سند بی_عنوان (3) PDF

Summary

این سند شامل اشعار عربی و تحلیل های ادبی آن می باشد.

Full Transcript

‫بیت ‪1‬‬ ‫والزمانا‪َ...‬هل َخ َفرنا ِذم ًّة م ُْذ َع َر ْف َنا؟‬ ‫العليا َء َع ّنا َّ‬...

‫بیت ‪1‬‬ ‫والزمانا‪َ...‬هل َخ َفرنا ِذم ًّة م ُْذ َع َر ْف َنا؟‬ ‫العليا َء َع ّنا َّ‬ ‫اِئل َ‬ ‫َس ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫از بلندای عزت و شکوه و زمانه بپرس‪ ،‬آیا ما از زمانی که شناخته شدیم‪ ،‬پیمانی را شکسته‌ایم؟‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫العلياء‪ :‬بلندای عزت و شکوه‪.‬‬ ‫َ‬ ‫َخ َفرنا‪ :‬شکستیم یا خیانت کردیم‪.‬‬ ‫ِذمّة‪ :‬پیمان‪ ،‬عهد‪.‬‬ ‫م ُْذ‪ :‬از وقتی که‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫سؤال بالغی‪« :‬سائل العلياء عنا» برای تأکید بر بی‌عیبی و پایبندی‪.‬‬ ‫تشخیص‪ :‬نسبت دادن قدرت پرسش به «العلياء» و «الزمان»‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪2‬‬ ‫ت بنا‪َ...‬لم َت َزل َتجري َسعيراً في دِمانا‬ ‫المروءات التي عا َش ْ‬ ‫ُ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫آن جوانمردی‌هایی که با ما زنده بودند‪ ،‬همچنان همچون آتشی شعله‌ور در خون‌های ما جاری‌اند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫المروءات‪ :‬جوانمردی‌ها و ارزش‌های اخالقی‪.‬‬ ‫َسعيراً‪ :‬آتشی شعله‌ور‪.‬‬ ‫دِمانا‪ :‬خون‌های ما‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشبیه‪ :‬جریان مروءت در خون به شعله‌های آتش‪.‬‬ ‫حس‌آمیزی‪ :‬به تصویر کشیدن ارزش‌های اخالقی به صورت ملموس (آتش در خون)‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪3‬‬ ‫ت الصَّحرا ُء َت ْش ُكو عُرْ َي َها‪َ...‬ف َك َس ْوناها َزِئيراً و ُد َخانا‬ ‫ضجَّ ِ‬ ‫َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫بیابان فریاد زد و از برهنگی خود شکایت کرد‪ ،‬پس آن را با غرشی بلند و دود جنگ پوشاندیم‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ضجَّ ت‪ :‬فریاد زد‪ ،‬شکایت کرد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫عُرْ َي َها‪ :‬برهنگی آن‪.‬‬ ‫َزِئيراً‪ :‬غرش (صدای شیر)‪.‬‬ ‫ُد َخانا‪ :‬دود‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬شکایت کردن بیابان مانند یک انسان‪.‬‬ ‫کنایه‪« :‬كسوناها زئيراً و ُدخانا» به معنای آغاز جنگ و دفاع‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪4‬‬ ‫مِن َس َقيْنا َها العُال مِن دَ مِنا‪َ...‬أ ْي َق َن ْ‬ ‫ت َأنَّ َم َع ّداً َقد َنمانا‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫چون به بیابان شکوه را از خون خود نوشاندیم‪ ،‬یقین کرد که از نسل «معد» هستیم‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َس َق ْي َنا‪ :‬نوشاندیم‪.‬‬ ‫العُال‪ :‬شکوه و بزرگی‪.‬‬ ‫َم َعدّ‪ :‬اشاره به قبیله‌ای از اعراب مشهور به شجاعت‪.‬‬ ‫َنمانا‪ :‬از ما نشأت گرفته‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬نسبت دادن توانایی فهم و یقین به بیابان‪.‬‬ ‫نماد‪« :‬دم» برای فداکاری و «معد» برای اصالت و شجاعت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪5‬‬ ‫األبطال َمصْ بُوغا ً ل َِوا َنا‬ ‫ِ‬ ‫ِك ال َمج ُد َلنا َلمّا َرآ َن ِ‬ ‫ا‪...‬بدَ ِم‬ ‫ضح َ‬ ‫َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫شکوه به ما لبخند زد‪ ،‬زمانی که ما را با رنگ خون قهرمانان آراسته دید‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ِك ال َمجد‪ :‬لبخند زدن شکوه (تشخیص)‪.‬‬ ‫ضح َ‬ ‫َ‬ ‫ل َِوا َنا‪ :‬رنگ ما‪ ،‬پرچم ما‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬نسبت دادن لبخند به مجد (شکوه)‪.‬‬ ‫حس‌آمیزی‪ :‬ترکیب دیدن و لبخند برای القای حس افتخار‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪6‬‬ ‫األحرار أن َتسقِي العِدَ ى‪َ...‬أ ْكُؤ سا ً حُمْراً وَأنغاما ً َح َزانا‬ ‫ِ‬ ‫ُعرُسُ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫جشن آزادگان این است که دشمنان را جام‌هایی سرخ از خون و نغمه‌هایی غم‌انگیز بنوشانند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ُعرُسُ ‪ :‬جشن و عروسی‪.‬‬ ‫األحرار‪ :‬آزادگان‪.‬‬ ‫العِدَ ى‪ :‬دشمنان‪.‬‬ ‫َأ ْكُؤ سا ً حُمْراً‪ :‬جام‌هایی سرخ‪.‬‬ ‫َح َزانا‪ :‬غمگین‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫«ح َزانا»‪.‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان «عُرس» و َ‬ ‫کنایه‪َ« :‬أ ْكُؤ سا ً حُمْراً» به معنای خون‌ریزی و مبارزه‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪7‬‬ ‫ون َذ ْن ٍ‬ ‫ب ُح َل َفا َنا‬ ‫الع ْه ِد الَّذِي‪َ...‬ن َح َر ْت ُه ُد َ‬ ‫وت ِإ َلى َ‬ ‫َترْ َكبُ ال َم َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫مرگ را به جان می‌خری تا به عهدی که بدون هیچ گناهی توسط دشمنان شکسته شد‪ ،‬پایبند بمانی‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َترْ َكبُ ال َم َ‬ ‫وت‪ :‬به استقبال مرگ رفتن‪.‬‬ ‫َن َح َر ْتهُ‪ :‬آن را قربانی کردند‪.‬‬ ‫ُح َل َفا َنا‪ :‬قسم‌ها و سوگندهای ما‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬شکستن عهد مانند قربانی کردن‪.‬‬ ‫کنایه‪« :‬ركب الموت» به معنای پذیرش خطر و مرگ‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪8‬‬ ‫يهم َأ َّننا‪َ...‬ن َ‬ ‫زر ُع ال َّنصْ َر َو َيجْ نِي ِه سِ وا َنا؟‬ ‫َأم َِن َ‬ ‫الع ْد ِل َلدَ ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫آیا از عدالت است که ما پیروزی را بکاریم و دیگران آن را برداشت کنند؟‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫زر ُع ال َّنصْ َر‪ :‬پیروزی را کشتن‪ ،‬استعاره از تالش برای موفقیت‪.‬‬ ‫َن َ‬ ‫سِ وا َنا‪ :‬دیگران‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫استفهام انکاری‪« :‬أم َِن العدل لديهم»‪.‬‬ ‫استعاره‪ :‬کشتن و برداشت کردن برای تالش و نتیجه‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪9‬‬ ‫الغا ُر َع َل ْي ِه األرجوانا‬ ‫س َ‬ ‫يا جهاداً َ‬ ‫ص َّف َق ال َمج ُد َله ِ‬ ‫ُ‪...‬لب َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫ای جهادی که شکوه برایت کف می‌زند و تاج افتخار با رنگ ارغوانی بر سرت نهاده شده است‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ص َّف َق ال َمج ُد‪ :‬شکوه دست زده‪.‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫الغارُ‪ :‬تاج افتخار‪.‬‬ ‫األرجوانا‪ :‬رنگ ارغوانی‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬دست زدن شکوه‪.‬‬ ‫نماد‪ :‬ارغوانی برای خون و افتخار‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪10‬‬ ‫ِ‪...‬و ِب َنا ٌء ل ِْل َم َعالِي اَل يُدَ انِي‬ ‫َش َرفٌ َبا َه ْ‬ ‫ت فِلسطينُ ِبه َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫افتخاری که فلسطین به آن مباهات می‌کند و بنایی برای بزرگی که هیچ چیزی به آن نمی‌رسد‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َبا َه ْ‬ ‫ت‪ :‬به آن مباهات کرد‪.‬‬ ‫ال َم َعالِي‪ :‬بزرگی و افتخار‪.‬‬ ‫اَل يُدَ انِي‪ :‬قابل مقایسه نیست‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬مباهات کردن فلسطین‪.‬‬ ‫«ب َنا ٌء ل ِْل َم َعالِي اَل يُدَ انِي»‪.‬‬ ‫اغراق‪ِ :‬‬ ‫بیت ‪11‬‬ ‫ِإنَّ جُرحا ً سا َل مِنْ َج ْب َهتِها‪َ...‬ل َق َم َت ُه ِب ُخشوع َش َفتانا‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫زخمی که از پیشانی او جاری شد‪ ،‬لب‌های ما با خشوع و احترام آن را بوسیدند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫سا َل‪ :‬جاری شد‪.‬‬ ‫َج ْب َهتِها‪ :‬پیشانی او‪.‬‬ ‫َل َق َم َتهُ‪ :‬بوسید و لمس کرد‪.‬‬ ‫ِب ُخشوع‪ :‬با فروتنی و احترام‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬پیشانی به‌عنوان نماد شکوه و عزت‪.‬‬ ‫کنایه‪َ « :‬ل َق َم َت ُه ِب ُخشوع َش َفتانا» کنایه از احترام و ارادت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪12‬‬ ‫ت ال َّنجْ َوى ِبهِ‪...‬عربيا ً َر َش َف ْت ُه مُق َلتانا‬ ‫وأنينا ً َ‬ ‫باح ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫ناله‌ای که نجواهای سرّ ی آن را فاش کردند‪ ،‬به عربیت پیوند خورده و چشم‌های ما آن را نوشیدند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫أنيناً‪ :‬ناله‌ای‪.‬‬ ‫باح ْ‬ ‫ت‪ :‬فاش کرد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ال َّنجْ َوى‪ :‬نجواها و رازهای درونی‪.‬‬ ‫َر َش َف ْتهُ‪ :‬نوشید‪.‬‬ ‫مُق َلتانا‪ :‬چشم‌های ما‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬ناله و نجوا به‌عنوان موجودی زنده که راز فاش می‌کند‪.‬‬ ‫«ر َش َف ْت ُه مُق َلتانا» نوشیدن ناله توسط چشم‌ها‪.‬‬ ‫استعاره‪َ :‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪13‬‬ ‫نسى َأسانا‬ ‫يا فِلسطينُ الَّتي كِدنا َلمَّا‪َ...‬كا َبدَ ْت ُه مِن َأ َسى َن َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫ای فلسطینی که آن‌قدر از اندوه رنج بردی که نزدیک بود اندوه خودمان را فراموش کنیم‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ك ِْد َنا‪ :‬نزدیک بود‪.‬‬ ‫َكا َبدَ ْتهُ‪ :‬متحمل شد‪.‬‬ ‫َأ َسى‪ :‬اندوه و درد‪.‬‬ ‫نسى َأسانا‪ :‬اندوه خودمان را فراموش کنیم‪.‬‬ ‫َن َ‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫خطاب‪« :‬يا فلسطينُ » برای ایجاد ارتباط مستقیم‪.‬‬ ‫مبالغه‪ :‬در فراموش کردن اندوه خود به‌خاطر فلسطین‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪14‬‬ ‫الع ْه ِد الَّذِي‪َ...‬ق ْد َر َ‬ ‫ضعْ َناهُ م َِن ال َم ْه ِد ِكاَل َنا‬ ‫َنحْ نُ َيا ُأ ْخ ُ‬ ‫ت َع َلى َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫ای خواهر‪ ،‬ما بر همان عهدی که از کودکی با آن بزرگ شدیم‪ ،‬ایستاده‌ایم‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫ُأ ْخ ُ‬ ‫ت‪ :‬خواهر (اشاره به فلسطین)‪.‬‬ ‫الع ْهدِ‪ :‬پیمان و عهد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ضعْ َناهُ‪ :‬شیر خوردیم؛ کنایه از رشد با این باور‪.‬‬ ‫َر َ‬ ‫ال َم ْهدِ‪ :‬گهواره‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشبیه‪ :‬فلسطین به خواهر‪.‬‬ ‫ضعْ َناهُ م َِن ال َم ْهدِ» به معنای پایبندی از کودکی‪.‬‬ ‫«ر َ‬ ‫کنایه‪َ :‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪15‬‬ ‫ب َه َوا َنا‬ ‫يثربُ والقدسُ ُم ْن ُذ احْ َت َل َما‪َ...‬كعْ َب َت ِ‬ ‫ان َو َه َوى َ‬ ‫الع َر ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫یثرب و قدس از زمانی که به بلوغ رسیدند‪ ،‬دو قبله ما و عشق عرب‌ها شدند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫يثربُ ‪ :‬مدینه منوره‪.‬‬ ‫احْ َت َل َما‪ :‬به بلوغ رسیدند‪.‬‬ ‫َكعْ َب َت ِ‬ ‫ان‪ :‬دو قبله‪.‬‬ ‫َه َوى‪ :‬عشق و عالقه‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشبیه‪ :‬یثرب و قدس به دو قبله‪.‬‬ ‫نماد‪ :‬یثرب و قدس برای هویت اسالمی و عربی‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪16‬‬ ‫َّار ًة َتْأ َبى ال َه َوا َنا‬ ‫ت َأنْ ُن ْط ِع َمهُ‪...‬أ ْنفُسا ً َجب َ‬ ‫َش َرفٌ ل ِْل َم ْو ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫برای مرگ افتخاری است که از جان‌هایی تغذیه کند که شکست را نمی‌پذیرند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َش َرفٌ ل ِْل َم ْوتِ‪ :‬افتخاری برای مرگ‪.‬‬ ‫ُن ْط ِع َمهُ‪ :‬به او خوراک بدهیم‪.‬‬ ‫َّار ًة‪ :‬نیرومند و شکست‌ناپذیر‪.‬‬ ‫َجب َ‬ ‫َتْأ َبى‪ :‬نمی‌پذیرند‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬نسبت دادن احساس افتخار به مرگ‪.‬‬ ‫کنایه‪ :‬از جان گذشتگی و شجاعت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪17‬‬ ‫َورْ دَ ةٌ مِنْ دَ ِم َنا فِي َي ِدهِ‪َ...‬ل ْو َأ َتى ال َّن َ‬ ‫ار ِب َها َحا َل ْ‬ ‫ت َج َنا َنا‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫گلی از خون ما در دست اوست که اگر به آتش نزدیک شود‪ ،‬آن را به بهشتی تبدیل می‌کند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َورْ دَ ةٌ‪ :‬گل‪.‬‬ ‫َحا َل ْ‬ ‫ت َج َنا َنا‪ :‬آن را به بهشت تبدیل کرد‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫«ورْ دَ ةٌ مِنْ دَ ِم َنا» خون شهیدان به گل تشبیه شده است‪.‬‬ ‫استعاره‪َ :‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان آتش و بهشت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪18‬‬ ‫ار ُك ْم‪َ...‬ك ْي َف َما شِ ْئ ُت ْم َف َلنْ َت ْلقُوا َج َبا َنا‬ ‫َأ ْنشِ رُوا ال َه ْو َل َو ُ‬ ‫صبُّوا َن َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫وحشت پراکنده کنید و آتش خود را هرطور که می‌خواهید بریزید‪ ،‬هرگز ترسویی نخواهید یافت‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َأ ْنشِ رُوا ال َه ْو َل‪ :‬وحشت پراکنده کنید‪.‬‬ ‫َج َبا َنا‪ :‬ترسو‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫چالش و تهدید‪َ « :‬ف َلنْ َت ْلقُوا َج َبا َنا»‪.‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان «ال َه ْو َل» و شجاعت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪19‬‬ ‫ت اَألحْ دَ ُ‬ ‫اث ِم َّنا َأ ْنفُساً‪َ...‬ل ْم َي ِز ْد َها ال ُع ْنفُ ِإاَّل ُع ْنفُ َوا َنا‬ ‫َغ َّد ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫اتفاقات از ما انسان‌هایی ساخت که خشونت تنها سرزندگی ما را بیشتر کرد‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َغد ْ‬ ‫َّت‪ :‬تبدیل کرد‪.‬‬ ‫ُع ْنفُ َوا َنا‪ :‬سرزندگی و شجاعت‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬نسبت دادن قدرت تغییر به اتفاقات‪.‬‬ ‫تکرار‪ :‬استفاده از « ُع ْنفُ » برای تأکید بر سرزندگی‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪20‬‬ ‫ب َيدَ ا َنا‬ ‫مْس ًة َتسْ َب ُح ِب َّ‬ ‫الط ْي ِ‬ ‫ال َن ْل َمسُ جُرْ َح ُه ْم‪َ...‬ل َ‬ ‫قُ ْم ِإ َلى اَألب َ‬ ‫ْط ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫به سوی قهرمانان برویم و زخم‌های آن‌ها را لمس کنیم‪ ،‬لمسی که دستان ما را با عطر بهشتی پر کند‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َتسْ َب ُح ِب َّ‬ ‫الط ْيبِ‪ :‬با عطر خوش پر شود‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تشبیه‪ :‬لمس زخم‌ها به عطرافشانی دست‌ها‪.‬‬ ‫حس‌آمیزی‪ :‬ترکیب حس لمس و بوی خوش‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪21‬‬ ‫ضا َنا‬ ‫ص ْو َم ال َفصْ ِح‪َ ،‬ه ْب ُه َر َم َ‬ ‫قُ ْم َنجُعْ َي ْوما ً م َِن الع ِ‬ ‫ُمْر َل ُه ْم‪َ...‬ه ْب ُه َ‬ ‫**ترج‬ ‫برای آن‌ها یک روز از عمرمان را روزه بداریم‪ ،‬آن را همچون روزه فصح یا رمضان به آن‌ها هدیه کنیم‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫َنجُعْ ‪ :‬روزه بداریم‪ ،‬گرسنه باشیم‪.‬‬ ‫ص ْو َم ال َفصْ ِح‪ :‬روزه‌ای که به عید فصح یهودیان اشاره دارد‪.‬‬ ‫َ‬ ‫ضا َنا‪ :‬ماه رمضان مسلمانان‪.‬‬ ‫َر َم َ‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان «فصح» و «رمضان» برای نشان دادن همبستگی ادیان‪.‬‬ ‫تشبیه‪ :‬هدیه دادن روزه به قهرمانان به مثابه عبادت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪22‬‬ ‫ُ‪...‬ح َّق َنا‪َ ،‬نمْشِ ي ِإ َل ْي ِه َأي َْن َكانــا‬ ‫الح ُّق الَّذِي َما ُتوا َله َ‬ ‫ِإ َّن َما َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫حقی که برای آن شهید شدند‪ ،‬حق ما نیز هست و به‌سوی آن خواهیم رفت‪ ،‬هر جا که باشد‪.‬‬ ‫لغات مهم‪:‬‬ ‫الح ُّق‪ :‬عدالت و حقیقت‪.‬‬ ‫َ‬ ‫َما ُتوا َلهُ‪ :‬برای آن جان باختند‪.‬‬ ‫َنمْشِ ي ِإ َل ْيهِ‪ :‬به سوی آن حرکت می‌کنیم‪.‬‬ ‫آرایه‌های ادبی‪:‬‬ ‫تکرار‪ :‬تأکید بر واژه «حق» برای نشان دادن ارزش‪.‬‬ ‫تعهد‪ :‬نشان‌دهنده پایبندی به ادامه راه شهدا‪.‬‬ ‫تحلیل و توضیح شعر‬ ‫این شعر اثر شاعر تونسی أبو القاسم الشابی است که روحیه‌ای انقالبی و سرشار از امید به زندگی را به تصویر می‌کشد‪.‬‬ ‫موضوع اصلی شعر اراده‪ ،‬شور زندگی و قدرت تغییر سرنوشت توسط انسان‌هاست‪.‬در ادامه به تحلیل و توضیح ابیات پرداخته‬ ‫می‌شود‪:‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 1‬و ‪2‬‬ ‫إذا ال َّشعْ بُ َي ْو َما َأ َرادَ ْال َح َيا َة‪َ...‬فال ُب َّد َأنْ َيسْ َت ِج َ‬ ‫يب ال َقدَ ِر‬ ‫ِي‪.....‬وال ُب َّد لل َق ْي ِد َأنْ َي ْن َكسِ ر‬ ‫َ‬ ‫َواَل ُب َّد لِلَّي ِْل َأنْ َي ْن َجل‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫اگر مردمی روزی بخواهند زندگی کنند‪ ،‬سرنوشت ناگزیر به اجابت است‪.‬‬ ‫و شب ناگزیر به پایان می‌رسد‪ ،‬و زنجیر ناچار شکسته خواهد شد‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫اراده ملت‪ :‬شاعر نقش اراده جمعی در تغییر سرنوشت را بیان می‌کند‪.‬‬ ‫شب و قید‪ :‬شب نماد ظلمت و جهل و قید نماد استبداد است که شکستن و پایانشان حتمی است‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫استعاره‪ :‬شب به‌عنوان ظلم و زنجیر به‌عنوان بردگی‪.‬‬ ‫تاکید‪ :‬تکرار «فال بدّ» برای نشان دادن قطعیت تغییر‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 3‬و ‪4‬‬ ‫َو َمنْ َل ْم ي َُعا ِنقُ ُه َش ْو ُق ْال َح َياةِ‪َ......‬ت َب َّخ َر فِي َج ْو َها َوا ْندَ َثر‬ ‫العدَ ِم ال ُم ْن َتصِ ِر‬ ‫ش َّق ُه ْال َح َياةُ‪....‬مِنْ َ‬ ‫ص ْف َع ِة َ‬ ‫َف َو ْي ٌل لِ َمنْ َل ْم َت ُ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫کسی که شوق زندگی او را دربر نگیرد‪ ،‬در هوای آن بخار شده و ناپدید می‌شود‪.‬‬ ‫و وای بر کسی که زندگی او را نسوزاند‪ ،‬از ضربه نابودی پیروز‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫شوق زندگی‪ :‬شاعر افراد بی‌تحرک و بی‌هدف را محکوم به فنا می‌داند‪.‬‬ ‫صفعه العدم‪ :‬زندگی بی‌روح‪ ،‬برابر با مرگی بی‌ارزش است‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬زندگی همچون موجودی زنده که «می‌سوزاند»‪.‬‬ ‫تضاد‪ :‬بین زندگی و نابودی‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 5‬و ‪6‬‬ ‫‪.....‬و َحدَ َثنِي رُو ُح َها ْالمُسْ َتت ِِر‬ ‫َ‬ ‫ات‬ ‫ت ل َِي ْال َكاِئ َن ُ‬ ‫َكذل َِك َقا َل ْ‬ ‫ت ال َّش َج ِر‬ ‫ال َو َتحْ َ‬ ‫‪......‬و َف ْو َق ال ِج َب ِ‬ ‫َ‬ ‫ت الرِّ ي ُح َبي َْن الف َِج ِ‬ ‫اج‬ ‫َودَ َمدَ َم ِ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫این‌گونه موجودات به من گفتند و روح پنهانشان با من سخن گفت‪.‬‬ ‫و باد در دره‌ها‪ ،‬باالی کوه‌ها و زیر درختان غرید‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫سخن طبیعت‪ :‬شاعر ارتباط عمیق خود را با طبیعت و پیام‌های پنهان آن نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫دمادم باد‪ :‬صدای طبیعت به‌عنوان الهامی برای انسان‌ها‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬روح پنهان موجودات‪.‬‬ ‫تلمیح‪ :‬اشاره به فلسفه زندگی و قوانین طبیعت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 7‬و ‪8‬‬ ‫الح َذر‬ ‫يت َ‬ ‫ْت ْال ُم َنى َو َنسِ ُ‬ ‫َ‬ ‫ِإ َذا َما َط َمحْ ُ‬ ‫ت ِإ َلى َغا َية‬ ‫ٍ‪.....‬ر ِكب ُ‬ ‫ِ‪.......‬وال ُك َّب َة اللَّ َه ِ‬ ‫ب المُسْ َتعِر‬ ‫َ‬ ‫َو َل ْم َأ َت َج َّنبْ وُ ع َ‬ ‫ُور ال َّش َعاب‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫هرگاه به هدفی بلند پرواز کرده‌ام‪ ،‬آرزوها را سوار شده و احتیاط را فراموش کرده‌ام‪.‬‬ ‫و از سختی دره‌ها و شعله‌های آتش سوزان نگریخته‌ام‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫شجاعت‪ :‬شاعر به روحیه بی‌باکی و شوق دستیابی به اهداف بلند اشاره دارد‪.‬‬ ‫کبه اللهب‪ :‬نشان‌دهنده آزمون‌های دشوار مسیر‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تضاد‪ :‬بین طمع و حذر‪.‬‬ ‫استعاره‪ :‬شعله آتش به‌عنوان مشکالت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 9‬و ‪10‬‬ ‫ال‪َ....‬يعِشْ َأ َبدَ الدَّهْ ِر َبي َْن ال ُح َف ِر‬ ‫صعُودَ ال ِج َب ِ‬‫ِب ُ‬ ‫َو َمنْ اَل ُيح َ‬ ‫ُأ‬ ‫ص ْد ِري ِر َيا ٌح َخر‬ ‫ت ِب َ‬ ‫صجَّ ْ‬ ‫ِ‪.....‬و َ‬ ‫َ‬ ‫ت ِب َق ْل ِبي ِد َما ُء ال َّش َباب‬ ‫َف َعجَّ ْ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫کسی که صعود به قله‌ها را دوست ندارد‪ ،‬همیشه در گودال‌ها زندگی خواهد کرد‪.‬‬ ‫خون جوانی در قلبم غلیان کرد و بادهای تازه در سینه‌ام وزیدن گرفت‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫صعود‪ :‬تالش برای رسیدن به موفقیت‪.‬‬ ‫ریاح أخر‪ :‬تغییرات و نیروی تازه‌ای که انسان را به جلو می‌راند‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تضاد‪ :‬صعود قله‌ها در مقابل زندگی در گودال‌ها‪.‬‬ ‫تشبیه‪ :‬خون جوانی به نیروی حرکت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 11‬و ‪12‬‬ ‫اح َو َو ْق ِع ال َم َطر‬ ‫َوَأ ْط َر ْق ُ ُأ‬ ‫ت ‪ ،‬صْ غِي لِ َقصْ فِ الرُّ عُودِ‪َ...‬و َع ْزفِ الرِّ َي ِ‬ ‫ُأ‬ ‫َأ‬ ‫ت ‪َ " :‬يا ُّم َه ْل َت ْك َره َ‬ ‫ِين ال َب َش ِر؟"‬ ‫ْ‬ ‫َأ‬ ‫َأْل‬ ‫ت ل َِي ا رْ ضُ ‪َ -‬لمَّا َس ل ُ‬ ‫َو َقا َل ْ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫سرم را خم کردم و به غرش رعد‪ ،‬آواز باد و صدای باران گوش دادم‪.‬‬ ‫زمین‪ ،‬وقتی از او پرسیدم‪« :‬ای مادر‪ ،‬آیا از بشر متنفری؟»‪ ،‬به من پاسخ داد‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫طبیعت‪ :‬نماد قدرت و الهام برای انسان‌ها‪.‬‬ ‫پرسش از زمین‪ :‬گفت‌وگویی فلسفی درباره رابطه بشر و طبیعت‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫پرسش‪ :‬سوال شاعر از زمین‪.‬‬ ‫موسیقی طبیعت‪ :‬غرش‪ ،‬آواز و صدای باران‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 13‬و ‪14‬‬ ‫الخ َط ِر‬ ‫وب َ‬‫ُوح‪َ.....‬و َمنْ َيسْ َتل ُِذ ُر ُك َ‬ ‫ُّ‬ ‫" ُأ َبارك في ال َّن ِ َأ‬ ‫اس هْ َل الطم ِ‬ ‫ِ‬ ‫ْش َ‬ ‫الح َجر‬ ‫ِ‬ ‫ي‬‫ع‬‫َ‬ ‫ْش‬ ‫ِ‬ ‫ي‬‫ع‬‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ال‬‫ب‬‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ع‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫ق‬ ‫ي‬ ‫َ‬ ‫و‬ ‫َ‬ ‫‪......‬‬‫ان‬ ‫َ‬ ‫م‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫الز‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫َاشِ‬ ‫ُ‬ ‫ي‬ ‫ال‬ ‫نْ‬‫م‬‫َ‬ ‫وَأ ْل َعنُ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫من انسان‌های بلندپرواز و کسانی که از خطر لذت می‌برند را ستایش می‌کنم‪.‬‬ ‫و کسانی که با زمان پیش نمی‌روند و به زندگی همچون سنگ قانع‌اند را نفرین می‌کنم‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫طموح‪ :‬ستایش اراده و شجاعت‪.‬‬ ‫زندگی سنگ‪ :‬نماد رکود و بی‌تحرکی‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان طموح و رکود‪.‬‬ ‫استعاره‪ :‬زندگی سنگ برای انسان‌های بی‌هدف‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 15‬و ‪16‬‬ ‫ْت َم ْه َما َكبُر‬ ‫‪......‬و َيحْ َت ِق ُر ْال َمي َ‬ ‫َ‬ ‫ه َُو ْال َك ْونُ َحيَّ ‪ُ ،‬يحِبُّ ْال َح َيا َة‬ ‫ْت َّ‬ ‫الز َه ِر‬ ‫‪......‬واَل ال َّنحْ ُل َي ْل ِث ُم َمي َ‬ ‫ُور‬ ‫األفق َيحْ ضُنُ َمي َ ُّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْت الطي ِ‬ ‫فال‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫جهان زنده است‪ ،‬زندگی را دوست دارد و هر مرده‌ای را‪ ،‬هرچند بزرگ باشد‪ ،‬تحقیر می‌کند‪.‬‬ ‫نه آسمان پرنده مرده را دربرمی‌گیرد و نه زنبور‪ ،‬گل مرده را می‌بوید‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫زندگی و مرگ‪ :‬تاکید بر حرکت و پوئینت‬ ‫تصاویر شاعرانه‪ :‬پرنده مرده و گل پژمرده نمادهایی از عدم تاثیرگذاری و رکود هستند‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تضاد‪ :‬میان زندگی و مرگ‪.‬‬ ‫تشخیص‪ :‬جهان زنده‌ای که زندگی را دوست دارد‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫بیت ‪ 17‬و ‪18‬‬ ‫ك ْال ُح َف ِر‬ ‫ْت ت ِْل َ‬ ‫ت ْال َمي َ‬ ‫وم ‪َ....‬ل َما َ‬ ‫ُ ْ‬ ‫ُأ‬ ‫ض َّم ِ‬ ‫َو َل ْوال مُو َمة َقل ِبي الرَّ ُؤ ِ‬ ‫العدَ ِم ال ُم ْن َتصِ ر !"‬ ‫َف َو ْي ٌل لِ َمنْ َل ْم َت َش َّق ُه َ‬ ‫الح َياةُ‪......‬مِنْ َلعْ َن ِة َ‬ ‫ترجمه‪:‬‬ ‫اگر مهر مادری قلب پرعاطفه‌ام نبود‪ ،‬گورها مردگان را در بر نمی‌گرفتند‪.‬‬ ‫وای بر کسی که زندگی او را نرنجاند‪ ،‬از نفرین نیستی پیروز‪.‬‬ ‫تحلیل‪:‬‬ ‫مهر مادر‪ :‬نمادی از عشق و بخشندگی زمین‪.‬‬ ‫لعنة العدم‪ :‬اشاره به کسانی که در زندگی حرکت و هدفی ندارند و به نابودی کشیده می‌شوند‪.‬‬ ‫آرایه‌ها‪:‬‬ ‫تشخیص‪ :‬گورها همچون آغوش مادر‪.‬‬ ‫تکرار‪« :‬لعنة العدم» برای تاکید بر سرانجام رکود‪.‬‬ ‫لغات و عبارات مهم‪:‬‬ ‫‪.1‬الشعب (مردم)‪:‬‬ ‫به معنای جمعیت یا ملت‪ ،‬اشاره به افراد یک جامعه که در اینجا نماد قدرت جمعی است‪.‬‬ ‫‪.2‬أراد الحياة (خواستن زندگی)‪:‬‬ ‫اراده و خواست برای زیستن با آزادی و شکوه‪.‬‬ ‫‪.3‬ال َقدَ ر (سرنوشت)‪:‬‬ ‫اشاره به تقدیر و حتمیت رخدادهایی که تحت تأثیر اراده انسان قرار می‌گیرد‪.‬‬ ‫‪.4‬القيد (زنجیر)‪:‬‬ ‫نماد بندگی‪ ،‬ظلم و استبداد که باید شکسته شود‪.‬‬ ‫‪.5‬ينجلي (برطرف شدن)‪:‬‬ ‫از بین رفتن یا پایان یافتن‪ ،‬معموالً برای ظلمت یا شب استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫‪َ.6‬ت َب َّخ َر (بخار شدن)‪:‬‬ ‫اشاره به محو شدن و ناپدیدی بدون تأثیرگذاری‪.‬‬ ‫ص ْف َعة العدم (سیلی نیستی)‪:‬‬ ‫‪َ.7‬‬ ‫استعاره از نابودی و فنا برای کسانی که بی‌هدف زندگی می‌کنند‪.‬‬ ‫‪.8‬المُسْ َتتِر (پنهان)‪:‬‬ ‫چیزی که آشکار نیست و در اینجا روح طبیعت یا جهان که از طریق نشانه‌ها با شاعر سخن می‌گوید‪.‬‬ ‫‪.9‬دمادم الريح (غرش باد)‪:‬‬ ‫صدای طبیعت به‌عنوان نشانه‌ای از تغییر و حرکت‪.‬‬ ‫‪.10‬طموح (بلندپروازی)‪:‬‬ ‫آرزو و اراده‌ای قوی برای رسیدن به اهداف بزرگ‪.‬‬ ‫‪.11‬عيش الحجر (زندگی همچون سنگ)‪:‬‬ ‫کنایه از زندگی بدون حرکت‪ ،‬تغییر یا هدف‪.‬‬ ‫‪.12‬صعود الجبال (صعود به قله‌ها)‪:‬‬ ‫نمادی از تالش برای رسیدن به موفقیت و غلبه بر سختی‌ها‪.‬‬ ‫‪.13‬ال ُح َفر (گودال‌ها)‪:‬‬ ‫استعاره از رکود‪ ،‬شکست و زندگی در سطح پایین‪.‬‬ ‫‪.14‬األفق (افق)‪:‬‬ ‫نمادی از وسعت و آینده‪ ،‬که تنها پذیرای زنده‌ها و پویاهاست‪.‬‬ ‫‪ُ.15‬أمومة القلب (مادری قلب)‪:‬‬ ‫نماد محبت و عاطفه‪ ،‬به‌ویژه از سوی زمین برای نگهداری مردگان‪.‬‬ ‫‪.16‬لعنة العدم (نفرین نیستی)‪:‬‬ ‫کنایه از پیامدهای تلخ زندگی بدون معنا و حرکت‪.‬‬ ‫‪---‬‬ ‫کاربرد لغات در متن‪:‬‬ ‫الشعب يومًا أراد الحياة‪:‬‬ ‫وقتی مردم اراده کنند‪ ،‬می‌توانند سرنوشت را تغییر دهند‪.‬‬ ‫وال بد للقيد أن ينكسر‪:‬‬ ‫هیچ ظلمی پایدار نیست و زنجیر استبداد می‌شکند‪.‬‬ ‫من ال يحب صعود الجبال‪:‬‬ ‫کسی که اهل تالش نیست‪ ،‬در گودال‌ها زندگی می‌کند‪.‬‬ ‫الحياة تبارك أهل الطموح‪:‬‬ ‫زندگی انسان‌های هدفمند و شجاع را می‌ستاید‪.‬‬ ‫ويل لمن لم تشقه الحياة‪:‬‬ ‫وای بر کسانی که زندگی آنان را نلرزاند و پویایی به آنها نبخشید‪.‬‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser