اقتصاد ایران PDF
Document Details
Uploaded by Deleted User
Alzahra University
2022
Dr. Zeinab Shafiei
Tags
Summary
This document discusses political economy in Iran, focusing on the relationship between the state and the market. It examines the various stages and schools of thought within political economy, including mercantilism, classical political economy, and radical political economy. The author, Dr. Zeinab Shafiei from Lazehras University, presents a detailed analysis of these different conceptual approaches throughout history.
Full Transcript
اقتصاد ایران دکتر زینب شفیعی عضو هیئت علمی دانشگاه لزهرا بهار 1402 اقتصاد سیاسی چیست هدف علم اقتصاد 2 حوزه ای میان رشته ای 1 ارئه تحلیل های صرفا اقتصادی از در برابر جریان اصلی علم اقت...
اقتصاد ایران دکتر زینب شفیعی عضو هیئت علمی دانشگاه لزهرا بهار 1402 اقتصاد سیاسی چیست هدف علم اقتصاد 2 حوزه ای میان رشته ای 1 ارئه تحلیل های صرفا اقتصادی از در برابر جریان اصلی علم اقتصاد فرآیند های اقتصادی اقتصاد سیاسی 3 هدف اقتصاد سیاسی 4 ارائه تحلیل فراگیر تر از پدیده های ارائه تحلیل های اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی در مقایسه با علم رایج اقتصاد تاریخی از این فرآیند ها پیوند با جامعه شناسی، 5 تاریخ و سیاست تفاوت با جامعه شناسی اقتصادی؟ یا شباهت؟ پیوند با جامعه شناسی ،تاریخ و سیاست از یک طرف با مقوالت متمایز و از طرف دیگر بهم مرتبط سروکار داریم چیزی شبیه به مدل معروف تز /آنتی تز از دیالکتیک آنها سنتز اقتصاد سیاسی به وجود می آید روند ثابتی در طول تاریخ نداشته است قرن 17تا قرن :19مطالعه جنبه های اقتصادی سیاست گذاری عمومی یا علم اداره عمومی اواخر قرن 19تا اوایل قرن :20جنبه های کمتر علمی اقتصاد کثریت گرایی عجیب این حوزه شومپیتر اقتصاد سیاسی چیزهای متفاوت برای افراد متفاوت است موضوع اصلی اقتصاد سیاسی نوع رابطه بین ساحت عمومی و خصوصی دوگانه دولت/بازار دوگانه عمومی /خصوصی ساحت عمومی حوزه سیاست که نهاد اصلی حاکم بر آن دولت-ملت است ساحت خصوصی اقتصاد که نهاد اصلی حاکم بر آن در ابتدا بازار ملی و در مراحل بعدی بازار منطقه ای ،بین المللی و جهانی(فردریک لیست و کار ل پوالنی) بدون دولت و بازار اقتصاد سیاسی وجود نخواهد داشت از حیث نهادی مطالعه تطبیقی پیرامون نوع رابطه بین دولت و بازار و به شکل انتزاعی تر بررسی رابطه متقابل فرآیندهای سیاسی و اقتصادی تاثیر فرآیندهای سیاسی بر روی فرآیندهای اقتصادی انواع حکومت ها به وسیله قوانین و سیاست هایی که انتخاب می کنند بر روی تخصیص منابع کمیات اقتصادی در جامعه تاثیر می گذارند: مثال :قیمت خودرو و بنزین(شورای رقابت) یک کمربند یک راه چین مناقشه قره باغ و تحوالت منطقه قفقاز پیمان شانگهای ماهیت نظام اقتصادی و مردمی که بر اساس منافع اقتصادی عمل می کنند بر شکل و ماهیت دولت و نوع قوانین و سیاست ها تاثیر می گذارند محور اصلی بحث در اقتصاد سیاسی بررسی نوع رابطه بین دولت و بازار تاریخچه اقتصاد سیاسی از منظر دوره پیدایش دولت-ملت و بازار ملی پیدایش دولت-ملت ها قرن 17به بعد بعد از فروپاشی نظام های فئودالی فاصله زمانی 1648تا 1789 دوران اوج دولت مطلقه بعد از انقالب فرانسه ویژگی های دولت مطلقه ایجاد تمرکز در منابع و ابزارهای قدرت نامتمرکز فئودالی(کاربرد انحصاری خشونت یا اجبار در محدوده سرزمینی معین) اصالحات دیوانی و نظامی گسترده که به بروز بروکراسی متمرکز و ارتش های جدید ملی منجر شد تبدیل جامعه فئودالی به نظم سرمایه داری اولیه ظهور اقتصاد سیاسی نقش دولت-ملت ها در پیدایش اقتصاد سیاسی اولیه پیش از ظهور دولت-ملت ها در قرن 17 اصطالح رایج :همان اقتصاد به معنای علم اداره منزل چرا؟ برطرف شدن نیاز ها و خواسته های مادی در سطح خانواده(خوراک ،ازدواج ،کار) با پیدایش دولت ملت ها ،اقتصاد به اقتصاد سیاسی تبدیل شد محل برآورده شدن نیازهای دیگر خانه نبود ،بلکه اجتماع بزرگتری به اسم دولت-ملت بود در تامین نیازها تغییراتی ایجاد شد ظهور اقتصاد سیاسی اقتصاد معطوف به اداره امور اقتصادی اقتصاد سیاسی معطوف به مدیریت امور اقتصادی دولت-ملت ها دولت -ملت :سنگ محک و ظرف زمانی فرآیندهای اقتصاد در اقتصادی سیاسی پیوند اقتصاد سیاسی اولیه با دولت-ملت دولت-ملت به جای خانواده ،بستر نهادی جدید برای نظام تامین نیازهای شهروندان دولت به جای خانواده بار الزامات این تغییر در نظام تامین نیازها بر دولت و دولتمران مسئولیت های دولت یا دولتمران در اقتصاد نقش مناسب دولت اقتدامات دولت-ملت ها در تکوین بازار به عنوان دومین رکن اقتصاد سیاسی ایجاد یک بازار ملی ادغام بازراهای محلی تشویق سرمایه گذاری خصوصی حمایت های گمرکی حمایت از تجارت بین المللی مقابله با نیروهای ماقبل سرمایه داری(اشراف زمین دار) تکوین سرمایه داری اولیه و نهاد اصلی حاکم بر آن :بازار مرکانتلیسم یا مکتب سوداگری قرن 16 مصادف با ظهور دولت های ملی در اروپا به خصوص فرانسه و انگلستان ظهور اقتصاد سیاسی کالسیک ظهور بازار به عنوان موجودیتی مستقل که مکانیسمی به نام دست نامری عرضه و تقاضا بر آن حاکم بود در دوره های گذشته بازار وجود داشت ،در یونان باستان(آگورا) ،هند ،چین و خاورمیانه اما این بازارها ویژگی عمده این جوامع در نظر گفته نمی شدند ،موجودیت مستقل نداشتند تقارن زمانی نسبی بین پیدایش دولت-ملت ،بازار و اقتصاد سیاسی اقتصاد سیاسی به عنوان یکی از علوم در حال گسترش تالش کرد تا کارکرد دولت و بازار ،فرآیندهای حاکم بر آن ها و نوع رابطه بین این دو را به صورت علمی مطالعه کند دوره اول دوره دوم دوره سوم از قرن 17تا نیمه قرن 19 از اواخر قرن 19تا اوایل نیمه از دهه 1960تا امروز دوم قرن 20 دوره اول چهار مکتب مهم اقتصادی مرکانتلیست ها ،فیزیوکرات ها، فیزیوکرات ها و اقتصاددانان اقتصادانان سیاسی کالسیک ،اقتصاد سیاسی کالسیک سیاسی مارکسی صفت سیاسی برای اقتصاد سیاسی در نزد دو مکتب اصلی این دوره تاریخی دو اتفاق معرف تحول در حوزه مطالعه از امور منزل به امور دولت-ملت بود نه سیاسی اصالح اقتصاد سیاسی در ادبیات بودن واقعی اقتصاد اقتصادی اقتصاد سیاسی کالسیک آدام اسمیت= ویژگی اصلی این دوره تاریخی تالش علم اقتصاد امروزی برای غیرسیاسی و غیراجتماعی کردن اقتصاد توسط دو مکتب فیزیوکرات و اقتصاددانان سیاسی کالسیک بود oریکادو و آدام اسمیت دوره دوم oدوره دوم تاریخی :دهه 1860 oتحوالت اقتصاد سیاسی منسوخ شدن اصطالح اقتصاد سیاسی و مطرح شدن اصطالح علم اقتصاد تشدید غیر سیاسی و غیراجتماعی سازی اقتصاد در این دوره علی دغم تالش های اقتصاددانان نهادگرا و اقتصاددانان مکتب تاریخی آلمان(تحت تاثیر اقتصاددانان نئوکالسیک) اقتصاد سیاسی گمراه کننده و غیرعلمی توصیف می شود علم اقتصاد :علم بررسی قوانین حاکم بر کمیت های قابل سنجش حاکم کردن رویه های علمی بر رشته اقتصاد هدف ارائه مجموعه ای از دانش های عینی و پاسخ علمی مشخص برای تدوین سیاست های اجتماعی بود دوره دوم حرکت اقتصاد به سمت علمی محض این تغییرات روش شناختی و محتوایی را بنیان گذاران اولیه مکتب نئوکالسیک یا همان نهایی گرایان دنبال می کردند در همین دوره نظریه حداکثرسازی سود فردی مطرح شد علم اقتصاد به مطالعه رفتار افرادی تقلیل یافت که تالش می کردند در چارچوب اقتصاد بازار اولویت ها و مطلوبیت ها را به حداکثر برسانند این رفتارها مشاهده پذیر و پیش بینی پذیر بودند مطلوبیت به عنوان اصل حاکم بر این رفتارها مقوله ای سنجش پذیر دیده شد اقتصاددانان نئوکالسیک با تاکید بر عنصر فرد در اقتصاد و توسل به رویه های فردگرایانه ،مبانی سیاسی و تاثیرات اجتماعی تولید و توزیع نظام اقتصادی را نادیده گرفتند -فاقد اهمیت بودن محیط و بستری که در اون فعالیت های اقتصادی انجام می گرفت از نظر نئوکالسیک ها -حوزه علم اقتصاد :بررسی رفتار عقالیی و منفعت طلبانه انسان -واگذاری بررسی ابعاد سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی و روان شناختی به سایر رشته ها (غیر علمی بودن) -حوزه علم اقتصاد :مطالعه رفتارهای مشاهده پذیر و کمی -اقتصاد سیاسی :مطالعه محیط های فاقد قابلیت کمی سازی -اولی علمی و دومی کمتر علمی -نتیجه :رواج علم اقتصاد و از رونق افتادن اقتصاد سیاسی دوره سوم oدوره سوم تاریخی :تا دهه 1960 oاز 1960به بعد به خصوص دهه 1970 بار دیگه استفاده از واژه اقتصاد سیاسی رونق گرفت اقتصاد سیاسی مدرن برعکس اقتصاد سیاسی اولیه بر وجوه غیراقتصادی فعالیت های اقتصادی تمرکز بیشتری دارد بر طیف گسترده تری از موضوعات اجتماعی مثل تبعیض، جنسیت ،محیط زیست ،تاثیر نوع نظام اقتصادی بر نوع نظام سیاسی و بر عکس تاکید دارد در اقتصاد سیاسی مدرن وجوه اجتماعی ،سیاسی و هنجاری پدیده های اقتصادی به مراتب بیش از اقتصاد سیاسی اولیه است موضوعات اقتصاد سیاسی مدرن نظریه انتخاب عقالنی ،نظریه انتخاب عمومی ،نظریه وابستگی ،رای دهندگان میانی ،سواری مجانی ،نظریه سیکل تجاری سیاسی ،اقتصاد سیاسی گذار ،اقتصاد سیاسی پسامدرن ،اقتصاد سیاسی پساعقالنیت گرا اقتصاد سیاسی مدرن oاقتصاد :سطح تحلیل خرد oاقتصاد سیاسی مدرن :سطح تحلیل اجتماع و گروه اقتصاددانان سیاسی :کارگزار اقتصادی از محیطی که در آن عمل می کند و روابطی که آنها را در بر گرفته تاثیر می پذیرد اقتصاد سیاسی :متضمن دیدگاه گسترده تری در بررسی اقتصاد و جامعه بستر اجتماعی و تاریخی بخشی از عوامل اساسی در نظر گرفته می شود که فعالیت های اقتصادی را شکل داده و ایجاد می کند اقتصاد سیاسی :تحلیل اجتماعی و تاریخی از فرایند های اقتصادی اقتصاد :تحلیل های غیراجتماعی ،غیرتاریخی و فردگرایانه از فرآیندهای اقتصادی تاریخ و ریشه های اقتصاد سیاسی قرن 14تا 18 اقتصاد جدید و در حال ظهور بازار بستر ابراز وجود افراد تحوالت بزرگ در اروپای غربی تشویق رفتار کارآفرینی سست شدن پایه های اقتصاد تقویت آنچه که پیش از این توسط کلیسا ،دولت فئودالی از طریق رونق تجارت و جامعه سرکوب می شد سر برآوردن عقاید جدید انقالب علمی رفرم دینی پروتستان عصر روشنگری تاریخ و ریشه های اقتصاد سیاسی پیشرفت در زمینه فهم رفتار انسان جهانی بینی جدید روشنگری ظهور علوم اجتماعی انسان آزاد و خردورز این علوم اجتماعی در حال ظهور رهایی فرد از قید و بندهای سنتی موجود همان اقتصاد سیاسی بود به دنیال رهایی انسان از تمامی قیود اجتماعی ،سیاسی و مذهبی هدف علم اقتصاد سیاسی گسترش اصول عقالنی و اقتصادی که افراد در تعقیب منافع شخصی به کار می گرفتند بازسازی کل جامعه بر همین است تحوالت اقتصاد سیاسی در طول دو قرن بعد از قرن 18 اقتصاد سیاسی کالسیک اقتصاد سیاسی رادیکال سال های 1776تا اوسط قرن 19 نقد اقتصاددانان سیاسی کالسیک آدام اسمیت ویلیام گادوین ،توماس پین ،سن سیمون بازار پتانسیل کافی برای ازادی و رفاه مادی سوسیالیست های آرمان گرا :مالکیت افراد را دارد اشتراکی حمایت از سیاست های لسه فر مخالفت با مالکیت بیش از حد که فرصت ها اقتصاد بازار ازاد و آزادی اکثریت جمعیت را محدود می کند اقتصاد سیاسی محافظه کار اقتصاد نئوکالسیک مصائب عصر روشنگری دفاع همزمان از دموکراسی و مالکیت خصوصی منگر؛ جونز؛ والراس اقتصاد سیاسی مدرن اقتصاد سیاسی کالسیک چهره های شاخص :اسمیت ،ریکاردو ،مالتوس ،سیلور ،جان باستیت سی تلفیق خوشبینی و بدبینی خوشبینی :بازار بدون اینکه نیازی به نظارت از طرف دولت یا کلیسا داشته باشد آزادی و ثروت افراد را ایجاد می کند و افزایش می دهد زمانی که قید و بندهای مذهبی برداشته شود افراد پیشرفت کرده و نظم جامعه پایدار می ماند بدبینی :بازار نمی تواند برای مدت نامحدود خیلی عالی کار کند ،با رشد سریع جمعیت و عرضه تقریبا ثابت زمین زندگی بخور و نمیر برای اکثریت عظیمی از جمعیت اجتناب ناپذیر است(وضعیت سکون) تعهد زیاد به اقتصاد لسه فر علی رغم پیش بینی های مربوط به فقر گسترده و پایان رشد اگرچه آینده ناامیدکننده است اما اقدامات دولت برای دخالت وضع را وخیم تر می کند دولت نمی تواند کمبود زمین را جبران و تمان افراد به تولید مثل زیاد را کنترل کند مخالفان ظهور نظریه پردازان اقتصاد سیاسی رادیکال اقتصاد سیاسی رادیکال اقتصاددانان سیاسی کالسیک ماموریت خودشان در عصر روشنگری را انجام ندادند هرچند قدرت دولت مورد چالش و محدود شده بود اما قدرت مالکیت خصوصی به دلیل حذف اکثر محدودیت های اعمال شده از طرف دولت عمال افزایش یافته بود تمامی ابعاد جامعه تحت حوزه نقد در بیاید حقوق مالکیت خصوصی مقدس تر از اقتدار کلیسا یا دولت نیست موضوع اصلی در بازسازی جامعه تعهد به اصل برابری بود تازمانی که افراد در ایجاد نهادهای حاکم بر زندگی مشارکت نکنند و در منافع حاصل سهیم نشوند ،جامعه استبدادی و سرکوب گر است و افراد از خود بیگانه اندیشه رادیکال ها محکومیت مالکیت خصوصی ،به این دلیل که با خودش منافع خودخواهانه به همراه دارد و با خیر عمومی جامعه در ستیز است در یک نظام مبتنی بر مالکیت خصوصی افراد منافع متضادی دارند و انسجام اجتماعی از هم گسیخته است سرکوب گری افرادی که فاقد مالکیت یا دارای مالکیت محدود هستند توسط دارندگان مالکیت خصوصی وجود بی عدالتی نابرابری در مالکیت ،فقرا را در برابر استثمار آسیب پذیر می کند ترس از گرسنکی آنها را مجبور می کند تا برای دستمزد بخور و نمیر کار کنند محکوم کردن مالکیت خصوصی به دلیل جداکردن افراد از حس تعلق به جامعه یا کنترل بر کار به تصویر کشیدن جامعه بی طبقه جامعه ای که در آن افراد آزادانه می توانند در مورد کار ،جامعه و حکومت شان توافق کنند آزادی واقعی مستلزم دسترسی به منابع کافی برای ارتقا همه جانبه انسان است تنها زمانی که جامعه به عنوان یک کل مالکیت بر ابزار تولید را کنترل می کند این آزادی تضمین می شود رادیکال ها و مارکس مارکس تحلیل نظری بسیار بدیع از سرمایه داری ادغام آموزه های اقتصادانان سیاسی کالسیک با ایده های هگل و دیدگاه های اشتراکی سوسیالیت های آرمان گرا تکیه بر نظریه های بدبینانه اقتصاددانان کالسیک نابودی سرمایه داری و جایگزینی جامعه ای با تولید اشتراکی جامعه جدید از دامن سرمایه داری متولد می شود تولدش با مرگ والدینش همراه است سرمایه داری پیش شرط ضروری برای سازماندهی جدید و بهتر جامعه :مخالفت با سوسیالیت های آرمان گرا پس از مارکس :مارکسیست ها جریان های مختلف :تندرو های رژیم اتحاد جماهیر شوروی(حزب پیشگام و انقالب پرولتاریا) ،سوسیال دموکرات های متعادل اروپایی(تایید بهبود سطح زندگی کارگران؛ انقالب بی انقالب) عصر روشنگری و محافظه کاران تحوالت و تاثیرات شگرف از بین رفتن فئودالیسم در همه ساحت های زندگی بشر روابط اجتماعی با ثبات و مبتنی بر هم مثبت هم منفی سلسله مراتب از بین رفت حمله به نهادهای سرکوب گر :گسترش حوزه جامعه فئودالی :ابتکار عمل افراد را ابتکار عمل و پیشرفت انسان ،صنعتی شدن، سرکوب می کرد اما برای فرد حس شهری شدن الفت ،صمیمت و ثبات داشت فروپاشی نظم اجتمای سنتی :عدم امنیت جامعه صنعتی :نقش هایی که افراد با روانی و اقتصادی آن مانوس شده بودند از انها جدا کرد ظهور غریبه /بیگانگی انقالب فرانسه و بروز آنارشی تحوالت جدید :پیوندهای اجتماعی که نظام نیمه تاریک عصر روشنگری سلسله مراتبی جامعه فئودالی را تداوم می دفاع دوباره از جامعه سنتی داد از هم گسیخت محافظه کاران در گذشته :وجود افراد با خانواده های بسیط، دفاع از سنت های تثبیت شده محله ها ،کلیساها و اجتماعات اولیه در هم آمیخته بود نگاه دوباره به مزیت های جامعه در دنیای جدید افراد با نیروهای غیرشخصی قرون وسطی بازار به عنوان هویت های منفرد مواجه بودند اقتصاد سیاسی محافظه کار محافظه کاران یک نظام پایدار باید بر پایه نهادهای سنتی مثل کلیسا و خانواده پدرساالر استوار باشد تالش برای بازسازی جامعه :تخریب نهادهای سنتی افراد نقش های همیشگی شان را از دست می دهند محروم از میراث گذشته فراموشی وظایف در قبال دیگران و کل جامعه تبدیل شدن انقالب فرانسه به آنارشی خشونت آمیز :به دلیل رواج فردکرایی و تعقیب حس خودخواهی آلمان ،انگلستان ،فرانسه اقتصاد سیاسی محافظه کار آلمان مخالفت رومانتیک ها در مورد تاثیرات مدرنیزاسیون بر فرهنگ آلمانی آموزه های روشنگری :تاکید بر عقالیی بودن +اهمیت علم+ماهیت مکانیکی واقعیت رومانتیک های آلمانی :دفاع از غیرقابل پیش بینی بودن و غیرعقالیی بودن انسان ها +اهمیت فرهنگ سنتی در خقظ انسجام اجتماعی+دیدگاهی در مورد واقعیت که شامل عناصر روحی و حتی شهودی بود انگلستان رشد جنبش رمانتیک در صنعتی ترین کشور دنیا رمانتیک ها :مدرنیزاسیون و صنعتی شدن جامعه را تخریب کرده کارخانه های جدید آسیب های تاریک شیطانی هستند تجار و تجارت کار پست و حقیرآمیزی است سعادت و شکوفایی انسان تنها از طریق پشت کردن به جامعه مدرن و تاکید بر طبیعت بکر و تامل و تفکر در عامل متافیزیک محقق می شود شاخصه مهم محافظه کاری :ناسیونالیسم ایده مرکزی احساسات ناسیونالیستی گروهی از مردم که دارای یک زبان، برای پیشبرد اهدافی مانند ثبات، فرهنگ و میراث مشترک هستند نظم ،قدرت دولت و توسعه به صورت جمعی سرنوشت خود را رقم اقتصادی می زنند ملت ناسیونالیست ها در شکل حقیقی چیزی بیش از جمع جنگ و امپریالیسم را در منحرف کردن افرادی است که در یک مکان جغرافیایی توجه عمومی از مشکالت داخلی به سمت مشترک زندگی می کنند عظمت و پرستیژ مفید می دانند حمله انگلستان به جزایر فالکلند ،هیتلر11 ، سپتامبر و حمله به افغانستان و عراق ظهور رادیکالسیم و محافظه کاری مخالفت ها: رادیکالیسم ترس از مصادره اموال خصوصی را به وجود آورد محافظه کاری تهدید علیه دموکراسی و مدرنیزاسیون بود رقیبی برای اقتصاد سیاسی کالسیک افول اقتصاد سیاسی کالسیک در قرن 19 پیش بینی اقتصادهای کالسیک در مورر فقر گسترده و رشد کند محقق نشد و نظریه های این حوزه زیر سوال رفت حمله مارکس به سرمایه داری باعث شد تا اقتصاددانان سیاسی راهشان را از اسمیت و ریکاردو جدا کنند اضافه شدن قدرت طبقه کارگر بر مشکالت اجتماعی مربوط به صنعتی شدن تقاضاهای جدیدی را برای مداخله دولت برای بهبود وضع آموزش ،مراقبت از سالمندان ،بهداشت عمومی و امنیت شغلی ایجاد کرد ظهور رهیافت جدید در اقتصاد سیاسی پیدایش اقتصاد نئوکالسیک دفاع همزمان از دموکراسی و مالکیت خصوصی تغییر کانون اصلی اقتصاد سیاسی از موضوعات کالسیکی مانند توزیع و رشد به سمت موضوعات نئوکالسیکی که صرفا با رفتار مشتری ها و شرکت ها در بازارهای رقابتی سروکار داشت جایگاه مسلط در قرن 20 رقابت با قدرت علمی فیزیک استفاده از ریاضیات به عنوان شیوه تحلیل و تبیین انتخاب های مشتری ها و تولیدکننده ها به وسیله مدل های ریاضیاتی افراد در شرایط رقابت کامل درگیر مبادالت منفعت آمیز چندجانله می شوند حداکثر رضایت را از منابع تحت کنترل کسب میکنند حداکثرسازی سود شخصی یا مطلوبیت پرهیز از طرح ایده های چالش برانگیزی مانند نبرد طبقاتی و رکود اقتصادی چهرههای معرف در مکتب اتریش(دفاع از مزیت های سرمایه داری:میزس و هایک) و مکتب کمبریج(نقش بیشتر برای دولت: کینز) جامعه شرقی یا آسیایی قرن 16و 17توسط اقتصاددانان کالسیک مطرح شد ویژگی های متفاوت از یونان و رم باستان و اروپای قرون وسطا و نوین آشکارترین جوهره مشترک این جوامع :قدرت استبدادی و اقتدار سیاسی استبداد آسیایی :شدیدترین صورت قدرت تام اقتصاددانان کالسیک :تحت تاثیر فعالیت های آب رسانی وسیع برای آبیاری و ارتباطات حکومت در همه جای شرق بزرگ ترین زمین دار است جامعه شرقی ،جامعه آب ساالر ،تمدن آب ساالر تاکید بر نقش برجسته دولت تاکید بر خصلت مدیریت کشاورزی و دیوان ساالری کشاورزی این تمدن ها ویژگی های جوامع آب ساالر شرایط استبداد ارضی تاریخ جوامع آب ساالر قاعده حاکم طبقه حاکم :دیوان ساالران اداری وجود مالکیت خصوصی فعال و مولد رهبران :دارندگان فدرت استبدادی دولتی رهبری خودکامه باالدستانه اما این نوع مالکیت رژیم های استبدادی را تهدید نمی کرد نه مالکان خصوصی و کارآفرینان اجاره داری دیوان ساالرانه ،سرمایه داری زمینداران سازمان نیافته و از جهت سیاسی ناتوان دیوان ساالرانه ،نجیب زادگی دیوان ساالرانه نظریه استبداد ایرانی پدید نیامدن فئودالیسم اروپایی در ایران چون زمین های زراعی مستقیما در مالکیت دولت بود یا به اراده دولت به زمین دارها واگذار می شد شکل نگرفتن طبقه اریستوکرات-مالک دولت می توانسته هر زمان اراده کند زمین ها را پس طبقه ای که نسل اندر نسل صاحب زمین باشد بگیرد یا به کس دیگری بدهد زمین دار حق مالکیت نداشته و این تنها امتیازی دولت هم نماینده این طبقه نیست و به دنبال بوده که دولت اعطا می کرده و هر زمان می خواسته رضایت و پشتیبانی آنها نیست پس می گرفته است در ایران قدرت اقتصادی و سیاسی طبقه زمین دار منوط به اجازه و اراده دولت است دولت نماینده هیچ طبقه ای نیست بر عکس اروپا همه طبقات از جمله تاجر و کاسب و پیشه ور و در اروپا دولت متکی به طبقات بوده اما در رعیت تحت سلطه دولت هستند ایران طبقات متکی به دولت هستند دولت به خاطر انحصار مالکیت زمین استثمارگر کل است نظریه استبداد ایرانی فوق جامعه دولت در فوق طبقات یا فوق جامعه قرار مشروعیت دارد نه در راس مشروعیت دولت ناشی از واقعیت قدرت عدم وجود قانون یعنی چارچوبی که تصمیمات دولت را حقوق محدود و قابل پیش بینی می کند قانون همان رای دولت است که هر لحظه در انحصار دولت و همه وظایف هم می تواند تغییر کند بر عهده دولت است استبداد نه متکی به طبقات است و نه محدود به قانون در چنین نظامی سرمایه داری نمی توانست رشد کند و صنعت جدید هم نمی توانست شکل گیرد بازرگانی داخلی و خارجی بود اما انباشت دراز مدت سرمایه حاصل از حق مالکیت و امنیت ناشی از یک چارچوب قانونی وجود نداشت !با تشکر راه ارتباطی [email protected]