Physiology of the Heart and Circulation PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
دكتر دنیا نظری نیا
Tags
Summary
This document provides an overview of cardiac physiology, including heart structure, tissue composition, and action potentials. The anatomical structure of the heart, and its different layers, are discussed, along with the types of cardiac muscle fibers. Different types of action potentials related to heart muscles are also illustrated.
Full Transcript
بسم اهلل الرحمن الرحیم فیزیولوژی قلب و گردش خون دکتر دنیا نظری نیاء 1 قلب ):(Heart در...
بسم اهلل الرحمن الرحیم فیزیولوژی قلب و گردش خون دکتر دنیا نظری نیاء 1 قلب ):(Heart در پستانداران :شامل دو دهلیز و دو بطن که قوس آئورتی در سمت چپ قلب در اصل از دو پمپ جدا از هم تشکیل شده :قلب راست که خون را به ریه ها پمپ می کند و قلب چپ که خون را به اندامهای محیطی پمپ می کند که هر کدام از این دو از دهلیز ) (Atriumو بطن )(Ventriclesساخته شده اند. ساختار آناتومی قلب : قلب انسان مخروطی شکل بوده و بین ریه ها و زیر استخوان جناغ سینه قرار دارد .قاعده مخروط به سمت راست متمایل است که عروق خونی به ان متصل می شود و نوک مخروط به سمت چپ متمایل می باشد . ساختار بافتی قلب : بافت قلب از سه الیه تشکیل شده است : – 1اندوکارد :این الیه از سلول های پوششی سنگفرشی تشکیل شده است که ادامه اندوتیلیوم عروق خونی می باشد . – 2میوکارد :الیه فیبرهای عضالنی تشکیل دهنده قلب می باشد در این الیه عمل انقباض رخ می دهد خود این الیه به سه دسته فیبر عضالنی تقسیم بندی می شوند : – aسلول های میوکاردی کوچک :جایگاه این فیبرها در گره های S.Aو A.Vمی باشد.این فیبرها Prهای انقباضی کمی دارند در نتیجه خاصیت انقباضی در اینها پایین می باشد .اینها دارای خاصیت اتوریتمیک یا Pacemakerمی باشند.پتانسیل استراحت در این فیبرها حدود – 55mvمی باشد و پاسخهایی از نوع Slowدر این گره ها ایجاد می شود. – bسلول های میوکاردی متوسط :این فیبرها نیروی انقباضی باالیی تولید می کنند و بخش عمده ی الیه میوکارد قلب را تشکیل می دهند . – cسلول های میوکاردی بزرگ :این فیبرها دارای نیروی انقباضی متوسط می باشند از نظر جایگاه در بخش درونی الیه میوکارد واقع شده و بیشتر ساختار سیستم هدایتی قلب را تشکیل می دهند.در قسمت میوکارد بطن این فیبرها رشته های پورکنژ را ایجاد کرده که پتانسیل عمل را در کل بطن منتشر می کنند.پتانسیل استراحت در اینها حدود -100 mvمی باشد . – 3اپی کارد : 2 الیه خارجی قلب اپی کارد می باشد که خود الیه احشایی پرده آبشامه یا پریکاردیوم می باشد بین این دو الیه احشایی و جداری پریکارد را مایعی پر کرده که باعث کاهش اصطکاک می شود و از خستگی قلب جلوگیری می کند.در برخی بیماریها این مایع حاوی RBCو Histamineشده و ویسکوزیته آن باال رفته در نتیجه خستگی قلب را سبب می شود . شکل ) 1ساختار بافتی و آناتومیکی قلب انسان ویژگی های عضله قلبی : سلولهای عضالنی قلب در انتها منشعب شده و در محل انتهایی خود صفحات اینترکاله Intercalated disksیا صفحات درهم رونده را ایجاد می کنند.این صفحات در اصل محل اتصال غشای دو سلول عضالنی مجاور یکدیگر می باشد. پیوند باز یا Gap junctionدر این صفحات وجود دارد که امکان سیر پتانسیل عمل و انتشار نسبتا آزادانه یونها را فراهم می کند.براساس وجود Gap junctionدر بین سلولهای عضله قلب می توان آنرا به دو Syncytiumدسته بندی کرد : – 2سن سیتیوم بطنی – 1سن سیتیوم دهلیزی 3 در هر Syncytiumسلولهای قلبی طوری با هم ارتباط دارند که در صورت تحریک یکی از آنها ،پتانسیل عمل به بقیه سلول ها نیز منتشر می شود این پتانسیل عمل از سلولی به سلول دیگر منتشر می شود. در صفحات درهم رونده اتصاالت دسموزومی نیز وجود دارد که باعث ارتباط مکانیکی بین سلول های عضله قلبی می شود. دو عامل تنظیم کننده مهم در اتصاالت شکاف دار وجود دارد : – 1غلظت Ca2+درون سلولی :زمانیکه غلظت Ca2+درون سلولی باال می رود اتصاالت شکافدار بسته می شود. PH – 2درون سلول و یا غلظت H+درون سلولی :هنگامیکه PHدرون سلول از 6.8کاهش پیدا کند اتصاالت Gapyبسته می شوند . صفحات )2 شکل سلول در درهم رونده حاوی میوکارد و اتصاالت باز می باشند دسموزومی فیزیولوژی عضله قلبی : قلب از سه نوع عضله اصلی تشکیل شده است – 1 :عضله دهلیزی – 2عضله بطنی – 3فیبرهای عضالنی ویزه تحریکی و هدایتی. عضالت دهلیزی و بطنی بسیار شبیه عضالت اسکلتی منقبض می شوند با این تفاوت که مدت انقباض آنها طوالنی تر است.از طرف دیگر فیبرهای عضالنی تحریکی و هدایتی انقباض بسیار ضعیفی از خود نشان می دهند (دارای فیبریل های انقباضی کم می باشند ) 4 عضله قلب نیز همانند عضله اسکلتی از نوع مخطط می باشد (دارای ساختار تیره و روشن می باشد) همچنین دارای فیالمانهای اکتین و میوزین و ساختار سارکومر می باشند . عضله قلب همانند عضله اسکلتی دارای پروتئین های Troponin, Tropomyosin, Actin, Miosinمی باشد همچنین دارای سیستم توبول Tبوده ولی توبول Tدر عضله قلبی نسبت به عضله اسکلتی بزرگتر و عمیق تر می باشد. سرعت هدایت ایمپالس همیشه بصورت زیر می باشد : عضله صاف > عضله قلبی > عضله اسکلتی > فیبرهای میلیین دار بزرگ در روند تامین ، Ca2+در عضله اسکلتی همیشه منبع درون سلولی مهم می باشد .در عضله صاف منبع عمده ، Ca2+کلسیم خارج سلولی می باشد و در عضله قلبی نیز منبع مهم Ca2+خارج سلولی می باشد اما نقش Ca2+داخل سلولی نیز نسبت به عضله صاف بیشتر می باشد .این عوامل به تکامل شبکه ERدر این عضالت بر می گردد که به صورت زیر می باشد : عضله صاف > عضله قلبی > تکامل SRعضله اسکلتی پتانسیل عمل در عضله قلب : پتانسیل استراحت ( )Emدر سلول های عضله قلبی متفاوت می باشد Em.سلولهای عضله قلبی به شرح زیر است. - 1 Emسلول های عضله قلبی بطن -85mv : Emدر سلول های عضله قلبی دهلیز -75mv : Emسیستم هدایتی پورکنژ -100mv : Emدر گره های SAو -55mv : A.V انواع پتانسیل عمل در عضله قلبی : پین نوع پتانسیل عمل در گره های SAو A.V – 1پتانسیل عمل از نوع پاسخ کند (:)Slow response مشاهده می شود . – 2پتانسیل عمل از نوع گاسخ تند ( :)Fast responseاین نوع پتانسیل عمل در میوکارد بطنها و دهلیزها و فیبرهای پورکنژ رخ میدهد. پتانسیل عمل از نوع پاسخ تند: این نوع پتانسیل عمل در عضله قلبی به چندین نوع کانال حساس به ولتاژ وابسته می باشد : – aکانالهای سریع Na+ کانالهای Ca2+حساس به ولتاژ پایین (نوع )T – bکانالهای : Ca2+کانالهای Ca2+حساس به ولتاژ باال (نوع )L 5 – cکانالهای K+ پتانسیل عمل در عضله قلبی(نوع تند پاسخ) فاز :0ابتدا با ایجاد تغییر ولتاژ اندک در فیبر عضله قلبی کانالهای سریع Na+و کانالهای نوع Ca+ Tدر ابتدای فاز 0باز می شوند.در ادامه فاز 1کانالهای نوع Ca2+ Lنیز باز می شوند . فاز :1در این فاز (نیزه) Emغشاء تقریبا به ENa+نزدیک شده و کانالهای Na+غیر فعال شده و کانال ( K+itoجریان پتاسیمی موقت رو به خارج ) که همان کانال کند پتاسیمی می باشند ،فعال می شود. فاز :2کانالهای Ca2+فعال بوده و همچنین کانالهای K+itoدر ابتدای فاز فعال بوده در اواسط فاز کانالهای itoغیر فعال شده ولی کانال iKفعال می باشد . فاز :3کانالهای Ca2+بسته شده و کانالهای کند پتاسیمی ) ) iK1 , iKفعال و باز می شود. فاز :4در فاز 4ابتدا سلول های عضله قلبی هیپر پالریزه شده ولی این مرحله بسیار کوتاه می باشد . پتانسیل عمل شکل )4اساس یونی از نوع پاسخ تند: 6 نکته :در انتهای فاز 3و فاز 4عالوه بر کانال iK1+و پمپ ( Na+ – K+/ ATPaseدر تمام مراحل فعال می باشد) انتقال تبادلی Ca2+ - 3 Na+ نیز رخ می دهد و پمپ Ca2+ - ATPaseنیز فعال می شود. پتانسیل عمل از نوع کند در عضله قلبی : این نوع A.Pدر گره SAو A.Vایجاد می شود . فاز :0در اینجا کانالهای حساس به ولتاژ Na+و کانالهای حساس به ولتاژ Ca2+نوع Tفعال بوده و در انتهای فاز 0کانالهای نوع Ca2+ L نیز فعال می باشند (مرحله دپالریزاسیون) فاز :3کانالهای Na+و Ca2+غیر فعال شده و بسته می شوند و کانالهای پتاسیمی iKفعال می شوند (مرحله دپالریزاسیون) فاز :4این فاز همان پتانسیل Pace makerاست.در این فاز کانالهای Ifسدیمی که نوعی کانال می باشد که به این کانالها Pacemaker channelesیا کانالهای رو به داخل Na+و یا (Hyperpolarization activated and cyclic nucleotid gated channeles ): HCN نیز می گویند . این کانالها به طور خود به خود باعث ورود Na+می شود ( از نوع کانالهای استراحتی Na+می باشد) در این فاز کانالهای Ca2+نوع Tبعد از فعال شدن کانالهای HCNو ایجاد اختالف پتانسیل اندک در غشاء فعال می شوند . شکل )5اساس یونی پتانسیل عمل از نوع پاسخ کند در سلول های گرههای سینوسی- دهلیزی و دهلیزی -بطنی: 7 تفاوت های Slow responseبا : Fast response – 1شیب فاز 0در پاسخ های Fastبسیار بیشتر از پاسخهای Slowمی باشد. – 2در پاسخ های Slowفاز 1یا نیزه و یا فاز 2یا کفه وجود ندارد . Over shoot – 3در پاسخ های Slowدر مقایسه با پاسخهای Fastبسیار کمتر می باشد. خاصیت اتوریتمیک را تمامی عضله های قلب دارا می باشند ولی سرعت این فعالیت در فیبرهای عضله قلبی به شرح زیر است : S.A > A.V > His bandles > Atrium > Ventricles به علت اینکه سلولهای S.Aدارای فعالیت اتوریتمیک با باالترین سرعت می باشد به همین دلیل به آن گره پیشاهنگ گفته می شود اگر پیشاهنگ در جایی غیر از گره سینوسی باشد به آن پیشاهنگ نابجا گفته می شود . هدایت الکتریکی عضله قلبی : حفرات قلب باید بطور منظم منقبض شوند که این انقباضات وابسته به سیستم هدایتی قلب می باشد چگونگی هدایت الکتریکی عضله قلبی به ترتیب زیر می باشد : – 1گره سینوسی – دهلیزی ) : (S.A Node گره S.Aدر انسان 8mmطول و 2mmپهنا دارد و در شیاری که بزرگ سیاهرگ زبرین به دهلیز راست متصل می شود ،قرار گرفته .در این گره دونوع سلول وجود دارد : – 1سلول های کوچک فاقد میوفیبریل و عامل اصلی Pacemakerمی باشند – 2.سلول های متوسط که تا حدودی میوفیبریل دارند و پتانسیل عمل حاصل از سلولهای کوچک از طریق این سلولها منتقل می شود . ایمپالس هایی که در این گره ایجاد شده بصورت شعاعی در طول میوفیبریل های دهلیزی منتشر می شوند (سرعت ایمپالس m/Sمی باشد). رشته هایی به نام رشته های باخمن A.P Bachmame fibersرا از گره S.Aبه میوکارد دهلیز چپ منتقل می شود . – 2فیبر های بین گرهی (: )Internodal bandle دسته های بین گره ای به صورت سه رشته ی قدامی ،میانی ،خلفی A.Pرا از گره S.Aبه گره A.Vمنتقل می کنند . – 3گره دهلیزی – بطنی (:)A.V Node گره A.Vدر انسان 2mmطول و 10mmعرض و 2mmضخامت دارد و دقیقا روی دریچه سه لختی بین دیواره دو دهلیز و در مدخل سینوس کرونری قرار دارد (سینوس کرونری جایگاه آناتومی این گره می باشد) و سرعت اتوریتمیک آن از گره S.Aکمتر است . 8 – 4دسته هیس ( :) His bandle ایمپالس ها توسط His bandleکه دقیقا زیر آندوکاردیوم در طرف راست دیواره بین دو بطن قرار دارد ،هدایت می شود .این رشته بعد از 1cmمنشعب شده و دو شاخه چپ و راست را ایجاد می کند که نهایتا دو شاخه ی چپ و راست منشعب شده و شبکه پیچیده ی پورکنژ را ایجاد می کند . – 5فیبرهای پورکنژ : این فیبرها قطورترین فیبرهای میوکاردی می باشند بطوریکه قطر آن به 70 – 80 Mمی رسد در حالیکه قطر فیبر بطنی 10 – 15 Mمی باشد . چون قطور هستند سرعت ایمپالس در آنها بسیار باال می باشد و حداکثر به 4m/Sمیرسد .انشعابات شبکه پوکنژ در کل عضله بطن پخش می شود . هدایت سیستم )6 شکل الکتریکی قلب نحوه عصب گیری عصب سمپاتیک و پاراسمپاتیک قلبی : عصب سمپاتیک عالوه بر عصب دهی به گره های S.Aو ،A.Vبه عضالت میوکارد نیز ارسال می شوند . الف) اثر عصب سمپاتیک بر روی گره های : A.V , S.Aچگونگی اثر عصب سمپاتیک آدنرژیک بر روی S.Aو A.Vبه شرح زیر می باشد: 9 – 1اتصال نوراپی نفرین به رسپتور بتا یک بر سطح غشای پالسمایی سلول عضله و تحریک پروتئین .G.S – 2فعال سازی A.Cبه وسیله ذره α – ATPو در نتیجه افزایش غلظت . cAMP – 3از یک طرف اتصال cAMPبه HCNو افزایش فعالیت این کانال و از طرف دیگر با اتصال به PkAو فعال کردن PkAمی تواند با فسفوریله کردن کانالهای کلسیمی باعث افزایش فعالیت آن شود.در نتیجه تعداد ضربان به علت اینکه فیبر عضالنی زودتر به حد آستانه می رسد و تعداد A.Pدر واحد زمان بیشتر می شود افزایش می یابد. اثر عصب پارا سمپاتیک بر روی گره های S.Aو :A.V چگونگی اثر عصب پاراسمپاتیک کلینرژیک بر روی S.Aو A.Vبه شرح زیر می باشد : – 1اتصال Achبه رسپتور موسکارینی خود و فعال کردن G.S – 2فعال شدن ذره های بتا و گاما و اتصال آنها به کانال پتاسیمی – 3با باز شدن کانال K+و خروج این یون ،پتانسیل غشاء سلولهای گره سینوسی – دهلیزی منفی تر و هیپرپالریزه می شود . درنتیجه شیب فاز 0کمتر شده و در پی آن تعداد A.Pها در واحد زمان کمتر شده و تعداد ضربان قلب کاهش پیدا می کند . تحریک ناپذیری عضله قلب )(Refractory period عضله قلب همانند همه ی بافتهای تحریک پذیر طی پتانسیل عمل ،تحریک ناپذیر هستند که خود به دو دسته تقسیم می شوند : (E.R.P)A.R.P – 1دوره تحریک ناپذیری مطلق :این دوره فاصله زمانی است که در آن فاصله هیچگونه ایمپالسی نمی تواند ناحیه ای از قلب را اخیرا تحریک شده است را دوباره تحریک کند .این دوره بین 0.25تا 0.3ثانیه طول می کشد (در بطن) ،و از ابتدای فاز 0شروع شده و تا موقعیکه A.Pدر فاز 3به -50 mvبرسد ادامه دارد ERP.در عضله قلبی بسیار طوالنی تر از عضله اسکلتی می باشد .با توجه به طوالنی بودن دوره تحریک ناپذیری عضالت قلبی در مقایسه با عضله اسکلتی ،عضله قلبی هیچگاه دچار تتانوز نمی شود 10 R.R.P – 2دوره تحریک ناپذیری نسبی :در این زمان تحریک مجدد عضله دشوارتر می باشد مثال مشاهده شده است که با ولتاژهای 5000Vدر دوره تحریک ناپذیری نسبی عضله قلب را تحریک کنیم .این دوره حدود 0.05ثانیه طول می کشد (.در بطن) مکانیسم جفت تحریک – انقباض ) (ECCدر عضله قلبی : همانند عضله اسکلتی ،با ایجاد پتانسیل عمل در غشای سلول میوکاردی قلب ،تغییرات ولتاژ از طریق توبول های طولی سارکوپالسمی سیر نموده و بواسطه باز نمودن کانالهای حساس به ولتاژ کلسیم موجب آزادشدن یونهای کلسیم در عرض چند میلی ثانیه به درون میوفیبریلها می شوند.در ادامه یون های Ca2+وارد شده موجب رهایی کلسیم از S.Rمی گردد.قدرت انقباضی عضله قلب بدون کلسیم خارج سلولی تا حد قابل مالحظه ای کاهش می یابد ،زیرا شبکه S.Rعضله قلبی به اندازه شبکه S.Rعضله اسکلتی تکامل نیافته و واجد ذخیره کلسیمی کافی برای تامین انقباض کامل نمی باشد .قطر توبول Tدر عضله قلبی به مراتب بیشتر از عضله اسکلتی می باشد. پس از افزایش غلظت Ca2+درون سلولی این یون به Tpcمتصل شده و ایجاد تغییراتی در شکل فضایی اینPrمی کند که خود باعث ایجاد تغییر فضایی در TpTشده که نهایتا باعث کنار رفتن تروپومیوزین از جایگاه فعال اکتین می شود .سپس میوزین به جایگاه خود متصل شده و پلهای عرضی ایجاد می گردد با مصرف ATPدوباره سرهای میوزین جدا شده و عضله منقبض می شود. 11 در عضله صاف و قلبی پدیده (Calsium Inducing Calsium Realease) CICRرخ می دهد.این پدیده به معنای رهایی کلسیم القاء شده به کلسیم می باشد ،بدین صورت که Ca2+خارج سلولی می تواند با اتصال به رسپتورها( یا کانالهای )Ca2+روی غشاء سارکوپالسمی باعث آزاد شدن Ca2+درون سلولی شود (.منظور از کانال Ca2+همان ریانودین رسپتور می باشد ). رابطه طول – تانسیون در عضله قلبی و اسکلتی و صاف مشابه هم می باشد . الکتروکاردیوگرام : لکتروکاردیوگرام (به انگلیسی )Electrocardiogram :یا نوار قلب به نمودار ثبتشده تغییرات پتانسیل الکتریکی ناشی از تحریک عضله قلب گفته میشود.معموالً با مخفف ECGیا ( EKGمورد دوم مخفف کلمه آلمانی )Elektrokardiogrammمشخص میشود.دستگاه الکتروکاردیوگراف ،این نمودار را بر روی نوار کاغذی خط کشی شدهای به طور پیوسته ضبط میکند.اطالعاتی که روی الکتروکاردیوگرام ضبط میشود نشان دهنده امواج الکتریکی محرک قلب میباشد.این امواج نمایشگر مراحل مختلف تحریکات قلبی هستند.در تعداد زیادی از بیماریهای قلبی ما تغییراتی در نوار قلب داریم که راهگشا می باشد مثال در آریتمی قلبی تعداد یا شکل امواج در نوار قلب تغییر می کند .در بیماریهای ایسکمیک قلبی معموال بسته به حاد یا قدیمی بودن واقعه ایسکمیک و ناحیه رگهای درگیر ما موج Qعمیق ،موج Tبرعکس یا باال و پایین رفتن قطعه S Tرا داریم .در برخی بیماریها نیز ما انحراف محور قلب را داریم .در برخی بلوکهای قلبی پهن شدن کمپلکس QRSرا داریم .در برخی اختالالت الکترولیتهای سرم مانند افزایش پتاسیم خون نیز ما تغییرات ECGداریم . زمانی که ایمپالس از میان قلب عبور می کند جریانهای الکتریکی نیز از قلب به بافت های مجاور قلب سیر می کند و بخش کوچکی از جریان با عبور از تمام بافتها به سطح بدن می رسد .اگر الکترودهایی بر روی پوست بدن قرار دهیم می توانیم پتانسیل های الکتریکی را که بوسیله این جریانها تولید می شود ثبت کنیم .به شکل حاصل از ثبت امواج الکتروکاردیوگرام گویند .الکتروکاردیوگرام طبیعی از موج ،P کمپلکس QRSو موج Tتشکیل می شود .کمپلکس QRSغالبا ،اما نه همیشه از سه موج مجزای S , R , Qتشکیل می شود . موج :Pحاصل دپالریزاسیون دهلیزی است که قبل از انقباض دهلیزها ثبت می شود . کمپلکس :QRSقبل از انقباض بطنها به دنبال ایجاد پتانسیل هایی که بطن ها را دپالریزه می کنند به وجود می آید .این کمپلکس زمانی ایجاد می شود که موج دپالریزاسیون در بطن ها سیر می کند . نکته :موج Pو اجزای کمپلکس QRSرا امواج دپالریزاسیون می نامند . موج : Tدر اثر بازگشت پتانسیل های تولید شده از حالت دپالریزاسیون به حالت عادی تولید می شود .موج Tرا به عنوان موج رپالریزاسیون می شناسند . 12 ( شکل )7ثبت فعالیت الکتریکی قلب الکتروکاردیوگرام) : سیکل قلبی: سیکل قلبی به مدت زمان شروع یک انقباض تا شروع انقباض بعدی گفته می شود که شامل دو مرحله می باشد : – 1دیاستول :در مرحله دیاستول( استراحت) خون وارد حفره های قلبی می شود . – 2سیستول :در مرحله سیستول یا انقباض خون از حفره های بطنی خارج می شود . زمان سیکل قلبی: در دهلیز سیستول 0.1Sو دیاستول 0.7Sبه طول می انجامد .در بطن بعد از اینکه سیستول دهلیز تمام شد سیستول بطن به مدت 0.3Sو دیاستول حدود 0.5Sرخ می دهد .در کل ،حفره بطن دارای 0.4Sسیستول و 0.4Sدیاستول می باشد . 13 تعیین ضربان قلب از روی الکتروکاردیوگرام : بار در دقیقه یا 72ضربه در دقیقه فاصله زمانی طبیعی بین دو کمپلکس QRSحدود 0.83Sمی باشد .یعنی ضربان قلب به طور متوسط می باشد . شکل )8چرخه سیستول و دیاستول دهلیز و بطن : ساختار آناتومی قلب : قلب از دو پمپ جدا از هم تشکیل شده است که قلب چپ و قلب راست نامیده می شود . قلب راست :دارای دو حفره دهلیز و بطن می باشد بزرگ سیاهرگ زیرین و زبرین به هم پیوسته و به دهلیز راست ختم می شوند .بین دهلیز راست و بطن راست دریچه سه لختی وجود دارد .شریان ریوی از بطن راست خارج میشود بین شریان ریوی و بطن راست دریچه ریوی وجود دارد . 14 قلب چپ :دارای دو حفره دهلیز و بطن می باشد .سیاهرگ های ششی به دهلیز چپ ختم می شوند بین دهلیز چپ و بطن چپ دریچه دو لختی یا میترال وجود دارد.شریان آئورت از بطن چپ خارج می شود .بین شریان ریوی و بطن راست دریچه ریوی وجود دارد . دریچه های قلب : دریچه های قلب به طور کلی از یک الیه نازک ،محکم و قابل انعطاف بافت فیبری تشکیل شده اند و به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند: – 1دریچه های (A.Vدهلیزی بطنی) مانند دریچه های دو لختی و سه لختی – 2دریچه های نیمه هاللی مانند دریچه های نیمه هاللی آئورت و شریان ریوی . نکته :دریچه های A.Vبه طور کلی کند بسته می شوند و در شروع مرحله ی سیستول بطنی بسته می شوند .دریچه های هاللی دارای منفذ تنگ تر از دریچه های A.Vمی باشند و خیلی سریعتر بسته می شوند.فشار زیاد شریان ها در پایان سیستول موجب بسته شدن محکم و سریع درچه های هاللی می شود . دریچه های A.Vاز بازگشت خون از بطن ها به دهلیزها در طول سیستول جلوگیری می کند .و دریچه های هاللی از بازگشت خون از آئورت و شریان ریوی به بطن ها در طول دیاستول ممانعت می کنند . دریچه های A.Vاز Cuspتشکیل شده اند .به طور کلی وسعت هر Cuspدر دریچه ها بیش از دو برابر منفذ میباشد و این امر باعث قفل شدن کامل دریچه می شود .همچنین در داخل قلب یکسری عضالت به نامعضالت پاپیلری ( )Papillary musclesوجود دارد این عضالت به وسیله طنابهای وتری به کناره های کاسپ ها متصل شده و هنگام انقباض بطنها این عضله هم منقبض شده و در اثر کوتاه شدن دریچه را به طرف درون بطن می کشد .اگر این عضله وجود نداشته باشد ممکن است دریچه برگردد. سیکل انقباض : – 1مرحله پر شدن بطن ها :در هنگام مرحله سیستول بطنی به علت بسته بودن دریچه های A.Vخون درون دهلیزها جمع می شود.در مرحله دیاستول بطنی ،به علت اینکه فشار خون موجود در دهلیز باال می باشد باعث باز شدن دریچه ها و ورود خون به بطن می شود در اینجا سه حالت اتفاق می افتد : :aابتدایی :به علت باال رفتن فشار دهلیزها و پایین بودن فشار بطن ها دریچه های A.Vباز می شوند و خون به سرعت وارد بطن ها می شود.این مرحله را پر شدن سریع می نامند. :bمیانی :مقدار کمی خون مستقیما از ورید به دهلیز و از آنجا به بطن وارد می شود . :cانتهایی :بواسطه انقباض دهلیزها رخ داده و در طی آن 25%خون وارد بطن می شود . 15 bو cپر شدن کند نامیده می شوند .در این مرحله حجم پایان دیاستولی مطرح می شود که با EDVنشان داده میشود و عبارت است از مقدار خونی که در پایان دیاستول در بطن جمع می شود و این مقدار خون در حالت نرمال 135 ccمی باشد که در اثر انقباض شدید می تواند به 180 – 150 ccنیز برسد . – 2مرحله تخلیه بطن ها یا مرحله سیستول بطنی :اولین مرحله انقباض بطنها انقباض ایزومتریک یا انقباض ایزولومیک می باشد .در این مرحله بطن در اثر انقباض خود نمی تواند دریچه های هاللی را باز کند زیرا فشار بطن ها کمتر از فشار آئورت و شریان ریوی می باشد به عبارتی در این مرحله بطن منقبض می شود ولی حجم ثابت و حدود 0.03 – 0.02 Sابتدای دیاستول را تشکیل می دهد. هنگامیکه فشار بطن چپ به کمی باالتر از 80mmHgو فشار بطن راست به کمی باالتر از 8 mmHgبرسد دریچه های هاللی باز می شود و خون وارد شریان ها می شود. :خروج خون می تواند تند یا کند باشد .در ابتدایی سیستول Ejectionتند اتفاق می افتد و در مرحله خروج خون Ejection انتهایی سیستول Ejectionکند اتفاق می افتد. حجم پایان سیستولی :E.S.Vبه مقدار خونی گفته می شود که در پایان مرحله سیستولی در قلب باقی می ماند.در حالت نرمال 60 ccمقدار آن بوده و در انقباضات شدید به 10 – 20ccمی رسد . حجم ضربه ای :(Stroke Volums) S.Vبرابر است با حجم پایان دیاستولی منهای حجم پایان سیستولی S.V = EDV – ESV : که برابر است با حجمی از خون که در هر سیکل از بطن ها خارج می شود. :درصدی از کسر تخلیه )(Ejection Fraction خون که با هر ضربه از قلب خارج می شود که در حدود 54%است.خون EDVمی باشد. Ejection = stroke volume/EDV = 70/130 = 54% fraction تغییرات فشار و شکل )9نمودار حجم در بطن در طی یک سیکل قلبی: برون ده قلبی (:)Cardiac output 16 برابر است با حاصلضرب حجم ضربه ای S.Vدر تعداد ضربان قلب )(Heart rate Cardiac output = S.V x Heart rate و این مقدار برابر است با مقدار خونی که در واحد زمان از بطن ها خارج می شود: Cardiac out put = 5000ccنرمال در دقیقه قلب : برون ده عوامل موثر بر دیاگرام پیش بار PreLoadو پس بار :After Load به میزان تانسیون عضله در شروع انقباض Pre Loadو به باری که با نیروی انقباضی عضله مقابله می کند After Loadمی گویند .معموال در مورد انقباض قلب فشار پایان دیاستولی را زمانی که بطن پر شده باشد ،پیش بار در نظر می گیرند و پس بار بطن همان فشار شریانی است که از بطن منشاء می گیرد. اهمیت پس بار و پیش بار در این است که در بسیاری از اختالالت عملکردی قلب یا گردش خون میزان فشار طی پر شدن بطن (پیش بار) یا فشار شریانی که با انقباض بطن مقابله می کند (پس بار) یا هر دوی آنها به شدت از حالت طبیعی خارج می شوند. 17 بر برون ده قلب : تاثیر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک عصب سمپاتیک : دارای فعالیت تونیک بوده و انتهای عصب آدرنرژیک آن به گرههای S.Aو A.Vو عضالت بطن و دهلیز و سیستم پورکنژ ختم می شود . در حالت کلی عصب سمپاتیک ب اعث افزایش ضربان قلب یا تاکی کاردی می شود.در این حالت C.Oافزایش پیدا می کند که خود دو حالت دارد: با تحریک عصب سمپاتیک حجم ضربه ای به واسطه ی فسفریله شدن کانالهای حساس نوع L ) aافزایش حجم ضربه ای: Ca2+و همچنین پروتئین مهارکننده پمپ ( Ca2+ - ATPaseفسفوالمبان) موجب افزایش ورود و خروج یون Ca2+می گردد.که به نوبه خود باعث انجام انقباض قویتر رخ می دهد. )bضربان قلب :ممکن است با تحریک عصب سمپاتیک به واسطه اتصال cAMPبه کانال ،HCNفرکانس A.Pافزایش پیدا می کند. عامل دیگری که باعث تاکی کاردی می شود افزایش دما است . عصب پاراسمپاتیک : عصب پاراسمپاتیک نیز دارای فعالیت تونیک بوده و انتهای عصب کلینرژیک آن به سلولهای گره S.Vو A.Vختم می شود و تحریک آن باعث کاهش ضربان قلب یا برادی کاردی می شود. در حالت عادی فعالیت تونیک عصب پاراسمپاتیک بیشتر از عصب سمپاتیک می باشد.بطوریکه در حالت نرمال اگر عصب پاراسمپاتیک را قطع کنیم ضربان قلب افزایش می یابد.طی آزمایشی عصب واگ قلب ،سگ بیهوش شده را قطع کردند سپس مشاهده کردند که تحریک عصب سمپاتیک با فرکانس 4HZباعث تاکی کاردی می شود ولی در سگ بیهوش شده با عصب واگ سالم تحریک سمپاتیک با فرکانس 8HZهم باعث تاکی کاردی نمی شود یعنی عصب پاراسمپاتیک اثر مهاری بر عصب سمپاتیک دارد. در یک فرد بالغ در حالت عادی ضربان قلب برابر با 72ضربه در دقیقه می باشد و درحالت خواب 10تا 20ضربه کاهش پیدا می کند و در هنگام استرس تا 100ضربه افزایش می یابد .به طور کلی در کودکان ضربان قلب بیشتر می باشد . 18 در یک ورزشکار در حالت عادی برادیکاردی رخ می دهد و ضربان قلب کاهش پیدا می کند (حدود 50ضربه در دقیقه) ولی به دلیل هیپرتروفی عضله حجم ضربه ای افزایش پیدا کرده بنابراین با هر ضربه مقدار زیادی خون به درون سیستم شریانی پمپ می شود و این باعث شروع رفلکس فیدبکی خون (رفلکس بارورسپتور و کمورسپتورها و مهار سمپاتیکی) یا سایر آثار آن می گردد . بطوریکه قلب ورزشکار در حالت استراحت برادیکاردی دارد . صداهای قلب: ما صدای باز شدن دریچه ها را نمی شنویم به دلیل اینکه باز شدن آنها فرایندی نسبتا آهسته می باشد اما زمانیکه دریچه ها بسته می شوند تغییر ناگهانی فشار موجب ارتعاش لت های دریچه و مایعات اطراف آنها می شود و صدا تولید می کند. به طور کلی 4صدا در طول سیکل قلبی ایجاد می شود که صدای اول و دوم توسط گوشی پزشکی شنیده می شود و صدای سوم و چهارم توسط تقویت ایمپالس های قلبی در CRTدیده می شود و در فنوگرام (نمودار صدای قلب) نیز مشاهده می شود . صدای اول :صدایی است که در ابتدای مرحله سیستول بطنی شنیده می شود و حاصل بسته شدن دریچه های دولختی و سه لختی می باشد که صدای بم با فرکانس پایین و زمانی حدود 0.15Sایجاد می کند. صدای دوم :صدایی است که در انتهای مرحله سیستول بطنی شنیده می شود و حاصل بسته شدن دریچه های هاللی آئورت و ریوی می باشد صدایی زیر بوده و دارای مدت زمان کمتر از 0.012Sایجاد می کند . صدای سوم :اصوال در افراد جوان شنیده می شود که ناشی از هجوم ناگهانی خون به درون بطن ها به خصوص بطن چپ می باشد و در مرحله دیاستول بطنی شنیده می شود. صدای چهارم :مربوط به انقباض دهلیزها می باشد که قبل از صدای اول شنیده می شود . تغذیه عضله میوکارد : سیستم عروقی که به قلب خونرسانی می کند رگهای کرونر می باشند .در عضله میوکارد تامین انرژی به صورت زیر می باشد : گلوکز )%18 :(Glu اسیدآمینه )6% :(aa اسیدهای چرب آزاد 65% : FFA پیروات %1 : اجسام کتونی %4 : الکتوز )16% : (Lac 19 سیستم گردش خون)(Circulation system در انسان گردش خون به دو جزء گردش خون عمومی و گردش خون ریوی تقسیم شده است: در گردش خون عمومی یا Systemicخون به تمام بافتها به جز ریه ها می رود و به همین دلیل به آن گردش خون محیطی Peripheral circulationگفته می شود. در گردش خون ریوی خون فقط به ریه ها خون رسانی می کند. بخش های عملکردی گردش خون : شریان ها :عملکرد شریان ها انتقال خون تحت فشار باال به بافتها می باشد . شریانچه ها : Arteriolesبه عنوان دریچه ی کنترل ورود خون به مویرگ ها عمل می کنند و دارای دیواره عضالنی قوی بوده و می تواند به طور کامل بسته شود و یا چندین برابر گشاد شود بنابراین می تواند جریان خون به مویرگ ها را در پاسخ به نیازهای بافتی به طور وسیعی تغییر دهد. مویرگها :تبادل مواد غذایی ،الکترولیت ها ،هورمون ها و سایر مواد بین خون و مایع میان بافتی را انجام می دهند.دارای دیواره بسیار نازک بوده و دارای تعداد زیادی .... Capillary Poreمویرگی می باشند . وریدچه ها :Venulesخون را از مویرگها جمع آوری می کنند ،به تدریج به هم می پیوندند و وریدهای بزرگتر را می سازند. وریدها :به عنوان مجرایی برای انتقال خون از بافتها به قلب عمل می کند ،اما عمل مهم دیگر آنها این است که به عنوان مخزن اصلی خون عمل می کنند. دسته بندی عروق بدن بر اساس اندازه عروق: Macro vessels – 1عروق بزرگ از انواع این عروق : Aorta – 1 (Artery – 2شریانهای بزرگ و کوچک بعد از آئورت) (Vein – 3سیاهرگ) Vena Cara – 4 Micro vessels – 2عروق کوچک از انواع این عروق : ( Arteriol – 1شریانچه ها) (Terminal Arteriol – 2شریانچه های انتهایی) 20 ( Capillary – 3مویرگ) Venule – 4 به طور کلی ساختار بافتی عروق از الیه های زیر تشکیل شده است : Elastic tissue – 2Endothelium –1 Smooth muscle – 3 Fibrous tissue – 4 شکل )10اندازه و عملکرد انواع مختلف عروق خونی در گردش خون سیستمیک: شریانهای بزرگ و کوچک تنها در مقدار بافت عضالنی و بافت فیبری با همدیگر تفاوت دارند ولی الیه آندوتلیوم در تمامی آنها وجود دارد Vena Cavaبزرگترین لومن را دارد ولی ضخامت دیواره آن از آئورت کمتر می باشد . نکته :شریانها با فشار ،خون را از قلب خارج کرده و وریدها به عنوان لوله هایی هستند که خون را بر می گرداند.در سیستم گردش خون باالترین فشار در آئورت می باشد و در Vena Caraفشار تقریبا برابر صفر است. در آئورت و شریانهای کوچک فشار خون به صورت پالسی است.در آئورت در هنگام سیستول فشار آن به 120mmHgو در دیاستول فشار آن به 80mmHgمی رسد. فشار پالسی: در هر ضربان قلب در طی سیستول و دیاستول فشار بین 120تا 80میلیمتر جیوه در نوسان می باشد.در شریانهای بزرگ و شریانهای کوچک حالت پالسی دیده می شود ولی در Venuleو Veinجریان پالسی دیده نمی شود . 21 عروق مقاوم ):(Resistance Vesseles عروقی که عمدتا در تنظیم سرعت جریان خون در بافتها درگیر می باشد عروق مقاوم نامیده می شود.به مجموعه شریانهای کوچک و آرتریول گفته می شود.عروق مقاوم دارای خواص زیر است : – 1بافت عضالنی آن زیاد می باشد :به واسطه تحریکات عصبی تغییر قطر می دهند و جریان خون را تنظیم می کنند. – 2افت فشار خون در این عروق زیاد است :باعث بیشترین مقاومت در برابر جریان خون می گردد (بعلت قطور بودن الیه عضالنی) نکته :در مغز اندوتلیوم مویرگهای خونی توسط اتصاالت محکم بهم متصل شده اند و سد خونی -مغزی BBBوجود دارد و هر ماده ای نمی تواند براحتی از آن عبور کند. در کبد منافذی که بین سلولهای اندوتلیال مویرگ وجود دارد به حدی بزرگ می باشد که تمامی محتویات خون میتواند از آن خارج شود. حجم خون موجود در بدن: بطور کلی در سیستم گردش خون محیطی حدود 64%کل خون در وریدها (به عنوان منبع اصلی خون) و 13%کل خون در شریانها و 7% کل خون در آرتریول ها و مویرگ ها وجود دارد .در سیستم گردش خون وریدی 9%کل خون بدن در خود جای دارد.شریان ریوی خون تیره را به ریه برده و سیاهرگ ریوی خون روشن را به قلب حمل می کند. فشار خون فشار خون برابر است با نیرویی که خون به دیواره ی رگ وارد می کند.مثال 50 mmHgیعنی نیرویی که خون به دیواره ی رگ وارد می کند می تواند Hgرا در ستون خود به اندازه 50 mmباال ببرد.فشار 1 mmHgمعادل فشار 1.36سانتی متر آب می باشد. میانگین فشار در آئورت باال می باشد و بطور متوسط حدود 100 mmHgمی باشد.از طرفی نوسانات فشار شریانی بین سطح فشار سیستولی یعنی 120 mmHgو سطح فشار دیاستولی یعنی 80 mmHgمی باشد همانطور که خون در گردش خون محیطی جریان می یابد فشار آن به تدریج افت می کند و زمانیکه به انتهای Vena caraرسیده و در دهلیز راست تخلیه می شود فشار آن به 0 mmHgمی رسد. در گردش خون ریوی ،در شریان ریوی همانند فشار آئورت نوسانی است ولی فشار آن نسبت به آئورت کمتر است به طوریکه فشار سیستولی حدود 25 mmHgو فشار دیاستولی 8 mmHgمی باشد.فشار میانگین مویرگ ریوی به طور متوسط تنها 7 mmHgمی باشد. کل حجم خونی که در هر دقیقه از گردش خون ریوی می گذرد با گردش خون عمومی برابر است. تئوری پایه عملکرد گردش خون اگر چه جزئیات عملکرد گردش خون پیچیده است ،اما سه اصل پایه وجود دارد که مبنای کلیه ی عملکردهای این دستگاه می باشد. 22 – 1جریان خون هر یک از بافتهای بدن تقریبا همیشه متناسب با نیازهای بافتی به طور دقیق کنترل می شود. – 2برون ده قلبی عمدتا بوسیله مجموع کلیه جریانهای موضعی بافتی کنترل می شود. – 3به طور کلی فشار شریانی به طور مستقل از کنترل جریان خون موضعی یا کنترل برون ده قلبی کنترل می شود. روابط بین فشار ،جریان ،مقاومت جریانی که از یک رگ خونی عبور می کند از طریق دو عامل تعیین می گردد – aاختالف فشار خون بین دو انتهای رگ (غالبا به شیب فشار معروف است) و نیروی الزم برای راندن خون به رگ را مهیا می کند.اگر اختالف فشار در دوطرف رگ وجود نداشته باشد هیچ جریانی با وجود فشار ثابت برقرار نمی شود – bرگ در برابر جریان خون مقاومتی دارد که مقاومت عروقی نامیده می شود(در اثر برخورد R.B.Cها به همدیگر و به دیواره رگ به وجود می آید) قانون اهم V = IR =I =F =F P1و = P2فشار در ابتدا و انتهای رگ = Fجریان خون = Rمقاومت ( Fجریان خون) بیان می یا مقدار خونی که در یک نقطه از گردش خون در هر دوره زمانی مفروض عبور می کند.عمدتا جریان خون بر حسب کنند 5000می باشد که این جریان همان برون ده قلبی Cardiac out put کل جریان خون در گردش خون بدن در حالت استراحت حدود ) (C.O = HR x S.Vمی باشد . جریان خون در طول عروق بر دو نوع می باشد – 1جریان الیه ای : Laminar flowزمانی که خون با سرعت یکنواخت از عروق طوالنی و صاف عبور می کند این جریان وجود دارد بطوریکه الیه های جریان بصورت دوایرمتحد المرکز قرار می گیرند و بخش مرکزی خون 23 در مرکز رگ جریان می یابد و سرعت خون در الیه مرکزی بیشتر از سرعت آن در الیه های بیرونی است.این نوع جریان خون فاقد صدا و ارتعاش است. – 2جریان آشفته :Turbulent flowدر این نوع جریان ،خون در تمام جهات در رگ حرکت می کند و در پیچهای تند رگ و در آنمی مشاهده می شود.این نوع جریان خون که به جریان خون گردابی نیز معروف است همراه باصدای مور مور و ارتعاش است. برای تعیین نوع جریان خون از عدد رینالد استفاده می شود Reynold’s number: NR=ρDV/η RN < 3000جریان خون آشفته جریان خون الیه ای RN < 2000 = دانسیته =ƞ ،ویسکوزیته = Dقطر رگ = V ،سرعت خون ، مقاومت کل عروق بدن )(Total Peripheral Resistance = T.P.R = T.P.R = 1 PRu واحد مقاومت محیطی )(Peripheral Resistance unit T.P.R = 0.2PRu و T.P.R = 4PRu هدایت خون در رگ و رابطه ی آن با مقاومت: هدایت Conductanceسنجشی است از جریان خون در رگ در اثر اختالف فشار.معموال هدایت بر حسب میلی متر در ثانیه در میلی متر Conductance جیوه بیان می شود.هدایت با مقاومت نسبت عکس دارد و هر چه ↑ Rباشد قابلیت هدایت کاهش می یابد. سرعت جریان خون و رابطه آن با سطح مقطع رگ = F ( Vجریان = A ،سطح مقطع ) = = 24 . رابطه شعاع رگ شکل )10 با مقاومت : قانون پوازی )(Poiseuilles Law زمانی که جریان خون الیه ای است تغییر جزئی در قطر رگ موجب تغییرات شدیدی در توانایی رگ برای هدایت خون می شود.مقاومت در جریان خون الیه ای را محاسبه کرده و فرمول زیر را بدست آوردند = (Fقرار دهیم اگر مقاومت جریان خون الیه ای را در فرمول جریان ) قانون پوازی به دست می آید . نکته :توان 4شعاع نشان دهنده وابسته بودن جریان خون و مقاومت به قطر رگ می باشد. و عروقی مقاومت بر تاثیر ویسکوزیته جریان خون یکی از عوامل مهم در قانون پوازی ویسکوزیته یا چسبندگی می باشد.اگر سایر عوامل را ثابت فرض کنیم هرچه ƞبیشتر باشد جریان خون در رگ کمتر است.ویسکوزیته خون کمتر از آب و ویسکوزیته پالسمای خون 1.5برابر آب می باشد.علت عمده چسبندگی خون RBCو مقاومت پالسما( Prپالسما) می باشد. ویسکوزیته در مویرگها در مویرگها به دلیل اینکه فقط یک الیه RBCاز مویرگ عبور می کند ƞکاهش پیدا کرده اما به علت کاهش سرعت خون در مویرگ ƞ افزایش پیدا می کند. 25 قابلیت اتساع عروق )(Distensibility یکی از ویژگی های عروق قابلیت اتساع آن می باشد.ماهیت قابل اتساع بودن شریان ها به آن ها اجازه می دهد که با برون ده نوسان دار قلب سازگار شوند و فشار متوسطی از فشار نوسانی قلب به وجود آورند تا خونی که در عروق بسیار کوچک بافتها جریان می یابد تقریبا به طور کامل ،یکنواخت و پیوسته باشد.وریدها بیشترین قابلیت اتساع را در بین تمامی عروق دارند.بنابراین به عنوان مخزن برای ذخیره خون عمل می کنند. معموال قابلیت اتساع عروق را به صورت نسبت افزایش حجم به ازای هر میلی متر جیوه افزایش فشار بیان می کنند و مطابق با فرمول زیر می =D = باشد: تفاوت میان قابلیت اتساع شریان ها و وریدها دیواره شریان ها بسیار قوی تر از دیواره ی ورید ها می باشد در نتیجه قابلیت اتساع وریدها به طور متوسط 8برابر قابلیت اتساع شریانها می باشد. حجم پذیری Complianceیا ظرفیت Capacitanceعروق مقدار خونی که به ازای 1mmHgافزایش فشار در هر قسمت از گردش خون ذخیره می شود را ظرفیت پذیرش آن رگ گویند. =C = =D Cx Complianceبرابر است با حاصلضرب قابلیت اتساع در حجم= D C=D.V. نکته :حجم پذیری ورید متعلق به گردش خون عمومی حدود 24برابر حجم پذیری شریان همتای خود می باشد. Cوریدی نسبت به Cشریانی 19:1می باشد. فشار نبض )(Pulse pressure فشار نبض به اختالف فشار سیستول و دیاستول که عموما در شریانها دیده می شود گفته می شود فشار سیستول در آئورت که حدود 120 mmHgاست و فشار دیاستولی آن حدود 80 mmHgاست.اختالف بین این دو فشار ،40 mmHgبه فشار نبض موسوم است. )Pulse pressure = Systol pressure - Diastol pressure (PP = SP – DP 26 دو عامل بر روی فشار نبض موثر است : PP -2حجم پذیری -1برون ده و حجم ضربه ای قلب فشارهای وریدی – فشار دهلیز راست و فشارهای وریدی محیطی: خون تمامی ورید های عمومی وارد دهلیز راست می شود بنابراین فشار دهلیز راست را فشار وریدی مرکزی )(Central Venous Pressure گویند. فشار دهلیز راست به وسیله تعادل بین دو عامل یعنی توانمندی قلب در پمپ کردن خون از دهلیز راست و بطن راست به شش ها و میزان تمایل خون برای بازگشت از عروق محیطی به دهلیز راست تنظیم می شود.اگر قلب خون را با قدرت زیاد پمپ کند فشار دهلیز راست کاهش می یابد برعکس با ضعف عملکرد قلب فشار دهلیز راست ) (Pressure Right Atrium:PRaافزایش می یابدC.O ↑ → PRa↓ =. ↓CVP از عوامل افزایش دهنده بازگشت وریدی Venous Returnو در پی آن افزایش فشار دهلیز راست به شرح زیر می باشد: – 1افزایش حجم خون – 2افزایش تون عروق بزرگ در سرار بدن ناشی از افزایش فشارهای وریدی – 3گشاد شدن شریانچه ها که مقاومت محیطی را کاهش می دهد و امکان جریان سریع خون از شریان ها به رویدها را فراهم می کند. بازگشت وریدی :Venousity Returnمقدار خونی که در هر سیکل قلبی دوباره وارد دهلیز راست می شود را گویند. عروق عملکرد )11 شکل فشار االستیکی در ایجاد نبض : 27 اثر تحریک سمپاتیک و پاراسمپاتیک بر بازگشت وریدی: تحریک سمپاتیک باعث انقباض سیاهرگها و افزایش VRرا سبب شده و در نتیجه CVPباال رفته و نهایتا C.Oافزایش پیدا می کند تحریک پاراسمپاتیک باعث کاهش C.Oشده و در نتیجه V.Rکاهش پیدا کرده و CVPنیز کاهش پیدا می کند . گردش خون در عروق کوچک و دستگاه لنفاوی : مویرگها :مویرگها ساختار بسیار نازک دارند و دیواره آنها از یک الیه سلول بسیار نفوذ پذیر به نام سلول های اندوتلیال تشکیل شده است. تبادل مواد غذایی و مواد زائد سلولی در این محل صورت می گیرد(بین بافت و گردش خون) در اطراف مویرگها آب میان بافتی و بافت موجود می باشد. ساختار دستگاه مویرگها و گردش خون مویرگی خون از طریق یک شریانچه Arterioleوارد مویرگ می شود و از طریق یک وریدچه Venuleاز آن خارج می گردد خون از شریانچه ها وارد یکسری متارتریول Metarterioleیا شریانچه های انتهایی می شود که ساختار حدواسط بین آرتریول و ونول را دارند.خون بعد از ترک متارتریولها وارد مویرگ ها می شود که بعضی از آنها بزرگتر بوده و در اطراف خود دارای فیبر عضله صاف می باشند که Preferential Channalesنامیده می شوند و برخی دیگر کوچکتر و فاقد عضله صاف بوده که به آنها مویرگ های حقیقی True capillariesگفته می شود.این ساختار به دو بخش پیش مویرگی Precapillariesو پس مویرگی Postcapillariesتقسیم می شود که در قسمت Pre capillariesعضله صاف وجود داشته و اسفنگتر پیش مویرگی را ایجاد می کند . 28 دو مسیر برای تبادل مواد از طریق مویرگها مطرح است: مسیر کنار سلولی : Para cellularدر بین سلول های اندوتلیال شکاف های بین سلولی وجود دارد.قطر این منافذ – 1 در اندام های مختلف متفاوت می باشد.قطر منافذ در کبد > کلیه > روده > عضله > مغز که سد خونی – مغزی – (Brain – Blood در مغز اتصاالت بین سلولی اندوتلیالی مویرگ ها عمدتا از نوع اتصاالت محکم می باشد ) Barier = BBBایجاد می کند. در کبد برعکس حالت فوق شکاف های بین سلولی بسیار عریض هستند بطوریکه تقریبا تمام مواد محلول در پالسما از جمله Prهای پالسما می توانند از خون وارد بافت کبدی شوند. در کالفهای گلومرولی کلیه یک سری منافذ کوچک بیضی شکل به نام پنجره وجود دارد ) (Fenestraکه این منافذ در وسط سلولهای اندوتلیال بطور کامل نفوذ کرده اند بگونه ای که مقدار بسیار زیادی از مولکولهای کوچک و مواد یونی می توانند از طریق گلومرول فیلتره شوند ،بدون آنکه نیاز به عبور از شکاف های بین اندوتلیالی داشته باشند این منافذ در شبکه مویرگی اول مشاهده می شود. این منافذ در اصل جزء (Intracellularمسیر داخل سلولی) می باشند . Permabilityمواد توسط مسیر Paracellularبسته به نوع اتصال تغییرمی یابد. – 2مسیر درون سلولی :Intracellularدر سلولهای اندوتلیالی تعداد زیادی وزیکول های پالسمایی کوچک وجود دارد.این وزیکولها در سطح سلول ها از طریق اندوسیتوز مواد کوچک پالسمایی و یا مایع خارج سلولی بوجود می آیند.آنگاه می توانند در سلول اندوتلیال حرکت کنند. گاهی سرعت تشکیل ویزیکولها زیاد بوده و این وزیکولها به هم می پیوندند و ایجاد کانالهای وزیکولی می کنند که تمام عرض سلول اندوتلیال را طی می کند ولی نحوه انتقال بدین ترتیب بسیار ناچیز می باشد. نکته :قطر شکافهای بین سلولی یا منافذ در حدود 6 – 7 µمی باشد که از Prآلبومین سرم خون کوچکتر می باشد و این Prدر حالت نرمال نمی تواند عبور کند بجز در کبد که تمام Prها وارد سینوسهای کبدی می شوند. جریان خون در مویرگها : جریان خون در مویرگها پیوسته نمی باشد بلکه بصورت منقطع می باشد که علت آن نیز پدیده وازوموشن ) (Vasomotionمی باشد.بدین معنی که این پدیده موجب انقباض متناوب متارتریولها و اسفنگتر پیش مویرگی می شود.علت انقباض هم به افزایش غلظت O2در درون رگ بر می گردد که باعث بسته شدن لومن کل مویرگ و بنابراین حالت انقطاع جریان خون می گردد. 29 انتشار از میان غشای مویرگ مهم ترین روش انتقال مواد بین پالسما و مایع میان بافتی انتشار می باشد.انتشار ناشی از حرکت گرمایی مولکولهای آب و مواد محلول در مایع است که بطور تصادفی در جهات مختلف صورت می گیرد. – aمواد محلول در چربی می توانند بطور مستقیم از خالل غشاهای سلولی اندوتلیوم مویرگی منتشر شوند. – bمواد محلول در آب یا نامحلول در چربی فقط از طریق منافذ بین سلولی غشاهای مویرگی انتشار می یابند در این انتشار کانالهای Aquaporinدخالت دارند. فضای میان بافتی موجود در بین سلول ها حجم بدن را فضاهای بین سلولی تشکیل می دهد که به مجموعه ی آنها فضای میان بافتی می گویند مایع درون این فضاها را مایع حدود بافتی می گویند. ساختار فضاهای میان بافتی عمدتا متشکل از دو جزء می باشد. – aدسته های فیبر کالژن این دسته ها در فاصله های طوالنی در فضای میان بافتی گسترده شده اند و بسیار محکم هستند و به همین جهت استحکام کششی بافت بطور عمده بواسطه آنها بوجود می آید . – bفیالمان های پروتنوگلیکان این فیالمانها به شکل مولکولهای کلوئیدی بسیار نازک می باشند که در حدود 98 %اسید هالورونیک و Pr 2%دارند این مولکولها به حدی نازک هستند که با میکروسکوپ نوری قابل مشاهده ?