استراتژی خدمات Chapter 3 PDF
Document Details
Uploaded by WorldFamousDwarf5021
1403
محمدرضا بابائی
Tags
Summary
This document discusses various operational strategies, including Total Quality Management (TQM), lean operations, business process reengineering (BPR), and six sigma. It analyzes the application of these strategies in operational contexts, focusing on customer satisfaction and operational efficiency.
Full Transcript
تهیه کننده محمدرضا بابائی مهندسی صنايع استاد راهنما جناب آقاي سید جمال الدين حسینی آبان ماه 1403 1 فهرست مطالب ✓ مقدمه ✓ رویکردهای جدید در عملیات مدیریت کی...
تهیه کننده محمدرضا بابائی مهندسی صنايع استاد راهنما جناب آقاي سید جمال الدين حسینی آبان ماه 1403 1 فهرست مطالب ✓ مقدمه ✓ رویکردهای جدید در عملیات مدیریت کیفیت جامع )(TQM عملیات ناب مهندسی مجدد فرایند کسب و کار )(BPR شش سیگما 2 مقدمه برخی از سازمان ها با مفهوم استرتژی عملیات آشنا نیستند اما برخی دیگر تجربه و آگاهی کاملی از چگونگی ایجاد تطابق میان نیازمندیهای بازار و قابلیتهای منابع عملیات دارند.اما اکثر آنها یا با تشخیص خود به این نتیجه رسیدند که رویکرد مورد نظر میتواند برای بهبود عملکرد عملیات مناسب باشدو یا اینکه توسط برخی مشاوران به آنها فروخته شده است و همه آن ها تالش می کنند تا عملیات خودشان را ناب کنند. بررسی چند رویکرد از منظر استراتژیک در این فصل به آن می پردازیم. 3 رویکرد های جدید در عملیات دالیل استفاده سازمان ها از رویکردی از پیش آماده برای بهبود استراتژی عملیات خود: این رویکردها به راحتی قابل فهم بوده و روش نسبتاً ساده ای برای مقابله با پیچیدگی های عملیات مدرن میباشند. این طور به نظر می رسد که این رویکردها در سازمانهای دیگر موثر واقع شده اند. از آنجایی که جدید هستند بنابراین میبایست از موارد قبلی بهتر باشند. این رویکردها توسط مشاوران ارائه شده و چون موارد قبلی موفق به 4ایجاد بهبود نشده اند.پس ارزش استفاده را دارند. مدیریت کیفیت جامع مدیریت کیفیت جامع یکی از نخستین الگوهای مدیریت است.مدیریت کیفیت جامع در اواخر ۸۰و اوایل دهه ۹۰شهرت زیادی پیدا کرد. در حقیقت TQMبه عنوان روشی دیده می شود که در آن عملیات و فرآیندها می بایست بطور جامع مدیریت شده و بهبود داده شوند. فیگن بام ) (TQMمدیریت کیفیت جامع را اینگونه تعریف میکند مدیریت کیفیت جامع سیستمی اثربخش برای یکپارچه نمودن گروههای مختلفی از افراد در توسعه ،حفظ و بهبود کیفیت درون سازمان میباشد تا تولید و خدمات در باالترین سطح اقتصادی رضایت کامل مشتریان را برآورده نماید.اما در حقیقت مدیریت کیفیت جامع را فردی ژاپنی به عموم مردم معرفی کرد.ادوارد دمینگ که در ژاپن به عنوان پدر کنترل کیفیت شناخته میشود تشخیص داد که کیفیت با مدیریت رده باال شروع شده و یک فعالیت استراتژیک است.فلسفه اصلی دمینگ این است که کیفیت و بهرهوری با کاهش تغییرپذیری فرایند(عدم قابلیت پیش بینی فرایند) افزایش مییابد. 5 اجزای TQM ✓ برآورده کردن نیازها و انتظارات مشتری :مدیریت کیفیت جامع یکی از نخستین رویکردهای مشتری مداری است.در این رویکرد مشتری به جای اینکه برای سازمان عضو خارجی محسوب شود به عنوان مهمترین بخش در سازمان در نظر گرفته می شود. ✓ پوشش کل بخش های سازمان :یکی از مهمترین اجزای TQMمفهوم مشتری داخلی و تامین کننده خارجی است .این بدین معنی است که هر فرد یک مشتری درون سازمانی بوده و محصوالت و خدمات تامین کنندگان داخلی را مصرف میکند.و هر فرد نیز تامین کننده داخلی محصوالت و خدمات برای دیگر مشتریان داخلی محسوب میشود.از این مفهوم برای مدیریت ارتباطات میان مشتری و تامین کننده داخلی استفاده میشود. ✓ درگیر کردن هر فرد درون سازمان TQM :از عبارت کیفیت در مبدا استفاده می کند.این عبارت بر تاثیر تک تک افراد بر کیفیت تکیه دارد .به عنوان مثال ماتسوشیتو که یکی از صنعت گرا ژاپن است میگه :ما میرویم که برنده شویم و غرب می رود که شکست بخورد زیرا دالیل شکست درون خودتان است. 6 اجزای TQM ✓ بررسی تمامی هزینه های مرتبط با کیفیت به ویژه هزینه های خرابی :معموالً هزینه های کیفیت به هزینه های پیشگیری (شناسایی و پیشگیری از مشکالت بالقوه ،بهبود طراحی محصوالت ،خدمات و فرایندها به منظور کاهش مشکالت کیفیتی ،آموزش و پژوهش ،کنترل فرایند و غیره) ،هزینه های ارزیابی (هزینه های کنترل کیفیت برای بازرسی در صورتی که مشکل با خطا حین تولید و بعد از آن رخ داده باشد).هزینه های داخلی مرتبط با خرابی (هزینه های ضایعات ،دوباره کاری ،زمان تولید از دست رفته ،توقف های مرتبط با خرابی و غیره) و هزینه های خارجی خرابی (کاهش رضایت مشتری ،هزینه های گارانتی و وارانتی و غیره) تقسیم می شوند.پس با افزایش هزینه های مربوط به پیشگیری منجر به کاهش های بیشتری در دیگر گروه های هزینه می شود. ✓ انجام درست در دفعه نخست یعنی توجه به کیفیت در طراحی به جای بازرسی TQM :توجه را از عکس العمل (انتظار برای رخداد واقعه) به پیش فعال بودن (فعالیت پیش از رخداد) تغییر می دهد. ✓ توسعه سیستم ها و روش های پشتیبان بهبود :نمونه ای از این سیستم ها مجموعه ایزوهای ۹۰۰۰هستند.این سیستم ها مجموعه ای از استاندارهای جهانی هستند که الزاماتی را برای سیستم های مدیریت کیفیت شرکت تعیین می کنند.گرچه این مجموعه با TQMمتفاوت است اما کامالً با آن مرتبط می باشد 7 انتقادات بر TQM دسته اول میگویند که از لحاظ تاریخی بیشتر ابتکار عملهای مربوط به TQMیا شکست خورده یا حداقل به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است. دسته دوم میگویند که اگر TQMرویکرد مشخصی برای بهبود نباشد امروزه بیشتر اجزای TQMمانند بهبود مستمر به امور روزمره و معمولی تبدیل شده است.شرکتهای پیشرو TQMمانند HPاغراق میکنند که مسئولیتهای بسیار زیادی را بر بخش کارگری تحمیل نمودند.به عنوان مثال از میان ۵۰۰شرکت تولیدی و خدماتی آمریکایی و ۱۰۰شرکت انگلیسی به ترتیب تنها یک سوم و یک پنجم اونها تاثیر TQMرا در فعالیت خود حس کردند.در مورد انتقاد دوم برخی از اصول اولیه TQMجزئی از فرایند بهبود عملیات شده مانند بهبود پیوسته. 8 مدل تعالی بنیاد مدیریت کیفیت (European Foundation for Quality Management Excellence Model) EFQM EFQMتوسط بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت توسعه داده شده است و شکل اصالح شده و تغییر نام یافته مدل پایهای بوده.که شامل ۵معیار توانمندساز در مورد چگونه دستیابی نتایج میباشند در حالی که چهار معیار نتایج به آنچه که شرکت به دست آورده و در حال دستیابی میپردازند.مزیت اصلی استفاده از چنین مدلهایی به منظور خودارزیابی میباشد و همچنین خودارزیابی سازمانها را قادر میسازد تا میزان پیشرفت خود در تغییر سازماندهی و دستیابی به مزایای TQMرا اندازه بگیرند. 9 قرارگیری TQMدر استراتژی عملیات بسیاری از محققان و مشاوران تاکید دارند که برنامههای کیفیتی عملیات میبایست هم استراتژیک و هم جامعه نگر باشد.برای آزمودن این ادعا به اصول ۱۴نکته دمینگ که یکی از پیشگامان مدیریت کیفیت نگاه میکنیم.شکل زیر به خالصهسازی ۱۴نکته دمینگ که مرتبط با هر ناحیه تصمیم گیری است می پردازد که نشان می دهد اصول دمینگ جامع نگر است و تاکید بسیار بر تغییر جنبههای زیرساختی عملیات دارد .البته تغییر رفتار کار سادهای نبوده و نیازمند تاکید دائمی و پایدار طی یک دوره طوالنی مدت است. 10 عملیات ناب ایده عملیات ناب (عملیات بهنگام ،همزمانی ناب ،عملیات جریان پیوسته وغیره) از ژاپن سرچشمه گرفته و تقریباً همزمان با TQMدر غرب مورد الگو قرار گرفت.اگر چه هنوز به اندازه TQMاز شهرت عملیات ناب کم نشده اما در ۲۵سال اخیر (حداقل در تولید) از جذابیت اولیه آن کم شده است.بر خالف TQMعملیات ناب نخست به عنوان رویکردی شناخته شد که منحصراً در تولید استفاده می شود.امروزه عملیات ناب به الگوی جدیدی تبدیل شده است که می تواند در عملیات خدماتی هم بکار برده شود. 11 منظور از ناب چیست رویکرد ناب برآورده نمودن فوری تقاضا با کیفیت کامل و بدون ضایعات است.به عبارت دیگر این بدان معنی است که جریان محصوالت و خدمات دقیقاً خواسته مشتری (کیفیت کامل) را در مقادیر کامل (نه کم و نه زیاد) زمان دقیق (نه زود و نه دیر) ،مکان مورد نیاز (نه در مکان نادرست) و با پایین ترین هزینه ممکن تحویل می دهد.شکل (الف) یک فرایند سه مرحله ای را نشان می دهد که رویکرد قدیمی است و هر مرحله از فرایند با شبکه تامین به اندازه ظرفیت انبار میانی تغذیه می شود.این انبار ها هر مرحله را از مراحل قبلی و بعدی جدا کرده و آن مرحله را نسبتا مستقل می کنند.بنابراین اگر مرحله ای به دلیلی متوقف شود ،مرحله بعدی می تواند حداقل تا زمان کوتاهی به کار خود ادامه دهد.هر چه موجودی انبار بیشتر باشد ،درجه استقالل مراحل بیشتر می شود.اما زمان های عملیاتی کند می شوند زیرا قطعات ،زمان انتظاری را در قالب موجودی ها صرف خواهند کرد.ولی مهمترین بحث در اینجاست که وقتی مشکلی در یک مرحله رخ می دهد این مشکل سریع در قسمت های دیگر سیستم ظاهر نمی شود.بنابر این مسئولیت حل مشکل تنها متوجه پرسنل آن مرحله خواهد بود.