ژنتیک سرطان PDF

Summary

This document discusses genetic factors involved in cancer, including hereditary breast and ovarian cancer. It also explores genetic screening methods for cancer and various inheritance patterns. The document touches on the role of genetics in various diseases and the impact of environmental factors on cancer development.

Full Transcript

‫عوامل ژنتیکی دخیل در‬ ‫سرطان‬ ‫‪(Genetic factors involved in‬‬ ‫)‪Cancers‬‬ ‫اهمیت ژنتیک‬ ‫رسوخ و گسترش علم ژنتیک در پزشکی تا جایی پیش رفته است که در‬ ‫ ‬ ‫حال حاضر تصو...

‫عوامل ژنتیکی دخیل در‬ ‫سرطان‬ ‫‪(Genetic factors involved in‬‬ ‫)‪Cancers‬‬ ‫اهمیت ژنتیک‬ ‫رسوخ و گسترش علم ژنتیک در پزشکی تا جایی پیش رفته است که در‬ ‫ ‬ ‫حال حاضر تصور میشود که تقریبا همه بیماریها دارای زمینههای‬ ‫ژنتیکی هستند‪.‬‬ ‫ژنتیک علم انتقال اطالعات بیولوژیکی از یک نسل به نسل بعد بوده و‬ ‫ ‬ ‫تالش ميکند تا بگوید چه مکانیزمهاي مولکولي‪ ،‬عامل انتقال صفات هستند‬ ‫که باعث ميشوند تا فرزندان شباهت زیادي به والدین داشته باشند‪.‬‬ ‫همچنین ميخواهد بداند که چرا گاهي اوقات در بین والدین و فرزندان برخي صفات‬ ‫ ‬ ‫تفاوتهاي زیادي دارند؟ براي مثال چرا گاهي اوقات والدین سفیدپوست‪ ،‬بچه رنگین پوست‬ ‫دارند؟‬ ‫اگر قرار باشد چند بیماري مهلک و یا سخت را نام ببرید‪ ،‬چه بیماريهایي‬ ‫ ‬ ‫به خاطرتان ميآید؟ سرطان؟ تاالسمي؟ دیابت؟ هموفیلي؟ عقب ماندگي‬ ‫ذهني یا جسمي؟‬ ‫بله! تمامي این بیماريها مهلک و یا سخت ميباشند‪.‬اما آیا ميدانید که‬ ‫ ‬ ‫تمامي این بیماريها بگونهاي ژنتیکي هستند؟‬ ‫همچنین آیا ميدانید که به یاري روشها و تکنیکهای جدید ژنتیک‬ ‫ ‬ ‫پزشکی‪ ،‬بسیاري از این بیماریها در آستانه مهار شدن قرار دارند؟‬ ‫علل دریافت جایزه نوبل پزشکی‬ ‫در ‪ 20‬سال اخیر‬ ‫‪ 2002‬کشف تنظیمات ژنتیکی در نمو اندامها و آپوپتوزیس‬ ‫‪ 2003‬کشف ‪MRI‬‬ ‫‪ 2004‬کشف گیرندههای بویایی و ژنهای مرتبط با آن‬ ‫‪ 2005‬کشف هلیکوباکتر پیلوری و رابطهاش با زخم معده‬ ‫‪ 2006‬کشف ‪RNA interference‬‬ ‫‪ 2007‬انتقال ژن اصالح شده به سلولهای بنیادی جنینی‬ ‫‪ 2008‬کشف ویروس ‪HIV‬‬ ‫‪ 2009‬کشف چگونگی محافظت کروموزومها توسط تلومرها‬ ‫‪ 2010‬ابداع روش ‪IVF‬‬ ‫‪ 2011‬کشف نحوه فعال شدن ایمنی ذاتی‬ ‫‪ 2012‬ری پروگرامینگ ژنی در سلولهای بالغ‬ ‫‪ 2013‬كشف سیستم تنظیم کننده حملونقل وزیکولی در سلول‬ ‫‪ 2014‬کشف سلول موقعیتیابی در مغز‬ ‫‪ 2015‬کشف متد جدید در درمان انگلهای رودهای‬ ‫‪ 2016‬کشف مکانیسم ژنی در اتوفاژی‬ ‫‪ 2017‬کشف ژنهای تنظیم ساعت بدن یا ریتم زیستی‬ ‫‪ 2018‬گسترش شیوههای نوین ایمونوتراپی تومورها‬ ‫‪ 2019‬کشف راز سازگاری سلولها با اکسیژن‬ ‫‪ 2020‬کشف ویروس هپاتیت ‪C‬‬ ‫‪ 2021‬شناسایی ژنهای کدکننده دسته جدیدی از گیرندههای دما‬ ‫و المسه‬ ‫‪ 2022‬کشف ژنوم انسانتباران منقرض شده و تکامل انسان‬ ‫‪ 2023‬تحقیقات منجر به ساخت دو واکسن فایزر و مدرنا بر‬ ‫پایه ‪mRNA‬‬ ‫مبانی ژنتیکی سرطان‬ ‫فرایند تقسیم و مرگ سلولی توسط طیف وسیعی از ژنها تنظیم میشود‪.‬‬ ‫ ‬ ‫وقوع موتاسیون در این ژنها مسئول سرطان میباشد‪.‬شامل دو گروه‬ ‫اصلی انکوژنها و ژنهای ‪.Tumor-suppressor‬‬ ‫انکوژن ژن جهش یافتهای است ک محصول پروتئینی آن با مقادیر باالتری‬ ‫ ‬ ‫تولید شده یا فعالیت آن افزایش یافته است و بنابراین جهت شروع تشکیل‬ ‫تومور به صورت غالب عمل میکند‪.‬درحالیکه ژنهای سرکوب کننده‬ ‫تومور اکثرا به شکل مغلوب هستند زیرا معموال یک آلل سالم برای مهار‬ ‫رشد کافی است‪.‬‬ ‫سرطان ارثی پستان و تخمدان‬ ‫‪Hereditary Breast & Ovarian Cancer‬‬ ‫ژنهای اصلی مستعد کننده این سرطان ‪ BRCA1‬و ‪ BRCA2‬هستند که‬ ‫ ‬ ‫از ژنهای سرکوب کننده تومور میباشند‪.‬‬ ‫موتاسیون در این دو ژن که توارث اتوزومی مغلوب را نشان میدهند‬ ‫ ‬ ‫موجب افزایش خطر سرطان پستان و تخمدان در خانمها شده و مسئول‬ ‫حدود ‪ 70‬تا ‪ %80‬سرطان پستان فامیلیاند‪.‬‬ ‫ ‬ ‫نفوذ کلی این سرطان در واجدین موتاسیون ‪ 60‬تا ‪ %85‬است‪.‬‬ ‫ افراد دارای جهش پاتوژن در این دو ژن برای جراحی پیشگیرانه مثل‬ ‫ماستکتومی دوطرفه ارجاع میشوند که خطر بروز سرطان را تا ‪%90‬‬ ‫کاهش میدهد‪.‬برداشت پیشگیرانه تخمدانها (معموالً به همراه لولههای‬ ‫فالوپ) خطر بروز سرطان تخمدان را ‪ %80-90‬کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪Cancer Genetic Screening‬‬ ‫‪◼ WHO defined cancer as a genetic disease, which means‬‬ ‫‪the prevention and treatment of cancer must be gene‬‬ ‫‪originated.‬‬ ‫‪◼ Differences in the efficacy of cancer treatment are‬‬ ‫‪correlated with the genetic mutations of patients.‬‬ ‫‪◼ drug-related genetic testing before treatment:‬‬ ‫‪ selecting the appropriate drug‬‬ ‫‪ finding new solutions according to individual patient‬‬ ‫‪differences‬‬ ‫ابزارهاي رویكرد ژنتیك در بیماري ها‬ ‫مشاوره ژنتیك دقیق و مشروح‪ ،‬آزمایشات ژنتیک‬ ‫انواع الگوهای وراثت تک ژنی‬ ‫اتوزومی مغلوب‬ ‫ ‬ ‫اتوزومی غالب‬ ‫ ‬ ‫وابسته به ‪ X‬مغلوب‬ ‫ ‬ ‫وابسته به ‪ X‬غالب‬ ‫ ‬ ‫وراثت اتوزومی مغلوب‬ ‫(‪) Autosomal Recessive‬‬ ‫‪ -1‬شیوع آن از فنوتیپهای اتوزومی غالب کمتر بوده و تنها در هموزیگوتها رخ‬ ‫میدهند‪.‬‬ ‫‪ -2‬سه نوع آمیزش میتوانند ایجاد فرزندان مبتال نمایند که شایعترین آنها آمیزش‬ ‫دو ناقل (هتروزیگوت) میباشد‪.‬در اینحالت ریسک اینکه بچه ها آلل مغلوب‬ ‫را از هر دو والد به ارث برده و مبتال شوند ¼ است‪.‬‬ ‫همخونی در اختالالت اتوزومی مغلوب‬ ‫‪ -1‬تخمین زده میشود که هر فرد حامل حدود ‪ 5‬تك آلل موتانت از اختالالت ‪AR‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ -2‬اگر والدین خویشاوند باشند شانس اینکه هر دو والد یک آلل موتانت از یک‬ ‫لوکوس یکسان را از یک جد مشترک به ارث برده باشند افزایش میابد‪.‬‬ ‫بنابراین خویشاوندي یا همخون بودن والدین در یک اختالل ژنتیکی‪ ،‬شاهدی‬ ‫قوی برای وراثت ‪ AR‬است‪.‬‬ ‫وراثت اتوزومی غالب‬ ‫(‪)Autosomal Dominant‬‬ ‫‪ -1‬بیش از نیمی از صفات مندلی از نوع ‪ AD‬هستند‪.‬آمیزش ‪ AD‬معموالً بین‬ ‫یک هتروزیگوت بیمار و یک هموزیگوت نرمال است‪.‬‬ ‫‪ -2‬هر فرزند این آمیزش‪ %50‬شانس مبتال شدن و ‪ %50‬شانس نرمال بودن را‬ ‫داراست‪.‬هر حاملگی واقعه ای مستقل است و از نتیجه حاملگیهای قبلی‬ ‫تاثیر نمی پذیرد‪.‬بنابراین در یک خانواده توزیع افراد مبتال و غیرمبتال‬ ‫ممکن است از نسبت تئوریک ‪ 1:1‬متفاوت باشد‪The chance has (.‬‬ ‫‪)no memory‬‬ ‫‪ -3‬در وراثت ‪ ،AD‬هر شخص مبتالیی در شجره نامه اش یک والد مبتال دارد که او نیز‬ ‫یک والد مبتال داشته است به همین ترتیب تا جائیکه موتاسیون اولیه رخ داده است‪.‬‬ ‫گوناگونی تظاهرات فنوتیپی در اختالالت اتوزومی غالب‬ ‫بیان یک ژنوتیپ غیرطبیعی ممکنست تحت تاثیر سن‪ ،‬دیگر لوکوسهای ژنی و‬ ‫محیط دچار تغییراتی گردد‪.‬این تفاوتها در بیان ژن که مشخصه اختالالت ‪AD‬‬ ‫است میتواند منجر به مشکالتی در تشخیص و یا تفسیر شجره نامه گردد‪.‬این‬ ‫تفاوتها از سه طریق میتواند رخ دهد‪:‬‬ ‫‪ -1‬کاهش نفوذ (‪)Reduced Penetrance‬‬ )Variable Expressivity( ‫ متغیر بودن شدت بیان‬-2 )Pleiotropy( ‫ پلیوتروپی‬-3 ‫وراثت وابسته به ‪ X‬مغلوب‬ ‫(‪)X-linked Recessive‬‬ ‫‪ -1‬یک موتاسیون ‪ XR‬از نظر فنوتیپی در تمام مردانی که آن را دریافت کردهاند‬ ‫ظاهر میشود ولی تنها در زنانی دیده میشود که برای موتاسیون هموزیگوت‬ ‫باشند‪.‬لذا این اختالالت عموما ً محدود به مردان است و بجز استثناهای نادر‬ ‫بسختی در میان زنان دیده میشوند‪.‬‬ ‫‪ -2‬در الگوی ‪ XR‬اگر یک مرد بیمار با یک زن سالم ازدواج کند تمام پسران‬ ‫سالم و تمام دختران ناقل اجباری خواهند بود‪.‬‬ ‫‪ -3‬حاال اگر دختر یک مرد مبتال (که ناقل اجباری است) با یک مرد سالم‬ ‫ازدواج کند چهار ژنویپ با احتمال برابر در فرزندان امکانپذیر است‪.‬یعنی نیمی‬ ‫از دختران سالم و نیمی ناقل هستند و نیمی از پسران سالم و نیمی مبتال هستند‪.‬‬ ‫‪ -4‬اما اگر دختر یک مرد مبتال (که ناقل اجباری است) با یک مرد مبتال ازدواج کند چهار‬ ‫ژنوتیپ با احتمال برابر در فرزندان امکانپذیر است‪.‬یعنی نیمی از دختران ناقل و‬ ‫نیمی مبتال هستند و نیمی از پسران سالم و نیمی مبتال هستند‪.‬‬ ‫‪ -5‬ناشنوایی وابسته به ‪ X‬یک پدر بزرگ مبتال که در بچه هایش ظاهر نشده‬ ‫‪ %50‬شانس ظهور در هر کدام از پسران دخترانش دارد‪.‬اما در میان فرزندان‬ ‫پسرانش ظاهر نخواهد شد‪.‬دختر یک ناقل نیز ‪ %50‬شانس ناقل شدن دارد‪.‬‬ ‫وراثت وابسته به ‪ X‬غالب‬ ‫(‪)X-linked Dominant‬‬ ‫‪ -1‬تمام دختران مردان مبتال‪ ،‬مبتال هستند و هیچیک از پسران آنها مبتال نیستند‪.‬‬ ‫‪ -2‬فنوتیپهای وابسته به ‪ X‬غالب در زنان دو بار شایعتر از مردان است اگرچه‬ ‫بیان آن معموالً در زنان بسیار مالیمتر است‪.‬‬ ‫ژنتیک سرطان‬ ‫‪Cancer Genetics‬‬ ‫بیولوژی سرطان‬ ‫‪ -1‬سرطان بیش از ‪ %30‬جمعیت را درگیر کرده و علت بیش از ‪%20‬‬ ‫مرگهاست و در صورت عدم درمان همیشه کشنده است لذا تشخیص‬ ‫زودرس و درمان بموقع و شناسایی افراد در خطر ارزش حیاتی دارد‪.‬‬ ‫‪ -2‬تمام سرطانها بیماری ژنتیکی سلولهای سوماتیکی میباشند زیرا ناشی از‬ ‫تقسیم سلولی غیرطبیعی یا فقدان مرگ سلولی برنامهریزی شده طبیعی‬ ‫میباشند‪.‬‬ ‫‪ -3‬بخش کمی از موارد سرطان ناشی از موتاسیونهای رده زایشی هستند‪.‬این‬ ‫موتاسیونها استعداد ابتال به سرطان را افزایش داده و همانند صفات مندلی‬ ‫رفتار میکنند‪.‬‬ ‫‪ -4‬سرطانها در نتیجه تجمع جهشهای ارثی و سوماتیکی در ژنهای سرکوبگر‬ ‫تومور‪ ،‬پروتوآنکوژنها و ژنهای ترمیم ‪ DNA‬ایجاد میشوند‪.‬تاکنون‬ ‫صدها ژن مرتبط با سرطان در انسان شناسایی شدهاند‪.‬‬ ‫‪ -5‬سرطان فرایندی است که با تکثیر کنترل نشده سلولی منجر به توده یا تومور‬ ‫(‪ )Neoplasm‬میشود‪.‬برای اینکه یک نئوپالسم سرطان تلقی شود بایستی‬ ‫بدخیم (‪ )Malignant‬بوده و متاستاز دهنده باشد‪.‬نئوپالسمها انباشتگی‬ ‫غیرطبیعی سلولها هستند که بدلیل عدم توازن بین تکثیر سلول (میتوز) و از‬ ‫بین رفتن برنامه ریزی شده آنها (‪ )Apoptosis‬اتفاق میافتند‪.‬‬ ‫‪ -6‬نفش فاکتورهای محیطی در ایجاد سرطانهای صنعتی قطعی بوده و ناشی از‬ ‫تماس بلند مدت با مواد شیمیایی کارسینوژن میباشند مثل‪:‬‬ ‫الف‪ -‬سرطان پوست در کارگران آسفالتکار‬ ‫ب‪ -‬سرطان مثانه در کارگران در تماس با رنگهای آنیلین‬ ‫ج‪ -‬آنژیوسارکومای کبد در کارگران تولید کننده پلیوینیل کلراید‬ ‫د‪ -‬سرطان ریه (مزوتلیوم) در کارگران در تماس با آزبستوز‬ ‫‪ -7‬ارتباط بین سیگار و سرطان ریه اثبات شده است‪ ،‬اما همه سیگاریها‬ ‫بدخیمیهای مرتبط با تنباکو را نشان نمیدهند‪.‬‬ ‫سیگاریهای دارای کروموزوم با تلومر کوتاه نسبت به غیرسیگاریهای با‬ ‫تلومر کوتاه یا سیگاریهای با تلومر بلند شانس بیشتری برای ابتال به‬ ‫سرطانهای مرتبط با تنباکو دارند‪.‬‬ ‫‪ -8‬افراد متعلق به گروههای اجتماعی‪ -‬اقتصادی ضعیفتر خطر بیشتری برای‬ ‫سرطان معده دارند‪.‬محرکهای غذایی مثل نمکها و نگهدارندهها و نیز‬ ‫عوامل محیطی مثل نیتراتها به عنوان کارسینوژنهای احتمالی در این‬ ‫خصوص مطرح میباشند‪.‬‬ ‫‪ -9‬عفونت هلیکوباکتر پیلوری که باعث التهاب مزمن معده میگردد نیز تا شش‬ ‫برابر خطر سرطان معده را افزایش میدهد‪.‬‬ ‫‪ -10‬سرطان معده در جمعیتهای ژاپنی و چینی ‪ 8‬برابر شایعتر از اروپای‬ ‫غربی است‪.‬خطر ابتال در خویشاوندان درجه اول یک فرد مبتال به سرطان‬ ‫معده‪ 2 ،‬تا ‪ 3‬برابر جمعیت عمومی است که این میزان نسبتا کم بوده و بیانگر‬ ‫نقش مهمتر فاکتورهای محیطی در ایجاد این بیماری است‪.‬‬ ‫‪ -11‬مطالعات دوقلوها نیز در سرطان معده افزایش همخوانی (‪)concordance‬‬ ‫را نشان نداده است‪.‬افراد با گروه خونی ‪ %20 A‬خطر بیشتری برای ابتال‬ ‫به سرطان معده دارند‪.‬‬ ‫‪ -12‬برخی عوامل بیوشیمیایی میتوانند میزان حساسیت به کارسینوژنهای‬ ‫محیطی را مشخص کنند مثل‪:‬‬ ‫الف‪ -‬وضعیت استیالتوری و استعداد ابتال به سرطان مثانه‬ ‫ب‪ -‬فعالیت گلوتاتیون ‪-S‬ترانسفراز و خطر بروز سرطان ریه در‬ ‫افراد سیگاری‪.‬‬ ‫‪ -13‬انواع خاصی از ویروسها نیز در ایجاد سرطان دخالت دارند‪.‬‬ ‫مبانی ژنتیکی سرطان‬ ‫‪ -1‬فرایند تقسیم و مرگ سلولی توسط طیف وسیعی از ژنها تنظیم میشود‪.‬وقوع‬ ‫موتاسیون در این ژنها مسئول سرطان میباشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬ژنهای دخیل در سرطان به دو گروه اصلی پروتوانکوژنها و ژنهای‬ ‫‪ Tumor-suppressor‬تقسیم میشوند‪.‬آنکوژنها اغلب آللهای موتانت‬ ‫پروتوانكوژنها هستند‪.‬‬ ‫‪ -3‬سرطان با هر مکانیسمی که شروع شود از طریق موتاسیونهایی در ژنهای ترمیم‬ ‫‪ DNA‬پیشرفت مینماید‪.‬آسیب این ژنها جریان بدتری از موتاسیونها را در پی‬ ‫داشته و بر کنترل تکثیر سلولی تاثیر میگذارند‪.‬‬ ‫‪ -4‬ژنهای دخیل در سرطان با مکانیسمهایی نظیر‪:‬‬ ‫تحریک تکثیر سلول‪،‬‬ ‫افزایش خونرسانی به تومور و‬ ‫مهار آپوپتوزیس‬ ‫ایجاد سرطان مینمایند‪.‬از دست رفتن عملکرد طبیعی ژنهای تومور ساپرسور که کارشان‬ ‫تنظیم رشد سلول است نیز به تقسیم سلولی افسار گسیخته منجر میشود‪.‬‬ ‫آنکوژنها (‪)Oncogenes‬‬ ‫‪ -1‬آنکوژنها اشکال تغییر یافته ژنهای طبیعی پروتوآنکوژنها هستند که‬ ‫نقشهای اصلی در مسیرهای رشد و تمایز سلولی ایفا مینمایند‪.‬تاکنون‬ ‫بیش از ‪ 50‬آنکوژن مختلف شناسایی شدهاند‪.‬‬ ‫‪ -2‬آنکوژنها در دو یافته سیتوژنتیک مرتبط با انواع خاصی از لوسمیها و‬ ‫تومورها در انسان دیده شدهاند‪:‬‬ ‫الف‪ -‬جابجاییهای کروموزومی‬ ‫ب‪ -‬تکثیر ژنی‪.‬‬ ‫‪ -3‬ناهنجاریهای کروموزومی در سلولهای بدخیم شایع میباشند‪.‬ابتدا تصور‬ ‫میشد این تغییرات نتیجه ثانویه یافتههای سیتوژنتیک باشند تا عامل ایجاد‬ ‫آن‪.‬‬ ‫‪ -4‬اما بعدها مشخص گردید که یافتههای سیتوژنتیک (اغلب جابجاییها) منجر‬ ‫به نوآراییهایی در داخل یا مجاور پروتوآنکوژنها شده که میتوانند‬ ‫الف‪ -‬ژنهای کایمریک جدید با عملکرد بیوشیمیایی متفاوت (مثل‬ ‫‪)CML‬‬ ‫ب‪ -‬و یا سطوح تغییر یافته فعالیت آنکوژنی (مثل لنفوم بورکیت)‬ ‫ایجاد کنند‪.‬‬ ‫‪ -5‬در لوسمی میلوئید مزمن (‪ )CML‬کروموزومی غیرطبیعی به نام فیالدلفیا‬ ‫دیده میشود که همان کروموزوم ‪ 22‬میباشد که در بازوی بلند آن جابجایی‬ ‫دوطرفه با بازوی بلند کروموزوم ‪ 9‬صورت گرفته است‪.‬‬ ‫‪ -6‬این نوآرایی که در ‪ %90‬بیماران ‪ CML‬دیده میشود موجب انتقال آنکوژن‬ ‫‪ ABL‬از کروموزوم ‪ 99‬به ناحیهای از کروموزوم ‪ 22‬به نام ‪ BCR‬گردیده‬ ‫و باعث بیان یک پروتئین فیوژن میگردد که دارای فعالیت ترانسفورم‬ ‫کنندگی است‪.