سیره تربیتی PDF

Summary

This document discusses Islamic teachings on various topics, including hygiene, patience, modesty, and the importance of proper behavior in everyday life. It presents a historical and cultural perspective on these values by examining the conduct of religious figures.

Full Transcript

‫جلسه ی اول ‪ :‬بهداشت‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫معصومی (علیهمالسالم) از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و به‬ ‫بهداشت و آراستگ در زندگ‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫الگوهای برای مسلمانان در نظر گرفته یمشوند‪.‬این ویژگها در ابعاد مختلف زندگ‬...

‫جلسه ی اول ‪ :‬بهداشت‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫معصومی (علیهمالسالم) از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و به‬ ‫بهداشت و آراستگ در زندگ‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫الگوهای برای مسلمانان در نظر گرفته یمشوند‪.‬این ویژگها در ابعاد مختلف زندگ‬ ‫ی‬ ‫عنوان‬ ‫آنها قابل مشاهده است‪:‬‬ ‫‪▎1.‬بهداشت جسیم‬ ‫معصومی به رعایت بهداشت جسیم بسیار اهمیت یمدادند‪.‬آنها به نظافت شخیص‪،‬‬ ‫ن‬ ‫حمام کردن‪ ،‬مسواک زدن و استفاده از عطر توجه داشتند‪.‬این رفتارها نه تنها به بهبود‬ ‫نت هست‪.‬‬ ‫احتام به خود و دیگران ن‬‫سالمت جسیم کمک یمکند‪ ،‬بلکه نشاندهنده ر‬ ‫‪▎2.‬تغذیه سالم‬ ‫ن‬ ‫معصومی به تغذیه سالم و متعادل اهمیت یمدادند‪.‬آنها از غذاهای حالل و سالم استفاده‬ ‫مض توجه داشتند‪.‬این رویکرد نه تنها به سالمت جسیم کمک‬ ‫پرهت از مواد ن‬ ‫ن‬ ‫یمکردند و به‬ ‫یمکند بلکه بر روح و روان ن‬ ‫نت تأثت مثبت دارد‪.‬‬ ‫ی‬ ‫‪▎3.‬آراستگ ظاهری‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫معصومی بسیار مهم بود‪.‬آنها همواره در لباس پوشیدن و ظاهر‬ ‫آراستگ ظاهری برای‬ ‫تمتی و مرتب بودن لباسهای خود اهمیت یمدادند‪.‬این رفتار‬ ‫خود دقت یمکردند و به ن‬ ‫احتام به خود و دیگران است‪.‬‬‫نشاندهنده ر‬ ‫‪▎4.‬بهداشت ن‬ ‫روای‬ ‫نت توجه داشتند‪.‬آنها با دعا‪ ،‬ذکر و ارتباط با خداوند‪ ،‬آرامش‬ ‫معصومی به سالمت ن‬ ‫روای ن‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫رویح را حفظ یمکردند‪.‬این نکته نشاندهنده اهمیت بهداشت ن‬ ‫روای در زندگ است‪.‬‬ ‫‪▎5.‬آموزش به دیگران‬ ‫معصومی نه تنها خود به این اصول پایبند بودند‪ ،‬بلکه دیگران را ن‬ ‫نت به رعایت بهداشت و‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫الگوهای برای جامعه بودند‪.‬‬ ‫ی‬ ‫خود‬ ‫رفتارهای‬ ‫با‬ ‫ها‬ ‫آن‬ ‫‪.‬‬‫کردند‬‫یم‬ ‫تشویق‬ ‫استگ‬ ‫آر‬ ‫▎نتیجهگتی‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫معصومی به عنوان یک اصل مهم نه تنها بر سالمت جسیم و‬ ‫بهداشت و آراستگ در زندگ‬ ‫ن‬ ‫روای تأثت دارد‪ ،‬بلکه به عنوان یک ارزش اجتمایع ن‬ ‫نت شناخته یمشود‪.‬پتوی از این الگوها‬ ‫ی‬ ‫یمتواند به ارتقاء کیفیت زندگ فردی و اجتمایع کمک کند‪.‬‬ ‫جلسه ی دوم ‪ :‬صب‬ ‫‪ -۱‬ن‬ ‫معن لغوی ‪ /‬اصطالیح ‪:‬‬ ‫صت واژه ای عری و معادل آن در پاریس اصیل شکیبای یم باشد ‪ /‬در اصطالح صت ر‬ ‫کنتل‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ن‬ ‫رفتار های هیجای و سخت و ایستادگ در برابر واکنش آنهاست‪.‬‬ ‫صت‬ ‫ر‬ ‫عری ر‬ ‫‪- ۲‬متادف ر‬ ‫عری رشح صدر است ‪ ،‬در قرآن واژه ی رشح صدر یک بار آن هم از‬ ‫ر‬ ‫صت در ر‬‫متادف کلمه ی ر‬ ‫ن‬ ‫لسای»‬ ‫حضت مویس ع «رب راشح یل صدری و یرسیل امری و احلل عقده من‬ ‫زبان ن‬ ‫(خدایا سینه ام را ر‬ ‫گستده کن و کارم رو اسان کن و اون گره ای که در زبان من است را باز‬ ‫کن)‬ ‫صت‬ ‫‪- ۳‬انواع ر‬ ‫صت آمده ‪:‬‬ ‫روای ما سه نوع ر‬ ‫در اعتقادات ی‬ ‫ر‬ ‫سخن دارد شکیبا باش مثال روزه در تابستان‬ ‫صت بر عبادت‪ :‬ن‬ ‫یعن عبادت‬ ‫الف ‪ -‬ر‬ ‫صت بر مصیبت‪ :‬مثل از دست دادن اطرافیان ‪ /‬بیماری‬ ‫ب‪ -‬ر‬ ‫ج‪ -‬صت بر گناه‪ :‬از همه سخت تر است ‪ ،‬آنگاه که ر‬ ‫بست و مقدمه ی گناه آماده باشد و‬ ‫ر‬ ‫صت بر گناه کرده است‬‫انسان از روی حیا گناه نکند انسان ر‬ ‫صت‬ ‫‪- ۴‬ریشه های ر‬ ‫الف‪ -‬ایمان‬ ‫ب‪ -‬آگایه‬ ‫صت در قرآن‬ ‫‪ -۵‬ر‬ ‫فاصت»‬ ‫ر‬ ‫مثل آیه ی «و لربک‬ ‫پیامتان و امامان‬ ‫ر‬ ‫صت در سته ی‬ ‫‪ -۶‬ر‬ ‫پیامت که به تو مجنون ‪ /‬شاعر ‪ /‬دروغگو یمگفتند اما آنگاه که در سال هشتم‬ ‫ر‬ ‫مثل مصائب‬ ‫هجری مکه را فتح کرد همه گفتند محمد ص برای انتقام آمده اما همه را بخشید و انتقام‬ ‫نگرفت‪.‬‬ ‫صت و حلم‬‫‪- ۷‬تفاوت ر‬ ‫ن‬ ‫توهی دیگران است ‪.‬‬ ‫رن‬ ‫خویشیداری در مقابل‬ ‫صت و‬ ‫ر‬ ‫صت گستده تر از حلم است ‪ ،‬حلم ر‬ ‫ر‬ ‫(عموم و خصوص مطلق)‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫جلسه ی سوم ‪ :‬حیا و عفاف در ر‬ ‫سبه ی‬ ‫‪ -۱‬ن‬ ‫معن لغوی و اصطالیح حیا ‪:‬‬ ‫حیا در لغت معادل رشم است از ریشه ی یح آمده و یح به معنای زنده است‪ ،‬ربط این دو‬ ‫واژه آن است که در فرهنگ اسالم انسان با حیا دارای ن‬ ‫جای زنده است و انسان ری حیا میت‬ ‫ن‬ ‫دروی خود است ما در فاریس‬ ‫یعن ر‬ ‫کنتل‬ ‫محسوب یمشود‪ ،‬واژه ی عفاف از ریشه ی عف ن‬ ‫دروی و ن‬ ‫روای است که انسان را‬ ‫ن‬ ‫دامن میدانیم و در اصطالح حیا ر‬ ‫حالن‬ ‫عفاف را معادل پاک ن‬ ‫از آلوده شدن به ر‬ ‫زشن باز یمدارد ( عفاف میوه ی حیاست)‬ ‫‪- ۲‬انواع حیا ‪ :‬حیای خوب ‪ -‬حیای بد‬ ‫یعن انسان در مقابل یه کار زشت خود را حفظ کند‬‫حیای خوب ن‬ ‫حیای بد اگر کیس از بیان احکام خدا خجالت بکشد یا از روی رشم نتواند حق خود را بگتد‬ ‫یمگویند رشم بد دارند و این ناپسند است‬ ‫‪- ۳‬اهمیت حیا در اسالم ‪:‬‬ ‫پیامت حیا را معادل ایمان انسان شمرده زیرا اگر حیا نباشد قطعا هیچ ن‬ ‫چت جلوی بد کاری‬ ‫ر‬ ‫انسان را نیمتواند بگتد‪.‬‬ ‫‪- ۴‬حیا در قرآن‪:‬‬ ‫در آیات قرآن واژه ی حیا برای خدا آمده مثال « ان هللا ال یستحن ‪ »...‬اما حیا به معنای‬ ‫دختان شعیب در سوره ی قصص آمده است‬ ‫عفاف در ماجرای ر‬ ‫‪- ۵‬حیا در روایات‪ :‬از رسول خدا نقل است که فرمود « ال دین لمن ال حیا له ‪ -‬کیس که رشم‬ ‫ندارد دین ندارد »(همه ی دین معادل حیاست)‬ ‫‪- ۶‬رابطه ی حیا و عفاف‪:‬‬ ‫دانشمندان علم اخالق عفاف را میوه ی کیا میدانند ن‬ ‫یعن از حیای انسان رفتار او عفیف‬ ‫یمشود ن‬ ‫یعن حیا میکند و در نتیجه پاک دامن یمشود و خود را آلوده به گناه نیمکند‬ ‫‪- ۷‬مثال بزرگ حیا ؛‬ ‫گتین مثال حیاست ن‬ ‫یعن‬ ‫حضت یوسف که یک جا در سوره ی یوسف آمده بزر ر‬ ‫ماجرای ن‬ ‫ن‬ ‫جوای در اوج هیجانات و شهوات نه تنها دست به گناه نیمزند بلکه از آن فرار یمکند و با‬ ‫آنکه متهم هم میشود اما دست از حیا بر نیمدارد‪.‬‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫جلسه ی چهارم‪ :‬پوشش و پوشاک در ر‬ ‫سبه ی‬ ‫‪.۱‬ن‬ ‫معن لغوی و اصطالیح لباس و پوشاک‬ ‫لباس واژه ای عری از ریشه لبس به ن‬ ‫معن پوشش دادن و پوشاندن است معادل ام در ادب‬ ‫ر‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫فاریس پوشاک و پوش هست که هردو معن پوشاندن روی چتی را میدهند ‪.‬‬ ‫‪.۲‬اهمیت لباس‬ ‫زیبای‬ ‫انسان فطرتا دوست دارد بدن عریان خود را با لباس زیبا بپوشاند و این پوشش را ابزار ی‬ ‫خود قرار دهد ‪.‬‬ ‫‪.۳‬فرهنگ پوشاک در قرآن‬ ‫قران در دو صحنه به حرت آدم و حوا اشاره کرده که پس از خطاکاری و افتادن لباس هایشان‬ ‫در بهشت ‪ ،‬سیع میکندد با برگ پهن درخت خود را بپوشانند بعد یمفرماید‬ ‫وآتهما تا آنکه با برگ خود را پوشانده و حیا را رعایت کرده باشند این گونه آیات‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ان یوآری س ِ‬ ‫نشان میدهد که قران به جنبه فطری لباس پوشیدن انسان توجه کرده است‪.‬‬ ‫‪.۴‬لباس شهرت‬ ‫در مباحث فقیه موضویع به نام لباس شهرت داریم که آن را حرام شمرده اند ن‬ ‫یعن انسان‬ ‫چتی نپوشد که موجب انگشت نمای ن‬ ‫بی خالیق شود‬ ‫ن‬ ‫ی‬ ‫پیامت و امام در لباس‬ ‫ر‬ ‫‪. ۵‬سته‬ ‫پیامت در پوشاک خود چند نکته را در عمل رعایت میکردز‬ ‫ر‬ ‫الف) در رنگ لباس سفید و ر ن‬ ‫ست را بر سایر رنگ ها ترجیح میداد‪.‬‬ ‫تمت بول هیچگاه به دنبال شیک ر‬ ‫پویس نبود اما به دنبال نظافت بود‪.‬‬ ‫ب) لباس او ساده اما ن‬ ‫ج) برای هر کاری لبایس ویژه قرار میداد مثال لباس ن ن‬ ‫متل او با لباس نماز در مسجد و لباس کار‬ ‫در جامعه متفاوت بود‬ ‫ن‬ ‫البسن لباس التقوی‬ ‫د) هرگاه لباس نو میپوشید دعا یمکرد اللهم‬ ‫ذ) با انکه لباس ساده یمپوشید ویل با انضباط و مرتب بود‬ ‫پیامت هرکس را در لباس نامناسب و ناآراسته میدید قطعا شزنش میکرد‬ ‫ر‬ ‫ل)‬ ‫م) دستاری که دور ش خود میبست به َع ّمامه یا ِعمامه نام داشت یا سفید بود یا ر ن‬ ‫ست اما‬ ‫معرف کند برعکس هر روز‬‫ن‬ ‫ن‬ ‫جانشین خود از سوی خدا‬ ‫روز عید غدیر که خواست عیل را به‬ ‫عمامه مشگ پیچید ویل جلو مردم عمامه خود را برداشت و بر ش امام عیل گذاشت‬ ‫‪. ۶‬روانشنایس رنگ ها‬ ‫ن‬ ‫معای و آثار واقیع رنگ روی روح و روان انسان وجود‬ ‫در علم روانشنایس نوین فصیل به نام‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫ی‬ ‫مثال ر ن‬ ‫ست را رنگ رشد ‪ ،‬شزندگ‪ ،‬امید و نشاط و فعالیت میدانند‬ ‫سفید را رنگ رسیم میدانند‬ ‫شخ رنگ هیجان و شهوت ز یای است و تند روی است‬ ‫ی‬ ‫رآی رنگ شد و آرامبش بخش و سکون نامیده شده‬ ‫سنگی و عزت نفس است(دانشمندان جوانان را ر‬ ‫کمت به پوشیدن رنگ‬ ‫ن‬ ‫مشگ رنگ وقار ‪،‬‬ ‫مشگ دعوت میکنند)‬ ‫جلسه ی پنجم ‪ :‬کار و تالش‬ ‫همی است که ر‬ ‫وقن از امام‬ ‫ن‬ ‫‪. ۱‬کار در فرهنگ اسالم فقط حرکت نیست عبادت است برای‬ ‫سوال میکنند چرا خود را به زحمت یم اندازی میگوید اآلن اگر مرگم فرا رسد خدا از من‬ ‫خشنود است‪.‬این بدان معناست که عبادت فقط نماز و روزه نیست بلکه عبادت ‪ ۱۰‬جزء‬ ‫است که ‪ ۹‬جزء آن طلب روزی حالل است‪.‬‬ ‫‪. ۲‬آفات کار‪:‬‬ ‫ر‬ ‫سسن و تنبیل‬ ‫الف)‬ ‫ب) کار نیمه تمام‬ ‫ج) ناامیدی‬ ‫د) عدم تعادل(افرایط یا تفرییط)‬ ‫ل) کار غت مفید‬ ‫‪.۳‬ر‬ ‫بهبین کارها‬ ‫از پیامت پرسیدن ر‬ ‫بهتین کارها چیست فرمود ‪ ۳‬کار نتایج اخروی و دنیوی دارد‬ ‫ر‬ ‫الف) کشاورزی‬ ‫ب) تجارت‬ ‫دامتوری‬ ‫ج) ر‬ ‫‪.۴‬الگوهای کار در جامعه‬ ‫معموال مردم یک جامعه به شخصیت های معروف نگاه میکنند و از انها شمشق میگتند‬ ‫نت وادار به تحرک میکنند‬‫اگر در جامعه ای این الگوها پرتالش باشند مردم را ن‬ ‫‪. ۵‬انفاق و دست گتی از فقرا‬ ‫در نظام اقتصادی لبتال هدف فقط کسب سود مادی است‬ ‫نت هدف است‬ ‫اما در اقتصاد اسالیم ضمن سود مادی توجه به فقتان و دستگتی از انها ن‬ ‫یعن انفاق عبادت محسوب میشود‪.‬‬ ‫ن‬ ‫انفاق از ریشه َنفق به معنای کانال و مست زیر ن‬ ‫زمی است‬ ‫معی به هدف که عدالت اجتمایع است‬‫ن‬ ‫یعن با انفاق مستی ساخته میشود که در ر‬ ‫جهن‬ ‫ن‬ ‫بریس پس انفاق مست صحیح برای کمک به دیگران است ضمن انکه ما میدانیم کمک به هر‬ ‫ر‬ ‫شایسن است و انفاق باید به افراد محتاج آبرومند برسد‪.‬‬ ‫متکدی در خیابان کار نا‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫سبه ی‬ ‫جلسه ی ششم‪ :‬بازی در ر‬ ‫‪ -۱‬ن‬ ‫معن لغوی بازی‪:‬‬ ‫عری معادل‬ ‫واژه ی بازی در ادبیات پاریس معادل تحرک و تالش برای شگریم است و در ر‬ ‫لعب یم باشد اما در قرآن لعب به معنای ن‬ ‫منف آن به کار گرفته شده ن‬ ‫یعن شگریم بیهوده‬ ‫معن مثبت آن شگریم هدفمند است‬ ‫درحایل که ن‬ ‫‪- ۲‬تعریف بازی ‪:‬‬ ‫ر‬ ‫تربین بازی را تالشش برای رشد یمدانند که به طور جسیم یا کم تحرگ صورت‬ ‫دانشمندان‬ ‫ن‬ ‫یمگتد پس بازی فقط وقت گذرای نیست بلکه یگ از چهار ابزار آموزش به شمار یمرود با‬ ‫یعن معلم یمتواند از انواع بازی استفاده کند تا ن‬ ‫معای را‬ ‫این تعریف بازی جزو آموزش است ن‬ ‫به بچه ها بیاموزد‪.‬‬ ‫‪- ۳‬انواع بازی ‪:‬‬ ‫در یک تقسیم بندی بازی را به دو دسته تقسیم یمکنند ‪ -۱‬تحرک زا ‪ -۲‬کم تحرک‬ ‫ر‬ ‫بیشت تالش جسیم را همراه دارد که از نظر پزشگ برای کودکان بسیار‬ ‫بازی های تحرک زا‬ ‫مفید است زیرا دویدن و خم و راست شدن نویع سالمت جسیم برای کودک است‬ ‫زمای موجب ر‬ ‫چاف‬ ‫کم تحرک معموال بازی های رایانه ای با کم تحرگ همراه است و در بازه ن‬ ‫بچه ها یمشود آمار های اخت در بهداشت و درمان آموزش و پرورش جامعه ی ایران نشان‬ ‫یمدهد که ‪ ۷۱‬درصد از کودکان ابتدای با نویع ر‬ ‫چاف کم یا زیاد دست و پنجه نرم یم کنند و‬ ‫ی‬ ‫این ثابت یمکند که تحرک بازی در کودکان زیاد نیست‬ ‫‪- ۴‬فواید مهم بازی ‪:‬‬ ‫یعن بازی مفید یمتواند موجب خالقیت و توسعه ی‬ ‫الف‪ -‬خالقیت و کنش های فکری ‪ :‬ن‬ ‫فکری کودکان شود و هوش آنان را زیاد کند‪.‬‬ ‫حن‬ ‫آموزیس بازی یمتواند نویع شادی رویح ن‬ ‫روای و ر‬ ‫ر‬ ‫ب‪ -‬شگریم و شادی ‪ :‬به غت از بعد‬ ‫ی‬ ‫یعن افرسدگ را از ن‬ ‫امیدزای در کودکان ایجاد کند ن‬ ‫بی ربتد‬ ‫ی‬ ‫ج‪ -‬کشف استعدادهای کودکان‪ :‬در بازی های هدفمند گایه کودکان توانمندی های خود را‬ ‫به نمایش یمگذارند مثال در یک تیم از کودکان یمبینیم که یگ از آنها شی ع مدیریت گروه را‬ ‫ی‬ ‫به عهده یمگتد و کار ها را ن‬ ‫بی افراد تقسیم یمکند اینگونه کودکان در آینده گروه های بزرگ‬ ‫را اداره یمکنند ‪.‬‬ ‫د‪ -‬تحرک جسیم و سالمت مادی‪:‬‬ ‫یگ از نیاز های اسایس کودک دویدن و تحرک است که پایه ی سالمت او محسوب میشود‬ ‫متاسفانه در ده سال اخت شاهد کم تحرگ کودکان جامعه و ر‬ ‫چاف در مقیاس کم و زیاد‬ ‫هستیم این مسئله هزینه ی درمان و دارو ی جامعه رو هم باال برده است و تالش فکری را‬ ‫هم کم یمکند‪.‬‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫سبه ی‬ ‫جلسه ی هفتم ؛ تغذیه و آثار آن بر انسان در ر‬ ‫‪- ۱‬اهمیت غذا و آثار آن در فرهنگ اسالم‪:‬‬ ‫دین یگ از عنارص مادی ادامهی حیات آدیم تغذیه است ن‬ ‫یعن انسان الزم‬ ‫در اعتقادات ن‬ ‫است به عنوان یک واجب رشیع به اندازه ی نیاز غذا بخورد تا برای اطالعت خدا توان‬ ‫داشته باشد با این تعریف خوردن غذا برای زنده بودن واجب است و عمدا نخوردن نویع‬ ‫خودکیس و خالف رشع است‪.‬‬ ‫ر‬ ‫‪- ۲‬غذای اولیای خدا‪:‬‬ ‫تاریخ یگ از ر‬ ‫بهتین و مفیدترین غذاها در صدر اسالم در اختیار مردم‬ ‫ن‬ ‫بر اساس مستندات‬ ‫بوده است مثل نان جو ‪ ،‬انواع لبنیات ‪ ،‬آبگوشت انواع خرما و میوه های تازه و ن‬ ‫بعیص‬ ‫غذاهای خام خواری رایج بوده است با این تغذیه ی مفید انسان ها توانمندی زیادی در‬ ‫تالش روزانه داشته اند‪.‬‬ ‫روای و جسیم غذاها ؛‬ ‫‪- ۳‬آثار ن‬ ‫حن رفتار‬‫امروزه ثابت شده که غذاها چه طبع شد و چه طبع گرم آن روی حاالت رویح و ر‬ ‫یعن غذا یمتواند شادی غم پرخاش آرامش و ‪...‬ایجاد کند با این‬‫های مادی ما تاثت یمگذارد ن‬ ‫بعیص غذاها را سفارش کرده است‬ ‫تحقیقات اسالم ارصار دارد که هر غذای را نباید خورد یا ن‬ ‫ی‬ ‫‪- ۴‬غذاهای حالل و حرام ‪:‬‬ ‫وحیس یا رشاب و ‪...‬‬ ‫ر‬ ‫چتها مثل گوشت حیوانات‬‫بعیص ن‬‫در اعتقادات اسالیم به طور آشکار ن‬ ‫بعیص از این حرام ها در رصی ح قرآن و ن‬ ‫بعیص در روایات ما ذکر شده‬ ‫تحریم شده است ن‬ ‫است اما قرآن فرموده که طیبات همه بر شما حالل است مگر ن‬ ‫چتی که خدا آن را تحریم‬ ‫کند مثل گوشت خوک سگ و ‪...‬‬ ‫‪- ۵‬چگونه غذا روی اعتقادات انسان تاثت یمگذارد ؟‬ ‫پیش از این گفتیم غذا در نوع رفتار ما تاثت دارد اکنون یمگوییم که غذا ی حرام به آرایم‬ ‫ن‬ ‫حسی‬ ‫انسان را به سوی رفتار حرام یا کار های ری عاطفه یمکشاند معروف است که امام‬ ‫علیه السالم در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود « ری گنایه مرا یمدانید چرا آمده اید‬ ‫منطف نداشتند امام خودش جواب داد و فرمود « ملئت‬ ‫ر‬ ‫که مرا بکشید » اما مردم جواب‬ ‫بطونکم من الحرام ‪ -‬شکم های شما از حرام پر شده است و خوردن حرام شما را به طرف‬ ‫کیس سوق داده است »‬ ‫امام ر‬ ‫ر‬ ‫تربیت‬ ‫جلسه ی هشتم ‪ :‬ازدواج و آثار آن در جامعه از نگاه ر‬ ‫سبه‬ ‫‪- ۱‬اهمیت ازدواج ‪:‬‬ ‫در فرهنگ اسالم ازدواج یک نیاز طبییع انسان است و مثل سایر نیاز ها باید در جای خود‬ ‫دیده شود همانگونه که انسان گرسنه میشود و نیاز به غذا پیدا یمکند به موقع باید ست‬ ‫شود شهوت جنیس و آرامش ن‬ ‫روای ن‬ ‫نت نیاز به ارضای صحیح با کانال با طهارت دارد برای‬ ‫همی است که ازدواج در نگاه اعتقادی ما عبادت محسوب یمشود‪.‬‬ ‫ن‬ ‫‪- ۲‬آثار مادی و ن‬ ‫روای ازدواج ‪:‬‬ ‫وقن انسان گرسنه ای به موقع غذا یمخورد آرامش ن‬ ‫روای هم پیدا یمکند ازدواج هم یک اثر‬ ‫ر‬ ‫همی اثر مادی موجب آرامش رویح‬‫ن‬ ‫مادی دارد که ارضای شهوت جنیس را به همراه دارد‬ ‫هم میشود قرآن از این آرامش ن‬ ‫روای تعبت به « لتسکنوا الیها » کرده است ن‬ ‫یعن مرد در کنار‬ ‫همتای زن خود به آرامش برسد‪.‬‬ ‫‪- ۳‬ازدواج از نگاه اولیای خدا ‪:‬‬ ‫اولیای خدا هم مثل بقیه ی مردم شهوت جنیس دارند مثل ما ‪ ،‬نگاه آنها به ازدواج یک پله‬ ‫ترف و رشد معنویت است ن‬ ‫یعن ویل خدا ازدواج میکند تا آرامش رویح و معنوی پیدا کند‬ ‫ی ر‬ ‫‪- ۴‬ازدواج آسان ن‬ ‫یعن چه؟‬ ‫رن‬ ‫نداشی امکانات الزم است اما اینطور‬ ‫بریح از مردم گمان یمکنند ازدواج آسان به ن‬ ‫معن‬ ‫گایه ن‬ ‫ترس ر‬ ‫ی‬ ‫زندگ را باید به دو دسته ی نیار های واقیع و نیار های ر‬ ‫یفای‬ ‫نیست بلکه هزینه های‬ ‫ی‬ ‫زندگ نیار های واقیع را فراهم کنیم و ر‬ ‫ترسیفات را بر خود تحمیل‬ ‫تقسیم کرد و در ابتدای‬ ‫رن‬ ‫داشی شغل و درآمد و یخچال از نیار های‬ ‫حن اجاره ای یا‬‫متل ر‬‫داشی یک ن ن‬ ‫رن‬ ‫نکنیم برای مثال‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫زندگ است اما اگر از ابتدای زندگ به فکر ر‬ ‫ترسیفات و نیاز های غت واقیع باشیم به‬ ‫اولیه ی‬ ‫مشکالت خایص برخورد یمکنیم که با روان ما بازی میکند عنض قناعت میتواند انسان را‬ ‫چت حرص نورزد‬ ‫رن‬ ‫داشی همه ن‬ ‫آرام کند تا به‬ ‫‪- ۵‬ازدواج در فرهنگ قرآن ‪:‬‬ ‫یعن نکاح در قرآن آمده « و انکحوا االیایم منکم و‬‫واژه ی ازدواج یا واژه ی مخصوص آن ن‬ ‫ن‬ ‫الصالحی من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقرا یغنهم هللا من فضله » « مجرد ها و فرزندان‬ ‫نیکتان و پرسان و ر‬ ‫دختان نان خور خود را به ازدواج در آورید و اگر ندار بودند خدا از فضل‬ ‫غن میسازد » دو نکته ی مهم از این آیه فهمیده میشود ‪:‬‬ ‫خود آنان را ن‬ ‫یک ‪ :‬فعل انکحوا امر است ن‬ ‫یعن خدا برای ازدواج دستور داده‬ ‫دو ‪ :‬خود خداوند جای دیگر فرموده «ان وعده ماتیا» « من به وعده ام عمل میکنم » پس‬ ‫اگر قول داده از فضل خود پرس و ر‬ ‫دخت را ن‬ ‫غن یمکند واقعیت دارد ( با رعایت قناعت و کم‬ ‫کردن توقعات )‬ ‫ر‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫سبه ی‬‫جلسه ی نهم ‪ :‬احبام به پدر و مادر در ر‬ ‫‪- ۱‬برریس واژه ی والدین در لغت ‪:‬‬ ‫مثن دوتای شده ن‬ ‫یعن پدر و مادر‬ ‫یعن پدر آمده و با ین ن‬ ‫والدین در ادبیات عرب از والد ن‬ ‫ی‬ ‫معادل آن در ادب فاریس همان پدر و مادر است این واژه در قرآن چند بار آمده است‬ ‫‪ -۲‬ر‬ ‫احتام به والدین در فرهنگ قرآن ‪:‬‬ ‫در چند جای کالم خدا به خصوص در سوره ی اشا خداوند فرموده است « و قضا ربک‬ ‫االتعبدوا اال ایاه و بالوالدین احسانا» و خدای تو حکم کرده که مرا ربتستید و به پدر و مادر‬ ‫معن نیگ هستند چرا خداوند‬ ‫نیگ کنید مردی از امام صادق ع یمپرسد « خت و بر هر دو به ن‬ ‫یعن آنچه نیگ به پدر و‬‫نفرموده و بالوالدین ختا ‪ -‬امام فرمود احسان لطف ی منت است ن‬ ‫ر‬ ‫خوی یمکند نباید اسم ربتد و منت‬ ‫مادر میکند ری منت باشد زیرا اوالد که در حق والدین ر‬ ‫بگذارد »‬ ‫ن‬ ‫معصومی ‪:‬‬ ‫‪- ۳‬والدین در سته‬ ‫پیامت خدا آمد و گفت من خطای بسیاری دارم در حق من استغفار کن رسول خدا‬ ‫ن‬ ‫جوای نزد ر‬ ‫نت استغفار میکنم جوان با بغض ش به زیر انداخت‬ ‫فرمود به مادرت بگو برایت دعا کند من ن‬ ‫حضت فرمود به پدرت بگو که دعایت کند چون جوان از حضور‬ ‫و گفت مادرم فوت شده ن‬ ‫ر‬ ‫داشن‪...‬‬ ‫حضت فرمود دعای پدر ارزش دارد ویل ای کاش مادر‬ ‫او رفت ن‬ ‫ی‬ ‫این نکته نشان یمدهد که یک دعای والدین چقدر یمتواند غم و گره را از زندگ فرزندان‬ ‫بگشاید‬ ‫پیامت نقل است که فرمود « الجنة تحت اقدام المهات » بهشت زیر پای مادران است‬ ‫از ر‬ ‫‪- ۴‬آثار ر‬ ‫احتام به والدین ‪:‬‬ ‫الف ‪ -‬افزایش رزق مادی‬ ‫ب ‪ -‬افزایش رزق معنوی ( مثل عاقبت بختی )‬ ‫ج ‪ -‬رضای خدا‬ ‫د ‪ -‬آرامش رویح انسان در نتیجه ی کمک به والدین‬ ‫‪- ۵‬عدم اطاعت از والدین !‬ ‫فقط در یک جای قرآن در مورد گوش نکردن به حرف والدین ایه ای آمده « اگر تو را به‬ ‫حرمن هم نکن‪.‬سته ی‬ ‫ر‬ ‫مستی غت توحید فراخواندند از آنان اطاعت مکن ویل به آنان ری‬ ‫احتام یمگذاشتند و‬ ‫حن کافر بودند به آنان ر‬ ‫اولیای خدا این بود که اگر پدر و مادرشان ر‬ ‫حرمن نیمکردند‬‫ر‬ ‫نسبت به آنان ری‬ ‫‪- ۶‬الگو بودن والدین ‪:‬‬ ‫روانشناسان اعتقاد دارند که کودکان پدر و مادر را الگوی کامل خود یمدانند و کار خوب و بد‬ ‫کن برداری میکنند پس هر عمیل از والدین ش بزند بچه ها قطعا یم آموزند خوب یا‬ ‫آنان را ر‬ ‫بد و این مسیولیت یک پدر و مادر را زیاد یمکند‪.‬‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫سبه‬‫جلسه ی دهم ؛ ابرو و ابرو داری در ر‬ ‫عری‪:‬‬ ‫ن‬ ‫‪-۱‬معن ابرو در واژه شنایس فاریس و ر‬ ‫عری است اما واژه ی ابرو بسیار پر معنا است از‬ ‫در فاریس واژه ی ابرو معادل ( عرض) در ر‬ ‫این جهت که ر‬ ‫احتام و اعتبار آدیم به رآی ست ( اعتبار ) که انسان ها در روی خود دارند و‬ ‫منظور از رو ظواهر و باطن رفتاری انسان است‬ ‫‪- ۲‬راه های حفظ ابرو ‪:‬‬ ‫الف‪ -‬انسان کاری نکند که مردم به او سو ظن داشته باشند‬ ‫ب‪ -‬نثار کردن مال و مادیات برای حفظ ابرو‬ ‫آبروی‬ ‫ی‬ ‫ج‪ -‬حفظ آبروی دیگران برای محفوظ ماندن از ری‬ ‫‪- ۳‬ابرو داری در فرهنگ قرآن ‪:‬‬ ‫ن‬ ‫انسای توجه شده و فرموده « و لقد کرمنا نبن آدم و حملناهم‬ ‫در آیات قرآن به حفظ کرامت‬ ‫الت و البحر ‪ -‬به ر ر‬ ‫اسن ما فرزندان آدم را گرایم داشته ایم و آنان را در خشگ و دریا حمل‬ ‫ن‬ ‫ف ر‬ ‫ن‬ ‫انسای ( ابرو ) را خدا‬ ‫کردیم ( راه نشون دادیم) ‪ /‬انبیا» از این آیه فهمیده میشود که کرامت‬ ‫برس داده و کیس حق زایل کردن آن را ندارد‬ ‫به ر‬ ‫‪- ۴‬مقدمات ابرو ریزی ‪:‬‬ ‫الف ‪ -‬تهمت ‪ :‬زیرا با برچسب زدن به کیس آبروی شخص را برده است‬ ‫ب‪ -‬غیبت ‪ :‬زیرا با پشت ش کیس سخن ر ن‬ ‫گفی موجب ابرو ریزی او شده‬ ‫آبروی شخص یمشود‬ ‫ج‪ -‬تمسخر ؛ ن‬ ‫یعن مسخره کردن دیگران موجب ری‬ ‫ی‬ ‫دنیای برای حفظ ابرو‪:‬‬ ‫‪- ۵‬فدا کردن مال ی‬ ‫تالف به وجود یم آید و آن جاییست که‬‫بی دو عنض مال دنیا و حفظ ابرو در بع نیص جاها ر‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫انسای ر‬ ‫ارزیس‬ ‫یگ باید فدای دیگری شود اما اگر آبروی ما برود ویل مال ر‬ ‫باف بماند از نگاه‬ ‫ندارد اما اولیای ما به ما آموخته اند که در این مواقع تمایم دار یای خود را فدای حفظ ابرو‬ ‫یعن مال دنیا کم ارزش و ابرو با ارزش است‬ ‫کنید ن‬ ‫ن‬ ‫معصومی ع ‪:‬‬ ‫‪- ۶‬ابرو داری در سته‬ ‫پیامت نقل است که فرمود‬‫پیامت و امامان همه به رعایت آبروی مردم سفارش کرده اند از ر‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫آبروی انسان مومن از پرده ی کعبه با شافت تر و مهم تر است ‪ ،‬ارزش این گفته وقن‬ ‫معلوم میشود که بدانیم پرده ی کعبه نماد تقدس و ر‬ ‫احتام است مثال برای کافر بودن یزید در‬ ‫تاری خ ر‬ ‫وقن استدالل یمکنند یمگویند او بود که کعبه را ویران کرد و پرده ی آن را که نشانه ی‬ ‫مذهن را شکست اکنون یمبینم که حفظ آبروی یک‬ ‫ر‬ ‫تقدس کعبه بود آتش زد و تقدس‬ ‫ن‬ ‫سنگین است‪.‬‬ ‫انسان چقدر قیمت دارد و در مقابل ابرو ریزی یک نفر چه گناه‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫جلسه ی یازدهم ‪ :‬برریس موضوع حالل و حرام در ر‬ ‫سبه ی‬ ‫‪-1‬برریس لغوی واژه ی حالل و حرام و معادل آن ‪:‬‬ ‫عری حالل از ریشه ی َح َل به معنای باز شدن ‪ ،‬روا بودن و جایز شمردن است در‬ ‫واژه ی ر‬ ‫ادب پاریس معادل آن روا میباشد در اصطالح حالل به اموری گفته میشود که انجام آنان‬ ‫ی‬ ‫رواست و ازاد شمرده شده چه در خوردن چه در سایر امور زندگ ‪.‬واژه ی حرام از ریشه‬ ‫رن‬ ‫داشی امده پس حرام به کاری میگویند که خدا برای ان حرییم قرار‬ ‫حرومه به معنای حریم‬ ‫داده ن‬ ‫یعن آن را ممنوع کرده‬ ‫ی‬ ‫‪ -2‬چرا خدا در زندگ انسان حالل و حرام قرار داده است ؟‬ ‫یعن کار بیهوده نمیکند و اراده ی او روی حساب و کتاب است با‬ ‫ما خداوند را حکیم میدانیم ن‬ ‫ن‬ ‫هرچتی را حرام یا حالل کرده از روی‬ ‫این تعریف برای حکمت خدا معلوم میشود که خدا‬ ‫ن‬ ‫بعیص حالل و حرام ها را و بعیص دیگر را نمیدانیم‬‫حساب و حکمت بوده است پس ما دلیل ن‬ ‫ویل همینقدر معلوم است که خداوند دلسوز بندگان خود است و هر دستور او بر اساس‬ ‫مصالح انسان هاست‬ ‫‪ -3‬مهم ترین حالل و حرام ‪:‬‬ ‫برای مثال مهم ترین حالل چشم دیدن حقایق و مهم ترین حرام آن دیدن صحنه ای هست‬ ‫ایص نیست در دستورات فرهنگ ن‬ ‫دین بسیاری از مصداق های حرام و حالل برای‬ ‫که خدا ر ن‬ ‫دست پا فکر شکم شهوت لباس و رفتار های ادیم شمرده شده است که در ایات و روایات‬ ‫موجود است‬ ‫‪ -4‬حالل و حرام در فرهنگ قران ‪:‬‬ ‫در قران صد ها امر و نیه ذکر شده مثال از حدود ‪ 40‬گناه کبته نیه شده است و باید‬ ‫استگوی‬‫بی حالل و واجب فرق است ‪.‬واجب الزایم است مثل نماز و ر‬‫دانست که در قران ن‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫یعن بایستگ دارد اما خوردن گوشت‬‫اما حالل فقط رواست مثال نماز خواندن واجب است ن‬ ‫ذبح رشیع حالل است ن‬ ‫یعن اجازه ی خوردن داری نه انکه واجب باشد‬ ‫‪ -5‬حالل و حرام در رساله ی حقوق امام سجاد ع ‪:‬‬ ‫از امام چهارم رساله ای برجای مانده که در ان از وظایف مومن سخن گفته شده مثال درباره‬ ‫ی مقام پدر و مادر از واجبات ان است که به انها ر‬ ‫احتام بگذارید و حق شان را ادا کنید یا‬ ‫ی‬ ‫درباره ی ریاکاری ان را حرام دانسته و تا انجا که در زندگ نفاق یم اورد‪.‬مطالعه ی رساله ی‬ ‫حقوق امام سجاد بر همه ی ما نرصوری است زیرا بیش از ‪ 50‬وظیفه ی مومن را بر میشمارد‬ ‫ر‬ ‫معصومی‬ ‫ر‬ ‫جلسه ی دوازدهم ‪ :‬برریس موضوع تفری ح و اسباحت در ر‬ ‫سبه ی‬ ‫روای است ‪،‬‬‫‪-1‬واژه ی تفری ح از ریشه ی فرح به معنای شادمان شدن و نشاط جسیم و ن‬ ‫ی‬ ‫تفری ح میتواند تاثتات مهیم بر جسم و روح انسان بگذارد ن‬ ‫یعن ادامه ی فعالیت های زندگ‬ ‫برس است‬ ‫ر‬ ‫‪ -2‬ر‬ ‫مهمتین رشایط تفری ح ‪:‬‬ ‫الف‪-‬موجب تمسخر دیگران نشود‬ ‫ب‪ -‬سازنده و مفید باشد‬ ‫ن‬ ‫طوالی و وقت گت نباشد‬ ‫ج‪-‬‬ ‫ی‬ ‫د‪ -‬موجب لحو و لعب ( بیهودگ ) نشود‬ ‫اگر این رشایط در تفری ح باشد سازنده خواهد بود‬ ‫ن‬ ‫معصومی ‪:‬‬ ‫‪ -3‬تفری ح در سته ی‬ ‫ی‬ ‫پیامت سفارش میکرد‬ ‫پیامت و اولیای خدا دارای الگو های تفری ح سالم بوده است مثال ر‬ ‫ر‬ ‫زندگ‬ ‫ی‬ ‫که چند ن‬ ‫چت از تفری ح و مهمات زندگ مومن است از جمله اسب سواری ‪ ،‬شنا کردن ‪ ،‬تت‬ ‫ی‬ ‫اندازی و مسابقات ر‬ ‫کشن یم باشد ‪ ،‬این نشان میدهد که در زندگ اولیای خدا تفری ح هم‬ ‫سازنده و مفید بوده است‪.‬‬ ‫‪ -4‬ن‬ ‫بعیص افات تفری ح ‪:‬‬ ‫بعیص از خطرات تفری ح اشاره شذه است مثال تفری ح نباید موجب‬‫در ایات و روایات ما به ن‬ ‫گناه شود یا به نام تفری ح نباید حق مردم را ضایع کرد کیس که به نام تفری ح مجلس گناه‬ ‫تشکیل یم دهد و خدا را معصیت میکند در حقیقت از تفری ح سالم دور شده است یا انکه‬ ‫به اسم تفری ح ساز و اواز بلند کند و موجب نار ر‬ ‫احن و مزاحمت مردم شود یا انکه به اسم‬ ‫تفری ح بیماری یا نقص دیگران را به تمسخر بگتد و به نقصان دیگران بخندد‬ ‫‪ -5‬معنای ر‬ ‫استاحت مفید ‪:‬‬ ‫احن کردن یا راحت شدن است و به دو صورت عمیل‬‫استاحت تقاضای ر ر‬ ‫معن واژه ها ر‬ ‫در ن‬ ‫میشود‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫الف‪ -‬استاحت در بیداری ‪ :‬معموال افراد که خسته میشوند به استاحت اندگ ر‬ ‫میتدازند این‬ ‫استاحت‪ ،‬اسید جمع شده در ماهیچه ها دوباره در ماهیچه پخش‬ ‫بدان معناست که با این ر‬ ‫میشود و انسان احساس ارامش میکند‬ ‫ب‪ -‬ر‬ ‫استاحت در خواب‪ :‬اولیای خدا قبل از خواب وضو میگرفتند و ذکر خدا میگفتند و به‬ ‫ارامش شبانگاه یم پیوستند اما هیچگاه همه ی شب را نمیخوابیدند بلکه به فرمایش قران‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫پوشیس برای‬ ‫میتداختند قران فرموده ما شب را‬‫پایس از شب را به عبادت و بندگ حق ر‬ ‫استاحت در شبانگاه است و روز برای تالش و کار و‬‫استاحت شما قرار داده ایم پس اصل ر‬ ‫ر‬ ‫عبادت است‬ ‫تذکر ‪ :‬مومن هیچگاه در کار و ر‬ ‫استاحت افراط و تفریط نمیکند و تعادل دارد‬ ‫زندگ سالم است ‪ ،‬نیاز به ر‬ ‫ی‬ ‫اما هدف از این ر‬ ‫استاحت نشان‬ ‫استاحت تجدید قوا و ادامه ی‬ ‫میدهد انسان موجودی محدود و ضعیف است و برای ادامه ی کار نیازمند به تجدید قوا‬ ‫است‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser