نهج البلاغه پایه هشتم PDF

Document Details

Uploaded by Deleted User

Tags

Islamic studies religious texts نهج البلاغه education

Summary

This document is a collection of Islamic teachings and wisdom from the نهج البلاغه, suitable for 8th-grade students. It focuses on the concept of "حق الناس" (the rights of others), discussing different aspects in detail, and providing various examples and explanations of relevant hadiths (sayings) from Islamic tradition.

Full Transcript

‫نهج البالغه‬ ‫حق الناس‬ ‫پایه هشتم‬ ‫دوره اول متوسطه‬ ‫وزارت آموزش و پرورش‬ ‫معاونت پرورشی و فرهنگی‬ ‫اداره کل قرآن‪ ،‬عترت و نماز‬ ‫به نام او که جان را فکرت آموخت‬...

‫نهج البالغه‬ ‫حق الناس‬ ‫پایه هشتم‬ ‫دوره اول متوسطه‬ ‫وزارت آموزش و پرورش‬ ‫معاونت پرورشی و فرهنگی‬ ‫اداره کل قرآن‪ ،‬عترت و نماز‬ ‫به نام او که جان را فکرت آموخت‬ ‫مرتبط با درس‬ ‫حق الناس‬ ‫‪15‬‬ ‫پیام های آسمان‬ ‫مقدمه‬ ‫«حقّ النّاس»‪ ،‬اصطالح مشهور در فقه و حقوق‪ ،‬به معناى حق مردم بر یکدیگر است؛ حقوقى که براى‬ ‫حفظ مصالح خاص دنیوى اشخاص و براى تثبیت حقى براى آنان وضع شده است‪.‬این حقوق شامل مال‪ ،‬جان‪،‬‬ ‫آبرو و موارد دیگر مرتبط با افراد جامعه می شود‪.‬در روایات اسالمی‪ ،‬بر رعایت حق الناس تأکید بسیار شده‬ ‫است‪ ،‬چنانکه بسیاری از مشکالت کنونی جوامع مختلف‪ ،‬ریشه در بی‌تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد‪.‬‬ ‫آن چه بیشتر از حق الناس به ذهن متبادر می شود‪ ،‬دست درازی به اموال دیگران است؛ اما مصادیق‬ ‫حق الناس بسیار فراتر از این است‪ ،‬از جمله‪ :‬هتک حرمت‪ ،‬گناهان زبانى نظیر غیبت‪ ،‬تهمت‪ ،‬شایعه‪ ،‬زخم زبان‪،‬‬ ‫سرزنش‪ ،‬اهانت و سخن چینى‪ ،‬و هر عمل دیگری که موجب آبروریزى و تخریب شخصیت کسی گردد‪ ،‬از‬ ‫مصادیق حق الناس به حساب می آید‪.‬‬ ‫همچنین است هر عمل دیگری که دیگران را به زحمت اندازد‪ ،‬از جمله سدّ معبر‪ ،‬رعایت نکردن‬ ‫قوانین رانندگی‪ ،‬ایجاد سر و صدای زیاد‪ ،‬آلوده کردن آب و هوا‪ ،‬قطع بی منطق درختان و ریختن زباله در‬ ‫خیابان و‪....‬‬ ‫بسیاری از مشکالت کنونی جوامع مختلف ریشه در بی تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد‪.‬مشکالت‬ ‫فراوان کارفرمایان و کارگران‪ ،‬از بین رفتن اعتماد متقابل میان خریداران و فروشندگان‪ ،‬ایجاد کدورت میان‬ ‫همسایگان‪ ،‬نزدیکان و حتی میان خواهران و برادران و همسران‪ ،‬تبدیل شدن دوستی ها به دشمنی ها و ‪...‬‬ ‫امیر بیان‪ ،‬حضرت علی علیه السالم در بخش های مختلفی از نهج البالغه به این مهم پرداخته است که‬ ‫ما در این فرصت به تعدادی از حکمت های این کتاب شریف اشاره می کنیم‬ ‫‪1‬‬ ‫حکمت ‪221‬‬ ‫بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ‪ ،‬الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ‪.‬‬ ‫بدترین توشه براى قیامت‪ ،‬ستم بر بندگان است‪.‬‬ ‫توضیح کوتاه‪:‬‬ ‫مى دانیم دنیا سرایى است که همگان از آن براى رفتن به سوى آخرت توشه بر مى دارند و هر کسى به‬ ‫فراخور حال و اعمال خود توشه اى تهیه مى بیند‪.‬قرآن مجید مى گوید‪« :‬وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى; و زاد و‬ ‫توشه تهیه کنید‪ ،‬و بهترین زاد و توشه‪ ،‬پرهیزکارى است»‪ (.