‬ ‫هیئت‬ ‫‪)۶۶‬‬ ‫(صفحه‬ ‫*****‬ ‫(‪ )۶‬گردآورندگان سخنان حضرت علی (ع) قبل از سیدرضی نوشته عزیز الله عطاردی‪،‬‬ ‫از سری انتشارات بنیاد نهجالبلاغه‪.‬‬ ‫اگر خدا شریکی داشت‬ ‫رسله‪.‬‬ ‫لاتتک‬ ‫شریک‬ ‫لربک‬ ‫کان‬ ‫لو‬ ‫‪۶۶‬‬ ‫‪/‬‬ ‫نامه‬ ‫ترجمه‪ :‬اگر پروردگارت شریکی میداشت‪ ،‬فرستادگان آن شریک (یعنی پیامبران آن‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫میآمدند‪.‬‬ ‫تو‬ ‫نزد‬ ‫دیگر)‬ ‫خدای‬ ‫شرح‪ :‬خداوند توانائی که ما را‪ ،‬و این دنیای پهناور و پر از زیبائی را‪ ،‬آفریده است‪ ،‬خدایی‬ ‫است‪.‬‬ ‫بیهمانند‬ ‫و‬ ‫یگانه‬ ‫تمام پیغمبرانی که برای راهنمایی افراد بشر‪ ،‬به میان مردم آمدهاند‪ ،‬با آن که دینهای‬ ‫گوناگون آوردهاند‪ ،‬سخنهایشان درباره خدا‪ ،‬یکسان و همانند بوده است‪.‬همه آنها‪ ،‬به‬ ‫پیروان خود گفتهاند که‪ :‬خدا یکی است و شبیه یا شریک ندارد‪.‬‬ ‫فرزند عزیز‪ ،‬این را بدان که اگر غیر از پروردگار یگانه و بیشریک‪ ،‬خدای دیگری هم‬ ‫وجود داشت‪ ،‬او نیز از سوی خود‪ ،‬پیغمبرانی میفرستاد تا هم وجود او را به افراد بشر‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫دعوت‬ ‫او‬ ‫سوی‬ ‫به‬ ‫را‬ ‫مردم‬ ‫هم‬ ‫دارند‪،‬‬ ‫اعلام‬ ‫و‬ ‫میگذرد‪،‬‬ ‫بشر‬ ‫زندگی‬ ‫از‬ ‫که‬ ‫سالی‬ ‫میلیونها‬ ‫طول‬ ‫در‬ ‫ولی‬ ‫‪)۶۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫از میان ‪ ۶۲۰‬هزار پیغمبری که برای هدایت مردم آمدهاند‪ ،‬هرگز پیغمبری نگفته است‪:‬‬ ‫من‪ ،‬از سوی خدایی دیگر‪ ،‬غیر از خدای یگانه‪ ،‬به سوی شما فرستاده شدهام‪.‬‬ ‫همین موضوع‪ ،‬دلیل آشکاری است برای آن که بدانی‪ :‬خدای تو‪ ،‬و آفریدگار و همه‬ ‫افراد بشر‪ ،‬و خالق این جهان بزرگ‪ ،‬همان خداوند یگانه و بیمانندی است که تمام‬ ‫پیغمبران‪ ،‬از او سخن گفتهاند و همه افراد بشر را‪ ،‬به سوی او دعوت کردهاند‪.‬‬ ‫(صفحه ‪)۶۶‬‬ ‫انگیزهی دوری از گناه‬ ‫لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب ان لا یعصی شکرا لنعمه‪.‬‬ ‫‪۲2۲‬‬ ‫‪/‬‬ ‫ح‬ ‫ترجمه‪ :‬اگر حتی خداوند‪ ،‬بندگانش را‪ ،‬از نافرمانی کردن و گناه ورزیدن نترسانیده بود‪،‬‬ ‫باز هم واجب بود که انسان‪ ،‬مرتکب هیچ گناهی نشود‪ ،‬تا به این وسیله‪ ،‬در برابر نعمتهای‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫کرده‬ ‫سپاسگزاری‬ ‫او‪،‬‬ ‫شرح‪ :‬کسیکه گناه میکند و فرمان خداوند را به جای نمیآورد‪ ،‬در حقیقت‪ ،‬نعمتهایی‬ ‫را که خداوند به او داده است‪ ،‬تباه میکند‪.‬زیرا چنین کسی‪ ،‬برای آن که بتواند گناهی‬ ‫ر ا مرتکب شود‪ ،‬ناچار باید تمام نیروهائی را که در وجودش هست‪ ،‬به کار ببرد‪.‬در‬ ‫حالیکه خداوند‪ ،‬این نیروها را‪ ،‬برای گناه و نافرمانی کردن به او نداده است‪.‬‬ ‫فرزند عزیز‪ ،‬کسی را در نظر بگیر‪ ،‬که میخواهد‪ ،‬بر خلاف فرمان خداوند‪ ،‬مرتکب گناه‬ ‫بزند‪:‬‬ ‫دزدی‬ ‫به‬ ‫دست‬ ‫مثال‪،‬‬ ‫بطور‬ ‫و‬ ‫شود‪،‬‬ ‫تمام‬ ‫با‬ ‫را‪،‬‬ ‫خود‬ ‫وظایف‬ ‫باید‬ ‫شخص‪،‬‬ ‫آن‬ ‫بدن‬ ‫اعضاء‬ ‫تمام‬ ‫‪)۶۰‬‬ ‫(صفحه‬ ‫نیرویی که دارند انجام دهند‪ ،‬تا او توانایی انجام چنین گناهی را داشته باشد‪.‬‬ ‫ششهای او‪ ،‬باید بطور مرتب هوای تازه را به خود بگیرند‪ ،‬تا او نفس بکشد و زنده بماند‪،‬‬ ‫قلبش باید بطور منظم در حال تپیدن باشد‪ ،‬تا خون به تمام پیکرش برسد و او را زنده نگاه‬ ‫دارد‪ ،‬چشمهایش باید توانایی دیدن داشته باشند‪ ،‬تا او راه خود را ببیند‪ ،‬پاهایش باید قادر‬ ‫به حرکت و قدم برداشتن باشند‪ ،‬تا او در مسیری که با چشمش میبیند‪ ،‬پیش برود‪،‬‬ ‫گوشهایش باید توانایی شنیدن داشته باشند‪ ،‬تا او صدای نزدیک شدن مردم را تشخیص‬ ‫بدهد و از خطر فرار کند‪ ،‬دستهایش باید توانایی کار و حرکت داشته باشند‪ ،‬تا او درها‬ ‫را باز کند و اشیاء را بردارد‪ ،‬مغزش باید کار خود را انجام دهد‪ ،‬تا سایر اعضاء بدنش از‬ ‫کنند‪...‬‬ ‫اجرا‬ ‫را‬ ‫خود‬ ‫وظایف‬ ‫و‬ ‫بگیرند‪،‬‬ ‫فرمان‬ ‫آن‬ ‫و اگر یکی از این اعضاء‪ ،‬یعنی یکی از این نعمتهایی که خداوند به انسان داده است‪ ،‬کار‬ ‫خود را به درستی انجام ندهد‪ ،‬شخص گناهکار‪ ،‬قادر به انجام گناه نخواهد بود‪.‬‬ ‫پس میبینی که گناهکار‪ ،‬برای آنکه در برابر خداوند‪ ،‬مرتکب گناه و نافرمانی‪ ،‬شود‪ ،‬از‬ ‫همان امکانات و نیروهایی استفاده میکند‪ ،‬که خداوند‪ ،‬آنها را‪ ،‬برای انجام کارهای‬ ‫درست و نیک به او داده است‪.‬به این ترتیب‪ ،‬آیا شخص گناهکار‪ ،‬با انجام هر کدام از‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫گناهان خود‪ ،‬و نعمتها و نیروهایی را که از خداوند دارد‪ ،‬تباه و حرام نمیکند؟ البته‬ ‫خداوند‪ ،‬به بندگان خود هشدار داده‪ ،‬و آنها را از گناه و نافرمانی‪ ،‬بیمناک کرده است‪.‬‬ ‫هشداری‬ ‫و‬ ‫بیم‬ ‫چنین‬ ‫خداوند‬ ‫اگر‬ ‫ولی‬ ‫‪)۶۵‬‬ ‫(صفحه‬ ‫هم نداده بود‪ ،‬و اگر انسان آسوده خاطر بود که به خاطر گناهانش کیفر و مجازات‬ ‫نخواهد دید‪ ،‬باز هم حق نداشت نعمتهای خداوند را تباه کند‪.‬یعنی در برابر نعمتهای‬ ‫دیدن‪ ،‬شنیدن‪ ،‬بوئیدن‪ ،‬حرکت‪ ،‬تپیدن قلب‪ ،‬تنفس ششها‪ ،‬اندیشیدن‪ ،‬توانایی انجام‬ ‫کارهای گوناگون داشتن‪ ،‬و هزاران نعمت دیگر‪ ،‬انسان باید قدرشناس باشد‪ ،‬و به شکرانه‬ ‫این نعمتهای بزرگ و با ارزش‪ ،‬هرگز مرتکب گناه و نافرمانی خداوند نشود‪.‬‬ ‫(صفحه ‪)۶۱‬‬ ‫زندگی دنیوی دلیل زندگی اخروی‬ ‫الاولی‪.‬‬ ‫النشاه‬ ‫یری‬ ‫هو‬ ‫و‬ ‫الاخری‬ ‫النشاه‬ ‫انکر‬ ‫لمن‬ ‫عجبت‬ ‫‪۶۲۱‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬در شگفتم‪ ،‬از کسیکه زندگی این دنیا را میبیند‪ ،‬و باز زندگی دنیای دیگر‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫قبول‬ ‫را‬ ‫(آخرت)‬ ‫شرح‪ :‬کسیکه با درک و دانائی‪ ،‬در زندگی این دنیا نظر کند‪ ،‬سراسر دنیا را‪ ،‬پر از‬ ‫نشانههایی خواهد دید که از قدرت آفرینش خداوند حکایت میکنند‪.‬و کسیکه قدرت‬ ‫آفرینش خداوند را‪ ،‬با عقل و بینش بررسی کند‪ ،‬هرگز مسئله آخرت و زندگی پس از‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫نخواهد‬ ‫انکار‬ ‫را‬ ‫مرگ‬ ‫اگر ما‪ ،‬با دقت و شعور و انصاف‪ ،‬به دنیای خود نگاه کنیم‪ ،‬به روشنی میبینیم که انسان‬ ‫و حیوان و گیاه‪ ،‬و بالاخره تمام موجودات زنده این دنیا‪ ،‬از «نیستی» به وجود آمدهاند‪.‬‬ ‫پس خداوندی که قادر بوده است این زندگی و این همه موجودات زنده را‪ ،‬از «نیستی»‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫به «هستی» بیاورد‪ ،‬باز هم قدرت آن را خواهد داشت که پس از مرگ و نابودی این‬ ‫کند‪.‬‬ ‫زنده‬ ‫را‬ ‫آنها‬ ‫دیگر‬ ‫یکبار‬ ‫موجودات‪،‬‬ ‫‪)۶۱‬‬ ‫(صفحه‬ ‫اگر در زندگی انسان دقت کنیم‪ ،‬از یک نظر‪ ،‬خواهیم دید که خداوند‪ ،‬در همین دنیا هم‪،‬‬ ‫ریشه و اصل زندگی انسانها را در دل خاک قرار داده‪ ،‬و در وقت لزوم‪ ،‬افراد بشر را‪ ،‬از‬ ‫است‪.‬‬ ‫آورده‬ ‫وجود‬ ‫به‬ ‫خاک‬ ‫ابتدا‪ ،‬ریشه زندگی و اصل وجود ما‪ ،‬در دل همین خاکهای بیابانی پنهان بوده است‪.‬از دل‬ ‫این خاکها‪ ،‬گندم و برنج و سبزی و میوه و دیگر گیاهان خوردنی روئیدهاند‪.‬قسمتی از‬ ‫این روئیدنیها را‪ ،‬پدر و مادر ما خوردهاند‪.‬قسمت دیگری را نیز حیوانات خوردهاند‪ ،‬تا‬ ‫زنده بمانند و بزرگ شوند و به صورت غذای انسان درآیند‪.‬یعنی پدر و مادر ما‪ ،‬وقتی‬ ‫گوشت حیوانات را نیز خوردهاند‪ ،‬در حقیقت‪ ،‬از غذایی استفاده کردهاند که اصل آن‪،‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫بوده‬ ‫خاک‬ ‫از‬ ‫هم‬ ‫باز‬ ‫به این ترتیب‪ ،‬پدر و مادر ما‪ ،‬با خوردن خوراکیهایی‪ ،‬که در هر حال‪ ،‬از زمین بدست‬ ‫میآید‪ ،‬به زندگی خود ادامه دادهاند و بزرگ شدهاند‪.‬بعد‪ ،‬وجود ما‪ ،‬همچون یک یاخته‪،‬‬ ‫در پشت و شکم آنها‪ ،‬پیدا شده است‪.‬آنگاه ما شروع به رشد کردهایم‪ ،‬صاحب دست و‬ ‫پا و چشم و گوش و مغز و سایر اعضاء بدن شدهایم و سرانجام‪ ،‬به صورت یک انسان‬ ‫گذاشتهایم‪.‬‬ ‫قدم‬ ‫جهان‬ ‫این‬ ‫به‬ ‫مادر‪،‬‬ ‫شکم‬ ‫از‬ ‫کامل‪،‬‬ ‫تمام این مراحل‪ ،‬از وقتی که ذرات هستی ما‪ ،‬در دل خاکها بوده‪ ،‬تا وقتی که این ذرات‬ ‫به وجود پدر و مادر منتقل شده و سپس به صورت انسان درآمده است‪ ،‬با قدرت آفرینش‬ ‫است‪.‬‬ ‫شده‬ ‫طی‬ ‫خداوند‬ ‫‪)۶۳‬‬ ‫(صفحه‬ ‫پس می بینیم که خداوند‪ ،‬قبلا‪ ،‬یکبار قدرت خود را‪ ،‬در همین دنیا‪ ،‬نشان داده و ما را‪ ،‬از‬ ‫خاک به خود آورده است‪.‬به این ترتیب‪ ،‬خدایی که چنین قدرتی دارد‪ ،‬یکبار دیگر هم‪،‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫قادر به انجام این کار خواهد بود‪.‬یعنی‪ ،‬وقتی ما بمیریم و به مشتی خاک مبدل شویم‪،‬‬ ‫دوباره‪ ،‬در روز قیامت‪ ،‬خداوند ما را‪ ،‬از دل خاکها بیرون میآورد‪ ،‬و به ما «هستی» و‬ ‫زندگی میدهد‪ ،‬تا برای رسیدگی به حساب کارهایمان‪ ،‬در صف محشر آماده شویم‪.‬‬ ‫(صفحه ‪)۶2‬‬ ‫در خلوت هم از گناه بپرهیزید‬ ‫الحاکم‪.‬‬ ‫هو‬ ‫الشاهد‬ ‫فان‬ ‫الخلوات‬ ‫فی‬ ‫الله‬ ‫معاصی‬ ‫اتقوا‬ ‫‪۶۲۰‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬در خلوت و تنهایی هم‪ ،‬از گناه و نافرمانی خدا بپرهیزید‪ ،‬زیرا همان کسی که‬ ‫گناه شما را میبیند (یعنی خداوند) خودش نیز دربارهی آن‪ ،‬داوری خواهد کرد‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬گروهی از افراد کوته فکر هستند‪ ،‬که گمان میکنند اگر در خلوت و تنهایی‪،‬‬ ‫مرتکب گناه شوند‪ ،‬و کسی شاهد گناه آنها نباشد‪ ،‬از کیفر و مجازات در امان خواهند‬ ‫بود‪.‬غافل از آنکه خداوند‪ ،‬در همه جا حاضر است‪ ،‬و در خلوت و تنهایی هم‪ ،‬شاهد‬ ‫است‪.‬‬ ‫خویش‬ ‫بندگان‬ ‫اعمال‬ ‫امام صادق علیهالسلام میفرماید‪ :‬کسیکه در تنهایی مرتکب گناه میشود‪ ،‬مثل کسی است‬ ‫که در یک کشتی‪ ،‬داخل اطاقک خصوصی خود‪ ،‬نشسته است و کف آن را سوراخ‬ ‫میکند‪.‬گرچه کسی شاهد این عمل زشت و نادرست نیست‪ ،‬تا از آن جلوگیری کند‪ ،‬یا‬ ‫کسی‪،‬‬ ‫چنین‬ ‫ولی‬ ‫رساند‪،‬‬ ‫مجازات‬ ‫به‬ ‫را‬ ‫شخص‬ ‫آن‬ ‫‪)۲۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫مجازات عمل خود را خواهد دید‪ ،‬زیرا به خاطر کار زشت او‪ ،‬دیگران هم صدمه خواهند‬ ‫دید‪.‬چون سرانجام‪ ،‬آب دریا‪ ،‬از سوراخ آن اتاقک بالا خواهد آمد‪ ،‬و همه کشتی را‪ ،‬با‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫خواهد‬ ‫غرق‬ ‫آن‬ ‫سرنشینان‬ ‫تمام‬ ‫پس گناه‪ ،‬اگر در خلوت و تنهایی هم صورت گیرد‪ ،‬هم شخص گناهکار را به مجازات‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫گذاشت‪.‬‬ ‫خواهد‬ ‫بد‬ ‫اثر‬ ‫جامعه‬ ‫روی‬ ‫بر‬ ‫هم‬ ‫رسانید‪،‬‬ ‫خواهد‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬انسان در رابطه با خدا‪ ،‬باید بداند که‪ :‬هر چند در خلوت و تنهایی مرتکب‬ ‫گناه شود‪ ،‬و کسی هم شاهد او نباشد‪ ،‬ولی خداوند‪ ،‬او را میبیند و شاهد گناه اوست‪.‬به‬ ‫این ترتیب‪ ،‬شخص گناهکار‪ ،‬در روز رستاخیز‪ ،‬از داوری خداوند توانا و بینا که خود‪،‬‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫نخواهد‬ ‫فراری‬ ‫راه‬ ‫هیچ‬ ‫است‪-‬‬ ‫دیده‬ ‫را‬ ‫گناه‬ ‫آن‬ ‫(صفحه ‪)۲۶‬‬ ‫رابطه عقل و گفتار‬ ‫الکلام‪.‬‬ ‫نقص‬ ‫العقل‬ ‫تم‬ ‫اذا‬ ‫‪۱۶‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬هنگامی که عقل انسان کامل گردد‪ ،‬گفتارش کوتاه میشود‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬انسان‪ ،‬هر اندازه که عقل و شعورش بیشتر شود و به سوی کمال برود‪ ،‬به همان‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫فکر‬ ‫بیشتر‬ ‫عوض‬ ‫در‬ ‫و‬ ‫میزند‬ ‫حرف‬ ‫کمتر‬ ‫نسبت‪،‬‬ ‫کسانیکه زیاد حرف میزنند و جلوی زبان خود را نمیگیرند‪ ،‬عقلشان کم و فکرشان‬ ‫کوتاه است‪.‬بهمین دلیل‪ ،‬هنگام سخن گفتن‪ ،‬درباره آنچه میگویند‪ ،‬فکر نمیکنند‪ ،‬و‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫بیان‬ ‫اندیشه‪،‬‬ ‫و‬ ‫فکر‬ ‫بدون‬ ‫آید‪،‬‬ ‫زبانشان‬ ‫به‬ ‫چه‬ ‫هر‬ ‫اما بر عکس‪ ،‬افراد عاقل‪ ،‬تا زمانی که موضوعی را خوب بررسی نکردهاند‪ ،‬و درباره‬ ‫خوب و بد آن نیندیشیدهاند‪ ،‬سخنی بر زبان نمیآورند‪.‬به همین دلیل‪ ،‬شخص عاقل‪،‬‬ ‫کمتر حرف میزند‪ ،‬چون مقداری از وقت خود را‪ ،‬به فکر کردن درباره گفتاری‬ ‫‪)۲۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫میگذارند‪.‬‬ ‫آورد‪،‬‬ ‫زبان‬ ‫بر‬ ‫میخواهد‬ ‫که‬ ‫حضرت علی علیهالسلام‪ ،‬در جملهی دیگری میفرماید‪« :‬زبان عاقل‪ ،‬در پشت عقل او قرار‬ ‫دارد»‪.‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫یعنی‪ :‬شخص عاقل‪ ،‬عقل خود را پیش از زبانش به کار میاندازد‪.‬در هر کاری‪ ،‬اول فکر‬ ‫میکند‪ ،‬عقل و شعور خود را به کار میگیرد‪ ،‬و هنگامی که به درستی سخن خود مطمئن‬ ‫شد‪ ،‬زبان به گفتار می گشاید‪.‬در حالیکه شخص نادان‪ ،‬پیش از آنکه فکر خود را بکار‬ ‫اندازد‪ ،‬شروع به حرف زدن میکند‪ ،‬و چه بسا که با سخنان بیمعنی و حساب نشدهاش‪،‬‬ ‫و ناراحتی دچار میسازد‪.‬‬ ‫بزحمت‬ ‫را‬ ‫هم دیگران‬ ‫و‬ ‫هم خود‬ ‫(صفحه ‪)۲۶‬‬ ‫حق یکی است‬ ‫ضلاله‪.‬‬ ‫احداهما‬ ‫کانت‬ ‫الا‬ ‫دعوتان‬ ‫اختلفت‬ ‫ما‬ ‫‪۶۳۶‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬هرگاه در مورد امری واحد‪ ،‬دو ادعای مختلف وجود داشته باشد‪ ،‬ناچار‪ ،‬یکی از‬ ‫است‪.‬‬ ‫(باطل)‬ ‫گمراهی‬ ‫دو‪،‬‬ ‫آن‬ ‫شرح‪ :‬بسیار دیده میشود که دو شخص‪ ،‬یا دو گروه‪ ،‬بر سر یک مسئله اختلاف دارند‪.‬به‬ ‫این معنی که هر کدام‪ ،‬در مورد آن مسئله‪ ،‬ادعایی دارد که با ادعای دیگری مخالف‬ ‫است‪ ،‬و هر یک نیز‪ ،‬ادعای خود را صحیح و بر حق میداند و ادعای دیگری را غلط و‬ ‫میشمارد‪.‬‬ ‫باطل‬ ‫اما‪ ،‬از آنجا که همیشه حق یگانه است‪ ،‬و هر چیزی که بر حق باشد‪ ،‬نمیتواند دو صورت‬ ‫و دو شکل جداگانه داشته باشد و هر دو نیز‪ ،‬درست و بر حق باشند‪ ،‬ناگزیر باید قبول‬ ‫کرد که دست کم‪ ،‬یکی از آن دو ادعا‪ ،‬باطل و گمراهانه است‪.‬‬ ‫موضوع‬ ‫یک‬ ‫مورد‬ ‫در‬ ‫نفر‪،‬‬ ‫دو‬ ‫که‬ ‫نمیشود‬ ‫بگوئیم‪:‬‬ ‫روشنتر‬ ‫‪)۲۰‬‬ ‫(صفحه‬ ‫دو ادعای مختلف بکنند‪ ،‬و هر دو نیز درست گفته باشند‪.‬یعنی اگر‪ ،‬در چنین مواردی‪،‬‬ ‫یقین داشته باشیم که هر دو نفر در اشتباه نیستند‪ ،‬پس باید مطمئن باشیم که بطور قطع‪،‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫است‪.‬‬ ‫باطل‬ ‫بر‬ ‫دیگری‬ ‫و‬ ‫میگوید‬ ‫«حق»‬ ‫آنها‬ ‫از‬ ‫یکی‬ ‫فقط‬ ‫وظیفه کسی هم که با چنین افراد یا گروههایی روبرو میشود‪ ،‬آن است که سخن و عقیده‬ ‫و ادعای هر دو را‪ ،‬به دقت بررسی کند‪ ،‬تا آنچه را که بر حق است دریابد‪ ،‬و با انتخاب‬ ‫کند‪.‬‬ ‫دوری‬ ‫باطل‬ ‫از‬ ‫حق‪،‬‬ ‫پذیرش‬ ‫و‬ ‫(صفحه ‪)۲۵‬‬ ‫جامعیت قرآن‬ ‫و فی القرآن نبا ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم‪.‬‬ ‫‪۶۶۶‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬سرگذشت نسلهای پیشین شما‪ ،‬و خبرهای مربوط به نسلهای آینده شما‪ ،‬و احکام‬ ‫و دستورات مربوط به اموری که بین شما جاری است‪ ،‬همه در قرآن آمده است‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬آنچه انسان‪ ،‬در زندگی این جهانی خود به آن نیازمند است‪ ،‬بطور کلی‪ ،‬خارج از‬ ‫نیست‪:‬‬ ‫مورد‬ ‫سه‬ ‫این‬ ‫نخست‪ ،‬میخواهد بداند که پدران و مادران و نیاکان او‪ ،‬در گذشته‪ ،‬چگونه بودهاند‪،‬‬ ‫چگونه زیستهاند‪ ،‬چهها میاندیشیدهاند‪ ،‬چه سرانجامی داشتهاند‪ ،‬و در چه وضعی و حالی‬ ‫درگذشتهاند‪.‬‬ ‫آنگاه‪ ،‬میخواهد بداند که پس از مرگ او‪ ،‬دنیا چه صورتی خواهد داشت‪ ،‬و نسلهای‬ ‫آینده در چه اوضاع و شرایطی خواهند زیست‪ ،‬و احوال آنها‪ ،‬در دنیای آینده چگونه‬ ‫بود‪.‬‬ ‫خواهد‬ ‫و سپس میخواهد بداند‪ :‬در حال حاضر‪ ،‬در دوران بین گذشته و آینده‪ ،‬که خود در آن‬ ‫چگونه‬ ‫مردم‬ ‫با‬ ‫میکند‪،‬‬ ‫زندگی‬ ‫‪)۲۱‬‬ ‫(صفحه‬ ‫باید رفتار کند‪ ،‬و اموری را که بین او و دیگران جاری است‪ ،‬چگونه سر و سامان دهد‪،‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫تا به راه نادرست نرود و در طریق آسایش و رستگاری گام بردارد‪.‬‬ ‫قرآن مجید‪ ،‬کلام الهی و آسمانی ما مسلمانان‪ ،‬کتاب سازنده و روشنگری است که این‬ ‫سه موضوع مهم و حیاتی را‪ ،‬برای ما‪ ،‬به روشنی و بدون تردید یا ابهام‪ ،‬توضیح داده است‪.‬‬ ‫پس ما‪ ،‬اگر میخواهیم با درک و آگاهی زندگی کنیم و در منجلاب گمراهیها فرو‬ ‫نرویم‪ ،‬و به سوی سعادت گام برداریم‪ ،‬باید قرآن را به دقت بخوانیم‪ ،‬معنی آن را درک‬ ‫کنیم‪ ،‬و مفاهیم آن را دستور زندگی خویش قرار دهیم‪ ،‬و دستورات و احکام آن را به‬ ‫بندیم‪.‬‬ ‫کار‬ ‫(صفحه ‪)۲۱‬‬ ‫خشنودی از کار بدکاران‬ ‫الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم‪.‬و علی کل داخل فی باطل اثمان اثم العمل به و اثم‬ ‫به‪.‬‬ ‫الرضی‬ ‫‪۶۵۰‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬هر کس که به کار گروهی از مردم خرسند باشد‪ ،‬مانند آن است که در آن کار‪،‬‬ ‫با آنها همراهی کرده است‪ ،‬و هر کس که در کاری نادرست همراهی کند‪ ،‬برای او دو‬ ‫گناه خواهد بود‪ :‬گناه همکاری در آن کار نادرست‪ ،‬و گناه رضایت دادن به انجام آن‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬اسلام‪ ،‬دینی است که پیروان خود را‪ ،‬همواره از زندگی کردن در حصارهای خلوت‬ ‫و تنهائی و به سر بردن در چهار دیواریهای در بسته‪ ،‬باز میدارد‪.‬و در مقابل‪ ،‬همه را به‬ ‫زندگی اجتماعی دعوت میکند‪.‬برای یک چنین زندگی اجتماعی برادرانهیی‪ ،‬که در‬ ‫آن همه نسبت بیکدیگر وظایف و مسئولیتهایی دارند قوانین کاملی نیز قرار داده‪ ،‬که‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫دیده‬ ‫اسلامی‬ ‫درخشان‬ ‫تعالیم‬ ‫در‬ ‫آن‪،‬‬ ‫گوناگون‬ ‫جلوههای‬ ‫بر اساس این قوانین‪ ،‬خوب بودن و خوب زیستن‪ ،‬تنها این نیست که ما‪ ،‬خود را از همه‬ ‫تنهایی‬ ‫و‬ ‫خلوت‬ ‫در‬ ‫و‬ ‫بکشیم‪،‬‬ ‫کنار‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫‪)۲۳‬‬ ‫(صفحه‬ ‫مشغول عبادت شویم و کاری به کار دیگران و سایر افراد جامعه نداشته باشیم‪.‬چه‪ ،‬در‬ ‫این صورت‪ ،‬حتی اگر هیچ گناهی از ما سر نزند‪ ،‬باز در گناهی که دیگران‪ ،‬در کنار ما‬ ‫و مقابل چشمان ما انجام میدهند‪ ،‬شریک و سهیم خواهیم بود‪.‬به بیان دیگر‪ ،‬یک مسلمان‬ ‫مومن و واقعی‪ ،‬نباید در برابر کارهای باطل و نادرست دیگران نیز‪ ،‬ساکت بنشیند و هیچ‬ ‫اقدامی نکند‪.‬چون این سکوت‪ ،‬دلیل آن است که او‪ ،‬با انجام آن کارهای باطل مخالفتی‬ ‫ندارد و کسی که مخالف امری نباشد‪ ،‬بطور طبیعی‪ ،‬به انجام آن امر‪ ،‬رضایت داده است‪.‬‬ ‫و راضی بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار‪ ،‬شرکت‬ ‫است‪.‬‬ ‫داشته‬ ‫دخالت‬ ‫و‬ ‫از این روست که امام علیهالسلام میفرماید‪ :‬مسلمان مومن حق ندارد ساکت بنشیند و‬ ‫شاهد و تماشاگر کارهای باطل دیگران باشد‪.‬چون در آنصورت‪ ،‬از او دو گناه سر زده‬ ‫است‪.‬یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است‪ ،‬و گناه دیگر آن است که با‬ ‫چنین رضایتی‪ ،‬خود او نیز‪ ،‬در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه درآمده و در‬ ‫حقیقت مثل آن است که خود نیز‪ ،‬در انجام آن گناه‪ ،‬شرکت و همکاری داشته است‪.‬‬ ‫(صفحه ‪)۲2‬‬ ‫لزوم شناخت رفیق راه و همسایه‬ ‫الدار‪.‬‬ ‫قبل‬ ‫الجار‬ ‫عن‬ ‫و‬ ‫الطریق‬ ‫قبل‬ ‫الرفیق‬ ‫من‬ ‫سل‬ ‫‪۶۶‬‬ ‫نامه‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬پیش از آنکه درباره راه بپرسی‪ ،‬درباره «رفیق راه» بپرس‪ ،‬و پیش از آنکه «خانه»‬ ‫کن‪.‬‬ ‫جو‬ ‫و‬ ‫پرس‬ ‫«همسایه»‬ ‫درباره‬ ‫کنی‬ ‫انتخاب‬ ‫شرح‪ :‬بر اساس این فرمایش امام علیهالسلام‪ ،‬در زبان فارسی هم ضربالمثلی رواج یافته‬ ‫است که میگوید‪« :‬بگو رفیقت کیست‪ ،‬تا بگویم چگونه آدمی هستی»‪.‬و شاعری‪ ،‬همین‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫است‪:‬‬ ‫درآورده‬ ‫شعر‬ ‫به‬ ‫را‬ ‫معنی‬ ‫زیستی؟‬ ‫کیان‬ ‫با‬ ‫بگو‪:‬‬ ‫اول‬ ‫تو‪،‬‬ ‫کیستی!‬ ‫تو‪،‬‬ ‫که‪:‬‬ ‫بگویم‬ ‫آنگه‪،‬‬ ‫پس‬ ‫سخن امام‪ ،‬این هشدار را میدهد که‪ :‬انسان باید دقت کند و هنگام سفر‪ ،‬از رفیق راه و‬ ‫همسفر بد و فاسد‪ ،‬پرهیز و دوری جوید‪ ،‬و همچنین هنگام انتخاب خانه‪ ،‬مراقبت کند‪ ،‬تا‬ ‫با اشخاصی نادرست و گمراه‪ ،‬همسایه نشود‪.‬زیرا‪ ،‬همسفر فاسد و همسایه‬ ‫‪)۶۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫گمراه‪ ،‬علاوه بر زیانها و ناراحتیهایی که تولید میکنند‪ ،‬بر اثر همراهی و همنشینی و‬ ‫معاشرت پی در پی‪ ،‬در روحیه انسان‪ ،‬تاثیر بد میگذارند‪.‬و چه بسا که انسان پس از مدتی‬ ‫معاشرت ب ا افراد گمراه و فاسد‪ ،‬خود نیز‪ ،‬اندک اندک و ندانسته‪ ،‬به فساد و گمراهی‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫کشیده‬ ‫به همین دلیل‪ ،‬ما باید مراقب باشیم و در هر کاری که انجام میدهیم‪ ،‬با کسانی همراهی‬ ‫و همفکری کنیم که مطمئن باشیم درستکار و با ایمان و پاک و نیک کردارند‪.‬‬ ‫این سخن‪ ،‬میتواند ما را‪ ،‬در این جهت نیز راهنمائی کند که‪ :‬هرگاه در انتخاب راهی و‬ ‫انجام کاری دچار شک و تردید شدیم‪ ،‬یا اگر دیدیم که خودمان‪ ،‬قادر به انتخاب راه‬ ‫درست نیستیم‪ ،‬بهتر است پیش از آنکه با چشم بسته به راهی برویم یا شروع به کاری‬ ‫کنیم‪ ،‬افراد دیگر را در نظر بگیریم‪.‬یعنی ببینیم کسانی که عقل و درایت و ایمان و‬ ‫پارسایی آنها ثابت شده است‪ ،‬چه کار میکنند و از کدام راه میروند‪ ،‬تا ما نیز همان راه‬ ‫را در پیش گیریم‪.‬به این ترتیب‪ ،‬علاوه بر آنکه به گمراهی و فساد دچار نمیشویم‪ ،‬از‬ ‫میگردیم‪.‬‬ ‫بهرهمند‬ ‫هم‬ ‫خوب‬ ‫همنشین‬ ‫و‬ ‫همراه‬ ‫وجود‬ ‫(صفحه ‪)۶۶‬‬ ‫خودرایی و مشورت‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫عقولها‪.‬‬ ‫فی‬ ‫شارکها‬ ‫الرجال‬ ‫شاور‬ ‫من‬ ‫و‬ ‫هلک‬ ‫برایه‬ ‫استبد‬ ‫من‬ ‫‪۶۱۶‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬شخص خود رای به هلاکت میرسد‪ ،‬و کسیکه با مردان برجسته و اندیشمند‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫شریک‬ ‫آنها‬ ‫عقل‬ ‫در‬ ‫کند‪،‬‬ ‫مشورت‬ ‫شرح‪ :‬کسیکه در همه کارها‪ ،‬تنها عقیده و نظر خود را درست میداند و به رای و عقیده‬ ‫هیچ کس دیگر‪ ،‬اهمیتی نمیدهد‪ ،‬بیش از هر کس‪ ،‬به خودش ظلم میکند‪.‬هیچکس‬ ‫نیست که همه چیز را بداند و برای همه مسائل و مشکلات‪ ،‬راه حلهای درست و منطقی‬ ‫و قابل اجراء پیدا کند‪ ،‬و هر کس‪ ،‬هر اندازه هم که عاقل و دانشمند باشد‪ ،‬باز با مسائلی‬ ‫روبرو خواهد شد‪ ،‬که راه حل درست و عملی آنها‪ ،‬به فکرش نخواهد رسید‪.‬در چنین‬ ‫حالی‪ ،‬اگر شخصی‪ ،‬خود رای باشد و جز عقیده خود‪ ،‬عقیده هیچکس را نپذیرد‪ ،‬بطور‬ ‫مسلم‪ ،‬در حل مسائل‪ ،‬به راههای غلط میرود‪ ،‬و چه بسا دچار اشتباهاتی میشود که حتی‬ ‫زندگیاش را به خطر میافکند و او را به هلاکت و نیستی میکشاند‪.‬‬ ‫‪)۶۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫اما کسیکه تنها به عقیده خود اتکاء ندارد‪ ،‬و در مسائل گوناگون‪ ،‬مشورت میکند‪ ،‬به راه‬ ‫سعادت میرود‪.‬مخصوصا اگر شخصی‪ ،‬با افراد عاقل و اندیشمند و مردان برجسته‬ ‫مشورت کند‪ ،‬مانند آن است که در فکر و دانش آنها شریک شده‪ ،‬و از عقل و اندیشه‬ ‫است‪.‬‬ ‫برداشته‬ ‫سهمی‬ ‫خود‬ ‫برای‬ ‫کدام‪،‬‬ ‫هر‬ ‫وقتی ما‪ ،‬بار سنگینی داریم که نمیتوانیم از روی زمین حرکت دهیم‪ ،‬به کمک چند نفر‬ ‫دیگر نیاز پیدا میکنیم‪.‬و هنگامی که چند نفر آمدند و به ما کمک کردند‪ ،‬مثل آن است‬ ‫که ما را‪ ،‬در زور بازوی خود شریک کردهاند و هر کدام‪ ،‬از قدرت و توانایی خود‪،‬‬ ‫دادهاند‪.‬‬ ‫ما‬ ‫به‬ ‫سهمی‬ ‫در مورد مسائل مربوط به فکر و عقل نیز همینطور است‪.‬وقتی با مسالهیی روبرو میشویم‬ ‫که به تنهایی از حل آن عاجزیم‪ ،‬باید از عقل و اندیشه دیگران هم کمک بگیریم‪.‬و در‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫این صورت‪ ،‬مثل آن است که خود را‪ ،‬در عقل و شعور آنها شریک ساختهایم و از نیروی‬ ‫است‪.‬‬ ‫رسیده‬ ‫ما‬ ‫به‬ ‫هم‬ ‫سهمی‬ ‫فکرشان‪،‬‬ ‫و‬ ‫اندیشه‬ ‫(صفحه ‪)۶۶‬‬ ‫فضیلت علم بر ثروت‬ ‫العلم خیر من المال‪ ،‬العلم یحرسک‪ ،‬و انت تحرس المال‪ ،‬و المال تنقصه النفقه و العلم‬ ‫بزواله‪.‬‬ ‫یزول‬ ‫المال‬ ‫صنیع‬ ‫و‬ ‫الانفاق‪،‬‬ ‫علی‬ ‫یزکو‬ ‫زیاد‬ ‫بن‬ ‫کمیل‬ ‫به‬ ‫(ع)‬ ‫امام‬ ‫فرمایشات‬ ‫از‬ ‫‪-۶۰۱‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬دانش‪ ،‬از مال دنیا بهتر است‪ ،‬زیرا دانش نگهبان توست‪ ،‬ولی مال را تو باید‬ ‫نگهبانی کنی‪.‬مال دنیا با بخشش کاسته میشود‪ ،‬ولی دانش‪ ،‬بر اثر بخشش‪ ،‬رشد و فزونی‬ ‫مییابد‪ ،‬و آنچه با مال دنیا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده‪ ،‬با تمام شدن مال‪ ،‬از بین‬ ‫میرود‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬امام علیهالسلام‪ ،‬بارها در سخنان خود‪ ،‬دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده‪ ،‬و همواره‬ ‫دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است‪.‬در این کلام ارزنده نیز‪ ،‬امیر مومنان (ع)‪ ،‬از برتری‬ ‫دانش نسبت به مال دنیا سخن میگوید‪ ،‬و در این مورد سه دلیل بیان میفرماید‪:‬‬ ‫اول آنکه‪ :‬دانش‪ ،‬انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاریهای آخرت نگهداری میکند‪،‬‬ ‫و از خسارتها و زیانهایی که به سراغ اشخاص جاهل میروند‪ ،‬در امان میدارد‪ -.‬ولی مال‬ ‫‪)۶۰‬‬ ‫(صفحه‬ ‫دنیا‪ ،‬نه تنها نگهبان صاحب خود نیست‪ ،‬بلکه صاحب مال‪ ،‬ناچار است قسمتی از وقت و‬ ‫فکر و نیروی خود را به خاطر نگهداری مال‪ ،‬از دست بدهد‪ ،‬تا از تلف شدن و از بین‬ ‫کند‪.‬‬ ‫جلوگیری‬ ‫آن‬ ‫رفتن‬ ‫دوم آنکه‪ :‬صاحب مال‪ ،‬وقتی مقداری از مالش را به دیگری ببخشد‪ ،‬به مقداری که‬ ‫بخشش کرده است‪ ،‬از مال او کم میشود‪.‬ولی صاحب علم‪ ،‬هر چه از علم خود به‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫دیگران ببخشد‪ ،‬یعنی هر چه علم خود را بدیگران بیاموزد‪ ،‬بر علم او افزوده میشود‪.‬‬ ‫چون با هر بار آموزشی که به دیگری میدهد‪ ،‬خود او نیز ورزیدهتر میشود و در رشته‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫پیدا‬ ‫بیشتری‬ ‫تسلط‬ ‫و‬ ‫مهارت‬ ‫خود‪،‬‬ ‫علمی‬ ‫سوم آنکه‪ :‬وقتی مال و ثروت از بین برود‪ ،‬تمام چیزهائی هم که به واسطه آن مال و ثروت‬ ‫ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است‪ ،‬از بین خواهد رفت‪.‬مثلا اگر‬ ‫کسی مقامی را به خاطر ثروت خود به دست آورده است‪ ،‬یا اگر به خاطر مال خود‪ ،‬بین‬ ‫عدهای احترام و اعتبار ظاهری پیدا کرده است‪ ،‬یا اگر کسانی بخاطر ثروت با او دوست‬ ‫شده و گردش را گرفتهاند‪ ،‬همینکه ثروت او به هر علتی‪ ،‬از بین برود‪ ،‬مقام و احترام و‬ ‫رفت‪.‬‬ ‫خواهند‬ ‫دست‬ ‫از‬ ‫هم‬ ‫او‬ ‫دوستان‬ ‫در حالیکه آنچه شخص عالم‪ ،‬به خاطر علم خود به دست میآورد‪ ،‬هیچگاه از بین‬ ‫نخواهد رفت‪ ،‬زیرا علمی که باعث بدست آمدن آن چیزها شده‪ ،‬همیشه برای صاحب‬ ‫میماند‪.‬‬ ‫باقی‬ ‫خود‬ ‫(صفحه ‪)۶۵‬‬ ‫آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند‬ ‫لها‪.‬‬ ‫تکره‬ ‫ما‬ ‫له‬ ‫اکره‬ ‫و‬ ‫لنفسک‬ ‫تحب‬ ‫ما‬ ‫لغیرک‬ ‫فاحبب‬ ‫‪۶۶‬‬ ‫نامه‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬آنچه که برای خود دوست میداری‪ ،‬برای دیگران نیز دوست بدار‪ ،‬و آنچه را‬ ‫مپسند‪.‬‬ ‫هم‬ ‫دیگران‬ ‫برای‬ ‫نمیپسندی‪،‬‬ ‫خود‬ ‫برای‬ ‫که‬ ‫شرح‪ :‬یک ضرب المثل فارسی میگوید‪« :‬آنچه به خود نمیپسندی‪ ،‬به دیگران روا مدار»‪.‬‬ ‫و ضرب المثل دیگری میگوید‪« :‬یک سوزن به خودت بزن‪ ،‬یک جوالدوز به مردم»‪.‬این‬ ‫دو ضربالمثل‪ ،‬و دهها ضربالمثل دیگر‪ ،‬و شعرها‪ ،‬و کلمات کوتاه و بلند بسیاری که‬ ‫در زبان و ادبیات ما‪ ،‬درباره همین موضوع صحبت میکند‪ ،‬همه‪ ،‬با الهام گرفتن از سخن‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫امام علیهالسلام‪ ،‬و در توضیح و تشریح آن گفته شده و رواج پیدا کرده است‪.‬‬ ‫و منظور از تمام این سخنان‪ ،‬آن است که درباره یکی از دستورات عمیق و پر معنی اسلام‪،‬‬ ‫به شکلهای گوناگون‪ ،‬توضیح داده شود‪.‬بر اساس این دستور و الا و زندگی ساز اسلام‪،‬‬ ‫ما‬ ‫‪)۶۱‬‬ ‫(صفحه‬ ‫انسانها وظیفه داریم که در هر کاری‪ ،‬رعایت حال دیگران را نیز بکنیم‪.‬یعنی همیشه‬ ‫خودمان را به جای دیگران بگذاریم‪ ،‬و با مردم طوری رفتار کنیم‪ ،‬که دوست داریم‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫رفتار‬ ‫همانطور‬ ‫ما‬ ‫با‬ ‫دیگران‬ ‫کسیکه به مشکلات و ناراحتیهای دیگران اهمیت نمیدهد‪ ،‬باید حساب کند که آیا‬ ‫خودش میتواند همان مشکلات و ناراحتیها را تحمل کند‪ ،‬یا نه‪ ،‬به زبان سادهتر باید‬ ‫گفت‪ :‬هر کس راضی شود که یک جوالدوز به تن دیگری فرو رود‪ ،‬باید با انصاف و‬ ‫مروت حساب کند که آیا خودش حاضر است یک سوزن به تنش فرو رود‪ ،‬یا نه؟‬ ‫مسلمان مومن واقعی‪ ،‬کسی است که برای دیگران نیز به اندازه خودش‪ ،‬راحت و آسایش‬ ‫و حق استف اده از مواهب زندگی را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختی خود را‪ ،‬در‬ ‫کند‪.‬‬ ‫جستجو‬ ‫دیگران‬ ‫خوشبختی‬ ‫و‬ ‫آسایش‬ ‫(صفحه ‪)۶۱‬‬ ‫اندرز پذیری‬ ‫و لا تکونن ممن لا تنفعه العظه الا اذا بالغت فی ایلامه‪ ،‬فان العاقل یتعظ بالاداب و البهائم لا‬ ‫بالضرب‪.‬‬ ‫الا‬ ‫تتعظ‬ ‫‪۶۶‬‬ ‫نامه‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬از کسانی مباش که اندرز نمیپذیرند مگر هنگامی که آزار و عذابی به آنها برسد‪.‬‬ ‫شخص عاقل‪ ،‬با ادب و ملایمت اندرز میپذیرد‪ ،‬و چهارپایان هستند که جز با کتک‪،‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫نمیآیند‪.‬‬ ‫راه‬ ‫به‬ ‫و‬ ‫نمیبرند‬ ‫فرمان‬ ‫شرح‪ :‬انسان که برترین مخلوق خداوند است‪ ،‬و بهمین جهت «اشرف مخلوقات» نام‬ ‫گرفته‪ ،‬با سایر جانداران‪ ،‬تفاوتهای بسیاری دارد‪.‬یکی از مهمترین تفاوتهای انسان با‬ ‫حیوانات‪ ،‬این است که انسان اندرز و راهنمایی افراد بزرگتر و داناتر از خود را میپذیرد‪.‬‬ ‫در حالیکه حیوانات‪ ،‬اندرز پذیر نیستند‪ ،‬و صاحب یا نگهبان حیوانات و چهارپایان‪ ،‬ناچار‬ ‫میشوند که به ضرب چوب و شلاق‪ ،‬آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتیها دور‬ ‫سازند‪.‬‬ ‫انسان عاقل‪ ،‬میداند که پدر و مادر‪ ،‬یا معلم‪ ،‬یا سایر بزرگترها‪،‬‬ ‫‪)۶۳‬‬ ‫(صفحه‬ ‫که بیش از او دانش و تجربه دارند‪ ،‬جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل‪،‬‬ ‫هر گاه ببینند که کودک خردسال یا شاگرد کوچکشان به راه خطا میرود‪ ،‬او را اندرز‬ ‫میدهند و سعی میکنند با ارشاد و راهنمایی‪ ،‬از خطاها و خطرها‪ ،‬دورش کنند‪.‬‬ ‫در چنین مواقعی‪ ،‬انسان اگر عاقل باشد‪ ،‬با زبان خوش و ملایم‪ ،‬اندرز بزرگترها را میپذیرد‬ ‫و مودبانه به راهنمایی آنها گردن میگذارد‪.‬اما‪ ،‬گاهی‪ ،‬کسانی هم پیدا میشوند که بر‬ ‫خلاف انتظار‪ ،‬اندرز افراد خیرخواه را نمیپذیرند و به راه خطای خود‪ ،‬ادامه میدهند‪.‬‬ ‫حتما شما هم دیدهاید که گاهی‪ ،‬پدر و مادری‪ ،‬مجبور میشوند فرزند خود را‪ ،‬به خاطر‬ ‫آن که با زبان خوش اندرز نپذیرفته است‪ ،‬با تنبیه بدنی و کتک و خشونت تربیت کنند‪.‬‬ ‫در حالیکه انسان عاقل‪ ،‬هرگز کاری نمیکند که با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار‬ ‫کنند و با کتک به راهش بیاورند‪.‬بلکه با ادب و ملایمت‪ ،‬اندرز بزرگترها را میپذیرد‪ ،‬و‬ ‫با خوبی و خوشی‪ ،‬به راهی میرود‪ ،‬که سعادت و خوشبختی او‪ ،‬در آن است‪.‬‬ ‫(صفحه ‪)۶2‬‬ ‫دوستی و خردمندی‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫العقل‪.‬‬ ‫نصف‬ ‫التودد‬ ‫‪۶۰۲‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫عقل‬ ‫از‬ ‫نیمی‬ ‫مردم‪،‬‬ ‫با‬ ‫مهربانی‬ ‫و‬ ‫دوستی‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫شرح‪ :‬شخص عاقل‪ ،‬با شخص نادان‪ ،‬تفاوتهای زیادی دارد‪.‬اما این تفاوتها‪ ،‬همیشه و همه‬ ‫جا معلوم و آشکار نمیشود‪ ،‬بلکه موارد بخصوصی هست که عقل شخص عاقل‪ ،‬و نادانی‬ ‫شخص نادان‪ ،‬جلوهگر میشود‪ ،‬و آشکار میگردد که کدامیک عاقل و کدامیک نادان‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫یکی از این موارد‪ ،‬طرز رفتار با مردم است‪.‬شخص نادان‪ ،‬ارزش دوستی و مهربانی را‬ ‫نمیداند‪ ،‬و بهمین دلیل‪ ،‬با مردم دوستی نمیکند و محبت کسی را در دل خود جای‬ ‫نمیدهد‪.‬‬ ‫اما شخص عاقل‪ ،‬چون به نیروی عقل خود‪ ،‬قدر و قیمت دوستی و محبت را درک‬ ‫میکند‪ ،‬برای خود دوستان خوب و فراوان انتخاب میکند و با دوستانش نیز‪ ،‬همیشه با‬ ‫میکند‪.‬‬ ‫رفتار‬ ‫محبت‬ ‫و‬ ‫مهر‬ ‫‪)۰۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫یکی از راههائی که ما میتوانیم تشخیص دهیم چه کسی عاقل و چه کسی نادان است‪،‬‬ ‫همین است که ببینیم آیا شخص مورد نظر‪ ،‬با مردم دوستی و محبت میکند‪ ،‬یا با هیچکس‬ ‫نمیشود‪.‬‬ ‫وارد‬ ‫دوستی‬ ‫و‬ ‫محبت‬ ‫و‬ ‫مهر‬ ‫در‬ ‫از‬ ‫از آنجا که دوستی و محبت با مردم‪ ،‬یکی از مهمترین نشانههای عقل و شعور است‪ ،‬امام‬ ‫علیهالسلام‪ ،‬برای دوستی ارزش فراوانی قائل شده است‪ ،‬تا جائی که فرموده است‪ :‬همینکه‬ ‫شخصی با مردم دوستی و محبت کند‪ ،‬نشانهی آن است که دست کم‪ ،‬نیمی از عقل‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وجود‬ ‫او‬ ‫در‬ ‫انسان‬ ‫یک‬ ‫طبیعی‬ ‫(صفحه ‪)۰۶‬‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫پرهیز از دوستی با‪...‬‬ ‫ایاک و مصادقه الا حمق‪ ،‬فانه یرید ان ینفعک فیضرک‪ ،‬و ایاک و مصادقه البخیل‪ ،‬فانه‬ ‫یبعد عنک احوج ما تکون الیه‪ ،‬و ایاک و مصادقه الفاجر‪ ،‬فانه یبیعک بالتافه‪ ،‬و ایاک و‬ ‫مصادقه الکذاب‪ ،‬فانه کالسراب‪ :‬یقرب علیک البعید و یبعد علیک القریب‪.‬‬ ‫‪۶۳‬‬ ‫ح‪/‬‬ ‫ترجمه‪ :‬از دوستی با نادان بپرهیز‪ ،‬چون او میخواهد به تو سود برساند‪ ،‬ولی از روی نادانی‬ ‫زیان میرساند‪ ،‬از دوستی با شخص تنگ نظر بپرهیز‪ ،‬چون او تو را‪ ،‬هنگامی که به شدت‬ ‫نیازمند او باشی رها میکند‪ ،‬از دوستی با شخص بد کاره بپرهیز‪ ،‬چون او به ناچیزترین‬ ‫قیمتها تو را میفروشد‪ ،‬و از دوستی با دروغگو بپرهیز‪ ،‬چون او‪ ،‬مانند سراب‪ ،‬فریبت‬ ‫میدهد‪.‬دور را در نظرت نزدیک نشان میدهد‪ ،‬و نزدیک را دور جلوهگر میسازد‪.‬‬ ‫شرح‪ :‬یکی از دستورات مهم اسلامی‪ ،‬که هم پیامبر اکرم (ص) و هم امام علیهالسلام‪،‬‬ ‫درباره آن بسیار سفارش کردهاند‪ ،‬مسئله انتخاب دوست و همنشین است‪.‬کسانی که‬ ‫خصوصیات زشت و ناپسند‪ ،‬و صفات بدو نامطلوب دارند‪ ،‬بر روی دوستان و معاشران‬ ‫خود نیز تاثیر منفی میگذارند‪ ،‬و به آنان‪ ،‬زیانهای جبران ناپذیر میزنند‪.‬از این رو‪ ،‬در‬ ‫به‬ ‫را‬ ‫مراقبت‬ ‫کمال‬ ‫باید‬ ‫دوست‪،‬‬ ‫انتخاب‬ ‫‪)۰۲‬‬ ‫(صفحه‬ ‫عمل آوریم و دست کم‪ ،‬کسانی را که دارای چهار خصوصیت زشت «نادانی»‪« ،‬بخل»‪،‬‬ ‫هستند‪ ،‬به عنوان دوست انتخاب نکنیم‪.‬‬ ‫«بدکاری» و «دروغگویی»‬ ‫شخص نادان‪ ،‬هر چند هم که مهربان و صمیمی باشد‪ ،‬از آنجا که عقل کافی ندارد‪ ،‬موارد‬ ‫سود و زیان را نیز تشخیص نمیدهد‪.‬به همین جهت‪ ،‬حتی وقتی میخواهد به دوست‬ ‫خود‪ ،‬سودی برساند‪ ،‬از روی نادانی‪ ،‬کاری میکند که به زیان دوستش تمام شود‪.‬‬ ‫شخص بخیل‪ ،‬یا تنگ نظر‪ ،‬نیز چون به مال دنیا بیش از هر چیز دیگر دلبستگی دارد‪ ،‬و‬ ‫‪www.ziaossalehin.ir‬‬ ‫بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین‬ ‫حاضر نیست ذرهای از مال خود را از دست بدهد‪.‬تا زمانی به دوستی خود با دیگران‬ ‫ادامه می دهد‪ ،‬که به او نیازمند نباشد‪.‬اما همینکه یکی از دوستانش به او نیازمند شود‪،‬‬ ‫حتی اگر در اوج نیازمندی باشد و تمام زندگیاش به اندکی گذشت و بخشش از سوی‬ ‫او بستگی پیدا کند‪ ،‬باز حاضر به گذشت و چشمپوشی از مال دنیا نمیشود‪

Use Quizgecko on...
Browser
Browser