تحليل نظريه چالمرز جانسون حول الثورة PDF
Document Details
Uploaded by EarnestAgate7645
Tabriz University
Tags
Summary
يقدم هذا المستند تحليلًا لنظرية چالمرز جانسون حول الثورة، مقارنةً إياها بنظريات أخرى مثل الماركسية. يركز على دور العوامل المتتالية في وقوع الثورة، مثل اختلال التوازن، وتناقضات النخب الحاكمة، والعوامل المحفزة.
Full Transcript
## ۴ - ۲ - ۲. نظریه چالمرز جانسون جانسون با بهره گیری از نوشته های تالکوت پارسنز و سایر جامعه شناسان کارکردگرا و نیز با اضافات و تغییراتی در دو کتاب خود انقلاب و سیستم اجتماعی و تحول انقلابی باب ویژه ای در بحث انقلاب گشوده است. این دیدگاه در مقابل نظریه مارکسیستی انقلاب قرار دارد؛ نظریه ای...
## ۴ - ۲ - ۲. نظریه چالمرز جانسون جانسون با بهره گیری از نوشته های تالکوت پارسنز و سایر جامعه شناسان کارکردگرا و نیز با اضافات و تغییراتی در دو کتاب خود انقلاب و سیستم اجتماعی و تحول انقلابی باب ویژه ای در بحث انقلاب گشوده است. این دیدگاه در مقابل نظریه مارکسیستی انقلاب قرار دارد؛ نظریه ای که تضاد را عنصر اساسی جامعه میدانست و تغییر و تحولات تاریخی را دارای جنبه ای خشونت آمیز قلمداد می نمود. نظریه های مارکسیستی بر تحلیل طبقاتی و تأکید بر نقش مسلط عامل اقتصاد مبتنی هستند. مارکس زیربنا را اقتصاد و روبنا را روابط تولید و مسائل حقوقی سیاسی و اخلاقی قلمداد میکرد نظریه کارکردگرایی جامعه را ماهیتاً مبتنی بر رضایت - و نه تضاد - میداند و بر آن است که تغییر و تحول امری است طبیعی و لزوماً انقلابی و خشونت آمیز نیست از این رو انقلاب تنها یکی از شکلهای تغییر اجتماعی است. بر پایه این دیدگاه یکی از ویژگیهای اساسی نظام اجتماعی وجود ساختار ارزشی خاصی است که اعضای جامعه بر آن متفق اند ساختار ارزشی جامعه نوع خاصی از عمل متقابل بین افراد مختلف و نیز موجودیت گروهها و طبقات اجتماعی را از نظر اخلاقی پذیرفتنی میسازد. در واقع ارزشها الگوهای پیدایش انتظارات مشترک و معیار هدایت و تنظیم رفتارند همچنین ارزشها تعیین کننده 1. Revolution and the Social System 2. Revolutionary Change see: Chalmers Johnson, Revolution & the Social System, different Pages. چانمرز جانسون تحول انقلابی مصطفی ملکوتیان سیری در نظریه های انقلاب ص ۱۱۱ - ۱۲۹ نیز چالمرز جانسون، تحول انقلابی، صفحات مختلف ## ۴۲ انقلاب اسلامی ایران وقایع اجتماعی و از سویی معیاری برای تعیین واکنش مناسب در برابر آنها به شمار می آیند. ارزشها برای سامان دادن به نظام تقسیم کار اجتماعی ضروریاند؛ زیرا با بهره گیری از آنها دیگر نیازی به استفاده از زور برای انتصاب هر فرد به وظیفه ای تعیین شده نیست مهمترین کارکرد نظام ارزشی مشروعیت بخشی به بهره گیری از قدرت مقننه مجریه، قضاییه و نیروی قهریه است. بر اساس این دیدگاه انقلاب در اثر سه عامل متوالی به وقوع می پیوندد **عدم تعادل رکود (قدرت + ناسازگاری نخبگان حکومتی + عوامل شتاب را انقلاب** (الف) از بین رفتن تعادل رکود قدرت انقلاب در صحنه نظام اجتماعی نامتعادل روی میدهد. از این رو تا زمانی که ارزشهای یک جامعه با واقعیتهای محیطی آن سازگار باشند نظام حالت تعادلی خود را حفظ میکند منابعی که تعادل را بر هم میزنند یا ارزش تغییری اند یا محیط تغییری و هر کدام از اینها نیز یا داخلی اند و یا خارجی منابع ارزش تغییری خارجی مانند وقوع انقلاب در کشور همسایه یا رسانه های خارجی و منابع ارزش تغییری داخلی مانند عقاید جدید و منابع محیط تغییری خارجی مانند ورود دانش پزشکی به کشورهای عقب مانده که باعث افزایش بی رویه جمعیت و در نتیجه تحمیل فشارهای محیطی میشود - و منابع محیط تغییری داخلی مانند مهاجرتهای داخلی وسیع وقتی این منابع بر یک نظام اجتماعی تأثیر نهادند بر حسب مورد یکی از این دو اتفاق روی میدهد یا به رغم فشارهای جدید هماهنگی و تطابق عناصر مختلف برای حفظ تعادل ادامه می یابد و یا آنکه تعادل نظام از دست میرود. (ب) ناسازگاری نخبگان حکومتی وقتی نظام اجتماعی از تعادل خارج شد نحوه رفتار رهبران سیاسی اهمیت مییابد این رفتار طیفی از انعطاف پذیری و اصلاحات تدریجی تا انعطاف ناپذیری نخبگان حکومتی را در بر میگیرد؛ اما انعطاف ناپذیری به معنای تحقق شرط دوم برای وقوع انقلاب است. (ج) عوامل شتابزا این عوامل با گسستن استحکام نیروهای نظامی و تأثیر بر انضباط فرماندهی و وفاداری نظامیان باعث تزلزل آنها میشوند و این پندار را در میان مخالفان ایجاد میکنند که شانس پیروزی بر نیروهای مسلح را به دست آورده اند. در ایران عدم تعادلی که به عنوان عاملی انقلابی در نظر گرفته شود از اواخر سال ۱۳۵۶ در میان قشرهای مختلف اجتماعی دیده میشود؛ شعارهای مردم اعتصابات عمومی و تظاهرات همگی ## فصل یکم - مفاهیم و مباحث نظری ۴۳۵ حاکی از وجود این عدم تعادل بوده است. درباره انعطاف پذیری نخبگان ،حکومتی باید گفت این امر - برخلاف نظر جانسون - بسته به شرایط موجود گاه ثبات و گاه تشدید بی ثباتی و پیشرفت روند انقلاب را در پی دارد. اینکه اصلاحات بتواند موجب ثبات گردد به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ مانند نوع عقاید عمومی و فرهنگ عامه جایگاه حکومت در بین مردم و سابقه تاریخی آن و نیز تجربیات مردم در ارتباط با رژیم سیاسی به طور کلی اگر در میان مردم کشوری روحیه انقلابی پدیدار گردد به گونه ای که به یک ایدئولوژی انقلابی و اصیل پیوند خورده باشد بسیار محتمل است که انجام اصلاحات - در برقراری ثبات - با شکست مواجه شود جانسون با ذکر این نکته که تعادل با انعطاف پذیری باز می گردد موضوع را بسی ساده انگاشته است وی حتی به این مطلب اشاره نکرده که انعطاف پذیری باید به موقع باشد. در ایران طی سال ۱۳۵۷ رژیم شاه انعطافهایی از خود نشان داد؛ مانند تغییر نخست وزیران آزادی شماری از زندانیان سیاسی آزادیهای کنترل شده مطبوعات بحثهای مجلس شورا بازگرداندن تاریخ به هجری شمسی بازداشت تعدادی از مقامات مانند هویدا و نصیری سخنرانی شاه مبنی بر اینکه صدای انقلاب ملت ایران را شنیده است فرار شاه به خارج از کشور و..... اما هیچ یک نه تنها اثر نبخشید بلکه بر شدت انقلاب نیز افزود. درباره نقش عوامل شتاب را نیز باید گفت رژیم شاه به ویژه پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار نظامیان و پیوستن آنها به مردم دچار گسیختگی نیروهای نظامی و فرار رده های مختلف آن گردید.