PUD (Peptic Ulcer Disease) - PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
علیرضا شعبانی - پوریا محمدی - محمد مهدی ربیع
Tags
Summary
This document provides a detailed analysis of Peptic Ulcer Disease (PUD), covering its definition, pathophysiology, various defense mechanisms, and factors implicated in its etiology. It explores different treatment approaches, emphasizing the role of Helicobacter pylori and NSAIDs in PUD development. The document examines different diagnostic methods, including their strengths, limitations, and clinical relevance.
Full Transcript
به نام خدا (مقدمات بیماریهای گوارش و کبد – بیماریهای معده :پپتیک اولسر )PUD استاد :دکتر قناعی بازبینی :علیرضا شعبانی – پ...
به نام خدا (مقدمات بیماریهای گوارش و کبد – بیماریهای معده :پپتیک اولسر )PUD استاد :دکتر قناعی بازبینی :علیرضا شعبانی – پوریا محمدی – محمد مهدی ربیع موضوع بحث ما در مورد peptic ulcer diseaseیا زخم پپتیک میباشد. از نظر تعریف زخم پپتیک عبارت است از وجود یک defectیا حفره در داخل مخاط دستگاه گوارش ،که با وجود اسید و پپسین در داخل لومن دستگاه گوارش در ارتباط است.همچنین نام پپتیک اولسر نیز ارتباط این بیماری را با اسید و پپسین نشان میدهد.این زخم بیشتر میتواند در معده ،دئودنوم و یا هر دو قسمت ایجاد گردد ولی به طور کلی ،آن را در هر قسمت از دستگاه گوارش که در ارتباط با اسید و پپسین است ،میتوان دید؛ برای مثال پپتیک اولسر را میتوان در ریفالکس در قسمت انتهایی مری و یا در قسمت انتهایی ایلئوم ) (Meckel's diverticulumدید. ][GERD can complicated by PUD زخم پپتیک از لحاظ بافتشناسی نیز تعریف مخصوصی دارد که عبارت است از یک necrotic mucosal defectکه از Muscularis Mucosaeبه سمت الیهی Submucosalگسترش مییابد؛ به همین دلیل نیاز است که آن را از خراش یا erosionمخاط که یک Superficial necrotic Defectاست ،افتراق دهیم.پپتیک اولسر معموالً یک حاشیهی کام ً ال مشخص و شارپ دارد؛ در حالیکه erosionیک خراش سطحی مخاط است و حاشیهی مشخصی ندارد. در کل این تعریف پاتولوژیک ،در کلینیک خیلی کاربرد ندارد و ما بیشتر از Gross Endoscopicو Radiographic featuresبرای تشخیص زخم استفاده میکنیم. در اوایل قرن بیستم عامل اصلی ایجاد زخم را استرس و رژیم غذایی فرد میدانستند و بر همین اساس برای درمان ،بیماران را بستری کرده ،به آنها bed restمیدادند و در کنار مراقبت و بهبود وضع استراحت فرد ،به اصطالحِ آن زمان وی را تحت رژیم غذایی اولسری قرار میدادند.تا اینکه در Gastric acid ،1٩٥٠به عنوان عامل زخم شناخته شد و از آن پس ،برای درمان این بیماران از آنتیاسیدها استفاده شد؛ با این حال مشاهده گردید که برای بهبود عالئم ،نیاز است تا از دوزهای باالی آنتیاسید استفاده شود و همچنین ضمن استفاده از مقادیر باالی آنتیاسید هم بهبود کامل حاصل نمیشود.در 1٩٧٠آنتاگونیست های گیرندهی H2که عامل مهمی برای مهار اسید بودند مثل سایمتیدین (سردستهی این داروها) ،رانیتیدین ،فاموتیدین و نیزاتیدین به ترتیب وارد بازار شدند.در PPIs (proton pump inhibitors) ،1٩٨٠کشف شدند که با قدرت باالتری باعث مهار اسید معده میشدند.نکتهای که این داروها داشتند این بود که اگرچه باعث مهار اسید و بهبود زخم میشدند ولی با قطع درمان بیش از ٩٠درصد زخمها ظرف یک سال مجدداً برمیگشتند.به همین دلیل فکر میکردند که پپتیک اولسر یک بیماری مزمن غیر قابل درمان است که با exacerbationو remissionهمراه بوده و تنها میتوان آن را کنترل کرد.در همان دههی ،٨٠ محققین دو عامل تاثیرگذار در ایجاد زخم را یافتند :یکی هلیکوباکتر پیلوری ( )H.pyloriو دیگری NSAIDsکه هر دو میتوانند به مخاط آسیب بزنند.مطالعات نشان داد که اگر ما H.Pyloriرا از بین ببریم و یا NSAIDها را برای بیمار قطع کنیم شانس عود PUDبه شدت کاهش یافته و زخم درمان مییابد. 1 در هر جای بدن برای ایجاد زخم یا آسیب دیگر نیاز است که تعادل میان مکانیسمهای دفاعی ( )defense mechanismsو فاکتورهای مهاجم ( )aggressive factorsبر هم بخورد؛ پپتیک اولسر نیز از این قاعده مستثنا نیست.مکانیسمهای دفاعی بدن برای جلوگیری از ایجاد پپتیک اولسر عبارتند از: )1مکانیسمهای پره اپیتلیال ( :)Pre-epithelial mechanismsقبل از مخاط )2مکانیسمهای اپیتلیال ()Epithelial mechanisms )3مکانیسمهای پست اپیتلیال ()Post-epithelial mechanisms بنابراین زمانیکه مکانیسمهای دفاعی بدن در این سه رده در برابر aggressive factorsشکست بخورند شاهد ایجاد زخمهای پپتیک خواهیم بود. مکانیسمهای دفاعی پره اپیتلیال :این مکانیسمها عبارتند از: )1موکوس ( :)mucus layerالیهی پوشاننده روی سطح مخاط )2الیهی آبی غنی از بیکربنات :این الیه باعث خنثی و نوترالیزه شدن اسید معده در سطح سلولها شده و از آسیب آنها جلوگیری میکند. در این خط دفاعی شاهد حضور موکوس و بیکربنات خواهیم بود؛ موکوس و بیکربنات توسط سلولهای اپیتلیال معده و غدد برونر دئودنوم ترشح میشود.بیکربنات همچنین میتواند به روش paracellular diffusionاز خون وارد الیه مخاطی شده و نقش حفاظتی خود را ایفا کند.در الیهی مخاطی گیلکوپروتئینهایی وجود دارند که با ایجاد سدی فیزیکی از انتشار پپسین جلوگیری میکنند.یونهای بیکربنات هم میتوانند اسید را خنثی کرده و مانع از تخریب سلولها شوند.سلولهای اپیتلیال نیز با ترشح فسفولیپیدها باعث ایجاد یک الیهی هیدروفوبیک شده که مانع دسترسی و آسیب اسید به مخاط معده میشود.نکته مهم و قابل تأکید این است که این مکانیسمها سبب میشوند که اسید در الیه مخاطی خنثی شود ( pHحدود )٧در حالی که pHلومن معده بدون تغییر و همچنان زیر ،2به قدرت خود باقی خواهد ماند.هرگونه اختالل در این خط دفاعی میتواند منجر به پپتیک اولسر شود.مهمترین نقش را در ایجاد این اختالل هیلکوباکترپیلوری دارد؛ اما مکانیسمهایی که از طریق آن باعث چنین اتفاقی میشود ،هنوز چندان مشخص نیست. مکانیسمهای دفاعی اپیتلیال :هنگامی که خط دفاعی اول یعنی مکانیسمهای پره اپیتلیال شکست بخورند ،خط دفاعی دوم، یعنی مکانیسمهای دفاعی اپیتلیال وارد کار میشوند تا جلوی آسیب بیشتر را بگیرند.در واقع وقتی کار از مکانیسم پره اپیتلیال بگذرد یعنی ما آسیب را داریم؛ دو مکانیسم دیگر از گسترش آسیب جلوگیری میکنند.در این سطح از سطوح دفاعی سهگانه نیز ،همانند دسته اول دو جزء وجود دارد: Apical cell membrane )1و tight junctionهای متصلکنندهی سلولها :هنگامی که apical cell membrane در معرض یک اسید رقیق شده قرار میگیرد ،متعاقب آن مقاومت tight junctionها در برابر عبور H+افزایش مییابد و از نفوذ اسید به الیههای مخاطی زیرین جلوگیری میشود.حال اگر اسیدیتی آنقدر قوی باشد که pHاین سطح نیز به زیر 2/٥ افت کند ،این خط دفاعی هم کارایی خود را از دست داده و قدم بعدی برای ایجاد آسیب مخاطی برداشته میشود و یون هیدروژن اضافی میتواند وارد سلولهای اپی تلیال شود. 2 :Cl− /HCO−این پمپها همانطور که از نامشان نیز مشخص است، + + )2پمپهای Na /H exchangerو 3 exchanger به ترتیب هیدروژن و بیکربنات را به لومن تخلیه و به جای آنها ،به ترتیب سدیم و کلر را وارد سلول میکنند.در دئودنوم نیز Na+ /HCO−وجود دارد که به وسیله این پمپ pH ،دئودنوم خنثی میشود. 3 exchanger عالوه بر دو مکانیسم ذکر شده ،مکانیسم دیگری تحت عنوان rapid restitutionیا کش آمدن سلولی نیز وجود دارد.پس از آن که اسید موجود باعث تخریب برخی از سلولهای اپیتلیال شد و در سطح سلول اپیتلیال حفره ایجاد کرد ،سلولهای مجاور که سالم باقی ماندهاند ،با اثر ) EGF (Epithelial growth factorو ) FGF (Fibroblast growth factorکش آمده و با پر کردن حفرهی به وجود آمده از آسیب بیشتر جلوگیری میکنند.الزم به ذکر است که مکانیسم rapid restitutionبا cell divisionمتفاوت است؛ به عبارت دیگر ،طی تقسیم سلولی ،سلولهای سالم تقسیم میشوند و این امر نیاز به زمان دارد؛ در حالی که این فرآیند در مدت زمان بسیار کوتاهتری اتفاق میافتد. مکانیسمهای پست اپیتلیال :پس از شکست مکانیسمهای دفاعی اپیتلیال و آسیب به سلولها ،مکانیسمهای دفاعی خط سوم وارد عمل میشوند تا از آسیب بیشتر جلوگیری کرده و شدت آسیب وارده را کاهش دهند.یکی از مکانیسمهای خط سوم mucosal blood flowاست؛ یعنی جریان خون مخاطی در منطقهای که دچار التهاب شده است بیشتر میشود تا مواد مغذی بیشتری را به منطقه آورده و مواد دفعی و سمی را سریعتر از منطقه خارج کند.این کار باعث میشود اسید موجود در محیط آسیب دیده توسط جریان خون وارد کلیه شده و از این طریق از گردش خون خارج شود. اگر اسیدی وجود نداشته باشد ،زخمی هم وجود نخواهد داشت! در سال 1٩1٠آقای شوارتز که یک جراح بود ،تئوری " No "acid, No ulcerرا مطرح کرد.مطرح شدن این تئوری بود که درمانهای کاهنده اسید را معتبر جلوه داد و به کشف و ساخت داروهای آنتیاسید ذکر شده انجامید.این روش درمانی در رابطه با benign ulcerصادق است؛ ولی همانطور که گفته شد ،بعدها دریافتند که شانس عود باال بوده و برای درمان این بیماری نیاز است که هیلکوباکتر پیلوری را درمان و eradicate کنیم.بیشتر از ٨٠درصد دئودنال اولسر و بیشتر از ٦٠درصد گاستریک اولسر در ارتباط مستقیم با هیلکوباکتر پیلوری اند. مکانیسمهایی که این باکتری به وسیله آنها باعث این عارضه میشود ،دقیقاً مشخص نیست.اما به نظر میرسد که هلیکوباکتر پیلوری باعث افزایش ترشح سایتوکاینهایی مثل TNF αمیشود که اینها ترشح گاسترین از G cellsرا افزایش میدهند.از طرفی هلیکوباکترپیلوری ترشح سوماتوستاتین (که باعث سرکوب ترشح گاسترین میشود) را نیز کاهش میدهد.در نتیجه زمانی که ما هیلکوباکتر پیلوری را درمان میکنیم ،هم خود زخم فی نفسه خوب شده و هم از عود آن جلوگیری میشود. اختالالتی در ترشح اسید معده ( )gastric acid secretionشانس ایجاد دئودنال اولسر را باال میبرد: افزایش توده سلولهای جداری معده ( )Parietal cell massکه ترشح اسید را بر عهده داشته و در نتیجه افزایش میزان ترشح اسید و maximal acid output افزایش Peak acid output stimulated by mealکه در ارتباط مستقیم با H.pyloriاست. افزایش Duration of Meal stimulated acid secretion افزایش ترشح اسید پایه ( )basal acid outputکه در ارتباط با H.pyloriاست. افزایش ترشح اسید روزانه ()day time acid output افزایش ترشـح اسید شبانه ( :)nocturnal acid outputاین امر بسیار مهم است؛ چرا که در زمان خواب ،فرد نمیتواند چیزی بخورد و اگر میزان اسـیدیتی افزایش یابد ،از آنجا که فرد دردی را احسـاس نمیکند و نمیتواند دارو 3 مصـرف کند ،دچار آسـیب شده و ریسک ایجاد پپتیک اولسر در وی افزایش مییابد؛ در نتیجه کنترل و مهار این اسیدیتی ،در جلوگیری از ایجاد پپتیک اولسر مهم است. افزایش سطح سرمی پپسینوژن 1که در ارتباط با H.pyloriاست. افزایش Fasting serum gastrin levelsکه در ارتباط با H.pyloriاست. افزایش Meal stimulated gastrin levelsکه در ارتباط با H.pyloriاست. افزایش Rate of gastric emptying for liquids؛ به عبارت دیگر محتویات مایع موجود در معده به راحتی وارد دئودنوم میشــوند در حالی که هنوز خنثی نشدهاند و اسیدیتهی باالیی دارند. کاهش تولید بیکربنات در قسمت پروگزیمال دئودنوم در گاستریک اولسر برخالف دئودنال اولسر ،بیشتر ،مکانیسمهای دفاعی دچار اختالل میشوند؛ به عبارت دیگر همانطور که مشاهده شد ،در دئودنال اولسر بیشتر شاهد افزایش aggressive factorها بودیم؛ در حالی که در گاستریک اولسر شاهد تخریب defense mechanismها میباشیم.در این نوع از زخم شاهد موارد زیر هستیم: افزایش سطح سرمی پپسینوژن 2 افزایش ریفلـاکس دئودنوگـاســـتریـک :محتویـات دئودنوم کـه حـاوی آمیالز و آنزیمهای لیزوزومی پانکراســـی و موادی مثل bile saltsو lysolecithinاست ،به جای آن که به سمت ژژنوم و ایلئوم حرکت کند ،وارد معده میشود و چون مخاط معده توانایی دفاع در برابر این آنزیمها را ندارد آسیب میبیند.کاهش pyloric sphincter pressure یکی از مواردی است که فرد را مستعد این حالت میکند. کاهش ســطح توده ســلول های جداری ( :)parietal cell massدر این جا برخالف دئودنال اولســر که افزایش توده ســلولهای جداری را داشتیم ،شاهد کاهش توده سلولهای جداری بوده و اسیدیتی کاهش مییابد. کاهش maximal acid output اختالل در تحرکات و تخلیه معده نیز باعث میشـــود که محتویات معده بیشـــتر از حد معمول درون معده باقی بمانند و بنابراین میتوانند به مخاط معده آسیب بزنند. ی مارپیچی شکل ( )spiralو فالژل دار است و یک کروموزوم حلقوی بزرگ هیلکوباکترپیلوری :یک میکروارگانیسم گرم منف ِ دارد که بیش از 14٠٠ژن را در خود جای داده است.این میکروارگانیسم با شرایط اسیدی معده آداپته شده و تنها در محیطهای اسیدی توان زیست دارد.در کنار اینها ،دارای آنزیم اورهآز بوده که به وسیله آن میتواند اوره را تبدیل به آمونیاك کند و از این فرآیند CO2آزاد میشود.از این ویژگی باکتری برای تشخیص وجود آن در معده طی rapid urease testاستفاده میشود. در این آزمایش که باالی سر بیمار انجام می شود ،تکهای از مخاط معده بیمار را در محلول بافری که حاوی اوره و شناساگر pH است ،قرار داده و در صورت تغییر رنگ محلول از زرد به بنفش ،به وجود باکتری در همان حین آندوسکوپی پی میبریم. میکروارگانیسم به وسیله ساختار مارپیچی و فالژل خود در سطح مخاط حرکت کرده و خود را به الیهی مخاطی میچسباند تا در مقابل تحرکات دستگاه گوارش در امان بماند.بیشتر از نصف جمعیت جهان آلوده به هیلکوباکتر پیلوری اند.بیشترین انتقال آن از فرد به فرد به روش fecal-oralاست؛ البته این انتقال میتواند به شکل oral-oralمثل بوسیدن و از طریق تجهیزات آلوده مثل حوله نیز باشد.هر چند که شانس آلودگی به روش غیر از fecal-oralکمتر از یک درصد است ،ولی باز هم نباید از آن غافل شد.میزان آلودگی به این باکتری رابطه مستقیم با سطح اجتماعی-اقتصادی زندگی افراد دارد که هرچه پایینتر باشد، شیوع باکتری در این افراد بیشتر است.با افزایش سن نیز شانس عفونت با هلیکوباکتر پیلوری افزایش مییابد. 4 با درمان هلیکوباکتر پیلوری ،از آتروفی معده ( )gastric atrophyو متاپالزی روده ( )Intestinal metaplasiaجلوگیری میشود.اینجا یک پارادوکس به وجود میآید که هیلکوباکتر پیلوری چگونه میتواند هم میزان اسیدیته معده را افزایش داده و هم سبب gastric cancerشود (چون gastric cancerزمانی ایجاد میشود که ترشح اسید کاهش یافته).علت این مورد خیلی واضح نیست ولی به نظر میرسد با مزمن شدن حضور باکتری در معده ،این باکتری از آنتروم و قسمت دیستال معده ،به کورپوس و قسمتهای ابتدایی آن نقل مکان کرده و سبب Low grade ،Intestinal metaplasia ،Gastric atrophy High grade dysplasia ،dysplasiaو در نهایت سرطان معده شود.در مقابل ،در مراحل حاد که هیلکوباکتر پیلوری در قسمتهای دیستال و انتهایی معده قرار دارد ،سبب تحریک parietal cellها شده و در نتیجه با افزایش ترشح اسید از سلولهای جداری ،زخم معده ایجاد خواهد شد؛ بنابراین هر چقدر زمان بگذرد و هیلکوباکتر از قسمتهای دیستال معده به سمت قسمتهای پروگزیمال آن حرکت کند ،شانس پپتیک اولسر کمتر شده و به احتمال گاستریک کنسر افزوده خواهد شد و بالعکس.اگر ما هیلکوباکتر پیلوری را درمان کنیم ولی درمانمان ،درمان ناقصی باشد ،خود این امر سبب میگردد که هیلکوباکتر پیلوری از قسمتهای دیستال به قسمتهای پروگزیمال مهاجرت کند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت ارتباط هیلکوباکتر پیلوری با دئودنال اولسر باالی ٨٠تا %٩٠است در حالی که این میزان برای گاستریک اولسر کمتر و حدود %٦٠میباشد.بقیه موارد در ارتباط با NSAIDsاست.البته در کشور ما این میزان بسیار بیشتر بوده و شاید باالی ٩٥درصد از گاستریک اولسرها در ایران مرتبط با هیلکوباکتر پیلوری باشد.در فردی که دچار پپتیک اولسر است اگر درمان تنها با مهار اسید صورت بگیرد ،بیش از ٨٠%در گاستریک اولسر و بیش از %٩٠در دئودنال اولسر ،بروز مجدد و عود بیماری مشاهده میشود؛ در حالی که اگر عالوه بر مهار اسید به فرد آنتیبیوتیک هم داده و هیلکوباکتر پیلوری را ریشهکن کنیم ،شانس عود به زیر 1٠درصد کاهش مییابد. همانطور که گفتیم ،مکانیسم دقیق عملکرد هیلکوباکتر پیلوری چندان مشخص نیست و تحقیقات زیادی در این زمینه در حال انجام است؛ اما نکتهای که وجود دارد آن است که در این فرآیند susceptibilityمیزبان و virulence infectionنقش دارد.امروزه نقشی را برای pathogenicity Cagیافته اند؛ به گونهای که وجود Cagمثبت (آنتیژنی که در یک انتهای ژنوم هیلکوباکتر پیلوری وجود دارد) سبب میشود که شانس پپتیک اولسر افزایش پیدا کند.در نتیجه ما میتوانیم anti-cag antibodyرا در خون فرد چک کنیم و بررسی کنیم که آیا بیمار Cag positiveهست یا خیر. تشخیص هلیکوباکتر تستهایی برای تشخیص هیلکوباکتر وجود دارند که اهمیت آنها از نظر یافتن این باکتری بسیار باالست.در بعضی از این تستها نیاز به مخاط معده است در حالی که در بعضی دیگر نیازی به مخاط معده نداریم.روش gold standardتشخیصی هیلکوباکتر پیلوری ،بیوپسی و هیستولوژی میباشد ولی این تست نیازمند آندوسکوپی و نمونه گیری (بیوپسی) است.بعد از نمونهگیری میتوان از rapid urease testاستفاده کرد که نوع خارجی آن CLO testاست و انواع ایرانی آن نیز در بازار وجود دارد.این روش بسیار سریع پاسخ داده و ظرف 2٠دقیقه و باالی سر بیمار میتوانیم به نتیجه دست پیدا کنیم (مکانیسم این تست قبالً گفته شد).ارزش rapid urease testباال بوده و specificityو sensitivityباالی %٩٠دارد برای باال بردن حساسیت این تست باید در محیط آزاد انجام شود؛ بنابراین با دقت باالیی نتیجه را به ما گزارش میکند.اگر فرد آنتیبیوتیک، بیسموت و یا PPIاستفاده کرده باشد ،خصوصاً دو مورد اول ،تست را به صورت کاذب منفی میکند.بنابراین مهم است که ما از فرد historyبگیریم.موارد false positiveهم در این تست دیده میشود که مربوط به زمانی ست که سوشهای دیگر هیلکوباکتر پیلوری ،مانند هیلکوباکتر هیلمانی در نمونه وجود داشته باشد؛ البته این امر نادر است ،ولی میتواند جواب را به ی بیماری صورت کاذب مثبت کند.این تست ،تستی ارزان بوده که به راحتی مورد استفاده قرار میگیرد و در زمان آندوسکوپ ِ ٥ که ulcerدارد ،ارجحیت دارد.میتوانیم نمونهی بیوپسی شده را برای رنگآمیزی silver stainبه آزمایشگاه پاتولوژی ارسال کنیم با وجود sensitivityو specificityباال رنگ آمیزی نقره قیمت باالیی دارد.همچنین میتوانیم از رنگ آمیزی Gimsa stainاستفاده کنیم. تستهای مذکور Invasiveهستند؛ چرا که برای انجام آنها نیاز به بافت بیمار و نمونهگیری است.روشهای noninvasive شامل تستهای سرولوژی Urea Breath Test ،و stool antigenمیباشند.روش سرولوژی اصالً توصیه نمیشود! این روش شامل بررسی IgG ، IgMو IgAاست که IgAو IgMهیچ ارزشی ندارند و متأسفانه در آزمایشات بسیاری از بیماران میبینیم که درخواست شدهاند IgG.هم در mass screeningها وقتی میخواهیم چند هزار نفر را بررسی کنیم کمککننده است و در individualها توصیه نمیگردد.در نتیجه به طور کلی استفاده از روش سرولوژی توصیه نمیشود. یکی از روشهای خوب Urea Breath Testاست که طی آن کپسولی به بیمار داده میشود که همراه با ( C13غیر رادیواکتیو) و یا ( C14رادیواکتیو) میباشد.زمانی که اوره توسط اورهآزی که در میکروارگانیسم وجود دارد به آمونیاك تبدیل میشود ،طی این فرآیند کربن دی اکسید آزاد میشود.آمونیاك یک قلیا بوده که دور تا دور میکروارگانیسم را فرا گرفته و به این ترتیب میکروارگانیسم خود را در مخاط اسیدی معده حفظ میکند.در این تست کربن دی اکسیدِ آزاد شده به شکل نشاندار است و ما میتوانیم آن را به وسیله ابزاری که در اختیار داریم برداریم و از این طریق وجود هیلکوباکتر پیلوری را در شخص تشخیص دهیم C13.در خانمهای باردار و کودکان تست ارجح است C14.هرچند رادیواکتیویتهی خفیفی دارد ولی در خانمهای باردار و کودکان زیر ٨سال توصیه نمیگردد.مهارکنندههای پمپ پروتون در این تست ایجاد اشکال کرده و زمانی میتوانیم این تست را انجام دهیم که بیمار مصرف PPIsرا حداقل 14روز قطع کرده باشد ،ولی استفاده از H2 receptor antagonistها تا روز قبل از انجام تست موردی ندارد.افرادی که به دلیل زخم یا نئوپالسم Partial gastrectomyشده اند مناسب انجام این تست نیستند. در فردی که پیش از این هیلکوباکتر داشته و حال میخواهیم بررسی کنیم که آیا هیلکوباکتر آن از بین رفته یا خیر ،بهترین تست UBTاست. تست stool antigenهم تست بسیار خوبی است ولی ممکن است به صورت کاذب مثبت شود.این تست باید 12هفته پس از قطع درمان انجام شود زیرا ممکن است در اثر میکروارگانیسمهای مردهای که در حال shed offشدن از مخاط است نتایج مثبت کاذب گزارش گردد.این تست هم مثل هیستولوژی UBT ،و کشت نیاز به active infectionدارد و اگر فرد آنتیبیوتیک یا PPIsیا بیسموت مصرف کرده باشد ممکن است باعث ایجاد منفی کاذب شود. Diagnostic strategyدر این بیماری آن است که پس از پیدا کردن زخم ،حتماً به دنبال هیلکوباکتر میگردیم؛ برای مثال اگر شخصی را آندوسکوپی کردهایم از rapid urease testو هیستولوژی استفاده میکنیم.برای رد وجود هلیکوباکتر باید از دو نوع تست استفاده کنیم و تنها در صورتی که هر دو تست منفی شد عدم وجود عفونت H.Pyloriرا رد میکنیم.مثبت شدن یک تست برای تایید H.Pyloriکافی ست.یکی از بهترین راهها رنگآمیزی نقره است که بیشترین حساسیت و ویژگی را دارد ولی چون گران است کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.هیستولوژی با H&Eنیز بسیار کمک کننده است و معموالً پاتولوژیستها از این روش استفاده میکنند. کشت میکروارگانیسم بسیار سخت است؛ در متد اروپایی در مواردی که فرد بیشتر از دو بار دارو خورده ولی نتیجهای نگرفته است ،مجبور به کشت میکروارگانیسم هستیم تا براساس antibiotic susceptibilityفرد را درمان کنیم.در متد آمریکایی پس از یک دوره از درمان ناموفق از تست cultureبرای انتخاب درمان آنتیبیوتیکی برد استفاده میکنیم.برای follow up ٦ کردن بیمار ،برای اینکه مجدداً بیمار آندوسکوپی نشود از تستهای UBTو stool antigenاستفاده میکنیم.البته UBT ارجح است؛ چرا که stool antigenبه زمان بیشتری نیاز دارد در حالی که ما می توانیم UBTرا ٨هفته پس از درمان انجام دهیم. غربالگری در مورد افراد بدون عالمت ( )asymptomatic individualsو یا افرادی که در خانوادهی خود دارای ابتال به هیلکوباکتر هستند ،هیچ جایگاهی ندارد و توصیه نمیشود.این امر تنها در موارد زیر توصیه می گردد: افرادی که در نزدیکان درجه اول خود مورد gastric cancerدارند. افرادی که قبال پپتیک اولسری داشتهاند که در آنها هیلکوباکترپیلوری eradicateنشده است. افرادی که باید تحت درمان طوالنی با آسپرین و NSAIDقرار بگیرند؛ چرا که مصرف این داروها در کنار هیلکوباکتر پیلوری شانس پپتیک اولسر را افزایش میدهد. افرادی که باید به مدت طوالنی PPIsدریافت کنند.برای مثال افرادی که ریفالکس دارند و یا اشخاصی که NSAID مصرف کرده و عالئم گوارشی دارند و ما مجبوریم به مدت طوالنی برای آنها پنتاپرازول و امپرازول تجویز کنیم. همان طور که در ابتدای بحث ذکر شد دو عامل در ایجاد پپتیک اولسر موثر بودند که شامل هیلکوباکتر پیلوری و NSAIDمیباشد. :NSAIDsاین داروها به طور معمول سبب ایجاد اولسرهای بدون عالمت و آسیمپتوماتیک میشوند چرا که خود این داروها ضد درد اند.در 1٥تا %4٥بیمارانی که به صورت مزمن از این داروها استفاده میکنند ممکن است asymptomatic ulceration دیده شود که 1تا %4این افراد طی یک سال دچار عارضهای مهم مانند GI bleedingمیشوند؛ بنابراین خیلی مهم است که بدانیم افرادی که از این داروها استفاده میکنند ،ممکن است با عوارض زخم مراجعه کنند که شامل ،GI bleeding perforationیا پارگی ،انسداد و penetrationیا نفوذ زخم میباشد superficial gastric lesion.اولین عارضهای است که در افرادی که NSAIDمصرف میکنند دیده میشود.معموالً در اثر استفادهی این داروها ،پتشیا و اروژن مشاهده میشود که این امر ،در ٥٠درصد افرادی که به صورت مزمن از این داروها استفاده میکنند مشاهده میشود؛ ولی این مسئله خیلی اهمیت بالینی نداشته و non-significant findingمیباشد. برای NSAID ulcerها دو پاتوفیزیولوژی وجود دارد: Local mucosal toxic effect این داروها یک weak organic acidاند یعنی در محیط اسیدی قوی حالت یونی خود را از دست میدهند و به صورت آزاد درمیآیند و میتوانند از سطح لیپیدی بافتی عبور کنند و وارد سلول شوند.افزایش غلظت این داروها در سلول سبب ایجاد زخم میشود.برخی از این داروها پس از متابولیزه شدن به موادی تبدیل می شوند که میتوانند آسیب مخاطی ایجاد کنند؛ در نتیجه زمانی که میخواهند از کبد دفع شوند ،از مجاری صفراوی وارد دئودنوم شده و بنابراین میتوانند در قسمتهای پایینتر دستگاه گوارش مثل رودهی باریک و حتی رودهی بزرگ نیز ایجاد زخم کنند.برخی از NSAIDها مانند ناپروکسن میتوانند به درون نمک صفراوی دفع شوند بنابراین باعث آسیب مجاری صفراوی دفع میشوند و خون از طریق مجاری صفراوی دفع میشود (.)heamobiliaممکن است خروج خون از دریچهی پاپی در آندوسکوپی دیده نشود. ٧ مهار سیکلو اکسیژناز ()COX سیکلو اکسیژناز یک rate limiting enzymeدر ایجاد پروستاگالندینها میباشد.پروستاگالندینها نقش محافظتی داشته و جزو defense mechanismهای دستگاه گوارش اند که میتوانند جلوی ایجاد زخم را بگیرند.بنابراین زمانی که پروستاگالندین مهار گردد ،آسیب مخاطی در فرد ایجاد میشود.همانطور که گفتیم داروهای NSAIDسیکلواکسیژناز را مهار میکنند.دو نوع سیکلواکسیژناز وجود دارد؛ سیکلواکسیژناز )COX I( 1و سیکلواکسیژناز COX I.)COX II( 2در تمامی مخاطها وجود دارد.در نتیجه زمانیکه COX Iمهار شود ،شانس ایجاد زخم در تمام قسمتهای دستگاه گوارش به وجود میآید و داروهایی که COX Iرا مهار میکنند ،توانایی ایجاد زخم در تمام قسمتهای دستگاه گوارش را دارند NSIAD.هایی که چنین مکانیسمی دارند NSAID ،های ردهی اول هستند؛ مثل اندومتاسین ،بروفن ،دیکلوفناك و ...که هم COX Iو هم COX IIرا مهار میکنند و بنابراین مصرف این داروها سبب ایجاد زخم در تمام قسمتهای دستگاه گوارش میشود. برای حل این عارضه NSAIDهایی ساخته شدند که تنها به شکل اختصاصی COX IIرا مهار کنند؛ مثل سلکوکسیب، روفِکوکسیب و COX II....در مخاط ملتهب وجود دارد؛ مثل فردی که دارای روماتیسم است.با این حال مشاهده گردید که این دسته از داروها نیز سبب ایجاد زخم میشوند.در نتیجه اگر چه NSAIDهای ردهی دوم میزان بروز پپتیک اولسر را کم کرد ،ولی آن را به صفر نرساند.مشکل دیگری که COX II inhibitorها دارند ،افزایش مشکالت کاردیووسکوالر و سکتههای قلبی است که مصرف این داروها را مقداری با مشکل مواجه کرده است. دیده شده است که مصرف دوز کم و حتی 1٠میلیگرم آسپرین نیز میتواند سبب ایجاد آسیب در مخاط و زخم گردد.معمو ًال آسپرین حتی تا یک هفته میتواند پروستاگالندین را مهار کرده و در نتیجه با مهار COX Iمشکل ایجاد کند.عوارض دیگر NSAIDها عبارتند از: افزایش gastric acid secretion کاهش gastric mucosal blood flow کاهشmucus secretion کاهش بیکربنات دئودنوم در نتیجه NSAIDها با مکانیسمهای متعددی در فرد ایجاد زخم میکنند. برای ulcer induced-NSAIDریسک فاکتورهایی وجود دارند که عبارتند از: سن باالی ٧٠سال افرادی که قبال پپتیک اولسر داشته اند.در این افراد در صورت مصرف NSAIDشانس ایجاد زخم مجدد وجود دارد. :Concomitant use of Glucocorticoidافرادی که NSAIDرا با استروئید ،همزمان مصرف میکنند؛ مانند بیماریهای روماتیسمی. Concomitant use of anticoagulants ترکیب و combinationدوز باالی NSAIDدر کنار دوز پایین آسپرین مصرف همزمان الکل Chronic renal disease ،Chronic liver disease ،Chronic heart disease :Comorbid diseases هیلکوباکترپیلوری سیگار کشیدن ٨ کسانی که قبالً NSAID induced GI compilationداشته اند. بیمارانی که هیچ گونه ریسک فاکتوری ندارند ،شانس ایجاد زخم با عارضه با مصرف این داروها ٠/٥درصد در سال است.شانس ایجاد زخم بدون عارضه در افراد بدون ریسک فاکتور 1درصد است. عالئم عالئم :duodenal ulcerاز جمله عالئم این بیماری میتوان به Burningیا درد خنجری در ناحیه زیر جناغ (اپی گاستر) اشاره کرد که بیمار بیان میکند «انگار دارن معدم رو میجون» ،که ممکن است به پشت انتشار پیدا کند و 2تا 3ساعت بعد از خوردن غذا ایجاد شده و با غذا خوردن یا anti-acidنیز بهبود پیدا میکند؛ زیرا خوردن غذا سبب رقیق شدن اسید شده و درد بیمار بهبود پیدا می کند؛ ولی 2تا 3ساعت بعد که peak acid secretionوجود دارد ،این درد بر میگردد.در دو سوم بیماران درد باعث بیدار شدن آنها در نیمههای شب میشود.همچنین ممکن است درد بیمار حالت wax and waneپیدا کند.یعنی چند مدتی وجود داشته باشد بعد خوب شود و مجدداً پس از چند روز یا چند هفته یا چند ماه بعد پدیدار شود. Peptic ulcerیک seasonal variationدارد به این معنی که در بهار و پاییز ما peakپپتیک اولسر داریم.بیاشتهایی و کاهش وزن به ندرت در این افراد دیده میشود و بالعکس غالباً hyperphagiaو افزایش وزن در این افراد دیده میشود.یکی از علل آن این است که به طور معمول خوردن ،باعث کاهش درد آنها میشود.زخم اثنی عشر تا ٨٠درصد موارد حتی بدون درمان بهبود پیدا کرده ،ولی مجددا عود میکند. عالئم :Gastric Ulcerدرد گاستریک اولسر مشابه درد دئودنال اولسر ،یک درد خنجری و تیز در ناحیه اپیگاستر است و به راحتی نمیتوان آنها را از هم افتراق داد؛ ولی معموالً درد گاستریک اولسر بالفاصله بعد از غذا خوردن ایجاد شده و برعکس دئودنال اولسر حتی با خوردن غذا بدتر میشود.بنابراین این افراد برعکس حالت قبل ممکن است الغر شوند.یک سوم این بیماران به علت درد در نیمههای شب از خواب بیدار میشوند.نکتهای که در مورد گاستریک اولسر وجود دارد این است به هیچ شکل نمیتوان آن را از زخم بدخیم افتراق داد.بنابراین همه افرادی که با درد مراجعه میکنند و با آندوسکوپی متوجه گاستریک اولسر میشویم ،نیاز به بیوپسی دارند.به گونه ای که اگر حتی در رادیولوژی یک گاستریک اولسر مشاهده شد ،ما مجازیم که فرد را آندوسکوپی کرده و بیوپسی بگیریم ،تا از عدم وجود malignancyمطمئن شویم.اغلب منابع توصیه میکنند هشت هفته پس از درمان بیمار باید دوباره آندوسکوپی کنیم تا روند بهبود زخم را مشاهده کنیم.مصرف NSAIDها ممکن است درد پپتیک را بپوشانند. نکته :اگر چه بیوپسی یک روش تهاجمی تشخیصی است ،ولی از آن جا که pHمناسب برای رشد هیلکوباکتر پیلوری ،یک محیط اسیدی است ،در اثر بیوپسی خطر انتقال ارگانیسم به سایر قسمتهای بدن وجود ندارد. تشخیصهای افتراقی پپتیک اولسر عبارتند از :سرطان معده و پانکراس ،پانکراتیت ،کوله سیستیت ،ریفالکس ،بیماری کرون درگیرکنندهی mesenteric vascular insufficiency ،uper GIو .... :Diagnostic testsدر گذشته برای تشخیص از رادیولوژی استفاده میشد ولی امروزه این روش منسوخ شده است.به دلیل حساسیت بیشتر و امکان گرفتن بیوپسی امروزه روش gold standardبرای تشخیص پپتیک اولسر ،آندوسکوپی است.در آندوسکوپی میتوانیم زخم را ببینیم و نوع آن را مشخص کنیم و در صورت نیاز مداخالت درمانی انجام دهیم.امروزه بیش از ٩٥درصد زخمهای معده که در گذشته با جراحی درمان میشدند ،با therapeutic endoscopyدرمان میشوند. ٩ Radiographyبه دو نوع تقسیم میشود: Double contrast )1که حساسیت آن نسبت به آندوسکوپی حدود ٩٠-٨٠درصد است. Single contrast )2که حساسیت ٨٠-٦٠درصدی دارد و خیلی دقیق نمیباشد. PUDدر تمام قسمتهای معده میتواند رخ دهد اما در %٨٠موارد در lesser curvatureو در ٩سانتیمتری پیلور رخ میدهد. Radiographic features of Benign GU: )Ulcer appears to project outside lumen of stomach (into wall of stomach Symmetrical, smooth, Thickened (inflammatory) folds that radiate to ulcer ;Crater Incisura (indentation) on wall of stomach opposite ulcer crater مشخصههای رادیوگرافیک GUهای بدخیم: معموالً irregularهستند و وقتی دو حاشیهی زخم را به هم میچسبانیم زخم در داخل لومن قرار میگیرد. همچنین لبهها و یا چینهای اطراف زخم نازك ،نامتقارن و غیرصاف میباشند. نکته :تفاوت GUهای خوشخیم و بدخیم را خیلی خوب با radiographyنمیتوان تشخیص داد و برای تشخیص حتماً باید بیوپسی گرفته شود.اما DUها به ندرت بدخیم بوده و نیاز به نمونهگیری ندارند. عوارض عوارض PUDعبارت اند ازobstruction ،hemorrhage ،Penetration ،Perforation : Hemorrhage )1 شایع ترین عارضه ی زخم ٥٠درصد کیسهای acute upper GI bleedingمربوط به PUDاست. 1٠ مورتالیتی ریت این عارضه %1٠-٥میباشد. Nonselective NSAID and low-dose aspirinارتباط مستقیم با این خونریزی ها دارند. Glucocorticoidها به تنهایی باعث خونریزی نمیشوند اما مصرف مشترك آنها با NSAIDها حتی در دوز فیزیولوژیک استروئید ،شانس خونریزی را تا 1٠برابر افزایش میدهد. %2٠افراد با PUDخونریزیدهنده ،دارای عالمت ( melenaمدفوع سیاه تیره) بوده و %3٠همراه ( hematemesisاستفراغ خونی) مراجعه میکنند %٥٠.موارد نیز هر دو عالمت را دارا میباشند. %٥بیماران ممکن است با hematocheziaمراجعه کنند یعنی آنقدر خونریزی آنها شدید است که خون روشن در مدفوع آنها ببینیم. Perforation )2 زخم ممکن است در قسمت قدامی دئودنوم یا معده perforationایجاد کند و به پریتوئن راه پیدا کند. این عارضه بیشتر در افراد مسن رخ میدهد. در نصف موارد همراه با مصرف NSAIDرخ میدهد.همچنین از دیگر ریسکفاکتورهای آن به سیگار کشیدن میتوان اشاره کرد. در افراد زیر ٧٥سال smokingریسک فاکتور خطرناكتری نسبت به مصرف NSAIDمیباشد.مصرف کوکائین و کراك نیز باعث perforationمیشوند. در 1٠تا 2٥درصد موارد ممکن است perforationبدون هیستوری قبلی PUDرخ دهد. درمان :perforation ( resuscitationاحیای بیمار) IV administration of broad-spectrum antibiotics )Surgery (close perforation and irrigate peritoneal cavity ( Penetration )3نفوذ زخم) عبور زخم از دیوارهی معده و دئودنوم.نکتهی مهمی که وجود دارد این است که زخم به صورت آزادانه به فضای درون پریتوئن باز نمیشود بلکه ارگان دیگری را مثل پانکراس ،کولون ،کبد CBD ،و ...درگیر کرده و باعث ایجاد یک فیستول بین معده و آن ارگان میشود.خصوصاً زخمهای دیوارهی پشتی ممکن است به لوب چپ کبد نفوذ کنند. Obstruction )4 زخم در ناحیهی antrumو pylorusو duodenumمیتواند باعث انسداد مسیر شود.در نتیجه غذایی که فرد مصرف میکند در پشت معده فرد باقی میماند و مریض با استفراغهای بدبو و الغر شدن به ما مراجعه میکند. نکته :بیشترین عامل obstructionها malignancyاست. 11 مشکالت بیمار دارای :obstruction )1درد اپیگاستریک ( Bloating )2افزایش سایز شکم مثل حالتی که زیاد غذا خوردهایم). )3سیری زودرس )4استفراغ و تهوع این حالت در حین و یا در زمان کوتاهی بعد از غذا خوردن به فرد دست میدهد و با استفراغ حال فرد بهتر میشود و همچنین باعث الغری dehydration ،و اختالل الکترولیتی در فرد میشود. در معاینه فیزیکی در obstructionعالمتی وجود دارد که به آن succession splashیا audible splashگفته میشود. این عالمت به این صورت است که اگر شکم فرد را تکان دهیم و صدای شاالپ شولوپ به گوش ما میرسد طوری که انگار مشکی پر از آب را تکان دادهایم! ما obstructionرا معموالً در کسانی که اعتیاد (تریاك) دارند یا NSAIDمصرف میکنند مشاهده میکنیم.این افراد درد را حس نمیکنند و زمانی مراجعه میکنند که زخم باعث ایجاد obstructionشده است. درمان در قرن 2٠ام علت PUDرا استرس و رژیم غذایی نامناسب میدانستند در نتیجه درمان با استراحت در خانه و bland diet صورت میگرفت. بعد از آن عامل gastric acid ، PUDتشخیص داده شد که درنتیجه برای درمان آن از آنتی اسیدها استفاده کردند.بعد از آن H2بالکرها مورد استفاده قرار گرفت.در دهه ٨٠هم PPIsوارد بازار شد که به طور بسیار قوی باعث بهبودی زخم میشدند. آنتی اسیدها پس از مصرف دورهی 4هفتهای خود تا %٨٠باعث بهبود بیماری میشوند و H2بالکرها نیز تا %٩٥باعث درمان می شوند. اما مشکل تمام این درمانها عود مجدد بیماری بود. پس از کشف ارتباط H pyloriبا PUDانقالبی در روش درمان صورت گرفت بدین شکل که با درمان H pyloriشانس عود بیماری به کمتر از %1٠رسید. استفاده از ANTISECRETORY & ACID-NEUTRALIZING AGENTدر درمان :PUDدر زخمهای بزرگ (باالی 1/٥سانتیمتر) یا در complicated GUتجویز این داروها باعث بهبود زخم میشوند.در یک uncomplicated H.pylori ulcersتجویز این داروها الزامی نیست اما اگر تجویز شوند به بهبود زودتر زخم ،کاهش دوره درمان و کاهش شانس عود زخم کمک میکنند. H2 RECEPTOR ANTAGONISTSهای موجود در بازار: )cimetidine (Tagamet ) Ranitidine (Zantacاخیراً به علت سرطانزا بودن ،از بازار حذف شده است. )Famotidine (Pepcid )Nizatidine (Axid 12 این داروها basal acid outputو meal stimulated acid outputرا کاهش میدهند و به صورت OTCدر دسترس عموم قرار دارند.سرکوب اسید باعث میشود که هلیکوباکتر از سمت آنتروم و دیستال معده به سمت کورپوس و پروگزیمال حرکت کند. PROTON PUMP INHIBITORSها هم دسته ی دیگری از داروها میباشند.مکانیسم عمل این دسته مهار پمپ H + − K + ATPaseاست که این پمپ آخرین مرحلهی ترشح اسید را به درون معده انجام میدهد. PPIsهای موجود در بازار: )omeprazole (Prilosec )Esomeprazole (S optical isomer of omeprazole )lansoprazole (Prevacid )Pantoprazole (Protonix )Rabeprazole (Aciphex نکته :به دلیل نقش کلیدی هیلکوباکتر پیلوری در ایجاد گاستریک کنسر (طی فرآیندهایی که پیش از این ذکر شد) ،در بیمارانی که قرار است به مدت طوالنی از PPIاستفاده کنند و ترشح اسید آنها کاهش یابد ،باید حتماً هیلکوباکتر پیلوری ریشهکن گردد. زیرا اگر چه در اثر کاهش ترشح اسید ،هیلکوباکتر پیلوری کاهش پیدا میکند ،ولی اتفاق بدتری که میافتد آن است که باکتری به قسمتهای پروگزیمال مهاجرت میکند و شانس گاستریک کنسر را زیاد میکند. درمان H.pyloriسخت بوده و نیازمند ترکیبی از داروها (حداقل 2آنتیبیوتیک) است و درمان تک دارویی در درمان آن جایی ندارد.طول دورهی درمان پیشنهادی 14روز و حداقل ٧روز میباشد که البته افزایش دوز دارو و همچنین افزایش طول درمان شانس موفقیت را افزایش میدهد.درمان باید ساده و با حداقل عوارض جانبی باشد چون قرار است بیمار دو هفته تحت این درمان باشد. هدف ما حذف بیشتر از ٨٠درصد هلیکوباکتر موجود در معده است. روند درمان :در فردی که دارای پپتیک اولسر است ،ابتدا باید بررسی کنیم که NSAIDمیخورد و یا هیلکوباکتر مثبت دارد یا خیر؛ اگر هیلکوباکتر بیمار مثبت باشد ،باید حتم ًا آن را eradicateکنیم و بعد از درمان آن ،مجدداً باید چک کنیم تا از ریشهکنی هیلکوباکتر در فرد اطمینان حاصل کنیم.بنابراین الزم است طی ٨تا 12هفته (ترجیحا 12هفته) پس از درمان، مجدداً فرد از نظر هیلکوباکتر پیلوری بررسی گردد.برای این بررسی مجدد بهترین راه ،تست UBTاست. اگر فردی مصرف NSAIDدارد ،در ابتدا باید حتماً وی را درمان کرده و مصرف NSAIDرا برای دو هفته قطع کنیم.اگر الزام به استفادهی مجدد از NSAIDپس از این دوره باشد ،حتماً باید برای فرد PPIتجویز گردد تا جلوی عود زخم گرفته شود. بنابراین در حالت حاد ،اگر مجبوریم برای بیمار NSAIDتجویز کنیم ،حتماً از PPIها استفاده کرده و میتوانیم از آنالوگهای پروستاگالندین مثل میزوپروستول نیز استفاده کنیم؛ البته به دلیل گرانی و عوارض باالیی که دارند ،استفاده از PPIها ارجحیت دارد. نکته :همان طور که گفتیم ،افرادی که باید برای مدت طوالنی از NSAIDاستفاده کنند ،حتم ًا باید از نظر وجود هیلکوباکتر پیلوری مورد بررسی قرار گیرند؛ این بررسی از طریق اندوسکوپی نیست ،چرا که این بیماران عالمتدار نیستند.بلکه در این افراد از UBTاستفاده می گردد.اگر وجود هیلکوباکترپیلوری تشخیص داده شد ،حتماً آن را درمان کرده و ٨هفته بعد نیز آن را چک 13 میکنیم؛ اگر هیلکوباکترپیلوری در این افراد از بین رفته باشد ،شانس عوارض ناشی از NSAIDبه شدت کاهش پیدا میکند. اگر فرد دارای عالمت باشد ،میتوانیم همراه NSAIDاز PPIنیز استفاده کنیم. امروزه پروتکل برای ریشهکنی هیلکوباکتر ،استفاده از 4دارو است؛ بیسموت +یک + proton pump inhibitorدو آنتیبیوتیک.نوع داروهای انتخاب شده تا حد زیادی به منطقه زندگی فرد بستگی دارد.از این رو برای مثال یکی از موارد درمانی که میتواند صورت بگیرد و توسط پزشکان استفاده میشود ،استفاده از کالریترومایسین و آموکسیسیلین (در جامعهی ما) در کنار بیسموت و PPIاست که این PPIمیتواند امپرازول ( 2٠میلیگرم و 2بار در روز) و یا پنتوپرازول ( 2٠میلیگرم یک بار در روز) باشد.اگر بیمار به رژیم 4دارویی پاسخ ندهد در جامعهی ما از رژیم ٥دارویی ٧روزه استفاده میشود که بیش از ٩٠ درصد باعث درمان میشود.این رژیم شامل بیسموت ،اومپرازول ،تتراسایکلین ،مترونیدازول و اوفلوکساسین است.بیسموت (بیسموت ساب سیترات) موجود در ایران اندکی جذب دارد بنابراین در بیماران با مشکل کلیوی استفاده از بیسموت توصیه نمیشود چون ممکن است فرد دچار End stage renal failureشود.بیسموت رنگ مدفوع را سیاه میکند بنابراین در زمان تجویز ،باید به بیمار گفته شود.آموکسیسیلین میتواند در بعضی افراد باعث ایجاد اسهال ،دلپیچه شود PPIها میتوانند باعث ایجاد اسهال و سر درد شوند. PUDباید با درمان ظرف ٨هفته خوب شود.اگر فرد به درمان ما پاسخ نداد حتماً باید از نظر بدخیمی بررسی شود.بعضی افراد بعد از بهبود زخم ممکن است مجبور شوند مادام العمر از H2 blockerها استفاده کنند. Follow-up endoscopyدر شرایط زیر توصیه میشود: اگر نمونه اولیهای که از معده میگیریم مشکوك به بدخیمی باشد. اگر عالئم بیمار همچنان وجود داشته باشند. اگر زخم بزرگ یا complicatedباشد. اما به طور کلی توصیه میشود که در مورد GUحتما 4تا ٦هفته پس از پایان درمان بیمار مجدداً آندوسکوپی شود تا از بهبود زخم مطمئن شویم. استاد چند رژیم برای درمان H.Pyloriنیز بیان کردند که به شرح زیر است. Bismuth Triple Therapy Bismuth 2 tablets four times daily Metronidazole 250 mg four times daily Tetracycline 500 mg four times daily PPI Triple Therapy PPI twice daily Amoxicillin 1000 mg twice daily Clarithromycin 500 mg twice daily OR Metronidazole 500 mg twice daily 14 Quadruple Therapy PPI twice daily Bismuth 2 tablets three or four times daily Metronidazole 500 mg three times daily Tetracycline 500 mg three or four times daily وAmoxicillin میتوان ازTetracycline وMetronidazole به جایquadruple therapy در رژیم. (در غرب مقاومت به آن باالست) استفاده کردClarithromycin.از رژیم تریپل و بیسموت در گیالن استفاده میشود Bulbar ulcer with fresh adherent clot GU at angularis with flat spot 1٥