مبانی توانبخشی PDF
Document Details
Uploaded by AccessiblePulsar
Tabriz University of Medical Sciences
Tags
Summary
این سند به بررسی ابعاد مختلف معلولیت، ناتوانی و نقص از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت (WHO) و طبقهبندی بینالمللی عملکرد، ناتوانی و سلامت (ICF) میپردازد. این مقاله مفاهیم، طبقهبندیها و تعاریف مربوط به معلولیت را با جزئیات تشریح میکند.
Full Transcript
**طبقه بندی ابعاد معلولیت بر مبنای دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت** واژه معلولیت یک مفهوم کلی است که سه بعد اصلی زیر را پوشش میدهد که این ابعاد بصورت نقص، ناتوانی و معلولیت طبقه بندی شده است. - مسائل مربوط به ساختار و عملکرد بدن : نقص یا Impairment - فعالیت های فرد معلول : Activity-Disabilit...
**طبقه بندی ابعاد معلولیت بر مبنای دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت** واژه معلولیت یک مفهوم کلی است که سه بعد اصلی زیر را پوشش میدهد که این ابعاد بصورت نقص، ناتوانی و معلولیت طبقه بندی شده است. - مسائل مربوط به ساختار و عملکرد بدن : نقص یا Impairment - فعالیت های فرد معلول : Activity-Disability - مشارکت معلول در جامعه : Handicap-Participation **تعریف بیماری** بیماری پروسه ای است که باید طی شود تا منجر به نقص و ناتوانی شود. یعنی ناتوانی بعنوان پیامد بیماری ایجاد میگردد. اگرچه محدوده مشخصی بین نقص، ناتوانی و بیماری وجود ندارد (مانند ناتوانی های مادرزادی). در برخی موارد نیز مانند بیماری هموفیلی تمایز بین پروسه بیماری و ناتوانی غیر ممکن است. ناتوانی یک وضعیت ثابت نیست. ناتوانی ها می توانند بطور ناگهانی بعد از یک تصادف و یا یک بیماری ایجاد گردند. **نقص و ضایعه Defect & Impairment** هر گونه فقدان یا ناهنجاری در ساختار و یا عملکرد روانی، فیزیولوژیک یا آناتومیک انسان را نقص یا ضایعه می نامند و یک پدیده بیومدیکال می باشد. انواع نقص و ضایعه براساس نمود ظاهری به دو نوع آشکار[^1^](#fn1){#fnref1.footnote-ref} (برای مثال: از دست دادن یکی از اندام ها) و پنهان[^2^](#fn2){#fnref2.footnote-ref}(برای مثال:کم شنوایی) و براساس پیشرونده بودن به دو نوع ایستا[^3^](#fn3){#fnref3.footnote-ref} (برای مثال: قطع انگشت دست) و پویا [^4^](#fn4){#fnref4.footnote-ref}(برای مثال: در جهت بهبودی یا وخامت) طبقه بندی میشوند. نقص یا ضایعه می تواند محدودیت در عملکرد را بدنبال داشته باشد. **ناتوانی-- فعالیت** محدودیت در عملکرد چنانچه کاهش توانایی یا قدرت انجام فعالیتی را بدنبال داشته باشد، ایجاد ناتوانی می نماید. به عبارت دیگر ناتوانی با محدودیت در انجام فعالیت به طریقی یا در دامنه ای که برای انسان، طبیعی در نظر گرفته می شود تعریف می شود. گاهی تفکر و اندیشه و نوع نگرش در مورد نقص و ضایعه بیش از خود آن نقص و ضایعه میتواند فعالیت های طبیعی فرد را محدود نماید. ناتوانی یک پدیده بیومدیکال نیست بلکه پی آمد نقص و ضایعه و محدودیت عملکرد می باشد که می تواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی و نوع اقدامات توان بخشی کاهش یا افزایش یابد و در واقع این عوامل تعیین کننده دامنه ناتوانی می باشد. در واقع ناتوانی یک مفهوم نسبی است زیرا در پاره ای از موارد علی رغم مشکل نسبتا شدید ممکن است ناتوانی به صورت خفیف خودنمایی کند. ناتوانی بیان گر نارسایی در سطح فرد می باشد. ناتواني ممكن است موقت يا دائمي و قابل برگشت ياغير قابل برگشت (پيشرونده) باشد. در واقع ناتواني نتيجه و پيامد نقص در فرد است. ممكن است افرادي با نقص مشابه سطوح مختلف از ناتواني را نشان دهند. **تعریف معلولیت Handicap** درصورتیکه ناتوانی موجب بروز تغییراتی در جریان زندگی روزمره و نقش اجتماعی-اقتصادی و حرفه ای فرد گردیده بنحویکه او قدرت تطبیق و سازگاری با محیط را از دست بدهد، ایجاد معلولیت می نماید. غالبا ناتوانی و معلولیت مترادف یکدیگر بکار می روند. باید توجه داشت که ناتوانی همیشه منجر به معلولیت نمیشود ولی در مجاورت هر نوع معلولیت نشانه هایی از ناتوانی و ضعف به چشم می خورد. **مفاهیم کلی در ارتباط با معلولیت** معلولیت در کشورهای غربی، واژه ایست که شرایط متفاوتی را در برمیگیرد و فرهنگ های مختلف ممکن است برای هر وضعیت، اصلاحات خاص خود را داشته باشند. از این رو چند الگوی متفاوت مربوط به مفهوم معلولیت در زیر آمده است. - تعاریف مبتنی بر الگوهای سنتی و محلی - تعاریف مرتبط با عملکردها و فعالیت ها - تعاریف مبتنی بر قوانین رسمی - مفاهیم مربوط به خود معلول انگاری - رویکرد پزشکی و اجتماعی در تعریف معلولیت تعاریف مرتبط با عملکردها و فعالیت ها در این مـــــورد درک و شنـــــاخت معلولیــــت بر مبنای محـــــدودیت در عملکرد ها تعریف می شود. محدودیت در عملکرد[^5^](#fn5){#fnref5.footnote-ref}به طور نسبی یا کامل موجب عدم قدرت انجام اعمال حسی، حرکتی، روانی می شود که یک فرد طبیعی قادر به انجام آنها می باشد مانند دیدن، شنیدن وغیره. محدودیت فعالیتی[^6^](#fn6){#fnref6.footnote-ref}ممکن است بصورت کاهش ویژه در فعالیت های روزمره نسبت به سطح فعالیت قبلی فرد تعریف شود مانند محدودیت در مراقبت شخصی. محدودیت در عملکرد ممکن است کوتاه مدت، طولانی و یا دائمی باشد. همچنین ممکن است پیش رونده[^7^](#fn7){#fnref7.footnote-ref} یا باز گشت پذیر[^8^](#fn8){#fnref8.footnote-ref} باشد. **طبقه بندی های بین المللی** مقایسه اطلاعات آماری در سطوح مللی و بین المللی زمانی امکان پذیر است که علاوه بر استفاده از تعاریف و مفاهیم یکسان از طبقه بندی های استاندارد نیز استفاده شده باشد ازاینرو سازمان های بین المللی برای پدیده های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی طبقه بندی های مشخصی را تهیه و استفاده از آنها را به کشور های عضو توصیه نموده اند. سازمان بهداشت جهانی WHO در سال 1980 یک طبقه بندی بین المللی از اختلال "Impairment"، ناتوانی "disability" و معلولیت "handicap" را به تصویب رساند در این طبقه بندی در تعریف لغت معلولیت بیش از اندازه به جنبه پزشکی پرداخته شده است. International classification of Impairment, disability, and handicap (ICIDH)-1980 سازمان بهداشت جهانی در پنجاه و چهارمین مجمع عمومی خود در سال 2001 در طبقه بندی بین المللی از اختلال، ناتوانی و معلولیت (ICIDH) بازنگری نموده و طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت (ICF) را به تصویب رساند. International classification of Functioning disability, and health (2001) طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت به ICF مشهور است. هدف کلی طبقه بندی ICF تهیه زبان مشترک و استاندارد و چهارچوبی برای توصیف سلامتی می باشد. ICFیک طبقه بندی چندمنظوره است و بعنوان یکی از طبقه بندی های اجتماعی سازمان ملل متحد پذیرفته شده و به منزله مکمل قوانین استاندارد برای تساوی فرصتها برای افراد دارای ناتوانی قلمداد میگردد. ساختار های بدن " Body Structures"/ بخش های تشریحی بدن نظیر اندام ها، اعضا و اجزا آنها می باشد عملکرد بدن " Body Functions"/ عبارتست از عملکرد های فیزیولوژیکی دستگاه های بدن از جمله عملکرد های روان شناختی اختلال ها "Impairment"/ شامل مشکلات عملکردی بدن یا ساختار بدن مانند انحراف واضح یا فقدان فعالیت "Activity" / انجام وظیفه یا عمل بوسیله فرد است مشارکت "Participation"/ حضور در موقعیت زندگی است محدودیت های مشارکت \"Restrictions \"Participation/ مشکلاتی است که فرد بهنگام حضور در موقعیت های زندگی ممکن است تجربه کند محدودیت های فعالیت" /"Activity Limitations مشکلاتی است که فرد در انجام فعالیت ها ممکن است داشته باشد عوامل محیطی \" /"Environment Factor شامل محیط فیزیکی ، اجتماعی ونگرشی است که افراد درآن ادامه زندگی میدهند عوامل فردی/ سن، جنس، شرایط جسمانی، شیوه زندگی، عادات، سابقه اجتماعی- آموزشی و ویژگی های شخصیتی **آمار معلولین** برآورد میزان شیوع و بروز معلولیت امر ساده ای نیست، مطالعات معتبر اندکی در این مورد صورت گرفته است، اطلاعات موجود بیشتر مبتنی بر حدس و تخمین است. استاندارد نمودن تعاریف مربوط به معلولیت و تامین تکنولوژی مناسب برای بررسی و مطالعه در این زمینه ضروری می باشد. در گذشته چندین برآورد جهانی از میزان شیوع معلولیت ارایه شده است یکی از تخمین هایی که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است مربوط به سال 1976 است که از طرف سازمان بهداشت جهانی WHO منتشر شد. بر مبنای این براورد 10 درصد مردم جهان برحسب شماری از محاسبات و بررسی ها از معلولیت های ناشی از بیماریها، حوادث، سوء تغذیه و علل ژنتیک رنج می برند. اخیرا برآورد سازمان بهداشت جهانی از این امر تخمینی مورد تجدید نظر قرار گرفته است سه عامل در این تجدید نظر دخالت دارند: - سوء تغذیه (زیرا امروزه سوءتغذیه یک اختلال برگشت پذیر است و عاملی برای ایجاد معلولیت مزمن محسوب نمیگردد (جز در موارد خاص)) - میزان بقا و حیات بعد از معلولیت که در آمار قبلی بیش از حد واقعی برآورد شده است - معلولیت های خفیف که کمتر به خدمات توان بخشی نیاز پیدا میکنند زیرا ملاک خدمات توانبخشی معلولیت های متوسط و شدید است براساس این تخمین شیوع معلولیت در جهان بطور متوسط برابر 2/5 درصد می شود که این میزان برای کشور های توسعه یافته 7/7 درصد و برای کشورهای در حال رشد 5/4 درصد برآورد می شود **رشد جمعیت** جمعیت جهان بسرعت در حال رشد می باشد از سال 1990 تا سال 2025 براساس تخمین جمعیت جهان رشدی برابر 60 درصد خواهد داشت. میزان رشد جمعیت در نقاط مختلف جهان مساوی و همتراز نیست. به طوری که در کشور های در حال رشد در حدود 75 درصد و در کشور های توسعه یافته در حدود 12 درصد میباشد. رشد میزان معلولیت در گروه های سنی بالاتر مشهود است زیرا سالمندان معمولا بیشتر دچار معلولیت میشوند. **برآوردی از شیوع معلولیت** شیوع معلولیت در جهان آینده تحت تاثیر عوامل ذیل قرار خواهد گرفت: - پیشگیری از معلولیت - ترکیب سنی جمعیت - اثر محیط در بروز معلولیت پیشگیری از معلولیت با پیشرفت علم و شناخت عوامل معلولیت زا، معلولیت های ناشی از سوء تغذیه و بیماری های واگیر در کشور های در حال توسعه مانند کشورهای صنعتی کاهش می یابد. معلولیت ناشی از بیماری های ارثی و مادرزادی و بیماری های غیر واگیر احتمالا در همین سطح باقی خواهند ماند. اختلالات مربوط به بهداشت روان و معلولیت های ناشی از سوانح و حوادث نیز افزایش خواهد یافت. ترکیب سنی جمعیت پیشرفت علم پزشکی و بهبود خدمات بهداشتی به افزایش طول عمر افراد ( افزایش تعداد سالمندان) و کاهش مرگ و میر نوزادان (افزایش کودکان و نوزادان معلول) منجر میشود. اثر محیط در بروز معلولیت با رشد روند شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع آلودگی (آب، هوا، صدا)، سوانح و حوادث کاری که در بروز معلولیت موثر است، افزایش مییابد. تجربه ثابت کرده است که بالا رفتن سطح بهداشت، خدمات درمانی و توان بخشی باعث افزایش امید به زندگی و کاهش مرگ و میر نوزادان میشود. بنابراین، افراد بیشتری از معلولین توانایی ادامه زندگی پیدا خواهند کرد بعبارت دقیق تر این عامل سبب افزایش معلولین خواهد شد. **انواع معلولین** معلولین را با توجه به نوع ضایعات و اختلالاتی که موجب ناتوانی و معلولیت آنها گردیده به سه دسته کلی تقسیم می کنند: - معلولین جسمی/ معلولین جسمی-حرکتی، معلولین حسی، سالمندان - معلولین ذهنی و روانی/ معلولین ذهنی، معلولین روانی مزمن - معلولین اجتماعی/ کودکان آسیب دیده، معتادین، متکدیان، محکومین درازمدت زندان ها بعضی از معلولیت های جسمانی اگر با بیماری های روانی همراه نباشند حداقل با مشکلات روانی همراه خواهند بود وبالعکس. گاهی اوقات ممکن است فرد دچار چندین معلولیت باشد که اصطلاحا این افراد را چند معلولیتی میخوانند. یافتن شناخت علمی و منطقی از معلولیت های اجتماعی و عوامل سبب ساز و اتیولوژیک آنها جهت دست یابی به تعریفی جامع که بازنمای خصوصیات و ویژگی های این معلولیت ها باشد با توجه به ابعاد گسترده آنها چندان آسان نمی باشد. بطور کلی می توان داشتن مشکلات فراوان، محدودیت ها و محرومیت های اجتماعی (بعلت نابسامانی های اجتماع) همراه با زمینه های سرشتی و شخصیتی آسیب پذیر را وجه مشترک همه افرادی دانست که در یکی از طبقات گروه معلولین اجتماعی قرار می گیرند. بعبارت دیگر عوامل فردی و شخصیتی و نیز زمینه های اجتماعی در یک تاثیر متقابل بر یکدیگر در شکل گیری و رشد معلولیت ها نقش دارند. اگرچه از دیدگاه های روانشناختی، جامعه شناسی، پزشکی و بالاخره حقوق اجتماعی با یکدیگر تفاوت هایی دارند ولی از نقطه نظر اقدامات توان بخشی، طرز تلقی جامعه نسبت به آنها و بازگشت به اجتماع یک فصل مشترک دارند. معلولیت های جسمی معلولیت های جسمی در نتیجه انواعی از بیماری ها و شرایطی که در زیر آمده است، ایجاد می گردند: 1. بیماری های ارتوپدی 2. اختلالات سیستم عصبی و ضایعات نخاعی 3. اختلالات بیولوژیکی و متابولیسمی 4. نابینایان 5. ناشنوایان 6. سالمندان 5\) ناشنوایان ناشنوایان یکی دیگر از گروه های معلولان جسمی محسوب می شوند. اصولا ناشنوا به کسی اطلاق می شود که هنگام تولد یا پیش از فراگرفتن زبان مادری، دچار اختلال شنوایی شده باشد و این اختلال به حدی باشد که نتواند زبان مادری را حتی با استفاده از گوشی مستقیما از محیط بیاموزد و یا بعدها بر اثر بیماری یا حوادث دیگر، شنوایی خود را به اندازه ای از دست بدهد که در گفتن و درک گفتار دیگران به درجات مختلف، دچار محدودیت شود. کم شنوا به کسی گفته می شود که ناتوانی وی در شنیدن به حدی باشد که بتواند زبان مادری را با استفاده از گوشی و راهنمایی های لازم از محیط بیاموزد و با اندک یاری از خدمات عمومی افراد سالم برخوردار شود. تعریف شنوایی طبیعی به موردی اطلاق می شود که نسبت به فرکانس های مختلف شنیداری، حساسیت 0 تا 15 دسی بل داشته باشد. ناشنوایی به هر مقدار از کمبود شنوایی اطلاق میشود اما از نظر توانبخشی و آموزشی بین ناشنوایی و سنگینی شنوایی تفاوت وجود دارد. در عرف فرد ناشنوا کسی است که به طور مطلق نمی شنود در حالیکه اینگونه نیست و تعداد کمی ناشنوایی مطلق دارند و بقیه مقدار جزئی شنوایی دارند. ناشنوا کسی است که حس شنوایی اش نمی تواند او را در زندگی روزمره یاری دهد و در یادگیری و درک زبان مشکل دارد. این گروه بر حسب زمان ایجاد اختلال شنوایی، به دو گروه تقسیم می گردند: 1\) کم شنوایی مادرزادی 2\) کم شنوایی اکتسابی (غیر مادرزادی) انواع کم شنوایی اختلال در عملکرد شنوایی با توجه به محل درگیری ممکن است به اشکال گوناگون ظاهر شود که عبارتند از: - کم شنوایی انتقالی: گوش خارجی و میانی عمل انتقال و هدایت صوت را بر عهده دارند. بنابراین هر نوع ضایعه در گوش خارجی یا میانی می تواند باعث اختلال در انتقال شود که به کم شنوایی انتقالی معروف است. - کم شنوایی حسی-عصبی: هرگونه ضایعه که حلزون و اعضای حساسه شنوایی و همچنین عصب شنوایی را متاثر کند، می تواند باعث ایجاد کم شنوایی حسی-عصبی شود. - کم شنوایی آمیخته: در صورتیکه هم درگیری سیستم انتقال و هم درگیری سیستم حسی-عصبی وجود داشته باشد، کم شنوایی آمیخته نامیده می شود. - کم شنوایی مرکزی: کم شنوایی در نتیجه وجود اختلال در راه های مرکزی شنیداری را کم شنوایی مرکزی می نامند.در این موارد ممکن است فرد هیچگونه کم شنوایی از خود نشان ندهد، اما در درک مفاهیم دچار اشکال باشد. - کم شنوایی غیرعضوی: در هر یک از موارد قبلی، ضایعه عضوی مشاهده می شود اما در این مورد از نظر تشریحی ضایعه ای مطرح نیست با این حال فرد، افت شنوایی نشان می دهد. این نوع کم شنوایی در نتیجه مسائل روانی یا مسائلی از قبیل تمارض و\...(برای رسیدن به هدف خاصی) است. درجه کم شنوایی (دسی بل) میزان کم شنوایی میزان معلولیت در محاورات و مکالمات ------------------------- ------------------ ---------------------------------------------- 25 تا40 ملایم فقط در نجوا مشکل دارد 40 تا 55 متوسط اغلب در گفتار معمولی مشکل دارد 55 تا70 متوسط رو به شدید اغلب در گفتار بلند اشکال دارد 71 تا90 شدید فقط فریاد یا گفتار تقویت شده را می فهمد 90 به بالا عمیق معمولا حتی صدای تقویت شده را نیز درک نمی کند 6\) سالمندان اساسا کهولت به علت فرسایش طبیعی اندام ها، باعث بروز و پیدایش ضعف و ناتوانی در قوای جسمی و ذهنی می گردد، که بعضا موجب ازکارافتادگی و خانه نشینی می شود. بدیهی است در این دوران نیازهای مادی و معنوی به اوج می رسد، نگرانی از آینده، فقدان امکانات مالی، ترس از انزوا و تنهایی، نزدیک شدن به پایان عمر عواملی هستند که اگر با ضعف قوای جسمانی همراه گردند، نتیجه آن مساله سالمندان را مطرح می سازد. به همین لحاظ است که سالمندان را باید در شمار معلولان جسمی به شمار آورد. سالمندی فرآیند طبیعی رشد و تکامل بشری است. سالمندی یک پدیده جهانی و در عین حال یک پدیده فردی است که متاثر از تجارب زندگی هر فرد می باشد. تقسیم بندی های مختلفی در مورد سن سالمندی وجود دارد، اما معتبرترین تقسیم بندی که مربوط به سازمان بهداشت جهانی (WHO) است بدین شرح می باشد: - 60 تا 70 سال (مسن یا سالمند جوان) - 75 تا 90 سال (سالمند پیر) - 90 سال به بالاتر (سالمند خیلی پیر) تغییرات طبیعی در دوران سالمندی سالمندی یک پدیده طبیعی در زندگی است که از ابتدای عمر شروع می شود. با افزایش سن بتدریج تغییرات جسمانی، روانی و احساسی در انسان روی می دهد. این تغییرات بسیار تدریجی و فردی می باشند و عبارتند از: ضعف عضلات صاف و آتروفی عضلات مخطط، تغییر در سیستم قلب و عروق (شامل کاهش برون ده قلب، کاهش قابلیت ارتجاعی ریه و\...)، پوکی و شکنندگی استخوان ها، کاهش قدرت، کاهش انعطاف و دامنه حرکتی مفاصل، کندی حرکات، تغییرات در سیستم عصبی (کاهش سرعت هدایت عصبی، اختلالات خواب، زوال تعادل و\...)، تغییرات در حواس ویژه (کاهش دقت شنوایی، کاهش دقت بینایی و کاهش بویایی و لامسه و\...)، تغییر در سیستم گوارشی (کاهش آنزیم های گوارشی، تاخیر در تخلیه مری و معده و\...)، تغییر در سیستم تناسلی و ادراری (کاهش تعداد نفرون ها، کاهش کنترل مثانه، بی اختیاری ادراری و\...)، تغییرات آندوکرین (تغییرات پوست، مو، ناخن)، تغییرات روانشناختی (کاهش سلامت ذهنی و عقلی، احتمال افسردگی، دمانس، اختلال حافظه کوتاه مدت و\...). همانطور که مشخص است تغییرات طبیعی که در دوران سالمندی رخ می دهد باعث ایجاد بیماری هایی در فرد سالمند میگردد که هم بر فرد سالمند و هم بر خانواده اش تاثیرگذار است. بیماری های شایع دوران سالمندی - بیماری های قلب و عروق: افزایش فشارخون، آرترواسکلروزیس و\... - بیماری های سیستم عضلانی-اسکلتی: آرتریت، پوکی استخوان، تخریب و شکستگی مفصل ران - بیماری های گوارشی: یبوست، سرطان معده و روده، دردهای معده و\... - بیماری های سیستم ریوی: سرطان ریه، آسم و\... - بیماری های سیستم عصبی: آلزایمر، سکته مغزی، پارکینسون و\... - بیماری های سیستم تناسلی: سرطان سینه، سرطان پروستات و\... - بیماری های سیستم کلیوی: سرطان مثانه، بی اختیاری ادراری و\... - بیماری های سیستم آندوکرین: دیابت، افزایش چربی، پرکاری و کم کاری تیروئید و\... - اختلالات عاطفی: افسردگی، حساسیت، درخود فرورفتگی و\... معلولیت های ذهنی و روانی معلولین ذهنی عقب ماندگی ذهنی از جمله اختلالاتی است که از دیرباز شناخته شده و به نام های مختلفی در علوم پزشکی، روانشناسی و روانپزشکی از آن یاد شده است. - عقب ماندگی ذهنی این انجمن عقب ماندگی ذهنی را به این صورت تعریف می کند: \"عقب ماندگی ذهنی به شرایطی اطلاق می شود که در آن عملکرد کلی ذهن به طور مشخصی پائین تر از حد متوسط است و در عین حال در رفتار های انطباقی کودک در دوره رشد تاخیر و نارسایی دیده می شود. دوره رشد را معمولا حد فاصل بین تولد تا هجده سالگی می دانند. بنابراین نارسایی هایی را که بعد از سن هجده سالگی شروع می شوند، عقب ماندگی ذهنی تلقی نمی کنند.\" در تمام تعاریف تقریبا به سه جنبه اساسی اشاره شده است که به نظر می رسد دیدگاه نسبتا جامعی را درباره ماهیت هوش به دست بدهد. این سه جنبه عبارتند از: - توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور - هماهنگی و سازش با محیط - بهره برداری از تجربیات گذشته، قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل مناسب در رویارویی با مشکلات بنابراین می توان عقب ماندگی ذهنی را تاخیر در کاربرد و رشد سه جنبه فوق دانست، که باعث میشود فرد عقب مانده نتواند همپای همسالانش مهارت های مورد نیاز و متناسب با سن خود را فرا گیرد (به عبارت دیگر مهارت هایش با سطح سنی او همخوانی ندارد.) و نتواند سازگاری و انطباق کافی با محیط اطراف خود برقرار کند و بالاخره قادر نباشد در تعاملات اجتماعی به مقتضای سن خود شرکت کند. بسته به اینکه یک فرد در مقایسه با همسالان خود تا چه حد نسبت به یادگیری موارد ذکر شده تاخیر نشان دهد، شدت عقب ماندگی ذهنی وی سنجیده می شود. از این رو فرض بر اینست که هر چه هوش کودک که عامل شکوفایی استعداد او در یادگیری و سازگاری اجتماعی است بیشتر باشد، عقب ماندگی او دارای شدت کمتری خواهد بود. لذا عقب ماندگی ذهنی را با میزان هوش افراد می سنجند. علائم مشکوک به عقب ماندگی ذهنی که در بدو تولد جلب توجه می کند: - بزرگی و کوچکی سر با انحراف معیار 3± (محیط سر در هنگام تولد در نوزاد طبیعی نه ماهه 34-35 سانتیمتر می باشد.) - کمبود شدید وزن (کمتر از یک و نیم کیلوگرم) - بی اشتهایی شدید کودک و یا اشکال در گرفتن پستان و شیر خوردن در هفته های اول زندگی - کبودی شدید و دیر نفس کشیدن در زمان تولد - وجود حملات تشنجی در هفته ها یا ماه های اول زندگی تقریبا همیشه دلیل بر اختلالات عضوی مغز و عقب ماندگی ذهنی است. سطوح عقب ماندگی ذهنی براساس معیارهای سنجش هوش، چنین فرض می شود که متوسط ضریب هوشی در افراد عدد 100 است. افرادی را که بین نمره 70 تا 84 هستند مرزی در نظر می گیرند، یعنی در مرز بین عقب ماندگی ذهنی و حد متوسط قرار می گیرند. کسانیکه از این محدوده پائین تر بوده و زیر 70 هستند، عقب مانده ذهنی نامیده می شوند. معمولا روانشناسان عقب مانده های ذهنی(یعنی گروه زیر 70) را نیز بر حسب میزان تطابق اجتماعی، سازگاری با محیط و درجه هوش انان بصورت خفیف، متوسط، شدید و عمیق طبقه بندی می کنند: - خفیف عقب ماندگان ذهنی با بهره هوشی 55 تا 70، معمولا کسانی هستند که از طریق رفتارهای ساده لوحانه در اجتماع و کند ذهنی در فعالیت های مدرسه شناخته می شوند. این افراد چون معمولا عوارض جسمی و ناهنجاری آشکار در ظاهر ندارند، تا سنین مدرسه شناخته نمی شوند. غالبا اولین بار معلم مدرسه است که احساس می کند کودک همانند سایر شاگردان توانایی یادگیری مطالب ارائه شده را ندارد. این طبقه از عقب ماندگان ذهنی سازگاری اجتماعی بیشتری دارند و می توانند به طور مستقل فعالیت ها را انجام دهند. - متوسط عقب ماندگی ذهنی متوسط با بهره هوشی 35 تا 55 شناخته می شود. در این گروه ناهنجاری جسمی و اختلالات حسی و حرکتی دیده میشود اما چهره آن ها تقریبا حالت عادی دارد. توانایی انتزاعی این گروه بسیار پایین است، سازگاری اجتماعی گروه قبل را ندارند. می توان برخی کارها و حرفه های بسیار ساده و جزئی را به آنان آموخت. آن ها می توانند امور بهداشتی خود را بر عهده بگیرند ولی توانایی درک حق و حقوق خود را ندارند و براحتی مورد سو استفاده قرار می گیرند بنابراین باید از نزدیک تحت نظارت و مراقبت باشند. - شدید بهره هوشی این دسته از عقب مانده های ذهنی بین 25 تا 35 است. رفتار انطباقی آن ها بسیار ضعیف است، این کودکان اگرچه از عهده غذا خوردن، توالت رفتن برمی آیند اما به هیچ وجه قادر نیستند خواندن و نوشتن را فر ابگیرند. از لحاظ کردار و رفتار از یک کودک 5-6 ساله فراتر نمی روند. از لحاظ گفتار نیز محدودیت دارند. این افراد می توانند به فعالیت های بسیار ساده و بازی های ابتدایی در حد یک کودک 3 تا 4 ساله بپردازند. - عمیق افرادی هستند با بهره هوشی کمتر از 20 تا 25، توانایی ذهنی آن ها بسیار پائین است و در نهایت رشدشان از یک کودک 3 ساله تجاوز نمی کند. در چهره آنها ناهنجاری شدید و آشکار وجود دارد و از همان ابتدای تولد یا در چند ماهگی به راحتی قابل تشخیص اند. توانایی کنترل ادرار و مدفوع خود را ندارند و نیازمند مراقبت شبانه روزی هستند، قادر به تکلم و یادگیری مسائل حتی بسیار ساده هم نیستند. در اکثر موارد فاقد قدرت خودیاری هستند و نمی توانند مستقلا غذا خورده یا سایر نیازهای بسیار ابتدایی خود را برآورده سازند، معمولا این افراد در مراکز خاص نگه داری می شوند. علل عقب ماندگی ذهنی در مورد عقب ماندگی ذهنی تقسیم بندی های مختلفی وجود دارد که طبقه بندی زیر کمابیش سایر نظرات را نیز در بر میگیرد: I. عوامل ارثی II. اتفاقات و عوامل مربوط به دوران بارداری III. عوامل مربوط به زمان تولد و پس از تولد IV. عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی I. **عقب ماندگی به علت عوامل ارثی** عوامل ارثی که باعث عقب ماندگی ذهنی می گردند، شامل اختلالات مختلفی در کروموزوم ها و سوخت و ساز و متابولیسم بدن هستند. - اختلالات کروموزومی(جنسی و غیر جنسی) - اختلال متابولیک یا اختلالات ارثی مربوط به سوخت و ساز و متابولیسم بدن - اختلالات ناشی از عوامل ناشناخته اختلالات کروموزومی منشاء بسیاری از معلولیت ها اختلال، جابجایی، کم یا زیاد شدن یکی از 23 جفت کروموزوم موجود در نطفه است. اینگونه اختلالات به دو دسته عمده تقسیم شده اند. دسته اول اختلال در یک جفت کروموزوم جنسی و دسته دوم اختلال در 22 جفت کروموزوم غیرجنسی. - اختلالات کروموزوم های جنسی سندروم ترنر: این عارضه منحصر به زنان است، زن مبتلا به جای داشتن دو کروموزوم جنسی X، فقط یک کروموزوم جنسی X دارد. سندروم کلاین فلتر: این عارضه منحصر به آقایان است، در مرد مبتلا به این عارضه به جای یک کروموزوم جنسی X دو یا سه کروموزوم X و حتی در برخی موارد چهار کروموزوم X وجود دارد. - اختلالات کروموزوم های غیرجنسی سندروم داون یا منگولیسم: این بیماران به جای داشتن دو عدد کروموزوم شماره 21، سه عدد از کروموزوم نامبرده را دارند. ثابت شده است که هر چه مادر مسن تر باشد این نقص کروموزومی بیشتر دیده می شود. بطور مثال در مادران 35 سال به بالا از هر 330 کودک و در مادران 42 سال به بالا از هر 20 کودک، یک کودک به این اختلال دچار می شود. سندروم صدای گربه: این بیماران به علت وجود اختلال در دستگاه صوتی و حنجره، صدایی شبیه صدای گربه از خود در می آورند. علت این بیماری را اختلال کروموزوم شماره 5 می دانند، اعتقاد بر اینست که جزئی از کروموزوم یاد شده از بین می رود یا مواد شیمیایی آن فعالیتی ندارد. در این کودکان جمجمه کوچک، گوش های پایین افتاده، آرواره کوچک و عقب رانده شده و چشم های مورب با فاصله زیاد دیده می شود. اختلالات متابولیک - اختلالات مربوط به سوخت و ساز مواد پروتئینی: فنیل کتونوریا علت این بیماری فقدان آنزیمی است در خون که از کبد ترشح می شود و فنیل آلانین (اسیدآمینه ای که در غذاها وجود دارد.) را به تیروزین تبدیل می کند. بنابراین نبود آنزیم باعث انباشته شدن فنیل آلانین در خون شده و سیستم عصبی بخصوص اعصاب مرکزی را دچار ضایعه می کند. این کودکان از لحاظ رشد عمومی و جسمانی اختلالی ندارند. به نظر سالم و حتی زیباتر از سایر کودکان هستند. تقریبا همه آن ها موهای بور و روشن، پوستی لطیف و حساس دارند. ولی انچه مهم است، عقب ماندگی ذهنی آن هاست. بهره هوشی این افراد حداکثر بین 50 تا 70 است. در این گونه بیماران، اختلالات صرعی شایع می باشد. این بیماران پرجنب و جوش هستند. - اختلالات مربوط به سوخت و ساز مواد قندی: گالاکتوسمی علت این بیماری فقدان یا نارسایی شدید آنزیمی است که در حاالت طبیعی در کبد و گلبولهای قرمز خون وجود داشته و در بدن گالاکتوز را به گلوکز تبدیل و قابل جذب می سازد. - اختلالات مربوط به سوخت و ساز چربی ها: بیماری تای ساکس در کودکان مبتلا به این بیماری، آنزیم تجزیه کننده چربی غیرفعال بوده یا وجود ندارد. در نتیجه سلول های عصبی مغز متورم شده، پروتوپلاسم سلول ها از مواد چربی پر میشود و هسته سلول ها به خارج رانده شده و تحلیل می یابند. در مبتلایان قبل از شروع عقب ماندگی ذهنی علائم دیگری بروز می کند که اختلالات سریع بینایی تا سر حد کوری کامل، ضعف و فلج عضلانی از اصلی ترین آنها به شمار میرود. اختلالات ناشی از عوامل ناشناخته اینگونه اختلالات بر اثر عوامل ناشناخته ای مانند مننژیت، سیفلیس، عوامل مکانیکی و ضربه ها، تاثیر اشعه ایکس در نسل های گذشته، مسمومیت های دوره جنینی و\... ایجاد می شوند ولی بصورت دقیق علت آن ها مشخص نگردیده است. سه مورد رایج از این اختلالات عبارتند از: - میکروسفالی : عبارت است از کوچکی بیش از حد طبیعی جمجمه. در این ضایعه مغز رشد کافی نکرده، جمجمه نیز به تبعیت از آن در ناحیه آهیانه و پیشانی کوچک باقی می ماند. همچنین با بهره هوشی کمتر از 50 و با اختلالات حرکتی و صرع نیز همراه است. - ماکروسفالی: در این ضایعه جمجمه بطور غیر طبیعی بزرگ است. علت آن رشد زیاد بافت مغزی در قسمت ماده سفید نیمکره های مغز است.چین خوردگی های مغز در این گروه از افراد یا ایجاد نشده یا رشد کافی ندارند. در هر مورد عقب ماندگی عمیق توام با عوارض بینایی و صرع قابل مشاهده است. - هیدروسفالی: به علت بزرگ شدن جمجمه تا حدودی شبیه ماکروسفالی است، ولی علت ان کاملا متفاوت است. در هیدروسفالی تجمع مایع نخاعی در بطن های مغزی و جمجمه، موجب بزرگ شدن آن می گردد. هیدروسفالی پیشرونده موجب اختلالات عصبی شدید، صرع، استفراغ های مکرر و غیره می گردد. میزان عقب ماندگی ذهنی در این ضایعه از سطحی تا عمیق متفاوت است. II\. اتفاقات و عوامل مربوط به دوران بارداری - بیماری های مادر مانند: سرخجه، توکسوپلاسموز و\... - سن مادر و حالات روانی وی: مناسبترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده است. قبل از این دوران احتمال زایمان های دشوار زیاد است و پس از آن نیز خطر آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود. - همچنین اکثر اختلالات روانی باعث اختلالات خواب، بی اشتهایی و تغییرات هورمونی و بیوشیمی می شود که مسلما این تغییرات در جنین در حال رشد بی تاثیر نخواهد بود. - تاثیر اشعه ایکس: باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد مغز، عدم رشد جنین، کمبود وزن، هیدروسفالی، نارساییهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود که خطر آن در ماه های اولیه بارداری به مراتب بیشتر است. - اعتیاد (الکل و دخانیات) - داروهای شیمیایی و\... III\. عوامل زمان تولد و عوامل پس از تولد - نوزاد نارس: طبق آخرین نظریه سازمان بهداشت جهانی، هر نوزاد که هنگام تولد وزنش کمتر از 2.5 کیلوگرم باشد نارس نامیده می شود. دلیل آمادگی زیاد کودکان نارس برای ابتلا به ملولیت ذهنی، عدم رشد کافی سیستم اعصاب مرکزی است که موجب می گردد با کوچکترین وقفه در کار قلب و یا اکسیژن رسانی و\...، مغز دچار آسیب دیدگی گردد. - صدمات ناشی از زایمان: گاه به علل مختلف، زایمان به حالتی غیر از حالت طبیعی انجام گرفته و ضایعاتی را بدنبال خواهد داشت. - دشواری های تنفسی و کمبود اکسیژن: که از زایمان های طولانی ناشی می شود، در نتیجه نارسایی تنفسی منجر به ضایعه مغزی گشته و عقب ماندگی ذهنی را بدنبال دارد. از جمله عوامل پس از تولد می توان به مننژیت ها، ضربه های مغزی، اختلالات تشنجی، بیماری های عفونی، مسمومیت ها اشاره نمود. IV\. عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی شکی نیست که عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی به هر حال در باروری هوش، اثر مستقیمی دارند. شرایط مناسب پرورشی، تغذیه مناسب و بهداشت طبعا زمینه ساز محیط پرورشی مناسبی برای تمام زمینه ها از جمله هوش است. هر چند عدم رعایت اصول فوق موجب عقب ماندگی ذهنی نمی شود و فقط موجب کاهش زمینه های هوشی در رده های سطحی می گردد؛ ولی از آنجا که بسیاری از معلولیت های ذهنی نیز از عدم آگاهی و عدم رعایت نکات بهداشتی بوجود می آید، بدین سبب از نقش عوامل محیطی نباید به سادگی گذشت و به آن توجه ننمود. **معلولان روانی** از جمله مهمترین این بیماری ها عبارتند از: اسکیزوفرنی، اختلالات خلقی، هیستری، حالت های وسواسی و اختلالات سایکوپاتیک - اسکیزوفرنی اصطلاح اسکیزوفرنی در تمام گروه های سنی، آن دسته از بیماری هایی را شامل می شود که از همان ابتدا با اختلالات اساسی در شخصیت، تفکر، زندگی هیجانی، رفتار، علاقمندی ها و ارتباط با دیگران مشخص می شود. اسکیزوفرنی گرایش به کناره گیری از محیط و گسیختگی درونی در تفکر، احساس و رفتار شخص مبتلا ایجاد می کند که منجر به ناهماهنگی بین حالت عاطفی، افکار و رفتار بیمار می شود. علایم اسکیزوفرنی بصورت مشخص عبارتند از: - انزوا طلبی و کناره گیری از محیط: این بیماران فاقد علاقه و محبت طبیعی به دوستان و بستگان خود هستند. برجسته ترین شکل کناره گیری در اسکیزوفرنی، حالت بهت است که در آن واکنش واضحی در پاسخ به محرکات در بیمار دیده نمی شود. - اختلال جریان فکر: ارتباط بین اندیشه ها و عقاید بیمار به تدریج از بین می رود و بنظر میرسد بیمار خود هم قادر به دنبال کردن رشته طبیعی کلام و اندیشه خود نیست. ممکن است پاسخ وی به پرسش ها بی ربط باشد. - تغییرات عاطفی: مهمترین جنبه، ناهماهنگی عاطفی است. ممکن است بیمار پشت سر هم و بسرعت عصبانی، افسرده، شاد و مضطرب گردد. - هذیان: هذیان بیمارانگاری در این یماران شایع است. - اختلالات ادراک یا توهم: توهم ها ممکن است در قلمرو حواس مختلف ایجاد گردند، ولی شایعترین نوع آن توهم شنیداری است. - اختلالات خلقی - افسردگی - شیدایی و نیمه شیدایی - حالت های اضطرابی - هیستری - حالت های وسواسی و جبری - اختلالات پسیکوپاتیک ویژگی پسیکوپاتی عبارتست از: ناپختگی، خودخواهی و احترام نگذاشتن به حقوق دیگران. در این افراد برآورده شدن آنی و فوری امیال و هوس ها الزامیست، جنانکه اگر براورده نشود به خشونت متوسل می شوند. این افراد همچنین فاقد احساس گناه و وجدان بیدار هستند. رفتارهای ضد اجتماعی آنان شامل: کلاهبرداری، افترازدن، بدزبانی، اعمال خشونت بار، عدم علاقه به هر نوع اشتغال، بی کفایتی در کار، اعتیاد، جرائم جنسی و الکلیسم است. معلولان اجتماعی پیروی اعضای جامعه از قرارداد مورد قبول آن جامعه، باعث پدید آمدن وضعی است که آن را نظم می نامیم و مجموعه ای متناسب و مرکب از این نظام ها در هر جامعه سیستمی را پدید می آورد که نظام نامیده می شود. آن هایی که خود را با این نظام و یا هر نظام اجتماعی که مورد تایید است تطابق دهند، افراد شریف، بهنجار، سازگار، عادی، طبیعی یا نرمال خوانده می شوند و طبعا کسانیکه بر خلاف چنین وضع و مسیری هستند، افراد منحرف، نابهنجار، ناسازگار، غیرعادی، غیرطبیعی یا آنرمال نامیده میشوند. انحراف در علوم مختلف تعاریف متفاوتی برای انحراف وجود دارد: - از نظر روانشناسان، کجروی یا انحراف عبارت است از خروج از حال تعادل روانی و رفتاری و یا عبارتست از فقدان همسازی و وحدت بین اجزای شخصیت. - از نظر جامعه شناسان، انحراف رفتاری تبهکارانه است که خلاف موازین اجتماعی مورد قبول می باشد. - از نظر حقوق دانان، کجروی عبارتست از انجام عملی که بصورت قانون شکنی و یا سرپیچی از قانون باشد و یا عملی است که قانون گذار آن را بعنوان رفتاری ناهنجار و ضد اجتماعی معرفی کند. - از نظر علمای اخلاق، انحراف عبارتست از عدم رعایت و نادیده گرفتن ضوابط اخلاقی جامعه. \- از نظر مذهب، تخطی از جنبه های اعتقادی و تعالیم مذهبی و یا سرپیچی و طغیان در برابر اوامر و دستورات خداوند، بعنوان انحراف تعریف می شود. کجروی ها در جوامع گوناگون به گونه ای مختلف ارزیابی می شوند. رفتاری که در حال حاضر در جامعه ای هنجار تلقی میشود، ممکن است در آینده برای افراد همین جامعه نابهنجار تعبیر گردد.قضاوت در مورد هنجارهای صحیح یا غلط با گذشت زمان نیز در تحول است. در بیشتر سال های قرن نوزدهم، مسابقات حرفه ای مشت زنی، بعنوان وحشیگری و جنایت تلقی می شده است و جنبه قانونی نداشت اما در اواخر سال 1920 مشت زنی حرفه ای، جنبه قانونی به خود گرفت: بنابراین انحرافات تحت تاثیر زمان، مکان ، فرهنگ و اعتقادات می باشد. مهمترین گروه های معلولان اجتماعی عبارتند از: 1\) کودکان بزهکار 2\) بی سرپرستان 3\) محکومین دراز مدت زندان ها 4\) معتادان 5\) متکدیان **عوامل معلولیت زا** با تکیه بر ابعاد گسترده معلولیت از نظر جسمی، روانی و اجتماعی و توسعه دامنه ان تا زمینه های فرهنگی و اقتصادی بندرت میتوان آن را زاییده یک عامل دانست بلکه معمولا گروهی از عوامل و فاکتور های مختلف بصورت زنجیره علت و معلولی در بوجود آمدن معلولیت نقش دارند. این عوامل را بر مبنای ماهیت وجودی آنها میتوان به چند گروه تقسیم نمود: - عوامل پزشکی شامل ضایعات مادرزادی (ارثی- غیرارثی)، بیماری های جسمانی، اختلالات عملکرد روانی، ضربه هایی که بر اثر حوادث مختلف بوجود می آیند، سوء تغذیه، مسمومیت های مختلف، سوختگیها، اعتیاد،کهولت و \... - عوامل محیطی عبارتند از کلیه عوامل نامساعد محیط زیست بشر اعم از عوامل نامساعد بیولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی، محیط های کاری، مسکونی و آموزشی، ناایمنی و غیر استاندارد بودن ابزار و وسایل مورد استفاده در محل کار و منزل، حوادث ناشی از کار، تصادفات جاده ها و غیره - عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که شامل موارد ذیل است که در ادامه توضیح داده میشود. **سیستم ارزش ها، رفتار های فردی و جمعی** یک ضایعه یا ناتوانی در یک جامعه با سیستم ارزشهای فردی و جمعی خاص ممکنست به نحوی تلقی شود که هم افراد جامعه و هم خود فرد آن را براحتی پذیرا باشند بدون اینکه معلولیتی را ایجاد نماید در صورتیکه در یک جامعه دیگر با سیستم ارزش ها و رفتار های فردی و جمعی متفاوت همان ضایعه یا ناتوانی ممکنست ایجاد معلولیت نماید و مشکلات بسیاری را برای فرد، خانواده ی او و جامعه فراهم آورد **تفاوت های فردی** شخصیت خود فرد که طبعا تا حدودی متاثر از شرایط محیطی(خانواده -- اجتماع) است که در آن پرورش یافته در طرز تلقی و نگرش او نسبت به ناتوانی اش موثر می باشند. به طوریکه دو فرد با ناتوانی های یکسان در شرایط فرهنگی- اجتماعی یکسان عکس العمل های متفاوتی نسبت به مساله و مشکلشان نشان می دهند که در شکل گیری معلولیت موثر خواهد بود. **پایگاه های اخلاقی-مذهبی** از بین رفتن ارزش های اخلاقی در جامعه، سست شدن ایمان و اعتقادات دینی و مذهبی، تزلزل پایه و اساس خانواده (مهمترین کانون پرورش)، کاهش حس همکاری و روح تعاون از جمله عوامل مهم اشاعه فساد و انحراف در جامعه می باشد که می تواند زمینه ساز معلولیت های اجتماعی گردد **عوامل اقتصادی** پدیده فقر، بیکاری، توزیع غیرعادلانه درآمد، اختلافات طبقاتی نیز به نوبه خود از عوامل مهم در به انحراف کشیدن جامعه و اشاعه کجروی و بزهکاری می باشد **نیاز های جامعه زاد انسان** برای اینکه فردی در محیط جامعه اش قابل قبول و پذیرفته شود باید خواسته ها و نیاز های جامعه مربوطه را برآورد نماید. این نیاز ها از یک جامعه به جامعه دیگر متفاوت می باشند. به طور مثال یک فرد ممکنست در یک جامعه روستایی که شرایط زندگی و نوع کار و سنتها مستلزم انجام روش ها و مهارت های ساده ای میباشد پذیرفته و مورد قبول واقع گردد در حالیکه همین فرد در یک جامعه شهری بسیار پیشرفته که شرایط زندگی و کار به مهارت ها و روش های پیشرفته تری نیاز دارد ممکنست پذیرفته نگردد و همین امر سبب بروز یک سلسله تظاهرات روانی گردد. به طور خلاصه دستیابی به مفهوم صحیح معلولیت به طور عام و مستقل از عوامل محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه امکان پذیر نیست. **اقدامات توانبخشی** **پیشگیری** مرگ تولد\...\...\...\...\...\...\....مرحله قبل تولد بازتوانی و نوتوانی ارزشیابی، تشخیص و درمان پیشگیری اشاعه و آموزش بهداشت معلولیت از مسایل مهم پزشکی، اجتماعی و اقتصادی می باشد. یکی از اقدامات بسیار مهم توانبخشی، انجام عملیاتی برای پایین آوردن سطح بروز انواع معلولیت ها یعنی پیشگیری از معلولیت می باشد. اقدامات در زمینه پیشگیری از معلولیت شامل سه مرحله می باشد: **پیشگیری اولیه Primary Prevention** پیشگیری اولیه در دو مرحله ارتقاء سطح بهداشت و پیشگیری اختصاصی صورت میگیرد. ارتقاء سطح بهداشت متوجه بیماری خاصی نیست بلکه برای حفظ سلامت از طریق آموزش بهداشت فردی، تامین تغذیه صحیح، بهداشت محیط و بهداشت روانی و توجه به مسائل ژنتیکی به طور مستقیم و غیر مستقیم در ارتقاء سلامتی نقش مهم دارد پیشگیری اختصاصی مجموعه روشها و اقداماتی است که از بیماری ها، آسیب ها و ضایعات جلوگیری مینماید. چون در بروز بیماری ها عامل بیماری زا، محیط و انسان دخالت دارند. لذا پیشگیری اختصاصی در هر سه جهت از قبیل از بین بردن عامل بیماری زا، بهداشتی کردن محیط و اقدام به واکسیناسیون بر مبنای مکانیزم ایمنی، لازم الاجرا می باشد. **پیشگیری ثانویه Secondary Prevention** مجموعه اقدامات و روش هایی می باشد که جهت تشخیص صحیح و زودرس، درمان بموقع و مناسب، جلوگیری از انتقال به دیگران، کوتاه کردن مدت بیماری، متوقف کردن پیشرفت بیماری، پیشگیری از بروز عوارض و محدودیت در اعمال در زمانی که بیماری یا ضایعه بروز کرده، بکار گرفته می شود. **پیشگیری ثالثیه Tertiary Prevention** سومین مرحله پیشگیری هنگامی است که عملا محدودیت در اعمال بوجود آمده و می بایست با انجام اقدامات لازم از تشدید محدودیت اولیه، بروز محدودیت ثانویه در اعمال و سیر آن به طرف معلولیت پیشگیری نمود. بعضی از اقدامات در این مرحله کاملا اعمال پیشگیری خالص نمی باشند و چه بسا بتوان آنها را از اقدامات توان پزشکی به حساب آورد ولی چون به هر حال انجام آنها از پیدایش معلولیت جلوگیری می نماید اعمال پیشگیری به شمار می آیند. انجام اقدامات پیشگیری در مراحل مختلف سلامتی و نیز در هر مرحله از بیماری و ضایعه ضمن انجام فعالیت های درمانی لازم بوده و حاکی از عدم جدائی درمان و پیشگیری و اهمیت آن می باشد. **ارزیابی و درمان** Assessment and Treatment از دیدگاه توانبخشی درمان صرفا یک درمان علامتی (تسکین تظاهرات و علائم) و یا درمان کمکی (تقویت قوای دفاعی) نیست بلکه یک درمان ریشه ای و اساسی می باشد. یک درمانگر هرگز عضونگر نمی باشد بلکه به بیمار به عنوان یک انسان با تمام ویژگی ها، محدودیت ها و مشکلاتش می نگرد. درمان در توانبخشی دارای رویکرد همه جانبه (جسمی،روانی، اجتماعی و واقتصادی) می باشد. ارزیابی جامع و همه جانبه اولین اقدام و تعیین کننده خط مشی برنامه های توانبخشی خواهد بود از اینرو از اهمیت ویژه ای برخوردار است و میبایست قبل از هر گونه اقدام درمانی ابتدا بیمار از جنبه های مختلف بوسیله متخصصین امر مورد ارزیابی قرار گیرد. ارزیابی شامل موارد زیر می باشد: - ارزیابی پزشکی Medical Assessment - ارزیابی روانی Psychological Assessment - ارزیابی اجتماعی Social Assessment - ارزیابی حرفه ای Vocational Assessment **ارزیابی پزشکی Medical Assessment** تهیه تاریخچه بیماری و سیر آن انجام مطالعات تشخیصی و آزمایشگاهی بررسی عملکرد های حیاتی یا بیولوژیکی مانند فعالیت قلب و عروق، دستگاه تنفس توانایی و میزان تحرک Mobility مراقبت از خود Self-Care مهارت های ارتباطی Communication Skill **ارزیابی روانی Psychological Assessment** ارزیابی فرد از نظر شخصیت Personality، طرز تلقی و نگرش Attitude ، قدرت تطبیق و سازگاری، رضایت عاطفی، توان و کارایی فکری او و غیره **ارزیابی اجتماعی Social Assessment** تاریخچه فرد از جهت تعداد افراد خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، میزان تحصیلات، نوع شغل، رفتار و عادات آن مورد بررسی قرار میگیرد همچنین محل سکونت، شرایط خانه، نوع و روش تغذیه و به طور کلی شرایط محیط اطراف فرد اعم از محیط فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی و غیره - آماده سازی فرد ناتوان جهت بازگشت به اجتماع - آماده سازی جامعه برای پذیرش فرد ناتوان با توجه به آنچه در تعریف گفته شد می توان محتوا و دامنه توانبخشی را به شرح زیر طبقه بندی نمود: - توانبخشی پزشکی Medical Rehabilitation - توانبخشی حرفه ای Vocational Rehabilitation - توانبخشی اجتماعی Social Rehabilitation در حال حاضر خدمات توانبخشی در بسیاری از جوامع از جمله جامعه ما به یکی از سه شکل ذیل عرضه می گردد. I. خدمات موسسه ای (شبانه روزی، روزانه، سرپایی) II. خدمات فرا موسسه ای (خدمات در منزل) III. خدمات شبکه ای (توانبخشی مبتنی بر جامعه C.B.R) در چند دهه اخیر نگرش جهانی از ارایه خدمات موسسه ای و فرا موسسه ای به سمت خدمات مبتنی بر جامعه تغییر کرده است. زمینه ساز این تحول عوامل گوناگونی می باشد که مهمترین آنها عبارتنداز: - تاکید بر طب پیشگیری و اجتماعی از دهه 1960 به بعد - تقاضا برای افزایش خدمات به معلولین - گسترش نهضت عادی سازی برای معلولین - شعار دهه معلولین در رابطه با ایجاد فرصت های مساوی برای معلولین این طرح را می توان راهبردی دانست که در سال 1981 توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) و بدنبال طرح مراقبت های اولیه بهداشتی، به عنوان استراتژی های پذیرفته شده در جهت تحقق شعار " بهداشت برای همه تا سال 2000" ارایه گردید. توانبخشی مبتنی بر جامعه به معنی همکاری متقابل کادر توانبخشی و مردم در امر توانبخشی می باشد. به بیان ساده توانبخشی نمودن فرد معلول در بطن جامعه و از طریق همکاری افراد خانواده، فامیل و کل افراد جامعه صورت می گیرد. توانبخشی مبتنی بر جامعه بر پایه آموزش و بهره گیری از نیرو های آموزش دیده محلی می باشد که تلاش می کنند حتی المقدور افراد معلول را در محل خودشان و به کمک نیرو ها و امکانات محلی مورد حمایت و بازتوانی قرار دهند. نظام شبکه توانبخشی دارای سطوح مختلفی (محلی، ملی و بین المللی) می باشد. افراد و گروه های شرکت کننده در برنامه توانبخشی مبتنی بر جامعه (C.B.R) عبارتنداز: فرد معلول، خانواده او، اعضای جامعه، بخش دولتی، بخش غیر دولتی و افراد متخصص. **اهداف کلی برنامه توانبخشی مبتنی بر جامعه (C.B.R)** - تغییر در نگرش جامعه و رفتار مردم نسبت به افراد معلول - دست یابی فرد معلول به استقلال فردی و اجتماعی در حد امکان - انتقال اطلاعات مناسب به معلولین - کمک به تغییر نگرش معلولین از نقش دریافت کننده صرف خدمات به نقشی که در برنامه ریزی توانبخشی و اجرای آن به صورتی جدی و فعال شرکت نماید. - تدارک خدمات بهداشتی مناسب برای افراد معلول در سطح جامعه - ارتقا دانش افرادی که با معلولین سر وکار دارند - امکانات و منابع جامعه، محوریت برنامه را تشکیل می دهد - برمبنای تکنولوژی ساده و مناسب پایه گذاری می شود - از نظام و ساختار موجود جامعه استفاده می شود - به یک سیستم ارجاع و پشتیبانی موثر نیاز دارد الویت اجرای این طرح در مناطق روستایی می باشد. درایران، اجرای این طرح توسط سازمان بهزیستی از سال 1375 به صورت نمونه ای در بخشی از استان ها به مرحله اجرا درآمده و در حال گسترش می باشد. ::: {.section.footnotes} ------------------------------------------------------------------------ 1. ::: {#fn1} Obvious[↩](#fnref1){.footnote-back} ::: 2. ::: {#fn2} Hidden[↩](#fnref2){.footnote-back} ::: 3. ::: {#fn3} Static[↩](#fnref3){.footnote-back} ::: 4. ::: {#fn4} Dynamic[↩](#fnref4){.footnote-back} ::: 5. ::: {#fn5} Functional limitation[↩](#fnref5){.footnote-back} ::: 6. ::: {#fn6} Activity Restriction[↩](#fnref6){.footnote-back} ::: 7. ::: {#fn7} Progressive[↩](#fnref7){.footnote-back} ::: 8. ::: {#fn8} Regressive[↩](#fnref8){.footnote-back} ::: :::