روانشناسی (Psychology) - PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
Tags
Summary
This document is about psychology, the scientific and practical study of mental processes and human behavior. It covers various topics like perception, cognition, emotions, personality, and the impact of psychological factors on social and biological development.
Full Transcript
روانشناسی ) (Psychologyمطالعۀ علمی و کاربردی فرآیندهای ذهنی و رفتار انسان است که مطالعۀ پدیدههای هشیار و ناهشیار ،از جمله احساسات و افکار را نیز در بر میگیرد ”. “Psychologyاز کلمه یونانی psycheبه معنای “روان” یا “ذهن” گرفته شده است؛ قسمت دوم آن برگرفته از -logiaاست که به “مطالعه” ی...
روانشناسی ) (Psychologyمطالعۀ علمی و کاربردی فرآیندهای ذهنی و رفتار انسان است که مطالعۀ پدیدههای هشیار و ناهشیار ،از جمله احساسات و افکار را نیز در بر میگیرد ”. “Psychologyاز کلمه یونانی psycheبه معنای “روان” یا “ذهن” گرفته شده است؛ قسمت دوم آن برگرفته از -logiaاست که به “مطالعه” یا “تحقیق” اشاره دارد. روانشناسی یک رشته دانشگاهی با گستره وسیعی است که از مرزهای بین علوم طبیعی و اجتماعی عبور میکند و در آن مفاهیم گوناگونی بررسی میشوند؛ مانند ادراک ،شناخت ،توجه ،احساسات ،پدیدارشناسی ،انگیزه ،عملکرد مغز ،شخصیت، رفتار ،تاب آوری ،ضمیر ناخودآگاه و روابط بین فردی.دانش به دست آمده از روانشناسی در حوزههای مختلف فعالیتهای انسانی ،از مشکالت زندگی روزمره گرفته تا درمان بیماریهای روانی ،استفاده میشود. با توجه به این که زیست شناسی ،روانشناسی و جامعه ،زندگی ما را شکل میدهند، روانشناسی به دنبال درک چگونگی تعامل عوامل روانشناختی با عوامل اجتماعی – فرهنگی و بیولوژیکی در راستای تأثیرگذاری بر رشد فردی است.بنابراین روانشناسی به عنوان یک “علم مرکز” توصیف میشود؛ زیرا تحقیقات روانشناختی با علوم اجتماعی ،علوم طبیعی ،پزشکی و علوم انسانی (مانند فلسفه) ارتباط دارد. راههایی که روانشناسی به افراد و جامعه کمک میکند عبارتند از: بهبود فهم و درک ما از این که چرا مردم اینگونه رفتار میکنند. درک عوامل مختلفی که میتوانند بر ذهن و رفتار انسان تأثیر بگذارند. درک مسائلی که بر سالمت ،زندگی روزمره و رفاه تأثیر میگذارند. کمک به ایجاد انگیزه در افراد برای رسیدن به اهدافشان. ایجاد فضاهای کاری ایمنتر و کارآمدتر. بهبود ارگونومی به منظور ارتقا طراحی محصول. بهبود بهرهوری. هدف و تعریف علم روانشناسی هدف کلی روانشناسی درک رفتار ،عملکردهای ذهنی و فرآیندهای احساسی انسان است.در این راستا تأثیرات نسبی نیروهای درونی و بیرونی را در شکل دادن به هر رفتاری میسنجد.تأثیرات درونی از ژن و خلق و خو و عملکرد سیستم عصبی گرفته تا باورها ،خاطرات ،ارزشها و احساسات را شامل میشود. در نهایت هدف این رشته سود رساندن به جامعه است که این مقصود تا حدی از طریق تمرکز بر درک بهتر و عمیقتر سالمت روان و بیماریهای روانی برآورده میشود. رویکردهای روانشناسی در طول تاریخ روانشناسی ،مکاتب فکری مختلفی برای توضیح ذهن و رفتار انسان شکل گرفتهاند.بعضی از موارد ،مکاتب فکری خاصی برای مدتی بر حوزه روانشناسی تسلط یافتند.در زیر برخی از مکاتب فکری عمده در روانشناسی بیان شده است: ساختگرایی ساختگرایی وونت و تیچنر نخستین مکتب فکری بود که مقصود از آن ،تحلیل ساختارهای ذهنی بود.اما به زودی مکاتب دیگری نیز شروع به ظهور کردند. وانشناسی وجودی: روانشناسی وجودی ،رویکردی کلی است که از نظریه و مداخالت روانشناختی که از اگزیستانسیالیسم ناشی میشود؛ تشکیل میگردد.این رویکرد بر معنای درون روانی تجربۀ انسانی ،منحصر به فرد بودن هر انسان و مسئولیت در قبال انتخاب، تأکید میکند. روانشناسی شناختی در دهه ۱۹۶۰و ،۱۹۷۰انقالب شناختی به بررسی فرآیندهای ذهنی درونی مانند تفکر ،تصمیم گیری ،رشد زبان و حافظه دامن زد.در حالی که این مکاتب فکری گاهی به عنوان رقیب تلقی میشوند ،روانشناسی شناختی در هر دیدگاه به درک ما از روانشناسی کمک کرده است. کارکردگرایی مکتب فکری که روانشناس و فیلسوف کالسیک ،ویلیام جیمز با آن شناخته شد و تمرکز آن بر اهداف رفتار و هشیاری انسان بود. رفتارگرایی مکتب رفتاری از نگاه کردن به تأثیرات درونی بر رفتار رویگردان شد و در پی آن بود که روانشناسی را به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده تبدیل کند. روانشناسی انسان گرا: روانشناسی انسان گرا یک رویکرد جامع در روانشناسی است که بر کلیت فرد متمرکز است.روانشناسی انسان گرا درجهت رسیدگی و رفع کمبودهای موجود در مکاتب روانکاوی و رفتارگرایی توسعه یافت.این حوزه با استفاده از تجربۀ انسانی به درک رفتار انسان میپردازد.علم روانشناسی انسان گرا ،موضعی پدیدار شناختی دارد که شخصیت را از دیدگاه ذهنی هر فرد ،مورد مطالعه قرار میدهد. روانکاوی روانکاوی زیگموند فروید بر چگونگی تأثیر ناهشیار بر رفتار انسان متمرکز بود. مرحله رشد روانی جنسی فروید فروید معتقد است که اگر نیازهای فرد در هر مرحله رشد روانی-جنسی برآورده نشود ،فرد در همان مرحله دچار تثبیت (فیکسیشن) میشود.هر مرحله تثبیت میتواند به اختالالت روانی متفاوتی منجر شود: .1مرحله دهانی (تولد تا ۱۸ماهگی): تثبیت در این مرحله ممکن است به رفتارهای مرتبط با دهان مانند پرخوری، سیگار کشیدن ،یا جویدن ناخن منجر شود.همچنین میتواند باعث مشکالتی همچون وابستگی یا خوشبینی افراطی شود .2مرحله مقعدی ( ۱۸ماهگی تا ۳سالگی): تثبیت در این مرحله به دو نوع شخصیت منجر میشود: oشخصیت مقعدی کنترلگرا :افراد مرتب و منظم که بیش از حد بر کنترل تمرکز دارند. oشخصیت مقعدی بینظم :افرادی بینظم ،نافرمان ،یا دمدمیمزاج.هر دو نوع شخصیت میتواند مشکالت اجتماعی و شخصیتی ایجاد کند. .3مرحله آلتی ( ۳تا ۶سالگی): تثبیت در این مرحله ممکن است به مشکالتی مانند خودشیفتگی یا مشکالت جنسی منجر شود.این افراد ممکن است بهدنبال توجه بیشتر از دیگران باشند یا دچار اختالالتی در هویت جنسی شوند.مرحله آلتی در نظریه رشد روانی-جنسی فروید ( ۳تا ۶سالگی) به نام "مرحله فالیک "شناخته میشود.این مرحله تأثیر عمیقی بر رشد هویت جنسی و تصویر خود فرد دارد.در این مرحله ،کودک شروع به کشف بدن خود و تمایالت جنسی میکند و توجه زیادی به تفاوتهای جنسیتی دارد.فروید باور داشت که در این دوره ،کودکان از والد جنس مخالف خود تأثیرپذیری بیشتری پیدا میکنند ،که این حالت در پسران به عنوان "عقده ادیپ "و در دختران به عنوان "عقده الکترا "شناخته میشود. تأثیر تثبیت در مرحله آلتی: خودشیفتگی (نارسیسیسم): اگر کودکی به خوبی از این مرحله عبور نکند ،ممکن است به تثبیت در آن دچار شود. نتیجه این تثبیت میتواند منجر به خودشیفتگی شود.افراد خودشیفته به طور مفرط به خود عالقه دارند و تمایل دارند که بیشتر به خودشان توجه شود.این افراد ممکن است نیاز شدیدی به توجه و تأیید دیگران پیدا کنند و همیشه به دنبال تحسین دیگران باشند. مشکالت جنسی: تثبیت در این مرحله میتواند منجر به بروز مشکالت جنسی در دوران بزرگسالی شود. فروید معتقد بود که اختالالتی مانند سرکوب تمایالت جنسی ،احساس گناه درباره مسائل جنسی ،یا حتی مشکالت مربوط به هویت جنسی از این مرحله نشأت میگیرند.این افراد ممکن است در پذیرش هویت جنسی خود دچار سردرگمی یا مشکل باشند و در ارتباطات جنسی دچار ناهنجاریهایی شوند. توجه طلبی: افرادی که در این مرحله تثبیت شدهاند ،ممکن است بیش از حد به توجه نیاز داشته باشند. آنها به دنبال جذب نظر دیگران و کسب تأیید از محیط بیرونی هستند و در صورتی که این توجه را دریافت نکنند ،ممکن است دچار اضطراب یا افسردگی شوند. حسادت و رقابت: افراد تثبیت شده ممکن است حسادت و رقابت بیش از حد نسبت به دیگران ،بهویژه جنس مخالف ،نشان دهند.این رقابت به ریشههای روانی برمیگردد که در این دوره توسعه نیافته است. در کل ،تثبیت در مرحله آلتی میتواند به طیف گستردهای از مشکالت روانی-اجتماعی و جنسی در دوران بزرگسالی منجر شود. مرحله نهفتگی ( ۶تا ۱۲سالگی): تثبیت در این مرحله میتواند به عدم تمایل به تعامالت اجتماعی یا مشکالت تحصیلی منجر شود.فرد ممکن است در مهارتهای اجتماعی یا همکاری با دیگران مشکل داشته باشد. مرحله تناسلی (از ۱۲سالگی به بعد): مشکالت حل نشده از مراحل قبلی میتواند منجر به اختالالت جنسی ،مشکالت روابط عاطفی ،یا ناتوانی در برقراری روابط پایدار شود نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون شامل هشت مرحله است که هر مرحله یک تعارض اصلی را شامل میشود که فرد باید آن را حل کند تا به رشد سالم برسد. این مراحل عبارتند از: .1اعتماد در برابر بیاعتمادی (تولد تا ۱۸ماهگی) :در این مرحله ،نوزاد با توجه به پاسخگویی والدین ،احساس اعتماد یا بیاعتمادی نسبت به جهان پیرامونش ایجاد میکند. .2استقالل در برابر شرم و تردید ( ۱۸ماهگی تا ۳سالگی) :کودک یاد میگیرد که از استقالل خود استفاده کند و در عین حال با کنترلهای اجتماعی و قوانین سازگاری یابد. نتیجه سالم این مرحله حس خودمختاری است. .3ابتکار در برابر احساس گناه ( ۳تا ۵سالگی) :کودک شروع به برنامهریزی و انجام فعالیتها میکند و اگر این فعالیتها حمایت شود ،حس ابتکار رشد میکند ،وگرنه ممکن است احساس گناه ایجاد شود. .4سازندگی در برابر حقارت ( ۵تا ۱۲سالگی) :کودکان در این مرحله به یادگیری مهارتهای جدید و کسب احساس شایستگی میپردازند.شکست در این مرحله ممکن است منجر به حس حقارت شود. .5هویت در برابر سردرگمی نقش ( ۱۲تا ۱۸سالگی) :نوجوانان به جستجوی هویت و شناخت خود میپردازند.اگر موفق شوند ،حس هویت قوی شکل میگیرد ،وگرنه دچار سردرگمی نقش میشوند. .6صمیمیت در برابر انزوا ( ۱۸تا ۴۰سالگی) :بزرگساالن جوان به دنبال تشکیل روابط عمیق و صمیمی هستند.عدم موفقیت در این مرحله ممکن است به انزوا منجر شود. .7مولد بودن در برابر رکود ( ۴۰تا ۶۵سالگی) :افراد در این مرحله تالش میکنند که به جامعه و نسل آینده کمک کنند.موفقیت در این مرحله احساس مولد بودن و مفید بودن به همراه دارد. .8تمامیت نفس در برابر ناامیدی ( ۶۵سال به باال) :افراد مسن به بازنگری زندگی خود میپردازند.اگر از زندگیشان راضی باشند ،احساس تمامیت نفس میکنند وگرنه دچار ناامیدی خواهند شد. نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون هر مرحله را با یک فضیلت (در صورت موفقیت) و یک آسیب (در صورت شکست) همراه میداند.در زیر آسیبها و فضیلتهای هر مرحله آورده شده است: .1اعتماد در برابر بیاعتمادی (تولد تا ۱۸ماهگی): oفضیلت :امید. oآسیب :بیاعتمادی نسبت به دنیا. .2استقالل در برابر شرم و تردید ( ۱۸ماهگی تا ۳سالگی): oفضیلت :اراده. oآسیب :شرم و تردید به خود. .3ابتکار در برابر احساس گناه ( ۳تا ۵سالگی): oفضیلت :هدفمندی. oآسیب :احساس گناه. .4سازندگی در برابر حقارت ( ۵تا ۱۲سالگی): oفضیلت :شایستگی. oآسیب :حس حقارت. .5هویت در برابر سردرگمی نقش ( ۱۲تا ۱۸سالگی): oفضیلت :وفاداری. oآسیب :سردرگمی نقش. .6صمیمیت در برابر انزوا ( ۱۸تا ۴۰سالگی): oفضیلت :عشق. oآسیب :انزوا و تنهایی. .7مولد بودن در برابر رکود ( ۴۰تا ۶۵سالگی): oفضیلت :مراقبت و کمک به دیگران. oآسیب :احساس رکود و عدم تحقق. .8تمامیت نفس در برابر ناامیدی ( ۶۵سال به باال): oفضیلت :خردمندی. oآسیب :ناامیدی و افسوس از گذشته. نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون شامل ۸مرحله است که هر یک با چالشهای روانی-اجتماعی خاصی همراه هستند.موفقیت در هر مرحله منجر به کسب یک فضیلت و عدم موفقیت منجر به آسیب روانی میشود.در ادامه ،هر مرحله به صورت مفصل توضیح داده شده است: 1.اعتماد در برابر بیاعتمادی (تولد تا ۱۸ماهگی): توضیح :این مرحله زمانی است که کودک به مراقبان خود نیاز دارد تا نیازهای اولیه او مثل غذا و امنیت را تأمین کنند.اگر مراقبان به کودک به موقع پاسخ دهند ،کودک حس اعتماد به دنیا و افراد اطراف خود را پیدا میکند.اما اگر این نیازها به درستی تأمین نشوند ،کودک نسبت به دنیا بیاعتماد میشود. در صورت تثبیت ،فرد ممکن است دچار اضطراب و بیاعتمادی به دیگران شود و در روابط اجتماعی خود ناتوان بماند فضیلت :امید؛ یعنی اعتماد به اینکه دنیا مکان امنی است و نیازها برآورده خواهند شد. آسیب :بیاعتمادی؛ که منجر به اضطراب و عدم توانایی در شکل دادن به روابط سالم در آینده میشود. 2.استقالل در برابر شرم و تردید ( ۱۸ماهگی تا ۳سالگی): توضیح :در این مرحله ،کودکان شروع به کشف استقالل خود میکنند.یادگیری مهارتهای اولیه مانند کنترل مثانه و راه رفتن ،به آنها احساس خودکارآمدی میدهد. اگر والدین به آنها اجازه تجربه استقالل را بدهند ،حس خودمختاری و اعتماد به خود تقویت میشود.در غیر این صورت ،کودک دچار شرم و تردید نسبت به تواناییهایش میشود.تثبیت میتواند به ایجاد شخصیتهایی با حس شرم و تردید منجر شود که در تصمیمگیری و مسئولیتپذیری دچار مشکل هستند فضیلت :اراده؛ که به معنای اعتماد به تصمیمات و تواناییهای شخصی است. آسیب :شرم و تردید؛ که باعث کاهش عزت نفس و ترس از انجام کارهای جدید میشود. 3.ابتکار در برابر احساس گناه ( ۳تا ۵سالگی): توضیح :کودکان در این مرحله کنجکاو هستند و تمایل دارند به صورت فعال در فعالیتهای جدید شرکت کنند.اگر آنها احساس کنند میتوانند برنامهریزی و اقدام کنند، حس ابتکار و خودکارآمدی در آنها تقویت میشود.اما اگر والدین به طور مکرر آنها را محدود کنند یا به خاطر تالشهایشان سرزنش کنند ،کودک دچار احساس گناه میشود.افراد تثبیت شده ممکن است از انجام فعالیتها بترسند و احساس گناه شدیدی داشته باشند که مانع خالقیت و فعالیتهای جدید میشود فضیلت :هدفمندی؛ که به کودک امکان میدهد تا اهداف خود را دنبال کند و به موفقیت برسد. آسیب :احساس گناه؛ که منجر به ترس از شکست و عدم تمایل به ریسک کردن میشود. 4پشتکار در برابر احساس حقارت ( ۵تا ۱۲سالگی): توضیح :در این مرحله ،کودکان وارد محیطهای اجتماعی گستردهتری مثل مدرسه میشوند ومهارتهای جدیدی را یاد میگیرند.اگر کودکان در این محیطها تشویق شوند و موفقیت کسب کنند ،حس سازندگی و توانمندی در آنها تقویت میشود.اما اگر موفق به برآوردن انتظارات نشوند یا از جانب همساالن و معلمان مورد تحقیر قرار گیرند، دچار حس حقارت میشوند.تثبیت در این مرحله میتواند منجر به حس بیارزشی و ناتوانی در موفقیتهای تحصیلی و اجتماعی شود و مهمه که مراحل قبل را ایا به خوبی گذرانده واگرنبوده باشد با مشکل روبرو ،و دچار احساس حقارت میشود. فضیلت :شایستگی؛ که به کودک کمک میکند احساس کند میتواند وظایف اجتماعی و تحصیلی خود را با موفقیت انجام دهد وسعی میکند مهارت های جدید را کسب کند. آسیب :حقارت؛ که منجر به کمبود اعتماد به نفس و ناتوانی در انجام کارهای اجتماعی میشود.ترسو مضطرب چاپلوس خود کم بین اریکسون معتقد احساس حقارت از چند جا کسب میشود :والدین سخت گیر ،همساالن تحقیر کننده ،معلم ،جو مدرسه سخت گیر. 5.هویت در برابر سردرگمی نقش ( ۱۲تا ۱۸سالگی): توضیح :این مرحله مربوط به دوران نوجوانی است که فرد با سواالت هویتی مواجه میشود.من کیستم؟ چی هستم؟ چرا هستم؟ از کجا امدم؟ به کجا می روم؟ نوجوانان تالش میکنند تا هویت خود را در زمینههای مختلفی مانند جنسیت ،شغل و ارزشها پیدا کنند.چون احساس معلق بودن دارد سعی میکند هویت های مختلفی انتخاب کند اگر آنها موفق به یافتن هویت خود شوند ،احساس انسجام هویتی پیدا میکنند.در غیر این صورت ،دچار سردرگمی نقش میشوند.در صورت تثبیت ،فرد ممکن است در ایجاد هویت فردی و اجتماعی خود دچار مشکل شود و دچار سردرگمی هویتی و بحران نقش شود و نمیخواهد وارد دنیای بزرگسالی بشود یکی از ویژگی نوجوانان پرسشگر بودن انهاست بسیاری از خانوادهها به دلیل عصبی بودن ،نداشتن آرامش روحی و روانی و … نمیتوانند با این مشکالت به درستی کنار بیایند.همین عامل میتواند باعث سرخوردگی نوجوان باشد. فضیلت :وفاداری؛پایبندی یعنی تعهد به هویت و ارزشهای شخصی. آسیب :سردرگمی نقش؛ که منجر به سردرگمی در انتخاب مسیرهای شغلی ،اجتماعی و شخصی میشود. علت شکلگیری بحران هویت در نوجوانان بحران هویت میتواند در پی عوامل مختلفی همچون تغییرات محیطی وفیزیکی ،فشارهای اجتماعی ،تفاوتهای فرهنگی و ناتوانی در تعریف نقشها و اهداف آینده رخ دهد.این بحرانها ممکن است به مشکالتی مانند افسردگی ،اضطراب ،کاهش اعتماد به نفس ،و حتی مشکالت رفتاری در نوجوانان منجر شود.حمایت خانوادگی و راهنمایی مناسب میتواند به نوجوان کمک کند تا از این بحران عبور کرده و به هویتی باثبات دست یابد تغییر ناگهانی محیط :در دوره نوجوانی انسان به طور ناگهانی از کودکی خود جدا میشود. ورود به اجتماع و جدی شدن مسائل و مشکالت ،نوجوان را با چالش مواجه میکند که چرا باید این مشکالت باشد ،مشکل از چیست؟ شاید راه را اشتباه آمدم؟ اینجا متعلق به من است!؟ در نتیجه این مشکالت ،سواالتی از این قبیل در ذهن نوجوان شکل میگیرد و در نهایت در طول مدت بحران هویت را در نوجوانان ایجاد میکند. تغییر سطح هورمونها :در این سن ترشح و تولید هورمونها کامالً از برنامه خارج میشود و در سطح تولید آن بینظمی صورت میگیرد.این ترشح هورمونی در مغز تغییرات شیمیایی ایجاد میکند که تأثیر مستقیم بر اخالق و رفتار میگذارد.این ترشح هورمونی احساساتی مانند غم ،ناراحتی ،عصبانیت را در فرد ایجاد میکند.در نتیجهی ایجاد این احساسات فرد به دنبال راهکاری برای درمان غم خود میگردد ولی چون این احساسات یک علت زیستی دارد ،به راحتی کنترل نمی شود که در نتیجه آن بحران هویت در نوجوانان ایجاد میشود.شایان ذکر است احساسات ناشی از هورمونها با روشهای درست قابل کنترل است. استرس :در نتیجه موجه فرد با موقعیتهای جدید و همچنین تغییر سطح هورمونها ،نوجوان سطح بسیار زیادی از استرس را تجربه میکند.در نتیجه استرس نوجوان تمرکز خود را از دست میدهد ،خود را ناتوان میبیند و در مورد کارهایی که توانایی انجام آن را دارد شک می کند.این شک در استعدادها ،در هوش و توانایی و در تمامی ویژگیهای مثبت فرد تأثیر می گذارد که در نهایت موجب ایجاد بحران هویت در نوجوانان میشود.با کاهش استرس میتوان بحران هویت نوجوان را تا حد خوبی کنترل کرد. کاهش اعتماد به نفس :همانطور که ذکر شد نوجوان در این دوران احساسات متناقضی را تجربه میکند.ممکن است اتفاقی در زندگی یا رفتار اطرافیان اعتماد به نفس نوجوان را تا حد زیادی کاهش دهد.این کاهش اعتماد به نفس باعث میشود که نسبت به تمام ویژگیها خود بیعالقه و بیمیل باشد و به دنبال تغییر ویژگیهای رفتاری و حتی ظاهری خود باشد.این میل به تغییر ،ناشی از بحران هویت در نوجوانان است که از کمبود اعتماد به نفس نشئت میگیرد و به عالقه به تغییر منجر میشود.حتی رفتار بسیاری از بزرگساالن نیز که عالقه به تغییر دارند ناشی از همین بحران هویت مدیریت نشده است. عدم ورود به دنیای بزرگسالی :در این دوران ،نوجوانان به طور کامل از کودکی خارج میشوند اما به دنیای بزرگسالی نیز وارد نمیشوند.اینکه انسان در میان گروه معلق بماند می تواند موجبات ایجاد بحران هویت در نوجوانان باشد.انسان نمیتواند به کودکی بازگردد زیرا این دوره او را نمیپذیرد و بزرگساالن نیز او را مورد انتقاد قرار میدهند.او به دنیای بزرگسالی نیز راه داده نمیشود زیرا یک بزرگسال دیده نمیشود.همین موارد باعث میشود که نوجوان نداند واقعا ً کیست ،در این حین برای اینکه بتواند به دنیای بزرگسالی ورود کند ممکن است به رفتارهای مخرب و پر خطر گرایش پیدا کند که نتایج جبران ناپذیری را بر روی او میگذارد. انتخاب ارزشی :در این دوران از نوجوان خواسته میشود تا عقاید و ارزشهای خود را، مسیر مورد عالقه ،شغل مورد و تمامی این موارد را تعیین و مشخص کند.ولی به این علت که هنوز خود را به درستی نشناخته است و نمیتواند انتخابهای قاطعانه را انجام دهد دچار سردرگمی می شود.این سردرگمی در نهایت موجب افزایش بحران هویت در نوجوانان میشود. کمابیش تمام نوجوانان در این دوران بحران هویت را تجربه میکنند.اگر بحران هویت در مسیر درستی هدایت نشده و پایان نپذیرد ،تأثیرات بسیار مخربی بر فرد گذاشته میشود و ممکن است هویتی که فرد از خود میسازد غلط و اشتباه باشد.به همین علت است شما باید بحران هویت را تشخیص دهید و به هدایت و پایان دادن به آن بپردازید. جیمز مارسیا ،روانشناس کانادایی ،فرآیند شکلگیری هویت در نوجوانان را با توجه به دو محور کاوش و تعهد به چهار وضعیت دستهبندی میکند: .1کسب هویت (Identity Achievement):در این وضعیت ،فرد پس از کاوش و بررسی گزینههای مختلف ،به تعهدی نسبت به ارزشها ،اهداف و باورهای شخصی دست مییابد.این افراد هویتی منسجم و انتخابی دارند و یک ثبات بیرونی و درونی دارند بنابراین فرد پس از کاوش و بررسی ارزشها و اهداف مختلف ،به تعهدی نسبت به باورهای شخصی دست مییابد.این افراد مراحل دشوار تصمیمگیری و بررسی عمیق را پشت سر گذاشتهاند و با هویت خود احساس ثبات و امنیت میکنند.افراد دارای هویت کسبشده معموالً اعتمادبهنفس و انعطاف بیشتری در برخورد با مشکالت دارند و مسیر زندگی خود را بهخوبی میشناسند .2وقفه هویت (Moratorium):افراد در این وضعیت در حال کاوش و بررسی ایدهها و ارزشهای مختلف هستند اما هنوز به تعهد مشخصی نرسیدهاند.این وضعیت معموالً با سردرگمی و ناپایداری همراه است معموالً نشاندهنده فرآیند فعال جستجوی هویت است و افراد در این مرحله به دنبال حل مسائلشان و کشف مسیر درست زندگیشان هستند .3ضبط هویت (Foreclosure):در این حالت ،فرد به هویتی متعهد است ،اما این تعهد بدون کاوش شکل گرفته و بر پایه ارزشهای تحمیلشده از سوی خانواده یا جامعه است. مثال از معلم والدین یا معشوق هویتی گرفته که مال خودش نیست.این افراد ممکن است به هویت خود پایبند باشند ،اما بدون تجربه یا ارزیابی گزینههای دیگراست و این وضعیت ممکن است به ثبات در کوتاهمدت کمک کند ،اما میتواند مانع رشد شخصی و انعطافپذیری در آینده شود. .4پراکندگی هویت (Identity Diffusion):در این وضعیت ،فرد هیچ جستجویی در زمینه هویت خود ندارد و به تعهد خاصی نیز دست نیافته است.این وضعیت معموالً با سردرگمی و عدم جهتیابی همراه است در وضعیت پراکندگی هویت ،فرد نه به کاوش پرداخته و نه به تعهدی رسیده است.این وضعیت با بیتفاوتی ،سردرگمی و عدم جهتیابی در زندگی همراه است و افراد در این مرحله معموالً انگیزهای برای تصمیمگیری در مورد هویت و اهداف خود ندارند این دستهبندی به درک چگونگی شکلگیری هویت در نوجوانان کمک میکند و فرآیند حرکت از سردرگمی به هویتیابی پایدار را بهخوبی توضیح میدهد. 6.صمیمیت در برابر انزوا ( ۱۸تا ۴۰سالگی): توضیح :در این مرحله افراد بالغ به دنبال روابط صمیمی و نزدیک با دیگران هستند. اگر موفق به ایجاد روابط عاشقانه و دوستانه عمیق شوند ،حس صمیمیت را تجربه میکنند.اما اگر نتوانند چنین روابطی برقرار کنند ،به سمت انزوا و تنهایی سوق پیدا میکنند.فردی که در این مرحله تثبیت شده است ممکن است از ایجاد روابط عمیق با دیگران اجتناب کند و به انزوا روی آورد از جوانی توانایی برقرار کردن رابطه با دیگران را داریم بخاطر اینکه دیگران را دوست داریم ولی در مرحله قبل ما ارتباطمان بخاطر خودمان بود که خودمان را دوست داریم.اگر کسی در 30سالگی هنوز نتوانسته نقشی را انتخاب کند در مرحله اشفتگی نقش مانده است و بنابراین به انزوا کشیده می شود.مهمه اول تکلیفش با خودش معلوم شده باشد تا تکلیفش را با دیگران معلوم ک فضیلت :عشق؛ که نشاندهنده توانایی برای ایجاد روابط عاشقانه و صمیمانه است. آسیب :انزوا؛ که منجر به احساس تنهایی و ناتوانی در ایجاد روابط نزدیک میشود. نظریه مثلث عشق استرنبرگ سه مولفه اصلی را برای عشق تعریف میکند :صمیمیت، اشتیاق و تعهد .این سه عنصر در ترکیبهای مختلف ،هفت نوع عشق متفاوت ایجاد میکنند.در ادامه هر مولفه به تفصیل بررسی میشود: .1صمیمیت (Intimacy):صمیمیت به احساسی اشاره دارد که فرد از نزدیکی عاطفی و روانی با دیگری به دست میآورد.این مولفه به معنای اشتراکگذاری عمیق افکار و احساسات است و موجب احساس امنیت در رابطه میشود.صمیمیت با گذشت زمان و تعامالت مثبت میان افراد افزایش مییابد و معموالً شامل حمایت عاطفی ،همدلی ،و اعتماد است .2اشتیاق (Passion):اشتیاق شامل جاذبه جسمی ،شهوت و هیجانات شدید است که فرد نسبت به طرف مقابل دارد.این مولفه بیشتر به جنبههای جسمانی و هیجانی رابطه اشاره دارد و بهطور طبیعی در شروع رابطه بسیار پررنگ است اما با گذر زمان ممکن است کمرنگ شود.اشتیاق میتواند انرژی زیادی به رابطه بیفزاید ،اما اگر بدون دیگر مولفهها باقی بماند ،ممکن است به رابطهای سطحی یا زودگذر تبدیل شود .3تعهد (Commitment):تعهد به تصمیم خودآگاه و غیرخودآگاه افراد برای حفظ و پیشرفت رابطه اشاره دارد.این مولفه در طول زمان و با گذراندن چالشها شکل میگیرد و به طرفین اطمینان میدهد که حتی در شرایط دشوار ،رابطه پایدار خواهد ماند.تعهد بر پایه اعتماد ،مسئولیتپذیری و اهداف مشترک استوار است و باعث دوام و پایداری عشق میشود.این سوال مطرح است که چه انجام بدهم تا بتوانم این عشق را به صورت بلند مدت حفظ کنم. ترکیب این مولفهها ،هفت نوع عشق به شرح زیر شکل میگیرد: .1عشق دوستانه :تنها مولفه حاضر در این عشق ،صمیمیت است.معموالً در دوستیهای عمیق و روابط بدون احساسات رمانتیک دیده میشود. .2عشق شیفتگی :تنها مولفهی آن اشتیاق و میل است.این نوع عشق بیشتر جنبهی جسمانی و هیجانی دارد و ممکن است کوتاهمدت باشد و بدون صمیمیت و تعهد باقی بماند. .3عشق خالی :این عشق تنها متکی بر تعهد است و صمیمیت و اشتیاق ضعیف میباشد. چنین رابطهای ممکن است به دلیل تعهدات اجتماعی یا مذهبی ادامه یابد.یا فقط به خاطر بچه ماندند. .4عشق رمانتیک :ترکیبی از صمیمیت و اشتیاق است.این نوع عشق گرچه صمیمیت و هیجان دارد ،اما ممکن است تعهد الزم برای پایدار ماندن را نداشته باشد. .5عشق همنشینی :ترکیبی از صمیمیت و تعهد است ،اما اشتیاق در آن کمرنگ است.این نوع عشق اغلب در روابط طوالنیمدت مشاهده میشود که اشتیاق کمرنگ شده است. .6عشق بیعقل :ترکیبی از اشتیاق و تعهد است و فاقد صمیمیت.در این نوع عشق ،فرد ممکن است بدون شناخت کافی ،تعهدی شدید و احساسی نسبت به دیگری پیدا کند. .7عشق کامل :این عشق شامل هر سه مولفه صمیمیت ،اشتیاق و تعهد است و به عنوان ایدهآلترین نوع عشق شناخته میشود 7.مولد بودن در برابر رکود ( ۴۰تا ۶۵سالگی): توضیح :در این مرحله افراد بزرگسال به دنبال نقشهای مفید اجتماعی و خانوادگی هستند.اگر آنها حس کنند که در حال کمک به دیگران و بهبود جامعه هستند ،حس مولد بودن و معنا پیدا میکنند.در غیر این صورت ،دچار رکود و احساس بیهودگی میشوند.تثبیت میتواند منجر به حس بیفایده بودن و بیتوجهی به جامعه و نسلهای آینده شود فضیلت :مراقبت؛ که نشاندهنده تعهد به کمک به دیگران و آیندهسازان نسل بعد است. آسیب :رکود؛ که منجر به احساس بیهودگی و عدم رضایت از زندگی میشود. 8.تمامیت نفس در برابر ناامیدی ( ۶۵سال به باال): توضیح :این مرحله مربوط به دوران پیری است که افراد به مرور زندگی خود نگاه میکنند.اگر از زندگی خود رضایت داشته باشند ،حس تمامیت نفس و آرامش پیدا میکنند.اما اگر احساس کنند زندگیشان بیمعنا بوده است ،دچار ناامیدی میشوند.فرد تثبیتشده ممکن است در این مرحله دچار افسردگی و حس ناامیدی نسبت به زندگی گذشته خود شود فضیلت :خردمندی؛ که به معنای پذیرش محدودیتهای زندگی و قدردانی از تجربههای گذشته است. آسیب :ناامیدی؛ که منجر به افسوس و ترس از مرگ میشود. خواب یکی از نیازهای اساسی انسان است که به بازیابی انرژی جسمانی و روانی کمک میکند و بر سالمت عمومی تأثیر میگذارد.خواب به دو نوع اصلی خواب NREM )(Non-Rapid Eye Movementو خواب ) REM (Rapid Eye Movementتقسیم میشود و هر کدام ویژگیها و مراحل خاص خود را دارند. در ادامه ،به بررسی انواع خواب ،مراحل خواب ،امواج خواب ،مدت و میزان مراحل خواب و همچنین برخی از اختاللهای خواب میپردازیم. انواع خواب خواب به دو نوع اصلی تقسیم میشود: .1خواب( NREMغیر از حرکات سریع چشم): oخواب NREMشامل سه مرحله ،N2 ، (N1و ) N3است که از خواب سبک تا خواب عمیق را در بر میگیرد.در طول خواب ، NREMبدن در حالت آرامش قرار میگیرد ،ضربان قلب و فشار خون کاهش مییابد و دمای بدن نیز کمی افت میکند.این مراحل نقش زیادی در بازیابی جسمی دارند. .2خواب( REMحرکات سریع چشم): در خواب ، REMفعالیت مغز تقریبا ً مشابه بیداری است و به همین دلیل این o مرحله به خواب پارادوکس نیز معروف است.این نوع خواب بیشتر برای پردازش اطالعات ،حافظه و یادگیری اهمیت دارد.در این مرحله ،رؤیاها رخ میدهند و چشمها به سرعت در جهات مختلف حرکت میکنند ،در حالی که بدن تقریبا ً فلج است تا از انجام حرکات رؤیا جلوگیری شود. مراحل خواب و امواج آن خواب شامل چهار مرحلهی اصلی است که به ترتیب از خواب سبک تا خواب عمیق و نهایتا ً خواب REMرا شامل میشوند.هر کدام از این مراحل با امواج خاصی در مغز همراه هستند. مرحلهی (N1)۱ توضیحات :این مرحله ،اولین مرحله از خواب و انتقال از بیداری به خواب است. خواب در این مرحله سبک است و فرد به راحتی ممکن است بیدار شود.عضالت شروع به شلشدن میکنند و ممکن است ماهیچهها حرکات غیرارادی داشته باشند. امواج مغزی :امواج آلفا و تتا (با فرکانس پایینتر از امواج بیداری) مدت زمان :حدود ۵تا ۱۰دقیقه مرحلهی (N2)۲ توضیحات :این مرحله ،خواب سبک و پایدارتر از مرحلهی N1است در این مرحله، ضربان قلب و دمای بدن کاهش مییابد و فعالیت مغزی کند میشود.طبق گزارش بنیاد خواب آمریکا ،تقریبا نیمی از زمان خواب خود را در این مرحله سپری میکنیم.تصور ریتمیک دوکهای خواب یکی از ویژگیهای تثبیت حافظه ِ میشود امواج سریع و هستند ،یعنی مغز خاطرات جدید روز قبل را جمعآوری ،پردازش و فیلتر میکند. امواج مغزی :امواج تتا ،همراه با دوکهای خواب )(Sleep Spindlesو مجتمعهای )K (K-complexes مدت زمان :حدود ۲۰دقیقه مرحلهی (N3)۳ توضیحات :این مرحله ،خواب عمیق یا خواب دلتا است و به.بیدار شدن از این مرحله دشوار است و افرادی که از این مرحله بیدار میشوند ممکن است برای چند لحظه گیج باشند..این مرحله برای خواب ترمیمی ) (restorative sleepحیاتی است و بازیابی جسمانی و بازسازی بافتهای بدن ،بهبود و رشد بدن کمک میکند.همچنین ممکن است سیستم ایمنی و سایر فرایندهای مهم بدن نیز تقویت شوند.گرچه در این مرحله فعالیت مغز کاهش مییابد ،شواهدی وجود دارد که خواب عمیق به تفکر درونبین ) ،(insightful thinkingخالقیت و حافظه کمک میکند. خواب کافی در این مرحله موجب میشود که روز بعد سرحال باشید.در این مرحله مغز حافظه آشکار یا اخباری را تثبیت میکند.این حافظه شامل اطالعاتی مانند دانش عمومی ،حقایق یا آمار ،تجربیات شخصی و چیزهای دیگری است که آموختهاید. امواج مغزی :امواج دلتا با فرکانس بسیار پایین و دامنهی باال مدت زمان :حدود ۳۰تا ۴۰دقیقه مرحلهیREM توضیحات :در این مرحله ،مغز تقریبا ً به اندازهی زمان بیداری فعال است.بدن به دلیل فلج REMحرکتی ندارد ،به جز چشمها که به سرعت حرکت میکنند.این مرحله رؤیاها رخ میدهند رؤیاها را میتوان در هر مرحلهای از خواب دید ،ولی در مراحل NREM کمتر رؤیا میبینیم و رؤیاها وضوح و عمق کمتری دارند. در این مرحله نیز مانند مرحله سوم ،حافظه تثبیت میشود.در خواب REMاحساسات و خاطرات عاطفی پردازش و ذخیره میشوند.مغز از این زمان برای تثبیت اطالعات در حافظه نیز استفاده میکند.بنابراین مرحله REMمرحله مهمی برای یادگیری است. امواج مغزی :امواج تتا و بتا (مشابه بیداری) مدت زمان :اولین چرخه REMممکن است ۱۰دقیقه طول بکشد و با ادامهی خواب طول آن افزایش مییابد. معموال پس از پایان خواب ، REMبدن پیش از شروع مجدد چرخه خواب به مرحله دوم NREMبازمیگردد.در طول شب با تکرار چرخه ،مدتزمان هر مرحله تغییر میکند. مدت و میزان مراحل خواب یک چرخهی کامل خواب شامل چهار مرحلهی فوق است و معموالً حدود ۹۰دقیقه طول میکشد.در طول شب ،افراد معموالً ۴تا ۶چرخهی خواب را طی میکنند.میزان خواب در مراحل مختلف با ادامهی خواب تغییر میکند: نیمه اول شب :خواب NREMو به خصوص مرحلهی ( N3خواب عمیق) بیشتر است. نیمه دوم شب :خواب REMبیشتر شده و زمان خواب سبک (N1و ) N2افزایش مییابد. امواج خواب امواج خواب نشاندهندهی فعالیت الکتریکی مغز در هر مرحلهی خواب هستند: .1امواج آلفا :در زمان بیداری آرام و چشمهای بسته ،قبل از خواب .2امواج تتا :در مراحل اولیهی خواب (N1و)N2 .3دوکهای خواب و مجتمعهای K:الگوهای خاصی که در مرحلهی N2رخ میدهند و به محافظت از خواب در برابر بیداری کمک میکنند. .4امواج دلتا :در مرحلهی ( N3خواب عمیق) ،با فرکانس پایین و دامنهی باال .5امواج تتا و بتا :در مرحلهی ، REMمشابه امواج بیداری اختاللهای خواب اختالالت خواب میتوانند کیفیت خواب را تحت تأثیر قرار دهند و باعث مشکالت جسمی و روانی شوند.برخی از اختالالت شایع خواب عبارتند از: . ۱بیخوابی)(Insomnia تعریف :ناتوانی در خوابیدن یا حفظ خواب ،که منجر به کاهش کیفیت خواب و احساس خستگی میشود. علل :استرس ،اضطراب ،مشکالت جسمی یا مصرف مواد محرک درمان :تغییر سبک زندگی ،تکنیکهای آرامش ،داروهای خوابآور در صورت نیاز . ۲آپنهی خواب)(Sleep Apnea تعریف :وقفههای مکرر در تنفس در طول خواب که میتواند به کاهش سطح اکسیژن خون و بیداریهای ناگهانی منجر شود. علل :انسداد مجاری تنفسی (آپنهی انسدادی) یا نقص در سیگنالهای مغز برای تنفس (آپنهی مرکزی) درمان :دستگاه ( CPAPفشار مثبت پیوستهی راههای هوایی) ،کاهش وزن ،جراحی در موارد شدید . ۳نارکولپسی)(Narcolepsy تعریف :تمایل شدید و ناگهانی به خوابیدن در طول روز ،حتی در شرایطی که فرد نباید بخوابد. علل :ممکن است ژنتیکی باشد یا ناشی از نقص در تنظیم خواب REMباشد. درمان :داروهای محرک و تنظیم برنامه خواب . ۴پاراسومنیاها)(Parasomnias تعریف :رفتارهای غیرمعمول در طول خواب ،مانند راه رفتن در خواب ،صحبت کردن در خواب ،وحشت شبانه علل :اغلب در کودکان شایع است و ممکن است با استرس یا عدم توازن خواب ارتباط داشته باشد. درمان :ایجاد محیط خواب ایمن و درمان استرس . ۵سندرم پای بیقرار)(Restless Legs Syndrome تعریف :احساس ناخوشایند در پاها که فرد را مجبور به حرکت دادن آنها میکند و ممکن است خواب را مختل کند. علل :میتواند ناشی از عوامل ژنتیکی ،مشکالت عصبی یا کمبود آهن باشد. درمان :داروها ،تغییرات سبک زندگی و مکملهای تغذیهای در صورت نیاز . ۶اختالل فاز خواب)(Delayed Sleep Phase Disorder تعریف :تمایل به خوابیدن و بیدار شدن دیرتر از زمانهای معمول ،که ممکن است در تنظیم برنامههای روزانه مشکل ایجاد کند. علل :تغییرات در ریتم شبانهروزی ،به ویژه در نوجوانان درمان :نور درمانی ،تنظیم تدریجی ساعت خواب و بیدار خواب فرایندی پیچیده و حیاتی است که به بازسازی بدن و ذهن کمک میکند.هر مرحلهی خواب نقشی مهم در حفظ سالمت جسمی و روانی دارد و اختالل در هر یک از مراحل خواب میتواند به مشکالت جدی منجر شود.با شناخت بهتر مراحل و انواع خواب و آگاهی از اختالالت مرتبط ،میتوانیم کیفیت خواب خود را بهبود بخشیده و از تأثیرات مثبت آن بر سالمت بهرهمند شویم. اختالالت شخصیت و روان میتوانند تأثیرات عمیقی بر خواب بگذارند و خواب ناکافی یا بیکیفیت می تواند مشکالت روانی و جسمانی فرد را تشدید کند.برخی از اختالالت روانشناختی و شخصیتی که معموالً به مشکالت خواب منجر میشوند شامل افسردگی، اضطراب ،اختالل استرس پس از سانحه) ، (PTSDاختالل دوقطبی ،اختالالت شخصیت مرزی و ضداجتماعی هستند.در ادامه به تأثیر هر کدام از این اختالالت بر خواب ،و تأثیر خواب ناکافی بر سالمت روان پرداخته میشود. . ۱افسردگی)(Depression تأثیر افسردگی بر خواب: افراد مبتال به افسردگی اغلب دچار بیخوابی میشوند.این بیخوابی ممکن است به صورت ناتوانی در به خواب رفتن ،بیدار شدن مکرر در طول شب یا بیدار شدن زودهنگام در صبح رخ دهد. در برخی موارد ،افسردگی میتواند به پرخوابی نیز منجر شود ،به طوری که فرد تمایل دارد بیشتر از حالت عادی بخوابد ،اما خواب او کیفیت خوبی ندارد. ریشههای بیخوابی در افسردگی: سطح پایین سروتونین و افزایش کورتیزول در بدن افراد افسرده میتواند کیفیت خواب را کاهش دهد. افکار منفی و احساس ناامیدی نیز ممکن است باعث بیقراری ذهنی شده و به بیخوابی منجر شود. تأثیر بر سالمت روان: بیخوابی میتواند شدت افسردگی را افزایش دهد و فرد را در چرخهی معیوبی از بیخوابی و تشدید عالئم افسردگی گرفتار کند. خواب ناکافی منجر به کاهش توانایی در تمرکز و حافظه میشود ،و این موضوع مشکالت افسردگی را تشدید میکند. . ۲اضطراب)(Anxiety تأثیر اضطراب بر خواب: اضطراب اغلب با مشکالت در به خواب رفتن و حفظ خواب همراه است.افراد دچار اضطراب ممکن است به راحتی نتوانند به خواب روند یا در میانهی شب بیدار شوند. اضطراب باعث افزایش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک میشود و بدن را در حالت آمادهباش نگه میدارد که خواب را دشوار میکند. ریشههای بیخوابی در اضطراب: افکار نگرانکننده و پیشبینیهای منفی نسبت به آینده باعث میشود که مغز فرد آرامش نداشته باشد و به سختی وارد مراحل عمیق خواب شود. در سطح بیولوژیک ،افزایش نوراپینفرین و آدرنالین در افراد مضطرب ،سیستم عصبی را تحریک کرده و خواب را مختل میکند. تأثیر بر سالمت روان: خواب ناکافی باعث میشود اضطراب شدیدتر شود و توانایی فرد در مقابله با استرسهای روزمره کاهش یابد. اضطراب و بیخوابی معموالً به شکل چرخهای عمل میکنند؛ اضطراب باعث بیخوابی میشود و بیخوابی به نوبهی خود سطح اضطراب را افزایش میدهد. . ۳اختالل استرس پس از سانحه)(PTSD تأثیر PTSDبر خواب: افراد مبتال به PTSDاغلب دچار کابوسهای شبانه و وحشت شبانه میشوند که باعث بیداری مکرر و بیکیفیت بودن خواب میشود. همچنین ممکن است دچار خواب سبک و بیقرار شوند ،زیرا در طول شب به طور ناخودآگاه در حالت آمادهباش برای مقابله با تهدیدات احتمالی قرار دارند. ریشههای بیخوابی درPTSD: تجربهی دوبارهی خاطرات دردناک و تصاویر مرتبط با تروما در خواب و بیداری باعث اختالل در خواب میشود. PTSDباعث اختالل در عملکرد ساختارهای مغزی مانند آمیگدال و هیپوکامپ میشود که در تنظیم هیجان و خاطرات نقش دارند. تأثیر بر سالمت روان: خواب بیکیفیت باعث میشود فرد نتواند از عالئم PTSDرهایی یابد ،زیرا مغز در طول خواب نتوانسته خاطرات دردناک را پردازش و سازماندهی کند. این امر شدت عالئم ، PTSDاز جمله اضطراب و تحریکپذیری را افزایش میدهد. . ۴اختالل دوقطبی)(Bipolar Disorder تأثیر اختالل دوقطبی بر خواب: در دوره ی شیدایی ،افراد ممکن است کاهش نیاز به خواب را تجربه کنند و تنها چند ساعت در شب بخوابند ،بدون اینکه احساس خستگی کنند. در دورهی افسردگی ،ممکن است دچار بیخوابی یا پرخوابی شوند. ریشههای بیخوابی در اختالل دوقطبی: تغییرات در سطح دوپامین و سروتونین در مغز این افراد باعث نوسانات شدید در الگوی خواب میشود. هیجانهای افراطی و انرژی بیش از حد در دورهی شیدایی باعث اختالل در خواب و کاهش کیفیت آن میشود. تأثیر بر سالمت روان: کاهش خواب در دورههای شیدایی میتواند باعث شدت گرفتن عالئم و حتی به روانپریشی منجر شود. بیخوابی میتواند دورههای شیدایی را طوالنیتر کرده و به چرخهی شیدایی-افسردگی آسیب بزند. . ۵اختالالت شخصیت مرزی ) (Borderline Personality Disorderو ضداجتماعی)(Antisocial Personality Disorder تأثیر اختالل شخصیت مرزی بر خواب: افراد مبتال به اختالل شخصیت مرزی معموالً از بیخوابی و خواب بیکیفیت رنج میبرند.این بیخوابی ممکن است ناشی از نوسانات شدید هیجانی ،احساسات شدید خشم ،ترس از رها شدن و اضطراب مداوم باشد. ریشههای بیخوابی در اختالل شخصیت مرزی: تغییرات در سطح کورتیزول و عدم تنظیم هیجانی در این افراد میتواند خواب را مختل کند. تأثیر بر سالمت روان: بیخوابی باعث تحریکپذیری ،ناپایداری هیجانی و ناتوانی در کنترل احساسات میشود که این موضوع عالئم اختالل مرزی را تشدید میکند. تأثیرات کلی مشکالت خواب بر سالمت روان خواب ناکافی یا بیکیفیت ،عالوه بر اینکه بر جسم اثرات منفی دارد ،میتواند باعث تشدید اختالالت روانی و حتی ایجاد آنها شود.برخی از تأثیرات خواب ناکافی بر سالمت روان عبارتند از: افزایش تحریکپذیری و خشم :بیخوابی باعث میشود که فرد در برابر مسائل کوچک و چالشهای روزمره واکنشهای افراطی نشان دهد. کاهش توانایی در تنظیم هیجانها :خواب ناکافی باعث میشود که مغز نتواند به درستی احساسات را مدیریت کند. ضعف در حافظه و یادگیری :خواب کافی به ویژه در مراحل REMبرای پردازش و تثبیت اطالعات ضروری است. کاهش سطح انرژی و انگیزه :خواب بیکیفیت باعث خستگی مفرط و کاهش انگیزه برای انجام فعالیتها میشود. افزایش خطر خودکشی :خواب ناکافی میتواند افکار منفی و ناامیدی را افزایش داده و خطر خودکشی در افراد مبتال به اختالالت روانی را بیشتر کند. . انگیزش به فرآیندهایی اطالق میشود که به رفتار نیرو و جهت میدهند.این فرآیندها میتوانند از نیازها ،شناختها ،هیجانها و رویدادهای بیرونی ناشی شوند و افراد را برای دستیابی به اهداف یا رفع نیازها تحریک کنند.به عبارت دیگر ،انگیزش عامل فعالسازی رفتارها و هدایت آنها به سوی یک هدف خاص است. حالت انگیختگی است كه ما را به سمت هدف كه در مثال ما غذا می شود پیش می برد .پس انگیزش نیروی حركت از نیاز به سمت انگیزه است.شناختها ،هیجانها و رویدادهای بیرونی ناشی شوند و افراد را برای دستیابی به اهداف یا رفع نیازها تحریک کنند.به عبارت دیگر ،انگیزش عامل فعالسازی رفتارها و هدایت آنها به سوی یک هدف خاص است. هیجان نیز به واکنشهای روانشناختی و فیزیولوژیکی گفته میشود که در پاسخ به یک رویداد خاص یا تجربه فردی شکل میگیرند.هیجانها میتوانند شامل احساساتی مانند خوشحالی ،ترس ،غم ،خشم و شگفتی باشند که تأثیر زیادی بر رفتار و تصمیمات فرد دارند.هیجانها معموالً بر انگیزش فرد تأثیر میگذارند و میتوانند باعث تقویت یا کاهش تمایل به انجام یک فعالیت شوند. در مجموع ،انگیزش و هیجان ارتباط نزدیکی دارند و میتوانند بر همدیگر تأثیرگذار باشند.بهطور کلی ،انگیزش میتواند هیجانها را برانگیزد و هیجانها میتوانند انگیزهها را هدایت کنند. تعریف شخصیت شخصیت به مجموعهای از ویژگیهای ثابت و متمایز فرد اطالق میشود که بر تفکر، احساسات ،رفتارها و تعامالت اجتماعی او تأثیر میگذارد.این ویژگیها معموالً در طول زمان ثابت میمانند و به نوعی شبیه به "الگوی ذهنی" در فرد هستند که از او انسانی یکتا میسازد. تعریف اختالل شخصیت اختالل شخصیت به الگوهای پایدار و غیرانطباقی از تفکر ،احساسات و رفتار اطالق میشود که در موقعیتهای مختلف زندگی فرد ظاهر میشوند و موجب اختالل در کارکرد اجتماعی و شغلی او میگردند.این اختالالت معموالً از نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشوند و به مدت طوالنی در فرد باقی میمانند. انواع اختالل شخصیت و دستهبندی بر اساس سه کلستر اختالالت شخصیتی در دستهبندیهای مختلفی قرار میگیرند که بهطور کلی به سه کلستر clusterتقسیمبندی میشوند: :A cluster.1شخصیتهای عجیب و غریب ،با رفتارهای متفاوت از سایرین.افراد مبتال به اختالالت شخصیت پارانوئید ،اسکیزویید و اسکیزوتایپال در این دسته قرار دارند. oویژگیها :رفتارهای غریب ،کمتماس با واقعیت ،طرز تفکر عجیب. :B cluster.2شخصیتهای پرتحرک و نمایشی.افراد مبتال به اختالالت شخصیت ضد اجتماعی ،مرزی ،نمایشی و خودشیفته در این دسته هستند. oویژگیها :ناپایداری عاطفی ،رفتارهای پرخاشگرانه ،نیاز به جلب توجه و تأیید. : c cluster.3شخصیتهای مضطرب و ترسناک.اختالالت شخصیت اجتنابی ،وابسته و وسواسی در این دسته قرار دارند. oویژگیها :ترس از شکست ،نیاز به تایید دیگران ،احساس اضطراب و عدم اعتماد به نفس. اختالالت شخصیت و صفات شخصیت دیگر اختالالت شخصیت دیگر ممکن است با اختالل شخصیت پارانوئید اشتباه گرفته شوند، زیرا آنها چند ویژگی مشترک دارند.بنابراین ،اهمیت دارد که این اختالالت براساس تفاوت هایی در ویژگی های توصیف کننده آنها از یکدیگر متمایز شوند.با این حال ،اگر فردی ویژگی های شخصیتی داشته باشد که مالک ها را برای یک یا تعداد بیشتر شخصیت عالوه بر اختالل شخصیت پارانوئید برآورده می کنند ،همه آنها می توانند تشخیص داده شوند. اختالل شخصیت پارانوئید و اختالل شخصیت اسکیزوتایپی در صفات سوء ظن ،کناره گیری میان فردی و اندیشه پردازی پارانوئید سهیم هستند ،ولی اختالل شخصیت اسکیزوتایپی نشانه هایی نظیر تفکر سحرآمیز ،تجربیات ادراکی غیرعادی و تفکر و گفتار عجیب و غریب را نیز شامل می شود. افراد دارای رفتارهایی که مالک های اختالل شخصیت اسکیزوئید را برآورده می کنند اغلب به صورت عجیب و غریب ،نامتعارف ،سرد ،و منزوی برداشت می شوند ،ولی معموال اندیشه پردازی پارانوئید ندارند.گرایش افراد مبتال به اختالل شخصیت پارانوئید به نشان دادن واکنش خشم به محرک های جزئی در اختالالت شخصیت مرزی و نمایشی نیز دیده می شود.با این حال ،این اختالالت لزوما با سوء ظن فراگیر همراه نیستند.افراد مبتال به اختالل شخصیت اجتنابی نیز ممکن است مایل نباشند به دیگران اعتماد کنند ،اما بیشتر به خاطر ترس از شرمنده شدن یا بی کفایت انگاشته شدن است تا ترس از نیت بدخواهانه دیگران. گرچه ممکن است رفتار ضد اجتماعی در برخی از افراد مبتال به اختالل شخصیت پارانوئید وجود داشته باشد ،ولی معموال توسط میل به نفع شخصی یا استثمار کردن دیگران همچون در اختالل شخصیت ضد اجتماعی ،برانگیخته نمی شود ،بلکه اغلب ناشی از میل به انتقام جویی است.افراد مبتال به اختالل شخصیت خودشیفته ممکن است گاهی سوء ظن ،کناره گیری اجتماعی ،یا بیگانگی نشان دهند ،اما این عمدتا ناشی از ترس برمال شدن نقایص یا ضعف های آنهاست. صفات پارانوئید ممکن است انطباقی باشند ،مخصوصا در محیط های تهدیدکننده.اختالل شخصیت پارانوئید فقط در صورتی باید تشخیص داده شود که این صفات انعطاف ناپذیر، ناسازگارانه ،و مداوم باشند و موجب اختالل قابل مالحظه در عملکرد یا ناراحتی ذهنی شوند. اختالل شخصیت پارانوئید یک اختالل روانی است که با الگوهای پایدار بدبینی و سوءظن نسبت به دیگران مشخص میشود.افراد مبتال به این اختالل معموالً تصور میکنند که دیگران به قصد آزار یا فریب آنها به طور عمدی عمل میکنند و اغلب برای محافظت از خود در برابر تهدیدهای خیالی یا فرضی ،رفتارهای تدافعی و محتاطانه از خود نشان میدهند. مالکهای بالینی اختالل شخصیت پارانوئید بر اساسDSM-5 .1بدبینی و سوءظن مداوم :افراد معتقدند که دیگران قصد دارند به آنها آسیب بزنند ،حتی در مواقعی که شواهد قابل توجهی برای این باور وجود ندارد. .2عدم اعتماد به دیگران :آنها در روابط شخصی یا اجتماعی دچار مشکل هستند و از نزدیک شدن به دیگران اجتناب میکنند. .3ناتوانی در بخشیدن یا فراموش کردن بدرفتاریها :افراد مبتال نسبت به هر نوع بیاحترامی یا آسیبدیدگی شدید واکنش نشان میدهند و سخت میبخشند. .4تفسیر اشتباه موقعیتها :افراد ممکن است رفتارهای بیضرر دیگران را تهدیدآمیز یا خصمانه تفسیر کنند. بی اعتمادی و بدگمانی : PPDبا بی اعتمادی شدید نسبت به دیگران مشخص می شود. o افراد مبتال به این اختالل اغلب بر این باورند که دیگران قصد دارند به آنان صدمه بزنند ،فریبشان دهند یا از آنان سوء استفاده کنند. بیش از حد هوشیاری :افراد مبتال به PPDدائما مراقب تهدیدات بالقوه هستند که می o تواند منجر به تشدید حالت اضطراب و آمادگی برای دفاع از خود شود. انزوای اجتماعی :افراد مبتال به PPDبه دلیل بی اعتمادی و سوء ظن اغلب در ایجاد o و حفظ روابط نزدیک با مشکل مواجه هستند.این افراد معموال از تعامالت اجتماعی کنارهگیری میکنند و ترجیح میدهند تنها باشند. تعارضات بین فردی :سوء ظن و خصومت نسبت به دیگران می تواند منجر به درگیری o های مکرر و تیرگی در روابط شود.افراد مبتال به PPDممکن است هر اقدامی را به عنوان حمالت عمدی تلقی کنند. احساس می کنند دیگران قصد فریب و سوءاستفاده از آن ها را دارند. نسبت به وفاداری همسر و دوستان خود دچار تردید مداوم اند و باور اصلی آن ها خیانت کار بودن شان است. به شدت کینه توزند و قدرت بخشیدن اطرافیان شان را ندارند. انتقادپذیر نیستند و در مقابل هرچیزی واکنش تند و خشمگینانه بروز می دهند. به شدت انتقام جو می باشند و هر چیزی را سریعا تالفی می کنند. تصور می کنند دیگران قصد تخریب شخصیت آن ها را دارند. از هر نگاه تصادفی دیگران ،بدترین برداشت ممکن را می کنند. تصور می کنند که همیشه حق با آن هاست و دیگران همیشه مقصرند. بسیار حسود و نا آرام هستند. به راحتی جار و جنجال راه می اندازند و حتی ممکن است خشونت بروز دهند. سببشناسی شخصیت پارانویا اختالل شخصیت پارانویا ) (PPDنوعی اختالل شخصیتی است که با سوءظن شدید و غیرمنطقی نسبت به دیگران همراه است.فرد مبتال به پارانویا اغلب باور دارد که دیگران قصد دارند به او آسیب برسانند یا سوءاستفاده کنند ،حتی زمانی که شواهد معکوس وجود دارند.این اختالل از ویژگیهای اصلی خود یعنی بیاعتمادی و عدم اطمینان به دیگران برخوردار است. تعریف شخصیت پارانویا افراد مبتال به شخصیت پارانویا به طور مداوم شکاک و بیاعتماد هستند.آنها نه تنها به دیگران بلکه به خودشان نیز به ندرت اعتماد دارند و مدام احساس میکنند که در معرض تهدید هستند.این ویژگیها ممکن است بر روابط اجتماعی و حرفهای آنها تأثیر زیادی بگذارد.آنها به سرعت واکنشهای خشمگینانه نشان میدهند و در برابر نقد یا اشتباهات احتمالی واکنشهای دفاعی دارند. علت روانکاوی در مورد پارانویا در روانکاوی ،بهویژه از منظر فروید ،اختالالت شخصیت بهطور معمول به تجربیات اولیه و تجزیه و تحلیل تأثیرات ناخودآگاه بر شخصیت فرد مرتبط میشود.از دیدگاه فروید ،در اختالالت پارانویا ،نهاد ) (Idو من ) (Egoدر تعارض با یکدیگر قرار دارند و افراد برای کاهش اضطراب خود از دفاعهای روانی نظیر بازتاب و فرافکنی استفاده میکنند.این افراد ممکن است صفات منفی خود را به دیگران نسبت دهند و خود را از تهدیدات فرضی محافظت کنند. تئوری ابجکت ریلیشن )(Object Relationsبه نحوه تعامل فرد با دیگران و ارتباطات اولیه او با والدین یا مراقبین نزدیک اشاره دارد.در این نظریه ،تعامالت اولیه فرد با والدین که غالبا ً ناکارآمد یا آسیبزننده بودهاند ،میتواند منجر به شکلگیری احساسات عمیق بیاعتمادی و ترس در فرد شود.افراد مبتال به اختالل شخصیت پارانویا ممکن است در دوران کودکی در معرض بیاعتمادی ،طرد یا آزار قرار گرفته باشند و این تجربیات سبب شکلگیری الگوهای فکری منفی و شکاکانه در بزرگسالی گردد. ویژگیهای روانشناختی افراد مبتال به پارانویا افراد مبتال به شخصیت پارانویا معموالً از ویژگیهای زیر برخوردارند: سوءظن شدید به دیگران :همواره به دیگران به چشم تهدید نگاه میکنند و به سختی قادر به برقراری روابط سالم هستند. دفاعهای روانی شدید :استفاده از مکانیزمهای دفاعی مانند فرافکنی و انکار برای مقابله با اضطراب و احساسات منفی. احساس انزوای اجتماعی :بهدلیل بیاعتمادی به دیگران ،از ارتباطات اجتماعی خودداری میکنند و بهطور معمول تنها و منزوی میمانند. اختالالت شخصیت از جمله مسائل پیچیدهای هستند که تأثیرات فراوانی بر زندگی فردی، اجتماعی و حرفهای افراد دارند.در میان اختالالت شخصیت ،اختالالت شخصیت خودشیفته ) ،(Narcissistic Personality Disorderنمایشی (Histrionic Personality ) ،Disorderو ضد اجتماعی ) (Antisocial Personality Disorderبه دلیل ویژگی?