ترن هوایی کارآفرینی PDF
Document Details
Uploaded by ThrillingMeerkat
دارن هاروی
Tags
Summary
این کتاب درمورد اصول کارآفرینی و راهکارهای موفقیت در زمینه راه اندازی کسب و کار است. این کتاب به 7 اصل اساسی برای موفقیت در کسب و کار میپردازد. این کتاب شامل اطلاعات مفیدی در مورد کارآفرینی است و میتواند برای خوانندگان مفید باشد.
Full Transcript
ترن هوایی کارآفرینی نوشتهی دارن هاروی کتاب ترن هوایی کارآفرین یک راهنمای کامل برای ایجاد یک کسب و کار حیاتی کارآفرینی ِ موفق است.این خالصه کتاب هم نگاه دقیقی به چهار مهارت میپردازد.یعنی :فروش ،استخدام ،رهبری و بهرهوری....
ترن هوایی کارآفرینی نوشتهی دارن هاروی کتاب ترن هوایی کارآفرین یک راهنمای کامل برای ایجاد یک کسب و کار حیاتی کارآفرینی ِ موفق است.این خالصه کتاب هم نگاه دقیقی به چهار مهارت میپردازد.یعنی :فروش ،استخدام ،رهبری و بهرهوری. یاد بگیرید که چطور در بهترین و بدترین شرایط، کارآفرین خوبی باشید. همه کارهایی که در زندگیمان انجام میدهیم ،فراز و نشیبهایی دارد.گاهی در اوجیم و گاهی هم به راحتی تسلیم میشویم.این مسئله درمورد کارآفرینها هم صدق میکند. وقتی میخواهید یک کسب و کار را از صفر شروع کنید ،گاهی بُردهای بزرگی میکنید و گاهی هم تا یک قدمی ورشکستگی میروید. وقتی روزهای بد سر میرسند ،تقریبا جز کسانی که طرز فکر درستی دارند ،همه آخر کار میمانند که ِ تسلیم میشوند.آدمهایی که طرز فکر درستی دارند ،تا شرکتشان را به موفقیت برسد. اما منظور از طرز فکر صحیح چیست؟ بخوانید تا متوجه شوید! درس شماره :۱ کلید موفقیت در هر کسب و کاری ،این است که برای آن اشتیاق داشته باشید آدمهای زیادی به هوای پول وارد تجارت میشوند.اما حقیقت این است که کسانی که فقط برای پول به دنبال کارآفرینی میروند ،به ندرت به ثروتی که میخواهند میرسند. دنبال انگیزهای قویتر از پول میگردید؟ دنبال عالقهتان بروید! دلیلش هم این است که 95درصد از هر شغلی کسلکننده و تکراری خواهد بود و فقط 5درصد آن جذاب و سرگرمکننده است.پس بهتر است سراغ کاری بروید که آن 5درصدش را دوست داشته باشید. به عنوان مثال؛ بونو (خواننده گروه ایرلندی )U2را در نظر بگیرید.شاید زندگیاش شگفتانگیز به نظر برسد اما او هم فقط در 5درصد مواقع کاری را انجام میدهد که دوست دارد ،او هم فقط 5درصد مواقع چیزی را اجرا میکند که خودش دوست دارد 95.درصد از وقت و انرژی او صرف رسیدگی به امور تجاری ،تمرین ،بررسی قراردادها و ..میشود.اما آن 5درصدی که به آن عالقه دارد ،باعث میشود آن 95درصد را تحمل کند. اشتیاق ،کلید عبور از سختیهاست.اما چطور میتوانید چیزی را که به آن عالقه دارید ،پیدا کنید؟ اشتیاق چیزیست که در درونتان وجود دارد ،شما فقط باید آن را فعال کنید. برای شروع میتوانید به چیزهایی فکر کنید که میخواهید تغییر دهید یا بی جهان ،از چیزیمیخواهید با آنها بنجگید.بسیاری از ایدههای انقال ِ سرچشمه میگیرد که باعث آن شخص یا اشخاص ایدهدهنده بوده. تصورکنید که اگرگاندی ،نلسون ماندال ،مارتین لوتر در مقابل ظلم و بیعدالتی سرخم میکردند و هیچ اعتراضی نمیکردند ،دنیا به چه شکل بود؟ سعی کنید از دشمنانتان استفاده کنید که آن اشتیاق درونی را شعلهور کنید. اما فراموش نکنید که این اشتیاق فقط یک نقطه قوت برای شروع است.بدون دانش و آگاهی کافی نمیتوانید کار را پیش ببرید. وارن بافت را در نظر بگیرید.در دهه 1990همه تمایل داشتند که در شرکتهایی که بر پایه اینترنت هستند ،سرمایهگذاری کنند.اما بافت از این کار خودداری کرد.وقتی حباب شرکت داتکام ترکید ،همه وارن بافت را تشویق کردند و از او پرسیدند چرا همان کاری را نکرده ،که همه انجام دادهاند. او توضیح داد که فقط در زمینهای که تخصص دارد ،سرمایهگذاری میکند. دلیلش خیلی ساده بود.او اطالعات کافی درباره اینترنت نداشت. شما هم روش وارن بافت را پیش بگیرید.نقاط قوتتان را بشناسید و با پایبندی به آنها اشتیاقتان را پیدا کنید.اشتیاق داشتن ،مهم است.چون آدمهای موفق ،موفق به دنیا نمیآیند.آنها سخت کار میکنند ،به کارشان متعهد هستند.اما اشتیاق شما را از روزهای سخت و غیرقابل تحمل عبور میدهد. درس شماره :۲ بخاطر رویاهایتان ،مخالفان را از میدان خارج کنید تا به حال برایتان پیش آمده که یک ایده خارقالعاده داشته باشید اما دیگران عوض اینکه شما را تشویق کنند ،بیشتر دلسردتان کرده باشند؟ همه آدمهایی که در درون احساس ناامنی دارند یا از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند ،چنین واکنشی به ایدههای ناب نشان میدهند.مخصوصا وقتی که میخواهید کاری انجام دهید که شما را از بقیه متمایز میکند.آنها میخواهند ایدههای شما را نابود کنند که شما هم همسطح آنها باقی بمانید. بهترین کار این است که این دسته از آدمها را نادیده بگیرید و روی کاری که خودتان میخواهید ،تمرکز کنید. وقتی دنبال عالیقتان میروید ،نباید نگران تایید دیگران باشید.همیشه کسانی هستند که شما را ناامید کنند.هرچه شما موفقتر شوید ،آنها بیشتر از شما بیزار میشوند. باراک اوباما (رئیس جمهور سابق آمریکا) را در نظر بگیرید.دفعه دومی که رئیسجمهور شد ،فقط 51درصد مردم به او رای داده بودند.این یعنی 49 درصد جمعیت او را نمیخواستند اما با این حال او یکی از قدرتمندترین آدمهای جهان است. خیلی ناراحتکننده است که هرچه موفقتر باشید ،مخالفان بیشتری هم خواهید داشت.اما شما میتوانید جور دیگری به قضیه نگاه کنید و آن را نشانهای بدانید برای اینکه مطمئن شوید ،راه درستی را پیش گرفتهاید. اطرافیان فقط از موفقیتهای شما عصبانی نمیشوند بلکه در بسیاری موارد ممکن است شما را مسخره کنند.پس مهم است که از اینکه مورد تمسخر واقع شوید ،نترسید.فقط یادتان باشد که وقتی به موفقیت رسیدید ،شما آن کسی هستید که میخندد. باورش برای ما سخت است اما آرنولد شوارتزنگر وقتی جوان بود گفت که یک روزی بزرگترین ستاره سینمای جهان خواهد بود.همه به او خندیدند.اما او در مجموعه فیلمهای نابودگر به قدری درخشید که به پردرآمدترین بازیگر زمان خودش تبدیل شد. وقتی شوارتزنگر وارد رقابت فرمانداری کالیفرنیا شد ،همه گفتند که او دیوانه شده اما وقتی از پس این چالش هم برآمد ،به آرزویش رسید و در انتخابات پیروز شد. و این یعنی اینکه شما میتوانید هرکاری که میخواهید را انجام دهید ،فقط کافی ست که به دنبال تایید دیگران نباشید ،تمسخرهای آنان را نادیده بگیرید و به دنبال رویاهایتان بروید. درس شماره :۳ اصلیترین شغل شما ،فروش است وقتی تازه کارآفرین شدهاید ،خیلی راحت ممکن است در وظایف بیشماری که دارید ،غرق شوید.وظایف شما تمام نشدنیست.باید بهترین فروشندهها را انتخاب کنید ،باید از کیفیت محصوالت مطمئن شوید ،باید حواستان به اوضاع مالی باشد.همه این موارد ضروری به نظر میرسند. در چنین موقعیتی باید کارهایتان را اولویتبندی کنید.تمرکزتان فقط و فقط باید روی یک چیز باشد :فروش فروش باید اولویت اولتان باشد.