جزوه متون اسلامی مهر 14032

Document Details

TidyDifferential8890

Uploaded by TidyDifferential8890

دانشگاه علوم پزشکی تهران

دکتر غالمرضا نورمحمدی

Tags

Islamic texts Justice Generosity Islamic studies

Summary

This document is a textbook on Islamic texts, focusing on the principles of justice (adl) and generosity (ihsan) within Islamic society. It discusses how these principles are essential for a healthy and flourishing community in Islam, drawing on the teachings of the prophets and imams. It explores the concept of social justice and how it's implemented in Islam, as well as the importance of generosity and aiding those in need in Islamic teachings, and the balanced relationship between these two principles.

Full Transcript

‫متون اسالمی‬ ‫دکتر غالمرضا نورمحمدی‬ ‫دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران‬ ‫فصل اول‪ :‬اصول جامعه سالم و صالح(‪)1‬‬ ‫برای زندگی اجتماعی و رفتار افراد با یکدیگر باید اصولی در نظر گرفت تا زندگی اجتماعی در مسیر‬ ‫صحیح تداوم یابد‪.‬دین اسالم مهمترین این...

‫متون اسالمی‬ ‫دکتر غالمرضا نورمحمدی‬ ‫دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران‬ ‫فصل اول‪ :‬اصول جامعه سالم و صالح(‪)1‬‬ ‫برای زندگی اجتماعی و رفتار افراد با یکدیگر باید اصولی در نظر گرفت تا زندگی اجتماعی در مسیر‬ ‫صحیح تداوم یابد‪.‬دین اسالم مهمترین این اصول را در پنج بخش قرار داده است‪:‬‬ ‫‪1‬ـ اصل عدل‬ ‫مسأله عدالت از دیرباز جزء مهمترین مباحث و دغدغههای بشر‪ ،‬اندیشمندان و ادیان الهی بوده است‪ ،‬زیرا‬ ‫عدل و عدالت از جمله واژگانی است که ابعاد و بزرگی آنها‪ ،‬همه افراد بشر را به تحسین واداشته است‪.‬‬ ‫انسان از وقتی که خود و جامعه را شناخته است‪ ،‬بهضرورت عدالت در زندگی‪ ،‬برای رشد خود و‬ ‫اجتماعش پی برده است‪.‬در قرآن نیز به اصل عدل اشاره شده است‪:‬‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫اَلل يأمر ِبالعد ِل (نحل‪)09 :‬‬ ‫إن‬ ‫ِ َّّ َّّ ّ ّ ُ ُ ّ‬ ‫واقعاً خداوند به عدل فرمان میدهد‪.‬‬ ‫عدالت اجتماعی‬ ‫از نظر اسالم‪ ،‬عدالت اجتماعی را میتوان به دو شیوه در نظر گرفت‪:‬‬ ‫الف) شیوه اصلی‪ :‬دسترسی یکسان به منابع (تساوي‪ :‬برابري)‬ ‫اگر تمام افراد جامعه از شرایط یکسان در دسترسی به منابع در بخشهای مختلف (آموزشی‪ ،‬اقتصادی‪،‬‬ ‫سالمت و ‪ )...‬برخوردار باشند‪ ،‬عدالت اجتماعی با شیوه تساوی و برابری تحقق مییابد‪.‬‬ ‫این شیوه عدالت اجتماعی‪ ،‬بهترین و اصلیترین گزینه است تا با توزیع صحیح امکانات و منابع‪ ،‬تمام افراد‬ ‫جامعه بتوانند به آن منابع دسترسی یکسان داشته باشند‪.‬‬ ‫ب) شیوه فرعی‪ :‬دسترسی متفاوت به منابع(تفاوت‪ :‬نابرابري)‬ ‫اگر افراد جامعه از شرایط نابرابری در دسترسی به منابع در بخشهای مختلف (آموزشی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سالمتی‬ ‫و ‪ )...‬برخوردار باشند‪ ،‬عدالت اجتماعی با شیوه رعایت تفاوت میان افراد جامعه تحقق مییابد‪.‬‬ ‫در این شیوه فرعی برای عدالت اجتماعی‪ ،‬باید تالش شود که افراد محروم جامعه مورد توجه بیشتر قرار‬ ‫گیرند تا هر چه زودتر با رفع عوامل بسترساز محرومیت‪ ،‬زمینه توزیع یکسان امکانات و منابع بین همه افراد‬ ‫جامعه فراهم گردد‪.‬‬ ‫اسالم با سایر شیوههای ارایه شده برای عدالت اجتماعی مانند تبعیض(شیوه نظامهای سرمایهداری) و تشابه‬ ‫(شیوه نظامهای سوسیالیسم) موافق نیست‪ ،‬زیرا نتیجه ابن دو شیوه‪ ،‬بیانگیزهسازی است‪:‬‬ ‫در تبعیض‪ :‬بیانگیزهسازی محرومان‬ ‫در تشابه‪ :‬بیانگیزهسازی نخبگان‪.‬‬ ‫باید توجه داشت زندگی اجتماعی برای تأمین نیازمندیهای مادی و معنوی تمام افراد است؛ چرا که زندگی‬ ‫اجتماعی به این دلیل شکل میگیرد که همگان به منافع مادی و مصالح معنوی خود رسند‪.‬بنابراین‪ ،‬رفتار‬ ‫همه افراد در جامعه باید در راستای تحقق این هدف کلی باشد‪ ،‬نه آنکه برخی افراد فدای جمعی دیگر‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫به همین دلیل‪ ،‬رفتار اجتماعی فرد در صورتی درست و ارزشمند است که به مصالح کلی جامعه منجر شود‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬هیچگاه نباید برای آنکه فرد یا افرادی به منافع خود برسند‪ ،‬عدهای دیگر از مزایای زندگی محروم‬ ‫و از هستی ساقط گردند‪.‬در چنین وضعی‪ ،‬طبقه محروم هیچ انگیزهای برای مشارکت در زندگی اجتماعی‬ ‫ندارد‪ ،‬زیرا آنان آشکارا میبینند که زحمات آنان در جامعه هیچگونه نتیجهای برایشان در پی ندارد‪.‬‬ ‫بههمین جهت‪ ،‬نخستین اصل به عنوان مالک مناسب در زندگی اجتماعی‪ ،‬اصل عدالت است‪.‬فرد در‬ ‫صورتی حاضر اس ت در زندگی اجتماعی باری را بر دوش کشد که در منافع حاصل از آن سهمی داشته‬ ‫باشد‪.‬عقل نیز چنین حکم میکند که هر فرد به اندازهای که در زندگی اجتماعی و تحصیل منافع برای‬ ‫جامعه اثرگذار است‪ ،‬از نتایج زندگی اجتماعی نیز بهرهمند شود‪.‬‬ ‫دو نکته مهم‬ ‫در خصوص اصل عدل باید دانست اگر کاری که فرد برای جامعه انجام میدهد‪ ،‬دقیقاً برابر با سودی باشد‬ ‫که از جامعه دریافت میدارد‪ ،‬در این صورت ممکن است گفته شود که شخص چندان انگیزهای برای‬ ‫خدمت به جامعه ندارد‪.‬در اینباره توجه به دو نکته ضروری مینماید‪:‬‬ ‫نکته اول‪ :‬عدم تأمین تمام نیازها‬ ‫منافعی که فرد از جامعه میبرد‪ ،‬چون خود او به تنهایی قادر به تأمین آنها نیست‪ ،‬از اینرو‪ ،‬نسبت به کاری‬ ‫که برای جامعه انجام میدهد‪ ،‬ارزش بیشتری دارد‪.‬بنابراین‪ ،‬اگر فرد واقعاً هم معادل کار خود را از جامعه‬ ‫دریافت کند‪ ،‬آن معادلی را دریافت میکند که بهتنهایی نمیتوانست تأمین نماید‪.‬‬ ‫نکته دوم‪ :‬تصاعد هندسی‬ ‫نتایجی که از فعالیت اجتماعی بهدست میآید‪ ،‬بیش از زحمات هر یک از اعضای جامعه است‪.‬به بیان‬ ‫دیگر‪ ،‬دستاوردهای زندگی اجتماعی حاصل جمع عددی فعالیتهای افراد نیست بلکه منافعی که نصیب‬ ‫جامعه میگردد‪ ،‬به صورت تصاعد هندسی افزایش مییابد‪.‬‬ ‫از اینرو‪ ،‬درست نیست که هر فردی تنها به اندازه نیرویی که صرف میکند‪ ،‬از مزایای اجتماعی بهرهمند‬ ‫شود‪ ،‬بلکه باید مجموع منافع به نسبت فعالیتهای اعضای جامعه میان آنان تقسیم گردد‪.‬بیشک از منظر‬ ‫اسالم‪ ،‬مفهوم عدالت اجتماعی به همین معناست‪.‬‬ ‫اسالم یکی از اصول و بنیانهای استحکام هر جامعه را برقراری عدل و عدالت میداند و نقطه مقابل عدل‬ ‫را ظلم میداند که باعث فروپاشی حکومتها در جوامع میشود‪.‬به همین جهت‪ ،‬عدالت اجتماعی را‬ ‫میتوان به عنوان بزرگترین هدف از تشکیل حکومت اسالمی مطرح نمود‪:‬‬ ‫پیامبر (ص)‪ :‬عدالت نیکو است اما از دولتمردان نیکوتر‪(.