‬سوره بقره‪ ،‬آیه ‪ )197‬ولى گروهى به جاى آن ظلم و‬ ‫ستم بر بندگان خدا را توشه این سفر سرنوشت ساز قرار مى دهند که به گفته امام(علیه السالم) بدترین توشه هاست‪.‬‬ ‫زیرا گناهانى که جنبه معصیت اهلل دارد و یا به تعبیر دیگر ظلم بر خویشتن است با توبه آمرزیده مى شود و‬ ‫حتى بدون توبه امید عفو الهى و شفاعت درباره آن وجود دارد‪ ،‬همان گونه که قرآن مجید مى فرماید‪« :‬قُلْ یَا‬ ‫عِبَادِى الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ الَ تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اهللِ إِنَّ اهللَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»‬ ‫(سورهزمر‪ ،‬آیه ‪ )53‬زیرا او بخشنده مهربان است‪.‬‬ ‫ولى آنجا که پاى ظلم بر دیگران به میدان مى آید نه با آب توبه شسته مى شود و نه با عنایت شفاعت و جز‬ ‫با رضایت صاحب حق نجات از عواقب آن ممکن نیست و به همین دلیل امام(علیه السالم) آن را بدترین زاد و‬ ‫توشه قیامت شمرده است‪.‬‬ ‫شک نیست که زاد و توشه چیزى است که در راه سفر و به هنگام رسیدن به مقصد به انسان کمک مى‬ ‫کند و به یقین ظلم چنین موقعیتى را ندارد‪ ،‬بنابراین انتخاب این لفظ در اینجا نوعى کنایه بلیغ است‪ ،‬درست مانند‬ ‫این است که انسان در سفرهاى دنیا به جاى حمل مواد غذایى مشتى از سموم با خود ببرد به او مى گوییم بدترین‬ ‫‪2‬‬ ‫توشه آن است که به جاى غذا سموم با خود حمل کنى‪.‬‬ ‫امام(علیه السالم) در خطبه ‪ 176‬نهج البالغه بعد از آن که ظلم را به سه بخش تقسیم مى کند‬ ‫مى فرماید‪« :‬وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی الَ یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً‪.‬الْقِصَاصُ هُنَاکَ شَدِیدٌ‪ ،‬لَیْسَ هُوَ جَرْحاً‬ ‫بِالْمُدَى وَالَ ضَرْباً بِالسِّیَاطِ‪ ،‬وَلکِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذلِکَ مَعَهُ; اما ظلمى که هرگز رها نمى شود ستمى است که‬ ‫بندگان بر یکدیگر مى کنند که قصاص در آنجا شدید است این قصاص مجروح ساختن با کارد یا زدن‬ ‫تازیانه (مانند قصاص در دنیا) نیست بلکه چیزى است که اینها در برابرش ناچیز است»‪.‬‬ ‫حکمت ‪239‬‬ ‫مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَیَّعَ الْحُقُوقَ‪ ،‬وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَیَّعَ الصَّدِيقَ‪.‬‬ ‫هر که در کارها سستى پیشه کند‪ ،‬حقوق خویش تباه کرده و هر که از سخن چین پیروى کند‪،‬‬ ‫دوست خود از دست داده‪.‬‬ ‫توضیح کوتاه‪:‬‬ ‫توانى از ماده «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى کردن است‪.‬منظور امام(علیه السالم) از‬ ‫اطاعت «توانى» آن است که انسان در کارهاى خود تنبلى کند و امورى را که الزم است به موقع انجام‬ ‫گیرد انجام ندهد و تدبیر و مدیریت صحیح در کارهاى خود نداشته باشد‪.‬روشن است که سستى در‬ ‫انجام کارها در موقع مناسب سبب تراکم آنها مى گردد و تراکم آنها سبب ضایع شدن بخشى از آن مى‬ ‫شود‪.‬به یقین چنین کسى هم حق خالق را ضایع مى کند و هم حق مخلوق را که ساده ترین نمونه آن‬ ‫کاهل بودن در نماز است; کسى که نماز را به تأخیر مى اندازد بسیار مى شود که آن را ضایع مى کند‪.‬‬ ‫در مورد حقوق مخلوق نیز همین گونه است; مثالً شخصى کارمند یا اجیر کسى شده که امورى را براى‬ ‫او انجام دهد‪.‬اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود‪ ،‬به وقت سر کار نیاید‪ ،‬تا آخر وقت کار نکند و در‬ ‫اثناى وقت سستى به خرج دهد‪ ،‬حق کسانى را که او را استخدام کرده اند ضایع خواهد کرد‪.‬حتى افراد‬ ‫سست و تنبل‪ ،‬حق حیواناتى را که در اختیار او هستند و از آنها بهره بردارى مى کند ضایع مى سازد; به‬ ‫موقع به آنها استراحت نمى دهد‪ ،‬غذا و آب نمى رساند‪ ،‬مراقبت هاى الزم را انجام نمى دهد و در نتیجه‬ ‫حق آنها ضایع مى شود‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫منظور از «واشى» افراد سخن چین است که براى بر هم زدن رابطه دوستان‪ ،‬خواه به منظور حسادت‬ ‫باشد یا به دلیل دیگر‪ ،‬نقطه ضعف هایى را از این دوست به آن دوست منتقل مى کنند و بالعکس و در نتیجه‬ ‫آن دو را به یکدگر بدبین و از هم جدا مى سازند‪.‬ممکن است هر دو دوست نقطه ضعف هایى داشته باشند و‬ ‫آنچه سخن چین مى گوید مطابق واقع باشد و یا این که دوستى درباره دوستش لغزشى پیدا کند و سخن‬ ‫نامناسبى در غیاب او بگوید; ولى نقل کردن این عیوب یا لغزش ها براى دوست دیگر که سبب سردى آنها مى‬ ‫شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود‪.‬‬ ‫قرآن مجید نیز پیامبر(صلى اهلل علیه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چینان و عیب جویان نهى‬ ‫کرده خطاب به رسول اکرم(صلى اهلل علیه وآله) مى فرماید‪(« :‬وَالَ تُطِعْ کُلَّ حَالَّف مَّهِین * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِیم); و‬ ‫از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن‪.‬کسى که عیب جو و سخن چین است»‪(.‬سوره قلم‪،‬‬ ‫آیه ‪ 10‬و ‪) 11‬‬ ‫رابطه این دو جمله (مَنْ أطاعَ التَّوانی ‪...‬وَمَنْ أطاعَ الْواشی‪ )...‬از این نظر است که هر دو مربوط به‬ ‫رعایت حقوق است و انجام هر دو سبب تضییع حقوق مى گردد‪.‬‬ ‫بسیار مى شود که دوستان پى به خیانت سخن چین مى برند و با هم صلح و آشتى مى کنند و در این‬ ‫میان سخن چین بدبخت شرمسار مى شود و به گفته سعدى‪:‬‬ ‫کنند این و آن خوش دگر باره دل *** وى اندر میان شوربخت و خجل‬ ‫حکمت ‪360‬‬ ‫لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً‪ ،‬وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَیْرِ مُحْتَمَلًا‪.‬‬ ‫شایسته نیست به سخنى که از دهان کسى خارج شد‪ ،‬گمان بد ببرى‪ ،‬چرا که براى آن برداشت نیکویى‬ ‫مى توان داشت‪.‬‬ ‫توضیح کوتاه‪:‬‬ ‫در کتاب شریف کافى به جاى «من احد»‪« ،‬من اخیک» آمده است به این معنا که مسئله حسن ظن‬ ‫کامل را نسبت به برادران دینى ذکر کرده نه به هرکس‪.‬در ضمن‪ ،‬امام علیه السالم راه مبارزه با سوءظن را نیز‬ ‫در این گفتار حکیمانه نشان داده است و آن اینکه انسان تمام احتماالت را درباره سخن یا عملى که از دیگرى‬ ‫سرمى زند مورد توجه قرار دهد و آنچه مناسب حسن ظن است برگزیند واحتماالت سوء را از فکر خود دور‬ ‫سازد‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫این کار سبب مى شود عُلقه و محبت و دوستى و مودت در میان افراد جامعه بیشتر و از پراکندگى و‬ ‫سلب اعتماد جلوگیرى شود و درنتیجه زمینه هاى همکارى که بر پایه اعتماد قرار دارد بیشتر گردد و برکات‬ ‫فزونترى بهره فرد وجامعه شود‪.‬افرادى که گرفتار سوءظن هستند غالباً منزوى اند‪ ،‬از همه دورى مى کنند‪ ،‬هر‬ ‫صدایى را بر ضد خود مى پندارند و هرکس را در فکر نقشه اى بر ضد خود مى بینند‪.‬این حالت هم آرامش‬ ‫آنها را از بین مى برد و هم بهره گیرى آنها را از کمکهاى دیگران در برابر مشکالت و سختى هاى زندگى‪.‬‬ ‫آنچه در این کالم حکیمانه آمده است درمورد سخنانى است که انسان از دیگران مى شنود؛ ولى در حدیث‬ ‫دیگرى مسئله به صورت گسترده ترى مطرح شده و هر کارى را شامل مى شود‪ :‬در کتاب شریف کافى این‬ ‫حدیث به این صورت نقل شده است‪« :‬ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یأْتِیکَ مَا یغْلِبُکَ مِنْهُ وَال تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ‬ ‫خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَیرِ مَحْمِالً؛ کار برادر خود را به نیکوترین وجهى توجیه کن تا‬ ‫زمانى که دلیل قاطعى بر ضد آن قائم شود وهرگز به کالمى که از برادرت صادر شده سوءظن نداشته باش در‬ ‫حالى که مى توانى محملى در خیر براى آن پیدا کنى»‬ ‫در حدیث دیگرى از امام کاظم علیه السالم که در کتاب کافى آمده مى خوانیم‪ :‬راوى خدمت آن‬ ‫حضرت عرض مى کند‪ :‬فدایت شوم‪ ،‬گاهى از یکى از برادرانم مطلبى به من مى رسد که من آن را ناخوشایند‬ ‫مى دارم هنگامى که از او سوال مى کنم انکار مى کند در حالى که جمعیتى از افراد مورد وثوق آن را به من‬ ‫خبر داده اند‪.‬امام علیه السالم فرمود‪ :‬حتى گوش و چشم خود را در برابر برادر مسلمانت تکذیب کن‪.‬اگر‬ ‫پنجاه نفر نزد تو آیند و بر چیزى سوگند یاد کنند؛ ولى او مطلب دیگرى بگوید او را تصدیق کن و آن گواهان‬ ‫را تکذیب نما‪.‬البته منظور این نیست که آن جمعیت را آشکارا تکذیب کند و متهم به دروغ سازد‪ ،‬بلکه منظور‬ ‫این است که حسن ظن خود را در دل نسبت به برادر مسلمانت با گفته آنها رها مکن‪.‬‬ ‫این نکته را در اینجا باید افزود که آنچه در این حدیث آمده درمورد مسائل شخصى است وگرنه‬ ‫امورى که سرنوشت ساز است و به حقوق الهى یا جامعه مرتبط مى شود باید مورد توجه قرار گیرد و درباره‬ ‫آن تحقیق شود‪.‬همه اینها درواقع برگرفته از دستورات قرآن مجید است‪ ،‬آنجا که مى فرماید‪(« :‬یَا أَیُّهَا الَّذِینَ‬ ‫آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرآ مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمان ها‬ ‫بپرهیزید‪ ،‬چراکه پاره اى از آنها گناه است»‬ ‫‪5‬‬ ‫جالب اینکه قرآن مجید بعد از این دستور به عدم تجسس و بعد از آن دستور به عدم غیبت مى دهد و‬ ‫مى فرماید‪( :‬وَالَ تَجَسَّسُوا وَالَ یَغْتَبْ بَّعْضُکُمْ بَعْضآ) اشاره به اینکه گمان بد سبب تجسس مى شود و‬ ‫جستجوگرى گاه به نقطه ضعف هایى مى رسد و به دنبال آن گناه غیبت شروع مى شود و درواقع این سه گناه‬ ‫الزم وملزوم یکدیگرند‪.‬‬ ‫مسئله حسن ظن با تمام اهمیتى که در حفظ نظام جامعه و پیوند محبت ودوستى افراد نسبت به هم دارد‬ ‫خالى از استثنا نیست‪ ،‬همانگونه که در حکمت ‪ 114‬آمده که امام علیه السالم مى فرماید‪« :‬إِذَا اسْتَوْلَى الصَّالحُ‬ ‫عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ‬ ‫فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ؛ هنگامى که صالح و نیکى بر زمان واهلش ظاهر گردد اگر کسى در این‬ ‫حال گمان بد به دیگرى برد که از او گناهى ظاهر نشده‪ ،‬به او ستم کرده است وهنگامى که فساد بر زمان و‬ ‫اهلش مستولى گردد هرکس گمان خوب به دیگرى برد خود را فریب داده است»‬ ‫لذا بعضى از افراد به حکم کارى که دارند (مانند مأموران اطالعات و ضد جاسوسى) ناچارند حسن‬ ‫ظن را رها سازند و همیشه احتمالهاى سوء را مورد توجه قرار دهند‪.‬آنها اگر بخواهند همه چیز را حمل بر‬ ‫صحت کنند و سوءظن را مطلقاً کنار بگذارند ممکن است گرفتار اشتباهات زیادى در تشخیص مجرمان‬ ‫ومفسدان وخائنان شوند؛ ولى ناگفته پیداست آنها نیز نمى توانند سوءظن خود را به دیگران منتقل کنند و یا‬ ‫پیش از ثبوت خالفى‪ ،‬به مجرم بودن کسى حکم نمایند‪.‬‬ ‫درس هايي برای زندگي‬ ‫حکمت ‪411‬‬ ‫لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِكَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَكَ‬ ‫با آن کس که تو را سخن آموخت به درشتى سخن مگو‬ ‫حکمت ‪35‬‬ ‫مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَکْرَهُونَ‪ ،‬قَالُوا فِیهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون‪.‬‬ ‫کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند‪ ،‬شتاب کند‪ ،‬در باره او چیزى خواهند گفت که از آن‬ ‫اطّالعى ندارند‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫حکمت ‪40‬‬ ‫لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ‪ ،‬وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ‪.‬‬ ‫زبان عاقل در پشت قلب اوست‪ ،‬و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد‪.‬‬ ‫(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است‪ ،‬که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها‬ ‫نمى سازد‪ ،‬امّا احمق هر چه بر زبانش آید مى گوید بدون فکر و دقّت‪ ،‬پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق‬ ‫از زبان او فرمان مى گیرد‪).‬‬ ‫حکمت ‪85‬‬ ‫مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِی‪ ،‬أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ‪.‬‬ ‫کسى که از گفتن «نمى دانم» روى گردان است‪ ،‬به هالکت و نابودى مى رسد‪.‬‬ ‫حکمت ‪113‬‬ ‫لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ‪ ،‬وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ‪ ،‬وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ‪ ،‬وَ لَا کَرَمَ‬ ‫کَالتَّقْوَى‪ ،‬وَ لَا قَرِينَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ‪ ،‬وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ‪.…،‬‬ ‫سرمایه اى از عقل سودمندتر نیست‪ ،‬و تنهایى ترسناک تر از خودبینى‪ ،‬و عقلى چون دوراندیشى‪ ،‬و‬ ‫بزرگوارى چون تقوى‪ ،‬و همنشینى چون اخالق خوش‪ ،‬و میراثى چون ادب‪...،‬‬ ‫حکمت ‪155‬‬ ‫اعْتَصِمُوا [اسْتَعْصِمُوا] بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا [أَوْتَارِهَا]‪.‬‬ ‫با کسانى عهد و پیمان بندید که به عهد و پیمان خود وفا مى کنند‪.‬‬ ‫حکمت ‪162‬‬ ‫مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ‪ ،‬کَانَتِ الْخِیَرَةُ بِیَدِهِ [فِي يَدِهِ]‪.‬‬ ‫هر که راز خود نهان دارد‪ ،‬اختیار آن همواره به دست او باشد‪.‬‬ ‫‪7‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser