بافت عصبی PDF
Document Details
Uploaded by HardySatire4840
Dr Vafaei. Sh
Tags
Summary
This document provides notes on nerve tissue and the nervous system. It describes the structure and function of neurons and glial cells and explains how the nervous system is organized into the central and peripheral nervous systems. The text also discusses the different types of neurons and their functions.
Full Transcript
به نام خدا جزوه بافت شناسی استاد وفایی موضوع :بافت عصبی تیم همکاری :زهرا حیدری ،میالد حمامی قمصری ،صالح حیدری، امیر رضا حدادی بافت شناسی سیستم عصبی: سیستم عصبی...
به نام خدا جزوه بافت شناسی استاد وفایی موضوع :بافت عصبی تیم همکاری :زهرا حیدری ،میالد حمامی قمصری ،صالح حیدری، امیر رضا حدادی بافت شناسی سیستم عصبی: سیستم عصبی انسان پیچیده ترین سیستم بدن است شبکه ای از میلیون ها سلول عصبی که به آنها نورون گفته می شود آن را شکل می دهند به عالوه نورون ها سلول های دیگری به نام گلیاها هم در بافت عصبی قرار دارند که وظیفه آن ها حمایت از بافت عصبی است.هر نورون کلی ارتباطات متقابل با سایر نورون ها دارد و هزاران ارتباط وجود دارد . این ارتباطات یک سیستم بسیار پیچیده می سازد که تجزیه و تحلیل اطالعات و پاسخ را برایمان فراهم می کنند شبکه ای ارتباطی اند و در سراسر بدن توزیع شده اند از نظر ساختار عمومی سیستم عصبی به دو بخش تقسیم می شود: سیستم عصبی مرکزی ) (Central nervous systemیا CNS -1 سیستم عصبی محیطی )(Peripheral nervous systemیا PNS -2 سیستم عصبی مرکزی شامل: Brain spinal cord سیستم عصبی محیطی شامل: از اعصاب مغزی ،اعصاب نخاعی ،اعصاب محیطی و تمامی این اعصاب که تحریکات عصبی را به CNS می آورند یا پیام ها را از CNSمی برند مانند اعصاب حرکتی و همچنین ساختارهای دیگری به نام گانگلیون )(Gangliaتشکیل شده اند. گانگلیون: گروه های کوچکی از سلول های عصبی هستند که جسم سلولی (پریکاریون) آنها خارج از سیستم عصبی مرکزی قرار گرفته است. دو مدل سلول داریم: نورون ( : ) Neuronsزوائد بلندی دارند -1 گلیال یا سلول های حمایتی :معموال زوائد کوتاه دارند -2 سلول های گلیال: بیشتر وظیفه حمایت و حفاظت از نورون ها را برعهده دارند فعالیت های نورونی را تعدیل می کنند به زنده ماندن و تغذیه نورون ها کمک می کنند دفاع از سلول ها را انجام می دهند نورون ها به وسیله تغییر دادن شیب غلظتی و یونی خود در طول غشای پالسمایی به تغییرات محیطی پاسخ می دهند. در واقع همه سلولها این شیب یونی را دارند اما فقط سلول هایی که می توانند در پاسخ به محرک ها این را تغییر دهند می شوند سلول های برانگیخته یا تحریک پذیر مثل نورون ها یا سلول های عضله (سلول های تحریک پذیر :عضله و نورون ) نورون ها واحد عملکردی سیستم عصبی مرکزی و محیطی اند اجزای سلولی نورون ها ممکن است نام های متفاوتی داشته باشند: غشای سلول یا نورولیما جسم سلولی یا پریکاریون پریکاریون یا جسم سلولی: یک هسته دارد ارگان های سلولی در آنجا قرار دارند مرکز سازنده یا تغذیه کننده همه نورون هاست زوائد کوچکی به نام دندریت دارد که ممکن است تعدادش زیاد باشد دندریت ها: متعدد اند ،منشعب اند همه آنها از پریکاریون اند و وظیفه آنها دریافت محرک از سایر نورون هاست آکسون(:)Axon در محل های ویژه ای به نام سیناپس رشته های منفرد و بزرگ هم وجود دارد که آن هم به محل سیناپس ها ختم می شود آکسون ها ایمپالس های عصبی را به بقیه سلول ها منتقل می کنند همچنین اطالعات را بعضی وقت ها از دیگر نورون ها هم می توانند دریافت کنند آکسون از محلی به نام Axon hillockشروع می شود در زیر میکروسکوپ یک نورون به همراه زوائدش را می بینیم که در اطراف آن سلول های گلیال قرار دارند و کوچک تر هستند و پخش شده اند( به اندازه ها دقت شود ) تقسیم بندی نورون ها بر اساس تعداد زوائد منشعب شده از جسم سلولی: نورون های چند قطبی :یک آکسون دارند و دو یا چند دندریت(تعداد متفاوت) نورون های دو قطبی :یک دندریت و یک آکسون دارند نورون های تک قطبی (تک قطبی کاذب) :یک زائده منفرد از جسم سلولی جدا شده و در فاصله کوتاهی از جسم سلولی دو شاخه میشود یک شاخه Centralکه به سمت CNSمی رود و یک شاخه Peripheralکه به سمت محیط می رود نورون های بدون آکسون :که آکسون حقیقی ندارند ولی کلی دندریت دارند این سلول ها معموال پتانسیل عمل ایجاد نمی کنند بلکه کار آنها این است که تغییرات الکتریکی نورون های مجاور خود را تعدیل می کنند اکثر نورون ها چند قطبی اند. نورون های دو قطبی :در شبکیه ،مخاط بویایی در گانگلیون های وستیبوالر و کوکلئار در گوش داخلی دیده می شود. در واقع بیشتر نورون های دو قطبی حس های بویایی ،بینایی و تعادل را برایمان فراهم می کنند. تک قطبی های کاذب در گانگلیون های نخاعی قرار دارند . نورون ها بر اساس عملکرد: آوران( :)Afferentنورون های حسی هستند و پیام ها را از محیط به سمت CNSمی برند و از طریق ریشه خلفی وارد نخاع می شوند در همین مکان گانگلیون های شاخه خلفی نخاع قرار دارند ( ) Posterior root ganglionدر این مکان جسم سلولی نورون های تک قطبی کاذب خارج از CNSو در گانگلیون ریشه خلفی نخاع قرار دارند وابران یا خلفی( :) Efferentجهت پیام از CNSبه سمت محیط است هم میتوانند سوماتیک باشند یعنی به سمت ارگان های حرکتی که ارادی هستند بروند و هم می توانند اتونومیک باشند یعنی پیام های سمپاتیک و پاراسمپاتیک را برای مثال ببرند ،فعالیت غیر ارادی غدد ،قلب و عضالت صاف را کنترل کنند نورون های بینابینی( : )interneuronارتباط بین نورون ها را برقرار می کنند در تصویر میکروسکوپی بافت شناسی جسم سلولی را می بینیم. جسم سلولی شامل : هسته ،سیتوپالسم و اندامک هاست مثل همه سلول ها پریکاریون(جسم سلولی) به عنوان مرکز رشد و تولید سیتوپالسم برای ایجاد زوائد عمل می کنند اکثر سلول های عصبی هسته ای تا حدی بزرگ ،گرد و یوکروماتین دارند کروماتین ضعیف و پراکنده است و یک هستک واضح دیده می شود که نشان دهنده ی این است که سلول فعالیت پروتئین سازی شدیدی دارد پس شبکه آندوپالسمی خشن و پلی ریبوزوم زیاد دارد. این پروتئین ها در انتقال و ساخت اسکلت سلولی نیاز است مثال نوروترنسمیترها از جسم سلولی به انتهاهای آکسون می روند و سلول ترشح زیادی دارد. بعضی نواحی پریکاریون در زیر میکروسکوپ رنگ بیشتری به خود میگیرد( پر رنگ) که به علت تجمع شبکه آندوپالسمی خشن و پلی ریبوزوم زیاد است به این نواحی پر رنگ ماده کروماتوفیل یا اجسام نیسل ( )Nisslگفته می شود هر چقدر سلول فعال تر باشد اجسام نیسل بیشتری در آن دیده می شوند. این سلول دستگاه گلژی هم دارد که برخالف زوائدش فقط در جسم سلولی آن قرار دارد اما میتوکندری در سرتاسر سلول و به تعداد بیشتر در انتهای آکسون وجود دارد. اسکلت سلولی این نورون ها فیالمنت های حد واسطی هستند که به آنها نوروفیالمنت گفته می شود و در پریکاریون و زوائد بسیار زیاد دیده می شود. در نورون هم به مانند دیگر سلول ها میکروتوبول هم داریم فرق چندانی ندارند دندریت ها بیشتر کوتاه و منشعب اند مثل شاخه های درخت و کلی سیناپس و جایگاه برای دریافت اطالعات و سیگنال ها دارند (دندریت ها یک آرایش درخت مانند دارند به این معنی که با هریک انشعاباتشان نازک تر می شوند ) خارهای دندریتی: در انتها دندریت ها قرار دارد ساختارهایی کوتاه و ضخیم اند و در طول دندریت میتواند مشاهده شود در ضمن اینها با رنگ آمیزی های نقره قابل مشاهده هستند و همان محل سیناپس ها هستند. نورون ها می توانند خارهای دندریتی زیادی داشته باشند مثال در بعضی جاها مثل کورتکس هر سلول میتواند 1014تا خار دندریتی داشته باشد آکسون یک زائده استوانه ای شکل است که بیشتر سلول ها یک آکسون دارند و در بعضی نورون ها مثل نورون های حرکتی طناب نخاعی این زائده می تواند بسیار طوالنی باشد : Axon hillock ناحیه ای هرمی شکل که آکسون از آنجا شروع می شود. بعد از تپه اکسونی( )Axon hillockمحلی وجود دارد به نام قطعه اولیه که تمام ورودی محرک ها، چه تحریکی چه مهاری ،که به نورون می آیند در این محل جمع می شود و تصمیم گرفته می شود که پیام منتقل بشود یا خیر.در نهایت آکسون منشعب می شود و باعث به وجود آمدن انشعابات انتهایی می شود.انشعابات انتهایی به تکمه های انتهایی می رسند.که تکمه انتهایی محل ایجاد سیناپس با سایر سلول ها است به انشعابات آکسونی ( Telodendriaتلودندریا) نیز گفته می شود. اطراف آکسون را میلین ها فرا گرفته اند دندریت می تواند با سلول های زیادی سیناپس برقرار کند برای انتقال مواد ،پروتئین ها و ساختارهایی داریم که به انتقال مواد کمک می کنند انتقال مواد در نورون ها دو طرفه است مولکول های بزرگ و کوچک می توانند در طول آکسون از جسم سلولی دور شوند یا به جسم سلولی نزدیک شوند. انتقال (Anterogradeانتروگراد): اگر مواد در آکسون به سمت جلو بیایند یعنی از جسم سلولی به سمت انتهای سیناپسی بروند در این انتقال ماکرومولکول ها و Organelها به سمت جلو می روند ،مواد ترشحیneurotransmitter ، ها به سمت انتهای اکسونی می روند و در آنجا ترشح می شوند. انتقال (Retrogradeرتروگراد): اگر جریان رو به عقب بیاید یعنی مواد از انتهای اکسونی به سمت جسم سلولی حرکت کنند در این انتقال یکسری ماکرومولکول ها که از طریق اندوسیتوز جذب می شوند ویروس ها ،سموم ،یا رنگ های تزریق شده برای مطالعه در آکسون به سمت جسم سلولی حرکت می کنند. در هر دو جهت از پروتئین های حرکتی استفاده می شود که وابسته به میکروتوبول هستند برای انتقال Anterogradeپروتئینی به نام ( kinesinکینزین) وجود دارد و برای Retrograde پروتئین دیگری به نام ( Dyneinداینئین) وجود دارد که اینها وابسته به میکروتوبول بوده و کار انتقال را انجام می دهند.هر دو انتقال سرعت خیلی باالیی دارند 40-50میلی متر در روز سرعت این انتقال می باشد البته انتقال Anterogradeآهسته تر هم وجود دارد که ارتباط با حرکت خود اسکلت سلولی می باشد (یعنی رشد خود میکروتوبول ها) سیناپس ها: وقتی که یک ایمپالس عصبی (پتانسیل عمل) در طول آکسون حرکت می کند و به انتهای می رسد نیاز هست که این پیام الکتریکی به سلول بعد برسد سلول بعدی می تواند نورون باشد ،می تواند ماهیچه باشد یا هر چیز دیگری. این پیام الکتریکی به شکل شیمیایی به سلول بعدی( ) Postsynapticمنتقل می شود به نورون یا سلولی که بعد از سیناپس قرار گرفته(Postsynaptic ،پس سیناپسی) و به نورون یا سلولی که قبل از سیناپس قرار گرفته( Presynaptic ،پیش سیناپسی) گفته می شود. وقتی که ایمپالس به انتهای اکسونی می رسد در این انتهای آکسونی کانال های کلسیم وجود دارند که این کانال های کلسیمی باز می شوند ،کانال های کلسیمی که باز شوند آبشار یون کلسیم به راه می افتد وزیکول های سیناپسی که در این انتهای سیناپسی وجود دارند و داخل آنها neuro transmitterوجود دارد ،این وزیکول ها اگزوسیتوز انجام می دهند و این نوروترنسمیتر(ناقلین عصبی) به فضای بین سیناپسی وارد می شود به فضای بین سیناپسی synaptic cleft می گویند کانال های کلسیمی باعث می شوند که فرایند اگزوسیتوز محتویات وزیکول ها آغاز شود نوروترنسمیترها به گیرنده های خود در سلول postsynapticمتصل می شوند و باعث شروع شدن impulseدر سلول هدف می شود و این ترتیب پیام الکتریکی به پیام شیمیایی تبدیل شد و به سلول postsynapticمی رسد اگر نوروترنسمیتر در سیناپس های تحریکی باشد ،کانالهای سدیمی پس سیناپسی را باز می کند و در نتیجه آبشار یون شروع می شود موج دپالریزاسیون شروع می شود و در سلول اگر سیناپس مهاری باشد ،نوروترنسمیترها میاد کانال های یون کلر یا آنیون های دیگر را باز می کند.با این اتفاق ،آبشار یون های منفی ایجاد می شود و باعث می شود هایپرپالریزاسیون اتفاق بیفتد و باعث منفی تر شدن پتانسیل غشا می شود در واقع مقاومت را نسبت به دپالریزاسیون بیشتر می کند تداخل متقابل این اثرات تحریکی و مهاری ،روی سلول پس سیناپسی ،به سیناپس این اجازه را می دهد که ورودی نورون را تجزیه و تحلیل کند و جواب نهایی را نورون پس سیناپسی به نورون پیش سیناپسی بدهد.نوروترنسمیتر آزاد شده به فضای بین سیناپسی ،بالفاصله از این فضا برداشته می شود که تحریک مداوم نباشد(مهار مداوم نباشد) خارج شدن این نوروترنسمیتر ها می تواند به وسیله آنزیم تجزیه شود ،به اطراف منتشر شود ،یا به وسیله گیرنده خاصی آندوسیتوز بشود(و به سلول پیش سیناپسی بازگردانده شوند) بر اساس شکلی که سیناپس ها با هم دارند می توانیم سیناپس ها را تقسیم بندی کنیم(در واقع یک تقسیم بندی موروفولوژیک انجام می دهیم) اگر یک آکسون با یک پریکاریون سیناپس برقرار کند ،به آن ( Axosomatic synapseسیناپس اکسوسوماتیک) گفته می شود. اگر یک آکسون با یک دندریت سیناپس برقرار کند به آن ( Axoaxnic synapseسیناپس آکسو آکسونیک) گفته می شود اکسونیک ها معموال سیناپس های تعدیل کننده هستند نوروترنسمیترها می توانند انواع متفاوتی داشته باشند بستگی به کار کردی که سیناپس دارد می تواند. متفاوت باشند.برای مثال کاتاکوالمین می توانند در بعضی سلول ها باشند . اپی نفرین ،نور اپی نفرین و دوپامین از کاتاکوالمین ها هستند . یکسری آمینواسیدهایی مثل سراتونین یا گابا می توانند باشند که بیشتر در سیناپس های مربوط به خواب ،اشتها و عملکردهای خلق و خو هستند می توانند ماده Pباشند که مربوط به انتقال اطالعات درد هستند و سایر نوروترنسمیترها. سلول های گلیال(:)Glial cells این سلول ها نورون ها را حمایت می کنند (حیات نورون و فعالیت های نورون) معموال تعداد این سلول ها در مغز پستانداران از تعداد نورون ها خیلی بیشتر است( حدود 10 برابر تعداد نورون هاست) مثل نورون ها اکثر پیش ساز این سلول ها ،ستیغ عصبی است در جنین در ،CNSاین گلیال ها نورون ها و زوائد آکسون ها و دندریت ها را احاطه می کنند در PNSهم به همین شکل است در بسیاری از جنبه ها جایگزین سلول های بافت همبند هستند (در )CNS اطراف نورون ها محیطی را به وجود می آورند که برای فعالیت آن ها مناسب است شبکه بین سلولی فیبروزی تشکیل می دهند که سلول های CNSرا در بر می گیرد در میکروسکوپ نوری ممکن است به شکل کالژن دیده شوند در واقع این رشته ها کالژن نیست بلکه شبکه ای از زوائد سلولی اند که از نورو ن ها و سلول های گلیال منشا گرفته اند مجموع این زوائد را نوروپیل می گویند. وظیفه اصلی سلول های گلیال: (Oligodendrocyteالیگودندروسیت) ها غالف میلین را در اطراف آکسون ها تولید می کنند. اصلی ترین وظیفه آن ها تولید غالف میلین است این غالف عایق الکتریکی برای نورون ها به وجود می آورد این سلول ها غالف میلین را در CNSبه وجود می آورند(سیستم عصبی مرکزی) در PNS (سیستم عصبی محیطی) چند دور اطراف آکسون می پیچد و غالف میلین را به وجود می آورد و رنگ سفید ،ماده سفید به دلیل این غالف میلین و تجمع چربی است که در این قسمت وجود دارد. آستروسیت(:)Astrocyte این سلول ها فقط در CNSدیده می شود و تعداد خیلی زیادی زوائد شعاعی دارد. فراوان ترین سلول های گلیال می باشند هم از نظر ساختاری و هم از نظر عملکردی متنوع ترین سلول ها هستند دو نوع آستروسیت اصلی وجود دارد: آستروسیت فیبروز :که زوائد بلند و کم انشعاب و تعداد کم که بیشتر در ماده سفید دیده می شوند آستروسیت های پروتوپالسمیک :زوائد کوتاه ،منشعب و تعداد زیاد این سلول ها یک مارکر خاص دارند به نام (GFAPپروتئین اصلی رشته های گلیال) که مارکر اختصاصی شناسایی آستروسیت ها است()GFAP=glial fibrillary acidic protein نقش آستروسیت ها: غلظت یونی خارج سلولی اطراف نورون ها را تنظیم می کند(به ویژه پتاسیم خارج سلولی) بنابراین برای فعالیت نورونی بسیار مناسب اند حمایت فیزیکی انجام می دهند حرکات و رشد زوائد نورونی را هدایت می کنند هم حمایت و هم هدایت محل تمایز یافتن نورون ها در CNSدر حال رشد را این سلول ها مشخص می کنند یکسری پاهای دور عروقی دارند که به ان ها Perivascular feetمی گویند که این پاها می آیند سلول های اندوتلیال مویرگ ها را می پوشانند و باعث ایجاد ساختاری به نام سد خونی مغزی می شوند( )Blood brain barrier = BBBکه خاصیت بازجذب و عبور انتخابی به سلول های این ناحیه می دهد هر نوع مولکولی توانایی رد شدن از این سد را ندارد عالوه بر این زوائدی دارند که با سیناپس ها در CNSدر ارتباط اند.سیناپس ها را می پوشاند در تشکیل و عملکرد سیناپس ها ،در شکل پذیری سیناپس ها نقش دارد و نهایتا یک الیه سد مانند از زوائدشان درست می کنند به نام غشای محدود کننده گلیال که در سطح خارجی CNSدیده می شود. این سلول ها از طریق گپ جانگشن ها و ساختارها باهم ارتباط دارند و یک شبکه سلولی خیلی بزرگی را تشکیل می دهند که سلول های خیلی مهمی هستند. نوع دیگر سلول ها ،سلول های اپاندیم( )Ependymal cellهستند سلول های اپاندیم: سلول های استوانه ای مکعبی شکل هستند ظاهرشان شبیه سلول های بافت پوششی(اپی تلیوم) است بطن های مغز و کانال نخاعی را می پوشاند در برخی نواحی CNSانتهای سلول های اپاندیمال مژک دارند که حرکت مایع مغزی نحاعی را تسهیل می کند و ممکن است میکروگلیاهایی داشته باشند که در جذب دخالت دارد مانند اپی تلیال ها در انتهای راسی شان کمپلکس های اتصالی دارند با این کمپلکس ها به هم متصل هستند اما الیه قاعده ای ندارند و به جای الیه قاعده ای این سلول ها کشیده شده اند زوائد منشعب دارند که به سمت نوروپیل های مجاور می روند و البه الی نوروپیل ها فرو می روند نوع دیگری از سلول ها ،سلول های میکروگلیا هستند: بیگانه خواری انجام می دهند مقدارشان از بقیه سلول ها کمتر است کوچک هستند و زوائد نامنظم کوتاه دارند مهاجرت انجام می دهند از طریق نوروپیل ها دوباره بافت و سلول های اسیب دیده را بررسی می کنند میکروارگانیسم های مهاجم را بررسی می کنند ترشحات مربوط به سیستم ایمنی را انجام می دهند و برخالف بقیه سلول ها از مونوسیت های در گردش خون منشا می گیرند این سلول ها تنها سلول های گلیال در CNSهستند یعنی فقط در سیستم عصبی مرکزی وجود دارند در سیستم عصبی محیطی یا PNSدو مدل سلول دیگر داریم: سلول های Satelliteیا سلول های قمری یا سفینه سلول های Neurolemmocyteیا سلول های شوان سلول های شوان: مشابه سلول های الیگودندروسیت( )oligodendrocyteدر CNSهستندو میلین را برای اکسون می سازند و تعامل غذایی با اکسون دارند. تفاوت الیگودندروسیت با شوان در این است که هر سلول شوان فقط یک اکسون را میلین می کند ولی الیگودندروسیت که زوائد تشکیل می دهد و چند اکسون دور خودش را میلینه می کند. سلول های اقماری – سفینه: سلول هایی هستند که روی جسم سلولی نورون هایی که در گانگلیون های PNSگفته شد را می پوشاند حمایت را از این سلول ها انجام می دهند محیط ایزوله می سازند به تغذیه شان کمک می کند به دفع مواد زائدشان کمک می کند ساختار سیستم عصبی مرکزی یا :CNSمغز و نخاع پرده های پوشاننده مننژ دارد و محافظت می شود.سیستم عصبی مرکزی دو بخش ماده سفید و خاکستری دارد و تفاوت این دو بخش در میزان توزیع میلین است.ماده سفید ،میلین بسیار زیاد دارد و در ماده خاکستری میلین کم است چون جز اصلی ماده سفید اکسون است زوائد سلولی و میلینه شده است پس میلین زیاد است.ماده خاکستری ،جسم سلولی بیشتر و دندریت ها و بخش غیر میلینی ابتدای اکسون هستند پس میلین در ماده خاکستری کمتر است. استروسیت ها و میکروگلیاها در هر دو بافت سفید و خاکستری وجود دارد ماده خاکستری معموال جایی است که سیناپس ها تشکیل می شوند در مخچه ،مغز ،کورتکس و هسته ها (در مغز در خارج است و در نخاع در داخل است) میلین از جنس چربی است و مانند چربی در فرایند آماده سازی بافت از بین رفته و فضای خالی داریم برشی از نخاع داریم ماده سفید در اطراف و ماده خاکستری شکل بال پروانه یا Hشکل در ماده خاکستری جسم سلولی نورون را داریم (شکل )a و در ماده سفید آکسون میلینه را می بینیم(میلین حل شده است -شکل ) b در کانال مرکزی ( )Central canalکه سلول های اپاندیمی را داخل کانال می بینیم در تصویر :Cجسم سلولی نورون ها ()N تصویر :dناحیه Tقسمتی است که ارتباط بین دو بخش Spinal cordرا با هم برقرار می کند ،رابط سفید و ساختارهای طناب مانند این ارتباط را برقرار می کنند در PNSدسته های عصب داریم که با بافت همبندی به نام اپی نوریوم( ) Epineuriumپوشیده شده است در داخل اپی نوریوم ساختارهای فاسیکل های عصبی ( )Nerve fascicleیا دسته جات عصبی وجود دارند در فاسیکل های عصبی توسط ساختار پری نوریوم ( ) Perineuriumپوشیده شده اینکه در بین اینها عروق (شریان و ورید) برای تغذیه بافت وجود دارند در فاسیکل تعداد زیادی آکسون های میلینه داریم که با ساختار اندودریوم() Endoneurium پوشیده شده است در صورت تمایل می توانید از چند سوال زیر استفاده کنید کدام سلول سطح داخلی کانال مرکزی نخاع را می پوشاند؟ سلول های شوان -1 سلول های اپاندیم -2 سلول های استروسیت -3 سلول های اقماری -4 سلول های اقماری در کدام بخش سیستم عصبی دیده می شود؟ مخ -1 عصب -2 مخچه -3 گانگلیون عصبی -4 غالف میلین در سیستم عصبی مرکزی توسط کدامیک از سلول های زیر ساخته می شود؟ اولیگودندروسیت -1 آستروسیت -2 شوان -3 میکروگلی -4 وظیفه بیگانه خواری در دستگاه عصبی مرکزی به عهده ی کدام سلول است؟ آستروسیت -1 الیگودندروسیت -2 میکروگلی -3 اپاندیم -4 ترشح و بازجذب مایع مغزی نخاعی به عهده ی کدام نوروگلی است؟ سلول اپاندیم -1 آستروسیت -2 میکروگلی -3 سلول پورکنژ -4 غشای محدود کننده ی گلیال در سیستم عصبی مرکزی ،حاصل تجمعات زوائد کدام دسته از سلول های گلیال زیر می باشند؟ آستروسیت -1 الیگودندروسیت -2 میکروگلی -3 اپاندیمی -4 به امید موفقیت برای همه