قصه آرمان و کتابخانه دهکده

<p>عرفه أن العالم أكبر بكثير مما كان يعتقد</p> Signup and view all the answers

<p>قراءة الكتب بشكل يومي</p> Signup and view all the answers

<p>كانت تملك قصصًا جديدة ومثيرة</p> Signup and view all the answers

<p>شوق وإثارة</p> Signup and view all the answers

<p>الألوان الزاهية في الصفحات</p> Signup and view all the answers

<p>چون در دهکده‌اش کتابخانه‌ای نبود.</p> Signup and view all the answers

<p>کتابخانه سیار کودکان را به دنیای بزرگ‌تری از دانش و تخیل برد.</p> Signup and view all the answers

<p>آرمان با شگفتی تمام به کتاب کوچک نگاه کرد و آن را برداشت.</p> Signup and view all the answers

<p>درباره‌ی ماهی کوچکی به نام 'طلا' که در دریایی بزرگ ماجراجویی می‌کرد.</p> Signup and view all the answers

<p>آرمان تصمیم گرفت هر روز به کتابخانه سیار برود و کتاب‌های جدیدی بخواند.</p> Signup and view all the answers

<p>کتاب‌ها به آرمان کمک کردند تا دنیا را بزرگ‌تر و پر از ماجراجویی‌های شگفت‌انگیز ببیند.</p> Signup and view all the answers

<p>آنها دور ون کتابخانه جمع می‌شدند و با هم داستان‌های مختلف را می‌خواندند و درباره‌شان صحبت می‌کردند.</p> Signup and view all the answers

<p>او به یاد ماهی طلایی می‌افتاد و با شوقی بی‌پایان در دنیای داستان‌ها غرق می‌شد.</p> Signup and view all the answers