‬نهج الفصاحه‪،‬حدیث ‪)6002‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬عدالت نظام حکمرانی است‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،333‬ح ‪)4473‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬زیبایىِ سیاست‪ ،‬در بهكار بستن عدالت در حکومت است‪(.‬غررر الحکرم و درر الکلرم‪ ،‬ص‬ ‫‪ ،333‬ح ‪)4434‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬عدالت‪ ،‬برترین سیاست است‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،333‬ح ‪)4436‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬عدالت فضیلت حاكم است‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،333‬ح ‪)4463‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬سیاستِ عادالنه به سه چیز است‪.1 :‬مدارا همراه با دوراندیشى ‪.2‬دادن كامل حقوق‬ ‫افراد همراه با عدالت ‪.3‬احسان(بخشش) همراه با میانهروى‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،333‬ح ‪)4474‬‬ ‫‪2‬ـ اصل احسان‬ ‫اصل احسان‪ ،‬یکی از اصول اساسی در جامعه اسالمی است‪.‬احسان از جمله مفاهیم ارزشمندی است که در‬ ‫آموزههای دینی‪ ،‬بهخصوص قرآن کریم مورد توجه ویژهای قرارگرفته است و خداوند در قرآن‪ ،‬همگان را‬ ‫به انجام آن فرمان داده است‪.‬‬ ‫شاید وقتی واژه احسان (کمک به نیازمندان) را میشنویم‪ ،‬بیشتر کمک مالی به ذهنمان بیاید‪ ،‬اما نمیتوان‬ ‫دایره احسان را به حوزه کمکهای مالی محدود کرد‪ ،‬بلکه گاه نیازمندان بیش از آنکه به کمک مالی نیازمند‬ ‫باشند‪ ،‬به نوع نگرش مثبت و احترامگزاری به شخصیت خودشان را نیاز داشته باشند‪.‬‬ ‫احسان بهصورت رسیدگی به نیازمندان در شکلهای مختلف مانند انفاق‪ ،‬صدقه‪ ،‬وقف‪ ،‬یتیمنوازی و‬ ‫رسیدگی به فقرا و درماندگان تحقق پیدا میکند‪.‬‬ ‫یک نکته مهم‬ ‫نباید فراموش کرد که کمک به دیگران بهتر است که بهصورت پنهانی انجام شود همانگونه که روش امامان‬ ‫بزرگوار نیز بر پنهان نگاه داشتن عملهای خیرخواهانه خود بوده است‪ ،‬مگر در جایی که بیان آن باعث‬ ‫انگیزهدهی به دیگران شود‪.‬‬ ‫امیرمومنان(ع) و امام سجاد(ع) در عصر خود‪ ،‬چندین خانوار را سرپرستی میکردند و همه نیازمندیهای‬ ‫آنان را برآورده میساختند‪ ،‬در حالیکه آنان نمیدانستند که از سوی چه کسی تأمین میشوند و پس از آنکه‬ ‫آنان به شهادت رسیدند‪ ،‬به این نکته پی بردند‪:‬‬ ‫جرُهْ عنْد رِب ْم وَل خ ْو ٌف عل ْْي ْم وَل ُهْ‬ ‫ً ْ ْ‬ ‫أ‬ ‫ُه‬ ‫ل‬ ‫ف‬ ‫ة‬ ‫ي‬‫ن‬ ‫َل‬ ‫ع‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫رً‬ ‫س‬ ‫ار‬‫الَن‬ ‫و‬ ‫ل‬ ‫َّاَلين ينْفقون أ ْموالُهْ بالل ْ‬ ‫ي‬ ‫ّ ّ ِ ّ ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ َِّ ِ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫َّ ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ِ ّ ُ ِ ُ ّ ّ ّ ّ ُ ِ َّّ ّ ّ ّ‬ ‫َّ‬ ‫ِ‬ ‫ْ‬ ‫يحزنُون(بقره‪)647 :‬‬ ‫ّ ّ ّ‬ ‫آنانی كه اموال خود را‪ ،‬شب و روز‪ ،‬پنهان و آشکار‪ ،‬انفاق میكنند‪ ،‬براي آناان نازد پرورداارشاان‬ ‫پاداشی است؛ و نه ترسی بر آنان است‪ ،‬و نه اندوهگین میشوند‪.‬‬ ‫تفاوت عدل و احسان‬ ‫در عدل فرد به وظیفه خود عمل کرده ولی در احسان‪ ،‬فرد بیشتر از وظیفه خود عمل کرده است‪ ،‬زیرا‬ ‫احسان یعنی نفع و نیکی رساندن به دیگران‪ ،‬بدون انتظار پاداش متقابل و جبران نیکی داشتن‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬احسان نوعی گذشت از حق شخصی و ایثار است‪ ،‬زیرا احسان به معنای رساندن خوبی و نفع به‬ ‫دیگری است‪ ،‬بیآنکه انتظار داشته باشیم از طرف او کاری انجام شود‪.‬‬ ‫به سخن دیگر‪ ،‬احسان یعنی شخص مقداری از حق خود را به دیگران میبخشد‪.‬پس احسان در اصل‬ ‫بهمعنای نیکی بدون چشمداشت منفعت و سود است‪.‬به این معنا که احسان به معنای انجام دادن کارهای‬ ‫نیک و پسندیده بهطور کامل و شایسته و بیهیچ چشمداشتی از سوی شخص است‪.‬بنابراین‪ ،‬اگر کاری‬ ‫شایسته همراه با نقص یا منت و منفعتجویی انجام پذیرد بهعنوان مصداق احسان قرار نمیگیرد‪:‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬احسان اساس فضیلت و خوبیهاست‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،387‬ح ‪)8433‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬هیچ فضیلتى واالتر از احسان نیست‪(.‬غرر الحکم و درر الکلم‪ ،‬ص ‪ ،387‬ح ‪)8473‬‬ ‫رابطه تکمیلی اصل عدل و احسان‬ ‫اصل عدل گرچه اصل مهمی است‪ ،‬اما نمیتواند تنها معیار ارزشگذاری در روابط اجتماعی باشد‪ ،‬زیرا در‬ ‫هر جامعه به طور طبیعی افرادی هستند که دارای شرایط استثنایی بوده و تنها با کار خود قادر به تأمین‬ ‫(اخالق در قرآن‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪)73‬‬ ‫نیازهای زندگی خویش نیستند‪.‬اینجاست که اصل «احسان» مطرح میگردد‪.‬‬ ‫احسان اوج همکاری اجتماعی برای برطرف کردن مشکالت اقتصادی افراد دارای شرایط استثنایی است‪.‬‬ ‫وضعیت هر جامعهای بهگونهای است که از یکسو‪ ،‬برخی افراد به صورت مادرزادی ناتوان و معلولاند و‬ ‫بعضی نیز ممکن است بر اثر حوادث طبیعی آسیب ببینند؛ از سوی دیگر‪ ،‬برخی افراد نیز هستند که از‬ ‫جسمی سالم و توانا برخوردارند و ضریب هوشی باال دارند یا با طی مراحل علمی به توانایی رسیدهاند و‬ ‫طبیعی است که بهرهمندی این افراد از امکانات و منابع طبیعی بیشتر خواهد بود و کسانی که ناتوان باشند‪،‬‬ ‫توانایی استفاده کمتری خواهند داشت‪.‬‬ ‫بر اساس اصل عدل‪ ،‬دریافت فرد از جامعه باید به همان مقداری باشد که او برای جامعه کار میکند و اگر‬ ‫اصل عدل تنها اصل تعیینکننده روابط اجتماعی باشد‪ ،‬نتیجه این خواهد بود که افراد دارای شرایط استثنایی‬ ‫از تأمین نیازمندیهای مادی و معنوی خود محروم بمانند‪.‬به همین دلیل‪ ،‬اصل احسان برای جبران کمبود‬ ‫نیازهای افرادی است که قادر به کار نیستند و نمیتوانند در جامعه نقشی ایفا کنند‪.‬بنابراین‪ ،‬بر افراد جامعه‬ ‫الزم است که نیازهای اولیه و ضروری آنان را تأمین نمایند‪:‬‬ ‫ان(نحل‪)30 :‬‬‫س‬ ‫إن اَلل يأْمر بالْع ْدل و ْاْل ْ‬ ‫ح‬ ‫واقعاً خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد‪.‬‬ ‫ِ َّّ َّّ ّ ّ ُ ُ ِ ّ ِ ّ ِ ّ ِ‬ ‫همانطور که در آیه قرآن آمده‪ ،‬اصل عدل و احسان مکمل یکدیگر بوده و در کنار هم مفهوم مییابند‪.‬به‬ ‫بیان دیگر‪ ،‬اصل احسان نیز مانند اصل عدل به تنهایی پاسخگوی نیازهای اجتماعی نیست‪ ،‬زیرا اگر اساس‬ ‫زندگی اجتماعی بر اصل احسان باشد‪ ،‬انگیزه فعالیت اجتماعی و مشارکت در زندگی اجتماعی ضعیف‬ ‫میگردد‪.‬اگر هر فردی بیش از حق خود و بیش از اندازهای که به دیگران فایده میرساند و برای جامعه کار‬ ‫می کند‪ ،‬از اجتماع بهره گیرد‪ ،‬برای وی انگیزه چندانی برای فعالیت در زندگی اجتماعی باقی نمیماند و‬ ‫دیگر نیازی به کار و تالش احساس نمیکند‪.‬‬ ‫ممنوعیت اداپروري‬ ‫در اسالم همواره بر کار و کوشش براى استقالل اقتصادى تأکید شده و از تنبلى و بار خویش را گردن‬ ‫دیگران افکندن‪ ،‬نهی شده است‪.‬متأسفانه بسیاری از افراد‪ ،‬اساس زندگی خویش را فقط بر تنآسایی و‬ ‫راحتطلبی میگذارند و از دستاورد فعالیتهای دیگران بهره میبرند که این خود موجب بر همریختگی‬ ‫نظام اجتماعی میگردد‪.‬امام خمینی میفرماید‪:‬‬ ‫کسانی که توانایی کار کردن دارند و به خاطر تنبلی و کمکاری دچار فقر شدهاند‪ ،‬نمیتونند زکات بگیرند و‬ ‫شود‪(.‬تحریر الوسیله‪ ،‬ج ‪ ،۱‬ص ‪)338‬‬ ‫نباید به آنان زکات داده‬ ‫بنابراین‪ ،‬اسالم افرادی را که نه از روی نیاز‪ ،‬بلکه بهعلت عادت و بدآموزی و طمعورزی‪ ،‬خود را آلوده‬ ‫گدایی میکنند نکوهش نموده و کیفر اخروی آنان شدیدترین کیفرها عنوان شده است‪:‬‬ ‫امام باقر(ع)‪ :‬هر فردي از دیگران درخواست چیزي كند‪ ،‬در حالی كه واقعاً بینیاز است؛ خدا را در‬ ‫قیامت با صورتی خراشیده و لطمهخورده مالقات خواهد كرد‪(.‬وسائل الشیعه‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪ ،734‬ح ‪)۱6764‬‬ ‫امام صادق(ع)‪ :‬هر فردي بدون آنكه فقر و نیازي داشته باشد از دیگران طلب كمک بکند مانند این‬ ‫است كه آتش خورده باشد‪(.‬عده الداعی‪ ،‬ج ‪ ،۱‬ص ‪)33‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬فلسفه اصل احسان و تشویق کمک به نیازمندان‪ ،‬زدودن فقر از جامعه است‪ ،‬نه «گداپروری» و‬ ‫سربار باقی ماندنِ اقشار آسیبپذیر‪.‬پس در کنار توجّه به مشکالت محرومان‪ ،‬بایسته است که دست افرادِ‬ ‫فرصتطلب و غیر نیازمند واقعی را از سوء استفاده از اصل احسان کوتاه کرد‪.‬‬ ‫‪.1‬آثار فردي احسان‬ ‫الف) احسانكننده‬ ‫آیات قرآن بهخوبى بیانگر آن هستند که نتایج احسان به خود احسانکننده نیز برمىگردد‪:‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ ْ ْ ْ ْ ْ‬ ‫ك ْم(اسراء‪)4 :‬‬ ‫ُ‬ ‫ِلنفُ ِس‬ ‫إن أّحسنُت أّحسنُت ِ ّ‬ ‫اار نیکی و احسان كردید به خود كردهاید‪.‬‬ ‫ّ ُ‬ ‫ّ ُ‬ ‫پس بر خالف آنچه معموالً تصوّر مىشود احسان تنها برای احسانشونده سودمند است باید دانست که‬ ‫تأثیر احسان‪ ،‬برای احسانکننده بسیار مهمتر از تأثیر آن برای احسانشونده است‪:‬‬ ‫‪ )1‬تقویت ایمان‬ ‫در روایات رابطه احسان و ایمان مطرح شده است‪ ،‬انسان با ایمان ضعیف‪ ،‬کمتر به فکر احسانورزی به‬ ‫دیگران است‪ ،‬ولى مؤمنان راستین اهل احسان هستند‪.‬جالب اینکه در این روایات تنها احسانِ به مسلمانان‬ ‫یا مؤمنان مطرح نشده‪ ،‬بلکه احسان به بندگان خدا و احسان به مردم مطرح شده است‪.‬یعنی حتى نیکى به‬ ‫فقرا و نیازمندانِ غیرمسلمان نیز باعث فزونى تقوى و ایمان مىگردد‪ ،‬زیرا خداوند تمام بندگانش را دوست‬ ‫دارد و کسى که بندگان خدا را دوست داشته باشد‪ ،‬خدا را دوست دارد‪.‬بدین جهت احسان کردن به هر‬ ‫نیازمندى پسندیده است‪:‬‬ ‫ك(قصص‪)44 :‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫و هماناونه كه خدا به تو نیکی كرده نیکی كن‪.‬‬ ‫اَلل ِإلّي ّ‬ ‫كما أّحسن َّ‬ ‫ّ‬ ‫وأّح ِسن ّ‬ ‫ّ ّ ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫ٌ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫قل يا عباد َّاَلين آمنوا اتقوا ربك ْم ۚ ل ََّلين أ ْ‬ ‫النيا حسنة(زمر‪)۱0 :‬‬ ‫ه‬ ‫ذ‬ ‫ه‬ ‫حسنوا ِف َٰ‬ ‫ِ‬ ‫َّ ُ ّ ّ ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ُ ِ ِّ ّ ّ ّ ُ‬ ‫ُ ّ ِ ّ ِ ّ ّ ّ ُ َّّ ُ ّ َّّ‬ ‫بگو‪« :‬اي بنداان من كه ایمان آوردهاید‪ ،‬از پرورداارتان پروا كنید‪.‬براي كسانی كه در این دنیا نیکی‬ ‫كردهاند پاداش نیکی است!‬ ‫ٌ‬ ‫ْ‬ ‫حسمنوا ِف َٰ‬ ‫ْ‬ ‫مرًا ل ََّليمن أ ْ‬ ‫َلين اتق ْوا ماذا أ ْنزل ربك ْ‬ ‫النيما حسمنّة ۚ و ّلار‬ ‫ه‬ ‫مذ‬ ‫ه‬ ‫ِ‬ ‫خ‬ ‫وا‬ ‫مال‬ ‫ق‬ ‫ۚ‬ ‫مم‬ ‫وقيل ل َّ‬ ‫ّ ّ ُ‬ ‫َّ ُ ّ ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ّ‬ ‫ّ ِ ّ ِ ّ ِ ّ َّّ ّ ّ ّ ّ ّ ّ ّ َّ ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ٌ‬ ‫ْ‬ ‫خر ِة خر ۚ ولّنِعم دار الم َّت ِقيّ(نحل‪)30 :‬‬ ‫اْل‬ ‫ّ ّ ُ ُّ‬ ‫ِ ّ ّ ّ‬ ‫و (هنگامی كه) به پرهیزااران افته میشد‪« :‬پرورداار شما چه چیز نازل كرده است؟» میافتند‪« :‬خیر‬ ‫(و سعادت)» (آري‪ )،‬براي كسانی كه نیکی كردند‪ ،‬در این دنیا نیکی است؛ و سراي آخرت از آن هم‬ ‫بهتر است؛ و چه خوب است سراي پرهیزااران!‬ ‫‪ )2‬رشد اخالقی‬ ‫بخل و طمعورزی صفات خطرناکی هستند که اگر مهار نشوند‪ ،‬بنیان فرد و جامعه را از هم میپاشند‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬مسلمان واقعی باید به هر طریق ممکن این صفات ناپسند را از خود دور سازد‪.‬احسان یکی از‬ ‫راهکارهای پاک شدن انسان از صفت بخل و طمع میباشد‪.‬‬ ‫همچنین با احسان کردن‪ ،‬فرد خود را به نیازمندان نزدیک میکند تا حدی که خود را از آنان و همراه و‬ ‫یاورشان میبیند که این خود بر صفای قلب میافزاید‪.‬قرآن کریم درباره زکات که نوعى احسان است‪ ،‬تعبیر‬ ‫به «تُطَهِّرُهُمْ» و «تُزَکّیهِمْ» (سوره توبه‪ :‬آیه ‪ )۱03‬دارد؛ یعنى احسان باعث «طهارت» و «تزکیه» احسانکننده‬ ‫مىشود‪ ،‬به رشد اخالقى او کمک مىکند و باعث از بین رفتن صفات زشت او مىگردد‪.‬با این نگرش‬ ‫هیچگاه فرد احسانکننده‪ ،‬احسان خود را با منّت و آزار و اذیّت همراه نمیسازد‪:‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫اَل ِر ّئاء النَّّما ِ و َّل يمم ِمن‬ ‫م‬ ‫ق‬ ‫ف‬ ‫ن‬ ‫ي‬ ‫ي‬ ‫اَل‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫َّ‬ ‫ك‬ ‫ى‬‫َٰ‬ ‫ذ‬ ‫اِل‬ ‫ّ‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫كم ِبال‬ ‫طلُوا ص ّد ّقا ِت‬ ‫ِ‬ ‫اَلين آمنُوا َّل ت ُ ْب‬ ‫يا أُيا َّ ِ‬ ‫ُ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫َّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ َّ ُ ّ ّ ّ ّ‬ ‫مدرون عم ّ َٰ‬ ‫ْ‬ ‫ق‬ ‫ي‬ ‫َل‬ ‫ۖ‬ ‫ا‬ ‫ً‬ ‫ما‬ ‫ْ‬ ‫ص‬ ‫مه‬ ‫ك‬ ‫ر‬ ‫ف‬ ‫مل‬ ‫ٌ‬ ‫اب‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫اب‬ ‫ص‬ ‫أ‬‫ف‬ ‫باَلل والْي ْوم ْاْلخر ۖ فمثُل كمثل ص ْفوان عل ْيه تر ٌ‬ ‫اب‬ ‫ّ ّ ِ ُ ّ ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّّ ّ ّ ُ ّ ِ ّ ّّ ّ ُ ّ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ّّ ّ ُ ّ ّ ِّ ّ ّ ّ ّ ُّ‬ ‫ُ‬ ‫ِ َّّ ّ ّ‬ ‫كسبوا (بقره‪)627 :‬‬ ‫ْ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫َّش ٍء ِم َّما ّ‬ ‫اي اهل ایمان! صدقههایتان را با منت و آزار باطل نکنید‪ ،‬مانند كسی كه مالش را به ریا به مردم انفاق‬ ‫میكند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد‪ ،‬كه وصفش مانند سنگ سخت و خارایی است كه بر آن‬ ‫[پوششی نازک از] خاک قرار دارد و راباري تند و درشت به آن برسد و آن سنگ را صاف [و بدون‬ ‫خاک] وااذارد [صدقه ریایی مانند آن خاک است و این ریاكاران] به چیزي از آنچه كسب كردهاند‪،‬‬ ‫دست نمییابند‪.‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫سمنِيّ (بقره‪:‬‬ ‫اَلل ي ِحب المح ِ‬ ‫ك ِة ۛ وأّح ِسنوا ۛ ِإ َّن َّ‬ ‫الَتل ُ ّ‬ ‫يكم ِإ َّل َّ‬ ‫ُ‬ ‫اَللِ و َّل تُل ُقوا ِبأّي ِد‬ ‫يل َّ‬ ‫وأّن ِف ُقوا ِِف س ِب ِ‬ ‫ُ‬ ‫َّ ُ‬ ‫ّ ّّ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫‪)۱39‬‬ ‫و در راهِ خدا‪ ،‬انفاق كنید! و (با ترک انفاق) خود را به دست خود‪ ،‬به هالكت نیفکنید! و نیکی كنید!‬ ‫كه خداوند‪ ،‬نیکوكاران را دوست میدارد‪.‬‬ ‫ْ ْ‬ ‫َٰ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ُ ُ ّ‬ ‫ك ُُه المف ِلحون(تغابن‪)۱2 :‬‬ ‫شح نف ِس ِه فّأُولّ ِئ ّ‬ ‫ّ ّ ُ ّ َّّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫كم ومن يوق ُ‬‫ُ‬ ‫وأّن ِف ُقوا خرًا ِ ّ‬ ‫ِلنفُ ِس‬ ‫ّ‬ ‫و انفاق كنید كه براي شما بهتر است؛ و كسانی كه خود را از بخل و حرص بازدارند آنان رستگارند‪.‬‬ ‫‪ )3‬جبران و افزایش اموال‬ ‫بر خالف تصور افراد ظاهربین‪ ،‬احسانورزی نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمىشود‪ ،‬بلکه برکت و‬ ‫افزایش اموال را نیز بهدنبال دارد‪.‬طبق وعده در قرآن‪ ،‬خداوند کمبود مادی را که بر اثر انفاق در مال‬ ‫انفاقکننده پدید میآید‪ ،‬جبران میکند‪:‬‬ ‫ْ ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫از ِقيّ (سبأ‪)33 :‬‬ ‫هو خر الر ِ‬ ‫وما أّن ّفقُت ِمن َّش ٍء ف ّ ُهو يخ ِلفُه ۖ و ُ‬ ‫ُ ّ ّ ّ ُ َّّ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ّ ّ‬ ‫و هرچه را انفاق میكنید‪ ،‬خدا عوضی را جایگزین آن میكند؛ و او بهترین روزيدهنداان است‪.‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫تس ْ‬ ‫ْ‬ ‫مثل َّاَلين ينْفقون أ ْ‬ ‫اَلل‬ ‫مة ّو ّ َُّ‬ ‫ح َّب ٍ‬ ‫ُ‬ ‫ائمة‬‫م‬‫ِ‬ ‫ة‬ ‫ٍ‬ ‫ّ‬ ‫ب‬ ‫من‬ ‫س‬ ‫ل‬ ‫ِ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫ك‬ ‫ِف‬ ‫ِ‬ ‫ل‬ ‫ّ‬ ‫اب‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ت‬‫ب‬‫ن‬‫ّ‬ ‫أ‬ ‫ة‬ ‫ٍ‬ ‫ب‬‫ح‬ ‫ل‬ ‫ِ‬ ‫ث‬‫م‬ ‫ك‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫اَلل‬ ‫َّ‬ ‫يل‬ ‫ِ‬ ‫ب‬‫ِ‬ ‫س‬ ‫ِف‬ ‫ِ‬ ‫ُه‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫ال‬‫و‬ ‫م‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ُ ِّ‬ ‫ّ ّّ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ّ َّّ ّ ّ ّ ّ ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ُ ُ ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫اس ٌع ع ِليٌ(بقره‪)62۱ :‬‬ ‫ن يشاء واَلل و‬ ‫يضاعف لم ْ‬ ‫ُ ّ ِ ُ ِ ّ ّ ّ ُ ّ َّّ ُ ّ ِ ّ‬ ‫كسانی كه اموال خود را در راه خدا انفاق میكنند‪ ،‬همانند بذري هستند كه هفت خوشه برویاند؛ كه‬ ‫در هر خوشه‪ ،‬یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براي هر كس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)‪،‬‬ ‫دو یا چند برابر میكند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست‪.‬‬ ‫ب) احسانشونده‬ ‫از آثار احسان‪ ،‬ترویج و رشد مهر و محبت میان احسانکنندگان و دریافتکنندگان آن است؛ چنانکه امام‬ ‫سجاد(ع) در رساله حقوقی خویش میفرماید‪:‬‬ ‫حق احسانكننده این است كه در مقابل احسانی كه كرده‪ ،‬از او تشکر نمایی و احسانش را به زبان‬ ‫آوري و او را به نیکی یاد كنی و خالصانه در حق او دعا كنی تا در نهان و عیان از او قدردانی كرده‬ ‫باشی و هر وقت توانستی‪ ،‬احسان او را جبران نمایی‪(.‬من الیحضره الفقیه‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،266‬ح ‪)36۱4‬‬ ‫‪.2‬آثار اجتماعی احسان‬ ‫الف) ایجاد امنیت عمومی‬ ‫اگر با اصل احسان بتوان نیازمندان را زیر پوشش قرار داد‪ ،‬بستر انجام بسیاری از آسیبهای اجتماعی‬ ‫کاهش مییابد و امکان خطر برای سرمایه این افراد کاهش مییابد‪ ،‬زیرا ایجاد امنیت عمومی و سالمتی‬ ‫جامعه که خود زمینههای آسیبهای اجتماعی را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫ب) عدالت اقتصادى و كاهش شکاف طبقاتی در جامعه‬ ‫اگر احسانورزی به فراموشی سپرده شود و ثروتها در دست گروهی اندک جمع گردد و در برابر آنان‪،‬‬ ‫اکثریتی محروم وجود داشته باشد‪ ،‬شاهد شکاف طبقاتی در جامعه خواهیم بود‪.‬از اهداف اسالم در نظام‬ ‫اقتصادى‪ ،‬اصل عدم تمرکز ثروت و رفع اختالفهاى فاحش و غیرعادالنه در نظام اقتصادى مىباشد که در‬ ‫قرآن هم مورد تأکید قرار گرفته است‪:‬‬ ‫من‬ ‫مر َٰ والْيتمامَ والْمسماكي و ْ‬ ‫اب‬ ‫َلي الْق ْ‬ ‫و‬ ‫مول‬ ‫س‬ ‫لر‬ ‫ل‬ ‫و‬ ‫مُل‬ ‫ل‬ ‫ف‬ ‫ى‬ ‫ْ‬ ‫ن أ ّ ْهل القر َٰ‬ ‫ما أفاء اَلل ع َٰ رسوَل م ْ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫َٰ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫َّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ّ ّ َّّ ُ ّ ّ ُ ِ ِ ِ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ ّ ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ّ َّّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ك ْم (حشر‪)4 :‬‬ ‫اِلغنِيا ِء ِمن‬ ‫وَلً ّبيّ ّ‬ ‫ون د ُ ّ‬ ‫السبيل ك ْي َل يك‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫َّّ ِ ِ ّ ّ ّ ُ ّ‬ ‫آنچه را خداوند از اهل این آباديها به رسولش بازارداند‪ ،‬از آنِ خدا و رسول و خویشاوندان او‪ ،‬و‬ ‫یتیم ان و مستمندان و در راه مانداان است‪ ،‬تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شاما دسات باه‬ ‫دست نگردد!‬ ‫پس یکى از آثار احسان این است که مىتواند جریان پول را از طبقات ثروتمند به سوى طبقات کم درآمد‬ ‫سوق داد و در جهت رفع «فقر» نقش فعال داشته باشد‪.‬‬ ‫فصل دوم‪ :‬اصول جامعه سالم و صالح(‪)2‬‬ ‫‪3‬ـ اصل تعامل مصالح معنوی و منافع مادی‬ ‫نگرشی که انسان امروز نسبت به خود و جهان یافته است این چنین است که او خود و نیازهای مادیاش را‬ ‫اصل میپندارد و تمام تالش و همت خویش را در جهت برآورده ساختن این نیازها متمرکز میکند‪.‬گاه‬ ‫انسان امروزی‪ ،‬در برابر تأمین نیازهای خویش هیچگونه محدودیت اخالقی یا مقیدات مذهبی نمیشناسد‪.‬‬ ‫چه علتی باعث شده است تا انسان این گونه رفتاری را برای خود مجاز بشمارد؟ یکی از این عوامل‪،‬‬ ‫اولویت دادن منافع شخصی بر مصالح معنوی است که صرفاً به منافع فردی خود میاندیشد‪.‬‬ ‫طبیعی است بهترین وضعیت آن است که منافع مادی افراد جامعه در پرتو مصالح معنوی تأمین گردد‪.‬اما‬ ‫گاهی تأمین نیازهای مادی با رعایت مصالح معنوی در تعارض قرار میگیرد که از نظر اسالم باید مصالح‬ ‫معنوی بر منافع مادی مقدم گردد‪.‬‬ ‫از نظر اسالم‪ ،‬منافع مادی باید در مسیر رشد معنوی انسان باشد و در صورت جدایی این دو بخش و رشد‬ ‫تکبعدی مادی‪ ،‬انسان به موجودی تبدیل میگردد که به همنوعان خود آسیب میرساند‪.‬بنابراین‪ ،‬در‬ ‫زندگی اجتماعی‪ ،‬روابط میان افراد نیز باید بر اساس مالک تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی تنظیم گردد‪:‬‬ ‫مِ ۖ‬ ‫س‬‫حسن حت ََٰ ي ْبلغ أشده ۖ وأ ْوفوا الْك ْيل والْمم ان بالْق ْ‬ ‫وَل ت ْقربوا مال الْيتي إ ََّل بالتي هي أ ْ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ّ ّ ِ ّ ّ ِ ِ‬ ‫ّ ّ ّ ّ ُ ّ ّ ّ ِ ِ ِ ّ ِ َّّ ِ ِ ّ ّ ّ ُ ّ َّّ ّ ُ ّ ّ ُ َّّ ُ ّ ّ ُ‬ ‫(انعام‪)۱96 :‬‬ ‫و به مال یتیم جز به روشی كه نیکوتر است‪ ،‬نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغِ [بدنی و عقلیِ] خود برسد‪،‬‬ ‫و پیمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف كامل و تمام بدهید‪.‬‬ ‫در آیات قرآن (آلعمران‪ ،68 :‬نساء‪ ،۱77 ،۱33 ،83 :‬مائده‪ ،8۱ ،94 ،9 :‬اعراف‪ 30 :‬و ‪ )...‬و روایات (کافی‪،‬‬ ‫جلد دوم‪ :‬روایات مربوط به عدم ارتباط با افراد فاسق) نیز آمده است که با مفسدان اخالقی معاشرت نکنید؛‬ ‫چرا که همنشینی با آنان بر تضعیف مصالح معنوی و تقویت منافع مادی افراد اثرگذار خواهد بود‪.‬‬ ‫‪4‬ـ اصل درجهبندی روابط اجتماعی‬ ‫بدیهی است که ارتباط افراد جامعه با یکدیگر و پیوند زندگی آنان به صورت یکسان و در یک سطح‬ ‫نیست‪ ،‬بلکه زندگی دارای شدت و ضعف و تفاوتهای بسیار است‪.‬این تفاوت ارتباطات و دوری و‬ ‫نزدیکی افراد‪ ،‬زمینه دیگری برای شکل گرفتن حقوق و تکالیف اجتماعی فراهم میسازد و نوعی تقسیم‬ ‫وظیفه میان افراد نزدیک بهوجود میآورد‪.‬‬ ‫به سخن دیگر‪ ،‬تکلیف فرد در برابر یکایک افراد جامعه کامالً یکسان نیست‪ ،‬بلکه به تناسب ارتباط و‬ ‫خویشاوندی تفاوت مییابد‪.‬همچنین حقوقی که افراد نسبت به یکدیگر دارند‪ ،‬تحت تأثیر این عوامل‬ ‫دارای درجات مختلف و کیفیتهای گوناگون خواهد بود‪.‬پس یکی از اصول مهم در زندگی اجتماعی‪،‬‬ ‫پذیرش تفاوت در ارتباطات اجتماعی افراد است‪ ،‬از اینرو الزم است در روابط افراد با یکدیگر درجهبندی‬ ‫صورت گیرد و ترتیب اهمیت در آنها لحاظ گردد‪.‬قرآن کریم نیز بدین اصل مهم اشاره دارد‪:‬‬ ‫اَللِ (انفال‪)49 :‬‬ ‫اب‬‫ت‬‫ك‬ ‫ِف‬ ‫ض‬ ‫ْ‬ ‫ع‬ ‫ب‬‫ب‬ ‫َٰ‬ ‫َل‬ ‫وأولو ْاِل ْرحام ب ْعضُهْ أ ْ‬ ‫و‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ُ ُ ّ‬ ‫ِ ّ ِ َّّ‬ ‫ّ ّ ُ ُ ّ ّ ِّ‬ ‫ّ‬ ‫و در كتاب خدا خویشاوندان‪ ،‬بعضیشان بر بعضی دیگر اولویت دارند‪.‬‬ ‫به همین دلیل در اسالم موضوع حقوق افراد در بخشهای گوناگون مانند خویشاوندان‪ ،‬همسایگان‪،‬‬ ‫همکاران و ‪...‬مطرح گردیده است‪.‬‬ ‫‪5‬ـ اصل نظارت و کنترل اجتماعی‬ ‫ممکن است تصور شود در یک جامعه بهظاهر آزاد‪ ،‬هیچ کس حق ندارد در امور دیگری دخالت کند و همه‬ ‫تمایل دارند اجازه دهند هر فردی‪ ،‬هر کاری که دوست دارد انجام دهد و هر طور که دلش میخواهد رفتار‬ ‫کند‪.‬این تصور فقط ذهنی است چرا که هر جامعهای برای حفظ همبسرتگی خرود از نروعی مکانیسرمهرای‬ ‫نظارت و کنترل استفاده مینماید‪.‬‬ ‫در واقع ابتدا فرآیند جامعهپذیری ارزشها و هنجارهای اجتماعی هر جامعهای بره فررد آموختره مریشرود‪.‬‬ ‫سپس به وسیله کنترل اجتماعی رفتار او تحت نظارت قرار میگیرد‪.‬در جامعهشناسی نیرز اصرطالح کنتررل‬ ‫اجتماعی را اینگونه تعریف میکنند‪:‬‬ ‫مجموع وسایل و شیوههایی که با استفاده از آن یک گروه یا یک واحد بتوانرد اعضرای خرود را بره‬ ‫و رسروم منطبرق برا آن چره گرروه‪،‬‬ ‫پذیرش رفتارها‪ ،‬هنجارها و قواعدی در رفتار و حتری در آدا‬ ‫و درست میداند سوق دهد‪(.‬فرهنگ علوم اجتماعی‪ ،‬آلن پیرو‪ ،‬ترجمه باقر ساروخانی‪ ،‬ص ‪.)378‬‬ ‫مطلو‬ ‫انواع روشهاي كنترل اجتماعی‬ ‫‪.1‬كنترل اجباري‬ ‫) تنبیه افراد ج) اعمال خشونت‬ ‫اعمال اجبار اجتماعی مانند‪ :‬الف) کاربرد مجازاتهای حقوقی‬ ‫‪.2‬كنترل اقناعی‬ ‫قانع سازی افراد که بر اساس آن افراد خود را به انجام رفتارهای یکسان ملزم مریداننرد‪.‬در واقرع آنران برا‬ ‫پذیرش هنجارهای رفتاری برگرفته از باورهای موجود در جامعه هم خود به قروانین و مقرررات اجتمراعی‬ ‫احترام میگذارند و هم در صورت دیدن هر نروع هنجارشرکنی از سروی دیگرران درصردد برمریآینرد برا‬ ‫روشهای مناسب آنان را نیز به وظیفه اجتماعیشان آشنا نمایند‪.‬‬ ‫از دیدگاه جامعهشناسان‪ ،‬کنترل اجتماعی به معنای تنظیم حیات اجتمراعی اسرت کره بررای حفرظ اجتمراع‬ ‫ضروری میباشد‪.‬این موضوع نیز بدیهی بهنظر میرسد که هر جامعهای برای حفظ همبسرتگی و همراهری‬ ‫افراد با ارزشهای مورد قبول از نوعی مکانیسمهای متفاوت و کنترل استفاده میکند‪.‬‬ ‫نظارت و کنترل اجتماعی شامل مجموعه عوامل محسوس و نامحسوس است که یک جامعه در جهت حفظ‬ ‫معیارهای خود بهکار میبرد تا زمینه را برای سازگاری بیشتر اعضای آن جامعه و پیشگیری از ناسازگاری‬ ‫آنان فراهم سازد‪.‬بنابراین‪ ،‬طبیعی است که کنترل اجتماعی در جوامع گوناگون با توجه به سراختار جامعره‪،‬‬ ‫شکل حکومت‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬نهادهای اجتماعی و ارزشهای دینی متفاوت باشد‪.‬‬ ‫در دین اسالم «امر به معروف و نهی از منکر» بهعنوان یک عامل نظارت و کنتررل اجتمراعی بررای رعایرت‬ ‫حفظ سالمت عمومی جامعه مطرح گردیده است‪:‬‬ ‫معروف‪ :‬هر امری است که از لحاظ عقلی و شرعی انجام آن نیکو باشد یعنی بر انسان دارای مصلحت باشد‬ ‫و به رشد و کمال او کمک میکند‪.‬‬ ‫منکر‪ :‬هر امری است که انجام آن نکوهیده باشد و بررای انسران آسریبزا اسرت و مرانع رشرد و کمرال او‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫در بین دانشمندان دینی اتفاق نظر وجود دارد که این وظیفه حق فردی نیست که افراد بهطور دلخواه انجام‬ ‫دهند یا ترک نمایند‪ ،‬امر مستحبی نیز نیست بلکه بر همه افراد به عنوان یک وظیفه اجتماعی واجب است‪:‬‬ ‫َٰ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ ٌ ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ك ُُه‬ ‫م‬ ‫ئ‬‫ول‬ ‫ُ‬ ‫أ‬ ‫و‬ ‫ۚ‬ ‫مر‬ ‫ك‬ ‫ّ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ال‬ ‫من‬ ‫ع‬ ‫ن‬ ‫مو‬ ‫َن‬ ‫ي‬‫و‬ ‫وف‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫م‬ ‫مال‬ ‫ب‬ ‫ون‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫مأ‬ ‫ي‬‫و‬ ‫ر‬ ‫خ‬ ‫ال‬ ‫َل‬ ‫ّ‬ ‫إ‬ ‫ون‬ ‫ع‬ ‫د‬ ‫ي‬ ‫ة‬ ‫ُ َّّ ّ ُ ّ ِ‬‫م‬‫ُ‬ ‫أ‬ ‫م‬‫ك‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫ن‬‫ك‬‫ُ‬ ‫ت‬ ‫ول‬ ‫ِ ّ ِّ ّ ُ‬ ‫ّ ّ ّ ّ ّ ِ ُ‬ ‫ّ ِ ّ ّ ُ ُ ّ ِ ّ ُ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ْ ْ‬ ‫المف ِلحون(آل عمران‪)۱07 ،‬‬ ‫ُ ُ ّ‬ ‫و باید از میان شما اروهی (مردم را) به سوي نیکی دعوت كنند و به معاروف (كارهااي پساندیده)‬ ‫فرمان دهند از منکر (كارهاي ناشایست) نهی نمایند و آنان همان رستگارانند‪.‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ ْ‬ ‫ماَللِ (آل عمرران‪،‬‬ ‫ب‬ ‫مون‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫م‬ ‫ت‬‫و‬ ‫ر‬ ‫ك‬‫ّ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ال‬ ‫ن‬‫ع‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫َن‬ ‫ت‬‫و‬ ‫وف‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫م‬ ‫ال‬‫ب‬ ‫ون‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫أ‬‫ت‬ ‫ا‬ ‫لن‬‫ِ‬ ‫ل‬ ‫ت‬ ‫ج‬ ‫ر‬ ‫خ‬ ‫ُ‬ ‫أ‬ ‫ة‬ ‫ٍ‬ ‫م‬ ‫ُ‬ ‫أ‬ ‫ر‬ ‫كنُت خ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ّ ّ ّ ّ ِ ُ ِ ّ ُ ُ ّ َّّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ ُ ُ ّ ّ ُ‬ ‫ِ‬ ‫َّّ‬ ‫ِ ّ‬ ‫ُ ُ ّ ّ َّّ‬ ‫‪)۱۱0‬‬ ‫بهترین اروهی كه بر این مردم نمودار شدهاند شما میباشید كه به معروف فرمان میدهند و از منکار‬ ‫نهی مینمایند و به خدا ایمان دارید‪.‬‬ ‫پیامبر(ص)‪ :‬چگونه خواهید بود هرااه زنان شما منحرف شوند و جوانان شما زنا انجام دهند و شما به‬ ‫معروف امر نمیكنید و از منکر باز نمیدارید؟!‬ ‫افته شد‪ :‬اي پیامبر خدا‪ ،‬چنین وضعیتی اتفاق میافتد؟!‬ ‫حضرت فرمود‪ :‬آري و بدتر از آن‪ ،‬زمانی است كه به منکر امر كنید و از معروف نهی نمایید‪.‬‬ ‫افته شد‪ :‬اي پیامبر خدا! چنین خواهد شد؟!‬ ‫حضرت فرمودند‪ :‬آري و بدتر از این وضعیت‪ ،‬زمانی است كه معروف را منکار و منکار را معاروف‬ ‫بیابید‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،9‬ص ‪ ،93‬ح ‪)۱7‬‬ ‫امام باقر (ع)‪ :‬در آخر الزمان‪ ،‬در میان مردم‪ ،‬قومی پدید میآیند ریاكار و باهظااهر عباادتكنناده و‬ ‫پارسا‪ ،‬ولی از لحاظ درک و رشد عقلی ناقص‪ ،‬و كارشان بیهوده است‪.‬‬ ‫بهدنبال اجازه ارفتن در ترک امر به معروف میروند‪ ،‬و آن‪ ،‬مواردي است كه از ضرر و زیان‪ ،‬ایمان‬ ‫اردند و عذر میتراشند‪.‬‬ ‫از لغزشها و تبهکاري هاي دانشمندان پیروي مینمایند‪.‬‬ ‫از نماز و روزه و آنچه كه براي آنان زیان جانی یا مالی ندارد‪ ،‬استقبال میكنند و حتی اار نماز هام‬ ‫به سایر كارهایشان و به اموال و جانشان زیان برساند‪ ،‬آن را نیز ترک میكنند‪ ،‬چنانكه عاالیتارین و‬ ‫شریفترین فریضهها (امر به معروف و نهی از منکر) را ترک كردند‪.‬‬ ‫امر به معروف و نهی از منکر فریضه بزرگ است كه در پرتو آن سایر واجبات اجرا و انجام میشاود‪،‬‬ ‫در غیر این صورت‪ ،‬خشم الهی شامل مردم شده و همگان ارفتار عذاب خدا خواهند شد‪ ،‬نیکاان در‬ ‫خانه بدان‪ ،‬و خردساالن در خانه بزراان‪ ،‬به هالكت میرسند‪.‬‬ ‫(بدانید) امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و شیوه صالحان و فریضه بزرگ است و در پرتو آن‬ ‫سایر فرایض و واجبات‪ ،‬برپا میاردد‪ ،‬و راهها امن میشود و تجارت و كاسبی مردم حالل اشاته‪ ،‬و‬ ‫هر اونه ظلم و جور برچیده شده و زمین آباد میاردد و از دشمنان انتقام ارفتاه مایشاود‪ ،‬و هماه‬ ‫كارها رو به راه میاردد‪.‬‬ ‫بنابراین با دلهاي خود‪ ،‬بدي ها را از عامالن آن انکار كنید‪ ،‬و با زبانهااي خاود‪ ،‬آن هاا را موعظاه‬ ‫نمایید و در پرتو آن‪ ،‬شوكت و قدرت دشامن را ساركوب كنیاد‪ ،‬و در راه خادا از سارزنش هایچ‬ ‫سرزنشكنندهاي نهراسید‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،9‬ص ‪ ،99‬ح ‪)۱‬‬ ‫حضرت فاطمه(س)‪ :‬خداوند امر به معروف را به دلیل مصلحت عمومی بر ماردم الزم نماود‪(.‬مرن ال‬ ‫یحضره الفقیه‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪ ،924‬ح ‪)7370‬‬ ‫در هنگام بروز و شیوع منکر (انحرافات در جامعه)‪ ،‬افراد بهعنوان وظیفه شرعی موظف هستند از بروز این‬ ‫منکر جلوگیری کنند و زمینههای شیوع آن را فراهم نسازند‪.‬از سوی دیگر موظف میباشند از روشهای‬ ‫مطرحشده در دین برای پیشگیری یا رفع این انحرافات که معروف نامیده میشود استفاده نمایند‪.‬در‬ ‫صورت از بین رفتن این وظیفه اجتماعی است که جامعه شاهد شیوع انواع انحرافات و آسیبهای ناشی از‬ ‫آن خواهد بود‪.‬‬ ‫اصل هشتم قانون اساسی‪:‬‬ ‫در جمهوری اسالمی ایران دعوت به خیر‪ ،‬امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابرل‬ ‫بر عهده مردم نسبت به یکدیگر‪ ،‬دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت‪.‬شرایط و حدود و کیفیت آن‬ ‫را قانون معین میکند‪.‬‬ ‫نشایرد چرو بریدست و پایان نرشست‬ ‫گررت نهی از منکر برآید ز دست‬ ‫که پاکیزه گردد به اندرز خوی‬ ‫وگر دست قدرت نداری‪ ،‬بگوی‬ ‫چهارم)‬ ‫(بوستان سررعدی‪ ،‬با‬ ‫‪‬‬ ‫هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر‬ ‫نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر‬ ‫(حافظ‪ ،‬غزل ‪)692‬‬ ‫‪‬‬ ‫هر چه میدانی ز نیکخواهی و پند‬ ‫گرچه دانی که نشنود بگوی‬ ‫بره دو پرای اوفتاده اندر بند‬ ‫زود باشد که خیره سر بینی‬ ‫نشرنریردم حدیرث دانرشرمرند‬ ‫دست بر دست میزند که دریغ‬ ‫هفتم‪ ،‬حکایت ‪)9‬‬ ‫(گلستان سعدی‪ ،‬با‬ ‫فصل سوم‪ :‬نشانههای جامعه سالم و صالح(‪)1‬‬ ‫با توجه به مزایای زندگی اجتماعی و اینکه جامعه سالم بستر مناسبی برای رشد فرد فراهم میسازد‪ ،‬لزوم‬ ‫بررسی ویژگیهای جامعه سالم و صالح آشکار میگردد‪.‬بدیهی است که هر جامعهای نمیتواند بسترساز‬ ‫رشد افراد باشد‪.‬چه بسیار جوامعی که بهظاهر زندگی جمعی در آنها جریان دارد و افراد تنها در کنار هم‬ ‫بشری نیست که بتواند بسترساز رشد‬ ‫زندگی میکنند‪.‬بیگمان این زندگی بهظاهر اجتماعی‪ ،‬جامعه مطلو‬ ‫انسانیت و عواطف و معنویت باشد‪.‬‬ ‫با نگاهی به آموزههای دین اسالم میتوان نشانههای جامعه سالم را در پنج بخش برشمرد‪:‬‬ ‫‪1‬ـ تأمین امنیت جانی‬ ‫در تمامی جوامع بشری‪ ،‬بدیهیترین حق هر فرد‪ ،‬برخورداری از امنیت جانی است‪.‬شرط نخست در هر‬ ‫و دغدغهای به زندگی خود ادامه دهند‪ ،‬بیآنکه‬ ‫جامعه نیز این است که افراد آن بتوانند بیهیچ اضطرا‬ ‫زندگی و سالمتی آنان تهدید شود‪.‬بنابراین‪ ،‬در جامعهای که مردم آن امنیت جانی نداشته باشند‪ ،‬بیشک‬ ‫باید آن جامعه را ناسالم دانست‪.‬بههمین جهت‪ ،‬نخستین و مهمترین اصلی که افراد جامعه باید برای آن‬ ‫بکوشند‪ ،‬حفظ جان یکدیگر است‪.‬‬ ‫اسالم نیز بهشدت بر این موضوع تأکید ورزیده و دگرکشی و تعرض به جان افراد و آسیبرسانی به آنان را‬ ‫گناه کبیره شمرده؛ تا جایی که حتی کشتن یک فرد را برابر با کشتن تمامی افراد دانسته است‪:‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ْ‬ ‫جل َٰذلك كت ْبنا ع َٰ بني إ ْسرائيل أنه م ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫كأ ّ َّّنما ّقت ّل‬ ‫ّ‬ ‫اِل ْر ِض ّف‬ ‫ّ‬ ‫ر ّنف ٍس أ ّ ْو فّسا ٍد ِِف‬ ‫ِ‬ ‫غ‬ ‫ّ‬ ‫ب‬ ‫ِ‬ ‫ا‬‫س‬‫ً‬ ‫ف‬ ‫ن ّقت ّل ّن‬ ‫ُ‬ ‫ّ‬ ‫َّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ّ‬ ‫ِ‬ ‫ِمن أ ّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫َجي ًعا ۚ (مائده‪)36 :‬‬ ‫ْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫ِ ً‬ ‫كأ ّ َّّن ّما أّح ّيا النَّّا ّ ّ ِ‬‫اها ف ّ ّ‬‫َجيعا ّو ّمن أّح ّي ّ‬ ‫النَّّا ّ ّ‬ ‫به جهت قتل هابیل بر بنیاسراییل مقرر داشتیم كه هر فردي شخصی را ا به جز قصاص قتل یا [به‬ ‫كیفر] فسادي در زمین ا بکُشد پس اویا همه مردم را كُشته است و هر فردي شخصی را زنده بدارد‪،‬‬ ‫پس اویا همه مردم را زنده داشته است‪.‬‬ ‫اسالم برای تحقق «حفظ حیات انسانی» راهکارهای مناسبی اندیشیده که به برخی از آنها اشاره میگردد‪:‬‬ ‫‪.۱‬وضع قوانین مناسب مانند قصاص و دیه برای جلوگیری از قتل و کشتار‪:‬‬ ‫قرآن‪ ،‬قانون قصاص را موجب حفظ حیات اجتماعی میداند‪:‬‬ ‫تَتَّقُون (بقره‪)۱43 :‬‬ ‫وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ‬ ‫و براى شما در قصاص‪ ،‬حیات و زنداى است‪ ،‬اى صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه كنید‬ ‫درباره آیه «قصاص‪ ،‬براى شما‪ ،‬مایه حیات [و امنیّت] است»‪ ،‬امام سجاد (ع) فرمودند‪ :‬چون اگر فردی‬ ‫تصمیم بگیرد شخصی را بکشد و بداند که در این صورت‪ ،‬قصاص خواهد شد‪ ،‬از کشتن‪ ،‬خوددارى‬ ‫مىورزد‪.‬پس هم موجب زنده ماندن کسى است که خواسته او را بکشد‪ ،‬هم موجب زنده ماندن‬ ‫جنایتکارى است که قصد قتل دارد و هم مایه زنده ماندن سایر افرادی است که مىدانند قصاص‪ ،‬واجب‬ ‫به امام حسن عسکری‪ ،‬ص ‪)939‬‬ ‫است و از ترس آن‪ ،‬جرأت قتل پیدا نمىکنند‪).‬تفسیر منسو‬ ‫‪.6‬ضرورت دفاع از جان دیگران‪.‬‬ ‫‪.3‬لزوم پرهیز از فراهمسازی زمینه آسیب به جان دیگران‪ :‬مانند کالم آسیبزا‪ ،‬گواهی نادرست و کتمان‬ ‫گواهی‪.‬‬ ‫‪.7‬ضرورت نجات جان دیگران به هنگام خطر‪.‬‬ ‫‪.9‬لزوم جلوگیری از پایمال شدن خون دیگران‪.‬‬ ‫‪2‬ـ تأمین امنیت عاطفی‬ ‫در جامعه صالح باید میان مردم و گروهها‪ ،‬روابط صحیح عاطفی برقرار باشد؛ چرا که روابط عاطفی در‬ ‫پیوستگی اعضای جامعه نقش بهسزایی دارد‪.‬بیشک اگر در جامعهای‪ ،‬گروهها و قشرهای اجتماعی به جان‬ ‫هم افتند‪ ،‬چنین جامعهای ناسالم است و نمیتوان در آن بهراحتی زندگی نمود‪.‬‬ ‫بههمین جهت‪ ،‬در اسالم‪ ،‬به رفتارهایی مانند اختالفافکنی که روابط عاطفی میان افراد جامعه را تیره‬ ‫میگرداند‪« ،‬مفاسد اجتماعی» میگویند‪ ،‬زیرا افراد را بر ضد یکدیگر برمیانگیزاند‪.‬از سوی دیگر‪ ،‬هر نوع‬ ‫رفتاری که موجب محبت و دوستی میان افراد گردد و زمینه روابط عاطفی را فراهم سازد‪« ،‬مصلحت‬ ‫اجتماعی» خوانده میشود‪:‬‬ ‫پیامبر(ص)‪ :‬بندهاي كه خداوند مهربانی نسبت به مردم را در دل وي قرار نداده‪ ،‬ناكام و زیانكار‬ ‫است‪(.‬نهج الفصاحه‪ ،‬ح ‪)۱737‬‬ ‫امیرمومنان(ع)‪ :‬مومن فردي است كه هم با دیگران انس میایرد و هم دیگران به او ارایش دارند‪.‬‬ ‫آن فردي كه چنین نباشد‪ ،‬خیري در او نیست‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،۱06‬ح ‪)۱4‬‬ ‫هر اندازه روابط اعضای جامعه با هم دوستانهتر و صمیمیتر باشد و روابط عاطفی بیشتری با هم داشته‬ ‫باشند‪ ،‬به هم نزدیکتر خواهند شد و اهداف زندگی اجتماعی آنان نیز بهتر تحقق مییابد‪.‬از همینروست‬ ‫که اسالم بر رفتارهای عاطفی در اجتماع تأکید ورزیده است‪:‬‬ ‫پیامبر(ص)‪ :‬مهربانی و محبتورزي به مردم نیمی از خردورزي است‪(.‬کافی ‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،273‬ح ‪)7‬‬ ‫امام باقر(ع)‪ :‬فردي از یک قبیلهاي نزد پیامبر(ص) آمد و به حضرت افت‪ :‬مرا پند و اندرزي بده‪.‬از‬ ‫میان پند و اندرزهاي پیامبر(ص) به آن فرد است كه نسبت به مردم محبت بورز تا آنان نیز نسبت به‬ ‫تو محبت بورزند‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،276‬ح ‪)۱‬‬ ‫امام صادق(ع)‪ :‬هرااه یکی از برادرانت را دوست داري‪ ،‬آن را به وي اعالم كن و هر ااه فردي را‬ ‫دوست داري‪ ،‬آن را به اطالع وي برسان‪ ،‬زیرا این كار‪ ،‬دوستی و محبت میان شما دو نفر را پایدارتر‬ ‫میسازد‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،277‬ح ‪)6‬‬ ‫امام مجتبی(ع) نیز معیار نزدیکی میان افراد را نه فقط رابطه نسبی و خویشاوندی‪ ،‬بلکه محبت و دوستی‬ ‫میان افراد میداند‪:‬‬ ‫امام مجتبی(ع)‪ :‬فرد نزدیک (به شما) كسی است كه محبت و دوستی‪ ،‬او را به شما نزدیک نموده‬ ‫است‪.‬اارچه از نظر نسبت خانوادای با شما فاصله داشته باشد‪.‬‬ ‫فرد دور (از شما) كسی است كه (عدم) محبت و دوستی‪ ،‬او را از شما دور ساخته است‪ ،‬اارچه از‬ ‫نظر نسبت خانوادای به شما نزدیک و منسوب باشد‪(.‬کافی‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪ ،273‬ح ‪)4‬‬ ‫‪3‬ـ تأمین امنیت معنوی‬ ‫امنیت معنوی دارای مفهوم وسیعی است که میتواند طیف گستردهای از باورها و اعتقادات تا موضوعات‬ ‫مرتبط با اندیشه و روان انسان را شامل گردد‪.‬جامعهای که اعضای آن باورهای درستی نیابند و آموزش و‬ ‫پرورش و فرهنگ آن نیز زمینه دستیابی به عقاید صحیح را فراهم نسازند‪ ،‬چنین جامعهای ناسالم و فاسد‬ ‫خواهد بود‪.‬‬ ‫در جوامع امروزی کوشش بر آن است که موضوع عقاید و معنویت فقط در بخش فردی خالصه گردد‪،‬‬ ‫بیآنکه از بخش اجتماعی آن سخنی به میان آید؛ در حالی وجود عقاید صحیح در هر دو حوزه فردی و‬ ‫اجتماعی ضامن سالمت فرد و اجتماع است‪:‬‬ ‫كون الرسول عل ْيك ْم شه ً‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ْ‬ ‫و َٰ‬ ‫يدا (بقرره‪:‬‬ ‫ُ ّ ِ‬ ‫اء ّع ّ النَّّا ِ ّو ّي ُ ّ َّّ ُ ُ ّ ّ‬‫ش ّه ّد‬ ‫ُ‬ ‫ج ّعلنّاكُ ْم أ ُ َّمة وسطا لِ ّت ُ‬ ‫كونُوا‬ ‫ّ‬ ‫ك‬ ‫ّ‬ ‫ك ّذلِ‬‫ّ ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫‪)۱73‬‬ ‫و بدیناونه شما را امتی میانه (معتدل) قرار دادیم تا بر مردم اواه باشید و پیامبر نیز بر شما اواه‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫در تفاسیر آمده است که امت اسالمی‪ ،‬امتی معتدل در تمام زمینههاست‪.‬یکی از نشانههای اعتدال این امت‪،‬‬ ‫از جهت عقیده و ارزشهای مادی و معنوی است که نه کامالً مانند برخی ملتها در جهان مادی فرو‬ ‫میروند و نه چنان در عالم بهظاهر معنوی غرق میشوند که از جهان مادی بیخبر گردند‪.‬‬ ‫جامعه سالم‪ ،‬تعادل کامل در هر دو بخش مادی و معنوی انسان را فراهم میسازد‪.‬بیگمان مسیر‬ ‫سیاستگذاری و برنامهریزی در تمام بخشهای جامعه نیز باید در جهت تحقق این تعادل باشد‪ ،‬زیرا هر‬ ‫گونه افراط و تفریط‪ ،‬یعنی خروج از مسیر تعادل آسیبهای جدی فردی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت‪.‬‬ ‫‪4‬ـ تأمین امنیت شخصیتی‬ ‫انسان تنها موجودی است که دو نوع حیات دارد‪:‬‬ ‫‪.1‬حیات مادي‬ ‫انسان از این جهت شبیه به سایر موجودات زنده است‪.‬‬ ‫‪.2‬حیات معنوي‬ ‫الف) حیات معنوي مربوط به زندای آخرت‬ ‫این نوع حیات تنها با ایمان و عمل صالح به دست میآید‪:‬‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ْ‬ ‫ٌ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬‫ْ ْ‬ ‫من ع ِم ّل صالِ ً‬ ‫ط ِيبة ۖ (نحل‪)34 :‬‬ ‫هو مم ِمن ف ّ ّلنح ِيينَّه حياة ّ‬ ‫ك ٍر أّو أُنثّ ََٰ و ُ‬ ‫حا ِمن ذّ ّ‬ ‫َّ ّ‬ ‫ُ ّّ ُ ّ ّ‬ ‫ّ ّ ُ‬ ‫ّ‬ ‫ّ ّ‬ ‫هر زن و مردي در حالی كه مؤمن است كار نیک و شایستهاي انجام دهد‪ ،‬او را با زندای پاكیزهاي‬ ‫زنده میداریم‪.‬‬ ‫ب) حیات معنوي مربوط به زندای دنیا‬ ‫منظور از این حیات معنوی‪ ،‬یرخورداری فرد از شخصیت اجتماعی در جامعه خود است‪.‬فرد افزون بر‬ ‫کرامت ذاتی و انسانی خود‪ ،‬در اجتماع نیز از حیث آبرو‪ ،‬احترام و اعتبار دارای موقعیت خاصی است که‬ ‫شخصیت فردی وی به آن بستگی دارد‪.‬این شخصیت‪ ،‬نوعی حیات برای فرد است‪ ،‬از اینرو حفظ آن‪ ،‬هم‬ ‫برای خود فرد ضروری است و هم برای دیگران‪.‬بنابراین‪ ،‬هیچ فردی حق ندارد حیثیت و آبروی خود را در‬ ‫معرض اتهام قرار دهد‪:‬‬ ‫امیرمؤمنان(ع)‪ :‬هر فردي خود را در معرض اتهام قرار دهد‪ ،‬نباید فردي را كه به او بدامان میشود‪،‬‬ ‫سرزنش نماید‪(.‬نهج البالغه‪ ،‬حکمت ‪)۱93‬‬ ‫دیگران نیز حق ندارند به این نوع حیات معنوی فرد دستاندازی کنند‪ ،‬بلکه باید به آن احترام گزارند‪.‬‬ ‫بیگمان افراد مختلف در جامعه با عقاید و سلیقههای گوناگونی وجود دارند که این تنوع خود موجب‬ ‫پیشرفت جامعه است‪ ،‬ولی گاه به عاملی بر سر راه رشد و ترقی جامعه بدل میگردند‪.‬‬ ‫در جامعه‪ ،‬همه افراد در یک رتبه شخصیتی نیستند؛ امری که بیگمان از مسایل ضروری برای بقای جامعه‬ ‫بهشمار میرود‪.‬اگر فردی‪ ،‬به درست یا نادرست‪ ،‬خود را برتر از دیگران بداند‪ ،‬بیآنکه متوجه نقش حیاتی‬ ‫میگردد و به خود اجازه میدهد به حیات معنوی‬ ‫سایر گروههای جامعه باشد‪ ،‬دچار نوعی غرور کاذ‬ ‫دیگران تجاوز کند و شخصیت آنان را خدشهدار نماید‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬اسالم برای تأمین امنیت شخصیتی افراد نه تنها ورود به حریم شخصیتی دیگران را مجاز‬ ‫بیزارند و همواره بهدنبال‬ ‫ندانسته‪ ،‬بلکه «حق پوشاندن عیو » را نیز مطرح کرده است‪.‬همه مردم از عیو‬ ‫آن هستند که نقایص خود را بپوشانند تا دیگران متوجه آنها نشوند‪ ،‬ولی آیا همین مردم حاضرند عیو‬ ‫خود را نیز برطرف سازند؟‬ ‫دیگران را نیز بپوشانند یا اینکه پیش از عیبجویی درباره دیگران‪ ،‬عیو‬ ‫در نگاهی کلی‪ ،‬حریم خرصوصی را میتوان مجمروعه فضایی دانست که نمیتوان بدون اجازه شخص به‬ ‫آن تجراوز یا تعرض کرد‪.‬در واقرع‪ ،‬دسترسی به آن فضا برای دیگران امکانپذیر نیست‪.‬هر چند قلمرو و‬ ‫مصرداقهای حریم خرصوصی را قرانون باید مشخص کنرد‪.‬بهصورت کلی‪ ،‬میتوان کنترل بر اطرالعات‬ ‫شخصی‪ ،‬حمایت از حیثریت و اعرتبار خرود و حمایت در تجسسها را از مصداقهای حریم خرصوصی‬ ‫دانسرت‪.‬‬ ‫فصل چهارم‪ :‬نشانههای جامعه سالم و صالح(‪)2‬‬ ‫‪5‬ـ تأمین امنیت اقتصادی‬ ‫یکی از نخستین شرایط جامعه سالم‪ ،‬تأمین امنیت اقتصادی مردم است؛ بدین معنا که افراد جامعه از رفاه‬ ‫اولیه برخوردار باشند و سرمایههای آنان نیز مورد دستبرد اشخاص حقیقی و حقوقی قرار نگیرد‪.‬‬ ‫امنیت مالی یا اقتصادی عبارت است از برقراری نظم بین عوامل اساسی یعنی منابع اولیه‪ ،‬تولید‪ ،‬توزیع‪ ،‬کار‬ ‫و درآمد اعضای جامعه‪ ،‬بهطوری که نیازهای ضروری افراد تأمین شود و آنان از نبود یا حتی احتمال نبود‬ ‫این ضروریات احساس خطر ننموده و آسایش و آرامش آنان سلب نگردد‪.‬‬ ‫اصل سوم قانون اساسی‪ ،‬دولت را موظف به پیریزی اقتصادی صحیح و عادالنه بر طبق ضوابط اسالمی‬ ‫جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه‪ ،‬مسکن‪ ،‬کار‪،‬‬ ‫بهداشت‪ ،‬توسعه بیمه همگانی‪ ،‬تأمین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی کرده است‪.‬‬ ‫و نگرانی از جهت عدم تأمین امنیت مالی و اقتصادی میان افراد‪ ،‬نوعی تهدید سالمت جامعه‬ ‫اضطرا‬ ‫بهشمار میرود‪.‬از سوی دیگر‪ ،‬چون روابط اجتماعی بهطور طبیعی به تضاد منافع در جامعه میانجامد‪ ،‬باید‬ ‫حدود آزادی و فعالیت اقتصادی افراد روشن گردد تا از هر گونه زیان مالی به آنان جلوگیری شود‪.‬‬ ‫نظامهای اقتصادی‬ ‫امروزه نظامهای اقتصادی مختلف به رقابت با یکدیگر میپردازند تا حقانیت خود را اثبات نموده و با تأمین‬ ‫امنیت اقتصادی‪ ،‬مردم جهان را به پیروی از خود دعوت بنمایند‪:‬‬ ‫الف) نظام اقتصادی سرمایهداری(کاپیتالیسم)‬ ‫ثروت ملل نوشته‬ ‫این مکتب بر اساس پشتوانه فردگرایی در نظام فکری لیبرالیسم مطرح شده است‪.‬کتا‬ ‫آدام اسمیت(اقتصاددان اسکاتلندی) بهخوبی بیانگر رابطه لیبرالیسم و کاپیتالیسم است‪.‬‬ ‫‪1‬ـ اصول‬ ‫اصل اول‪ :‬پذیرش مالکیت شخصی بهصورت مطلق (نامحدود و بیهیچ قید و شرط)‪.‬‬ ‫اصل دوم‪ :‬شناخت سرمایه به عنوان عامل درجه اول ارزش افراد‪.‬‬ ‫اصل سوم‪ :‬آزادی بهرهکشی از سرمایه به هر شکل و به هر کیفیت‪.‬‬ ‫اصل چهارم‪ :‬آزادی مطلق مصرف (به هر اندازه و بدون قید و شرط)‪.‬‬ ‫‪2‬ـ نتایج‬ ‫‪.۱‬انحصارطلبی(در اختیار گرفتن تولید‪ ،‬توزیع‪ ،‬قیمتگذاری و ‪.)...‬‬ ‫‪.6‬بهرهکشی و بردگی اقتصادی‪.‬‬ ‫‪.3‬افزایش شکاف طبقاتی‪.‬‬ ‫‪.7‬تحریف افکار و رفتار مصرفکنندگان‪.‬‬ ‫‪.9‬تشویق مصرف کاالهای تجملی‪.‬‬ ‫ب) نظام اقتصادی سوسیالیسم‬ ‫این مکتب بر اساس پشتوانه جمعگرایی در نظام فکری کمونیسم مطرح شده است‪.‬از میان تعریفهای‬ ‫فراوانی که برای سوسیالیسم مطرح شده است‪ ،‬میتوان تعریف زیر را به عنوان جامعترین تعریف قلمداد‬ ‫کرد‪:‬‬ ‫«سوسیالیسم بهمعنای ساده‪ ،‬نظامی سیاسیر اقتصادی است که در آن دولت از راه برنامهریزی یا به شکلی‬ ‫مستقیمتر ابزارهای اساسی تولید را کنترل میکند یا مالک قانونی آن است‪.‬هدف از اعمال چنین کنترلی بر‬ ‫دارایی های صنعتی و کشاورزی‪ ،‬تولید کاالها و خدمات مورد نیاز جامعه است‪ ،‬نه تولید آنچه سودآور‬ ‫باشد»‪.‬‬ ‫‪1‬ـ اصول‬ ‫‪.۱‬پذیرش مالکیت دولتی و حذف مالکیت شخصی‪ :‬ابزار تولید‪ ،‬توزیع و مبادله کاال در مالکیت دولت است‬ ‫و از سوی دولت اداره میشود‪.‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser