Physiology of the Heart and Circulation PDF

Document Details

Uploaded by Deleted User

دكتر دنیا نظری نیا

Tags

cardiac physiology heart anatomy circulatory system medical biology

Summary

This document provides an overview of cardiac physiology, including heart structure, tissue composition, and action potentials. The anatomical structure of the heart, and its different layers, are discussed, along with the types of cardiac muscle fibers. Different types of action potentials related to heart muscles are also illustrated.

Full Transcript

‫بسم اهلل الرحمن الرحیم‬ ‫فیزیولوژی قلب و گردش خون‬ ‫دکتر دنیا نظری نیاء‬ ‫‪1‬‬ ‫قلب )‪:(Heart‬‬ ‫در...

‫بسم اهلل الرحمن الرحیم‬ ‫فیزیولوژی قلب و گردش خون‬ ‫دکتر دنیا نظری نیاء‬ ‫‪1‬‬ ‫قلب )‪:(Heart‬‬ ‫در پستانداران ‪ :‬شامل دو دهلیز و دو بطن که قوس آئورتی در سمت چپ‬ ‫قلب در اصل از دو پمپ جدا از هم تشکیل شده ‪ :‬قلب راست که خون را به ریه ها پمپ می کند و قلب چپ که خون را به اندامهای محیطی‬ ‫پمپ می کند که هر کدام از این دو از دهلیز )‪ (Atrium‬و بطن )‪(Ventricles‬ساخته شده اند‪.‬‬ ‫ساختار آناتومی قلب ‪:‬‬ ‫قلب انسان مخروطی شکل بوده و بین ریه ها و زیر استخوان جناغ سینه قرار دارد ‪.‬قاعده مخروط به سمت راست متمایل است که عروق‬ ‫خونی به ان متصل می شود و نوک مخروط به سمت چپ متمایل می باشد ‪.‬‬ ‫ساختار بافتی قلب ‪:‬‬ ‫بافت قلب از سه الیه تشکیل شده است ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬اندوکارد ‪ :‬این الیه از سلول های پوششی سنگفرشی تشکیل شده است که ادامه اندوتیلیوم عروق خونی می باشد ‪.‬‬ ‫‪ – 2‬میوکارد ‪ :‬الیه فیبرهای عضالنی تشکیل دهنده قلب می باشد در این الیه عمل انقباض رخ می دهد خود این الیه به سه دسته‬ ‫فیبر عضالنی تقسیم بندی می شوند ‪:‬‬ ‫‪ – a‬سلول های میوکاردی کوچک‪ :‬جایگاه این فیبرها در گره های ‪ S.A‬و ‪ A.V‬می باشد‪.‬این فیبرها ‪Pr‬های انقباضی کمی‬ ‫دارند در نتیجه خاصیت انقباضی در اینها پایین می باشد ‪.‬اینها دارای خاصیت اتوریتمیک یا ‪ Pacemaker‬می باشند‪.‬پتانسیل استراحت در این‬ ‫فیبرها حدود ‪ – 55mv‬می باشد و پاسخهایی از نوع ‪ Slow‬در این گره ها ایجاد می شود‪.‬‬ ‫‪ – b‬سلول های میوکاردی متوسط‪ :‬این فیبرها نیروی انقباضی باالیی تولید می کنند و بخش عمده ی الیه میوکارد قلب را‬ ‫تشکیل می دهند ‪.‬‬ ‫‪ – c‬سلول های میوکاردی بزرگ‪ :‬این فیبرها دارای نیروی انقباضی متوسط می باشند از نظر جایگاه در بخش درونی الیه‬ ‫میوکارد واقع شده و بیشتر ساختار سیستم هدایتی قلب را تشکیل می دهند‪.‬در قسمت میوکارد بطن این فیبرها رشته های پورکنژ را ایجاد کرده‬ ‫که پتانسیل عمل را در کل بطن منتشر می کنند‪.‬پتانسیل استراحت در اینها حدود ‪ -100 mv‬می باشد ‪.‬‬ ‫‪ – 3‬اپی کارد ‪:‬‬ ‫‪2‬‬ ‫الیه خارجی قلب اپی کارد می باشد که خود الیه احشایی پرده آبشامه یا پریکاردیوم می باشد بین این دو الیه احشایی و جداری پریکارد را‬ ‫مایعی پر کرده که باعث کاهش اصطکاک می شود و از خستگی قلب جلوگیری می کند‪.‬در برخی بیماریها این مایع حاوی ‪ RBC‬و‬ ‫‪ Histamine‬شده و ویسکوزیته آن باال رفته در نتیجه خستگی قلب را سبب می شود ‪.‬‬ ‫شکل ‪) 1‬ساختار بافتی و آناتومیکی قلب انسان‬ ‫ویژگی های عضله قلبی ‪:‬‬ ‫سلولهای عضالنی قلب در انتها منشعب شده و در محل انتهایی خود صفحات اینترکاله ‪ Intercalated disks‬یا صفحات درهم رونده را ایجاد‬ ‫می کنند‪.‬این صفحات در اصل محل اتصال غشای دو سلول عضالنی مجاور یکدیگر می باشد‪.‬‬ ‫پیوند باز یا ‪ Gap junction‬در این صفحات وجود دارد که امکان سیر پتانسیل عمل و انتشار نسبتا آزادانه یونها را فراهم می کند‪.‬براساس‬ ‫وجود ‪ Gap junction‬در بین سلولهای عضله قلب می توان آنرا به دو ‪ Syncytium‬دسته بندی کرد ‪:‬‬ ‫‪ – 2‬سن سیتیوم بطنی‬ ‫‪ – 1‬سن سیتیوم دهلیزی‬ ‫‪3‬‬ ‫در هر ‪ Syncytium‬سلولهای قلبی طوری با هم ارتباط دارند که در صورت تحریک یکی از آنها‪ ،‬پتانسیل عمل به بقیه سلول ها نیز منتشر می‬ ‫شود این پتانسیل عمل از سلولی به سلول دیگر منتشر می شود‪.‬‬ ‫‪ ‬در صفحات درهم رونده اتصاالت دسموزومی نیز وجود دارد که باعث ارتباط مکانیکی بین سلول های عضله قلبی می شود‪.‬‬ ‫‪ ‬دو عامل تنظیم کننده مهم در اتصاالت شکاف دار وجود دارد ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬غلظت ‪ Ca2+‬درون سلولی ‪ :‬زمانیکه غلظت ‪ Ca2+‬درون سلولی باال می رود اتصاالت شکافدار بسته می شود‪.‬‬ ‫‪ PH – 2‬درون سلول و یا غلظت ‪ H+‬درون سلولی ‪ :‬هنگامیکه ‪ PH‬درون سلول از ‪ 6.8‬کاهش پیدا کند اتصاالت ‪ Gapy‬بسته می شوند ‪.‬‬ ‫صفحات‬ ‫‪)2‬‬ ‫شکل‬ ‫سلول‬ ‫در‬ ‫درهم رونده‬ ‫حاوی‬ ‫میوکارد‬ ‫و‬ ‫اتصاالت باز‬ ‫می باشند‬ ‫دسموزومی‬ ‫فیزیولوژی عضله قلبی ‪:‬‬ ‫قلب از سه نوع عضله اصلی تشکیل شده است ‪ – 1 :‬عضله دهلیزی ‪ – 2‬عضله بطنی ‪ – 3‬فیبرهای عضالنی ویزه تحریکی و هدایتی‪.‬‬ ‫عضالت دهلیزی و بطنی بسیار شبیه عضالت اسکلتی منقبض می شوند با این تفاوت که مدت انقباض آنها طوالنی تر است‪.‬از طرف دیگر‬ ‫فیبرهای عضالنی تحریکی و هدایتی انقباض بسیار ضعیفی از خود نشان می دهند (دارای فیبریل های انقباضی کم می باشند )‬ ‫‪4‬‬ ‫عضله قلب نیز همانند عضله اسکلتی از نوع مخطط می باشد (دارای ساختار تیره و روشن می باشد) همچنین دارای فیالمانهای اکتین و میوزین‬ ‫و ساختار سارکومر می باشند ‪.‬‬ ‫عضله قلب همانند عضله اسکلتی دارای پروتئین های ‪Troponin, Tropomyosin, Actin, Miosin‬می باشد همچنین دارای سیستم توبول‬ ‫‪T‬بوده ولی توبول ‪ T‬در عضله قلبی نسبت به عضله اسکلتی بزرگتر و عمیق تر می باشد‪.‬‬ ‫‪ ‬سرعت هدایت ایمپالس همیشه بصورت زیر می باشد ‪:‬‬ ‫عضله صاف > عضله قلبی > عضله اسکلتی > فیبرهای میلیین دار بزرگ‬ ‫‪ ‬در روند تامین ‪ ، Ca2+‬در عضله اسکلتی همیشه منبع درون سلولی مهم می باشد ‪.‬در عضله صاف منبع عمده ‪ ، Ca2+‬کلسیم خارج‬ ‫سلولی می باشد و در عضله قلبی نیز منبع مهم ‪ Ca2+‬خارج سلولی می باشد اما نقش ‪ Ca2+‬داخل سلولی نیز نسبت به عضله صاف‬ ‫بیشتر می باشد ‪.‬این عوامل به تکامل شبکه ‪ ER‬در این عضالت بر می گردد که به صورت زیر می باشد ‪:‬‬ ‫عضله صاف > عضله قلبی > تکامل ‪ SR‬عضله اسکلتی‬ ‫پتانسیل عمل در عضله قلب ‪:‬‬ ‫پتانسیل استراحت (‪ )Em‬در سلول های عضله قلبی متفاوت می باشد‪ Em.‬سلولهای عضله قلبی به شرح زیر است‪.‬‬ ‫‪- 1‬‬ ‫‪ Em‬سلول های عضله قلبی بطن ‪-85mv :‬‬ ‫‪ Em‬در سلول های عضله قلبی دهلیز ‪-75mv :‬‬ ‫‪ Em‬سیستم هدایتی پورکنژ ‪-100mv :‬‬ ‫‪ Em‬در گره های ‪SA‬و ‪-55mv : A.V‬‬ ‫انواع پتانسیل عمل در عضله قلبی ‪:‬‬ ‫پین نوع پتانسیل عمل در گره های ‪SA‬و ‪A.V‬‬ ‫‪ – 1‬پتانسیل عمل از نوع پاسخ کند (‪:)Slow response‬‬ ‫مشاهده می شود ‪.‬‬ ‫‪ – 2‬پتانسیل عمل از نوع گاسخ تند (‪ :)Fast response‬این نوع پتانسیل عمل در میوکارد بطنها و دهلیزها و‬ ‫فیبرهای پورکنژ رخ میدهد‪.‬‬ ‫پتانسیل عمل از نوع پاسخ تند‪:‬‬ ‫این نوع پتانسیل عمل در عضله قلبی به چندین نوع کانال حساس به ولتاژ وابسته می باشد ‪:‬‬ ‫‪ – a‬کانالهای سریع ‪Na+‬‬ ‫کانالهای ‪ Ca2+‬حساس به ولتاژ پایین (نوع ‪)T‬‬ ‫‪ – b‬کانالهای ‪ : Ca2+‬کانالهای ‪ Ca2+‬حساس به ولتاژ باال (نوع ‪)L‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ – c‬کانالهای ‪K+‬‬ ‫پتانسیل عمل در عضله قلبی(نوع تند پاسخ)‬ ‫فاز ‪ :0‬ابتدا با ایجاد تغییر ولتاژ اندک در فیبر عضله قلبی کانالهای سریع ‪ Na+‬و کانالهای نوع ‪ Ca+ T‬در ابتدای فاز‪ 0‬باز می شوند‪.‬در‬ ‫ادامه فاز ‪ 1‬کانالهای نوع ‪ Ca2+ L‬نیز باز می شوند ‪.‬‬ ‫فاز ‪ :1‬در این فاز (نیزه) ‪ Em‬غشاء تقریبا به ‪ ENa+‬نزدیک شده و کانالهای ‪ Na+‬غیر فعال شده و کانال ‪( K+ito‬جریان پتاسیمی موقت رو‬ ‫به خارج ) که همان کانال کند پتاسیمی می باشند‪ ،‬فعال می شود‪.‬‬ ‫فاز ‪ :2‬کانالهای ‪ Ca2+‬فعال بوده و همچنین کانالهای ‪ K+ito‬در ابتدای فاز فعال بوده در اواسط فاز کانالهای ‪ ito‬غیر فعال شده ولی کانال‬ ‫‪ iK‬فعال می باشد ‪.‬‬ ‫فاز ‪ :3‬کانالهای ‪ Ca2+‬بسته شده و کانالهای کند پتاسیمی )‪ ) iK1 , iK‬فعال و باز می شود‪.‬‬ ‫فاز ‪ :4‬در فاز ‪ 4‬ابتدا سلول های عضله قلبی هیپر پالریزه شده ولی این مرحله بسیار کوتاه می باشد ‪.‬‬ ‫پتانسیل عمل‬ ‫شکل‪ )4‬اساس یونی‬ ‫از نوع پاسخ تند‪:‬‬ ‫‪6‬‬ ‫نکته ‪ :‬در انتهای فاز ‪ 3‬و فاز ‪ 4‬عالوه بر کانال ‪ iK1+‬و پمپ ‪( Na+ – K+/ ATPase‬در تمام مراحل فعال می باشد) انتقال تبادلی ‪Ca2+ - 3 Na+‬‬ ‫نیز رخ می دهد و پمپ ‪ Ca2+ - ATPase‬نیز فعال می شود‪.‬‬ ‫پتانسیل عمل از نوع کند در عضله قلبی ‪:‬‬ ‫این نوع ‪ A.P‬در گره ‪ SA‬و ‪ A.V‬ایجاد می شود ‪.‬‬ ‫فاز ‪ :0‬در اینجا کانالهای حساس به ولتاژ‪ Na+‬و کانالهای حساس به ولتاژ ‪ Ca2+‬نوع ‪ T‬فعال بوده و در انتهای فاز ‪ 0‬کانالهای نوع ‪Ca2+ L‬‬ ‫نیز فعال می باشند (مرحله دپالریزاسیون)‬ ‫فاز ‪ :3‬کانالهای ‪ Na+‬و ‪ Ca2+‬غیر فعال شده و بسته می شوند و کانالهای پتاسیمی ‪ iK‬فعال می شوند (مرحله دپالریزاسیون)‬ ‫فاز ‪ :4‬این فاز همان پتانسیل ‪ Pace maker‬است‪.‬در این فاز کانالهای ‪ If‬سدیمی که نوعی کانال می باشد که به این کانالها‬ ‫‪ Pacemaker channeles‬یا کانالهای رو به داخل ‪ Na+‬و یا ‪(Hyperpolarization activated and cyclic nucleotid gated channeles‬‬ ‫)‪: HCN‬‬ ‫نیز می گویند ‪.‬‬ ‫این کانالها به طور خود به خود باعث ورود ‪ Na+‬می شود ( از نوع کانالهای استراحتی ‪ Na+‬می باشد) در این فاز کانالهای ‪ Ca2+‬نوع ‪ T‬بعد از‬ ‫فعال شدن کانالهای ‪ HCN‬و ایجاد اختالف پتانسیل اندک در غشاء فعال می شوند ‪.‬‬ ‫شکل‪ )5‬اساس یونی پتانسیل عمل از نوع پاسخ کند در سلول های گرههای سینوسی‪-‬‬ ‫دهلیزی و دهلیزی‪ -‬بطنی‪:‬‬ ‫‪7‬‬ ‫تفاوت های ‪ Slow response‬با ‪: Fast response‬‬ ‫‪ – 1‬شیب فاز ‪ 0‬در پاسخ های ‪ Fast‬بسیار بیشتر از پاسخهای ‪ Slow‬می باشد‪.‬‬ ‫‪ – 2‬در پاسخ های ‪ Slow‬فاز ‪ 1‬یا نیزه و یا فاز ‪ 2‬یا کفه وجود ندارد ‪.‬‬ ‫‪ Over shoot – 3‬در پاسخ های ‪ Slow‬در مقایسه با پاسخهای ‪ Fast‬بسیار کمتر می باشد‪.‬‬ ‫خاصیت اتوریتمیک را تمامی عضله های قلب دارا می باشند ولی سرعت این فعالیت در فیبرهای عضله قلبی به شرح زیر است ‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪S.A > A.V > His bandles > Atrium > Ventricles‬‬ ‫‪ ‬به علت اینکه سلولهای ‪ S.A‬دارای فعالیت اتوریتمیک با باالترین سرعت می باشد به همین دلیل به آن گره پیشاهنگ گفته‬ ‫می شود اگر پیشاهنگ در جایی غیر از گره سینوسی باشد به آن پیشاهنگ نابجا گفته می شود ‪.‬‬ ‫هدایت الکتریکی عضله قلبی ‪:‬‬ ‫حفرات قلب باید بطور منظم منقبض شوند که این انقباضات وابسته به سیستم هدایتی قلب می باشد چگونگی هدایت الکتریکی عضله قلبی به‬ ‫ترتیب زیر می باشد ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬گره سینوسی – دهلیزی ) ‪: (S.A Node‬‬ ‫گره ‪ S.A‬در انسان ‪ 8mm‬طول و ‪ 2mm‬پهنا دارد و در شیاری که بزرگ سیاهرگ زبرین به دهلیز راست متصل می شود ‪ ،‬قرار گرفته ‪.‬در این‬ ‫گره دونوع سلول وجود دارد ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬سلول های کوچک فاقد میوفیبریل و عامل اصلی ‪ Pacemaker‬می باشند‪ – 2.‬سلول های متوسط که تا حدودی میوفیبریل دارند و‬ ‫پتانسیل عمل حاصل از سلولهای کوچک از طریق این سلولها منتقل می شود ‪.‬‬ ‫ایمپالس هایی که در این گره ایجاد شده بصورت شعاعی در طول میوفیبریل های دهلیزی منتشر می شوند (سرعت ایمپالس‪ m/S‬می باشد)‪.‬‬ ‫رشته هایی به نام رشته های باخمن ‪ A.P Bachmame fibers‬را از گره ‪ S.A‬به میوکارد دهلیز چپ منتقل می شود ‪.‬‬ ‫‪ – 2‬فیبر های بین گرهی (‪: )Internodal bandle‬‬ ‫دسته های بین گره ای به صورت سه رشته ی قدامی ‪ ،‬میانی ‪ ،‬خلفی ‪ A.P‬را از گره ‪ S.A‬به گره ‪ A.V‬منتقل می کنند ‪.‬‬ ‫‪ – 3‬گره دهلیزی – بطنی (‪:)A.V Node‬‬ ‫گره ‪ A.V‬در انسان ‪ 2mm‬طول و ‪ 10mm‬عرض و ‪ 2mm‬ضخامت دارد و دقیقا روی دریچه سه لختی بین دیواره دو دهلیز و در مدخل‬ ‫سینوس کرونری قرار دارد (سینوس کرونری جایگاه آناتومی این گره می باشد) و سرعت اتوریتمیک آن از گره ‪ S.A‬کمتر است ‪.‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪ – 4‬دسته هیس ( ‪:) His bandle‬‬ ‫ایمپالس ها توسط ‪ His bandle‬که دقیقا زیر آندوکاردیوم در طرف راست دیواره بین دو بطن قرار دارد ‪ ،‬هدایت می شود ‪.‬این رشته بعد از‬ ‫‪ 1cm‬منشعب شده و دو شاخه چپ و راست را ایجاد می کند که نهایتا دو شاخه ی چپ و راست منشعب شده و شبکه پیچیده ی پورکنژ را‬ ‫ایجاد می کند ‪.‬‬ ‫‪ – 5‬فیبرهای پورکنژ ‪:‬‬ ‫این فیبرها قطورترین فیبرهای میوکاردی می باشند بطوریکه قطر آن به ‪ 70 – 80 M‬می رسد در حالیکه قطر فیبر بطنی ‪ 10 – 15 M‬می باشد ‪.‬‬ ‫چون قطور هستند سرعت ایمپالس در آنها بسیار باال می باشد و حداکثر به ‪ 4m/S‬میرسد ‪.‬انشعابات شبکه پوکنژ در کل عضله بطن پخش می‬ ‫شود ‪.‬‬ ‫هدایت‬ ‫سیستم‬ ‫‪)6‬‬ ‫شکل‬ ‫الکتریکی قلب‬ ‫نحوه عصب گیری عصب سمپاتیک‬ ‫و پاراسمپاتیک قلبی ‪:‬‬ ‫عصب سمپاتیک عالوه بر عصب دهی به گره های‬ ‫‪ S.A‬و ‪ ،A.V‬به عضالت میوکارد نیز ارسال می شوند ‪.‬‬ ‫الف) اثر عصب سمپاتیک بر روی گره های ‪ : A.V , S.A‬چگونگی اثر عصب سمپاتیک آدنرژیک بر روی ‪ S.A‬و‬ ‫‪ A.V‬به شرح زیر می باشد‪:‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪ – 1‬اتصال نوراپی نفرین به رسپتور بتا یک بر سطح غشای پالسمایی سلول عضله و تحریک پروتئین ‪.G.S‬‬ ‫‪ – 2‬فعال سازی ‪ A.C‬به وسیله ذره ‪ α – ATP‬و در نتیجه افزایش غلظت ‪. cAMP‬‬ ‫‪ – 3‬از یک طرف اتصال ‪ cAMP‬به ‪ HCN‬و افزایش فعالیت این کانال و از طرف دیگر با اتصال به ‪ PkA‬و فعال کردن ‪ PkA‬می تواند با‬ ‫فسفوریله کردن کانالهای کلسیمی باعث افزایش فعالیت آن شود‪.‬در نتیجه تعداد ضربان به علت اینکه فیبر عضالنی زودتر به حد آستانه می‬ ‫رسد و تعداد ‪ A.P‬در واحد زمان بیشتر می شود افزایش می یابد‪.‬‬ ‫اثر عصب پارا سمپاتیک بر روی گره های ‪ S.A‬و‬ ‫‪:A.V‬‬ ‫چگونگی اثر عصب پاراسمپاتیک کلینرژیک بر روی ‪ S.A‬و ‪ A.V‬به شرح زیر می‬ ‫باشد ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬اتصال ‪ Ach‬به رسپتور موسکارینی خود و فعال کردن ‪G.S‬‬ ‫‪ – 2‬فعال شدن ذره های بتا و گاما و اتصال آنها به کانال پتاسیمی‬ ‫‪ – 3‬با باز شدن کانال ‪ K+‬و خروج این یون‪ ،‬پتانسیل غشاء سلولهای گره سینوسی –‬ ‫دهلیزی منفی تر و هیپرپالریزه می شود ‪.‬‬ ‫درنتیجه شیب فاز ‪ 0‬کمتر شده و در پی آن تعداد ‪ A.P‬ها در واحد زمان کمتر شده و‬ ‫تعداد ضربان قلب کاهش پیدا می کند ‪.‬‬ ‫تحریک ناپذیری عضله قلب )‪(Refractory period‬‬ ‫عضله قلب همانند همه ی بافتهای تحریک پذیر طی پتانسیل عمل ‪ ،‬تحریک ناپذیر هستند که خود به دو دسته تقسیم می شوند ‪:‬‬ ‫‪ (E.R.P)A.R.P – 1‬دوره تحریک ناپذیری مطلق ‪ :‬این دوره فاصله زمانی است که در آن فاصله هیچگونه ایمپالسی نمی تواند ناحیه ای از‬ ‫قلب را اخیرا تحریک شده است را دوباره تحریک کند ‪.‬این دوره بین ‪ 0.25‬تا ‪ 0.3‬ثانیه طول می کشد (در بطن) ‪ ،‬و از ابتدای فاز ‪ 0‬شروع‬ ‫شده و تا موقعیکه ‪ A.P‬در فاز ‪ 3‬به ‪ -50 mv‬برسد ادامه دارد ‪ ERP.‬در عضله قلبی بسیار طوالنی تر از عضله اسکلتی می باشد ‪.‬با توجه به‬ ‫طوالنی بودن دوره تحریک ناپذیری عضالت قلبی در مقایسه با عضله اسکلتی‪ ،‬عضله قلبی هیچگاه دچار تتانوز نمی شود‬ ‫‪10‬‬ ‫‪ R.R.P – 2‬دوره تحریک ناپذیری نسبی ‪ :‬در این زمان تحریک مجدد عضله دشوارتر می باشد مثال مشاهده شده است که با ولتاژهای‬ ‫‪ 5000V‬در دوره تحریک ناپذیری نسبی عضله قلب را تحریک کنیم ‪.‬این دوره حدود ‪ 0.05‬ثانیه طول می کشد ‪(.‬در بطن)‬ ‫مکانیسم جفت تحریک – انقباض )‪ (ECC‬در عضله قلبی ‪:‬‬ ‫همانند عضله اسکلتی‪ ،‬با ایجاد پتانسیل عمل در غشای سلول میوکاردی قلب ‪ ،‬تغییرات ولتاژ از طریق توبول های طولی سارکوپالسمی سیر‬ ‫نموده و بواسطه باز نمودن کانالهای حساس به ولتاژ کلسیم موجب آزادشدن یونهای کلسیم در عرض چند میلی ثانیه به درون میوفیبریلها‬ ‫می شوند‪.‬در ادامه یون های ‪ Ca2+‬وارد شده موجب رهایی کلسیم از ‪ S.R‬می گردد‪.‬قدرت انقباضی عضله قلب بدون کلسیم خارج سلولی‬ ‫تا حد قابل مالحظه ای کاهش می یابد ‪ ،‬زیرا شبکه ‪ S.R‬عضله قلبی به اندازه شبکه ‪ S.R‬عضله اسکلتی تکامل نیافته و واجد ذخیره کلسیمی‬ ‫کافی برای تامین انقباض کامل نمی باشد ‪.‬قطر توبول ‪ T‬در عضله قلبی به مراتب بیشتر از عضله اسکلتی می باشد‪.‬‬ ‫پس از افزایش غلظت ‪Ca2+‬درون سلولی این یون به ‪Tpc‬متصل شده و ایجاد تغییراتی در شکل فضایی این‪Pr‬می کند که خود باعث ایجاد‬ ‫تغییر فضایی در‪ TpT‬شده که نهایتا باعث کنار رفتن تروپومیوزین از جایگاه فعال اکتین می شود ‪.‬سپس میوزین به جایگاه خود متصل شده و‬ ‫پلهای عرضی ایجاد می گردد با مصرف ‪ ATP‬دوباره سرهای میوزین جدا شده و عضله منقبض می شود‪.‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪ ‬در عضله صاف و قلبی پدیده ‪ (Calsium Inducing Calsium Realease) CICR‬رخ می دهد‪.‬این پدیده به معنای رهایی کلسیم‬ ‫القاء شده به کلسیم می باشد ‪ ،‬بدین صورت که ‪Ca2+‬خارج سلولی می تواند با اتصال به رسپتورها( یا کانالهای ‪)Ca2+‬روی غشاء‬ ‫سارکوپالسمی باعث آزاد شدن ‪Ca2+‬درون سلولی شود ‪(.‬منظور از کانال ‪ Ca2+‬همان ریانودین رسپتور می باشد )‪.‬‬ ‫‪ ‬رابطه طول – تانسیون در عضله قلبی و اسکلتی و صاف مشابه هم می باشد ‪.‬‬ ‫الکتروکاردیوگرام ‪:‬‬ ‫لکتروکاردیوگرام (به انگلیسی‪ )Electrocardiogram :‬یا نوار قلب به نمودار ثبتشده تغییرات پتانسیل الکتریکی ناشی از تحریک عضله قلب‬ ‫گفته میشود‪.‬معموالً با مخفف ‪ ECG‬یا ‪( EKG‬مورد دوم مخفف کلمه آلمانی ‪ )Elektrokardiogramm‬مشخص میشود‪.‬دستگاه‬ ‫الکتروکاردیوگراف‪ ،‬این نمودار را بر روی نوار کاغذی خط کشی شدهای به طور پیوسته ضبط میکند‪.‬اطالعاتی که روی الکتروکاردیوگرام‬ ‫ضبط میشود نشان دهنده امواج الکتریکی محرک قلب میباشد‪.‬این امواج نمایشگر مراحل مختلف تحریکات قلبی هستند‪.‬در تعداد زیادی از‬ ‫بیماریهای قلبی ما تغییراتی در نوار قلب داریم که راهگشا می باشد مثال در آریتمی قلبی تعداد یا شکل امواج در نوار قلب تغییر می کند ‪.‬در‬ ‫بیماریهای ایسکمیک قلبی معموال بسته به حاد یا قدیمی بودن واقعه ایسکمیک و ناحیه رگهای درگیر ما موج ‪ Q‬عمیق‪ ،‬موج ‪ T‬برعکس یا باال‬ ‫و پایین رفتن قطعه ‪ S T‬را داریم ‪.‬در برخی بیماریها نیز ما انحراف محور قلب را داریم ‪.‬در برخی بلوکهای قلبی پهن شدن کمپلکس ‪ QRS‬را‬ ‫داریم ‪.‬در برخی اختالالت الکترولیتهای سرم مانند افزایش پتاسیم خون نیز ما تغییرات ‪ ECG‬داریم ‪.‬‬ ‫زمانی که ایمپالس از میان قلب عبور می کند جریانهای الکتریکی نیز از قلب به بافت های مجاور قلب سیر می کند و بخش کوچکی از جریان‬ ‫با عبور از تمام بافتها به سطح بدن می رسد ‪.‬اگر الکترودهایی بر روی پوست بدن قرار دهیم می توانیم پتانسیل های الکتریکی را که بوسیله‬ ‫این جریانها تولید می شود ثبت کنیم ‪.‬به شکل حاصل از ثبت امواج الکتروکاردیوگرام گویند ‪.‬الکتروکاردیوگرام طبیعی از موج ‪،P‬‬ ‫کمپلکس‪ QRS‬و موج ‪ T‬تشکیل می شود ‪.‬کمپلکس ‪ QRS‬غالبا ‪ ،‬اما نه همیشه از سه موج مجزای ‪ S , R , Q‬تشکیل می شود ‪.‬‬ ‫موج ‪ :P‬حاصل دپالریزاسیون دهلیزی است که قبل از انقباض دهلیزها ثبت می شود ‪.‬‬ ‫کمپلکس ‪ :QRS‬قبل از انقباض بطنها به دنبال ایجاد پتانسیل هایی که بطن ها را دپالریزه می کنند به وجود می آید ‪.‬این کمپلکس زمانی‬ ‫ایجاد می شود که موج دپالریزاسیون در بطن ها سیر می کند ‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬موج ‪ P‬و اجزای کمپلکس ‪ QRS‬را امواج دپالریزاسیون می نامند ‪.‬‬ ‫موج ‪ : T‬در اثر بازگشت پتانسیل های تولید شده از حالت دپالریزاسیون به حالت عادی تولید می شود ‪.‬موج ‪ T‬را به عنوان موج‬ ‫رپالریزاسیون می شناسند ‪.‬‬ ‫‪12‬‬ ‫(‬ ‫شکل ‪ )7‬ثبت فعالیت الکتریکی قلب‬ ‫الکتروکاردیوگرام) ‪:‬‬ ‫سیکل قلبی‪:‬‬ ‫سیکل قلبی به مدت زمان شروع یک انقباض تا شروع انقباض بعدی گفته می شود که شامل دو مرحله می باشد ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬دیاستول ‪ :‬در مرحله دیاستول( استراحت) خون وارد حفره های قلبی می شود ‪.‬‬ ‫‪ – 2‬سیستول ‪ :‬در مرحله سیستول یا انقباض خون از حفره های بطنی خارج می شود ‪.‬‬ ‫زمان سیکل قلبی‪:‬‬ ‫در دهلیز سیستول ‪ 0.1S‬و دیاستول ‪ 0.7S‬به طول می انجامد ‪.‬در بطن بعد از اینکه سیستول دهلیز تمام شد سیستول بطن به مدت ‪ 0.3S‬و‬ ‫دیاستول حدود ‪ 0.5S‬رخ می دهد ‪.‬در کل‪ ،‬حفره بطن دارای ‪ 0.4S‬سیستول و‪ 0.4S‬دیاستول می باشد ‪.‬‬ ‫‪13‬‬ ‫تعیین ضربان قلب از روی الکتروکاردیوگرام ‪:‬‬ ‫بار در دقیقه یا ‪ 72‬ضربه در دقیقه‬ ‫فاصله زمانی طبیعی بین دو کمپلکس ‪ QRS‬حدود ‪ 0.83S‬می باشد ‪.‬یعنی ضربان قلب به طور متوسط‬ ‫می باشد ‪.‬‬ ‫شکل ‪ )8‬چرخه سیستول و دیاستول دهلیز و بطن ‪:‬‬ ‫ساختار آناتومی قلب ‪:‬‬ ‫قلب از دو پمپ جدا از هم تشکیل شده است که قلب چپ و قلب راست نامیده می شود ‪.‬‬ ‫قلب راست ‪ :‬دارای دو حفره دهلیز و بطن می باشد بزرگ سیاهرگ زیرین و زبرین به هم پیوسته و به دهلیز راست ختم می شوند ‪.‬بین دهلیز‬ ‫راست و بطن راست دریچه سه لختی وجود دارد ‪.‬شریان ریوی از بطن راست خارج میشود بین شریان ریوی و بطن راست دریچه ریوی‬ ‫وجود دارد ‪.‬‬ ‫‪14‬‬ ‫قلب چپ ‪ :‬دارای دو حفره دهلیز و بطن می باشد ‪.‬سیاهرگ های ششی به دهلیز چپ ختم می شوند بین دهلیز چپ و بطن چپ دریچه دو‬ ‫لختی یا میترال وجود دارد‪.‬شریان آئورت از بطن چپ خارج می شود ‪.‬بین شریان ریوی و بطن راست دریچه ریوی وجود دارد ‪.‬‬ ‫دریچه های قلب ‪:‬‬ ‫دریچه های قلب به طور کلی از یک الیه نازک ‪ ،‬محکم و قابل انعطاف بافت فیبری تشکیل شده اند و به طور کلی به دو دسته تقسیم می‬ ‫شوند‪:‬‬ ‫‪ – 1‬دریچه های ‪(A.V‬دهلیزی بطنی) مانند دریچه های دو لختی و سه لختی ‪ – 2‬دریچه های نیمه هاللی مانند دریچه های نیمه هاللی‬ ‫آئورت و شریان ریوی ‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬دریچه های ‪ A.V‬به طور کلی کند بسته می شوند و در شروع مرحله ی سیستول بطنی بسته می شوند ‪.‬دریچه های هاللی دارای منفذ‬ ‫تنگ تر از دریچه های ‪ A.V‬می باشند و خیلی سریعتر بسته می شوند‪.‬فشار زیاد شریان ها در پایان سیستول موجب بسته شدن محکم و سریع‬ ‫درچه های هاللی می شود ‪.‬‬ ‫دریچه های ‪ A.V‬از بازگشت خون از بطن ها به دهلیزها در طول سیستول جلوگیری می کند ‪.‬و دریچه های هاللی از بازگشت خون از‬ ‫آئورت و شریان ریوی به بطن ها در طول دیاستول ممانعت می کنند ‪.‬‬ ‫دریچه های ‪ A.V‬از ‪ Cusp‬تشکیل شده اند ‪.‬به طور کلی وسعت هر ‪ Cusp‬در دریچه ها بیش از دو برابر منفذ میباشد و این امر باعث قفل‬ ‫شدن کامل دریچه می شود ‪.‬همچنین در داخل قلب یکسری عضالت به نامعضالت پاپیلری ( ‪ )Papillary muscles‬وجود دارد این عضالت‬ ‫به وسیله طنابهای وتری به کناره های کاسپ ها متصل شده و هنگام انقباض بطنها این عضله هم منقبض شده و در اثر کوتاه شدن دریچه را به‬ ‫طرف درون بطن می کشد ‪.‬اگر این عضله وجود نداشته باشد ممکن است دریچه برگردد‪.‬‬ ‫سیکل انقباض ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬مرحله پر شدن بطن ها‪ :‬در هنگام مرحله سیستول بطنی به علت بسته بودن دریچه های ‪ A.V‬خون درون دهلیزها جمع‬ ‫می شود‪.‬در مرحله دیاستول بطنی‪ ،‬به علت اینکه فشار خون موجود در دهلیز باال می باشد باعث باز شدن دریچه ها و ورود خون به بطن می‬ ‫شود در اینجا سه حالت اتفاق می افتد ‪:‬‬ ‫‪ :a‬ابتدایی ‪ :‬به علت باال رفتن فشار دهلیزها و پایین بودن فشار بطن ها دریچه های ‪ A.V‬باز می شوند و خون به سرعت وارد بطن ها می‬ ‫شود‪.‬این مرحله را پر شدن سریع می نامند‪.‬‬ ‫‪ :b‬میانی ‪ :‬مقدار کمی خون مستقیما از ورید به دهلیز و از آنجا به بطن وارد می شود ‪.‬‬ ‫‪ :c‬انتهایی ‪ :‬بواسطه انقباض دهلیزها رخ داده و در طی آن ‪ 25%‬خون وارد بطن می شود ‪.‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪ b‬و ‪ c‬پر شدن کند نامیده می شوند ‪.‬در این مرحله حجم پایان دیاستولی مطرح می شود که با ‪ EDV‬نشان داده میشود و عبارت است از مقدار‬ ‫خونی که در پایان دیاستول در بطن جمع می شود و این مقدار خون در حالت نرمال ‪ 135 cc‬می باشد که در اثر انقباض شدید می تواند به‬ ‫‪ 180 – 150 cc‬نیز برسد ‪.‬‬ ‫‪ – 2‬مرحله تخلیه بطن ها یا مرحله سیستول بطنی ‪ :‬اولین مرحله انقباض بطنها انقباض‬ ‫ایزومتریک یا انقباض ایزولومیک می باشد ‪.‬در این مرحله بطن در اثر انقباض خود نمی تواند دریچه های هاللی را باز‬ ‫کند زیرا فشار بطن ها کمتر از فشار آئورت و شریان ریوی می باشد به عبارتی در این مرحله بطن منقبض می شود ولی حجم ثابت و حدود‬ ‫‪ 0.03 – 0.02 S‬ابتدای دیاستول را تشکیل می دهد‪.‬‬ ‫هنگامیکه فشار بطن چپ به کمی باالتر از ‪ 80mmHg‬و فشار بطن راست به کمی باالتر از ‪ 8 mmHg‬برسد دریچه های هاللی باز می شود و‬ ‫خون وارد شریان ها می شود‪.‬‬ ‫‪ :‬خروج خون می تواند تند یا کند باشد ‪.‬در ابتدایی سیستول ‪ Ejection‬تند اتفاق می افتد و در‬ ‫مرحله خروج خون ‪Ejection‬‬ ‫انتهایی سیستول ‪ Ejection‬کند اتفاق می افتد‪.‬‬ ‫حجم پایان سیستولی ‪ :E.S.V‬به مقدار خونی گفته می شود که در پایان مرحله سیستولی در قلب باقی می ماند‪.‬در حالت‬ ‫نرمال ‪ 60 cc‬مقدار آن بوده و در انقباضات شدید به ‪ 10 – 20cc‬می رسد ‪.‬‬ ‫حجم ضربه ای ‪ :(Stroke Volums) S.V‬برابر است با حجم پایان دیاستولی منهای حجم پایان سیستولی ‪S.V = EDV – ESV :‬‬ ‫که برابر است با حجمی از خون که در هر سیکل از بطن ها‬ ‫خارج می شود‪.‬‬ ‫‪:‬درصدی از‬ ‫کسر تخلیه )‪(Ejection Fraction‬‬ ‫خون که با هر ضربه از قلب خارج می شود که در حدود‬ ‫‪ 54%‬است‪.‬خون ‪ EDV‬می باشد‪.‬‬ ‫‪Ejection = stroke volume/EDV = 70/130 = 54%‬‬ ‫‪fraction‬‬ ‫تغییرات فشار و‬ ‫شکل ‪ )9‬نمودار‬ ‫حجم در بطن در طی یک سیکل قلبی‪:‬‬ ‫برون ده قلبی (‪:)Cardiac output‬‬ ‫‪16‬‬ ‫برابر است با حاصلضرب حجم ضربه ای ‪ S.V‬در تعداد ضربان قلب )‪(Heart rate‬‬ ‫‪Cardiac output = S.V x Heart rate‬‬ ‫و این مقدار برابر است با مقدار خونی که در واحد زمان از بطن ها خارج می شود‪:‬‬ ‫‪ Cardiac out put = 5000cc‬نرمال در دقیقه‬ ‫قلب ‪:‬‬ ‫برون ده‬ ‫عوامل موثر بر‬ ‫دیاگرام‬ ‫پیش بار ‪ PreLoad‬و پس بار ‪:After Load‬‬ ‫به میزان تانسیون عضله در شروع انقباض ‪ Pre Load‬و به باری که با نیروی انقباضی عضله مقابله می کند ‪ After Load‬می گویند ‪.‬معموال‬ ‫در مورد انقباض قلب فشار پایان دیاستولی را زمانی که بطن پر شده باشد‪ ،‬پیش بار در نظر می گیرند و پس بار بطن همان فشار شریانی است‬ ‫که از بطن منشاء می گیرد‪.‬‬ ‫اهمیت پس بار و پیش بار در این است که در بسیاری از اختالالت عملکردی قلب یا گردش خون میزان فشار طی پر شدن بطن (پیش بار) یا‬ ‫فشار شریانی که با انقباض بطن مقابله می کند (پس بار) یا هر دوی آنها به شدت از حالت طبیعی خارج می شوند‪.‬‬ ‫‪17‬‬ ‫بر برون ده قلب ‪:‬‬ ‫تاثیر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک‬ ‫عصب سمپاتیک ‪:‬‬ ‫دارای فعالیت تونیک بوده و انتهای عصب آدرنرژیک آن به گرههای ‪ S.A‬و ‪ A.V‬و عضالت بطن و دهلیز و سیستم پورکنژ ختم می شود ‪.‬‬ ‫در حالت کلی عصب سمپاتیک ب اعث افزایش ضربان قلب یا تاکی کاردی می شود‪.‬در این حالت ‪ C.O‬افزایش پیدا می کند که خود دو حالت‬ ‫دارد‪:‬‬ ‫با تحریک عصب سمپاتیک حجم ضربه ای به واسطه ی فسفریله شدن کانالهای حساس نوع ‪L‬‬ ‫‪ ) a‬افزایش حجم ضربه ای‪:‬‬ ‫‪ Ca2+‬و همچنین پروتئین مهارکننده پمپ ‪ ( Ca2+ - ATPase‬فسفوالمبان) موجب افزایش ورود و خروج یون ‪ Ca2+‬می گردد‪.‬که به نوبه خود‬ ‫باعث انجام انقباض قویتر رخ می دهد‪.‬‬ ‫‪ )b‬ضربان قلب‪ :‬ممکن است با تحریک عصب سمپاتیک به واسطه اتصال ‪ cAMP‬به کانال ‪ ،HCN‬فرکانس ‪ A.P‬افزایش پیدا می‬ ‫کند‪.‬‬ ‫عامل دیگری که باعث تاکی کاردی می شود افزایش دما است ‪.‬‬ ‫عصب پاراسمپاتیک ‪:‬‬ ‫عصب پاراسمپاتیک نیز دارای فعالیت تونیک بوده و انتهای عصب کلینرژیک آن به سلولهای گره ‪ S.V‬و ‪ A.V‬ختم می شود و تحریک آن‬ ‫باعث کاهش ضربان قلب یا برادی کاردی می شود‪.‬‬ ‫در حالت عادی فعالیت تونیک عصب پاراسمپاتیک بیشتر از عصب سمپاتیک می باشد‪.‬بطوریکه در حالت نرمال اگر عصب پاراسمپاتیک را‬ ‫قطع کنیم ضربان قلب افزایش می یابد‪.‬طی آزمایشی عصب واگ قلب‪ ،‬سگ بیهوش شده را قطع کردند سپس مشاهده کردند که تحریک‬ ‫عصب سمپاتیک با فرکانس ‪ 4HZ‬باعث تاکی کاردی می شود ولی در سگ بیهوش شده با عصب واگ سالم تحریک سمپاتیک با فرکانس‬ ‫‪ 8HZ‬هم باعث تاکی کاردی نمی شود یعنی عصب پاراسمپاتیک اثر مهاری بر عصب سمپاتیک دارد‪.‬‬ ‫‪ ‬در یک فرد بالغ در حالت عادی ضربان قلب برابر با ‪ 72‬ضربه در دقیقه می باشد و درحالت خواب ‪ 10‬تا ‪ 20‬ضربه کاهش پیدا‬ ‫می کند و در هنگام استرس تا ‪ 100‬ضربه افزایش می یابد ‪.‬به طور کلی در کودکان ضربان قلب بیشتر می باشد ‪.‬‬ ‫‪18‬‬ ‫‪ ‬در یک ورزشکار در حالت عادی برادیکاردی رخ می دهد و ضربان قلب کاهش پیدا می کند (حدود ‪ 50‬ضربه در دقیقه) ولی به‬ ‫دلیل هیپرتروفی عضله حجم ضربه ای افزایش پیدا کرده بنابراین با هر ضربه مقدار زیادی خون به درون سیستم شریانی پمپ می‬ ‫شود و این باعث شروع رفلکس فیدبکی خون (رفلکس بارورسپتور و کمورسپتورها و مهار سمپاتیکی) یا سایر آثار آن می گردد ‪.‬‬ ‫بطوریکه قلب ورزشکار در حالت استراحت برادیکاردی دارد ‪.‬‬ ‫صداهای قلب‪:‬‬ ‫ما صدای باز شدن دریچه ها را نمی شنویم به دلیل اینکه باز شدن آنها فرایندی نسبتا آهسته می باشد اما زمانیکه دریچه ها بسته می شوند تغییر‬ ‫ناگهانی فشار موجب ارتعاش لت های دریچه و مایعات اطراف آنها می شود و صدا تولید می کند‪.‬‬ ‫به طور کلی ‪ 4‬صدا در طول سیکل قلبی ایجاد می شود که صدای اول و دوم توسط گوشی پزشکی شنیده می شود و صدای سوم و چهارم‬ ‫توسط تقویت ایمپالس های قلبی در ‪ CRT‬دیده می شود و در فنوگرام (نمودار صدای قلب) نیز مشاهده می شود ‪.‬‬ ‫صدای اول ‪ :‬صدایی است که در ابتدای مرحله سیستول بطنی شنیده می شود و حاصل بسته شدن دریچه های دولختی و سه لختی می‬ ‫باشد که صدای بم با فرکانس پایین و زمانی حدود ‪ 0.15S‬ایجاد می کند‪.‬‬ ‫صدای دوم ‪ :‬صدایی است که در انتهای مرحله سیستول بطنی شنیده می شود و حاصل بسته شدن دریچه های هاللی آئورت و ریوی می‬ ‫باشد صدایی زیر بوده و دارای مدت زمان کمتر از ‪ 0.012S‬ایجاد می کند ‪.‬‬ ‫صدای سوم ‪ :‬اصوال در افراد جوان شنیده می شود که ناشی از هجوم ناگهانی خون به درون بطن ها به خصوص بطن چپ می باشد و در‬ ‫مرحله دیاستول بطنی شنیده می شود‪.‬‬ ‫صدای چهارم ‪ :‬مربوط به انقباض دهلیزها می باشد که قبل از صدای اول شنیده می شود ‪.‬‬ ‫تغذیه عضله میوکارد ‪:‬‬ ‫سیستم عروقی که به قلب خونرسانی می کند رگهای کرونر می باشند ‪.‬در عضله میوکارد تامین انرژی به صورت زیر می باشد ‪:‬‬ ‫گلوکز )‪%18 :(Glu‬‬ ‫اسیدآمینه )‪6% :(aa‬‬ ‫اسیدهای چرب آزاد ‪65% : FFA‬‬ ‫پیروات ‪%1 :‬‬ ‫اجسام کتونی ‪%4 :‬‬ ‫الکتوز )‪16% : (Lac‬‬ ‫‪19‬‬ ‫سیستم گردش خون)‪(Circulation system‬‬ ‫در انسان گردش خون به دو جزء گردش خون عمومی و گردش خون ریوی تقسیم شده است‪:‬‬ ‫در گردش خون عمومی یا ‪ Systemic‬خون به تمام بافتها به جز ریه ها می رود و به همین دلیل به آن گردش خون محیطی ‪Peripheral‬‬ ‫‪ circulation‬گفته می شود‪.‬‬ ‫در گردش خون ریوی خون فقط به ریه ها خون رسانی می کند‪.‬‬ ‫بخش های عملکردی گردش خون ‪:‬‬ ‫شریان ها ‪ :‬عملکرد شریان ها انتقال خون تحت فشار باال به بافتها می باشد ‪.‬‬ ‫شریانچه ها ‪ : Arterioles‬به عنوان دریچه ی کنترل ورود خون به مویرگ ها عمل می کنند و دارای دیواره عضالنی قوی بوده و می‬ ‫تواند به طور کامل بسته شود و یا چندین برابر گشاد شود بنابراین می تواند جریان خون به مویرگ ها را در پاسخ به نیازهای بافتی به طور‬ ‫وسیعی تغییر دهد‪.‬‬ ‫مویرگها‪ :‬تبادل مواد غذایی‪ ،‬الکترولیت ها‪ ،‬هورمون ها و سایر مواد بین خون و مایع میان بافتی را انجام می دهند‪.‬دارای دیواره بسیار‬ ‫نازک بوده و دارای تعداد زیادی ‪.... Capillary Pore‬مویرگی می باشند ‪.‬‬ ‫وریدچه ها ‪ :Venules‬خون را از مویرگها جمع آوری می کنند‪ ،‬به تدریج به هم می پیوندند و وریدهای بزرگتر را می سازند‪.‬‬ ‫وریدها‪ :‬به عنوان مجرایی برای انتقال خون از بافتها به قلب عمل می کند‪ ،‬اما عمل مهم دیگر آنها این است که به عنوان مخزن اصلی خون‬ ‫عمل می کنند‪.‬‬ ‫دسته بندی عروق بدن بر اساس اندازه عروق‪:‬‬ ‫‪Macro vessels‬‬ ‫‪– 1‬عروق بزرگ‬ ‫از انواع این عروق ‪:‬‬ ‫‪Aorta – 1‬‬ ‫‪(Artery – 2‬شریانهای بزرگ و کوچک بعد از آئورت)‬ ‫‪(Vein – 3‬سیاهرگ)‬ ‫‪Vena Cara – 4‬‬ ‫‪Micro vessels‬‬ ‫‪– 2‬عروق کوچک‬ ‫از انواع این عروق ‪:‬‬ ‫‪( Arteriol – 1‬شریانچه ها)‬ ‫‪(Terminal Arteriol – 2‬شریانچه های انتهایی)‬ ‫‪20‬‬ ‫‪( Capillary – 3‬مویرگ)‬ ‫‪Venule – 4‬‬ ‫به طور کلی ساختار بافتی عروق از الیه های زیر تشکیل شده است ‪:‬‬ ‫‪Elastic tissue – 2Endothelium‬‬ ‫‪–1‬‬ ‫‪Smooth muscle – 3‬‬ ‫‪Fibrous tissue – 4‬‬ ‫شکل ‪ )10‬اندازه و عملکرد انواع مختلف عروق خونی در گردش خون سیستمیک‪:‬‬ ‫شریانهای بزرگ و کوچک تنها در مقدار بافت عضالنی و بافت فیبری با همدیگر تفاوت دارند ولی الیه آندوتلیوم در تمامی آنها وجود دارد‬ ‫‪ Vena Cava‬بزرگترین لومن را دارد ولی ضخامت دیواره آن از آئورت کمتر می باشد ‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬شریانها با فشار‪ ،‬خون را از قلب خارج کرده و وریدها به عنوان لوله هایی هستند که خون را بر می گرداند‪.‬در سیستم گردش خون‬ ‫باالترین فشار در آئورت می باشد و در ‪ Vena Cara‬فشار تقریبا برابر صفر است‪.‬‬ ‫در آئورت و شریانهای کوچک فشار خون به صورت پالسی است‪.‬در آئورت در هنگام سیستول فشار آن به ‪ 120mmHg‬و در دیاستول فشار‬ ‫آن به ‪ 80mmHg‬می رسد‪.‬‬ ‫فشار پالسی‪:‬‬ ‫در هر ضربان قلب در طی سیستول و دیاستول فشار بین ‪ 120‬تا ‪ 80‬میلیمتر جیوه در نوسان می باشد‪.‬در شریانهای بزرگ و شریانهای کوچک‬ ‫حالت پالسی دیده می شود ولی در ‪ Venule‬و ‪ Vein‬جریان پالسی دیده نمی شود ‪.‬‬ ‫‪21‬‬ ‫عروق مقاوم )‪:(Resistance Vesseles‬‬ ‫عروقی که عمدتا در تنظیم سرعت جریان خون در بافتها درگیر می باشد عروق مقاوم نامیده می شود‪.‬به مجموعه شریانهای کوچک و آرتریول‬ ‫گفته می شود‪.‬عروق مقاوم دارای خواص زیر است ‪:‬‬ ‫‪ – 1‬بافت عضالنی آن زیاد می باشد‪ :‬به واسطه تحریکات عصبی تغییر قطر می دهند و جریان خون را تنظیم می کنند‪.‬‬ ‫‪ – 2‬افت فشار خون در این عروق زیاد است‪ :‬باعث بیشترین مقاومت در برابر جریان خون می گردد (بعلت قطور بودن الیه عضالنی)‬ ‫نکته ‪ :‬در مغز اندوتلیوم مویرگهای خونی توسط اتصاالت محکم بهم متصل شده اند و سد خونی‪ -‬مغزی ‪ BBB‬وجود دارد و هر ماده ای نمی‬ ‫تواند براحتی از آن عبور کند‪.‬‬ ‫در کبد منافذی که بین سلولهای اندوتلیال مویرگ وجود دارد به حدی بزرگ می باشد که تمامی محتویات خون میتواند از آن خارج شود‪.‬‬ ‫حجم خون موجود در بدن‪:‬‬ ‫بطور کلی در سیستم گردش خون محیطی حدود ‪ 64%‬کل خون در وریدها (به عنوان منبع اصلی خون) و ‪ 13%‬کل خون در شریانها و ‪7%‬‬ ‫کل خون در آرتریول ها و مویرگ ها وجود دارد ‪.‬در سیستم گردش خون وریدی ‪ 9%‬کل خون بدن در خود جای دارد‪.‬شریان ریوی خون‬ ‫تیره را به ریه برده و سیاهرگ ریوی خون روشن را به قلب حمل می کند‪.‬‬ ‫فشار خون‬ ‫فشار خون برابر است با نیرویی که خون به دیواره ی رگ وارد می کند‪.‬مثال ‪ 50 mmHg‬یعنی نیرویی که خون به دیواره ی رگ وارد می کند‬ ‫می تواند ‪ Hg‬را در ستون خود به اندازه ‪ 50 mm‬باال ببرد‪.‬فشار ‪ 1 mmHg‬معادل فشار ‪ 1.36‬سانتی متر آب می باشد‪.‬‬ ‫میانگین فشار در آئورت باال می باشد و بطور متوسط حدود ‪ 100 mmHg‬می باشد‪.‬از طرفی نوسانات فشار شریانی بین سطح فشار سیستولی‬ ‫یعنی ‪ 120 mmHg‬و سطح فشار دیاستولی یعنی ‪ 80 mmHg‬می باشد همانطور که خون در گردش خون محیطی جریان می یابد فشار آن به‬ ‫تدریج افت می کند و زمانیکه به انتهای ‪ Vena cara‬رسیده و در دهلیز راست تخلیه می شود فشار آن به ‪ 0 mmHg‬می رسد‪.‬‬ ‫در گردش خون ریوی‪ ،‬در شریان ریوی همانند فشار آئورت نوسانی است ولی فشار آن نسبت به آئورت کمتر است به طوریکه فشار سیستولی‬ ‫حدود ‪ 25 mmHg‬و فشار دیاستولی ‪ 8 mmHg‬می باشد‪.‬فشار میانگین مویرگ ریوی به طور متوسط تنها ‪ 7 mmHg‬می باشد‪.‬‬ ‫کل حجم خونی که در هر دقیقه از گردش خون ریوی می گذرد با گردش خون عمومی برابر است‪.‬‬ ‫تئوری پایه عملکرد گردش خون‬ ‫اگر چه جزئیات عملکرد گردش خون پیچیده است‪ ،‬اما سه اصل پایه وجود دارد که مبنای کلیه ی عملکردهای این دستگاه می باشد‪.‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪ – 1‬جریان خون هر یک از بافتهای بدن تقریبا همیشه متناسب با نیازهای بافتی به طور دقیق کنترل می شود‪.‬‬ ‫‪ – 2‬برون ده قلبی عمدتا بوسیله مجموع کلیه جریانهای موضعی بافتی کنترل می شود‪.‬‬ ‫‪ – 3‬به طور کلی فشار شریانی به طور مستقل از کنترل جریان خون موضعی یا کنترل برون ده قلبی کنترل می شود‪.‬‬ ‫روابط بین فشار‪ ،‬جریان‪ ،‬مقاومت‬ ‫جریانی که از یک رگ خونی عبور می کند از طریق دو عامل تعیین می گردد‬ ‫‪ – a‬اختالف فشار خون بین دو انتهای رگ (غالبا به شیب فشار معروف است) و نیروی الزم برای راندن خون به رگ را مهیا می کند‪.‬اگر‬ ‫اختالف فشار در دوطرف رگ وجود نداشته باشد هیچ جریانی با وجود فشار ثابت برقرار نمی شود‬ ‫‪ – b‬رگ در برابر جریان خون مقاومتی دارد که مقاومت عروقی نامیده می شود(در اثر برخورد ‪R.B.C‬ها به همدیگر و به دیواره رگ به وجود‬ ‫می آید)‬ ‫‪ ‬قانون اهم‬ ‫‪V = IR ‬‬ ‫=‪I‬‬ ‫=‪F‬‬ ‫‪‬‬ ‫=‪F‬‬ ‫‪ P1‬و ‪ = P2‬فشار در ابتدا و انتهای رگ‬ ‫‪ = F‬جریان خون‬ ‫‪ = R‬مقاومت‬ ‫‪( F‬جریان خون)‬ ‫بیان می‬ ‫یا‬ ‫مقدار خونی که در یک نقطه از گردش خون در هر دوره زمانی مفروض عبور می کند‪.‬عمدتا جریان خون بر حسب‬ ‫کنند‬ ‫‪ 5000‬می باشد که این جریان همان برون ده قلبی ‪Cardiac out put‬‬ ‫کل جریان خون در گردش خون بدن در حالت استراحت حدود‬ ‫)‪ (C.O = HR x S.V‬می باشد ‪.‬‬ ‫جریان خون در طول عروق بر دو نوع می باشد‬ ‫‪ – 1‬جریان الیه ای ‪ : Laminar flow‬زمانی که خون با سرعت‬ ‫یکنواخت از عروق طوالنی و صاف عبور می کند این جریان وجود دارد بطوریکه‬ ‫الیه های جریان بصورت دوایرمتحد المرکز قرار می گیرند و بخش مرکزی خون‬ ‫‪23‬‬ ‫در مرکز رگ جریان می یابد و سرعت خون در الیه مرکزی بیشتر از سرعت آن در الیه های بیرونی است‪.‬این نوع جریان خون فاقد صدا و‬ ‫ارتعاش است‪.‬‬ ‫‪ – 2‬جریان آشفته ‪ :Turbulent flow‬در این نوع جریان‪ ،‬خون در تمام جهات در رگ حرکت می کند و در پیچهای تند رگ و‬ ‫در آنمی مشاهده می شود‪.‬این نوع جریان خون که به جریان خون گردابی‬ ‫نیز معروف است همراه باصدای مور مور و ارتعاش است‪.‬‬ ‫برای تعیین نوع جریان خون از عدد رینالد استفاده می شود‬ ‫‪Reynold’s number: NR=ρDV/η‬‬ ‫‪ RN < 3000‬جریان خون آشفته‬ ‫جریان خون الیه ای‬ ‫‪RN < 2000‬‬ ‫= دانسیته ‪ =ƞ ،‬ویسکوزیته‬ ‫‪ = D‬قطر رگ ‪ = V ،‬سرعت خون ‪،‬‬ ‫مقاومت کل عروق بدن )‪(Total Peripheral Resistance = T.P.R‬‬ ‫= ‪T.P.R‬‬ ‫‪= 1 PRu ‬‬ ‫واحد مقاومت محیطی )‪(Peripheral Resistance unit‬‬ ‫‪T.P.R = 0.2PRu‬‬ ‫و‬ ‫‪T.P.R = 4PRu‬‬ ‫هدایت خون در رگ و رابطه ی آن با مقاومت‪:‬‬ ‫هدایت ‪ Conductance‬سنجشی است از جریان خون در رگ در اثر اختالف فشار‪.‬معموال هدایت بر حسب میلی متر در ثانیه در میلی متر‬ ‫‪Conductance‬‬ ‫جیوه بیان می شود‪.‬هدایت با مقاومت نسبت عکس دارد و هر چه ‪ ↑ R‬باشد قابلیت هدایت کاهش می یابد‪.‬‬ ‫سرعت جریان خون و رابطه آن با سطح مقطع رگ‬ ‫‪ = F ( V‬جریان ‪ = A ،‬سطح مقطع )‬ ‫=‬ ‫‪‬‬ ‫=‬ ‫‪24‬‬ ‫‪.‬‬ ‫رابطه شعاع رگ‬ ‫شکل ‪)10‬‬ ‫با مقاومت ‪:‬‬ ‫قانون پوازی )‪(Poiseuilles Law‬‬ ‫زمانی که جریان خون الیه ای است تغییر جزئی در قطر رگ موجب تغییرات شدیدی در توانایی رگ برای هدایت خون می شود‪.‬مقاومت در‬ ‫جریان خون الیه ای را محاسبه کرده و فرمول زیر را بدست آوردند‬ ‫=‪ (F‬قرار دهیم‬ ‫اگر مقاومت جریان خون الیه ای را در فرمول جریان )‬ ‫قانون پوازی به دست می آید ‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬توان ‪ 4‬شعاع نشان دهنده وابسته بودن جریان خون و مقاومت به‬ ‫قطر رگ می باشد‪.‬‬ ‫و‬ ‫عروقی‬ ‫مقاومت‬ ‫بر‬ ‫تاثیر ویسکوزیته‬ ‫جریان خون‬ ‫یکی از عوامل مهم در قانون پوازی ویسکوزیته یا چسبندگی می باشد‪.‬اگر سایر عوامل را ثابت فرض کنیم هرچه ‪ ƞ‬بیشتر باشد جریان خون‬ ‫در رگ کمتر است‪.‬ویسکوزیته خون کمتر از آب و ویسکوزیته پالسمای خون ‪1.5‬برابر آب می باشد‪.‬علت عمده چسبندگی خون ‪ RBC‬و‬ ‫مقاومت پالسما(‪ Pr‬پالسما) می باشد‪.‬‬ ‫ویسکوزیته در مویرگها‬ ‫در مویرگها به دلیل اینکه فقط یک الیه ‪ RBC‬از مویرگ عبور می کند ‪ ƞ‬کاهش پیدا کرده اما به علت کاهش سرعت خون در مویرگ ‪ƞ‬‬ ‫افزایش پیدا می کند‪.‬‬ ‫‪25‬‬ ‫قابلیت اتساع عروق )‪(Distensibility‬‬ ‫یکی از ویژگی های عروق قابلیت اتساع آن می باشد‪.‬ماهیت قابل اتساع بودن شریان ها به آن ها اجازه می دهد که با برون ده نوسان دار قلب‬ ‫سازگار شوند و فشار متوسطی از فشار نوسانی قلب به وجود آورند تا خونی که در عروق بسیار کوچک بافتها جریان می یابد تقریبا به طور‬ ‫کامل‪ ،‬یکنواخت و پیوسته باشد‪.‬وریدها بیشترین قابلیت اتساع را در بین تمامی عروق دارند‪.‬بنابراین به عنوان مخزن برای ذخیره خون عمل‬ ‫می کنند‪.‬‬ ‫معموال قابلیت اتساع عروق را به صورت نسبت افزایش حجم به ازای هر میلی متر جیوه افزایش فشار بیان می کنند و مطابق با فرمول زیر می‬ ‫=‪D‬‬ ‫=‬ ‫باشد‪:‬‬ ‫تفاوت میان قابلیت اتساع شریان ها و وریدها‬ ‫دیواره شریان ها بسیار قوی تر از دیواره ی ورید ها می باشد در نتیجه قابلیت اتساع وریدها به طور متوسط ‪ 8‬برابر قابلیت اتساع شریانها می‬ ‫باشد‪.‬‬ ‫حجم پذیری ‪ Compliance‬یا ظرفیت ‪ Capacitance‬عروق‬ ‫مقدار خونی که به ازای ‪ 1mmHg‬افزایش فشار در هر قسمت از گردش خون ذخیره می شود را ظرفیت پذیرش آن رگ گویند‪.‬‬ ‫=‪C‬‬ ‫=‬ ‫=‪D‬‬ ‫‪ Cx‬‬ ‫‪ Compliance‬برابر است با حاصلضرب قابلیت اتساع در حجم‪= D  C=D.V.‬‬ ‫نکته ‪ :‬حجم پذیری ورید متعلق به گردش خون عمومی حدود ‪ 24‬برابر حجم پذیری شریان همتای خود می باشد‪.‬‬ ‫‪ C‬وریدی نسبت به ‪ C‬شریانی ‪ 19:1‬می باشد‪.‬‬ ‫فشار نبض )‪(Pulse pressure‬‬ ‫فشار نبض به اختالف فشار سیستول و دیاستول که عموما در شریانها دیده می شود گفته می شود فشار سیستول در آئورت که حدود ‪120‬‬ ‫‪ mmHg‬است و فشار دیاستولی آن حدود ‪ 80 mmHg‬است‪.‬اختالف بین این دو فشار ‪ ،40 mmHg‬به فشار نبض موسوم است‪.‬‬ ‫)‪Pulse pressure = Systol pressure - Diastol pressure (PP = SP – DP‬‬ ‫‪26‬‬ ‫دو عامل بر روی فشار نبض موثر است ‪:‬‬ ‫‪PP‬‬ ‫‪ -2‬حجم پذیری‬ ‫‪ -1‬برون ده و حجم ضربه ای قلب‬ ‫فشارهای وریدی – فشار دهلیز راست و فشارهای وریدی محیطی‪:‬‬ ‫خون تمامی ورید های عمومی وارد دهلیز راست می شود بنابراین فشار دهلیز راست را فشار وریدی مرکزی )‪(Central Venous Pressure‬‬ ‫گویند‪.‬‬ ‫فشار دهلیز راست به وسیله تعادل بین دو عامل یعنی توانمندی قلب در پمپ کردن خون از دهلیز راست و بطن راست به شش ها و میزان‬ ‫تمایل خون برای بازگشت از عروق محیطی به دهلیز راست تنظیم می شود‪.‬اگر قلب خون را با قدرت زیاد پمپ کند فشار دهلیز راست‬ ‫کاهش می یابد برعکس با ضعف عملکرد قلب فشار دهلیز راست )‪ (Pressure Right Atrium:PRa‬افزایش می یابد‪C.O ↑ → PRa↓ =.‬‬ ‫↓‪CVP‬‬ ‫از عوامل افزایش دهنده بازگشت وریدی ‪ Venous Return‬و در پی آن افزایش فشار دهلیز راست به شرح زیر می باشد‪:‬‬ ‫‪ – 1‬افزایش حجم خون‬ ‫‪ – 2‬افزایش تون عروق بزرگ در سرار بدن ناشی از افزایش فشارهای وریدی‬ ‫‪ – 3‬گشاد شدن شریانچه ها که مقاومت محیطی را کاهش می دهد و امکان جریان سریع خون از شریان ها به رویدها را فراهم می کند‪.‬‬ ‫بازگشت وریدی ‪ :Venousity Return‬مقدار خونی که در هر سیکل قلبی دوباره وارد دهلیز راست می شود را گویند‪.‬‬ ‫عروق‬ ‫عملکرد‬ ‫‪)11‬‬ ‫شکل‬ ‫فشار‬ ‫االستیکی در ایجاد‬ ‫نبض ‪:‬‬ ‫‪27‬‬ ‫اثر تحریک سمپاتیک و پاراسمپاتیک بر بازگشت وریدی‪:‬‬ ‫تحریک سمپاتیک باعث انقباض سیاهرگها و افزایش ‪ VR‬را سبب شده و در نتیجه ‪ CVP‬باال رفته و نهایتا ‪ C.O‬افزایش پیدا می کند‬ ‫تحریک پاراسمپاتیک باعث کاهش ‪ C.O‬شده و در نتیجه ‪ V.R‬کاهش پیدا کرده و ‪ CVP‬نیز کاهش پیدا می کند ‪.‬‬ ‫گردش خون در عروق کوچک و دستگاه لنفاوی ‪:‬‬ ‫مویرگها ‪ :‬مویرگها ساختار بسیار نازک دارند و دیواره آنها از یک الیه سلول بسیار نفوذ پذیر به نام سلول های اندوتلیال تشکیل شده است‪.‬‬ ‫تبادل مواد غذایی و مواد زائد سلولی در این محل صورت می گیرد(بین بافت و گردش خون) در اطراف مویرگها آب میان بافتی و بافت‬ ‫موجود می باشد‪.‬‬ ‫ساختار دستگاه مویرگها و گردش خون مویرگی‬ ‫خون از طریق یک شریانچه ‪Arteriole‬وارد مویرگ می شود و از طریق یک وریدچه ‪Venule‬از آن خارج می گردد خون از شریانچه ها وارد‬ ‫یکسری متارتریول ‪ Metarteriole‬یا شریانچه های انتهایی می شود که ساختار حدواسط بین آرتریول و ونول را دارند‪.‬خون بعد از ترک‬ ‫متارتریولها وارد مویرگ ها می شود که بعضی از آنها بزرگتر بوده و در اطراف خود دارای فیبر عضله صاف می باشند که ‪Preferential‬‬ ‫‪ Channales‬نامیده می شوند و برخی دیگر کوچکتر و فاقد عضله صاف بوده که به آنها مویرگ های حقیقی ‪ True capillaries‬گفته می‬ ‫شود‪.‬این ساختار به دو بخش پیش مویرگی ‪ Precapillaries‬و پس مویرگی ‪ Postcapillaries‬تقسیم می شود که در قسمت ‪Pre‬‬ ‫‪ capillaries‬عضله صاف وجود داشته و اسفنگتر پیش مویرگی را ایجاد می کند ‪.‬‬ ‫‪28‬‬ ‫دو مسیر برای تبادل مواد از طریق مویرگها مطرح است‪:‬‬ ‫مسیر کنار سلولی ‪ : Para cellular‬در بین سلول های اندوتلیال شکاف های بین سلولی وجود دارد‪.‬قطر این منافذ‬ ‫‪– 1‬‬ ‫در اندام های مختلف متفاوت می باشد‪.‬قطر منافذ در کبد > کلیه > روده > عضله > مغز‬ ‫که سد خونی – مغزی – ‪(Brain – Blood‬‬ ‫در مغز اتصاالت بین سلولی اندوتلیالی مویرگ ها عمدتا از نوع اتصاالت محکم می باشد‬ ‫)‪ Barier = BBB‬ایجاد می کند‪.‬‬ ‫در کبد برعکس حالت فوق شکاف های بین سلولی بسیار عریض هستند بطوریکه تقریبا تمام مواد محلول در پالسما از جمله ‪Pr‬های پالسما‬ ‫می توانند از خون وارد بافت کبدی شوند‪.‬‬ ‫در کالفهای گلومرولی کلیه یک سری منافذ کوچک بیضی شکل به نام پنجره وجود دارد )‪ (Fenestra‬که این منافذ در وسط سلولهای‬ ‫اندوتلیال بطور کامل نفوذ کرده اند بگونه ای که مقدار بسیار زیادی از مولکولهای کوچک و مواد یونی می توانند از طریق گلومرول فیلتره‬ ‫شوند‪ ،‬بدون آنکه نیاز به عبور از شکاف های بین اندوتلیالی داشته باشند این منافذ در شبکه مویرگی اول مشاهده می شود‪.‬‬ ‫این منافذ در اصل جزء ‪(Intracellular‬مسیر داخل سلولی) می باشند ‪.‬‬ ‫‪ Permability‬مواد توسط مسیر ‪ Paracellular‬بسته به نوع اتصال تغییرمی یابد‪.‬‬ ‫‪ – 2‬مسیر درون سلولی ‪ :Intracellular‬در سلولهای اندوتلیالی تعداد زیادی وزیکول های پالسمایی کوچک وجود دارد‪.‬این‬ ‫وزیکولها در سطح سلول ها از طریق اندوسیتوز مواد کوچک پالسمایی و یا مایع خارج سلولی بوجود می آیند‪.‬آنگاه می توانند در سلول‬ ‫اندوتلیال حرکت کنند‪.‬‬ ‫گاهی سرعت تشکیل ویزیکولها زیاد بوده و این وزیکولها به هم می پیوندند و ایجاد کانالهای وزیکولی می کنند که تمام عرض سلول‬ ‫اندوتلیال را طی می کند ولی نحوه انتقال بدین ترتیب بسیار ناچیز می باشد‪.‬‬ ‫نکته ‪ :‬قطر شکافهای بین سلولی یا منافذ در حدود ‪ 6 – 7 µ‬می باشد که از ‪ Pr‬آلبومین سرم خون کوچکتر می باشد و این ‪ Pr‬در حالت نرمال‬ ‫نمی تواند عبور کند بجز در کبد که تمام ‪ Pr‬ها وارد سینوسهای کبدی می شوند‪.‬‬ ‫جریان خون در مویرگها ‪:‬‬ ‫جریان خون در مویرگها پیوسته نمی باشد بلکه بصورت منقطع می باشد که علت آن نیز پدیده وازوموشن )‪ (Vasomotion‬می باشد‪.‬بدین‬ ‫معنی که این پدیده موجب انقباض متناوب متارتریولها و اسفنگتر پیش مویرگی می شود‪.‬علت انقباض هم به افزایش غلظت ‪ O2‬در درون رگ‬ ‫بر می گردد که باعث بسته شدن لومن کل مویرگ و بنابراین حالت انقطاع جریان خون می گردد‪.‬‬ ‫‪29‬‬ ‫انتشار از میان غشای مویرگ‬ ‫مهم ترین روش انتقال مواد بین پالسما و مایع میان بافتی انتشار می باشد‪.‬انتشار ناشی از حرکت گرمایی مولکولهای آب و مواد محلول در‬ ‫مایع است که بطور تصادفی در جهات مختلف صورت می گیرد‪.‬‬ ‫‪ – a‬مواد محلول در چربی می توانند بطور مستقیم از خالل غشاهای سلولی اندوتلیوم مویرگی منتشر شوند‪.‬‬ ‫‪ – b‬مواد محلول در آب یا نامحلول در چربی فقط از طریق منافذ بین سلولی غشاهای مویرگی انتشار می یابند در این انتشار کانالهای‬ ‫‪ Aquaporin‬دخالت دارند‪.‬‬ ‫فضای میان بافتی موجود در بین سلول ها‬ ‫حجم بدن را فضاهای بین سلولی تشکیل می دهد که به مجموعه ی آنها فضای میان بافتی می گویند مایع درون این فضاها را مایع‬ ‫حدود‬ ‫بافتی می گویند‪.‬‬ ‫ساختار فضاهای میان بافتی عمدتا متشکل از دو جزء می باشد‪.‬‬ ‫‪ – a‬دسته های فیبر کالژن‬ ‫این دسته ها در فاصله های طوالنی در فضای میان بافتی گسترده شده اند و بسیار محکم هستند و به همین جهت استحکام کششی بافت بطور‬ ‫عمده بواسطه آنها بوجود می آید ‪.‬‬ ‫‪ – b‬فیالمان های پروتنوگلیکان‬ ‫این فیالمانها به شکل مولکولهای کلوئیدی بسیار نازک می باشند که در حدود ‪ 98 %‬اسید هالورونیک و ‪ Pr 2%‬دارند این مولکولها به حدی‬ ‫نازک هستند که با میکروسکوپ نوری قابل مشاهده ?

Use Quizgecko on...
Browser
Browser