جزوه درس فقه عبادی - PDF
Document Details
![TollFreeGold574](https://quizgecko.com/images/avatars/avatar-10.webp)
Uploaded by TollFreeGold574
دانشگاه فردوسی مشهد
کیمیا شفیعی, لعیا معیری پور
Tags
Summary
This document is a lecture note on Islamic jurisprudence (Fiqh), specifically covering the topic of purification (Taharat) and impurity (Najasat). It includes discussions about the concept of purity and impurity as per Islamic teachings.
Full Transcript
به نام خدا جزوه درس: فقه عبادی استاد مربوطه :دکتر محمدرضا علمی سول تهیه کنندگان :کیمیا شفیعی ،لعیا معیری پور رشته فقه و مبانی حقوق اسالمی دانشگاه فردوسی بسم هللا الرحمن الرحیم...
به نام خدا جزوه درس: فقه عبادی استاد مربوطه :دکتر محمدرضا علمی سول تهیه کنندگان :کیمیا شفیعی ،لعیا معیری پور رشته فقه و مبانی حقوق اسالمی دانشگاه فردوسی بسم هللا الرحمن الرحیم جزوه درس فقه عبادی جلسه اول در این جلسه ،به بیان کلیاتی در مورد درس و زندگینامه شهید اول و ثانی پرداخته شد که پرسشی در مورد این مباحث در امتحان مطرح نخواهد شد. جلسه دوم ط َه َر ،اسم مصدرُ : طهر (بهمعنای پاکی/پاکیزگی) ط ُه َر یا َ طهارت :مصدر َ معنای لغوی طهارت :پاکیزگی معنای اصطالحی طهارت :استعمال طهوری که مشروط به نیت باشد *استعمال به معنی بهکارگیری استَ /. طهور صیغه مبالغه؛ یعنی چیزی که بسیار پاککننده است( ،پاک بودن ذاتی خود شیء و پاک کننده بودن مانند آب مطلق) /منظور از نیت نیز قصد قربت است. نکته :در تحقق پاکی اشیای نجس ،قصد قربت شرط نیست ا ّما اگر قصد قربت انجام شود ثواب خواهد داشت(.عمل فرد کاملتر میشود). مصادیق طهور -1 :آب -2خاک ،دلیل این مصادیق آیه ۴۸سوره فرقان «برای آب» و س ّنت یا روایت پیامبر (ص) «برای خاک» است. اشکال شهید ثانی به شهید اول: -1دلیل طهور بودن خاک با ادعای شهید اول همخوانی ندارد؛ به این دلیل که کلمه «ارض» در روایت پیامبر (ص) بهمعنای زمین است ،نه بهمعنای خاک. ق روی زمین «وجه االرض» میداند. -2شهید اول در کتابی دیگر ،مصداق دوم طهور را مطل ِ حدث :عبارت است از اثر حاصل هنگام به وجود آمدن یکی از اسباب وضو یا غسل که مانع از نماز است و رفع آن مانع بر قصد قربت با وضو و غسل توقف دارد. خبث :به معنای نجاسات است. کر (آب کثیر یا زیاد مانند آب استخر) در اثر برخورد با نجاست ،یکی از اوصاف سهگانه آن «طعم ،رنگ ،بو» اگر آبی ولو آب ّ تغییر کند ،این آب نجس شده است. پس :تغیّر آب در یکی از اوصاف سهگانه موجب نجاست است. انواع تغیّر -1 :حسی (با حواس پنجگانه قابل فهم است) -2تقدیری (فرضی) نظر نویسنده و قول مشهور این است که تغیّر فقط باید حسی باشد ،نه تقدیری. 1 اقسام آب (ماء) ت طول ،عرض و عمق است. کر :یکی از اقسام آب کثیر است که مقدار آن ،بنا به قول مشهور سه وجب و نیم در سه جه ِ -1آب ّ (نظر غیرمشهور سه وجب) کر طهور واقعی محسوب میشود که پاک و پاککننده است و ویژگی آن ،عاصمیت از نجاست دارد(.فعال عمل میکند). آب ّ کر نجس نمیشود مگر آنقدر نجاست زیاد شود که یکی از اوصاف آب تغییر کند). عاصمیت یعنی :نگهدارنده و حفظکننده (آب ّ کر است ،و در مالقات/برخورد با نجاسات نجس میشود(.منفعل عمل میکند). -2آب قلیل :آبی که کمتر از آب ّ سؤال :آیا آب قلیل میتواند پاککننده باشد؟ پاسخ :در این مورد ،دفعات مطرح میشود؛ در دفعات اختالف نظر وجود دارد -1 :نظر مشهور :دوبار وجوب و سهبار استحباب -2 ،نظر غیرمشهور :یکبار کفایت میکند. نکته :در مورد برخی نجاسات خاص مانند ادرار گفته شده دوبار واجب است ولی برای خون ،گفته شده که با یکبار نیز پاک میشود. 2 جلسه سوم آب متغ ّیر :آبی که در اثر برخورد با نجاسات ،یکی از اوصاف سهگانهاش تغییر پیدا کرده است. آب متغیّر دونوع است: -1جاری :آبی که از زمین بجوشد و روی زمین روان گردد. نکته :آب جاری شامل آب چاه نمیشود. کر -2غیر جاری :مانند آب ّ سؤال :آب متغیر اگر جاری باشد ،نجاست آن چه زمانی برطرف میشود؟ پاسخ :زوال تغیّر در مورد از بین بردن نجاست آب جاری کفایت میکند ،یعنی آن صفتی که پیدا کرده بود از بین برود و به همان حالت اولیه خودش برگردد؛ همین که زوال تغیّر اتفاق بیفتد کافی است. زوال تغیّر دو نوع است: -1به خودی خود (به نفسه) -2به عالج (گاهی باید کاری انجام دهیم تا زوال تغیّر انجام بگیرد؛ مثالً بهوسیله اضافه کردن مقداری آب به آب جاری). سؤال :آب متغیر اگر غیر جاری باشد ،نجاست آن چه زمانی برطرف میشود؟ کر پاسخ :از بین بردن نجاست آب جاری متوقف بر 2امر است -1 :زوال تغیّر -2 ،مالقات/برخورد با آب ّ کر مثالً آب استخری در برخورد با نجاستی کثیر تغییر پیدا کرده است (یعنی یکی از اوصاف سهگانه مثال :آب غیر جاری مانند آب ّ آن عوض شده) ،اکنون تغییر آب استخر مانند بوی بد آن خود به خود (بدون دخالت بشر /با گذشت زمان) یا به وسیله عالجی (با دخالت بشر) از بین رفته است ،اصطالحا ً میگوییم زوال تغیّر در آن ایجاد شده است.در اینجا که آب غیر جاری است برای حکم کر دیگری است؛ مانند باز پاک بودن آب فقط زوال تغیّر کفایت نمیکند ،بلکه باید اتفاق دیگری بیفتد که آن ،برخورد آب استخر با آب ّ کردن شلنگ آب در داخل آن استخر. کر نرسد و از آن کمتر باشد؛ مانند آب یک لیوان. آب قلیل :آبی است که منفعل عمل میکند و مقدارش به آب ّ آب مضاف :یکی از اقسام آبها است ،و به آبی گفته میشود که چیزی به آن اضافه شده باشد یا اصطالحا ً مقیّد به چیزی شده باشد مانند؛ آب هنداونه ،گالب ،آب انگور ،آب پرتقال و... نکته :در مقابل آب مضاف ،آب مطلق قرار دارد. آب مطلق :یعنی آبی که چیزی به آن اضافه نشده باشد یا آبی که مقیّد به چیزی نیست و هیچ قیدی ندارد ،آب به تنهایی. سؤال :حکم آب مضاف چیست؟ پاسخ :اگر آب مضاف با نجاست برخورد کند ،نجس میشود. سؤال :خود آب مضاف آیا ذاتا ً پاک است یا نجس است؟ پاسخ :پاک است. نکته :آب مضاف باالصالۀ (ذاتاً) پاک است ا ّما پاککننده نیست ،چه قلیل باشد و چه کثیر. نکته :اصل در همه چیز پاکی است مگر خالف آن ثابت شود. 3 سؤال :آب مضافی که نجس شده است را چگونه میتوانیم پاک کنیم؟ پاسخ :آنقدر باید آب مطلق به آن آب مضاف اضافه شود تا اینکه از ماهیت اولیه خودش خارج شود (یعنی از آب مضاف بودن خود خارج شود) مثال آب پرتقال به آب مطلق تبدیل شود. سؤال :آیا آب مضاف پاککننده است؟ (میتواند پاککننده باشد؟) پاسخ :آن قدر آب مضاف نقطه ضعف دارد که نه به درد پاک کردن از نجاست میخورد (نمیتواند رفع خبث کند) نه به درد وضو میخورد (نمیتواند رفع حدث کند) نکته :اگرچه شیخ صدوق میفرماید میتوان با گالب ،وضو و غسل جنابت انجام داد؛ درحالی که گالب آب مضاف است. نکته :مرحوم سید مرتضی (شاگرد شیخ مفید) معتقد است که با آب مضاف میتوان نجاسات را برطرف کرد(.این نظر در اقلیت است). حکم سؤر (نیم خورده) نیم خورده هر موجودی در نجاست و پاکی از خود آن موجود تبعیت میکند ،یعنی اگر آن حیوان پاک باشد نیم خورده آن نیز پاک است و اگر نجس باشد نیم خورده آن نیز به تبع نجس است. مانند :اگر گوسفندی به آبی دهان بزند ،حکم این آب پاک است. مانند :نیم خورده سگ ،نجس است. بعضی از حیوانات حالل گوشت هستند؛ مانند گوسفند و بعضی حرام گوشت هستند؛ مانند سگ و برخی نیز خوردن گوشت آنها کراهت دارد (یعنی بهتر است انجام نشود و ترک خوردن آن اولویت دارد) مانند گوشت اسب و قاطر. پس :نیم خورده اسب ،خوردن آن کراهت دارد یا مکروه است. جالل :حیوانی که ذاتا ً حالل گوشت است مانند مرغ ،ا ّما به خوردن نجاسات مانند مدفوع انسان عادت کرده است که به آن حیوان جالل ّ میگویند. جالل دو نوع است: -1آنقدر این کار را انجام داده است که گوشت و استخوان به تن آن روییده است(.منظور این نوع است). نکته :حکم خوردن نیم خورده حیوان جالل :مکروه است. حیواناتی که مردار خوار هستند ،حکم نیم خورده آنان دو نوع است: -1در دهان آن مردار خوار که تماس با نیم خورده داشته است از آن مردار چیزی باقی مانده باشد و با نیم خورده برخورد کرده باشد ،در این حالت نیم خورده نجس است. -2اگر جزئی از مردار باقی نمانده باشد یا به نیم خورده سرایت نکرده باشد ،در این حالت حکم خوردن نیم خورده آن کراهت است. نیم خورده موش :کراهت نیم خورده مار :کراهت نیم خورده حیواناتی که حالل گوش نیستند کراهت دارد؛ بهجز گربه که خوردن نیم خورده آن حتی مکروه نیز نیست(.حالل است) فرزند نا مشروع قبل از بلوغ :خوردن نیم خورده آن کراهت دارد. فرزند نامشروعی که بعد از بلوغ اظهار اسالم کرده است :نیم خورده آن کراهت دارد. 4 اقسام نجاسات *شهید اول 1۰مورد ذکر کرده ا ّما شهید ثانی 11تا ذکر کرده است. 1و – 2بول و غائط (ادرار و مدفوع) :ادرار و مدفوع حیواناتی که حرام گوشت باشند و دارای خون جهنده باشند مانند خون حیوانات درنده. نکته :خون جهنده یعنی وقتی رگ آن را میبریم خون بیرون بپاشد. 3و - 4خون و منی :خون و منی حیوانی که دارای خون جهنده است. میخواهد انسان باشد ،میخواهد غیر انسان باشد ،میخواهد زمینی باشد و یا دریایی باشد گرچه حالل گوشت هم باشد. -5مِ یته (مردار) :مردار حیوانی که دارای خون جهنده است. 6و - 7سگ و خوک :سگ و خوکی که دریایی نباشند و در خشکی زندگی کنند نجس هستند. سگ و خوکی که در خشکی زندگی میکنند ،نه تنها خودشان نجس هستند؛ بلکه تمام اجزای بدنشان حتی آن اعضایی که روح در آنها دمیده نشده باشد مانند ناخن و مو نیز نجس هستند و همینطور حیوانی که از سگ و خوک نیز متولد شده باشد آن هم در این حکم شریک است هرچند در نام و اسم مباین با سگ و خوک باشد(.اسم سگ و خوک نداشته باشد) -۸کافر :درباره حکم کافر اختالف وجود دارد. طبق نظر مشهور کافر نجاست ظاهری دارد :اگر دستمان مرطوب باشد و با کافر دست دهیم باید دستمان را بشوییم. نظر غیر مشهور میگوید نجاست کافر باطنی است :یعنی باطنا ً پلید است و این پلیدی به دلیل کفر است. برای کفر سه مالک وجود دارد( :موضوع کافر) -1انکار خداوند؛ مانند کمونیستها -2انکار رسالت پیامبر خاتم (ص)؛ مانند یهودیها (کلیمی :یعنی من به حضرت موسی اعتقاد دارم و الغیر) -3انکار یکی از ضروریات دین :ضروری یعنی بدیهی ،روشن؛ یعنی چیزی که خیلی روشن و بدیهی است که جزو دین است و کسی در آن تردیدی ندارد مانند واجب بودن نماز یا حرام بودن شراب. -9مست کنندهای که ذاتا ً مایع باشد :مانند شراب انگوری. مست کننده جامد را از این مورد جدا کرده است. مقدس اردبیلی :میگوید شراب انگوری پاک است با توجه به تحقیقاتی که من انجام دادهام(.نظر غیرمشهور عدم نجاست شراب انگوری است). -1۰فقّاع (آب جو) :خود فقّاع مایعی است که آن را از جو میگیرند و خاصیت آن مستکنندگی است ،فقّاع بهمعنای آبجویی است که مستکننده است نه هرنوع آبجویی. -11عصیر عنبی :آب انگوری که به جوشش میآید و آن قدر جوشیده است که غلظت پیدا کرده ا ّما هنوز دو سوم آن تبخیر نشده باشد؛ اصطالحا ً میگویند عصیر عنبی نجس است. حکم این نجاسات طبق نظر شهید ثانی :حکم این 11مورد این است که اگر به بدن انسان یا لباس انسان برخورد پیدا کند یا به ظرف مورد استفاده انسان برخورد کند واجب است که این نجاسات را پاک کنیم به خاطر نماز(.حکم تکلیفی وجوب برطرف کردن این نجاسات است). اگر مسجدی بهواسطه این نجاسات ،نجس شود نیز واجب است آن را پاک کنیم؛ همچنین ضریحهای مقدس و همچنین (مصحف) کتابهای مقدس. 5 جلسه چهارم مواردی که جزو نجاسات هستند اما بخشیده شدهاند( :یعنی درصورت وجود آن در بدن انسان باشد نماز خواندن صحیح است). -1خونی که از زخمی جریان پیدا میکند و این خون توقف ندارد و یا دملی که از طریق آن خون جریان پیدا میکند و یا ممکن است این خون قطع شود ولی زمان قطع شده قابلیت برای نماز خواندن ندارد اگر این خون به لباس و بدن انسان برخورد کند هردوی آنها بخشیده شده است. -2اگر نجاست به اندازه کمتر از گردی روی انگشت شست باشد (اصطالحا ً میگویند به اندازه درهم بغلی) بخشیده شده است. نکته :این خون شامل خون معمولی بدن میشود و شامل خون استحاضه ،حیض و نفاس نمیشود. نکته :گاهی خون به آن طرف لباس پراکنده میشود؛ اگر علم داشته باشیم که خونی که پراکنده شده است در واقع تحت تاثیر خون آن سمت لباس بوده است در حکم یک خون و درحکم یک اندازه است اما اگر مکان خونها متفاوت باشد در حکم دو خون است و باید اندازه آن جداگانه محاسبه شود. -3لباس پرستار بچه :اگر پرستار بچه یک لباس داشته باشد و آن لباس هم بهواسطه ادرار کودک نجس شود ،نجاست این لباس بخشیده شده است. -4اشیائی مانند کمربند ،عرقچین ،جوراب و... پاک کردن موارد نجس شده محل نجس شده چند حالت دارد: -1لباس الف :شستن با آب قلیل :در این حالت باید دوبار بشوییم و در بین نیز آن را فشاردهیم و بچالنیم بهجز ادرار بچه شیرخوار که یکبار شستن و چالندن آن کفایت میکند. کر و جاری :صرف قرار گرفتن در آن آب و برخورد با نجاست و زوال عین نجاست برای پاک شدن نجاست کافی ب :شستن با آب ّ است. -2بدن و ظرف الف :آب قلیل :دوبار بدون چالندن ب :آب کر و جاری :یک بار بدون چالندن *نجس شدن ظرف بهوسیله دهان زدن /لیسیدن سگ :در این مواقع برای پاک شدن آن شیء نجس ،باید ابتدا آن را خاکمالی کنیم و بعد آن را دوبار با آب قلیل یا یکبار با آب کثیر بشوییم.البته مستحب است آن شیء 7بار شسته شود در صورتی که آب قلیل باشد. حکم غساله «موضوع» :زمانی که ما داریم به طور مثال ظرفی را میشوییم و آبی به سمت بیرون پخش میشود این آب که در زمان شستشو از محل شستشو پراکنده میشود را اصطالحا ً غساله مینامند ،آبی که از محل شستن شیء نجس بخش شود. «حکم» :حکم غساله مانند حکم محل نجاست قبل از خروج آن غساله است ،یعنی اگر بار اول است که داریم آب قلیل میریزیم و این آب جدا شود و به لباس ما برخورد کند باید این لباس دو بار شسته شود؛ ا ّما اگر بار دوم باشد و آب پخش شود بر روی لباس ما ،لباس خودمان را یکبار باید بشوییم. نکته :مستحب است شستن نجس با آب قلیل ،سه بار صورت گیرد(.دوبار واجب) اگر بار سوم باشد که با آب قلیل ،نجسی را میشوییم و آب بر روی لباسمان بخش شود ،دیگر نیاز به شستن لباس خودمان نیست. 6 مط ِ ّهرات :پاککنندهها -1آب :آب مطلقا ً پاک کننده است از دیگر نجاساتی که پاکی را قبول میکنند. سؤال :آب چه نجسی را پاک میکند؟ پاسخ :آب نجاست عارضی را پاک میکند نه نجاست ذاتی را. نجاست دو نوع است: الف) ذاتی (نجسالعین) :مانند سگ یا مدفوع حیوان حرام گوشت. ب) عارضی (متن ِ ّجس) :مانند دست و یا لباس ،لباس در مرحله اول پاک بوده است ا ّما به وسیله یک نجاست عارضی نجس شده است. -2زمین :ته کفش و پای برهنه را پاک میکند به شرط :زوال عین نجاست. نکته :اگر آن نجاست جرم و رطوبتی نداشته باشد صرف تماس با زمین کفایت میکند. نکته :در این حکم فرقی نمیکند زمین خشک باشد و یا مرطوب باشد به شرطی که به آن زمین خیس ،روی زمین اطالق شود(.عرفا ً بگویند روی زمین است) -3خاک :در مورد دهان زدن سگ :خاک علت ناقصه است و آب نیز برای پاک شدن نیاز است. -4جسمی که پاک باشد :جسم پاکی که چسبنده و صیقلی نباشد مانند دستمال کاغذی -5خورشید :به شرط آنکه اشعه و نور خورشید به طور مستقیم به آن اشیا بتابد و آن اشیا نجس به طور مستقیم در معرض نور خورشید باشند مانند حصیرهای آویزان شده در مقابل پنجرهها و یا بوریاها و یا مانند میوهها و شاخههای درختان و یا میخهای فرورفته داخل ساختمان (سبب خشک شدن آن شیء نجس نور خورشید باشد نه حرارت هوا یا هر عامل دیگری) -6آتش :آتشی که سبب استحاله (دگرگونی ،تغییر حالت) آن شیء نجس شود مانند خاکستر یک شیء نجس که پاک است و یا دود یک شیء نجس که پاک است. -7کشیدن مقدار معینی از آب چاه :به طور مثال داخل چاهی یک حیوانی مرده است و مردار نیر نجس است و آب چاه نجس شده است در این زمان کشیدن مقدار آبی به نسبت اندازه حیوان باعث پاک شدن آب چاه میشود. نکته :از زمان عالمه حلّی به بعد ،فقها روایتی از امام رضا (ع) پیدا کردهاند که امام میگویند آب چاه پاک است و هیچ چیزی آن را کر محسوب میشوند ،است. نجس نمیکند زیرا آب چاه متّصل به آبهای زیرزمینی که آب ّ -۸بخار شدن دو سوم آب انگور جوشیده شده: سؤال :آیا ابزار داخل ظرف پاک است؟ پاسخ :بله ،بعد از جوشیدن و تبخیر دوسوم پاک میشود. -9استحاله :ماهیت چیزی عوض شود مانند مرداری که داخل شورهزار افتاده است و تبدیل به نمک شده است ،در این صورت استحاله شده و پاک است و همین طور مدفوع حیوان که تبدیل به خاک شده است. 7 جلسه پنجم -1۰انقالب الخمر ّ خالً :در زبان عربی انقالب به معنی دگرگونی است ،دگرگونی شراب به سرکه به مرور زمان یا به نفسه ،و یا با دخالت بشر شراب به سرکه تبدیل شود ،شرابی که طبق نظر مشهور نجس است (طبق نظر افرادی مانند مقدس اردبیلی و دیگر افراد که در اقلیت هستند شراب نجس نیست) با تبدیل به سرکه پاک میشود همچین در ادامه گفته میشود آب انگور که به جوش آمده است و غلیظ شده است ا ّما هنوز دو سوم آن تبخیر نشده است اگر به خودی خود یا به وسیله ابزاری تبدیل به سرکه شود نیز پاک است. -11اسالم :اسالم پاک کننده بدن مسلمان از نجاست کفر و همین طور چیزهایی که به بدن انسان وصل است مانند مو است ،ا ّما لباس او دیگر پاک نمیشود. مانند :فردی که کافر بوده است شهادتین میگوید و مسلمان میشود این فرد بدنش پاک میشود اما لباس او پاک نمیشود و نجس است. -12زوال عین نجاست :داخل چشم ،دهان ،بینی و گوش پاککننده هستند یعنی اگر عین نجاست نباشد خود دهان پاککننده هست. (برخی میگویند داخل دهان مانند چشمه میماند). اگر یک تکه خون داخل دهان باشد و آن تکه خون را شخصی از داخل دهانش بیرون بیندازد با زوال عین نجاست دهان خودش پاککننده است و نیازی به شستوشوی دهان نیست. سؤال :آیا غذای داخل دهان نیز که آلوده به خون شده است نیز پاک است؟ پاسخ :خیر ،پاک نیست. خود آب دهان پاک است ا ّما چیز زائد بر آب دهان که از خارج وارد دهان شده باشد پاک نیست ،اما اگر بخواهیم چیز زائد را پاک کنیم میبایست دوبار آن را مضمضه کنیم ،یعنی دوبار آب بگیریم داخل دهان و آب را بچرخانیم این کار باعث پاک شدن غذا یا چیز زائد میشود. نکته :اگر خانمی سرمهای در داخل چشمش کشیده باشد و چشمش خونی شده باشد و خون را از چشمش خارج کرده باشد ولی سرمه خونآلود شده باشد ،آن اشکی که داخل چشم است پاک است اما سرمهای که داخل چشم است پاک نیست و باید آن سرمه را نیز پاک کند. این 12عنصر پاککننده از خبث یا نجاسات هستند. توجه :طهارت شامل طهارت از حدث نیز میشود. نکته :حدث یعنی سببی که وضو را از بین میبرد (حدث اصغر) مانند خواب ،یا سببی که غسل را از بین میبرد (حدث اکبر) مانند جنابت یا دست زدن به بدن میّتی که سرد شده باشد. سؤال :زمانی که برای انسان حدثی به وجود بیاید یعنی عملی که باعث از بین رفتن وضو یا غسل میشود برای ایجاد دوباره طهارت باید چه اعمالی انجام شود؟ طهارت عبارت است از استعمال و بهکارگیری طهور مشروط به نیت. سؤال :مصادیق طهارت از حدث در چه مواردی خواهد بود؟ پاسخ :در سه مورد خواهد بود -1 :وضو -2غسل -3تیمم (ابزاری هستند که برای تحقق طهارت از حدث به کار میروند). *برخی گفتهاند که تیمم رافع حدث است یعنی حدث را از بین میبرد ،یعنی اگر شخصی تیمم بدل از غسل انجام دهد دیگر بعد از دسترسی به آب الزم نیست که غسل کند زیرا همین تیمم از بین برنده حدث است (نظر اقلیت) نظر دوم آن است که تیمم حدث را از بین نمیبرد و به عنوان عصای دست به کار میرود و به خاطر ناچاری ما به تیمم رو آوردهایم ،تیمم فقط حداقل کار را میتواند انجام دهد و آن حداقل کار این است که مباح کننده نماز است و فقط زورش به این میرسد که نماز را مباح کند یعنی مصحّح نماز است یعنی من که تیمم بدل از وضو میگیرم میخواهم که نماز بخوانم و تیمم نماز خواندن را برای من مباح و مجاز میکند(.نظر مشهور فقها) 8 شهید ثانی در متن کتاب که مورد سوم یعنی تیمم را ذکر میکند میگوید تیممی که رافع حدث است یا تیممی که مباحکننده نماز است، بنا بر دیدگاه مشهور ،مطلقا ً یعنی شهید اول که کلمه تیمم را آورده است میتواند منظورش مطلق تیمم باشد؛ یعنی اعم از هردو این نظرات. طهارت از حدث در عالم خارج یا به وسیله وضو تحقق پیدا میکند یا به وسیله غسل تحقق پیدا میکند و یا به وسیله تیمم. وضو معنای وضو :وضو اسم مصدر است. مصدر وضو :ت ََوضّؤ بر وزن تَفَعُل. َوضوء :آن آبی است که به وسیله آن وضو گرفته میشود. خود مصدر وضو یعنی توضوء از َوضائَۀ گرفته شده است. َوضائ َۀ :به معنی نظافت است و همچنین به معنای روشنی از ظلمت گناه نیز آمده است. موجبات وضو موجبات جمع موجبه است منظور آن چیزی است که سبب باشد. موجبات وضو یعنی اسباب وضو که کتاب شرح لمعه 6مورد ذکر شده است. اسباب وضو اگر تحقق خارجی پیدا کنند برای شخص مکلف وضو گرفتن الزم میشود. -1بول (ادرار) -2غائط (مدفوع) -3ریح -4خواب غالب بر شنوایی و بینایی؛ یعنی خوابی که غلبه پیدا کند بر شنوایی و بینایی :برخی گفتهاند زمانی که شنوایی ذکر شده است دیگر نیازی به ذکر کردن بینایی نبوده است ،شهید اول شنوایی و بینایی را ذکر کرده است ا ّما شهید ثانی در شرح این موضوع میگوید بلکه بر مطلق احساس یعنی خوابی باشد که کل حس انسان کار نکند ا ّما بعدا ً استدراک میکند و میگوید ؛لبه بر گوش و شنوایی اقتضا میکند غلبه بر سایر حواس را؛ به همین خاطر شهید اول فقط شنوایی را ذکر کرده است. -5زایل کننده عقل :زایل کننده عقل سه چیز است :الف)جنون ب)مستی ج)بیهوشی اگر کسی وضو داشته باشد و جنونی بر او وارد شود بعد که به خودش آمد (جنون ادواری) میگوییم وضوی او باطل شده است. -6استحاضه قلیله نکته :این شش مورد اسباب لزوم وضو است یعنی اگر هر کدام از این اسباب در خارج تحقق پیدا کند وضو گرفتن بر انسان واجب میشود. 9 واجبات وضو که 7مورد ذکر میشود. تقرب -1 :قصد به فعل وضو -2قصد -1نیت :همان قصد قربت است ،البته شهید اول دو قید دیگر نیز آورده است اضافه بر قصد ّ وجوب و قصد استباحه یا مباح کردن. *شهید ثانی میگوید هیچکدام از اینها بهجز قصد قربت نیازی نیست. -2جریان آب در صورت :در عرض بین انگشت شست و انگشت وسط ،و در طول رستنگاه مو تا پایین چانه. -3شستن دست راست و چپ :از آرنج و از باال به پایین تا سر انگشتان. -4مسح کردن جلوی سر :به اندازهای که مسح نامیده شود. -5مسح روی پای راست و مسح روی پای چپ :از سر انگشتان تا روی برآمدگی روی پا (عربها به آن برآمدگیها ،کعبین میگویند). -6ترتیب :باید ترتیب رعایت شود بین اعضای شستنی و مسح کردنی. -7مواالت :یعنی آنقدر طول نکشد که اعضای سابق خشک شوند. نکته :اگر کسی که هنوز مسح پای چپ را نکشیده است متوجه شود که رطوبت صورتش خشک شده است ،باید شخص به دلیل رعایت نکردن مواالت دوباره وضو بگیرد. مستحبات وضو -1مسواک زدن -2تسمیه (نام خدا را بردن) -3شستن دو دست قبل از وضو -4سه بار مضمضه کردن آب (یعنی آب را در داخل دهان گرفتن و چرخاندن و به بیرون هدایت کردن) -5سه بار استنشاق (آب را به داخل بینی کشیدن) -6هر کدام از شستنها در وضو یکبار واجب است و دوبار مستحب است ،اما اگر سه بار شود وضو باطل است. -7خواندن دعاهایی که مربوط به وضو هستند. -۸در شستن دستها ،مرد ابتدا پشت دست و بار دوم روی آن را بشوید و زن برعکس. شک در وضو شک در وضو دو قسم است: -1در اثنای وضو :حکم آن دوباره به جا آوردن آن عضو است مگر در صورتی که عضو سابق خشک شده باشد که در این صورت به دلیل از بین رفتن مواالت باید مجددا ً وضو را به جا آوریم.اگر در بین وضو شک کنیم که مثالً آیا صورت را شستهایم یا خیر ،در این مواقع باید برگردیم و صورت را بشوییم ،و یا مثالً اگر در حین مسح کردن شک کنیم که دستمان را شستهایم یا نه باید برگردیم و دستمان را بشوییم. -2بعد از فراغت از وضو :حکم آن عدم اعتنا و توجه است و این شک اعتبار ندارد. * گاهی شک میکنیم که نیت کردهایم یا خیر در حین وضو ،در اینجا باید برگردیم و وضو را دوباره و همراه نیت انجام دهیم. * اگر در برخی کارهای مربوط به وضو پس از گذشتن از آن محل و فراغت از آن شک نماید ،اعتنا به این شک نمیشود. 10 به طور مثال ما داریم االن دست چپمان را میشوییم ،بعدش میدانیم صورتمان را شستهایم اما مطمئن نیستیم که چشمانمان را صحه» مطرح میشود. شستهایم یا نه ،در اینجا اعتنا به شک نمیکنیم زیرا در اینجا «اصالت ال ّ ک :کسی که شککننده است. شا ّ -1در طهارت با یقین به حدث سابق :محدِث است ( اصالت عدم طهارت /استصحاب عدم طهارت) اگر شخصی شک کند که وضو دارد یا ندارد اما یقین دارد که یک ساعت پیش خواب بوده است در اینجا بنا بر محدث بودن است. * یقین سابق معتبر است و به شک الحق نباید اعتنا کنیم(.مجرای اصل استصحاب) -2در حدث با یقین به طهارت سابق :متط ّهر است (اخذ به متقین سابق میکند از طریق استصحاب) اگر کسی شک کند که االن محدث است یا وضو دارد و حالت سابق آن یقین به طهارت بوده است این شخص باید بگوید من متطهرم از طریق اصل استحصاب. -3در تأخر یا تقدم یکی از این دو با یقین به وقوع هردو :محدِث است (تعارض دو اصل عدم تأخر حدث و عدم تأخر طهارت و اخذ به اصل عدم طهارت) کسی یقین دارد که یک حدث انجام داده است و یک وضو نیز انجام داده است ا ّما نمیداند کدام یک متقدم است و نمیداند کدام یک متأخر است اگر وضو متأخر باشد متطهر است اما اگر وضو متقدم باشد شخص محدث است در اینجا بنا بر نبود طهارت است. توجه :ما دو اصل داریم -1اصل عدم تأخر حدث -2اصل عدم تأخر طهارت این دو اصل با یکدیگر تعارض دارند و نمیشود هردو انجام شوند(.قاعده اذا تعارضا تساقطا) زمانی که این دو اصل با یکدیگر برخورد میکنند تعارض به وجود میآید و هردو ساقط میشوند؛ با تعارض پیدا کردن و سقوط هردو میگوییم :ابتدا به ساکن شک میکنیم که ما طهارت داریم یا خیر.اصل عدم طهارت در اینجا ُم َحکَم بر حاکم میشود. 11 جلسه ششم موجبات غسل (موجبات به معنای اسباب است) مس میّت (تماس با میّت نجس ،دو نفر با قید نجس از این مورد خارج میشوند :یکی -1جنابت -2حیض -3استحاضه -۴نفاس ّ -5 امام معصوم و دیگری شهید) -6مرگ (این غسل مربوط به خود شخص میّت است و میّت را باید غسل دهند). آنچه انجام آن بر ُجنُب حرام است: -1قرائت چهارسوره که سجده واجب دارند (سور عزائم) حتی شخص نباید بخشی از این سورهها را نیز بخواند. -2توقف در مساجد -3عبور کردن از دو مسجد :مسجد الحرام و مسجد النبی -۴قرار دادن چیزی در مساجد -5تماس با خطوط قرآن ،به عبارت دیگر دست زدن به آیات قرآنی و یا اسم خداوند متعال مطلقا و یا اسم پیامبر و یا نام یکی از ائمه ارکان غسل -1نیت که همان قصد قربت است باید مقارن باشد یعنی اگر غسل ترتیبی انجام میدهیم ،نیت با بخش اول غسل یعنی شستن سر و گردن مقارن باشد و اگر غسل ارتماسی انجام میدهیم ،نیت مقارن باشد با در آب فرو رفتن بخشی از بدن (نیت یعنی اینکه انسان بداند دارد چه کاری انجام میدهد البته بعضی افراد از باب احتیاط نیت را به زبان میآورند) -2شستن سر وگردن در غسل ترتیبی (ترتیبی بین اول شستن سر یا گردن وجود ندارد) -3شستن طرف راست بدن و سپس طرف چپ بدن (ترتیب بین این دو الزم است) -4تخلیل مانع وصول الم اء یعنی از بین بردن مانع رسیدن آب (برطرف کردن مانع از رسیدن آب به پوست بدن) نکته :در غسل ارتماسی هیچ ترتیبی وجود ندارد و معنای غسل ارتماسی این است که انسان بدن خودش را به یکباره (دفعتاً) داخل آب قرار دهد؛ یعنی عرفا ً بگویند که شخص بدن خودش را به یکباره ،کامل و تماما ً داخل آب قرار داده است که آب تمام بدن او را احاطه کرده باشد. سؤال :اگر کسی که مشغول غسل جنابت است و یک حدث اصغر انجام دهد (حدث اصغر یعنی آنچه سبب وجوب وضو شود و حدث اکبر یعنی آنچه سبب وجوب غسل شود) تکلیفش چیست؟ پاسخ :سه نظر وجود دارد: -1نظر شهید اول :باید غسل را از اول به جا آورد. -2نظر دوم این است که هیچ اثری ندارد. -3نظر شهید ثانی :فقط موجب وضو میشود و بعد از انجام غسل فرد باید وضو بگیرد. سؤال :اگر کسی در غیر غسل جنابت حدث اصغری از او سر بزند ،در این صورت تکلیفش چیست؟ پاسخ :در این صورت فرد غسلش را تمام میکند و بعد از انجام غسل یک وضو نیز به جا میآورد و در اینجا نظر مخالفی وجود ندارد. 12 تیمم شروط تیمم -1نبود آب :طلب آب در هر یک از چهار طرف. الف) زمین ناهموار 2۰۰ :قدم ب) زمین هموار ۴۰۰ :قدم *اگر شخص علم پیدا کند که در طرفی آب وجود ندارد اصالً نیازی به رفتن به آن طرف نیست. *اگر علم پیدا کند که در فالن طرف اگر مقدار بیشتری قدم بردارد به آب میرسد وظیفهاش این است که این مقدار بیشتر را برود و به آب برسد. *نایب گرفتن :به طور مثال کسی را اجیر بگیرد که برود و برای او آب را جستجو کند و حتما ً نیازی نیست که خودش این کار را انجام دهد. -2عدم دسترسی :به دلیل عجز از حرکت؛ و این ناتوانی به دلیل :الف)پیری ب)بیماری ج)ضعف بدن (آب هست اما فرد به این دالیل قدرت و امکان ندارد که برود و به وسیله آب وضو بگیرد) -3ترس از استعمال :چند حالت دارد: الف) به دلیل بیماری :مانند کسی که تب شدید دارد و اگر وضو بگیرد بیماری او تشدید میشود یا استفاده از آب باعث تاخیر در بهبود بیماری او میشود و یا اگر وضو بگیرد تب میکند و بیماری از مرحله ابتدایی به مرحله کمال میرسد. ب) سرمای شدیدی که غیرقابلتحمل است :آب و یا محیط آنقدر سرد است که وضو باعث عسر و حرج میشود(.عسر و حرج یعنی سختی و تنگنایی) ج) ترس از عطش :چه برای خودش چه برای حیوانی که در پیش اوست. حکم آنچه به آن تیمم میشود -1آن چیزی که واجب است به آن تیمم بشود -1 :خاک پاک -2سنگ -2آنچه عدم جواز و حرام است به آن تیمم بشود :از معدنی جات به طور مثال آهک و گچ. -3آنچه مکروه است به آن تیمم بشود -1 :نمکزار -2شنزار -4آنچه مستحب است به آن تیمم بشود :مکانهای مرتفع ،زیرا امکان بیشتری وجود دارد که پاک باشند و کمتر امکان دارد که مورد دسترسی قرارگرفته باشد. 13 واجبات تیمم -1نیت باید مشخص باشد (همین که بدانیم داریم چه کاری انجام میدهیم کافی است) -2زدن دو دست بر روی زمین ،این موضوع چند حالت دارد: الف) بدل از وضو :در تیمم بدل از وضو یک باز زدن دو دست بر روی زمین و بعد در ادامه کشیدن باطن دو دست از رستنگاه مو تا باالی بینی سپس کشیدن باطن دست چپ بر روی دست راست از مچ تا سرانگشتان سپس دست راست بر روی دست چپ به همان شکل ب) بدل از غسل جنابت :در تیمم بدل از غسل جنابت دوبار زدن دودست بر روی زمین با یکی بر پیشانی و با دومی بر روی دو دست ج) بدل از غسل غیر جنابت :انجام دو عمل باال یعنی یک بار برای بدل از وضو و دوبار برای بدل از غسل (مورد الف و ب با یکدیگر یعنی بهطور کلی سه بار دست بر روی زمین میزند). -3مواالت :اعمال پی در پی باشد و مالک آن عرف است؛ وقفه طوالنی بین اعمال وجود نداشته باشد. بِدار :در لغت به معنای عجله و شتاب کردن است. بحث بدار می خواهد بگوید کسی که وظیفه او تیمم کردن است آیا باید صبر کند تا آخر وقت و در تنگی وقت تیمم کند یا در همان اول وقت نیز میتواند تیمم کند. سؤال :شتاب کردن در نماز خواندن در هنگامی که کسی وظیفهاش تیمم کردن است ،حکمش چیست؟ -1بدار ابتدایی :یعنی کسی که ابتدا به ساکن تیمم کرده است یعنی همینکه اذان ظهر را گفتند تیمم کرده است برای نماز ظهرش و این تیمم تیممی نبوده است که از صبح به ظهر کشیده باشد و به وقت فعلی کشیده باشد دو حالت وجود دارد: الف) با امید رسیدن به آب ولو با احتمال ضعیف :حکمش این است که آخر وقت وجوبا؛ً یعنی وظیفهاش این است که چون امیدوار است و این احتمال ولو ضعیف را میدهد که به آب برسد وظیفه شرعیاش این است که نماز را آخر وقت به جا بیاورد. ب) عدم امید :دو حالت وجود دارد: -1آخر وقت :اگر آخر وقت نماز بخواند ،مستحب است. -2اول وقت :اگر اول وقت نماز بخواند ،جایز است. -2استدامی :یعنی کسی که به طور مثال برای نماز صبح بیدار شده است و االن آخر وقت است و وقت تنگ است و فرصت وضو برای آن شخص وجود ندارد و باید تیمم انجام دهد ،این شخص برای نماز صبحش به دلیل ضیق وقت تیمم میکند حاال این شخص میتواند در صورت حفظ طهارت با این تیمم نماز ظهرش را نیز بخواند؟ بله همه معتقد هستند که میتواند شخص با این تیممی که برای نماز صبحش در ضیق وقت گرفته است نماز ظهرش را بخواند ،این تیمم تیمم استدامی یا متیمم استدامی است زیرا ادامهدار است و تیممش را از صبح کشیده است به ظهر. نکته :در تیمم استدامی جواز در سعه وقت است یعنی در همان اول وقت نیز میتواند نمازش را بخواند. 14 جلسه هفتم تم ّکن از آب (کسی تیمم کرده است ا ّما در این گیر و دار دسترسی به آب پیدا کرده است) -1غسل جنابت( :تیمم بدل از غسل جنابت) شبیه وضو است. -2وضو( :تیمم بدل از وضو) الف) قبل از دخول در نماز :حکم آن نقض تیمم است و باید وضو بگیرد. ب) بعد از فراغ از نماز :حکم آن صحت نماز و نقض نسبت به نمازهای بعدی است. ج) در اثنای نماز :حکم آن اتمام نماز بنا بر قول صحیحتر است (نظر شهید اول و شهید ثانی) در مقابل نظر دیگری وجود دارد -1 :رجوع مادامی که رکوع نکرده است -2تفصیل به وسعت وقت یا ضیق وقت یعنی اگر وقت تنگ باشد نماز را ادامه دهد و نماز درست است اما اگر وقت وسعت داشته باشد باید نماز را رها کرد و دوباره وضو گرفت. نکته :نظر شهید ثانی و شهید اول غالبا ً مطابق نظر مشهور فقها است. اهمیت نماز -1فلسفه وجودی نماز ،دور کردن انسان از فحشا منکر است(.جنبه سلبی) -2انسان با نماز به قرب الهی میرسد(.جنبه اثباتی) خدا چرا ما را خلق کرده است؟ بهترین جواب این است که خدا میخواهد ما به باالترین درجه قرب برسیم و انسان کامل شویم حاال زمانی که فلسفه آفرینش این بوده است باید ببینیم نماز در این زمینه چه کاربردی دارد؟ چطور میتواند کمک کند که انسان به این قله ع ِن ْالفَحْ شَاءِ َو ْال ُم ْنكَر که میگوید نماز جلوی فحشا (کارهای خیلی بد) و منکر (کارهای بد به طور ص َالة َ تَ ْن َهى َ برسد؟ آیه قرآنی ِإ َّن ال َّ مطلق حتی مکروهات را نیز دربرمیگیرد) را میگیرد ،نشان میدهد که نماز عامل و ابزار رسیدن ما به هدف آفرینش است. -3کسی از امام صادق (ع) میپرسد بهترین و محبوبترین عمل نزد خداوند چیست؟ امام (ع) در پاسخ میگوید نماز و در ادامه میفرمایند من چیزی را نمیشناسم بعد از شناخت خداوند متعال برتر باشد از همین نمازی که میخوانید. -4در برخی دیگر از روایات نیز آمده است نماز معراج مومن است. مقرب شدن و نزدیک شدن به خدا است برای هر انسانی که با تقوا است. -5نماز وسیله ّ تعداد و اعداد نماز الف) نمازهای واجب 7 :نوع نماز واجب داریم: -1واجب یومیه (نمازهای روزانه که 5وقت هستند) (در سفر و حالت خوف نمازهای چهار رکعتی تبدیل به دو رکعت نماز میشوند). -2نماز جمعه -3نماز عیدان (عید قربان و عید فطر) -4نماز آیات (آیات به معنی نشانهها است و نمازی است که در زمان نشانههای الهی مانند زلزله به جا آورده میشود). -5نماز طواف که در حج انجام میشود (دو رکعت است) -6نماز اموات (نماز میت) :کسی که از دنیا میرود برای احترام به او و برای آن که آن میت با نماز و عبادت الهی بدرقه شود به جا آورده میشود. -7نماز ملتزم به نذر و یا شبه نذر (شبه نذر به معنای عهد و قسم است) یعنی کسی نذر میکند که اگر مشکلش برطرف شود هرروز دورکعت نماز میخواند یا قسم میخورد و یا عهد میبندد ،با نذر و شبه نذر این نماز جزو نمازهای واجب قرار میگیرد. 15 ب) نمازهای مستحب: -1مرتبه (رواتب یومیه) :برای هرکدام از این نمازهای پنجگانه نماز نافله یا اضافه وجود دارد که به این نمازهای نافله میگوییم رواتب یومیه یا نوافل یومیه ،رواتب یومیه مرتب و مشخص هستند. نماز نافله :نافله به معنای اضافه است. *نماز نافله در مقابل نماز واجب است. نوافل یومیه یعنی نافلههایی که در روز و شب خوانده میشود و نمازهای اضافهای هستند که قبل از نمازهای پنجگانه خوانده میشوند.برای مثال نافله صبح دورکعت است که قبل از نماز صبح خوانده میشود و نافله نماز ظهر ۸رکعت است. -2غیر مرتبه :اصطالحا ً میگوییم غیر رواتب یومیه.به طور مثال دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان یا دو رکعت نماز برای شب نیمه رجب ،جزو نوافل یومیه محسوب نمیشوند و غیر مرتب هستند. غیر رواتب یومیه یعنی نمازهای مستحبی که برای دلیلی یا به خاطر یک روز خاص انجام میشوند. وقت نماز -1وقت اداء یا به جا آوردن :یعنی وقت خواندن نماز یا به عبارت دیگر یعنی از چه زمانی تا چه زمانی میتوانیم نماز را بخوانیم و خواندن نماز در آن زمان جایز است. -1نماز ظهر :زوال تا چهار رکعت مانده به غروب. -2نماز عصر :فراغت از نماز ظهر تا غروب. -3نماز مغرب :ذهاب حمره مشرقیه (از بین رفتن سرخی حاصل در مشرق) تا چهار رکعت به نیمه شب. نظر اهل سنت با ما مخالف است و آنها میگویند استتار قرص. استتار قرص یعنی وقتی که خورشید از انظار (دیدهها) مخفی شود و همین که خورشید مخفی شد وقت نماز مغرب از نظر اهل سنت شروع میشود ،استتار قرص خورشید حدودا ً نیم ساعت زودتر از ذهاب حمره مشرقیه اتفاق میافتد. ذهاب حمره مشرقیه :یعنی از بین رفتن سرخی حاصل در مشرق ،در کتاب شهید گفته است حد از بین رفتن آن سرخی در مشرق آن است که آن سرخی از باالی سر بگذرد. *مرحوم قاضی طباطبایی نیز اعتقاد به استتار قرص خورشید داشته است با آن که شیعه بوده است. -4نماز عشاء :فراغ از نماز مغرب تا نیمه شب نیمه شب :اقم الصالۀ لدلوک الشمس الی غسق اللیل؛ غسق اللیل به معنای شدت ظلمت و تاریکی است ،یعنی شب به درجهای رسیده است که کامالً در ظلمت قرار داریم و کامالً هوا تاریک است ،غسق اللیل همان نیمه شب است و زمانی است که شب به نهایت تاریکی و ظلمتش رسیده است. -5نماز صبح :طلوع فجر صادق تا طلوع خورشید نکته :طلوع فجر صادق در مقابل طلوع فجر کاذب قرار دارد. نکته :قبل از این که سفیدی کامالً هوا را فرا گیرد ،روشنایی کاذبی در آسمان به وجود میآید که مانند دم روباه است که به آن طلوع فجر کاذب میگویند. ا ّما وقتی زمان میگذرد ،سفیدی دیگری در هوا به وجود میآید و این سفیدی میآید و آسمان را احاطه میکند که به آن فجر صادق میگویند. -2وقت فضیلت :اخصّ از وقت اداء است و یعنی چه وقت نماز را به جا آوریم که ثوابش بیشتر است ،وقت فضیلت همان معنی اول وقت را میدهد؛ و چه بگوییم وقت فضیلت و چه بگوییم اول وقت هردو یکی هستند. 16 -1نماز ظهر :زوال تا دوبرابر شدن سایه شاخص (شاخص ،چوب یا فلزی است که در روی زمین قرار داده میشود) وقت زوال خورشید یعنی همین که خورشید درنصف النهار قرار گرفت کمی که به طرف مغرب میل کرد ،همان وقت زوال است. در قرآن وقت زوال را دلوک شمس میگویند. در آنجا یعنی در آن شاخص که همان چوب یا فلز است و ایستاده در رو زمین ،وقتی که زوال میشود سایهای در طرف مشرق شاخص به وجود میآید هرچه که زمان بیشتر میگذرد و خورشید بیشتر به سمت مغرب میرود آن سایه شاخص بلندتر میشود. *در صحن جمهوری حرم یک شاخص وجود دارد. -2نماز عصر :از اندازه قبلی تا انجام نافله و فریضه یعنی از دوبرابر شدن سایه شاخص شروع میشود تا وقت انجام نافله و فریضه. -3نماز مغرب :آغاز ذهاب حمره مشرقیه تا ذهاب حمره مغربیه (ذهاب حمره مغربیه یعنی وقتی که آسمان کامالً تاریک است و ستارهها کامالً معلوم می شوند ،سرخی ایجاد شده در مغرب نیز کامالً از بین برود). -4نماز عشاء :از اندازه قبلی تا گذشتن وقت عشاء - 5نماز صبح :فجر صادق تا طلوع سرخی از مشرق 17 جلسه هشتم وقت مختص :یعنی اولین وقتی که برای آن نماز اختصاص دارد ،خودش دو قسم میشود: الف) ظهر :اول وقت به اندازه انجام دادن آن (اول وقت به اندازه به جا آوردن ۴رکعت نماز) ب) عصر :آخر وقت به اندازه انجام دادن آن (آخر وقت به اندازه به جا آورد ۴رکعت نماز) *همین مطلب در مورد نمازهای دیگر نیز صادق است؛ مانند نمازهای مغرب و عشاء. وقت مشترک :ما بین دو اختصاصی یعنی ما بین دو زمانی که اختصاص به یکی از آن دو نماز دارد. به طور مثال اگر سوال شود که وقت مشترک بین نماز ظهر و عصر چه زمانی هست؟ باید پاسخ داده شود ما بین دو وقت اختصاصی نماز ظهر و نماز عصر؛ یعنی اگر نماز چهار رکعتی چهار دقیقه طول میکشد از چهار دقیقه بعد از اذان ظهر تا چهار دقیقه قبل از غروب آفتاب. نکته :نماز اول وقت همیشه افضل است بهجز افرادی که دارای عذر هستند. صاحب جواهر 1۸مورد از موارد استثناء نسبت به افضل بودن نماز در اول وقت را ذکر میکند: -1فاقد ساتر (کسی که پوششی برای ستر عورتش ندارد) -2فاقد وصف معتبر برای ساتر (پاک بودن) به طور مثال شلوار دارد اما شلوارش نجس است. -3روزهداری که دیگران منتظر او هستند. -4نماز مغرب و عشاء برای شخصی که از عرفه به طرف مشعر االحرام کوچ میکند. -5شخص مدیون زمانی که طلبکار منتظر اوست و طلبش را میخواهد. -6عمل به امر والدین -7داشتن بیماری -۸نداشتن حضور قلب و تمرکز فکری تعیین وقت نماز دو حالت دارد: -1علم :در صورت وجود علم به اینکه وقت داخل شده است باید به آن عمل کند. -2ظن (گمان) :تنها با عدم امکان علم سؤال :چه زمانی نمازگزار حق دارد در تعیین وقت نماز به سمت ظن و گمان برود؟ پاسخ :وقتی که دستش از علم پیدا کردن کوتاه باشد یعنی تنها با عدم امکان علم حق دارد به سمت ظن و گمان برود که سه حالت دارد: -1نماز در وقت انجام شده است :عدم وجوب اعاده (تکرار نماز الزم نیست) -2دخول وقت در حال نماز خواندن :عدم وجوب اعاده (تکرار نماز الزم نیست) -3اتمام نماز قبل از دخول وقت :وجوب اعاده (باید نماز را مجدد بخواند) 18 قبله منظور از قبله همان خانه کعبه است که به شکل مکعب است و مربع است. سؤال :آیا همه مکلفان به یک شکل نسبت به وجود کعبه و خانه خدا مشاهده دارند؟ پاسخ :خیر ،به دلیل آنکه همه افراد مکلف علم و مشاهدهشان نسبت به خانه کعبه متفاوت است ،اقسامی به وجود میآید: -1کسی که مشاهدهکننده است و یا در حکم آن است :اگر کسی خودش قبله را مشاهده میکند مستقیما ً مانند کسی که در مکه قرار دارد ،به این افراد مشاهدهکننده میگویند و در حکم مشاهدهکننده یعنی در وضعیت فعلیاش نمیتواند قبله را مشاهده کند اما اگر برود باالی بام و یا باالی تپهای میتواند خانه کعبه را مشاهده کند و یا به عبارت دیگر ،کسی که بدون مشقت میتواند خود را در وضعیتی قرار دهد که خانه کعبه را مشاهده کند ،این افراد باید به خود کعبه نماز بگزارند. -2غیر مشاهدهکننده و کسی که در حکم آن است :غیر مشاهدهکننده مانند کسانی که آنقدر از خانه کعبه دور هستند که نمیتوانند به دلیل این فاصله خانه کعبه را مشاهده کنند و کسانی که در حکم غیر مشاهدهکننده هستند کسانی مانند نابینایان هستند ،این افراد باید به جهت و یا سمتی که احتمال میرود قبله در آنسو است نماز بگزارند و یقین پیدا کنند که قبله از آن سمت خارج نیست. *علت رسیدن به این یقین اماره شرعیه است. مراحل پیدا کردن قبله توسط طالب قبله( :کسی که میخواهد قبله را پیدا کند) الف) قبله شهر «بدون اجتهاد (تالش کردن برای یافتن قبله) مگر با علم به خطا» :در صورتی که شخصی علم به خطا داشته باشد و نتواند از نظر شرعی به قبله شهر اکتفا کند ،صورت دوم برایش فعلیت پیدا میکند. ب) اجتهاد خود شخص به واسطه امارات (امارات یعنی نشانهها و عالمتها) *امارات: -1محرابی که امام معصوم در آن نماز خوانده باشد. -2قبر معصوم -3قبله شهر مسلمانان -۴قواعد علم هیئت (یعنی قواعد علم نجوم) -5قول اهل خبره از علمای هیئت (یعنی کسانی که عالم به نجوم هستند) در صورت فقدان امارات ،صورت سوم برای فرد فعلیت پیدا میکند. ج) تقلید از شخص عاد ِل عارف به قبله در صورت فقدان امارات :در صورتی که حالت سوم نیز فعلیت پیدا نکند ،صورت چهارم فعلیت پیدا میکند. د) به چهار طرف متقاطع و درصورت عجز اکتفا به طرف ممکن در صورت چهارم فرد دو خط متقاطع میکشد و به سمت هر چهار طرف نماز میخواند و در صورت عجز ،فرد باید به هر طرفی که برایش ممکن است نماز بخواند. نظر مرحوم سید بن طاووس :ما روایتی داریم «القرعه لک ّل امر مشکل او مشتبه» (قرعه انداختن برای هر امری است که مشکل و یا مشتبه باشد ).و این موردی که ما دچارش شدهایم ،یک مورد مشتبه و مشکل است ،یعنی موضوع برای این روایت به وجود آمده است در نتیجه ما حکم را بر آن مترتب میکنیم و قرعه میاندازیم و به همان طرف نماز میخوانیم. 19 کشف خطای قبله پس از نماز به اجتهاد یا تقلید: -1ما بین یمین و یسار :عدم اعاده -2به سمت راست یا چپ :اگر وقت هست اعاده الزم است و اگر وقت نیست اعاده الزم است(.اعاده در وقت و نه در خارج وقت)