توصیه به نسل سوم و چهارم (PDF)
Document Details

Uploaded by SatisfactoryLouisville9896
Tehran University of Medical Sciences
Tags
Summary
این متن حاوی توصیه هایی برای انتقال مفاهیم ایثارگری و ارزش های دفاع مقدس به نسل سوم و چهارم است. نویسنده بر اهمیت ارتباط و الگوسازی در این زمینه تاکید می کند و از رسانه ها و روش های نوین برای رسیدن به این هدف یاد می کند.
Full Transcript
**توصیه شما به نسل سومی و چهارمیها چیست؟** به نظر من الان جبهههای جنگ دیگری برای ما درست شده است, هر خانهای جبهه است. فرهنگ های متنوع غلطی از غرب دارد وارد زندگی ما میشود. مهمترین جنگ این زمان جنگ فرهنگی است.نقش صدا و سیما برای اطلاعرسانی و آگاهی و مبارزه بافرهنگ غلط غرب خیلی مهم است. - **...
**توصیه شما به نسل سومی و چهارمیها چیست؟** به نظر من الان جبهههای جنگ دیگری برای ما درست شده است, هر خانهای جبهه است. فرهنگ های متنوع غلطی از غرب دارد وارد زندگی ما میشود. مهمترین جنگ این زمان جنگ فرهنگی است.نقش صدا و سیما برای اطلاعرسانی و آگاهی و مبارزه بافرهنگ غلط غرب خیلی مهم است. - **چگونه میتوان نقش ایثارگری را در نسل سوم و چهارم ایفا کرد؟ شما چه روشی پیشنهاد میکنید؟** -باید با نسل سوم و چهارم ارتباط داشته باشید. باید راههای ارتباط با این نسلها را پیدا کرد تا بتوانی آنها را جذب کنیم. از طریق رفتار و منش درست می توانی آنها را آموزش دهی. متأسفانه بعضی ارتباط ندارند باید حالا از هر راهی که شده، بالاخره باید به معنای واقعی ایثار باشد. کسی که خودش بخواهد و دلسوز باشد بالاخره راهی پیدا میکند. مسئولین در هر قسمت خاص فرهنگی این وظیفه را دارد و انجام میدهد. جبهه همینطور بود. همه سر و دست میشکاندن که جبهه بروند. مثلاً یا سنشان کوچک بود یا نمیتوانست و یا حتی جانباز داشتیم باز هم میرفت. کسی دستوری جبهه نمیرفت. این بود که باعث پیشرفت شد. مسئولین و یا هرکسی که بخواهدآن حال و هوای انقلاب و جبهه در نسل جدید باشد باید به معنای واقعی ایثار و ازخودگذشتگی داشته باشد از وقتش و از مالشان بگذرد؛ مسئولین باید کار خودشان را درست انجام دهند. هرکس از هر راهی که میتواند یکی جا دارد یکی امکاناتی دارد، یکی در دستگاه فرهنگی است، بالاخره هر طور که شده باید بتوانیم نسل جدید را جذب کنیم و اجازه ندهیم جوانهای ما به سمت دیگری بروند. اعمال ما که درست باشد جوانان ما که دلشان پاک و صاف است حتی اگر به نظر ظاهر درستی نداشته باشد را میتوان جذب کرد. زمان جنگ عدهای بودند که ظاهرا لات منش بودن ولی جبهه میآمدند و خیلیها از انها هم شهید شدند. الان هم اگر واقعاً بخواهند و بچهها را ول نکنند، دلسوز باشند و از راههای جدید مناسب جوانان را آموزش دهند خیلی از جاها اتفاقات خوبی میافتد ؛ ما میبینم در یک محل یک نفر خودجوش بدون امکاناتی کار میکند. ایثارگری واقعی به این معناست دلسوزی و خواستن واقعی نه کسیکه فقط میخواهد شرح وظایفی را انجام دهد. **نقش ایثارگران در انتقال مفاهیم به نسل جدید چیست؟**\ من فکر میکنم یکی از رسالتها و مسئولیتهایی که هم مسئولین کشوری و هم مسئولین فرهنگی بر عهدهدارند، انتقال این ارزشها هست. این کار را میتوان از طریق الگوسازی، معرفی الگوهای عینی و رفتاری که در جامعه میتوانند نهادینه شود انجام داد. مورد دیگر که در رشتههای تبلیغی مناسب هست برقراری ارتباط جذاب و منطقی بین این نسل و نسل قبل است. از این طریق میتوان این فرهنگ را به نسل جدید منتقل کرد. تقویت انگیزه معنوی این عزیزان این فرایند را میتواند به نحو احسنت کامل کند **چگونه میتوان طرز تفکر ایثار گران را به نسل جدید انتقال داد؟** در مورد نسل جدید در حال حاضر نظر بنده این است که از وسایل ارتباطجمعی مثل صداوسیما، شبکههای مجازی مانند تلگرام که جوانان ارتباط خیلی خوبی با آن دارند استفاده کنیم و از این وسایل به نفع فرهنگسازی صحیح و اطلاعرسانیهای درست استفاده کنیم. به نظرم باید فرهنگ ایثارگری و ایثار گران گمنام را به نسل جدید و با روشهای صحیح بشناسانیم. **به چه صورت میتوان فرهنگ ایثار را به نسل جدید انتقال داد؟**\ همهچیز بستگی به عملکرد ما دارد. همین کاری که در حال حاضر دفتر امور ایثارگران دارد آن را انجام میدهد. ثبت خاطرات رزمندهها و اطلاعرسانی آنها در سایت دانشگاه و فیلم و سریالهایی که دراینارتباط توسط صداوسیما ساخته میشود و نمایش آن در سینماها و\... \ حضور ایثارگران در اردوهای جهادی و راهیان نور میتواند کمی حس و حال آن دوران را به نسلهای جدید انتقال نماید؛ و تمرین روحیه ایثارگری، صبر، اخلاص و توکل و ازخودگذشتگی توسط نسل جدید میتواند در این تأثیرگذاری نقش مؤثری را ایفا نماید **چگونه می شود فرهنگ ایثارگری را به نسل سوم و چهارم انتقال داد؟** سوال بسیار سختی است، در ضمیر آدمهاچیزهای خوب زیاد است مثل فداکاری مثل دفاع مثل ایثارگری ، باید دید اینها با چه چیزی تقویت می شود و چه چیزی تقویت میشود و چه چیزی آن را تضعیف می کند. شاید خیلی چیزها را افراد باید حس کنند بجای اینکه بخواهیم دستوری به آن ها بدهیم.آن زمان کشور از نظر نیرو ضعیف بود،الته امید به آینده زیاد بود و همه حس میهن دوستی داشتند مراجع دینی هم دفاع را واجب می دانستند و این مسئله در حدی بود که علاقمند بودیم جانفشانی کنیم. حالا نمیدانم چه اتفاقی برای نسل جدید افتاده و یا در حال افتادن است ،ما توقعمان کم بود، لازم نبود چیزی را به ما گوشزد کنند، انتخاب با خودمان بود، و فضا هم تبلیغی نبود.من ثبت وقایع وبیان خاطرات را به صورت هنرمندانه و جذاب دوست دارم و به نظرم یکی از راه های شناخت این است. **روش پیشنهادی برای انتقال طرز تفکر ایثار گران به نسل جدید چیست؟** در این خصوص رسانه ها اعم از شنیداری و دیداری نقش به سزایی دارند. به گمانم رسانه ای مثل صدا وسیما به دلیل مخاطبین گسترده ای که دارد نقس اساسی را به عهده دارد. اما ارگان های دیگری مانند وزارت ارشاد از طریق بسط و گسترش مجلات و کتاب ها و فیلم ها و مستند ها در حوزه ی دفاع مقدس می توانند نقش زیادی را ایفا کنند. همین کاری هم که شما در دانشگاه انجام می دهید و مخاطب کمی هم ندارد واز جمله قشر دانشجویی که معمولا بعد از جنگ به دنیا آمده اند واز وقایع آن روزها اطلاعی ندارند هدف آن است بسیار تاثیر گزار است از طرف دیگر ما نیز که لفظ ایثارگر را به یدک می کشیم باید طوری رفتار کنیم و عملکرد ما طوری باشد که آنها با دیدن ما یاد ایثارگری بیفتند. **نقش ايثارگران در انتقال مفاهيم به نسل جديد چيست؟** يک مبارزه دائمي با جهل هميشه وجود دارد. دو موضوع مهم براي هر فرد عقل و ادب است. براي کسب ادب بايد زحمت صبر را تحمل کرد. براي فراهم شدن مسير بهترين حالت اين است شرايطي را فراهم کنيم که افراد بااستعدادهاي خود ديده بشوند. اگر ناهنجاري وجود دارد به اين دليل است که در قسمت هنجار شرايط لازم براي ديده شدن وجود نداشته است که استعداد فرد بروز پيدا کند و ما نياز به ايجاد محيطهاي انگيزشي هستيم. محرکهاي مختلف سبب ايجاد انگيزه ميشود. يکي از دلايلي که آرزوي من ايجاد آزمايشگاه نوآوري است به اين دليل است که اين آزمايشگاه ميخواهد اين شرايط را فراهم کند و توليد فکر کند. فضاي توليد فکر فضاي نظريهپردازي است؛ که افراد بتوانند نظرات خود را بيان کنند و هدايت شوند تا به ديدگاه مشترک ختم شود. تفاوتهاي خلقشده توسط خداوند بايد مورداستفاده قرار گيرد و جاي تمرکز بر تفاوتها بايد بر نقاط اشتراک متمرکز شويم. جوانان امروز را خيلي شاداب ميبينم و داراي پتانسيل قوي سازنده است. تمام تلاش هم همين است و در هر موقعيت بودم به دنبال جذب جوانان بودم. **چگونه میشود فرهنگ و تفکری را به نسل بعد منتقل کنیم؟** سوال خیلی سختی است. ذهن بسیاری از کسانی که در امور فرهنگی فعالیت میکنند و مسئولینی که متولی مسائل فرهنگی هستند، مشغول به این موضوع است؛ چه باید بکنیم تا به این هدف برسیم؟ به نظر من ژن، ذات و روحیه دینی و ملی ما اجازه نمیدهد این مسائل صفر بشود، همیشه در ما هست. یاد ائمه و فاطمه زهرا و مقدسین است که این مملکت را نگهداشته است. چرا که ما همیشه سعی داشتهایم راه آنها را ادامه دهیم. اعتقادم این نیست که باید هراسان باشیم تا نکند چیزی به صفر برسد. به هیچ وجه امکان ندارد که این فرهنگ دینداری و فداکاری به صفر برسد. مهم آن است که ما بتوانیم این اعتقادات را، همپای تهاجمات فرهنگی روز، خوب قوی کنیم و به آنها بپردازیم. اول از همه ما بزرگترها باید از خودمان شروع کنیم. مگر پدرهای ما چقدر سواد و اطلاعات داشتند! میدانید چه شد که ما توانستیم اینطور بشویم؟ یکی از موارد این بود که آنها با خلوص و صادقانه اصول دین را رعایت میکردند. یعنی کار خاصی انجام نمیدادند، همان واجباتی که خدا به هر مسلمانی واجب کردهاست، انجام میدادند. خدا رحمت کند پدرم را. میگفت:« بین شما دکترها فرق زیادی نیست. 10-15 درصد از شما، از نظر علمی باسوادتر و عدهای کمسوادتر هستید. ولی خداوند شفای مریض را به دست مؤمنین میدهد و شما اگر میخواهید واقعاً موفقیت داشته باشید سعی کنید تقوا را از دست ندهید.» تنها تعریفی که برای تقوا داشت این بود؛ یک دفترچه یادداشت به من داده بود و میگفت:« یادداشت کن نماز صبحت قضا نشود و نمازهای دیگرت هم سروقت باشد. به خودت امتیاز بده.» دنبال هیچ چیز دیگری نمیرفت. همین و هرچه حرف میزد، از نماز بود. این که چرا انسان باید نماز بخواند. میگفت:« شیطان در کمین است که انسان را به انحراف بکشاند. سه بار یا پنج بار بیا به خدا بگو غلط کردم، خودت هوای ما را داشته باش!» به همین سادگی! اصلاً نمیخواهد پیچیدهاش کنیم. (20) دین مقوله سختی نیست. معانییش خیلی پیچیدگی نمیخواهد. وقتی خداوند میگوید:« الصلاه عمود الدین» یعنی تو بخوان، به مابقیاش کاری نداشته باش. پدرم میگفت:« ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون، یعنی حرف گوش بده. منظور این نیست که نماز بخوان. یعنی تو حرف گوش بده، بقیهاش را خودش میداند که میخواهد چه کند.» پس نکته اول این است که ما صفر نمیشویم و نکته دوم این که ما پدر ومادرها باید مراقب رعایت واجبات و اصول دین باشیم که خودمان وبالطبع بچه هایمان مشکل پیدا نکنند و منحرف نشوند. یکی از دوستان من برای رفتن به جبهه کنار شقیقهاش کلت گذاشته بود. یعنی من خودم را میکشم اگر نگذارید به جبهه بروم. اینها همان جوانها هستند. نگران نباشید. هوای مملکتشان را در زمانهای حساس دارند و انشاالله که در پناه امام زمان مملکت ما به آن شرایطی میرسد که لیاقت حضرت آقا را داشته باشد. **بهنظر شماچگونه میتوان فرهنگ ایثارگری به نسلهای سوم و چهارم منتقل کرد؟** زمان ما پدر و مادر روی تربیت فرزند نقش مؤثری داشتند، ولی امروز یک فضای مجازی و یک فضای حقیقی داریم. در فضای حقیقی من بهعنوان ایثارگر باید رفتاری ایثارگرانه داشته باشم و البته شاید بتوانم روی همکاران در بیمارستان و چند نفر در محیط بیرون اثر گذار باشم ولی واقعیت ایناستکه فضای مجازی بسیار بیشتر از ما روی نسل جدید اثر گذاشتهاست. ما باید به اسلحه روز مسلح باشیم و متاسفانه در این زمینه خیلی کم کار کردیم؛ علیالخصوص کسانی که در کار فرهنگی بودند، پول و امکانات در اختیار داشتند، کم کار کردهاند. طوریکه اگر الان که روز است در فضای مجازی بگویند شب است بچهها میگویند شب است، ما اگر بخواهیم کار میکنیم باید از طریق فضای مجازی کار کنیم، فضای مجازی را کنترل نکردهایم، بچههایمان را هم بدون هیچ حفاظ و سنگری وسط این گرگها فرستادیم، نتیجه هم شد این که الان میبینیم، به حرف ما اصلا گوش نمیدهند در مقابل هر دروغی در فضای مجازی را میپذیرند. یک عده را زیادی بزرگ کردیم حالا نمیتوانیم چیزی بگوییم، مثل پدر و مادری که اسم پسرشان را رستم گذاشتند ولی جرأت نمیکنند صدایش کنند. بعضی از مسئولین را که فقط تملق و چاپلوسی را میپسندند، اگر حرفی بزنی و انتقادی کنی بار اول نه بار دوم در جلسه راهت نمیدهند. سیستمی که راه انداختهایم جوانها را حذف کردیم، آنجا که باید کار میکردیم، کار نکردیم و کاری که نباید میکردیم، انجام دادیم. **به روز بودن چه تأثیری در جامعه دارد؟** همین که گفتم، ما بهروز نیستیم، اگر بهروز بودیم و از ابزارهای موجود استفاده میکردیم این همه با بچههایمان مشکل نداشتیم. یادم هست من از اینجا میرفتم بازار پای صحبت مرحوم مجتبی تهرانی مینشستم ولی الان اینطور نیست، جوان و نوجوان مینشیند در خانه پای اینترنت، ببیند آنجا چه میگویند. پس سخنرانی یکساعت و یکساعتونیم جواب نمیدهد. برای جوان خستهکنندهست. مثلا کانال تلویزیون را میزنی، دو یا سه نفر نشستهاند حرف میزنند، اینها دیگر برای جوانان ما جواب نمیدهد. من که باورهایم مشخص است، گاهی از این نشستهای تلویزیونی خسته میشوم و نگاه نمیکنم. حدیث از پیامبر است برای کسب علم حتی تا چین باید بروی، آن زمان چین سرزمین دوری بود. الان هم باید ببینی دنیا چکار میکند، اگر میخواهی تأثیرگذار باشی، باید کاری تاثیر گذار کنی. جایی فوتبال تأثیر میگذارد، جایی تلویزیون و جای دیگر عکس اثرگذار است، یکجا هم سرودی مثل سرود سلام فرمانده که تأثیرش را در کشور خودمان و حتی دیگر کشورها دیدیم. **چگونه میتوان طرز تفکر ایثارگران را به دیگران منتقل کرد؟** ضعیفترین راه انتقال زبانی و تبلیغی است. خوب است، نمیخواهم نفی کنم، ولی مطمئناً از روشهای تأثیرگذار قابلتوجه نیست. آن چیزی که امام و مسئولین آن زمان را شاخص میکرد، این بود که همه در عمل نشان میدادند. بهطور مثال وقتی به امام (شخصی مثل ایشان که در قرنها بینظیر است) میگفتند: جماران هدف است، ممکن است دشمن جماران را بمباران و یا موشکباران کند، بیایید پناهگاه و جای محفوظی باشید. ایشان قبول نمیکرد و در همان خانه معمولی میماند. یا وقتی مردم میدیدند مقامات مسئول و بلندپایه کشوری آن زمان مثل رئیسجمهور (مقام معظم رهبری)، رئیس مجلس (مرحوم هاشمی رفسنجانی)، نخستوزیر (شهید رجایی و شهید باهنر) و \... در اکثر عملیات هستند، وقتی دانشجوی پزشکی در جبهه است، استادش هم در جبهه حضور دارد، مثل دکتر اباسهل و دکتر یحیی پور از انستیتو کانسر \...، ایثارگری را در عمل میدیدند؛ این روش جذب میکرد. اگر کسی مال و مکنت و یا مقامی داشت، باارزشترین داراییاش جانش را برای حفظ امنیت کشور میداد. مثل دکتر ایرج فاضل که آموزشدیده امریکاست و آنجا زندگی خیلی خوبی هم داشت، برگشت و در خط مقدم جبهه در کنار بقیه کار کرد. اگر هرکدام از این بزرگان مینشستند جای پستشان، روزی ده تا سخنرانی میکردند، سخنرانی شیوایی هم میکردند، ذرهای تأثیر نمیگذاشت. عملکرد و مهمتر از آن اخلاص در عمل مهم است. گاهی بعضی از کارها انجام میشود ولی چون برای حفظ مقام و حفظ پست و مسائل دنیوی است، آن تأثیر را نمیگذارد. **چگونه ميتوان طرز تفکر ايثارگران را به جوانها انتقال داد؟** جانباز، شهيد يا مجروح شدن خيلي کار سختي نيست. یکراهی را انتخاب ميکنيم و در آن ميرويم جلو و همهچیز در آن وجود دارد و مشخص است و مهم اين است که از اين راه صيانت بکنيم مثلاً مني که مجروح هستم و جانبازي را به يدک ميکشم بايد انسان مفيدي باشم براي جامعه و فرهنگ ايثارگري را به جوانها از راه اخلاق و رفتارم انتقال دهم. ثبت خاطرات نيز به نظر من خيلي مهم است اینکه جذاب باشد و داستان وار و کوتاه باشد. ما بايد روحيه ايثارگري خودمان را بالا نگهداریم چون اگر خودمان را ببازيم ضرر کردهايم. به نظر من ربطي به هم ندارد. من پايم را ازدستدادهام ديگري چرا اختلاس ميکند و ما نبايد احساس خسران داشته باشيم. **چگونه میشود طرز تفکر ایثارگران را به نسلهای بعدی منتقل کرد؟** اگر بهواسطه رفتارمان بتوانیم درس ایثارگری را انتقال دهیم به نظرم بهترین روش انتقال است و آنهایی که اهل هنر و ذوق هستند میتوانند این طرز تفکرات و خاطرات را بنویسند و در اختیار نسل بعدی قرار دهند. **چگونه میتوان طرز تفکر ایثارگران را به دیگران انتقال داد و نقش ایثارگران در انتقال ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس چیست؟** انتقال تجربیات به نسل جدید انتقال کمی سختی است و ما باید واقعیت را قبول کنیم که شرایط در آن زمان ایثارگری را بیشتر ایجاب می کرد اول اینکه رهبری مانند امام خمینی (ره) را داشتیم و دوم دفاع از کشور مان بود؛ الان کار فرهنگی باید انجام بشه تا ما بتوانیم به نسل جدید بگوییم که نیازهای کشور و مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و ما می توانیم درحوزه درمان، بحث های علمی و همچنین حضورعلمی در صحنههای علمی دنیا با ارائه دادن مطالب به جوانان تفهیم کنیم که میراث این کشور به سادگی حاصل نشده و ما باید زحمت بکشیم و نیازها را بازگو کنیم تا باعث پیشرفت مان بشود. به نظر شما روحیه ایثاروفداکاری زمان دفاع مقدس را چگونه میتوان به نسل آینده انتقال داد؟ من فکر می کنم که خیلی فاصله افتاده جوانان امروز مثل جوانان دیروز نیستند من دوست دارم شرایط برگردد به روزهای اول انقلاب که چقدر صادقانه افراد درکنارهم زندگی می کردند ونگه داشتن باورها برای یک جامعه انقلابی خیلی می تواند مفید وموثرباشد ومسئولین هم با ید بیان وعملشان یکی باشد و هم پا با جوانان دیروزبتوانند افکار وایده های آن دوران رابه نسلهای آینده منتقل نمایند شرایط آن زمان به گونه ای بود که جوانان برای شهادت از یکدیگر سبقت می گرفتند ما باید بتوانیم این روحیه را با قلم واندیشه واز طریق بازگوئی خاطرات و دل نوشته های رزمندگان و ز طریق رسانه ها ومطبوعات برای نسل جدید تداعی کنیم کمااینکه صداوسیما حرکتهای خوبی در این زمینه ها انجام داده است. **چگونه می توان طرز تفکرایثارگران را به دیگران انتقال داد؟** همین کاری که الان شما دارید زحمت می کشید یعنی انتقال ایثارگری ها و از خودگذشتگی رزمندگان و خانواده های جانبازان می تواند نقش بسیار مهمی در انتقال اطلاعات و اینکه این انقلاب به راحتی بدست نیامده به هر حال اگر رزمندگان شهدای عزیزو ایثارگران نبودند الان ما در این جایگاه نبودیم و همه این پیروزی ها را مدیون این عزیزان هستیم و باید با فرهنگ سازی مردم و اطلاع رسانی درست به نسل جوان بیاموزیم که این انقلابی که الان در آن زندگی می کنند همه به همت و ایثارگری این عزیزان است و ما همیشه باید قدر و منزلت آنها را بدانیم. به جرات می توانم بگویم که خیلی از کشور ها در حال حاضر به دلیل ا ستقلالی که ما بعد از جنگ بدست آوردیم غبطه می خورند **چطوری میتوانیم روحیه ایثارگری را به نسل بعد منتقل کنیم؟** این عمل ماست که می تواند این فرهنگ رامنتقل کند. من 100 هابار هم که حرف بزنم باید روحیه ایثارگری را پیاده کنم. از طرف دیگر ما باید گوش به فرمان باشیم و سو استفاده نکنیم.ثبت خاطرات نیز بسیار مفید است.ما خودمان سختمان است که این کار را انجام دهیم و وقتی که شما اقدام به ثبت این وقایع می کنید، خاطرات برای ما زنده می شودو شاید برای خیلی ها جالب باشد. **چه جوری میتوانیم تفکر ایثارگران را به نسل سوم و چهارم منتقل کنیم؟** من یک توفیقی در خدمتم دارم و آن این است که جانبازان را ویزیت میکنم، جانبازهای قطع نخاع شده، شاید بیشتر خاطراتم را از آنها دارم. بااینکه قطع نخاعی هستند اما آنها افراد بزرگی هستند. فقط خدا میداند، البته من که به آنجا میروم و آنها میبینیم رایگان ویزیت نمیکنم؛ اما وقتی آنها را میبینم دیگر احساس خستگی نمیکنم؛ و تا نفر آخر که آنها را میبینم روحیهام شارژ میشود. **چگونه میتوان تفکر ایثار و ایثارگری را به دیگران معرفی کرد؟**\ ما باید ارزشها را حفظ کنیم و بر سر دیگران منت نگذاریم که ما این کار را کردیم چون در آن زمان همه درگیر جنگ بودند و همه وظیفه خود میدانستند. باید واقعیتها را به مردم گفت. برنامههای تلویزیونی، نوشتن خاطرات و انتقال آنها به نسل بعد به نظرم بسیار تأثیرگذار است. **اگر توجه کرده باشید، به تازگی اقدامات خوبی برای انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسلهای بعد انجام شده است. مثل ترجمهی کتابهایی در حوزهی ادبیات جنگ به زبانهای خارجی و یا خواندن کتاب «دا» در تلویزیون توسط بازیگران مطرح. حال به نظر شما برای ترویج و انتقال فرهنگی که جوانان در دوران انقلاب و جنگ در جبههها به وجود آوردند، به نسلهای بعد چه باید کرد؟ اصلا میتوان این فرهنگ، اخلاق و معنویت را به نسل بعد انتقال داد؟** علت این که جنگ برای ما راحت بود این بود که راحت از خودمان میگذشتیم. اگر همه بتوانند این حالت گذشت را در خودشان ایجاد کنند و پرورش دهند، در هر مرحلهای که باشند موفق میشوند، حتی در زندگی شخصیشان. به طور مثال هنگام عبور از خیابان ممکن است شانهمان به فردی غریبه بخورد. ناخودآگاه برمیگردیم و از هم عذرخواهی میکنیم. فرهنگ جبهه به نظر من خاطرات آن است. خاطراتی که آثار خوبی به جا میگذارد. ما در شب عید سال 66 که به آن اشاره کردم، جایی بودیم که عراقیها آباندازی کردهبودند و ماهی سفید داشت. ما تا آن موقع ماهیگیری نکرده بودیم ولی بچههای شمال در اینکار را مهارت داشتند. فکر میکنم آنها هر جا که میروند با خودشان قلاب ماهیگیری میبرند! یک روز دیدیم بچههای توپخانه ارتش دارند ماهی میگیرند. ما هم رفتیم از آنها قلاب گرفتیم و با چه مکافاتی شروع کردیم به ماهیگیری! خود من یک ماهی گرفتم که حدود 15 تا 20 سانتیمتر بود. ماهی را آوردم و با دوستانم پولکهایش را گرفتیم و تمیزش کردیم، نمک زدیم و گذاشتیم روی سقف سنگر؛ بچهها گفتند باید نیم ساعتی زیر آفتاب بماند، بعد کبابش کنیم. با دوستان نشسته بودیم و صحبت میکردیم تا زمان بگذرد و کبابش کنیم و بخوریم که ناگهان یکی از بچهها گفت مرغای دریایی ماهی رو بردند!(با خنده) بچهها هم که عصبانی شدهبودند و اسلحهشان را گرفته بودند طرف مرغ دریایی و به آن شلیک میکردند تا او را بزنند. نمیشد پرنده را زد؛ سخت بود و این شده بود خاطرهی شب عید ما. بچهها برای هم تعریف میکردند؛ یکی میگفت من کم خوردم، یکی میگفت خوشمزه شده بود و \.... **نقش ایثارگران در انتقال مفاهیم به نسل جدید چیست؟** تهیه و پخش فیلم هایی در این زمینه که فرهنگ ایثار را نشان می دهد. تعریف خاطرات و نمایش تلاش و کوشش آنها رزمندگان می تواند موثر واقع شود. چطور ميشود گوشهاي از آن روحيه را به نسل بعد منتقل كنيم؟\ **در كل بحث ولايت مداري حرف نخست را ميزند اگر به ديگر انقلابها نگاه اجمالي بيندازيم هركدام بهنوعي سركوب و ازهمپاشيده شدند. به نظر من بهروز نمودن فرهنگ و خورده فرهنگها ميتواند، نسل جديدرا به نسل گذشته گره بزند ومي توان در قالب فيلمها، و يا با نوشتن خاطرهات آنها را به آن مسائل آشنا نمايندو اگر به آنان در مورد انقلاب، ديگر كشورها برايشان بازگو نماييم. بيشتر قدر انقلاب خود ميدانند. ولي در كنار آن، شرايط و امكانات بيشتر براي آنان فراهم شود. وبه آنان آموزش داده شود؛ كه امنيتي كه الان داريم، مديون خون شهدا است و آنان به اين انديشه وادار نماييم، واين امر باعث ميشود كه با افتخارازاين انقلاب پاسداري نمايند** **براي انتقال فرهنگ مقاومت و ایثار به نسل بعد، چه بايد كرد؟** نبايد از بچهها انتقاد كنيم. افرادی که در جنگ استخوان خُرد كردهاند، بسیارند. دوستاني دارم كه گفتنيهای بسیاری دارند. دوستی دارم که 10 سال اسير بود. ما فقط دو الی سه جلسه توانستيم به سراغش برویم و با او صحبت کنیم. بايد سراغشان رفت و با آنها صحبت كرد، فیلم و مستند ساخت. ساخت فيلم در این زمینه بايد تقویت شود. چرا که حرفهاي ناگفتهی زيادی وجود دارد. باید در زمینهی جنگ رمانهايي نوشت و نسلهای آینده را آگاه کرد، تجربیات را بازگو کرد تا اثرش مدتها و یا حتی قرنها بهجا بماند. یک فاصلهی نسلی بین ما و فرزندانمان وجود دارد. پیش میآید وقتی در برابر فرزندانم قرار میگیرم، نمیتوانیم یکدیگر را بهخوبی درک کنیم و بهتر است که من قضیه جنگ را برای فرزندانم موشکافی کنم. وقتی در این راه قدم برداشتم، تجربیاتم را به آنها منتقل کردم، اثرات آن را بهتر و بیشتر بر فرزندانم میبینم. من با بازگویی خاطرات در این زمینه موافقم. پس خوب است این خاطرات به نسلهای حال و آینده منتقل شود. ما باید خاطرات را به صورت یک ذخیرهی فرهنگی استخراج و زنده کنیم. حال چه به صورت گفتگو یا همان تاریخ شفاهی باشد، چه به صورت رمان. اگر جوانان خودباوری نداشته باشند، در بخشی از شخصیت خود، خلائی بزرگ احساس میکنند. پس باید برای پر کردن این خلاء تلاش کنیم. **چطور میتوان طرز تفکر ایثارگران را به نسل جدید منتقل کرد؟**\ شرایط امروزی خیلی متفاوت است و انتقال ارزشها سختتر شده است. اگر این تفکر را در جامعه برقرار کنیم مشکلات حل خواهد شد. اگر خاطرتان باشد در قسمتی از این نوشتهها به لقمه نان رزمنده اشاره کردم و اینکه در آن شرایط سخت از آن لقمه کم هم گذشت و بین بقیه افراد هم تقسیم کرد. اگر همین یک حرکت (گذشت) را سرلوحه کار خود قرار دهیم خیلی از مشکلاتمان حل خواهد شد