چون محبوبیت یک محصول 10درصد به کیفیت آن بستگی دارد و 90درصد به بازاریابی و نحوه فروش آن. به پرفروشترین محصوالت هر صنعتی فکر کنید – کم پیش میآید که بهترین کیفیت را هم داشته باشند.به عنوان مثال؛ پربازدیدترین رستوران جهان مکدونالد است! کیفیت غذا ،چیزی نیست که باعث شهرت و محبوبیت مکدونالد شد.این شهرت و محبوبیت بخاطر توجه دائمی این شرکت به بازاریابی و فروش است. شاید با کلمه «فروش» چندان احساس راحتی نداشته باشید.هیچ اشکالی ندارد.سعی کنید آن را با کلمه «کمک» جایگزین کنید و به این فکر کنید که محصول شما چطور به مردم کمک میکند و چطور نیازهایشان را برطرف میکند.مهم است که بدانید محصول شما ،چطور نیازهای مشتری را برطرف میکند و چطور آنها کمک میکند.چون مهمترین ویژگی که یک فروشنده باید داشته باشد ،همدلی ست. جان لنون مشاور امالک مشهور میامی را در نظر بگیرید که در 6ساختمان مشابه 3 ،میلیارد دالر فروش داشت.باوجود اینکه همه واحدها یکسان بودند ،اما او هرگز چیزی را دو بار نفروخت. راز موفقیتش چه بود؟ لئون میزان فروشش را برای هر خریدار احتمالی ،شخصیسازی میکرد.اگر مشتری کلکسیونر ماشینهای قدیمی بود ،لئون از شگفتانگیز و ایمن بودن گاراژ صحبت میکرد و به او ثابت میکرد که چطور این ِملک نیاز او را برطرف میکند. درهرحال برای حضور در هر کسب و کاری ،باید چیزی را بفروشید.موفقیت هر شرکتی به میزان فروشش بستگی دارد.پس وارد میدان شوید و دست به کار شوید! درس شماره :۴ کارمندانتان ،مهمترین عنصرکسب و کار شما هستند.بهترینها را (حتی اگر از شما بهتر هستد) انتخاب کنید. بزرگترین هزینه هر کسب و کاری چیست؟ شرکتها به طور میانگین 65تا 80درصد بودجه عملیاتیشان را صرف حقوق و دستمزد کارمندانشان میکنند. وقتی هزینه کارکنان تا این اندازه باالست ،میتوان نتیجه گرفت که استخدام آدمهای ناشایست هزینه بسیار سنگینی برای شما خواهد داشت.اما برای صرفهجویی در هزینهها ،تنها دلیل استخدام افراد شایسته و الیق نیست . آدمهایی که برای شرکت کار میکنند ،شرکت را مانند خودشان میسازند.ا گر میخواهید کسبوکارتان عملکرد باالیی داشته باشد ،باید کسانی را استخدام کنید که آنها هم عملکرد باالیی داشته باشند.حتی بسیاری از شرکتهای متوسط و سطح باال هم ،محصولی را میفروشند که کیفیت معمولی دارد. یک مثال عالی برای این کار ،خطوط هوایی هستند.فرض کنید از طریق هواپیمایی یونایتد یک پرواز ترانس آتالنتیک میخرید.شما در هواپیمایی نشستهاید که تقریبا شبیه هواپیماهای بریتیش ایرویز یا ایر کانادا است.اما تفاوت در افرادی است که روی زمین و هوا کار می کنند تا پرواز شما به بهترین نحو باشد. کارمندان شرکت میتوانند یک شرکت را به اوج برسانند و یا ورشکست کنند. بنابراین وقتی کسب و کاری را راه انداختید ،حتما بهترین افراد را استخدام کنید. مدیر شرکت باید باهوشترین ِ فرد آن مجموعه ِ اما یک نکته ...شما به عنوان باشید.درست است؟! اما نه! تیمتان باید همیشه بهتر از شما باشد! به توصیه مدیرعامل یک شرکت مخابراتی چند میلیارد دالری توجه کنید: هدفتان این باشد که شما احمقترین ِ فرد شرکتتان باشید. چرا؟ چون موفقیت نیازی به توانایی یا هوش خارقالعادهای ندارد.بلکه باید ِ استخدام کسانی داشته باشید که کارها را انجام دهند. نظم و انضباط الزم برای اگر ایدههای بازاریابیتان بهتر از مدیر بازاریابیتان بهتر است ،اگر پیشنهادات مالیتان ،بهتر از مدیر امور مالیست پس وقتش رسیده که تغییری ایجاد کنید. کار آیندهدار به توانایی تیمی که استخدام میکنید ،بستگی داشتن کسب و ِ دارد.بهترینها را استخدام کنید و کسب و کارتان را باال بکشید. درس شماره :۵ شما به عنوان رهبر ،استانداردها را تعیین میکنید.پس مسئولیتپذیر باشید و نمونه خوبی برای کارکنانتان باشید. فرض کنید که شما بنیانگذار یک کسبوکار موفق هستید و متوجه میشوید که یکی از کارمندانتان ،با مشتریان برخورد تندی دارد. به نظرتان باید کارمند و مدیر آن بخش را تنبیه کرد؟ اما نه! شما به عنوان رئیس شرکت ،مسئول همهچیز هستید.حتی اشتباهات کارمندانتان! الزم است که مسئولیت شرکتتان را بپذیرید چون شما الگوی دیگران هستید. کارمندانتان از شما یاد میگیرند و نمیشود از آنها انتظار داشته باشید که از شما منظمتر ،فداکارتر و متمرکزتر باشد. به عنوان مثال؛ اگر مدیر عامل شرکت هر روز کتوشلوار بپوشد ،کارمندان هم به همین روال عادت میکنند و کتوشلوار میپوشند.اگر مدیرعامل شرکت ،با تاخیر در جلسات حاضر شود ،کارمندان هم همین رویه را پیش میگیرند. شما به عنوان رئیس شرکت ،تعیین کننده استانداردها هستید.مطمئن شوید که حتما همان کسی باشید ،که میخواهید آنها باشند. اما خب پذیرش مسئولیتهای تمام و کمال یک شرکت ،دشوار است.گاهی باید تصمیماتی بگیرید که باب میل هیچکس نیست.برای داشتن یک کسبوکار موفق ،باید بتوانید تصمیماتی بگیرید که کارمندانتان دوست ندارند. هوارد شولتز را که میشناسید.مدیرعامل استارباکس اسن.سال 2008شرکت روزهای سختی را پشت سر میگذراند.شولتز تصمیم گرفت که 600شعبه را تعطیل کند و بخاطر این تصمیم هزاران نفر اخراج شدند.شولتز میگوید آن روز یکی از سختترین روزهای زندگیاش بود.او با بعضی از کسانی که اخراج شدند ،بیش از 15سال کار کرده بود. پس شما به عنوان رهبر و رئیس شرکت ،باید بتوانید تصمیماتی چالشبرانگیزی بگیرید.موفقیت در این است که بتوانید کاری را انجام دهید که به نفع کسبوکارتان است حتی اگر آن تصمیم دیگران را ناراحت میکند. اگر شولتز این کار را نمیکرد ،شرکت کامال ورشکست میشد و این بار همه باهم از کار بیکار میشدند. شاید اینطور به نظر برسد که کارکنانتان همیشه به حرف شما گوش نمیدهند، اما آنها تمام مدت شما را زیرنظر دارند.پس حواستان باشد که حتما نمونه و الگوی خوبی باشید. درس شماره :۶ بهرهوری یعنی اولویتبندی! بیشتر از همه به کاری مشغول باشید که از همه مهمتر است. تا به حال برایتان سوال شده که آدمهای موفق چطور میتوانند به همه این کارها برسند؟ درحالی که شبانه روز برای آنها هم 24ساعت است. کارآفرینانی هستند که از دونالد ترامپ سختکوشترند و خیلی بیشتر از او کار میکنند اما باز هم چندان موفق نیستند.چرا؟ 24ساعته مشغول بودن ،تا دیر وقت کار کردن و پرتالش بودن ،لزوما به موفقیت منجر نمیشوند.چیزی که مهم است ،شفافیت و تمرکز است. برای افزایش تمرکز و بهرهوری ،باید اولویتهایتان را برای خودتان شفاف کنید. روی زمان ،انرژی و منابعتان تمرکز کنید و آنها را سمت چیزهایی که برایتان مهم است ،تمرکز کنید.اجازه ندهید مسائل بیاهمیت و جزئی حواستان را پرت کند. برای افزایش بهرهوری انجام ندادن کارهای غیرضروی ،به اندازه انجام دادن کارهای ضروری مهم هستند. دوباره وارن بافت را درنظر بگیرید.وقتی از او پرسیدند که کلید موفقیتت چیست ،پاسخ سادهای داد.او گفت که موفقیت توانایی نه گفتن است.در ازای هر 100فرصت شگفتانگیزی که به شما داده میشود ،شما باید به 99 تای آنها نه بگویید و یکی را با دقت کافی انتخاب کنید. اولویتها ضروری هستند ،اما چه تعداد کافیست؟! یک قانون خوب این است که اگر بیش از 3اولویت دارید ،درواقع هیچ اولویتی ندارید. شما میتوانید اولویتهایتان را تکنیک وارن بافت نامگذاری کنید.این تکنیک بسیار ساده است :تمام اولویتهایتان را بنویسید.فهرست را به 3مورد محدود کنید و بقیه را دور بریزید. هرکسی اولویتهای متفاوتی دارد و هیچ اولویت درستی وجود ندارد.اما استفاده از این تکنیک به شما این امکان را میدهد که تشخیص دهید مهمترین اولویتهای شما کدامند. در مسیر موفقیت ،منابعی که دارید ،بسیار گرانبها هستند.مهم است که آنها را صرف چیزهایی کنید که واقعا مهم و حیاتی هستند. بنابراین باید از زمانتان استفاده بهینهای داشته باشید.برای این کار اجازه ندهید چیزهای غیرضروری حواستان را پرت کنند.اولویتهایتان را نام ببرید و فقط روی چیزهایی تمرکز کنید که میدانید مهم هستند.بقیه کارها را به افراد متخصص دیگر بسپرید. درس شماره :۷ با غلبه بر ترسهایتان ،تمام تواناییهایتان را شکوفا کنید. دو چیزی که کارآفرینها هر روز تجربه میکنند ،ترس از ناشناختهها و شک و تردید است.برای اینکه بتوانید کسب و کارتان را موفق پیش ببرید ،باید با این دو مورد روبه رو شوید. کارآفرینهای زیادی بودهاند که پتانسیل باالیی برای موفق شدن داشتهاند اما ترسهایشان به آنها این اجازه را نداده.اما شما میتوانید یاد بگیرید که چطور بر ترستان غلبه کنید و اجازه ندهید که به سرنوشت این دسته از کارآفرینها دچار شوید. برای شروع سعی کنید ترسهایتان را بشناسید و درک کنید.به عنوان مثال؛ معموال ما از چیزهایی میترسیم که به خودی خود ترسناک نیستند.چیزی که بینی ما از آن اتفاق است که این به شدت آزاردهنده است ترسناک است ،پیش ِ چون باعث میشود همهچیز را بزرگ کنیم. این پیشبینی کردن ،بهخاطر غریزه ذاتی ما برای دفاع از خودمان در برابر شکارچیان است.مشکل از جایی شروع میشود که امروز دیگر بسیاری از تهدیدها وجود ندارند اما مغزمان به ما هشدار میدهد که آنها هنوز هستند. ما امروزه به جای اینکه از یک شیر گرسنه بترسیم ،از تماسهای تلفنی یا سخنرانی در برابر جمع میترسیم. خوشبختانه این ترسها چیزی نیستند که نشود به آنها غلبه کرد.فقط به یاد داشته باشید که وقتی با مشتریان صحبت میکنید ،هیچ خطر مرگباری شما را تهدید نمیکند.تنها خطر ممکن است که ترس از صحبت کردن ،باعث شود خودتان و تواناییهایتان را بروز ندهید. اما گاهی غلبه بر ترس ،در عمل بسیار سختتر از چیزی ست که فکر میکنید. روی کاری که انجام میدهید و نتیجهای که میخواهید به دست آورید ،تمرکز کنید و با این کار خودتان را باال بکشید. مایکل جردن ،اسطوره بسکتبال آمریکا ،را در نظر بگیرید.وقتی نتیجه بازی مساویست ،اوست که ضربه نهایی و تعیینکننده بازی را میزند و تمام تمرکزش روی ضربهای ست که میزند و نه چیز دیگر.او به حرفهاش و تاثیری که این بازی روی حرفهاش میگذارد ،فکر نمیکند.او فقط و فقط روی کاری تمرکز میکند که قبال میلیونها بار انجام داده :پرتاب توپ به داخل سبد. شما هم میتوانید همین کار را بکنید.تمرکزتان فقط و فقط روی یک چیز باشد و همهچیزهای دیگر را کنار بگذارید.با این روش میتوانید بر ترسهایتان غلبه کنید و درکارتان بهترین باشید.برای کارآفرین شدن ،غلبه بر ترس از نکات کلیدی بسیار مهم است چون باعث میشود ریسکهای بزرگتری را بپذیرید و ِ ریسک بزرگتر به معنی بازدهی احتمالی بیشتر است. درس شماره :۸ رویاهایتان رو دنبال کنید ،به قضاوتتان اعتماد کنید و از این طریق همان کسی بشوید که همیشه آرزویش را داشتید. فرض کنیم که دنبال رویاهایتان رفتید و یک کسب و کار راه انداختید.خودتان قوانین را وضع کردید و کارها را به روش خودتان انجام دادید.اما با گذشت زمان ،از مسیر اصلیتان دور شدید.موفقیت دیگران را که دیدید ،به راه و روش خودتان شک کردید و سعی کردید شبیه آنها شوید. قبل از اینکه خودتان متوجه شوید ،کسب و کارتان با این چالش مواجه میشود که شما به عنوان صاحب اصلی آن کسب و کار ،عالقه و اشتیاقتان را کار از دست دادهاید. خالصه کالم اینکه؛ شما نمیتوانید رویای دیگری را زندگی کنید. ِ تنیس گرند اسلم) را در نظر آندره آغاسی (برنده مدال طال المپیک و بازیکن بگیرید.باوجود اینکه آغاسی یکی از بهترین بازیکنان تنیس در تمام طول تاریخ بوده و در رتبه اول جهان قرار دارد ،اما او از شرایطی که داشت راضی نبود. وقتی به اوج رسید ،متوجه شد که اصال هیچوقت نمیخواسته اینجا باشد. رتبه جهانیش به مرور به 141رسید و به مواد مخدر روی آورد. مشکل اینجا بود که او خودش نمیخواست به این جایگاه برسد.او فقط رویای دیگران را برآورده کرده بود نه رویای خودش.او برای کودکان محروم مدرسه تاسیس کرد و از این طریق زندگی جدیدش را رقم زد و کمی بعد دوباره به رتبه اول جهانی رسید. رازش چه بود؟ آغاسی این کار را برای خودش و نه دیگری انجام داد.شما هم میتوانید به قضاوتتان اعتماد کنید و یک قدم به زندگی رویاییتان نزدیکتر شوید. جف بروس را در نظر بگیرید :سالها پیش او یک نیویورکی موفق بود.شغل پردرآمدی در والاستریت داشت.اما یک روز تصمیم گرفت که یک کتابفروشی آنالین باز کند.ایدهاش را با رئیسش درمیان گذاشت.اما او ایده بروس را خورد و خاکشیر کرد و حتی آن را خطرناک و پر ریسک دانست.اما بروس به قضاوت خودش اعتماد کرد و کارش را رها کرد که کتابفروشی آنالینش را راهاندازی کند.ایده او به شرکتی بزرگ تبدیل شد که شاید اسمش را شنیده باشید یا حتی از آن خرید کرده باشید :آمازون وقتی سر یک دو راهی بزرگ قرار گرفتید (مثل راهاندازی یک کسبوکار) از غرق این کار نکنید 30 ،سال دیگر چه حسی خودتان بپرسید که اگر خودتان را ِ خواهید داشت؟ دنبال رویاهایتان بروید و به قضاوتتان اعتماد کنید و سرنوشت آیندهتان را خودتان رقم بزنید. شما هم میتوانید تبدیل به فردی شوید که همیشه میخواستید ،باشید. خالصه نهایی پیام کلیدی این خالصه کتاب اکثر کسانی که کسب و کار خودشان را راه میاندازند ،میدانند که با چالشهای بسیاری مواجه خواهند شد.کارآفرین بودن ،یک شغل تمام وقت است.همه این را میدانند اما چیزی که بیشتر مردم نمیدانند این اسن که چالشهای واقعی یک کسبوکار در زیر مسئولیتهای آن نهفته است. برای یک کارآفرین موفق بودن ،باید به ترسهایتان غلبه کنید ،اولویتهایتان را تعیین کنید و به دنبال رویاهایتان بروید. یک توصیه عملی اولین اولویتتان را مشخص کنید و به آن پایبند باشید. هر روز صبح ،اولین کاری که میکنید این باشد که وظایف و کارهای آن روزتان را بررسی کنید.از بین لیست کارهایی که باید انجام دهید ،یکی از اولویتهای اصلیتان را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید.همه چیزهای دیگر را کنار بگذارید.تمرکزتان روی هدفتان باشد نه کارهای فرئی و جزئی.با این کار به کارهای بیشتری رسیدگی میکنید و احساس بهتری خواهید داشت.