آیین زندگی فصل هفتم PDF

Summary

This document is a chapter from a textbook on ethics. It discusses the relationship between ethics and politics, presenting different perspectives on the matter. The chapter covers topics like the roles of rulers and citizens, and common pitfalls of leaders. This chapter is focused on the application of Islamic values in political life.

Full Transcript

‫آيين زندگي )اخﻼق كاربردي(‬ ‫فهرست‬ ‫‪.١‬جايگاه و اهميت‬ ‫‪.٢‬بيان ديدگاه ها‬ ‫‪.١-٢‬نظريه جدايي اخﻼق از سياست‬ ‫‪.٢-٢‬نظريه اصالت سياست و تبعيت اخﻼق از سياست‬ ‫‪.٢-٣‬نظريه اصالت اخﻼق و تبعيت اخﻼق از سياست‬...

‫آيين زندگي )اخﻼق كاربردي(‬ ‫فهرست‬ ‫‪.١‬جايگاه و اهميت‬ ‫‪.٢‬بيان ديدگاه ها‬ ‫‪.١-٢‬نظريه جدايي اخﻼق از سياست‬ ‫‪.٢-٢‬نظريه اصالت سياست و تبعيت اخﻼق از سياست‬ ‫‪.٢-٣‬نظريه اصالت اخﻼق و تبعيت اخﻼق از سياست‬ ‫‪.٤‬وظايف اخﻼقي حاكمان در قبال مردم‬ ‫‪.٥‬وظايف اخﻼقي مردم در قبال حاكمان‬ ‫‪.٦‬لغزشگاه هاي اخﻼقي مديران‬ ‫فصل هفتم ‪ :‬اخﻼق سياست‬ ‫‪.١‬جايگاه و‬ ‫اهميت‪:‬‬ ‫‪ -١‬يكي از مهمتـرين‬ ‫‪ -٢‬معيــار تصــميم‬ ‫ابعــاد زنــدگي هــر‬ ‫‪-٣‬اخﻼقـــــــاً‬ ‫گيري هاي سياسي‬ ‫مــوظفيم چــه‬ ‫انســــاني زنــــدگي‬ ‫مــا چيســت يــا چــه‬ ‫سياسي اوست‪.‬‬ ‫كســــــاني را‬ ‫بايد باشد؟‬ ‫انتخاب كنيم‪.‬‬ ‫‪.٢‬بيان ديدگاه ها درباره رابطه‬ ‫اخﻼق و سياست‬ ‫‪.١-٢‬نظريه جدايي اخﻼق از سياست‬ ‫تقرير اول‪ :‬قلمـرو اخـﻼق كـامﻼً‬ ‫مجزاي از قلمرو سياست‬ ‫اگر فردي همه دارايي خود‬ ‫مثال‪-١ :‬‬ ‫را ببخشد كاري اخﻼقي است اما اگر يك‬ ‫دولت درآمد ملي را ببخشد خائن است‬ ‫نظيريه ماكياولي‪ :‬پايبندي به‬ ‫اخــﻼق در سياســت نتيجــه اي جــز‬ ‫شكست ندارد!‬ ‫نقد تقرير اول‬ ‫موضوع احكام اخﻼقي فعل اختياري انسان است‪.‬حال‪،‬متعلق اين فعل اختياري گاهي خـود‬ ‫انسان است كه از آن به اخﻼق فردي تعبير مي شود‬ ‫هيچ فعلي ازافعال اختياري انسان نمي تواند خارج از چارچوبه اخﻼق قرار گيرد‪.‬‬ ‫رفتارهــا و تصــميمات سياســي‪ ،‬بــه‬ ‫عنــوان بخشــي از افعــال اختيــاري‬ ‫انسان‪ ،‬همچون رفتارهـاي فـردي و‬ ‫الهي او‪ ،‬مورد ارزش گذاري اخﻼقـي‬ ‫قرار مي گيرند‪.‬بنابراين هرگـز نمـي‬ ‫توان اخﻼق و ارزش هاي اخﻼقـي را‬ ‫منحصر به قلمـرو رفتارهـاي فـردي‬ ‫كرده و افعال اجتماعي و سياسـي را‬ ‫از تحت آن خارج كرد‪.‬‬ ‫تقرير دوم‬ ‫دو نوع سيستم‬ ‫وجود دارد ‪:‬‬ ‫ب( اخﻼق‬ ‫الــــــف(‬ ‫سياســـي‬ ‫اخـــــﻼق‬ ‫واجتماعي‬ ‫فردي‬ ‫هر چنـد وجـوه اشـتراك دارنـد‬ ‫ولي وجوه افتراق بيشتر است ‪.‬‬ ‫نظريه افﻼطون‪:‬‬ ‫هــيچ فــردي مجــاز بــه دروغگــويي نيســت امــا‬ ‫سياستمداران مي توانند اين عمل را انجام دهند‪.‬‬ ‫نقد تقرير دوم ‪:‬‬ ‫در اين نظريه گذاره هاي اخﻼقي را در عرصه رفتاري‬ ‫مطلق اما در عرصه سياست نسبي گرفته اند‪.‬‬ ‫مثــــــــــال دروغ‬ ‫اگر مـي گـوييم دروغ بـد‬ ‫درعرصـــه فـــردي‬ ‫است يـا راسـتگويي خـوب‬ ‫است ‪ ،‬ظاهري مطلق دارد‬ ‫پاسخ‪:‬‬ ‫پاسخ‪:‬‬ ‫مطلقــــاً پذيرفتــــه‬ ‫نيست اما در عرصه‬ ‫امــا در حقيقــت مقيــد بــه‬ ‫شرايطي است كه با وجود‬ ‫سياســت پذيرفتــه‬ ‫آن هم از اينكـه در حـوزه‬ ‫است‪،‬‬ ‫فردي باشد يا اجتماعي بـا‬ ‫وجود شرايط بد و يا خوب‬ ‫مي شود‪.‬‬ ‫مــﻼك ارزش اخﻼقــي افعــال اختيــاري انســان‬ ‫مصلحت عمومي و واقعي فرد و جامعه است‪.‬‬ ‫‪.٢-٢‬نظريه اصالت سياست‬ ‫و تبعيت اخﻼق از سياست‬ ‫بر اين اساس‪ ،‬همه رفتارهـاي‬ ‫اخﻼقـــي اعـــم از فـــردي و‬ ‫اجتماعي‪،‬تحــــت ســــيطره و‬ ‫سيادت سياسـت اسـت و هـر‬ ‫كــاري مــا را از رســيدن بــه‬ ‫نظريه لنين‪:‬‬ ‫اهــداف سياســي دور نمايــد‪،‬‬ ‫اخــﻼق مــا از منــافع مبــارزه طبقــاتي‬ ‫ناپسند است‪.‬و هر كاري ما را‬ ‫پرولتاريا بدست مي آيد اخﻼق خارج از‬ ‫به رسيدن به اهداف سياسـي‬ ‫جامعه وجود ندارد‬ ‫نزديك نمايد پسنديده است‬ ‫نقد نظريه‬ ‫اشــكال اول‪ :‬پــذيرش نظريــه‬ ‫نســبيت گرايــي اســت‪.‬بــراين‬ ‫دوم‪:‬‬ ‫اساس هيچ حكم ثابت اخﻼقي‬ ‫وجـــود نـــدارد‪،‬اين نظريـــه‬ ‫نادرســـت اســـت و اصـــول‬ ‫اخﻼقي ثابت و مطلقند مثـال‪:‬‬ ‫يك كـار از نظـر يـك حـزب‬ ‫پســنديده و ازنظــر ديگــري‬ ‫ناپسند است‪.‬‬ ‫دوم‪::‬‬ ‫اشكال دوم‬ ‫طراحان اين نظريه‪ ،‬معناي واقعي سياست را درك نكرده اند و حقيقت‬ ‫سياست را براي وصول به سعادت حقيقي نمي خواهند‪.‬‬ ‫همــين نگــرش بــه‬ ‫اخﻼق و تـابع محـض‬ ‫سياست دانستن آن‬ ‫‪ ،‬يكي از مهـم تـرين‬ ‫عوامـــل فروپاشـــي‬ ‫نظــــــام هــــــاي‬ ‫سوسياليسي دانسـته‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫‪.٣-٢‬نظريه اصالت اخﻼق و تبعيت اخﻼق از سياست ‪:‬‬ ‫نظريه مقبول و معقول در زمينه رابطه اخﻼق و سياست‪.‬‬ ‫الگــوي علمــي و‬ ‫رفتارهـــــــــاي‬ ‫عملـــي اســـﻼمي‬ ‫سياســـي ماننـــد‬ ‫معيارهاي اخﻼقي‬ ‫حضــرت علــي )ع(‬ ‫رفتـــار اخﻼقـــي‬ ‫براي همه اعم از‬ ‫كــــــه مــــــي‬ ‫انسان ‪ ،‬به عنـوان‬ ‫زمامـــــداران و‬ ‫گويداخﻼق نبايـد‬ ‫موضـــوع احكـــام‬ ‫شـــــــهروندان‬ ‫فــداي سياســـت‬ ‫اخﻼقـــي مـــورد‬ ‫يكسان است‪.‬‬ ‫شود‪.‬‬ ‫ارزش گـــــذاري‬ ‫قرار مي گيرند‪.‬‬ ‫در روايتــي مــي‬ ‫خوانيم‪ :‬خداونـد‬ ‫ابتدا پيامبرش را‬ ‫تاديب و تربيـت‬ ‫كـــرد و ســـپس‬ ‫مسئوليت بـه او‬ ‫سپرد‬ ‫‪.٣‬وظايف اخﻼقي مردم در‬ ‫انتخابات مسئوﻻن‬ ‫‪ -١‬رعايت تناسب ميان فرد و مسئوليت‬ ‫مورد نظر‬ ‫‪ -٢‬توجه به سوابق كاري )تجربه(‬ ‫‪ -٣‬توجه به اصالت خانوادگي‬ ‫‪ -٤‬خودداري از انتخاب ناﻻيقان‬ ‫‪ -٥‬توجه به سوابق ديني و اخﻼقي‬ ‫‪ -٦‬مشورت و رايزني‬ ‫‪.٤‬وظايف اخﻼقي حاكمان در قبال مردم‬ ‫‪ -١‬محبت و مدارا‬ ‫‪ -٢‬برخورد صادقانه با مردم‬ ‫‪ -٣‬فاصله نگرفتن از مردم‬ ‫‪ -٤‬رعايت عدالت‬ ‫‪ -٥‬ساده زيستي‬ ‫‪ -٦‬آموزش هاي ديني‬ ‫‪.٥‬وظايف اخﻼقي مردم در قبال‬ ‫حاكمان‬ ‫‪ -١‬همراهي‬ ‫‪ -٢‬امر به معروف و نهي از‬ ‫منكر‬ ‫‪.٦‬لغزشگاه هاي اخﻼقي‬ ‫مديران‬ ‫‪ -١‬رياست طلبي‬ ‫‪ -٢‬تكبر‬ ‫‪ -٣‬خودآرايي و استبداد در‬ ‫تصميم گيري‬ ‫تلگرام‪٠٩٣٩٨٢٧٧٤٨١ :‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser