Document Details

AppreciatedSeries4027

Uploaded by AppreciatedSeries4027

Azerbaijan Shahid Madani University

استاد دهقان نژاد

Tags

sharecropping contract iranian law agricultural law legal studies

Summary

This document is a legal document about sharecropping contracts. It details legal and religious aspects of sharecropping within Islamic law and Iranian civil code. It covers topics such as the definition, elements and legal implications of sharecropping contracts.

Full Transcript

‫عقدمزارعه‬ Sharecropping Contract ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫«« بسم اهلل الرّحمن الرّح...

‫عقدمزارعه‬ Sharecropping Contract ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫«« بسم اهلل الرّحمن الرّحیم»»‬ ‫مباحث فقهی و حقوقی عقد مزارعه از کتاب « اللمعه الدمشقیه» اثر مرحوم شهید اول و قانون مدنی‬ ‫ارکان عقد مزارعه‪.1 :‬مزارع ( مالک‪ ،‬صاحب زمین) ؛ ‪.2‬زارع‪ ،‬عامل‪ ،‬زراعت کننده‪ ،‬برزگر؛ ‪.3‬تعیین مدت‬ ‫‪.1‬تعریف و ماهیت عقد مضاربه‬ ‫هِيَ مُعَامَلَةٌ عَلَى الْأَرْضِ بِحِصَّةٍ مِنْ حَاصِلِهَا إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ وَ عِبَارَتُهَا‪ :‬زَارَعْتُكَ أَوْ عَامَلْتُكَ أَوْ سَلَّمْتُهَا إِلَيْكَ وَ شِبْهُهُ‪،‬‬ ‫‪.1-1‬‬ ‫فَتَقْبَلُ لَفْظَا‪.‬مزارعه معامله ای بر سرِ زمين است در برابر بخشي از حاصل آن‪ ،‬تا زماني معلوم‪ [.‬به دیگر سخن در‬ ‫مزارعه یك طرف‪ ،‬مالك زمين و طرف دیگر برزگر است که با هم قرار مي گذارند برزگر در زمين کشاورزی کند و‬ ‫مقدار مشخصي از محصول زمين را خود بردارد و مقداری از آن را به مالك بدهد] و عبارتش به صورت «زمين را به‬ ‫مزارعه دادم به تو» یا «با تو معامله کردم» یا «زمين را به تو تحویل دادم» و مانند آن است و قبولش لفظي است‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸1۵‬مُزارعه عقدی است که بموجب آن اَحَد طرفين زميني را برای مدت معيّني بطرف دیگر مي دهد که آنرا‬ ‫زراعت کرده و حاصل را تقسيم کنند‪.‬‬ ‫عَقْدُهَا لَأَزِمٌ وَ یَصِحُ التَّقَائِلُ وَلَا تَبْطُلُ بِمَوْتِ أَحَدِهِمَا‪.‬‬ ‫‪.2-1‬‬ ‫عقد مزارعه الزم است و توافق بر فسخ آن [ = تقایل ] در آن صحيح است‪ ،‬و با مرگ یکي از طرفين باطل نمي شود‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸2۸‬عقد مُزارعه عقدی است الزم‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸2۵‬عقد مُزارعه بفوت متعاملين یا اَحَد آنها باطل نمي شود مگر اینکه مباشرت عامل شرط شده باشد در‬ ‫اینصورت بفوت او منفسخ مي شود‪.‬‬ ‫‪.2‬احکام عقد مزارعه‬ ‫‪.1-2‬لزوم تعیین حصه به اشاعه‬ ‫‪َ -‬لَا بُدَّ مِنْ کَوْنِ النِّمَاءِ مُشَاعَاً تَسَاوَیا فِيهِ أَوْ تَفَاضَال‪.‬محصول زمين در مزارعه ميان طرفين عقد‪ ،‬مشاع است‪ ،‬خواه سهم‬ ‫آنها مساوی باشد یا سهم یکي بيش از دیگری باشد‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸1۵‬در عقد مُزارعه حِصّه هر یك از مُزارع و عامل باید بنحو اشاعه از قبيل رُبع یا ثُلث یا نصف و ‪...‬معين‬ ‫گردد و اگر بنحو دیگر باشد احکام مُزارعه جاری نخواهد شد‪.‬‬ ‫‪.2-2‬جواز شرط اعطاء اضافه بر حصه در مزارعه بر خالف مضاربه ( م‪ ۸25.‬ق‪.‬م)‬ ‫‪ -‬لَوْ شَرَطَ أَحَدُهُمَا عَلَى الْآخَرِ شَيْئًا یَضْمَنُهُ مُضَافًا إِلَى الْحِصّةِ صَحٌ‪.‬اگر یکي از طرفين عقد عالوه بر سهم خود بر‬ ‫دیگری چيزی از طال و نقره و غير آن شرط کند که دیگری ضامن آن باشد‪ ،‬صحيح است‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸25‬در مُزارعه جائز است شرط شود که یکي از دو طرف عالوه بر حِصّه از حاصل مال دیگری نيز بطرف‬ ‫مقابل بدهد‪.‬‬ ‫‪ -‬البته باید توجه داشته باشيم که در عقد مُزارعه اگر شرط شود که تمام ثَمره مال مُزارع یا عامل تنها باشد عقد باطل‬ ‫است‪ (.‬ماده ‪ ) ۸۳2‬زیرا شرط فوق خالف مقتضای ذات عقد مزارعه است‪ (.‬بند ‪ 1‬ماده ‪ 2۳۳‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.3-2‬ترک عمل و انقضای مدت مزارعه‬ ‫وَلَوْ مَضَتِ الْمُدَّةُ وَالزَّرْعُ بَاقٍ فَعَلَى الْعَامِلِ الْأَجْرَةُ وَ لِلْمَالِكِ قَلْعُهُ‪.‬اگر زمان معين شده در عقد مزارعه سپری شود و‬ ‫‪-‬‬ ‫محصول همچنان بر سر زمين باشد‪ ،‬برزگر باید اجرت مدت باقي مانده را بپردازد‪ ،‬و مالك حق دارد محصول را از زمين‬ ‫بکَند‪.‬زیرا برزگر از آن به بعد حقي بر زمين ندارد‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۳۸‬اگر عامل زراعت نکند و مدت منقضي شود مُزارع مستحق اجرتالمثل است‪.‬‬ ‫‪ -‬نرسیدن اتفاقی زرع در انقضای مدت مزارعه‪.‬‬ ‫ماده ‪ - ۸۴5‬هر گاه مدت مُزارعه منقضي شود و اتفاقاً زَرع نرسيده باشد مُزارع حق دارد که زراعت را اِزاله کند یا آنرا‬ ‫‪-‬‬ ‫باخذ اُجرتُ المثل ابقاء نماید‪.‬‬ ‫سه نکته‪:‬‬ ‫‪.1‬نرسيدن زرع باید«اتفاقي» باشد‪ ،‬زیرا اگر مدت عقد مزارعه با زرع مقصود طرفين متناسب نباشد عقد باطل است‪(.‬کاتوزیان)‪.‬‬ ‫‪.2‬اجازه مندرج در ماده ‪ ۸5۴‬ق‪.‬م‪.‬در مورد احداث بنا یا غرس اشجار موجد «حق انتفاع» است اما اجازه مندرج در ماده ‪۸۴5‬‬ ‫ق‪.‬م‪.‬در مورد زراعت «اذن در اباحه» است‪.‬‬ ‫‪.۳‬حکم ماده ‪ ۸۴5‬امری نبوده و مي توان خالف آن تراضي کرد (امامي)‬ ‫‪.4-2‬لزوم قابل بودن زمین برای زرع مقصود و آثار آن‬ ‫‪ -‬وَلَا بُدَّ مِنْ إِمْکَانِ االنْتِفَاعِ بِالْأَرْضِ بِأَنْ یَکُونَ لَهَا مَاءٌ مِنْ نَهْرٍ أَوْ بِئْرٍ أَوْ مَصْنَعِ أَوْ تَسْقِيْهَا الْغُيُوتُ غَالِبًا‪ ،‬وَلَوْ أَنْقَطَعَ فِي جَمِيعِ‬ ‫الْمُدَّةِ أَنْفَسَخَتْ وَ فِي الْأَثْنَاءِ یَتَخَيَّرُ الْعَامِلُ‪ ،‬فَإِنْ فَسَخَ فَعَلَيْهِ بِنِسْبَةِ مَا سَلَفَ‪.‬زمين مورد مزارعه باید صالحيت بهره وری در‬ ‫جهت کشت محصول مورد نظر را داشته باشد‪ ،‬به این صورت که از جوی یا چاه یا برکه به آن آب پرسد‪ ،‬یا آنکه غالباً‬ ‫بر آن باران ببارد‪.‬و در صورتي که آب در همه مدت از آن قطع شود با آنکه در گذشته عادتاً به آن آب مي رسيده عقد‬ ‫مزارعه فسخ مي شود‪.‬و اگر در ميان مدت به آن آب نرسد‪ ،‬برزگر بين ابقاء عقد و فسخ آن مخير مي باشد‪.‬و اگر آن را‬ ‫فسخ کند باید اجرت مدتي را که زمين در دست او بوده بپردازد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸2۳‬زميني که مورد مُزارعه است باید برای زَرع مقصود قابل باشد؛ اگر چه محتاج به اصالح یا تحصيل آب‬ ‫باشد و اگر زَرع محتاج بعملياتي باشد از قبيل حفر نهر یا چاه و ‪...‬و عامل در حين عقد جاهل بآن بوده باشد حق فسخ‬ ‫معامله را خواهد داشت‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸2۵‬هر گاه زمين بواسطه فقدان آب یا علل دیگر از این قبيل از قابليت انتفاع خارج شود و رفع مانع ممکن‬ ‫نباشد عقد مُزارعه منفسخ مي شود‪.‬‬ ‫‪.5-2‬اطالق زرع و حکم تغییر زرع مقصود‬ ‫‪ -‬وَإِذَا أَطْلَقَ الْمُزَارَعَةَ زَرَعَ مَا شَاءَ‪ ،‬وَلَوْ عَيَّنَ لَمْ یَتَجَاوَزْ مَا عُيِّنَ لَهُ‪.‬فَلَوْ زَرْعَ األَضْرَّ قِيلَ ‪ :‬یَتَخَيَّرُ الْمَالِكُ بَيْنَ الْفَسْخِ فَلَهُ أَجْرَةُ‬ ‫الْمِثْلِ وَ بَيْنَ الْإِبْقَاءِ فَلَهُ الْمُسَمَّى مَعَ الْأَرْشِ‪ ،‬وَلَوْ کَانَ أَقَلَّ ضَرَرَاً جَازَ‪.‬اگر عقد مزارعه مطلق باشد برزگر هر چه بخواهد‬ ‫در آن کشت مي کند و اگر مالك نوع خاصي را معين کند باید همان را کشت کند و در صورتي که مخالفت کند و‬ ‫چيزی بکارد که به حال زمين از آنچه مالك معين کرده زیان بخش تر است برخي گفته اند‪ :‬مالك مي تواند مزارعه را‬ ‫فسخ کند که در این صورت اجرة المثل آنچه برزگر کاشته برای مالك خواهد بود؛ و مي تواند مزارعه را ابقاء کند که‬ ‫در این صورت اجرة المسمي همراه با ارش برای او خواهد بود و اگر برزگر [ مخالفت کند و] چيزی بکارد که ضرر و‬ ‫زیان کمتری بر زمين وارد مي آورد‪ ،‬مانعي ندارد‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸2۴‬نوع زَرع باید در عقد مُزارعه معين باشد مگر اینکه بر حسب عُرف بَلَد معلوم و یا عقد برای مطلق زراعت‬ ‫بوده باشد در صورت اخير عامل در اختيار نوع زراعت مختار خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۳۵‬هر گاه در عقد مُزارعه زَرع معيّني قيد شده باشد و عامل غير آنرا زَرع نماید مُزارعه باطل و بر طبق ماده‬ ‫‪ ۸۳۳‬رفتار مي شود‪.‬‬ ‫‪.6-2‬مالک بذر و عوامل‬ ‫‪ -‬وَ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَحَدِهِمَا الْأَرْضُ حَسْبُ وَمِنَ الْآخَرِ الْبَدْرُ وَ الْعَمَلُ وَ الْعَوَامِلُ‪ ،‬وَکُلُّ وَاحِدَةٍ مِنَ الصُّوَرِ الْمُمْکِنَةِ جَائِزَةٌ‪.‬‬ ‫در مزارعه جایز است که زمين به تنهایي از آن یك طرف باشد و بذر و کار و ابزار کشت از آن دیگری باشد و هر یك از‬ ‫صورتهای ممکن در مسأله‪ ،‬جایز است‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸21‬در عقد مُزارعه ممکن است هر یك از بذر و عوامل مال مُزارع باشد یا عامل در این صورت نيز حِصّه‬ ‫مشاع هر یك از طرفين بر طبق قرارداد یا عرف بَلَد خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸22‬در عقد مُزارعه الزم نيست که متصرف زمين مالك آنهم باشد‪ ،‬ولي الزم است که مالك منافع بوده باشد یا‬ ‫بعنواني از عناوین از قبيل والیت و ‪...‬حق تصرّف در آنرا داشته باشد‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫‪.7-2‬اختالف مالک و زارع‬ ‫‪ -‬وَلَوْ اخْتَلَفَا فِي الْمُدَّةِ حَلَفَ مُنْکِرُ الزِّیَادَةِ وَ فِي الْحِيَّةِ صَاحِبُ الْبَذْرِ‪ ،‬وَلَوْ أَقَامَا بَيِّنَةً قُدَّمَتْ بَيْنَةُ الْآخَرِ‪ ،‬وَقِيلَ ‪ :‬یُقْرَعُ‬ ‫اگر مالك و برزگر در مدت مزارعه اختالف کنند‪ ،‬کسي که منکر زیاده است قسم مي خورد و اگر در سهم و حصه ميانشان‬ ‫اختالف شود‪ ،‬صاحب بذر قسم مي خورد‪.‬و اگر هر دو بينه اقامه کنند در هر دو مسأله بينه دیگری مقدم مي شود‪.‬و برخي گفته‬ ‫اند ميانشان قرعه مي اندازند‪.‬‬ ‫‪.8-2‬حدود اختیارات عامل ( زارع)‬ ‫‪ -‬وَلِلْمُزَارِعِ أَنْ یُزَارِعَ غَيْرَهُ أَوْ یُشَارِكَ غَيْرَهُ إِلَّا أَنْ یَشْرُطَ عَلَيْهِ الْمَالِكُ الزَّرْعَ بِنَفْسِهِ‪.‬برزگر مي تواند با دیگری مزارعه کند و‬ ‫یا با دیگری شریك شود‪.‬زیرا او با عقد مزارعه مالك منفعت زمين شده است و مي تواند آن را به دیگری منتقل کند‪ ،‬و‬ ‫یا با دیگری در آن شریك شود‪.‬مگر آنکه مالك با او شرط کرده باشد که خودش در زمين زراعت کند‪.‬‬ ‫ماده ‪ - ۸۴1‬عامل مي تواند برای زراعت اَجير بگيرد یا با دیگری شریك شود‪ ،‬ولي برای انتقال معامله یا تسليم زمين‬ ‫‪-‬‬ ‫بدیگری رضای مُزارع الزم است‪.‬‬ ‫‪.9-2‬خراج زمین به عهده مالک‬ ‫وَ الْخَرَاجُ عَلَى الْمَالِكِ إِلَّا مَعَ الشَّرْطِ‪.‬خراج [ = مالياتي که به نسبت مساحت زمين بر زمين قرار داده مي شود‪ ،‬عوارض‬ ‫شهرداری و هزینه ثبت ملك و نظير آن] به عهده مالك زمين است‪ ،‬مگر آنکه خالف آن شرط شود‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۴2‬خَراج زمين بعهده مالك است مگر اینکه خالف آن شرط شده باشد سایر مخارج زمين بر حسب تعيين‬ ‫طرفين یا مُتَعارف است‪.‬‬ ‫‪.11-2‬اثر بطالن عقد در مالکیت حاصل‬ ‫وَإِذَا بَطَلَتِ الْمُزَارَعَةُ فَالْحَاصِلُ لِصَاحِبِ الْبَذْرِ وَ عَلَيْهِ الْأَجْرَةُ‪.‬هر گاه مزارعه باطل شود حاصل کشت از آنِ صاحب بذر‬ ‫‪-‬‬ ‫است‪ ،‬و او باید اجرت سایر چيزها را بپردازد‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪- ۸۳۳‬اگر عقد مُزارعه بعلتي باطل شود تمام حاصل مال صاحب بذر است و طرف دیگر که مالك زمين یا آب یا‬ ‫صاحب عمل بوده است بنسبت آنچه که مالك بوده مستحق اجرتالمثل خواهد بود‪.‬اگر بذر مشترك بين مُزارع و عامل‬ ‫باشد حاصل و اجرتالمثل نيز بنسبت بذر بين آنها تقسيم مي شود‪.‬‬ ‫‪5‬‬ ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫تذکر‪ :‬ماده فوق‪ ،‬ناظر به موردی است که عقد از ابتدا باطل است‪.‬پس هرگاه عقد بعد از ظهور ثمره‪ ،‬منفسخ شود‪،‬‬ ‫مزارع و عامل‪ ،‬در محصول شریك هستند ‪ (.‬کاتوزیان و لنگرودی)‬ ‫‪.11-2‬اثر فسخ پیش از ظهور ثمره در مالکیت آن‬ ‫ماده ‪ - ۸۳۵‬هر گاه مُزارعه در اثناء مدت قبل از ظهور ثَمره فسخ شود حاصل مال مالك بذر است و طرف دیگر مستحق‬ ‫اُجرتُالمِثل خواهد بود‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬مبنای ماده فوق‪ ،‬حکم ماده ‪ ۸۳1‬ق‪.‬م است که در آن‪ ،‬مالکيت عامل‪ ،‬با ظهور ثمره محقق مي شود‪ (.‬امامي)‬ ‫‪.12-2‬اثر فسخ پیش از ظهور ثمره در مالکیت آن‬ ‫ماده ‪ - ۸۳۵‬هر گاه مُزارعه بعد از ظهور ثَمره فسخ شود هر یك از مُزارع و عامل بنسبتي که بين آنها مقرر بوده شریك در ثَمره‬ ‫هستند ليکن از تاریخ فسخ تا برداشت حاصل هر یك باخذ اُجرتُالمِثل زمين و عمل و سایر مصالحاالمالك خود که بحِصّه مقرر‬ ‫بطرف دیگر تعلق ميگيرد مستحق خواهد بود‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬در صورت فسخ پس از ظهور ثمره‪ ،‬زرع تا هنگام برداشت محصول در زمين مي ماند و مالك نمي تواند قلع آن را‬ ‫بخواهد؛ زیرا سهمي از محصول متعلق به عامل است و به اجازه مالك کشت شده است‪ (.‬امامي)‬ ‫‪.13-2‬ضمانت عامل‬ ‫ماده ‪ - ۸۳۵‬هر گاه عامل بطور مُتَعارف مواظبت در زراعت ننماید و از این حيث حاصل کم شود یا ضرر دیگر متوجه مُزارع‬ ‫گردد عامل ضامن تفاوت خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ -‬تعهد عامل به مواظبت از زراعت « تعهد به وسيله» است‪ ،‬مگر اینکه خالف آن در عقد تصریح شده باشد و ضمان در‬ ‫صورتي برای او ایجاد مي شود که بتوان تقصير او را ثابت کرد‪.‬اما تعهد به زراعت « تعهد به نتيجه« است‪.‬‬ ‫‪.14-2‬موارد بطالن ‪ ،‬انفساخ و فسخ عقد مزارعه‬ ‫‪ -‬موارد بطالن‬ ‫‪.1‬عيب مانع انتفاع یا خروج زمين از قابليت ( ماده ‪ ۸2۵‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.2‬تغيير زرع مقصود ( ماده ‪۸۳۵‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.۳‬شرط تعلق تمام ثمره به یکي از متعاقدین ( ‪ ۸۳2‬ق‪.‬م)‬ ‫‪6‬‬ ‫« عقود معین ‪ »2‬استاد دهقان نژاد‬ ‫‪.۴‬عدم تعيين مدت و همچنين عدم تناسب مدت عقد مزارعه با زرع مقصود ( امامي)‬ ‫‪ -‬موارد انفساخ‬ ‫‪.1‬فوت عامل در صورت مباشرت وی ( ماده ‪۸2۵‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.2‬فوت مالك در صورت ملکيت عمری ( ماده ‪۸۳5‬ق‪.‬م)‬ ‫‪ -‬موارد فسخ عقد مزارعه‬ ‫‪.1‬حق فسخ برای زارع‪ :‬جهالت عامل ( زارع) به احتياج به عمليات در زمين ( ماده ‪ ۸2۳‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.2‬حق فسخ برای زارع‪ :‬مزاحمت مانع تسليم ( ماده ‪۸2۵‬ق‪.‬م)‬ ‫‪.3‬حق فسخ برای زارع و مزارع در صورت غبن معامله (‪۸2۵‬ق‪.‬م) دلیل تصریح مقنن به وجود خیار غبن آن است که‬ ‫مزارعه نوعی عقد مسامحه ای است و در عقد مسامحه ای اصوالً خیار غبن راه ندارد‪.‬‬ ‫‪.4‬حق فسخ برای مالك‪ :‬ترك زرع توسط عامل ( ( ‪۸۳۴‬ق‪.‬م)‬ ‫پایان مباحث فقهی و حقوق عقد مزارعه‬ ‫کِتَابُ المُسَاقَاةِ‬ ‫‪َ.1‬هِيَ مُعَامَلَةٌ عَلَى الْأُصُولِ بِحِصَّةٍ مِنْ ثَمَرَتِهَا‪.‬وَهِيَ الَزِمَةٌ مِنَ الطَّرَفَيْنِ‪.‬مساقات [از ماده سَقی به معنای آبیاری کردن است و‬ ‫در فقه] معامله ای است بر درختان در برابر حصّه معینی از ثمره آن‪ (.‬بنابراین مساقات محدود به آبیاری نیست و تمام‬ ‫کارهای الزم برای نگهداری در ختان مثمر را شامل می شود‪ (.‬کاتوزیان‪.‬ماده ‪435‬ق‪.‬م) مساقات از دو طرف الزم است‬ ‫‪.2‬تَصِحُ إِذَا بَقِيَ لِلْعَامِلِ عَمَلٌ یَزِیدُ بِهِ الثَّمَرَةُ ظَهَرَتْ أَوْ لَا‪ ،‬وَلَا بُدَّ مِنْ کَوْنِ الشَّجَرِ ثَابِتَاً یُنْتَفَعُ بِثَمَرَتِهِ مَعَ بَقَاءِ عَيْنِهِ‪.‬مساقات‬ ‫هنگامی صحیح است که برای عامل عملی باقی مانده باشد که موجب زیاد شدن میوه ها می شود خواه میوه ها ظاهر شده‬ ‫باشد یا ظاهر نشده باشد‪.‬و باید درخت ثابت و پا برجا باشد به گونه ای که بتوان با بقاء عین آن از میوه اش بهره مند شد‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۴۳‬مُساقات معاملهایست که بين صاحب درخت و اَمثال آن یا عامل در مقابل حِصّه مشاع معين از ثمره واقع‬ ‫ميشود و ثَمره اعم است از ميوه و برگ و گل و غير آن‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۴۴‬در هر مورد که مُساقات باطل باشد یا فسخ شود تمام ثَمره مال مالك است و عامل مستحق اجرتالمثل‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫‪ -‬ماده ‪ - ۸۴۸‬مقررات راجعه بمُزارعه که در مبحث قبل ذکر شده است در مورد عقد مُساقات نيز مُرعي خواهد بود مگر‬ ‫اینکه عامل نمي تواند بدون اجازه مالك معامله را بدیگری واگذار یا با دیگری شرکت نماید‪.‬‬ ‫پایان مباحث عقد مساقات‬ ‫تو خشنود باشی و ما رستگار‬ ‫خدایا چنان کن سرانجام کار‬ ‫‪7‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser