کاربردهای CamScanner

جایگزین هایی برای استراتژی عملیات وجود دارند.
برخی سازمان ها با مفهوم استراتژی عملیات آشنایی ندارند یا از روش های جدید برای بهبود عملیات استفاده می کنند.
برخی رویکردها مانند "ناب کردن" عملیات و "مهندسی مجدد" عملیات تنها جایگزین هایی برای استراتژی هستند نه خود استراتژی عملیات.

تعداد زیادی رویکرد جدید در مدیریت عملیات در چند دهه گذشته وجود داشته است.
بسیاری از این روش های جدید برای مدت کوتاهی مورد توجه مدیران قرار گرفته اند .
رویکردهای جدید شامل موارد زیر هستند:
- اصول عملیات ناب
- مدیریت کیفیت جامع (TQM)
- مهندسی مجدد فرایند کسب و کار (BPR)
- شش سیگما

رویکردها با توجه به نیازمندی های بازار و منابع عملیاتی، باید مورد ارزیابی قرار گیرند.
رویکردها باید در فرآیند پیاده سازی استراتژی عملیات جای بگیرند و باید به تناسب یکدیگر استفاده شوند.

یکی از اولین رویکردهای مدیریتی است.
در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ شهرت زیادی پیدا کرد.
مفاهیم و اصول این رویکرد هنوز قابل توجه هستند.
TQM بر کیفیت در تمامی بخش های فرآیندهای کاری تمرکز دارد.
اجزای کلیدی TQM عبارتند از:
- برآوردن نیازهای مشتری.
- درگیر کردن تمامی کارکنان در فرایند بهبود.
- مدیریت کیفیت در مبدا
- رسیدگی به تمام هزینه های کیفیتی، به ویژه هزینه های عدم تطابق
- انجام درست کار در دفعه اول نه بعد از آن
- توسعه سیستم های بهبود دهنده
انتقادات از TQM شامل موارد زیر است:
- ابتکارات TQM همیشه موفقیت آمیز نیستند.
- بسیاری از اصول TQM به بخش های روزمره تبدیل شده اند.
- TQM بسیار فرموله شده است و دستورالعمل های زیادی را ارائه می دهد.

از ژاپن منشاء گرفته است.
ابتدا در صنایع تولیدی بکار گرفته می شد اما امروزه در صنایع خدماتی نیز قابل استفاده است.
هدف از رویکرد ناب، پاسخگویی سریع به تقاضا با کیفیت بالا و بدون ضایعات است.
اجزای رویکرد ناب عبارتند از:
- محرک های تقاضای مشتری محور
- جریان هم زمان
- رفتار مشارکتی
- حذف ضایعات

در اوایل دهه ۹۰ توسط مایکل همر مطرح شد.
BPR بر تغییرات رادیکال در فرایند کسب و کار (طراحی مجدد) برای بهبودهای اساسی در هزینه، کیفیت، سرعت و خدمات تمرکز دارد.
BPR می تواند با کمک فناوری اطلاعات ،فرایندها را به طور اساسی و مؤثر طراحی مجدد کند.
هدف اصلی در BPR، بهبود رادیکال بجای بهبود تدریجی است.
اجزاء اصلی BPR عبارتند از:
- تدبیر مجدد فرآیندهای کسب و کار
- تلاش برای بهبودهای اساسی
- قرار دادن تصمیم گیری در جایی که کار انجام می گیرد.

توسط شرکت موتورولا آغاز شد.
در پی درک رضایت مشتری گرا است.
شش سیگما رویکردی جامع برای تعریف، اندازه گیری، تحلیل، بهبود و کنترل (DMAIC) کیفیت محصولات و خدمات است.
مفهوم شش سیگما برای رسیدن به سطح بالایی از کیفیت، عدم نقص در یک میلیون قطعه تولید شده (DMPO) تعریف شده است.
اجزای کلیدی این رویکرد عبارتند از: -سیکل بهبود ساختار یافته DMAIC.
- آموزش و تشکیل تیم های بهبود.
- قابلیت و کنترل فرآیند
- طراحی فرآیند.
- بهبود مستمر.
انتقادهای این رویکرد عبارتند از:
- تکیه بیش از حد بر ابزارها و تکنیک های آماری
- کمبود نوآوری های اساسی
- ساختار سلسله مراتبی
- هزینه بر بودن

تصمیمات مرتبط با ظرفیت، تصمیمات اساسی در عملیات هستند.
مدیریت ظرفیت برای تأمین تقاضا یکی از اهداف استراتژی عملیات محسوب می شود .
سطح بالای ظرفیت هزینه ها را افزایش میدهد.
سطح پایین ظرفیت منجر به محدودیت در ارائه خدمات به مشتریان میگردد .
در تعیین استراتژی ظرفیت سه سطح وجود دارد:
- استراتژیک
- میان مدت
- کوتاه مدت
پیش بینی تقاضا، عوامل مهم در پیش بینی سطح تقاضا عبارتند از :
- نیازمندی های بازار
- عدم قطعیت
- تأمین سرمایه
- ساختار هزینه ای
انعطاف پذیری مهم است تا بتوان در برابر نوسان تقاضا عمل کرد
نقش اقتصاد مقیاس، با افزایش حجم تولید هزینه ها کاهش می یابد

هیچ عملیاتی بطور مجزا کار نمیکند بلکه بخشی از شبکه ارزش بزرگتر است در اقتصاد مبتنی بر تکنولوژی، تصمیمات خرید و تامین نقش کلیدی در استراتژی عملیات ایفا می کنند.
شبکه های تامین خالق ارزش مجموعه ای از سازمان های مرتبط برای ایجاد ارزش از طریق فعالیت ها و فرآیندهای متنوع هستند.
شرکت های مکمل مشوق ارزش مشتری از طریق محصولات و خدمات ارائه شده توسط سایرین می باشند.
ریسک در شبکه های تامین در سطوح مختلفی وجود دارد.
استراتژی های خرید و تامین شامل درک فضای ،شبکه تامین، تعیین ارتباط در زنجیره تامین، و درک پویایی های آن می باشد.