‬‬ ‫‪ -7‬در لنفوم بورکیت که فک درگیر میگردد ‪ %90‬کودکان مبتال دارای‬ ‫جابجایی آنکوژن ‪ MYC‬از بازوی بلند کروموزوم ‪ 8‬به لکوس زنجیره‬ ‫سنگین (‪ )H‬ایمونوگلوبولین بر روی کروموزوم ‪ 14‬میباشند‪.‬‬ ‫‪ -8‬با شیوع کمتر این آنکوژن ممکن است به لکوس زنجیرههای سبک کاپا (‪)κ‬‬ ‫و المبدا (‪ )λ‬بر روی کروموزوم ‪ 2‬و ‪ 22‬جابجا شود‪.‬در نتیجه این‬ ‫جابجاییها ‪ MYC‬تحت تاثیر توالیهای تنظیمی ژنهای ایمونوگلوبولین‬ ‫مورد نظر قرار گرفته و تا ده برابر یا بیشتر افزایش بیان پیدا میکند‪.‬‬ ‫‪ -9‬تاکنون بیش از ‪ 40‬ترانسلوکیشن کروموزومی انکوژنیک بخصوص در‬ ‫لوسمی ها و لنفوم ها شرح داده شده است‪.‬‬ ‫‪ -10‬در مواجهه سلول با استرسهای محیطی‪ ،‬پروتوآنکوژنها میتوانند از‬ ‫طریق تکثیر ژنی و ایجاد تا صدها نسخه از ژن و تولید مقادیر بیشتر‬ ‫آنکوپروتئین به سلول قدرت بقاء بدهند‪.‬مثالً سلولهای لوسمیک در مواجهه‬ ‫با داروی شیمی درمانی متوترکسات‪ ،‬با ایجاد چندین کپی از ژن‬ ‫دیهیدروفوالت ردوکتاز نسبت به دارو مقاوم میشوند‪.‬‬ ‫‪ -11‬این تغییرات تقریبا ً در ‪ %10‬تومورها مشاهده شده و اغلب در مراحل‬ ‫نهایی بدخیمی دیده میشود‪.‬تکثیر پروتوآنکوژنها معموالً در ژنهای‬ ‫خانواده ‪ MYC‬دیده میشود‪.‬آنکوپروتئینهای ‪ MYC‬سلولها را تحریک‬ ‫به پیشرفت از مرحله ‪ G1‬به فاز ‪ S‬چرخه سلول میکنند‪.‬تولید بیش از حد‬ ‫آنها از ورود سلولها به مرحله استراحت طوالنی جلوگیری کرده و باعث‬ ‫تکثیر پایدار سلول میشود‪.‬‬ ‫‪ -12‬مثالً تکثیر پروتوانکوژن ‪ MYCN‬نشانگر بالینی مهمی در پیش آگهی‬ ‫نوروبالستوم اطفال است چرا که در ‪ %40‬موارد مراحل پیشرفته‬ ‫نوروبالستوم‪ MYCN ،‬بیش از ‪ 200‬برابر تکثیر میشود درحالیکه تکثیر‬ ‫این اونکوژن تنها در ‪ %94‬مراحل اولیه نوروبالستوم یافت میشود‪.‬‬ ‫‪ -13‬تکثیر ژنهایی که هدف داروهای شیمی درمانی هستند همچنین بعنوان‬ ‫مکانیسمی برای ایجاد مقاومت دارویی در بیمارانی که قبالً شیمی درمانی‬ ‫شدهاند مطرح شده است‪.‬‬ ‫‪ -14‬دو نوع فاکتور پیشبرنده رشد داخل سلولی مشخص گردیده است‪:‬‬ ‫الف‪ -‬پروتئینهایی با فعالیت ‪GTPase‬‬ ‫(که تحت تاثیر جهشهای پروتوآنکوژن ‪ RAS‬هستند)‬ ‫ب‪ -‬سرین‪ -‬ترئونین کینازهای سیتوپالسمی‬ ‫(که تحت تاثیر جهشهای پروتوآنکوژن ‪ RAF‬میباشند)‬ ‫الف‪ -‬جهشهای پروتوآنکوژن ‪ RAS‬منجر به افزایش یا حفظ فعالیت ‪GTPase‬‬ ‫شده باعث رشد غیرقابل کنترل سلولها میشود‪.‬تقریبا ً در ‪ %50‬موارد‬ ‫سرطان کلورکتال و ‪ %95‬موارد سرطان پانکراس و نیز در مواردی از‬ ‫سرطان ریه و تیروئید موتاسیونهایی در ژن ‪ RAS‬تشخیص داده شده‬ ‫است‪.‬خانواده ژنهای ‪ RAS‬انسانی دارای سه عضو بسیار مرتبط‬ ‫‪ K-RAS ،H-RAS‬و ‪ N-RAS‬میباشد‪.‬‬ ‫ب‪ -‬جهشهای پروتوآنکوژن ‪ RAF‬که محصول آن از سرین‪ -‬ترئونین کینازهای‬ ‫سیتوپالسمی است باعث حفظ یا افزایش انتقال پیام پیشبرنده رشد سلول‬ ‫میگردد‪.‬‬ ‫‪ -15‬انتقال یک سلول از حالت ‪ G0‬به نقطه شروع چرخه سلول‪ ،‬توسط موادی‬ ‫به نام فاکتور رشد (‪ )growth factors‬تنظیم میشود‪.‬فاکتور رشد با‬ ‫اتصال به گیرنده مربوطه سلول را تحریک به رشد میکند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬برخی آنکوژنها کدکننده فاکتورهای رشد هستند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬برخی دیگر کدکننده گیرنده فاکتورهای رشد میباشند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬آنکوژنهای کدکننده فاکتورهای رشد مانند آنکوژن ‪ v-SIS‬که فاکتور رشد‬ ‫مشتق از پالکت نوع بتا (‪ )PDGF-B‬را کد میکند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬آنکوژنهای کدکننده گیرنده فاکتورهای رشد که دارای فعالیت تیروزین‬ ‫کینازی هستند‪.‬بیش از ‪ 40‬تیروزین کیناز مختلف مشخص شدهاند مانند‬ ‫‪.ERB-B2‬موتاسیونها‪ ،‬نوآراییها و تکثیر آنکوژن ‪ ERB-B2‬منجر به‬ ‫فعالسازی غیروابسته به لیگاند گیرنده شده و در سرطانهای معده‪،‬‬ ‫پانکراس و تخمدان مشاهده شده است‪.‬موتاسیونهای ‪ KIT‬در سندرم‬ ‫تومور استرومایی معده‪ -‬رودهای ارثی رخ میدهد‪.‬‬ ‫‪ -16‬دو مورد از سندرمهای ارثی ناشی از آنکوژنهای فعال شده عبارتند از‪:‬‬ ‫الف‪ -‬نئوپالزی آندوکرین چندگانه تیپ ‪92‬‬ ‫ب‪ -‬کارسینوم ارثی پاپیلری کلیه‬ ‫الف‪ -‬نئوپالزی آندوکرین چندگانه تیپ ‪92‬‬ ‫یک بیماری اتوزومی غالب است‪.‬موتاسیونهای این بدخیمی در ژن ‪RET‬‬ ‫اتفاق میافتد که رسپتور تیروزینکیناز را کد میکند‪.‬این موتاسیونها‬ ‫گیرنده را وادار میسازند حتی بدون اتصال به لیگاندهای مربوطه تیروزین‬ ‫را فسفریله کنند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬کارسینوم ارثی پاپیلری کلیه‬ ‫کارسینوم پاپیلری کلیه که حدود ‪ %15‬کل نئوپالسمهای کلیوی را تشکیل‬ ‫میدهد بدلیل موتاسیون در ژن ‪ MET‬که این هم رسپتور تیروزینکیناز را‬ ‫کد میکند با الگوی اتوزومی غالب به ارث میرسد‪.‬در اینجا نیز موتاسیون‬ ‫سبب میشود رسپتور حتی در غیاب لیگاند طبیعیاش فعال باشد‪.‬در‬ ‫کارسینوم ارثی پاپیالری کلیه که با تریزومی کروموزوم ‪ 7‬همراه میباشد‬ ‫دو کپی از سه کپی آنکوژن ‪ MET‬واقع بر این کروموزوم جهش یافتهاند‪.‬‬ ‫در این بیماری نسبت یک آلل موتانت به یک آلل طبیعی برای سرطانزایی‬ ‫کافی نمیباشد اما نسبت ‪ 2‬به ‪ 1‬کافی است‪.‬‬ ‫‪ -17‬انکوژن دیگر ژن کدکننده تلومراز است‪.‬تلومراز آنزیم مسئول طویل کردن تلومر‬ ‫انتهای کروموزوم میباشد‪.‬در زمان همانندسازی ‪ DNA‬رشته پیشرو ( ‪Leading‬‬ ‫‪ )strand‬بصورت ممتد همانندسازی میشود ولی رشته پیرو (‪)Lagging strand‬‬ ‫بدلیل آنکه جهتاش معکوس است بصورت غیرممتد همانندسازی میگردد‪.‬از آنجا که‬ ‫همانندسازی در رشته اخیر نمیتواند تا انتهای رشته ادامه یابد با هر دوره‬ ‫همانندسازی‪ ،‬طول تلومر کوتاهتر میشود‪.‬برای حفظ تلومر در انسان آنزیم تلومراز‬ ‫هر بار چند قطعه تکرار شونده ‪ TTAGGG‬به رشته پیرو میافزاید‪.‬‬ ‫‪ -18‬تلومرها در سلولهای زایای انسان طولی حدود ‪ kb15‬دارند‪.‬با افزایش سن‬ ‫تدریجا ً عملکرد تلومراز تضعیف شده و با هر بار تقسیم سلولی حدود‬ ‫‪ bp35‬از طول تلومر کاسته میشود‪.‬پس از صدها بار تقسیم انتهای‬ ‫کروموزومها آسیب دیده و ژنهای نزدیک تلومر ممکن است حذف شوند‪.‬‬ ‫آسیب ‪ DNA‬باعث میشود سلولها تقسیم را متوقف کرده و وارد فاز ‪G0‬‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫‪ -19‬بنظر میرسد پیری سلولی که با عدم توانایی سلولهای طبیعی برای تقسیم‬ ‫نامحدود همراه است میتواند نشانهی از دست رفتن عملکرد تلومراز باشد‪.‬‬ ‫در سلولهای ترانسفورم شده محیط کشت و در بسیاری از تومورها بیان‬ ‫تلومراز از سر گرفته شده و درنتیجه قدرت تکثیر نامحدود برای سلولهای‬ ‫توموری فراهم میگردد‪.‬گاهی ظهور این فعالیت ناشی از موتاسیونهایی‬ ‫است که ژن تلومراز را تقویت میکنند‪.‬‬ ‫‪ -20‬ظهور مجدد فعالیت تلومراز امروزه بعنوان یک وسیله تشخیصی در‬ ‫نمونههای مشکوک به سرطان بکار میرود‪.‬ضمن اینکه مهار تلومراز‬ ‫میتواند یک هدف بالقوه جدید برای درمان سرطان باشد‪.‬‬ ‫‪ -21‬کشف انکوژنها بوسیله روشی موسوم به ‪DNA-mediated transformation‬‬ ‫صورت میپذیرد‪.‬در این روش ابتدا ‪ DNA‬انسان از یک رده سلولهای سرطانی‬ ‫استخراج گردیده و به محیط کشت حاوی رده سلولی غیرسرطانی موش وارد میگردد‬ ‫تا کلونیهایی از سلولهای ترانسفورمه با خواص تومورزایی ایجاد گردد‪.‬سپس‬ ‫‪ DNA‬کلونیهای ترانسفورمه حاصل که حاوی قطعات ‪ DNA‬تومورزا از جمله‬ ‫انکوژنهای مورد نظر هستند استخراج شده و مجددا ً به محیط کشت حاوی رده سلولی‬ ‫غیرسرطانی موش وارد میگردد تا مجددا ً کلونیهای ترانسفورمه ایجاد گردد‪.‬اینکار‬ ‫آنقدر تکرار میشود تا نهایتا ً کلونیهای ترانسفورمه حاصل تنها حاوی قطعه کوچکی‬ ‫از ‪ DNA‬انسان واجد انکوژن فعال مشتق از رده سلول سرطانی انسان باشد‪.‬با این‬ ‫روش تاکنون بیش از ‪ 50‬انکوژن انسان شناسایی شدهاند‪.‬‬ ‫ژنهای بازدارنده تومور‬ ‫(‪)Tumor-suppressor genes‬‬ ‫‪ -1‬ادغام سلولهای بدخیم با سلولهای غیربدخیم در محیط کشت‪ ،‬باعث سرکوب‬ ‫فنوتیپ بدخیمی در سلولهای هیبریدی میشود‪.‬پیشنهاد شد که سلولهای‬ ‫طبیعی حاوی ژنهایی با فعالیت سرکوبکنندگی تومور هستند که حذف یا‬ ‫غیرفعال شدنشان مانند یک صفت مغلوب باعث بدخیمی میگردد‪.‬این‬ ‫ژنها‪ ،‬سرکوبگر تومور نامیده شده و تاکنون بیش از ‪ 20‬مورد از آنها‬ ‫شناسایی شدهاند‪.‬‬ ‫‪ -2‬وقوع موتاسیون کاهش عملکرد در هر دو آلل این ژنها میتواند در ایجاد‬ ‫سرطان تاثیرگذار باشد‪.‬این ژنها یا در تنظیم چرخه سلولی و مهار رشد‬ ‫سلول دخالت دارند (‪ )gatekeeper‬و یا دخیل در ترمیم آسیب ‪DNA‬‬ ‫هستند (‪.)caretaker‬ازآنجا که این ژنها و فراوردههای آنها نقش حفاظتی‬ ‫در برابر سرطان دارند شناخت آنها میتواند نوید بخش روشهای جدید‬ ‫درمان سرطان باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬سرطان زمانی بروز میکند که عملکرد هر دو آلل یک ژن بازدارنده تومور‬ ‫مختل گردند‪.‬به این فرضیه‪ ،‬منشاء دو‪-‬ضربهای (‪)two-hit origin‬‬ ‫سرطان گفته میشود‪.‬این فرضیه امروزه الگوی مهمی در بسیاری از‬ ‫سرطانهای فامیلی از جمله رتینوبالستوم‪ ،‬پولیپوز فامیلی کولون‪ ،‬کانسر‬ ‫فامیلی پستان‪ ،‬نوروفیبروماتوز تیپ‪ 1‬و کارسینوم ارثی غیرپولیپی کولون‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ -4‬سرطان زمانی آغاز میشود که در سلول هتروزیگوت از نظر یک‬ ‫موتاسیون (‪ ،)germline mutation‬موتاسیون دومی ( ‪somatic‬‬ ‫‪ )mutation‬رخ داده و با هموزیگوت شدن سلول‪ ،‬تومور تشکیل گردد‪.‬‬ ‫‪ -5‬ضربه دوم عالوه بر موتاسیون سوماتیک میتواند حاصل مکانیسمهای‬ ‫خاموش کننده نسخهبرداری مثل متیالسیون ‪ DNA‬نیز باشد‪.‬از آنجا که‬ ‫تغییر عملکرد ژن بخاطر متیالسیون میتواند طی میتوز منتقل شود‪،‬‬ ‫میتواند مثل یک موتاسیون عمل نماید‪.‬‬ ‫‪ -6‬برخی سرطانهای اتوزومی غالب که ژنهای بازدارنده تومور در آنها‬ ‫دخیلاند عبارتند از‪:‬‬ ‫الف‪ -‬رتینوبالستوم‬ ‫ب‪ -‬نوروفیبروماتوز تیپ‪1‬‬ ‫ج‪ -‬کانسر فامیلی پستان‬ ‫د‪ -‬کارسینوم ارثی غیرپولیپی کولون‪.‬‬ ‫الف‪ -‬رتینوبالستوم‪:‬‬ ‫تومور بدخیم شبکیه اطفال است با شیوع ‪ 1‬در ‪ 20000‬تولد زنده‪%40.‬‬ ‫موارد آن ارثی و ‪ %60‬تکگیراند‪.‬در موارد ارثی فرد یک آلل موتانت‬ ‫در ژن رتینوبالستوم (‪ )RB1‬را به ارث برده و یک موتاسیون سوماتیک‬ ‫در سلول شبکیهای‪ ،‬عملکرد آلل نرمال را مختل میکند‪.‬در موارد تکگیر‬ ‫هر دو آلل بر اثر موتاسیونهای مستقل سوماتیک غیرفعال میگردند‪.‬‬ ‫ژن ‪ RB1‬یک ژن بازدارنده تومور از نوع ‪ gatekeeper‬است و در ناحیه‬ ‫‪ 13q14‬قرار دارد‪.‬‬ ‫رتینوبالستوما (‪ )RB‬یک سرطان کودکی بسیار بدخیم و نسبتا ً نادر است که‬ ‫در سلولهای شبکیه چشم معموالً قبل از ‪ 5‬سالگی رخ میدهد که اگر در‬ ‫مراحل اولیه تشخیص داده شده و درمان گردد با نتایج بلند مدت مطلوبی‬ ‫همراه خواهد بود‪.‬رتینوبالستوما میتواند بصورت تکگیر (غیرارثی) و یا‬ ‫خانوادگی (ارثی) با الگوی اتوزومی غالب رخ دهد‪.‬موارد تکگیر معموالً‬ ‫فقط یک چشم را درگیر میکنند ولی موارد خانوادگی معموالً دوطرفه بوده‬ ‫و بیش از یک جایگاه در یک چشم را درگیر میسازند (یعنی‬ ‫چندکانونیاند)‪.‬ضمنا ً سن بروز در موارد خانوادگی پایینتر از موارد‬ ‫تکگیر است‪.‬‬ ‫در موارد خانوادگی بیماران یک ژن موتانت را به ارث میبرند که در تمام‬ ‫سلولهای بدن فرد وجود دارد و به آن جهش زایشی میگویند‪.‬سپس دومین‬ ‫ژن در همان لکوس در سلولهای شبکیه به صورت سوماتیکی غیرفعال‬ ‫میگردد که به آن جهش سوماتیکی گفته میشود‪.‬رخداد جهش سوماتیکی‬ ‫در تعداد زیادی از سلولهای شبکیه محتمل است‪.‬این مورد توجیه کننده‬ ‫دوطرفه و چندکانونی بودن بیماری و نیز الگوی وراثتی اتوزومی غالب آن‬ ‫است‪.‬در موارد تکگیر دو جهش سوماتیکی برای ایجاد بیماری نیاز‬ ‫خواهد بود و این امر توجیه کننده یکطرفه و یککانونی بودن و نیز‬ ‫دیربروزتر بودن آن است‪.‬بنابراین اگرچه رتینوبالستوما از الگوی وراثتی‬ ‫اتوزومی غالب پیروی میکند ولی در سطح ملکولی مغلوب میباشد‪.‬‬ ‫گاهی اوقات بروز این بیماری ناشی از پدیده فقدان هتروزیگوسیتی یا ‪LOH‬‬ ‫(‪ )Loss of Heterozygosity‬است‪.‬مثالً اگر پدری برای ژن ‪RB‬‬ ‫هموزیگوت آلل ‪ 1‬بوده و مادر هموزیگوت آلل ‪ 2‬باشد انتظار میرود‬ ‫فرزند هتروزیگوت اجباری آللهای ‪ 1‬و ‪ 2‬باشد‪.‬اما در مواردی از بیماری‬ ‫آنالیز بافت توموری در فرزند آشکارا هموزیگوسیتی آلل ‪ 2‬را نشان‬ ‫میدهد و در حقیقت فقدان آلل ‪ 1‬مشتق شده از پدر (یا به عبارتی ‪LOH‬‬ ‫در نمونه تومور) مشاهده میگردد‪.‬این ‪ LOH‬با فرضیه دوضربهای‬ ‫مطابقت داشته و منجر به بروز بدخیمی بدنبال رخداد جهش سوماتیکی در‬ ‫آلل باقیمانده میگردد‪.‬سندرمها و سرطانهای متعددی ‪ LOH‬را نشان‬ ‫دادهاند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬نوروفیبروماتوز تیپ‪:1‬‬ ‫‪ NF1‬بیماری اتوزومی غالب نسبتا ً شایعی است که باعث ایجاد تومور روی‬ ‫نواحی عصبی میشود‪.‬عالئم بیماری شامل لکههای قهوهای روشن روی‬ ‫پوست است که میتواند در بدو تولد یا در دوران کودکی پدید آید‪.‬ژن‬ ‫‪ NF1‬که در قسمت پروگزمال ‪ 17q‬قرار دارد یک ژن بازدارنده تومور‬ ‫است‪.‬‬ ‫ج‪ -‬کانسر فامیلی پستان‪:‬‬ ‫سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان میباشد‪.‬زنانی که بچهدار شدهاند‬ ‫نسبت به زنانی که فرزندی ندارند خطر کمتری برای بروز سرطان پستان‬ ‫دارند‪.‬به عالوه هرچه سن اولین حاملگی کمتر باشد و نیز هرچه سن‬ ‫شروع قاعدگی دیرتر باشد خطر کمتری برای سرطان پستان وجود دارد‪.‬‬ ‫اگرچه شیوع سرطان پستان در زنان آمریکای شمالی و اروپای غربی تا ‪98‬‬ ‫برابر زنان ژاپنی و چینی است اما مطالعات جمعیتی نشان دادهاند که با‬ ‫گذشت زمان خطر سرطان پستان در زنان مهاجر همانند زنان بومی آن‬ ‫منطقه میگردد که تایید کننده نقش عوامل غیرژنتیکی در سرطان پستان‬ ‫است‪.‬‬ ‫خطر بروز سرطان پستان برای زنانی که در سن هفتاد سالگی میباشند در اروپای غربی‬ ‫حداقل ‪ 1‬به ‪ 10‬است‪.‬وجود یک خویشاوند درجه یک مبتال خطر ابتال را ‪1/5‬تا ‪ 3‬برابر‬ ‫افزایش میدهد‪.‬میزان همخوانی (‪ )concordance‬در دوقلوهای تکتخمی و دوتخمی در‬ ‫سرطان پستان کم میباشد که نشان میدهد فاکتورهای محیطی نسبت به فاکتورهای ژنتیکی‬ ‫نقش مهمتری در ایجاد بیماری ایفا مینمایند‪.‬مطالعه خانوادههای مبتال به کشف‬ ‫موتاسیونهایی در دو ژن بازدارنده تومور بنامهای ‪ BRCA1‬در کروموزوم ‪ 17‬و‬ ‫‪ BRCA2‬در کروموزوم ‪13‬منتهی شده است‪.‬این دو ژن مسئول حدود ‪ %75‬کانسرهای‬ ‫فامیلی پستان هستند‪.‬زنان دارای موتاسیون هتروزیگوت در این دو ژن‪ %80 ،‬در خطر‬ ‫ابتالی به کانسر پستان هستند‪.‬‬ ‫د‪ -‬کارسینوم ارثی غیرپولیپی کولون‪:‬‬ ‫حدود ‪ %3‬سرطانهای کولون را شامل میشود‪.‬توارث اتوزومی غالب‬ ‫داشته و ناشی از وقوع موتاسیون در ژنهای ترمیم کننده ‪ DNA‬از جمله‬ ‫‪ MLH1‬و ‪ MSH2‬است که از ژنهای بازدارنده تومور ‪caretaker‬‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫ه‪ -‬سرطانهای تکگیر‪:‬‬ ‫موتاسیونهای منتهی به از بین رفتن عملکرد هر دو آلل ژن ‪ TP53‬یکی از‬ ‫شایعترین تغییرات ژنتیکی در سرطانهای تکگیرند‪.‬موتاسیونهای این‬ ‫ژن در طیف وسیعی از سرطانهای تکگیر به فراوانی و بکرات دیده‬ ‫شدهاند‪.‬بدین جهت ژن بازدارنده تومور ‪ TP53‬در سال ‪ 1993‬توسط مجله‬ ‫‪ science‬بعنوان “مولکول برگزیده سال” معرفی شد‪.‬ژن ‪ TP53‬یک ژن‬ ‫سرکوبگر تومور است که به عنوان شایعترین ژن جهش یافته در بین‬ ‫ژنهای عامل سرطان شناخته شده است‪.‬در ‪ 20‬تا ‪ %25‬موارد سرطان‬ ‫پستان و در بیش از ‪ %50‬موارد سرطانهای مثانه‪ ،‬کولون و ریه‬ ‫جهشهای ‪ TP53‬یافت شدهاند‪.‬‬ ‫در اثر تماس با کارسینوژن آفالتوکسین ‪ B1‬که با سرطان کبد مرتبط است و نیز در مواجهه‬ ‫با ویروس هپاتیت ‪ B‬که یک فاکتور خطر برای هپاتوما محسوب میگردد‪ ،‬میتواند جهشی‬ ‫در کدون ‪ 249‬این ژن که نقطه داغ (‪ )Hotspot‬آن محسوب میگردد رخ دهد‪.‬سرطانها‬ ‫اغلب ناشی از کاهش مرگ سلولی برنامهریزی شده (آپاپتوز) هستند و عامل اصلی آپاپتوز‬ ‫‪ TP53‬است‪.‬در اینجا نیز سرطانهای حاصل به صورت یک صفت اتوزومی غالب به‬ ‫ارث میرسند‪.‬‬ ‫اهمیت شناخت سرطان‬ ‫‪ -1‬از آنجا که مطابق آمار رسمی از هر سه نفر یک نفر به سرطان مبتال‬ ‫میشود و تعداد موارد جدید سرطان حدود ‪ 10‬میلیون در سال است که‬ ‫انتظار میرود طی ‪ 20‬سال آینده دو برابر خواهد شود‪ ،‬بنابراین درک و‬ ‫شناخت این بیماری و ایجاد روشهای درمانی موثر برای این بیماری یک‬ ‫نیاز جدی میباشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬برای درک فرایند سرطانزایی که به موجب آن یک سلول طبیعی به سلول‬ ‫سرطانی تبدیل میشود باید پیچیدگیهای عملکرد سلول و مسیرهای‬ ‫مولکولی زیربنایی آن شناخته شود تا منجر به یافتن انواع جدیدی از‬ ‫روشهای درمان سرطان گردد‪.‬‬ ‫‪ -3‬مشخصه اصلی سرطان رشد سلولی تنظیم نشده و تهاجم و انتشار سلولها از‬ ‫جایگاه اصلی یا مکان اولیه به نقاط دیگر بدن میباشد و در بیش از ‪100‬‬ ‫نوع سرطان شناخته شده‪ ،‬هر بافت ویژگیهای اختصاصی و متمایزی را‬ ‫به سرطان آن ناحیه میبخشد‪.‬‬ ‫‪ -4‬تقریبا ‪ %85‬سرطانها در سلولهای اپیتلیالی رخ داده و بعنوان کارسینوما‬ ‫شناخته میشوند‪.‬سرطانهایی با منشا سلولهای مزودرمی (مثل استخوان و‬ ‫ماهیچه) سارکوما و سرطانهای بافت غدهای (مانند پستان) آدنوکارسینوما‬ ‫نامیده میشوند‪.‬‬ ‫‪ -5‬عامل اصلی ایجاد سرطان در هر بافتی متفاوت است‪.‬پرتو ‪ UV‬آفتاب به‬ ‫راحتی میتواند پوست را هدف قرار دهد در صورتی که استنشاق دود‬ ‫سیگار ریهها را هدف میگیرد‪.‬‬ ‫‪ Hanahan -6‬و ‪ Weinberg‬در سال ‪ 2000‬شش عالمت اصلی اکثر‬ ‫سرطانها را مشخص کردند‪.‬‬ ‫❖‬ ‫کسب توانایی ایجاد پیامهای رشد خود مختار‪،‬‬ ‫❖فرار از پیامهای مهاری رشد‪،‬‬ ‫❖گریز از مرگ سلولی آپوپتوزی‪،‬‬ ‫❖توان همانندسازی نامحدود‪،‬‬ ‫رگزایی‪،‬‬ ‫❖‬ ‫❖متاستاز‬ ‫‪ -7‬هر یک از اینها یک مسیر هدف بالقوه برای طراحی درمانهای جدید‬ ‫محسوب میشوند‪.‬‬ ‫سرطان یک بیماری ژنتیکی در سطح سلولی است‬ ‫‪ -1‬اکثر عوامل کارسینوژن منجر به ایجاد تغییر در توالی ‪ DNA‬یا جهش‬ ‫میشوند‪.‬بنابراین همانند همه بیماریهای ژنتیکی سرطان از تغییرات ایجاد‬ ‫شده در ‪ DNA‬ناشی میشود‪.‬‬ ‫‪ -2‬لزوم تجمع جهشها برای ایجاد سرطان علت افزایش خطر بروز سرطان‬ ‫متناسب با افزایش سن بوده و دلیل شایعتر شدن سرطان نسبت به قرنهای‬ ‫گذشته بدلیل افزایش طول عمر انسانها است‪.‬زیرا هر چه عمر انسان‬ ‫طوالنیتر میشود زمان بیشتری برای تجمع جهشهای وجود خواهد‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫‪ -3‬انباشتگی جهشها تنها پس از فرار سلول از مکانیسمهای دفاعی سلول (مثل‬ ‫ترمیم ‪ )DNA‬رخ میدهد‪.‬‬ ‫‪ -4‬هر تغییری در ‪ DNA‬که قبل از تقسیم سلولی بعدی ترمیم نشود‪ ،‬به‬ ‫سلولهای دختری منتقل شده و پایدار میماند‪.‬‬ ‫‪ -5‬در موارد آسیب شدید ‪ DNA‬به منظور محافظت از کل بدن خودکشی سلولی‬ ‫القا میگردد‪.‬‬ ‫‪ -6‬سه فرایند مهم وجود دارند که در مجموع تعیین کننده تعداد نهایی سلولها در‬ ‫بدن هر فرد هستند‪.‬تکثیر سلولی‪ ،‬مرگ برنامهریزی شده سلولی و تمایز‬ ‫که در طی آن سلولها وارد یک فاز غیرفعال از نظر رشد سلولی میشوند‪.‬‬ ‫‪ -7‬جهشهای ژنتیکی که عملکرد ژنهای دخیل در رشد‪ ،‬آپوپتوز و تمایز را‬ ‫تغییر میدهند میتوانند تعادل تعداد سلولها را در بدن تحت تاثیر قرار‬ ‫دهند‪.‬اگر تمایز یک سلول مهار شود و آن سلول تقسیم گردد همان اتفاقی‬ ‫که در بعضی لوسمیها رخ میدهد تعداد سلولها افزایش خواهند یافت‪.‬‬ ‫‪ -8‬انکوژن ژن جهش یافتهای است ک محصول پروتئینی آن یا در مقادیر‬ ‫باالتری تولید میشود و یا فعالیت آن افزایش یافته است و بنابراین جهت‬ ‫شروع تشکیل تومور به صورت غالب عمل میکند‪.‬‬ ‫‪ -9‬ژنهای سرکوب کننده تومور وقتی جهشها سبب از دست رفتن عملکرد این‬ ‫ژنها میشوند عدم مهار رشد رخ میدهد‪.‬جهشهای سرکوب کننده تومور‬ ‫اکثرا به شکل مغلوب هستند زیرا معموال یک آلل سالم برای مهار رشد‬ ‫کافی است‪.‬‬ ‫‪ -10‬برای برخی ژنهای سرکوب کننده تومور مکانیسم دیگری به نام ناکارایی‬ ‫تکاللی وجود دارد که به موجب آن تنها یک الل جهش یافته میتواند منجر‬ ‫به فنوتیپ سرطان شود‪.‬‬ ‫‪ -11‬الل طبیعی نصف مقدار یک محصول پروتئینی سالم را تولید میکند و این‬ ‫مقدار برای مهار تشکیل تومور در این موارد کافی نیست‪.‬این مسئله در‬ ‫مورد ژنهای تنظیم کننده ترمیم ‪ DNA‬ثابت شده است‪.‬‬ ‫عوامل موثر در سرطانزایی انسان‬ ‫عوامل مهم موثر در سرطانزایی در انسان عبارتند از‪:‬‬ ‫الف‪ -‬محیط‬ ‫ب‪ -‬دوره باروری‬ ‫ج‪ -‬رژیم غذایی‬ ‫د‪ -‬سیگار‬ ‫ه‪ -‬عوامل دیگر‬ ‫الف‪ -‬محیط‬ ‫‪ -1‬شیوع باالی سرطان سیستم تنفسی و بیضه در کارگرانی که کارشان پاک‬ ‫کردن دوده دودکشها است‪.‬‬ ‫‪ -2‬قرارگیری پوست در معرض اشعه فرابنفش خورشید میتواند مستقیما سبب‬ ‫جهش شود‪.‬‬ ‫ب‪ -‬دوره باروری‬ ‫‪ -1‬احتمال ابتال به سرطان پستان در راهبهها بیشتر از زنان دیگر است‪.‬چرا که‬ ‫بچهدار شدن خطر سرطان پستان را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬سن یک زن در زمان اولین بارداری و سن شروع و پایان دوره قاعدگی نیز‬ ‫بر خطر ابتال به سرطان موثرند‪.‬‬ ‫‪ -3‬جلوگیری از بارداری به روش هورمونی و درمانهای ناباروی نیز بر روی‬ ‫خطر سرطان اثر میگذارند‪.‬‬ ‫‪ -4‬آلودگی به ‪ HPV‬که از طریق جنسی منتقل میشود در تمامی سرطانهای‬ ‫دهانه رحم یافت میشود‪.‬به همین دلیل میزان بروز سرطان دهانه رحم در‬ ‫راهبهها بسیار پایین است‪.‬‬ ‫‪ -5‬سارکومای کاپوزی (‪ )Kaposi’s Sarcoma‬که یک سرطان شاخص در‬ ‫مردان کنیا است با انتشار ایدز در آفریقا ارتباط دارد‪.‬‬ ‫ج‪ -‬رژیم غذایی‬ ‫‪ -1‬سرطان معده سرطان اصلی در جمعیت چینیها بوده ولی در آمریکاییها‬ ‫فراوانی کمی دارد‪.‬جالب اینجاست که خطر سرطان معده در جمعیت‬ ‫چینیهایی که به آمریکا مهاجرت کردهاند تنها در صورتی که از رژیم‬ ‫غذایی آمریکایی استفاده کنند کاهش مییابد‪.‬‬ ‫‪ -2‬رژیم غذایی ساکنان منطقه مدیترانه که غنی از میوه تازه و سبزیجات است‬ ‫در کاهش خطر ابتال به سرطان بسیار موثر عمل کرده است‪.‬‬ ‫د‪ -‬سیگار کشیدن‬ ‫‪ -1‬سیگار کشیدن سبب سرطان ریه میشود‪.‬‬ ‫‪ -2‬همچنین سیگار کشیدن در ابتالی به سرطان پانکراس‪ ،‬مثانه‪ ،‬کلیه‪ ،‬دهان‪،‬‬ ‫معده و کبد نیز موثر است‪.‬‬ ‫‪ -3‬بیش از ‪ 80‬ماده سرطانزا در دود سیگار یافت شده است‪.‬‬ ‫ه‪ -‬عوامل موثر دیگر‬ ‫‪ -1‬محصوالت جانبی سوختوساز بدن و خطاهایی که در طول همانندسازی‬ ‫‪ DNA‬رخ میدهند در سرطانزایی دخیل هستند‪.‬‬ ‫‪ -2‬متابولیسم هوازی‪ ،‬رادیکالهای آزاد تولید میکند که جهشزا هستند‪.‬چندین‬ ‫بیماری متابولیکی ارثی نیز محصوالت جانبی جهشزا تولید میکنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬برای مثال در تیروزینمی تیپ ‪ 1‬بدلیل داشتن نقص در آنزیم دخیل در‬ ‫شکستن تیروزین‪ ،‬تجمع محصوالت جانبی آن صورت گرفته و به علت‬ ‫تواناییشان در ایجاد تغییر کوواالنسی در ‪ DNA‬و ایجاد جهش‪ ،‬خطر‬ ‫سرطان را افزایش میدهند‪.‬‬ ‫اصول روشهای درمانی متعارف سرطان‬ ‫‪ -1‬در بیشتر سرطانها اولین راهبرد درمانی‪ ،‬برداشتن آن با جراحی است‪.‬این‬ ‫روش در مورد سلولهای متاستاز شده کارا نمیباشد‪.‬بنابراین شیمیدرمانی‬ ‫و پرتودرمانی برای مهار یا ریشهکنی سلولهای متاستاز شده استفاده‬ ‫میشوند‪.‬‬ ‫‪ -2‬اهداف درمانی در سرطان شامل ممانعت از تکثیر (اثر سیتواستاتیکی) و‬ ‫کشتن (سیتوتوکسیکی) سلولهای سرطانی است‪.‬‬ ‫‪ -3‬هدف روشهای درمانی رسیدن به یک نتیجه موثر با حداقل اثرات جانبی‬ ‫است‪.‬این مسئله با شاخص درمانی (‪ )Therapeutic index‬دارو نشان‬ ‫داده میشود‪.‬‬ ‫‪ -4‬این شاخص میزان تفاوت بین حداقل مقدار موثر و حداکثر مقدار قابل تحمل‬ ‫(‪ )Maximum Tolerated Dose‬یا ‪ MTD‬میباشد‪.‬هر چه این‬ ‫شاخص بزرگتر باشد دارو بهتر خواهد بود‪.‬در بسیاری از درمانهای‬ ‫متعارف سرطان حداکثر مقدار قابل تحمل تجویز میشود‪.‬‬ ‫شیمی درمانی‬ ‫‪ -1‬هدف نهایی شیمی درمانی سیتوتوکسیک‪ ،‬آسیبرسانی شدید به ‪ DNA‬و‬ ‫القای آپوپتوز در سلولهای سرطانی با سرعت تقسیم باالست‪.‬‬ ‫‪ -2‬اثرات جانبی شیمی درمانی نظیر آلوپسیا (ریزش مو)‪ ،‬زخمها و کمخونیها‪،‬‬ ‫بدلیل آنست که فولیکولهای مو‪ ،‬اپیتلیال معده و سلولهای خونساز نیز‬ ‫سلولهایی با سرعت تقسیم باال هستند و شدیدا تحت تاثیر این داروها قرار‬ ‫میگیرند‪.‬‬ ‫‪ -3‬به این منظور‪ ،‬ایجاد یک وقفه در مصرف دارو جهت ترمیم سلولهای سالم‬ ‫در این بافتها الزم است‪.‬‬ ‫آزمایشات بالینی‬ ‫‪ -1‬آزمایش داروهای جدید در انسان در طی چند مرحله صورت میگیرد‪.‬‬ ‫‪ -2‬در فاز ‪ ،I‬پاسخهای وابسته به مقدار دارو با استفاده از تعداد کمی از‬ ‫داوطلبان سالم یا بیمار به منظور ارزیابی ایمنی دارو بررسی میشود‪.‬‬ ‫حدود ‪ %70‬داروهای تست شده در فاز ‪ I‬به مطالعات فاز ‪ II‬راه پیدا‬ ‫میکنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬آزمایشات فاز ‪ II‬برای بررسی کارایی دارو در تعداد افراد بیشتری طراحی‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫‪ -4‬فاز ‪ ،III‬مطالعهای وسیعتر بوده که جهت تایید کارایی دارو‪ ،‬شناسایی اثرات‬ ‫جانبی و نیز مقایسه کارایی داروی جدید با درمانهای قبلی انجام میشود‪.‬‬ ‫حدود ‪ %30‬داروهای مورد آزمایش با موفقیت مطالعات فاز ‪ III‬را پشت‬ ‫سر میگذارند‪.‬‬ ‫‪ -5‬داروها بر روی جمعیتهای کنترل نیز آزمایش میشوند‪.‬این افراد یا دارویی‬ ‫دریافت نمیکنند و یا اینکه یک ماده دارونما (‪ )Placebo‬یا بیاثر را‬ ‫دریافت میکنند‪.‬‬ ‫‪ -6‬برخالف شیمی درمانی متعارف‪ ،‬درمان هدفمند ممکن است حداکثر مقادیر‬ ‫قابل تحمل (‪MTD‬ها) را نیاز نداشته باشد‪.‬برای داروهای هدفمند شده‬ ‫ارزیابی اثر دارو در مهار هدف مولکولیاش و ارزیابی ارتباط بین مهار‬ ‫مولکولی و پاسخ بالینی ضروری است‪.‬‬ ‫نقش هدفهای مولکولی در روشهای درمان سرطان‬ ‫‪ -1‬اشکال اصلی درمانهای متعارف‪ ،‬عدم امکان شناسایی سلولهای توموری از‬ ‫سلولهای سالم است‪.‬در نتیجه اثرات جانبی اکثر داروها بسیار شدید‬ ‫هستند‪.‬‬ ‫‪ -2‬به منظور شناسایی هدفهای مولکولی ویژه سرطان‪ ،‬درک تفاوتهای بین‬ ‫سلولهای سالم و ترانسفورم شده در سطح مولکولی ضروری است‪.‬‬ ‫مولکولهای مشهور‬ ‫‪ -1‬با وجود اینکه صدها مولکول در سرطانزایی دخالت دارند‪ ،‬چندین خانواده‬ ‫از آنها به عنوان بازیگران ستاره در داستان سرطانزایی نقش دارند‪.‬‬ ‫‪ -2‬خانواده پروتئین کینازها‪ ،‬یکی از بزرگترین گروههای ژنی یوکاریوتی هستند‬ ‫که در بیولوژی سرطان مطرحاند‪.‬پروتئین کنیازها یک گروه هیدروکسیل‬ ‫را بر روی برخی از اسیدهای آمینه فسفریله میکنند‪.‬تیروزین کینازها‬ ‫گروههای تیروزین و سرین‪ ،‬و ترئونین کینازها گروههای سرین و ترئونین‬ ‫را فسفریله میکنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬فسفریله شدن‪ ،‬موجب تغییر شکل فضایی پروتئینها شده و مکانیسم مهمی‬ ‫در تنظیم فعالیت پروتئینها به حساب میآید‪.‬‬ ‫‪ -4‬کینازها نقش اساسی را در اعمال اصلی سلول شامل پیشرفت چرخه سلولی‪،‬‬ ‫انتقال پیام و رونویسی بازی میکنند و هدفهای مولکولی مهمی برای‬ ‫طراحی داروهای ضدسرطان هستند‪.‬‬ ‫‪ -5‬خانواده ‪ ،Ras‬ستاره دیگری از مجموعه ژنهایی است که انواع جهش یافته‬ ‫آن‪ ،‬در بیش از ‪ 50‬درصد سرطانها (مثل سرطان کولون) یافت میشوند‪.‬‬ ‫‪ -6‬پروتئین توموری ‪ P53‬و دیگر اعضای این خانواده در مراقبت از صحت و‬ ‫پایداری ژنوم از طریق تنظیم پاسخهای سلولی (مثل توقف چرخه سلولی‪،‬‬ ‫تعمیر ‪ DNA‬و آپوپتوز) به انواع مختلف تنشها (مثل آسیب ‪ DNA‬و‬ ‫هیپوکسی) نقش دارند‪.‬‬ ‫‪ -7‬ژن ‪ ،P53‬به عنوان یک فاکتور رونویسی عمل کرده و بیان ژنهای‬ ‫ضروری برای عملکرد خود را القا میکند‪.‬‬ ‫‪ -8‬ژن رتینوبالستوما (‪ )RB‬نیز یک ژن سرکوب کننده تومور است که نقش‬ ‫مرکزی را در تنظیم چرخه سلولی بازی میکند‪.‬این ژن بطور معمول در‬ ‫چندین سرطان جهش یافته است‪.‬پروتئین رتینوبالستوما بطور طبیعی با‬ ‫اتصال و سرکوب یک فاکتور رونویسی ضروری برای پیشرفت چرخه‬ ‫سلولی‪ ،‬به عنوان یک مهار کننده تکثیر سلولی عمل میکند‪.‬‬ ‫ساختار و پایداری ‪DNA‬‬ ‫(جهشها در برابر ترمیمها)‬ ‫مقدمه‬ ‫‪ -1‬در این مبحث ساختار یک ژن را مرور کرده و به شرح جهشهایی‬ ‫میپردازیم که در طول سرطانزایی رخ میدهند‪.‬‬ ‫‪ -2‬سلولها برای مقابله با جهشها به مکانیسمهای دفاعی شامل شناسایی و ترمیم‬ ‫آسیب ‪ DNA‬مجهز میباشند‪.‬ترمیم آسیب وارده قبل از تقسیم سلولی کامال‬ ‫ضروری است تا خطاها به سلول دختری انتقال نیابند‪.‬‬ ‫‪ -3‬گاهی اوقات این ترمیم با ایجاد وقفه در چرخه سلولی صورت میگیرد‪.‬‬ ‫آپوپتوز یا مرگ برنامهریزی شده سلولی میتواند به عنوان آخرین راهکار‬ ‫دفاعی فعال شود‪.‬‬ ‫ساختار ژن (ناحیه تنظیمی و ناحیه کدکننده)‬ ‫‪ -1‬مفهوم بیان ژن به رونویسی از یک ژن اشاره دارد‪.‬انتهای ’‪ 5‬یک ژن‬ ‫حاوی توالیهای توکلئوتیدی است که ناحیه پروموتری را میسازند‪.‬این‬ ‫ناحیه پروموتری در تنظیم بیان ژن نقش دارد‪.‬‬ ‫‪ -2‬این توالیهای نوکلئوتیدی با پروتئینهایی اینتراکشن دارند که بر فعالیت آنزیم‬ ‫‪ RNA‬پلیمراز تاثیر گذاشته و زمان و مکان بیان ژن را تعیین میکنند‪.‬‬ ‫البته گاهی ممکن است نواحی تنظیمی در جای دیگری مانند پایین دست ژن‬ ‫یا در داخل اینترونها قرار داشته باشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬یکی از مهمترین عناصر تنظیمی برای اکثر ژنها ‪ TATA box‬است‬ ‫(‪ )TATAAAA‬که در نزدیکی محل شروع رونویسی قرار دارد‪.‬اتصال‬ ‫پروتئین خاصی به این ناحیه برای شروع رونویسی ضروری است‪.‬این‬ ‫پروتئین )‪ TATA box-binding protein (TBP‬نامیده میشود‪.‬‬ ‫‪ -4‬توالی کوتاهی از ‪ DNA‬به نام عنصر پاسخ (‪ )Response Element‬نیز‬ ‫در یک پروموتر وجود دارد که توسط پروتئین اختصاصی خود شناسایی‬ ‫شده و در تنظیم بیان ژن مشارکت میکند‪.‬‬ ‫‪ -5‬دسته دیگری از توالیهای تنظیمی عناصر افزاینده ( ‪Enhancer‬‬ ‫‪ )Element‬نامیده میشوند که مستقل از پروموتر بوده و برای بیان‬ ‫اختصاصی ژنها در بافت یا مرحلهای خاص از اهمیت باالیی‬ ‫برخوردارند‪.‬‬ ‫جهشها‬ ‫‪ -1‬جهشها شامل ‪Insertion، Deletion، Transversion،Transition‬‬ ‫و ‪ Translocation‬هستند‪.‬‬ ‫‪ -2‬جهش ‪ Transition‬جابجایی نوکلئوتید پورین (‪ A‬یا ‪ )G‬با پورین و‬ ‫پیریمیدین (‪ C‬یا ‪ )T‬با پیریمیدین است درحالیکه جهش ‪Transversion‬‬ ‫جابجایی پورین با پیریمیدین و بالعکس میباشد‪.‬‬ ‫‪ -3‬در طول همانندسازی جانشینی بازی به چندین دلیل ممکن است رخ دهند‪:‬‬ ‫الف‪ -‬آنزیم ‪ DNA‬پلیمراز گاهی ممکن است یک نوکلئوتید اشتباه‬ ‫را وارد رشته در حال ساخت کند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬تغییرات بازهای آلی به دلیل اکسید شدن یا برقراری پیوندهای‬ ‫کوواالنسی اضافی و تغییرات ساختار کروماتین میتوانند‬ ‫باعث قرائت اشتباه ‪ DNA‬الگو توسط آنزیم ‪ DNA‬پلیمراز‬ ‫شوند‪.‬‬ ‫‪ -4‬جابجایی کروموزومی منجر به تغییر توالی بازی مولکول ‪ DNA‬میگردد‪.‬‬ ‫مثالهای متعددی از این نوع جهش در ژنهای تنظیم کننده رشد‪ ،‬تمایز و‬ ‫آپوپتوز وجود دارد‪.‬‬ ‫‪ -5‬یک جهش ممکن است ساختار فضایی یک پروتئین سیکلین را تغییر داده و‬ ‫باعث پیشرفت بیرویه و تنظیم نشده چرخه سلولی شود‪.‬‬ ‫‪ -6‬جهشهایی که در ناحیه پروموتری رخ میدهند ممکن است تنظیم بیان ژن را‬ ‫تغییر داده و میزان بیان محصول ژن‪ ،‬یا بیان آن در زمان یا بافتی خاص‬ ‫را تحت تاثیر قرار دهند‪.‬‬ ‫عواملی با خاصیت سرطانزایی‬ ‫در این بخش چندین گروه از عوامل سرطانزا را توضیح میدهیم شامل‪:‬‬ ‫الف‪ -‬پرتو (‪)Radiation‬‬ ‫ب‪ -‬مواد شیمیایی‬ ‫ج‪ -‬عوامل عفونی‬ ‫د‪ -‬واکنشهای خاص درون سلولی‬ ‫الف‪ -‬پرتو (‪)Radiation‬‬ ‫‪ -1‬دو شکل از تابش وجود دارد‪ ،‬شامل امواج انرژی و ذرات اتمی‪.‬امواج‬ ‫انرژی مانند پرتوهای گاما و پرتوهای ایکس و ذرات اتمی شامل ذرات آلفا‬ ‫و بتا هستند که توسط اتمهای رادیواکتیو ساطع میشوند‪.‬ذرات آلفا متشکل‬ ‫از دو پروتون و دو نوترون هستند و ذرات بتا از الکترونها تشکیل‬ ‫شدهاند‪.‬‬ ‫‪ -2‬در امواج انرژی فاصله بین دو قله متوالی طول موج نامیده میشود‪.‬‬ ‫پرتوهای پرانرژی طول موج کوتاهی دارند درحالیکه طول موج پرتوهای‬ ‫کم انرژی مانند امواج رادیویی بلند است‪.‬‬ ‫‪ -3‬برخی از انواع پرتوها میتوانند به ‪ DNA‬آسیب رسانده و به عنوان عوامل‬ ‫سرطانزا عمل کنند‪.‬مقدار انرژی که از یک منبع تابشی آزاد میشود بر‬ ‫روی مکانیسم و وسعت آسیب به ‪ DNA‬تاثیر دارد‪.‬‬ ‫‪ -4‬مقدار انرژی که از یک منبع تابشی آزاد و توسط بافت بدن جذب میشود در‬ ‫واحد ‪ (Gy) grays‬اندازهگیری میشود‪.‬یک ‪ Gy‬بیانگر میزانی از پرتو‬ ‫تابیده شده به بافت‪ ،‬معادل یک ژول انرژی به ازای یک کیلوگرم از بافت‬ ‫میباشد‪.‬‬ ‫‪ -5‬مقدار آسیب حاصل به سرعت آزادسازی انرژی از یک منبع تابشی خاص‬ ‫بستگی دارد که با ‪( LET‬انتقال خطی انرژی) نشان داده میشود‪.‬بنابراین‬ ‫پرتوهایی با ‪ LET‬باال (مانند ذرات آلفا) صدمات زیستی بیشتری را نسبت‬ ‫به پرتوهایی با ‪ LET‬پایین (مانند پرتو ایکس) وارد میکنند‪.‬‬ ‫‪ -6‬شکستهای دو رشتهای ‪ DNA‬که منجر به حذف و جابجایی کروموزومی‬ ‫میگردند بیشتر توسط پرتوهایی با ‪ LET‬باال ایجاد میشوند‪.‬‬ ‫‪ -7‬دو گروه از پرتوها یعنی پرتوهای یونیزه کننده و پرتو ‪ UV‬به عنوان عوامل‬ ‫سرطانزا و آسیبرسان ‪ DNA‬شناخته شدهاند‪.‬‬ ‫پرتو یونیزه کننده‬ ‫‪ -1‬پرتوهای یونیزه کننده شامل هر دو گروه ذرات اتمی (آلفا و بتا) و امواج‬ ‫انرژی (اشعه گاما) میشوند‪.‬وقتی پرتوهای پرانرژی در مسیر خود به‬ ‫مولکولها برخورد میکنند ممکن است الکترونها از اتمهای موجود در‬ ‫آنها جدا شده و به مولکول بارداری به نام یون تبدیل شوند‪.‬به همین دلیل به‬ ‫این پرتوها یونیزه کننده گفته میشود‪.‬‬ ‫‪ -2‬پرتوهای یونیزه کننده میتوانند مستقیما از طریق یونیزه کردن اتمهای تشکیل‬ ‫دهنده ‪ DNA‬و یا به طور غیرمستقیم به واسطه اینتراکشن با مولکولهای‬ ‫آب تولید ماده حدواسط خطرناک گونههای اکسیژن واکنشپذیر یا ‪ROS‬‬ ‫(‪ )Reactive Oxygen Species‬نموده و از آن طریق باعث آسیب‬ ‫‪ DNA‬گردند‪.‬‬ ‫‪ -3‬لوسمی فراوانترین سرطان القا شده توسط پرتوهای یونیزه کننده میباشد‪.‬در‬ ‫ایجاد این آسیب‪ ،‬سن فاکتور بسیار مهمی است‪ ،‬بطوری که کودکان‬ ‫بیشترین آسیبپذیری را در برابر این پرتوها دارا هستند‪.‬‬ ‫پرتو فرابنفش‬ ‫‪ -1‬پرتو فرابنفش (‪ )UV‬خورشید سرطانزا بوده و از علل اصلی سرطان پوست‬ ‫میباشد‪.‬پرتو فرابنفش سه نوع است‪:‬‬ ‫الف‪( UVA -‬با طول موج ‪ 320‬تا ‪ 380‬نانومتر)‬ ‫ب‪( UVB -‬با طول موج ‪ 290‬تا ‪ 320‬نانومتر)‬ ‫ج‪( UVC -‬با طول موج ‪ 200‬تا ‪)290‬‬ ‫‪ UVB -2‬دارای بیشترین خاصیت سرطانزایی است و به تنهایی و مستقیما‬ ‫باعث تولید محصوالت نوری حاصل از ‪ UV‬مانند دیمرهای پیریمیدینی‬ ‫سیکلوبوتان میشود‪.‬‬ ‫‪ -3‬این دیمرها شایعترین نوع محصوالت نوری هستند و نسبت به دیگر‬ ‫محصوالت نوری ‪ UV‬حداقل ‪ 20‬تا ‪ 40‬برابر با فراوانی بیشتر تشکیل‬ ‫میشوند‪.‬‬ ‫‪ -4‬دیمرهای پیریمیدینی سیکلوبوتان‪ ،‬مسئول حداقل ‪ %80‬از جهشهای القا شده‬ ‫توسط ‪ UVB‬میباشند‪.‬این گروه خاص از جهشها که از دیمرهای‬ ‫سیکلوبوتان ناشی میشوند‪ ،‬یک نشانه بینظیر برای سرطان پوست بوده و‬ ‫در هیچ نوع سرطان دیگری دیده نمیشوند‪.‬برنزه کردن در فواصل زمانی‬ ‫کوتاه (ده مرتبه در طی دو هفته) باعث تشکیل دیمرهای پیریمیدینی‬ ‫سیکلوبوتان میشود‪.‬‬ ‫‪ -5‬پرتو ‪ UVA‬بطور غیرمستقیم باعث آسیب ‪ DNA‬میشود‪.‬آب توسط ‪UVA‬‬ ‫تجزیه شده و گونههای اکسیژن واکنشپذیر را تولید کرده و از این طریق‬ ‫سبب آسیب ‪ DNA‬میشود‪.‬‬ ‫‪ -6‬ایجاد جهش تبدیلی ‪ G‬به ‪ T‬از ویژگیهای آسیب ‪ UVA‬به ‪ DNA‬میباشد‪.‬‬ ‫ب‪ -‬عوامل شیمیایی سرطانزا‬ ‫‪ -1‬مکانیسم متداول فعالیت مواد سرطانزا این است که یک ماده الکتروفیل با‬ ‫نواحی نوکلئوفیلی (دهنده الکترون) در حلقههای پورین و پیریمیدین واکنش‬ ‫میدهد‪.‬‬ ‫‪ -2‬بعضی از این مواد مستقیما بر روی ‪ DNA‬اثر میگذارند‪ ،‬بعضی پس از‬ ‫متابولیزه شدن در بدن و تشکیل مولکول نهایی سرطانزا ( ‪Ultimate‬‬ ‫‪.)Carcinogen‬‬ ‫‪ -3‬خانوادهای از آنزیمهای سیتوکروم ‪ P450‬نقش مهمی در فعال کردن مواد‬ ‫سرطانزا و تبدیل آنها به مولکول نهایی سرطانزا دارا هستند‪.‬برای مثال‬ ‫آنزیم ‪ CYP1A1‬مسئول ایجاد مولکول نهایی سرطانزا در افراد سیگاری‬ ‫است‪.‬‬ ‫‪ -4‬این مواد سرطانزا اثرات خود را با افزودن گروههای فعال به ‪ DNA‬به‬ ‫صورت کوواالنسی اعمال میکنند‪.‬این بازهای تغییر یافته ساختار مارپیچ‬ ‫‪ DNA‬را به هم میریزند که باعث ایجاد خطاهایی در طی همانندسازی‬ ‫میگردد‪.‬جهشهای حاصل‪ ،‬نقطه شروع سرطانی شدن یک سلول خواهند‬ ‫بود‪.‬‬ ‫‪ 6‬گروه عمده از مواد سرطانزا‬ ‫‪ -1‬هیدورکربنهای آروماتیک چندحلقهای مانند قطران زغال سنگ‬ ‫‪ -2‬آمینهای آروماتیک که در طی طبخ گوشت و در اثر حرارت دیدن اسیدهای‬ ‫آمینه و پروتئینها تولید میشوند‪.‬‬ ‫‪ -3‬نیروزآمینها و نیتروزآمیدها که در توتون یافت شده و یا در طی فرآیند‬ ‫دودی کردن در ماهی و گوشت تشکیل میشوند‪.‬‬ ‫‪ -4‬مواد معدنی فیبری مثل‪ :‬آزبست (‪ )Asbestos‬یا پنبه نسوز که بخاطر عایق‬ ‫بودنش بطور گستردهای استفاده میشد ولی بدلیل ارتباط آن با سرطان ریه‬ ‫استفاده از آن ممنوع شده است‪.‬اریونیت (‪ )Erionite‬که از سنگهای‬ ‫آتشفشانی بدست میآید و سرطانزایی آن از طریق تولید ‪ ROS‬است‪.‬‬ ‫‪ -5‬محصوالت طبیعی مثل ‪،Plant estrogens ،Coumarin ،Aflatoxin‬‬ ‫‪ nitrate‬و ‪.nitrite‬‬ ‫‪ -6‬آلکیله کنندهها مثل گاز خردل‪.‬‬ ‫ج‪ -‬عوامل عفونی سرطانزا‬ ‫‪ -1‬ویروسهایی که خاصیت سرطانزایی دارند در قالب ویروسهای توموری‬ ‫‪DNA‬دار (مانند ویروس پاپیلومای انسانی و ویروس اپشتینبار) و‬ ‫ویروسهای توموری ‪RNA‬دار (رتروویروسها) دستهبندی میشوند‪.‬‬ ‫‪ -2‬ویروسهای توموری ‪DNA‬دار پروتئینهای ویروسی را بیان میکنند که‬ ‫اغلب ژنهای سرکوب کننده تومور را مهار میکنند‪.‬درحالیکه ویروسهای‬ ‫توموری ‪RNA‬دار از جمله بسیاری از رتروویروسها اشکال جهش‬ ‫یافتهای از ژنهای طبیعی (یعنی اونکوژنها) را بیان میکنند‪.‬‬ ‫‪ -3‬ویروس پاپیلومای انسانی (‪ )HPV‬عامل اصلی سرطان دهانه رحم است‪.‬‬ ‫هرپس ویروس باعث ایجاد سارکومای کاپوزی میشود‪.‬ویروس هپاتیت ‪B‬‬ ‫با سرطان کبد و ویروس اپشتینبار (‪ )EBV‬با کارسینومای حلق و بینی در‬ ‫ارتباط است‪.‬‬ ‫‪ -4‬ویروس لوسمی لنفوسیتهای ‪ T‬انسانی ‪ )HTLV-1( 1‬تنها رتروویروس‬ ‫شناخته شدهای است که ایجاد سرطان میکند‪.‬‬ ‫‪ -5‬هلیکوباکترپیلوری از عوامل مسبب سرطان معده است‪.‬سالمونال تایفی عامل‬ ‫حصبه با کارسینومای کیسه صفرا و کبد در ارتباط است‪.‬ترغیب تکثیر‬ ‫سلول میزبان‪ ،‬تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن‪ ،‬و در پی آن آسیبهای‬ ‫‪ DNA‬و فعال شدن اونکوژنها‪ ،‬از مکانیسمهای ایجاد سرطان توسط این‬ ‫باکتریها است‪.‬‬ ‫د‪ -‬واکنشهای درون سلولی سرطانزا‬ ‫‪ -1‬دو فرآیند در متابولیسم طبیعی سلولی یعنی تنفس اکسیداتیو و پراکسیداسیون‬ ‫لیپیدها‪ ،‬منجر به تولید ‪ROS‬ها میشوند‪.‬‬ ‫‪ -2‬خطاهای همانندسازی و نیز نوترکیبی ‪ DNA‬هم میتوانند باعث ایجاد جهش‬ ‫شوند‪ ،‬هر چند که آنزیمهای ‪ DNA‬پلیمراز از توانایی ویرایش یا‬ ‫‪ Proofreading‬برخوردارند‪.‬‬ ‫‪ -3‬این توانایی به فعالیت ’‪ 3‬به ’‪ 5‬اگزونوکلئازی آنزیم پلیمراز مربوط میشود‪.‬‬ ‫اگر یک نوکلئوتید اشتباه به انتهای ’‪ 3‬در حال رشد اضافه شود‪ ،‬رشتههای‬ ‫‪ DNA‬در این منطقه با هم جفت نشده و این مسئله باعث توقف ‪DNA‬‬ ‫پلیمراز و انتقال رشته در حال ساخت به ناحیه اگزونوکلئازی آنزیم‬ ‫میگردد‪.‬‬ ‫ترمیم ‪ DNA‬و استعداد ابتال به سرطان‬ ‫‪ -1‬ترمیم ‪ DNA‬یک خط دفاعی مهم در برابر جهشهای ایجاد شده توسط مواد‬ ‫سرطانزا و مکانیسمهای درون سلولی میباشد‪.‬اگر آسیبهای ‪ DNA‬قبل‬ ‫از انجام همانندسازی ترمیم نشوند‪ ،‬ممکن است منجر به سرطانزایی‬ ‫گردند‪.‬‬ ‫‪ -2‬پنج نوع سیستم ترمیم ‪ DNA‬عبارتند از‪:‬‬ ‫الف‪ -‬ترمیم یک مرحلهای (‪)One-step repair‬‬ ‫ب‪ -‬ترمیم برش نوکلئوتید (‪)Nucleotide excision repair‬‬ ‫ج‪ -‬ترمیم برش باز (‪)Base excision repair‬‬ ‫د‪ -‬ترمیم جفت بازهای ناجور (‪)Mismatch repair‬‬ ‫ه‪ -‬ترمیم به واسطه نوترکیبی (‪)Recombinational repair‬‬ ‫الف‪ -‬ترمیم یک مرحلهای‬ ‫(‪)One-step repair‬‬ ‫‪ -1‬شامل فرآیند برگشت مستقیم آسیب ‪ DNA‬به حالت اولیه میباشد‪.‬‬ ‫‪ -2‬پس از مواجه شدن ‪ DNA‬با مواد سرطانزای آلکیله کننده‪ ،‬آنزیم ترمیم‬ ‫آلکیل ترانسفراز مستقیما گروه آلکیل را برمیدارد‪.‬‬ ‫ب‪ -‬ترمیم برش نوکلئوتید (‪)NER‬‬ ‫‪ -1‬یک روش اختصاصی برای اصالح آسیبهایی است که ساختار مارپیچ‬ ‫‪ DNA‬را به هم میریزند مانند دیمرهای پیریمیدینی که توسط ‪ UVB‬القا‬ ‫میشوند‪.‬این نوع آسیب در فرآیندهای رونویسی و همانندسازی تداخل‬ ‫ایجاد میکنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬آسیب وارده به همراه تعداد ‪ 24‬تا ‪ 32‬نوکلئوتید مجاور توسط آندونوکلئازها‬ ‫از ساختار ‪ DNA‬برداشته شده و ‪ DNA‬پلیمراز شکاف ایجاد شده را با‬ ‫الگو قرار دادن رشته مقابل پر میکند‪.‬‬ ‫‪ -3‬گزرودرما پیگمنتوزوم (‪ )Xeroderma pigmentosum‬یک بیماری‬ ‫ارثی است که ناشی از نقص در سیستم ‪ NER‬میباشد‪.‬افراد مبتال‬ ‫فوقالعاده به نور خورشید حساس هستند و خطر ابتال به سرطان پوست در‬ ‫آنها هزار برابر بیشتر است‪.‬‬ ‫ج‪ -‬ترمیم برش باز (‪)BER‬‬ ‫‪ -1‬این سیستم بازهایی را مورد هدف قرار میدهد که اکثرا توسط مکانیسمهای‬ ‫درون سلولی متحمل تغییرات شیمیایی شدهاند‪.‬در غیاب چنین سیستم‬ ‫ترمیمی‪ ،‬آسیب حاصل میتواند منجر به وقوع یک جهش نقطهای گردد‪.‬‬ ‫‪ -2‬اولین مرحله ترمیم برش باز توسط خانوادهای از گلیکوزیالزهای مختص‬ ‫آسیب ‪ DNA‬صورت میگیرد‪.‬وجود جهش در ژن ‪ MYH‬که یک ‪DNA‬‬ ‫گلیکوزیالز را کد میکند ممکن است علت اصلی سندرم چندگانه آدنومای‬ ‫کولورکتال (‪ )Multiple colorectal adenoma syndrome‬باشد‪.‬‬ ‫د‪ -‬ترمیم جفت بازهای ناجور‬ ‫(‪)Mismatch repair‬‬ ‫‪ -1‬این سیستم خطاهای همانندسازی بازمانده از ویرایش توسط پلیمرازها را‬ ‫ترمیم میکند‪.‬این سیستم شامل ترمیم حذفها و اضافه شدنهای ناشی از‬ ‫سرخوردگی (‪ )Slippage‬آنزیم پلیمراز بر روی توالیهای تکراری در‬ ‫طی همانندسازی و نیز ترمیم جفتهای ناجور نوکلئوتیدی میشود‪.‬‬ ‫‪ -2‬در سرطان ارثی غیرپولیپی کولورکتال ( ‪Hereditary non-polyposis‬‬ ‫‪ )colorectal cancer‬که یکی از شایعترین سندرمهای سرطانی در‬ ‫انسان است نیمی از بیماران حاصل جهش در ژنهای ‪ MLH1‬و ‪MSH2‬‬ ‫و ناکارآمدی در این سیستم ترمیمی هستند‪.‬‬ ‫ه‪ -‬ترمیم به واسطه نوترکیبی (‪)Recombinational repair‬‬ ‫‪ -1‬نوترکیبی هومولوگ (‪ )HR‬و اتصال دو انتهای غیرمشابه‬ ‫(‪ )Non-homologous end-joining‬یا ‪ NHEJ‬دو نوع مکانیسم‬ ‫ترمیم به واسطه نوترکیبی هستند که شکستهای دو رشتهای ‪ DNA‬را‬ ‫ترمیم میکنند‪.‬‬ ‫‪ -2‬انجام نوترکیبی هومولوگ به حضور کروماتیدهای خواهری تشکیل شده در‬ ‫طی ساخت ‪ ،DNA‬به عنوان الگویی برای نوترکیبی انتهاهای شکسته شده‬ ‫وابسته است‪.‬‬ ‫‪ -3‬وقایع مولکولی این مسیر بطور خالصه به شرح زیر هستند‪:‬‬ ‫الف‪ -‬وقوع یک شکست دو رشتهای‪ ،‬کیناز جهش یافته آتاکسیا‬ ‫تالنژکتازی (‪ )ATM‬را فعال میکند‪.‬‬ ‫ب‪ -‬کمپلکس پروتئینی سوبسترای ‪ ATM‬از فعالیت ’‪ 5‬به ’‪3‬‬ ‫اگزونوکلئازی خود برای ایجاد انتهای ’‪ 3‬تکرشتهای استفاده‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser