تاريخ الثقافة والحضارة الإسلامية والإيرانية PDF

Summary

هذا المستند يغطي تاريخ الثقافة والحضارة الإسلامية والإيرانية، من بدء الدعوة الإسلامية إلى العصر الحديث. يُقدم لمحة عامة عن المراحل المختلفة، من التأسيس إلى الانتشار، والازدهار والركود، بالإضافة إلى أسباب الازدهار والانحدار. ويُناقش المفاهيم الأساسية المرتبطة بتاريخ، والثقافة، والحضارة.

Full Transcript

# تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران ## مقدمه از حدود سال ۶۱۰ میلادی دین اسلام با دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مکه پای به عرصه وجـود نهاد. اساس تاریخی - مفهومی دین اسلام را از این زمان میتوان به دو مرحله تقسیم کرد: مرحله دعوت و مرحله هجرت پیامبر صلی الله عليه و آله به يثرب و تشکیل حکومت...

# تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران ## مقدمه از حدود سال ۶۱۰ میلادی دین اسلام با دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مکه پای به عرصه وجـود نهاد. اساس تاریخی - مفهومی دین اسلام را از این زمان میتوان به دو مرحله تقسیم کرد: مرحله دعوت و مرحله هجرت پیامبر صلی الله عليه و آله به يثرب و تشکیل حکومت اسلامی. پس از تشکیل حکومت اسلامی، دین اسلام وارد دوره گسترش خود شد. همجواری اسلام با تمدنهای آن روز یعنی ایران روم و مصر، زمینه ارتباط با این حوزه های تمدنی را فراهم آورد. پیامبر اسلام (ص) با ارسال نامه به سران کشورهای همسایه، امکان ارتباط مسلمانان با آنها را فراهم ساخت. این وضع پس از پیامبر در زمان خلفای راشدین عهد اموی و عهد عباسی نیز ادامه پیدا کرد و در اواسط عهد عباسی گستره اسلام در سه قاره آسیا، افریقا و اروپا امتداد یافت. در این دوره، از نظر گستره جغرافیایی این دین از شرق تا مرز چین امروزی از غرب تا مراکش کنونی در غرب افریقا یعنی منتهی الیه غربی مسکونی آن زمان از شمال تمامی منطقه ماوراء النهر و جنوب سیبری بخش وسیعی از آسیای صغير، تمام ساحل شرقی مدیترانه و کوههای پیرنه - حدفاصل اسپانیا و فرانسه - و از جنوب نیز مجمع الجزاير آسیای جنوب شرقی جنوب شبه جزیره جفنا در سریلانکا و جنوب صحرای آفریقا را شامل می شد. با انتشار اسلام در این گستره عظیم که در برگیرنده اقوام و زبانهای گوناگون بود، الفت و وحدت در میان مردمی حاکم شد که تا پیش از ظهور اسلام محدوده جغرافیایی زندگی آنان صحنه نبردها و جدالهای بی حاصـل بـود. دیـن اسلام زمینه تضارب آرا و افکار بین تمدن اسلامی و فرهنگ و تمدنهای پیشین را فراهم ساخت. این پدیده از اواخر سده دوم هجری آغاز شد و اوج آن سده ششم بود. از اوائل قرن ششم هجری قمری تمدن اسلامی دچار رکود شد و علی رغم تلاش برای خیزش مجدد در عرصه تمدنی در پاره ای از مقاطع تاریخی این رکود تا سده چهارده ادامه یافت. اما بعد از آن جوامع اسلامی دچار سرخوردگی فرهنگی و جذب در تمدن غربی گشتند تا اینکه اندیشمندان مسلمان برای جبران عقب ماندگی و در واکنش به سلطه فرهنگی و تمدنی غرب وارد صحنه شده و در احیاء فرهنگ و تمدن اسلامی کوشیدند. ## بخش اول کلیات و مفاهیم اساسی برای بحث و بررسی فرهنگ و تمدن اسلامی، لازم است برخی از مفاهیم مهم این موضوع را تعریف کنیم. ### الف) واژه شناسی تاریخ تاریخ از نظر لغت به معنای تعیین و شناساندن وقت است. ### علم تاریخ ابن خلدون، تاریخ را دانشی سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملتها، سیره پیامبران و سیاست پادشاهان میداند. با در نظر گرفتن عناصر اصلی تاریخ یعنی انسان از یک سو، و زمان و مکان از سوی دیگر، می توان گفت: علم تاریخ مجموعه ای از اطلاعات درباره تأثیر و تأثر انسان است. به دلیل گسترده شدن مسایل مربوط به تاریخ شهید مطهری (ره)، آن را به دو بخش تاریخ نقلی و تاریخ علمی تقسیم می کند و قواعد استنباطی تاریخ علمی را به حال و آینده تعمیم پذیر میداند. * **تاریخ نقلی:** تاریخ نقلی، علم به وقایع و حوادث سپری شده و و آگاهی آگاهی از از اوضاع اوضاع و و واحوال احوال احوال گذشتگان گذشتگان ا است. است. زندگینامه ها فتحنامه ها و سیره ها از این نمونه است. علم تاریخ در این معنا به یک سلسله امور جزیی و فردی می پردازد و در واقع علم به «بودن» هاست. زیرا به گذشته تعلق دارد. * **تاریخ علمی:** تاریخ علمی یعنی مطالعه، بررسی و تحلیل وقایع گذشته و استنباط قواعد و سنت های حاکم بـر زندگی گذشتگان در واقع محتوای تاریخ نقلی حوادث و وقایع گذشته مبادی و مقدمات ایــن علـم شمرده میشود و برای استنباط قوانین کلی و کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علی و معلولی آنها سودمند است. ### علمیت، اعتبار و فایده تاریخ تاریخ نه مایه سرگرمی بلکه نوعی پل ارتباطی میان نسلهای متوالی بشر برای دستیابی به تجربه ها و اندوخته های پیشینیان است. مطالعه تطبیقی و تحلیلی تمدنهای گوناگون کوشش برای یافتن رابطه ای علی میان حوادث زنجیره ای تاریخ و دقت در آنچه بر انسانها رفته است، سرمایه مناسبی است که انسان را در پی ریزی یک زندگی سالم و خردمندانه یاری می رساند. على علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام و دیگر انسانها میفرماید: فرزندم، هر چند من عمری به اندازه عمر همه کسانی که پیش از من زیسته اند سپری نکرده ام اما در اعمال همه آنها نگریسته و در اخبارشان اندیشیده ام. در آثارشان چنان سیر و جستجو کرده ام که گویا هم چون یکی از آنان شده ام بلکه به سبب آگاهی از سرگذشت آنان گویا با همه آنها از اولین فرد تا آخرینشان زندگی کرده زلال و پاکی زندگانی آنان را از تیرگی های آن و سودمندی اش را از زیان آن بازشناخته ام. گفتار روشن تر امام علیه السلام در تبیین قانونمندی تاریخ در نهج البلاغه چنین آمده است: ای بندگان خدا، بی گمان روزگار را با آیندگان و گذشتگان شیوه ای است همسان؛ که نه گذشته را بازگشتی است و نه شرایط کنونی را جاودانگی کنشهای آن از روز نخست تا پایان با یک ضابطه است. بستر زمان، ماجراهای تاریخ را میدان مسابقه ای است که هر کدام را پرچم افراشته ای است پس از آنچه مایه عبرت است پند گیرید و از گردش روزگار عبرت پذیرید و از بیم دهندگان (پیامبران) سود برگیرید. ### ب) مفاهیم فرهنگ و تمدن * **تعریف فرهنگ:** در لغت به معنای بالا کشیدن، پروراندن، رویاندن و ... می باشد. در اصطلاح تعاریف متعددی ارائه شده که به سه مورد اشاره می شود: 1. **مجموعه ای از باورها، سنت ها، اخلاقیات، عادات و آداب و رسوم یک جامعه می باشد.** 2. **مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی انسان که در سایه تلاش مشترک فکری و عملی در طول تاریخ حاصل شده و همچون میراثی برای نسلهای بعد باقی مانده و هر نسل آن را کاملتر کرده به نسل بعدی سپرده است.** 3. **تعریف جامع تر از فرهنگ:** فرهنگ عبارت است از نوع نگاهی آدمی به جهان و انسان و نوع رفتار او در جنبه های مختلف فردی ،اجتماعی اخلاقی معیشتی و اقتصادی، سیاسی و ... که هویت مشترک هر جامعه را تشکیل میدهد و همچون میراثی از نسلی به نسلی منتقل می شود. * **تعریف تمدن:** تمدن در لغت از مدنیت و به معنای شهرنشینی و یکجانشینی است. در اصطلاح تمدن حاصل تعالی فرهنگ و پذیرش نظم اجتماعی است یعنی خروج از مرحله بادیه نشینی و گام نهادن در شاهراه نهادینه شدن امور اجتماعی. ابن خلدون تمدن را اجتماعی شدن انسان میداند. ساموئل هانتینگتون: تمدن بالاترین گروه بندی فرهنگ و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آید. تعریف دیگری از تمدن: تمدن عبارت است از نظام شهر آئینی که مشتمل بر ارکان چهارگانه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد. ### ارتباط فرهنگ با تمدن با وجود ارتباط فرهنگ و تمدن این دو لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. چرا که جامعه غير متمدن می توانــد برخوردار از فرهنگ باشد. مثلا بومیان استرالیا و افریقا تمدنی ندارند ولی دارای فرهنگ بومی خود، یعنی مجموعه ای از باورها، آداب و رسوم هستند. ### عوامل مؤثر در زایش و اعتلای تمدنها عوامل متعددی در زایش و اعتلای تمدنها نقش دارند. یکی از این عوامل امنیت و آرامش، یعنی امکان کاهش اضطرابها و دل مشغولیهاست. عامل دیگر که در واقع روح اصلی هر تمدن است، گونه ای از غرور و همبستگی ملی یا به تعبیر ابن خلدون، عصبیت است. عامل بعدی اصل همکاری و تعاون است. در کنار این عوامل، اخلاق را نیز نباید نادیده انگاشت. تسامح به معنای تحمل، بردباری و صبوری؛ و نیز حفظ وحدت و یکپارچگی و دیــن از دیگر عوامل تمدن ساز به شمار می آیند. ### عوامل و علل زوال و انحطاط تمدنها برخی صاحب نظران معتقدند که هر تمدنی در طول حیات خود مراحلی را طی میکند. دورانت بر آن است که مردمان هر تمدنی بر اساس رشد عقلی پس از مدتی به جای توحید و پرستش مبادی معنوی به ستایش عقل و علم میپردازند. از این پس جنگ بین ارزش و دانش آغاز شده، نیروی محرک جوامع به تدریج متوقف می شود و دوره انحطاط آن تمدن آغاز می گردد. به نظر ابن خلدون هر تمدن سه مرحله را طی میکند: 1. **مرحله پیکار و مبارزه اولیه** 2. **مرحله پیدایش خودکامگی و استبداد** 3. **مرحله تجمل و فساد** که پایان تمدن به شمار میرود. عوامل متعدد دیگری را نیز برای انحطاط تمدنها برشمرده اند، از جمله فقدان وحدت و انسجام جامعه، هجوم دشمنان خارجی، آشفتگی در بافت طبقاتی جامعه و تولیدات تصنعی و رویکرد سوداگری و واسطه گری. ### ویژگیهای تمدن دینی * جهان بینی حاکم بر جامعه، الهی است. * جهان دارای مبدأ و معاد است و دنیا وسیله ای برای رسیدن به آخرت است. * برنامه ها با نگاه به آخرت تعیین میشود (سبیل رشد صلاح و حرکت به سوی غایت). * معیار ارزشگذاری ارزشهای الهی و اخلاقی می باشد. * معیار پیشرفت در تمدن دینی در درجه اول رشد و تعالی روح بشر است و توسعه مادی در مرتبه بعدی خواهـد بود. . * در تمدن دینی بنیاد خانواده بر پایه عقد مذهبی است اما در تمدن غیر دینی بنای خانواده بر لذت است لذا به خاطر نبود اصول اخلاقی از هم می پاشد. * اما در تمدن غیر دینی مبدأ و معاد انسان همین دنیا است نیاز فیزیکی انسان برنامه را معین می کند، پس هدف از زندگی بهره مندی هر چه بیشتر از آن است و معیار ارزشگذاری اقتصاد و ثروت می باشد. ## بخش دوم سیر تاریخی فرهنگ و تمدن اسلامی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی را از دوره تاسیس تا عصر حاضر می توان به هفت مرحله و دوره تقسیم کرد. 1. **عصر تاسیس فرهنگ و تمدن اسلامی** دوره ۲۳ ساله نبوت - دوره تنزیل (مکه) و دوره تاسیس(مدینه). 2. **دوره گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی** (۱۱ق تا اوائل قرن ۲ق) 3. **عصر أخذ و اقتباس از مواریث و دستاوردهای تمدنی دیگر اقوام** اوائل قرن ۲ تا اوائل قرن 4 ق) 4. **عصر شکوفایی و طلائی و خلاقیت فرهنگ و تمدن اسلامی** (اوائل 4 تا اوائل 6 ق) 5. **عصر رکود، ضعف و زوال** از اوائل 6 تا سده ۱۴ ه.ق) - سقوط عثمانی در ترکیه و قاجار در ایران و تاسیس حکومت پهلوی. 6. **عصر استحاله فرهنگی و تمدنی مسلمین در فرهنگ و تمدن غرب** از اواسط ۱۴ تا انقلاب اسلامی ؛ ۱۳۹۹ ق / ۱۳۵۷ ش) 7. **عصر تجدید و ,احیاء فرهنگ و تمدن اسلامی با آغاز انقلاب اسلامی** - بازگشت به هویت اصیل اسلامی. ### مرحله اول عصر تاسیس فرهنگ و تمدن اسلامی این مرحله شامل دوره ۲۳ ساله نبوت رسول خدا(ص) می باشد که خود بر دو دوره تقسیم می شود: 1. **دوره ۱۳ ساله مکه** که بیشتر ناظر بر مواجهه فکری و فرهنگی پیامبر (ص) می باشد (دوره فرهنگ سازی)، تلاش در تغییر بینش و منش، ایجاد نگرش توحیدی، اعطاء جایگاه خلیقه اللهی به انسان در همه عرصه های 2. **دوره 10 ساله مدینه** که دوره تاسیس حکومت اسلامی و ناظر بر مواجهه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آنحضرت می باشد. پیامبر اسلام بنای «جامعه اسلامی» را در مدینه بر سه پایه مهم، یعنی بنای مسجد، عقد برادری میان مهاجران و انصار، و پیمان همکاری میان مسلمانان و غیر مسلمانان پی افکند. در واقع جامعه سیاسی اسلامی نیز پس از هجرت به مدینه شکل گرفت. حکومت اسلامی مدینه همه ویژگیهای لازم را برای یک دولت، شامل برخورداری از قلمرو زمینی، جمعیت حاکمیت و نظام اداری و اجرایی در اختیار داشت. این جامعه اسلامی ویژگی دیگری نیز داشت که تا آن زمان در تاریخ بشر بی سابقه بود: رکن مهم تشکیل جامعه حاکمیت قانون بود. یعنی وجود یک نظام حقوقی واحد برای تمام افراد جامعه بدون هیچ گونه تبعیض. می توان گفت از همان روزهای نخستین هجرت ابعاد تمدن سازی اسلام نمود یافت و این مطلب در تغییر لحن آیات نازل شده به خوبی پیداست. برخلاف دوران نخستین دعوت در مدینه آیات الاهی بیشتر جنبه احکام و حدود یافت و سخن از قوانین شرع و احکام اجتماعی به میان آمد. ### مرحله دوم عصر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی (۱۱ق تا اوائل قرن ۲ق) پس از درگذشت پیامبر اسلام در سال یازدهم هجری، بر سر جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله اختلاف پیدا شد و سرانجام بر اثر ماجرای سقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت شد. ابوبکر با کوششهای بسیار و پس از دو سال جنگ و ستیز با کسانی که سلطه خلیفه و اصولا حکومت واحد مرکزی را نمی پذیرفتند سراسر شبه جزیره را زیر فرمان آورد. سپس به قصد گسترش آیین اسلام به شام و عراق لشکر فرستاد. ابوبکر در سال سیزدهم فوت کرد، اما پیش از درگذشت عمر بن خطاب را به خلافت برگزید. خلافت عمر با آغاز فتوح در مصر و ایران و شام و افریقا هم زمان بود. همزمان با قدرت گرفتن اعراب در پرتو دین اسلام، دولتهای روم و ایران پس از نبردهای طولانی و بی حاصل خسته و فرسوده شده بودند. بیزاری مردمان این کشورها از دولت خود استقبال آنان از لشکر اسلام را در پی داشت و در فاصله ای کمتر از نیم قرن اسلام دین غالب ایران و افریقا گشت. با آشنایی مسلمانان با باورها و آداب مردم این کشورها فضای اجتماعی مدینه دستخوش تحول شد. از دیگرسو، ساماندهی امور سرزمینهای فتح شده آگاهیها و تجربه های متعدد و گوناگونی را پیش روی مسلمانان گذاشت. از همین دوران است که اندک اندک سازمانهای دیوانی برای انتظام ارکان سیاسی به وجود آمد. اگر چه در شیوه و سبک گسترش اسلام در دوره خلفا تاملاتی وجود دارد اما اصل گسترش پیامد منطقی اسلام می باشد. عوامل گسترش کاستیهای فکری فرهنگی اجتماعی و ... در کشورهای اطراف از جمله عوامل بیرونی و جهان شمولی و عدم مناسبت شبه جزیره برای رشد اسلام از جمله عوامل درونی این گسترش می باشد. ### مرحله سوم عصر آشنائی و اقتباس از دستاوردهای تمدنی دیگر اقوام و شکل گیری تمدن اسلامی (اوائل قرن ۲ تا اوائل قرن ۴ ق) ### زمینه ها و عوامل مؤثر در شکل گیری تمدن اسلامی 1. **جایگاه علم و دانش در اسلام** اگر آنچه در آیات و اخبار درباره فضیلت علم و دانش و معرفت آمده بدون هیچ تفسیر و توضیحی کنار هـم قرار دهیم کتاب یا کتابهای بزرگی به وجود خواهد آمد و اگر این اندازه اولیای اسلام بر فضیلت دانش و دانش اندوزی تأکید نکرده بودند هرگز تمدن اسلامی بدین پایه از عظمت نمی رسید. اصـل كلـمـه علـم، بـجـز مشتقات آن، حدود هشتاد بار در قرآن کریم در مواضع مختلف به کار رفته است و اگرچه کلمه عقل در قرآن نیامده، ترکیب اولی الالباب را که به معنای خردمندان است میتوان در قرآن یافت. همچنین، واژگانی چون حکمت برهان فکر و فقه بارها در قرآن به کار رفته اند. خداوند مؤمنان را از اینکه بر اساس تقلید کورکورانه به او ایمان آورند نهی فرموده و حتی در یکی از آیات (روم (۵۶) علم و ایمان را در کنار هم قرار داده است. در احاديث مأثور از اقوال حضرت رسول صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نیز موارد بسیاری در تجلیل از علم و فضیلت علما یافت میشود. این تأکید پیامبر اسلام که دانش آموختن بر هر زن و مرد مسلمان واجب و فریضه است یا ساعتی اندیشیدن از عبادت یک ساله نیکوتر است، نمونه هایی از تأکید بر دانش اندوزی در اسلام است. در دوره حیات ائمه، به ویژه از دوره امام جعفر صادق علیه السلام که دانش و دانش آموزی رونق تمـام داشت، آن حضرت یاران خویش را به دانش اندوزی تشویق می فرمودند. باید این نکته را نیز در نظر گرفت که دانش آموزی در اسلام شرایطی دارد؛ اسلام میان علم و اخلاق فاصله ای نمی بیند و همواره بر پیوستگی این دو تأکید ورزیده است. در اسلام، دانشمند صاحب مسئولیت است و دانشمند بی اخلاق جز به گمراهی هدایت نمی کند. این موضوع خود از امتیازهای اسلام است که در زمینه آموزش پرورش مکتبی خاص دارد. 2. **انتقال علوم و جذب دانشمندان به جهان اسلام** منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت یونان و محفل علمی آن بود، اگرچه بیشترین علوم غیر مستقیم و با ترجمه آنها به زبانهای سریانی و لاتینی مأخوذ از یونانی به دست مسلمانان رسید. بخش دیگر علوم یونانی نیز از اسکندریه در ،مصر) و مرکز علمی آنجا، یعنی مدرسه اسکندریه، به مسلمانان رسید. علومی که مسلمانان از یونانیان فراگرفتند عبارت اند از ریاضی نجوم پزشکی و علوم طبیعی. آثار دانشمندان اسلامی نشان میدهد که مسلمانان تا چه حد از نوشته های بقراط جالینوس، افلاطون، فيثاغورس و ارسطو بهره گرفتند. این نکته نیز مهم است که اولین برخورد و آشنایی در این زمینه نه از راه ترجمه آثار یونانی، بلکه از طریق پزشکان انجام گرفت؛ پزشکانی که در زمان فتوح در سرزمینهای یونانی می زیستند. با انتخاب دمشق به پایتختی خلافت، تماس با دانشمندان یونانی به مراتب آسان تر شد. بخشی از عـلـوم هـم از هنـد بـه جهـان اسلام راه یافت. در اوایل دوره عباسی، این ارتباط علمی برقرار شد و ترجمه هایی از متون هندی در پزشکی و نجوم و جز آن صورت گرفت. در سال ۱۵۴ ق نیز چند دانشمند هندی که در میان آنها اخترشناسی برجسته نیز حضور داشت، نزد منصور خلیفه عباسی آمدند. منصور از این اخترشناس خواست مختصری از این علوم را به دانشمندان دربارش آموزش دهد. به این طریق دانسته های هندی به صورت وسیعی وارد حوزه علوم اسلامی گردید. یکی دیگر از مراکز علمی که از طریق آنجا علوم گوناگونی وارد قلمرو تمدن اسلام شد ایران و به ویژه شهر گندی شاپور (میان شوشتر و دزفول) بود. در گندی شاپور، از زمان حکومت خسرو انوشیروان، مدرسه و بیمارستانی ساخته شده بود و در آنجا پزشکان و دانشمندان متعددی از کشورهای مختلف به کار اشتغال داشتند. یکی از دلایل رشد گندی شاپور ورود نسطوریان به این شهر است. هنگامی که نسطوریان رانده شده از مدرسه ادسا به سوی ایران آمدند و در شهر گندی شاپور اقامت گزیدند ترجمه های سریانی کتب یونانی را با خود آوردند و برخی از حکمای اشراقی یونانی که از آتن تبعید شده بودند به آموزش فلسفه پرداختند و به دستور انوشیروان برخی از کتابهای افلاطون و ارسطو را به پهلوی ترجمه کردند. ### نهضت ترجمه پس از آنکه اوج دوران فتوح فروکش کرد و قلمرو حکومت اسلامی ثبات یافت و مسلمانان از تدوین اساسی پس از آنکه اوج دوران سلمانان از تدوین اساسی علوم اسلامی فراغتی نسبی یافتند در پرتو اهتمام و سیاستهای تشویقی برخی از خلفای عباسی، با استفاده از ثروتهای کلان بیت المال توجه جامعه مسلمانان رفته رفته به سوی علوم و صنایعی جلب شد که عمدتاً در اختیار تمدنهای غیر مسلمان قرار داشت. منبع اصلی این توجه آیات قرآن و احادیث بسیاری بود که مؤمنان را به کسب علم و فن ترغیب می کرد. آنچه بیش از همه در فراهم آوردن شرایط این حرکت اهمیت داشت فتوح مسلمانان و به ویژه استیلای آنان بــر سراسر قلمرو ساسانیان و بخشهایی از امپراتوری روم شرقی بود. این سرزمینها هر یک فرهنگ و تمدنی دیرپا داشتند، افزون بر آنکه، در هزاره قبل از این، با لشکر کشی اسکندر مقدونی، کم و بیش یونانی مـآبی نیز در میانشان رسوخ کرده بود. فاتحان مسلمان از سرزمینهای مغلوب قلمرو یکپارچه ای ساختند و در کنار دیگر فرهنگها با یونانی مآبان دور و نزدیک نیز مبادله و مشارکت فرهنگی جدیدی را تجربه کردند. در مدتی کوتاه، اشتیاق و فعالیت حکام اندیشمندان و دوستداران دانش در جهان اسلام چنان بالا گرفت که بعدها آن دوره را عصر نهضت ترجمه نام نهاد. این نهضت، اگرچه در عصر بنی امیه آغاز شد، تأثیر اصلی خود را در عصر بنی عباس برجای گذاشت. نهضت ترجمه آگاهانه ای که آثار تاریخی و اجتماعی و فرهنگی عمیق و دامنه داری از خود برجای گذاشت با ظهور نخستین خلفای عباسی آغاز شد. این نهضت علمی بیش از دو سده تداوم یافت. به ویژه از زمان حکومت منصور دومین خلیفه عباسی (حک: ۱۵۸ - ۱۳۶ ق)، اقدامات مهمی در زمینه ترجمه علوم بیگانگان به دو روش تحت اللفظی و معنایی صورت گرفت. در این دوره نخستین ترجمه ها از فارسـی بـه عربی بود. مترجمان این آثار معمولا زرتشتی زادگانی نومسلمان بودند. ترجمه چند کتاب ادبی از جمله کلیله و دمنه، بـه دست عبدالله بن مقفع، نویسنده ایرانی (م ۱۴۱ ق) از آن جمله است. طی دوره های بعد، مترجمان اسلامی در فنون ترجمه تبحر بیشتری یافتند و بر اساس تجربه ای که در این راه یافتند آثاری از زبانهای سریانی و یونانی به عربی ترجمه کردند. در این دوره، حنین بن اسحاق، مشهور به شیخ المترجمین، پزشک حاذق نسطوری مذهب که به زبانهای یونانی و سریانی و عربی و پهلوی تسلط داشت نخستین مترجمی بود که گروهی را گرد آورد و به کار ترجمه نظم بخشید. از جمله شاگردان او در ترجمه فرزندش اسحاق و خواهرزاده اش حبيـش بــن اعسم بودند. حنین همچنین ترجمه های بسیاری از مترجمان دیگری را با اصل متن آنها مقابله و اصلاح می کرد. به طور کلی، نهضت ترجمه در دوره عباسی را میتوان به دوره هایی تقسیم کرد. در هر کدام از این دوره ها، بسته به علاقه خلیفه یا عواملی دیگر تفاوتی در موضوع یا تعداد ترجمه ها رخ میداد. این دوره ها را، به ویژه از زمان خلافت پنجمین خلیفه عباسی هارون الرشید (حک: ۱۹۳/ ۱۷۰ ق)، میتوان چنین دسته بندی کرد: 1. **دوره هارون الرشید:** در این دوره تکیه اصلی بر ترجمه آثاری در علوم بود و یحیی بن خالد برمکی، وزیر هارون برای به دست آوردن مترجمانی قابل کوشش بسیاری کرد. در زمان هارون، کتابخانه شهرهایی که به دست مسلمانان می افتاد کلا به بغداد منتقل می شد. نخستین آثار علوم یونانی از جمله کتابهای اصول هندسه نوشته اقلیدس و مجسطی، نوشته بطلمیوس و نیز آثاری در پزشکی از زبان هندی در این دوره به عربی ترجمه شد. 2. **دوره مأمون (حکومت: ۲۱۸ ۱۹۸ ق):** مأمون، دوره کوتاهی پس از هارون الرشید به حکومت رسید، و هنگام به خلافت رسیدن او اوج دوره رواج مباحث کلامی بر اساس برداشتهای متفاوت از آیات قرآن کریم بود. در این دوره به ویژه آثار فلسفی متعددی به عربی ترجمه شد. 3. **دوره پس از مأمون:** پس از مأمون و در دوره متوکل عباسی (حکومت: ۲۴۷ (۲۳۲) ق) کار ترجمه همچنان ادامه داشت. از جمله حنین بن اسحاق همچنان در دوره متوکل به کار ترجمه اشتغال داشت؛ اما انتقال مرکز حکومت اسلامی از بغداد به سامرا در دوره معتصم (حک: ۲۲۷ ۲۱۸ (ق) باعث تغییراتی در چگونگی ترجمه آثار مختلف به عربی شد. مهمترین علت این تغییر کاسته شدن اهمیت بیت الحکمه، مهم ترین نهاد علمی ایــن د دوره بود. 4. **پایان نهضت ترجمه:** نهضت ترجمه در بغداد پس از دو قرن کار جدی به تدریج رو به افول نهاد و سرانجام در آستانه هزاره جدید میلادی به پایان کار خود رسید. البته افول نهضت ترجمه به معنای کاهش علاقـه بـه علـوم ترجمه شده یا کم شدن شمار دانشمندان مسلط به ترجمه از زبان یونانی نبود بلکه سبب اصلی خاموشی نهضت ترجمه را فقط میتوان عدم ارائه مطالب تازه دانست. به عبارت دیگر این نهضت موضوعیت اجتماعی خود را از دست داده بود. عدم ارائه مطالب تازه به این معنا که کتاب یونانی دیگری که به ملاحظات و خواسته های بانیان، عالمان و دانشمندان مربوط شود و داشته های تازه ای ارائه دهد وجود نداشت و بانیان و حامیان، اکنون بیش از گذشته، به جای سفارش و پشتیبانی از ترجمه پشتیبان و سفارش دهنده مطالب اصیل و به زبان عربی و .... ### مرحله چهارم: عصر شکوفایی علوم و عصر طلائی فرهنگ و تمدن اسلامی (اوائل 4 تا اوائل 6 ق) 1. **تاسیس و ترویج مراکز علمی در تمدن اسلامی** با استقرار نظام نوبنیاد اسلامی و تکامل درونی این اجتماع به تدریج نهادهای آموزشی بـه وجـود آمــد کـه نقش برجسته ای در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت. * **بيت الحكمه بغداد:** بیت الحکمه نخستین کتابخانه مسلمانان در بغداد بود که به دست هارون الرشید پایه ریزی شد و نخستین مرکز مهمی بود در راستای گسترش علوم تأسیس شد. این مرکز، که به هزینه خزانه دولتـی یـا بیت المال اداره میشد، محل اجتماع دانشمندان و پژوهشگران و به ویژه مترجمان شایسته ای بود که کتابهای علمی و فلسفی یونانی را به عربی ترجمه می کردند. در زمان مأمون، بیت الحکمه توسعه یافت. او صد بار شتر کتاب به بغداد حمل کرد و ظاهراً این کتابها به دنبال قرار صلحی که بین وی و امپراتور روم میشل دوم، بسته شد، به مسلمانان داده شد. مأمون همچنین ۳۰۰ هزار دينار صرف ترجمه کتاب کرد. * **مساجد:** یکی از فراگیرترین مراکز آموزشی مساجد بود که در سراسر قلمرو اسلامی پراکنده شده بود. مساجد نخستین مراکز اجتماعات دینی برای مسلمانان به شمار می آمد. برخی از مساجد معروف که یا از همان آغاز تأسیس یا چندی بعد کتابخانه نیز در آنها تشکیل شد عبارت بودند از جامع بصره جـامع فسطاط، جامع كبير قيروان، جامع اموی دمشق، جامع الخصيب اصفهان و... . * **دارالعلمها:** دارالعلمها کتابخانه های عمومی به حساب می آمدند. از جمله این مراکز دارالعلم فاطمیون در مصر است. در این نهاد که در قاهره تأسیس شد تقریباً یک میلیون جلد کتاب وجود داشت. * **نظامیه ها:** خواجه نظام الملک با ساخت مدارسی به نام نظامیه در بغداد و نیشابور و شهرهای دیگر بنـای ایــن نظامیه ها را پدید آورد. از دیگر مراکز علمی می توان به بیمارستانها و رصدخانه ها اشاره نمود که دارای کتابخانه های تخصصی بودند. 2. **علوم در تمدن اسلامی** در یک بررسی کلی، نگاه دانشمندان اسلامی به طبیعت به ویژه به انسان در چارچوب نظریه های انسان ـ جهان شناختی یونانی ( نظریه پزشکی جالینوسی در عرصه پزشکی و نظریه زمین مرکزی بطلمیوس در گستره دانش ستاره شناسی) بوده است. اما نتایج پژوهشهای بعدی دانشمندان اسلامی آنان را با رویکردهای متفاوتی از این نظریه ها روبه رو ساخته است. در هر یک از ,زمینه های پزشکی، ستاره شناسی، ریاضیات، فیزیک و علوم دیگر در جهان اسلام مواردی یافت شده که نمیتوان آن را به هیچ روی آگاهی های اخذ شده از یونان یا رشد نطفه ای از آگاهی یونانی در اسلام دانست. در اسلام روشهای متعددی برای دسته بندی علوم وجود داشته است که این روشها عموماً از نوع نگرش پدید آورندگان آنها به جهان اطراف نشأت گرفته است. از جمله این تقسیم بندی ها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. **نظری و عملی:** در علوم نظری یا حکمت نظری تنها اصل شناخت و معرفت مطرح است. این علوم خود به سه قسمت تقسیم می شوند: * **علم الاهى» (علم (اعلی) که مخصوص امور مجرد از ماده (متافیزیک) است** * **علم حساب و ریاضی» (علم (اوسط) که بحث آن علوم تماماً ذهنی و مجرد از ماده است** * **علم طبیعی (علم (ادنی) که به امور متعلق به ماده، چه در صورت ذهن و چه در خارج از آن، می پردازد.** علوم عملی نیز سه دسته اند: * **«علم اخلاق مربوط به زندگی شخصی** * **علم تدبیر منزل مربوط به خانواده** * **«علــم سیاست مربوط به مسائل جامعه** این طبقه بندی تحت تأثیر فلسفه یونان، به ویژه ارسطو، صورت گرفته است. 2. **عقلی و نقلی:** مقصود از علوم عقلی همان حکمت کلام و فلسفه می باشد و منظور از علوم نقلی، امور شرعی و دانسته های معرفتی مربوط به دانشهای مختلف چون نجوم و پزشکی است. 3. **علوم اسلامی و غیر اسلامی:** علوم اسلامی علومی هستند که به طور خالص از تفکر مسلمانان برخاسته اند و علوم غیر اسلامی علومی به شمار میروند که اصل آنها از تمدنهای دیگر به جهان اسلام رسیده و مسلمانان آنها را بسط داده، ساخته و پرداخته اند. در این نوشتار طبق تقسیم سوم علوم تقسیم شده اند: ### الف) علوم غیر اسلامی 1. **ریاضیات** در جریان نهضت ترجمه آثار بسیاری از ریاضیدانان یونانی به عربی برگردانده شد و به سرعت ریاضی دانان اسلامی از سطوح دانسته های ریاضیدانان یونان گذشتند، بر آثار آنان شرح های بسیاری نوشتند و بسیاری از دانسته های آنان را توسعه بخشیدند. اما این مهم ترین نقش ریاضی دانان مسلمان در تکوین دانش ریاضی نبود. نقش در هم آمیزنده ریاضیات اسلامی بين مکتبهای ریاضی شرق و غرب یعنی بین ریاضیات یونان و هند، از ارزنده ترین دستاوردهای ریاضیات اسلامی برای نوع بشر به حساب می آمد. این نقش ریاضیات اسلامی بود که توانست دانسته های ریاضیات هندسی و از همه مهمتر، شیوه عددنویسی ده دهی را با دیگر مفاهیم ریاضی طرح شده در یونان درهم آمیزد و از آن صورت واحدی در آورد و به غرب ارائه دهد. با آنکه ریاضیات یونانی در چند شاخه، از جمله مثلثات و علم گره ها، پیشرفت فراوانی داشت، اما نبود یک روش عددنویسی ساده مانع پیشرفت علم اعداد در یونان شده بود. مسلمانان از طریق کتاب محمد بن موسی خوارزمی با نام الجمع و التفريق بالحساب الهنـد با شیوه عددنویسی هندی آشنا شدند. این کتاب خوارزمی کهن ترین کتابی است که درباره علم حساب در عالم اسلام نوشته شده است. امروزه فقط ترجمه لاتین آن باقی مانده است. این کتاب نخستین کتاب حساب هست که از عربی به لاتین ترجمه شد و مغرب زمین کنونی در علوم مربوط به ریاضیات و رایانه برای نشان دادن هر روش معین در محاسبه پدیده ها، اسم خوارزمی را به شکل تحریف شده آن یعنی به صورت «الگوریتم» به آن اطلاق می کنند. به طور کلی دستاوردهای ریاضیدانان اسلامی را در شاخه های گوناگون چنین میتوان عنوان کرد: 1. اصلاح دستگاه عددنویسی هندی با تکمیل حساب دستگاه اعشاری آن از جمله ابداع کسرهای اعشاری؛ 2. به وجود آوردن مفاهیم جدید در تئوری اعداد؛ 3. به وجود آوردن علم جبر؛ 4. کشفیات مهم و جدید در دانش مثلثات و علم کره ها؛ 5. ابداع روشهای گوناگون برای یافتن پاسخهای عددی معادلات درجه دو و سه. اگرچه پیش از دانشمندان مسلمان موضوع علم جبر در یونان وجود داشت و دانشمندان یونانی بسیاری همچون فيثاغورس ارشمیدس و دیوفانتوس در آثار خود به حل مسائل جبری نزدیک شده بودند، اما دانشمندان مس

Use Quizgecko on...
Browser
Browser