کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
محمد شکری
Tags
Related
- BIGSUYI SSC 102 (Economic Systems, Inflation, Unemployment) PDF
- Introductory Macroeconomics Lecture 11: The AD-AS Model I PDF
- Economic Factors: Inflation, Cycles, and International Business PDF
- Edexcel Economics (A) A-Level 2.1 Measures of Economic Performance Summary Notes PDF
- Chapter 10 Foreign Exchange PDF
- Patent Infomation PDF
Summary
This research paper examines the application of economic inflation and the poverty line in rulings related to financial hardship (hardship). It argues that these economic factors should be legally mandated in financial hardship rulings, and discusses the implications if a debtor's income is equal to or below the poverty line.
Full Transcript
مقاله پژوهشی /دوره /۸۸شماره /۱۲۶صفحات۳۸۹-411 : تاریخ پذیرش۱۴۰۳/۰۳/۲۰ : تاریخ دریافت۱۴۰۲/۰۱/۲۷ : کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط 1 محمد شکری...
مقاله پژوهشی /دوره /۸۸شماره /۱۲۶صفحات۳۸۹-411 : تاریخ پذیرش۱۴۰۳/۰۳/۲۰ : تاریخ دریافت۱۴۰۲/۰۱/۲۷ : کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط 1 محمد شکری چکیده فلسفه قاعده اعســار ،حمایت از کرامت انسانی شخص بدهکار ناتوان است. لحــاظ تورم اقتصادی و خط فقر در اختصاص حکم اعســار ،موجب تناســب آن با وضعیت واقعی و دقیق مالی معسر است.مطابق قوانین جاری ،در موارد فقدان سابقه مالئت و عدم دریافت مال ،اصل بر عدم توانایی مدیون بوده؛ مگر طلبکار خالف آن را اثبات نماید.از مفاهیم اقتصادی کنونی ،تورم و خط فقر است.تورم معیار میزان تنزل قدرت پول اســت و خط فقر حداقل پول الزم برای ادامه زندگی و حیات میباشــد؛ مفاهیمی که اعمال آنها در احکام مربوط به اعســار ضرورتی اســت که رویکرد آن، حمایت شایسته و واقعی از بدهکار مطابق مبانی فقهی و حقوقی این قاعده است.این تحقیق به شــیوه کتابخانهای و تجزیه و تحلیل حقوقی دادههای علمی ،نتیجه میگیرد ِ دقیــق اقتصادی باید به موجب قانون الزامی شــود؛ به که اســتفاده از این معیارهای طوریکه اگر درآمد ریالی بدهکار معادل یا کمتر از خط فقر باشد ،اساس ًا صدور حکم مبنی بر پرداخت حتی به نحو اقســاط جایز نیســت؛ زیرا این امر حداقلهای معاش مدیون را تحدید مینماید.احکام صادره نیز باید متناســب با تورم حادث تعدیل شود و حســب مورد تعداد اقساط افزایش یابد و یا در حالت کمتر از خط فقر ،پرداخت تا زمان کسب درآم ِد افزون بر آن ،متوقف شود. واژگان کلیدی :اعسار ،تقسیط ،تعدیل اقساط ،تورم اقتصادی ،خط فقر. .1استادیار گروه حقوق دانشگاه پیام نور ،تهران ،ایران [email protected] /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 390 درآمد اعســار در رســیدگی به دعاوی طلبکار علیه مدیون مالی ،از احکام مترقی در نظام حقوقی اســام اســت که مقصود از آن ،حمایت از بدهکاری است که ناتوان از پرداخت دین مالی خود اســت.توجه به میزان درآمد مدیون با لحاظ تورم اقتصادی منطق ًا ضرورتی موجد رویکرد عادالنه در صدور احکام اعسار است.در شرایط افزایش شــدید و سریع تورم ،این موضوع در تعدیل اقســاط اهمیت فراوان دارد؛ موضوعی که اگر با خط فقر تعیین شــده از سوی مراجع رسمی هماهنگ باشد ،با واقعیتهای اقتصادی منطبق خواهد شد. چرایی انتخاب موضوع حاضر این اســت که تورم اقتصادی در سالهای اخیر در جامعه ایران شــدت بیشتری به خود گرفته و از نوسان فزایندهای برخوردار است. این موضوع رابطه مســتقیم با پروندههای اعسار دارد.رعایت میزان تورم در رسیدگی به دعاوی اعســار و صدور حکم کلی یا جزئی و تقســیط بدهی ،ضرورتی است که منتهی به کارایی شایســته قاعده اعسار و پاســخگویی آن به واقعیتهاست ،بهعکس بیتوجهی به میزان تورم و خط فقر موجب تضعیف و نادیده گرفتن رســالت قاعده و خدشــه به عدالت مورد انتظار حاصل از آن اســت.اهمیت موضوع نوشتار حاضر در توجه به این نکته است که ،با وجود پیشینه فقهی و انعکاس موضوع رعایت حال معســر و امهال تا زمان تمکن ،سازِکار مشخصی برای اعمال صحیح آن وجود ندارد. راهــکار رفع این نقصان ،رعایت خط فقر و تورم حادث در دعاوی اعســار و تعدیل اقساط است.از طرفی در دعاوی تعدیل اقساط ناشی از تورم ،اصوالً نیازی به معرفی گواه نیســت؛ زیرا تورم موضوعی اســت که به تصریح تبصره ۲ماده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب ،۱۳۹۴ب ه وســیله قاضی بر اســاس اســتعالم از مراجع ذیربط و یا طرق دیگر قابل احراز اســت.این ترتیب قانونی در محاکم غالب ًا رعایت نمیشود؛ بهطوری که میزان تورم از مرجعی استعالم نمیگردد و همچنان از گواهی استفاده میشود. در راســتای موضوع تورم ،رعایت مفهوم اقتصادی خــط فقر به عنوان میزان درآمد الزم برای هزینههای ضروری جهت معیشــت امروزه ،یک ضرورت است که موجد رویکرد تحقق فلســفه واقعی قاعده اعسار است.ورود این مفهوم تخصصی به 391 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری ادبیات حقوقی اعســار و تعدیل اقساط ،موجب کارآیی قاعده فقهی و حقوقی اعسار خواهد شد و زمینه حمایت شایسته از بدهکار ناتوان در پرتو مقررات اعسار را فراهم میآورد. در بیان پیشــینه ،مقالههای متعدد در خصوص اعســار به رشته تحریر درآمده اســت و همچنین پژوهشها و مقالههایی با موضوع تعدیل قرارداد ،بخشی از پیشینه عنوان این نوشــتار محسوب میشــود ،اما ابتکار موضوع حاضر ،پردازش ضرورت کاربــرد دو مفهوم اقتصادی یعنی تورم و خط فقر در حکم اعســار و رویکرد عدالت قضایی آن است. مهمترین پرســشهایی که پژوهش حاضر به آن میپردازد ،بدین شرح است: در دعاوی اعســار و به ویژه تعدیل ،حکم صادره به استناد تورم چه جایگاهی دارد؟ آیا در صدور احکام اعســار ،تقســیط و تعدیل اقساط ،تورم موجود باید لحاظ شود؟ بیاعتنایــی به تورم واقعی و خط فقر چه رویکــردی دارد؟ چگونه میتوان با لحاظ دقیق و علمی تورم و خط فقر در این احکام ،فلســفه ایجادی قاعده اعســار را تحقق بخشید؟ بررسی دو عبارت مهم اقتصادی شامل «تورم» و «خط فقر» و نقش و رویکرد حاصل از رعایت آنها در رســیدگی و تصمیمگیری قضایی در موضوع اعســار و از جمله پاســخ به سوالهای پیشگفته ،حوزه فعالیت پژوهش حاضر را تعیین مینماید. این نوشتار در چهار بند تحت عناوین پذیرش دادخواست اعسار بدون استشهادیه به استناد تورم اقتصادی ،جایگاه گواهی در دعوای اعسار و تعدیل حکم به استناد تورم، ضرورت لحاظ تورم اقتصادی در حکم اعســار و مالک خط فقر در حکم اعســار ،با تحلیــل ایرادها و مبانی موضوع و رویکرد آثار مربوط به آن ،حمایت مورد نظر قاعده اعسار از بدهکار ناتوان از پرداخت را مورد نظر قرار میدهد. .1پذیرش دادخواست اعسار بدون استشهادیه به استناد تورم اقتصادی در رویه جاری بسیاری از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی که هم اکنون مرجع پذیرش دعاوی و از جمله دادخواســت اعســار و تقســیط و تعدیل اقساط به استناد تورم اقتصادی اســت ،بدون پیوست استشــهادیه و معرفی گواهان از پذیرش و ثبت دادخواســت امتناع مینمایند.این رویه غلط و منافی قانون به قول برخی مدیران این دفاتر ،به استناد دستوری است که از سوی دادگستری استان یا شهرستان به آنها اعالم /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 392 شــده است.رویه موجود به دالیل ذیل مخالف قانون و از مصادیق نقض قانون تلقی میشود؛ زیرا اوالً ،موارد نقص دادخواست را قانون تعیین میکند و تشخیص مصادیق نقص در زمان تقدیم دادخواســت بر عهده مدیر دفتر است؛ نه دفاتر خدمات قضایی؛ ثانیــ ًا ،به موجب ماده 49و صدر ماده 53قانون آیین دادرســی دادگاههای عمومی و انقالب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹مدیر دفتر مکلف اســت حتی دادخواست ناقص را تحویل بگیرد و پس از تحویل و آن هم در موارد مشــمول ذیل ماده 53این قانون، اخطار رفع نقص بفرســتد؛ نه اینکه از تحویل گرفتن آن امتناع کند.وقتی مدیر دفتر حتی دادخواســت ناقص را باید بپذیرد و ســپس اخطار رفع نقص ارســال کند ،به طریق اولــی ،دفتر خدمات قضایی نباید از همان ابتدا از پذیرش دادخواســت بدون پیوست استشــهادیه خودداری نماید؛ ثالث ًا ،استشــهادیه از نظر ماهیت جز ادله اثبات دعواســت که ارائه آن در اختیار خواهان است و اگر دعوا بدون دلیل باشد ،در مرحله رسیدگی ماهوی به وســیله دادگاه حکم به بیحقی خواهان صادر میشود؛ نه اینکه از ابتدا دادخواســت پذیرفته نشــود؛ رابع ًا ،به موجب نص ماده 7قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ،اثبات ادعای اعســار از ســوی مدیون تنها در مواردی است که وضعیت سابق بدهکار داللت بر مالئت وی کند یا در عوض دینِ موضوع دعوا مالی دریافت کرده و یا به هر نحو تحصیل مال نموده باشــد.در صورتی که طلبکار نتواند مالئت فعلی یا ســابق او را ثابت کند و یا این امر از ســوی قاضی احراز نشود ،بدون نیاز به دلیل و به صرف یمین مدیون ثابت است.در این موارد مرجع تشخیص مالئت سابق یا حاضر ،دادگاه و پس از رسیدگی است؛ نه دفاتر خدمات قضایی. دفتر خدمات قضایی بهعنوان مرجع دریافت و ارسال شکایات و دعاوی ،حق تعیین یا تعین ادله مورد اســتناد خواهان و الزام وی به استناد به امر خاص را ندارد و نمیتواند حق اقامه دعوی را منوط به آن کند.این اقدام اساس ًا خارج از شان این مرجع مقدماتی و دارای ماهیت اداری اســت.سایر مقامها از جمله رئیس دادگستری استان یا شهرســتان بهعنوان یک مقام اداری و حتی قاضی دادگاه نیز چنین حقی ندارند که با دستور اداری و یا در عمل ،پذیرش و ثبت دادخواست اعسار یا تعدیل آن در دفاتر خدمات قضایی را منوط به معرفی گواهان (استشهادیه) نمایند؛ الزام به پیوست نمودن استشــهادیه به دادخواســت اعسار و تعدیل اقساط از ســوی دفاتر خدمات قضایی، 393 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری مصداق تحدید و منافی حق دادخواهی مندرج در اصل ســی و چهارم قانون اساسی اســت.حتی قاضی رسیدگیکننده به دعوا نیز بدون ورود به ماهیت دعوی ،نمیتواند قرار رد چنین دعوایی را صادر کند ،بلکه دادگاه باید وارد رسیدگی ماهوی دعوا شده و در صورت اثبات و احراز مالئت خواهان (مدیون) یا دریافت مال (مانند مواردی که بدهی ناشــی از معامالت معوض باشد و خواهان نتواند تلف بعدی آن را ثابت کند)، حکم به رد دعوای اعسار دهد؛ در غیر این صورت قاضی ملزم است حسب مورد به اعسار یا اعسار و تقسیط و یا تعدیل اقساط بر اساس تغییرات حاصل در وضع مدیون حکم کند.هر گونه رسیدگی غیر از این روند ،خالف مقررات جاری است. در حکم شــماره 159مورخ 1330/2/17صادره از شــعبه ششم دیوانعالی کشور نیز در اینباره ،قرار رد دادخواست اعسار به استناد ماده 84قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقالب در امور مدنی به دلیل عدم پیوســت استشهادیه متضمن شــرایط مخصوص مذکور در ماده 23قانون اعسار در مدت پنج روز از تاریخ رویت احضاریه را صحیح ندانســته؛ زیرا چنین استشــهادیهای ممکن است در اصل دعوای اعسار موثر باشد ،ولی موجب رد دادخواست نخواهد بود (متین)54 :1387 ،؛ بنابراین امتناع از پذیرش دادخواســت به دلیل عدم استشــهادیه ،بایــد تخلف اداری آمران و اجراکنندگان و مسئولیت انضباطی آنان را باید در پی داشته باشد.همچنین به موجب مقررات عام مســئولیت مدنی و به تصریح اصل یکصد و هفتاد و یکم قانون اساسی قاضی به دلیل تقصیر در صورت ورود خسارت به ذینفعان ،ملزم به جبران ضررهای ناشی از آن خواهد بود.حتی در موارد اثبات مالئت سابق ،برای تلف حقیقی یا حکمی اموال بر اســاس قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ،مدیون میتواند از هر دلیلی استفاده کند و این امر انحصار در شهادت ندارد؛ بر اساس ماده 8قانون پیشگفته نیز، گواهی شهود صرف ًا در مواردی است که اثبات اعسار بر عهده مدیون است. .2جایگاه گواهی در دعوای اعسار و تعدیل حکم به استناد تورم در مواردی که مدیون در زمان پرداخت توانایی مالی ندارد ،در اصطالح فقهی معسر بوده و اصوالً تکلیف به پرداخت تا زمان مالئت از او برداشته میشود.البته در خصوص مهریه بهعنوان بخش عمده موضوع دعاوی اعسار در کشور ما ،مبنای ارادی حال نبودن مهریه نیز قابل توجه است؛ به نظر فقها نیز آگاه بودن زوجه به این که زوج /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 394 ال توانایی تادیه مهریه را ندارد به نحو ضمنی دربردارنده مهلت و تاخیر در ادای آنفع ً است (تبریزی.)۲:۳۴۱/۱۳۸۵ ،دیگران نیز مقصود از حال در ادبیات فقه را زمان عقد دانســتهاند؛ بر این اســاس ،مهریه عندالمطالبه در صورت عدم توانایی پرداخت زوج حین عقد ،عرف ًا حال نیســت (اخالقی و باریکلو.)22 :1400 ،در عصر حاضر با شیاع مهریههای ســنگین و علم زوجه به عدم توانایی پرداخت به صورت حال و اطالع از اعسار و تقسیط آن توســط محاکم ،دست کم به قرائن حالیه و مقالیه بر مبنای قاعده اقدام ،نافی حق مطالبه فوری آن است (قربانی و دیگران.)95 :1397 ، در قوانیــن فعلی بهعنوان آخرین اراده مقنن ،اصل بر اعســار و عدم توانایی پرداخت محکومبه است ،ماده 7قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی قائل به نظریه تفکیک شــده است؛ در مواردی که ســابقه مدیون داللت بر مالئت وی نماید و یا در مقابل دین ایجاد شــده مدیون مالی دریافت و یا به هر نحو تحصیل مال نموده باشد، اصــل اولیه عدم اموال کافی برای پرداخت دیون منتفــی و به داللت قرینه به مالئت مدیون حکم شــده است.در این موارد ،وضعیت مالئت استصحاب میشود؛ تا زمانی که با ارائه دلیل مبنی بر تلف اموال مذکور توســط خواهان (مدیون) ،خالف آن ثابت شــود.در این صورت ،با انتفاء قرینه مالئت ،استصحاب ناشی از آن نیز زائل و مجدد اصل عدم اموال وی احیاء میگردد.دلیل برای انتفاء حکم بر اساس اصاله العدم (عدم دارایی مدیون) باید داللت بر وجود اموال کافی و قابل وصول متعلق به بدهکار نماید. در مواردی که ســبق مالئت مدیون محرز نشــده و یا دین ناشی از معامالت معــوض و دریافت مالی مابه ازاء دین نبوده اســت ،اصل اولیه یعنی عدم اموال برای پرداخت بدهی بهعنوان اصلی بالمعارض ،استصحاب خواهد شد.مطابق منابع فقهی نیز مواردی که ایجاد دین مبتنی بر مال نیســت و داشتن مالی در گذشته برای بدهکار اثبات نگردیده ،به صرف ادعا و بدون اینکه احتیاج به شاهد باشد اعسار پذیرفته است (انصــاری 82 :1415 ،و193؛ نراقی.)188 :۱۷/1415 ،ضرورت اقامه بینه در مواردی اســت که وجود مال برای بدهکار مسبوق به سابقه است و یا مورد ادعا مال است که الزم است تلف شدن با بینه ثابت شود (گوهری و ناصری.)169 :1394 ، طلبــکار (خوانده) دعوی در مقام دفاع ،اگر اموال و دارایی از خواهان ســراغ دارد میتواند با ارائه دلیل آن را اثبات نماید.به عبارت دیگر ،برای رد ماهیتی دعوای 395 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری اعسار ،خوانده باید با معرفی اموال و اثبات تعلق آن به مدیون (خواهان) ،تمکن مالی وی را اثبــات کند و در غیر این صورت ،دادگاه باید بدون نیاز به ارائه دلیل از طرف مدیون ،حکم اعســار را صادر نماید.طریق اتخاذی در قانون فعلی به درستی مبنی بر اصل عدم اســت؛ زیرا الزمه تمکن و توانایی پرداخت دین ،وجود مال یا اموال کافی متعلق به مدیون اســت.امر وجودی در اینجا ،وجود دارایی و اموال کافی است و هر که مدعی آن است همو باید آن را ثابت نماید؛ زیرا «البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر».در اینباره مدعی وجود مال طلبکار (خوانده دعوای اعسار) و مدیون منکر آن است.این تحول اصولی و منطقی که در قانون فعلی از سوی مقنن ب ه عنوان قانون الزماالجرا ایجاد شده ،به نحو شایع با بیاعتنایی از سوی برخی محاکم نقض میشود و در مــوارد قابل توجهی ،قضات کماکان برای اثبات اعســار مدیون ،گواهی مطالبه 1 مینمایند و ضمانتاجرای عدم معرفی شــهود را رد دعوای اعسار قلمداد میکنند. البته در برخی رسیدگیها و دادنامههای صادره به درستی و مطابق قانون الزماالجرای فعلی ،چون دین ،مهریه و غیرمعوض و بدون دریافت مالی بوده اســت ،بدون نیاز به گواهی ادعای اعســار را پذیرفته است 2،اما تعداد این آراء در مقایسه با رسیدگیهایی .1در دادنامه شــماره 9409972181600197مورخ 1394/1/30شــعبه 1176دادگاه عمومی تهران که خود برخالف مقررات مذکور در دعوای مهریه (عدم مســبوق به دریافت مال) به استناد شهادت شــهود حکم به تقسیط مهریه صادر نموده است؛ پس از تجدیدنظرخواهیِ طلبکار (زوجه) به موجب رای شــماره 9509982181600243مورخ 1396/2/19شــعبه 46دادگاه تجدیدنظر استان تهران به صراحت ،اصل را بر ایســار نهاده و رای بدوی را با این اســتدالل نقض نموده است.در رای شماره ۱۳۹۵/6/6-976شــعبه 101دادگاه کیفری دو رباط کریم به استناد عدم حضور خواهان و کلیگویی شــهود ،حکم به بطالن دعوای اعســار صادر نموده؛ امری که مبین عدم اعتقاد شــعبه به اصل اعسار و لزوم گواهی اســت.این تصمیم به موجب رای شماره 9509982290600024مورخ ۱۳۹۵/9/22 نقض گردیده ،اما علت نقض را مساعدت به خواهان به دلیل غیر عمدی بودن صدمه بیان نموده است و به ماده 7قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی به عنوان مســتند قانونی رای اشاره ننموده است؛ گویی اصل اعسار مصرح در ماده 7در این رسیدگیها ناشناخته است.رای شماره ۱۳۹۱/8/27-873 شعبه 1036دادگاه کیفری دو تهران اصل را بر ایسار دانسته و تقریر نموده...« :با استناد به اصل کلی ایســار ،دادگاه دعوی مطروحه را در خور پذیرش تشخیص نداده و مستند به ماده 1257قانون مدنی حکــم به بطالن دعوی صادر و اعالم میدارد».در دادنامه 94-338مورخ 1394/4/21شــعبه 1036 دادگاه کیفری دو تهران نیز در دعوای مهریه (عدم مســبوق به دریافت مال) اصل را بر یســر خواهان دانســته...« :با عنایت به اینکه اصل بر یســر اشخاص قرار دارد و اعســار نیاز به دلیل دارد ،»...این رای بر همین مبنا به موجب رای شماره 9409982160300313مورخ 1395/3/25شعبه 52دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شده است. ..2به موجب دادنامه شــماره 9509970202000022مورخ 1395/1/16شعبه 250دادگاه عمومی /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 396 که شهادت شهود را الزم برای اثبات اعسار میدانند اندک است. از سوی دیگر باید تفحص وضعیت خواهان اعسار به شیوهای غیر از گواهی، بر قاضی ضروری باشد تا پیامد فاسد حبس مدیو ِن معس ِر فاق ِد بینه را به دنبال نداشته باشد (صفری و شــاهنوش فروشانی )18 :1393 ،و در صورت عدم قائلیت به حصر اثبات اعســار از طریق بینه ،کشــف واقع از ســایر طرق ،نه تنها جایز است ،بلکه از وظایف قاضی میباشــد (همان.)20 :در مقررات فعلی ،حصر ادله در اثبات اعســار ن رو به طریق دیگر نیز اثبات ممکن است (همان)21 :؛ در حالیکه منتفی است؛ از ای به موجب ماده 23قانون اعسار مصوب 1313استناد به گواهی طریقی انحصاری بود. مطابق مواد 7و 8قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی در مواردی که به واســطه ســابقه مالئت مدیون یا دریافت مابه ازاء دین یا تحصیــل مال به هر نحو ،بار اثبات اعســار بر عهده مدیون است ،اثبات تلف حقیقی یا حکمی اموال وی از سوی مدیون برای پیروزی در دعوای اعســار با شهادت اجباری نبوده و اختیاری است؛ مستفاد از طرز انشــاء حکم ماده 8و عبارت «هر گاه مدیون بخواهد ادعای خود را با شــهادت شــهود اثبات کند» ،عالوه بر گواهی ،توســل به ســایر ادله نیز امکانپذیر است؛ به طوریکه استناد به شهادت ،یکی از دالیل قابل استناد است؛ و نه تنها دلیل. به موجب مــاده 2قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی امکان شناســایی اموال شــخص بدهکار مورد پذیرش واقع گردیده است؛ اگرچه ماده مذکور به فرض وظیفه دادگاه در موارد درخواست محکومله تصریح نموده ،اما عالوه بر آن به موجب ماده 10همین قانون ،با ثبت دادخواست اعسار ،دادگاه را مکلف به استعالم وضعیت مالــی مدیون از مراجع مربوطه یا به طریق ممکن دیگر نموده اســت (ماده 19همین قانون)؛ موضوعی که بر نقش فعال قاضی داللت دارد (ســیامی تکمهداش و بهارلویی و پنجهپور«.)53 :1400 ،برخالف باور شــایع و مــوارد قابل توجهی از آراء صادره، دعاوی اعســار از پرداخت مهر بدون ارائه شهادتنامه و معرفی شاهد نیز قابل اثبات حقوقی تهران با خواســته تقسیط محکومبه (مهریه) با استناد به صورت لیست اموال و چون خوانده قادر به معرفی مال و یا دارایی از خواهان نبوده است ،دعوی خواهان را ثابت تشخیص داده و با استناد به مواد 9 ،8 ،7و 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1394حکم به تقســیط مهریه صادر نموده است.این رای به موجب دادنامه شماره 9509970220200535مورخ 1395/4/14شعبه 2دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شده است. 397 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری اســت» و تکلیف خواهان برای ارائه شــهادتنامه و معرفی شهود منوط به این است که مدیون برای اثبات ادعای خود به شــهادت شــهود استناد نماید؛ بر این اساس ،در صورت عدم اســتناد مدعی به گواهی ،بر مبنای اصل عدم مالئت و یا اســتناد به ادله دیگر باید رســیدگی و حکم اعســار صادر کند (کمیلیفرد و دیگران-12۰ :1398 ، .)12۱عبارت «هرگاه مدیون بخواهد ادعای خود را با شــهادت شهود اثبات کند» در ماده 8قانــون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ،متضمن اختیاری بودن اســتفاده از گواهی اســت و حتی در موارد ســبق مالئت یا اخذ مال در عوض دین ،طریق اثبات منحصر به گواهی نیست. دادخواســت تقسیط و تعدیل اقساط تعیین شــده در حکم قطعی میتواند به استناد تورم اقتصادی حادث باشد.در رویه قضایی آنچه به نحو غالب مشهود است، حکم به تعدیل اقساط نیز منوط به گواهی گواهان است و حداقل دو شاهد در جلسه دادرســی باید بر عدم توانایی پرداخت دین یا پرداخــت یکجای محکومبه گواهی دهنــد تا قاضی رای قبلی را تعدیل نماید.ایــن رویه به دلیل نقض قانون مورد انتقاد اســت؛ تبصره ۲ماده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی در خصوص تعدیل هیچ اشــارهای به گواهی ندارد و صرف ًا به استعالم نرخ تورم از مراجع رسمی تصریح مینماید؛ مقررهای قانونی که در عمل متروک مانده اســت.در شــرایط تورمی مطابق با نوســانات ایجاد شده و در صورت درخواست مدیون باید حکم قبلی تعدیل شود. در چنین شــرایطی قاضی رسیدگیکننده مکلف است به طریق مقتضی و حسب تورم افزایش یافته در مقایســه با زمان صدور حکم سابق ،نسبت به تعدیل متناسب اقدام و حکم جدید صادر کند.در چنین مواردی که دادخواست مستند به تورم حادث است، اصوالً نیازی به گواه نیست؛ زیرا تورم با شهادت اثبات نمیشود ،بلکه میزان تورم باید توســط قاضی احراز گردد و این امر باید با اســتعالم از مراجع مالی ذیربط صورت پذیرد. .3ضرورت لحاظ تورم اقتصادی در حکم اعسار پــول در مفهوم رایج کنونی ،عبارت از قدرت اقتصادی ناشــی از توان تولید فرآوردههای صنعتی و کشاورزی است و قدرت اقتصادی پو ِل هر کشور رابطه مستقیم با توان تولید در آن کشــور دارد.کمیتی از پول که اســکناس نماینده آن است ،ممکن /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 398 اســت با گذشــت زمان کاهش یابد (شــهیدی )148 :1383 ،و به عبارتی تدریج ًا از اســکناس تخلیه شود که این وضعیت اصطالح ًا تورم نامیده میشود (شهیدی:1383 ، .)149تورم رشــد مســتمر و همهگیر قیمت کاالها و خدمات است؛ بنابراین افزایش مقطعی و نسبت به برخی کاالها موجب تورم نیست (عزیزی گنزق و دیگران:1401 ، «.)156تداوم» و «عمومیت» صعود قیمتها شاخصه تورم است (کهریزی و دیگران، .)143 :1397از تورم به افزایش متوســط قیمت کاالها و خدمات بر حســب پول یاد شــده اســت و پی بردن به رفتار تورم را منوط بر تحلیل بــازار پول عنوان میدارند (عزیــزی گنزق و دیگــران.)156 :1401 ،همچنین تورم باال و وابســتگی اقتصاد به واردات ،موجب اثرگذاری نرخ ارز بر تورم شــده و باال رفتن نرخ ارز ســبب صعود دائمی قیمتهای داخلی گردیده است (تحصیلی 259 :1401 ،و .)263 در دیدگاه اقتصاد هنجاری ،مالک محاســبه قواعد ،تاثیر آنها بر رفاه اجتماعی کلی است؛ پیامد قاعده حقوقی نیز باید بر اساس تاثیر آن بر رفتار مردم مورد ارزیابی قرار گیرد (انصاری.)8 :1390 ،یکی از نقاط ضعف مشــهود در رســیدگی به دعاوی اعســار و تقسیط ،بیتوجهی به معیار تورم در جامعه اســت؛ در شرایطی که تورم با ســرعت و شتاب در حال پیشروی است ،رسیدگی به موضوع اعسار بدون توجه به تورم و نوســانات آن ،رویکردی مخالف فلسفه ایجادی آن را به دنبال خواهد داشت. در فقدان ثبات قیمتی ،پول قادر نیســت ســنگ محک عادالنهای برای توزین عدالت باشــد (شــهبازیغیاثی و دیگران.)258 :1397 ،همانطور که در جبران خســارات کاهش ارزش پول ،الزم است بین حالت تورم شدید ،متوسط و خفیف تفاوت لحاظ شــود (میثمی و رضایــی ،)23 :1401 ،به منظور حفــظ ارزش مهریههای ریالی باید به نرخ روز تعدیل شــود (صفایی و امامی )155 :1385 ،و در حکم اعســار و میزان اقســاط ،باید تورم محاسبه گردد؛ از اینرو درآمد رقمی شخص معسر با لحاظ دقیق قــدرت خرید آن و تورم اقتصادی موجــود در رقم پولی باید معیار تصمیم قضایی و صدور حکم باشــد؛ زیرا تورم از ارزش واقعی مبلغ اسمی پول میکاهد.مقدار تورم صرف ًا زمانی نزدیک به واقعیت معلوم میگردد که میزان آن به وسیله متولیان اقتصادی مربوطه و به صورت رســمی برآورد شــود و قاضی به موجب قانون مکلف باشد بر اساس آن رای صادر نماید؛ خواه این قیمت به صورت دورهای به مراجع قضایی اعالم 399 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری شود و یا قاضی رسیدگیکننده در هر مورد از مرجع ذیربط آن را استعالم نماید. در دعوای اعســار ،تقسیط و تعدیل اقســاط بدون تردید تورم باید مهمترین معیار تعیینکننده در رسیدگی و صدور حکم باشد.در یک رسیدگی عادالنه و منطبق با فلسفه شرعی و حقوقی تاســیس فقهی اعسار ،باید میزان درآمد و میزان مبلغی که برای پوششدهی مخارج الزم برای امرار معاش شخص معسر و افراد واجب نفقه وی محاســبه و کسر شــود و مازاد بر آن برای پرداخت دیون لحاظ گردد.عدالت در این دسته از آراء زمانی محقق میشود که قانون لحاظ تورم اعالمی توسط مرجع رسمی را در آراء مربوط به اعسار الزامی نماید.رویکرد این امر ،صدور حکم عادالنه بر اساس قدرت مالی بدهکار در پرداخت دیون است.مبنای این مهم ،تصریح تبصره ۲ماده 11 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی به ضرورت تعدیل اقســاط با عنایت به نرخ تورم بر اســاس اعالم مراجع رســمی قانونی و تغییر در وضع معیشت مدیون است؛ مقررهای که متاســفانه در عمل مغفول مانده و در پروندههای اعسار و تعدیل اقساط موردی یافت نمیشــود که دادگاهها میزان تورم حادث را از مرجعی رسمی استعالم نمایند.تبصره ۲مــاده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی با توجه به ماهیت این مقرره ،از نوع مقررات آیین دادرســی مدنی به معنای اخص محسوب میشود و همانطور که گفتهاند« :چنین مقرراتی با توجه به اینکه مرتبط با نظم عمومی هســتند از قوانین آمره محسوب میشوند» (شمس.)42 :1381 ، اندازهگیری میزان تورم ســالیانه با بهرهبرداری از معیار نرخ تورم و ســنجش قیمتها در یک ســال نسبت به سال قبل صورت میگیرد (کهریزی و دیگران:1397 ، .)143همیــن معیار بــرای تورم فصلی یا ماهانه مورد اســتفاده قرار میگیرد.حال با فقدان موضوعیت اثبات تورم بهوســیله گواهی ،مشخص نیست اخذ گواهی گواهان چه لزومی دارد؟ زیرا با صدور حکم اعســار ،موضوع تعدیل ،اعسار وی قب ً ال به نحو قطعی ثابت شــده است و وی صرف ًا به استناد تورم حادث خواستار تعدیل آن است و قاضی باید میزان آن را تشــخیص دهد و بر اساس آن رای را تعدیل نماید.نکته قابل ذکر اینکه ،بر اســاس تحقیقات میدانی ،متغیرهای جغرافیایی و اقتصادی هر منطقه بر میزان تورم آن ناحیه موثر اســت و در اســتانهای نزدیک به مراکز رشد و فناوری و مناطق دارای چگالیهای اقتصادی باال به دلیل عرضه بیشتر کاالها و خدمات ،قیمتها /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 400 و تورم کمتر اســت (کهریزی و دیگــران.)142 :1397 ،این مطلب متضمن ضرورت ســنجش میزان تورم در اســتانهای کشــور به تفکیک و تعیین میزان آن است تا در تصمیمگیریهای قضایی مربوط مانند دعاوی اعســار ،تقسیط و تعدیل اقساط مورد اســتفاده قرار گیرد.رویکرد عملی شــدن این امر ،ایجاد عدالت قضایی در این بخش از دعاوی است تا احکام قضایی منطبق با واقعیتهای اقتصادی جامعه صادر شود. عمــل نکردن به صراحت تبصره ۲ماده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی و عدم اســتعالم نرخ تورم از مراجع رســمی ناشــی از این است که در مقرره پیشگفته ،مرجع اســتعالم به طور دقیق مشــخص نشــده و صرف ًا به عبارت «مراجع رســمی قانونی کشور» اکتفا شده است؛ از اینرو همانند ماده 19قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی که بهطور مشــخص مراجع استعالم (بانک مرکزی برای اعالم حســابها و اداره ثبت و شــهرداری برای امالک) را معین نموده است ،تعیین مرجع رسمی استعالم برای اعالم نرخ تورم نیز ضروری است و موجب عملی شدن مقرره خواهد شد. .4مالک خط فقر در حکم اعسار فلســفه ایجادی اعسار ،ممانعت از فشار بیجهت و نابرابر به مدیون است.در فرض عدم توانایی بدهکار در پرداخت دیون به دلیل فقدان دارایی و یا عدم دسترسی ن رو آیه شریفهبدان ،هرگونه فشار به وی بیفایده و از طرفی ناروا خواهد بود؛ از ای دویست و هشتاد سوره بقره 1،نهاد اعسار را با هدف حفظ شان انسانی و عدم حرج به نحو تصریح مورد حکم قرار داده است ،قاعده فقهی «المفلس فی امان اهلل» (مدرسی، )86 :1425نتیجه رعایت همین حکم در مورد بدهکاران مالی ناتوان اســت؛ بنابراین وضعیت اعســار مانع مطالبه دین اســت و در چنین وضعیتی مطالبه دین عملی حرام است و بر این اساس حاکم شرع نباید دعوای مطالبه را استماع نماید (عاملی:1417 ، 312؛ کاشــانی ،بیتا130 :؛ سبزواری159 :1413 ،؛ قاســمیحامد و دیگران:1400 ، .)288اعســار موجبــات امکان زندگی و تداوم حیات را بــرای مدیون ناتوان فراهم میآورد.این نهاد یکی از قواعد گرانبها در شــرع مقدس اســام اســت که رویکرد رعایت حق بشری نسبت به افراد جامعه دارد. َ.1و إ ِنْ َكانَ ُذو ُع ْس َرة ٍ َفنَ ِظ َر ٌة إِلَى َميْ َس َرة ٍ َو أَنْ ت ََص َّد ُقوا خَ يْ ٌر ل َ ُك ْم إ ِنْ ُكنْتُ ْم تَ ْع َل ُمونَ 401 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری در تحقیقات اقتصادی ،اقسام خط فقر بیان شده و انواع شیوههای تعیین حدود آن ارائــه گردیده اســت.در این دیدگاه با نگاه چند زاویهای و وســیع فقر بهعنوان محرومیت از قابلیتها جهت زندگی در سطح خوب طرح شده است (Ducloset al., .)1998: 266-277اگرچه توجه زیادی به این جنبه چند بعدی میشود ،اما مفهوم فقر همواره با اســتفاده از یک ویژگی ،یعنی درآمد ،عملیاتی میگردد و باید با آن مطابقت داده شود.دلیل این انتخاب ،مشکالت عملیاتی کردن مفاهیم چند بعدی است (FLIK .)and VAN PRAAG, 1991: 311 فقر مطلق عدم دسترســی به حداقــل امکانات الزم برای زندگی اســت ،در حالیکه اگر در اختیار نداشتن امکانات ضروری برای زندگی پایینتر از سطح متعارف و معمول جامعه باشــد ،خط فقر نســبی است؛ این ســطح اغلب متوسط هزینههای مصرفی میباشــد (.)Ravallion,1998: 5در روشهای اندازهگیری مطلق ،خط فقر بدون توجه به ســطح رفاه عمومی و توزیع رفاه در جامعه مورد نظر تعیین میشــود، ولی در روش نســبی ،فقر بهعنوان یک پدیده کام ً ال نسبی تلقی میگردد.افرادی فقیر محسوب میشوند که شرایط مالی آنها کمتر از سطح متوسط ثروت در جامعه باشد. در رویکرد مطلق این امکان وجود دارد که هیچ کس در جامعهای خاص طبق تعریف مطلق فقیر نباشد ،در رویکرد نسبی همیشه یک «طبقه فرودست» وجود خواهد داشت که اعضای آن بنا به تعریف فقیر هستند.بهعنوان تالش برای شناسایی فقر به صورت مطلق ،رویکرد نیازهای اساســی ذکر شده اســت.در این روش ،رژیم غذایی و سایر نیازهای ضروری مانند لباس و مســکن با حداقل هزینه تعیین میشــود؛ به نحوی که بقای فیزیکی فرد را تضمین کند.مقدار پولی که فرد برای خرید این بســته غذایی و سایر نیازهای اولیه معیشت نیاز دارد خط فقر محسوب میشود (FLIK and VAN .)PRAAG, 1991: 311-312 در تمامی تحقیقات حوزه فقر ،تعیین یک خط فقر ضرورت داشته و نخستین قدم در مطالعات فقر به شــمار میرود.خط فقر هزینههایی اســت که شخص برای دستیابی به سطح حداقلی از رفاه باید آن را بپردازد (نجفی و شوشتریان.)4 :1386 ،در اقتصادهای توســعهیافته رویکردهای مختلف به منظور تعیین خط فقر برای تمایز بین فقیر و غیر فقیر بررسی میشود.اینها شامل استاندارد بودجه ،نسبت غذا ،روشهای /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 402 خط فقر رســمی ،ذهنی و نســبی و همچنین تجزیه و تحلیل شاخصهای محرومیت است (.)Callan & Nolan, 1991: 243 فقر بهعنوان وضعیتی تعریف میشــود که در آن تسلط و دسترسی بر منابع به زیر سطح معینی یعنی خط فقر میرسد (.)Goedhart et al, 1977: 504اساس ًا برای تشــخیص فقیر از غیر فقیر باید ســطح خط فقر را تعریف کرد؛ یعنی سطح تسلط بر منابعی که زیر آن یک فرد فقیر است (.)Goedhart et al, 1977: 505برای تشخیص فقیر ،ســادهترین توصیف با اســتفاده از درآمد فعلی اســت؛ یعنی یک مقدار آستانه تعریف میشــود که خط فقر نامیده میشــود و اگر درآمد فعلی او کمتر از آن باشد، فردی فقیر شناخته میشود (.)FLIK and VAN PRAAG, 1991: 311 ارزیابی خط فقر مســتلزم نوعی تصمیمگیری سیاســی اســت؛ زیرا از منظر سیاســت اجتماعی ،خط فقر معیاری را نشان میدهد که بر اساس آن میتوان تصمیم گرفت که کدام شهروندان برای تکمیل درآمد خود نیاز به مزایای ویژه از سوی دولت دارند.از اینرو ،باید تحلیل گردد که جامعه در چه شــرایطی و با چه مقدماتی حاضر اســت به برخی از شهروندان فقیر خود توجه ویژهای داشــته باشد (Goedhart et اصطالح نســبت ًا جدید در حوزه اقتصادی ،باید در حقوق مورد ِ .)al, 1977: 505این اســتفاده قرار گرفته و موجد رویکرد حقوقی باشــد؛ زیرا آثــار عینی و واقعی بر آن مترتب اســت.فلسفه حقوق پاسخگویی به نیازهای جامعه است.اگر خط فقر به نحو علمی گویای حداقل میزان دارایی الزم برای امکان زیســت و بیانکننده کمترین حد ضروری از دارایی به منظور ادامه حیات اســت ،بدون تردید باید در تصمیمگیریهای قضایی و صدور حکم اعســار مورد توجه واقع شــود.در فقه هر کسی که اموال وی از هزینههای شــرعی و الزم برای معاش افزون نباشــد از نظر شرعی معسر محسوب میشــود (بحرالعلــوم.)۳:۳۸۳/1403 ،چنانچه فردی صرفــ ًا دارای حداقل زندگی مطابق موقعیت و شــأن خویش باشد ،عنوان معسر بر وی صادق است (عالمه حلی، .)۷۳ :۱۴/1414مکتسب نیز اگر فاقد دارایی کافی باشد معسر است و توانایی و امکان کســب مال از طریق تجارت و حرفه مانع تحقق اعسار نیست (کاشف الغطاء:1422 ، ،)41بلکه مالک حال فعلی شخص است.خط فقر چارچوب تحقق عملی این عبارت فقهی اســت و مبتنی بر حداقل معاش است.الزم است مجموع حقوق یا درآمد فرد 403 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری مدیون تا حد خط فقر جزو مستثنیات دین باشد.این امر نیاز به اصالح قانون دارد تا در شمار مستثنیات دین موضوع ماده 24قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی بدان تصریح شود.رویکرد این امر مصونیت مدیون ناتوان و افراد تحت نفقه وی از تعرض به حداقل معیشت است. در تفسیر پویا برای پاسخگویی قانون به تغییرات و تحوالت اجتماعی ،قاضی حتی مجاز به تفســیر مخالف مقاصد و اهداف قانونگذار تاریخی است (پورمحمدی و سیمائیصراف.)83 :1402 ،قانون در احکام اعسار باید از مفهوم اقتصادی خط فقر اســتفاده کند.نتیجه توجه قاضی به این امــر در تصمیم قضایی ،صدور احکام منطبق با واقعیت و تحقق فلســفه نهاد حقوقی و فقهی اعســار اســت.خط فقر در صدور حکم اعســار موجب رعایت مســتثنیات دین به نحو واقعی است.مالک خط فقر با رقمی مشــخص که برای حداقلهای زندگی یک فرد الزم است ،به تشخیص مرجع مالی ذیصالح موجد معیاری عینی اســت.رویکرد این معیار ،لحاظ واقعی و عملی مســتثنیات دین و در امان ماندن او از اعمال نظر شخصی در محاکم است.در اعمال نظر قاضی بدون معیاری عینی مانند خط فقر ،عدم انطباق تصمیم قضایی با واقعیت و اعمال سلیقه شخصی محتمل است. در تعریف عینی ،خط فقر «سطح معیشتی» نامیده میشود.ایده اصلی این است که انســان نیازهای اولیه خاصی از قبیل غذا ،پوشــاک و مسکن دارد که باید برآورده شود.موضوع به متخصصان ارجاع میشود که این نیازهای اساسی را اندازهگیری کنند (.)Goedhart et al, 1977: 506قاعــده الحرج بــهعنوان قاعدهای موثر در زندگی اجتماعی ،مبین رفع تکلیف در مواردی است که موجب سختی و مشقت فراوان شود؛ چه تکالیف شــرعی در چارچوب توانایی و طاقت مکلف است (جوکار و غریبپور تکلیف موجب حرج ساقط میشود ِ و پارســا )2 :1400 ،و به حکم قاعده عقلی ،هر (امامــی.)231 :1390 ،در رویه عملــی دادگاهها با هر میــزان دارایی و درآمد برای خواها ِن حکم اعســار مبادرت به صدور حکم به تقسیط دین مینمایند؛ به نحوی که در دعوای اعسار حتی اگر مدیون دارایی نداشته و حقوق یا درآمد زیر خط فقر داشته باشــد ،به ندرت میتوان موردی را یافت که حکم به اعســار مطلق صادر شود؛ حال آنکه ،صدور حکم به تقســیط دین در مواردی که بدهکار فاقد دارایی است یا دارایی /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 404 وی محدود به درآمد الزم برای حداقل معیشت باشد ،مستلزم عسر و حرج است.عدم توجه به خط فقر موجب صدور حکم به تقسیط در دارایی است که فرد مدیون برای تامین حداقل معاش خود و افراد واجبالنفقه بدان نیاز دارد. دادگاه برای تشــخیص اعسار باید به اموال موجود مدعی اعسار توجه کند.در این سنجش باید میزان دارایی یا درآمد معمول وی با لحاظ خط فقر در جامعه در نظر گرفته شود و بدهکار را فقط نسبت به آنچه افزون بر خط فقر است ،ملزم به پرداخت کند؛ بنابراین عالوه بر اعسار مطلق (اعسار کلی) ،در احکام تقسیط بدهی نیز که خود از انواع اعسار (اعســار جزئی) است ،خط فقر باید مبنای تصمیمگیری قضایی باشد. چنانچه میزان درآمد موجود و دارایی که بهطور مســتمر به دســت میآورد ،کمتر یا مساوی خط فقر باشد ،قاضی اصوالً نباید حکم به پرداخت حتی به نحو تقسیط دهد. در واقع چنین مصداقی برخالف حکم شرعی اعسار و از موجبات ایجاد عسر و حرج است. در اقتصاد ایران افقی شدن نمودار نسبت نقدینگی به شاخص از مهر 1397به بعد مبین تخلیه قست عمدهای از نقدینگی افزوده شده بر روی تورم است.شوک پولی به اقتصاد موجب افزایش تورم و کاهش دســتمزد حقیقی و رفاه مصرفکننده اســت (حیدرپور.)47 :1400 ،تورم به شــیوه تنــزل ارزش پرداختهای انتقالی بر نابرابری درآمد موثر میباشــد؛ درخصوص اشخاص با درآمد ثابت از جمله کارکنان دولت و کارگران نیز اینگونه اســت؛ زیرا با صعود تورم توانایی خرید این اشــخاص کاسته میشــود و آنها که قادر به تغییر درآمد خویش به نســبت افزایش قیمتها نباشند، زیان میبینند (مرادیزاده و دیگران.)31 :1400 ،این واقعیت ،توجه قانونی به مفاهیم اقتصــادی تورم و خط فقر در صدور احکام اعســار را ایجاب مینماید.در مواردی که مدیون کارمند یا کارگر و دارای حقوق ماهیانه ثابت اســت ،تشــخیص شمول یا عدم شمول خط فقر و یا میزان مازاد بر آن آسان است.صدور حکم اعسار یا تقسیط باید تابع مالک خط فقر در زمان صدور حکم باشــد.بر این اســاس ،در صورتی که میزان حقوق ماهیانه مدیون کمتر یا مساوی خط فقر باشد ،باید حکم به اعسار مطلق صادر کرد و حکم به تقســیط برخالف قاعده اعسار و موجد تکلیفی نامشروع است. در مشــاغل آزاد نیز چنانچه میانگین مجموع درآمد ســاالنه و درآمد ماهانه (حسب 405 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری مدارک ابرازی به دادگاه) معادل یا کمتر از میزان خط فقر باشــد ،اصوالً تقســیط دین منافی قاعده اعســار است.بر این مبنا دادگاه صرف ًا نسبت به درآمد مازاد بر خط فقر، حق صدور حکم به تقســیط دارد.در بیان مثال ،چنانچه خط فقر اعالم شده از سوی مراجع رســمی ماهیانه پنج میلیون تومان باشــد ،تمام بدهکارانی که حقوق ماهانه و یا میانگین درآمد آنان تا این مبلغ اســت ،مشــمول حکم شرعی اعسار خواهند بود و هرگونه تقسیط دین این اشخاص غیر قانونی و غیر شرعی است. نمیتوان به زعم برخورد با ســوء اســتفاده احتمالی بدهــکار و با این هدف احتمالی که ممکن اســت برخی از بدهکاران به این دلیــل تن به کار ندهند ،به همه مشــموالن حمایتی قاعده ،اجحاف نمود و به خالف شــرع و قانون و مبنای تاسیسی قاعده اعســار عمل کرد؛ زیرا اگر پرداخت دین واجب است ،این وجوب در شرایط اعســار و عدم توانایی پرداخت برداشته میشــود.در واقع شرایط اعسار ،استثنایی بر لزوم پرداخت دین اســت؛ البته به محض اینکه متعاقب ًا توانایی پرداخت حاصل شود، وجوب ادای دین مجدد برقرار میگردد و چنانچه ثابت شــود مدیون دارای مالئت است و یا مبادرت به انتقال صوری اموال نموده ،خارج از قاعده اعسار بوده و از دایره حمایتهای ذکر شده خارج است. اشــتباه دیگر محاکم ،این استدالل است که در شرایط تورم یا به دلیل وضعیت خاص ،دائن نیز محتاج است.احتیاج یا عدم احتیاج دائن به طلب ،جایگاهی در حکم اعســار و کیفیت تقســیط ندارد و صرف ًا وضعیت مدیون باید در حکم اعســار لحاظ شــود.حق طلبکار بر طلب خود ،امری ثابت و غیر مرتبط با نیاز وی است.اعسار نیز تاسیسی جهت رعایت حال بدهکار است. مزایــا و ضرورت اســتفاده از مفهوم اقتصادی خط فقــر ،انعطاف و خاصیت پوشــشدهی آن در ازمنه و امکنه مختلف اســت.عدد و رقم تعیینکننده خط فقر به وســیله متخصصان مالی بر اساس نیازهای ضروری برای زندگی مشخص میشود که میزان آن از شهری به شهر دیگر متفاوت بوده و زمانهای مختلف نیز بر اساس تورم و قیمت کاالهای ضروری این عدد را با واقعیات عینی متناسبسازی مینماید. ایجاد تکلیف قانونی برای اعالم رســمی خط فقر به صورت ســالیانه و یا در شرایط ناپایدار و نوسان ســریع تورم ،اعالم چند ماه یکبار و یا ماهانه رقم خط فقر /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 406 از ســوی متولیان امور مالی مانند بانک مرکزی جمهوری اسالمی ایران به قوه قضاییه، ضرورتی اســت که این مهم را محقق میگرداند.همچنین قاضی باید پس از استعالم عدد خط فقر از مرجع مربوط ،با توجه به آن و دارایی و درآمد مدیون ،حکم اعســار، تقســیط و یا تعدیل اقساط صادر کند و یا بر اساس واقعیتهای موجود و یا با ارجاع به کارشــناس ،اقدام نماید.مبنای این پیشنهاد قاعده نفی عسر و حرج بهعنوان مبنای مقررات اعســار و مصونیت مستثنیات دین از توقیف است؛ زیرا خط فقر بیانگر مبلغ الزم جهت تامین هزینههای ضروری در زندگی اســت.فلســفه مصونیت مستثنیات دین نیز چیزی جز این نیســت.از ســوی دیگر مطابق مــاده ۱۱قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی «در صورت ثبوت اعســار ،چنانچه مدیون متمکن از پرداخت به نحو اقســاط شناخته شــود ،دادگاه ضمن صدور حکم اعسار با مالحظه وضعیت او مهلت مناســبی برای پرداخت میدهد یا حکم تقســیط بدهی را صادر میکند.در تعیین اقســاط باید میزان درآمد مدیون و معیشت ضروری او لحاظ شده و به نحوی باشــد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد».نص صریح این ماده قانونی مبنی بر «مالحظه وضعیت مدیون برای تعیین مهلت مناســب» و «لحاظ میزان درآمد مدیون و معیشــت ضروری مدیون» مبین و هماهنگ با رعایت خط فقر بهعنوان معیار معیشت ضروری افراد جامعه اســت؛ ضمن اینکه ،رعایت خط فقر ب ه عنوان میزانی از درآمد برای ضروریات زندگی در احکام اعسار و تعدیل ،در راستای تبصره ۲ماده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی است. 407 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری برآمد -۱بر اساس معیارهای قانونی موجود و با اتخاذ اصل عدم مالئت مدیون در خصوص دیونی که در عوض دریافت مال نیست و همچنین موارد عدم سابقه مالئت وی ،صرف ادعای اعسار البته با تقدیم فهرست دارایی ،برای صدور حکم اعسار کافی است؛ مگر دادگاه با استعالم یا ادله ابرازی از سوی طلبکار ،خالف آن را احراز نماید. اثبات گواهی در موارد ســبق مالئت یا دریافت مال در عوض دین ،یکی از ادله است که مدعی اعسار میتواند بدان متوسل شود و دلیل انحصاری نیست. -۲پدیده تورم به عنوان یکی از رویدادهای حاکم بر نظام اقتصادی جامعه باید در تصمیمات قضایی راجع به احکام اعســار لحاظ شود.در چنین مواردی نیازی به معرفی شهود نیست؛ زیرا دلیل دعوا تورم است و تورم موضوعی است که به تصریح تبصره ۲ماده 11قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ،بهوســیله قاضی بر اساس اســتعالم از مراجع ذیربط و یا طرق دیگر قابل احراز است.این موضوع در محاکم مغفول مانده است و علت آن ،عدم تعیین مرجع استعالم تورم به نحو مشخص است. از اینرو اصالح قانون ضروری است. -۳خط فقر که تحت تاثیر میزان تورم تعیین میشود ،مفهومی اقتصادی است که در صدور احکام مربوط به اعســار و تقسیط دین باید لحاظ شود.چنانچه مدعی اعسار درآمدی مساوی یا کمتر از خط فقر داشته باشد ،باید حکم به اعسار مطلق وی صادر شود و تا زمان خروج از این وضعیت ،تقسیط دین منع قانونی دارد.این ترتیب منطبق با مبنای فقهی اعسار است؛ زیرا خط فقر حداقل درآمد الزم برای ادامه زندگی و تامین نیازهای اساسی است و در نتیجه داخل در مستثنیات دین است که ایجاد عسر و حرج برای بدهکار و افرد تحت نفقه وی را در پی دارد. -۴پیشنهاد میشود با اصالح قانون ،مجموع حقوق یا درآمد فرد مدیون تا حد خط فقر جزو مســتثنیات دین محسوب شود.همچنین بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد و دارایی و یا مرکز آمار ایران باید به موجب قانون مکلف به اعالم رســمی خط فقر به صورت ساالنه شوند و در شرایط ناپایدار و نوسان سریع تورم ،هر فصل یا هر ماه چنین تکلیفی بر آنان بار شود. /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 408 فهرست منابع الف.فارسی * اخالقی ،ســیدمحمدباقر و باریکلو ،علیرضــا (« ،)1400تحلیل رای وحدت رویه 708هیات عمومی دیوانعالی کشور مطابق موازین فقهی-حقوقی» ،فقه و حقوق خانواده ،دوره ،26شماره .74 * امامی ،حسن ( ،)1390حقوق مدنی ،جلد سوم ،تهران :اسالمیه. * انصاری ،مهدی ( ،)1390تحلیل اقتصادی حقوق قراردادها ،تهران :جاودانه جنگل. * تبریزی ،شــیخ میرزاجواد ( ،)1385اســتفتائات جدید ،جلد دوم ،چاپ سوم ،قم: سرور. * پورمحمدی ،رضا و ســیمائیصراف ،حســین (« ،)1402جایگاه تاریخ تقنینی در تفسیر حقوقی» ،مجله حقوقی دادگستری ،دوره ،87شماره .123 * تحصیلــی ،حســن (« ،)1401اثرگذاری تکانه نرخ ارز بر تورم در اقتصاد ایران: کاربرد الگوی خودرگرسیونبرداری آستانهای» ،پژوهشهای اقتصادی ایران ،دوره ،27شماره .91 * جوکار ،ســیدمهدی و غریبپور ،منصور و پارســا ،الهــه (« ،)1400عسر و حرج پزشکی و تاثیر آن در پذیرش درخواســت طالق زوجه» ،فقه پزشکی ،دوره ،13 شماره .43 * سیامی تکمهداش ،پریسا و بهارلویی سیامک و پنجهپور ،جواد (« ،)1398امکانسنجی جایگزینی حبس ناشی از محکومیتهای مالی با رعایت حقوق شهروندی» ،حقوق پزشکی (ویژهنامه حقوق بشر و شهروندی).دوره .13 * شــمس ،عبداهلل ( ،)1381آیین دادرســی مدنی ،جلد نخست ،چاپ سوم ،تهران: میزان. * شهبازیغیاثی ،موسی و نظرپور ،محمدنقی و فراهانیفرد ،سعید (« ،)1397اهداف نهایی سیاستهای پولی و طراحی تابع هدف مقام پول؛ رهیافت اقتصاد اسالمی»، اقتصاد اسالمی ،سال هجدهم ،شماره .72 * شهیدی ،مهدی ( ،)1383آثار قراردادها و تعهدات ،چاپ دوم ،تهران :مجد. * صفایی ،سیدحسین و امامی ،اسداهلل ( ،)1385مختصر حقوق خانواده ،چاپ بیست 409 کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط /شکری و سوم ،تهران :میزان. * صفری ،محســن و شاهنوشفروشــانی ،محمد عبدالصالح (« ،)1393جواز حبس مدیون در صورت تردید در وضعیت مالی او از منظر فقه امامیه» ،حقوق اســامی، سال یازدهم ،شماره .43 * عزیــزی گنزق ،حامد و جعفری صمیمی ،احمــد و میالعلمی ،زهرا و طهرانچیان، امیرمنصور (« ،)1401مقایســه الگوهای پیشبینی تورم در ایران :شواهد جدید از الگوی ترکیبی ،»MRDL-D-LSTMپژوهشهای اقتصادی ایران ،دوره ،27شماره .93 * قربانی ،رحیمه و ساالرزائی ،امیرحمزه و کیخا ،محمدرضا (« ،)1397واکاوی فقهی حقوقی حق حبس و چالشهای فــراروی ماده 1085قانون مدنی» ،دانش حقوق مدنی ،سال هفتم ،شماره .1 * کمیلیفرد ،محمدرضا و علیاکبری بابوکانی ،احسان و حیدری ،محمدعلی (،)1398 «تحلیل احکام فقهی حقوقی ،اعســار از پرداخت مهر (با تاکید بر رویه قضایی)»، قرآن و طب ،دوره ،4شماره .5 * گوهری ،داود و ناصری ،حســین (« ،)1394نقدی بر لزوم حبس مدعی اعسار در پرداخت مهریه» ،فقه و اصول ،سال چهل و هشتم ،شماره .103 * کهریزی ،زهرا و مراسلی ،عزیز و عسگری ،حشمتاله (« ،)1397پویاییهای تورم استانهای ایران :رویکرد اقتصادسنجی فضایی» ،پژوهشهای اقتصادی ایران ،سال بیست و سوم ،شماره .77 * متین ،احمد ( ،)1387مجموعه رویه قضایی (قســمت حقوقی) ،چاپ نخســت، تهران :آثار اندیشه. * مرادیزاده ،مهدیه و شیرمهنجی ،محمدباقر و نوراحمدی ،محمدجواد (« ،)1400اثر غیرخطی تورم بر نابرابری درآمد (مطالعه کشــورهای در حال توسعه)» ،اقتصاد با ثبات ،سال دوم ،شماره .4 * میثمی ،حســین و رضایی ،مجیــد (« ،)1401عملیات بازار از طریق اوراق ودیعه بانک مرکزی :ماهیت ،الگوی عملیاتی و مبانی فقهی» ،اقتصاد اســامی ،سال بیست و دوم ،شماره .85 /دوره هشتاد و هشتم /شماره یکصد و بیست و ششم /تابستان ۱۴۰۳ 410 * نجفی ،بهاءالدین و شوشــتریان ،آشــان (« ،)1386برآورد خــط فقر ،اندازه فقر و بررســی تعیینکنندههای آن در خانوارهای روســتایی و شهری ایران» ،اقتصاد کشاورزی و توسعه ،سال پانزدهم ،شماره .59 ب.عربی * انصاریدزفولــی ،مرتضی بن محمدامین (1415ق) ،القضاء و الشــهادات ،چاپ نخست ،قم :کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری. * بحرالعلوم ،محمدبن محمدتقی (1403ق) ،بلغه الفقهیه ،جلد ســوم ،چاپ چهارم، تهران :مکتبه الصادق. * سبزواری ،ســیدعبداألعلی (1413ق) ،تهذیب األحکام فی بیان مسائل الحالل و الحرام ،جلد بیست و پنجم ،قم :موسسه المنار. * عاملی ،محمد بن مکی (1417ق) ،الدروس الشــرعیه فی فقه اإلمامیه ،جلد سوم، قم :دفتر انتشارات اسالمی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. * عالمه حلی ،حســن بن یوسف بن اسدی (1414ق) ،تذکره الفقها( ،ط-الحدیثه)، جلد چهاردهم ،قم :مؤسسه آل البیت. * کاشف الغطاء ،حســن بن جعفر بن خضر (1422ق) ،انوارالفقاهه-کتاب القضاء، نجف :کاشف الغطا. * فیض کاشانی ،محمدمحسن (بیتا) ،مفاتیح الشرائع ،جلد سوم ،قم :کتابخانه آیتاهلل مرعشی نجفی. * مدرسي ،ســيد محمد تقي (1425ق) ،الوجیز في الفقه اإلسالمی (فقه الدستور و احكام الدوله اإلسالميه) ،چاپ نخست ،تهران :دار محبی الحسین (ع). * نراقی ،موسی احمد بن محمد بن محمدمهدی (1415ق) ،مستندالشیعه فی أحکام الشریعه ،قم :آل البیت. پ.انگلیسی * Walker, David M. (1980), The Oxford Companion to Law, U.S.A. Oxford University. * Callan, Tim; Nolan, Brian (1991), CONCEPTS OF POVERTY AND THE POVERTY LINE, Economic Surveys, Vol. 5, No. 3, 411 شکری/کاربرد تورم اقتصادی و خط فقر در حکم اعسار و تقسیط Available in: https://doi.org/10.1111/j.1467-6419.1991.tb00134.x * Duclos, Jean-Yves, Araar, Abdelkrim and Giles, John (2010), “Chronic and Transient Poverty: Measurement and Estimation, with Evidence from China”, Elsevier, Vol. 91, Issue 2, Available in: https://doi.org/10.1016/j.jdeveco.2009.09.002 * FLIK, ROBERT J., VAN PRAAG, BERNARD M.S. (1991), SUB- JECTIVE POVERTY LINE DEFINITIONS, DE ECONOMIST 139, No. 3. * Goedhart, Theo; Halberstadt, Victor; Kapteyn, Arie; Praag, Bernard van (1977), “The Poverty Line: Concept and Measurement”, The Journal of Human Resources, Vol. 12, No. 4. * Ravallion, Martin (1998), “Poverty Line in Theory and Practice”, LSMS Living Standards Measurement Study Working Paper, No. 133, World Bank, Washington D.C., Available in: https://documents1. worldbank.org/curated/en/916871468766156239/pdf/multi-page. pdf