A Historical Review of Persian Audiovisual Media PDF

Document Details

RestfulCanyon3631

Uploaded by RestfulCanyon3631

سعید عامری

Tags

Persian cinema history film translation subtitling Iranian media

Summary

This document offers a historical overview of film introduction and translation in Iran, specifically focusing on the "between-the-lines" (subtitling) and simultaneous translation era in cinema. It highlights early methods of bringing foreign films to a Persian audience, and discusses relevant figures and events during that period.

Full Transcript

‫از پست و بلند ترجمة فیلم‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری‬ ‫در سینمای ایران‬ ‫‪1‬‬ ‫سعید عامری‬ ‫‪.1‬ورود سینما به ایران‬ ‫همزمان با اختراع دوربین فیلمبرداری یا همان دستگاه سینمات...

‫از پست و بلند ترجمة فیلم‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری‬ ‫در سینمای ایران‬ ‫‪1‬‬ ‫سعید عامری‬ ‫‪.1‬ورود سینما به ایران‬ ‫همزمان با اختراع دوربین فیلمبرداری یا همان دستگاه سینماتوگراف‪ ،‬یک نمونه از آن در‬ ‫عصر قاجار به ایران وارد شد‪.‬این چراغ جادو را مظفرالدینشاه در بازگشت از فرانسه در‬ ‫اوایل دهة ‪ 1280‬شمسی به ایران آورد‪.‬در سال ‪ 1283‬میرزاابراهیمخان صحافباشی اولین‬ ‫سالن نمایش را در خیابان چراغ گاز تهران برای نمایش عمومی و تجاری فیلم افتتاح میکند‪.‬‬ ‫فیلمهای بهنمایشدرآمده فیلمهای صامت کمدی یا خبری کوتاه (کمتر از ‪ 10‬دقیقه) بودند‬ ‫که از روسیه وارد میشدند و تماشاچیان این فیلمها نوعاً افرادی از طبقات باای جامعه بودند‬ ‫(مهرابی‪.)1363 ،‬مکان نمایش میرزاابراهیمخان سالن بسیار بلندی بود و کف آن هم با زیلو‬ ‫فرش شده بود و مردم به هنگام تماشا روی زمین مینشستند‪.‬فردی در کنار پردة نمایش‬ ‫قرار میگرفت تا داستان فیلم را برای مردم روایت کند‪ ،‬درست شبیه پردهخوانها یا نقاان‬ ‫قهوهخانهها (ایثاری‪.)1979 ،‬این سالن سینما بیش از دوماه عمر نکرد چون شیخفضلاهنوری‬ ‫با پخش فیلمهای غربی که پوشش زنان در آن نامناسب بود مخالفت کرد‪.‬دلیل دیگر‪،‬‬ ‫عضویت ابراهیمخان در انجمن مخفی و تاش برای انجام اصاحات در حکومت‬ ‫(مشروطهخواهی) بود‪.‬درنهایت‪ ،‬بهدلیل مسائل سیاسی و مذهبی تماشاخانه را تعطیل میکنند‬ ‫و خود او را به هند تبعید میکنند (نفیسی‪.)2011 ،‬‬ ‫اما بستهشدن سالن سینمای صحافباشی بهمعنای پایان کار سینما در ایران نبود و چند‬ ‫سال بعد یعنی ‪ ،1286‬مهدی روسی خان با خرید دو دستگاه ویدیو پروژکتور شروع به پخش‬ ‫فیلمهای خارجی در دربار و خانة ثروتمندان و سپس پخش عمومی و تجاری کرد‪.‬فیلمهای‬ ‫‪ 1‬دانشجوی دکتری مطالعات ترجمه‪ ،‬دانشگاه فردوسی مشهد‬ ‫‪//////164‬فصلنامه مترجم‪ /‬سال بیستوششم‪ /‬شماره شصتودوم‬ ‫مورد نمایش در سینمای وی بیشتر کمدیهای فرانسوی بودند‪.‬پس از آن تماشاخانههای‬ ‫بیشتری توسط ایرانیهای متولد روسیه افتتاح شد‪.‬اردشیرخان باتماگریان توانست بیش از‬ ‫یک دهه به پخش و نمایش عمومی فیلم بپردازد‪.‬سالن نمایش اردشیرخان صندلی و سالن‬ ‫ورودی داشت و قدم مهمی در جهت تثبیت و توسعة سالنهای نمایش برای پخش عمومی‬ ‫محسوب میگردید (ایثاری‪.)1979 ،‬فیلمهایی که اردشیرخان وارد میکرد محصوات‬ ‫صامت روسیه و فرانسه بودند‪.‬وی برای ایجاد تنوع بیشتر در پخش فیلمهای صامت با‬ ‫استفاده از دستة نوازندگان (پیانو و ویالون) به پخش موسیقی زنده قبل یا هنگام نمایش فیلم‬ ‫اقدام کرد‪.‬وی همچنین مترجم فیلم در تماشاخانة خود بود اما به دایلی نامعلوم از پخش‬ ‫فیلمهای خارجی سرباز زد (نفیسی‪.)2011 ،‬‬ ‫تا اوایل دوران پهلوی اول غریب به هشت سالن پخش فیلم در تهران تأسیس شده بود و‬ ‫تا ‪ 1310‬این تعداد سالن به ‪ 15‬در تهران و ‪ 11‬در سایر شهرستانها افزایش یافت (دانیال و‬ ‫مهدی‪.)2006 ،‬‬ ‫‪.2‬میاننویسی‬ ‫مهمترین فعالیتهای ترجمهای را باید در کارهای خانباباخان معتضدی جستجو کرد‪.‬او که‬ ‫تجربة کار در استودیوی فیلم در فرانسه را داشت و بهخوبی با سینما و فیلم آشنا بود‪ ،‬از‬ ‫مترجم همزمان برای بلندخوانی (پردهخوانی) میاننویسهای فیلمهای صامت خارجی استفاده‬ ‫میکرد‪.‬مهمترین تحول ترجمهای در این دوران ترجمة میاننویسها به فارسی توسط‬ ‫معتضدی بود‪.‬وی در استودیوی شخصی خود میاننویسهای فیلم را به فارسی ترجمه و‬ ‫مجدداً از آنها فیلمبرداری میکرد و در درون فیلم قرار میداد‪.‬این شیوه باعث شد به تعداد‬ ‫بینندگان تا ‪20‬درصد افزوده شود‪.‬این شیوة ترجمة فیلم تا دهه ‪ 1330‬یعنی تا زمان آغاز‬ ‫دوبله باقی ماند (نفیسی‪.)2011 ،‬‬ ‫به نقل از احمد ژیرافر (‪ ،)1392‬استفاده از میاننویس در دوران قاجار بسیار متداول بود‬ ‫چون تمامی فیلمهای خارجی صامت بودند و با زیرنویس اصلی وارد میشدند‪.‬برای اولینبار‬ ‫در آذرماه ‪ ،1296‬سینما خورشید در الهزار فیلمی با میاننویس فارسی پخش کرد‪.‬اگرچه‬ ‫میگفتند این شیوه را خانباباخان معتضدی ابداع کرده است ولی قبل از او این شیوه در‬ ‫چندین سینما بهکارگرفته شده بود ولی به دایلی ادامه پیدا نکرده بود‪.‬پس از آن‪ ،‬سینما‬ ‫پااس شیوة ترجمة همزمان (دیلماجگری) را بهکارگرفت‪.‬سال ‪ 1302‬در سینما فاروس نیز‬ ‫پس از وقفهای شش ساله فیلمها را به شیوة میاننویس پخش میکردند‪.‬همچنین گزارش‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری در سینمای ایران ‪165/////‬‬ ‫شده است که زیرنویس فارسی بعضی فیلمها مخصوصاً فیلمهای جنگی که در سینما خورشید‬ ‫بهنمایشدرمیآمد را روسها به عهده داشتند چون این فیلمها هدفی تبلیغاتی دنبال میکردند‪.‬‬ ‫خانباباخان معتضدی در سال ‪ 1305‬شیوة میاننویسی را احیا میکند‪.‬او با مرکب‬ ‫دیالوگها را در داخل کادر مینویسد و از روی آن فیلمبرداری کرده و در جای‬ ‫میاننویسهای فیلم قرار میدهد‪.‬بااینوجود چون اکثر مردم بیسواد بودند برای فهم‬ ‫میاننویسها از دیلماج هم کمک گرفته میشد (ژیرافر‪.)1392 ،‬‬ ‫با ورود فیلمهای ناطق خارجی به ایران‪ ،‬استفاده از میاننویسها و دیلماج مجدداً رونق‬ ‫پیدا کرد چون هنوز صنعت دوبله یا زیرنویسگذاری در ایران پانگرفته بود‪.‬فیلمهای ناطق‬ ‫تقریباً سه سال بعد از تولید اولین نمونهها در آمریکا به ایران وارد شدند (ایثاری‪.)1979 ،‬با‬ ‫افتتاح سینما پااس در سال ‪ ،1309‬برای اولینبار فیلم ناطق ریوریتا به نمایش درآمد‪.‬این‬ ‫فیلم انگلیسیزبان برای تماشاچیان ایرانی مفهوم خاصی نداشت چون با زبان فیلم آشنایی‬ ‫نداشتند‪.‬درنتیجه برای مفهومکردن معنی فیلم از شیوة قدیمی میاننویسی و دیلماجگری‬ ‫استفاده شد‪.‬فیلم ناطق چهار پیادهنظام محصول کمپانی اوفای آلمان نخستین فیلم ناطقی بود‬ ‫که در آن از میاننویس استفاده شد (ژیرافر‪.)1392 ،‬در شیوة میاننویسی در فواصل زمانی‬ ‫پنج تا ده دقیقه یک ترجمة توصیفی از صحنه بهروی پردة نمایش ظاهر میشد‪.‬این شیوة‬ ‫میاننویسی مقرونبهصرفه بود چون دیگر نیاز به مترجم همزمان نبود هرچند باعث میشد‬ ‫که فقط افراد باسواد از فیلم لذت ببرند‪.‬بهعاوه در این شیوه‪ ،‬زمان نمایش فیلم بیشازحد‬ ‫طوانی میشد چون میاننویسها نیمساعت به زمان پخش فیلم اضافه میکردند‪.‬این شیوه‬ ‫مشکات دیگری هم ایجاد میکرد‪.‬مثاً ممکن بود ترجمه را در جای نامناسبی از فیلم‬ ‫بگذارند یا اینکه بینندگانی که با زبان اصلی فیلم آشنایی داشتند زودتر از بقیه فیلم را درک‬ ‫کنند‪.‬مثاً در صحنهای که طنز بود گروهی زودتر از گروه دیگر میخندیدند و نوعی‬ ‫ناهماهنگی میان بینندگان ایجاد میشد (ایثاری‪.)1979 ،‬‬ ‫با توجه به اینکه بیشتر بینندگان فیلم در آن زمان بیسواد بودند شیوة دیلماجگری‬ ‫جذابتر به نظر میرسید (دانیال و مهدی‪.)2006 ،‬شیوة جالب دیگر استفاده از افراد باسواد‬ ‫برای خواندن میاننویسها بود‪.‬افراد پیر یا بیسوادی که نمیتوانستند میاننویسها را بخوانند‬ ‫با خود فرد جوان و باسوادی را به سینما میآوردند که میاننویسها را برای آنها بخواند‪.‬‬ ‫اشکال این شیوه این بود که سروصدای زیادی در سینما درست میکرد و لذا تماشای فیلم‬ ‫برای افراد باسوادی که خود قادر به خواندن میاننویس بودند آزاردهنده میشد‪.‬همچنین‬ ‫‪//////166‬فصلنامه مترجم‪ /‬سال بیستوششم‪ /‬شماره شصتودوم‬ ‫بینندگانی که فیلم را یکبار دیده بودند شروع به تعریف جریان داستان میکردند که با‬ ‫اعتراض بینندگان دیگر مواجه میشد (نفیسی‪.)2011 ،‬فیلمهای ناطق در غرب مورد استقبال‬ ‫زیادی قرارگرفتند اما این فیلمها در ایران چندان با استقبال روبهرو نشد‪.‬مردم فیلمهای‬ ‫صامت با چند توضیح یا میاننویس مختصر را ترجیح میدادند‪.‬محمد علی ایثاری سه دلیل‬ ‫برای عدم محبوبیت فیلمهای ناطق در ایران ذکر میکند‪ :‬الف) ضعف بیشازحد سیستمهای‬ ‫صدا و آکوستیک سینماهای ایران در آن زمان‪.‬ب) جایگزینی فوری و بدون مقدمة‬ ‫مترجمان و گروه موسیقی با اسپیکرهای صدا که کیفیت صدای پایینی داشتند‪.‬ج) مردم‬ ‫بسیار کمی میتوانستند دیالوگهای فیلمهای خارجی را بفهمند‪.‬این دایل باعث دلسردی‬ ‫مردم از سینمای ناطق شد و تعداد بینندگان سینما بهشدت کاهش یافت‪.‬تنها یک اتفاق‬ ‫میتوانست مردم را متقاعد کند که فیلم ناطق برتر از فیلم صامت است و آن چیزی نبود جز‬ ‫نمایش فیلمی به زبان فارسی‪.‬این فرصت را محمدعلی فروغی وزیر امور خارجة وقت در‬ ‫اختیار ایرانیان قرار داد‪.‬وی در فیلمی خبری که از سفرش به ترکیه گرفتهشده بود چند‬ ‫کامی به فارسی صحبت میکند‪.‬تماشاگران ایرانی برای اولینبار فیلم ناطقی را میبینند که‬ ‫در آن به زبان فارسی صحبت میکنند (ایثاری‪.)1979 ،‬‬ ‫افراد بسیاری خاطراتی از دوران میاننویسی فیلم نقل کردهاند که در اینجا تعدادی از آنها‬ ‫را ذکر میکنیم‪.‬در گفتوگو با مجلة سینمایی فیلم‪ ،‬محمد مینو (‪ )1389‬دربارة شغلش در‬ ‫مجموعة سینما سعدی مینویسد‪:‬‬ ‫مدتی هم در سینما سعدی کار میکردم‪.‬وقتی سینما سعدی افتتاح شد‪ ،‬زمانی بود که‬ ‫هنوز فیلمها را دوبله نمیکردند و برای توضیح داستان از میاننویس استفاده میکردند‪.‬‬ ‫مکانیک سینما سعدی‪ ،‬آقایی بود به نام هاراطون که یک استودیو فیلم هم داشت‪.‬‬ ‫هاراطون امور فنی سینما را انجام میداد و بهاصطاح به او میگفتند مکانیک سینما‪.‬‬ ‫آقایی بود به اسم باصری از روی کاتالوگ فیلم کار ترجمه را انجام میداد‪...‬بعضی‬ ‫فیلمها کاتالوگ داشت و خیلیها هم نه‪.‬فیلمی که از خود کمپانی خریده میشد یا‬ ‫نمایندگیاش در ایران آن را وارد میکرد‪ ،‬کاتالوگ داشت‪.‬وقتی این آقای باصری‬ ‫ترجمه را انجام میداد‪ ،‬ترجمه را میدادیم به آقایی بهنام یکهباش که آپاراتچی سینما‬ ‫زهره بود و خط خیلی زیبایی داشت‪.‬یکهباش دانهای یک قران یا سه شاهی میگرفت و‬ ‫ترجمهها را روی کاغذ سفید مینوشت‪.‬دوباره این نوشتههای خوشخط را میآوردند‪،‬‬ ‫میدادند به هاراطون (مکانیک سینما) که یک دستگاه فیلمبرداری دستی (هندلی)‬ ‫داشت‪.‬کنار آپاراتخانة سینما سعدی پشتبام کوچکی بود که همانجا هاراطون این‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری در سینمای ایران ‪167/////‬‬ ‫نوشتهها را زیر آفتاب میگذاشت و ازشان فیلم میگرفت‪.‬آنوقت این فیلمها را میبردیم‬ ‫به همان خیابان ظفر که گفتم و آنجا چاپ میکردند‪.‬‬ ‫در ماهنامة سینمایی فیلم خاطراتی از روبیک زادوریان (‪ )1389‬دربارة میاننویسها نقل‬ ‫شده است‪:‬‬ ‫از سیزدهسالگی در کار سینما بودم‪.‬آن زمان فیلمها دوبله نمیشد و همة فیلمها به زبان‬ ‫اصلی با میاننویس فارسی به نمایش درمیآمد‪.‬صحنههای مختلف فیلم را میبریدند‪،‬‬ ‫ترجمة صحنهها را روی کاغذی مینوشتند و از نوشتهها فیلمبرداری میکردند و پس از‬ ‫چاپ‪ ،‬وسط صحنههای مختلف میچسباندند‪.‬برادرم سیمون کار فیلمبرداری و چاپ این‬ ‫نوشتهها را در ابراتوار خودش انجام میداد‪.‬خانباباخان معتضدی قبل از ما این کار را‬ ‫میکرد و وقتی ما شروع کردیم‪ ،‬او پیر شده بود‪.‬به همین دلیل نتوانست با ما رقابت‬ ‫کند‪.‬بیشتر فیلمها را ما میاننویس میگذاشتیم‪.‬برادرم با مترجمان زیادی کار میکرد‪.‬‬ ‫یادم هست که یک هندی با برادرم کار میکرد که هشت زبان میدانست‪.‬بعدها هندی‬ ‫دیگری به نام آهوجا با برادرم کار میکرد‪.‬برای ترجمه‪ ،‬مترجم باید فیلمها را روی‬ ‫پرده میدید و همزمان دیالوگها را ترجمه میکرد‪.‬البته ترجمههای آن زمان صددرصد‬ ‫دقیق نبود زیرا کار را خیلی سرسری میگرفتند‪.‬ضمن اینکه همة دیالوگها هم ترجمه‬ ‫نمیشد‪.‬جملههای فارسی روی ورقههای سفید یا سیاه به اندازة ‪ 13‬در ‪ 18‬توسط آقایی‬ ‫به نام فریدون که سرکنترلچی سینما خورشید بود نوشته میشد‪.‬او بعدها خودش با‬ ‫آقای امامی سینما تابان را خرید‪.‬برای فیلمبرداری از این ورقهها میزی درست کرده‬ ‫بودیم که یک طرفش دوربین فیلمبرداری بود و طرف دیگرش نوشتهها را میگذاشتیم‪.‬‬ ‫نوشتههای هر فیلم بین ‪ 60‬تا ‪ 80‬صفحه میشد‪.‬برای تعیین مدت فیلمبرداری‪ ،‬نوشتهها را‬ ‫با صدای بلند میخواندیم‪.‬فیلمبرداری در هوای آزاد و با نور طبیعی انجام میشد‪.‬در‬ ‫سالن نمایش دکمه زنگی را نصبکرده بودیم و خود زنگ در آپاراتخانه بود‪.‬مترجم‬ ‫پس از دیدن صحنهای که باید میاننویس داشته باشد‪ ،‬زنگ را به صدا درمیآورد‪.‬‬ ‫آپاراتچی با شنیدن صدای زنگ‪ ،‬روی فیلم در آپارات عامت میگذاشت‪.‬مترجم به‬ ‫تعداد این زنگها ترجمه میکرد و بعد از فیلمبرداری بر اساس عامتی که آپاراتچی‬ ‫روی فیلم گذاشته بود نوشته به وسط صحنهها مونتاژ میشد‪.‬‬ ‫عطااه زاهد (‪ )1366‬نیز در مصاحبهای با عنوان عطااه زاهد سندی زنده از سالهای آغاز‬ ‫سینما در ایران در ماهنامة سینمایی فیلم‪ ،‬خاطرة خود از میاننویسی را اینگونه بیان میکند‪:‬‬ ‫‪//////168‬فصلنامه مترجم‪ /‬سال بیستوششم‪ /‬شماره شصتودوم‬ ‫در بین صحنههای مختلف نوشتههایی میآمد که هرکدام شمارهای داشت و قباً این‬ ‫نوشتهها ترجمه شده و شخصی در سالن بود که آن را با صدای بلند میخواند‪.‬ازآنجاکه‬ ‫هنوز چراغقوه نیامده بود‪ ،‬برای خواندن ترجمهها از فانوس دریایی استفاده میکردند‪.‬‬ ‫موقع خواندن متن فتیله را باا میکشیدند و بعد از خواندن آن شعله را کم میکردند‪.‬در‬ ‫سینما پارس‪ ،‬شخصی به نام میرزاعلیمحمدخان نکومندیان را آورده بودند که‬ ‫تحصیلکردة هندوستان بود و کار ترجمه و خواندن این متنها را انجام میداد‪.‬یکشب‬ ‫خبر دادند سکته کرده و دیگر نمیتواند نوشتهها را بخواند‪.‬همان شب محمدخان از من‬ ‫پرسید که میتوانم نوشتهها را برای مردم بخوانم یا نه؟ گفتم‪ :‬بله چون همه را از حفظم و‬ ‫احتیاجی هم به چراغ ندارم‪.‬‬ ‫‪.3‬دیلماجگری‬ ‫با تأسیس سالنهای رسمی سینما در اوایل دهه ‪ ،1300‬سینماداران برای جلب هرچه بیشتر‬ ‫مشتری برای فیلمهای صامت به شیوههای مختلفی رو آوردند‪.‬مثاً گزارش شده است که‬ ‫آرنولد یاکوبسن مؤسس سینما ایران برای جلب مشتری چای مجانی عرضه میکرده است یا‬ ‫سینماداران دیگر‪ ،‬فیلمهای خاصی مثل رقص مادامپری را نمایش میدادند‪.‬اما عموم‬ ‫سینمادارها از یک نوازنده پیانو و ویالون استفاده میکردند تا برای جذب بیشتر مشتری موقع‬ ‫پخش فیلم آهنگ بنوازند‪.‬اینجا بود که سینماداران به فکر افتادند که برای جذب هرچه‬ ‫بیشتر مشتری افرادی را برای ترجمة میاننویسهای فیلم استخدام کنند‪.‬این افراد دیلماج نام‬ ‫داشتند که پل ارتباطی میان بیننده و فیلم بودند (ژیرافر‪.)1392 ،‬شیوة کار دیلماجها بهنوعی‬ ‫ادامة سنت دیرینة پرده خوانی در ایران بود که قبل از سینما در قهوهخانهها (شاهنامة‬ ‫فردوسی) یا تعزیهها (شهادت امام حسین) اجرا میشد‪.‬دیلماجها به چند شیوه کار خود را‬ ‫اجرا میکردند‪.‬یا روی بالکن یا بلندی یا کنار پردة سینما میایستادند یا اینکه در وسط سالن‬ ‫نمایش و در تاریکی راه رفته و ترجمه میکردند (نفیسی‪.)2011 ،‬‬ ‫نامنظمبودن سالن در هنگام نمایش فیلم باعث بروز اتفاقات قابلتوجهی میشد‪.‬مثاً با‬ ‫ورود افراد بانفوذ و صاحب منصب و یا قلدرهای محله به سالن سینما‪ ،‬نمایش فیلم قطع شده و‬ ‫با نشستن آنها نمایش فیلم از ابتدا شروع میشد‪.‬زمانی که دیلماج با آبوتاب در حال شرح‬ ‫و توصیف وقایع فیلم بود‪ ،‬آجیلفروش سینما که در زمان نمایش فیلم هم مشغول کار بود‪ ،‬با‬ ‫صدای بلند اجناس خود را به فروش میرساند‪.‬گاهی هم اتفاق میافتاد که دیلماج بیمار‬ ‫میگردید و دستیار دیلماج که غالباً فردی کمسواد یا بیسواد بود‪ ،‬کار ترجمه را بر عهده‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری در سینمای ایران ‪169/////‬‬ ‫میگرفت‪.‬اگر دیلماج یا دستیارش در ترجمة میاننویسها اشتباه میکرد یا در سالن کسی‬ ‫بود که به زبان خارجی اشراف داشت و میتوانست نوشتههای فیلم را بخواند احتمال اعتراض‬ ‫و درگیری بین این دو بسیار بود‪.‬پارهای از مواقع دیلماج ترجمهها و توضیحاتی را که حفظ‬ ‫کرده بود‪ ،‬از یاد میبرد درنتیجه از قدرت تخیل خود کمک میگرفت و فیلم را بهصورت‬ ‫دیگری روایت میکرد‪.‬دیلماجها در سینماهای درجه سه شبی سه تا چهار ریال‪ ،‬در‬ ‫سینماهای درجه دو شبی پنج تا شش ریال و در سینماهای درجهیک‪ ،‬شبی یک تومان مزد‬ ‫دریافت میکردند (مهرابی‪.)1363 ،‬‬ ‫کار دیلماج ظاهراً به خواندن میاننویسهای ترجمهشده یا ترجمة میاننویسهای اصلی‬ ‫محدود نبوده بلکه در مواردی در پایان فیلم نکات اخاقی فیلم را هم بازگو میکرده یا شیوة‬ ‫روایت داستان را پیچیده میکرده تا حس تعلیق در میان تماشاگران بیشتر شود‪.‬دیلماجها‬ ‫همچنین فیلمها را بومیسازی میکردند تا از منظر زبانی و فرهنگی برای مخاطب بیشتر‬ ‫قابلفهم باشد‪.‬مثاً آقای افتخاری که در شهر تبریز کار میکرد برای مخاطبین آذریزبان‬ ‫منطقه از انگلیسی و فارسی به ترکی آذری ترجمه میکرد (نفیسی‪.)2011 ،‬‬ ‫عطااه زاهد (‪ )1366‬از خاطرات دیلماجگری خود میگوید‪:‬‬ ‫چندی پیش‪ ،‬اسحاق زنجانی که آنوقتها از مترجمان و ناطقان سینما بود برای بستن‬ ‫قرارداد فیلم به شیراز آمده بود و یکی دو شب هم فیلم پسر تارزان را صحبت کرده بود‪.‬‬ ‫من که لحن صدای او را یاد گرفته بودم موقع خواندن متن به سبک میرزاعلیمحمدخان‬ ‫نکومندیان نخواندم بلکه به سبک اسحاق زنجانی خواندم‪.‬از طرفی چون قباً تئاتر‬ ‫کارکرده بودم‪ ،‬میدانستم چطور صحبت کنم که صدایم به همه جای سالن برسد‪.‬این شد‬ ‫که از آن شب بهعنوان ناطق سینما پیش پسرعموی پدرم محمدخان کار میکردم‪.‬از‬ ‫سریالهایی که در آنها بهعنوان ناطق و مترجم در میان فیلم صحبت میکردم معمای‬ ‫چهار کلید‪ ،‬معمای باراباس (‪ 7‬سری)‪ ،‬اسرار نیویورک (‪ 7‬سری)‪ ،‬پسر تارزان (‪12‬‬ ‫سری)‪ ،‬مقصر کیست و ‪...‬بود‪.‬‬ ‫بهرامیان نظمیهچی (نقلشده در رحیمیان‪ )1372 ،‬در خاطرات سینماییاش به شیوة کار‬ ‫دیلماج اشاراتی دارد‪:‬‬ ‫اردشیرخان شخصی تنومند و ارمنی بود و قسمتی از ساختمان دوطبقه روبهروی بانک‬ ‫ملی در خیابان فردوسی متعلق به وی بود‪.‬طبقة زیر را به مغازههای کتابفروشی و غیره‬ ‫اجاره داده بود ولی طبقة دوم را برای خود نگهداشته و در آنجا یک سینمای کوچکی‬ ‫‪//////170‬فصلنامه مترجم‪ /‬سال بیستوششم‪ /‬شماره شصتودوم‬ ‫تهیهکرده بود‪.‬تماشاچیان منحصر بودند به عدة خیلی کمی از مرد و بچه‪.‬مطابق مقررات‬ ‫آنوقت زنها حق ورود به چنین محلی را نداشتند‪.‬از آن اتاق کوچک به یک سالن‬ ‫نسبتاً بزرگی وارد میشدند و در آنجا دو صف صندلی نهاده بودند‪.‬واردین بهطورمنظم‬ ‫دور صندلیها نشسته و با بیصبری در انتظار تاریکشدن اتاق و ظاهرشدن عکسها‬ ‫روی پردة سفید بودند و بلند باهم صحبت کرده یا تخمه میشکستند‪.‬برای اینکه مجلس‬ ‫بهکلی سرد و کسلکننده نشود خود اردشیرخان با هیکل بزرگ هر نیم ربع ساعت وارد‬ ‫شده و مژده میداد که الساعه تماشا شروع خواهد شد‪.‬ضمناً انتظار میکشید که ااقل‬ ‫یک عدة بیستنفری در سالن جمع شده باشد‪.‬این انتظار تا یک ساعت به طول‬ ‫میانجامید تا تقریباً عدة حضار به یک چنین عددی میرسید‪.‬آنوقت پنجرهها و درهای‬ ‫سالن را محکم بسته و پردههای ضخیم آن را پایین میکشید‪.‬یک نفر تارزن و یک نفر‬ ‫هم با دنبک شروع میکردند به نواختن آهنگهای وطنی و تماشاچیان را مهیای شنیدن‬ ‫و دیدن صحنههای مهیج مینمودند‪.‬خود اردشیرخان با یک حالت جدی و موقر در باای‬ ‫اتاق ایستاده تا راجعبه بازی و اشخاص آن توضیحات ازم را بدهد‪...‬اردشیرخان جمات‬ ‫را با لهجة خاص ارمنی‪...‬ادا میکرد که خودش اسباب تفریح مستمعین میشد‪.‬من‬ ‫یکدفعه برای تماشا با عدهای همشاگردیها به آنجا رفته بودم‪.‬با شرحی که گذشت‬ ‫وارد سالن شده و روی صندلی قرار گرفتم‪.‬فیلم آن شب نمایش سادهای بود که خیلی‬ ‫زود تمام شد‪.‬اردشیرخان با صدای بلند میگفت آقایان خوب نگاه کنید تا یادتان نرود‪.‬‬ ‫این شخص که پشت در ایستاده و از سوراخ کلید به اتاق نگاه میکند یک نفر مرد از‬ ‫اهل بازار و خیلی خوب آدمی است‪ ،‬اما زنش‪...‬چه عرض کنم از آن زنهاست‪.‬بیچاره‬ ‫مرد که رفته زیارت حاا که این وقت شب به خانه برگشته میبیند که یک نفر دیگر‬ ‫بهجای او در رختخواب آنها دراز کشیده است‪.‬اول باور نمیکند اما میبیند که نه‬ ‫درست است زیرا که این شخص خود او نیست ابد کس دیگری است‪.‬حاا بیچاره‬ ‫متحیر است که چه بکند و چه خاکی برسر بریزد که اسباب بیآبروییاش نشود‪.‬اگر‬ ‫داد بزند همسایهها بیدار شده و قضیه فاش گردیده و دیگر برای او در بازار آبرویی باقی‬ ‫نمیماند و اگر بیصدا جلو رود ممکن است آن مرد شخصی گردنکلفت و قوی باشد و‬ ‫از جا بلند شده او را یک کتک حسابی بزند‪.‬همینطور که میبینید این بیچاره بیتکلیف‬ ‫مانده‪.‬از سوراخ این کارها را که اسمش را نمیگویم نگاه میکند‪.‬ما تماشاچیان هم با‬ ‫شنیدن این مقدمه سرها را جلو آورده و بادقت نظاره میکردیم ولی چون پرده بهقدری‬ ‫تاریک و مبهم بود که این کارها را درست نمیدیدیم‪.‬فقط یک زن و مرد و بعد همان‬ ‫شوهر را دیدیم که سطل آب در دست دارد و وارد اتاق میشود‪.‬اما اردشیرخان با بیانات‬ ‫شیرین خود اظهار داشت که بااخره شوهر دل به دریا زده از طرف نترسیده و میرود از‬ ‫میاننویسی و دیلماجگری در سینمای ایران ‪171/////‬‬ ‫آشپزخانه یک سطل آب کثیف برمیدارد و سریع وارد اتاق شده و میریزد روی آن‬ ‫مرد که با زنش در رختخواب دراز کشیده است‪.‬با گفتن این جملة آخر‪ ،‬اردشیرخان‬ ‫خودش خندة پرصدایی نمود و چند از تماشاچیان هم بدنبال او قهقهه زدند‪.‬بعد چراغها‬ ‫روشن شد و مجلس تمام شد‪.‬اردشیرخان بهعنوان تشکر از تماشاچیان میگفت اینها هم‬ ‫به مرادشان رسیدند‪.‬انشاه شما هم موفق باشید‪.‬‬ ‫معیار اصلی انتخاب دیلماج توسط سینمادارها زیبایی صدا نبوده است بلکه رسابودن صدا‬ ‫اهمیت داشت‪.‬با گسترش صنعت دوبله در دهة ‪ ،1320‬عمر میاننویسی و دیلماجگری نیز‬ ‫سرآمد (ژیرافر‪.)1392 ،‬‬ ‫کتابنامه‬ ‫رحیمیان‪ ،‬ب‪.)1372(.‬سوانح تاریخ سینمای ایران‪.‬ماهنامه سینمایی فیلم‪.105-100 ،152 ،‬‬ ‫زادوریان‪ ،‬ز‪.)1389(.‬عشق به سینما‪ ،‬وسوسه سینما حرفهای روبیک زادوریان دربارهی تأسیس استودیو‬ ‫شهاب و تاریخ فنی دوبله در ایران‪.‬ماهنامه سینمایی فیلم‪.59-58 ،415 ،‬‬ ‫زاهد‪ ،‬ع‪.)1366(.‬عطااه زاهد‪ ،‬سندی زنده از سالهای آغاز سینما در ایران‪.‬ماهنامه سینمایی فیلم‪.20-16 ،59 ،‬‬ ‫ژیرافر‪ ،‬ا‪.)1392(.‬تاریخچه دوبله به فارسی در ایران (جلد اول)‪.‬تهران‪ ،‬ایران‪ :‬کولهپشتی‬ ‫مهرابی‪ ،‬م‪.)1363(.‬تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ‪.1357‬تهران‪ ،‬ایران‪ :‬مؤلف‬ ‫مینو‪ ،‬م‪.)1389(.‬سینما عافی بود!‪ :‬گفتوگو با محمود مینو‪ ،‬تعمیرکار تجهیزات فنی و آپارات سالنهای‬ ‫نمایش‪.‬ماهنامه سینمایی فیلم‪.45-43 ،415 ،‬‬ ‫‪Daniel, E. L., & Mahdi, A. A. (2006). Culture and customs of Iran. Westport, Irland:‬‬ ‫‪Greenwood Press.‬‬ ‫‪Issari, M. A. (1979). A historical and analytical study of the advent and development of‬‬ ‫‪cinema and motion picture production in iran (1900-1965). (Unpublished‬‬ ‫‪doctoral dissertation), University of Southern California, California, CA.‬‬ ‫‪Naficy, H. (2011). A social history of Iranian cinema: The artisanal era, 1897–1941‬‬ ‫‪(Vol. 1). London, England: Duke University Press.‬‬ ‫*****‬

Use Quizgecko on...
Browser
Browser