جزوه فقه جزایی PDF
Document Details
Uploaded by VeritableQuail7218
Hakim Toos
Tags
Summary
This document is a collection of notes on Islamic criminal law, covering topics like criminal jurisprudence and specific legal codes within Islamic law.
Full Transcript
فقه:مباحث فقهی به چند بخش تقسیم می شود.۱:عبادات .۲.عقود .۳ایقاعاات .۴احکام ک سیاسات عبادات:نمازو روزه و... ...
فقه:مباحث فقهی به چند بخش تقسیم می شود.۱:عبادات .۲.عقود .۳ایقاعاات .۴احکام ک سیاسات عبادات:نمازو روزه و... عقود ،بیع ،نکاح،مضاربه و... ایقائات:طالق و ابرا/...،منبه اصلی قواعد فقه جزایی محقق داماد/ احکام وسیاست:حدود قصاصو دیات و تعزیرات به مباحث فقهی مسائل فقهی می گویند . قضا:هوالحکم بین الناس:کسی که بین مردم حکم می کند.یفنی رفع خصومت کردن و قضاوت به عهده امام معصوم(ع)است . اگر امام معصوم(ع) نباشد قضاوت قضاوت به عهده ی نائب خاص و.نائب عام است. نائب عام بر اساس نظر مرجع تقلیدانتخاب می شود، که همان رهبر آسا و مجلس خبرگان آن را انتخاب می کنند. از سال ۱۳۶۸به بعد ماده ۱۰۹ق.ا اصالحیه خورد در بحث قضاوت نائب عام است. فقیه جامع الشرایط یعنی کسی است که در مقام مباحث فقهی تسلط داشته باشد فقهی که جامع الشرایط باشد،حاکم شرع است. دز امروزه حاکم شرع،دادستان است که او مدعی العموم می باشد. فقه۶:والفلم بالحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها تفصیله :احکام دودسته است:احکام تکلیفی و احکام وضعی است احکام وضعی مستقیم با احکام مکلف کار دارد. احکام شرعی فرعی:مثل اصول فقه تفصیلیه یعنی استنباطی مانند:اصول فقه هر امر داللت بر وجوب می کند اوفوبالعقود معذی وکبری و نتیجه در اوفو بالعقود: امر کبری و صغری:هز آنری وجوب در ظهور دارد. نتیجه:وفای بر عهد واجب است مجتهد مباحث فقهی را بررسی می کند. دسته بندی قواعد فقه از دیدگاه محقق داماد:س امتحانی:قواعد فقه مدتی .۲،قواعد فقه جزایی.۳.قواعد فقه قضایی .۴قواعد فقه سیاسی قواعد فقه مدتی در مورد مباحث مدنی مانند:عقود کار می کند قواعد فقه مدنی مثال:ال ضرر.س:بحث سوره ابن جندب در مورد قاعده ال ضرر چیست؟ از زمان هجرت پیامبر (ص)به مدینه احکامی از سوی حضرت رسول ،بیان می شد و جنبه ی فقاهتی به خود گرفت>-بحث قاعده ال ضرر قواعد فقه جزای ،تعزیر ،لوث،درآ۲. قواعد فقه قضای:قاعده بینه و ر الضر۳. قواعد فقه سیایس ،قاعده رنف سبیل۴. فقه:احکام دینی است که توسط مجتهد از آیات ،روایات ،و اخبار استخراج می گردد . فرق مسئله فقهی با قاعده فقهی:س امتحانی قاعده فقهی کلی است ولی مسئله فقهی جزئی است و به جزئیات می پردازد. مسئله فقهی:مسائلی هستند کهاز احکام عملی شرعی و موضوعات شرعی بحث می کنیم مانند:وجوب نماز یا صحت عقد بیع که با توجه به رساله توضیح المسائل امام خمینی که ۲۸۹۷مسئله فقهی دارد اما قاعده فقهی حکمی است کلی و اختصاصی بهیک موضوع خاص ندارد. مثال:قاعده الضرر:ماده ۱۳۲ق مدنی ماده ۳۰ق .م /قاعده الضرر ضمان آور است. تفاوت عمده.قاعده فقهی با مسئله فقهی در وسعت انطباق و کلیت بیشتر قاعده است.به گوته ای که هر قاعده شامل چند مسئله فقهی دیگر می شود. تعریف قواعد فقه در نظر آیت هللا مکارم شیرازی: القاعده الفقهیه هواالحکام عامه فقیهه تنری فی ابواب مختلفه:مباحث فقهی ۵۲باب دارد. الضرر و ال ضرار فی االسالم: قواعد فقهی احکام کلی هست که در هبه ابواب مختلف جاری شود وسیله النجاه اصل کتاب تجریر الوسیله نوشته آقا ابوالحسن اصفهانی است. عروه الوثقی :سید محمد کاظم طباطبایی یزدی اصول مسلم در قانون مجازات .۱:اصل شخصی بودن قانون مجازات .۲اصل تساوی بودن .۳اصل قانونی بودن قانون مجازات اصل شخصی بودن قانون مجازات هر کس مسئول اعمال خویش است. طبق قاعده الضرر و باال ضرار نباید به دیگران ضررو زیان وارد کنیم و ضرر و زیان دیگران را نباید تحمل کرد و تنها مجرم مجازات می شود و دیگران مسئول اعمال او نیستند.مانند:مسئولیت عاقله یعنی بستگان ذکور پدری و لزوم اجرای مجازات دیه او در مفهوم خاص مجازات اصل شخصی ودن اعتبار دارد. اصل تساوی بودن مجازات:در اسالم افراد بر اساس تقوا دارای اهمیت هستند نه از نظر جاه و منزلت و مقام ،مسلمانان دو حکم بر آوردند و کسی به دیگری دارای مزیت نیست مگر از روی تقوا الهی. اگر کیفری برای کسی وجود دارد که مرتکب شده این نوع مجازات برای همه یکسان است. و همه کسانی که مرتکب چنین جرمی شده اند به صورت مساوی مجازات می شوند .نه برای افراد خاص و افراد معینی،بنابراین اصل تساوی حاکم بر مسلمانان با یکدیگر می باشند . در غیر مسلمانان با توجه به موارد خاص با این اصل بر خوردی شود ،مگر در موارد خاص به دلیل تساوی رعایت نشود. اصل قانونی بودن مجازات:اسالم برای غایب جرایم مجازات ها پی خاصی پیش بینی می کند.مانند مقررات مربوط به قصاص که برای جرایم مهم در نظر گرفته می شود . در مورد قصاص که احکام آن در کتاب اسمانی،حکم تم ثابت شده بدین شکل که در مورد خونریز یکم قصاص آن در شرایط تساوی در نظر گرفته می شود،یعنی آزاد در مقابل آزاد ،مرد در مقابل مرد،با توجه به این اصل (اصل قانونی بودن)در سطوح مقتدری مطابقت دارد. انواع جنایت :عمد>-قصاص ،شبه عمد>-دیه،خطای محض>-دیه قصاص:نفس ،عضو،منفعت انواع دیه.۱:بالمصالحه.۲.بالصل دیه بالمصالحه در جایی است که اصل بر قصاص بوده و با صلح تبدیل به دیه می کند. دیه بالصل یعنی اصل بر دیه است در شبه عمد و خطا قاعده ی وزر:ال توروالدز وازره وزر اخری:هیچکس بلر گناه دیگری را به دوش نمی کشد. س: ۱در تفهیم اتهام آیا حتما باید به متهم انجام شود؟یا وکیل را هم می توان تفهیم اتهام نمود. س:۲آیا آخرین دفاع فقط باید متهم حضور داشته باشد ؟یا وکیل وب کفایت می کند؟ انواع دعاوی.۱:حقوقی .۲کیفری. انواع دعاوی حقوقی:مدعی و مدعی علیه و مدعی بع انواع دعاوی کیفری.۱:مشتکی.۲.مشتکی عنه طرح دعاوی:حقوقی>-دادخواست کیفری>-شکوائیه قاعده نکره وازره در سیق نفی ؛افاده عموم می کند. در حقوق امروز اصل شخصب بودن مجازات از اهمیت خاصی بر خوردار است . با ظهور ادیان الهی به ویژه دین اسالم برقراری مسئولیت جمعی منسوخ شد. اصل شخصی بودن مجازات یکی از عناصر کیفر در اسالم می باشدو دارای ریشه های قرآن و حدیثی است. منابع قاعده فقهی ورز:قران:وگدر قرآن مجید ۵بار این آیه تکرا شده است.طبرسی مفسر بزرگ قرآن در این زمینه می گوید:هیچ کس بار دیگر یور پشت نمی گیرد. :سنت۲. نکته: ۱تاریخچه اصل قانونی بودن جرم و مجازات:عبد القادر عوده م بنویسد این اصل قانونی بودن جرم و مجازات در قوانین عرفی در قرن ۱۸میالدی نخستین بار پس از انقالب کبیر فرانسه در قانون فرانسه وارد شد. در سال ۱۷۸۹میالدس در اعالمیه حقوق بشر در ماده ۸آن تقریر شد،سپس از تشریع و قانون فرانسه به قوانین سایر کشور ها نیز انتقال یافت پ. لکن در شره مقدس اسالم پیدایش این اصل و قاعده به وسیله ی قرآن کریم ۱۲قرن قبل از انقالب کبیر فرانسه تشریح شده بود. سوره اسرا ایه : ۱۵لو ما کنا مجذبین حتی نبحث رسوال:ما قومی را ذاب نمی کنیم مگر اینکه قبال پیامبری را فرستاده باشیم و آن قانون تشرین شده باشد. طالق:۷ال یکلف هللا نفسا اال ما آتاها:خداوند هیچ کس را مز انچا به او تکلیف کرده و از او نمی خواهد ر الظالمی :هر کس آن اصل شخیص بودن مجازات:سوره یوسف آیه :۷۵قالوا جزاوه من وجد رف رحله فهو جزاوه کذالک نجری .پیمانه در بار او پیدا شود و خودش کیفر آن را خواهد بود و به خاطر این کار برده شود عبدالقادر عوده مب گوید:جداًدرد آور است بیش تر حقوقدانان کشور های.اسالمی این حقایق اولیه در اسالم نمی شناسند ودر اثر ناآگاهی خیال می کنند که قوانین عرفی و اروپایی این مبادی عالیه را قانون گذاری و تشریح کرده اند. ر رفتی.پیانب به پدرم گفت این پرس توست به پدرم ۲. سنت:شخیص به نام ابو داوودنقل یم کند که همراه پدرم پیش پیامب .گفت:بیل.انگاه پیامب با لبخند گفتند که چه قدر شما شبیه هم هستید پس پیامبر(ص)فرمود ولی بدان که او جنایت تو را بر عهده نمی گیرد و تو نیز نمی توانی جنایت اا را بر عهده بگیری.سپس این آیه را قرائت فرمودند:ال تزرو وازره وزر اخری شاهر مثال دیگر:پس از اینکه حضرت علی بدست ابن ملجم ضربت خورد فرمود:نباید کسی دیگری جز قتل من کشته شود (نهج البالغه ) این سخن مولی حاوی اصل شخصی بودن کیفر در اسالم می یباش وبراساس این اصل غیر مجرم ،دیگران مسئولیت کیفری ندارند. نمونه ی کار می توان قاعده وزر در علم فقه:صاحب جواهردو جلد و ۴کتاب جواهر الکالم (محمد بن حسن بن باقر نجفی اصفهانی)می نویسد :مجازات تبعید در خصوص زنان اجرا نمی شود.چرا؟ شاید تبعید شدن زن به این خاطر باشد هز گاه زن محکوم به تبعید شود در حالی که هیچ کس نبایدهای جرمی که دیگری انجام داده است مجازات شود استثنا قاعده وزر:ماده ۴۷۳ق.م.ا:در جنایت خطای محض در صورتی که جنایت با بینه قسامه یا علم قاضی ثابت شود پرداخت دیه بر عهده .... تعریف عاقله جانی عبارتند از:پدر مردان عاقل و بالغ و ثروتمند از خویشان پدری او که باید دیه قتل خطا را که جانی مرتکب شده یا دیه برخی از جنایت هایی را که وارد کرده باید پرداخت کند. ماده ی ۴۶۸ق.م.ا..........: :............وجود عاقله.۲.مسئولیت دولت )بیت المال)در خصوص جبان خسارت نایس از خطای ر قاض در اصل ۱۷۱ق.ا۱. صفحان عاقله:مصداق بارز در این قضیه هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد.استادمحقق داماد بر این است که دیه صفان مدنی است نه مجازات.و تعهد عاقله به پرداخت یک تعهد مبتنی بر نظام قبیله ای است استاد بر این عقیده است که به عهده گرفتن دیه جنایات خطایی با قافدهوزر مغایرت ندارد. زیرا در درجه اول ذمه ی خود قاتل مشغول می شود. به موجب قرار داد قبیله ای عاقله جانی مکلف به بری ذمه کردن قاتل است.ماده ۴۶۸و ۴۶۹ق.م.ا آیت هللا سید حسن مرعشی شوشتری در کتاب دید گاه های مودر حقوق کیفری اسالم می نویسد مسئولیت عاقله اختصاص به جامعه ای دارد که نظام قبیلهای بر آن حاکم باشد . بنابراین حقوق منتفی است ،نفی توان بستگان جانی را مستقل به پرداخت دیه دانست. دید گاه دکتر علیرضا فیگور کتاب مقارنه و تطبیق در حقوق جزای اسالمی از قواعد مسلم حقوق جزای اسالم تین است که دزدی که مرتکب جرم شده مسئولیت کیفری دارد. و دیگری مسئولیتی ندارد وتنها در یک مورد استثنا وجود دارد که عاقله باید دیه قتل خطایی را بپردازد. حدود:حد از دیدگاه شرایع از محقق حلی: له عقوبه مقدمه و کل ماله عقوبه مقدره: جرمی که مجازات ات در شرع مقدس مقدر شده است. انواع حد.۱:حد اصغر مثل مجازات شالق در زنا.۲.حد اکبر مثل رجم در زنای محصنه حد تام یا کانل مجازات مدنی مصرح در قانون جزا کهحداقل و حداکثر ندارد. حد خاص(ناقص):مثال تعزیر/حد محض جرمی است که در خصوص حق هللا باشدمثال:شرب خمر حد مختص:فقط جنبه حق هللا یا حق الناس دارد. حد مشترک:بین حق هللا و حق الناس مشترک است.مثال :سرقت اعمال شنیع:زنا،لواط،سحق،قوادی،قذف زنا:عملی شنیع تست که بین مرد و زن نامحرم انجام می شودکه با اقرار و بینه ۴مرد و۲زن یا....انجام می شود. لواط:عمجنسگرایی بین آقایان(اعراف()۸۰نمل)۵۴ سحق:همجنسگرایی بین زنان که با اقرار ۴نرد ثابت میشود قوادی:جمع کردن افراد برای عمل زنا که با اقرار دوبار خودش یا دو تا مرد ثابت می شود. قذف ۲۴۵:ق.م.ا:نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر هر چندماهه باشد. ماده.۲۳۳ق.م.ا:آواز عبارت است از دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه گاه در برابر انسان مذکر است. ماده ۲۴۲ق.م.ا :قوادی از به هن رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است م ۲۴۵ق.م.ا:قذف عبارت است از نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر هر چند مرده باشد. احصان زنا:زن شوهر دار احصان قذف:زن پاکدامن مضاجعه:در زیر یک آزار بودت اینه وطیی صورت بگیرد تفخیذ:فگقرار دادن اندام تناسلی مرد بین ران ها یا نشیمنگاه انسان مذکر است.ماده ۲۲۵ق.م.ا روایت پیامبر(ص):زن و مردی که در زیر یک آزار قرار می گیرند و به طرفین ۱تا صد ضربه شالق زده میشود. تعزیر.۱:التعزیر بها یرا الحکم(حاکم شرع) التعزیر دون الحد :تعزیر کمب از حد۲. نهزیر:جرمی که مجازات آن در شیعه مقدس معین نشده است تعزیر به تعبیر دکتر فیض کیفر های نامعین شرعی س آیا قانون گذار می تواند از قبل تعدا و اندازه تعزیرات را نشخص کند؟ یا اینکه تنها مرجع قاضی رسیدگی به پرونده باید مشخص کند؟ تعزیرات مرجع تعیین کننده و کم و کیف آن به شخص قاضی مجتهد واجد تشخیص می دهد هر چه مقدار مجازات باید برای آن جرم در نظر گرفته شود. اتعزیر هن احد،زنا مجازاتش ۱۰۰تازیانه است.اما اگر رابطه نامشروع مادون زنا باشد طبق قاعده تعزیر همچنین طبق ماده ۶۳۷ق.م.امبحث تعزیرات مصوب ۱۳۷۵تا ۹۹ضربه شالق محکوم میشود. قلمرو تعزیرات:التحریر لکل عمل محرم>-مثال:سرقت هم حدی است هم تعزیری طبق آیه قرآن السارق و السارقه فالطعوا ایدیهما >-در مرتبه اوا اما اگر سرقت تعزیری باشد به تشخیص حاکم تبدیل به حبس می شود. احادیث و روایات که متضمن مجازات هایتعزیری هستند. اقامه ی حدود:ائمه یعنی به پا داشتن که شامل رسیدگی جرایم حدی صدور حکم و اجرای حکم است. س:آیا در حال حاضر می توان حدودالهی و شرعی در اثر غیبت جاری کرد؟ اقمه حدود ونظریه ها:مخالفین عالمه حلی و محقق حلی موافقین:امام خمینی و صاحب جواهر عدالت وصفی:بر اثر حماریس و تقدیر بتواند عدالت را در خود تقویت کند. عدالت عملی :در قضاوت موافقین می گویند اگر امام معصوم (ع) باشد فقط فقیه جامع الشرایط دید گاه محقق حلی:ال یجوز البد افاقه الحدود االمام (ع)فی وجوده او من من نصبه القامتها:برای هیچ کس جز امام ع یا منصوب امام ع اقامه حدود الهی جتیز نیست.ولی موافقین مانند صاحب جواهر فقیه قرن ۱۳در راس موافقین قرار دارد و معتقد است که اشخاص واجد اثر می توانند در زمان غیبت امام معصوم ع حدود را جاری سازد. امام خمینی در کتاب تحریر الوسیله معتقد است که فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت نی تواند حدود الهی را جاری و به قضاوت بپردازد.و اجرای حدو الهی به صورت خاص می باشد مخالفین قائلینبه تعطیل در راس مخالفین جواز اقام حدود در عصر غیبت دو فقیه بزرگ( محقق حلی و عالمه حلی)نظریه تعطیل حدود،واجد توجیه اجتماعی کتاب ۷جلدی. در میان فقهای معاصر آیت هللا سید احمد خوانساری در کتاب جامع المبارک اختصاص اقامه حدود به امام معصوم را اغوا دانسته اند. فقها .۱قدیس.۲.ابن جنید اسکافی متاخرین:شیخ طوسی،معاصرین امام خمینی ،خوانساری ،ایت هللا خویی قاعده درا:تدرا الحدود بالشبهات :مفاد قاعده آن است که در مواردی که وقوع جرم یا انتساب آن به متهم و یا مصونیت ویا مجازات مقارنه به جایی کخ شدید باشد به موجب این قافده مجازات کنسل می شود. این قاعده قاعده تفصیلی است. مبحث اول:مستندات فقهی.۱:روایات:الف:روایات اهل سنت.۲.منابع حدیثی امامیه ر قاعده:یعن تمام فقه های امامیه بر طبق آن فتوا دااه اند۲. .الف:تسالم اصحاب بر حجیت در کشور مسائل جزایی با تعابیری : مثل مطابقت قاعده با اصول عقلی،نسبت حکم به موضوع و نسبت معلول به علت است. س:آیا حدودی کهدر قاعده درآ و فقهی آمده و فقط شامل حدود می شود یا شامل تعزیر و قصاص و دیات هم می شود؟ مراد از کلمه الحدود در قاعده فوق شامل حدود یا شامل مجازات های اسالمی می شود ؟ محلی به الف و الم.ایین دادرسی مدنی و آیین دادرسی کیفری محقق داماد عام.۱:تعزیزات.۲.حدود .به شبهات:شبهات ر نب جمع یم باشد که هم شامل شبهه حکیم و هم شامل شیهه موضوعیه یمشود۳. شبهه حکمی در مقام اجتهاد و شبه موضوعیه در مقام اجرای حکم توسط قاضی است.حد به معنای مطلق(حاکم است) مفاد اجمالی قاعده درآ در مواردی که وقوع جرم به انتساب به متهم یا مسئولیت به استحقاق مجازات وب به جهتی حمل توجیه و مشکوک می باشدبه موجب این قاعده بایستی جرم و مجازات را منتفی دانست. با توجه به روایت حضرت علی :مبنی بر این است که اگر هزاران گناهکار بی کیفر بمانند بیگناهی وظایف حق و عدالت و انفاق به کیفر برسد. حاالت قاضی۱.۱۰۰:درصد ظن۷۰:درصد تخطئه قاضی شک ۵۰:درصد برائت این قاعده فقهی ت(فسیر به نفع متهم)در حقوق جزایی عرفی از جهاتی همتایی دارد. و این قاعده در فقه نیست بلکه در قانون است ماده ۱۲۰و ۱۲۱ق.م.ا شبهه در عناصر ق.م.ا.۱قانونی.۲.مادی.۳.معنوی.۱.قانونی:شبهه در عناصر قانونی مادی:شبهه در عناصر مادی معنوی :شبهه در عنص معنوی :مقصود از شبهه معنوی این است که از ناحیه متهم مورد تردید باشد که در اینجاست ۳. باعث سقوط مجازات یمشود نتیجه اعمال قاعده در صدور حکم برائت و تبئه متهم یمباشد طرق اثبات احکام شرعی :۱ :تکلیفی و وضعی :۲قضایی جزایی و حقوقی برای اثبات دو مقام .۱اجتهاد دراحکام شرعی .۲قضایی شهادت و اغراق مهمترین مستند فقهی این قاعده (ادرو الحدود بالشبهات)حدود را با شبهات دفع کنید. کتاب محقق داماد صفحه ۴۴روایت حضرت رسول اکرم از جمله دالیل و مستندات این قاعده تسالم اصحاب اتفاق نظر داشتن فقهای امامیه مراجیت این قاعده میباشد بدین توضیح همه ی فقهای امامیه بر حجیت این قاعده میباشد. شبهه ای پیش آید با ذکر تعابیر مانند:النه فی الشبهه الدارئه قائل به عدم مجازات متهم می باشد.نظر آیت هللا خویی در کتب تکمله المنهاجمراد از شبهه ای که موجب سقوط مجازات حد است عبارت از جهل قصوری ،جهل تقصیری و به اصطالح جاهل یا قاصد یا مقصر است. با توجه به حدیث رفع حقوقدانان جهل به قانون را رافع مسئولیت کیفری نمی دانند. قاعده لوث و قسامه :تثبت القسامه مع اللوث تخطیه :تخطئه در اصطالح عبارت است از اینکه حکم یا موضوع ان ،دارای وجود،نفس العمری ،یعنی وجود واقعی ثابت و محفوظ بوده باشد. مجتهد در تالش خود،برای استنباط ورسیدن به آن حکم یا موضوع حکم ،گاه خطا می کند و یا همه ی کوششی که در راه تحصیل آن به کار برده به حکم واقعی نمی رسد. گاه دیگر راه خودرا راست و درست ،می پیمانه و به جواب می رسد یعنی اجتهاد او را حکم ثابت و واقعی انطباق پیدا می کند. حمایت بزه دیده در مرحله دادرسی :الف:تفهیم حقوق بزه دیدگان و جلب اعتماد آنان ب استفاده از واحد های میانجی گری با مالحظه بزه دیده. ج ایجاد تسهیالت در زمینه اقامه دعوا و مالحظه جایگاه واقعی بزه دیده حمایت از بزه دیده در مرحله تامین و ضرر،اغلب با ورود ضرر و زیان بعضی وقت بزه دیده از نوع معنوی است. بعضی اوقات هم مستقیم و غیر مستقیم است برای تامین ضررو زیان وارد شده بر بزه دیده از ناحیه بزهکار غیر عقلی باشد باید منابع جایگزین عهده در ابن باشد. مهم ترین منابع جایگزین عبارتند دولت و بیمه و دارای وجود نفس االمری ،یعنی مرد واقعی ثابت و محفوظ بوده باشد و مجتهد در تالش خود برای استنباط و رسیدن به آن حکمیا موضوع حکم،گاه خطا می کند، و یا همه کوششی که در راه تحصیل آن به کار برده به حکم واقعی نمیرسد گاه دیگر راه خود را راست و درست میپیماند و به صواب میرسد یعنی اجتهاد او با حکم ثابت واقعی انطباق پیدا میکند این را تخطئه میگویند و کسانی که در مورد اجتهاد دارای این عقیده هستند مختطئه میگویند اهل سنت را مصویه میگویند. لوث در لغت به معنای جراحت ،آلودگی ، ،شبه دلیل قوت و شدت در اصطالح امان قضایی است که موجب ظن قاضی به ارتکاب جنایت یا نحوه ارتکاب از جنایات متهم است ماده ۳۴ق.م.ا ماده ۳۱۵ق.م.ا: ماده ۳۱۳ق.م.ا: قسامه در جایی ثابت است که لوث باشد طبق قانون مجازات یکی از ادلههای اثبات قتل اقرار بینه و قسامه است قسامه دلیل محسوب نمیشود بلکه شبه دلیل محسوب میشود. موارد لوث۱۲،مورد.۱ :شهادت یک شاهد.۲حضور شخص همراه با آثار جرم در محل قتل .۳وجود مقتول در محل تردد شخص یا اشخاص معین .۴وجود مقتول در محل اقامت یا سکونت اشخاص معین.۵شهادت طفل معینه مورد اعتقاد و یکی از شهود و قتل به وسیله متهم و دیگری به اقرار متهم و قتل شهادت بدهد. .هرگاه یک از شهود به قتل به وسیله متهم و دیگری به اقرار متهم به قتل شهادت بدهد۷. .هرگاه مدیع بینهای بر حضور در محل واقعه اقامه کند و موجب زن به وقوع قتل توسط او گردد ۸. ر معی باشد ۹. هرگاه شخیص در ازدحام کشته شود و شواهد ر زی بر انتصاب قتل به شخص یا اشخاص ر معین از ساکنان آن محل شود ۱۰. .هرگاه کس را در محیل کشته بیابند و اولیا هم مدیع قتل توسط شخص ر مجن علیه و عدم اثبات و روش آن موضوع توسط خب معتمد اگر با مراجعه به کارشناس ۱۱. در صورت اختالف ر جای و .مقدار جنایت روشن شود طبق آن عمل یمشود و اگر نه در صورت لوث با قسامه مدیع حکم به نفع او صادر یمشود شیخ طوسی:روایت عن الباقز:و هناک رجل بیدیه سکین ماطع بالدم :مردی که در دستش چاقویی است که این چاقو آغشته به خون است لوث با قسامه میشود:تثبت القسامه مع اللوث. قسامه:اگر اولیای دم ۵۰>-قسم>-قسم خوردن رجلیت شرط است. قاتل مظنون>-خود قاتل قسم بخورد برس می شود. دیدگاه امام خمینی درباره ۵۰قسم اولیای دم این است که اگر هیچ مردی وجود نداشته باشد و شاکی فقط زن باشد،اگر قسم خوردن لوث را ثابت کند. تغلیظ.۱ :سوگند .۲.دیه در ماه های حرام یک سوم قاعده ال قود :اصل در قتل عمد و قصاص است ای کسانی که او ایمان آوردهاید درباره کشتگان بر شما حق قصاص وارد شده است.بقره ۱۷۸ استثنائات.۱:قصاص نشدن پدر برای کشتن فرزندش .۲مردی که دیوانهای را کشته باشد.۳مردی که برای دفاع از خود دیوانه ای را بکشد که در این صدور قصاص و دیه بر عهده نخواهد داشت و دیه از بیت المال مسلمانان به وارثان فرد دیوانه پرداخت خواهد شد .۴اگر بدون آنکه از جانب دیوانه تهدید شود او را بکشد و قصاص نمیشود و دیه را خودش باید به وارثان دیوانه بدهد. قاعده ال قودمن ال یقادمنه :برای کسی که ز او قصاص نمیشود قصاصی نیست خود به معنای قتل النفس به نفس است در قصاص مماثلت شرط است. الیقاد ،نیز فعل مضارع مجهول از همان ریشه به معنای قود است برای کسی که از او قصاص نمیشود قصاص نیست در این جمله دو برداشت محتمل است :احتمال اول آن کسی را که قصاص نمیشود.قصاص از ریشه قصد است یعنی به دنبال چیزی رفتن پی چیزی را گرفتن نباید قصاص کرد مثل مجنون و کودک احتمال دوم :قاتل افرادی که از آنان قصاص نمیشود را نباید قصاص کرد یعنی اگر کسی که مجنونی را بکشد نباید قصاص شود ظاهر این عبارت عام است و گویا غیر مجنون را هم شامل میشود ولی مشهور فقها فقط در مورد مجنون آن را میداند. در مورد کودک همانند مجنون صدق نمیکند اگر کودک کسی را بکشد قصاص نمیشود غیر ممیز ولی اینکه اگر فرد بالغ و عاقلی کودک را بکشد و قصاص نشود اشتباه است و مشهور فقها بر این باورند که بالغ برای قصاص کودک قصاص میشود در اصل اولیه قصاص برای قتل عمد افراد ذیل استثنا شدهاند.۱مجنون .۲کودک.۳پدر برای کشتن فرزندش ر کشی برده و بر قویل نابینا در قتل عمد۴. ر کشی مجنون. ۶آزاد در ر کشی کافر. ۵عاقل در مسلمان در در مورد قاتالن به قصاص و ادله آنان در مورد قتل کودک: دودیدگاه وجو دارد.۱:قائل به قصاص .۲قائل به عدم قصاص در مورد قائل به قصاص مشهور فقها میگویند مسئولیت از امام صادق است هر کسی را کسی بکشد بزرگ باشد یا کوچک در صورت عمد قصاص میشود آیت هللا شیرازی نیز تساوی دیگه کودک و بالغ را تاییدی بر اساس بالغ برای قتل کودک میدانند قائالن به عدم قصاص مخالفین به قصاص این گروه بسیار اندک است که دلیل آنها همان عبارت عام روایت ابوبصیر است که مورد قطعی آن مجنون و کودک ادله قصاص را تخصیص میزند چون امام علیه السالم در مقامیه جای ال قود له که فقط مجنون را شامل می شود می توانسته عبارت را به صورت فام بیان کند. القود در قصاص اعضا نظر آیت هللا خویی در مبانی تکمله المنهاج در مورد جنایت دندان کودک مقتضای القید لمن ال یقاد له عدم قصاص در جنایت بر صغیر است بدین مطلق بنابراین اگر کسی دندان کودک را بکند قصاص نمیشود و باید به پرداخت دیه کند و همچنین از حکم حکم قطع آلت کودک توسط بالغ که قصاص نمیشود. قاعده الیبطل دم یا حمایت بزه دیده در اسالم واژه بزه شناسی است روایت از امام صادق در مورد قضاوت حضرت علی درباره مردی که به قتل رسیده بود و قاتل او معلوم نبود چنین قضاوت فرمودند اگر مقتول اولیای دمی دارد به آنها مطالبه کردن آن از مسلمین بپردازید. بر اساس قاعده فقهی خون مسلمان به هدر نمیرود زیرا میراث او به امام میرسد بنابراین دیه او نیز به عهده امام است و برای او نماز میخواند و او را دفن میکند و درباره مردی که در روز جمعه بر اثر ازدحام جمعیت از دنیا میرود قضاوت فرمود که در اینجا هم دیه از بیت المال پرداخت میشود ابوبصیر از امام صادق نقل میفرماید اگر جنازه فرد مقتولی در بیابان پیدا شد دیه او از بیت المال پرداخت میشود زیرا حضرت علی فرمودند خون مسلمان هدر نمیرود قاعده الیبطل الدم امری مسلم خون مسلمان و هدر نخواهد رفت. ر ب:تسکی نامالیمات مراحل حمایت از بزه دیده الف:مساعدتهای پزشک حمایت بزه دیده در مرحله دادرسی: الف:تفهیم حقوق بزه دیدگان و جلب اعتماد آنان ب :استفاده از واحدهای میانجگری با مالحظه مصلحت بزه دیده ج :ایجاد تسلیحات در زمینه اقامه دعوا و مالحظه جایگاه واقیع بزه حمایت از با ورود ضرر و زیان بعضی وقت به بزه دیده از نوع معنوی است. برای تامین ضرر و زیان وارد شده بر بزه دیده از ناحیه بزهکار غیر عملی باشد باید منابع جایگزین عهدهدار این باشند. ر تامی خسارتهای بزه دیده از منابع دولتها ماده ۱۲ مهمبین منابع جایگزین عبارتند از دولت ،بیمه صندوقهای خبیه اعالمیه مجموع عمویم سازمان ملل در خصوص اصول اسایس عدالت برای بزهدیدگان و قربانیان سوء استفاده از قدرت .دولتها یمخواهند ر تامی خسارتها صندوقهای خبیه دولت هستند ر تامی خسارت بزه دیده از منابع خبیه :یک دیگر از منابع جایگزین برای ر تامی خسارت بزه دیده از طریق بیمه :مهمبین منبع مهم جایگزین استفاده از تسهیالت بیمه است حمایت از بزه دیده در اسالم قاعده الیبطل دم امری مسلم که به صورت از نمونههای بارز حمایت از بزه دیده است این قاعده جبان خسارت بزه دیده تامی رضر و زیان بزه ر ر جسمای او همرایه یمکند به این معنا که قاعده مزبور بر را به دلیل سلب حیات و اقدام علیه تمامیت ر :دیده مجبور به پرداخت دیه به باالترین مصداق بزه یعن قتل تاکید کرده است جبان خسارت بزه دیده از بیت المال در مواردی که کس به قتل یمرسد و مرتکب شناسای نیمشود یا پس از شناسای متواری یمشود . ۲در مواردی که مسئول ۱. .پرداخت دیه که خود مرتکب است متواری یمشود یا فوت کند در مواردی که مرتکب جنایت نابالغ و مجنون بوده و دیه جنایت ر نب کمب از موضع باشد با توجه به اینکه غالبا خود مرتکب ۳. بی دادرسان به دلیل عدم ضاحت قانون نسبت به امکان یا عدم پرداخت دیه از بیتاموایل ندارد تا دیه از آن پرداخت شود ر .المال اختالف نظر وجود دارد اضطراری بودن یا اتفاقی بودن عمل قتل: اگر فردی بر دیگری بیفتد یک افتادن بر روی دیگری قصد کرده است . ۲چگونک افتادن غالبا کشنده باشد .۳قصد قتل ۱. نداشته باشد ضفا قصد افتادن داشته باشد فقط اتفاف رخ بدهد قتل شبه عمد بوده و قاتل باید دیه را رببدازد قاتل جبان کننده خسارت بزه دیده مرگ قاتل به فرار قاتل ج.کشته شدن به اشتباه با کافر حری سیاست جنایت تمنینی در اسالم نتیجه گیری :جرم شناسان در فرایند انتقال از جرم مداری به بزه دیده و حمایت از بزه دیده به یکی از نتایج مهم دست یافتهاند یکی از نمودهای بارز حیات از بزه دیده تامین ضرر و زیان و جبران خسارت در برخی موارد به علت عدم دسترسی به مجرم یا عدم توانایی وی بر پرداخت غرامت بزه دیده از دریافت خسارت محروم میماند دولت و جامعه در رسیدگی به بزه دید