در مقابل ،از طریق یک فرایند ناب ،قطعات تنها هنگامی که مرحله بعدی به آنها نیاز داشته باشد به آن مرحله جریان می یابند شکل (ب) و این بدین معنی است که مشکالت در هر مرحله فوراً دیده میشوند اکنون مسئولیت حل مشکالت تقسیم شده و آنها با احتمال بیشتری حل میشوند و رویکرد ناب فرایند را در معرض مشکالت قرار میدهد تا هم مشکالت را آشکارتر ساخته و هم انگیزه را به سمت حل مشکالت تغییر دهد. 12 منظور از ناب چیست 13 اجزای رویکرد ناب رویکرد ناب برآورده نمودن دقیق نیازهای مشتری را تاکید میکند و رویکرد ناب مقدار موجودی را کاهش داده و در نتیجه باعث تغییر رفتار کارکنان ،بهبود داخلی و انگیزه برای بهبود میشود و انگیزه بهبود باعث تالش برای جستجو و حذف ضایعات درون فرایندها میشود.امروزه رویکرد ناب در عملیات خدماتی بیشتر به کار برده میشود.این چهار جز با یکدیگر ترکیب میشوند تا رویکرد ناب را تشکیل دهند : محرکهای تقاضای مشتری محور جریان همزمان رفتار مشارکتی حذف ضایعات 14 اجزای رویکرد ناب محرک های تقاضای مشتری محور :در رویکرد ناب تقاضا میبایست دقیقاً در زمان مورد نیاز ،نه بیشتر و نه کمتر ،نه دیرتر و نه زودتر برآورده شود.وقتی تقاضا قابل پیشبینی و نسبتاً پیوسته باشد این مسئله سادهتر میشود.در واقع هنگامی که سازمان متوجه ویژگیها و سطح تقاضا منابع خود است قابلیت پیادهسازی اصول ناب افزایش مییابد. جریان همزمان :جریان همزمان بدین معنی است که قطعات از بدو ورود تا انتها به طور روان و با سرعت یکسان در فرایند، عملیات یا شبکه تامین جریان دارند. رفتار مشارکتی :رویکرد ناب هم مانند TQMهمیشه به مشارکت کارکنان اهمیت داده است.در واقع جریان روان و نبود موجودی تک تک افراد را تحریک میکند تا به تمامی همکاران خود کمک کرده و کل فرایند را با توجه به مسئولیت خود بهبود دهند. 15 اجزای رویکرد ناب حذف ضایعات :شاید مهمترین بخش فلسفه ناب موضوع حذف ضایعات باشد که حذف ضایعات در تمامی اشکال ممکن است. در اینجا ضایعات به هر نوع فعالیتی اشاره دارد که ارزش افزوده ایجاد نمیکند.نخستین مرحله در حذف ضایعات شناسایی آنها میباشد.شرکت تویوتا ۷نوع ضایعات را شرح داده است که در اینجا آنها را در قالب چهار گروه بزرگ از ضایعاتی که در انواع مختلف عملیات کاربرد دارند دستهبندی میکنیم: ضایعات حاصل از جریان نامنظم ،که به معنای جریان روان و یکنواخت در فرایندها ،عملیات و شبکههای تامین میباشد. ضایعات تامین نادرست که به معنای تامین دقیق خواسته مشتری در زمان مورد نیاز میباشد.هر مقدار کم یا زیاد در تامین و هر میزان دیرکرد یا زود کرد در زمان تحویل به معنی ضایعات است. ضایعات حاصل از واکنش غیر انعطاف پذیر ،نیازهای مشتریان میتوانند بر حسب آنچه که آنها میخواهند و مقدار و زمانی که آنها میخواهند ،تغییر کند.اگر عملیاتی انعطاف پذیر نباشد ،در این صورت به ندرت میتوان تغییری در آن ایجاد نمود. ضایعات حاصل از تغییر پذیری که اگر در سطوح کیفیت تغییری وجود داشته باشد ،مشتریان تامین خود را شایسته نمیبینند.در نتیجه تغییر پذیری مانع مهمی برای دستیابی به تامین میباشد. 16 انتقادات بر رویکرد ناب رویکرد ناب میتواند به عنوان رفتاری رئیس گرایانه در نظر کارکنان تلقی شود.به عنوان مثال شرکت تویوتا که معموالً به عنوان الگوی ناب شناخته میشود با سیاستهای موجودی کم در کارخانه خود با مشکل مواجه شده است.در واقع دو حادثه زمین لرزه و آتش سوزی در کارخانههای تامین کننده تویوتا باعث شدند که به دلیل کمبود قطعات کلیدی ،مهمترین کارخانه تویوتا چند روز تعطیل شود.ضعف اصلی اصول ناب این است که وقتی نوسانات تامین یا تقاضا افزایش مییابد ،این اصول زیر سوال میروند به ویژه هنگامی که نوسانات غیرقابل پیشبینی میشوند. 17 قرارگیری عملیات ناب در استراتژی عملیات شکل نشان میدهد که اصول مهم رویکرد ناب بیشتر در نواحی تصمیم شبکه تامین و توسعه و سازماندهی قرار میگیرند. نقش استراتژی تکنولوژی فرایند تضمین این است که گزینههای تکنولوژی ،اجزای اصلی رویکرد ناب را از طریق قابلیت انعطاف پذیری ،قابلیت اعتمادسازی و کاهش تغییر پذیری پشتیبانی کنند. اگرچه تنها یک گزینه در ناحیه استراتژی ظرفیت وجود دارد ولی با این وجود این ناحیه همچنان مهم است. 18 مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار یا BPRدر اوایل دهه ۹۰هنگامی که مایکل همر پیشنهاد نمود که اتوماسیون سازی نکنید بلکه حذف کنید پدید آمد.وی با کار بدون ارزش افزوده که شرایط را حتی برای شناسایی و حذف بسیار سخت میکند مخالف میباشد.وی اعتقاد داشت که شغل را باید از این لحاظ که آیا برای مشتری خلق ارزش میکند بررسی نمود.اگر شغل مورد نظر ارزش افزایی نکند فرایندها میبایست برای حذف شغل طراحی مجدد شوند BPR.بر خالف دو رویکرد TQMو ناب طرفدار تغییرات رادیکال به جای تغییرات تدریجی در فرایندها میباشد. 19 رویکرد BPRچیست طراحی مجدد فرایندهای کسب و کار جهت دستیابی به بهبود اساسی از جمله بهبود عمده در معیارهای سنجش عملکرد نظیر هزینه ،کیفیت ،خدمت و سرعت. مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار یا BPRاز جمله انواع بهبودهای جامع و تحولگرا به شمار میرود و ترکیبی است از تفکراتی که زمانی در مدیریت عملیات رایج بودهاند مثل مفاهیم به هنگام بودن ،طراحی جریان فرایند ،مطالعه روش مدیریت شبکه عملیات و عملیات مشتری محور ،همگی در مفهوم BPRمشارکت دارند.فناوری اطالعات امکان طراحی مجدد رادیکال فرایند را فراهم میکند.مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار بیشتر به دنبال بهبود رادیکال به جای صرفا بهبود پیوسته است BPR.تالشهای رویکردهایی همچون TQMو ناب را افزایش میدهد BPR.بر فرایندهای اصلی کسب و کار تمرکز کرده و در حالی که چشم انداز فرایند را وسیع میکند از تکنیکهای خاص موجود در جعبه ابزارهای ناب و TQMبه عنوان ابزارهای توانمندساز استفاده میکند. 20 اجزای BPR تدبیر مجدد در فرایندهای کسب و کار :بر اساس تفکر چند وظیفهای بودن که به سازماندهی اطالعات یا مواد یا مشتریان میپردازد.این بدین معنی است که سازماندهی پیرامون خروجی فرایند است نه پیرامون کارهایی که به آن وارد میشوند و عملیات میبایست پیرامون کل فرایند که برای مشتریان تولید ارزش میکند سازماندهی شود. کوشش برای بهبودهای اساسی :در BPRبهبودهای اساسی در عملکرد را از طریق طراحی مجدد و رادیکال فرایندها ایجاد می کنند و از آنجایی که BPRبه دنبال طراحی مجدد فرایندها و فرایندهای از ابتدا تا انتهاست رادیکال بودن راه حلهای آن دور از انتظار نیست و باید مشاغل و مسئولیت تک تک افراد مجدداً تعریف شود. انجام فرایند از منظر کسی که از خروجی ان استفاده می کند :بررسی کنید که آیا تمام مشتریان داخلی در کسب و کار میتوان به جای وابستگی به تامین سایر حوزهها خود به تامین نیازهایشان بپردازند.زیرا وابستگی به حوزه کاری دیگر در کسب و کار زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهد. قرار دادن نقاط تصمیم گیری در جایی که کار در حال انجام است :میان آنهایی که کار را انجام میدهند و آنهایی که کار را کنترل و مدیریت میکنند جدایی نیندازید.کنترل و اقدام فقط نوع دیگری از ارتباط میان تامین کننده و مشتری است که میتوانند با هم ترکیب شوند. 21 انتقادات بر BPR تنها به فعالیتهای کارکنان به جای خود کارکنان که فعالیتها را انجام میدهند توجه دارد و دیدگاه خشنی را نسبت به منابع انسانی دارد و باعث کاهش شدید تعداد کارکنان میشود.اکثر پروژههای BPRسطح پرسنل را تا بیش از ۲۰درصد کاهش داده و BPRبهانهای برای تعدیل در نیروی انسانی است.منابع عملیات به گونه طراحی شده اند که تنها میتوانند در مجموعهای محدود و معین از نیازمندیهای بازار واکنش نشان دهند و عملیات نسبت به هرگونه تغییر درون نیازمندیهای بازار یا درون قابلیتهای منابع خود آسیبپذیر میشود. رویکردهای رادیکال را از پیکربندی مجدد منابع عملیات جدا نکنید.چون باعث توسعه تدریجی است.جنرال موتورز ،شرکت خطوط هوایی جنوب غربی HP ،و بسیاری از شرکتهای دیگر موفقیتهایی را با به کارگیری اصول BPRتجربه کردند. وقتی یک رویکرد جدید معروف میشود از اینکه تحت تاثیر شهرت آن قرار بگیرید بر حذر باشید مثل BPRکه از نظر کارگران عملی بیرحمانه بود و مدیرانی که از آن استفاده کردند وقتی که انتظارات آنها برآورده نشد از این رویکرد دلسرد شدند. از رویکردی که مشارکت کارکنان در فرایندها یا عملیات را نادیده میگیرند بر حذر باشید. بسیاری از ایدههای به وجود آمده در BPRاز قبل در فرایندهای تولید جاری بودند. 22 قرارگیری BPRدر استراتژی عملیات بیشتر اجزای BPRدر ناحیه زیرساختی توسعه و سازماندهی قرار گرفتهاند. 23 شش سیگما رویکرد ۶سیگما نخستین بار توسط شرکت موتوروال معرفی گردید.رضایت واقعی مشتری تنها هنگامی حاصل میشود که محصوالت در زمان مقرر ،بدون هیچگونه نقص و خرابی تحویل داده شوند.بنابراین موتوروال نخست به حذف نقایص تولید پرداخت اما در ادامه متوجه شد که بسیاری از مشکالت به دلیل نقایصی است که در مرحله طراحی محصوالت نهفته است.پس تنها راه حل حذف این نقایص طراحی دقیق و تغییر پذیری کم است. رویکرد ۶سیگما یعنی دامنه مشخصههای هر جز محصول یا خدمت میبایست به اندازه مثبت و منفی ۶برابر انحراف معیار فرایند باشد سیگما انحراف معیار فرایند را نشان میدهد.شرکت جنرال الکتریک ۶سیگما را اینگونه تعریف میکند که ۶ سیگما متالوژی منظمی از تعریف ،اندازهگیری ،تحلیل بهبود و کنترل کیفیت در تک تک محصوالت ،فرایندها و تراکنشهای سازمان است که هدف نهایی آن حذف تمامی نقایص میباشد. 24 اجزای شش سیگما اهداف مشتری گرا :یعنی ایجاد تطابق میان نیازمندیهای مشتری و قابلیتهای منابع عملیات میباشد. استفاده از شواهد :این رویکرد تاکید زیاد بر استفاده از شواهد کمی دارد ۶.سیگما از روشهای مشاهدهای جمع آوری دادهها و آزمایش فرضیهها استفاده میکند.تکنیکهای این رویکرد شامل روشهای گرافیکی ،تحلیل واریانس و طراحی آزمایشها است. سیکل ساختار یافته بهبود(Define, Measure, Analyse, Improve and : Control) DMAICنامیده میشود این سیکل برای مشخص شدن حوزه و نیازمندیهای بهبود فرایند با تعریف مشکل یا مشکالت آغاز میشود.در مرحله تعریف معموال هدفی برای بهبود تنظیم میشود.بعد مرحله اندازهگیری یا سنجش می رسد این مرحله به شواهد دقیق اهمیت میدهد و این مرحله به اعتبارسنجی مشکل در مرحله قبل میپردازد تا تضمین نماید که مشکل مورد نظر ارزش حل ،استفاده از دادهها و اندازهگیری را دارد.بعد مرحله تحلیل میرسد که فرضیهها در این مرحله اعتبارسنجی شده و در نهایت مهمترین علل ریشه مشکل شناسایی میشود.با شناسایی علل مشکل کار بهبود فرایند آغاز میگردد.بنابراین راه حلها مورد آزمون قرار میگیرند و راه حلهای مناسب اجرا شده و نتایج مورد سنجش قرار میگیرند.سپس فرایند بهبود به نظارت و کنترل پیوسته نیاز دارد. 25 اجزای شش سیگما آموزش ساخت یافته و سازمان دهی بهبود :شش سیگما کادری از کارورزان آموزش دیده را پیشنهاد می کند که بیشتر آنها می بایست مانند مشاوران داخلی به صورت تمام وقت به بهبود فرایندها بپردازند.این کادر شامل پرسنل کمربند مشکی ارشد ،کمربند مشکی و کمربند سبز می باشد.پرسنل کمربند مشکی ارشد متخصص در استفاده از ابزارها و تکنیک های شش سیگما و طریقه پیاده سازی تکنیک ها هستند.این گروه متخصص نه تنها پروژه های بهبود را هدایت کرده ،بلکه پرسنل کمربند مشکی و سبز را آموزش می دهند..این متخصصین می بایست به صورت تمام وقت روی فعالیت های بهبود فعالیت کنند.از متخصصین کمربند مشکی انتظار می رود تا مهارت های تحلیل کمی خود را توسعه داده و به عنوان مربی برای پرسنل کمربند سبز ایفای نقش کنند.پرسنل کمربند مشکی به صورت تمام وقت در خدمت بهبود هستند.به ازای هر صد کارمند یک کمربند مشکی پیشنهاد میشود.متخصصین کمربند سبز به عنوان رهبران تیم فعالیت دارند.پرسنل کمربند سبز موقعیت های تمام وقت نداشته و مسئولیت فرایندهای روزمره و معمولی را بر عهده دارند.ولی از آنها انتظار می رود حداقل ۲۰درصد زمان خود را در پروژه های بهبود صرف کنند. قابلیت و کنترل فرایند :عنصری مهم در رویکرد شش سیگما محسوب میشود.فرایندها با عملکرد خود در طول زمان تغییر میکنند. طراحی فرایند :موضوع طراحی فرایند اخیراً به مجموعه اجزای رویکرد شش سیگما اضافه شده است..به دلیل تاکید بر بهبود کل فرایند به جای بهبود تک تک اجزای فرایند به عنوان یکی از اجزای رویکرد ۶سیگما شناخته شده است. 26 بهبود فرایند :برخی از ایدههای بهبود پیوسته در شش سیگما قرار میگیرند. انتقادات بر شش سیگما انتقاد کلی در مورد ۶سیگما این است که مبحث جدید نسبت به قبل پیشنهاد نمیدهد.سیکلهای بهبود شش سیگما از رویکرد TQMگرفته شده است.تنها مشارکت جدید ۶سیگما همان کادر پرسنلی شامل کمربند سیاه ارشد و غیره میباشد. این رویکرد هزینه بر بوده و به زمان زیادی برای آموزش نیاز دارد همچنین دسترسی به سطوح بسیار پایین نقص در یک میلیون بسیار دشوار است. رویکرد ۶سیگما فروش باالیی داشته و به خوبی از ابزارهای بهبود مبتنی بر شواهد استفاده میکند. 27 قرارگیری شش سیگما در استراتژی عملیات در حقیقت ۶سیگما بیشتر به نواحی تصمیم گیری استراتژی عملیات میپردازد.شش سیگما بیشتر به نحوه شکلگیری سیستمها ،رویهها ،ساختارهای سازمانی و امور روزمره کسب و کار میپردازد تا اینکه به پیکربندی فیزیکی کسب و کار بپردازد. 28 این رویکردها باهم تفاوت دارند این رویکردها برای هرگونه شرایطی مناسب نیستند بنابراین شناخت دقیق هر یک از رویکردها نخستین مرحله در انتخاب آنها میباشد.اجزای مشترکی میان برخی از این رویکردها وجود دارد که دیدگاه مشتری مداری مهمترین موضوع میباشد یا یکی از تفاوتهای مهم میان این رویکردها مربوط به تاکید آنها بر تغییرات تدریجی یا رادیکال میباشد.بعضی از رویکردها دیدگاه خاصی در مورد وظایف عملیات نداشته بلکه به روش تصمیم گیری مدیریت عملیات اهمیت میدهند اما برخی دیگر دیدگاه مشخصی را در مورد انتخاب بهترین روش سازماندهی فرایندها و منابع عملیات دارند.رویکرد BPRفهرست معینی از منابع عملیات ،فرایندهای از ابتدا تا انتها ،حذف مشاغل فاقد ارزش افزوده ،کاهش موجودی قابلیت انعطاف و تکنولوژی و غیره را در بر میگیرد.در مقابل رویکردهای ۶سیگما و TQMبیشتر به روش بهبود عملیات اهمیت میدهند. رویکرد ۶سیگما کمتر به خوب یا بد بودن روش سازماندهی منابع عملیات میپردازد رویکرد ۶سیگما بیشتر به روش ایجاد بهبود با استفاده از شواهد ،تحلیل کمی و سیکل اهمیت می دهد.این رویکردها استراتژی نبوده بلکه تصمیمات استراتژیک هستند. 29 دستخوش الگوی بهبود نشوید یک رویکرد جدید با معرفی ایدههای نوین سازمانها را تشویق کرده و آنها را به روز نگه میدارد.در واقع مشکل اصلی مربوط به ایدههای جدید بهبود نبوده بلکه به برخی از مدیرانی برمیگردد که دستخوش فرایندها قرار میگیرند.افرادی که فرایند استراتژی را مدیریت میکنند میبایست مسئولیت برخی موضوعات را بر عهده بگیرند: آنها میبایست مسولیت بهبود را امری پیوسته در نظر بگیرند آنها میبایست مسئولیت شناخت ایدههای همراه با هر یک از مفاهیم را قبول کنند.بهبود پیروی از یک دستورالعمل نیست اگر فردی چرایی ایدههای جدید را متوجه نشود درک چگونه درست کار کردن آنها برای وی مشکل خواهد بود آنها میبایست مسئولیت شناخت سوابق یک ایده جدید در بهبود را قبول نمایند زیرا به فهم بهتر ایده و تشخیص مناسب بودن آن برای عملیات کمک میکند آنها میبایست ایدههای جدید را به گونهای در محتوای عملیات به کار ببرند که توجیه منطقی داشته باشند آنها میبایست مسئولیت آموزش و یادگیری مورد نیاز را بر عهده بگیرند از همه مهمتر اینکه آنها میبایست از گزافه گوییهای مربوط به ایدههای جدید خودداری کنند 30 با تشکر از توجه ماش